درباب کمک های اولیه در گذشته در پایگاه علمی سرگرمی چرخک با موضوع امداد و کمکهای اولیه نوشتیم که موضوعات زیادی از جمله ضربه و آسیب به اعضاء، گرمازدگی، سرمازدگی، شوک، برق گرفتگی، سوختگی و تماس با مواد شیمیائی و سوزاننده، سوختگی با مواد شیمیائی
فهرست مطالب
دیگر بخش های تکنیک های اصلی کمک های اولیه
- بازکردن راه تنفس (بخش اول)
- تنفس(بخش اول)
- خون و گردش آن(بخش اول)
- سایر روشهای تنفس مصنوعی (بخش دوم)
- کمک به گردش خون مصدوم ( بخش سوم )
- کنترل خونریزی ( بخش سوم )
- نجات زندگی ( بخش سوم )
- نجات زندگی بهوسیلهٔ دو امدادگر ( بخش سوم )
- نجات زندگی در مورد کودکان ( بخش سوم )
- نفس دادن به مصدوم ( بخش چهارم )
- وضعیت بهبود ( بخش چهارم )
امدادگر ماهر با تأمین نیازهاى حیاتى مصدوم مىتواند جان او را نجات دهد. این نیازهاى حیاتى عبارتند از:
- ۱. باز بودن راه تنفس
- ۲. تنفس به اندازهٔ کافى
- ۳. گردش خون مناسب
براى آنکه زندگى ادامه پیدا کند شخص باید قادر باشد که اکسیژن را به ششهاى خود برساند. اکسیژن بهنوبهٔ خود بهوسیلهٔ خون در سراسر بدن توزیع مىشود. اگرچه امکان دارد بعضى از اعضاء بدن بدون اکسیژن مدتى به حیات خود ادامه دهند اما برخى دیگر از اعضاء بهسرعت تحت تأثیر کمبود اکسیژن قرار مىگیرند – بهعنوان مثال سلولهاى حیاتى در مغز تنها مىتوانند سه دقیقه بدون اکسیژن دوام بیاورند. سه موقعیت اورژانس که فرد بهعلت فقدان نیازهاى حیاتى در معرض خطر مرگ قرار مىگیرد در زیر ذکر شده است (ترتیب اهمیت ممکن است نسبت به موقعیت فرق کند.)
- ۱. فقدان تنفس و (یا) فقدان ضربان قلب
- ۲. خونریزى شدید
- ۳. حالت بیهوشى که احتمالاً منجر به بسته شدن راه تنفس و در نهایت عدم تنفس مىشود.
تکنیکهائى که در این مبحث شرح داده مىشوند عبارتند از:
- روشهائى در مورد راه تنفس :
باز کردن راه تنفس باعث مىشود که هواى تازه بدون برخورد با مانع به ششها برسد. وضعیت بهبود کمک مىکند تا راه تنفس باز بماند و به این ترتیب مانع از آن مىشود که فرد بیهوششده دچار خفگى شود.

- روشهائى در مورد تنفس :
تنفس مصنوعى هوا را به ششهاى مصدومى که تنفس آن قطع شده است مىرساند.

- روشهائى در مورد گردش خون:
واردآوردن فشار خارجى روى قفسه سینه (کمپرس قلب) باعث مىشود که خون از طریق شریانها (سرخرگها) به اندامهاى حیاتى پمپ شود – فشار لازم به آنها برسد.

کنترل خونریزى شدید باعث جلوگیرى (یا به حداقل رساندن) خونریزى مىشود بهطورى که گردش خون مصدوم حفظ مىشود. نکته مهم این است که باید این تکنیکها را تحت نظر متخصص تمرین کنید چرا که توضیحات تئورى نمىتواند جایگزین معلومات و تجربیات عملى بشود.
شما براى آنکه بتوانید این تکنیکهاى خاص را بهکار ببرید باید قبلاً در مورد عمل تنفس و گردش خون اطلاعاتى داشته باشید.
بازکردن راه تنفس
براى آنکه بفهمیم مصدوم نفس مىکشد یا خیر، گوش خود را بالاى دهان مصدوم قرار دهید و در عین حال به شکم و سینه مصدوم نگاه کنید.
اگر نفس بکشد شما تنفس او را مىشنوید و احساس مىکنید و بههمراه آن پائین و بالا رفتن شکم و سینه مصدوم را مشاهده خواهید کرد. مصدومى که تنفسش قطع شده مطمئناً بیهوش است؛ البته همیشه تشخیص لحظهاى که تنفس بیمار قطع مىشود آسان نیست.

اگر مصدوم بیهوش باشد، راه تنفس ممکن است تنگ یا مسدود شود که در اینصورت نفس کشیدن را مشکل یا غیرممکن مىسازد. این امر به چند دلیل اتفاق مىافتد:
- ۱. سر به جلو خم شده باشد که در اینصورت راه تنفس تنگ مىشود؛
- ۲. ماهیچه گلو کنترل خود را روى مسیر هوا از دست داده باشد، که این امر باعث مىشود زبان به عقب برگردد و راه هوا را مسدود کند؛ و
- ۳. در هنگام بیهوشى چون عمل انعکاسى بلع انجام نمىشود ممکن است آب دهان یا استفراغ در عقب گلو راه هوا را مسدود کرده باشد. هر کدام از این شرایط مىتواند به مرگ مصدوم منجر شود، پس حتماً شما باید بدون معطلى راه تنفس را باز کنید. با باز کردن راه ممکن است تنفس مصدوم به حال عادى بازگردد. اگر باز مصدوم شروع به تنفس نکرد او را در وضعیت بهبود قرار دهید (به وضعیت بهبود مراجعه شود). اگر باز هم مصدوم نفس نکشید مجبور هستید روش نجات زندگى را شروع کنید.
روش کار:
- ۱. یک دست خود را زیر گردن و دست دیگر را روى پیشانى مصدوم قرار دهید و سر مصدوم را به عقب خم نمائید. این کار باعث کشیدگى سر و گردن شده و راه تنفس را باز مىکند.
- ۲. دست خود را از زیر گردن مصدوم بیرون کشیده و چانهٔ او را بالا بکشید، اینکار سبب مىشود زبان در جلو قرار گیرد، سپس راه تنفس را پاک کنید.
پاککردن راه تنفس:
همراه با قرار دادن مصدوم در وضعیتى که در بالا گفته شد، هر چیز خارجى مثل قی، دندان مصنوعی، آدامس یا غذا را که دیده یا احساس مىشود از دهان یا گلو خارج کنید، براى اینکار، مصدوم را به یکسو بچرخانید؛ دو انگشت اول خود را خم کنید و در داخل دهان بچرخانید. اما، وقت خود را براى پیدا کردن شیئى که پنهان مانده تلف نکنید.
تنفس
اکسیژن براى تأمین زندگى حیاتى است. هدف از تنفس دو چیز است: یکى آنکه اکسیژن از هوا به ششها انتقال یابد تا از آنجا جذب خون شده و همراه با گردش خون به تمامى اندامها برسد؛ دوم گاز دىاکسید کربن که جزء فضولات بدن است از بدن خارج شود.
هنگامىکه شما نفس مىکشید هوا از طریق بینى یا دهان به درون بدن مکیده مىشود و از طریق مجراى اصلى تنفس (نای) و مجراهاى کوچکتر (نایژهها)، سرانجام به کیسههاى هوا در شش مىرسد. در کیسههاى هوا تبادل گازها انجام مىشود، به این ترتیب که اکسیژن موجود در هوا به خون داده مىشود و دىاکسید کربن از خون گرفته شده و توسط بازدم به بیرون از بدن تخلیه مىشود.
در تنفس فقط ۵ درصد از اکسیژن مورد استفاده قرار مىگیرد، ۱۶% باقىمانده به همراه مقدار کمى دىاکسید کربن در هنگام بازدم به بیرون از بدن پس فرستاده مىشود. به این ترتیب اکسیژن موجود در بازدم براى حیات بخشیدن به شخص دیگر (از طریق تنفس دهان به دهان) کافى است.
دهان و گلو مجراى مشترک غذا و هوا هستند، اما در بالاى مجراى اصلى هوا، حنجره (مرکز صدا) قرار دارد. حنجره نه تنها اندام تولید صدا است بلکه به هنگام بلع بهعنوان یک شیر نیز عمل مىکند. حنجره در هنگام فرو دادن غذا بسته مىشود و به این ترتیب مانع از ورود غذا یا نوشیدنىها به مجراى تنفسى مىشود. در فرد بیهوش این مکانیزم حمایتى خوب عمل نمىکند و بهطور فزایندەاى هرچه بیهوشى عمیقتر شود این عضو ضعیفتر عمل مىکند.
چگونه نفس مىکشیم:
تنفس را مىتوان به سه مرحله تقسیم کرد. کشیدن هوا به درون (دم)، بیرون دادن هوا (بازدم)، و استراحت (وقفه). هنگامىکه شما نفس مىکشید ماهیچههاى سینه دندهها را به سمت بالا مىکشند و این باعث مىشود سینه در طول و ارتفاع گسترش یابد. دیافراگم (یک عضو ماهیچهاى قوى که حفره سینه را از حفره شکم جدا مىسازد) با انقباض و پهن شدن خود باعث مىشود که حفرهٔ سینه از پائین هم گسترده شود. این عمل ترکیبى باعث مىشود که هوا به درون ششها مکیده شود و تبادل گازها انجام گیرد، در هنگام بازدم دیافراگم و ماهیچههاى دندهاى در حالت استراحت هستند. پس از یک استراحت کوتاه دوباره این چرخه (سیکل) تکرار مىشود.
در تنفس عادى همیشه (حتى به هنگام بازدم) مقدارى هوا در داخل ریهها باقى مىماند. بهطورى که خون در حال گردش همیشه به اکسیژن دسترسى دارد.
یک مرکز تنفسى در مغز، میزان و عمق تنفس را کنترل مىکند: بهطور متوسط در بزرگسالان میزان تنفس در حالت عادى بین ۱۶ تا ۱۸ بار در دقیقه و در کودکان و نوزادان بین ۲۰ تا ۳۰ بار در دقیقه است. این میزان در هنگام خستگى عصبی، ورزش، سانحه یا بیمارى افزایش پیدا مىکند. همراه با افزایش تنفس، ضربان قلب نیز براى رساندن اکسیژن اضافى به بدن افزایش مىیابد.
فلشهاى سیاه نشاندهندهٔ جهت حرکت قفسهٔ سینه و دیافراگم در حین تنفس است.فلشهاى سفید نشاندهندهٔ مسیر عبور هوا در حین تنفس است.
چگونه اکسیژن در خون گردش مىکند
اکسیژن بهوسیله سلولهاى قرمز خون (گلبول قرمز) به تمام بدن انتقال مىیابد (به اختلالهاى گردش خون مراجعه شود). خون بهوسیله یک چرخهٔ دائمى تکرارى یعنى انقباض – و (پس از آن) – استراحت قلب، در بدن گردش مىکند. هر زمان که ماهیچه قلب منقبض مىشود، خون با فشار از بطنهاى قلب به بیرون رانده مىشود؛ هنگامى که ماهیچهٔ قلب استراحت مىکند خون جایگزین، داخل دهلیزها مىشود. بهطور متوسط در بزرگسالان در حالت عادى قلب ۷۲ بار در دقیقه مىزند.
خون بدون اکسیژن از بافتها وارد دو سیاهرگ اصلى مىشود و سپس به دهلیز راست قلب مىریزد و بعد با انقباض قلب، این خون به طرف ششها (جائىکه تبادل گازها انجام مىشود) رانده مىشود.
خون اکسیژندار از ششها به دهلیز چپ قلب برمىگردد و با فشار (از طریق بطن چپ) به شریان اصلى وارد شده و از آنجا به تمام قسمتهاى بدن توزیع مىشود (به خون و گردش خون مراجعه شود). شیرهاى موجود در قلب خون را در مسیر درست آن هدایت مىکنند.
رنگ قرمز روشن خون ناشى از سلولهاى قرمز اکسیژندار است، کبودى رنگ بدن (سیانوز) هنگامى ظاهر مىشود که خون به اندازهٔ کافى اکسیژن نداشته باشد؛ رنگپریدگی، ناشى از فقدان خون در پوست است. این تغییر رنگ (از حالت عادى به رنگ پریدگى یا کبودی) بهخصوص در لبها، لاله گوش و زیر ناخنها قابل مشاهده است.

ششها:
در ششها خون بدون اکسیژن از بافتها به کیسههاى هوا جریان مىیابد در اینجا دىاکسید کربن از خون گرفته شده و اکسیژنى که بههنگام دم وارد ششها شده جذب خون مىشود.
بافتهاى بدن:
هنگامىکه خون به بافتها مىرسد، اکسیژن به بافت داده مىشود و دىاکسید کربن جذب مىشود.
خون و گردش آن
بهطور معمول در سیستم گردش خون یک فرد بزرگسال شش لیتر خون وجود دارد. خون اکسیژن و سایر مواد غذائى را به بافتها مىرساند و دىاکسید کربن و سایر فضولات را از آنها مىگیرد. خون از طریق شبکهاى از لولههاى قابل ارتجاع که رگهاى خونى (عروق) نامیده مىشود جریان پیدا مىکند.

شریانها (سرخرگها) خون را از قلب به بیرون مىبرند. شریانها قوىترین رگهاى خونى هستند و دیواره آنها داراى بافت ماهیچهاى قابل ارتجاع است. زمانىکه خون با فشارى که بهوسیله قلب وارد مىآید درون شریانها جریان مىیابد، دیوارهٔ ماهیچهاى گشاد شده و سپس به حالت اولیه برمىگردد. این فشار موج مانند نبض نام دارد و در جائى که شریان نزدیک سطح بدن و روى استخوان قرار دارد مىتواند احساس شود، براى مثال در ناحیه گردن و مچ دست (به مبحث نبض مراجعه شود). انشعابهاى شریانها همچنان که به بافتها مىرسند کوچکتر و نازکتر مىشوند تا سرانجام تبدیل به مویرگها مىشوند.
مویرگها، رگهاى خونى بسیار کوچکى هستند که تنها از یک دیوارهٔ نازک سلولى تشکیل شدهاند و از راه این دیواره تبادل مایعات و گازها از مویرگ به بافت و از بافت به مویرگ انجام مىگیرد. این مویرگهاى کوچک بهتدریج به یکدیگر مىپیوندند و تبدیل به سیاهرگ مىشوند.
سیاهرگها (وریدها) خون را به قلب بازگشت مىدهند. سیاهرگهاى کوچکتر بههم مىپیوندند و بهتدریج بزرگتر شده تا سرانجام به دو سیاهرگ بزرگ که خون را به دهلیز راست قلب مىریزند منتهى مىشوند. سیاهرگها داراى دیوارهٔ ماهیچهاى نیستند و برگشت خون در آنها از طریق فشار معکوس و فشرده شدن ماهیچههاى بدن انجام مىپذیرد. سیاهرگها در قسمت پائین بدن داراى شیرهاى فنجان مانند یکطرفهاى بهنام دریچههاى لانه کبوترى هستند که مانع از برگشت خون به پائین شده و عمل بازگشت خون از پائین بدن به قلب را میسر مىسازند.
خونریزى شدید:
هنگامى که جائى از بدن شما بریده مىشود دچار خونریزى مىشوید زیرا که فشار داخلى رگهاى خونی، خون را با فشار به بیرون مىراند. در خونریزى شریانى (یعنى زمانىکه شریان بریده مىشود)، خون سرخ شفاف همراه با انقباض قلب به بیرون مىجهد؛ در خونریزى سیاهرگی، خون داراى رنگ قرمز تیره مىباشد و با فشار کمى به بیرون ترشح مىکند؛ در خونریزى مویرگى خون جهش ندارد و فقط تراوش مىکند.
بدن داراى مکانیزم درونى خاصى است که سرعت خونریزى را کاهش مىدهد یا آن را متوقف مىسازد. زمانىکه عضوى جراحت برمىدارد انتهاى بریده شدهٔ رگهاى خونى با تنگشدن خود فشار خون در آن ناحیه را کاهش داده و سبب مىشوند که خون کمترى از دست برود و تشکیل لختههاى خون باعث بستهشدن رگهاى صدمه دیده مىشوند.
خطرات خونریزى:
بهطور عادى در بزرگسالان از دست رفتن خون در حدود نیملیتر چندان قابل توجه نیست، اما زمانىکه ۵/۱ لیتر یا حدود ۳/۱ از حجم خون از دست مىرود قضیه کاملاً حاد مىشود زیرا که به اندازهٔ کافى خون براى جریان یافتن در بدن باقى نمانده است و اگر شما به سرعت براى بندآوردن خون وارد عمل نشوید خطر شوک و حتى از دست رفتن جان مصدوم وجود دارد.
بخشى از عوارض و نشانههاى خونریزى شدید به خود خونریزى و بخشى به واکنش بدن نسبت به از دست رفتن خون مربوط مىشود؛ ممکن است تمام این عوارض و نشانهها در هر مصدومى ظاهر نشود. صورت و لبها رنگپریده مىشوند و پوست بدن سرد و مرطوب مىشود، زیرا رگهائى که خون را به پوست مىرسانند تنگ مىشوند تا خون بیشتر به اندامهاى حیاتى برسد. براى مقابله با خونریزى نبض سریعتر اما ضعیفتر مىشود. اگر مدت خونریزى طولانى شود جریان خون به مغز کاهش مىیابد که نتیجهٔ آن تار شدن دید، سرگیجه، اختلال حواس (تیرهشدن شعور) و ضعف مىباشد. بهعلاوه مصدوم ممکن است بههمین دلیل دچار اضطراب شدید، بىقرارى و پرحرفى بشود (به مبحث شوک مراجعه شود).
از دست رفتن خون همچنین موجب احساس تشنگى شدید که ناشى از نیاز بدن به جایگزین ساختن مایع از دست رفته؛ و عطش شدید به هوا براى جایگزین کردن اکسیژن از دسترفته مىشود. اگرچه باید براى جلوگیرى از هر نوع خونریزى سریعاً دست بهکار شوید اما زمانىکه:
- مقدار زیادى خون از دست رفته
- خونریزى شریانى باشد. (خون داراى رنگ قرمز روشن است و منظماً فوران مىکند).
- خونریزى براى مدت طولانى بهصورت غیرعادى ادامه یافته است.
باید بهصورت اورژانس عمل کرد.
لطفا به این مقاله رای دهید
اگر این مقاله برای شما مفید بوده به آن رای دهید
- لطفا به این مقاله رای دهید