لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'القاب'.
3 نتیجه پیدا شد
-
مرحوم ثقة الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر (علیه السلام)، با استناد به آیات و روایات و كتب آسمانى پیشین و تعبیرات راویان و تاریخ نگاران تعداد یكصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى(علیه السلام)ذكر مىكند و مدّعى است كه در این مقام، از استنباطهاى شخصى و استحسانهاى غیر قطعى خوددارى نموده است كه در غیر این صورت چندین برابر این اسماء و القاب، قابل استخراج از كتب مختلفه بود. كه از آن جمله است: محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شرید صاحب، غائب، قائم، منتظر و... كنیه هاى آن حضرت عبارتند از: ابوالقاسم (هم كنیه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم))، ابوعبداللّه، اباصالح كه مرحوم نورى ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابوتراب را نیز از كنیه هاى ایشان شمرده است. در اینجا به ذكر پارهاى عناوین و صفات كه در ضمن زیارتهاى مختلفه و ادعیه مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) مورد تصریح قرار گرفته است اشاره داریم، با این امید كه دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را كه غالباً از لسان معصومین(علیهم السلام) در ضمن این دعاها و زیارتها براى امام دوازدهم(علیه السلام)بر شمرده شده براىمان روشنتر سازد. قابل ذكر اینكه تمام این عناوین و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى(علیه السلام)وارد گردیده، اگرچه بسیارى از آنها در مورد سایر امامان بزرگوار اسلام(علیهم السلام)نیز مىتواند مصداق داشته باشد. دیگر اینكه، آنچه ذكر مىشود نه به ادّعاى اسم یا لقب آن حضرت، بلكه به عنوان بهرهورى از تعابیر موجود در نصوص زیارت و دعاست، اعم از اینكه واژهاى مفرد یا جملهاى توصیفى باشد. بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین. خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق. وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى كه اولیاى حق رو به او دارند. باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى كه خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مىكنند. داعى اللّه: دعوت كننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه. سبیل اللّه: راه خدا، كه هركس سلوكش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاكت نخواهد داشت. ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا. حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن كس كه براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مىكنند. نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر كننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان. عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت كردار بندگان. سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران. خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم). علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت. سفینة النّجاة: كشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى. عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى. القائم المنتظر: قیام كننده مورد انتظار، انقلابى بىنظیرى كه همه صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند. العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود. السیف الشاهر: شمشیر كشیده حق، شمشیر از نیام بر آمده در اقامه عدل و داد. القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سیاه فتنه و جور. شمس الظلاّم: خورشید آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین. ربیع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شكوفایى انسان، فصل اعتدال خلایق. نضرة الأیّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاریخ. الدین المأثور: تجسّم دین، تجسید آیین بر جاى مانده از آثار پیامبران، خودِ دین، كیان آیین، روح مذهب. الكتاب المسطور: قرآن مجسّم، كتاب نوشته شده با قلم تكوین، معجزه پیامبر در هیئت بشرى. صاحب الأمر: دارنده ولایت امر الهى، صاحب فرمان و اختیاردار شریعت. صاحب الزمان: اختیار دارِ زمانه، فرمانده كل هستى به اذن حق. مطهّر الأرض: تطهیر كننده زمین كه مسجد خداست، از بین برنده پلیدى و ناپاكى از بسیط خاك. ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گیتى. مهدى الامم: هدایتگر همه امّتها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت. جامع الكَلِم: گردآورنده همه كلمهها بر اساس كلمه توحید، وحدت بخش همه صفها. ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت. دلیل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند. الثائر بأمر اللّه: قیام كننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا به امر خدا. محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان. مبیر الكافرین: نابود كننده كافران، درهم شكننده كاخ كفر، هلاك كننده كفار. معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان. مذلّ الكافرین: خوار كننده كافران، درهم شكننده جبروتِ كفر پیشگان. منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف كشیدگان. سیف اللّه الّذى لاینبو: شمشیر قهر خدا كه كندى نپذیرد. میثاق اللّه الّذى أخذه: پیمان بندگى خدا كه از بندگان گرفته شده. مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مركز پیدایش زمان. ناموس العصر: نگهدارنده زمان، كیان هستى دوران. كلمة اللّه التامه: كلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى. تالى كتاب اللّه: تلاوت كننده كتاب خدا، قارى آیات كریمه قرآن. وعداللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلّف ناپذیر الهى. رحمة اللّه الواسعة: رحمت بىپایان خدا، لطف و رحمت بىكرانه پروردگار رحمت گسترده حق. حافظ اسرار رب العالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى. معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانشهاى پیامبرى ـ خزانه معارف نبوى. نظام الدین: نظام بخش دین. یعسوب المتقین: پیشواى متقین. معزّ الاولیاء: عزت بخش یاران. مذلّ الأعداء: خوار كننده دشمنان. وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران. نور ابصار الورى: نور دیدگان خلایق. الوتر الموتور: خونخواه شهیدان. كاشف البلوى: بر طرف كننده بلاها. المعد لقطع دابر الظلمه: مهیّا شده براى ریشه كن كردن ظالمان. المنتظر لاقامة الأمت و العوج: مورد انتظار براى از بین بردن كژیها و نادرستىها. المترجى لازالة الجور و العدوان: مورد آرزو براى بر طرف كردن ستم و تجاوز. المدّخّر لتجدید الفرائض و السنن: ذخیره شده براى تجدید واجبات و سنن الهى. المؤمّل لاِحیاء الكتاب وحدوده: مورد امید براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن. جامع الكلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى. السبب المتصل بین الأرض و السماء: واسطه بین آسمان و زمین، كانال رحمت حق بر خلق. صاحب یوم الفتح و ناشررایة الهدى: صاحب روز پیروزى و بر افرازنده پرچم هدایت. مؤلف شمل الصلاح و الرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضایت و درستكارى. الطالب بدم المقتول بكربلا: خونخواه شهید كربلا. المنصور على من اعتدى علیه وافترى: یارى شده علیه دشمنان وافترا زنندگان. المضطرّ الّذى یجاب اذا دعى: پریشان و درماندهاى كه چون دعا كند دعایش مستجاب شود. توسط میرعماد
-
کنیه ها و القاب امام جواد(ع) حضرت امام محمدتقى علیه السلام، معروف به جواد الائمّه علیه السلام، نهمین پیشواى معصوم و جوان ترین امام شهید که در عمر کوتاه - اما با برکت خود - میراث ماندگارِ فرهنگِ تشیّع را پاس داشت. وى در مدینه - شهر پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم - در سال 195 ق. به دنیا آمد، و سرانجام در 25 سالگى - در راه تحقق بخشیدن به آرمان هاى مقدس اسلام و اجداد طاهرینش - در سال 220 ق. توسط معتصم عباسى مسموم شد و سپس جان به جان آفرین تقدیم کرد. نکته قابل توجه این است که این امام همام در زندگى 25 ساله خود، عجایب و شگفتى هایى را به جاى گذارد که مفتخر به القاب گوناگونى گردید که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى کنیم.1 القابى که پیامبراکرم صلى الله علیه وآله وسلم براى امام نهم بر شمرده است: المحمود، المطهر و اطهر الناس.2 القابى را حضرت ثامن الحجج على بن موسى الرضاعلیه السلام به فرزندش امام جوادعلیه السلام نسبت داده است؛ شیخ صدوق قدس سره در این باره مى نویسد: امام رضاعلیه السلام فرزندش محمد را - که بعد از وى زعامت و امامت مسلمین را به دست گرفت - همیشه با این القاب صدا مى زد: صادق، صابر، فاضل، قرة اعین المؤمنین و غیظ الملحدین.3 القابى که معاصرین امام جوادعلیه السلام براى آن حضرت بر شمرده اند و حاکى از مقام رفیع امام محمدتقى علیه السلام است و مورّخین به آن القاب اشاره کرده اند، به شرح ذیل است: اُعجوبة اهل البیت، نادرة الدهر، بدیع الزمان، عیسى ثانى، ذوالکرامات، المؤید بالمعجزات، سلالة رسول اللّه، صاحب الخُضْرَة، الفائق على المشائخ فى الصغر، من خاتم الامامة على کتفه، المبرّز على کافّة ذوى أهل الفضل، افضل اهل الدنیا فى الصبى، الکامل فى السؤدد والهدى والحکمة والعلم، هادى القضاة، سیّد الهداة، نورالمهتدین، سراج المتعبّدین و مصباح المتهجّدین.4 لقب تقى در خصوص این که امام جوادعلیه السلام را تقى لقب داده اند، شیخ صدوق چنین آورده است: امام نهم را به این سبب تقى لقب داده اند؛ زیرا از خداوند مى ترسید، پس آن گاه که گروهى مسلّح شبانه و با حال مستى، به فرمان مأمون، به خانه وى حمله کردند و با شمشیرهایشان او را به خیال خود مضروب ساختند، خداوند، امام محمدتقى علیه السلام را از شرّ مأموران سفّاک عبّاسى حفظ کرد.5 ابوجعفر ثانى امام جوادعلیه السلام مکنّى به ابوجعفر ثانى است. سبب این کنیه، آن است که امام باقرعلیه السلام که خود نیز مکنّى به ابوجعفر بوده است،6 از جابر بن عبدالله انصارى پرسید: آنچه در صحیفه مادرم زهراعلیها السلام دیده اى، برایم بیان کن. جابر گفت: پس از تولد امام حسین علیه السلام براى عرض تبریک، حضور مادرت زهراعلیها السلام مشرّف شدم، لوحى به رنگ سفید در دست او دیدم که مثل زمرّد مى درخشید و در آن کلماتى سفید رنگ، مانند آفتاب، نظر مرا جلب کرد. پرسیدم: اى دختر پیامبر! پدر و مادرم فدایت! این لوح چیست؟ حضرت فرمود: لوحى است که از جانب خداوند و به وسیله پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به من هدیه شده است؛ و در آن، نام رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم و همسرم على علیه السلام و فرزندانم درج شده است. من از روى آن، نسخه اى نوشتم که نام یکایک ائمه علیهم السلام بود، از جمله نام مبارک یازدهمین معصوم که کنیه او ابوجعفر محمد بن على الزّکى مى باشد.7 و چون امام باقرعلیه السلام کنیه اش ابوجعفر بود، امام جوادعلیه السلام به ابوجعفر ثانى مشهور شد.8 ابن الرضا علامه طبرسى در این خصوص نقل کرده است که: امام عسکرى و پدر بزرگوارش امام هادى و جدّ بزرگوارش امام جوادعلیهم السلام هر کدام در عصر خود، به لقب ابن الرض معروف بوده اند.9 تیمورا این نام در تورات با این القاب قصیرالعُمْر و طویل اْلأثر؛ یعنى داراى عمر کوتاه و آثار بلند، براى امام جوادعلیه السلام معرفى شده است.10 تیمور نیز گفته شده است.11 نام و کنیه هاى امام جوادعلیه السلام نام مبارک امام نهم علیه السلام محمد است.12 کنیه هاى امام نهم حضرت محمد بن على الجوادعلیه السلام به شرح ذیل است: 1. أبوجعفر13 2. أبو جعفر الثّانى 14 3. أبو علىّ 15 4. ابن الرضا16 و ابن خلیفة الرضا 5. محمد بن علىّ الثانى 17= و سمّى محمد بن علىّ الثانى علیهما السلام التّقىّ لانّه اتقى اللّه عزّوجلّ... لقب هاى امام محمد تقى علیه السلام الزّکى 18، المرتضى 19، التّقى 20، القانع 21، الرّضى 22، المرضى 23، الوصى 24، المختار25، المتوکّل 26، الجواد27، المتّقى 28، المنتجب 29، العالم الربّانى 30، الهادى 31، حبیب اللّه 32، حجّةاللّه 33، خلیفة الاوصیاء34، خلیفةالنّبیین 35، خیرةاللّه 36، الدّاعى الى اللّه 37، الدّاعى الى الحق 38، دیّان الدّین 39، صفىّ اللّه 40، عبداللّه 41، نوراللّه 42، نورالهدى 43، وارث الائمّه 44، وارث المرسلین 45، ولىّ اللّه 46 و ترجمان القرآن 47. پی نوشت ها: 1. التتمّة فى تواریخ الائمّه(ع)، ص 130. 2. الصراط المستقیم، ج 2، ص 140. 3. 4. مجموعه نفیسه، ص 226. 5. معانى الاخبار، ص 65؛ بحارالانوار، ج 50، ص 16، ح 23. 6. فصول المهمّة، ص 265. 7. عیون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 41، ح 1. 8. فصول المهمّة، ص 265. 9. اعلام الورى، ج 2، ص 131؛ بحارالانوار، ج 50، ص 238. 10. الصراط المستقیم، ج 2، ص 141. 11. أُعجوبه اهل بیت(ع)، ص 27. 12. التتمّة فى تواریخ الائمه(ع)، ص 130. 13. الهدایةالکبرى، ص 295؛ عیون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 41، ح 1؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 1، ص 30؛ تاج الموالید، ص 51؛ اعلام الورى، ص 329؛ نورالابصار، ص 177. 14. فصول المهمّة، ص 265؛ اعلام الورى، ص 329؛ کشف الغمه، ج 3، ص 189؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 379؛ جامع المقال، ص 184؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 1، ص 67. 15. الهدایةالکبرى، ص 295؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52؛ دلائل الامامة، ص 209؛ الکنى والالقاب، ص 78. 16. موسوعة زیارات المعصومین، ج 5، ص 175 و 226؛ الهدایةالکبرى، ص 295؛ دلائل الامامة، ص 209؛ الکامل الزیارات، ص 324؛ اعلام الورى، ج 2، ص 131؛ بحارالانوار، ج 50، ص 238 و ج 102، ص 265، ح 3. 17. معانى الاخبار، ص 65، ح 17. 18. تاریخ الائمّه، ص 130؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52؛ القاب الرسول و عترته(ع)، ص 70؛ فصول المهمة، ص 265؛ کشف الغمه، ج 3، ص 33. 19. الهدایةالکبرى، ص 295؛ دلائل الامامة، ص 209؛ اعلام الورى، ص 329؛ تاج الموالید، ص 51 و 52؛ مناقب، ج 4، ص 379. 20. موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52؛ تاریخ الائمة، ص 130؛ دلائل الامامة، ص 209؛ الفصول المهمّه، ص 265. 21. تاج الموالید، ص 51؛ اعلام الورى، ص 329؛ دلائل الامامة، ص 209؛ کشف الغمه، ج 3، ص 133؛ الهدایةالکبرى، ص 295؛ الفصول المهمة، ص 265. 22. همان. 23. الهدایةالکبرى، ص 295؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52؛ دلائل الامامة، ص 209؛ الفصول المهمة، ص 265؛ تاج الموالید، ص 51. 24. مناقب، ج 4، ص 379؛ الهدایةالکبرى، ص 295؛ اعلام الورى، ص 329؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52. 25. موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52؛ تاج الموالید، ص 51؛ اعلام الورى، ص 329؛ دلائل الامامة، ص 209؛ الهدایةالکبرى، ص 295. 26. الهدایةالکبرى، ص 295؛ کشف الغمة، ج 3، ص 133؛ القاب الرسول و عترته(ع)، ص 70؛ الفصول المهمّة، ص 265؛ اعلام الورى، ص 329. 27. دلائل الامامة، ص 209؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52؛ تاریخ الائمّه، ص 130؛ الهدایةالکبرى، ص 295؛ اعلام الورى، ص 345. 28. الفصول المهمّة، ص 265؛ القاب الرسول و عترته(ع)، ص 70؛ اعلام الورى، ص 329؛ کشف الغمه، ج 3، ص 133؛ مناقب، ج 4، ص 379. 29. موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52؛ تاریخ الائمّه، ص 130؛ الهدایةالکبرى، ص 295؛ القاب الرّسول و عترته(ع)، ص 70. 30. مناقب، ج 4، ص 379؛ مجموعه نفیسه، ص 226؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52؛ القاب الرسول و عترته(ع)، ص 70. 31. مناقب، ج 4، ص 379؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 52. 32. المصباح الزائر، ص 616 - 618؛ بحارالانوار، ج 102، ص 23، ح 13؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 68. 33. بحارالانوار، ج 102، ص 23، ح 13؛ المصباح الزائر، ص 616 - 618؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 68. 34. المصباح الزائر، ص 616 - 618؛ مصباح المتهجّد، ص 404؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 74. 35. کامل الزیارات، ص 302، ح 1؛ بحارالانوار، ج 102، ص 7، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 601، ح 3212؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 64. 36. مصباح الزائر، ص 616 - 618؛ بحارالانوار، ج 102، ص 23، ح 13؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 68 و 71. 37. همان، موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 72. 38. همان، موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 68. 39. همان، بحارالانوار، ج 101، ص 262، ح 42؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 3، ص 377. 40. همان، بحارالانوار، ج 102، ح 23، ح 13؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 68. 41. بحارالانوار، ج 101، ص 262، ح 42؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 3، ص 377. 42. مصباح الزائر، ص 616 - 618؛ بحارالانوار، ج 102، ص 23، ح 13؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 64، 67 و 68. 43. همان. 44. العتیق الغروى على ما فى البحار، ج 102، ص 216 - 228، موسوعة زیارات المعصومین، ج 5، ص 176. 45. مصباح المتهجّد، ص 406؛ دلائل الامامة، ص 302؛ المزار الکبیر، ص 957؛ بحارالانوار، ج 54، ص 20؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 5، ص 154. 46. مصباح الزائر، ص 618؛ بحارالانوار، ج 102، ص 24، ح 13؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 81. 47. مصباح الزائر، ص 615؛ بحارالانوار، ج 102، ص 22، ح 12؛ موسوعة زیارات المعصومین، ج 4، ص 70. پدیدآورنده: سید عباس رفیعى پور
-
نظری بر اسامی و القاب حضرت فاطمه معصومه
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در میلاد ائمه اطهار (ع)
نظری بر اسامی و القاب حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام [align=justify]برای این مجلله عظیم الشان اسامی چند نقل كردهاند كه عبارتند از: ●فاطمه: ایشان هم نام حضرت زهراعلیهاالسلام و فاطمه یا فاطمه كبری نامیده شده است. در روایتی درباره مقام والا و عظمت شان حضرت زهراعلیهاالسلام و علت نامیده شدن ایشان به فاطمه آمده است: محمد بن مسلم گفت: از ابوجعفر امام باقرعلیه السلام شنیدم كه فرمود: فاطمه دارای جایگاهی كنار درِ جهنم است. وقتی روز قیامت میشود، میان دو چشم هر نفر، مومن یا كافر نگاشته میشود. آنگاه به كسی كه دوستدار اهلبیت است و گناهان فراوانی دارد، دستور داده میشود به آتش افكنده گردد. وقتی حضرت فاطمه آن شخص را میبیند، میگوید: بارالها! مولای من! مرا فاطمه نام نهادی و به واسطه من میخواستی از كسانی كه دوستدار من و ذریهام هستند درگذری. وعدهات حق است و تو از وعدهات تخلف نمیكنی. حضرت معصومه علیهاالسلام نیز چون حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام دارای مقام شفاعت است. و احتمالا نامیده شدن وی به فاطمه بی ارتباط با این مقام نبوده است. به هر تقدیر به واسطه این بانوی گرامی بسیاری از شیعیان داخل بهشت میگردند. در این باره امام صادق علیه السلام میفرماید: بدانید برای بهشت هشت در است؛ سه تا از آنها به سوی قم باز میشود. در آنجا بانویی قبض روح میشود. او از جمله فرزندانم، و نامش فاطمه دختر موسی است. به شفاعت او همه شیعیان داخل بهشت میگردند. در آن زمان خداوند عزیز و والامرتبه میفرماید: درست گفتی، تو را فاطمه نام نهادم و میخواستم به خاطر تو از كسی كه دوستت دارد، و پیرو توست و به خاندانت علاقمند و پیرو آنان است، درگذرم. پیمانم حق است و من خلف وعده نمیكنم؛ به این سبب به بندهام فرمان داخل شدن در آتش را دادم تا تو درباره او شفاعت كنی. تو را شفیع قرار دادم تا برای ملائكه و پیامبران و فرستادگانم و صاحبان این توقفگاه، جایگاه و منزلتت در پیشگاه من مشخص شود. هر كس را كه دیدی میان دو چشمش كلمه مومن است، میگیری و داخل بهشت میكنی. امام رضا علیهالسلام فرمود:«من زار المعصومه بقم كمن زارنی»؛ هر كس معصومه را در قم زیارت كند، مانند كسی است كه مرا زیارت كرده است. حضرت معصومه علیهاالسلام نیز چون حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام دارای مقام شفاعت است؛ و احتمالا نامیده شدن وی به فاطمه بی ارتباط با این مقام نبوده است. به هر تقدیر به واسطه این بانوی گرامی بسیاری از شیعیان داخل بهشت میگردند. در این باره امام صادق علیه السلام میفرماید: «... الا ان للجنهٔ ثمانیهَٔ ابواب، ثلاثه منها الی قم. تقبض فیها امراه هی من ولدی و اسمها فاطمه بنت موسی تدخل بشفاعتها شیعتی الجنهٔ باجمعهم»؛ آگاه باشید، برای بهشت هشت در است؛ سه تا از آنها به سوی قم باز میشود. در آنجا بانویی قبض روح میشود. او از جمله فرزندانم، و نامش فاطمه دختر موسی است. به شفاعت او همه شیعیان داخل بهشت میگردند. برخی از نویسندگان در توضیح روایت فوق گفتهاند: مقتضای این خبر آن است كه از برای آن مخدره (فاطمه معصومه) در نزد خدای تعالی مقام محمودی است كه شفاعت نمودن آن مخدره باشد(در) روز جزا. و از برای او نزد خدا شانی است عظیم كه آن حضرت و هكذا برادرش حضرت رضا علیهالسلام كه در زیارتش میفرماید:«ان لك عندالله شانا من الشان.» و هكذا حضرت جواد. در كتاب مفتاحالجنان مذكور است كه حضرت رضا فرمود: هر كه زیارت كند او را همچنان است كه مرا زیارت كرده است. گرچه مولف مفتاح معلوم نیست، اما از احادیث معتبر نیز چنین مطلبی استفاده میشود. در حدیث است كه «من زار ذریتهما كانما زارهما»؛ هر كس ذریه حضرت حسن و حسین را زیارت كند، مثل كسی است كه خود آنها را زیارت كند. حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم حسنی نیز مشمول همین حكم هستند. آری، حضرت معصومه از مقام محمود یعنی مقام شفاعت برخوردار است. یا بضعهٔ الرساله: یاد مدینه كردم با گوش جان شنیدم لبیك را ز بالا تا در حرم رسید آیا شد آشكارا قبر نهان زهرا؟ یا فاطمه ز هر سو با گوش جان شنیدم بنت امام كاظم اخت امام هشتم باشد شفاعتش را روز جزا امیدم یا بضعهٔ الرساله، ما را مران ز درگه گشتم گدای كویت از غیر، دل بریدم بر زاده برادر، جان جواد سوگند رحمی، اگر چه زیر بار گنه خمیدم یا فاطمه، شفاعت از روسیاهیام كن تا خلق روز محشر بینند رو سپیدم ●معصومه: حضرت فاطمه معصومه مستغرق در عبادت، و از آلایش به معاصی و زشتیها پیراسته و عصمت مادرش زهرا علیهاالسلام در او تجلی نموده است.بر اساس پارهای از روایات، لقب معصومه از سوی امام رضا علیه السلام به این بانوی عظیم الشان اعطا گردید. علامه مجلسی در این باره گوید: امام رضا علیهالسلام در جایی فرمود:«من زار المعصومه بقم كمن زارنی»؛ هر كس معصومه را در قم زیارت كند، مانند كسی است كه مرا زیارت كرده است. بر اساس رویای صادقه نسب شناس گرانقدر مرحوم آیهٔ الله سیدمحمود مرعشی نجفی(م ۱۳۳۸ ه .) این لقب از طرف امام صادق علیهالسلام بر حضرت معصومه اطلاق شده است. در این رویا امام صادق علیهالسلام به آیهٔ الله نجفی كه با دعا و راز و نیاز تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا علیهاالسلام آغاز كرده بود، خطاب فرمود: «علیك بكریمه اهلبیت»؛ بر تو باد به كریمه اهلبیت. ●كریمه اهلبیت: حضرت معصومه در زبان علما و فقهای شیعه به لقب «كریمه اهلبیت» یاد میشود. از میان بانوان اهلبیت این نام زیبا تنها به او اختصاص یافته است.بر اساس رویای صادقه نسب شناس گرانقدر مرحوم آیهٔ الله سیدمحمود مرعشی نجفی(م ۱۳۳۸ ه .) این لقب از طرف امام صادق علیهالسلام بر حضرت معصومه اطلاق شده است. در این رویا امام صادق علیهالسلام به آیهٔ الله نجفی كه با دعا و راز و نیاز تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا علیهاالسلام آغاز كرده بود، خطاب فرمود: «علیك بكریمه اهلبیت»؛ بر تو باد به كریمه اهلبیت. ●لقبهای حضرت معصومه علیهاالسلام از زیارتنامهها تا آنجایی كه ما اطلاع یافتیم، سه زیارتنامه برای حضرت معصومه ذكر شده است: یكی از آنها مشهور و دوتای دیگر غیرمشهوراست. اسامی و لقبهایی كه برای حضرت معصومه در دو زیارتنامه غیرمشهور ذكر شده، به قرار ذیل است: طاهره(پاكیزه)؛ حمیده(ستوده)؛ برّه(نیكوكار)؛ رشیده(رشد یافته)؛ تقیه(پرهیزكار)؛ رضیه(خشنود از خدا)؛ مرضیه (مورد رضایت خدا)؛ سیده طاهره(بانوی پاكیزه)؛ سیده صدیقه(بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیه مرضیه (بانوی خشنود از خدا و مورد رضای او)؛ سیده نساء العالمین(سرور زنان عالم). ●لقبهای دیگر آن بانو محدثه و عابده و مِقدامه(بانوی پیشتاز) از دیگر صفات و القابی است كه برای حضرت معصومه عنوان شده است. [/align]