رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'آيا'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

  1. جرم گیری دندان به گفته رئيس انجمن دندانپزشکي کودکان؛ برخي خانوادهها گمان ميکنند که جرم گيري دندان باعث از بين رفتن ميناي آن ميشود اما در صورتي كه نياز به اين كار باشد بايد جرم گيري به منظور پيشگيري از پوسيدگي انجام شود. دکتر مجتبي وحيد گلپايگاني مدير گروه دانشکده دندانپزشکي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان ايسنا واحد علوم پزشکي ايران، گفت: قلم جرم گيري دندان هيچ گاه توانايي صدمه زدن به ميناي سالم دندان را ندارد، مگر اين که دندان از قبل از بين رفته باشد. دکتر وحيد گلپايگاني تاکيد کرد: اگر پزشک جرم گيري دندان را توصيه کرد فرد حتما بايد اين کار را انجام دهد به آن دليل که وجود پلاک يا جرم روي دندان هنگام غذاخوردن باعث تجمع غذا روي دندان شده و نيز با مسواک زدن هم دندان به خوبي پاک نميشود در نتيجه باعث بيماريهاي لثهاي و پوسيدگي دندانها ميشود.
  2. irsalam

    آيا رمضان نام خداست؟

    آيا «رمضان» نام خداست؟ [align=justify] شمارى از احاديث شيعه و اهل سنّت ، صراحت دارند كه «رمضان» از نام هاى خداى سبحان است . 3 از اين رو ، نهى شده كه آن را بدون افزودنِ واژه «ماه» به كار برند ، 4 همان گونه كه سزاوار نيست انسان بگويد : اين ، رمضان است ؛ رمضان آمد ؛ رمضان رفت ؛ رمضان را روزه گرفتم ؛ و . . . و هر كه چنين بگويد ، بايد به عنوان كفّاره اين سخن ، صدقه بدهد و روزه بگيرد . 5 ليكن اين روايات ، با مشكلات متعدّدى رو به رويند ؛ زيرا هم سندشان مخدوش است و هم دلالتشان نارساست ، با اين توضيح كه : اوّلاً ، هيچ يك از روايات مورد اشاره ، از نظر سند ، معتبر نيستند . ثانيا ، با مراجعه به رواياتى كه به شمارش نام هاى خداوند پرداخته اند ، ديده مى شود كه چنين نامى در ميان آنها نيست . ثالثا ، در بسيارى از رواياتى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نقل شده است ، كلمه«رمضان» بدون آن كه واژه«ماه» در اوّل آن باشد، به كار رفته است و بسيار بعيد است كه راويان، از پيش خود، مضاف را از همه اين روايات ، حذف كرده باشند [/align] منابع : 3.ر . ك : السنن الكبرى : 4 / 339 / 7904 ، الفردوس : 5 / 52 / 7433 ، كنز العمّال : 8 / 484 / 23742 و ح 23743 ؛ الكافى : 4 / 70 / 2 ، كتاب من لايحضره الفقيه : 2 / 172 / 2050 ، معانى الأخبار : 315 / 1 ، بصائر الدرجات : 311 / 12 ، بحار الأنوار : 96 / 376 / 1 . 4.ر . ك : منابع پاورقى قبلى . و همچنين : الكافى : 4 / 70 / 1 ، كتاب من لايحضره الفقيه : 2 / 172 / 2051 ، معانى الأخبار : 315 / 2 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 93/73 ، الجعفريّات : 241 و ص59، الإقبال : 1/29 ، بحار الأنوار : 96/377/2 و ح 3 . 5.ر . ك : الجعفريّات : 241 و ص 59 ، النوادر ، راوندى : 208 / 407 ، الإقبال : 1 / 29 ، بحار الأنوار : 96 / 377 / 3 .
  3. amid

    آيا اخلاق قابل تغيير است

    سرنوشت علم اخلاق و تمام بحثهاى اخلاقى و تربيتى به اين مسأله بستگى دارد، زيرا اگر اخلاق قابل تغيير نباشد نه تنها علم اخلاق بيهوده خواهد بود، بلكه تمام برنامه هاى تربيتى انبيا و كتابهاى آسمانى لغو خواهد شد; تعزيرات و تمام مجازاتهاى بازدارنده نيز بى معنى خواهد بود. بنابراين، وجود آنهمه برنامه هاى اخلاقى و تربيتى در تعاليم انبياء و كتب آسمانى و نيز وجود برنامه هاى تربيتى در تمام جهان بشريّت، و همچنين مجازاتهاى بازدارنده در همه مكاتب جزائى، بهترين دليل بر اين است كه قابليّت تغيير اخلاق، و روشهاى اخلاقى، نه تنها از سوى تمام پيامبران كه از سوى همه عقلاى جهان پذيرفته شده است. امّا با اين همه، عجيب است كه فلاسفه و علماى اخلاق بحثهاى فراوانى درباره اين كه «آيا اخلاق قابل تغيير است يا نه؟» مطرح كرده اند! بعضى مى گويند: اخلاق قابل تغيير نيست! و آنها كه بدگوهرند و طينتى ناپاك دارند عوض نمى شوند، و به فرض كه تغيير يابند، سطحى و ناپايدار است و بزودى به حال اوّل باز مى گردند! [31] آنها براى خود دلائلى دارند از جمله اين كه ساختمان جسم و جان رابطه نزديكى با اخلاق دارد، و در واقع اخلاق هر كس تابع چگونگى آفرينش روح و جسم اوست، و چون روح و جسم آدمى عوض نمى شود، اخلاق او نيز قابل تغيير نيست. جمعى از شعرا كه پيرو اين طرز تفكّر بوده اند نيز در اشعار خود بطور گسترده به اين مطلب اشاره كرده اند (هر چند ممكن است اشعار آنها را بر نوعى مبالغه در اين امر حمل كرد). نمونه اى از اشعار شعراى معروف را در اين زمينه در ذيل مى خوانيد: پرتو نيكان نگيرد هر كه بنيادش بد است تربيت نااهل را چون گردكان بر گنبد است شمشير نيك زآهن بد چون كند كسى؟ ناكس به تربيت نشود اى حكيم كس! باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست در باغ لاله رويد و در شوره زار خس! * * * برسيه دل چه سود خواندن وعظ نرود ميخ آهنين در سنگ آهنى را كه موريانه بخورد نتوان برد از آن به صيقل زنگ! * * * چون بود اصل گوهرى قابل تربيت را در او اثر باشد هيچ صيقل نكو نداند كرد آهنى را كه بدگهر باشد سگ به درياى هفتگانه مشوى كه چو تر شد پليدتر باشد! خر عيسى گرش به مكّه برند چون بيايد هنوز خر باشد! * * * دليل ديگرى كه براى اين امر ذكر كرده اند اين است كه دگرگون شدن اخلاق به واسطه عوامل خارجى، از قبيل تأديب و نصيحت و اندرز است، و هنگامى كه اين عوامل زايل گردد، انسان به اخلاق اصلى خود باز خواهد گشت، درست مانند سردى آب كه به وسيله عوامل حرارت زا از بين مى رود و هنگامى كه آن عوامل از بين برود، حرارت را پس داده، به حال اوّل باز مى گردد! اين طرز فكر و اين گونه استدلالات همه مايه تأسّف و سبب انحطاط جوامع بشرى [32] است! طرفداران «قابليّت تغيير» در امور اخلاقى، از دو دليل فوق چنين پاسخ مى گويند: 1 ـ ارتباط اخلاق با ساختمان روح و جسم انسان قابل انكار نيست، ولى اين ارتباط به اصطلاح در حدّ «مقتضى» است نه «علّت تامّه»، يعنى مى تواند زمينه ساز باشد نه اين كه الزاماً و اجباراً تأثير قطعى بگذارد، همان گونه كه بسيارى از افرادى كه از پدران و مادران مبتلا به پاره اى از بيماريها متولّد مى شوند زمينه آلودگى به آن بيماريها را دارند، ولى با اين حال مى توان با پيشگيريهاى مخصوص جلو تأثير عامل وراثت را گرفت. افراد ضعيف البنيه از نظر جسمانى با استفاده از بهداشت و ورزش، افراد نيرومندى مى شوند و بعكس، افراد قوىّ البنيه بر اثر ترك اين دو، ضعيف و ناتوان خواهند شد. افزون براين، روح و جسم انسان نيز قابل تغيير است تا چه رسد به اخلاق زاييده ازآن! مى دانيم تمام «حيوانات اهلى امروز» يك روز در زمره حيوانات وحشى بودند، انسان آنها را گرفت و رام كرد، و به صورت حيوانات اهلى در آورد; بسيارى از گياهان و درختان ميوه نيز چنين بوده اند. جايى كه با تربيت بتوان خلق و خوى يك حيوان و ويژگيهاى يك گياه يا درخت را تغيير داد چگونه نمى توان اخلاق انسان را به فرض كه اخلاق ذاتى باشد تغيير داد؟ هم اكنون نيز بسيارى از حيوانات را براى كارهايى كه بر خلاف طبيعت آنها است تربيت مى كنند و آنها اين كارها را بخوبى انجام مى دهند. 2 ـ از آنچه در بالا گفته شد پاسخ استدلال ديگر آنان نيز روشن مى شود زيرا گاه عوامل بيرونى آنقدر تأثير قوى دارد كه ويژگيهاى ذاتى را بكلّى دگرگون مى سازد، و حتّى ويژگيهاى جديد به وراثت به نسلهاى آينده نيز مى رسد همان گونه كه در حيوانات اهلى مثال زده شد. تاريخ، انسانهاى بسيارى را نشان مى دهد كه بر اثر تربيت بكلّى خلق و خوى خود را تغيير دادند، و به اصطلاح يكصد و هشتاد درجه چرخش كردند، افرادى كه يك روز مثلا در صف دزدان قهّار جاى داشتند به زاهدان و عابدان مشهورى مبدّل گشتند. توجّه به طرز به وجود آمدن يك ملكه اخلاقى به ما اين قدرت را مى دهد كه راه از [33] ميان بردن آن را نيز پيدا كنيم; مسأله چنين است كه هر عمل خوب يا بد اثر موافق خود را در روح انسان باقى مى گذارد، و روح را تدريجاً به سوى خود جلب مى كند، تكرار اين عمل آن اثر را بيشتر و قويتر مى سازد، و كم كم كيفيّتى به نام «عادت» حاصل مى شود، و هر گاه عادت استمرار يابد به صورت «ملكه» در مى آيد. بنابراين، همان گونه كه عادات و ملكات اخلاقى زشت در سايه تكرار عمل تشكيل مى گردد، از همين طريق قابل زوال است; البتّه، اثر تلقين، تفكّر، تعليمات صحيح و محيط سالم در فراهم كردن زمينه هاى روحى براى پذيرش و تشكيل ملكات خوب را نمى توان ناديده گرفت. * * * در اينجا قول سومى نيز وجود دارد و آن اين كه بعضى از صفات اخلاقى قابل تغيير است، و بعضى غير قابل تغيير، آن صفاتى كه طبيعى و فطرى است، قابل تغيير نمى باشد، ولى آن صفاتى كه عوامل خارجى دارد قابل تغيير است.(1) اين قول نيز فاقد هرگونه دليل است، زيرا اين تفصيل و تفاوت گذارى، بين صفات فرع، بر قبول اخلاق طبيعى و فطرى است، در حالى كه چنين چيزى ثابت نيست; و به فرض كه چنين باشد چه كسى مى تواند ادّعا كند كه صفات فطرى قابل تغيير نيست؟ مگر حيوانات وحشى را نمى توان اهلى كرد؟ مگر تعليم و تربيت نمى تواند آنقدر ريشه دار شود كه اعماق وجود انسان را دگرگون سازد؟ آيات و روايات دليل بر قابليّت تغيير اخلاق است آنچه را در بالا گفتيم از نظر دلائل عقلى و تاريخى بود، هنگامى كه به دلائل نقلى يعنى آنچه از مبدأ وحى و سخنان معصومين(عليهم السلام) به دست آمده مراجعه كنيم مسأله از اين هم روشنتر است; زيرا: 1 ـ نفس مسأله بعثت انبيا و ارسال رسل و انزال كتب آسمانى و بطور كلّى مأموريّتى كه 1. محقّق نراقى در جامع السّعادات اين نظريه را برگزيده است (جامع السّعادات جلد 1، ص 24). [34] آنها براى هدايت و تربيت همه انسانها داشتند، محكمترين دليل بر امكان تربيت و پرورش فضائل اخلاقى در تمام افراد بشر است. آياتى مانند: هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الاُْمِّيِينَ رَسُولا مِنْهُم يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَاِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلال مُبِيْن (سوره جمعه، آيه 2)(1) و آيات مشابه آن بخوبى نشان مى دهد كه هدف از مأموريّت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) هدايت و تربيت و تعليم و تزكيه همه كسانى بود كه در «ضَلال مُبِيْن» و گمراهى آشكار بودند. 2 ـ تمام آياتى كه خطاب به همه انسانها به عنوان «يا بَنى آدَمَ» و «يااَيُّها النّاسُ» و «يا اَيُّها الاِْنْسانُ»، و «يا عِبادى» مى باشد و مشتمل بر اوامر و نواهى و مسائل مربوط به تهذيب نفوس و كسب فضائل اخلاقى است، بهترين دليل بر امكان تغيير «اخلاق رذيله» و اصلاح صفات ناپسند است، در غير اين صورت، عموميّت اين خطابها لغو و بيهوده خواهد بود. ممكن است گفته شود: اين آيات غالباً مشتمل بر احكام است، و احكام مربوط به جنبه هاى عملى است، در حالى كه اخلاق ناظر به صفات درونى است. ولى نبايد فراموش كرد كه «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم يكديگر و به منزله علّت و معلولند، و در يكديگر تأثير متقابل دارند; هر اخلاق خوبى سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه كه اخلاق رذيله، اعمال زشت را به دنبال دارد; و در مقابل، اعمال نيك و بد نيز اگر تكرار شود تدريجاً تبديل به خلق و خوى خوب و بد مى شود. 3 ـ اعتقاد به عدم امكان تغيير اخلاق سر از اعتقاد به جبر در مى آورد; زيرا مفهومش اين است كه صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغيير آن نيستند و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق آنها است، پس در انجام كار خوب يا بد مجبورند، و در عين حال مكلّف به انجام خوبيها و ترك بديها هستند; اين عين جبر است، و تمام مفاسدى را كه مذهب جبر دارد بر آن مترتّب مى شود(2). 4 ـ آياتى كه با صراحت تشويق به تهذيب اخلاق مى كند و از رذايل اخلاقى بر حذر 1. آيه 164 آل عمران نيز همين مضمون را در بردارد. 2. به اصول كافى، جلد 1، ص 155و كشف المراد،بحث قضا و قدر درباره مفاسد مذهب جبر مراجعه شود. [35] مى دارد نيز دليل محكمى است بر امكان تغيير صفات اخلاقى، مانند «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّيها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسّيها; هر كس نفس خود را تزكيه كند رستگار شده، و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده سازد نوميد و محروم گشته است.» (سوره شمس ـ آيه 9 و 10). تعبير به «دسّيها» از ماده «دسّ» و «دسيسه» در اصل به معنى آميختن شىء ناپسندى با چيز ديگر است; مثل اين كه گفته مى شود: «دسّ الحنطة بالتراب; گندم را با خاك مخلوط كرده»، اين تعبير نشان مى دهد كه طبيعت انسان بر پاكى و تقوا است و آلودگيها و رذائل اخلاقى از خارج بر انسان نفوذ مى كند و هر دو قابل تغيير و تبديل است. در آيه 34 سوره فصّلت مى خوانيم: «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فَاِذاَ الَّذى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَاَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيْمٌ; بدى را با نيكى دفع كن ناگهان (خواهى ديد) همان كسى كه ميان تو و او دشمن است گويى دوست گرم و صميمى (و قديمى تو) است!» اين آيه بخوبى نشان مى دهد كه عداوت و دشمنيهاى عميق كه در خلق و خوى انسان ريشه دوانده باشد، با محبّت و رفتار شايسته ممكن است تبديل به دوستيهاى داغ و ريشه دار شود; اگر اخلاق، قابل تغيير نبود، اين امر امكان نداشت. در روايات اسلامى نيز تعبيرات روشنى در اين زمينه ديده مى شود مانند احاديث زير: 1 ـ حديث معروف اِنّى بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ الاَْخْلاقِ(1)، دليل واضحى بر امكان تغيير صفات اخلاقى است. 2 ـ روايات فراوانى كه تشويق به حسن خلق مى كند، مانند: حديث نبوى: «لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فى حُسْنِ الْخُلْقِ لَعَلِمَ اَنَّهُ يَحْتاجُ اَنْ يَكُونَ لَهُ خُلْقٌ حَسَنٌ; اگر بندگان مى دانستند كه حسن خلق چه منافعى دارد، يقين پيدا مى كردند كه محتاج به اخلاق نيكند!»(2)، نشانه ديگر است. 3 ـ در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ نِصْفُ الدِّينِ; اخلاق خوب، نيمى از دين است.»(3) 4 ـ و در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْخُلْقُ الْمَحْمُودُ مِنْ ثِمارِ الْعَقْلِ، 1. سفينة البحار، (مادّه خلق). 2. بحار، جلد 10، ص 369. 3. بحار، ج 71، ص 385. [36] اَلْخُلْقُ الْمَذْمُوْمُ مِنْ ثِمارِ الْجَهْلِ; اخلاق خوب از ميوه هاى عقل و آگاهى است و اخلاق بد از ثمرات جهل و نادانى است.»(1) و از آنجا كه «علم» و «جهل» قابل تغيير است، اخلاق هم به تبع آن قابل تغيير مى باشد. 5 ـ در حديث ديگرى از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است: «اِنَّ الْعَبْدَ لَيَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظيمَ دَرَجاتِ الاْخِرَةِ وَشَرَفَ الْمَنازِلِ وَاِنَّهُ لَضَعيفُ الْعِبادَةِ; بنده خدا به وسيله حسن اخلاق به درجات عالى آخرت و بهترين مقامات مى رسد، در حالى كه ممكن است از نظر عبادت ضعيف باشد!»(2) در اين حديث اوّلاً مقايسه حسن اخلاق به عبادت، و ثانياً ذكر درجات بالاى اخروى كه حتماً مربوط به اعمال اختيارى است، و ثالثاً تشويق به تحصيل حسن خلق، همگى نشان مى دهد كه اخلاق يك امر اكتسابى است، نه اجبارى و الزامى و خارج از اختيار! (دقّت كنيد) اين گونه روايات و تعبيرات گويا و پرمعنى در كلمات معصومين(عليهم السلام) زياد ديده مى شود(3) و همه آنها نشان مى دهد كه صفات اخلاقى قابل تغيير است، و گرنه اين تعبيرات و تشويقها لغو و بيهوده بود. 6 ـ در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه به يكى از يارانش به نام «جرير بن عبداللّه» فرمود: «اِنَّكَ امْرُءٌ قَدْ اَحْسَنَ اللّهُ خَلْقَكَ فَاَحْسِنْ خُلْقَكَ; خداوند به تو چهره زيبا داده، اخلاق خود را نيز زيبا كن!»(4) كوتاه سخن اين كه: كتب روايى ما پُر از رواياتى است كه همگى دلالت بر امكان تغيير اخلاق آدمى دارد.(5) اين بحث را با حديثى از امير مؤمنان على(عليه السلام) كه تشويق به فضائل اخلاقى مى كند 1. غررالحكم، 1280 ـ 1281. 2. محجّة البيضاء، ج 5، ص 93. 3. مرحوم كلينى در جلد دوم اصول كافى، در باب حسن الخلق(ص 99) هيجده روايت در اين زمينه نقل كرده است. 4. سفينة البحار، مادّه خلق. 5. به جلد دوم اصول كافى و روضه كافى، و جلد سوم ميزان الحكمة و جلد اوّل سفينة البحار، در ابواب مناسب مراجعه فرماييد. [37] پايان مى دهيم، فرمود: «اَلْكَرَمُ حُسْنُ السَّجـِيَّةِ وَ اجْتِـنابُ الدَّنِـيَّةِ; ارزش و كيفيّت انسان به اخلاق پسنديده و اجتناب و دورى از اخلاق پست است!»(1) * * *
×
×
  • اضافه کردن...