رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'اسلام'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

20 نتیجه پیدا شد

  1. irsalam

    آداب خوردن میوه در اسلام

    آداب خوردن میوه در اسلام ۱) شستن میوه با آب امام صادق (ع) : "هر میوه ای را زهری است .پس اگر میوه آوردید ،آبی به آن بزنید "یا آنرا در آب فرو ببرید . ۲) بردن نام خدا به هنگام خوردن پیامبر خدا (ص): هر کس میوه بخورد و این خوردن را با نام خدا آغاز کند میوه به او زیانی نمی رساند . ۳) دعا کردن به هنگام دیدن میوه نوبر ▪ امام علی (ع) : پیامبر خدا (ص) چون میوه ای نو می دید آنرا می بوسید و برروی چشمان و دهانش می نهاد و سپس می گفت :" خداوندا ! چنان که آغاز این را در عافیت به ما نشان دادی ،پایان آنرا نیز در عافیت به ما بنمایان ". ۴) خوردن هر میوه در آغاز فصلش و پرهیز از آن در پایان آن فصل ▪ پیامبر خدا (ص) : برشما باد میوه در هنگام روی کردنش ،چراکه در این هنگام مایه سلامت تن و از میان رفتن اندوه است .نیز آن را در هنگام پشت کردن وا گذارید که در این هنگام دردی برای تن است . ۵) جدا نکردن پوست میوه درباره امام صادق(ع) روایت شده است که پوست کندن میوه را دوست نداشت . ۶) پرهیز از خوردن چند میوه با هم ▪ پیامبر اکرم (ص) : هرکس تنها یک میوه را بخورد ،آن میوه به او زیان نمی رساند . ▪ پیامبر اکرم (ص) : میوه هار اجدا جدا بخورید تا زیان نرسانند . ● خواص خربزه پیامبر خدا (ص): برشما باد خربزه ،چراکه درآن ده ویپگی است :خوراک است ؛نوشیدنی است ؛ شست و شو دهنده است ؛خوش بو کننده است ؛مثانه را می شوید غشکم را می شوید ؛آب کمر را فراوان میکند ؛نیروی همبستری را می افزاید ؛سردی مزاج را بر می دارد و پوست را تمیز می کند . ▪ پیامبر خدا (ص) : نیاز به میوه را با خربزه برآورید ؛چرا که میوه بهشت است ؛در آن هزار برکت و هزار رحمت است و خوردنش شفای هر درد است . ▪ پیامبر خدا (ص): هیچ زن بارداری نیست که خربزه بخورد ،مگر اینکه نوزادش خوش چهره و خوش خوی خواهد شد . ▪ امام علی (ع) : خربزه دنبلان کوهی است نه در آن بیماری ای است و نه عارضه ای . ▪ امام صادق (ع) : در باره ویژگی های خربزه – سنگ را در مثانه ،ذوب می کند . ▪ امام صادق (ع) : خربزه بخورید زیرا که در آن نه دردی است نه فسادی ،خوش بو کننده است ؛شست و شو دهنده است ؛ خورش است ؛ توان جنسی را زیاد می کند وادرار آور است . ● خوردن خربزه پیش از غذا پیامبر خدا (ص) خربزه پیش از غذا ،شکم را کاملاً می شوید و بیماری راازریشه می کند . نهی از خوردن خربزه در حالت ناشتا ▪ امام صادق (ع) : خوردن خربزه در ناشتا ،سست اندامی می آورد . ▪ امام رضا (ع) : خوردن خربزه در حالت ناشتا ،سست اندامی –پناه برخدا – می آورد . ● آداب خوردن خربزه ▪ پیامبر خدا (ص) : خربزه را دندان بزن و آن را قطعه قطعه مخور ؛چرا که میوه ای است خجسته ،خوش ، مایه پاکی دهان و تقدس بخش دل ؛ دندانها را سفید می کند ، خدای را خرسند می سازد ، بویش از عنبر و آبش از کوثر است ، گوشت آن از پردیس ؛ لذت آن از بهشت و خوردن آن عبادت است .
  2. رهنمودهای اسلام در مورد خوردن رهنمودهای اسلام در مورد خوردن تنها سلامت جسم را تضمین نمی کند بلکه تضمین کننده سلامت هم جسم و هم جان است . از آنجا که عقل و علم ،برهمه رازهای آفرینش احاطه ندارند ،چه بسا حکمت برخی از رهنمودهای اسلام برای دانش امروز ،مجهول باشد ولی بی تردید این به معنای بی دلیل بودن آن رهنمودها نیست ،چنان که فلسفه شماری از احکام اسلام ،در گذشته مجهول بود و امروزه علم به راز آنها پی برده است . ● مهمترین رهنمود اسلام درمورد غذا خوردن : ▪ نخستین و مهمترین رهنمود اسلام اینست که : ـ آنچه انسان مصرف می کند باید از راه مشروع تهیه شده و حلال باشد . ▪ دوم: آداب غذا خوردن ● آنچه رعایت آنها در هنگام غذا خوردن سفارش شده است : ۱) تدبر در اینکه انواع خوراکیها چگونه در نظام هستی پدید آمده اند . ۲) آغاز خوردن غذابا نام ویاد خدا ۳) آغاز کردن غذا با نمک ( در صورتیکه فرد سالم بوده و نمک برایش ضرر نداشته باشد . ۴) آغاز کردن از سبک ترین غذاها ۵) نخوردن غذای گرم و خوردن غذای نیمه گرم قبل از سرد شدن ۶) خوردن با دست راست ۷) کوچک گرفتن لقمه ۸) خوب جویدن غذا ۹) طولانی کردن نشستن برسر سفره ۱۰) گرامی داشتن نان و نگذاشتن آن زیر ظرف غذا ۱۱) دست کشیدن از خوردن غذا پیش از سیر شدن کامل و در حالی که قدری از اشتها با قی است ۱۲) خوردن از قسمت جلوی خود ۱۳) نگاه نکردن به لقمه دیگران ۱۴) رعایت حقوق دیگران در آنچه برسر سفره است . ۱۵) آغاز شدن غذا به وسیله کسی که صاحب سفره است و یا کسی که بزرگتر مجلس است . ۱۶) ادامه دادن صاحب سفره به خوردن تا سیر شدن همه کسانی که بر سر سفره نشسته اند . ۱۷) بلند شدن از سر سفره ،قبل از برچیدن آن ▪ آنچه هنگام غذا خوردن باید ترک کرد : ـ زیاده روی در کیفیت و کمیت غذا ـ نکوهش غذایی که نسبت به آن بی میل است . ـ دمیدن در غذا ـ خوردن با دست چپ ـ خوردن با یک انگشت یا دو انگشت ـ بلند آروغ زدن ـ پاک کردن زیاداستخوانها ـ آب خوردن در میان غذا ـ آب خوردن ،پس از خوردن گوشت ـ خوردن ،در حال سیری ▪ سوم : حالاتی که غذا خوردن در آن حالات نهی شده است : غذا خوردن به شیوه متکبران مثلاً در حال "تکیه زده " ،" خوابیده به شکم " ، " دراز کشیده " ،" ایستاده" همچنین غذا خوردن درحال راه رفتن و جنابت نیز بسیار نهی شده است . ▪ چهارم : توصیه به هم غذا شدن با دیگران دانش نامه احادیپ پزشکی ، محمدی ری شهری
  3. زمان پیدایش خانواده را باید از همان آغاز خلقت انسان دانست؛ زیرا با آفرینش " آدم وحوا "، درحقیقت اولین خانواده دو نفره پا به عرصه ی ظهور گذاشت و با گذر زمان و تولید و تكثیر فرزندان ، توسعه یافت . اگر چه براساس پژوهش های جامعه شناسان ، تشكیل خانواده در برخی از جانوران نیز وجود داشته است. ولی پایدارترین شكل خانواده مربوط به خانواده ی انسانی است. بنابراین ، خانواده اولین نهاد اجتماعی است كه درهمه ی جوامع بشری وجود داشته و از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و صاحب نظران علوم مختلف بوده است. تعاریف گوناگونی كه از دیدگاه های مختلف درمورد خانواده ارائه شد ه است ، بیانگر اهمیت این نهاد مقدس اجتماعی است... ازسوی دیگر، پاسخ گویی خانواده به قسمت عمده ی نیازهای انسان، و كاركردهای مهمی كه به عهده دارد ؛ نشانگر نقش كلیدی این نهاد در جامعه است. ●اهمیت ازدواج جوانان از دیدگاه آسیب شناسی اجتماعی اسلام اسلام از ابعاد گوناگونی به این موضوع پرداخته و لزوم آن را در جامعه از دیدگاه های مختلفی مورد تأكید قرار داده است. اهمیت ازدواج از نظر گاه اجتماعی ، مهمترین موضوعی است كه در تعالیم آسمانی اسلام به آن پرداخته شده است . پیشوایان دین ، ازدواج را ضامن بقای نسل انسان از راه مشروع می دانند و به عنوان مهم ترین عامل امنیت عِرضی و عفت عمومی ، برآن تاكید دارند.پیامبر گرامی اسلام – صلی الله علیه و آله – در زمینه ی ازدواج دختران جوان می فرماید : و باز آن حضرت است كه می فرماید: هرگاه خواستگاری برای دختر شما بیاید كه دین و اخلاق او را می پسند ید، او را به همسری دخترتان برگزینید و گرنه فتنه و تباهی بزرگی درزمین شكل می گیرد". دیده گاه آسیب شناسی اجتماعی اسلام بر این نكته تأكید دارد كه بیشترین مفاسد اجتماعی و اخلاقی در دوران تجرد افراد پدید می آید و بر همین اساس است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله – بیشترین افراد جهنمی را بی همسران می داند . زیرا آنها بیشتر از افراد همسردار مرتكب گناه ، ناپاكی و عصیان می شوند. اكنون جامعه شناسان پس از گذشت قرن ها از پیدا یش اسلام ، آنچه را كه پیام آورخدا به انسان ها هشیار داده بود، با تجربه و آمار و ارقام ؛ دریافته اند. بنا بر یافته های عینی جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی ، درصد زیادی از بزهكاری ، درسنین حدود ۱۵ تا ۲۵ سال ، ( یعنی سنین طبیعی ازدواج ) اتفاق می افتد. همچنین در این سنین ، انحراف جنسی كه اغلب با اختلا ل شخصیتی نیز همراه است ، در میان جوانان ظهور پیدا می كند. لذا ازدواج از دیدگاه جامعه شناسان و روان شناسان بهترین راه برای ایجاد یك زندگی مشترك ، تخلیه ی مشروع جنسی و جلوگیری از بزهكاری و انحراف است و این همان چیزی است كه اسلام بیش از چهارده قرن پیش برآن تأكید كرده است. ●ازدواج عامل استقلا ل اقتصادی جوان ازدواج از آن جهت كه باعث استقلا ل اقتصادی دختر و پسر جوان می گردد نیز دارای اهمیت است. زیرا دو جوان با ازدواج با یكدیگر، درحقیقت در پی تشكیل یك خانواده ی مستقل هستند ، و خانواده ی جدید ، درآمدی مستقل می طلبد كه با آن خود را از دیگران بی نیاز كند. همین استقلا ل اقتصادی است كه به مرد جوان تحرك بیشتری می بخشد تا زندگی خود را تأمین سازد ؛ این چنین مردی است كه اسلام او را چون سربازی درجبهه می داند كه در راه خدا می جنگد . از این نظرگاه ، اسلام توسعه ی اقتصادی خانواده را یكی از اثرات مهم ازدواج می داند و تأكید می كند كه درصورت عدم استطاعت مالی زن و مرد برای ازدواج، خداوند آنان را از فضل و رحمت خود بی نیاز می سازد. زیرا انسان بعد از ازدواج ، خود را شدید اً مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین نیازهای زندگی می داند؛ به همین دلیل تمام ابتكار ، استعداد وتوان خود را به كار می گیرد و در حفظ درآمدهای خود و صرفه جویی در آن تلاش می كند و در مدت كوتاهی می تواند بر فقر چیره گردد. بی جهت نیست كه امام صادق – علیه السلام – می فرماید :" رزق و روزی ، همراه همسر و فرزندان است". در روایتی دیگر چنین آمده است:" مردی خدمت پیامبر گرامی اسلام – صلی الله علیه و آله – رسید و از تهی دستی و نیازمندی شكایت كرد ؛ پیامبر- صلی الله علیه وآله – فرمود : ازدواج كن " ؛ او نیز ازدواج كرد و از نظر اقتصادی ، در كار او گشایش پیدا شد". جامعه شناسی امروز نیز، بر خلاف پیشینیان كه خانواده را قبل از هر چیز یك سازمان اقتصادی می دانستند، خانواده را نهادی می داند كه كاركردهای متفاوتی را بر عهده دارد؛ یكی از این كاركردها ، كار كرد اقتصاد ی و برطرف كردن نیازهای مادی است . اگر چه برخی از اقتصاد دانان امروز، پا را از این نیز فراتر نهاده ، ازدواج را یك شركت و بنگاه اقتصاد ی می دانند. " دیوید فریدمن" یكی از این افراد است ، او در تعریف اقتصادی ازدواج می نویسد:"ازدواج یك بنگاه اقتصادی است، توافقی است میان یك زن و یك شوهر، تا در، درآمد یكدیگر ، مسكن و التذاذ جسمی سهیم باشند و فعالیت های تولیدی مانند طبخ غذا ، نظافت منزل ، شستن ظروف و تربیت فرزندان در یكجا متمركز گردد. از این دید، انگیزه ی ازدواج ، وجود صرفه جویی های مبتنی برمقیاس تولید است . علاوه برآن برای تشكیل خانواده از اصل تقسیم كار استفاده شده است. بنابراین می توان گفت كه ازدواج نوعی ویژه از بنگاه اقتصادی دو نفره است ". دیدگاه اسلام دراین مورد ، دیدگاهی كاملاً متفاوت است . زیرا تشكیل خانواده در اسلام امری مقدس و معنوی است و نمی توان آن را با ابزار های تحلیلی اقتصادی و تئوری های مادی تفسیر كرد. اگر چه با تشكیل خانواده ، زن و مرد به طور طبیعی در درآمد ، مسكن و... با یكدیگر شراكت دارند و ازدواج موجب صرفه جویی و پایین آمدن سرانه ی هزینه ی زندگی می گردد ولی مبنای ازدواج دراسلام بر این گونه امورنیست و در حقوق قانونی و شرعی خانواده از چیزی به عنوان اصل تقسیم كار، سخنی به میان نیامده است. زیرا اسلام هرگز مسئولیت كارهای منزل را به عهده ی زن نگذاشته و حتی از نظر حقوق قانونی ، زن علاوه بر دریافت نفقه ، حق مطالبه ی وجه ، برای شیردادن كودك و انجام كارهای منزل دارد. ولی با این حال بر اساس موازین اخلاقی و انسانی از او می خواهد كه درخدمت رفاه شوهر و فرزندان باشد و به همین خاطر است كه پیامبر گرامی اسلام – صلی الله علیه وآله – می فرماید:" جهاد زنان ، نیكوهمسرداری كردن است ".
  4. [align=justify] ملاکهای همسرگزینی در اسلام یکی از مراحل بسیار مهم، حیاتی و دشوار در ازدواج، برگزیدن همسر است. اینک برآنیم تا بدانیم اسلام درباره ویژگیهای یک همسر شایسته، چه ملاکهایی ارایه میدهد و از دیدگاه این دین، چگونه همسری باید برگزید؟ آیا تنها باید به عوامل مادی مانند: ثروت و زیبایی زن نگریست یا عوامل معنوی نظیر: ایمان و دین داری نیز مؤثر شمرده میشود؟ اکنون به طور گذرا به برخی از این ملاکها اشاره میشود که در بیشتر موارد برای مرد و زن ، مشترک است. ۱ـ دینداری و ایمان این ملاک را باید مهمترین ملاک در همسرگزینی دانست؛ زیرا دین داری و پایبندی به باورهای مذهبی یکی از بزرگترین نعمتها است. به یقین، کسی که ایمان و دین خود را حفظ کرده است، در امر زناشویی و زندگی مشترک نیز فردی موفق خواهد بود. دین، مانع مهمی در برابر بینظمی و افتادن آدمی به ورطه گناه و ستمکاری است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آن گاه که به فردی دستور داد ازدواج کند، چنین فرمود: ازدواج کن و بر تو باد که با همسری دیندار ازدواج کنی.[۶۰] امام صادق(علیهالسلام) نیز فرموده است: هر کس برای دین زن با او ازدواج کند، خداوند مال و جمال به او روزی میکند.[۶۱] این دیدگاه در آیه ۲۲۱ سوره بقره ـ چنان که بحث آن گذشت ـ بیشتر نمودار است، آن گاه که خداوند ، مؤمنان را از ازدواج با زنان مشرک و بیدین نهی میکند، هر چند بسیار زیبا باشند. ۲ـ خوش اخلاقی پس از ایمان هیچ چیزی نمیتواند جایگزین اخلاق نیک و خوش رفتاری و خوشگفتاری همسر گردد؛ زیرا زن و مرد تکیهگاه یکدیگرند و تنها اخلاق پسندیده همسر میتواند خستگیهای روحی و جسمی طرف دیگر را به آسانی بزداید. اگر همسری ـ زن یا مرد ـ از بیشترین ثروت و زیبایی و شهرت برخوردار باشد، ولی با بدی رفتار کند، مشکلات بسیاری پدید خواهد آمد. به همین دلیل، احادیث اسلامی بر خوش زبانی، خوش خلقی، گذشت، ادب، نرم خویی، فروتنی، مهربانی، عدالت، شرح صدر و بردباری، پای میفشارند. هر یک از این ویژگیها میتواند بسیاری از اختلافها و کشمکشهای خانوادگی را برطرف سازد؛ زیرا بیشتر این اختلافها از نبود همین عناصر سرچشمه میگیرد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید: با کسی که اخلاق و دینش پسندیده است (و ایمان و اخلاق نیک دارد) ازدواج کنید، که اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین پدید میآید.[۶۲] با اندکی دقت در این سخن، به اهمیت خوشرفتاری در همسر گزینی، بهتر پی میبریم. هم چنین گفتهاند: فردی به امام رضا(علیهالسلام) نامه نوشت که فردی از بستگانم به خواستگاری دخترم آمده است. ولی اخلاق خوبی ندارد و بداخلاق است، چه کنم؟ امام(علیه السلام) فرمود: اگر بداخلاق است، به او دختر نده.[۶۳] و در حدیثی از امام علی(علیهالسلام)، آسانگیری، نرمخویی و سازگاری از جمله ویژگیهای بهترین زنان شمرده شده است.[۶۴] ۳ـ همتایی تناسب، همتایی و هماهنگی مشخصات دختر و پسر عامل مهم دیگری است که بر آن بسیار تأکید شده است؛ زیرا اگر زن و مرد در جنبههای گوناگون دینی، اخلاقی، سنی، علمی و... تناسب نداشته باشند، گرفتار مشکل خواهند شد. با این حال، آن چه بیشتر اهمیت دارد، همتایی دختر و پسر از نظر اخلاق و باورهای مذهبی است. اهمیت همتایی، به گونهای است که حتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) درباره حضرت علی(علیهالسلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرموده است: اگر علی(علیهالسلام) آفریده نمیشد، هیچ همتایی برای ازدواج با فاطمه(سلاماللهعلیها) نبود.[۶۵] آیه شریفه والطیبات للطیبین؛ زنان پاک ، شایسته مردان پاک هستند[۶۶] نیز به همین ملاک اشاره میکند. در حدیثی از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) میخوانیم: زمینه ازدواج همتایان را فراهم آورید و با همتای خود ازدواج کنید و آنان را برای به دنیا آوردن فرزندان شایسته برگزینید.[۶۷] نکته اصلی ا ین است که پافشاری، تنها در همتایی دینی و اخلاقی پسندیده است و در غیر آن صورت، امری بیهوده و ناپسند خواهد بود. ۴ـ اصالت و شرافت خانوادگی معمولا تربیت و رفتار و کردار هر انسانی زاییده تربیت و اخلاق خانوادهای است که در آن رشد کرده است. بررسی وضعیت خانواده فرد مورد نظر از نظر اجتماعی، اخلاقی، تربیتی و دینی، در شناخت بهتر همسر آینده به ما کمک خواهد کرد. روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: ای مردم! از سبزهزاری که بر بالای منجلاب و مزبلهای روییده باشد، بپرهیزید. هنگامی که درباره آن پرسیدند، ایشان فرمود: زن زیبایی است که در خانواده بدی رشد کرده باشد.[۶۸] پیامبر(صلی الله علیه و آله) با اشاره به نقش مهم خانواده در پرورش، فرزندان با شرافت و اصالت خانوادگی را از ملاکهای مؤثر در گزینش همسر دانسته است. همچنین ایشان فرموده است: خانوادهای بد، نه خانوادهای فقیر و بیبضاعت، این سخن میرساند که ملاک شرافت و اصالت خانوادگی نیز نجابت، پاکی و دینداری و کرامت آدمی است، نه ثروت، قدرت و شهرت. ۵ـ سلامت جسم، روح و عقل این عوامل در ایفای نقش فرد پس از ازدواج ـ در قالب شوهر، زن یا پدر و مادر ـ نقش مؤثری دارند. برای نمونه، مرد دیوانه نه میتواند نقش همسری را برای زنش انجام دهد و نه نقش پدرانه را برای فرزندش. به همین دلیل، احادیث اسلامی، مسلمانان را از ازدواج با کسانی که در زمینه روحی و عقلی کمبود دارند، بر حذر میدارد. منظور از نقص جسمانی نیز نداشتن اندام یا دیگر نقصهای بدنی نیست، بلکه بیشتر به بیماریهای خطرناکی مانند: جذام، پیسی وایدز و نظیر آن برمیگردد. این تأکید بدان دلیل است که اسلام میخواهد مسلمانان، جامعه و نسلی پاک و سالم داشته باشند. امام علی(علیهالسلام) میفرماید: از ازدواج با زن احمق خودداری کنید؛ زیرا هم نشینی با او برای شما بلا است و بچهی به دنیا آمده از او تباه و ضایع میشود.[۶۹] از امام باقر(علیهالسلام) پرسیدند: آیا میتوان با زن دیوانه، ولی زیبا ازدواج کرد؟ ایشان به این پرسش، پاسخ منفی داده است.[۷۰] همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله) در فرازی از دعاهایش میفرماید: خدایا! پناه میبرم به تو از ... زنی که با کودنی و حماقت و بدخلقی خود، مرا پیش از وقت، پیر کند و... .[۷۱] ۶ـ زیبایی اسلام افزون بر جنبه معنوی و دینی همسر آینده بر مسأله زیبایی همسر نیز تأکید میکند. انسان خواه ناخواه، زیبایی را دوست دارد و زشتی ظاهری و نازیبایی را ناپسند میداند، چنان که خداوند نیز خود زیباست و زیبایی را دوست دارد. هر چند در احادیث اسلامی، به این ملاک اشاره شده است، ولی از هر گونه برخورد افراطی یا تفریطی با آن باید پرهیز کرد. زیبایی را در کنار دیگر ملاکهای اسلامی قرار داد و نظری متعادل به آن داشت، همچنان که پیشوایان ما چنین دیدگاهی را آموزش دادهاند. برای نمونه در حدیثی میخوانیم: هر کسی برای زیبایی زن با او ازدواج کند، خداوند زیبایی زن را برای مرد وبال و سنگینی قرار میدهد[۷۲]. در مقابل، میبینیم که امام کاظم(علیهالسلام) میفرماید: سه چیز نور چشم را جلا میبخشد، نگاه به سبزه، آب جاری و صورت زیبا[۷۳]. پس اسلام از یک سو همه چیز را در زیبایی چهره خلاصه نمیکند و از سوی دیگر، از آن بیاعتنا نیز نمیگذرد. در احادیث دیگری، روی سفید، چهره زیبا، بلندی و زیبایی مو، گندم گون بودن، خندهی زیبا و... به عنوان زیبایی زن معرفی شده است. امام باقر(علیهالسلام) فرمود: هرگاه خواستید با زنی ازدواج کنید، از موی او بپرسید.[۷۴] [/align] [۶۰] - وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۰. [۶۱] - وسائل الشیعه: ج ۱۴، ص ۳۰. [۶۲] - همان: ص ۵۰. [۶۳] - وسائل الشیعه: ج ۱۴، ص ۵۴. [۶۴] - همان: ص ۱۵. [۶۵] - همان: ص ۴۹. [۶۶] - سوره نور، آیه ۲۶. [۶۷] - وسائل الشیعه: ج ۱۴، ص ۲۹. [۶۸] - وسائل الشیعه: ج ۱۴، ص ۲۹. [۶۹] - وسائل الشیعه: ج ۱۴، ص ۵۶. [۷۰] - وسائل الشیعه: ج ۱۴، ص ۵۷. [۷۱] - نظام خانواده در اسلام: ص ۱۶۶. [۷۲] - وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۲. [۷۳] - همان، ص ۳۸. [۷۴] - همان: ص ۳۷.
  5. خانواده با وجود اینکه در اکثر جوامع مورد توجه است در جهان بینی اسلامی اهمیت و ارزش شایان توجهی به آن داده میشود. در این جهان بینی خانواده گروهی متشکل از افراد است که دارای شخصیت مدنی ، حقوقی و معنوی است که بر اساس نکاح (عقدی که ارتباط یا مشروعیت ارتباط زن و مرد را معین میسازد) پدید میآید. چنین ارتباطی یک رابطه ساده انگارانه و فاقد مسئولیت پذیری نیست. بلکه یک پیمان مهم و بااهمیتی است که از جنبههای مختلف برای طرفین مسئولیتهایی ایجاد میکند. چرا که سلامت چنین پیمانی که اولین پایههای تشکیل یک خانواده است ضامنی است برای سلامت کل جامعه کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام اسلام از همان ابتدای تولد برنامهها و دستورات خاصی را برای رشد و تربیت کودک تنظیم فرموده و اجرای آن را بر عهده خانواده قرار داده است. بطوریکه در سراسر دوره کودکی و نوجوانی که مهمترین دوران رشد و تربیت کودک است برنامههای خاص و سفارشهای تربیتی بسیاری را در انتخاب اسم ، شیر دادن و از شیر گرفتن ، در محبت و مهروزی به کودکان و در رعایت عدالت ، وفای به عهد نسبت به آنها چه در دوره بلوغ و چه در دوره نوجوانی بیان داشته است. امام سجاد علیهالسلام میفرمایند: حق کودک تو بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط پیدا میکند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمای کنی. (مکارمالاخلاق صفحه 233). همچنین امام سجاد علیهالسلامدر تاکید بر اهمیت شیوه تربیت درست فرزندان میفرمایند: با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. یا اینکه او را چنان تربیت کن که بتواند در کارهای مختلف زندگی با عزت و آرزومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو بوده باشد. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: به کودکان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید. اسلام علاوه بر تاکیدی که بر نقش تربیتی خانواده قائل است شیوههای مناسب تربیتی را پیش روی خانوادهها قرار میدهد. بطوری که با تاکید بر تکریم و تشویق فرزندان خانواده را از اعمال روشهای تنبیهی باز میدارد. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: عاقل بوسیله ادب پند میپذیرد و این چارپایانند که جز با زدن تربیت نمیشوند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک کند. سوال شد چگونه فرزند خود را در نیکی کمک بکند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و برایش میسر است، از او بپذیرد و آنچه انجام دادنش برای کودک دشوار و طاقت فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکند. اسلام همچنین به موضوع تفاوتهای فردی که مورد توجه روان شناسان است توجه داشته است. از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت میداند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر میتوان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد میداند. کارکرد اجتماعی - اقتصادی خانواده از دیدگاه اسلام اسلام آئین الهی و مقدسی است که برای خانواده اهمیت فراوان قائل است و آن را سنگ بنای مهم حیات اجتماعی میشناسد. اسلام وحدت جامعه را از وحدت زوجین و وحدت اعضا خانواده میشناسد و علائق انسانی موجود در خانواده را قابل گسترش و نشر در جامعه به حساب میآورد. اسلام معتقد است برای اینکه جامعهها تحت ضابطه در آیند چارهای جز این نیست که نخست خانواده تحت ضابطه درآید و هر گونه نظم و سازندگی باید از خانواده آغاز گردد و دامنه سازندگی و گسترش به جامعه کشانده شود و حیات اجتماعی تحت نظم و ضابطه در آید. اسلام خانواده را کانون اخلاقی جامعه میداند. نوع تربیت و ارتباطات موجود در خانواده موجد وحدت و منش اجتماعی است. همچنین خانواده را مرکزی سرنوشت ساز در جنبه انحراف و عصیان ذکر کردهاند و از آن جهت که کودک پستیها و دنائتها را در آنجا تجربه کرده و آموخته است. صفات اجتماعی کودک برخاسته از خانواده است. اسلام خواستار نسلی است سالم ، پاک و عفیف و موجد افتخار برای جامعه انسانی. چنین نسلی جز در دامن خانواده سالم نمیتواند تربیت شود. وظیفهای که خانواده در قبال تربیت فرد دارد و نقش مهمی که در این زمینه ایفا میکند در واقع به وظیفه او در قبال تربیت جامعه پیوند میخورد. نتیجه گیری بر این اساس اسلام با مد نظر قرار دادن تاثیرات خانواده در تربیت فرزندان ، سلامت اجتماع را در گروی خانواده سالم میداند. خانواده سالم علاوه بر رشد و شکوفایی فرزندان ، تربیت سالمی را که همسران از یکدیگر دریافت میدارند را نیز از نظر دور نگه نمیدارد. خانواده سالم چارچوب امنی برای همسر و فرزندان آنهاست. این چارچوب گسترش یافته چارچوب امن جامعه را فراهم میسازد.
  6. دانلود کتاب برداشتن ابرو و صورت از دیدگاه اسلام و پزشکی فرمت فایل : PDF حجم فایل : 488 کیلو بایت دانلود
  7. فواید انار در اسلام حضرت محمد (ص) فرموده اند: "هرکس انار بخورد، کینه و دشمنی را از خود دور کرده است."انار اولین بار در شرق ایران یافت شد و بعد به هندوستان، آفریقا، چین، اروپا و آمریکا برده شد.برای هزاران سال انار به عنوان گنجینه قدرت شناخته می شد. انسان ها برای زیبا تر شدن از این میوه استفاده می کردند. در مصر، مردگان را با انار دفن می کردند. در چین، هسته انار را شکر می زنند و در جشن عروسی برای خوشبختی عروس و داماد آن را می خورند.انار جزوی از نشانه و سمبل نجابت در مردم اسپانیا است.انار سمبل باروری و ازدواج است.انار به عنوان رنگ برای پارچه استفاده می شود.حال 12 فایده مهم و اصلی انار را برای شما بیان می کنیم. 1- انار و خاصیت آنتی اکسیدانی تحقیقات نشان داده است که انار 3 برابر چای سبز، آنتی اکسیدان دارد. لازم به ذکر است که نقش آنتی اکسیدان ها، حفاظت از بدن در برابر استرس ها، آلودگی های شیمیایی و میکروبی، بیماری قلبی و سرطان هاست. 2- انار و قلب و عروق آب انار جلوی تصلب شرایین و بیماری قلبی را می گیرد. انار، از کلسترول بد( LDL) در برابر اکسیده شدن محافظت می کند.آب انار همانند آسپیرین عمل می کند.آب انار از به هم پیوستن پلاکت های خونی جلوگیری می کند، پس مانع از لخته شدن خون می گردد.انار موجب کاهش فشار خون بالا می گردد.آب انار باعث کاهش چربی خون می شود.تحقیقات نشان داده است که اگر روزی سه چهارم لیوان آب انار بنوشید و این کار را مدت 3 ماه انجام دهید، مقدار اکسیژن بیشتری به قلب می رود و باعث سلامتی قلب می شود.آب انار، جلوی تخریبات DNA و بیماری های حاصل از تخریب آن را می گیرد. 3- انار و سرطان آب انار به کاهش خطر سرطان پستان کمک می کند.انار از سرطان پروستات جلوگیری می کند و یا رشد آن را آهسته می کند.از سرطان پوست نیز جلوگیری می کند. 4- انار و دیابت قند موجود در آب انار همانند قند موجود در آب دیگر میوه ها است. از این نظر بیماران مبتلا به دیابت باید در مصرف آن احتیاط کنند و در این مورد با پزشک خود مشورت کنند. 5- انار و کلیه انار، از بی نظمی و اختلال در کار کلیه ها می کاهد و به طور کلی ادرارآور است. 6- انار و بیماری آلزایمر افرادی که در هفته 2 لیوان یا بیشتر آب انار می نوشند، احتمال پیشرفت و بروز آلزایمر در آن ها نسبت به افرادی که در هفته نصف لیوان آب انار مصرف می کنند، 76 درصد کمتر است. 7- انار و بیماری های عفونی انار از تعداد کرم های روده می کاهد.در هنگام تب، به بیمار، انار یا آب آن را بدهید، چرا که در رفع تشنگی بسیار مفید است.انار برای گلودرد بسیار مفید است.شمایی که سرما می خورید، آب انار برای شما دواست.با نوشیدن آب انار، بیماری های عفونی را از بدن دور کنید. 8- انار و پوست هسته انار از پیرشدن پوست جلوگیری می کند.اگر می خواهید جوان بمانید، انار مصرف کنید، زیرا خوردن انار باعث می شود که 6 سال جوان تر به نظر آیید 9- انار و گوش و چشم و دندان و صدا انار و عسل برای گوش درد مفید است. انار و آب انار برای بهبود بینایی و جلوگیری از ضعیف شدن چشم خوب است.انار از خرابی دندان و لثه جلوگیری می کند آب انار برای صدای گرفته و خشن مفید است. 10- انار و بارداری مادران باردار روزانه نصف لیوان آب انار مصرف کنند تا از زود به دنیا آمدن و از صدمات مغزی در نوزاد خود جلوگیری کنند.انار منبع خوب ویتامین های A ، E، C، B3 و اسید فولیک، پتاسیم و فیبر است.یک لیوان آب انار، 40 درصد ویتامین C مورد نیاز روزانه بدن را فراهم می کند. 11- انار و یائسگی انار موجب کاستن استرس و پریشانی ناشی از یائسگی می گردد. 12- انار و کاهش وزن انار موجب هضم بهتر مواد غذایی می گردد.آب انار برای بهبود اشتها نیز مفید است.دقت کنید که آب انار بدون شکر و فاقد فروکتوز( نوعی قند) برای کاهش وزن مفید است.شمایی که قصد کاهش وزن دارید، به جدول زیر دقت کنید:یک واحد انار که معادل یک عدد انار متوسط یا 154 گرم انار است، مواد مغذی زیر را دارد: مواد مغذی موجود در انار مقدار آب 124/69گرم انرژی 105 کالری پروتئین 1/46 گرم فیبر 0/9 گرم قند 25/52 گرم کلسترول 0 میلی گرم آب انار تازه بهتر است یا آب انار پاستوریزه یا بسته بندی شده در پلاستیک؟ آب انار تازه که خود فرد می گیرد، بسیار بهتر از آب انار پاستوریزه است. آب انار واقعی دارای ویتامین و املاح است. آب انار حدود 16 درصد نیاز فرد به ویتامین C را تامین می کند و همچنین منبع خوب ویتامین B5 ، پتاسیم و آنتی اکسیدان است. حرارت زیاد در حین پاستوریزه کردن، موجب از بین رفتن مقداری از مواد مغذی موجود در انار می شود.خوشبختانه امروزه، همه ی ما از مضرات نگه داری مواد در ظروف پلاستیکی آگاه هستیم. قوطی پلاستیکی، مواد شیمیایی را به محتویات داخل قوطی تزریق می کند که این مواد برای سلامتی خطرناک است. به جای داروهای شیمیایی برای سلامت قلب بهتر نیست که از این میوه گرانبها استفاده کنیم؟ به راستی می توانیم سلامتی و خوشحالی خود را با انار تضمین کنیم.پس بیایید از هم اکنون انار را جزو برنامه غذایی روزانه ی خود قرار دهیم. مریم سجادپور- کارشناس تغذیه
  8. آیا اسلام با اختلاط جنسیتی در دانشگاهها مخالف است؟ اگر چه همیشه به دانشجویان [در سرتاسر عالم] القا شده است که شما تافتهی جدابافتهای هستید [و البته بدین جهت که اولاً جویای علم میباشند و ثانیاً آیندهساز خواهند بود، ارزشمند میباشند]، ولی دست کم باید قبول کرد که به لحاظ خلقت (مرد و زن) و گرایشات و کششها و قوانین مترتب فردی و اجتماعی، هیچ فرقی با سایر آحاد مردم ندارند. لذا اگر «اختلاط جنسی» آزاد باشد، برای همگان آزاد است و اگر محدود به حدود و چارچوبهایی باشد، دانشجو و غیر دانشجو ندارد و محیط دانشگاه برای اختلاط جنسی، با اتاق شخصی، هتل، پارک و ... فرق و امتیازی ندارد. اینک به نکات ذیل توجه فرمایید: الف – اسلام عزیز نه تنها هیچگاه با اختلاط جنسی مخالف نبوده و نیست، بلکه آن را یکی از مهمترین نیازهای بشر قلمداد میکند و به ارضای این نیاز نیز تأکید و اصرار دارد. به جرأت و صراحت میتوان اذعان نمود که در هیچ دین الهی یا مکتب بشری، آن مقدار که اسلام به غریزهی شهوت و ضرورت ارضای آن توجه نموده، توجهی نشده است. ب – اما اسلام، با هر فعل مضر و مخربی (چه فردی و چه اجتماعی) و با هر خروج و طغیان از مسیر و قواعدش مخالف است. خواه خوردن یک لقمه نان ساده باشد، که از مال حرام، مال یتیم، مال دزدی و ... آن نان بر حذر داشته است و چه شهوات و نیازهای جنسی باشد که از «زنا» پرهیز داده و چه عباداتی چون نماز باشد که از «ریا» پرهیز داده است. لذا میفرماید که به هیچ کار بدی، چه علنی باشد و چه مخفی، نزدیک نشوید: «... وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَن‏ ...» (الأنعام - 151) ترجمه: ... و به كارهاى زشت، خواه آنچه كه آشكار و خواه آنچه كه نهان باشد نزدیك نشوید. ج – بر همین اساس خداوند متعال که هادی مخلوقات خود و به ویژه بشر (دارای قوهی انتخاب و اختیار) میباشد، برای هر امری قوانینی وضع و تبیین نموده است که مطابق عقل و فطرت و نیازهای انسان در کلیهی شئون فردی و اجتماعی میباشد و از جمله قوانین «روابط جنسی» بین زن و مرد است. د – اسلام هر گونه رابطهی جنسی بین زن و مرد را خارج از قواعد ازدواج (چه موقت و چه دائم)، حرام اعلام مینماید. یعنی برای انسان و جامعه مضر است. و مضرات گوناگون آن چه به لحاظ بیماریهای روانی و جسمی، چه بیماریهای جنسی، چه شیوع وحشیگری و اغفال و تجاوز، چه ازدیاد نسل بیهویت، چه کالا شدن انسانی به نام زن، به خاطر جاذبههای جنسیاش، چه بر هم خوردن کانون خانواده، چه ازدیاد هم خوابی با خانوادهی اول، چه به لحاظ اصل قرار گرفتن سکس برای اخلاق، سیاست، اقتصاد و ...، به وضوح در جوامع غربی مشاهده میشود، به حدی که خود از این وضعیت به تنگ آمدهاند، اما چارهای ندارند. چرا که برای آنان به جز اقتصاد چیزی مطرح نیست و اغلب بنیانها و زمینههای اقتصادی نیز بر این اساس سازماندهی شدهاند. ھ – بدیهی است که مقدمه گناه، خود گناه است. یعنی مقدمهی ضرر و زیان، خود ضرر و زیان است. لذا انسان نباید خود را فریب دهد. کسی نمیتواند مدعی شود که من با دختر یا پسری که برایم جاذب بوده، یک رابطهی معمولی مثل خواهر و برادر دارم. چرا که اولاً محال است و بالاخره جاذبههایی، آن پسر یا دختر را از دیگران متمایز کرده است و ثانیاً دیگر به چنین روابطی (اگر سالم باشد) اختلاط جنسی نمیگویند. پس، اگر پسر و دختری نسبت به هم نظر مساعدی داشتند، یعنی نسبت به یک دیگر جاذبهی جنسی دارند. لذا اگر مایلند از هم لذت جنسی ببرند، باید بر اساس قاعده و اصولش رفتار کنند، وگرنه از مسیر خارج میشوند – طغیان میکنند – و موجبات فساد و تباهی خود و جامعه را فراهم میآورند. و این معنا هیچ مخالفی ندارد که دلیل عقلی برای اثبات بخواهد (اگر چه این ناهنجاری در جهان شیوع یافته است). گروه دین تبیان منبع : سایت (شبهه)
  9. در این مقاله به بیان گفتاری از شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی درباره حرمت موسیقی است میپردازیم. ایشان این بیان را در سالیان حضور خود در آلمان (1349 ـ 1343) به عنوان امام مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ و در پاسخ به پرسشی که از ایشان در اینباره شده فرمودهاند. ----------------------------------------------------------------------------------------------------- موسیقی از نظر اسلام قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم، لازم است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم؛ در قرآن کریم که قطعاً نیست و در روایات هم تا آنجا که در خاطرم هست، سراغ ندارم. فقهای ما وقتی میخواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند، مطلب را تحت عنوان حکم «غنا» در اسلام از یک طرف و همچنین حکم «آلات لهو» از طرف دیگر مطرح کردند. در کتابهای فقهی، یک جا بحث درباره غنا و در کنار آن بحث درباره آلات لهو دیده میشود. کلمه «لهو» در قرآن کریم کلمه «لهو» در چند جای قرآن کریم آمده است. از جمله در سوره جمعه که شاید شنیده باشید: «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْواً انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِماً » (سوره جمعه، آیه 11). روش گروهی از مسلمانهای سست ایمان این بود که در هنگام نماز جمعه و موقعی که پیغمبر (صلی الله علیه وآله) مشغول خطبه بود، اگر صدای ساز و نوا در بیرون از مسجد بلند میشد یا صدای طبل کاروان تجارتی که از بیرون مکه رسیده بود، به گوششان میرسید برای تماشای بساط طربی که آنجا بود یا برای اینکه فرصت از دستشان نرود برای معامله با کاروان، قبل از اینکه دیگران به این قافله و کاروان تجاری برسند از پای خطبه پیغمبر (صلی الله علیه وآله) که در نماز جمعه ایراد میکرد پا میشدند و میرفتند. در این آیه از این افراد انتقاد شده است و میافزاید: «قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.» شما نباید به عنوان تجارت و کارهای تجارتی یا به عنوان تفریح و سرگرمی از پای خطبه پیغمبر در نماز جمعه بلند شوید و بروید؛ زیرا سودی که خدا در سنتهای خود برای مردم با ایمان و درستکار مقدر و مقرر کرده، به مراتب از سودی که شما از حضور در مراسم شادی و طرب و یا لهو و سرگرمی یا پیشدستی در تجارت یا کاروان تازه رسیده نصیبتان میشود، بیشتر است. غالباً اینطور گفتهاند که منظور از لهو در اینجا همان صدای شیپور و نقاره و طبل و اینجور چیزهایی بوده که کاروانهای تجارتی معمولا وقتی از بیرون وارد شهر میشدند، میزدند تا مردم خبر بشوند که این قافله تجارتی وارد شهر شده و برای معامله با قافله بیایند. حرام بودن موسیقی و حرام بودن لهو. بیان آیات قرآن کریم اما از این آیه نمیشود برای حرام بودن موسیقی و حرام بودن لهو استفاده کرد. حتی میشود گفت که آیه در صدد این است که بگوید چرا اینها نماز پیغمبر را ترک کردند و رفتند، همینطور که با استفاده از این آیه نمیشود گفت که تجارت حرام است. در چند آیه دیگر از قرآن کلمه «اللغو» آمده و بعضی از فقها «لغو» را هم همان «لهو» معنی کردهاند و در آن آیات هم از لغو نکوهش شده اما باز در حرام بودن لهو استفاده نمیشود. در سوره مؤمنون در آیه سوم در صفات مومنان گفته میشود:«وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ » آنها کسانی هستند که از لغو یعنی از لهو اعراض میکنند. «لغو یعنی بیهوده و لهو یعنی سرگرمی. مومنان کسانی هستند که از بیهوده روی میگردانند.» در آیه 72 از سوره فرقان در صفات بندگان پاک گفته میشود:«وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً » آنها که به باطل شهادت نمیدهند و یا در مجالس باطل شرکت نمیکنند و وقتی که از کنار لغو میگذرند با بزرگواری از کنار آن میگذرند. یا در آیه 55 از سوره قصص:« وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ »وقتی که لغو به گوش آنها میخورد اعراض میکنند و روی میگردانند. این آیات، خواه «لغو» به معنی «لهو» و خواه «لغو» بهمعنی «لغو» باشد و یا اصلا معنی مستقلی داشته باشد، ظاهر مطلب این است که از این آیات در اثبات حرمت موسیقی نمیتوان استفاده کرد. بنابراین میتوان گفت که در آیات قرآن کریم آیهای که بتوانیم از آن حرمت موسیقی و بهطور کلی حتی حرمت لغو و حتی حرمت غنا را استفاده کنیم، موجود نیست. بیان روایات روایات بسیاری درباره غنا هست که از این روایات کم و بیش برای حرمت غنا استفاده میشود. روایاتی هم درباره ساز زدن، تنبور زدن و اینجور چیزها هست که به آنها آلات طرب و آلات لهو گفته میشود. این روایات هم کم و بیش بر حرام بودن استفاده از این وسایل دلالت میکند و این روایات هم در میان کتب شیعه و هم در کتب اهل سنت موجود میباشد. درباره این روایات باید اجمالا گفت که این روایات میخواهد بگوید غنا و همچنین استفاده از آلات طرب حرام است. بعضی از فقها اینطور استنباط کردهاند که این روایات نمیخواهد بگوید که موسیقی به طور کلی حرام است بلکه اینها میخواهد بگوید، این بساط مجالس لهو و لعب، اینبساط مجالس خوشگذارنی که در زمان امامان معصوم (علیهم السلام) و در زمان پیشوایان اسلامی بوده، مجموعاً حرام است. این مجالس، مجالسی بوده که در آن خوانندگی به عنوان نمک آش استفاده میشده، یعنی خوانندگی و نوازندگی برای تشویق شرکت کنندگان به گناهان دیگر بوده است. اصلاً این نوع خوانندگی و نوازندگی به این معنا که در آن مجالس زنان با مردان شرکت میکردند و مجالس، مجالس عیاشی، هوسرانی، هرزگی، زنا، فسق و فجور بوده و ترانههایی که تشویق کننده به این کار بوده، حرام است. هر آوازه خوانی و هر نوع از نوازندگی حرام نیست! هر آوازه خوانی و هر نوازندگی حرام نیست. آن نوع از آوازه خوانی و آن نوع از نوازندگی که شنونده یا حاضران در یک مجلس را به گناه میکشاند و اهتمام آنها را به رعایت قوانین پاکی و تقوی ضعیف میکند و اراده آنها را برای گناه نکردن و به گناه آلوده نشدن سست میکند و آنها را به شرکت در فساد و گناه تشویق میکند، این نوع موسیقی حرام است. اما اگر آوازهخوانی یا حتی موسیقی هست که این اثر را ندارد، حرام نیست. این رأی برخی دیگر از دانشمندان و فقهاست که این روایات را اینطور فهمیدهاند. بنابراین درباره موسیقی در اسلام میتوان اینطور گفت که هر نوع آوازه خوانی و هر نوع موسیقی که شنونده را به شهوترانی و مخصوصاً به بیپروایی در گنهکاری میکشاند و شنونده را برای ارتکاب فسق و فجور و کارهای خلاف عصمت و پاکی و تقوی بیپروا میکند و انگیزههای شهوت را در او چنان برمیانگیزد تا در ارتکاب گناه، خدا، قانون خدا، تعالیم پیغمبران، رعایت پاکی و تقوی و رعایت ارزشهای عالی انسانی را ولو موقتاً فراموش کند در اسلام حرام است اما نمیشود گفت که آوازه خوانیها و موسیقیهای دیگر بهطور مسلم در اسلام حرام شده است. حالا توجه میکنید به اینکه حتی کلمه لهو و به خصوص کلمه لغو هم چقدر با این نوع موسیقی مناسب است. در کلمات فقها گفته میشود: «اللهو ما ینهی عن ذکرالله؛ لهو آنی است که آدمی را از یاد خدا غافل کند». ضمانتی برای حفظ پاکی این «از یاد خدا غافل کردن»، میخواهد مرحله خاصی از غفلت از یاد خدا را بیان کند و آن مرحله خاص این است که آدم با ایمان، هر وقت با گناهی و لغزشی روبهرو میشود، خودبخود به یاد خدا میافتد. اینکه چون این کار حرام است و خدا گفته نکن، پس نکنم. این حالت که برای یک انسان با ایمان در برخورد با گناه دست میدهد یکی از ضامنهای موثر در حفظ پاکی و فضیلت در مردم است. اصلا یکی از مهمترین ارزشهای ایمان این است که ایمان، پلیس باطن است. وقتی انسان تک و تنها هم نشسته و با گناهی روبهرو میشود، ایمان درونی و وجدان الهی بر او نهیب میزند که خدا ناظر اعمال توست «نکن» این نوع توجه به خدا از مهمترین ارزشهای تربیتهای دینی است. بنابراین خودبهخود آن نوع موسیقی و آن نوع از آوازهخوانی که در آدمی این توجه را ضعیف کند تا آن حد که انسان وقتی با گناه روبهرو میشود اصلا دیگر یادش نباشد که خدایی هست و بیپروا گناه کند و حتی با شوق و رغبت به گناه آلوده شود، البته حرام است. من فکر میکنم که اگر هیچ آیه و هیچ روایتی هم در اینباره نبود و فقط ما بودیم و تعالیم اسلام و بلکه تعالیم ادیان درباره ارزش ایمان، استنباط میکردیم که این نوع موسیقی حرام است. ترانه هایی که زنهای ترانه خوان میخوانند بسیاری از ترانه هایی که مخصوصاً زنهای ترانه خوان میخوانند، وقتی در مجلسی خوانده میشود و عده ای را در ارتکاب گناه بی اختیار میکند، این نوع آوازه خوانی و ترانه خوانی حرام است. بنابراین آن نوع موسیقیها، آن نوع ترانه ها، نوازندگیها و خوانندگی ها که در شنونده این اثر را بگذارد که او را در ارتکاب گناه بی پروا کند به طوری که در برخورد با گناه اصلاً یاد خدا نباشد یا یاد خدا برایش آنقدر ضعیف شده باشد که او را نتواند از گناه باز بدارد و این ضعف و این تضعیف یاد خدا نتیجه این خوانندگی و نوازندگی باشد، چنین خوانندگی و چنین نوازندگی که این اثر تضعیف کننده ایمان و پروای از گناه را داشته باشد، حرام است. بخش احکام اسلامی تبیان منبع : سایت خبرآنلاین
  10. تقویم سال 1390 ویژه جهان اسلام برای دانلود از لینک زیر استفاده کنید: تقویم جهان اسلام
  11. daruosh

    اصول دین اسلام چیست؟ (1)

    اگر در مقاله های پیشین با ما همراه بودید دریافته اید که تلاش کردیم در این سلسله از نوشته¬ها بطور منطقی و با ادل? کافی به اثبات اصول دین اسلام بپردازیم. در مرحله پیشین براهین وجود خدا¬ـ مباحث مطرح شده، اختصاص به دین خاص نداشته و تمام دینداران می توانستند از این طریق به اثبات خداوند بپردازند. به همین دلیل ما تنها به ادله فیلسوفان و متکلمان مسلمان اکتفا نکرده و از براهینی که توسط اندیشمندان غربی مطرح شده بود نیز سود جستیم. اینک اما به عنوان یک مسلمان به مرور و بررسی اصول دین اسلام می پردازیم. طبیعتاً در این مسیر تکیه و تمرکز ما بر دلایلی است که از سوی اندیشمندان اسلامی مورد توجه قرار گرفته است، ولی در هر بحثی که استفاده از دلایل متالهین و دینداران غربی به نحو ایجابی و یا شبهات مطرح شده از سوی آنان به نحو سلب مفید باشد، از آنها نیز استفاده خواهیم کرد. اصول دین پایههای اعتقادی دین است [به این معنا که اگر کسی به این اصول پایبند نباشد نمی توان او را به آن دین خاص ملتزم دانست] که اعتقاد به آنها باید از روی تحقیق باشد، نه تقلید [برخلاف فروع دین]. اصول دین مربوط به اعتقادات انسان و فروع دین مربوط به اعمال انسان می شود. توحید، نبوت و معاد اصول دین اسلاماند و دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شیعهاند و هر کس به آنها ایمان ندارد از مذهب شیعه بیرون است [هرچند از اسلام بیرون نیست]. همه ما کم . بیش شنیده ایم که "تقلید در اصول دین جایز نیست" اما تا بحال فکر کرده اید که چرا؟ در این نوشته [که نخستین مقال? این مجموعه در باره اصول دین است] نخست به چیستی "اصول دین" و "تقلید" پرداخته و در نهایت به این مسئله می پردازیم که چرا تقلید در اصول دین جایز نیست. تعریف اصول دین: "اصول" جمع "اصل" و از ریشه "اصل ـ یاصل) به معنای "تَه" و "بن" است (المنجد (عربی به فارسی): ج1، ص 24). اصطلاح "اصول دین" اصطلاحى كلامى است و به مجموعه باورهایى اطلاق می شود كه اساس دین اسلام را تشكیل مىدهند و انكار هر یك از آنها موجوب خروج از دین می شود. بطور کلی اعتقادات دینی را می توان به دو بخش تقسیم نمود: أ. بخش عقیده ای و نظری که اساس و بنیان دین محسوب می شوند. ب. تعالیم و احکام عملی که مترتب بر عقاید نظری هستند. آیت الله مصباح با نظر به این تقسیم بندی، قسم "الف" را اصول دین می نامند: «مناسب است که بخش اعتقادی دین را اصول دین و احکام عملیه را فروع دین بنامیم» (مصباح، محمدتقی، دروس فی العقیده الاسلامیه، ج1، ص 20) این اعتقادات از این رو اصول دین نامیده می شود كه علوم دینی دیگر مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنى بر آنهاست. تعریف تقلید: تقلید [قلد ـ یقلد]در لغت به معنای "آویختن از چیزی" است لذا در باب تفعیل [در زبان عربی] به معنای "سپردن کار به کسی" است. تقلید در اصطلاح به معنای "قبول قول دیگری بدون مطالبه دلیل" است. «قرآن كریم ایمان را بر پایه تفكر و تعقل گذاشته است قرآن همواره میخواهد كه مردم از اندیشه به ایمان برسند. قرآن در آنچه باید به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را كافی نمیداند علیهذا در اصول دین باید منطقاً تحقیق كرد، مثلاً این كه خداوند وجود دارد و یكی است مسئلهای است كه منطقاً باید به آن پیبرد و همچنین این كه حضرت محمد (ص) پیامبر خدا است» چرا در اصول دین تقلید جایز نیست؟ با تعریف تقلید، اکنون می توانیم بگوییم که مراد از "عدم جواز تقلید در اصول دین" به معنای رجوع نکردن به کارشناس دینی در اصول دین نیست. تقلید قبول قول دیگری "بدون دلیل" است و در صورتی که کسی قولی را با ارائه دلیل کافی به ما عرضه کند به مقتضای عقل باید حرف او را پذیرفت و چنین پذیرفتنی در اصول دین مذموم شمرده نمی شود. به عبارت دیگر، رجوع جاهل به عالم با مطالبه دلیل، از ضروریات عقلی است. اما متکلمین شیعه برای شناخت عقلی اصول دین دلایلی ذکر کرده اند که در اینجا تنها به 2 دلیل اشاره می کنیم: از آنجا که فطرت و عقل انسان برای "ارضای حس کنجکاوی، دفع خوف و ضرر محتمل و ..." به شناخت اصول دین می پردازد، اگر این شناخت از راه تقلید حاصل شود نمی تواند به این نیازهای انسان پاسخ گوید (ابن میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام: ص30). مقلَِّد یا از بر حق بودن مقلََّد خود آگاه است، یا آگاه نیست. اگر آگاه نیست، در این صورت احتمال بر خطا بودن وی را مىدهد و بر این مبنا تقلید كردنش قبیح است، زیرا او نیز از جهل و خطا ایمن نیست؛ اما اگر مىداند كه او بر حق است، از دو حال خارج نیست: یا این آگاهى برایش از روی بداهت حاصل شده، یا با دلیل ثابت شده است؛ شق اول باطل است، و بر مبنای شق دوم، یا این دلیل غیرتقلیدی است، یا از روی تقلید حاصل شده است. در صورت اخیر شمار اشخاصى كه تقلید از آنها لازم است، نهایتى نخواهد داشت. پس تنها فرض معقول این است كه آن شخص با دلیل به بر حق بودن وی پى برده است و این كار در واقع تقلید نیست، پس در این زمینه تقلید باطل است (سیدمرتضى، على الذخیرة: 165- 164). بیان سید مرتضی به خوبی به ما نشان می¬دهد که چرا باید در اصول دین تقلید [متابعت بدون دلیل] را کنار گذاشت. شهید مطهری نیز دلیل جایز نبودن تقلید در اصول دین را چنین بیان می کنند: «قرآن كریم ایمان را بر پایه تفكر و تعقل گذاشته است قرآن همواره میخواهد كه مردم از اندیشه به ایمان برسند. قرآن در آنچه باید به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را كافی نمیداند علیهذا در اصول دین باید منطقاً تحقیق كرد، مثلاً این كه خداوند وجود دارد و یكی است مسئلهای است كه منطقاً باید به آن پیبرد و همچنین این كه حضرت محمد (ص) پیامبر خدا است» (مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 59).
  12. توحید گر تو خلوت خانه توحید را محرم شوی تاج عالم گردی و فخر بنی آدم شوی (عطار) واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق می شود که جزء ندارد (مفردات راغب، ص 551). در مباحث خداشناسی، توحید به معنای یکتاپرستی یكى از اصول اعتقادى اسلام و همه ادیان ابراهیمى است. اهمیت این اصل به این دلیل است که به نظر بسیاری از متکلمین اسلامی دیگر اصول دین اسلام مبتنی بر اصل توحید هستند. به همین دلیل است که حضرت امیرالمومنین (ع) در روایتی از حضرت رسول خدا (ص) نقل می کنند که "التوحید نصف الدین" (شیخ صدوق، التوحید، ص 28، ح 24) و در نهج البلاغه می فرمایند: «شهادت می دهم که خداوندی جز الله ـخدای یکتا¬ـ نیست. یگانه است و بی شریک. شهادت می دهم که خلوصش از آزمون به نیکی برآمده است و باور به آن با صفای نیت همراه است. همواره بدان چنگ در می زنم تا آنگاه که ما را زنده می دارد و آن را می اندوزیم برای روزهای هولناکی که در پیش داریم. چنین شهادتی نشان از عزم استوار ما در ایمان است و سرلوح? نیکوکاری و خشنودی است و سبب دور شدن شیطان است.» (نهج البلاغه/ خطبه 2) و یا شخصی نزد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) آمد و پرسید اساس علم چیست ؟ حضرت فرمودند: معرفة الله حق معرفته؛ شناخت خدا آن چنان كه شایسته اوست. پرسید : حق معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمودند : اینكه بدانی او نه مثلی دارد و نه شبیهی و او را معبود واحد خالق و قادر و اول و آخر و ظاهر و باطن بشناسی كه مثل و مانندی ندارد این است حق معرفت خداوند» اما مراد از توحید چیست؟ توحید به معنای یگانگی باریتعالی است. این یگانگی از جنبه های گوناگونی می تواند مورد بررسی قرار گیرد که از مهم ترین آنها توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید عبادی است. «شهادت می دهم که خداوندی جز الله ـخدای یکتا¬ـ نیست. یگانه است و بی شریک. شهادت می دهم که خلوصش از آزمون به نیکی برآمده است و باور به آن با صفای نیت همراه است. همواره بدان چنگ در می زنم تا آنگاه که ما را زنده می دارد و آن را می اندوزیم برای روزهای هولناکی که در پیش داریم. چنین شهادتی نشان از عزم استوار ما در ایمان است و سرلوح? نیکوکاری و خشنودی است و سبب دور شدن شیطان است» توحید ذاتی توحید ذاتی به معنای نفی شریک، شبیه و جزء از ذات خداوند است، یعنی بی نظیر از هر جهت و مطلق از جمیع جهات است.بنابر توحید ذاتی، ذات پروردگار یگانه است،مثل و مانند ندارد، ماسوا همه مخلوق اوست. آیه كریمه "لیس كمثله شى‏ء" ( شوری/ 11) و یا آیه ‏"و لم یكن له كفوا احد" (اخلاص/4) مبین توحید ذاتى است. توحید صفاتی توحید صفاتى‏ یعنى صفات خداوند از قبیل علم، قدرت، حیات، اراده، ادراك و... حقایقى غیر از ذات پروردگار نیستند. همه صفات خداوند به یك چیز برمی گردد و آن ذات خداوند است و تمام این صفات عین ذات خداوند هستند. «كل عزیز غیره ذلیل و كل قوى غیره ضعیف، و كل مالك غیره مملوك و كل عالم غیره متعلم و كل قادر غیره یقدر و یعجز; هر غیر او ذلیل است و هر نیرومندى جز او ناتوان است و هر مالكى جز او مملوك است و هر عالمى جز او نوآموز است و هر توانایى جز او گاه توانا و گاه ناتوان است» (نهج البلاغه، خطبه 65) در این روایت تاکید شده است که اوصاف خداى تعالى شخصا ویژه اویند و كسى در آن‏ها با او شریك نیست. توحید افعالی توحید افعالى یعنى همه‏ افعال (از جمله افعال انسان) به مشیت و اراده خداوند است. به تعبیر دیگر همانگونه كه موجودات در اصل وجود خود وابسته به ذات او هستند در تأثیر و فعل خود نیز چنین هستند. توحید در عبادت توحیددر عبادت یعنى جز ذات پروردگار هیچ موجودى شایسته عبادت و پرستش‏نیست. توحید در عبادت لازمه توحید ذات و صفات است. حضرت علی (ع) در تفسیر فرازهای اذان می فرمایند: اما قوله «اشهد ان لا اله الاالله‏» . . . كانه یقول: اعلم انه لا معبود الا الله عز و جل و ان كل معبود باطل سوى الله عز و جل ( شیخ صدوق، معانى الاخبار، ص 39). وقتی مسلم شد كه واجب الوجود تنها خداست و هرچه غیر اوست ممكن و محتاج و نیازمند است پس عبادت مخصوص اوست و او كمال مطلق است. و غیر از او كمال مطلق وجود ندارد و عبادت هم برای رسیدن به كمال است بنابراین عبادت مخصوص خداوند است. آیاتی که به توحید در عبادت اشاره دارند: أ. «و لقد بعثنا فی كل امه رسولاً ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت» ما در هر امتی رسولی فرستادیم كه خدای یكتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب كنید. (نحل ، آیه 36) ب. «و ما ارسلنا من قبلك رسولاً الا نوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون» ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینكه به او وحی كردیم كه معبودی جز من نیست فقط مرا عبادت كنید. (انبیاء ، آیه 25) در میان مکاتب اسلامی توحید ذاتی و توحید در عبادت مورد قبول قطعی هم? گرایش های فکر وده است ولی در مورد توحید صفاتی و توحید افعالی اختلافاتی وجود دارد: اشاعره، منكر توحید صفاتى‏ بوده و معتزله منکر توحید افعالی. شهید مطهری در این زمینه می گویند: «توحید جزء اصول پنجگانه معتزله نیز بود همچنانكه جزء اصول‏ اشاعره نیز هست ، با این تفاوت كه توحید مورد نظر معتزله كه مشخصه مكتب آنها به شمار می‏رود توحید صفاتی است كه مورد انكار اشاعره است و توحید مورد نظر اشاعره كه مشخص مكتب آنها به شمار می‏رود توحید افعالی‏ است كه مورد انكار معتزله است. قبلا گفتیم كه توحید ذاتی و توحید در عبادت چون مورد اتفاق همه است از محل بحث و نظر خارج است. اكنون ببینیم كه توحید مورد نظر شیعه چه توحیدی است؟ توحید مورد نظر شیعه - علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت - هم شامل‏ توحید صفاتی و هم شامل توحید افعالی می شود. یعنی شیعه در بحث صفات‏ طرفدار توحید صفاتی است و در بحث افعال طرفدار توحید افعالی، اما توحید صفاتی شیعه با توحید صفاتی معتزله متفاوت است، توحید افعالی او نیز با توحید افعالی اشاعره مغایرت دارد. توحید صفاتی معتزله به معنی خالی بودن ذات از هر صفتی و به عبارت‏ دیگر به معنی فاقد الصفات بودن ذات است، ولی توحید صفاتی شیعه به‏ معنی عینیت صفات با ذات است» (مطهری، آشنایی با علوم اسلامی: ص 35). در مقالات بعدی ابتدا دلایل توحید و سپس به اقسام توحید از منظر مذهب شیعه اشاره خواهیم کرد
  13. daruosh

    نگاه اسلام به شادی و تفریح

    شادی در مفهوم مطلق آن البته نزد اسلام نه تنها تقبیح نشده بلکه به شاد بودن و شاد کردن توصیه شده و از غم زدگی تحذیر هم شده است. در روایت است که: وَ مَا عُبِدَاللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ - أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِن‏(بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏ 71، ص288)؛ و خدا عبادتى نشده كه دوست تر داشته باشد از شاد كردن مؤمن. اما منظور از شاد بودن و شاد کردن در این مقاله شادیهایی است که محصول تفریحات رایج در عرف ماست. در عرف ما شادی در دامنه دوستی ها، مهمانی ها، سفرهای سیاحتی، لذتهای جنسی، ترانه خوانی و سرگرمی های مفرح و ... قابل تعریف است که تبیین نظر اسلام در این موارد، مبین موضعگیری اسلام در قبال شادی های عرفی است . دوستی ها: بسیاری از شادیهای عرفی فقط در سایه ارتباط با دوستان به دست می آیند که اسلام نه تنها مخالفتی با آنها ندارد بلکه به آن سفارش می نماید. اسلام شوخی های بین دوستان را هم به دیده مثبت می نگرد و ضمن سفارش به پرهیز از زیاده روی و تخریب شخصیت خود و دیگران، به آن توصیه می کند.«رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمود: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم.» مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن خود و یا دیگران نباید پا را از جاده حق بیرون نهاد. ولی شوخی شادی آفرین در چهارچوب ارزش ها، سنتی از سنن ایشان به شمار می رود. حضرت در سخنی دیگر می فرماید: مؤمن شوخ و خنده رو و منافق اخمو و عصبانی است. امام صادق(علیه السلام) نیز هیچ مؤمنی را بی بهره از شوخی نمی داند. روزی حضرت به یکی از یارانش به نام یونس شیبانی فرمود: با یکدیگر شوخی می کنید؟ گفت: کم. حضرت فرمود: اینگونه نکنید، زیرا شوخی از خوشخویی است و تو به وسیله آن، برادرت را شاد می کنی.»(تابناک ،گفتگو با حجت الاسلام علوی ) اسلام با اشرافی که بر روح و روان آدمی دارد در زمینه شادی راهکارهای اساسی دارد که رعایت آن راهکارها شادی را در انسان نهادینه می کند و از ظاهر به باطن می برد. اسلام با ریشه های اساسی غم انگیزی مبارزه می کند و غمی که موجب افسردگی شود را ازشیطان می داند مهمانی و دید و بازدید هم یکی از اسباب شادی و برطرف کننده غم و افسردگی است که اسلام تحت مفاهیمی چون صله رحم و مهمان نوازی اکیدا بدان تشویق و ترغیب نموده و هیچ ابهامی در این خصوص باقی نگذاشته است. در بسیاری از موارد همچون تولد فرزند، مجلس عروسی، بازگشت از سفر حج و ... سفارش به مهمانی دادن و ولیمه دادن نموده است. هم اکنون نیز بسیاری از مجالس شاد ما به جهت رعایت همین سنت های اسلامی است. سفرهای سیاحتی نیز در اسلام مقبول است. دین ما اساسا نظر مثبتی نسبت به سفر دارد. اسلام برای رعایت حال مسافر روزه را از ذمه اش برداشته و در نمازش تخفیف داده و حقوقی هم برای وی قائل شده و برای نشاط و فرح سفر نیز دستوراتی داده است. در روایت است که: وقتى به سفر مى‏روید، سفره با خود بردارید و غذاهاى خوب (مناسب) در آن نهید.(آداب سفر در فرهنگ نیایش، فصل 3: تهیه‏ى غذا جهت مسافرت و آداب و اذكار آن ... ص 136) ضمنا دلیلی هم قرار نداده که مومن مجبور باشد سفرش را مختوم به زیارات و اماکن مقدسه نماید؛ بلکه نفس سفر به جهت شاد بودن و شاد کردن را می پذیرد و به هیچ وجه آن را لهو تلقی نمی کند. نقل است که: «از وطنهاى خود دور شوید و مسافرت كنید كه در سفر پنج فائده است: سفر باعث تفریح و انبساط روح است و اندوه و آزردگیها را برطرف میكند، یكى از راههاى تحصیل درآمد و تأمین معاش است و وسیله فراگرفتن علم و تجربه است، مسافرت به انسان آداب زندگى مى‏آموزد و آدمى در سفر با افراد با فضیلت و با اخلاق برخورد میكند و با آنان دوست مى‏شود.» (الحدیث ، روایات تربیتى، ج‏2، 146، فوائد مسافرت ...) لذتهای جنسی: شادی از کانال لذتهای جنسی نیز در متن ازدواج در اسلام جریان دارد. اشکال مختلف ازدواج در اسلام معرفی و جایز دانسته شده است. ازدواج دائم و ازدواج موقت (آنجا که دائم مشکل زا و به خلاف مصلحت است) مستحب موکد و جزء سنت معرفی شده است. حتی برای آنکه همه زنان، که تعدادشان همواره بیش از مردان است، بتوانند ازدواج کنند، بیش از یک ازدواج را به طور همزمان برای زنان ممنوع کرده است تا همگان بتوانند از لذتهای جنسی بهره ببرند و محروم نمانند، اما روابط جنسی نامشروع را از آنجا که مشتمل برستم، سوءاستفاده، بی تعهدی در قبال خانواده و فساد در جامعه است را، جایز نمی داند. و معتقد است که شادی های غیر مجاز باعث اندوههای طولانی و طاقت فرسا برای شخص یا دیگران و حتی نسلهای بعد می شود. مجالس عروسی: اما شاد شدن از طریق صدای خوش و ترانه های شاد که امروزه بیشتر از هر زمان دیگری رونق پیدا کرده و همیشه یک بحث جنجالی در محیط افکار اسلامی بوده و هست. اسلام به علاقه فطری بشر به صداهای زیبا توجه داشته و در مواردی همچون قرائت قرآن و اذان سفارش به رعایت خوش صدایی و قرائت هر چه زیباتر نموده است. استفاده از شعر و خوانندگی را در مجالس عروسی حرام نکرده و فقط دستور به پرهیز از غنا داده است . «رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمود: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم.» مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن خود و یا دیگران نباید پا را از جاده حق بیرون نهاد. ولی شوخی شادی آفرین در چهارچوب ارزش ها، سنتی از سنن ایشان به شمار می رود در كتاب مولد فاطمه تألیف شیخ صدوق در روایتی آمده است: پیامبر به دختران عبدالمطّلب و زنان مهاجرین و انصار دستور داد تا همراه فاطمه باشند و شادى كنند و رجز بخوانند و تكبیر و تحمید خداوند را بگویند، و چیزى كه رضاى خدا در آن نباشد بر زبان نیاورند.(زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام(روحانى)، ص479، ص 475) وقتی در عروسی حضرت زهرا سخن از شادی و شعر و آواز است بر کسی جایز نیست که به بهانه رعایت مقدسات، مجلس عروسی اش را چون مجلس ماتم خشک و افسرده برگزار کند. ایجاد شادی های پایدار درونی اسلام با اشرافی که بر روح و روان آدمی دارد در زمینه شادی راهکارهای اساسی دارد که رعایت آن راهکارها شادی را در انسان نهادینه می کند و از ظاهر به باطن می برد. اسلام با ریشه های اساسی غم انگیزی مبارزه می کند و غمی که موجب افسردگی شود را ازشیطان می داند. عذاب وجدان یکی از مهمترین عوامل سلب شادی است که هیچ مجلس طرب انگیزی قدرت ارتفاع آن را از دل شخص ندارد. کسی که دچار عذاب وجدان و احساس گناه است، از هیچ کدام از اسباب شادی لذت نی برد. تنها پرستش خداوند و عمل به دستورات او چون نیکی به پدر و مادر، احسان به دیگران، خدمت به خلق و امثالهم می تواند انسان را به صورت پایدار شاد نگه دارد. دکتر علی اصغر احمدی _ روانشناس و عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه تهران_ با بیان اینکه نگاه اسلام به شادی عمیق است؟ می گوید: خنده ها و شادی هایی که در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد، شادی ظاهری است. شادی ظاهری، نوعی شادی موقت ایجاد می کند. در حالی که اسلام شادی را عمیق می بیند نه ظاهری. شادی حقیقی، شادی باطنی است. این نوع شادی در ظاهر لبخند و در باطن اعتماد و اطمینان در عمل ایجاد می کند. خنده های بلند افراد در شادی ظاهری است که حالت نمایشی پیدا می کند و این رفتار عکس العملی در مقابل افسردگی درونی است.(فردا، مصاحبه با دکتر احمدی ) لذا شریعت مقدس اسلام با توجه به فطرت انسان، شادیهای واقعی را اینگونه معرفی می نماید. سرور المؤمن سرور الله تعالى و رسوله و أئمته‏(عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 194)؛ خوشحالى مؤمن، خوشحالى خداوند متعال و رسول اکرم - صلّى الله علیه و آله - و ائمه - علیهم السّلام- است.(ترجمه: آیین بندگى و نیایش، ص 321) یا علیّ! ثلاث فرحات للمؤمن فی الدّنیا: لقاء الإخوان و تفطیر الصائم و التهجّد من آخر اللّیل(طرائف الحكم یا اندرزهاى ممتاز، ‏ج ‏2 ، ص199، ح 1195)؛ یا على! سه چیز در دنیا باعث خوشحالى و شادى مؤمن است: ملاقات و دیدار برادران دینى، و افطار دادن به روزه ‏دار، و بیدار بودن در آخر شب .
  14. یه خبر مهم و فوری راي براي رسميت دين اسلام در آلمان با سلام خدمت همه دوستان عزیز دولت مركل، كه بنا به گفته كارشناسان طي روزهاي گذشته با هدفممانعت از به رسميت شناخته شدن دين اسلام در قانون اساسي آلمان و ايجادمحدوديت براي جامعه مسلمانان آلمان در كليه عرصه هاي فرهنگي و سياسي، اقدامبه برگزاري يك نظرسنجي مغرضانه كرده است. اين نظرسنجي در يك پايگاه اينترنتي كه به سفارش دولت آلمان راه‎اندازيشده برگزار مي شود و طي آن در مورد قرار گرفتن و يا نگرفتن دين اسلام مياناديان رسمي آلمان، همانند اديان مسيحي و يهودي، سؤال شده و ازبازديدكنندگان از اين پايگاه خواسته مي شود كه نظر خود را ابراز كنند (سوال می کنند ایا دین اسلام باید در المان مثل دین های دیگه به رسمیت شناخته شده باشد). اين در حالي است كه اكثر مسلمانان از ايننظرسنجي بي‎اطلاع هستند و لذا محافل صهيونيستي در آلمان هرروزه از طريقعوامل خود اقدام به افزايش رأي منفي در اين نظرسنجي مي كنند. ا ز كليه مسلمانان داراي احساس مسئوليت دعوت مي كنیم تا بامراجعه به آدرس پايگاه اينترنتي مذكور در برهم زدن اين بازي صهيونيستيمركل، به مسلمانان ساكن آلمان ياري رسانند. براي اين كار كافي است تا بامراجعه به پايگاه اينترنتي Aktuelle Nachrichten - Inland Ausland Wirtschaft Kultur Sport - ARD Tagesschau و بعد از انتخاب گزینه "ja " یعنی بله روي "zur auswertung " یعنی ارسال برای ارزیابی کلیک کنید
  15. قصه هايي از زندگي پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد (ص) حفظ خويشاوندى [align=justify]شخصى نزد رسول اللّه خدا صلى اللّه عليه و آله آمد و عرض كرد: يارسول اللّه ! بستگانم بامن قطع رابطه كرده و مرا مورد حمله و شماتت قرار داده اند آيا من هم با آنها قطع رابطه كنم ؟ پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: با اين وضع خداوند نظر و رحمتش را از همه شما بر مى دارد. آن مرد گفت : پس چه كنم ؟ حضزت فرمود: ايجاد رابطه كن باكسى كه با تواضع رابطه كرده است و بخشش به كسى كه تو را محروم ساخته است و عفو كن كسى را كه به تو ظالم كرده است . در اين صورت از سوى خداوند پشتيبانى رد برابر آنها خواهى داشت[/align]
  16. irsalam

    فلسفه ازدواج در اسلام

    فلسفه ازدواج در اسلام فلسفه ازدواج در اسلام هدف از ازدواج در اسلام ، بالاتر و مقدس تر از آن است که تنها به کام جویی جنسی و نیاز های مادی منتهی شود. مقدمه «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون.»(روم:21) ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل خانواده و بالطبع، جامعه و اجتماع است و میزان اندیشه و تدبر در آن در میزان پیشرفت یا انحطاط و صعود یا سقوط جامعه تاثیر دارد. ازدواج دارای آثار و نتایج بسیاری است; از جمله: ارضای غریزه جنسی، تولید و بقای نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاک دامنی و عفاف و نتایج متعدد دیگر. از این رو، اسلام - به عنوان یک مکتب آسمانی - آن را نه تنها کاری محبوب و مقدس دانسته، بلکه جوانان را مؤکدا بدان توصیه کرده است. هر ازدواجی دارای اهداف خاص خود است، ولی در این میان، برخی از اهداف کم ارج و کم اهمیت و در نتیجه، ناپایدارند و نمی توانند برای همیشه و یا حتی مدتی دراز خوشبختی زوجین را تضمین کنند. برخی نیز ارجمند، مهم و در نتیجه پایدارند. بنابراین، شایسته است ازدواج با توجه به این اهداف و آنچه باعث پایداری این پیوند خواهد شد در نظر گرفته شود. ازدواج از این نظر که عاملی برای نجات از آلودگی، موجبی برای نجات از تنهایی و سببی برای بقای نسل است، خودداری از آن همیشه سبب ایجاد بی تعادلی، نابهنجاری رفتاری و زمانی هم فساد شخصیت و حتی بیماری جسمی می گردد. بنابراین، بهترین و بالاترین نعمت ها برای هر زن و مرد از نظر اسلام تشکیل خانواده است. بدیهی است که از بین مکاتب و مذاهب، هیچ مذهبی به اندازه اسلام درباره ازدواج صحبت نکرده باشد. ازدواج از نظر اسلام امری مستحب، مورد تاکید و از سنن انبیا علیهم السلام معرفی شده و جوانی که بدان تن دهد در حقیقت، همگام با آفرینش و سعادتمند است. ازدواج از نظر اسلام پیمان مقدسی است که برقراری آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات، سنن و قوانین خاصی صورت می گیرد. معمولا می گویند که خانواده مسؤول بسیاری از عیوب و بدبختی های جامعه است. این مطلب قابل قبول است، ولی در عبارتی گویاتر و رساتر می گوییم: در واقع، عدم خانواده به معنای واقعی - کلمه است که مسؤول عیوب و بدبختی هاست و این اغلب بدان دلیل است که در تشکیل آن فکر و هدف ارزیابی شده وجود نداشته است. بسیاری از جوانان با افکار از پیش ساخته و اندیشه های رؤیایی وارد زندگی زناشویی می شوند و می خواهند از راه تصادف و شانس، زمینه را برای داشتن یک کانون سالم پدید آورند، در حالی که تن دادن به ازدواج بدون هدف و روش سنجیده همانند قرار دادن اساس ساختمان بر روی زمینی سست و لرزان است که محلی برای زندگی اطمینان بخش نخواهد بود. خانواده از قدیم الایام، مرکز هرگونه ثروت اجتماعی و کانونی برای تولید و پرورش شخصیت هاست، سرنوشت و حیات آن به سرنوشت و حیات جامعه بستگی دارد و نقش آن در وحدت و عظمت یک جامعه فوق العاده اساسی است. لذا، چنین مهمی را نمی توان به مسامحه و سهل انگاری نگریست. انسان در زندگی نیازهایی دارد که باید تامین شود و همان گونه که از نظر غذا و دوا و لباس و مسکن نیازمند است، از نظر غریزه جنسی و دیگر غرایز فکری و اخلاقی نیز نیازمند است. در این مختصر، برآنیم تا در حد مقدور و به اختصار، در زمینه فلسفه و هدف از ازدواج سطوری را به رشته تحریر در آوریم و نیم نگاهی به این سنت مؤکد اسلامی از خلال برخی آیات، روایات و اقوال صاحب نظران بیفکنیم. اما بجاست پیش از شروع این بحث، با چند نکته آشنا شویم: ازدواج چیست؟ ازدواج قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل به منظور تشکیل زندگی خانوادگی است تا طرفین ازدواج در سایه آن، در خط سیر معین و شناخته شده ای از زندگی قرار گیرند. این قرارداد با رضایت و خواسته زن و شوهر و بر مبنای آزادی کامل دو طرف منعقد می گردد و در پرتو آن، روابطی بس نزدیک بین آن دو پدید می آید. این قرارداد، ارتباط و پیوند دوطرفه به وسیله الفاظ و عباراتی معین انجام می گیرد که آن را «عقد» یا پیمان ازدواج می نامیم. معنا و مفهوم «عقد» «عقد» از نظر لغت به معنای «گره زدن » و خود «گره » است و در اصطلاح، هر چیزی است که در سایه آن، رابطه ای میان دو فرد یا دو گروه ایجاد می شود. در زبان ازدواج و زناشویی، «عقد» عبارت است از ایجاد پیوندی مشترک بین زن و شوهر که در سایه آن، حقوق ، تعهدات و مسؤولیت های دو جانبه پدید می آید. به دیگر سخن، «عقد» قراردادی به منظور مشارکت دو تن در زندگی خانوادگی وایجادنوعی روابطشرعی وقانونی است. فلسفه و هدف از ازدواج هدف از ازدواج هم برای مرد و هم برای زن، پاسخ مثبت دادن به سنت الهی و تولید نسل است. لذا، هر دو در این زمینه بر یک عقیده اند. فلسفه ازدواج براساس این دو مبنا ملاک دین و نجابت است. در نتیجه، هدف از ازدواج و تولید نسل، مقدس می گردد و هیچ یک از مادیات ملاکی برای آن به حساب نمی آید. اصولا فلسفه خلقت زن و مرد (زوجیت) تولید مثل است، همان گونه که این زوجیت در سایر حیوانات و حتی گیاهان نیز وجود دارد. نکته اصلی که باید در ازدواج مورد توجه هر دو طرف باشد دین و کمال است. از این رو، از روایات نقل شده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام چنین برمی آید که هر کس ممکن است به یکی از این چهار دلیل ازدواج کند: 1- پول; 2- دین; 3- زیبایی; 4- شهرت و عنوان. بین این چهار هدف، دین از همه بالاتر و بهتر است. اما به طور کلی، ضرورت های ایجاب کننده ازدواج عبارت است از: الف - ضرورت های فردی; ب - ضرورت های اجتماعی; ج- ضرورت های مذهبی. در ذیل، به تفصیل از این موارد بحث می کنیم: الف - ضرورت های فردی 1- پاسخ مثبت به فطرت: انسان به حکم فطرت، دارای غریزه جنسی است و طبیعت و فطرتش ایجاب می کند که رشد نماید، به سوی کمال برود و وقتی رشدیافت وبه درجه کمال رسیدارضا و اقناع شود.براین اساس،برای حفظ جان و تعادل نظامات روانی، ضروری است که آدمی به ازدواج تن دهد. 2- موجبی برای بروز استعدادها: استعدادها برای بروز و تکامل خود نیازمند محیطی امن و آرامند. ازدواج برای جوان آرامش و آسایش ایجاد می کند، استعدادهای او را به حرکت درمی آورد و به او امکان می دهد که از آن به نیکی بهره برداری کند. 3- موجب امنیت و آسایش: اصولا «بلوغ » یعنی شکوفایی غریزه، چه برای پسر و چه برای دختر که همراه بحران است. ازدواج این بحران را تسکین می دهد، برای جوان محیط امن و آرام ایجاد می نماید، در سایه وجود عواطف خانوادگی، روح سرکش او مهار می شود و موجباتی برای برخورداری او از نیروی فکری فراهم می شود. 4- موجب نجات از تنهایی: به عقیده دانشمندان و فلاسفه، انسان موجودی مدنی الطبع و بالفطره اجتماعی است. از این رو، محتاج پناه و یاور و یاری دلدار است. ازدواج این فایده را دارد که آدمی را از تنهایی و اعتزال نجات دهد و همدلی در کنار او، در بستر او و در آغوش او قرار دهد تا وجودش راعین وجودخودبداندودرغم ودردش شریک باشد. ب - ضرورت های اجتماعی ازدواج هرچند از یک نظر ، مساله ای شخصی و خصوصی است، ولی از نگاهی دیگر، دارای جنبه و اهمیتی اجتماعی می باشد. بر این اساس، ازدواج از ارکان مدنیت و راهی مطمئن برای تامین آسایش جامعه و رفاه بشریت است. سود و زیان ازدواج تنها متوجه زوجین نیست، بلکه افراد اجتماع نیز به گونه ای از آن برخوردار می شوند. بی تردید، ازدواج رابطه ای است که طرفین ربط را تا حد زیادی از بی بند و باری و روابط نامشروع و انحرافات اخلاقی و جنسی مصون می دارد. این موضوع به تناسب حال طرفین و محیط اجتماعی و امکان انجام سایر گناهان متفاوت است. هم چنین سایر جنبه های شخصی و اجتماعی نیز در این زمینه مؤثر می باشد که گاهی این عمل سبب مصونیت انسان از نیمی از گناهان و معاصی و گاهی بیش تر است. لذا، در بعضی از روایات ازدواج را وسیله حفظ نیمی از دین و برخی روایات، دو سوم دین بیان کرده اند. (1) زندگی هر یک از زن و شوهر منقسم به دو قسم است: 1- روابط داخلی و خانوادگی; 2- روابط خارجی و اجتماعی. بنابراین، زن صالح در خانواده وسیله تحقق سعادت مرد در نیمی از زندگانی او و مرد نیکوکار برای زن وسیله سعادت نیمی از روابط حیاتی اوست; زیرا ازدواج وسیله موفقیت هر یک از طرفین در مقدار زیادی از وظایف عبادی خواهد بود که در روایات ائمه اطهار علیهم السلام به نیمی از دین تعبیر شده است. ج - ضرورت های مذهبی ضرورت های مذهبی ازدواج از دوجنبه قابل بررسی اند: از جنبه آیات و از جنبه روایات. 1- ازدواج در آیات: این سؤال همواره مطرح بوده است که چرا خداوند انسان ها و یا حیوانات و حتی گیاهان را زوج آفرید؟ فلسفه زوجیت انسان ها، گیاهان و حیوانات چیست؟ در پاسخ به این سؤال، به اجمال می توان گفت که فلسفه زوجیت در انسان ها به ازدواج بازمی گردد. اما پس از آن، این سؤال مطرح می گردد که آیا ازدواج فقط برای تامین غریزه جنسی است؟ آیا برای شروع مسائل اجتماعی است؟ آیا برای ایجاد انس میان دو زوج مخالف با هم است؟ در پاسخ باید گفت که خیر، هدف از ازدواج این مسائل نیست. فلسفه ازدواج چیز دیگری است و آن امتداد نسل، بقای آن و اتمام ترکیبات عاطفی زن و مرد به دلیل تولید مثل می باشد، همان گونه در برخی از آیات به این مطلب اشاره شده است: خداوند در سوره نساء، آیه 7 می فرماید: «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا و نساء کثیرا و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا»; ای مردم، بترسید از پروردگار خود که شما را از یک تن آفرید و از او جفتش را بیافرید و از آنان مردان و زنان بسیاری گسترانید و بترسید از خداوندی که از او و از ارحام پرسش می شود. خداوند بر شما نگاهبان است. در آیه 11 سوره شوری نیز می فرماید: «فاطر السموات و الارض جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام ازواجا یذرؤکم فیه لیس کمثله شی ء و هو السمیع البصیر»; او پدید آورنده آسمان ها و زمین است. برای شما از جفت خودتان همسرانی قرار داد و از جنس حیوانات نیز جفت هایی آفرید تا بر شما بیفزاید و نسل تکثیر پیدا کند. همانند او چیزی نیست. او شنوای بیناست. 2- ازدواج در روایات: اسلام در این زمینه، دو دسته را مخاطب قرار داده است و ازدواج را به آن ها توصیه می کند: 1- کسانی را که به قصد ارضای غریزه شهوت و محافظت از آلودگی ازدواج می کنند، ولی از پیدایش نسل جلوگیری می نمایند. 2- کسانی را که علاوه بر ارضای غریزه شهوانی، قصد تشکیل خانواده نیز دارند و در نتیجه، خواهان نسل هستند. اما به طور کلی، دسته دوم بیش تر مورد خطاب اند; زیرا خانواده بدون فرزند در همان وصلت و گوشه حجله، بدون استمرار و دنباله خلاصه می شود. نظر به وجود منافع و اهمیت های ازدواج است که اسلام آن را تایید کرده و ضرورت آن را در درجه اول اهمیت و مورد تاکید قرار داده است. ضرورت های ازدواج ازنظر اسلام به قرار ذیل است: 1- محبوب ترین بنا: بنای تشکیل خانواده در اسلام محبوب است، تا آن جا که هیچ سازمان و بنایی نزد خدا محبوب تر از آن نیست. لذا، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله من التزویج »; نزد خداوند هیچ بنایی محبوب تر از خانه ای نیست که از طریق ازدواج آباد گردد. (2) 2- عامل حفظ پاک دامنی و کسب اخلاق نیک: ازدواج از نظر اسلام وسیله ای برای پاک دامنی و پاک دامن زیستن است. رسول خدا صلی الله علیه و آله به زیدبن حارثه فرمودند: ازدواج کن تا پاک دامن باشی (3) و در سخنی دیگر، فرمودند: مردان را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیکو، ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد گرداند. (4) در روایتی دیگر، به زنی که گفته بود، دیگر ازدواج نخواهم کرد، فرمودند: «ازدواج برای حفظ عفاف لازم است.» (5) 3- عامل تکمیل دین: ازدواج غیر از ایجاد نظم در زندگی، وسیله ای برای حفظ و تکمیل دین است. بدان دلیل، ازدواج تکمیل کننده ایمان است که به وسیله آن، بسیاری از گناهان از وجود آدمی ریشه کن می شود و راه برای سعادتمندی او از هر سو فراهم می گردد. لذا، رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دینه »; (6) هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را باز یافته است. در جای دیگر، فرمودند: «ما من شاب تزوج فی حداثة سنه الا عج شیطانه یا ویله عصم منی ثلثی دینه »; (7) هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد می کند: ای وای، دو سوم دین خود را از شر من حفظ کرد. 4- موجب ازدیاد نسل: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «تزوجوا فانی مکاثر بکم الامم غدا فی القیامة »; (8) ازدواج کنید; زیرا من به زیادتی شما نسبت به امت های دیگر در قیامت مباهات می کنم. (این که امروزه در کشور ما با توجه به احکام ثانویه، به مهار جمعیت حکم می شود مطلب دیگری است که این مختصر مجالی برای طرح آن نیست.) 5- موجب ازدیاد مسلمانان: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «ما یمنع المؤمن ان یتخذ اهلا لعل الله یرزقه نسمة تثقل الارض بلا اله الا الله »; (9) چه مانعی داردکه مؤمن زنی بگیرد تاخداوند فرزندی نصیبش کند که با کلمه لا اله الا الله زمین را گرانبار کند؟ 6- موجب ازدیاد روزی: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم » (10) ; روزی را به وسیله زن گرفتن زیاد کنید. در حدیث دیگری، امام رضا علیه السلام می فرمایند: «اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه »; (11) اگر خواستگاری آمد که دین و اخلاقش را پسندید او را اجابت کنید. در روایتی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «من ترک التزویج مخافة العیلة فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله یقول: ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله »; (12) هر کس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستی ترک کندبه خدا سوء ظن برده است، زیرا خداوندمی فرماید:اگر (زن وشوهر) فقیر باشندخدا هر کدام را از کرم خود بی نیاز می کند. بنابراین، در هر صورت، روزی زن و مرد با خداست. 7- نشانه پیروی از سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: حضرت علی علیه السلام فرمودند: «تزوجوا فان التزویج سنة رسول الله فانه کان یقول: من کان یحب ان یتبع بسنتی فان من سنتی التزویج »; (13) ازدواج کنید، ازدواج سنت پیامبر صلی الله علیه و آله است. آن جناب می فرمودند: هر که می خواهد از سنت من پیروی کند، بداند که ازدواج سنت من است. 8- نشانه پیروی از سنت پیامبران علیهم السلام: امام رضا علیه السلام فرمودند: «ثلاث من سنن المرسلین: العطر و اخذ الشعر و کثرة الطروقة »; (14) سه چیز از سنت های پیامبران است: استعمال عطر، ازاله موهای زاید و ازدواج کردن. 9- موجب جلب رضایت الهی: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «ما من شی ء احب الی الله عز وجل من بیت یعمر فی الاسلام بالنکاح »; (15) هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از این نیست که خانه ای در اسلام به وسیله ازدواج آباد گردد. 10- موجب کسب طهارت معنوی: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «من احب ان یلقی الله طاهرا مطهرا فلیلقه بزوجة »; (16) هر کس می خواهد خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند باید هنگام مرگ متاهل باشد. 11- بهترین بهره و سود: امام رضا علیه السلام فرمودند: «ما استفاد امرء بعد الاسلام فائدة خیرا من امراة مسلمة ...»; (17) پس از ایمان به خدا، هیچ انسانی بهره ای بهتر از همسری مسلمان به دست نیاورده است. 12- گشودن درهای رحمت الهی: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «یفتح ابواب السماء بالرحمة فی اربع مواضع: عند نزول المطر و عند نظر الولد فی وجه الوالد و عند فتح باب الکعبة و عند النکاح »; (18) درهای رحمت آسمان در چهار موقع گشوده می شود: 1- هنگام باریدن باران; 2- وقتی که فرزندی (از سر مهر) به صورت پدرش بنگرد; 3- زمانی که در خانه کعبه گشوده می گردد; 4- در وقت اجرای عقد نکاح. (19) نهی اسلام از عزوبت و عدم ازدواج از نظر اسلام، ازدواج کاری مقدس و تجرد چیز پلیدی است. این بر خلاف نظر کسانی است که رهبانیت را پذیرفته اند و سعی دارند بدان جنبه ای مقدس دهند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: آن کس که این آیین و مذهب همگام با فطرت مرا دوست دارد باید نسبت به سنت من پای بند باشد; یکی از سنت های من ازدواج است. (20) در اسلام، سرباز زدن از ازدواج مساوی با تخلف از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و حتی از موازین اسلامی است. چنانچه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس زمینه و امکانی برای ازدواج داشته باشد و در عین حال، از آن سر باز زند از ما نیست. اسلام برخلاف رهبانان و تارکان دنیا، مجرد ماندن را نه تنها فضیلت نمی داند، بلکه آن را محکوم کرده و شدیدا از آن نهی فرموده است. زنی به حضور امام صادق علیه السلام رسید و گفت: من قصد ندارم شوهر کنم تا مرا نزد خدا فضلی باشد و اجر و ثوابی به من تعلق گیرد. امام صادق علیه السلام فرمودند: این سخن را رها کن; اگر تنها زیستن فضیلتی بود فاطمه علیها السلام، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، بر این فضل سزاوارتر بود. (21) بزرگان اسلام عزب ماندن را در صورت فراهم بودن وسایل ازدواج، ناروا و حرام دانسته و زناشویی را محبوب و مقدس شمرده اند. اسلام نیز تجرد را زشت می شمارد و می گوید: «شرارکم عزابکم »; (22) بدترین شما کسانی هستند که در حال عزوبت اند. احادیثی که ازعزوبت نهی می کنند بسیارند، ازجمله روایات ذیل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله: - ازدواج کن و گرنه از گنه کاران محسوب خواهی شد; «تزوج و الا فانت من المذنبین.» (23) - بیش تر دوزخیان عزب ها هستند; «اکثر اهل النار العزاب.» (24) - ازدواج کن، وگرنه از راهبان نصارا خواهی بود; «تزوج و الا فانت من رهبان النصاری.» (25) - ازدواج کن، وگرنه از برادران شیطان خواهی بود; «تزوج و الا فانت من اخوان الشیاطین.» (26) - بدترین افراد امت من عزب ها هستند; «شرار امتی عزابها.» (27) - دو رکعت نماز زن دار بهتر از یک روز نماز و روزه عزب است. «رکعتان یصلیهما المتزوج افضل من سبعین رکعة یصلیها غیر متزوج. » (28) خودداری از ازدواج عوارضی دارد که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم: 1- خودداری از ازدواج زمینه را برای روابط جنسی نامشروع و غیر قانونی فراهم می کند که نمونه های آن را در کشورهایی که برای خود آمار و حسابی دارند، می بینیم. بدیهی است کودکی که به دور از عشق و بدون خواسته والدین یا در اثر یک ازدواج اجباری پدید آید هم مایه غم مرد است و هم موجب تنفر اجتماعی و این که آینده چنین کودکانی چه خواهد شد، به خوبی معلوم است. 2- خودداری از ازدواج موجب بیماری های وخیمی هم چون امراض تناسلی، ورم مفاصل و مانند آن می گردد و این مساله مورد تایید پزشکان امروزی است. 3- خودداری از ازدواج موجب از دست دادن گرمی و نشاط زندگی است. هر کس در دوران جوانی به ازدواج تن ندهد، در دوران پیری با رنج تنهایی مواجه خواهد شد. 4- خودداری از ازدواج موجب توسعه و گسترش فساد می گردد. افراد به سوی فساد اخلاقی سوق پیدا می کنند و درهای حیات آنان به دروغ، فحشا و بی بند و باری گشوده می شود. وجود غریزه در آدمی خود دلیلی بر ضرورت ازدواج و خودداری از آن، استقبال از خطرات خودآفرین و زمینه ای برای هجوم غم ها و نابسامانی هاست. «تهذیب نفس »; فلسفه بزرگ ازدواج زن و مرد لازم است در پرتو کانون گرم خانواده به تکامل برسند و همدیگر را با برخورداری از «صبر» و «شکر»، که دو رکن ایمان است، یاری کنند. شرع مقدس اسلام در تشکیل خانواده تنها به ارضای غریزه جنسی نظر ندارد، اگرچه این نکته مهم نیز جزئی از فلسفه ازدواج است و اسلام برای حفظ عفت عمومی در جوامع بشری، به دختران و پسران بالغی که نیاز به ازدواج دارند امر به پیوند و تشکیل خانواده کرده است، بلکه نکته مهم تری که اسلام از ازدواج و تشکیل خانواده دنبال می کند عبارت است از: «تهذیب نفس »; زیرا محیط خانه و کانون گرم خانواده را بهترین مکتب برای خودسازی و کسب کمالات می داند. حال اگر از این مکتب ارزنده و حیات بخش و انسان ساز درست استفاده نکنیم و یا آن را از هم بپاشیم، تقصیر از شارع مقدس اسلام نیست، بلکه خودمان مقصر هستیم که با عوامل گوناگون باعث سردی کانون خانواده یا از هم پاشیدگی آن شده ایم. خلاصه و نتیجه بحث از مجموعه بحث ها چنین نتیجه می گیریم که هدف از ازدواج در اسلام به مراتب، بالاتر و مقدس تر از آن است که تنها در حد کام جویی جنسی باشد; زیرا اگر چنین بود هیچ فرقی میان ازدواج انسان و جفت گیری حیوانات نبود و ازدواج مشمول این همه قوانین آسمانی و رهبری پیامبران علیهم السلام و راهنمایان قرار نمی گرفت. پس باید در آن اهداف مهم دیگری نیز وجود داشته باشد; از جمله: ایجاد، بقا و طهارت نسل، تکمیل و تکامل، مودت و صفا و از همه بالاتر، انجام وظیفه الهی. پیمان ازدواج پیمانی مقدس و الهی است. بدین سان، جز در سایه احکام الهی نمی توان آن را فسخ کرد. ازدواج امری اساسی و مهم است، باید در جامعه رشد و توسعه یابد تا افراد در سایه پای بندی بدان از بسیاری انحرافات و پیش آمدهای ناگوار مصون بمانند. آن کس که تن به تشکیل خانواده ندهد، هم به خود جفا کرده است و هم به فردی دیگر از جنس مخالف که پاک دامن در انتظار همتای مؤمن برای تشکیل زندگی و بهره مندی از نعمت و آسایش آن است. البته شکی نیست که در انتخاب همسر باید طرقی اندیشید تا زندگی زناشویی دچار نابسامانی نشود و کودکان پای به جهان نهاده حاصل آن دچار افسردگی و ماتم نگردند. پی نوشت: 1- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، آل البیت، ج 20، ص 17 2- میرزا آقا نوری طبرسی،مستدرک الوسائل،ج 14،ص 153 3- شیخ حر عاملی، پیشین، ج 20، ص 35. 4- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 103، ص 222 5- شیخ حر عاملی، پیشین، ج 20، ص 166. 6 و 7- شیخ حر عاملی، پیشین، ج 20، ص 17 8- میرزا آقا نوری طبرسی، پیشین، ج 14، ص 149 9 و 10- شیخ حر عاملی، پیشین، ج 20، ص 14 11-12-13-14-15-16-17- همان، ج 20، ص 28 / ص 42 / ص 15/ ص 103/ ص 16/ ص 18/ ص 40 18- میرزا آقا نوری طبرسی، پیشین، ج 14، ص 152 19- شیخ حر عاملی، پیشین، ج 20، ص 15 20- همان 21- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 103، ص 219 22و 23- همان، ج 1037 ص 221 24- شیخ حر عاملی، پیشین، ج 20، ص 20 25و26و27- میرزاآقا نوری طبرسی، پیشین، ج 14،ص 155 28- شیخ حر عاملی، پیشین، ج 20، ص 18 سایر منابع - سیدرضا پاک نژاد، ازدواج; مکتب انسان سازی، یاسر، تهران، بی تا - سید محمدتقی میرسعسعانی، یک روح در دو بدن، محمدی، تهران، بی تا - علی مشکینی، ازدواج در اسلام، ترجمه احمد جنتی، الهادی، قم، 1366 منبع: پایگاه حوزه
  17. [align=justify] رهنمودهای اسلام درباره خوردن غذا لا تطلبِ الحَیاةَ لِتأکلَ، بَل اطلُبِ الاکل لِتحیا. (زندگی را برای خوردن مخواه، بلکه خوردن را برای زندگی بخواه). بسیاری از مردم اگر نگوییم بیشتر آنها سلامت، شادابی و زندگی خود را فدای شکم خود می کنند.از این رو، هیچ گاه به فکر این نیستند که چه بخورند، چگونه بخورند و چه اندازه بخورند. پس، هر چه را مزه بهتری دارد، به هر اندازه که میل دارند و به هر شکلی که پیش بیاید، مصرف می کنند و بدین سان، گرفتار انواع بیماری ها می شوند، چنان که امام علی(ع) می فرماید: مَن غَرَسَ فی نَفسِهِ مَحَبَة انواع الطعام، اجتَنی ثِمارش فُنونِ الاسقام. (هرکس در دل خود، درخت علاقه به انواع غذاها را بکارد، میوه ی انواع بیماری ها را از آن می چیند). رهنمودهای اسلام در این زمینه، فوق العاده مهم و ارزشمندند و با در نظر گرفتن عصر صدور آنها، معجزه علمی پیشوایان دین، محسوب می شوند. در این باره، توجه به دو نکته، دارای اهمیت است: الف) رهنمودهای اسلام درباره خوردن، تنها سلامت جسم را تضمین نمی کند، بلکه تضمین کننده سلامت جسم و روح انسان هاست. ب) از آن جا که عقل و علم، به همه رازهای آفرینش احاطه ندارند، چه بسا حکمت برخی از رهنمودهای اسلام برای دانش امروز، مجهول باشد، ولی بی تردید این به معنای بی دلیل بودن آن رهنمودها نیست، چنان که فلسفه تعدادی از احکام اسلام، در گذشته ناشناخته بود و امروزه علم به راز آنها پی برده است. و اینک، اشاره ای کوتاه به آن رهنمودها: ۱) حلال بودن غذا نخستین و مهم ترین رهنمود اسلام درباره مواد غذایی مورد مصرف، این است که «حلال» باشند، بدین معنا که: ▪ اولا: آنچه انسان مصرف می کند، باید از راه مشروع تهیه شده باشد. غذایی که از راه نامشروع و تجاوز به حقوق دیگران تهیه گردد، هر چند ممکن است برای سلامت جسم، ضرر نداشته باشد، اما بی تردید برای سلامت روان، زیانبار است. ▪ ثانیا: غذای انسان باید ازطیبات(آنچه پاک است) تهیه شده باشد. بر اساس این رهنمود، انسان نباید غذاهایی را که طبع توده مردم از آن نفرت دارد، یا اسلام خوردن آن را ممنوع دانسته(مانند: گوشت مردار یا گوشت حیوانات حرام گوشت) مصرف کند، هر چند که تجاوز به حقوق دیگران نباشد. ▪ ثالثا: غذا برای کسی که مصرف کننده است، نباید زیانبار باشد. توضیح این که ممکن است غذایی برای یک نفر مفید باشد، اما برای دیگری به دلیل آن که بیماراست، زیانبار باشد. ▪ رابعا: غذا برای روح انسان یا جامعه مَفسده نداشته باشد. توضیح این که ممکن است غذایی حلال باشد و برای جسم هم زیانبار نباشد، لیکن چگونگی مصرف آن، برای روح یا جامعه مفسده داشته باشد؛ مانند غذا خوردن در ظروف طلا و نقره، یا غذا خوردن از سفره ای که مشروبات الکلی در آن قرار دارد. خوردن این گونه غذاها نیز در اسلام، ممنوع شناخته شده است. ۲) دو وعده غذا خوردن در شبانه روز در روایات اسلامی، برای تداوم سلامت و شادابی انسان، خوردن دو وعده غذا در صبح و شام توصیه شده است. اهل بهشت نیز که در دار السلام، جاوید هستند، در همین دو وعده غذا می خورند: «وَلَهُم رِزقهُم فِیهَا بُکرَة وَ عَشِیا؛ و در بهشت، هر صبح و شام، روزی آنان آماده است»(مریم : آیه۶۲) ۳) توصیه به کم خوری پیشوایان دین، ضمن تأکید بر کم خوری، منافع فراوانی برای آن ذکر کرده اند؛ مانند: تداوم سلامت بدن، صفای اندیشه، نورانیت دل، رهایی از دام شیطان، بهره گیری از ملکوت هستی، نزدیکی به خداوند متعال و استفاده بهتر از عبادت پروردگار. ۴) خطر پُرخوری برعکس، پُرخوری از منظر احادیث، به شدت نکوهیده است. پُرخوری از سلامت می کاهد، بدن را بدبو می کند و زمینه را برای انواع بیماری های جسمی و روحی فراهم می سازد. پُرخوری، جوهر نفس راتباه می کند، به نیروی تقوا (پرهیزگاری) و ورع (خویشتن داری) ضربه می زند، حجاب تیزهوشی است و دل را سخت و تاریک می سازد. ۵) مقدار غذای مفید برای پیشگیری از زیان های پُرخوری و بهره گیری از منافع کم خوری، پیشوایان اسلام توصیه کرده اند که انسان تا زمانی که احساس گرسنگی نکرده، چیزی نخورد و قبل از آن که کاملا سیر شود، از خوردن غذا دست بکشد:«کُل وَ انتَ تشتهی، وَ امسِک وَ انتَ تَشتهی». ۶) برترین خوراکی و بهترین سفره از منظر روایات اسلامی، برترین غذاها، غذایی است که دارای چند ویژگی باشد: ▪ اول آن که از دست رنج خودِ فرد تهیه شده باشد؛ ▪ دوم آن که خانواده ی او آن را دوست داشته باشند؛ ▪ سوم این که بوی آن موجب آزار دیگران نباشد. بهترین سفره ها نیز پاکیزه ترین، حلال ترین و ساده ترین آنهاست و انواع غذاهای رنگارنگ و گران قیمت ـ که اهل بیت(ع) از مصرف آنها پرهیز می کردند ـ بر آن چیده نشده باشد. ۷) آداب سُفره آدابی که پیشوایان اسلام برای حضور بر سفره غذا توصیه کرده اند، عبارت اند از : بودن سبزیجات در سفره، شستن دست ها، نشستن بر سر سفره با فروتنی، گرامی داشتن نان، سهیم کردن ناظر(اعم از انسان و حیوان) در غذا و آخرین ادب، صدقه دادن از آن غذا یا همانند آن.[/align]
  18. آیا اسلام با نوروز ایرانی مخالف است؟ [align=justify]با گذر از آخرین روزهای اسفند، سالی را «پار» کردیم و پاری را «پیرار» و در آغاز این بهار، با دلی به شکوفایی گلزار، برآنیم تا روزی نو را،در نوروزی دیگر، به سلام سپیده برخیزیم و به تسبیح پروردگار بنشینیم تا به مصداق فرمایش مولا «هر روزمان نوروز باشد.» مگر نه آن است که گفتهاند: «هر روزی که در آن معصیت خدا نشود، آن روز عید است»؟ نوروز در اسلام دربارة «نوروز در اسلام» حرف و حدیث فراوان است که چکیدهاش صحه گذاشتن بر آن است. معروفترین روایت دربارة نوروز روایت معلیبن خنیس از حضرت صادق (ع) است که گفته است: «نوروزی به خدمت حضرتش رسیدم، فرمود: "میدانی امروز چه روزی است؟" عرض کردم: "روزی است که ایرانیان آن را بزرگ میدارند و در آن برای یکدیگر هدیه میبرند." امام فرمود: "به خدای مکه سوگند که مبارکی این روز دلایلی به قدمت جهان دارد که به تو میگویم تا بدانی..." آنگاه امام دلایلی مبنی بر میمنت نوروز بیان کردند و ازآن جمله فرمودند: «نوروز روزی است که خورشید برای نخستین بار طلوع کرد و بادها به حرکت درآمدند.» روزی است که خداوند از انسان پیمان گرفت که بندگی و عبودیت او را گردن گزارد و به پیامبرانش ایمان آرد. نوروز، روزی است که سفینة نوح (ع) پس از نشستن طوفان، بر کوه جودی (آرارات) قرار گرفت. روزی است که ابراهیم خلیل (ع) بتهای بتکده را درهم شکست. نوروز روزی است که فرشتة وحی بر پیامبر (ص) فرود آمد. روزی است که علی (ع) پا بر شانه پیامبر (ص) نهاد و بتهای کعبه را فرود آورد. نوروز روزی است که پیامبر یارانش را به بیعت با علی (ع) فرمان داد. و خلاصه نوروز روزی است که «قائم» ما در آن روز ظهور خواهدکرد. هیچ نوروزی نیست مگر آنکه ما در آن روز انتظار «فرج» داریم. زیرا این روز، از روزهای ما و شیعیان ماست که ایرانیان آن را حفظ کردند و شما اعراب آن را ضایع ساختهاید.» روایت فوق، هر چند در تطبیق بعضی از موارد یادشده جای تأمل بسیار دارد. در مجموع، مورد قبول علمای بزرگ اسلام و فقهای صاحبنام تشیع است و به چشم عامة ایشان از نظر صحت سند و سلامت راوی در اعداد مقبولترین روایات شمرده میشود. بنابراین، اسلام به مراسم با اندکی تغییر، پیوند دیگری داد که اسلام و ایران را به هم نزدیکتر کرد . پیشوایان الهی دین مراسم نوروز را به دعا و نیایش آراستند و خلاصه عیدی که در ابتدا به مراسم گبران و آیین مغان شهرت یافته بود، در سایة طبیعت خویش و به کمک چند خاندانهای بانفوذ و دانشمند ایرانی، همانند: برامکه، آل سهل و آل نوبخت به دربار خلفا نیز راه یافت و به عنوان یکی از اعیاد بزرگ امت اسلام پذیرفته شد. در میان علمای شیعه در میان علمای معاصر شیعه نیز، صحت روایت «معلی...» مسلم است و عموم فقها در رسالات علمی و عملی خویش براساس پذیرش روایت فوق، به بیان احکام نوروز پرداختند و به شهادت بعضی از سؤالکنندگان پاسخ دادهاند که از آن میان جوابیههای فقیه و دانشمند معروف شیعه مرحوم «آیتالله سید محمد حسن آل کاشفالغطا» معروف است. وی در یکی از پاسخنامهها پس از ذکر دلایل مختلف بر صحت تکریم و تعظیم نوروز مینویسد:«خلاصه، عید گرفتن در این روز، نه حرام است، نه بدعت و نه مکروه، و این نه عید عجم است و نه عید عرب... و مستحب است... و اخبار شرعیه در اینجا، مؤکد است نه مؤسس.» در ادامه به دنبال نقل مواردی از روایات شیعه که در تعظیم نوروز وارد شده است، میافزاید: «... این جهات مقدس اسلامی است که ما شیعیان و علما و بزرگان ما را متحداً به تجلیلو احترام این روز وادار نموده است. سر سفرة صداقت پس سزاست که در بهار طبیعت از درگاه کرامتش بخواهیم تا هفتسین سالم و سرور، و سادگی و سلامتی و سرزندگی، و سعادت و سلوک با مردم را در سفره صداقتمان بچیند و جانمان را به صفای قرآن و چشم و دلمان را به روشنی آب و آئینه بگرداند. باشد که هر روزمان نوروزی دیگر باشد! [/align]
  19. irsalam

    تقويم تاريخ اسلام ( ماه ذیحجه )

    تولد حضرت ابراهيم خليل الله [align=justify]درباره تولد حضرت ابراهيم(ع) چند راويت نقل گرديد. بنا به روايت اول، كه آن را در رويداد 25 ذي قعده بيان كرديم، آن حضرت در 25 ذي قعده ديده به جهان گشود.(1) اما بنا به روايتي كه سيد بن طاووس به نقل از شيخ صدوق و شيخ طوسي از امام موسي كاظم(ع)، در الاقبال آورده است، حضرت ابراهيم(ع) در نخستين روز ذي حجّه ديده به جهان گشوده و در همين روز، خداوند سبحان وي را به دوستي[خليل]خويش برگزيد.(2) در تأييد همين قول، در روايتي آمد كه ابراهيم خليل الرحمن(ع) در نخستين روز ذي حجه ديده به جهان گشود، پس هر كس اين روز را روزه بگيرد ، كفاره شصت سال او خواهد شد.(3) شايان ذكر است، كه حضرت ابراهيم(ع) پدر ارجمند حضرت اسماعيل(ع)وحضرت اسحاق(ع) مي باشد بر اين اساس تمامي اديان توحيدي معروف [اسلام، مسيحيت ، يهود، صابئين]و مذاهب مختلفه آن ها، به آن پيامبر عظيم و خليل الهي منتهي مي گردد. 1- ثواب الأعمال [شيخ صدوق] ، ص104 2- الاقبال بالاعمال الحسنة[سيد بن طاووس]، ج2 ،ص36 ؛ بحارالانوار[علامه مجلسي]، ج 21، ص31 3- من لا يحضره الفقيه [شيخ صدوق]، ج2 ، ص 87 [/align]
  20. خلاصه ای از «سخنرانی پیامبر اسلام(ص) در روز غدیر» [align=justify] ● حمد و ثنای الهی حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهایی و فرد بودنش نزدیک ‏است در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. ‏ علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است، و همه مخلوقات را با ‏قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. ‏ بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک میکند و او لطف ‏کننده و آگاه است. ‏ هیچکس نمیتواند با دیدن به صفت او راه یابد، و کسی به چگونگی او از سر و آشکار ‏دست نمییابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایی کرده است. ‏ شهادت میدهم اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز ‏در مقابل عزت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه ‏چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند. ‏ برای او ضدی و همراه او معارضی نبوده است. یکتا و بی نیاز است. زاییده نشده و ‏نمیزاید و برای او هیچ همتایی نیست. خدای یگانه و پروردگار با عظمت. ‏ ● فرمان الهی برای مطلبی مهم ‏ برای خداوند بر نفْس خود به عنوان بندگی او اقرار میکنم، و شهادت میدهم برای او به ‏پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا مینمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم ‏عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، زیرا خداوند به من اعلام ‏فرموده که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرساندهام و ‏برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است. ‏ خداوند به من چنین وحی کرده است: «ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو ‏نازل شده- درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب- و اگر انجام ندهی رسالت او را ‏نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ میکند». ‏ جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام پروردگارم- که او سلام است- ‏مرا مامور کرد که در این اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که «علی ‏بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت ‏او به من همانند هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب ‏اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.» ‏ و خداوند در این مورد آیهای از کتابش بر من نازل کرده است: «صاحب اختیار شما خدا و ‏رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا میدارند و در حال رکوع زکات ‏میدهند»، و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در ‏هر حال خداوند عز و جل را قصد میکند. ‏ ای مردم! من از جبرئیل درخواست کردم از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، ‏زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و فساد ملامت کنندگان و حیلههای مسخره کنندگان ‏اسلام اطلاع دارم. ‏ بعد از همه اینها، خداوند از من راضی نمیشود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ‏ابلاغ نمایم. ‏ ● اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام ‏ ای مردم! این آخرین باری است که تو چنین اجتماعی بپا میایستم، پس بشنوید و ‏اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عز و ‏جل صاحب اختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را ‏مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، ‏و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات ‏خواهید کرد. ‏ حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر ‏آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام کرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را ‏به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او ‏سپردهام. ‏ ای مردم! علی را فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع ‏کرده است و هر علمی را که آموختهام در امام المتقین جمع نمودهام، و هیچ علمی ‏نیست مگر آنکه آن را به علی آموختهام. اوست «امام مبین» که خداوند در سوره یس ‏ذکر کرده است: «و هر چیزی را در امام مبین جمع کردیم» ‏ ای مردم! از علی به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی برمگردانید و از ولایت او ‏سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل میکند، و باطل را ابطال نموده ‏و از آن نهی مینماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کنندهای او را مانع نمیشود. ‏ علی اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمان به من بر او ‏سبقت نگرفت. ای مردم! او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول ‏کنید که خداوند او را منصوب نموده است. ‏ ای مردم! او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز ‏توبهاش را نمیپذیرد و او را نمیبخشد. حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی ‏شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که هیزم آن مردم و ‏سنگها هستند و برای کافران آماده شده است. ‏ ای مردم! به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت دادهاند، و به خدا قسم ‏من خاتم پیامران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمانها و زمینها هستم. ‏هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است. و هر کس در ‏چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر ‏کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است، و شک کننده درباره ما در ‏آتش است. ‏ ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد ‏کند و با آن موافق نباشد. ‏ بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و میگوید: «هر کس با ‏علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد». هر کس ببیند برای ‏فردا چه پیش فرستاده است. ای مردم! قرآن را تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال ‏متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمیکند و تفسیرش را برایتان ‏روشن نمیکند مگر این شخصی که دست او را میگیرم و او را به سوی خود بالا میبرم ‏و بازوی او را میگیرم و با دستم او را بلند میکنم و به شما میفهمانم که: «هر کس ‏من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست». و او علی بن ابی طالب برادر و ‏جانشین من است، و ولایت او از جانب خداوند عز و جل است که بر من نازل کرده است. ‏ بدانید که امیرالمؤمنین‏ بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست. ‏ ● معرفی امیرالمؤمنین‏ علیه السلام به دست پیامبر(ص) سپس پیامبر(ص) دستش را بر بازوی علی(ع) زد و آن حضرت را بلند کرد و این در حالی ‏بود که امیرالمؤمنین‏ علیه السلام از زمانی که پیامبر(ص) بر فراز منبر آمده بود یک پله ‏پایینتر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که ‏گویی هر دو در یک مکان ایستاده اند. ‏ پس پیامبر(ص) با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی ‏علیه السلام را از جا بلند نمود تا حدی که پای آن حضرت موازی زانوی پیامبر(ص) رسید. ‏سپس فرمود: ای مردم! چه کسی بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟ گفتند: خدا و ‏رسولش. ‏ فرمود: بدانید که هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست. ‏ پروردگارا، به امر تو میگویم: «خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن ‏بدار هر کس علی را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن هر ‏کس علی را خوار کند، و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که ‏حق علی را انکار نماید».‏ پروردگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را ‏درباره او نازل کردی: «امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام ‏کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم». و فرمودی: «دین نزد خداوند اسلام است». ‏ و فرمودی:« هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در ‏آخرت از زیانکاران خواهد بود». ‏ پروردگارا، تو را شاهد میگیرم که من ابلاغ نمودم. ‏ ● تاکید بر توجه امت به مسئله امامت ‏ ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به ‏کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به ‏پیشگاه خداوند عز و جل، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش ‏دائمی خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمییابد و به آنها مهلت داده نمیشود. ‏ ای مردم! این علی است که یاری کنندهترین شما نسبت به من و سزاوارترین شما به ‏من و نزدیکترین شما به من عزیزترین شما نزد من است. ‏ خداوند عز و جل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده مگر درباره ‏او، و هیچگاه خداوند مومنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده ‏است، و هیچ آیه مدحی در قران نیست مگر درباره او. ‏ ای مردم! شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به علی حسد کنید که ‏اعمالتان نابود شود و قدم هایتان بلغزد. آدم به خاطر یک گناه به زمین فرستاده شد در ‏حالی که انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالی که ‏شمایید و در بین شما دشمنان خدا هستند. ‏ بدانید که با علی دشمنی نمیکند مگر شقی و با علی دوستی نمیکند مگر با تقوی، و ‏به او ایمان نمیآورد مگر مومن مخلص. به خدا قسم سوره «والعصر»: درباره علی نازل ‏شده است؛ "قسم به عصر، انسان در زیان است" مگر علی که ایمان آورد و به حق و ‏صبر راضی شد. ‏ ای مردم! من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده رسول جر ‏ابلاغ روشن چیزی نیست. ‏ ● اشاره به کارشکنی های منافقین ‏ ای مردم! ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است، قبل از ‏آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورتها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند اصحاب ‏سبت لعنت کنیم». به خدا قسم، از این آیه قصد نشده است مگر قومی از اصحابم که ‏آنان را به اسم و نسبشان میشناسم، ولی مامورم بر آنان پرده پوشی کنم. ‏ پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی مییابد، ای ‏مردم! نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابی طالب و ‏بعد در نسل او تا مهدی قائم، که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد میگیرد، چرا ‏که خداوند عز و جل ما را بر کوتاهی کنندگان و بر معاوندان و مخالفان و خائنان و ‏گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجت قرار داده است. ‏ ای مردم! شما را میترسانم و انذار مینمایم که من رسول خدا هستم، و قبل از من ‏پیامبران بوده اند! آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقب گرد مینمایید؟ هر کس به ‏عقب برگردد به خدا ضرری نمیرساند، و خداوند به زودی شاکرین و صابرین را پاداش ‏میدهد. بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او ‏چنیناند. ‏ ای مردم! بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت میکنند و روز قیامت کمک ‏نمیشوند. ای مردم! خداوند و من از آنان بیزار هستیم. ای مردم! آنان و یارانشان و تابعینشان و ‏پیروانشان در پایینترین درجه آتشند و چه بد است جای متکبران، بدانید که آنان «اصحاب ‏صحیفه» هستند، پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند. ‏ راوی میگوید: وقتی پیامبر(ص) نام «اصحاب صحیفه» را آورد اکثر مردم منظور حضرت از ‏این کلام را نفهمیدند و برایشان سوال انگیز شد، و فقط عده کمی مقصود حضرت را ‏فهمیدند. ‏ ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت آن در نسل خودم تا روز قیامت به ‏ودیعه میسپارم، و من رسانیدم آنچه مامور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و ‏غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران ‏به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. ‏ و به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور میگیرند. خداوند ‏غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند. ‏ ای مردم! خداوند مرا امر و نهی نموده است و من هم به امر الهی علی را امر و نهی ‏نمودهام، و علم امر و نهی نزد اوست. پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید، و او را ‏اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید و به سوی ‏مقصد و مراد او بروید، و راههای بیگانه شما را از راه او منحرف نکند. ‏ ● پیروان اهل بیت علیه السلام و دشمنان ایشان ای مردم! من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به پیروی آن امر نموده، و سپس ‏علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایتاند، به حق هدایت ‏میکنند و به یاری حق به عدالت رفتار میکنند. بدانید که دشمنان ایشان سُفهای گمراه ‏و برادران شیاطیناند که اباطیل را از روی غرور به یکدیگر میرسانند. ‏ بدانید که دوستان اهل بیت کسانیاند که خداوند عز و جل آنان را توصیف کرده و فرموده ‏است: «... کسانی که ایمان آوردهاند و ایمانشان را با ظلم نپوشاندهاند، آناناند که ‏برایشان امان است و آنان هدایت یافتگان اند».‏ بدانید که دوستان ایشان کسانیاند که ایمان آوردهاند و به شک نیفتاده اند. ‏ بدانید که دوستان ایشان کسانیاند که با سلامتی و در حال امن وارد بهشت میشوند، ‏و ملائکه با سلام به ملاقات آنان میآیند و میگویند:«سلام بر شما، پاکیزه شدید، پس ‏برای همیشه داخل بهشت شوید» ‏ بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که بهشت برای آنان است و در آن بدون ‏حساب روزی داده میشوند. ‏ بدانید که دشمنان اهل بیت کسانیاند که به شعلههای آتش وارد میشوند. ‏ بدانید که دشمنان ایشان کسانیاند که از جهنم در حالی که میجوشد صدای ‏وحشتناکی میشنوند و شعله کشیدن را میبینند. ‏ بدانید که دشمنان ایشان کسانیاند که خداوند عز و جل میفرماید:«هر گاه گروهی را در ‏جهنم میاندازند خزانه داران دوزخ از ایشان میپرسند: آیا ترسانندهای برای شما نیامد؟ ‏میگویند: چرا، برای ما نذیر و ترساننده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند ‏هیچ چیز نازل نکرده است، و شما در گمراهی بزرگ هستید و میگویند: اگر میشنیدیم ‏یا فکر میکردیم در اصحاب آتش نبودیم. به گناه خود اعتراف کردند، پس دور باشند ‏اصحاب آتش» ‏ ای مردم! بدانید که من نذیر و ترسانندهام و علی بشارت دهنده است. ‏ ای مردم! بدانید که من منذر و برحذر دارندهام و علی هدایت کننده است. ‏ ای مردم! من پیامبرم و علی جانشین من است. ‏ ای مردم! بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است، و امامان بعد از او ‏فرزندان او هستند. بدانید که من پدر آنانم و آنها از صُلب او به وجود میآیند. ‏ ● حضرت مهدی عجل الله فرجه بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست، اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده ‏از ظالمان، اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها، اوست غالب بر هر قبیلهای از اهل ‏شرک و هدایت کننده آنان. ‏ بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق. اوست که هر صاحب فضیلتی را به قدر ‏فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش نشانه میدهد. اوست انتخاب شده و ‏اختیار شده خداوند، اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی. ‏ بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آیات الهی. اوست هدایت یافته ‏محکم بنیان. اوست که کارها به او سپرده شده است اوست که پیشینیان به او بشارت ‏دادهاند، اوست که به عنوان حجت باقی میماند و بعد از او حجتی نیست. هیچ حقی ‏نیست مگر همراه او، و هیچ نوری نیست مگر نزد او. ‏ بدانید او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمیشود. اوست ‏ولی خدا در زمین و حکم کننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش. ‏ ● مطرح کردن بیعت ‏ بدانید که من بعد از پایان خطابهام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با او و اقرار ‏به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا میخوانم. ‏ بدانید که من با خدا بیعت کردهام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند ‏برای او از شما بیعت میگیرم. «کسانی که با تو بیعت میکنند در واقع با خدا بیعت ‏میکنند، دست خداوند بر روی دست آنان است. پس هر کس بیعت را بشکند بر ضرر ‏خود اوست، و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمی ‏عنایت خواهد کرد» ● حلال و حرام، واجبات و محرمات ‏ ای مردم! به حج خانه خدا بروید. هیچ خاندانی به خانه خدا وارد نمیشوند مگر آنکه ‏مستغنی میگردند و شاد میشوند، و هیچ خاندانی آن را ترک نمیکنند مگر آنکه ‏منقطع میشوند و فقیر میگردند. ‏ ای مردم! با دین کامل و با تفقُّه و فهم به حج خانه خدا بروید و از آن مَشاهد مُشرفه جز ‏با توبه و دست کشیدن از گناه برمگردید. ‏ ای مردم! نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همانطور که خداوند عز و جل به شما فرمان ‏داده است و اگر زمان طویلی بر شما گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید، علی ‏صاحب اختیار شماست و برای شما بیان میکند، او که خداوند عز و جل بعد از من به ‏عنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است، او از من است و من از اویم. ‏ بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه آنها را بشمارم و معرفی کنم و بتوانم ‏در یک مجلس به همه حلالها دستور دهم و از همه حرامها نهی کنم. پس مامورم که از ‏شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عز و جل ‏درباره امیرالمؤمنین‏ علی و جانشینان بعد از او آوردهام که آنان از نسل من و اویند، و آن ‏موضوع امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ایشان مهدی است تا روزی که ‏خدای مدبر قضا و قدر را ملاقات کند. ای مردم! هر حلالی که شما را بدان راهنمایی کردم و هر حرامی که شما را از آن نهی ‏نمودم، هرگز از آنها برنگشتهام و تغییر ندادهام. این مطلب را به یاد داشته باشید و آن را ‏حفظ کنید و به یکدیگر سفارش کنید و آن را تبدیل نکنید و تغییر ندهید. ‏ بدانید که بالاترین امر به معروف آن است که سخن مرا بفهمید و آن را به کسانی که ‏حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمایید، ‏چرا که این دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است، و هیچ امر به معروف و ‏نهی از منکری نمیشود مگر با امام معصوم. ‏ ● بیعت گرفتن رسمی ای مردم! شما بیش از آن هستید با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و ‏پروردگارم مرا مامور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم درباره آنچه منعقد نمودم برای ‏علی امیرالمؤمنین‏ و امامانی که بعد از او میآیند و از نسل من و اویند، چنانکه به شما ‏فهماندم که فرزندان من از صلب اویند. ‏ پس همگی چنین بگویید:«ما شنیدیم و اطاعت میکنیم و راضی هستیم و سر تسلیم ‏فرود میآوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامت ‏امامان، علی امیرالمؤمنین‏ و امامانی که از صلب او به دنیا میآیند. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمیکنیم و شک و انکار نمینماییم و تردید به دل راه ‏نمیدهیم و از این قول برنمی گردیم و پیمان را نمیشکنیم. تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی درباره علی امیرالمؤمنین‏ و امامانی که گفتی بعد ‏از او از نسل تو و فرزندان اویند، یعنی حسن و حسین و آنان که خداوند بعد از آن دو ‏منصوب نموده است. ‏ هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند (در اینباره) از نفسهایمان دگرگونی نبیند. ‏ ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان میرسانیم، و خدا را بر ‏آن شاهد میگیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت میکند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد ‏هستی.» ‏ ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرالمؤمنین‏ و حسن و حسین ‏و امامان از ایشان در دنیا و آخرت، به عنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت ‏کنید، خداوند بیعت شکنان را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار میدهد. ‏ ای مردم! آنچه به شما گفتم بگویید، و به علی به عنوان «امیرالمؤمنین‏» سلام کنید و ‏بگویید: «شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا مغفرتِ تو را میخواهیم و بازگشت به سوی ‏توست». ‏ و بگویید«حمد و سپاس خدای را که ما را به این راه هدایت کرد، و اگر خداونند هدایت ‏نمیکرد ما هدایت نمیشدیم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمدهاند». ‏ خدایا، به خاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم مومنین را بیامرز، و بر منکرین که کافرند غضب ‏نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است. ‏ برگرفته از کتاب «خطابه غدیر» نوشته محمد باقر انصاری[/align]
×
×
  • اضافه کردن...