لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'امپراطوری'.
2 نتیجه پیدا شد
-
هفت شهر طلایی امپراطوری باستان هیچكس شهرهایی را كه در قصهها از آن سخن رفته بود، به چشم خود ندید. به همین دلیل، استعمارگران تصمیم گرفتند مشابه آنها را بنا كنند. همه اعم از سرخپوستان، سیاهان و اسپانیاییها... ساكنان سرخپوست امریكای لاتین پیش از ورود استعمار غرب در قرن پانزدهم میلادی، افرادی بدوی و بی تمدن نبودند. تاریخ نشان میدهد زمانی كه "كریستف كلمب" برای نخستین بار در سال 1492 میلادی پای در قاره نو نهاد، مردم آن سامان تحت حكومت اقوامیچون آزتكها از درجه بالایی از فرهنگ و تمدن بهره میگرفتند اما به دلیل اعتقاد بسیار به جادو و دنیای ماوراءالطبیعه به سرعت در برابر مهاجمان خشن و بی رحم اسپانیایی كه معماریهای طلایی و نقره ای شهرهای منطقه ، عنان صبر و اختیار از كفشان ربوده بود، سر تسلیم فرود آوردند. بنا به اسناد تاریخی، ناحیه پوتوسی در مكزیك در آن زمان،دارای بزرگترین مجتمع صنعتی جهان بود كه به كمك مجموعه ای از آسیابهای آبی، به كار استخراج سنگ معدن نقره اشتغال داشت. این وضعیت با ورود استعمار رونق بیشتری گرفت. اماكنی نظیر "كاسا د لا موندا"، كلیسای "سان لورنزو"، "خانه های اشرافی"، محله های "میتایوس" و "سرا ریكو" حاصل این دوران است. گنجینه های استعمار: گنجینه های استعمار مكزیك عنوان یك اثر طلایی است كه در نتیجه 35 سال كار جمع آوری اسناد و ثبت تاریخ مكزیك به وسیله عكاسان "خویا ادیتوریال" تدوین شده است. آنان با این اقدامشان، یك قصه را از طریق واقعیتهای 7 شهر طلایی دوران امپراتوری كروگا روایت كرده اند. هفت شهر طلا: قصه شهرهای طلایی از اواخر قرن هفتم میلادی با فتح اندلس بدست مسلمانان از جمله شهر مریدا در جنوب اسپانیا رایج شد. بنا به حكایات، هفت اسقف شهر در آن هنگام از محل گریختند تا از گنجینه های شهرهای طلایی حفاظت كنند. چند قرن بعد،قاره امریكا توسط "كریستف كلمب" فرستاده دربار اسپانیا كشف شد و در آنجا بود كه نجات یافتگان از این سفر دراز و دشوار دریایی، از وجود هفت شهر ساخته شده با طلا در قاره امریكا آگاه گشتند. تصویر، معدن طلای گوادالوپه را در گواناخواتو مكزیك نشان میدهد كه امروز به زمین گلف تبدیل شده است. نخستین كاشفان: نخستین اسپانیاییهایی كه در آرزوی كشف اسطوره ها و ثروتهای بزرگ وارد قاره امریكا شدند، در جست وجوی هفت شهر قیمتی، شمال مكزیك را در نوردیدند. تصویر: سیلوهای "سانتا مونیكا" در تاكوالچه واقع در منطقه زاكاتكاس مكزیك. تبدیل رویا به واقعیت: هیچكس شهرهایی را كه در قصه ها از آن سخن رفته بود، به چشم خود ندید. به همین دلیل، استعمارگران تصمیم گرفتند مشابه آنها را بنا كنند. همه اعم از سرخپوستان، سیاهان و اسپانیاییها دست بكار شدند تا آنچه را كه اربابان سفیدپوست اسپانیایی میخواستند را با ایجاد هفت شهر طلایی از رویا به واقعیت مبدل سازند. تصویر: مركز حكمرانی موسوم به "آسیندا پئوتیوس" در سان لوییس پوتوسی در مكزیك. اوج زیبایی: این بار، قصه ها به واقعیت پیوست. ساختمانهایی در اوج زیبایی و كاركرد در سرزمینهای شمال مكزیك بنا نهاده شد و این عكسها، ثمره این تلاش ارزشمند است. تصویر، خانه های مسكونی گواناخواتا را با برج بازار هیدالگو در روبروی آن نشان میدهد. روستاهای جادویی: چهار شهر از مجموعه هفت شهر طلایی كه در كتاب گنجینه های استعماری مكزیك از آن سخن رفته است، از سوی یونسكو به عنوان میراث تاریخ بشریت به ثبت رسیده اند و در این میان، 9 نقطه به دلیل ارزش ویژه تاریخی به عنوان روستاهای جادویی شناخته میشوند. تصویر نمایی از دیوارهای تاریخی عظیم این مناطق را نشان میدهد. مسیحی شدن سرخپوستان: كروگا، اولین كسی بود كه توجهش را به وضعیت سیاسی و مذهبی سرخپوستان جلب كرد. او به سیاست مسیحی كردن سرخپوستان روی آورد و شكل اولیه ای از كلیسا را بنا نهاد. او به این ترتیب به عنوان محافظ سرخپوستها شناخته شد. تصویر مناره های كلیسایی را از دوران او در پارانگاتیكوتیرو نشان میدهد. عالیجناب باسكی: ده سال پس از سقوط تنوچتیتلان، یك قاضی عالیرتبه از باسك اسپانیا به نام "كروگا" به قاره نو یا همان امریكا قدم نهاد. اولین اقدام او، به گفته اسپانیاییها، محاكمه پیشینیان خود به خاطر بدرفتاری با سرخپوستان بود. سلسله اقدامات او و نمودار حركتش در مكزیك بعدها به عنوان "راه عالیجناب كروگای باسكی" معروف شد. این راه در واقع بخشی از تاریخ درخشان قوم آزتك را در امریكای مركزی به نمایش میگذارد. در تصویر، یك نقاشی را از دوران حضور قاضی باسكی در سرزمین آزتكها موسوم به "تاریخ میچواكان" میبینید. بیمارستان پاك نیت: كروگا با درآمدی كه بدست آورد، اولین نقطه آرمانی خویش را با نام "بیمارستان مردم پاك نیت" بنا نهاد، جایی كه در آن از زوایای مختلف همچون بهداشت و همبستگی به مردم سالخوره و ناتوان كمك میشد. در تصویر، خانم بئاتریز اورتگا روئیز یكی از ساكنان ایالت سان لورنزو و از اعقاب مردمان آن دوران را میبینید. آگاهی از حقوق: سندی كه در سال 1534 اجازه به بردگی كشیدن سرخپوستان را میداد، یك سال بعد با انتشار اعلامیه "آگاهی از حقوق" توسط كروگا ملغی اعلام شد. این اعلامیه یك اقدام بنیادی در زمینه برقراری عدالت در قاره امریكا بود. تصویر، لباسهای سنتی زنان را در منطقه پورهپچاس مكزیك نشان میدهد. رنگ و نقش این لباسها برگرفته از دوران درخشان پوتوسی است. معمار جوامع نوین سرخپوست: كروگا به سبب خدماتش به مسیحیت، از سوی پاپ از درجه قاضی بلندپایه به اسقف میچواكان ارتقا یافت اما این كار تغییری در فعالیتش به عنوان معمار جوامع نوین سرخپوست ایجاد نكرد. او در مقام اسقفی نیز به تداوم ایجاد جامعه آرمانی خویش میاندیشید و در این راه بسیار تلاش كرد. تصویر: كلیسای پوماكوران، جایی كه كروگا فعالیت داشت. راه كروگا: تاكنون مولفان گوناگون تلاش كرده اند تا مسیری را كه كروگا در منطقه "میچواكان" مكزیك پیمود و در جریان آن به تبلیغ مسیحیت پرداخت، ترسیم كنند و در این زمینه، 11 نقشه راه را تهیه كردهاند. كروگای اسپانیایی كه در سال 1470 تولد یافته بود، در سال 1565 درگذشت و به دلیل فعالیتهایش به پاسدار بزرگ حقوق و نخستین اسقف جامعه سرخپوستان شهرت یافت. تصویر: ماهیگیران جزیره خانتزیو مكزیك در حال استفاده از تورهای پروانه ای، جایی كه هنوز ریشه در تاریخ آزتكها و پوتوسی دارد. --------------------------------
-
آشپز بوكاسا در دادگاه گفته بود كه به دستور بوكاسا اكثر مواقع گوشت مورد نیاز غذای امپراتور را از داخل فریزر شخصی وی كه حاوی گوشت بدن و پای زنان مجرم و... امپراطور آدمخوار شنیده بودیم بعضی قبایل بدوی آفریقائی آدمخوار هستند. ولی تصورمان این بود كه این شایعه بیشتر در داستانها و افسانههای خیالی مصداق دارد و بعید است كسی را بتوان یافت كه صحنههای آدمخواری توسط «بشر» را دیده باشد. با این حال مطالعه رویدادهای تاریخ معاصر بعضی كشورهای آفریقائی نشان میدهد كه نه تنها این پدیده غریب نیست بلكه حتی میتوان امپراطوری را در آفریقا یافت كه «آدمخوار» بوده است. این شخص «ژنرال بدل بوكاسا» دیكتاتور پیشین كشور «آفریقای مركزی» است. «آفریقای مركزی» از جمله كشورهای آفریقائی است كه از شمال به چاد، از جنوب به كنگو و زئیر، از مشرق به سودان و از مغرب به كامرون محدود میشود. اكثر مردم آن مسیحی هستند و فرانسه، زبان رسمی آنهاست. «بانگی» پایتخت آفریقای مركزی است. این كشور در 1960 استقلال خود را از فرانسه به دست آورد. امپراطور یاد شده در 1966 با كودتا علیه «دیوید داكو» پسر عموی خود، قدرت را در آفریقای مركزی به دست گرفت و در 1979 با كودتای متقابل دیوید داكو» و شورش عمومی مردم ساقط شد. «ژنرال بدل بوكاسا» در 22 فوریه 1921 متولد شد. پدرش در سال 1927 درگذشت و با فوت مادرش 12 یتیم بر جای ماند. بوكاسای جوان همراه برادرها و خواهرهایش تحت مراقبت پدر بزرگش قرار گرفت. او در مدارس میسیونهای فرانسوی تحصیل كرد. در ابتدا كاتولیكی با حرارت بود كه میخواست كشیش شود. عموی وی جزء بنیانگذاران جمهوری آفریقای مركزی بود ولی بوكاسا در جنگ جهانی دوم به سربازان فرانسوی پیوست. او در دوران تحصیل با شخصیت ناپلئون آشنا شد و از همان زمان شیفته او شد. این علاقه در بسیاری از تصمیمات بعدی او اثر گذاشت. به طوری كه تاجگذاری خود را طبق الگوی تاجگذاری ناپلئون در پاریس ترتیب داد! به شدت به رهبران فرانسه عشق میورزید. به طوری كه ژنرال دوگل را پدر خود میخواند. او وقتی كه در مراسم تدفین وی شركت كرد به شدت میگریست و میگفت: «یتیم شدیم». وی در ارتش فرانسه در خدمت ژنرال دوگل كار كرد و به درجه سرگردی رسید. بوكاسا در 1966 یعنی زمانی كه فرمانده كل قوا بود با بركنار كردن پسر عمویش، داكو، در یك كودتای تقریباًً بدون خونریزی به قدرت رسید و سپس داكو را به عنوان مشاور خود برگزید. یكی از اولین اقدامهای او بعد از به قدرت رسیدن در 1966 قطع روابط با چین بود. او ادعا كرد كه چین در یك توطئه علیه رژیم او دست داشته است. چین بعداً این موضوع را تكذیب كرد. بعدها روابط دو كشور عادی شد و در 1976 به عنوان میهمان افتخاری در چین پذیرایی شد. بوكاسا با درجه فیلد مارشالی دبیر كلی حزب واحد كشورش، وزیر دادگستری، دفاع خدمات غیر نظامی، بیمههای اجتماعی و خلاصه 14 وزارت از 16 وزارت كشور را در آن واحد بر عهده داشت! در 1976 اعلام نمود كه به اسلام گرویده است. سایر مقامات كشور نیز به وی تأسی جستند و كشور رسماً اسلامی شد. قذافی رهبر لیبی و شیوخ عرب خلیج فارس میلونها دلار به وی هدیه كردند. اما وی پس از جمعآوری پول مورد نظر خود، از اسلام برگشت و دوباره مسیحی كاتولیك شد و كلیه مقامات نیز از وی پیروی كردند! او سپس نام كشور را از جمهوری آفریقای مركزی به امپراتوری افریقای مركزی تبدیل كرد و سال بعد خود را امپراتور بوكاسای اول نامید و پولهای اهدایی كشورهای عرب را صرف مراسم تاجگذاری بسیار پرهزینه خود كرد! گفته میشود هزینه تاجگذاری وی در 1977، یك چهارم مجموع درآمد سالانه آفریقای مركزی بود. بوكاسا در اجرای این مراسم 340 تن شراب، شامپاین، خاویار و نیز 60 دستگاه اتومبیل لیموزین وارد كشور كرده است. بوكاسا سرانجام در سپتامبر 1979 زمانی كه در لیبی به سر میبرد در یك كودتای نظامی از قدرت بركنار شد. رهبر كودتا دیوید داكو پسر عموی بوكاسا كسی بود كه در1966 هنگامیكه رئیس جمهوری افریقای مركزی بود با كودتای بوكاسا از كار بركنار و به مشاورت وی منصوب شد. در پی این كودتا بوكاسا عازم كشورهای ساحل عاج و فرانسه شد. بوكاسا هنگامی كه در نوامبر 1986 با فریب اطرافیان به كشورش بازگشت در فرودگاه دستگیر و راهی زندان شد اما 8 سال بعد، در سپتامبر 1994 در جریان یك عفو عمومی از زندان آزاد گردید. بوكاسا به قصاب افریقای مركزی مشهور شده است. از جمله كسانی كه در جلسات محاكمه بوكاسا برای شهادت علیه وی شركت كرده بودند آشپز و خدمتكار قصر وی بود. «فیلیپ لینگرئیسا» آشپز بوكاسا در دادگاه گفته بود كه به دستور بوكاسا اكثر مواقع گوشت مورد نیاز غذای امپراتور را از داخل فریزر شخصی وی كه حاوی گوشت بدن و پای زنان مجرم و اعدام شده بوده است تأمین میكرده است. بوكاسا معتقد بود كه دون شأن یك امپراتور است كه از گوشت حیوانات تناول كند! بوكاسا سرانجام در 5 نوامبر1996 در سن 75 سالگی درگذشت.