لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'افسردگی'.
11 نتیجه پیدا شد
-
آشنایی با داروهای ضد افسردگی و عوارض آنها
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانستنیهای پزشکی
امروزه، متأسفانه بیماری افسردگی یكی از بیماری های رایج در میان اقشار مختلف مردم است. در بیماری افسردگی واكنش ها غیر طبیعی هستند. یعنی انسان در برابر ناملایمات و شكست ها بیش از حد افسرده می شود. و زمان افسردگی نیز طولانی تر از دیگران ، در همین شرایط است . علل ابتلا به این بیماری ، ارث ، تغییرات شیمیایی مغز ، از دست دادن والدین در كودكی و حوادث ناخوشایند زندگی ، بیماری های جسمی مختلف و استفاده از بعضی داروهاست. جهت درمان ، بهترین راه ، دارو درمانی است. با توجه به این كه گاه لازم است از شش ماه تا سه سال این داروها مصرف شود تا درمان كامل صورت گیرد تصمیم گرفتیم تمام داروهای ضد افسردگی را به همراه عوارض جانبی شان معرفی نماییم تا بخصوص از ایجاد تداخلات دارویی در بیماران افسرده جلوگیری شود. داروهای ضد افسردگی چه نوع داروهایی هستند؟ داروهای ضد افسردگی ، گروهی از داروها هستند كه برای درمان بیماران افسرده مورد استفاده قرار می گیرند به طوری كه وضعیت روحی بیشتر بیماران افسرده با استفاده از این داروها بسیار بهتر شده است. عملكرد داروهای ضد افسردگی به چه صورت است؟ این گروه از داروها برخی ازمواد شیمیایی را در مغز كاهش می دهند. این مواد شیمیایی تحت عنوان نرو ترانسمیترneuro transmitters خوانده می شود. برای عملكرد طبیعی ، مغز به این نرو ترانسمیترها نیاز دارد. داروهای ضد افسردگی با قرار دادن این نرو ترانسمیترها ( مواد شیمیایی طبیعی ) در دسترس مغز، به بیماران افسرده كمك زیادی می كنند. آیا داروهای ضد افسردگی عوارضی جانبی نیز دارند؟ همانند سایر داروها، داروهای ضد افسردگی ممكن است عوارضی جانبی را در فرد مصرف كننده ایجاد كنند. البته كلیه افراد مصرف كننده به این عوارض جانبی مبتلا نمی شوند. هر نوع عارضه جانبی كه فرد ، به آن مبتلا می شود بستگی به داروی انتخابی پزشک برای فرد افسرده دارد. چند نوع داروی ضد افسردگی وجود دارد؟ امروزه انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی ساخته شده است، معمولی ترین گروه های دارویی عبارت اند از: 1- داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای 2- داروهایی كه به طور انتخابی مهار كننده های سرتونینی را تحریك می كنند یا SSRIS 3- مهار كننده های مونوآمینواكسید ازMAOIS 4- سایر گروه های دارویی. داروهای سه حلقه ای جهت درمان طولانی مدت افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد. از داروهای این گروه می توان به داروی آمی تریپتیلینAmitriptyline ( با نام تجاری الاویلElavil ) ؛ دیسیپرامین Desipramine ( با نام تجاری نووپرآمینNovopramine) ؛ ایمی پرامینImipramine ( با نام تجاری جانیمین ، توفرانیلJanimine / Tofranil) و نورتریپتیلینNortriptyline ( با نام تجاری پاملور،Pamelor ) اشاره كرد. معمولترین عوارض جانبی این گروه دارویی عبارت اند از : خشكی دهان ، تاری دید ، یبوست ، مشكلاتی در ادرار كردن، آب سیاه چشم، اغتشاش فكری و خستگی. این گروه از داروها علاوه بر عوارض قلبی می توانند بر رویف شارخون و تعداد ضربان های قلب اثر بگذارند. گروه جدیدی از داروهای ضد افسردگی ، داروهایی همانند: فلوكستینFluoxetine ( نام تجاری:Prozac )، پاروكستین Paroxetine ( با نام تجاری : Pxil) و سرترالین Sertraline( با نام تجاری:Zolof ) هستند. كلیه این داروها ( منظور گروه جدید داروها) تحت عنوان گروهSSRIS نامیده می شوند. عوارض جانبی داروهای این گروه از داروهای سه حلقه ای كمتراست. تعدادی از عوارض جانبی كه به وسیله داروهای گروهSSRIS ایجاد می شوند عبارت اند از: كاهش اشتها، تهوع، عصبانیت ، بی خوابی ، سردرد و مشكلاتی در رفتار جنسی. افرادی كه داروی فلوكستین (Fluxetine ) را مصرف می كنند، ممكن است علاوه بر عوارض فوق ، احساس ناتوانی و خستگی شدید ، به طوری كه قدرت برخاستن از جا را نداشته باشند، ذكر كنند. بیمارانی كه داروی پاروكستین (Paroxetine ) برایشان تجویز شده ممكن است از عوارضی مثل خشكی دهان و احساس خستگی شكایت داشته باشند و بیماران مصرف كننده سرترالین (Sertraline) نیز علاوه بر عوارض جانبی عمومی وابسته به داروهای گروهSSRIS ممكن است از اسهال شاكی باشند. از گروه دارویی شماره 4 و یا گروه سایر داروهای ضد افسردگی، می توان به داروهای زیراشاره كرد: 1- داروی ونلافاكسینVenlafaxine ( با نام تجاری: Effexor ) كه عوارض جانبی زیر را دربیماران مصرف كننده این دارو ایجاد می كند.این عوارض عبارت اند از:تهوع ، كاهش اشتها ، هیجان و اضطراب، سردرد، بی خوابی و خستگی. سایر عوارض جانبی كه به نسبت عوارض فوق كمتر معمول هستند، عبارت اند از: خشكی دهان، یبوست ، كاهش وزن ، مشكلاتی در رفتار جنسی ، افزایش فشارخون ، افزایش ضربان قلب و افزایش میزان كلسترول خون. 2 – داروی نفازودونNefazodone) به نام تجاری : Serzone ) و عوارض جانبی : سردرد ، تاری دید ، گیجی ، تهوع ، یبوست ، خشكی دهان و خستگی . آیا داروهای ضد افسردگی با سایر داروها، تداخل دارویی ایجاد می كنند؟ مصرف داروهای ضد افسردگی، توأم با سایر داروها، می تواند تداخل دارویی ایجاد كند. بنابراین هنگام مراجعه به روان پزشك حتماً باید او را از داروهای مصرفی خود مطلع سازید. از بین گروه داروهای ضد افسردگی ، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای با اكثر داروهای مصرفی تداخل دارویی ایجاد می كند. داروهای ضد افسردگی گروهSSRIS می تواند اثر برخی از داروهای مصرفی را شدت بیشتری بخشد. اگر این گروه از داروها همراه با داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای، ضد هیجان و درمان مشكلات بی خوابی مثل دیازپام مصرف شود، اثر داروهای فوق را شدت می بخشد. سایر داروهایی كه با داروهای گروهSSRIS تداخل دارویی دارند: داروهای تنظیم كننده ضربان قلب ، و دارویهالوپریدول است. داروی ونلا فاكسین با داروهای فلوكستین ، پاروكستین و سرترالین تداخل دارویی دارد. این دارو همچنین با داروی كوئینیدین(Quinidine) دارویی كه جهت درمان بی نظمی های ضربان قلب تجویز می شود، تداخل دارویی ایجاد می كند. ونلافاكسین نیز با داروی تیوریدازین(Thioridazine) تداخل دارویی ایجاد می كند. این دارو میزان جذب ونلافاكسین (Venlafaxine) را در بدن افزایش می دهد. مصرف داروی نفازودون(Nefazodone) توأم با داروهای تریازولام (Triazolam ) و آلپرازولام ( ( Alprazolamمیزان جذب هر دو داروی فوق را در بدن افزایش می دهد. داروی نفازودون با داروی ترفنادین (Terfenadine ) كه هر دوی داروها جهت درمان مشكلات حساسیتی تجویز می شوند، تداخل دارویی ایجاد می كند ؛ مصرف توأم ِ این داروها باعث بی نظمی ضربان های قلب می شود. نكته مهم : مصرف هر نوع داروی ضد افسردگی همراه با داروهای ضد افسردگی گروهMAOIS ممكن است كشنده باشد. داروهای ضد افسردگی گروهMAOIS شامل داروهای زیر است: 1- فنلزین (Phenelezine ) 2- ترانیل سیپرومین (Tranyl Cypromine ) بنابراین هرگاه پزشك معالج خواست، داروی ضد افسردگی جدیدی را برای شما تجویز كند، باید قبل از شروع داروی جدید، مصرف داروی ضد افسردگی گروهMAOIS را برای مدتی قطع كنید، زیرا با این كار وقت كافی برای تصفیه كامل خون از داروی فوق وجود دارد. -
نگاهی به افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان ازدواج و تشکیل خانواده ای کوچک و جدید، هرچند برای هر دو طرف تحولی بزرگ محسوب شده و هر دو را دچار کمپلکس های رفتاری می کند، اما بارداری، تجربه ویژه و منحصر به فرد زنان است؛ تجربه ای که هرچند شیرین به نظر می رسد، اما مادران را با مشکلات متعددی از جمله مشکلات روانی- رفتاری روبه رو می کند که در این بین «افسردگی دوران بارداری» و «افسردگی پس از زایمان» از شایع ترین آنهاست. ازدواج و تشکیل خانواده ای کوچک و جدید، هرچند برای هر دو طرف تحولی بزرگ محسوب شده و هر دو را دچار کمپلکس های رفتاری می کند، اما بارداری، تجربه ویژه و منحصر به فرد زنان است؛ تجربه ای که هرچند شیرین به نظر می رسد، اما مادران را با مشکلات متعددی از جمله مشکلات روانی- رفتاری روبه رو می کند که در این بین «افسردگی دوران بارداری» و «افسردگی پس از زایمان» از شایع ترین آنهاست. روان شناسان معتقدند علت این امر روبه رو شدن با تحول بزرگی چون بارداری است که نه تنها از جهت ظاهری خانم ها را متحول می کند، بلکه از جهت ذهنی نیز تحولات بزرگی را ایجاد می کند و لازم است پیش از بارداری، شخص از جهت ذهنی، جسمی و روحی آمادگی لازم را داشته باشد. آنچه در پی می خوانیم نگاهی است بر افسردگی دوران بارداری و افسردگی پس از زایمان؛ علل و شیوه درمان. افسردگی چیست؟ افسردگی با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس مشخص می شود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز می دهد. بسیاری از ما، شاید چند روزی از ماه را با چنین احساس های منفی روبه رو شویم، اما این علائم اگر زودگذر باشند، افسردگی محسوب نشده و نوعی تحول رفتاری خوانده می شوند؛ اما اگر فرد مدت زیادی با این تحولات رفتاری درگیر باشد و مشکلاتی چون احساس پوچی، عصبانیت ، و احساس عجز و ناکامی نیز به آنها افزوده شود، افسردگی آغاز شده است. افسردگی ممکن است خفیف، متوسط یا بسیار پیشرفته و جدی باشد که متأسفانه گاه خود فرد نیز از بیماری خود آگاه نیست و با مراجعه به پزشک از آن آگاه می شود؛ چرا که تصور می کند این علائم طبیعی و ناشی از خستگی کار روزانه است! افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل افسردگی دوران بارداری یا پس از وضع حمل، یکی از مشکلات رایج در میان زنان باردار است که متأسفانه در اغلب موارد یا تشخیص داده نمی شود و یا چنان دیر تشخیص داده می شود که راهی برای درمان وجود ندارد و مادر دچار «دیوانگی» پس از زایمان می شود. علائم افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل، اندکی با علائم افسردگی معمولی تفاوت دارد، اما بسیاری از علائم نیز بین افسردگی معمولی و افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان مشترک است که این علائم مشترک یکی از راه های شناسایی سریع و به موقع افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان است. الف: افسردگی دوران بارداری افسردگی دوران بارداری گاه از همان روزهای ابتدایی بارداری آغاز می شود، اما گاهی هم از ماه سوم به بعد بروز می کند. افسردگی دوران بارداری (perinatal depression) با علائمی چون؛ خستگی ، بی خوابی ، کمپلکس ها (درگیری ها) ی روانی- احساسی به ویژه گریه کردن و زودرنجی آغاز شده و به تدریج علائم حادتری بروز می کند که از این میان می توان به موارد ذیل اشاره کرد: - تندمزاجی و تحریک پذیری؛ به عبارتی کاهش آستانه تحمل . - احساس غم، ناامیدی و غرق شدن و نابودی؛ - گریه کردن زیاد. - کاهش شدید انرژی و انگیزه برای انجام امور؛ - ولع خوردن یا بی اشتهایی شدید. - خوابیدن بیش از حد یا بی خوابی. - کاهش تمرکز، فراموشی و مشکل در به یاد آوردن مسائل، و ناتوانی در تصمیم گیری. - احساس بی ارزش بودن و گناهکار بودن؛ چرا که مادران می اندیشند کودکی را به دنیا می آورند که قرار است مانند آنها با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کند؛ این احساس به ویژه اگر نوزاد دختر باشد بیشتر است. - از دست دادن علاقه و اشتیاق به انجام امور منزل یا امور مربوط به خود؛ - گوشه گیری و قطع ارتباط با دوستان و خویشاوندان. - سردرد، درد قفسه سینه، تپش قلب، تنگی نفس و احساس خفگی و کلافگی؛ این علائم ممکن است همزمان با هم و یا به تدریج بروز کنند. شدت و ضعف بروز علائم، بستگی به میزان افسردگی و برخورد اطرافیان به ویژه همسر دارد. عوامل مؤثر بر بروز افسردگی دوران بارداری دلایل متعددی برای بروز افسردگی در زنان باردار در دوران بارداری وجود دارد که از این عوامل می توان به تغییرات هورمونی، حوادث استرس زا و آزار دهنده در طول دوران بارداری چون مشکلات زندگی، مرگ عزیزان و... اشاره کرد. اما ازعلل مهم ابتلا به افسردگی و یا به عبارتی علل محرک بروز افسردگی دوران بارداری می توان به این نکات اشاره کرد: - سابقه افسردگی یا سوءاستفاده جنسی. - سابقه بیماری عصبی یا افسردگی در میان بستگان، به ویژه بستگان درجه یک. - بی توجهی همسر و اطرافیان به زن باردار. - وحشت از تولد نوزاد؛ این احساس در اغلب دختران پیش از ازدواج و بارداری دیده می شود که اگر به تدریج با ازدواج و بارداری از بین نرود، به عاملی جهت بروز افسردگی دوران بارداری تبدیل می شود. - مشکلات ازدواج، به ویژه مشکلات عاطفی و اقتصادی. - سن پایین مادر؛ دخترانی که در سن پایین ازدواج می کنند و باردار می شوند، به ویژه اگر تحصیلات مناسبی نیز نداشته باشند، به سرعت به افسردگی دچار می شوند. - ازدواج، به اجبار والدین، و بی علاقگی به همسر. ب: افسردگی پس از زایمان افسردگی پس از زایمان (postpartum depression) پس از وضع حمل به دلایل متعدد به ویژه تغییرات هورمونی بروز می کند. در دوران بارداری، ترشح هورمون زنانه شامل استروژن (estrogen) و پروژسترون (progesterone) به طور چشمگیری افزایش می یابد، اما بیست و چهار ساعت پس از تولد نوزاد، میزان ترشح این دو هورمون شدیداً کاهش می یابد و به میزان ترشح این دو هورمون قبل از بارداری بازمی گردد. پژوهش ها نشان می دهد این تغییر ناگهانی در میزان ترشح هورمون ها یکی از دلایل اصلی افسردگی پس از زایمان است. لازم به تذکر است که کاهش ترشح این دو هورمون تا پیش از اولین عادت ماهیانه، پس از وضع حمل ادامه دارد. به این ترتیب روان شناسان معتقدند فاصله بین وضع حمل تا اولین عادت ماهیانه پس از زایمان، بحرانی ترین شرایط روانی - عاطفی زنان پس از وضع حمل بوده و احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان در این دوره 5 برابر است. علاوه بر تغییر در میزان ترشح دو هورمون استروژن و پروژسترون، ترشح هورمون های غده تیروئید نیز دستخوش تغییر می گردد و ترشح این هورمون ها نیز به شدت کاهش می یابد - تیروئید غده بسیار کوچکی در جلوی گلو است که در متابولیسم و تنظیم سوخت و ساز بدن نقش اساسی دارد - کاهش میزان ترشح هورمون های غده تیروئید نیز از دیگر علل ابتلا به افسردگی است که با ایجاد علائمی چون بی علاقگی به هر چیز و هر کس، تحریک پذیری و تندمزاجی، احساس خستگی شدید، کاهش میزان تمرکز، بروز مشکلات متعدد هنگام خواب و استراحت، و افزایش وزن بدن مشخص می شود. بنابراین لازم است تا بلافاصله پس از وضع حمل، با انجام آزمایش خون، میزان ترشح هورمون تیروئید کنترل شود. روان شناسان علل دیگر بروز افسردگی پس از زایمان را به این شرح می دانند: - احساس خستگی، پریدن از خواب یا به اصطلاح خواب مقطع که اغلب با کابوس همراه است. - احساس بیگانگی با نوزاد به جهت ترس از ناتوانی در نگهداری مناسب از نوزاد. - افسردگی به خاطر تغییر در شرایط کار و امور منزل؛ که به دلیل مختل شدن امور و خارج شدن زندگی از شرایط عادی بروز می کند. - هیجان ناشی از نگهداری و تربیت فرزند همپای رسیدگی به امور منزل و امور شخصی؛ بسیاری از مادران تصور می کنند با تولد نوزاد باید به شخص ویژه یا به عبارتی مادری ویژه و فوق العاده تبدیل شوند تا علاوه بر رسیدگی به همه امور مدت زیادی را صرف نگهداری از فرزندشان بکنند؛ اگرچه با تولد نوزاد نیاز به مراقبت از او به بزرگترین دغدغه مادر و پدر تبدیل می شود؛ اما بدون هیجان، باید با برنامه ریزی صحیح با مسئله روبرو شد. - احساس بیهودگی و از دست دادن حس شخصیت و هویت؛ از دست دادن شخصیت و هویت و یا به عبارتی از دست دادن اعتماد به نفس به دنبال ظهور این تفکر در ذهن ایجاد می شود که مادر می پندارد با تولد نوزاد هویت خویش را گم کرده است چرا که دیگر نمی تواند مانند گذشته به امور شخصی، منزل و اوقات فراغت خویش بپردازد و نوزاد را مانع مهمی تصور می کند. - از دست دادن اوقات فراغت و به دنبال آن به هم خوردن تعادل روانی؛ پس از تولد نوزاد، مادر مجبور است مدت زمان بیشتری را در منزل بماند و از فرزندش نگهداری کند. به این ترتیب زمانی برای فراغت باقی نمی ماند. این نکته به ویژه در خانواده هایی که پدر هیچ گونه کمکی به مادر ننموده و مسئولیتی در قبال نوزاد احساس نمی کند بسیار حائز اهمیت است و مادر را به افسردگی حاد مبتلا می کند. در شرایط حاد، ترس از کشتن یا مجروح کردن نوزاد یا خویشتن و بی علاقگی و بی توجهی به نوزاد نیز دیده می شود که اگر به سرعت چاره ای برای آن اندیشیده نشود به مرگ مادر و نوزاد منتهی می شود. تفاوت های بین احساس تحول ناشی از تولد نوزاد و افسردگی ناشی از تولد نوزاد بی تردید همراه با تولد نوزاد، تحول بزرگی در وضعیت زندگی، امور شخصی و... والدین - به ویژه مادر- پدیدار می شود که این تحولات، تغییرات رفتاری را نیز به دنبال خواهد داشت. تحولات رفتاری ناشی از تولد نوزاد هر چند ناخواسته ایجاد شده و طبیعی هستند، اما به طور طبیعی و حداکثر تا چند روز پس از تولد نوزاد از بین می روند. همه مادران، به ویژه مادرانی که تولد نوزاد اول را تجربه می کنند به تغییرات رفتاری چون: احساس دربند بودن و محدودیت، غم و اندوهی خاص، گریه کردن به ویژه به هنگام شیر دادن یا خواباندن نوزاد، بی اشتهایی، اختلال در خواب و استراحت، عصبانیت و کلافگی، کاهش آستانه تحریک پذیری، بیقراری، نگرانی و دلشوره و احساس تنهایی و بی کسی دچار می شوند که هر چند این علائم، علائمی مهم و قابل تأمل است اما با اندکی توجه و تمهیداتی چون خوابیدن و استراحت همراه با نوزاد، یاری خواستن از همسر، مادر، دوستان و یا هر فرد مورد اعتماد برای نگهداری از نوزاد، انجام امور منزل با کمک همسر، صبحت کردن با افرادی که مانند وی صاحب نوزاد جدیدی شده اند، برنامه ریزی صحیح و اختصاص زمانی به عنوان اوقات فراغت، ورزش و معاشرت و ... از بین می روند. اما افسردگی پس از وضع حمل با 3 تفاوت عمده نسبت به این علائم که طبیعی بوده و ناشی از تحول وجود یک موجود جدید در خانواده است، مشخص می شود: 1 - تأثیر در بروز علائم افسردگی حتی یک تا دو سال پس از وضع حمل، 2 - طولانی شدن مدت درگیری شخص با مشکلات روانی- رفتاری بیش از سه هفته. 3- شدت بروز علائم؛ که در افسردگی پس از زایمان علائم افسردگی با شدت زیادی بروز می کنند. آمارها نشان می دهد از هر هزار زایمان، یک تا دو نفر به «افسردگی پس از زایمان» دچار می شوند و در بسیاری موارد نیز بیماری در شش هفته نخست پس از زایمان بروز می کند. در افرادی که زمینه بیماری های روانی چون «شیزوفرنی» (جنون جوانی) یا بیماری دوقطبی(bipolar disorder) داشته اند، علائم زودتر و شدیدتر ظاهر می شود که در صورت عدم درمان سریع، به خودکشی و یا خودکشی همراه با کشتن نوزاد و سایر فرزندان منتهی می شود. حالا که افسرده هستم، چگونه خود را یاری کنم؟ بسیاری از زنان مبتلا به افسردگی دوران بارداری و یا پس از آن به دلیل ترس، خجالت و یا ترس از شکست و ناتوانی در زندگی، از بیماری خود صحبتی به میان نمی آورند (علائم را انکار و پنهان می کنند) که این باعث حاد شدن و رسیدن شخص به حالت عدم تعادل روانی می شود. از سوی دیگر ترس از معرفی شدن به عنوان مادری بی صلاحیت آنها را از بیان مسئله بازمی دارد، غافل از این که به این ترتیب به بیماری خود دامن می زنند. بنابراین روان شناسان اکیداً توصیه می کنند تا با بروز اولین علائم، سریعاً به پزشک مراجعه کرده و درمان را آغاز کنید. روان شناسان معتقدند بیمار نقش بسیار مؤثری در تسریع روند درمان دارد؛بنابراین توجه به این نکات راهگشاست: 1 - مدت زمان استراحتتان را افزایش دهید؛ یکی از بهترین شیوه ها، خوابیدن و استراحت کردن همراه نوزاد است. 2 - اجباری در انجام همه امور، برنامه ها و کارها نیست؛ کارها به تدریج و با تسلط بر اعصاب انجام می شوند. استرس و هیجان برای انجام همه کارها باعث فشار بر اعصاب و احساس کلافگی و سردرگمی می شود. 3 - از همسرتان برای تمیز کردن نوزاد، حمام کردن وی و شیر دادن به او به ویژه در هنگام شب کمک بگیرید. مثلاً به جای آن که شب ها نوزاد را شیر بدهید، شیر را بدوشید و در شیشه شیر بریزید و از همسرتان بخواهید تا او به نوزاد شیر بدهد. کمک گرفتن از مادر، دوستان و ... نیز بسیار خوب است. 4- درباره احساس ها و حالت های خود با همسرتان صحبت کنید؛ با این شیوه مشکلات بهتر و سریع تر حل شده و تصمیم گیری آسان می شود. 5 - در منزل تنها نمانید: قدم زدن در پارک، پیاده روی به همراه نوزاد و ... را فراموش نکنید، حتی یک پیاده روی 15 دقیقه ای می تواند روحیه شما را به خوبی تغییر بدهد. 6- با برنامه ریزی صحیح، گردش و تفریح را در برنامه هفتگی خود و خانواده تان بگنجانید. 7 - با مادرانی که مانند شما تجربه اولین نوزاد را دارند، صحبت کنید. شاید راه هایی را پیشنهاد کنند که برای شما نیز مفید باشد. آگاهی از تجربه مادرانی که دو یا چند فرزند دارند نیز بسیار مفید است. 8- حداقل هر دو هفته یک بار با دوستانتان برنامه بگذارید و مانند گذشته به گردش و تفریح بروید تا حس ناخوشایند دوری از اجتماع در شما ایجاد نشود. 9- در طول دوران بارداری در برنامه روزمره زندگی تان تغییر جدی ایجاد نکنید. مثلاً به دلیل ترس از بیمار شدن در منزل نمانید و معاشرت با دوستان و فامیل را به دلیل نگرانی های بی موردی چون کم شدن مدت استراحت و ... کنار نگذارید. 10 - تا جایی که می توانید خود را با شرایط جدید، با برنامه ریزی صحیح و دقیق وفق بدهید. درمان افسردگی پیش و پس از بارداری دو شیوه، به عنوان رایج ترین و ثمربخش ترین شیوه های درمان افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل مطرح اند که عبارت اند از: * درمان از طریق صحبت کردن (talk therapy)؛ که در این شیوه بیمار تنها با صحبت کردن با روانکاو، روان شناس و یا مشاور- نه روان پزشک- به بیان مشکلات خود می پردازد و با بازگشایی احساس ها و عقده های درونی خود درمان می شود. * درمان دارویی (medicine) که بیمار با مراجعه به روان پزشک و دریافت دارو و مصرف داروها درمان می شود. پزشکان معتقدند مصرف دارو در زنان باردار یا زنان شیرده باید با دقت بیشتری همراه باشد و حتی المقدور بیمار با درمان غیردارویی، درمان شود. مثلاً پاکزیل (paxil) -یکی از جدیدترین داروهای ضد افسردگی- تأثیر بسیار مخربی بر جنین دارد و باعث تولد نوزادانی ناقص در دستگاه گردش خون به ویژه قلب می شود. لزوم درمان افسردگی پژوهش ها نشان می دهد افسردگی مادر در دوران بارداری و پس از آن، اثرات نامطلوبی را در جنین و نوزاد ایجاد می کند که از آن جمله می توان به وزن بسیار پایین نوزاد در دوران جنینی و هنگام تولد، نارس بودن نوزاد، نقص مادرزادی، مشکلات گفتاری چون تأخیر در تکلم، لکنت زبان، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به ویژه پس از آغاز دوران مدرسه، مشکلات رفتاری، گوشه گیری، شب ادراری، کابوس های شبانه و ... اشاره کرد. و کلام آخرین این که: همسران زنان باردار مهمترین وظیفه را در قبال آنها دارند. روان شناسان معتقدند بسیاری از بیماران افسرده به ویژه زنان باردار به دلیل بی توجهی یا کم توجهی اطرافیان به خصوص همسرانشان به افسردگی دچار می شوند.
-
علت های افسردگی مكانیسم های دقیق ابتلا به افسردگی هنوز كشف نشده اند. با وجود این چند عامل زیست شیمیایی و روانی اجتماعی شناخته شده اند كه باعث افسردگی می شوند. ساختار زیست شیمیایی و ژنتیكی بعضی از مردان و زنان چنان است كه در محیط های دارای عوامل محیطی و اجتماعی یكسان ، آسیب پذیری بیشتر نسبت به افسردگی نشان می دهند. علت های روان شناختی افسردگی گوناگون اند. استرس آغازگر افسردگی است. استرس های موجد افسردگی، رویدادهای بزرگ ناخواسته زندگی اند؛ مثل مرگ یك عزیز، نه رویدادهای جزیی مثل ترافیك شلوغ سرشب در شهر كه همواره با آن روبرو هستیم. استرس های زندگی را بر اساس شدت تاثیر درجه بندی كرده اند. مقیاس 37 درجه ایHolmes , Rahe مرگ همسر را 100، طلاق را 75 ، بیماری شخصی را 53 ، ازدواج را 50 ، آبستنی را 39 ، تغییر مسئولیت كار را 29 ، موفقیت چشمگیر را 28 ، تغییر اوضاع زندگی را 25 ، مشكل داشتن با كارفرما را 23 ، تغییر فعالیت اجتماعی را 18 ارزیابی كرده است. چنان كه در این مقیاس دیده می شود استرس های خوشایند هم می توانند از عوامل افسردگی باشند. ازدواج و آشتی بعد از جدایی، تنها عوامل استرس زا نیستند بلكه كسب موفقیت چشمگیر، با آن كه بسیار خوشایند است، استرس زا است. روان شناسان بر این باورند كه در نبود حمایت اجتماعی یا دوستان، گرایش به افسردگی تشدید می شود؛ به سخن دیگر وجود دوستان متعدد ، فرد را از ابتلای به افسردگی حفظ می كند. بعضی از پژوهشگران بر این باورند كه نشانگاهی به نام " اختلال افسرده ساز شخصیت" وجود دارد كه افراد مبتلا به آن همواره نسبت به خود و دیگران بدبین اند؛ جهان به نظر آنها بی رحم و بی پشتیبان است و خود بی ارزش اند و آینده نومید كننده است. به خاطر داشتن این دید منفی به زندگی، مستعد ابتلای به افسردگی اند. علت های افسردگی سالخوردگان بسیارند. تعدادی از بیماری های وابسته به سالخوردگی و دارو و درمان آنها، مثل داروهای ضد فشار خون یا تسكین درد مفاصل، آغازگر افسردگی اند یا باعث تغییرخلق و خوی می شوند. بسیاری از استرس های بزرگ كه به افسردگی می انجامند غالباً در سالخوردگی رخ می دهند: مانند بیماری های مزمن و ناتوانی های جسمی، گرفتاری های مالی، تغییر شیوه زندگی و بی هدفی در زندگی. گاهی مردانی كه در سراسر عمرخود فعالیت بسیار داشته اند در نتیجه ی ناتوانی در تطبیق خود با زندگی بازنشستگی دچار افسردگی می شوند. نكته جالب درباره افسردگی این است كه دختران به دلایل بسیار كه با مقام زنان و وضع اجتماعی آنها در جامعه ما ارتباط دارد، نسبت به افسردگی آسیب پذیرترند. بعضی از بررسی ها نشان داده اند ، در حالی كه پسران از تغییر اوضاع بدنی خود در سن بلوغ خرسند می شوند، دختران غالباً از تغییرات جدیدی كه در بدن آنها رخ می دهد دچار ناآرامی می گردند. بر سر این كه دختران كمرو و خجالتی مستعد ابتلای به افسردگی اند، اختلاف نظر وجود دارد. ولی اگر والدین آنها از نظر بالینی افسرده باشند، اگر به عواطف آنها توجهی نشود و اگر به درستی تربیت نشوند، احتمال ابتلای آنها به افسردگی زیاد می شود. درمان افسردگی براساس گزارش " انجمن روان پزشكان آمریكا" 85 در صد مبتلایان به افسردگی كبیر تا حد زیادی درمان می شوند. از این گذشته تشخیص به موقع بیماری سبب كاهش ، مدت و شدت بیماری می شود و با درمان مناسب می توان از بازگشت بیماری پیشگیری كرد یا از شدت آن كاست. دو نوع درمان متداول برای افسردگی وجود دارد: روان درمانی و دارو درمانی، یعنی استفاده از داروهای ضد افسردگی. مسئله این است كه غالباً افسردگی، غلط تشخیص داده می شود و بیماران عموماً به چهار تا پنج پزشك یا روان پزشك مراجعه می كنند تا یكی از آنها به درستی بیماری را تشخیص دهد و درمان كند. در بعضی موارد تشخیص درست داده می شود ولی داروهای آرامبخش و خواب آور دو برابر میزان نیاز و یا كمتر از مقدار مناسب تجویز می گردد. از این گذشته بسیاری از بیماران گمان می كنند دچار ضعف شده اند و به پزشك مراجعه نمی كنند. در حالات شدید فاقد انرژی و امید به آینده اند. طول درمان به نوع آن و شدت افسردگی وابسته است. در آزمایش های بالینی 50 تا 60 درصد بیماران ظرف چهار تا شش هفته و گاهی دو تا چهار هفته به درمان پاسخ می دهند، درمان كامل بین چهار تا شش ماه انجام می گیرد. روان درمانی به عكس دارو درمانی ظرف شش تا هشت هفته بهبود نشان می دهد. ولی برای بهبود كامل تا دوازده هفته طول می كشد. اگر روان درمانی در این مدت سود بخش نبود، دارو درمانی باید آغاز گردد. متخصصان، بستری كردن بیماران را در چهار حالت زیر توصیه می كنند: 1- وقتی بیمار قصد خودكشی دارد؛ 2- وقتی بیمار چنان دلمرده است كه نمی تواند غذا بخورد؛ 3- وقتی بیمار نشانه هایی از روان پریشی دارد؛ 4- وقتی كه بیمار به بیماری خطرناك دیگری مثل دیابت مبتلا باشد. دارو درمانی افسردگی : داروهای ضد افسردگی موادی هستند كه از افسردگی جلوگیری می كنند یا آن را تسكین می دهند. این داروها مغز افراد افسردهرا به تولید" مواد شیمیایی عصبی" كه فاقد است ، وادار می سازد. وقتی كسی احساس می كند كه افسردگی پایان پذیرفته نباید مصرف دارو را قطع كند ، بلكه باید با نظارت پزشك تدریجاً به این كار اقدام نماید. از آنجا كه سالخوردگان عموماً داروهای بیماری های دیگر را مصرف می كنند ، پزشك و بیمار باید در مورد ناسازگاری داروها با هم هوشیار باشند. روان درمانی افسردگی: روان درمانی افسردگی انواع گوناگون دارد ( متجاوز از 200 نوع ) كه اساس همه آنها " گفت و گو با بیمار" است. روش های روان درمانی در دو گروه جای می گیرند: 1) جهت دهنده به بینش بیمار درباره ی ریشه های بیماری یا افزایش آگاهی او از انگیزش ناخودآگاه خود؛ 2) "رفتار درمانی شناختی" كه عمدتاً در تغییر رفتار بیمار و فرآیندهای اندیشه او متمركز است؛ حال آنكه رفتار درمانی تلاش می كند راه های تغییر رفتار را به بیمار بیاموزد تا بر افسردگی غلبه كند. تلاش روان درمانی، رفع تعارض های روانی بیماران و اصلاح رفتارهای نادرست و شیوه های تفكری است كه به افسردگی انجامیده است. درمان جهت دهنده بینش بیمار به او امكان می دهد بفهمد كه چرا افسرده شده است. حال آنكه رفتار درمانی تلاش می كند راه های تغییر رفتار را به بیمار بیاموزد تا بر افسردگی غلبه كند. دیگر انواع درمان افسردگی: چند نوع درمان دیگر غیر از دارو درمانی و روان درمانی افسردگی وجود دارند: درمان با ایجاد تشنج به وسیله الكتریسیته، نور درمانی و درمان های جانشین، درمان با ایجاد تشنج به وسیله الكتریسیته برای بیمارانی تجویز می شود كه به اختلالات شدید خلق و خوی مبتلا هستند. نور درمانی ، به وسیله نور فلوئورسان با شدت 1000 واحد ( لوكس ) انجام می گردد. درمان های جانشین مثل ورزش منظم، در بیمار اعتماد به نفس ایجاد می كند. از این گذشته سبب افزایش تراز اندورفین در بدن می شود. اندورفین به بخش هایی از مغز اثر می كند كه دست اندركار ادراك درد و هیجان اند. میزان این ماده در افراد افسرده كمتر از معمول است.
-
افسردگی زمستانی، عارضه ای خلقی است که در طول دورهای از سال که روزها کوتاه میشود، به خصوص در کشورهای واقع در عرضهای جغرافیایی بلندتر برخی افراد را مبتلا میکند. انجمن روانپزشکی آمریکا در اواخر دهه 1990 افسردگی زمستانی را با عنوان "اختلال خلقی فصلی" (SAD) شناسایی کرد، و اکنون بیشتر این عارضه با نام مخفف یعنی SAD مورد اشاره قرار می گیرد. افرادی که دچار افسردگی هستند، معمولا خلق اندوهگینشان را در دورههای متناوب تجربه میکنند. از این لحاظ مبتلایان به افسردگی زمستانی تنها این تفاوت را با مبتلایان به افسردگی معمولی دارند، که نوسان خلقشان بر اساس فصلهاست و معمولا افسردگیشان در پاییز شروع میشود و تا بهار ادامه پیدا میکند. البته گونهای از افسردگی تابستانی هم وجود دارد، که تعداد کمتری را مبتلا میکند. مبتلایان به SAD در زمانهای دیگر سال هم افسرده میشوند، اما تعریف انجمن روانپزشکی آمریکا ایجاب میکند که دورههای افسردگی فصلی در افرادی که این تشخیص در آنها داده میشود، "به طور قابل توجهی بیشتر" از دورههای افسردگی غیرفصلی باشد. اگر دقیقتر سخن بگوییم، تشخیص SAD نیاز به آن دارد که دو سال متوالی افسردگی غیرفصلی نداشته باشید. نوردرمانی، که شامل نشستن در جلوی نور مصنوعی درخشان برای نیمساعت یا بیشتر در هر روز، خلق و خوی برخی از افراد مبتلا به این عارضه را بهبود میبخشد. اما داروهای ضدافسردگی هم ممکن است همین اثر را داشته باشند. همچنین شواهدی وجود دارد که افراد مبتلا به SAD اگر مدت بیشتری را در بیرون از خانه باشند، پردههای جلوی پنجرهها را کنار بکشند، فضای درون خانه را روشن تر کنند و یا به طور خلاصه اقداماتی انجام دهند که بیشتر در مقابل نور خورشید و روشنایی باشند، احساس بهتری پیدا میکنند. علائم اختلال خلقی فصلی شکل زمستانی SAD را معمولا با خواب زمستانی مقایسه میکنند. افراد فاقد انرژی کافی برای انجام کارها میشوند، احساس خستگی می کنند، بیشتر از حد معمول میخوابند، به دنبال مصرف مواد غذایی شیرین و نشاستهای هستند و چاق می شوند. ممکن است از اجتماع دوری کنند و در تمرکز حواس دچار مشکل شوند. برخی از این افرد در دستها و پاهایشان، احساس سنگینی میکنند. احساس تحریکپذیری، اضطراب، عدم علاقه به چیزهایی که زمانی مایه لذت فرد بودند و افزایش نگرانی در مورد طرد شدن بوسیله دیگران از دیگر علائم این اختلال است. یک عارضه روانی دیگر به نام افسردگی غیرمعمول(atypical depression)، که به فصلهای سال ارتباطی ندارد، همین علائم را دارد. کارشناسان در این مورد که آیا افسردگی زمستانی رابطهای با تغییر فصل دارد، اختلاف نظر دارند، اما یقینا شواهد غیرمستقیمی وجود دارد که کاهش نور آفتاب در زمستان باعث بروز SAD می شود. این حقیقت که نوردرمانی افسردگی زمستانی را درمان میکند، تنها یک شاهد بر این ارتباط است. بررسی ها نشان میدهد که SAD در میان افرادی که در عرضهای جغرافیایی بالا (مناطق شمالیتر) زندگی میکنند، شایعتر است و مدت زمان بیشتری به طول میانجامد. کارشناسان معتقدند که علت ریشهای این اختلال، عدم حساسیت به نور است(یعنی نسبت به دیگران به نور بیشتری نیاز دارند). اغلب ما نسبتا بدون احساس عدم تعادل، زمستان را سپری می کنیم، زیرا نورهای مصنوعی درون خانه به ما کمک میکنند که با کاهش یا فقدان نور طبیعی آفتاب سازگار شویم. اما نور درون خانه ممکن است برای مبتلایان به SAD بیش از حد ضعیف باشد. اینکه دقیقا کمبود نور چگونه بر خلق و خوی این افراد اثر میگذارد، هنوز معلوم نیست. درمان اختلال خلقی فصلی شواهد علمی فعلی حاکی از آن است که نوردرمانی دست کم برای برخی از مبتلایان به SAD مفید است. همچنین شواهد فعلی نشان میدهد که قرار گرفتن در معرض نور در اول صبح بیشتر از اواخر روز موثر است. چراغهایی که برای نوردرمانی برای SAD به کار میروند، ممکن است به صورت جعبههایی مانند تجهیزات پزشکی باشند، یا شکلی مانند چراغهای رومیزی عادی داشته باشند. ممکن است این کار را به طور تدریجی آغاز کنید، اما اغلب بررسیها حاکی از آن است که مبتلایان به SAD نیاز دارند که حدود 30 تا 45 دقیقه در معرض منبع نور با درخشندگی 10000لاکس (lux) قرار گیرند. لاکس واحد اندازهگیری شدت نور است؛ 10000لاکس حدود شدت نور خورشید در سپیدهدم است. در اغلب خانهها در عصرها شدت نور 300 تا 500 لاکس است. نوردرمانی زمان می برد و مشکلاتی هم دارد، فرد باید مدت زیادی را در مقابل آن منبع نور بگذراند. کاربرد داروهای ضدافسردگی آسانتر است. در حال حاضر سازمان غذا و داروی آمریکا استفاده از داروی بوپروپیون با نام تجاری Wellbutrin برای مبتلایان به SAD تایید کرده است. این تایید بر مبنای چندین بررسی بوده که نشان دادهاند مصرف این دارو در صورتی که پیش از بروز علائم در پاییز شروع شود، میتواند از علائم SAD پیشگیری کند. همچنین بررسیهای دیگر نشان دادهاند که داروهای فلوکستین (Prozac)، سرترالین(Zoloft) و سایر داروهای ضدافسردگی گروه "مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین(SSRIs) ممکن است به این بیماران کمک کنند. در حال حاضر افراد برای برطرف شدن علائم جتزدگی (به هم ریختن چرخه ی خواب و بیداری در سفرهای هوایی طولانی) از قرصهای ملاتونین استفاده میکنند، اما این قرصها ممکن است برای SAD هم مفید باشند. یک بررسی نشان داده است که مصرف قرصهای ملاتونین در بعدازظهرها به برخی از مبتلایان به SAD کمک میکند تا ساعتهای زیستیشان تنظیم شود.
-
آنچه باعث افسردگی میشود [align=justify] علت دقیق افسردگی كاملاً شناخته شده نیست اما براساس شواهد به دست آمده می توان چندین عامل را برشمرد: ۱- وراثت ۲- ساختار بیوشیمیایی بدن ۳- ساختار روان شناختی ۴- حوادث زندگی پر استرس ۵- نوسان میزان هورمون ها ?- عوامل دیگر مانند بیماری ها و درمان های خاص. ● وراثت افرادی كه یكی از بستگان نزدیك آنها مبتلا به افسردگی اصلی یا اختلال خلقی دوگانه (دوقطبی) باشند دو برابر دیگران در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند. ● ساختار بیوشیمیایی هر انسانی ساختار شیمیایی منحصر به فرد دارد. ابتلا یا عدم ابتلا به افسردگی، به میزان مواد شیمیایی مغز او و این كه این مواد شیمیایی چگونه با سیستم عصب مركزی در تعامل است، بستگی دارد. ساختار بیوشیمیایی هر فرد یك عمل تعادل ساز پیچیده است. اگر یكی از مواد شیمیایی به درستی كار نكند كل تعادل و توازن به هم خواهد خورد. مغز فرمانده بدن است. همانطور كه پیام های صادره از مغز (به شكل جریان الكتریكی) حركات ما را كنترل می كند پیام های دیگر عواطف و احساسات ما را كنترل می كنند. سلول های عصبی اصلی ترین واحد های مغز هستند. این سلول های عصبی به وسیله فواصلی كه سیناپس نامیده می شوند از هم جدا می گردند. مواد شیمیایی موسوم به ناقلان عصبی (neuro transmitter) پیام ها یا علایم صادره از مغز را از بین این سیناپس ها عبور داده به سلول های عصبی مختلف می رساند. اگر در یك ناقل عصبی نقص یا عدم توازن و تعادل وجود داشته باشد اختلالات گوناگون ممكن است رخ دهد. ناقل های عصبی سروتونین، دوپامین و نورپین فراین پیام رسان های شیمیایی هستند كه گفته می شود، مسئول كنترل عواطف و روحیه هستند. مخصوصاً سروتونین كه در افسردگی نقش دارد. اعتقاد بر این است كه وجود هرگونه نقصی در سروتونین یا اختلال در شیوه عمل آن اثرات منفی عمیقی در روحیه و عواطف شخص بر جای می گذارد. ● ساختار روان شناختی گفته می شود كه ویژگی های اصلی شخصیت یك فرد اغلب در سال های اولیه كودكی وی مشخص می شود. یكی از این عوامل مشخص كننده محیط زندگی فرد است. هر آنچه كه در دوران كودكی در زندگی ما رخ می دهد به هنگام بزرگسالی اثرات ریشه ای و عمیقی در نگرش و رفتار ما دارد مثلاً مورد بی مهری و عدم توجه قرار گرفتن، منع شدن از چیزی، یا مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتن در دوران كودكی می تواند بعدها در نوع نگرش فرد به جهان تأثیر بگذارد. محرومیت اجتماعی مانند زندگی در خانه های پرجمعیت، و كمبود روابط گرم با شخص قابل اعتماد می تواند در طول زندگی بر روابط فرد با دیگران تأثیر بگذارد. ● حوادث زندگی پراسترس واكنش فرد نسبت به عوامل خارجی نیز می تواند بر میزان مواد شیمیایی مغز و كیفیت عمل آنها تأثیر گذاشته و نهایتاً بر روحیه و عواطف شخص تأثیر بگذارد. یك حادثه می تواند فرد را مبتلا به افسردگی سازد. (به ویژه آن كه فردی قبلاً در اثر عوامل دیگر در خطر افسردگی بوده باشد) این حوادث عبارت اند از ۱- بیماری طولانی مدت ۲- بیماری یا مرگ فرد مورد علاقه ۳- طلاق ۴- پایان دادن به یك رابطه نزدیك و صمیمی ۵- رفتن به یك خانه جدید ۶- مشكلات مالی یا اداری. ● نوسان میزان هورمون ها در زنان نوسان میزان هورمون ها می تواند باعث افسردگی شود. این حالات عبارت اند از سندرم پیش از قاعدگی- تقریباً ۳ تا ۸ درصد زنان یك هفته یا چند روز قبل از قاعدگی تحت تأثیر این سندرم قرار می گیرند. از نشانه های این حالت روحیه افسرده، نوسان روحی، اوقات تلخی، تشویش و اضطراب است. ● افسردگی پس از بارداری (زایمان) این نوع افسردگی با نوسان هورمون ها پس از حاملگی ارتباط مستقیم دارد، اما عوامل اجتماعی نیز ممكن است در آن نقش داشته باشد. مثلاً یك زن شاغل كه مجبور است به طور ناگهانی به دور از محل كار خود در منزل بماند و روز را به تنهایی و با كودك خود سپری كند ممكن است احساس افسردگی و انزوا به وی دست بدهد. ● افسردگی در دوران یائسگی ممكن است زنان در این دوران به علت آنكه قدرت تولید مثل خود را دست داده اند دچار اندوه شوند و از طرف دیگر ممكن است رفتن فرزندان بزرگسال از خانه، مادر را دچار افسردگی كند. ● عوامل دیگر عوامل دیگری كه ممكن است منجر به افسردگی شوند عبارت اند از:۱- مصرف مواد مخدر و الكل ۲- استفاده از برخی داروها مانند استروئید یا داروهای مربوط به فشارخون ۳- بیماری های خاص مانند پركاری غده تیروئید یا مشكلات عروقی ۴- تحلیل انرژی، از دست دادن انرژی ذهنی و جسمی كه معمولاً ناشی از كار طولانی مدت و یا تعهداتی است كه فرد بر روی دوش خود احساس می كند. [/align]
-
افسردگی و راههای غلبه بر آن [align=justify]افسردگی اختلالی است که قادر است افکار، خلق و خو، احساسات، رفتار، سلامتی جسمانی و روحی شما را تحت الشعاع قرار دهد. هر انسانی در مقاطع خاصی از زندگی خود به افسردگی دچار میگردد. نشانه ها و علایم افسردگی عبارتند از: * غم و اندوه پایدار، اظطراب، احساس پوچی. * احساس نا امیدی و بدبینی- احساس گناه، احساس بی ارزشی و در ماندگی - احساس تیره بختی. * کاهش سطح انرژی و احساس خستگی. * دشواری در تمرکز، یاد آوری و تصمیم گیری-عدم توانایی در اندیشیدن. * بی خوابی و یا افزایش میزان خواب. * از دست دادن اشتها و کاهش وزن - یا پر خوری و افزایش وزن. * عدم تمایل به ملاقات با دیگران - یا وحشت از تنها ماندن - حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد. * احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی- احساس شکست- احساس سربار بودن. * از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که پیشتر برای فرد لذت بخش بوده اند. * بیقراری و بیتابی - زود رنجی و تحریک پذیری- و یا کند شدن حرکات و واکنشها- بی تفاوتی. * افت اعتماد بنفس - سرزنش مدام خود - نگرانی از گذشته و آینده. * مشکلات جسمانی که معمولا به دارو جواب نمیدهند مانند: خارش بدن - تاری دید - تعریق شدید - خشکی دهان- مشکلات گوارشی (یبوست ، اسهال - سوء هاضمه )- سردرد - کمردرد. * افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران - افکار خود کشی. علل پدید آمدن افسردگی علل پدید آمدن افسردگی نیز گوناگون میباشد: * وراثت. * محیط های نا ایمن و خطرناک مانند: آلودگی هوا و آب. * محیطهای آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط. * درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان. * ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی. * از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل. * شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه. * بیماریهای مزمن مانند سرطان، دیابت و ایدز. * شکست و ناکامیها-تجارب ناخوشایند. * تغییرات هورمونی - اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین. * در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا. * استفاده از الکل، مواد مخدر و دیگر داروها. * تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین b1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و کافئین دار. * ضعف شخصیت، اعتماد بنفش پایین، بد بینی و هم وابستگیها. * استرس . * الگوی تفکرات منفی. * عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریح و سرگرمی. * انزوا و گوشه گیری انواع افسردگی 1- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد که معمولا 2 هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و میتواند به خود کشی منجر گردد. 2- افسردگی مزمن: شدت علایم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممکن است و 2 الی 5 سال بطول انجامد. علایم آن معمولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است. 3- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم میکند. اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند. اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند. 4- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند. در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد. 5- افسردگی فصلی: این نو ع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد. علت آن کاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی میگردد. راهبردهایی برای غلبه بر افسردگی 1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید. 2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید. 3- کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید. 4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید. 5- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید. 6- به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید. 7- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید. 8- تا بر طرف شدن آثار افسردگی تصمیمات مهم و حیاتی خود را به تعویق اندازید. 9- به خاطر داشته باشید که بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید. 10- از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید. 11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما کمک کنند. 12- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید. 13- به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است. 14- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید. 15- شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی که ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگر موقعیتها تفاوت قائل گردید. 16- شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید. 17- شما باید بیاموزید که چه هنگام باید به بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده. 18- خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید. 19- شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید. 20- شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار کنید. 21- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید. 22- وابستگی خود را به دنیای خارج کاهش دهید. 23- به خاطر داشته باشید هیچ فرد دیگر ی جز خود شما مسئول شادی شما نمیباشد. [/align]
-
استفاده از فیسبوک و افسردگی نوجوانان
بهار خانم پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
"افسردگی فیسبوک" را به زیان های بالقوه رسانههای اجتماعی بیفزایید؛ یک گروه پرنفوذ پزشکان در آمریکا به عارضهای اشاره میکنند که به گفته آنها ممکن است نوجوانانی را دچار کند که با این سایت سر و کار دارند. به گزارش آسوشیتدپرس پژوهشگران در مورد اینکه آیا این عارضه صرفا دنبالهای از افسردگیاست که برخی کودکان در شرایط دیگر هم احساس میکنند، یا یک عارضه جداگانه است که با استفاده از این سایت آن ارتباط دارد،اختلاف نظر دارند. اما دکتر گوون اوکف، متخصص اطفال در ناحیه بوستون و نویسنده اصلی اصول راهنمای جدید آکادمی متخصصان اطفال آمریکا درباره رسانههای اجتماعی میگوید فیسبوک دارای جنبههای منحصربهفردی دارد که ممکن است برای کودکانی که از قبل دچار عزت نفس پایین هستند، چشم انداز اجتماعی به خصوص سختی را ایجاد کند. صفحههای فیسبوک با قرار دادن امتیازات دوستان، روزآمدشدنهای وضعیت آنها و عکسهای افرادی خوشچهرهای که زمانی عالی را میگذرانند، در مقابل دید کودکان، ممکن است باعث شود برخی از آنها که فکر میکنند به حساب نمیآیند، احساس بدتری بکنند. اوکف میگوید این وضعیت میتواند از تنها نشستن در یک کافهتریای شلوغ مدرسه یا سایر مواجههها در دنیای واقعی که باعث اندوه کودکان میشوند، دردناکتر باشد، زیرا فیسبوک دیدگاهی تحریفشده از رویدادهای واقعی ارائه میدهد. هنگامی که آنلاین هستید، راهی برای دیدن حالات صورت یا خواندن زبان بدن که پسزمینه ارتباط را ایجاد میکنند، وجود ندارد. این اصول راهنما از متخصصان اطفال میخواهد که تا والدین را تشویق کنند تا با نوجوانانشان درباره استفاده از اینترنت صحبت کنند و از افسردگی فیسبوک آگاه باشند. این اصول راهنما دوشنبه 28 مارس در نسخه آنلاین جورنال Pediatrics منتشر شده است. نکتهای دیگری که این اصول راهنما به این پرداخته است رواج گذاشتن پیامهای تکبرآمیز و قضاوتگرانه بوسیله نوجوانان بر روی دیوارهای فیس بوک افرادی است که دوستشان ندارند. اصول راهنمای آکادمی متخصصان اطفال آمریکا یادآور میشود که این مزاحمتهای آنلاین:" میتواند باعث پیامدهای روانی شدیدی" از جمله خودکشی شود. مورد خودکشی یک دختر 15 ساله در ماساچوست که بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفت، پس از آن رخ داد که او به طور شخصی و بر روی فیسبوک مورد زورگویی و مزاحمت قرار گرفته بود. اوکف میگوید: "فیسبوک در حال حاضر به جایی بدل شده است که نوجوانان در آن خود را به نمایش میگذارند." او میگوید منافع استفاده از رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک بوسیله کودکان مانند ارتباط برقرار کردن با دوستان و خانواده، به اشتراک گذاشتن عکسها و تبادل عقاید نیز نباید نادیده گرفته شود. او میگوید: "بسیاری از چیزها در فیسبوک واقعا سالم هستند، اما ممکن است به افراط کشیده شوند." دکتر مورگان مونرو، متخصص پزشکی نوجوانان در دانشگاه ویسکانسین که شبکههای اجتماعی آنلاین را در میان دانشجویان کالج بررسی کرده است، میگوید استفاده از فیسبوک میتواند احساسات در ارتباط بودن اجتماعی را در میان کودکان کاملا سازگار تقویت کند، و اثر کاملا متضادی بر آنهایی داشته باشد که در برابر افسردگی آسیبپذیر هستند. او میگوید والدین نباید فکر کنند که استفاده از فیسبوک "به نحوی باعث سرایت افسردگی به کودکانشان میشود." -
بله، افسردگی میتواند منجر به شروع اعتیاد در فرد گردد. برای آنکه دریابیم شخصی دچار افسردگی است، این شخص باید توسط روانشناس و یا روانپزشک معاینه گردد. این افراد میتوانند وجود افسردگی را تشخیص داده و درمان ویژهای مانند دارو درمانی و یا ترکیبی از دارو درمانی و روان درمانی را ارائه دهند. افسردگی، داشتن ویژگیهای زیر در طی دوره طولانی است؟ ▪ عدم (یا کمبود) تمایل به انجام کارهای مختلف و عدم احساس لذت (تقریباً) در هر فعالیت ▪ کاهش و یا ازدیاد کاملاً مشهود وزن ▪ داشتن حالت افسردگی در بیشتر اوقات روز ▪ کمخوابی یا خوابیدن بیش از حد ▪ کندی حرکات ▪ خستگی و کمبود انرژی ▪ داشتن مشکل در فکر کردن و تمرکز و عدم قاطعیت ▪ تفکرات تکراری در مورد مرگ این علائم در اثر مصرف موادمخدر و یا الکل به وجود نمیآیند، اما آنها میتوانند موجب شروع مصرف مواد مخدر و یا الکل در فردی گردند که میخواهد احساس بهتری بیابد و در نتیجه منجر به اعتیاد در او میشوند. اگر این اتفاق رخ دهد، اعتیاد خود مشکلی اضافه بر دیگر مشکلات میگردد. شخصی که درگیر این مسأله شده باید از خود بپرسد: آیا من به الکل، سیگار و موادمخدر روی آوردهآم تا علائم بیماریام (افسردگی) را کاهش دهم و یا احساس بهتری بیابم؟ آیا قبل از شروع به مصرف الکل، سیگار، موادمخدر و من علائم ذکر شده در بالا را داشتم؟ آیا من با داشتن این رویه و رفتار واقعاً احساس بهتر بودن میکنم؟ گرفتن کمک از افراد متخصص برای حل مشکلتان بسیار مهم است؟
-
علايم فيزيكي افسردگي [align=justify]همه ي ما مطالب زيادي در مورد افسردگي و اثرات مخرب آن در زندگي فردي و اجتماعي خوانده و شنيده ايم. بهتر است بدانيم اين مشكل روحي، تاثيراتي هم بر جسم ما مي گذارد. بيشتر ما كم يا زياد در مورد علائم و تاثيرات روحي افسردگي چيزهايي شنيده ايم؛ اما شايد در مورد نشانه هاي آن در بدن و جسم كمتر بدانيم. در حقيقت افرادي كه دچار افسردگي هستند اغلب از دردهاي مزمن يا ساير نشانه هاي جسمي نيز رنج مي برند. از جمله اين مشكلات مي توانيم به موارد زير اشاره كنيم: سر درد: اين مورد به نسبت ساير مشكلات در ميان افراد مبتلا به افسردگي شايع تر است. اگر كسي دچار سردردهاي ميگرنيبوده باشد اين حالت ممكن است با افسردگي تشديد شود. كمر درد: كمردرد هم مانند سردرد است يعني اگر از قبل كمر درد داشته باشيم، زماني كه افسرده هستيم اين درد وخيم تر خواهد شد. به عبارت بهتر، افسردگي هر نوع درد مزمني نظير دردهاي عضلاني و درد مفاصل را بدتر و شديدتر خواهد كرد. درد قفسه سينه: بسيار مهم است كه پس از احساس درد در قفسه سينه بلافاصله به متخصص مراجعه كنيم تا اين مورد بررسي شود؛ زيرا اين درد ممكن است نشان دهنده ي مشكلات جدي قلبي باشد؛ اما گاهي افسردگي نيز مي تواند عامل درد ناحيه ي قفسه سينه و ناراحتي هاي مربوط به آن باشد. مشكلات گوارشي: با بروز افسردگي به ويژه وقتي شديد باشد ممكن است احساس تهوع داشته باشيد. دچار اسهال شويد يا يبوستمزمن پيدا كنيد؛ بله نشانه هايي تا اين حد متضاد. خستگي: مهم نيست كه چه قدر مي خوابيد يا استراحت مي كنيد. ممكن است پس از خواب باز هم احساس خستگي و فرسودگي داشته باشيد. حتي گاهي بيدار شدن از خواب هنگام صبح، كاري دشوار و غير ممكن به نظر مي رسد. اين هم از ديگر نشانه هاي افسردگي است. مشكلات خواب: بسياري از افرادي كه دچار افسردگي هستند نمي توانند به راحتي بخوابند. آن ها ممكن است صبح خيلي زود بيدار شوند يا شب هنگامي كه به رختخواب مي روند براي به خواب رفتن دچار مشكل باشند. برخي نيز بسيار بيش از مقدار عادي و معمولي مي خوابند. تغيير اشتها و وزن: بعضي از افراد به دليل افسردگي، اشتهاي خود را از دست داده و در نتيجه با كاهش وزن نيز رو به رو مي شوند. گروهي ديگر ممكن است به غذاهاي خاصي مانند كربوهيدرات ها تمايل پيدا كنند و در نتيجه دچار اضافه وزن شوند. سرگيجه و سبكي سر: از ديگر مشكلات جسمي ناشي از افسردگي مي توان به داشتن سرگيجه با احساس سبكي سر نيز اشاره كرد. اين علائم ممكن است همراه با مشكلات ديگري نيز رخ دهند. از اين رو بسياري از افرادي كه با افسردگي رو به رو هستند هيچ وقت به فكر اين كه اين مشكلات ناشي از حالت روحي خاص شان است، نمي افتند؛ زيرا آن ها احتمال آن را هم نمي دهند كه اين علائم ممكن است از افسردگي ناشي شده باشد. برخي محققان معتقدند افسردگي با عدم تعادل مواد شيميايي خاصي در مغز مربوط است. درمان علائم جسمي در برخي موارد، آغاز درمان افسردگي(البته با توجه به روحيات و حالات بيمار) مي تواند اين علائم جسمي را نيز كم رنگ تر كند؛ اما حتما دقت داشته باشيد كه در مورد اين نشانه ها با پزشك خود صحبت كنيد و با اين فكر كه آن ها به زودي برطرف مي شوند، ناگفته رهاي شان نكنيد. مترجم: نيلوفر اسعدي بيگي[/align]
-
۷ روش برای کاهش افسردگی و تجدید شادابی
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
[align=justify]با وجود مشکلات کوچک یا بزرگ، یافتن راهی برای رهایی کامل از استرس نه تنها سلامت روانی را حفظ می کند *بلکه می تواند نجات دهنده زندگی باشد. استرس همیشگی می تواند به قلب آسیب رساند و حتی گرفتگی شریان*های *قلبی را تشدید کند. تحقیقات جدید نشان می دهد این شرایط باعث ایجاد برخی از هورمون*های استرس در جریان *خون می شود که ضعف سیستم دفاعی بدن را موجب می گردد و ما را در مقابل بیماری*های عفونی مانند *سرماخوردگی و آنفلوانزا آسیب پذیرتر مــی کـنــد، هـمـیــن*طــور ارتـبــاط تـنـگــاتـنـگــی بـیــن بیماری*هایی از قبیل سوزش معده و *تبخال تا آسم و سرطان با سطوح بالای استرس در بدن وجود دارد. افزایش استرس حتی می تواند افت حافظه را با *بالا رفتن سن تشدید کند. *ولی نگران نباشید. راههای اثبات شده ای وجود دارند که استرس را از بین می برند. ۱) کاری انجام ندهید: حداقل یک بار در روز، ۵ یا ۱۰ دقیقه آرام بنشینید و کاری انجام ندهید. به صداهای اطراف، *احساستان و هر گونه کششی در گردن، شانه ها، بازوها، سینه و غیره تمرکز کنید. *نشستن، به تنهایی ضربان قلب را کاهش می دهد و فشارخون را پائین می آورد، یعنی با دو مورد از آشـکـارتـریـن *تـاثـیـرات اسـتـرس مـقابله می کند. همچنین دیدگاه شما را عوض می کند و احساس کنترل بر موقعیت*ها را افزایش می*دهد. جیمز کارمودی فیزیولوژیست و مدیر تحقیقات مرکز تکامل ذهن در دانشگاه ماساچوست می گوید: مطالعات *نشان می دهد که موقعیت*های بسیار استرس زا مواردی هستند که نمی توانیم آنها را کنترل کنیم. او ادامه می دهد: "هنگامی که مردم در برنامه ارائه شده توسط ما این روش را امتحان می کنند، *احساس کنترل خود را دوباره به دست می آورند و استرس را کاهش می دهند." *۲) با صدای بلند بخندید: همیشه موضوعی برای خنده در دست داشته باشید، این موضوع می تواند ، مجموعه ای از تکه*های طنز مورد *علاقه تان، یا صداهای بامزه ای که فرزندتان یا یک دوست از خودش درمی آورد باشد. حتی می توانید چند لحظه *در مورد تماشای سریال کمدی مورد علاقه تان فکر کنید. اغلب در طول روز یکی از این موارد را انجام دهید.*لی بارک یک پژوهشگر می گوید: " یکی از موثرترین روش های کاهش استرس شب هنگام اتفاق می افتد، یعنی *هنگامی که مشغول تماشای سریال مورد علاقه تان پس از یک روز طولانی هستید.حتی در انتظار خنده ماندن نیز، به انسان آرامش می دهد. در نتایجی که سال گذشته گزارش شده، برک و *همکارانش دریافتند که گفتن این موضوع به داوطلبان که در یک آزمـایـش، فـیـلـم ویـدئویی خنده داری را تماشا *خواهندکرد،خوش خلقی بیشتری در آنها ایجاد نموده و فوراً سطوح اســــــــــــتــــــــــــــــــــــــرس آنــــــــــــهــــــــــــــــــــــــا را کـــــــــــــــــــــــاهـــــــــــــــــــــــش داد. *۳) موسیقی گوش دهید: هنگامی که با یک کار دلهره آور مواجه می شوید، به موسیقی گوش فرا دهید - این موسیقی می تواند *از نوع کلاسیک، ملی یا جاز باشد - در محل کار هم می توانید از سی دی درایو کامپیوتر خود استفاده کنید تا *موسیقی قابل دسترستان بـــاشـــد.*در تــحــقــیـقــی کـه در دانشگـاه مـونـاش در ویــــــــکــــــــتـــــــــــــــوریـــــــــــــای اســــــتـــــــــــــرالــــــیـــــــــــــا انــــــجــــــــــــام شــــــــــــد، بــــــــــــه دو گروه از دانشجویان گفته شد تا یک نطق *شفاهی تهیه کنند. بعضی در سکوت کار کردند، عده ای دیگر به مــــوســـیـــقــی گــوش دادنــد. اسـتــرس بــاعـث *افـزایـش فشارخون و بالا رفتن ضربان قلب کسانی که در سکوت کار می کردند شد، ولیکن در داوطلبانی که در *گروه موسیقی بودند، مقادیر فوق، ثابت باقی ماند. از طرفی آنها اعلام نمودند که استرس کمتری در ضمن کار *احساس نمودند. *۴) مثبت بیندیشید: بدین ترتیب به شخص یا چیزی که عمیقاً مورد علاقه تان است (در هر مکان) از۵ثانیه تا ۵ دقیقه فکر کنید. یا *منظره ای از یک تعطیلات آرام را تصور کنید یا عبارتی که باعث ایجاد احساس مثبتی نسبت به خود و جهان *اطرافتان می شود را در ذهنتان مرور کنید. *به نظر می رسد که فکر کردن همانند پندی از یک کارت تبریک است! شاد فکر کردن و افکار آرامش بخش می تواند *با تغییرات فیزیولوژیک که هنگام به*وجود آمدن اســــتــــــرس اتـــفــــــاق مــــــی افـــتـــنــــــد مـــقــــــابـــلــــــه کـــنــــــد. *۵) قدم بزنید: از پشت میز، صندلی - در هر موقعیتی که هستید - بلند شوید و ۱۰ دقیقه راه بروید. بسیاری از مردم *این حس درونی را دارند که پیاده روی به آرامششان کمک می کند. امروزه دانشمندان در حال اثبات این موضوع *هستند. ۶) نفس عمیق بکشید: بدین ترتیب برای پنج دقیقه، تنفس خود را آهسته تر کنید و در حدود۶ بار در دقیقه نفس بکشید.به عبارت دیگر، *مدت ۵ ثانیه عمل دم، ۵ ثانیه عمل بازدم انجام دهید. چند نفس *عمیق شما را مجبور می کند که شانه های خود را بکشید و ماهیچه های سفت را شل کنید. براساس یک تحقیق بین المللی در سال ۲۰۰۱، تنفس آرام مزایای غیر قابل پیش بینی دیگری نیز دارد. محققان دریافته اند هنگامی که مردم *یوگا می کنند و یا در حال عبادتند، تنفس آنها به یک ریتم۵ ثانیه دم و ۵ ثانیه بازدم کاهش می یابد که با۱۰ ثانیه *نوسان دوره ای که به طور طبیعی در فشارخون اتفاق می افتد برابری *می کند. همزمانی تنفس با این ریتم*های *واقعی عروق قلبی، باعث می شود که نه تنها فرد احساس آرامش بیشتری کند، بلکه پیشرفت در سلامت سیستم*های *قلبی - عروقی را نیز موجب می گردد. ۷) با آرامش برخیزید: درست قبل از ترک تختخواب و بلافاصله بعد از اینکه زنگ ساعت به صدا درآمد،۵ دقیقه *بـــــــــــرای آرام کــــــــــردن بــــــــــدنـــــتــــــــــان وقــــــــــت صــــــــــرف کـــــنـــــیــــــــــد. با منقبض کردن انگشت*های پا شروع کنید، سپس با اختیار خود آنها را شل کنید. بعد در مورد ماهیچه های کف پا و سپس عضله های ساق پا، ران پا و باسن همین کار را انجام دهید. به *طرف بالا این روش را ادامه دهید تا بالاخره با جمع کردن وسـپـس شـل کـردن عـضـلـه هـای صـورت بـه آن خاتمه *دهید. * روزنامه آفتاب یزد[/align] -
۱۰ راهنمایی برای کنار آمدن با افسردگی در روابط شخصی
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
۱۰ راهنمایی برای کنار آمدن با افسردگی در روابط شخصی ▪ اگر با کسی رابطه دارید که او دچار افسردگی است، راهنمایی*های زیر می*تواند به دوست شما کمک کند: ۱) اطلاعات خود را کامل کنید اطلاعات خود در مورد افسردگی و علل، نشانه*ها و روش*های درمان آن را کامل کنید. ۲) واقعیت*ها را از افسانه*ها جدا کنید خود را جای او قرار دهید. یاد بگیرید که افسردگی چه حسّی در آدم به وجود می*آورد. به درک نادرستی که مردم از بیماری روانی دارند و او باید با آن کنار بیاید فکر کنید. واقعیت*هایی درباره این که افسردگی واقعاً چیست را به دست آورید. ۳) مواظب خودتان باشید احساس افسردگی واگیردار است. به طور متناوب، خود را یک گام عقب بکشید و باتری*هایتان را دوباره شارژ کنید! ۴) پشتیبان جلب کنید احساس ناراحتی، عصبانیت یا ناکامی طبیعی است. این احساسات، واکنش طبیعی به یک وضعیت خسته کننده و فرساینده است. به گروه*های پشتیبان بپیوندید، با یک دوست نزدیک صحبت کنید یا با یک روان درمانگر مشورت نمائید. نکته مهم این است که ناکامی خود را تخلیه کنید و نگذارید درون شما شکل بگیرد و رشد کند. ۵) در کنارشان باشید هنگامی که دریچه دلشان را به روی شما می*گشایند با حوصله به حرف*هایشان گوش دهید و اجازه دهید سر بر روی شانه شما بگذارند و گریه کنند. با آن*ها صبور باشید. بگذارید بفهمند که شما به آن*ها اهمیت می*دهید. مطالبی که در تحقیقات خود راجع به افسردگی یاد گرفته*اید را با آن*ها در میان بگذارید. بگذارید بفهمند که تقصیری ندارند و افسردگی نشان ضعیف یا بی*ارزش بودن آن*ها نیست. ۶) به خودتان نگیرید به یاد داشته باشید که رفتار افراد افسرده لزوماً خطاب به یک فرد «واقعی» نیست. افراد افسرده دچار اختلال در مهارت*های اجتماعی هستند. آن*ها ممکن است کناره*جو و خجالتی یا اخمو و عصبانی باشند. هنگامی که فرد افسرده گرفتار خشم و عصبانیت است، علتش این است که از دست خودش و احساسی که دارد عصبانی است. هنگامی که همسر شما میل برقراری رابطه جنسی ندارد، این را به خود نگیرید. کمبود انگیزه*های جنسی یکی از نشانه*های کلاسیک افسردگی است و به هیچوجه به معنی این که او عاشق شما نیست نمی*باشد. ۷) در کارهای خانه کمک کنید افراد افسرده تنبل نیستند، بیمار هستند. فعالیت*های روزانه مثل نظافت خانه، پرداخت صورت*حساب*ها یا باغبانی ممکن است برایشان توان*کاه باشد. شما بهتر است مدتی جور آن*ها را بکشید. درست مثل این که سرما خورده*اند و احتیاج به استراحت دارند. ۸) درمان را جدّی بگیرید دارو درمانی و روان درمانی برای بهبودی آنان بسیار ضروری است. به آن*ها کمک کنید که درمان را جدّی بگیرند. کمک کنید که ترسشان از درمان بریزد. اگر فکر می*کنید که به فکر خودکشی افتاده*اند باید فوراً به دنبال کمک برآئید. ۹) به آن*ها امید بدهید هر نوع کمکی که به آن*ها عرضه کنید، خواهند پذیرفت. این کمک*ها می*تواند به شکل ایمان به خدا، عشق به فرزند یا هر چیز دیگری باشد که به آن*ها شوق زندگی بخشد. ببینید چه کارهایی مناسب آن*هاست و بهشان یادآوری کنید. ۱۰) بی*قید و شرط دوستشان بدارید عشق خود را بدون قید و شرط نثارشان کنید و بگذارید بفهمند که این بیماری آن*هاست که شما را نارحت کرده است نه خود آن*ها. منبع “Top ۱۰ Tips for Coping With Depression in a Relationship”, Nancy Schimelpfening, http://depression.about.com