لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'امام رضا'.
17 نتیجه پیدا شد
-
ورودی شیخ طوسی از خیابان آیت الله شیرازی (بالا خیابان و مسیر غربی – بالاسر مبارک) و پارکینگ شماره ۱ هنگام ورود از مبادی این سمت، بعد از گذر از بست شیخ طوسی، از دو صحن میتوان به روضه منوره رسید: صحن انقلاب اسلامی و صحن جمهوری اسلامی. اگر از صحن انقلاب اسلامی وارد شوید، رواقهای این مسیر تا حرم مطهر عبارتند از: صحن انقلاب اسلامی، رواقهای دارالولایه، دارالشرف، دارالشکر، دارالفیض، توحیدخانه، اللهوردیخان و دارالضیافه. اگر از صحن جمهوری اسلامی وارد شوید، رواقهای پیش رویتان عبارتند از: صحن جمهوری اسلامی، رواقهای دارالولایه، دارالسیاده، دارالحفاظ، دارالشرف، دارالشکر و دارالفیض. مسیرهای ورودی بهطور مجزا چنین هستند: آقایان: بست شیخ طوسی، صحن جمهوری اسلامی، کفشداری ۱۶، رواقهای دارالولایه، دارالسیاده، دارالحفاظ و روضهی منوره. خانمها: مسیر۱:ورودی شیرازی، بست شیخ طوسی، صحن جمهوری اسلامی، کفشداری۱۷، رواقهای دارالولایه، دارالشرف، دارالشکر و روضهی منوره. مسیر۲:ورودی شیرازی، بست شیخ طوسی، صحن انقلاب اسلامی، کفشداری ۲، رواقهای دارالشرف، دارالشکر و روضهی منوره. ویژهی معلولین: آقایان: صحن جمهوری اسلامی، بست شیخ بهایی، مسجد گوهرشاد، کفشداری۱۲، رواقهای دارالسیاده، دارالحفاظ و روضهی منوره. خانم ها: صحن جمهوری اسلامی، کفشداری شماره ۱۷، رواق های دارالولایه و دارالشرف، روضه منوره. صحن انقلاب اسلامی، کفشداری شماره ۲، رواق دارالشرف، روضه منوره نحوهی ورود آقایان به روضهی منوره و خروج آن آقایان از هر ورودی که خواسته باشند وارد روضهی منوره شوند، ابتدا باید وارد رواق «دارالحفاظ» شوند (پیشروی مبارک) و بعد از ورود به روضهی منوره و زیارت از مسجد بالاسر حضرت (ع) و رواق «دارالسیاده» خارج شوند. رواقهای زیرین: خانوادگی: ورودی شیخ طوسی، بست شیخ طوسی، ورودی رواقهای دارالحجه (عج) و حضرت معصومه (س). آقایان: مسیر ۱: ورودی شیخ طوسی، بست شیخ طوسی، ورودی رواق دارالحجه (عج). مسیر ۲: بست شیخ طوسی، صحن جمهوری اسلامی، بست شیخ بهایی، کفشداری۱۳، رواق حضرت معصومه (س) (شبها بعد از نماز مغرب و عشاء تا یکساعت قبل از نماز صبح). در برخی نقاط حرم مطهر برای رفاه حال زائرین گرامی، آسانسورهایی جهت دسترسی به رواق های زیرین در نظر گرفته شده است.
- 9 پاسخ
-
- حرم امام رضا
- راهنما
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
تلفن های ضروی آستان قدس و حرم مطهر رضوی تلفنخانه سازمان مرکزی آستان قدس رضوی ۲۲۵۸۰۰۱-۹ تلفنخانه حرم مطهر رضوی ۲۲۵۹۳۹۸-۹ سازمان عمران و توسعه حریم حضرت رضا(ع) ۲۲۵۰۴۳۳ دفتر معاون اماکن متبرکه و امور زائرین ۲۲۳۵۳۱۴-۲۲۲۷۷۳۸ دفتر معاون تبلیغات و ارتباطات اسلامی ۲۲۴۰۶۰۴ اداره امور فرهنگی و غنی سازی اوقات فراغت زائرین ۲۲۳۵۳۱۲-۲۰۰۳۳۳۳ اداره پاسخگوئی به سوالات دینی و اطلاع رسانی ۲۲۱۵۰۰۱-۲۲۱۵۹۱۲ اداره آموزش علوم قرآن و حدیث ۲۲۲۶۲۵۴-۲۰۰۲۲۱۴ اداره تبلیغات اسلامی و مناسبتهای ویژه ۲۲۱۳۴۷۴-۲۲۵۹۰۹۰ اداره تبلیغات اسلامی و امور زائرین غیر ایرانی ۲۲۲۵۷۹۰ اداره کل روابط عمومی آستان قدس رضوی ۲۲۲۶۸۳۷ اداره امور خدام ۲۲۵۱۴۹۸-۲۰۰۲۲۰۰ مدیریت امور انتظامات و تشریفات ۲۲۳۹۷۴۳-۲۰۰۲۲۴۸ اداره امور انتظامات حرم مطهر ۲۲۵۶۹۹۰ اداره امور آگاهی ۲۲۵۵۷۱۷ مدیریت امور رفاه زائرین ۲۲۱۴۲۹۹ اداره امور امانات و نگهداری اشیای گمشده ۲۲۳۱۴۹۰-۲۰۰۲۳۴۹ اداره امداد و تسهیلات زائرین ۲۲۲۶۸۳۶-۲۰۰۲۲۶۲ دفتر مرکز نگهداری افراد گمشده ۲۰۰۲۴۹۷ بخش صندلی چرخدار داخلی ۲۰۰۲۲۹۹ بخش امداد زائرین ۲۰۰۲۲۳۱ بخش شفا یافتگان ۲۰۰۲۲۹۱ بخش بهداشت ۲۲۲۹۲۱۹ اداره امور مهمانسرای آستان قدس رضوی ۲۲۴۴۳۱۱-۱۹ دارالشفاء امام (ع) – فوریت های پزشکی ۲۰۲۰ دفتر پاسخگویی به مسائل شرعی-شبانه روزی ۲۰۰۲۳۷۶-۲۰۰۲۲۵۵ اداره نذورات کل
-
حجت الاسلام و المسلمین سهراب مظفری میانجی گفت: آخرین روزهای ماه شعبان از منظر امام رضا علیه السلام فرصت بسیار نیکو و مغتنمی برای کسانی است که از قافله توشه گیری و ثواب و کار نیک عقب مانده اند بنابراین در روزهای باقیمانده می توانند با جمع آوری توشه راه، زمینه خوبی را برای ورود به ماه مبارک رمضان فراهم کنند. قطعا در این روزها پاکسازی دل از زنگار گناه است که می تواند میهمانی خداوند متعال را به کام انسان گوارا و ارزش آدمی را نزد خداوند متعال افزایش دهد. در آخرین روزهای باقیمانده از ماه شعبان با توجه به آنچه از ائمه معصومین خصوصا امام رضا علیه السلام به جا مانده می توان بار گناه را به زمین گذاشت و به سوی درهای توبه حرکت کرد. رسیدن به دروازه های توبه و ورود پاک به ماه رمضان بسته به شرایطی است که در بحارالانوار جلد 94 ص73 و کتاب عیون الاخبار الرضا جلد 2 باب 31 در توصیه امام رضا علیه السلام برای آخرین لحظات ماه شعبان و درک و ورود به ماه رمضان تاکید شده است. وی در این باره بیان داشت: اباصلت هروی از یاران امام رضا علیه السلام در ابن باره گفته است: در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت امام رضا علیه السلام رفتم ایشان فرمودند که ای اباصلت اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس باید تدارک و تلافی کنی در آنچه از این ماه مانده است. تقصیرهایی که در ایام گذشته این ماه انجام داده ای بر تو باد که روی آوری برای تو نافع است و دعا و استغفار و تلاوت قرآن بسیار کن و به سوی خداوند از گناهان خود توبه کن تا ماه رمضان برآید. امام رضا علیه السلام در این نکات نورانی به مسلمانان و شیعیان تاکید دارند که باید با طهارت روح و جسمی که برگرفته از عبادات و توجه به خداوند متعال در ماه شعبان است به استقبال ماه رمضان بروند. امام رضا علیه السلام در بیان دیگری فرمودند: خود را برای خدا خالص گردانیده و در گردن خود امانت مگذار و حق کسانی که برگردنت است ادا کن. سعی کن در دل خود کینه کسی را مگذاری مگر آنکه بیرون کنی و مگذار گناهی که انجام می دادی مگر آنکه ترک کنی و از خدا بترس و بر خدا در پنهان و آشکار امور خود توکل کن و هر کس بر خدا توکل کند خدا او را بس است. در بقیه این ماه این دعا را بسیار بخوان "اللهم ان لم تکن قد غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه" به این معنا که خدایا اگر در آنچه که از ماه شعبان گذشته ما را نیامرزیده ای در آنچه از این ماه مانده بیامرزمان. حجت الاسلام و المسلمین سهراب مظفری میانجی گفت: قطعا روایات رسیده از امام رضا علیه السلام در تاکید بر بهره برداری بیشتر از آخرین روزهای ماه مبارک رمضان برای وصل کردن ماه شعبان توام با پاکی و دینداری مضاعف به ماه رمضان است. اینکه صلوات بفرستیم، استغفار کنیم و امانتدار باشیم و تعهدی از کسی بر گردن ما نباشد همه و همه پیش شرایط آمرزیده شدن در ماه رمضان است. وی در پایان افزود: آنچه امام رضا علیه السلام به اباصلت گفتند تاکید و مژده ای برای همه مسلمانان و شیعیان است که در آخرین روزهای ماه شعبان از رحمت خدا ناامید نشوند و به ادامه راه و پزهیزگاری با توجه بیشتری و رحمت خداوند قائل باشند لذا مژده بهره برداری از آخرین روزهای ماه شعبان از امام رضا علیه السلام آرامشی برای جاماندگان از کسب فضیلت در ماه شعبان است تا با توجه به دعا و استغفار و تلاوت قرآن از گناهان خود توبه نمایند تا با روحی پاک وارد ماه رمضان شوند اینکه انسان بتواند در آخرین روزهای ماه شعبان خود را برای خدا خالص کند نیازمند مراقبه است و این مراقبه باید با ساختارهایی توأم باشد. انجام عبادات، ادای امانات و دِین و ترس از خدا در امور پنهان و آشکار، رموزی است که منجر به پاکی انسان می شود هر چند که نباید نقش توکل را در این مهم فراموش کرد.
-
- ماه مبارک رمضان
- رمضان
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
تصاویر دیدنی و جالب از بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) منبع :سایت آستان قدرس رضوی
- 21 پاسخ
-
- علی بن موسی الرضا
- حرم امام رضا
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
دانستنیهای حرم امام رضا (ع) [align=justify]▪ پنجرهٔ نصب شده در رواق دار الاجابه دقیقاً در موازات مضجع شریف رضوی قرار دارد، البته با فاصلهٔ حدود ۱۵ متر . ▪ طرح ضریح قبلی مضجع شریف برگرفته از طرح های هندی بوده، در حالی كه ضریح جدید هنری ماندگار از طراحی ایرانی – اسلامی است . ▪ سنگ جدید منصوب بر مضجع شریف حضرت رضا(ع) به رنگ سبز، یكپارچه و از بهترین انواع سنگ می باشد و بر روی آن تاریخ ولادت، شهادت و همچنین حدیث شریف ثقلین و نیز آیه های شریف تطهیر ، اطیعوا… و اطیعوا الرسول … و یا ایتهاالنفس المطمئنه … نقش بسته است . ▪ با احداث صحنهای جمهوری اسلامی، قدس و جامع رضوی مساحت صحنها از ۱۹ هزار متر مربع به ۷۱ هزار متر مربع افزایش یافته است و در آینده با احداث صحنهای در دست اقدام به ۱۰۷۷۶۴ متر مربع بالغ می گردد . ▪ صحن های كوثر و غدیر، در دو طرف صحن جامع رضوی و هم اكنون در دست احداث است . ▪ ضریح جدید مطهر حضرت رضا ( ع ) ۱۲ تن وزن دارد . ▪ انتقال قطعات اسكلت ضریح مطهر از كارگاه ساخت در اماكن متبركهٔ رضوی تا روضهٔ منوره به دلیل حجم بزرگ و وزن زیاد، حدود ۲۰ ساعت بطول انجامید . ▪ ضریح فعلی پنجمین ضریح منصوب بر مرقد منور حضرت رضا(ع) می باشد. جالب است بدانید كه اولین آن : صندوقچه ای چوبی، دومین و سومین : فولادی و چهارمین با روكش طلا و نقره بوده است . ▪ مساحت طرح عظیم حریم حرم رضوی، نزدیك به شش برابر مساحت طرح های عمرانی در حرمین شریفین است . ▪ كار نصب ضریح جدید ۵۵ شبانه روز بطول انجامید و تمامی گروههای دست اندركار در حرم مطهر بطور شبانه روزی كار می كردند . ▪ اطراف ضریح مطهر چهارده محراب وجود دارد و محرابها به یك محراب بزرگ ختم می شوند و سپس در نوك محراب به كلمهٔ الله منتهی می گردند . ▪ دومین ضریح فولادی كه از حدود ۲۶۳ سال قبل بر مرقد مطهر حضرت رضا(ع) نصب شده بود به لحاظ وقف بر نصب دائمی برمضجع حضرت رضا(ع)، به عمق ۵/۲ متر در قسمت تحتانی اطراف قبر مطهر منتقل و نصب گردید . [/align]
- 12 پاسخ
-
- حرم امام رضا
- امام رضا
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
حتما می دونید که امروز روز زیارتی امام رضا (ع) هست و چون خیلی ها نیم تونن برن حرم آقا علی بن موسی الرضا می تونید از همین جا ایشان رو زیارت کنید پخش آنلاین و برخط حرم امام رضا پخش آنلاین و برخط روضه منوره آقا علی بن موسی الرضا (ع) روی لینک زیر کلیک کنید کلیک کنید مشکلی در مورد هر یک از لینک های زیر بود رد همین تاپیک اعلام بفرمایید
-
تصاویری زیبا از گنبدهای حرم آقا علی بن موسی الرضا (ع)
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در حرم امام رضا (ع)
تصاویری زیبا از گنبدهای بارگاه ملکوتی آقا علی بن موسی الرضا (ع) برای ددین تصاویر در اندازه واقعی روی لینک زیر هر تصویر کلیک کنید مشاهده تصویر در اندازه واقعی -
نقشه جهان در عصر امام رضا (ع) تا بارگذاری کامل تصویر لطفا شکیبا باشید
-
ياران امام رضا (ع) [align=justify]ابراهيم بن ابى البلاد وى از ثقات راويان و از قرّاء قرآن و ادباى زمان خويش است. حضرت رضا(ع) بر او ثنا فرموده و رساله اى به وى مرقوم داشته است. احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى كوفى وى از ثقات راويان حديث و صاحب « كتاب الجامع » است كه به « جامع بزنطى » معروف است. بزنطى از محضر حضرت موسى بن جعفر(ع) نيز كسب فيض نموده و نزد حضرت رضا(ع) مرتبه و منزلتى داشته و پس از آن حضرت، به فرزندش جوادالائمه(ع) نيز اختصاص داشته است. بزنطى از كسانى است كه متقدمان شيعه، احاديث منقول از وى را ـ گرچه مرسلاً نقل كرده باشد ـ موصوف به صحّت شمرده و به فقه و فضل وى اقرار داشته اند. وفات وى به سال 221 هجرى ( يعنى 18 سال پس از درگذشت حضرت رضا عليه السلام ) اتفاق افتاد. بزنطى منسوب به بيزانطيه، يكى از مستعمرات يونانى است كه توسط قسطنطين كبير در سده هفتم پيش از ميلاد تجديد بنا شده و پايتخت امپراتورى روم شرقى ( دولت بيزانس ) بود و به همين دليل نام قسطنطنيه را بر آن نهادند. بعيد نيست كه خود بزنطى يا پدران او، در جنگهاى بين مسلمانان و روم شرقى اسير شده و به ديار اسلامى انتقال يافته، يا به خواسته خويش به بلاد بين النهرين مهاجرت نموده و در كوفه سكونت گزيده باشند. از آن جا كه علاّمه در رجال خود از او به عنوان ( مولى السكونى ) ياد كرده، احتمال اسارت وى تقويت مى شود، زيرا به احتمال قوى ، معنى مولى در اين جا ( آزاد كرده ) است كه معلوم مى شود وى نخست غلام سكونى بوده كه خود از اصحاب حضرت صادق به شمار مى رفته و قضاوت بصره را بر عهده داشته و مردى موجّه شمرده مى شده است. احتمال ديگرى نيز موجود است و آن اين كه مولى به معنى حليف و هم پيمان باشد، اين نيز احتمال اسارت يا مهاجرت بزنطى را تأييد مى كند، زيرا معمولاً افراد غيرعرب خود را به شخصيتها يا قبايل معروف منتسب مى كردند و با آنان پيمان مى بستند. بزنطى از كسانى است كه متقدمان شيعه، تمامى احاديث منقول از وى را موصوف به صحّت شمرده اند و اقرار به فقه و فضل وى داشته اند. احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى وى شيخ قميين و فقيه بلامنازع و رئيس آن ديار بوده و پس از حضرت رضا(ع) از حضرت جواد(ع) و حضرت هادى (ع) نيز روايت نموده است. جدّ بزرگش سائب بن مالك، جزو وافدين بر پيغمبر(ص) بوده است كه پس از مدتى به كوفه مهاجرت نمود. سعد بن مالك بن احوص بن سائب اول كس از اشعريان است كه به قم مهاجرت نمود. علامه در شأن وى مى نويسد: از موجّهين شيعه و از خاندان جليل و بزرگى بوده است كه در كوفه مى زيستند. بكر بن محمد ازدى وى از خاندان آل نعيم و از ثقات اهل كوفه است كه عمرى دراز نمود. پيشتر، از محضر حضرت صادق(ع) و موسى بن جعفر(ع) نيز درك فيض كرده بود. جعفر بن بشير وشاء بجلى وى از زهّاد و عبّاد شيعه و در عين حال از ثقات راويان است. مسجد بجيله در كوفه منسوب به اوست. وشاء ظاهراً به فروش پارچه هاى ابريشمى الوان اشتغال داشته است. از آثار وى « كتاب المشيخة » ( كه مانند كتاب مشيخه ابن محبوب، معروف بوده است )، « كتاب الصلوة »، « كتاب الصيد » و « كتاب الذبائح » است. وى به جرم تشيّع دستگير و شكنجه شد. حمّاد بن عثمان وى از ثقات اصحاب حضرت صادق، حضرت كاظم و حضرت امام رضا عليهم السلام است و در كتابهاى رجال با لقبهاى ( ناب ) به معنى خالص و ( رواسى ) منسوب به تيره اى از قبيله قيس عيلان، ياد شده است. شيخ طوسى وى را در كتاب « الفهرست » به وثاقت و جلالت قدر، ستوده و تأليف كتابى را به او نسبت داده است. حمّاد از كسانى است كه به گفته كشّى ، اصحاب ما بر صحت احاديث وى اتفاق نظر دارند. كشّى وفات او را به سال 190 هجرى در كوفه نوشته است. حسن بن على بن فضال كوفى وى حضرت موسى بن جعفر(ع) را درك نموده و خود از خواص اصحاب حضرت رضا(ع) بوده است. خاندان فضال از بيوت علمى شيعه بوده اند، امّا پس از حضرت صادق (ع) به امامت فرزندش عبدالله افطح قائل شدند. كشّى امّا در رجال خويش، و قاضى نورالله در مجالس المؤمنين مى نويسند كه حسن در بيمارى خود كه به مرگ انجاميد، از مذهب فطحيه برگشته و به امامت موسى بن جعفر(ع) اعتراف نمود. شيخ انصارى در رسائل نوشته است: جمعى به امام عرض كردند: خانه هاى ما از كتب بنى فضال پر است، تكليف ما نسبت به آنها چيست؟ امام فرمود: به روايات آنها عمل كنيد، امّا باورهاى آنان را كنار بگذاريد. بارى ، حَسن از جهت زهد و وثاقت، در مرتبه والايى قرار داشته و كشى وى را از كسانى كه شيعه اجماع بر صحت رواياتشان نموده اند، ذكر كرده است. از تأليفات وى اين كتب را نام برده اند: « الزيارات، البشارات، النوادر، الردّ على الغالية، الشواهد من كتاب الله، المتعة، الناسخ و المنسوخ، الملاحم، الصلوات ». ابن فضال به سال 224 هجرى درگذشت. حسن بن سعيد اهوازى وى از اصحاب بزرگوار امام رضاست كه محضر حضرت جواد(ع) را نيز درك كرده و با هميارى برادرش حسين كه وى نيز از مقرّبان امام همام بوده، حدود سى كتاب نوشته است كه تعداد يادشده توسط مؤلفان پس از وى ، نمودار استقصاء تصنيف در زمينه هاى مختلف گرديد. حَسن، واسطه معرّفى على بن مهزيار اهوازى به محضر امام بوده است. حسين بن سعيد اهوازى برادر حسن بن سعيد است كه نامش گذشت. وى نيز محضر امام جواد(ع) را درك نموده است. اين دو برادر اصلاً اهل كوفه بودند كه به اهواز منتقل شدند و سپس حسين به قم مهاجرت نموده و در آن ديار رحل اقامت افكند و سرانجام نيز در بلده طيبه قم درگذشت. حسن بن على بن يقطين وى و برادرش حسين، فرزندان على بن يقطين، صحابى مورد اعتماد موسى بن جعفر(ع) و وزير دارايى هارون الرشيد، بوده اند. حسن از متكلمان شيعه است و از محضر حضرت رضا(ع) و پدر بزرگوارش استفاده نمود و كتابى در « مسائل ابى الحسن موسى بن جعفر » نوشت. حسين نيز از ثقات راويان امام رضاست. حسن بن محبوب سرّاد وى از ثقات اصحاب حضرت رضا(ع) و پدرش موسى بن جعفر(ع) بوده است. حسن را از اركان اربعه عصر خويش شمرده اند. سرّاد از هفتاد تن از اصحاب حضرت صادق(ع) روايت كرده است، و كتب زيادى نوشته و در وثاقت، مرتبه اى دارد كه اصحاب ما ( اماميه ) بر صحّت مرويات وى اجماع نموده اند. حسن بن محبوب در سن هفتاد و پنج سالگى به سال 224 هجرى در كوفه درگذشت. حسين بن مهران سكونى حسين سكونى از بزرگان واقفه بوده، ولى از حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا نيز روايت كرده است. وى كتابى در مسائل نوشته و علامه حلّى كتابى از موسى بن جعفر را به وى نسبت داده است. جدّش ابونصر با اين كه مذهب اهل سنّت داشته، از اصحاب حضرت صادق(ع) بوده است و روايات بسيارى از آن جناب بازگفته است. ابوهاشم جعفرى نام ابوهاشم، داود است كه فرزند قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن حعفر بن ابى طالب مى باشد. وى از ثقات راويان شيعه است كه نزد ائمه(ع) منزلتى والا داشته، پدرش قاسم، از حضرت صادق(ع) روايت مى كرده و خود علاوه بر صحابت حضرت رضا(ع)، محضر امام جواد(ع) و امام هادى (ع) را نيز درك نموده، و حتّى به قولى ، تا زمان حضرت ولى عصر(عج) زنده بوده است. ابوهاشم در بغداد مى زيسته و نزد ارباب دولت موجّه بوده است. وى ذوق ادبى نيز داشت و شعر هم مى سرود. دعبل خزاعى وى فرزند على بن رزين و از شاعران نامى زمان خويش بود. قصيده تائيه اش را كه در مدح اهل بيت(ع) سروده بود، براى حضرت رضا(ع) خواند و آن جناب جامه اى از خز به وى بخشيد. دعبل به سال 245 هجرى در ايام حكمرانى متوكل، درگذشت. ريان بن صلت اشعرى ريّان از ثقات اصحاب حضرت رضاست كه حضرت هادى را نيز درك نموده و كتابى در فرق بين آل و امت، كه مطالب آن را از حضرت رضا(ع) استفاده نموده، نوشته است. شيخ طوسى وى را با نسبت بغدادى و خراسانى آورده كه حاكى از اقامت در بغداد و خراسان ، يا سفر وى به اين دو سرزمين بوده است. زكريا بن آدم قمى فرزند عبدالله اشعرى است كه از ثقات و اجلاّء روات اماميه و مؤلف كتاب « المسائل للرضا » است. على بن مسيب كه خود از اصحاب حضرت رضاست مى گويد: به آن حضرت عرض كردم: موطن من از شما دور است، و نمى توانم همه وقت خدمت شما برسم، معالم دينم را از چه كسى فرا گيرم؟ فرمود: از زكريا بن آدم كه مأمون بر دين و دنياست. سهل بن يسع قمى جدّش عبدالله اشعرى قمى است و خود علاوه بر صحابت حضرت رضا(ع) از اصحاب حضرت موسى بن جعفر(ع) نيز بوده است. وى از ثقات اصحاب و راويان امام رضا(ع) است كه كتابى نيز دارد. صفوان بن يحيى كوفى بجلى وى پارچه فروش بود، و از همين رو، لقب ( بيّاع السابرى ) داشت. با اين حال، از روايان موثق بود و به سِمت وكالت حضرت رضا(ع) نير افتخار داشت. كشى وى را از اصحاب حضرت موسى بن جعفر(ع) برشمرده است. شيخ طوسى وى را اهل زمان خويش مى شمارد و مى گويد: وى در ورع و عبادت به مرتبه اى بوده كه در طبقه خود همتا نداشته است. صفوان را تأليفات متعددى است كه آنها را سى كتاب نوشته اند. از رجال شيخ چنين مستفاد مى شود كه وى محضر امام جواد(ع) را نيز درك نموده است. صفوان از كسانى است كه شيعه بر صحّت مرويّات وى و مرتبه فقاهت او اتفاق نظر داشته اند. عبدالرحمن بن ابى نجران كوفى وى از قبيله تميم و او ثقات وات و اصحاب حضرت رضا(ع) و امام جواد(ع) است و پدرش ابونجران از كسانى است كه از حضرت صادق(ع) روايت مى كند. شيخ نجاشى وى را به لفظ ( ثقة ثقة ) و به ( متعهداً على ما يرويه ) ستوده است. وى چندين كتاب نيز دارد. على بن جعفر بن محمد وى عموى حضرت رضا(ع) و از نيكان اهل بيت و ثقات و اجلاّء روات شيعه بوده است. ايشان به واسطه سكونت در ( عريض؛ از نواحى مدينه ) به عريضى مشهور است. على بن جعفر را در احكام، سؤالاتى از حضرت موسى بن جعفر بوده است كه در ابواب محتلف شيعه، مذكور و مورد استناد فقهاست. به علاوه، وى كتابى در مناسك حج دارد كه از برادر بزرگترش امام موسى بن جعفر(ع) استفاده نموده است. اين بزرگوار به استدعاى مردم قم بدين شهر انتقال يافت و در همان جا درگذشت. عبدالله بن مغيره بجلى وى از اصحاب حضرت موسى بن جعفر(ع) و حضرت رضا(ع) است. نجاشى وى را دوبار به وثاقت ستوده ( ثقة ثقة ) و فرموده است كه در جلالت و ديندارى و ورع عديل ندارد. عبدالله از كسانى است كه سى كتاب نوشته و او را از راويانى شمرده اند كه اصحاب ما به مقام فقهى اش اذعان نموده و مروياتش را به منزله صحيح شمرده اند. عبدالله بن صلت ابوطالب قمى از ثقات بوده و از محضر حضرت جواد(ع) نيز استفاده كرده و در تفسير هم كتابى نوشته است. عبدالسلام بن صالح ابوالصلت هروى ، از متكلمان و محدثان مشهور زمان خود بوده و نجاشى وى را به وثاقت ستوده است. وى در خراسان از محضر امام (ع) استفاده نموده است. كشى او را شيعه مى داند و مى گويد كتابى هم در تفسير نگاشته، ولى شيخ طوسى او را از اهل سنت مى شمارد. در « عيون اخبارالرضا »، روايات زيادى از او نقل شده كه بعضى دلالت بر اختصاص وى به حضرت رضا دارد. على بن اسباط مقرى كوفى وى نخست به مذهب فطحيه بود كه به ارشاد حضرت جواد (ع) به حق عدول نمود. ولى كشى او را از فطحيه شمرده است. على بن اسباط از وثيق ترين مردم زمان خود بوده و كتبى هم نوشته است. شيخ در كتاب « فهرست »، تأليف يكى از اصول اربعمائه را به او نسبت مى دهد. چنان كه از نام او پيداست، او را به مقرى ستوده اند، كه حاكى از اطلاع وى از علم قرائت است. على بن اسماعيل ميثمى وى از خاندان ميثم تمّار، صحابى بزرگوار امام على (ع) بوده است و خود از متكلمان بزرگ شيعه در عصر خويش است كه با ابوهذيل علاّف و نظّام مناظراتى داشته و كتابى به نام « الكامل »در امامت نوشته است. وى علاوه بر تخصص در كلام، از فقها و محدثان زمان خويش است كه در بصره سكونت داشته و كتابهاى وى از اين قرار است: « كتاب الطلاق، كتاب النكاح، كتاب مجالس هشام بن الحكم ». على بن مهزيار اهوازى وى از ثقات و معتمدين بوده است و علاوه بر صحابت حضرت رضا (ع)، محضر امام جواد(ع) و امام هادى (ع) را نيز درك نموده و وكيل آن امامان بوده است. پدر على ، نخست به دين مسيحى بوده كه اسلام آورده و گفته اند كه على نيز در كودكى به اسلام مشرّف شده است. شيخ طوسى وى را به جلالت ستوده و تعداد تأليفات او را سى اثر شمرده است. فضالة بن ايوب ازدى وى از اصحاب موسى بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) است. فضالة از ثقات روات شيعه و جزو كسانى است كه به نوشته كشى ، رواتشان را گرچه به طور ارسال نقل كرده باشند، اصحاب ما در شمار صحاح به حساب آورده اند و به فقه و مرتبت علمى آنان اتفاق نظر دارند، منتهى بعضى به جاى فضالة، عثمان بن عيسى را جزو اين كسان ( يعنى اصحاب اجماع ) نوشته اند. نجاشى از آثار او كتابهاى « الصلوة » و « النوادر » را نام برده است. محمد بن خالد برقى برقى منسوب به برقه رود قم است، كه پدر و جدّش از كوفه به اين محل مهاجرت كرده، سكنى گرفتند. محمد مردى اديب و عالم به اخبار عرب و ساير علوم بوده است. نيز وى از ثقات راويان شيعه و از اجلاء اصحاب حضرت موسى بن جعفر و امام رضا و جوادالائمة عليهم السلام است. منتهى غضائرى فرموده كه فضاله از ضعفا روايت مى كرده و نجاشى وى را ضعيف الحديث شمرده است. از آثار برقى كتاب « النوادر » را گفته اند. فرزندش احمد بن محمد بن خالد نيز از معاريف راويان شيعه و صاحب كتاب « المحاسن » است. محمد بن اسماعيل بزيع كوفى وى از ثقات راويان شيعه و از اصحاب موسى بن جعفر(ع) و حضرت رضا (ع) است كه حضرت جواد(ع) را نيز درك كرده است. نجاشى وى را از موالى ابوجعفر منصور ( دومين خليفه عباسى ) نوشته و افزوده است كه بيت بزيع از بيوت معروف بوده كه اسماعيل هم از همين خاندان است. به هر حال، وى و پدرش بزيع را در شمار وزرا آورده، وى را به وثاقت ستوده اند. از آثار او كتابى در حجّ است. محمد بن سنان خزاعى كوفى وى از اصحاب حضرت موسى بن جعفر، امام رضا و امام جواد عليهم السلام بوده است، ولى اقوال علما درباره او مختلف است. علامه در « خلاصة الاقوال » مرقوم داشته: شيخ مفيد فرموده است كه او ثقة است، امّا شيخ طوسى و نجاشى ابن غضائرى وى را تضعيف نموده و حتى اين غضائرى گويد: وى ضعيف و عالى است و به رواياتش التفات نمى شود. پس علامه مى افزايد: موجّه نزد من، توقف در روايات اوست. فوت ابن سنان به سال 220 هجرى بوده است. محمد بن ابى عمير ازدى وى از ثقات راويان و اصحاب امام كاظم، امام رضا و امام جواد عليهم السلام است كه خانه اش محل رفت و آمد شيعه بوده. ابن ابى عمير در بغداد مى زيسته و نزد موافق و مخالف احترام و منزلتى داشته است. هارون الرشيد وى را براى نپذيرفتن قضاوت يا براى نشان ندادن محل شيعيان، به زندان افكند و شكنجه كرد. گويند چهار سال در حبس هارون بود. ابن ابى عمير را تأليفات زيادى است؛ چنان كه كتابهاى وى را نود و چهار جلد نوشته اند و چون مدت حبس وى تمام شد، خواهرش از ترس، كتب وى را در محلّى مدفون ساخت كه به سبب رطوبت يا آب باران تلف شد، لذا وى پس از آزادى چون اسناد و رواياتى را كه با واسطه از ائمه نقل كرده، از ياد برده بود، احاديث مزبور را به حذف اسناد روايت مى نمود، ولى به واسطه وثاقت و جلالت شأن و اين كه از غير ثقات نقل حديث نمى كرده، اصحاب، روايات مرسله وى را تلقى به قبول نموده و به قول كشى اجماع بر صحت مراسيل وى دارند. فوت ابن ابى عمير به سال 217 هجرى اتفاق افتاد. موسى بن قاسم بجلى كوفى جد موسى ، معاوية بن واهب است كه از ثقات راويان حضرت صادق و موسى بن جعفر عليهماالسلام بوده و موسى از اصحاب حضرت رضا و جوادالائمة است و خاندان مزبور از قبيله بجيله اند كه از قبايل مشهور عرب است. شيخ در فهرست شماره تأليف وى را سى كتاب ( به تعداد كتب حسين بن سعيد ) مرقوم داشته، به اضافه كتاب « الجامع ». معاوية بن سعيد كندى كوفى وى را شيخ طوسى در جايى از اصحاب حضرت صادق شمرده و در جاى ديگر از اصحاب حضرت رضا و از اين كه برادرش محمد بن سعيد را نيز در شمار اصحاب حضرت صادق آورده، معلوم مى شود كه معاويه نيز شرف صحبت حضرت صادق را درك كرده و تا زمان امام رضا نيز مى زيسته كه به صحابت آن حضرت نيز مشرّف شده است و شاهد اين معنى ، حكايت اردبيلى است كه محمد بن سنان را از راويان حضرت رضا مى شمارد. به هر حال، انتساب معاويه به كندى حاكى است كه وى از قبيله كِنده كه از اعراب يمانى است كه حارث پادشاه حيره و حجر پدر امرؤالقيس، شاعر معروف از همين قبيله اند. نجاشى از تأليفات وى كتاب « مسائل الرضا » را نام برده است. معاوية بن حُكَيم جدّش معاوية بن عمار دهنى است كه از وجوه اصحاب حضرت صادق(ع) بوده است و اين معاويه نيز از ثقات و اجلاء اصحاب حضرت رضا(ع) است كه كتبى تأليف نموده كه از آن جمله است: « كتاب الطلاق، كتاب الحيض، كتاب الفرائض ». كشى وى را با چند تن ديگر نام مى برد و مى نويسد: اينان با اين كه تماماً فطحى مذهب بوده اند ولى از اجلاء علما و فقها و عدول رواتند و اتفاقاً همه از اهل كوفه اند. ممقانى پس از نقل عبارت كشى مى نويسد: نامبردگان تماماً امامى مذعب بوده اند و ممدوح به علم و فقه، و اطلاق فطحى بر اينان به اعتبار گرايش نامبردگان در آغاز به مذهب مزبور بوده ولى چون عبدالله افطح پس از حضرت صادق هفتاد روز بيش زنده نماند، اصحابش به حضرت موسى بن جعفر گراييده و از مذهب فطحيه عدول نمودند. محمد بن يونس بن عبدالرحمان وى از اصحاب حضرت رضا و جوادالائمه است، ولى شيخ كه وى را در شمار اصحاب اين دو بزرگوار آورده، ضمن برشمردن اصحاب موسى بن جعفر او را از ثقات اصحاب آن حضرت دانسته، لذا ابوعلى حائرى ، محمد بن يونس را نامى براى دو نفر قلمداد كرده است. ولى به استظهار استرآبادى و ممقانى ، محمد بن يونس نام يك نفر بيش نبوده است؛ و هم اوست كه هنگام تازيانه خوردن ابن عمير توسط عمال خليفه كه اسماى شيعيان را برشمارد، حضور داشته و وى را به ثبات و عزم و عدم افشاى نام شيعه تشجيع مى نموده و اين خود حكايت از جلالت قدر او دارد. يحيى بن يحيى تميمى وى گرچه از عامه است ولى مورد توثيق بوده است. ابن حجر در « تقريب التهذيب » وى را به عنوان ( ثقة، ثَبَت، امام ) مى ستايد و فوتش را در 224 مى نويسد. يونس بن عبدالرحمان وى از ثقات اصحاب موسى بن جعفر و حضرت رضاست. او از وجوه شيعه و صاحب منزلتى عظيم بوده است كه در ايام هشام بن عبد2الملك متولد شده و حضرت صادق(ع) را بين صفا و مروه ديدار كرده ولى از حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا روايت نموده است و حضرت رضا(ع) بعضى از اصحاب را در علم وفتوى به او ارجاع داده اند. نوشته اند كه واقفه حاضر شدند اموال فراوانى به وى بپردازند تا از قول به امامت حضرت رضا(ع) منصرف گردد و او قبول نكرد و بر حق ثابت ماند. تفريشى از كتاب « مصابيح الانوار » شيخ مفيد نقل مى كند كه ابوهاشم جعفرى كتاب « يوم وليله » يونس را به حضرت عسكرى (ع) عرضه داشت، حضرت پرسيد: تصنيف كيست؟ عرض كرد: نوشته يونس مولى آل يقطين است. امام فرمود: خداوند در روز رستاخيز در برابر هر حرف آن نورى به وى عطا فرمايد. عبدالعزيز بن مهتدى قمى كه سمت وكالت حضرت رضا(ع) را داشته به آن حضرت عرض كرد: من همه وقت موفق به زيارت شما نمى شوم، معالم دين را از چه كسى بگيرم؟ فرمود: از يونس بن عبدالرحمان. نقل شده است كه حضرت رضا(ع) سه بار بهشت را براى يونس ضمانت فرمود. يونس از كسانى است كه شيعه بر فقاهت و مقام علمى آنان و صحت احاديث منقوله از ايشان اجماع دارند. ابن نديم وى را علامه زمان خود شمرده است. يونس داراى تأليفات بسيارى است كه به قول شيخ در فهرست، بيش از سى كتاب است كه نام آنها را در فهرست مزبور و رجال نجاشى مى توان ديد. يونس بن يعقوب وى از ثقات اصحاب حضرت صادق و كاظم بوده و وكالت حضرت موسى بن جعفر را داشته و حضرت رضا(ع) را نيز درك نموده است. كشى وى را فطحى مذهب شمرده، ولى نجاشى مى نويسد: وى نخست فطحى مذهب بود، ولى از اين اعتقاد رجوع نمود. با اين حال، چون در سفر مدينه درگذشت، حضرت رضا(ع) حنوط و كفن و ساير ملزومات كفن و دفن وى را از مال خود فرستاد و به موالى ِ خود و پدر و جدّش توصيه كرد كه به جنازه اش حاضر شوند و حتى تهديد فرمود كه اگر مباشرين قبرستان بقيع به دليل اين كه او كوفى است و از مردم مدينه نيست، با دفن وى مخالفت كردند، بگوييد: وى از موالى حضرت صادق بوده است. مادر يونس، خواهر معاوية بن عمار است كه از خواص اصحاب حضرت صادق بود. نجاشى از تأليفات وى كتاب « الحجّ » را ياد كرده است. يعقوب بن يزيد انبارى وى از ثقات اصحاب حضرت رضا(ع) است. يعقوب را به لقب ( كاتب، انبارى و سلمى ) در كتب رجال ستوده اند. كه حاكى از پيشه كتابت وى است كه منشى منتصر عباسى بوده است و نسبت انبارى حاكى از تولد يا توطن وى در شهر انبار است كه شهرى در كنار دجله و در غرب بغداد بوده است، كه در زمان ساسانيان انبار غلات عراق محسوب مى شده است و نسبت سلمى به مناسبت انتساب وى به اين ديار است. يعقوب كتبى مرقوم داشته كه در فهرست شيخ طوسى و رجال نجاشى ياد شده است. يحيى بن يحيى تميمى وى گرچه مذهب سنت داشته، ولى مردى موثق و از اصحاب حضرت بوده است. ابن حجر وى را به عنوان ( ثقة، ثَبَت، امام ) مى ستايد و فوتش را به سال 226 مى نويسد. [/align]
-
فشرده اى از زندگانى امام رضا عليه السلام زادگاه هشتمين پيشواى شيعيان امام على بن موسى الرضا عليه السلام در مدينه ديده به جهان گشود. كنيه ها ابوالحسن و ابوعلى (1) لقبها رضا، صابر، زكى ، ولى ، فاضل، وفى ، صديق، رضى ، سراج الله، نورالهدى ، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفو الملك، كافى الخلق، رب السرير و رئاب التدبير(2). مشهورترين لقب مشهورترين لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اختصاص اين لقب گفته اند: «او از آن روى رضا خوانده شد كه در آسمان خوشايند و در زمين مورد خشنودى پيامبر خدا و امامان پس از او بود. همچنين گفته شده: از آن روى كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سرانجام، گفته شده است: از آن روى او را رضا خوانده اند كه مأمون به او خشنود شد.»(3) مادر امام در روايتهاى مختلفى كه به ما رسيده است نامها و كنيه ها و لقبهاى ام البنين، نجمه، سكن، تكتم، خيزران، طاهره و شقرا(4)، را براى مادر آن حضرت آورده اند. زادروز درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنين وفات آن حضرت اختلاف است. ولادت آن حضرت را به سالهاى (148، 151 و 153 ق) و در روزهاى جمعه نوزدهم رمضان، نيمه همين ماه، جمعه دهم رجب(5) و يازدهم ذى القعده(6) روز شهادت وفات آن حضرت را نيز به سالهاى (202، 203 و 206 ق) دانسته اند.(7) اما بيشتر بر آنند كه ولادت آن حضرت در سال (148 ق) يعنى همان سال وفات امام صادق عليه السّلام بوده است؛ چنان كه مفيد، كلينى ، كفعمى ، شهيد، طبرسى ، صدوق، ابن زهره، مسعودى ، ابوالفداء، ابن اثير، ابن حجر، ابن جوزى و كسانى ديگر اين نظر را برگزيده اند.(8) درباره تاريخ وفات آن حضرت نيز عقيده اكثر عالمان همان سال (203 ق)(9) است. بنابراين روايت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال(10) مى شود كه بيست و پنج سال آن را در كنار پدر خويش سپرى كرده و بيست سال ديگر امامت شيعيان را برعهده داشته است.(11) اين بيست سال مصادف است با دوره پايانى خلافت هارون عباسى ، پس از آن سه سال دوران خلافت امين، و سپس ادامه جنگ و جدايى ميان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سرانجام دوره اى از خلافت مأمون.(12) فرزندان گرچه كه نام پنج پسر و يك دختر براى او ذكر كرده اند، امّا چنان كه علاّمه مجلسى مى گويد: «اكثر، تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.»(13) به دسيسه مأمون و با سمّ او به شهادت رسيد و پيكر مطهر او را در طوس در سمت قبله قبه هارونى سراى حميد بن قحطبه طايى به خاك سپردند (14) و امروز مرقد او مزار آشناى شيفتگان است. منبع : http://www.imamreza.net/
-
امام رضا (ع) ناخدای کشتی تشیع در میان طوفان مرو
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در امام رضا (ع)
امام رضا (ع) ناخدای کشتی تشیع در میان طوفان مرو [align=justify]باید اعتراف کنیم که زندگی ائمه ، علیهمالسلام، به درستی شناختهنشده و ارج و منزلت جهاد مرارتبار آنان حتی بر شیعیانشان نیز پوشیده مانده است. علیرغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید درباره زندگی ائمه ، علیهمالسلام، امروز همچنان غباری از ابهام و اجمال، بخش عظیمی از زندگی این بزرگواران را فرا گرفته وحیات سیاسی برجستهترین چهرههای خاندان نبوت که دو قرن و نیم از حساسترین دورانهای تاریخ اسلام را دربرمیگیرد با غرضورزی یا بیاعتنایی و یا کجفهمی بسیاری از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است. این است که ما از یک تاریخچه مدون و مضبوط درباره زندگی پرحادثه و پرماجرای آن پیشوایان، تهیدستیم . زندگی امام هشتم ،علیهالسلام، که قریب بیستسال از این دوره تعیین کننده و مهم را فراگرفته از جمله برجستهترین بخشهای آن است که بجاست درباره آن تامل و تحقیق لازم به کار رود . مهمترین چیزی که در زندگی ائمه ، علیهمالسلام، بهطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسی» است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی بهطور آشکار با پیرایههای سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامی به حکومت جابرانه پادشاهی بدل گشت، ائمه اهل بیت ،علیهمالسلام، مبارزه سیاسی خود را بهشیوهای متناسب با اوضاع و شرایط، شدت بخشیدند. اینمبارزهبزرگترینهدفش تشکیل نظام اسلامی و تأسیس حکومتی بر پایه امامتبود. بیشک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی، و رفع تحریفها و کجفهمیها از معارف اسلامیو احکامدینی نیز هدف مهمی برای جهاد اهل بیتبه حساب میآمد. اما طبق قرائن حتمی، جهاد اهل بیتبه این هدفها محدود نمیشد و بزرگترین هدف آن، چیزی جز تشکیل حکومت علوی و تاسیس نظام عادلانه اسلامی نبود. بیشتریندشواری هایزندگیمرارتبار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان به خاطر داشتن این هدف بود و ائمه ، علیهمالسلام، از دوران امام سجاد ، علیهالسلام، وبعدازحادثه عاشورا به زمینهسازی دراز مدت برای این مقصود پرداختند. در تمام دوران صدو چهل ساله میان حادثه عاشورا و ولایتعهدیامام هشتم ،علیهالسلام، جریان وابسته به امامان اهل بیتیعنی شیعیان همیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاه های خلافتبه حساب میآمد. در این مدت بارها زمینههای آمادهای پیش آمد و مبارزات تشیع که باید آن را نهضت علوی نام داد به پیروزیهای بزرگی نزدیک گردید. اما، در هر بار موانعی برسر راه پیروزی نهایی پدید میآمد و غالبا بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مرکز اصلی این نهضت، یعنیشخصامامدر هر زمان و به زندان افکندن یا به شهادت رساندن آن حضرت وارد میگشت و هنگامیکهنوبتبه امام بعد میرسید اختناق و فشار و سختگیری به حدی بود که برای آماده کردن زمینه به زمان طولانی دیگری نیاز بود . ائمه ،علیهمالسلام، در میان طوفان سخت این حوادث هوشمندانه و شجاعانه تشیع را همچون جریانی کوچک اما عمیق و تند و پایدار از لابهلای گذرگاههای دشوار و خطرناک گذراندند . و خلفای اموی و عباسی در هیچ زمان نتوانستند با نابود کردن امام، جریان امامت را نابود کنند و این خنجر برنده همواره در پهلوی دستگاه خلافت، فرو رفته ماند و به صورت تهدیدی همیشگی آسایشراازآنانسلبکرد.هنگامیکه حضرتموسیبنجعفر،علیهالسلام، پس از سالها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد، در قلمرو وسیع سلطنت عباسی اختناقی کامل حکمفرمابود .در آن فضای گرفته که به گفته یکی از یارانامامعلیبن موسی، علیهالسلام، «از شمشیر هارون خون میچکید»؛ بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه سلامتبدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوارش مانع شود و با شیوه تقیهآمیز و شگفتآوری، جان خود را که محور و روح جمعیتشیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرترین خلفای بنیعباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران دهساله زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنجسالهجنگ هایداخلیمیانخراسان و بغداد به ما ارائه کند. اما به تدبر میتوان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه دراز مدت اهل بیت ،علیهمالسلام، را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهتگیری و همان اهداف ادامه میداده است. هنگامی که مأمون در سال صد و نود و هشت از جنگ قدرت با امین فراغتیافت و خلافتبیمنازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود. او برای این منظور، تجربه همه خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربهای که نمایشگر قدرت ، وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاه های قدرت از ریشهکن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او میدید که سطوت و حشمت هارونی حتی با بهبندکشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود. او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر جنگ های داخلی میان بنی عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده میکرد، بیشک لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدیتری بنگرد. شاید مامون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقعبینانه فکر میکرد. گمان زیاد بر این است که فاصله پانزده ساله بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و بویژه فرصت پنجساله جنگهای داخلی، جریان تشیع را از آمادگیبیشتریبرایبرافراشتنپرچم حکومتعلویبرخوردار ساخته بود. مامون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنبال همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد و این حادثه که در همه دوران طولانی امامت کمنظیر و یا در نوع خود بینظیر بود تحقق یافت. اکنون جای آن است که به اختصار، حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علیبن موسیالرضا ،علیهالسلام، در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن میتوانستسرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. دراین نبرد، رقیب که ابتکار عمل را به دست داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود مامون بود. مامون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم ودرایتیبیسابقهقدم در میدانی نهاد که اگر پیروز میشد و میتوانست آنچنان که برنامهریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقینا به هدفی دست مییافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علیبن ابیطالب ،علیهالسلام، هیچ یک از خلفایاموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دستیابند؛ یعنی میتوانست درخت تشیع را ریشهکن کند و جریان معارضی راکه همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود به کلی نابود سازد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مامونفائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود بهطور کامل شکست داد و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشهکن نشد بلکه حتیسالدویست و یک هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکتترینسالهایتاریختشیع شد و نفس تازهای در مبارزات علویان دمیده شد؛ و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانهای بودکهآناماممعصومدراین آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد. برای اینکه پرتوی بر سیمای این حادثه عجیب افکنده شود به تشریح کوتاهیازتدبیرمامونوتدبیرامام در این حادثه میپردازیم. مامونازدعوتامامهشتمبهخراسان چند مقصود عمده را تعقیب میکرد: اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصهفعالیتسیاسیآرامو بیخطر بود . همانطور که گفتم شیعیان در پوششتقیه،مبارزاتی خستگیناپذیر و تمام نشدنی داشتند، این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تاثیر توصیفناپذیریدر برهم زدن بساط خلافت داشت، آن دو ویژگی، یکی مظلومیتبود و دیگری قداست. شیعیان با اتکاء به این دو عامل نفوذ، اندیشه شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهلبیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبانخودمیرساندندوهرکسیرا که از اندک آمادگی برخوردار بود، به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن میساختند و چنین بود که دائره تشیع، روز به روز در دنیای اسلام گسترشمییافت و همان مظلومیت و قداستبودکه با پشتوانه تفکر شیعی اینجاو آنجا در همه دورانها قیامهای مسلحانه وحرکاتشورشگرانهرا بر ضددستگاههایخلافتسازماندهی میکرد. مامون میخواستیکباره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدانسیاستبکشاندو به این وسیله کارایینهضتتشیعراکه بر اثر همان استتار و اختفا روز به روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مامون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان میگرفت؛ زیرا جمعیکهرهبرشانفردممتازدستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلقالعنان وقتو متصرف در امور کشور است، نه مظلوم است و نه آن چنان مقدس. این تدبیر میتوانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه عقاید و افکاری که درجامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آنراازحد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها ممنوع و مبغوضاستازنظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام برانگیز استخارج سازد. دوم، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافت های اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافت هابود. مامون با این کار به همه شیعیانمزورانهثابتمیکردکهادعای غاصبانهو نامشروع بودن خلافت های مسلط کههموارهجزو اصول اعتقادی شیعه به حساب میآمده استیک حرف بیپایه و ناشی از ضعف و عقدههای حقارت بوده است. چه اگر خلافت های دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مامونهمکه جانشینآنهاستمیباید نامشروع و غاصبانه باشد و چون علیبنموسی الرضا، علیهالسلام، با ورود در این دستگاه و قبول جانشینی مامون او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیهخلفا هم از مشروعیتبرخوردار بودهباشند و این، نقض همه ادعاهای شیعیان است، با این کار نه فقط مامون از علیبن موسیالرضا ، علیهالسلام، بر مشروعیتحکومتخود و گذشتگان اعتراف میگرفتبلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع یعنی ظالمانه بودن پایه حکومتهای قبلی را نیز درهم میکوبید. علاوه بر این ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بیاعتنایی ائمه بهدنیانیزبا این کار نقض میشد کهآنحضراتفقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشتهاند نسبتبه آن زهد میورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی آنان باز شدبهسوی آن شتافتند ومثل دیگران خود را از آن متنعم کردند. سوم، این کهمامونبا این کار، امام را کههموارهیککانونمعارضهومبارزه بود درکنترل دستگاههای خود قرار میداد. به جز خود آن حضرت، همه سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود درمیآورد و این موفقیتی بود که هرگز هیچ یک از اسلاف مامون چه بنیامیه و چه بنیعباس بر آن دست نیافته بودند. چهارم، این که امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤال ها و شکوهها بود در محاصره ماموران حکومتقرار میداد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او میزدود و میان او و مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله میافکند. پنجم، این بود که با اینکار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب میکرد. طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر این که فرزندی از پیغمبر و شخصیتی مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است، ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیاطلبان از آبروی دینداران میکاهد و بر آبروی دنیاطلبان میافزاید. ششم، آن که در پندار مامون، امام با اینکار به یک توجیهگر دستگاه خلافتبدل میگشت، بدیهی استشخصی در حد علمی و تقوایی امام باآنحیثیتوحرمتبینظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومتبر عهده میگرفت هیچ نغمه مخالفی نمیتوانستخدشهای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد. این خود در حکم حصار منیعی بود که میتوانست همه خطاها و زشتیهای دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده بدارد . به جز اینها هدفهای دیگری نیز برای مامون متصور بود. چنان که مشاهده میشود این تدبیر بهقدری پیچیده و عمیق است که یقیناهیچکسجز مامون نمیتوانست آن را به خوبی هدایت کند و بدین جهتبود که دوستان و نزدیکان مامون از ابعاد و جوانب آن بیخبر بودند. از برخی گزارشهای تاریخی چنین برمیآید که حتی «فضلبن سهل» وزیر و فرمانده کل و مقربترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست، بیخبر بوده است.مامونحتیبرایاینکه هیچگونه ضربهایبرهدفهای وی از این حرکت پیچیده وارد نیاید داستانهای جعلی برایعلتوانگیزهاین اقدام میساخت و به این و آن میگفت. حقاً باید گفتسیاست مامون از پختگی و عمق بینظیری برخوردار بود. اما آن سوی دیگر این صحنه نبرد، امام علیابن موسیالرضا ، علیهالسلام،است و همین است که علیرغم زیرکی شیطنتآمیز مامون تدبیر پخته و همه جانبه او را به حرکتی بیاثر و بازیچهای کودکانه بدل میکند، مامون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایهگذاری عظیمی که در این راه کرد از این عمل نه تنها طرفی بر نبستبلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. تیری که با آن، اعتبار و حیثیت و مدعاهای امام علیبن موسیالرضا ، علیهالسلام، را هدف گرفته شده بود خود او را آماج قرار داد، به طوریکه بعد از گذشت مدتی کوتاه ناگزیر شد همه تدابیر گذشته خود را کانلمیکن شمرده، بالاخره همان شیوهای را در برابر امام در پیش بگیرد که همه گذشتگانش درپیشگرفتهبودند؛ یعنی «قتل» و مامون که در آرزوی چهره قداست مآب خلیفهای موجه و مقدس و خردمند، این همه تلاش کرده بود سرانجام در همان مزبلهای که همه خلفای پیش از او در آن سقوط کرده بودند، یعنی فساد و فحشا و عیش و عشرت توام با ظلم و کبر فرو غلطید. دریده شدن پرده ریا مامون را در زندگی پانزده ساله او پس از حادثه ولیعهدی در دهها نمونه میتوان مشاهده کرد که از جمله آن به خدمت گرفتن قاضی القضاتی فاسق و فاجر و عیاش همچون یحییبن اکثم و همنشینی و مجالست با عموی خواننده و خنیاگرش ابراهیمبنمهدیوآراستن بساط عیش و نوش و پردهدری در دارالخلافه او در بغداد است. اکنون به تشریح سیاست ها و تدابیر امام علی بن موسی الرضا، علیه السلام، در این حادثه میپردازیم: ۱) هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پر کرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مامون با نیتسوء حضرترا از وطن خود دور میکند، امام بد بینی خود به مامون را با هر زبان ممکن به همه گوشها رساند، در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانوادهاش، در هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که برای وداع انجام میداد، با گفتار و رفتار با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست، همه کسانیکه باید طبق انتظار مامون نسبتبه اوخوشبین و نسبتبه امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین میشدند در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه مامون که امام عزیزشان را اینطور ظالمانه از آنان جدا میکرد و به قتلگاه میبرد لبریز شد. ۲) هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد حضرت بشدت استنکاف کردند و تا وقتی مامون صریحا آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند. این مطلب همهجا پیچید که علیبن موسیالرضا ،علیهالسلام، ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مامون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است، دستاندرکاران امور که به ظرافت تدبیر مامون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همهجا منتشر کردند حتی فضلبن سهل در جمعی از کارگزاران و ماموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیدهام امیرالمؤمنین آن را به علیبن موسیالرضا ، علیهالسلام، تقدیم میکند و علیبن موسی دست رد به سینه او میزند. خود امام در هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن میرساندوهمواره میگفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کردم. طبیعی بود که این سخن همچون عجیبترین پدیده سیاسی، دهان به دهان و شهر به شهر پراکنده شود و همه آفاق اسلام در آن روز یا بعدها بفهمند که در همان زمان که کسی مثل مامون فقط به دلیل آنکه از ولیعهدی برادرش امین عزل شده استبه جنگی چند ساله دست میزند و هزاران نفر از جمله برادرش امین را به خاطر آن به قتل میرساند و سر برادرش را از روی خشم شهر به شهر میگرداند کسی مثلعلیبنموسیالرضا،علیهالسلام، پیدا میشودکه به ولیعهدی با بیاعتنایی نگاه میکند و آن را جز با کراهت و در صورت تهدید به قتل نمیپذیرد. مقایسهای که از این رهگذر میان امامعلیبنموسیالرضا،علیهالسلام، و مامون عباسی در ذهنها نقش میبست درست عکس آن چیزی را نتیجه میداد که مامون به خاطر آن سرمایهگذاری کرده بود. ۳) با این همه، علیبن موسیالرضا، علیهالسلام،فقط بدینشرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچ یک از شؤون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مامون که فکر میکرد فعلا در شروع کار این شرط قابل تحمل است و بعدا بتدریج میتوان امام را به صحنه فعالیتهای خلافتی کشانید، این شرط را از آن حضرت قبول کرد، روشن است که با تحقق این شرط، نقشه مامون نقش برآب میشد و بیشتر هدفهای او برآورده نمیگشت. امام در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهرا از امکانات دستگاه خلافتنیز برخوردار بود چهرهای به خود میگرفت که گویی با دستگاه خلافت، مخالف و به آن معترض است، نه امری نه نهی نه تصدی مسؤولیتی، نه قبول شغلی، نه دفاعی از حکومت و طبعا نه هیچگونه توجیهی برای کارهای آن دستگاه. روشن است که عضوی در دستگاه حکومت که چنین با اختیار و اراده خود، از همه مسؤولیتها کناره میگیرد، نمیتواند نسبتبه آن دستگاه صمیمی و طرفدار باشد، مامون بخوبی این نقیصه را حس میکرد و لذا پس از آنکه کار ولیعهدی انجام گرفت،بارها درصدد برآمد امام را بر خلاف تعهد قبلی با لطائفالحیل به مشاغل خلافتی بکشاند و سیاست مبارزه منفی امام را نقض کند، اما هر دفعه امام هوشیارانه نقشه او را خنثی میکرد. یک نمونه همان است که معمربن خلاد از خود امام هشتم نقل میکند که مامون به امام میگوید : اگر ممکن استبه کسانی که از او حرف شنوی دارند در باب مناطقی که اوضاع آن پریشان است، چیزی بنویس و امام استنکاف میکند و قرار قبلی که همان عدم دخالت مطلق است را به یادش میآورد و نمونه بسیار مهم و جالب دیگر ماجرای نماز عید است که مامون به این بهانه«که مردم قدر تو را بشناسند و دلهای آنان آرام گیرد»، امام را به امامت نماز عید دعوت میکند، امام استنکاف میکند و پس از اینکه مامون اصرار را به نهایت میرساند امام به این شرط قبول میکند که نماز را به شیوه پیغمبر و علیبن ابیطالب به جا آورد و آنگاه امام از این فرصت چنان بهرهای میگیرد که مامون را از اصرار خود پشیمان میسازد و امام را از نیمهراه نماز برمیگرداند، یعنی بناچار ضربهای دیگر بر ظاهر ریاکارانه خود وارد میسازد . ۴) اما بهرهبرداری اصلی امام از این ماجرا بسی از اینها مهمتر است: امام با قبول ولیعهدی، دستبه حرکتی میزند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آنروز و تا آخر دوران خلافتبینظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه امامتشیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست . تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه جز به خاصان و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آنها قرار نمیگرفت آن را به گوش همه رساند، مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مامون که در آن قویترین استدلالهای امامت را بیان فرموده است؛ نامه جوامعالشریعه که در آن همه رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را برای فضلبن سهل نوشته است، حدیث معروف امامت که در مرو برای عبدالعزیزبن مسلم بیان کرده است؛ قصائد فراوانی که در مدح آن حضرت به مناسبت ولایتعهدی سروده شده وبرخی از آن مانند قصیده دعبل و ابونواس همیشه در شمار قصائد برجسته عربی به شمار رفته است نمایشگر این موفقیت عظیم امام ،علیهالسلام، است . در آن سال در مدینه و شاید دربسیاریازآفاق اسلامیهنگامیکه خبر ولایتعهدیعلیبنموسیالرضا، علیهالسلام، رسید در خطبه فضائل اهل بیتبر زبان رانده شده بود و اهل بیت پیغمبر که نود سال علناً بر منبرها دشنام داده شده بودند و سالهای متمادی دیگر کسی جرات بر زبان آوردن فضائل آنها را نداشت، اکنون همه جا به عظمت و نیکی یاد میشدند، دوستان آنان از این حادثه روحیه و قوتقلب گرفتند، بیخبرها و بیتفاوتها با آنان آشنا شدند و به آن، گرایش یافتند و دشمنان سوگند خورده احساس ضعف و شکست کردند، محدثان و متذکران شیعه معارفی را که تاآن روز جز در خلوت نمیشد به زبان آورد، در جلسات درسی بزرگ و مجامع عمومی بر زبان راندند. ۵) در حالیکه مامون امام را جدا از مردم میپسندید و این جدایی را در نهایت وسیلهای برای قطع رابطه معنوی و عاطفی میان امام و مردم میخواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار میداد. با اینکه مامون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را طوری انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند، امام در همان مسیر تعیینشده، از هر فرصتی برای ایجاد رابطه جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد، در اهواز آیات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دلهایی که با او نامهربان بودند قرار داد، در نیشابور حدیثسلسلةالذهب را برای همیشه به یادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانهها و معجزههای دیگری نیز آشکار ساخت و در جایجای این سفر طولانی فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد. در مرو هم که سرمنزل اصلی و اقامتگاه دستگاه خلافتبود هرگاه فرصتی دستداد حصارهایدستگاه حکومت را برای حضوردرانبوهجمعیتمردمشکافت . ۶) نهتنها سر جنبانان تشیع از سوی امامبهسکوتوسازشتشویق نشدند بلکه قرائن حاکیاز آن است که وضع جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و شورشگرانی که بیشترین دورانهای عمرخودرا در کوههای صعبالعبور و آبادی های دور دست و با سختی و دشواری میگذراندند با حمایت امام علی بن موسی الرضا،علیهالسلام، حتی مورداحترامو تجلیل کارگزاران حکومتدر شهرهایمختلفنیز قرار گرفتند. هر ناسازگار و تند زبانی چون دعبل که هرگز به هیچ خلیفه و وزیروامیری رویخوش نشاننداده ودر دستگاهآنان رحل اقامت نیفکنده بودهو هیچکساز سرجنبانان خلافت از تیزی زبان او مصون نمانده بود و به همین دلیل همیشه مورد تعقیب و تفتیش دستگاههای دولتی بهسر میبرد و سالیان دراز، دار خود را بر دوشخودحملمیکردومیانشهرهاو آبادیهاسرگردانوفراریمیگذرانید، توانستبه حضور امام و مقتدای محبوب خود برسد و معروفترین و شیواترینقصیدهخود را که ادعانامه نهضتنبوی ضددستگاههایخلافت امویوعباسیاستبرای آن حضرت بسراید و شعر او در زمانی کوتاه به همه اقطار عالم اسلام برسد، به طوری که در بازگشت از محضر امام آن را از زبان رئیس راهزنان میان راه میشنود. اکنونبار دیگر نگاهی بر وضع کلی صحنه این نبرد پنهانی که مامون آن را به ابتکار خود آراسته و امامعلی بن موسیالرضا، علیهالسلام، را با انگیزههایی که اشاره شد به آن میدان کشانده بود میافکنیم. یکسال پس از اعلام ولیعهدی وضعیت چنین است: مامونچهدرمتنفرمانولایتعهدیو چه در گفتهها و اظهارات دیگر او را به فضل و تقوی و نسب رفیع و مقام علمیمنیع ستودهاست و او اکنون در چشم آن مردمی که برخی از او فقط نامی شنیده و حتی به همین اندازه هم او را نشناخته و شاید گروهی بغض او را همواره در دل پرورانده بودند به عنوان یک چهره در خور تعظیم و تجلیل و یک انسان شایسته خلافت که از خلیفه به سال علم و تقوی و خویشی با پیغمبر، بزرگتر و شایستهتر استشناختهاند. مامون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوشبین و دست و زبان تند آنان را ازخود و خلافتخود منصرف سازد بلکه حتی علیبن موسی،علیهالسلام، مایه ایمان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است در مدینه ، مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علیبن موسی ،علیهالسلام، به تهمتحرصبهدنیا و عشقبهمقامو منصب از رونق نیفتاده بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایشگران پس از دهها سال به فضل و رتبه معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است. کوتاه سخن آن که مامون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی به دست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دستبدهد. اینجابودکهماموناحساس شکست و خسران کرد و درصدد برآمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از این همه سرمایهگذاری سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتیناپذیر دستگاه های خلافتیعنی ائمه اهل بیت ،علیهمالسلام، به همان شیوهای متوسل شود که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند یعنی قتل. بدیهی است قتل امام هشتم پس از چنان موقعیت ممتاز بهآسانی میسر نبود. قرائن نشان میدهد که مامون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دستزدهاستکه شاید بتواند این آخرین علاج را آسانتر بهکار برد، به گمان زیاد این که ناگهان در مرو شایع شد که علیبن موسی ، علیهالسلام، همه مردم را بردگان خود میدانند، جز با دستاندرکاری عمال مامون ممکن نبود. هنگامی که اباصلت این خبر را برای امام آورد حضرت فرمود: «بارالها، ای پدیدآورنده آسمانها و زمین تو شاهدی که نه من و نه هیچیک از پدرانم هرگز چنین سخنی نگفتهایم و این یکی از همان ستمهایی است که از سوی اینان به ما میشود.» تشکیل مجالس مناظره با هر آن کسی که کمتر امیدی به غلبه او بر امام میرفت نیز از جمله همین تدابیر است. هنگامیکهامام مناظرهکنندگان ادیان و مذاهب مختلف را در بحث عمومی خود منکوب کرد و آوازه دانش و حجت قاطعش در همهجا پیچید مامون درصدد برآمد که هر متکلم و اهل مجادلهای را به مجلس مناظره با امام بکشاند، شاید یک نفر دراین بین بتواند امام را مجاب کند. البته چنان که میدانیم هرچه تشکیل مناظرات ادامه مییافت قدرت علمی امامآشکارترمیشد ومامون از تاثیر این وسیله نومیدتر. بنابر روایات یک یا دو بار توطئه قتل امام را به وسیله نوکران و ایادی خود ریخت و یکبار هم حضرت را در سرخسبه زندانافکندامااین شیوهها هم نتیجهای جز جلب اعتقاد همان دستاندرکاران به رتبه معنوی امام، به بار نیاورد، و مامون درماندهتر و خشمگینتر شد، در آخر چارهای جز آن نیافت که به دستخود و بدون هیچ واسطهای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت، دستخود را به جنایتبزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود. مهمترینچیزیکهدرزندگی ائمه ، علیهمالسلام، بهطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسی» است. در تمام دوران صدو چهل ساله میان حادثه عاشورا و ولایتعهدیامام هشتم ، علیهالسلام،جریانوابسته به امامان اهل بیتیعنی شیعیانهمیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاههای خلافتبه حساب میآمد. مامونازدعوتامامهشتم بهخراسان چند مقصود عمده را تعقیب میکرد: اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصهفعالیتسیاسیآرامو بیخطر بود . سوم، این کهمامونبا این کار، امام را کههمواره یککانونمعارضهومبارزه بود درکنترل دستگاههای خود قرار میداد. دوم، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتهابود، مامون با این کار به همه شیعیان مزورانه ثابت میکرد که ادعایغاصبانهونامشروع بودن خلافتهای مسلط که هموارهجزو اصولاعتقادی شیعه به حساب میآمده استیک حرف بیپایه و ناشیازضعف و عقدههای حقارت بوده است. هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پر کرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مامون با نیتسوء حضرترا از وطن خود دور میکند. هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرتمطرح شد حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مامون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند. امام در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهرا از امکانات دستگاه خلافت نیز برخوردار بود چهرهای به خود میگرفت که گویی با دستگاه خلافت، مخالف و به آن معترض است. کوتاه سخن آن که مامون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی به دست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دستبدهد. قرائن نشان میدهد که مامون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دستزدهاستکه شاید بتواند این آخرین علاج را آسانتر بهکار برد. تشکیل مجالس مناظره با هر آن کسی که کمتر امیدی به غلبه او بر امام میرفت نیز از جمله همین تدابیر است. [/align] -
فهرست مطالب این کتاب که به تدریج در ین بخش قرار خواخد گرفت لطفا مطلب اضافی در این بخش ارسال نکنید که حذف خواهد شد هر قسمت در یک پست ارسال خواهد شد و لینک پست ها به آنها اضافه می شود تاريخ آستان قدس رضوي (جلد 1) اهداء تقدير و سپاس سرآغاز اوضاع خراسان از صدر اسلام تا شهادت امام رضا اسلام درخراسان خراسان در زمان اميرالمؤمنين فرزندان هاني در خراسان ربيع بن زياد در خراسان خراسان در زمان بني اميه حکم بن عمرو غفاري در خراسان وفات ربيع بن زياد در خراسان قيام مردم خراسان بر ضد بني اميه خراسان در زمان بني عباس اعتراض يک مرد عرب به مأمون نهضت شعوبيه در خراسان فتنه رافع بن ليث در خراسان حرکت هارون به طرف خراسان مرگ هارون در طوس اقامت مأمون در خراسان احضار مأمون به بغداد درگيري امين و مأمون اضطراب در مرزهاي خراسان قيام علويان دعوت از امام رضا امام رضا در خراسان پيشنهاد خلافت به امام رضا ولايتعهدي امام رضا مجالس علمي خراسان در زمان امام رضا مجالس علمي امام رضا در خراسان مذاهب و فرق اسلامي در خراسان اوضاع اجتماعي خراسان شهادت امام رضا بيوتات متبرکه مدفن امام رضا قبه هارونيه مشهد طوس و مشهد رضا قصر حميد بن قحطبه يا کاخ فرمانداري طوس سرداب مطهر سنگ قبر مطهر امام رضا صندوق قبر مطهر مسئله طلاهاي صندوق مطهر انتقال طلاهاي آستان قدس به تهران بازگردانيدن طلاهاي صندوق به آستان قدس صندوق مطهر روي قبر در حال حاضر ضريح مطهر نصب ضريح جديد بر روي قبر مطهر قرار داد آقاي حافظيان با آقاي ذوفن قرار داد آقاي حافظيان با آستان قدس خصوصيات ضريح جديد طلا و نقره هائي که در ضريح مصرف شده خصوصيات ضريح مقدس اشياء داخل ضريح درب ضريح مطهر روپوش ضريح مطهر حرم مطهر امام رضا تخريب بقعه به وسيله امير سبکتکين بناء جديه روضه رضويه تخريب مجدد روضه مبارکه بناء مجدد حرم مطهر امام رضا ترکان غز و حرم امام رضا مغولان و روضه رضويه آغاز دهمين قرن بناء روضه رضويه بناء اصلي حرم امام رضا توسعه حرم مطهر تزئين و کاشي کاري حرم مطهر کتيبه هاي حرم مطهر محرابهاي حرم مطهر اشياء نفيسه بر ديوارهاي حرم درهاي ورودي به حرم گنبد مطهر امام رضا مناره هاي حرم مسجد بالا سر مبارک کتيبههاي مسجد بالا سر رواق دارالشکر رواق دارالشرف رواق دارالاخلاص رواق دارالولاية رواق دارالسياده رواق دارالحفاظ کتيبه هاي دارالحفاظ رواق دارالسلام کتيبه هاي رواق دارالسلام رواق دارالعزة رواق دارالذکر کتيبههاي رواق دارالذکر رواق دارالزهد رواق شيخ بهاءالدين عاملي رواق دارالعبادة رواق دارالسرور رواق گنبد حاتم خاني رواق دارالسعاده رواق دار الضيافة رواق الله ورديخان کتيبه هاي رواق الله ورديخان رواق دارالفيض کتيبه هاي روق دراالفيض رواق توحيد خانه صحن کهنه ايوان اميرعلي شيرنوائي کتيبه هاي ايوان طلاي صحن کهنه ايوان غربي صحن کهنه ايوان عباسي کتيبه هاي ايوان عباسي ايوان شرقي صحن کهنه کتيبههاي ايوان شرقي صحن کهنه صفه هاي صحن کهنه کتيبههاي صفههاي صحن کهنه حجره ها و غرفههاي صحن کهنه کتيبه هاي ايوان حجرات صحن کهنه نهر صحن کهنه سقاخانه صحن کهنه صحن نو ايوان طلاي صحن نو کتيبههاي ايوان طلاي صحن نو ايوان جنوبي صحن نو زير ساعت ايوان شرقي صحن جديد ايوان شمالي صحن نو کتيبه هاي ايوان شمالي صحن نو کتيبه هاي حجرههاي صحن نو صحن موزه ايوان بزرگ شمالي ايوان طرف مسجد گوهرشاد کتيبه هاي صحن موزه ترجمه کتيبه هاي صحن موزه جمع بندي مطالب گذشته دوره غزنويها دوره سلجوقيان دوره ايلخانان دوره تيموريها دوره صفويه زمان افشاريه زمان قاجاريه در زمان پهلوي تخريب بزرگ احداث اماکن متبرکه بعد از انقلاب اسلامي توسعه حرم مطهر تعمير رواق ها، گلدستهها و گنبد برداشتن نردههاي صحن موزه صحن قدس کتيبه هاي صحن قدس صحن جمهوري اسلامي دارالقراء بستهاي حرم مطهر درهاي اماکن متبرکه نوشته هاي در قبله حرم درهاي دارالحفاظ درب دارالسلام به دارالسرور در دارالشرف به دارالشکر درهاي ايوان اميرعلي شير درهاي صحن کهنه درهاي صحن نو درهاي صحن موزه دربهاي صحن قدس ساعت هاي استان قدس نقارهخانه آستان قدس اداره اماکن متبرکه خادمان،حافظان، نگهبانان و کفشداران اداره ي اماکن متبرکه کفشداري در آستان قدس وظايف مسئول بخش کفشداري نگهباني از اماکن متبرکه خدام آستان قدس آييننامه خدام آستان قدس رفاه زائران سراي داري خدمات روشنائي آستان قدس کارخانهي برق آستان قدس لوسترهاي رواقها و حرم مطهر مهمانسراي آستان قدس مهمانسرا در حال حاضر نذورات امداد زائران آگاهي حرم و بقاع متبرکه انتظامات حرم و رواقها قرائت قرآن در آستان قدس تلاوت قرآن در عصر حاضر غبارروئي از قبر مطهر اذان و مناجات در آستان قدس مجالس جشن و سرور مراسم عزا و ذکر مصيبت مراسم تحويل سال نو باز و بسته شدن دربهاي حرم مطهر دفن اموات در اماکن متبرکه قبرستان قتلگاه يا باغ رضوان سقاخانه ها و مراکز وضوء در اماکن متبرکه مراکز علمي، فرهنگي و هنري تدريس در روضه مبارکه رضويه مکتب خانههاي آستان قدس مدارس جديد آستان قدس دانشکده علوم معقول و منقول نامه آستان قدس تاسيس اداره کل فرهنگ آستان قدس تشکيلات فرهنگي و علمي بعد از انقلاب حوزه علميه امام رضا کتيبه اي ايوان جنوبي ايوان شمالي کتيبه هاي بالاي حجره ها ترجمه کتيبه هاي مدرسه ميرزاجعفر بخش جديد حوزه علميه امام رضا کتيبههاي ساختمان جديد ترجمه کتيبه هاي ساختمان جديد برنامهها و اهداف حوزه علميه رضويه کتابخانه آستان قدس کتابخانه رضويه از آغاز تا صفويه کتابخانه رضويه در عصر صفويه توجه رجال علم و ادب به کتابخانه رضويه محل کتابخانه رضويه نفائس کتابخانه رضويه فهرست نويسي در کتابخانه آستانه مقدسه تهيه کتاب توسط آستان قدس انتشارات کتابخانه آستان قدس ساختمان جديد کتابخانه مرکزي کتابخانه رضويه بعد از انقلاب اسلامي عکسبرداري از کتب خطي و اسناد کتابخانه انصار المهدي کتابخانه مسجد الرضا کتابخانه خواجه ربيع کتابخانه ملک آباد کتابخانه ملک ساختمان جديد کتابخانه ملک خصوصيات کتابخانه ملک کتابخانه وزيري در يزد وقف نامه کتابخانه وزيري تحويل کتابخانه به آستان قدس کتابخانه هرندي در کرمان کتابخانه مرتضوي در رفسنجان کتابخانه حسن کي استوان بنياد فرهنگي رضوي مؤسسه فرهنگي قدس کنگره جهاني امام رضا بنياد پژوهشهاي اسلامي انتشارات و چاپخانه آستان قدس شرکت به نشر امور فرهنگي، تبليغات و ارشاد موزه آستان قدس موزه ملک آباد موزه قرآن خزانه مبارکه آستان قدس خوانچه پيش روي مبارک خوانچه پائين پاي مبارک خوانچه پشت سر مبارک خوانچه بالا سر مبارک بالاي سر مبارک گوشه پيش روي مبارک گوشه پشت سر مبارک ديوار طرف پيش روي مبارک ديوار طرف پشت سر مبارک هنر در آستان قدس
- 51 پاسخ
-
- امام رضا
- آستان قدس رضوی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
چهل نکته خواندنی درباره حرم امام رضا(ع) نکاتی تاریخی، فرهنگی و معماری حرم امام هشتم [align=justify]نکته1 در سال 203 و به قولى 202 هجرى قمرى که حضرت رضا علیه السلام در طوس به شهادت رسیدند بدن مطهر آن امام همام را در باغ حمید بن قحطبه و در کنار قبر هارون خلیفه عباسى به خاک سپردند و نخستین بناى حرم مطهر همان بقعه هارون الرشید است که بعدها حرم را روى دیوارهاى قدیمى آن بنا نهادند و از آن به بعد طوس به مشهد الرضا تغییر نام یافت. نکته2 در سال 400 هجرى قمرى به دستور سلطان محمود غزنوى بناى بقعه و حرم تجدید بنا و منارهاى بر آن افزوده شد و پس از آن در زمانهاى مختلف اقداماتى به مرور صورت گرفته است . نکته3 سنگ مرقد نخستین که برای مشخص نمودن مدفن امام بر زمین نصب شده، سنگ بنای ساخت ضریح هم بوده است. آنچه مسلم است تا قرن هشتم هجری قمری ضریحی بر مضجع شریف نصب نبوده است. نکته4 در ابتدا حرم مطهر به صورت بنایی ساده، با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود، چنانکه بقعه مطهر تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان بود. نکته 5 مشهور است که از زمان صفویان گذاشتن ضریح بر مرقد امام مرسوم شده است و برخی احتمال دادند که ساخت ضریح از عصر تیموریان متداول گشته است. نکته6 28 هزار لامپ در حرم امام رضا علیه السلام روشن میباشد، که اکنون علاوه بر 28 هزار شعله برق، شش هزار لوستر نیز در ابعاد مختلف و با قدمتهای طولانی مورد استفاده قرار گرفته است. نکته7 ضریح اول، ضریحی چوبی بوده، با تسمههای فلزی و پوششی از صفحات طلا و نقره. این ضریح در زمان شاه طهماسب صفوی یعنی سال 957 هجری قمری ساخته و بر روی صندوق چوبی مضجع منور نصب میشود. در سال 1311 همزمان با تعویض صندوق به دلیل فرسودگی پایهها ضریح برچیده شده، پوشش طلا و نقره و جواهرات آن از چوبها جدا و به خزانه آستان قدس منتقل میشود. نکته8 ضریح دوم، ضریحی بوده فولادی مرصع، معروف به ضریح نگین نشان. این ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا نوه نادرشاه ساخته و به وقف بر فراز مرقد شریف نصب میشود. ضریح فولادی یا ضریح نگین نشان سقف نداشته، پنجرهها و شبکههای چهار طرف آن دارای گوی و ماسورههایی بوده است که با نگینهای کوچک یاقوت و زمرّد تزیین یافته و تعداد آنها به 2000 بالغ میشده است. به دلیل وضعیت ویژه این ضریح ذیلاً به عین کتیبه آن اشاره میشود. «نیاز رحمت ایزد مستعان، و تراب اقدام زوّار این آستان ملک پاسبان، سبط سلطان نادر شاه الحسینی الموسوی الصفوی، بهادرخان به وقف و نصب این ضریح و قبههای مرصع چهار گوشه ضریح مقدس مبارک موفق گردید. ( سنه 1160قمری) » نکته9 در زمان تولیت میرزا سعیدخان برای مصون ماندن نذورات داخل ضریح دوم ، شبکه و پوشش طلایی روی ضریح منور قرار میگیرد، و بدین ترتیب سقف آن پوشش مییابد. این ضریح به دلیل وقف دائمی بودن تا قبل از شروع عملیات جایگزینی و نصب اخیر ضریح مطهر جدید یعنی پنجمین ضریح بر مضجع شریف و زیر ضریح پیشین قرار داشت. ضمن عملیات اخیر محل نصب این ضریح تغییر یافت و به قسمت تحتانی حرم مطهر منتقل گردید. نکته10 در عصر پادشاهی فتحعلی شاه قاجار ضریحی فولادی و ساده به ابعاد (3×4) و ارتفاع 2 متر ساخته و روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب میشود که در اصل ضریح سوم محسوب میشود. نکته11 سقف ضریح سوم با چوبهای طلاکوب پوشش داشته و در سمت پایین ضریح در کوچک مرصعی قرار داشته است. به دلیل کوچکی و غیر مناسب بودن این ضریح پس از مدتی برداشته شده و به جای آن ضریح چهارم نصب میگردد. در حال حاضر این ضریح در موزه مرکزی آستان قدس رضوی در معرض تماشای بینندگان قرار دارد. نکته12 ضریح چهارم ضریح ملمع یا ضریح طلا و نقره، معروف به شیر و شکر است، این ضریح در سال 1338 بر روی ضریح نگین نشان یا ضریح دوم نصب میگردد. نکته13 طراحی ضریح چهارم توسط مرحوم استاد حافظیان انجام یافته و تحت نظارت ایشان کار اجرا و قلمزنی توسط مرحوم استاد هنرمند حاج محمد تقی ذو فن اصفهانی انجام گرفت. نکته14 ضریح چهارم دارای 05/4 متر طول و 06/3 متر عرض و 90/3 ارتفاع و 14دهانه به نشان چهارده معصوم بوده است. اضافه بر بهرهبرداری از طلا و نقره و جواهرات . نکته 15 پایهها، ستونها، کتیبههای سیمین با نقشهای مختلفی در نهایت مهارت قلمزنی شده بود. بین هر دو زاویه از پنجرههای ضریح مقدس یک صفحه بیضی شکل از طلا، که مجموعاً به هیجده عدد میرسید و هر یک به وزن تقریبی پنجاه مثقال بود احادیثی درباره فضیلت زیارت حضرت رضا علیه السلام به خط حاج شیخ احمد زنجانی معصومی کتیبه نوشته شده است . نکته 16 بر روی هر یک از دهانههای ضریح مقدس، از سمت پیش روی مبارک اسمی از اسمای چهارده معصوم علیهم السلام بر صفحهای فیروزه نشان از طلا و به خط ثلث و به قلم مرحوم حاج شیخ احمد زنجانی معصومی مکتوب بود. در بالای صفحات بیضی شکل، کتیبهای از نقره به طور برجسته، سوره مبارکه هل اتی را به قلم همان کاتب در برداشت. نکته 17 در چهار گوشه ضریح چهار خوشه انگور به عنوان نمادی از نحوه شهادت حضرت قرار داشت. بالای کتیبه سوره مبارکه «یس» و بر لب ضریح چهل و چهار برگ از نقره ملمع بین چهل و چهار گلدان ملمع نصب شده بود که بر روی صفحه مدور و محدب هر یک از آنها اسمی از اسمای حسنی الهی به طور برجسته و به خط ثلث و به رنگ سفید در زمینه لاجوردی مکتوب بود. نکته 18 پس از گذشت بیش از چهل سال از نصب ضریح پیشین موجباتی همچون فرسودگی، و سست شدن پایهها و ساختار ضریح و ساییدگی پوشش و روکشهای نقرهای و طلایی آن، ساخت و نصب پنجمین ضریح را ضروری مینمود. نکته 19 به دستور مقام معظم تولیت آستان قدس رضوی حضرت آیة الله واعظ طبسی، از سال 1372 مطالعات و بررسیهای مقدماتی ساخت ضریح آغاز گردید، و به دنبال آن طرحهای متعددی از طرف هنرمندان نامی کشور ارایه شد و نهایتاً توفیق طراحی ضریح نصیب استاد برجسته نگارگری کشور جناب آقای فرشچیان گردید. نکته20 به منظور ساختن آخرین ضریح نخست بر اساس طرح موجود پایهها و ساختار ضریح که ترکیبی از کار آهنگری و نجاری است توسط واحدهای مربوطه در آستان قدس رضوی در نهایت استحکام انجام گرفت و ساختاری مرکب از آهن و فولاد و چوب گردو برای نصب روکشها و پوشش طلا و نقره ساخته شد. نکته21 با آماده شدن طرح استاد فرشچیان کار قلمزنی و زرگری و به عبارت دیگر اجرای طرح که اساس کار ساخت ضریح و صورت پذیری آنست از تاریخ 12/11/75 تحت نظارت عالیه هنری استاد فرشچیان شروع شد و از میان چند نفر از هنرمندان قلمزن همچنان توفیق کار قلمرنی ضریح مطهر، نصیب استاد خدادادزاده اصفهانی گردید. نکته 22 پس از چهار سال با کار بی وقفه روزانه و بعضاً شبانه و همچنین با کار متوسط روزانه شش نفر در کمال ظرافت و امتیاز هنری و در نهایت صلابت و استحکام کار قلمزنی پایان یافت و ضریح برای حمل و نصب آماده گردید. از ویژگیهای ضریح مطهر جدید، ضخامت پوشش نقرهای آن است که حتی بعضاً به بیش از سه میلیمتر میرسد. نکته 23 عملیات اجرایی برچیده شدن ضریح پیشین و نصب پنجمین ضریح از شامگاه روز شنبه 21/10/79، پس از مراسم غبارروبی آغاز گردید، و با هماهنگی کامل نیروهای فنی - تخصصی مورد نیاز به طور متوسط روزانه هفتاد نفر در سازمانی منظم و منسجم با تقسیم کار و تعیین مسئولیت هر یک از بخشهای عملیاتی و مدیران مربوطه طبق جدول زمانبندی شده، تحت مدیریت جناب آقای مهندس مهدی عزیزیان، مدیر عامل سازمان عمران و توسعه حریم حرم امام رضا علیه السلام به مدت پنجاه روز جریان خود را طی نمود. کار بنای عشق و کعبه مقصود، و فراز آمدن معبد خورشید در فضایی معنوی و شورانگیز آغاز شد. نکته 24 محدوریت وقف به نصب بودن ضریح و عدم جواز شرعی انتقال آن از یک سو و از طرف دیگر، وجود موانع و مشکلات جدی فنی و معماری بر سر راه استحکام سازی پایههای نصب ضریح جدید موجب گردید تا پس از بررسی و مطالعات زیاد چاره کار به انتقال ضریح به قسمت زیرین حرم مطهر و نصب محاذی اطراف مضجع شریف دیده شود. نکته 25 از جمله اقدامات اساسی دیگری که همزمان با نصب ضریح مطهر صورت پذیرفت، بتون ریزی و کف سازی و مفروش نمودن کف حرم مطهر با سنگهای مرمر بسیار نفیس همراه با کانال کشی و برقراری سیستم تهویه و هوا دهی زمینی و دیواری است، و نیز مرمت آیینه کاریها و کاشیکاریها و کتیبههای روضه منوره از جمله دیگر اقداماتی بود که در جریان عملیات نصب ضریح به آن مبادرت شد. نکته 26 سنگ پلاک پیشین مضجع، که مرکب از 12 قطعه سنگ بود برداشته شده، به موزه مرکزی آستان قدس رضوی انتقال یافت، و به جای آن سنگ نفیس مرمر یکپارچه به طول 20/2 و عرض 10/1 و ارتفاع 90 سانت که در نهایت جلا و صفا و زیبایی حجاری شده بود نصب گردید. نکته 27 در اطراف ضریح مطهر به نشانه چهارده معصوم چهارده دهانه به شکل محراب طراحی و اجرا شده است. سیر نقشها و جهت قوسهای آن یکدیگر را همراهی و تکمیل کرده، و مدار یگانه آنها که نهایتاً به مرکز و نقطه واحدی میرسد، تداعی کننده اصل اصیل عرفانی مشاهده وحدت در کثرت و کثرت در وحدت میباشد، و نیز وحدانیت ذات باریتعالی و قائمیت و بازگشت پذیری کائنات و ممکنات را به او متجلی میسازد. نکته 28 در هشت لچکی چهار گوش ضریح مطهر، به سبک هنر اصیل ایرانی، از گل آفتابگردان که نمادی از شمس الشموس که یکی از القاب امام رضا علیه السلام است نقشهایی تعبیه شده است. در اطراف ضریح مقدس گلهایی پنج و هشت برگی به نشانه خمسه طیبه و هشتمین امام طراحی و اجرا شده است. نکته 29 دو سوره مبارکه «یس» و «هل اتی»، در بالای ضریح مطهر به صورت کتیبه دور تا دور ضریح نوشته شده است. طول کتیبه بالایی یعنی سوره مبارکه «یس» دارای 66/17 و عرض 18 سانتیمتر و طول کتیبه «هل اتی» 76/16 و عرض آن 14 سانت میباشد، هر دو کتیبه و دیگر خطوط بیرونی و داخلی ضریح مطهر که مشتمل بر آیاتی از کلام الله مجید و اسمای حسنی الهی و نامهای حجج خداوندی است، در کمال قوت و استحکام توسط خوشنویس نامی جناب آقای موحد نوشته شده است. نکته30 برای اولین بار پوشش داخلی ضریح مطهر، سقف و دیوارهای آن با نقش و نگارها و کتابت اسماء الهی، با خاتمکاری یه طرز بسیار بدیع و زیبا تزیین یافته است. طراحی نقوش داخل ضریح مطهر، توسط استاد فرشچیان انجام یافته، و اجرا و یا خاتمکاری توسط استاد هنرمند کشتی آرای شیرازی و همکارانشان صورت پذیرفته است. نکته31 ضریح مطهر جدید حدود 12 تن وزن داشته، ضخامت پوشش نقرهای و طلایی آن و اتصال روکشهای بدون پیچ یکی از ویژگیهای این ضریح است. طول ضریح 78/4 و عرض آن 37/3 و ارتفاع آن با محاسبه سنگ پایه 96/3 متر میباشد. نکته32 حرم مطهر مجموعهای است تقریباً مدور، که مرکز آن مضجع منور امام ابوالحسن الرضا علیه السلام قرار دارد. همچنین حرم مطهر که گنبد درخشان و طلایی برفراز آن قرار دارد، تقریباً در مرکز بناهای آستان مقدس واقع شده، و از نقطه نظر معماری و هنری بسیار بدیع و استوار، و زیبا و دل انگیز است. نکته33 سالانه در این حرم مطهر بیش از 700 هزار مُهر نماز مورد استفاده و جایگزین مُهرهای شکسته و کثیف میشود. نکته34 نامهای حرم مقدس امام رضا علیه السلام به ترتیب ذیل میباشد: آستان ملائک پاسبان - ارض اقدس - بقعة مبارکه - حرم مطهر - روضة رضویه - روضة مقدسه - روضة منوره - عتبة عالیه - قبلة هفتم - کعبة آمال - مرقد ملکوتی - مرقد منور - مضجع شریف - معین الضعفاء. نکته 35 سقف حرم دارای دو پوشش است، پوشش اول: که از زیر مشهود است، به صورت مقعر و مقرنس بوده، ارتفاع آن از سطح حرم تا نقطه پایانی سقف 80/18 متر میباشد، و پوشش دوم: همان لایه خارجی گنبد مطلی است. نکته 36 حرم مطهر تقریباً به شکل مربع بوده، و مساحت آن پس از توسعهیی که پس از انقلاب اسلامی انجام شد، به 139 متر مربع بالغ شده است، سطح حرم با سنگ مرمر مفروش گردیده، و تمام ازاره دور حرم با کاشیهای ممتاز و ظریف چینی مانند، با رنگهای بسیار دلپذیر، مشهور به کاشیهای سنجری مزین شده است، بر روی این کاشیها آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام با خط رقاع و ثلث، همراه با نقشهای اسلیمی نوشته و تزئین یافته است. نکته 37 از طریق چهار صفه یا ممر حرم مطهر، با رواقهای اطراف اتصال یافته، و زائرین از طریق آنها حضور حضرت تشرف حاصل مینمایند. پیش از این، در ضلع جنوبی حرم مطهر (پیش روی مبارک)، دو محراب بسیار نفیس و ممتاز از جنس کاشی چینی نصب بوده، که پس از توسعه به لحاظ قدمت و نفاست، به موزه آستان قدس منتقل شده است. نکته 38 حرم مطهر در اوایل قرن ششم یعنی دوران سلطان سنجر سلجوقی، با کاشیهای بسیار نفیس تزیین یافته، و وجود تاریخ 612 هجری قمری، که بیانگر دوران سلطنت سلطان محمد خوارزمشاه میباشد، گویای اقدامات و فعالیتهایی است، که در این زمان، در زمینه توسعه و مرمت ابنیه حرم مطهر انجام یافته است. نکته 39 حرم پاک امام، اضافه بر جلال معنوی و جذبه روحانی، و زیبایی و شکوه معماری، مزین به برخی از نفایس و مآثر ارزشمند است، تعدادی از هدایای بزرگان و حکمرانان گذشته، در قابهایی تعبیه شده، در مکانهایی از حرم مطهر، در برابر دید زائران قرار دارد. این جواهرات و نفایس که در هشت قاب چیده شده، شامل 104 قلم اشیای مختلف است. قدیمیترین آنها سلیمانیههایی است، با دور نقره، مربوط به 550 سال قبل، و دیگر شمشیری جواهر نشان و خنجر الماس نشان، و مروارید و تسبیح و انگشترهایی از الماس و برلیان درشت. نکته40 گنبد حرم از آجر ساخته شده، و سپس روی آن را با الواح مسی، که روکشی از طلا دارد پوشاندهاند، تذهیب این گنبد برای آخرین بار در سال 1010 تا 1016، در زمان شاه عباس صورت گرفته، و به طوری که از گفتههای محققان بر میآید، رویه و سطح این گنبد پیش از آن کاشیکاری بوده است.[/align]
-
در این نقشه مناطق سیزده گانه مشهد از هم جدا و شما می توانید با کلیک روی هر از گزینه ای سمت راست نقشه به مکان های مختلف شهر مشهد مثل بیمارستانها - ادارات - هتل ها - پارکینگها - مساحد - پمپ بنزین ها و .... دسترسی داشته باشید [flash1=http://www.imamreza.net/per/services/mashhad-map/mashhad-map.swf]width=700 height=500[/flash1] جهت دیدن نقشه در ابعاد بزرگتر روی لینک زیر کلیک کیند بزرگنمایی نقشه
-
[align=justify] گنبد مطهر بارگاه علی بن موسی الرضا مشخص ترين نماد و نشانه بيرونى حرم مطهر امام رضا عليه السلام، گنبد طلايى آن است كه مجاوران و مسافران با ديدن آن بناى بشكوه، سلام ودرودى بر هشتمين امام نثار مى سازند. بنا بر نقل كتب تاريخى ، نخستين گنبد بر فراز مزار قدسى حضرت امام رضا عليه السلام ، به فرمان سلطان سنجر سلجوقى (511 ـ 552 ق) و به كوشش وزير وى ، شرف الدين قمى ساخته شد. جنس آن گنبد از كاشى بود. گنبد آغازين همان است كه اينك از داخل حرم مطهر ديده مى شود و سطح مقعّر و مقرنس آينه كارى آن پيداست. در دوران شاه طهماسب صفوى ، پس از جمع آورى خشتهاى كاشى ، گنبدى با روكش طلا بر فراز گنبد پيشين بنا شد. اين همان گنبدى است كه امروزه در نماى بيرونى به چشم مى آيد. در شورش ازبكها، خشتهاى طلاى گنبد به چپاول رفت. در سال 1009ق كه شاه عباس صفوى از پايتخت آن روز، اصفهان، پياده رهسپار مشهد گرديد، مدتى در مشهد اقامت گزيد و دستور داد كه گنبد مطهر، بارديگر با خشتهايى از مس و روكش طلايى پوشيده شود و اين كار به دست كمال الدين محمود يزدى به تحقق پيوست. بر پايه آن چه در كتيبه گنبد ديده مى شود، اين كار در سال 1010ق آغاز شده و در سال 1116ق به پايان رسيده است. متن كتيبه گنبد كه اثر خامه خوشنويس نامدار ايرانى عليرضا عباسى است، و با قلم طلايى بر زمينه فيروزه اى به خط ثلث نوشته شده، چنين است: بسم الله الرحمن الرحيم من عظائم توفيقات الله سبحانه ان وفق السلطان الاعظم مولى ملوك العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوي و الحسب الباهر العلوي تراب اقدام خدام هذه الروضة المنورة الملكوتية مروّج آثار اجداده المعصومين السلطان ابن السلطان ابوالمظفر شاه عباس الموسوي الصفوي بهادرخان. فاستسعد بالمجيء ماشياّ على قدميه من دارالسلطنة اصفهان الى زيارة هذا الحرم الاشرف و قد تشرّف بزينة هذه القبة من خلّص ماله في سنة الف و عشر و تمّ في سنة الف و ستةعشر. بنا براين، گنبدى كه اينك مشاهده مى شود، همان بنايى است كه حدود چهارصد سال از ساخت آن مى گذرد. در سال 1084ق و در زمان شاه سليمان صفوى ، به دنبال وقوع زمين لرزه، به گنبد مطهر نيز آسيبهايى وارد آمد و شمارى از خشتهاى طلايى آن از جا كنده شد. وى دستور داد تا گنبد بازسازى شود و كتيبه اى بر آن افزوده گردد كه اين رخداد را حكايت نمايد. اين كتيبه اكنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد مطهر ديده مى شود. متن كتيبه يادشده چنين است: [align=justify] من ميامن منن الله سبحانه الذي زين السماء بزينة الكواكب و رصع هذه القباب العلى بدرر الدراري الثواقب ان استسعد السلطان الاعدل الاعظم و الخاقان الاكرم الافخم اشرف ملوك الارض حسبا و نسبا و اكرمهم خلقا و ادبا مروج مذهب اجداده الائمة المعصومين و محيي مراسم آبائه الطيبين الطاهرين السلطان بن السلطان شاه سليمان الصفوي الموسوي بهادرخان بتذهيب هذه القبة العرشية الملكوتية و تزيينها و تشرّف بتجديدها و تحسينها اذا تطرق اليه الانكسار و سقطت لبناتها الذهبية التي كانت تشرق كالشمس في رابعة النهار بسبب حدوث الزلزلة العظيمة في هذه البلدة الكريمة في سنة اربع و ثمانين و الف و كان هذه التجديد الجديد في سنة ثمانين و الف. كتبه محمدرضا امامي. در سال 1353 شمسى خشتهاى طلايى گنبد كه شفافيّت خود را از دست داده بود، برداشتند و پس از رنگ آميزى مجدّد آن با آب طلا، آن را در جاى خود قرار دادند. [/align] ابعاد گنبد به اين شرح است: ارتفاع از كف حرم تا زير سقف گنبد درونى 8/18 متر ارتفاع از كف حرم تا بالاى گنبد طلاى بيرونى 20/31 متر ارتفاع از اوّل طلاكارى تا تيزه گنبد 40/16 متر ارتفاع سر طوق گنبد 50/3 متر محيط خارجى 10/42 متر [/align] بخش حرم شناسی یا همان حرم امام رضا (ع) در پایگاه ایرانی سلام حرم امام رضا (ع) - تالارهای ایرانی سلام
-
- حرم امام رضا
- امام رضا
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
[align=justify] ضريح منوّر بارگاه علی بن موسی الرضا به درستى روشن نيست كه از چه زمان، نخستين ضريح بر روى قبر مطهر امام رضا عليه السلام نصب شده، اما مسلّم اين است كه تا قرن هشتم هجرى ، بالاى قبر مطهر ضريحى نبوده است؛ زيرا كسانى كه در آن تاريخ مشهد را زيارت كرده و گزارش سفر خود را نوشته اند، از وجود ضريح يادى به ميان نياورده، و تنها از صندوقى كه بر فراز قبر بوده است، خبر داده اند. از اين كسان مى توان جهانگرد نامور، ابن بطوطه را ياد كرد كه در سفرنامه خويش گزارش ديدار از مشهد را چنين مى نويسد: مشهد مكرّم امام رضا قبه هاى بزرگ دارد. قبر امام در داخل زاويه اى است با مدرسه اى و مسجدى در كنار آن. و اين عمارتها همه با سبكى بسيار زيبا و مليح ساخته شده و ديوارهاى آن كاشى است. روى قبر صندوق چوبى قرار دارد كه سطح آن را با صفحات نقره پوشانيده اند. از سقف مقبره قنديلهاى نقره آويزان است. از اين سخن پيداست كه در سال 734 هجرى ، يعنى زمان بازديد ابن بطوطه از مشهد، ضريحى بر بالاى قبر نبوده است. گرچه دليل معتبرى بر اين سخن نيست، امّا گويا گذاشتن ضريح از عصر صفويان آغاز شده و براى نخستين بار در زمان آنان بوده است كه بر آن قبر مطهر ضريحى برپا شده است. برخى نيز بر اين باورند كه نصب ضريح از روزگار تيموريان شروع شده و از آن پس تا كنون، در دوره هاى گوناگون و بر پايه نياز زائران حرم مطهّر، ضريحى جديد نصب شده است. بر اساس قراين و پژوهشهايى كه محققان انجام داده اند، ضريح كنونى ، پنجمين ضريحى است كه بر روى قبر مطهر امام رضا عليه السلام نصب شده است. براى آشنايى شما، اينك تاريخ و مشخّصات هر يك از اين ضريحهاى پنجگانه را مى نگاريم. ضريح اول: نخستين ضريح، ضريحى چوبى با تسمه هاى فلزى و پوشش طلا و نقره بوده است كه در اواسط قرن دهم يعنى در دوران شاه طهماسب صفوى به سال 957 ق. ساخته و بر روى صندوقچه چوبى نصب شده است. در كتيبه دور اين ضريح، سوره هل اتى به خط ثلث شيوا مكتوب بوده و در كتيبه طلايى سردر آن، تاريخ نصب بدين شرح نوشته بوده است: به توفيق الهى و تأييد پناهى و ائمه معصومين صلواة الله عليهم اجمعين، طهماسب بن اسماعيل از صفوى بوضع اين محجر طلا در اين موضع عرش اعتلا موفق و مؤيد گرديد (سنه 957). در سال 998 كه عبدالمؤمن خان ازبك، پس از قتل عام مردم خراسان، مايملك و اموال آنان را به يغما برد، بخشى از اموال آستان مقدس همچون قنديل هاى طلا، كتب و قرآن هاى نفيس خطى از جمله قطعه الماسى به درشتى يك تخم مرغ، و ميل طلايى كه به فرمان شاه طهماسب فراز مضجع مطهر نصب بوده است، همراه تعدادى از فرشهاى آستان مقدس، نيز، به هرات و بخارا برده مى شود. به هنگام نصب ضريح دوم، نخستين ضريح برچيده نمى شود و ضريح جديد روى آن قرار مى گيرد، امّا در سال 1311 شمسى كه صندوق طلاى مرقد منور به دليل فرسودگى پايه ها عوض مى شود، ضريح مذكور برچيده شده، طلا و نقره و جواهرات آن از چوب ها جدا گرديده و به خزانه منتقل مى شود. ضريح دوم: ضريح مرصّع فولادى معروف به ضريح نگين نشان است كه در سال 1160 هجرى به آستانه مقدس تقديم و بر فراز قبر مطهر نصب شده است. بر اساس شواهد تاريخى ، واقف ضريح، شاهرخ فرزند رضا قلى ميرزا، فرزند نادرشاه افشار و نوه شاه سلطان حسين صفوى است. اين ضريح، فولادى و بدون سقف بوده و پنجره ها و شبكه هاى چهار طرف آن با گوى ها و ماسوره هايى مزيّن به ياقوت و زمرّد آرايش يافته كه شمار آن به دوهزار مى رسيده است. در كتيبه اى كه بالاى در ورودى ضريح بوده، چنين آمده است: نيازمند رحمت ايزد مستعان و تراب اقدام زوار اين آستان ملائك پاسبان، سبط سلطان نادر شاهرخ شاه الحسينى الموسوى الصفوى بهادرخان، به وقف و نصب اين ضريح قبه هاى مرصّع چهار گوشه ضريح مقدّس مبارك موفق گرديد 1160 هجرى در زمان توليت ميرزا سعيد خان، براى مصون ماندن نذورات و جواهرات داخل ضريح مطهر، شبكه و پوشش مطلاّيى به عنوان سقف بر روى ضريح منوّر قرار مى گيرد. يكى از خصوصيّات ضريح دوم اين بود كه واقف به هنگام ساخت و نصب آن يادآور شده بود كه اين ضريح هرگز نبايد از روى قبر مطهر برداشته شود و انتقال آن به جاى ديگر جواز شرعى ندارد. از اين رو، تا پيش از نصب ضريح پنجم، اين ضريح در همان جاى خود بوده است، امّا با شروع عمليات نصب پنجمين ضريح و ضرورت زيرسازى هاى استوار و مستحكم براى ماندگارى طولانى آن، راهكارى براى حل اين مشكل درنظر گرفته شد. بدين منظور در طول دو سال، از طبقه زيرين رواق دارالولاية كه اينك رواق دارالاجابة در آن جا قرار دارد، مساحتى به شعاع 2 متر و عمق 90/2 از زير ضريح مطهر خاكبردارى شد، ديواره هاى آن با سنگ پوشش و آرايش يافت، و ضريح دوم به آن جا انتقال يافت. با اين كار، هم نظر واقف آن يعنى ماندن همواره ضريح بر قبر مطهر رعايت گرديد و هم بر استحكام پايه هاى ضريح كنونى افزوده شد. ضريح سوم: در روزگار سلطنت فتحعلى شاه قاجار، ضريحى فولادى و ساده به ابعاد 3متر در 4متر و با ارتفاع 2متر ساخته و روى ضريح نگين نشان نصب مى شود. سقف اين ضريح با چوبهايى طلاكوب پوشش يافت و در طرف پايين پاى مبارك درِ مرصّع تقديمى شاه قاجار نصب شده بود. اين ضريح تا پايان عهد نيابت توليت دكتر سيد فخرالدين شادمان برجا بود و سپس به موزه مركزى آستان قدس منتقل شد و اكنون نيز در همان جاست و بازديدكنندگان مى توانند آن را از نزديك ببينند. در سال 1330 شمسى ، نيابت توليت وقت، يعنى دكتر سيد جلال الدين تهرانى تصميم مى گيرد كه آن را برچيده و به جاى آن ضريحى نوين نصب كند. با اين كه نقشه هاى آن فراهم مى شود، اما به دليل دگرگونى اوضاع سياسى و اجتماعى ، اين كار به تأخير مى افتد. ضريح چهارم: سرانجام در سال 1338 شمسى ، ضريح سوم برداشته شد و به موزه انتقال يافت و به جاى آن، ضريحى جديد نصب گرديد؛ هر چند هنوز ضريح دوم در جاى خود قرار داشت. ضريح چهارم كه به ضريح شير و شكر معروف است، تا سال 1379 شمسى برپا بود و همه ما آن را به ياد داريم و تصاوير فراوانى از آن وجود دارد. درباره اين ضريح و مشخصات آن وحتى چگونگى قرارداد ساخت آن، اطلاعات خوبى در دست است. طرف قرارداد آستان قدس رضوى براى ساخت اين ضريح و ناظر اجراى آن، مرحوم سيد ابوالحسن حافظيان بود و استاد هنرمند، حاج محمدتقى ذوفن اصفهانى ، با همراهى شمارى از استادان، طراحى و اجراى ساخت ضريح را طى قراردادى كه در سال 1336 منعقد شد، پذيرفت. مرحوم حافظيان با گروهى از اهل خير تماس گرفت و آنان را به فراهم نمودن هزينه ساختن ضريح تشويق كرد و درنهايت مقرر شد كه اين كار با مشاركت مالى آستان قدس به سرانجام برسد. با تأمين بودجه اين كار توسط مردم نيكوكار و اختصاص بخشى از طلا و نقره و جواهرات مورد نياز آن از خرانه آستان قدس و آمدن هنرمندان اصفهانى به مشهد، كار ساخت ضريح در بست پايين خيابان و در يكى از ساختمانهاى حرم مطهر شروع شد و پس از دو سال و نيم كار پياپى ، ضريح جديد آماده نصب گرديد. معروف است كه سازندگان ضريح، براى استحكام آن به دنبال چوب گردوى خشك بودند تا پايه ها و اساس ضريح را روى آن قرار دهند. با توجه به كمياب بودن اين نوع چوب، مرحوم حاج حسين آقا ملك آن را تهيه كرد و در اختيار هنرمندان قرار داد. ضريح جديد به تاريخ 14 شعبان سال 1379 هجرى قمرى ، برابر با 22 بهمن ماه 1338 هجرى شمسى به جاى ضريح پيشين نصب شد. ويژگى هاى ضريح چهارم 1 ـ ضريح چهارم 14 پنجره دارد، داراى 05/4 طول، 06/3 متر عرض و 90/3 متر ارتفاع است و حدود هفت تن وزن است. 2 ـ پايه ها و ستون ها و كتيبه ها كه داراى پوشش نقره است، با نقش هاى اسليمى و ختايى زينت يافته است. 3 ـ بين هر دو زاويه از پنجره هاى آن، يك صفحه بيضى از طلا نصب شده كه وزن هر يك 50 مثقال است. 4 ـ بر روى هر يك از پنجره هاى آن، صفحه اى از طلا و نقره نصب است كه روى هر يك نام يكى از 14 معصوم به خط ثلث مرحوم شيخ احمد زنجانى نوشته شده و و پيرامون آن با فيروزه آرايش يافته است. 5 ـ بالاى اين كتيبه ها، بر صفحاتى نقره اى به برجستگى يك سانتى متر، سوره مباركه هل اتى نگارش شده است. 6 ـ در چهار گوشه آن، چهار خوشه انگور زرّين، به سان نمادى از شهادت مظلومانه حضرت به وسيله انگور زهرآگين ساخته شده كه وزن مجموع آنها 1250 مثقال است. 7 ـ گرداگرد ضريح روى صفحاتى از طلا، سوره مباركه يس به خط ثلث فضائلى كتابت شده است. 8 ـ بر فراز كتيبه يادشده، و بر لبه ضريح مطهر، 44 برگ از نقره ملمّع به طلا، در ميان 44 گلدان ملمّع، به شيوه بسيار زيبايى نصب شده و بر صفحه اى مدوّر و محدّب، نامى از اسماى حسناى الهى نوشته شده است. زمينه اين صفحات، ميناكارى لاجوردى است و با گلهاى رنگارنگ آرايش شده و خطوط برجسته آن طلاكارى شده است. اين اسماى 44گانه كه با چينشى دقيق، 12 نام ديگر از آن به دست مى آيد، به خط زنجانى است. 9 ـ سقف آن با قطعاتى از نقره طلاكارى شده، پوشش يافته و به گلهايى درشت و زيبا منتهى شده است. در چهار طرف سقف، چهار كتيبه به خط ثلث مرحوم محمّد رضوان ديده مى شود. 10 ـ پوشش داخلى سقف، رنگ روغن سفيد و آبى ايرانى است كه مرحوم رضوان آن را نگارگرى كرده است. پيرامون آن نيز در زمينه اى لاجوردى ، آيه نور يك بار به رنگ سفيد و با خط ثلث و يك بار به رنگ طلايى و با خط كوفى نگاشته شده است. 11 ـ بر روى سقف داخلى آن، اين دوبيتى نوشته شده است: هاتفى وصف اين ضريح بگفت عَـجَـز الصانعون عَن صِفتكبـهـر تـاريخ دُرّ معنى سُفت مـا عَـرَفـنـاكَ حقّ معرفَتِككه به حساب ابجد، از مجموع حروف مصراع چهارم آن، عدد 1379 به دست مى آيد كه تاريخ نصب ضريح به سال قمرى است. شگفت آن كه همين تاريخ به سال شمسى ، زمان جمع آورى آن و نصب ضريح پنجم شده است. گفتنى است مرحوم حافظيان از فاضلان برجسته خراسان بود و ساليانى چند در هندوستان و در كوههاى كشمير و سرچشمه هاى رود گنگ، به رياضت و تهذيب نفس مى پرداخت. او آيات قرآن و اسماى حسناى الهى را بر پايه علم اعداد، چينشى خاصّ مى داد و از آن نتايجى مى گرفت. بنابراين، همه نوشته هاى رو و داخل ضريحى كه وى ساخته است، برخاسته از منظور و هدفى بوده كه تنها آگاهان به آن رشته درك و فهم آن را مى توانند. مرحوم حافظيان خود گفته است كه در يكى از گوشه هاى ضريح، دوبيتى ديگرى نيز به اين ترتيب نوشته شده است: بنهاد ضريحى ز سر صدق به اخلاص بر مرقد شاهى كه به خورشيد دهد نورهر كس كه ببوسد، ز سر صدق بگويد: اى بوالحسن حافظيان! سعى تو مشكورضريح پنجم: در سال 1372 شمسى و در پى سايش و فرسودگى بخش هايى از ضريح چهارم و با توجه به روى آوردن روزافزون زائران و دلباختگان حرم مطهر رضوى ، لازم ديده شد كه ضريح جديدى كه داراى استوارى و استحكام بيشترى باشد، ساخته شود و به جاى ضريح پيشين نصب گردد. * * * بدين منظور، به كوشش آستان قدس رضوى ، كارشناسان زبردست و هنرمندان تواناى ايرانى گرد آمدند و با گزينش طرح استاد محمود فرشچيان ، كار ساخت ضريح جديد را آغاز كردند. نخست ستونها و پايه هاى آن كه آميزه اى از آهن و چوب است، ساخته شد و آن گاه كار قلمزنى و زرگرى بر روى پوششهاى طلا و نقره آن زير نظر استاد فرشچيان به استاد خداداده اصفهانى واگذار گرديد. پس از هفت سال كار پياپى ، سرانجام در روز سه شنبه 16 اسفند سال 1379 شمسى برابر با عيد قربان سال 1421 هجرى قمرى ، ضريح جديد براى زيارت مشتاقان آماده شد و پس از حدود دو ماه بسته بودن گرداگرد حرم مطهر، چشم زائران شيفته به بقعه منور امام روشن گرديد. همان گونه كه پيشتر گفتيم، در اين مرحله، ضريح دوم نيز به فضاى پايين حرم مطهر انتقال يافت. كار اصلى طرّاحى اين ضريح را استاد محمود فرشچيان، نامورترين نگارگر معاصر ايران در عرصه جهانى ، به صورت افتخارى انجام داده و در ازاى اين خدمت خود، هيچ گونه دستمزد و صله مادّى نخواسته و نستانده و تنها چشم به عنايت و شفاعت امام داشته است. وى خود چگونگى نقش آفرينى در اين كار را طى گفت و گويى بيان كرده كه آن را مى توانيد در اين جا بخوانيد. خوشنويسى آيات قرآن و ديگر نوشته هاى ضريح نيز همه اثر خامه هنرمند توانا، سيد محمّد موحّد است. ويژگى هاى ضريح پنجم 1 ـ طول: 78/4 متر، عرض: 73/3 متر، ارتفاع: 96/3 متر، وزن: 12 تن. 2 ـ صفحه هاى طلايى و نقره اى پوشش ضريح، ضخيم تر از صفحه هاى ضريح پيشين است و پيوند آنها با يكديگر بدون استفاده از پيچ هاى فلزى انجام گرفته است. 3 ـ در پيرامون ضريح سوره هاى هل اتى و يس خوشنويسى شده است. 4 ـ در نماى داخلى ضريح نيز اسماى حسناى الهى به گونه اى بديع خاتم كارى شده و نگاره هاى استاد فرشچيان به كوشش استاد كشتى آراى شيرازى به جلوه درآمده است. 5 ـ سنگ مضجع منوّر كه پيشتر از يازده قطعه تشكيل شده بود، سنگى از جنس مرمر يكپارچه است كه يرامون آن كتيبه هايى از آيات قرآن، در نهايت زيبايى و جلا و صفا حجّارى شده است. 6 ـ چهارده پنجره دارد كه هر يك به شكل محراب ساخته شده و محرابهاى هر يك از اضلاع، از بالا به هم پيوند مى خورد و به نام مقدّس الله كه جامع نامهاى جمال و جلال و كمال الهى است، منتهى مى شود. 7 ـ همه نقش ها، قوس ها، مقرنس ها، لچكى ها، كتيبه ها و... با نمادها و سمبل هاى معمارى هنرى بناى رفيع حرم مطهر رضوى هماهنگى دارد. 8 ـ در تقسيم بندى هاى ظاهرى و ترسيم گل ها و اشكال، به اعداد 5 (به نام خمسه طيبه)، 8 ( هشتمين امام شيعيان)، 12 (دوازده امام) و 14 (چهارده معصوم) و گل آفتابگردان (نمودى از لقب شمس الشموس) توجه خاصى شده است. ايجاد استحكامات و بتون ريزى كف روضه منوره و برقرارى سامانه هوادهى ديوارى و زمينى ، و نيز مرمّت آيينه كارى ها و كاشيكارى ها و كتيبه هاى پيرامون بقعه متبرّكه، از جمله اقداماتى بوده كه همزمان با عمليات نصب ضريح جديد صورت پذيرفته است. [/align] منبع : شبکه امام رضا
-
- ضریح
- ضريح منوّر بارگاه علی بن موسی الرضا
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
سخنان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به صورت فایل تصویری جهت چاپ در این تاپیک هم قصد داریم سخنان گوهر بار حضرت علی بن موسی الرضا (ع) را در قالب فایل های تصویری با فرمت PNG که بیشتر به درد چاپ و استفاده در محیط ها به کار برده می شود قرار دهیم امیدواریم که مورد پسند شما و حضرت باری تعالی قرار بگیرد لطفا به نکات زیر توجه کنید 1- لطفا تو این تاپیک پست اسپم ندید و برای تشکر ار دکمه تشکر اصتفاده کنید 2- شما هم اگر فایلی به این شکل دارید در قالب فایل PNG - JPEG - GIF -BMP در این قسمت قرار دهید 3- اگر تصویری رو قرار دادید لطف کنید و متن ترجمه شده اون رو هم زیرش بنویسید با نام گوینده سخن 4- جهت دانلود فایل ها صبر کنید تا عکس لود شده و سپس روی تصویر کلیک و راست کلیک کرده و گزینه Save Target As را بزنید تاپیک های مرتبط سخنان حضرت علی (ع) به صورت فایل تصویری جهت چاپ احادیث پیامبر گرامی اسلام به صورت فایل تصویری جهت چاپ سخنان امام محمد باقر (ع) به صورت فایل تصویری جهت چاپ
- 1 پاسخ
-
- سخنان زیبا
- سخنان موضوعی
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :