لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'امام علی'.
10 نتیجه پیدا شد
-
متن کامل کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی اثر شهید مرتضی مطهری
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در کتابخانه آنلاین
[info]نام كتاب : جاذبه و دافعه علی عليهالسلام جاذبه و دافعه علی عليهالسلام متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری چاپ نهم : تابستان 1368 ناشر : انتشارات صدرا ( با كسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهيد )[/info] فهرست مطالب پيشگفتار مقدمه قانون جذب و دفع : جاذبه و دافعه در جهان انسان اختلافات انسانها در جذب و دفع افرادی كه نه جاذبه دارند و نه دافعه مردمی كه جاذبه دارند اما دافعه ندارند اشتباه فلسفه هندی و مسيحی معنای حقيقی محبت اسلام دين جذب و دفع مردمی كه دافعه دارند اما جاذبه ندارند مردمی كه هم جاذبه دارند و هم دافعه علی شخصيت دو نيروئی بخش اول : نيروی جاذبه علی عليه السلام جاذبه های نيرومند تشيع مكتب عشق و محبت اكسير محبت حصار شكنی ( عشق ) ( عشق ) ، سازنده يا خراب كننده محبت و ارادت به اولياء دوستی خدا و مؤمنان در قرآن آياتی در وصف مؤمنان آياتی در مهر حضرت حق به مؤمنان آياتی در دوستی دو جانبه انسان و خدا نيروی محبت در اجتماع بهترين وسيله تهذيب نفس نظر سقراطی مشربان در تهذيب نفس نظر فيلسوفان نظر اهل عرفان و سير و سلوك نمونه هائی از تاريخ اسلام حب علی در قرآن و سنت رمز جاذبه علی بخش دوم : نيروی دافعه علی عليه السلام ناكثين و قاسطين و مارقين پيدايش خوارج اصول عقايد خوارج عقيده خوارج در باب خلافت عقيده خوارج درباره خلفا انقراض خوارج شعار يا روح ؟ مذاهبی كه شعارشان مرده و روحشان زنده است مذاهبی كه روحشان مرده و شعارشان زنده است روح تشيع در صدر اسلام " حقيقت " پرستان و " شخص " پرستان تشيع ، راهی در تشخيص حقيقت و تعقيب آن روح مذهب خارجی در روزگار ما دموكراسی علی قيام و طغيان خوارج مميزات خوارج 1 - روحيههای مبارزه گر 2 - عبادت پيشگان متنسك فوق العادگی پيكار علی با خوارج عدم جرأت غير علی بر اين كار 3 - كج فهمی خوارج ناآشنائی غير مهاجر و انصار با روح فرهنگ اسلامی توصيف علی از روحيه خوارج آلت قرار گرفتن مقدسان احمق و سخن علی در اين باره 4 - تنگ نظری خوارج خوارج امروز محكوميت كوته بينی از نظر علی ضربههای روحی خوارج تفقه در دين و رمز جاودانگی اسلام جهات گوناگون داستان تحكيم تفاوت حكومت قرآن و حكومت افراد سازگاری داستان تحكيم با اصول تشيع تأثير فوق اسلامی در يكديگر جلوهگاه انديشه خارجی در مكتبها سياست " قرآن بر نيزه كردن " لزوم پيكار با نفاق علی امام و پيشوای راستين- 5 پاسخ
-
- جاذبه و دافعه
- امام علی
-
(و 7 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
بارگاه مطهر حضرت مسلم بن عقيل عليه السلام جنب مسجد معظم كوفه و در ركن جنوب شرقى آن , مرقد مطهر سفير امام حسين(ع), اولين شهيد نهضت عاشورا, حضرت مسلم بن عقيل بن أبي طالب (ع) واقع است. حضرت امام حسين (ع) در سال 60 هجرى بسر عموى خويش, مسلم بن عقيل را به عنوان سفير ايشان به عراق فرستاد. حضرت مسلم در جنكى نابرابر , در روز هشتم ذي حجه همان سال در شهر كوفه به شهادت رسيد. صحن بارگاه چهار در دارد كه سه تاى آنها به مسجد معظم كوفه راه دارند و در چهارم رو به خيابان است. بر قبر مطهر گنبد طلايى باشكوهى با ارتفاع (28متر) قرار دارد. هر يک از آجرهاى اين گنبد با طلاي خالص به مقدار دو مثقال و نيم بوشانده شده است. تعداد اين آجرها (10315 عدد) بوده و ضلع هر آجر 20 سانتيمتر مى باشد. مساحت صحن كه مرقد هانى بن عروه (1) نيز در آن است (5344 متر مربع) مى باشد و در آن جند حجره قرار دارد. مساحت ضريح مطهر (19,6 متر مربع) مى باشد. جنب ضريح مطهر رواق قرار دارد. سقف رواق آينه كارى و ديوارهاى آن با كاشى هفت رنك بوشانده شده است. بشت ضريح مطهر آرامكاه مختار بن أبى عبيده ثقفى (2) قرار دارد. يادداشت ها: 1. هانى بن عروة, ميزبان و بشتيبان حضرت مسلم در كوفه. وى به همراه حضرت مسلم به دست مزدوران بنى أميه به شهادت رسيد. 2. مختار ثقفى در سال 64 هجرى, براى خون خواهى حضرت سيد الشهداء و انتقام از قاتلين ايشان و با شعار ( يالثارات الحسين) عليه بنى أميه قيام كرد. منبع :العتبة العلوية المقدسة - الصفحة الرئيسية
-
ترجمه متن فارسی خطبه های نهج البلاغه
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در نهـج البـلاغـه و صحیفه سجادیه
فهرست خطبه های نهج البلاغه خطبه شماره 1 خطبه شماره 2 خطبه شماره 3 خطبه شماره 4 خطبه شماره 5 خطبه شماره 6 خطبه شماره 7 خطبه شماره 8 خطبه شماره 9 خطبه شماره 10 خطبه شماره 11 خطبه شماره 12 خطبه شماره 13 خطبه شماره 14 خطبه شماره 15 خطبه شماره 16 خطبه شماره 17 خطبه شماره 18 خطبه شماره 19 خطبه شماره 20- 20 پاسخ
-
- ترجمه فارسی نهج البلاغه
- ترجمه
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
[align=justify] حدیث غدیر ● تسمیه و محل غدیر خم غدیر گودال آب است كه بعد از گذشتن سیل بر جای میماند و به زودی خشك میشود. فعیل به معنی مفعول است یعنی بر جای مانده (مغدور). یا فعیل به معنی فاعل است یعنی خیانت كننده (غادر و غدار). چون در وقت حاجت خشك میشود و به تشنگان خیانت میكند . غدیر خم نام واحهیی در سه میلی جحفه است كه قبایل خزاعه و كنانه در زمان جاهلیت در آن جا منزل میكردند. خم به معنی بدبوست. گویند هوای غدیر خم آن قدر ناسازگار است كه هیچ كودكی در آن تا سن بلوغ زنده نمیماند مگر آن كه به جای دیگر برود. جحفه بر وزن غرفه آبادیی است در اراضی ساحلی حجاز در جنوب شرقی رابغ بین مكه و مدینه (بین خلیص و بدر) كه به بدی آب و هوا شهرت دارد. این محل، میقات حاجیان شام و مصر و عراق بود كه از راه دریا به حجاز میرسیدند. ولی امروز متروك است و حاجیان در منزل رابغ احرام میبندند (قاموس؛ مجمع البحرین؛ المنجد؛ تهذیب الصحاح؛ اخبار مكه، ازرقی، ۲/۳۱۰؛ حواشی سیره ابن هشام، ۱/۹( . اهمیت غدیر خم، اهمیت غدیر برای شیعیان بدان سبب است كه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). در آنجا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام). را به ولایت و خلافت منصوب نمود. از این رو آنان دوری راه و بدی آب و هوا را تحمل میكنند و حتی المقدور خود را به جحفه و غدیر خم رسانده در آن جا احرام میبندند . اخیرا هم مسجدی در آن جا ساختهاند (خاطرات سفارت و سرپرستی حج، از نویسنده).حدیث غدیر كه قویترین نص و معتبرترین سند ولایت و خلافت علی (علیه السلام). است بدین شرح است: رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ). در اواخر سال دهم هجری كه دوران غزوات سپری شده و اكثر قبایل عرب به اسلام گرائیده بودند عازم حج گردید. این تنها حج او بعد از هجرت به مدینه بود ـ فریضه حج در سال نهم هجری واجب گردید ـ از این رو آن را حجهٔ الاسلام و حجهٔ الوداع نامیدند. به علاوه چون به حكم وحی الهی ولایت علی (علیه السلام). را ابلاغ و در نتیجه دین را كامل و نعمت را تمام فرمود آن را حجهٔ الوداع و حجهٔ الكمال و حجهٔ التمام گفتند. در این سفر زوجات و اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم). و وجوه مهاجرین و انصار و تعداد بسیاری از اهالی مدینه و حومه آن همراه بودند . رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). در مدینه به جامه احرام در آمد و روز پنجشنبه پنج روز مانده از ذیقعده بعد از نماز ظهر از شهر بیرون آمد و به ذوالحلیفه بیرون مدینه منتقل گردید. چون امر شده بود كه هر كس بتواند باید كه در این سفر همراه باشد با آن كه بیماری حصبه (یا آبله) در منطقه مدینه شیوع داشت و عدهای بیمار بودند لااقل ۹۰ هزار ـ یا ۱۱۴ یا ۱۲۴ هزار ـ نفر به معیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). عزیمت كردند. تعدادی هم بین مدینه و مكه ضمیمه شدند مانند عشایر سر راه و آنان كه همراه امیرالمؤمنین (علیه السلام). و ابوموسی اشعری از یمن باز میگشتند . سفر به مكه ده روز و به قولی هشت روز طول كشید و رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). بعد از عبور از منازل یلملم، سیاله، عرق الظبیه، روحاء، منصرف، متعشی، اثابه، عرج، سقیاء، ابواء، جحفه، قدید، غمیم، مر الظهران و سرف روز یكشنبه چهارم یا سهشنبه ششم ذیحجه وارد مكه گردید و مناسك حج را به شرحی كه در كتب سیره مسطور است به جای آورد (طبقات الكبیر، ابن سعد، ۳/۲۵۵؛ امتاع الاسماع، مقریزی، ۴/۵۱۰؛ الغدیر، امینی، ۱/۹؛ سیره ابن هشام، ۲/۶۰۱؛ السیرهٔ الحلبیهٔ، حلبی، ۳/۲۸۳؛ درر الفوائد، جزایری، ۷۳). خطبه غدیر، در راه بازگشت به مدینه (روز ۱۸ ذیحجه سال دهم هجرت). وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم). به منزل غدیر خم رسید فرشته خدای بر او نازل گشت و این آیت را در شأن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام). ابلاغ نمود: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمك من الناس... (مائده، ۶۷). یعنی: ای پیغامبر فرستاده، برسان آن چه فرو فرستاده شده است به تو از خدای تو اگر نرسانی چنان است كه هیچ یك از پیغامهای خدا را نرسانیده باشی. خدا ترا از مردمان نگاه میدارد... برای اجرای امر الهی رسول خدا دستور داد حاجیانی را كه از پیش رفته بودند و آنان كه هنوز حركت نكرده بودند توقف كنند سپس فرمود در محل غدیر خم، محوطهای را كه پنج درخت سمره (خارین). در اطراف آن بود از خس و خاشاك ستردند و روی درختها سایبان گستردند. روز پنجشنبه هجدهم ذی حجه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، نماز ظهر را پیشاپیش مسلمانان در آن محل بگزارد. آفتاب به قدری سوزنده بود كه مردم قسمتی از ردای خود را زیر پا میافكندند و قسمتی را روی سر میكشیدند. بعد از نماز بر منبری از جهاز شتران كه در وسط جمعیت آماده شده بود بالا رفت و خطبه مبسوطی در شرح وظائف مسلمانان و مناقب اهل بیت ایراد نمود متن كامل این خطبه را سپهر در ناسخ التواریخ (۱/۴۹۵) نقل كرده است. در پایان خطبه، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). دو بازوی علی را گرفته برافراشت به طوری كه زیر بغل هر دو پیدا شد. آن گاه فرمود: ایها الناس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم؟ ای مردم چه كسی از جان مردمان به ایشان از خودشان (نزدیكتر) و سزاوارتر است؟ همه گفتند : خدای و رسول او بهتر میدانند. پیغمبر فرمود: ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم، فمن كنت مولاه فعلی مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات). ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابعض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار. الا فیبلع الشاهد الغایب» یعنی خدای مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان به ایشان سزاوارترم . هر كه را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به قول امام احمد بن حنبل چهار بار مكرر فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار كسی باش كه طرفدار علی باشد و خصم آن باش كه با او بستیزد. دوست بدار هر كه او را دوست دارد. و دشمن بدار هر كه او را دشمن دارد و یاری كن هر كه او را یاری كند و خوار بدار هر كه او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا كه او میگردد به هوش باشید باید هر كس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند (اسباب النزول، واحدی، ۱۵۰؛ فضائل الخمسهٔ، فیروزآبادی، ۱/۳۸۸؛ تفسیر كشف الاسرار، میبدی، ۳/۱۸۱؛ و عموم تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان، وافی، مجمع الزوائد، هیثمی، ۹/۱۵۶؛ ثمار القلوب، ثعالبی، ۵۱۱) . به محض این كه خطبه و ابلاغ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم )به پایان رسید هنوز مردم متفرق نشده بودند كه این آیت نازل گشت: «... الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا ...» یعنی: امروز دین شما را برای شما به كمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و از این كه اسلام دین شما است خشنود گشتم (مائده، ۳) . پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم )پس از دریافت این وحی فرمود: «الله اكبر علی اكمال الدین و اتمام النعمهٔ و رضی الرب برسالتی و الولایهٔ لعلی بعدی» از همه بزرگتر است آن خدایی كه دین را كامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است. سپس سراپرده ویژهای برافراشتند و به امر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم )مردان و زنان، از جمله زنان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم )در محضر او با علی بیعت كردند. بعد از این مراسم به دست خود عمامهای بر سر علی نهاد و دنباله آن را پشت سرش مرتب كرد. این تكریم را كه در موارد استثنائی و هنگام انتصاب به امارت انجام میشد «تتویج» یا تاجگذاری میگفتند. بعد از این مراسم، بزرگان صحابه به تهنیت علی پیش آمدند. مقدم بر همه ابوبكر و عمر بودند كه گفتند: «هنیئا لك (به قولی بخ بخ لك) یا ابن ابی طالب، اصحبت مولی كل مؤمن و مومنهٔ» گوارا باد ترا ای پسر ابوطالب. به به از این نعمت صبح میكنی و شام میكنی در حالی كه مولای همه مردان و زنان با ایمان شدهای. ابن عباس گفت: به خدا سوگند كه اكنون پیمان تو بر گردن همه واجب گردید. حسان بن ثابت شاعر خاص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم )نیز قصیدهای در تهنیت مراسم غدیر از جایگاهی رفیع با صدای بلند انشاء نمود كه مورد تحسین و استقبال آن حضرت واقع شد. شش بیت ذیل از آن قصیده است: ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اسمع بالنبی منادیا فقال: «فمن مولاكم و نبیكم فقالوا: و لم یبدوا هناك تعامیا الهك مولانا و انت نبینا و لم تلق منا فی الولایهٔ عاصیا فقال له: «قم یا علی فاننی رضیتك من بعدی اماما و هادیا فمن كنت مولاه فهذا ولیه فكونوا له اتباع صدق موالیا» هناك دعا: اللهم وال ولیه و كن للذی عادی علیا معادیاپیامبر مسلمانان روز غدیر با صدای بلند ایشان را مخاطب ساخت ندای پیغمبر را باید با گوش جان شنید پس گفت: مولی و پیامبر شما كیست؟ آنان گفتند و ابهامی در سخن ظاهر ننمودند: خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی و هیچ یك از ما را در ولایت خود نافرمان نخواهی دید پس بدو گفت: برخیز ای علی كه من بعد از خود ترا به راهنمایی و امامت پسندیدم (برگزیدم). هر كه را من مولی و سرورم این علی نیز ولی او است باید كه همه پیرو راستین و دوستدار و طرفدار او باشید در آن جا دعا كرد و گفت: خدایا طرفدار یاران علی باش و هر كس با علی دشمنی كند تو دشمن او باش (فیض القدیر، ۶/۲۱۷؛ كنزالعمال، ۸/۶۰؛ الریاض النضرهٔ، ۲/۱۷۰، ۲۱۷؛ المسند، احمد بن حنبل، ۴/۲۸۱؛ ذخائر العقبی، طبری، ۶۸؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ۸/۲۹۰؛ اعیان الشیعه، ۱/۲۹۰ به بعد؛ الغدیر، ۲/۴۳ به روایت از مرزبانی و ابن مردویه اصفهانی و ابونعیم اصفهانی و جلال الدین سیوطی و هشت محدث دیگر سنی و بیست و شش محدث شیعی) . ● دلایل اهمیت حدیث: ۱) هیچ یك از احادیث نبوی در صحت و تواتر به پایه حدیث غدیر نمیرسد. سخنان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم )و بیعت مسلمانان با علی در بزرگترین اجتماع اسلامی كه تا آن روز نظیر نداشت و در محضر بزرگان صحابه برگذار گردید. امیرالمؤمنین (علیه السلام)در دوران خلافت واقعه غدیر را مكررا در محاجه با مخالفان و یاغیان در محضر مسلمانان یادآوری كرد و هر بار جمعی از صحابه كه در غدیر حضور داشتند برخاستند و شهادت دادند (المستدرك علی الصحیحین، حاكم نیشابوری، ۳/۳۷۱؛ مسند، ابن حنبل، ۱/۱۱۸، ۵/۳۶۶؛ خصائص امیرالمؤمنین (علیه السلام)، نسائی، ۹۳؛ البدایهٔ و النهایهٔ، ابن كثیر شامی، ۵/۲۰۸) ۲) حدیث غدیر بزرگترین حجت و مستند شیعه امامیه بر ولایت مطلقه علی (علیه السلام)است . به استناد همین حدیث است كه خلافت را موهبتی الهی میدانند نه مقامی كه مردم انتخاب كنند ۳) به شهادت دو آیه سوره مائده كه گذشت تشكیل كنگره اسلامی غدیر بزرگترین و مهمترین و حساسترین قسمت از وظائف رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )بود. به دستور او همه مسلمانان كه توانایی سفر داشتند در حجهٔ الوداع همراه شده بودند و معلوم بود برنامه مهمی در پیش است كه باید در آن كنگره اجرا شود. زمان و مكان آن نیز بهترین و مناسبترین بود چون بعد از حج همه از جحفه میگذشتند و با اشاراتی كه پیغمبر فرموده بود برای بیشتر آنان آخرین فرصتی بود كه سعادت دیدار رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم )دست میداد. نزول وحی در آن محل و وصیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم )در آخر خطبه كه باید این پیام را حاضران به غایبان و نسلها به یكدیگر ابلاغ نمایند همه شاهد اهمیت فوق العاده حدیث غدیر است ۴) اسناد حدیث غدیر نیز بر سایر احادیث نبوی برتری و امتیاز دارد. بیش از صد و ده تن از اصحاب پیغمبر و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و شصت تن از ثقات محدثین آن را روایت كردهاند (الغدیر، ۱/۱۴) . راویان مشهور غدیر از صحابه: امیرالمؤمنین علی، فاطمه زهرا، حسن بن علی، حسین بن علی، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس، عایشه و ام سلمه همسران پیغمبر، اسماء بنت عمیس همسر ابوبكر و سپس علی، ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف (عشرهٔ مبشرهٔ) ابوهریره، اسامهٔ بن زید، ابی بن كعب، جابر بن عبدالله، ابوذر غفاری، سلمان فارسی، خالد بن الولید، عمار بن یاسر و عمر بن العاص... بودند. نام تمامی ایشان و نام تابعین و راویانی كه حدیث غدیر را روایت كردهاند با ترجمه احوال و روایات ایشان در دو مجلد كتاب عبقات الانوار، تألیف محققانه میر حامد حسین لكنهویی نیشابوری در ۱۰۰۸ صفحه همراه با صد و پنجاه تن از محدثین و علمای مشهور كه این حدیث را روایت كردهاند مسطور است. منهج اول و منهج دوم این اثر بینظیر و مجلدات دوازدهگانه منهج دوم كه در شرح حدیث غدیر و یازده حدیث متواتر دیگر شیعه تألیف شده است اثر بینظیری است كه اهمیت حدیث غدیر را نشان میدهد (الذریعهٔ الی تصانیف الشیعهٔ، آقا بزرگ تهرانی، ۱۵/۲۱۴) ۵) علاوه بر علمای شیعی كه از عهد شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی گرفته تا زمان حاضر كتب بسیار در اثبات صحت و تواتر سند و وضوح دلالت آن بر ولایت و خلافت علی تألیف كردهاند بسیاری از علمای اهل سنت نیز كتب و رسالات ویژهای به مسأله ولایت و حدیث غدیر اختصاص دادهاند كه امینی در الغدیر از بیست و شش تن ایشان نام برده است (۱/۱۵۲) مشهورترین ایشان عبارتند از: ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری (م ۳۱۰ ق) مفسر و مورخ مشهور كه كتاب الولایه فی طریق حدیث الغدیر را در دو مجلد تألیف و طرق و الفاظ این حدیث را جمع آورده است (ابن كثیر شامی، البدایهٔ و النهایهٔ، ۵/۲۰۸؛ شیخ ابوجعفر طوسی در الفهرست به نقل الغدیر، ۱/۱۵۳) . ابن عقده احمد بن سعید همدانی (م ۳۳۳ ق) كتاب الولایهٔ فی طریق حدیث الغدیر را تألیف و حدیث غدیر را از صد و پنج طریق روایت كرده است. ابن اثیر در الاصابهٔ فی تمییز الصحابه و ابن حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب از آن بسیار نقل كردهاند. در تهذیب التهذیب (۷/۳۳۷) آمده است كه ابن عقده حدیث غدیر را از هفتاد صحابی روایت كرده و آن را صحیح میداند . ابوبكر جغانی (م ۳۵۵ ق) كتاب من روی حدیث غدیر خم را تألیف كرده است. (مناقب، ابن شهر آشوب، ۱/۵۲۹) وی حدیث غدیر را از ۱۲۵ طریق روایت كرده است. ابوطالب عبیدالله بن احمد انباری واسطی (م ۳۵۶ ق) كتاب طریق حدیث الغدیر را تألیف كرده است (رجال نجاشی، ۳۶۸ به روایت الغدیر، ۱/۱۵۴) ؛ ابوالفضل محمد بن عبدالله شیبانی (م ۳۷۲ ق) كتاب من روی حدیث غدیر خم را تألیف كرده است (همان مآخذ) ؛ حافظ گنجی در كتاب كفایهٔ الطالب (۱۵) آورده است كه علی بن عمر دارقطنی بغدادی (م ۳۸۵ ق) حدیث غدیر را در جزوهای جمع آورده است به روایت شیخ سلیمان حنفی . در كتاب ینابیع المودهٔ، امام الحرمین ابوالمعالی جوینی استاد غزالی گفته است: در بغداد بیست و هشتمین جلد كتابی را در دست صحافی دیدم كه روایات حدیث غدیر را در لفظ من كنت مولاه فعلی مولاه جمع آورده و در انتهای آن نوشته شده بود: بقیه در جزء بیست و نهم خواهد آمد. علوی الهدار الحداد در كتاب القول الفصل (۱/۴۴۵ به روایت الغدیر، ۱/۱۵۸) آورده است كه حافظ ابوالعلاء عطار همدانی گفت: حدیث غدیر را به دویست و پنجاه طریق روایت میكنم. عید غدیر خم، تعظیم روز غدیر و برگزاری مراسم عید در آن از دیر باز شعار تشیع است. به علاوه چون به موجب بعض احادیث (زادالمعاد مجلسی، حدیث مقلی بن خنیس) روز غدیر مصادف با نوروز بوده شیعیان افغانستان و هند و پاكستان روز اول فروردین را به احترام روز غدیر عید میگیرند (یادداشتهای مأموریت نویسنده در هند و پاكستان) در مصر خلفای فاطمی عید غدیر را رسمیت دادند (المعز لدین الله، حسن ابراهیم و طه شرف، ۲۸۵)، در ایران نیز از سال ۹۰۷ ق كه شاه اسماعیل صفوی به سلطنت رسید و مذهب تشیع را رسمیت و رواج داد تا امروز عید غدیر از اعیاد رسمی كشوری است. در نجف هر سال در این روز مراسم باشكوهی در صحن علوی منعقد میشود و رجال و علمای شیعه و سفرای بلاد اسلامی در آن حضور یافته خطابهها و قصاید غدیریه القاء میشود (یادداشتهای مأموریت نویسنده در عراق) در احساء و قطیف كه موطن شیعیان اثنی عشری است و در یمن كه شیعیان زیدی به سر میبرند نیز روز غدیر با جشن و چراغانی برگذار میشود و در مجامع مذهبی حدیث غدیر روایت میگردد ادبیات غدیر و غدیریهها، واقعه غدیر خم علاوه بر آن كه سرفصل كتب تفسیر و حدیث و كلام و فقه و تاریخ شیعه است در ادبیات و هنر و عادات و آداب اجتماعی و سنن ملی شیعه نیز تأثیر سازنده داشته است و مخصوصا در شعر عربی و بعد فارسی جای ممتازی دارد. علاوه بر حسان بن ثابت كه نخستین شاعر غدیریه سرا بود سایر صحابه مانند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، عمرو بن العاص و قیس بن سعد بن عباده این حدیث را در اشعار خود جاویدان ساختند. بعد از ایشان فحول شعرای عرب مانند كمیت بن زید اسدی، سید اسماعیل حمیری، ابوتمام، دعبل خزاعی، شریف رضی، شریف مرتضی، مهیار دیلمی، صاحب بن عباد، ابوفراس، حسین بن حجاج، كشاجم، ابن منیر طرابلسی، و صفی الدین حلی... غدیریههای پرمغز و عالی سرودند و این هنر را در ادب عرب و بین شیعیان رایج ساختند. نمونه اشعار ایشان در كتاب اعیان الشیعهٔ و الغدیر به چاپ رسیده است. شرح احوال شاعران شیعی عرب در كتاب اخبار شعراء الشیعهٔ تألیف ابوعبدالله مرزبانی و ادب الطف تألیف سید جواد شبر و سایر تراجم شعراء و تواریخ ادب عرب مسطور است . در زبان فارسی قدیمیترین غدیریه از منوچهری دامغانی (م ۴۳۲ ق) در دست است. از آن پس شاعران شیعی در ایران و سایر بلاد آسیا به غدیریه سازی پرداختند و از عهد صفویه رسم شد كه در مجالس رسمی عید غدیر قصائد غدیریه خوانده شود. از مشاهیر شاعران پارسی غدیر باید از ناصر خسرو قبادیانی، سنائی غزنوی، ابن یمین فریومدی، وحشی بافقی، قأآنی شیرازی، شمس الشعراء سروش، ملك الشعراء صبوری، غالب دهلوی، ادیب الممالك فراهانی، شیخ الرئیس حیرت و ملك الشعراء بهار... نام برد (یادنامه علامه امینی، ۱/۴۱۴ تا ۴۳۰ مقاله دكتر سجادی، تهران ۱۳۵۲ ش) به علاوه مثنویها و حماسههای بسیار در اطراف حدیث غدیر سروده شده و موضوع را از جنبههای مختلف مورد بحث قرار دادهاند. مشهورترین مثنویهای عرفانی كه به نام ولایت نامه معروف است، اثر طبع هاشم. [/align]
-
۵۰ نام برای روز غدیر نام ها به سهولت در اذهان جای میگیرند و به راحتی معانی بلند را منتقل میکنند به همین دلیل و دلایل دیگر، نامگذاری روزها و یا هفتهها یکی از شیوههای تبلیغاتی مثبت و منفی شده است و مطرح شدن و رواج پیدا کردن ارزشها یا ضد ارزشها را در پی دارد. اسلام علاوه بر این که برای برخی از روزها اسمهای خاصی مانند عید قربان، عید فطر، روز عرفه و ... برگزیده بر همه این روزها نام ایام الله نهاده است تا عظمت و قداست این روزها هر چه بیشتر در ذهن و دل مؤمنان، نقش بسته و موجب تذکر و تنبه آنان گردد. یکی از روزهایی که در اسلام برای تعظیم آن، از شیوه نامگذاری بهره گرفته شده غدیر است ویژگی غدیر این است که نامهای گوناگونی برای آن قرار داده شده و این خود عظمت این روز را نسبت به روزهای دیگر نشان میدهد. نامهای روز غدیر، از اسرار و ابعاد این روز پرده برمیدارند هر نامی از این نامها دری تازه از قلعه بلند غدیر بر ما میگشاید چه آن که اسلام بر برگزیدن نامی برای زمان یا مکان و یا هر چیز دیگر، خصوصیات مسمی را در نظر داشته و به جنبهها و زوایای آن توجه کرده است. از این روی شناختن و شناساندن نامهای روز غدیر یک ضرورت است. با این کار تصویری روشن از این روز در ذهن و دل نقش بسته و بیش از پیش این روز بزرگ را میشناساند. شایسته است نامهای غدیر را با بهترین شکل و زیباترین خط بنویسیم و محافل جشن و سرور عید غدیر را با آن، معنی و روحی تازه ببخشیم. آنچه در زیر میآید پنجاه نام و یا صفت برای روز غدیر است که از روایات برگرفتهایم: ۱) بزرگترین عید خدا؛ (عیدالله الاکبر) (۱) ۲) روز گشایش؛ (یوم وقوع الفرج) (۲) ۳) روز خشنودی پروردگار؛ (یوم مرضاة الرحمن) (۳) ۴ ) روز زبونی شیطان؛ (یوم مرغمة الشیطان) (۴) ۵) روز مشعل فروزان دین؛ (یوم منار الدین) (۵) ۶ ) روز بپا خاستن؛ (یوم القیام) (۶) ۷ ) روز شادمانی؛ (یوم السرور) (۷) ۸ ) روز لبخند؛ (یوم التبسم) (۸) ۹) روز راهنمایی؛ (یوم الارشاد) (۹) ۱۰) روز بلندی گرفتن منزلت شایستگان؛ (یوم رفع الدرج) (۱۰) ۱۱) روز روشن شدن دلایل خدا؛ (یوم وضوح الحجج) (۱۱) ۱۲) روز آزمایش بندگان؛ (یوم محنة العباد) (۱۲) ۱۳) روز راندن شیطان؛ (یوم دحر الشیطان) (۱۳) ۱۴) روز آشکار کردن حقیقت؛ (یوم الایضاح) (۱۴) ۱۵) روز بیان کردن حقایق ایمان؛ (یوم البیان عن حقایق الایمان) (۱۵) ۱۶) روز ولایت؛ (یوم الولایة) (۱۶) ۱۷) روز کرامت؛ (یوم الکرامة) (۱۷) ۱۸)روز کمال دین؛ (یوم کمال الدین) (۱۸) ۱۹) روز جداسازی حق از باطل؛ (یوم الفصل) (۱۹) ۲۰ ) روز برهان؛ (یوم البرهان) (۲۰) ۲۱) روز منصوب شدن امیرمؤمنان؛ (یوم نصب امیرالمؤمنین(علیه السلام) (۲۱) ۲۲) روز گواهی و گواهان؛ (یوم الشاهد و المشهود) (۲۲) ۲۳) روز پیمان؛ (یوم العهد المعهود) (۲۳) ۲۴)روز میثاق؛ (یوم المیثاق المأخوذ) (۲۴) ۲۵) روز آراستن؛ (یوم الزینة) (۲۵) ۲۶)روز قبولی اعمال شیعیان؛ (یوم قبول اعمال الشیعة) (۲۶) ۲۷) روز رهنمونی به رهنمایان؛ (یوم الدلیل علی الرواد) (۲۷) ۲۸) روز امن و امان؛ (یوم الامن المأمون) (۲۸) ۲۹)روز آشکار کردن امور پنهان؛ (یوم ابلاء السرائر) (۲۹) ۳۰) عید اهل بیت(علیهم السلام)؛ (عید اهل البیت(علیهم السلام) (۳۰) ۳۱)عید شیعیان؛ (عید الشیعة) (۳۱) ۳۲)روز عبادت؛ (یوم العبادة) (۳۲) ۳۳) روز اتمام نعمت؛ (یوم تمام النعمة) (۳۳) ۳۴) روز اظهار گوهر مصون؛ (یوم اظهار المصون من المکنون) (۳۴) ۳۵) روز بر ملا کردن مقاصد پوشیده؛ (یوم ابلاء خفایا الصدور) (۳۵) ۳۶) روز تصریح به برگزیدگان؛ (یوم النصوص علی اهل الخصوص) (۳۶) ۳۷) روز محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله)؛ (یوم محمد(ص) و آل محمد(ص)) (۳۷) ۳۸) روز نماز؛ (یوم الصلاة) (۳۸) ۳۹)روز شکرگزاری؛ (یوم الشکر) (۳۹) ۴۰)روز دوح (درختان پر شاخ و برگ)؛ (یوم الدوح) (۴۰) ۴۱) روز غدیر؛ (یوم الغدیر) (۴۱) ۴۲) روز روزهداری؛ (یوم الصیام) (۴۲) ۴۳ ) روز اطعام؛ (یوم اطعام الطعام) (۴۳) ۴۴ ) روز جشن؛ (یوم العید) (۴۴) ۴۵)روز عالم بالا؛ (یوم الملأ الاعلی) (۴۵) ۴۶) روز کامل کردن دین؛ (یوم اکمال الدین) (۴۶) ۴۷)روز شادابی؛ (یوم الفرح) (۴۷) ۴۸) روز به صراحت سخن گشودن از مقام ناب؛ (یوم الافصاح عن المقام الصراح) (۴۸) ۴۹) روز افشای پیوند میان کفر و نفاق؛ (یوم تبیان العقود عن النفاق و الجحود.) (۴۹) ۵۰ ) روز گردهمایی و تعهد حاضران؛ (یوم الجمع المسؤول) (۵۰) [align=justify] منابع : اکرم اکبرزاده ابراهیمی مأخذ: مجله کوثر شماره ۲، زهرا حبیبیان پینوشتها: ۱ـ امام رضا(علیه السلام) میفرماید: و هو عید الله الاکبر (عید غدیر، برترین عید خداوند است)، الغدیر، ج ۱، ص .۲۸۶ ۲ـ امام علی (علیه السلام): هذا یوم فیه وقع الفرج (این، روزی است که گشایش در آن میرسد)، مصباح المتهجد، ص ۷۰۰ . ۳ـ امام صادق(علیه السلام): و فیه مرضاة الرحمن (در این روز، رضایت خداوند نهفته است)، بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۳. ۴ـ امام رضا(علیه السلام): انه یوم مرغمة الشیطان (روز غدیر، روز اندوه شیطان است) بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۳. ۵ـ امام صادق(علیه السلام): یوم منار الدین أشرف منهما (روز مشعل فروزان دین، از دو عید فطر و قربان گرامیتر است. ۶ـ امام صادق(علیه السلام): ذلک یوم القیام (روز غدیر، روز بپاخاستن است) بحارالانوار،ج ۹۸، ص۳۲۳. ۷ـ امام صادق(علیه السلام): انه یوم السرور (روز غدیر، روز شادمانی است) الغدیر، ج ۱، ص ۲۸۶. ۸ـ امام رضا(علیه السلام): و هو یوم التبسم (روز غدیر، روز لبخند است) المراقبات، ۲۵۷. ۹ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم الارشاد (این، روز راهنمایی کردن است) مصباح المتهجد، ص۷۰۰. ۱۰ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم فیه ... رفعت الدرج؛ (این روزی است که منزلت شایستگان در آن، بلندی گرفت) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۱۱ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم ... فیه ... وضحت الحجج (این روزی است که دلایل خداوند در آن، روشن گشت. ۱۲ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم محنة العباد (این روز آزمایش بندگان است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۱۳ـ امام علی(علیه السلام): و هو ... یوم دحر الشیطان (روز غدیر روز راندن شیطان است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۱۴ـ امام علی(علیه السلام): و هو یوم الایضاح (روز غدیر، روز آشکار کردن حقیقت است) ،مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۱۵ـ امام علی(علیه السلام): و هو ... یوم البیان عن حقایق الایمان (روز غدیر روز بیان کردن حقایق ایمان است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۱۶ـ امام رضا(علیه السلام) در حدیثی مفصل، روز غدیر را روز عرضه ولایت به انسانها و مخلوقات معرفی میکند، المراقبات، ص ۲۵۷. ۱۷ـ امام صادق(علیه السلام): در هنگام ملاقات با برادر ایمانی خود بگو: الحمدالله الذی اکرمنا بهذا الیوم (حمد خداوند را که ما را در این روز کرامت داد) المرقبات، ص ۲۵۷. ۱۸ـ امام علی(علیه السلام) و هو ...یوم کمال الدین (غدیر، روز کمال دین است)مصباح المتهجد،ص ۷۰۰ ۱۹ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم الفصل الذی کنتم توعدون (این روز جداسازی است که به آن وعده داده شدهاید) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۲۰ـ امام علی(علیه السلام): و هو ... یوم البرهان (روز غدیر، روز برهان است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۲۱ـ امام صادق(علیه السلام): الیوم الذی نصب منه رسول الله امیرالمؤمنین(علیه السلام)... (روزی که پیامبر (ص) در آن امیر مؤمنان را منصوب کرد) الغدیر، ج ۱، ص ۲۸۵. ۲۲ـ امام علی(علیه السلام): و هو ... یوم الشاهد و المشهود (غدیر، روز گواهی و گواهان است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰ .امام صادق(علیه السلام): نام غدیر در زمین روز به گواهی گرفته شدگان (جمع مشهود) است. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۲۳۱. ۲۳ـ امام علی(علیه السلام): و هو ... یوم العهد المعهود (غدیر، روز وعده و پیمان است) مصباح المتهجد، ص .۷۰۰ امام صادق(علیه السلام): نام غدیر در آسمانها روز پیمان بستن است) بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۱. ۲۴ـ امام صادق(علیه السلام): نام غدیر در زمین، روز میثاق گرفته شده است، بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۱ ۲۵ـ امام رضا(علیه السلام): روز غدیر، روز زینت است. المراقبات، ص ۲۵۷. ۲۶ـ امام رضا(علیه السلام): یوم تقبل اعمال الشیعة (غدیر روزی است که اعمال شیعه در آن قبول میشود) المراقبات، ص ۲۵۷. ۲۷ـ امام علی(علیه السلام): هذا ... یوم الدلیل علی الرواد (این، روز رهنمونی به رهنمایان است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۲۸ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم الامن المأمون (این، روز امن و امان است) مصباحالمتهجد، ص ۷۰۰ ۲۹ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم ابلاء السرائر (این، روز آشکار کردن امور پنهان است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۳۰ـ امام صادق(علیه السلام): جعله عیدا لنا (خداوند این روز رابرای ما اهل بیت(علیه السلام) عید قرار داد) بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۰۰. ۳۱ـ امام صادق(علیه السلام): جعله عیدا ... لموالینا و شیعتنا (خداوند این روز را برای دوست داران و شیعیان، عید قرار داد) بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۰۰. ۳۲ـ امام صادق(علیه السلام): روز غدیر، روز عبادت است. الغدیر، ج ۱ ، ص ۲۸۵. ۳۳ـ امام صادق(علیه السلام): انه الیوم الذی... تمت فیه النعمة (روز غدیر، نعمت در آن، تمام شد) الغدیر، ج ۱، ص ۲۸۵. ۳۴ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم اظهار المصون من المکنون (این، روز اظهار گوهر مصون از راز پنهان داشته است)، مصباح المجتهد، ص ۷۰۰. ۳۵ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم ابدی خفایا الصدور و مضمرات الامور (این، روزی است که مقاصد و نیتهای نهان را برملا کرد) مصباح المتهجد، ص ۳۶۷۰۰ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم النصوص علی اهل الخصوص (این، روز تصریح برگزیدگان است). همان. ۳۷ـ امام صادق(علیه السلام):هو الیوم الذی جعله لمحمد(ص) و آله(علیه السلام) (روز غدیر، روزی است که خداوند آن را برای محمد و آل او قرار داد) المراقبات، ص ۲۵۷. ۳۸ـ امام صادق(علیه السلام): روز غدیر، روز نماز است. الغدیر، ج ۱ ص ۲۸۵. ۳۹ـ امام صادق(علیه السلام): روز غدیر، روز شکرگزارای است. الغدیر، ج ۱، ص ۲۸۵. ۴۰ـ امام علی(علیه السلام): و انزل علی نبیه فی یوم الدرج ما بین له عن ارادته فی خلصائه (و خداوند در روز دوم، اراده خویش را در حق بندگان خاص و گزیدگان خود اظهار داشت) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰ . مقصود ازدرج، درختان پر شاخ و برگی است که در سرزمین غدیر وجود داشت و حضرت در سایه آنها قرار گرفت و ولایت امیرمؤمنان(علیه السلام) را ابلاغ فرمود. ۴۱ـ این نام، معروفترین نام غدیر است که از مکان واقعه گرفته شده است. ۴۲ـ امام صادق(علیه السلام): ذلک یوم صیام (روز غدیر، روز روزهداری است) بحارالانوار، ج ۹۸، ص۳۲۳. ۴۳ـ امام صادق(علیه السلام): روز غدیر، روز اطعام است. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۳. ۴۴ـ امام صادق(علیه السلام): انه یوم عید (روز غدیر، روز عید و جشن است) بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۲۹۸. ۴۵ـ امام علی(علیه السلام): هذا یوم الملأ الاعلی ... (این روز عالم بالا است...) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۴۶ـ امام رضا(علیه السلام): هو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین...(این، روزی است که خداوند دین را در آن، کامل کرد...) المراقبات، ص ۲۵۷. ۴۷ـ امام صادق(علیه السلام): انه یوم فرح (غدیر، روز شادابی است) الغدیر، ج ۱، ص ۲۸۶. ۴۸ـ امام علی(علیه السلام): و هو ... یوم الایضاح عن المقام الصراح (روز غدیر، روز به صراحت سخن گفتن از مقام ناب است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۴۹ـ امام علی(علیه السلام): و هو یوم تبیان العقود عن النفاق و الجحود (غدیر، روز باز کردن گره پیوند میان کفر و نفاق است) مصباح المتهجد، ص ۷۰۰. ۵۰ـ امام صادق(علیه السلام): نام غدیر در زمین، روز بازخواست شدگان است. بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۰.[/align]
-
عید غدیر در سیره اهل بیت علیهم السلام [align=justify]● آیین عید غدیر و ائمه[علیهم السلام] سابقه«غدیر»و«عید گرفتن»این روز مقدس، به زمان پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم)میرسد.در دوران ائمهدیگر نیز این سنت دینی ادامه داشته و امینان وحی الهی، همچون امام صادق(علیه السلام)و امام رضا(علیه السلام)آن را آشكار ساخته و یادش را گرامی و زنده نگه میداشتند. پیش از آنان نیز، امیرالمومنین(علیه السلام)احیاگر این عید بود. رمز عید بودن«غدیر»نیز، كمال دین و اتمام نعمت در سایه تداوم خط رسالت در شكل و قالب امامت بود. به فرمان پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)مسلمانان مامور شدند« ولایت»را به صاحب ولایت تبریك گویند و با آن حضرت بیعت كنند. رسول خدا نیز براین نعمت الهی شادمانی كرد و فرمود: الحمدلله الذی فضلنا علی جمیع العالمین. آیه قرآن كه به صراحت، این روز را روز اكمال دین و خشنودی پروردگار از این واقعه و این تعیین وصی دانسته، رمز دیگری از عید بودن غدیرخم است. فرخندگی این روز و عظمت این مراسم و عید بودن غدیر، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. این نكته را حتی «طارق بن شهاب» مسیحی كه در مجلس عمربن خطاب حضور داشت، فهمیده بود كه گفت: اگر این آیه "الیوم اكملت لكم دینكم..."(مائده / ۳)در میان ما نازل شده بود، روز نزول آیه را عید میگرفتیم. هیچ یك از حاضران نیز حرف او را رد نكردند. خود عمر نیز سخنی گفت كه به نوعی پذیرش حرف او بود. (۱). ● عید گرفتن غدیر غدیر، تنها نه به عنوان« روزی تاریخی»،بلكه به عنوان یك«عید اسلامی»مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنت های خاصی را میطلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلكه باید آن را عید گرفت و به شادمانی پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینی، آن را بزرگ داشت و بر شكوه آن افزود، تا ارزش های نهفته در این روز عظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین علیهم السلام احیا گردد. همه این ویژگی ها برای این روز بزرگ، موقعیتی والا و ارزشمند پدید آورد، آنچنان كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)و ائمه هدی و مومنانی كه پیرو آنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از«عید گرفتن»این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به این نكته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتی كه میفرماید: روزغدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزی است كه خدای متعال مرا فرمان داد تا برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمی هدایتگر برای امتم تعیین كنم كه پس از من به وسیله او راهنمایی شوند، و آن، روزی است كه خداوند در آن روز، دین را كامل ساخت و نعمت را بر امتم به كمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دین، برایشان پسندید. كلام دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)كه فرموده بود:« به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید.»(۲)نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر در كلام حضرت رسول است. خود امیرالمومنین(علیه السلام)در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفت و در سالی كه روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه عید فرمود: خداوند متعال برای شما مومنان، امروز دو عید بزرگ و شكوهمند را مقارن قرار داده است كه كمال هر كدام به دیگری است، تا نیكی واحسان خویش را درباره شما كامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شما را دنباله رو كسانی قرار دهد كه با نور هدایتش روشنایی گرفتهاند و شما را به راه نیكوی خویش ببرد و به نحو كامل از شما پذیرایی كند. پس جمعه را محل گردهمایی شما قرار داده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاك سازد و آلودگی های جمعه تا جمعه را بشوید، نیز برای یادآوری مومنان و بیان خشیت تقوا پیشگان مقرر ساخته است و پاداشی چند برابر پاداش های مطیعان در روزهای دیگر قرار داده و كمال این عید، فرمانبرداری از امر الهی و پرهیز از نهی او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس توحید خدا، جز با اعتراف به نبوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)پذیرفته نیست و دین، جز با قبول ولایت به امر الهی قبول نمیشود و اسباب طاعت خدا جز با چنگ زدن به دستگیرههای خدا و اهل ولایت، سامان نمیپذیرد. خداوند در روز غدیر، بر پیامبرش چیزی نازل كرد كه بیانگر ارادهاش در باره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد كه پیام را ابلاغ كند و از بیماردلان و منافقان هراس نداشته باشد و حفاظت او را عهده دار باشد... . تا آنجا كه فرمود: رحمت خدا برشما باد! پس از پایان این تجمع، به خانههایتان برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهید و به برادران خود نیكی كنید و خداوند را بر نعمتی كه ارزانیتان كرده، سپاس گویید. با هم باشید، تا خداوند هم متحدتان سازد، به یكدیگر نیكی كنید، تا خداوند هم، الفت شما را پایدار كند، از نعمت الهی به یكدیگر هدیه دهید، آن گونه كه خداوند بر شما منت نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهای گذشته و آینده قرار داده است. نیكی در این روز، ثروت را میافزاید و عمر را طولانی میكند. ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز، موجب رحمت و لطف خدا میشود. تا میتوانید، در این روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان كنید و در برخوردها و ملاقات ها ابراز شادمانی و سرور كنید...»(۳). ● آیین عید غدیر و ائمه[علیهم السلام] ائمه اهل بیت علیهم السلام، این روز را شناخته و شناسانده و آن را عید نامیدند و همه مسلمانان را به عید گرفتن آن دستور دادند و فضیلت آن روز و ثواب نیكوكاری در آن را بیان كردند. فرات بن احنف میگوید: به امام صادق(علیه السلام)عرض كردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان عیدی برتر از عید فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟ فرمود: آری! با فضیلت ترین، بزرگترین و شریف ترین روز عید نزد خداوند، روزی است كه خدا دین را در آن كامل ساخت و بر پیامبرش محمد(صلی الله علیه و آله و سلم )این آیه را نازل فرمود: " الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا" گفتم: آن كدام روز بود؟ فرمود: هر گاه یكی از پیامبران بنیاسرائیل میخواست جانشین خود را تعیین كند و انجام میداد، آن روز را عید قرار میدادند. آن روز، روزی است كه پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، علی(علیه السلام)را به عنوان هادی امت نصب كرد و این آیه نازل شد و دین كامل گشت و نعمت خدا بر مومنان، تمام شد. گفتم: آن روز، كدام روز از سال است؟ فرمود: روزها جلو و عقب میافتد، گاهی شنبه است، گاهی یك شنبه، گاهی دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه كاری سزاوار است كه انجام دهیم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز و شكر و حمد خداوند و شادمانی است، به خاطر منتی كه خدا بر شما نهاد و ولایت ما را قرار داد . دوست دارم كه آن روز را روزه بگیرید. (۴). حسن بن راشد از امام صادق(علیه السلام)روایت میكندكه: به آن حضرت عرض كردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان را جز عید فطر و قربان، عیدی است؟ فرمود: آری ای حسن! بزرگتر و شریف تر از آن دو. پرسیدم: چه روزی است؟ فرمود: روزی كه امیرالمومنین(علیه السلام)به عنوان نشانه راهنما برای مردم منصوب شد. گفتم: فدای شما! در آن روز چه كاری سزاوار است كه انجام دهیم؟ فرمود : روزه میگیری و بر پیامبر و دودمانش درود میفرستی و از آنان كه در حقشان ستم كردند، به درگاه خدا تبری میجویی. همانا پیامبران الهی به اوصیاء خویش دستور میدادند روزی را كه جانشین تعیین شده،«عید»بگیرند. پرسیدم: پاداش كسی كه آن روز را روزه بگیرد چیست؟ فرمود: برابر با روزه شصت ماه است. (۵). عبدالرحمان بن سالم نیز از پدرش روایت كرده كه: از حضرت صادق(علیه السلام)پرسیدم: آیا مسلمانان غیر از جمعه، قربان و فطر، عیدی دارند؟ فرمود: آری، عیدی محترمتر. گفتم: چه روز؟ فرمود : روزی كه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرالمومنین(علیه السلام)را به امامت منصوب كرد و فرمود: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» . عرض كردم: آن روز، چه روزی است؟ فرمود: به روزش چه كارداری؟ سال در گردش است، ولی آن روز، هیجدهم ذی حجه است. پرسیدم: در آن روز شایسته است چه كاری انجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و یاد كردن محمد و آل محمد، خداوند را یاد میكنید . همانا پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم)توصیه فرمود كه مردم این روز را عید بگیرند. پیامبران همه چنین میكردند و به جانشینان خود وصیت میكردند كه روز تعیین جانشین را عید بگیرند. (۶) امام صادق(علیه السلام)نیز روزه غدیرخم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند میدانست و آن را«عید بزرگ خدا»میشمرد. در« خصال»صدوق از مفضل بن عمر روایت شده كه: به حضرت صادق(علیه السلام)عرض كردم: مسلمانان چند عید دارند؟ فرمود: چهارعید. گفتم: عید فطر و قربان و جمعه را میدانم. فرمود: برتر از آنها روز هیجدهم ذی حجه است. روزی كه پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)،(دست)حضرت امیر(علیه السلام)را بلند كرد و او را حجت بر مردم قرار داد. پرسیدم: در این روز، چه باید بكنیم؟ فرمود: با آن كه هر لحظه باید خدا را شكر كرد، ولی در این روز، به شكرانه نعمت الهی باید روزه گرفت. انبیای دیگر نیز این گونه به اوصیای خود سفارش میكردند كه روز معرفی وصی را روزه بدارند و عید بگیرند . در حدیث دیگری در«مصباح شیخ طوسی»(۷)امام صادق(علیه السلام)آن روز را روزی عظیم و مورد احترام معرفی كرده است كه خداوند حرمت آن را بر مومنان گرامی داشته و دینشان را كامل ساخته و نعمت را بر آنان تمام نموده است و در این روز، با آنان عهد و میثاق خویش را تجدید كرده است. امام، غدیرخم را روز عید و شادمانی و سرور و روز روزه شكرانه دانسته كه روزهاش معادل شصت ماه از ماه های حرام( محرم، رجب، ذی قعده و ذی حجه)است. در حدیثی دیگر است كه، حضرت صادق(علیه السلام)در حضور جمعی از هواداران و شیعیانش فرمود: آیا روزی را كه خداوند، با آن روز، اسلام را استوار ساخت و فروغ دین را آشكار كرد و آن را برای ما و دوستان و شیعیانمان عید قرار داد، میشناسید؟ گفتند: خدا و رسول و فرزند پیامبر داناتر است، آیا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هر چند این دو روز، بسیار مهم و بزرگند، اما روز« فروغ دین»از اینها برتر است، یعنی روز هیجدهم ذی حجه... . فیاض بن محمدبن عمر طوسی در سال ۲۵۹( در حالی كه خودش ۹۰ سال داشت.)گفته است كه حضرت رضا(علیه السلام)را در روز غدیر ملاقات كردم، در حالی كه در محضر او جمعی از یاران خاص وی بودند و امام(علیه السلام)آنان را برای افطار نگاه داشته بود و به خانههای آنان نیز طعام و خلعت و هدایا، حتی كفش و انگشتر فرستاده بود و وضع آنان و اطرافیان خود را دگرگون ساخته بود و پیوسته فضیلت و سابقه این روز بزرگ را یاد میفرمود. محمدبن علاء همدانی و یحیی بن جریح بغدادی میگویند: ما به قصد دیدار احمدبن اسحاق قمی - از اصحاب امام عسكری علیه السلام - در شهر قم به در خانهاش رفته، در زدیم. دختركی آمد. از او درباره احمد بن اسحاق پرسیدیم. گفت: او مشغول عید خودش است، امروز عید است. گفتیم: سبحان الله! عید شیعیان چهارتاست: عید قربان، فطر، غدیر و جمعه. (۸). این نیز نشان دهنده سیره عملی بزرگان شیعه، نسبت به این روز فرخنده است. امید است كه جامعه شیعی، با اهتمام ورزیدن به عید ولایت و رهبری، رشد خودشان را نشان دهند و با تكریم این حبل المتین استوار شیعه، دین خویش را نسبت به بنیادهای اعتقادی ادا كنند. پینوشت ها: ۱) به نقل از علامه امینی در جلد ۳ الغدیر. ۲) شرف المصطفی . ۳) مصباح المتهجد، ص ۵۲۴ . ۴) تفسیر فرات بن ابراهیم كوفی، در سوره مائده . ۵) كافی، ج ۱، ص ۳۰۳ . ۶) همان، ص ۲۰۴. ۷) همان، ص ۵۱۳ . ۸) الغدیر، ج ۳، به نقل از مختصر بصائر الدرجات . [/align] مجمع جهانی شیعه شناس
-
عید غدیر خم [align=justify]عید غدیر، یك عید اصیل و بزرگ اسلامی است. مسلمانان شیعه روزهجدهم ذی الحجه را به مناسبت معرفی امام علی (ع) به عنوان جانشین حضرت محمد (ص) این روز بزرگ را جشن می گیرند. حال و هوای حاكم بر جشن عید غدیر خم هم چون سایر عید های مذهبی در ایران است و شادی آمیخته با آرامش روحانی از ویژگی های اساسی آن است. جشن عید غدیرخم در ایران تعطیل رسمی است و در تمام مناطق با توجه به این كه ایران از قوم های مختلف تشكیل شده است, با شیوه های خاص محلی اجرا می شوند. به طور كلی در مساجد مراسم جشن مذهبی با خواندن اشعارزیبا و مداحی اهل بیت انجام می گیرد و مردم به نیت احترام به ائمه, به دیدن سادات نزدیك و آشنا می روند و از آن ها عیدی به رسم تبرك دریافت می كنند. [/align]
-
راه برای پیشرفت، باز است، اگر... [align=justify]زندگي، فرصتي کوتاه است که خدا به انسان هديه کرده تا از آن استفاده کند. از آن جايي که اين فرصت، تنها يک بار به انسان داده شده است و تکرارپذير نيست، لذا بر هر انساني، لازم است که از آنچه به او داده شده، نهايت بهره را ببرد. از طرفي، منابع و امکاناتي که در اختيار انسان قرار دارد، بسيار محدودند و ظرفيت آن را ندارند که در آنِ واحد، تمام ابعاد زندگي انسان را در برگيرند. زماني که بحث محدوديت و کمي امکانات پيش ميايد، آدمي را به اين فکر مياندازد که با اين امکانات و فرصت محدود در زندگي، به دنبال چه روشي باشد تا بتواند از آنچه در اختيارش گذاشته شده، بهترين استفاده را ببرد. از طرف ديگر، ميدانيم که امکاناتي که در اختيار انسانها قرار دارد، با هم برابر نيست و در مورد افراد مختلف، متفاوت است؛ ولي نکته کليدي، اين جاست که: مهم نيست چه قدر منابع و امکانات در اختيار کسي هست؛ بلکه مهم، اين است که آن فرد، از همان مقدار منابعي که در اختيار دارد، بتواند استفاده درست و مناسب را ببرد؛ زيرا خداوند، هر جا که انسان را در محدوديت قرار داده، اين قدرت را هم به او داده که با خلّاقيت خود بتواند جهت و روش درست را پيدا کند. دين و بهرهوري در ادبيات ديني، از بهرهوري به تدبير» تعبير شده است. به عبارتي، تدبير، مهارت يا فنّ استفاده بهينه از منابعي است که در اختيار انسان است. اهميت تدبير در زندگي، تا بدان جاست که امام علي(ع) در اين مورد ميفرمايد: پايداري زندگي در نيک تقدير (محاسبه) کردن است و ملاک آن، نيک تدبير کردن».1 سامان دادن به زندگي، با فراواني امکانات به دست نميايد؛ بلکه با داشتن هنر و توانايي تدبير درستِ استفاده از منابع به دست ميايد و اين، يکي از مهمترين مهارتهاي زندگي است که اگر انسانْ آن را فرا گيرد، ميتواند به بهترين نحو از زندگي خود استفاده کند. امام علي(ع) وقتي مهارتهاي زندگي را به فرزند خود آموزش ميدهد، از اقتصاد زندگي نيز صحبت ميکند. ايشان به امام حسن(ع) ميفرمايد: خوب تدبير کردن، همراه با روزي به اندازه، براي تو کارآمدتر از روزي زياد، همراه با اسراف است».2 پس عدم موفقيت و به وجود آمدن فقر در زندگي، هميشه به علّت محروميت نيست؛ بلکه به علّت نداشتن مهارت تدبير در زندگي است. امام صادق(ع) بنيان زندگي درست يک انسان را بر سه پايه استوار ميداند که يکي از آنها هنر تدبير در زندگي است.3 اقتصاد و بهرهوري در ادبيات اقتصادي، به مهارت استفاده درست و بهينه از منابع موجود، بهرهوري» گفته ميشود. به عبارتي، بهرهوري، انجام دادن کار سختتر نيست؛ بلکه انجام دادن کار، با آگاهي و هوشياري بيشتر است. بهرهوري، يک ديدگاه فکري است که منجر به تداوم و پيشرفت در زندگي انسان ميشود. ميتوان چنين گفت که بهرهوري، به عبارتي، درست مديريت کردنِ زندگي» است؛ زيرا هر کس بايد در زندگي خود، انواع مديريتها را به کار گيرد تا بتواند از تمام آنچه در اختيارش است، استفاده کند؛ مديريت زمان، مديريت نظم، مديريت اقتصادي و... . اين مديريت به وجود نميايد، مگر با فراگيري روشها و مهارتهاي آن که نتيجهاش بالا رفتن بازدهي يا راندمان يا همان بهرهوري در زندگي است. فرايند مديريت در زندگي، بايد يک فرايند پايدار و مستمر باشد که بتواند تمام دورههاي زندگي انسان را هدايت کند. اين مديريت، نياز به تلاش و فعّاليت پيوسته و خستگيناپذير در زندگي دارد. تنها در اين صورت است که انسان ميتواند هدايت کشتي زندگي را در دست بگيرد و آن را در مسير درست، هدايت کند. انتخاب بهرهوري همان طور که در ابتداي مقاله اشاره شد، منابع و امکاناتي که در اختيار بشر است، محدود است و هر کجا که محدوديت وجود دارد، بحث انتخاب» مطرح ميشود؛ زيرا بايد براي انتخاب و به دست آوردن يک يا چند موفّقيت، از موارد ديگري صرف نظر کرد. مثلاً کسي که قصد دارد رفاه اقتصادي بيشتري داشته باشد، بايد در اِزاي کار بيشتر در زندگي، از اوقات فراغت و استراحت خود بکاهد؛ زيرا زمان، در شبانهروز، محدود است و فقط انسان در اين بازه زماني (24 ساعت) است که ميتواند فعّاليتهايش را تنظيم کند. پس در جايي که به دست آوردن چيزي، منوط به از دست دادن چيز ديگري ميشود، انسان، متقبّل هزينه ميشود و هزينه، همان فعّاليت يا به عبارتي، ارزشي است که انسان براي به دست آوردن چيزي با ارزشتر، بايد از آن بگذرد. در اين جا، فرصتي که انسان براي رسيدن به هدف خويش صرف ميکند نيز نوعي هزينه است؛ امّا مهارت مديريت زندگي يا همان فنّ تدبير معيشت، خود را اين جا نشان ميدهد که فرد بايد بين هزينهاي که متحمّل ميشود و فايدهاي که از انجام دادن آن کار به دست ميآورد، انتخابي درست داشته باشد يا به عبارتي، تحليل هزينه و فايده» کند که کدام يک بر ديگري برتري دارد. همه انسانها با اين گونه هزينهها در زندگي خود روبهرو هستند؛ ولي افرادي در زندگي موفّق ميشوند و ميتوانند بهترين بهره را از آن ببرند و گوي سبقت را از ديگران برُبايند که بدانند در ازاي اين از دست دادنها، چه چيزي را طلب کنند و از آن، چگونه استفاده کنند که بيشترين کارايي را براي آنها داشته باشد. اگر زندگي انسان را مانند يک ترازو در نظر بگيريم، در آن صورت، هزينههاي زندگي، روي يک کفه و فايدههاي آن روي کفه ديگر قرار ميگيرند. مفهوم بهرهوري، زماني معنا پيدا ميکند که فرد بتواند فايدههاي زندگي خود را افزايش دهد و به عبارتي، کفه فوايد زندگياش را سنگينتر از کفه هزينههاي زندگي کند. اگر انسان، با مديريت نادرست در زندگي، اين قانون را ناديده بگيرد، در آن صورت، بيشتر از آنچه که نياز است، هزينه ميکند و از دست ميدهد و دچار زيان و شکست در زندگي ميشود که تنها علّت آن هم فرا نگرفتن هنر تدبير در زندگي يا مديريت درست بر امکانات خواهد بود. امام علي(ع) چه زيبا اين هنر را در کلام خود به تصوير کشيده است که: حُسن تدبير، مال اندک را رشد ميدهد و سوء تدبير، مال فراوان را نابود ميسازد».4 قوانين بهرهوري قوانين شناخته شده بهرهوري موجود در دنيا، مجموعهاي از قوانين منظّم و دقيق است که نميتوان تغييرشان داد؛ امّا ميتوان آنها را آموخت و در زندگي به کار بست. اگر انسان، خود را با اين قوانين، هماهنگ و همسو نمايد، ميتواند به راحتي، در مسير پيشرفت قرار گيرد و با اين هماهنگسازي، استفاده درست خود را از دنيا داشته باشد. درست مثل شنا کردن است که لازمه غرق نشدن در آب، شناخت قانون آب و يکي شدن با اين قانون است. زندگي نيز داراي قوانيني است که شناخت اين قوانين، نياز به مهارت خاصّي دارد که اگر اين قوانين به درستي شناخته شوند، ميتواند منجر به استفاده درست و بهينه از منابع و امکاناتِ در دسترس شود. اوّلين شعاري که در اقتصاد، هميشه از آن ياد ميشود و اين شعار، نه تنها در اين رشته، بلکه در تمام ابعاد زندگي انسان، بايد چراغ هدايت و پيشرفت باشد، حداکثرِ استفاده از حداقلِ منابع» است. اين جمله، به اين مفهوم است که در زندگي انسان، اين که چه قدر منابع در اختيار ما هست، اهميت ندارد؛ بلکه آنچه مهم است، اين است که بتوانيم راههاي متعدّدي براي استفاده درست از اين امکانات کمي که در اختيارمان است، پيدا کنيم و از آنچه داريم، بيشترين استفاده را بکنيم و بهترين نتيجه را بگيريم. اين نگرش، نوعي دورنما و ايندهنگري و تحليل است يا به عبارتي، نوعي بهرهوري است. اگر انسان بتواند از تمام آنچه در اختيارش است تا سر حد ممکنْ استفاده کند، اين قدرت را دارد يا به عبارتي اين مهارت را پيدا کرده که از لحظهلحظههاي زندگي خويش، بهره درست را ببرد؛ زيرا نشستن و شکايت کردن از نبود امکانات و يا کمي منابعِ در دسترس، نه تنها اوضاع را بهتر نميکند، بلکه انسان را به نوميدي ـ که بزرگترين دشمن انسان استـ ميکشاند. در صورتي که انسان اگر بتواند به اين باور برسد که استعدادها و قابليتهاي بالقوّهاي در وجودش نهفته است که ميتواند با آموزش صحيح، آنها را به مرحله شکوفايي برساند، آن گاه ميتواند با حداقل منابع موجود، شاهکارهايي انساني خلق کند. راز زندگي افراد موفّق و بسياري از بزرگان علم و ادب ـکه نامي براي خود در تاريخ، ثبت کردهاندـ اين نيست که امکانات زيادي براي آنها فراهم بوده است؛ بلکه اين است که آنها توانسته بودند دنياي اطراف خود را به درستي بشناسد و هنر استفاده از امکانات پيرامون خود را فرا گيرند و در زندگي به کار بندند. موانع بهرهوري يکي از علّتهاي مهمّي که باعث شده بيشتر انسانها نتوانند بهرهوري درست و لازم را از امکانات موجود و تواناييهاي خود داشته باشند، اين است که هنوز بسياري از آنها نميدانند که از زندگي خود، چه ميخواهند؛ زيرا دانستن هدف، به انسان، اين قدرت را ميدهد که اسباب و لوازمي را که براي رسيدن به آن هدف نياز است، جمعآوري کند و اين قدرت و شناخت را پيدا کند که براي رسيدن به هدف خود، چه چيزهايي را و به چه اندازه بايد از دست بدهد تا در مقابل، به هدف نهايي خود دست يابد و هر چه قدر از دست دادن، کمتر و به دست آوردن، بيشتر باشد، فرد ميتواند به اين باور برسد که سطح مطلوبتري از بهرهوري را در زندگي خود به دست آورده است. با شناخت هدف، انسان به اين باور ميرسد که دنيا و آنچه در آن است، براي اين به وجود آمدهاند که هر کدام در جايي، در خدمت هدفهاي انساني قرار بگيرند. در مسير بهرهوري زماني که انسان در جاده هدف خود قرار بگيرد و امکانات موجود اطرافش را بشناسد و راه استفاده از آن امکانات را نيز فرا بگيرد، ميتواند به اين احساس برسد که هر روز، رو به تعالي و ترقّي است و احساس مفيد بودن در زندگي و راضي بودن از امکانات را در خود پيدا ميکند. بدين ترتيب، انسان، در رودخانه پيشرفت قرار ميگيرد و با رضايتمندي به جلو ميرود. بهرهوري در سطح کلان اگر در سطح کلان، به موضوع بهرهوري در زندگي نگاهي بيندازيم، ميبينيم کشورهايي که توانستهاند با چنان سرعتي به رشد و توسعه و پيشرفت (و به عبارتي به بهرهوري مطلوب که شاخص توسعه است) برسند، کشورهايي هستند که توانستهاند با تلاش و پشتکار بسيار و ارائه راهکارهاي مناسب، تمام استفاده خود را از کمترين منابع داشته باشند. کشورهايي همچون ژاپن، با وجود محدوديت شديد منابع و از دست دادن تمامي مستعمرات خود بعد از جنگ جهاني دوم، توانستند با مديريت درست و تلاش خستگيناپذير، مهارت تدبير زندگي و استفاده درست از منابع را ياد بگيرند و آن را به کار بندند و بدين ترتيب توانستند از حداقل امکاناتي که در اختيار داشتند، بهترين و بيشترين استفاده را بکنند. امروزه در کارخانههاي توليدي ژاپن، طرحي وجود دارد و اجرا ميشود به نام کايزن»، که بر اساس آن، هر کارگر، بايد برنامهاي داشته باشد که کار فردايش نسبت به کار ديروزش متفاوت باشد و يا به عبارتي، بايد در کارش پيشرفت حاصل کند و از فرصتش در جهت بهينه استفاده کند. پس براي بهرهوري در زندگي، بايد اين ايمان و اعتقاد را پيدا کنيم که امروزمان بهتر از ديروز و فردايمان بهتر از امروز باشد. اين مطلب، همان فرمايش امام علي(ع) است که ميفرمايد: هر کس دو روزش مثل هم باشد، زيان ديده است».5 اگر هر کس در زندگي، به اين اصل اساسي و مهم که امام علي(ع) هم به آن اشاره کرده، توجّه عميق داشته باشد و آن را در زندگي خود به کار گيرد، به سرعت، راهکارهاي بهرهوري از استعدادها و منابع و امکانات در زندگي، پيش رويش قرار ميگيرد و او را در رسيدن به هدف، ياري ميرساند. راهکارهاي افزايش بهرهوري در زندگي دروازه و مجوّز ورود به بهرهوري در زندگي، نظمپذيري در کارها يا به عبارتي، برنامهريزي و پايبندي به برنامهها براي استفاده بهتر از فرصتهاي زندگي» است. عمر و زمان، دست خداوند است؛ امّا نتيجه آن، به دست خود ما مشخّص ميشود. ما ميتوانيم با استفاده از فرصتي که خدا در اختيارمان قرار داده است، بهترين استفاده را از عمر خود ببريم. صاحبنظران ميگويند: کيفيت زندگي شما به ميزان مديريت شما بر فرصتهايي که در اختيارتان هست، بستگي دارد».6 يکي ديگر از راههاي رسيدن به بهرهوري در زندگي، مطالعه زندگي انسانهاي موفّق و شناختن راههايي است که آنها را به موفّقيت در زندگي رسانده است. امام علي(ع) در نهج البلاغه» ميفرمايد: دنيا خانه پند براي پندآموزان است».7 پند گرفتن و درس آموختن از زندگي ديگران ـکه در قرآن، از آن به عبرت» تعبير شده استـ، 8 در واقع، راهي است که انسان را در رسيدن به يک زندگي بهتر ياري ميکند و به عبارتي، نوعي راه ميانبُر است که فرصت بيشتري را براي استفاده از منابع به انسان ميدهد و اتلاف نيروها و امکانات را به حدّاقل ميرساند. دعوت قرآن به انتخاب الگوهاي صالح» يا به تعبير قرآن، اُسوه»9 نيز از اين جهت و با هدف درسآموزي و کاستن از ميزان خطا و لغزش و هدر دادن نيرو و امکانات، از طريق تبعيت از الگوها و برنامههاي امتحانْ پسداده» و موفّق» است. اگر انسان، تجربه ديگران را به عنوان چراغي براي پيشرفت خود انتخاب کند، سريعتر ميتواند موانعي را که بر سر راه زندگي است، و در مورد بيشتر انسانها مصداق دارد، بشناسد و علاج را قبل از واقعه پيدا کند و در نتيجه، از زندگي، بيشترين بهره را ببرد. در آخر بايد اين باور اشتباه که هميشه براي پيشرفت، لوازم و امکانات خاصي نياز است و تا آنها نباشند، پيشرفتي صورت نميگيرد» را کنار گذاشت و به اين واقعيت پي برد که هر کاري، روش خاص خود را دارد و فقط کافي است که انسان، با هوشياري و تدبّر در آن کار، راه درستِ رسيدن به هدف را پيدا کند و پس از آن، تمام سعي خود را به کار گيرد تا به هدف خود برسد. اين جاست که ميتوان به بالاترين ميزان بهرهوري در زندگي دست يافت و از نعمتهايي که خداوند در اختيار انسان قرار داده، به نحو درست، استفاده کرد. پينوشتها: 1. غرر الحکم، ح8082؛ عيون الحکم و المواعظ، ص303. 2. تحف العقول، ص79؛ بحار الأنوار، ج77، ص218. 3. ر.ک: الکافي، ج5، ص87. 4. غرر الحکم، ح8081؛ عيون الحکم و المواعظ، ص227. 5. همان جا. 6. ر.ک: مديريت زمان، برايان تريسي. 7. نهج البلاغة، حکمت 131. 8. ر.ک: سوره آل عمران، ايه 13؛ سوره حشر، ايه2؛ سوره يوسف، ايه111. 9. ر.ک: سوره احزاب، ايه 21؛ سوره ممتحنه، ايه 4و6. منابع: 1. رضايت از زندگي، عبّاس پسنديده، قم: دار الحديث، 1384. 2. اصول علم اقتصاد، دومينيک سالواتوره و يوجين اي ديوليو، مترجم: محمّدرضا ضيايي بيدگلي و نوروز علي مهديپور، تهران: مؤسّسه عالي بانکداري ايران، 1374. 3. هفت عادت مردان مؤثّر، استفان کاوي، مترجم: گيتي خوشدل، تهران: پيکان، 1382. 4. مديريت اسلامي، دکتر حقيقي. 5. قدرت شعور باطن، ژوزف مورفي، مترجم: مهدي قراچه داغي. 6. مديريت کيفيت ژاپن، ايبوکا موريتا، مترجم:؟؟؟؟ 7. به سوي کاميابي، آنتوني رابينز، مترجم: مهدي مجرّدزاده کرماني، تهران: مؤسّسه فرهنگي راهبين، 1375، ج1. 8. مديريت زمان، برايان تريسي، مترجم: اشرف رحماني و کورش طارمي، تهران: راشين، 1381. 9. سايت: www.pasokhgoo.ir[/align]
-
متن فارسی خطبه های 1 - 30 نهج البلاغه
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در نهـج البـلاغـه و صحیفه سجادیه
در این قسمت لیست این خطبه ها قرار خواهد گرفت : خطبه1 در این خطبه ، سخن از آغاز آفرینش آسمان و زمین و آفرینش آدم ( ع ) است خطبه2 پس از بازگشتش از صفین خطبه3 معروف به خطبه شقشقیه خطبه4 این خطبه از فصیح ترین کلمات حضرت است و در آن موعظت مردم است خطبه5 هنگامى که رسول خدا ( ص ) رحلت کرده بود خطبه6 در مورد طلحه و زبیر خطبه7 مذمت اتباع شیطان خطبه8 اشاره به زبیر خطبه9 در مورد صفت خود حضرت و صفت خصمش که گویند در جنگ جمل بوده خطبه10 اشاره به شیطان و یا کنایه به گروهی خطبه11 به پسرش ، محمد بن حنفیه ، هنگامى که در جنگ جمل رایت را به دست او داد خطبه12 چون خداوند در جنگ جمل پیروزش گردانید خطبه13 در نکوهش بصره و مردمش شما سپاهیان آن خطبه14 تذکر و یادآوری خطبه15 درباره زمینه ایى که عثمان در زمان خلافت خود به این و آن داده بود خطبه16 هنگامى که در مدینه با او بیعت کردند خطبه17 داوران ناشایست خطبه18 در مذمت اختلاف رأی علما در فتوی خطبه19 به اشعث بن قیس خطبه20 در منع از غفلت خطبه21 در توجه به قیامت خطبه22 در نکوهش بیعت شکنان خطبه23 در باب بینوایان خطبه24 برانگیختن مردم به پیکار خطبه25 رنجش از یاران سست خطبه26 اعراب پیش از بعثت خطبه27 در فضیلت جهاد خطبه28 اندرز و هشدار خطبه29 در نکوهش اهل کوفه خطبه30 درباره قتل عثمان -
دوستان ارجمند اسلام را در کلام کوتاه اما پر مغز ببین نه در عمل من امام علی(ع) به مالک اشتر ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید بسحر توبه کرده باشد و تو ندانی
-
- امیرالمومنین
- مالک اشتر
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :