رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'انقلاب'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

  1. لیست مقالات بخش انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در پایگاه ایرانی سلام عملیات ثامن الائمه - شکست حصر آبادان مروري بر عمليات محرم عملیات محمد رسول الله کنکاشی در سرودهای انقلاب اسلامی پرشکوه ترین پرواز تاریخ انقلاب دوازدهم بهمن ماه؛ ورود حضرت امام خمینی به میهن اسلامی آشنایی با دهه فجر انقلاب اسلامی یادمان ۳۰ سال انقلاب اسلامی شکوه و شگفتی های انقلاب اسلامی ایران ارکان انقلاب اسلامی نکاتی پیرامون مرحله انقلاب مفهوم شناسی انقلاب و اصلاحات آمریکا،اسرائیل و تشکیل ساواک انقلاب اسلامی و فتنه های دشمنان متن تابلو نوشته هاي جبهه و جنگ عبارت های آشنا جبهه و جنگ قدیمیترین سند مبارزاتی امام +عکس عکس:: از خمینی تا خامنه ای حزب دمکراتيک خلق حزب دمکراتيک نوين( شعله جاويد) حزب محفل ا نتظار( ستم ملي) بيوگرافي رهبر معظم انقلاب در 21 رمضان آمد و در 21 رمضان رفت+تصاویر علل وقوع جنگ تحمیلی و عدم پذیرش آتش بس پاسخ به دو پرسش درباره دفاع مقدس دفاع مقدس در اینترنت آشنایی با یادمانهای دفاع مقدس چه کسی اولین گلوله جنگ را شلیک کرد؟ سال شمار ۸ سال جنگ تحمیلی از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۷ نقش ارتش در جنگ هشت ساله حماسه های جاودان ۸ سال دفاع مقدس جریان خط شکن تبیین، دستاوردهای دفاع مقدس وصیتنامه کوچکترین رزمنده دفاع مقدس کلیپ های دفاع مقدس معرفی برخی شخصیت های بارز انقلاب اسلامی آغاز نهضت امام خمینی (ره) آشنایی با ارگان های دفاعی جمهوری اسلامی ایران آخرین وصیت نامه شهید رجایی
  2. خاطرات رهبر معظم انقلاب از شهید اندرزگو په گزارش خبرگزاری فارس همزمان با دوم شهریور ماه سالروز شهادت مبارز نستوه؛ شهید سیدعلی اندرزگو، حجتالاسلام سیدمهدی اندرزگو، فرزند این شهید بزرگوار خاطراتی را به نقل از رهبر معظم انقلاب درباره آن شهید بازگو کرده که متن کامل آن به نقل از یایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای به شرح زیر است: من در زمان مبارزات پدرم خیلی کوچک بودم و نکات چندانی در یادم نمانده است. هرچه میدانم، از مادرم یا از یاران پدر شنیدهام. بیشترین چیزی که در خاطرم مانده، مسافرتها و سختیهایی است که در راه مبارزه تحمل میکردیم. دستگیری پدر ما برای ساواک بسیار اهمیت داشت و برای دستگیری او جایزههای سنگینی تعیین کرده بودند. برداشت آنها این بود که اگر او را شهید یا دستگیر کنند، روند مبارزهی مردم بسیار کندتر خواهد شد. به همین منظور در ساواک بخش ویژهای را اختصاص داده بودند برای دستگیری این شهید بزرگوار. همهی اینها نشان از اهمیت بسیار بالای حضور شهید اندرزگو در بهبود روند مبارزهها دارد. عمدهی فعالیت شهید اندرزگو در مبارزه با رژیم غاصب پهلوی عبارت بود از واردات اسلحه و تأمین اسلحهی مورد نیاز مبارزان و نیز وارد کردن اعلامیههای امام رحمهالله به داخل کشور. حاج احمد قدیریان هم که اخیراً به رحمت خدا رفت، برای من نقل کرد سلاحهایی که شهید اندرزگو از افغانستان وارد میکرد، در اوایل انقلاب بسیار به درد خورد و همهی آنها در کمیته و جاهای دیگر مورد استفاده قرار گرفت. منزل ما در مشهد با منزل حضرت آقا چند کوچه بیشتر فاصله نداشت. در خاطر دارم که شهید اندرزگو برای این عزیزان کلاس آموزش اسلحه گذاشته بود؛ برای حضرت آقا، شهید هاشمینژاد و آیتالله واعظ طبسی. البته من خاطراتی را در این مورد از زبان رهبر معظم انقلاب شنیدهام. حضرت آقا میفرمودند: شهید اندرزگو شبها دیروقت به منزل ما میآمدند و با هم جلسه داشتیم و در مورد مسائل مختلف با هم صحبت میکردیم. این خروسها تخمگذارند! یکی از خاطراتی که رهبر معظم انقلاب برایم تعریف کردند، این بود که بارها پدرم را در کوچه و خیابان دیده بودند و بعد از سلام و احوالپرسی متوجه شده بودند که در دست او زنبیلی پر از مهمات و اسلحه است و او با خونسردی کامل آنها را با خود جابهجا میکرد. پدرم بارها ما را هم هنگام جابهجایی مهمات با خود میبرد تا این عملیات شکلی عادیتر به خود بگیرد. البته ما اینها را بعدها از زبان حضرت آقا شنیدیم و آن زمان متوجه نمیشدیم. از حضرت آقا شنیدم که: یک روز آقای اندرزگو را در بازار «سرشور» مشهد دیدم که با یک موتور گازی میآمد. موتور را که نگهداشت، دیدم چند خروس در عقب موتور خود دارد. از او دربارهی خروسها پرسیدم، جواب داد که این خروسها استثناییاند و تخم میگذارند! حضرت آقا فرمودند زنبیل را که کنار زدم، دیدم زیر پای خروسها پر از نارنجک و اسلحه است. شهید اندرزگو در شهریور ماه ۱۳۵۷ و در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید، ولی ما تا زمان پیروزی انقلاب و ورود امام به ایران که بهمن ماه بود، از این حادثه خبر نداشتیم. روزی که امام وارد کشور میشدند، ما تلویزیون را نگاه میکردیم و منتظر بودیم که ایشان هم همراه امام باشند و با ایشان وارد کشور شوند. حضرت امام به کشور آمدند و در مدرسهی رفاه مستقر شدند، فرمودند خانوادهی آقای اندرزگو را پیدا کنید، من دوست دارم آنها را ببینم. ما به دلیل مبارزات پدر و تحت تعقیب بودنش همواره در حال نقل مکان از شهری به شهر دیگر بودیم. به همین دلیل هیچکدام از اطرافیان امام نشانی ما را نداشتند، اما خود امام در آخرین دیدار پدر ما با ایشان، شنیده بودند که ما در مشهد ساکن هستیم. این شد که آیتالله طبسی و دیگر دوستان ما را پیدا کردند و خدمت امام بردند. خبر شهادت پدر را حضرت امام(رض) دادند یاد دارم زمانی که در تهران و مدرسهی رفاه خدمت امام رسیدیم، ایشان دو برادر کوچکتر من را -یکی هفتماهه و دیگری دوساله- روی پاهای خودشان نشاندند و ما را مورد تفقد و مهربانی قرار دادند. ایشان پس از کمی مقدمهچینی خبر شهادت پدر را به ما دادند. بعد از شنیدن خبر شهادت پدر، مادرم طبیعتاً بسیار دگرگون و ناراحت شدند. حضرت امام هم برای مادر ما از حضرت زینب سلاماللهعلیها و صبر ایشان مثال زدند و او را به صبر و بردباری نصیحت فرمودند. سپس برای ما دعا کردند و من هنوز هم که هنوز است، تأثیرات دعای امام را در زندگی خودم میبینم. امام به مادرم فرمودند برای این که راحتتر باشید، به تهران بیایید. ما همگی در تهران متولد شده بودیم و بعدها در دوران مبارزات پدر به شهرهای مختلف رفته بودیم. به هر ترتیب ما به تهران آمدیم و بعد از آن در مناسبتهای مختلف خدمت امام میرسیدیم و از رهنمودهای ایشان استفاده میکردیم. امام میفرمودند: همان شبی که این روحانی مبارز به شهادت رسید، خبر شهادتش را برای من تلگراف کردند و من بهشدت از این موضوع ناراحت شدم و غصه خوردم که ما محروم ماندیم از نعمت بزرگی مانند شهید اندرزگو که تجربههای گرانبهایی در مبارزات داشت. در دوران ریاستجمهوری و رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای هم بارها با ایشان دیدار کردیم. عکسی که حضرت آقا در آن حضور دارند، مربوط به سالگرد شهادت شهید اندرزگو در سال ۱۳۶۱ یا ۱۳۶۲ است که خدمت ایشان رسیدیم. در عکس، آن پیرمرد پدربزرگ پدری من است که همراه ما آمده بود.
  3. آشنایی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی (ره) 2 اردیبهشت سال 1358 تاسیس شد. در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 بنا به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به جوانان غیور و انقلابی ایران اسلامی، عدهای از دلسوختگان راستین و پیروان صدیق ولایت فقیه گردهم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پیریزی کردند. شاید در آن روزهای نخست که هدف سپاه را پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن مطرح میکردند، تصور نمیرفت که چه مسئولیت سنگین و رسالت خطیری به عهده این تشکیلات تازه تأسیس خواهد بود. اما از آنجا که محرک حضور در این نهاد خدمت بیشائبه به انقلاب اسلامی و اطاعت محض و عاشقانه از مقام والای ولایت فقیه بود جملگی به عنوان بازوی توانمند ولایت فقیه، خویشتن را برای هر نوع مأموریت محوله آماده کرده بودند. حضرت امام خمینی (ره) در دوم اردیبهشت سال 1358 طی فرمانی به شورای انقلاب اسلامی رسماً تأسیس این نهاد مقدس را اعلام کردند و شورای انقلاب با تأسیس شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گام اساسی را در جهت سازماندهی این نهاد برداشت. سپاه نهادی نظامی در جهت اهداف و آرمانهای والای انقلاب اسلامی است و نامگذاری سالروز ولادت سالار شهیدان به نام روز پاسدار از این جهت است که سپاه آرمانی بزرگ و مقدس دارد که حفاظت و نگهبانی از نظام و حکومتی است که براساس اسلام ناب محمدی (ص) برپا شده است و داعیه تحقق نسبی آن را در جهان امروزی دارد و دامنه این آرمان تا زمان حکومت عدل جهانی امام مهدی (عج) نیز گسترده است و بدین لحاظ سپاه در افقی فرازمند، دارای آرمانهای مکتبی، انسانی و جهانشمول که باید همیشه حرکت خود را بدان سوی جهت دهد. امام خمینی (ره) در مورد سپاه پاسداران فرمودند: سپاه پاسداران که رکنی بزرگ در پیروزی انقلاب اسلامی است، با اقتدا به مولای خود سید مظلومان علیه السلام، نجات بخش ملت ایران و اسلام عزیز از شبهای تاریک و ظلمانی ستمشاهی بوده و در پاسداری از انقلاب و هدفهای آن عاملی مؤثر و رکنی رکین بوده و هست. سپاه در دوران تشکیل، صرفا نیروی شهری به حساب میآمد که با توجه به شرایط خاص انقلابی در جامعه و پراکندگی قوای انتظامی، ماموریت حفظ نظم عمومی را عهده دار شده بود و در مقابل ضد انقلاب و منافقان به مبارزه میپرداخت. با اوجگیری دسیسههای دشمنان و گروهکهای ضدانقلاب در نقاطی چون کردستان، خوزستان و گنبد، سپاه پاسداران، برای مقابله با آنها بسیج شد و خصوصا در کردستان هنگامی که شورشهای مسلحانه در نقاط کوهستانی کردنشین متمرکز شد، سپاه به طور جدی مقابل اشرار و ضد انقلاب صف آرایی کرد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سپاه پاسداران بزرگترین افتخار خود را رقم زد و با وجود همه موانع در کنار ارتش به مبارزه علیه رژیم بعثی پرداخت. پس از جنگ تحمیلی نیز سپاه علاه بر فعالیتهای رزمی و دفاعی و آموزشی در عرصههای مختلف سازندگی از جمله سد سازی، راهسازی، پروژه های کشاورزی، تولید قطعات صنعتی و ... حضور فعال دارد. سپاه پاسداران اگر چه هویتی نظامی دارد اما نظامیگری در واقع یک بعد از ابعاد هویت مقدس این نهاد مکتبی - مردمی است و طبق اصل 150 قانون اساسی سپاه پاسداران وظیفه نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را در همه شرایط دارد و در ابعاد مختلف معنوی، نظامی و علمی و ... در خدمت نظام اسلامی میباشد. منبع : همشهری
  4. irsalam

    مناسبت های انقلاب اسلامی ایران

    ورود حضرت امام خمینی(ره) به میهن؛ دوازدهم بهمن 57 تاریخ: 1357/11/11 امام خميني پس از سالها دوري و تبعيد ساعت 9 و 33 دقیقه صبح روز دوازدهم بهمن ماه سال 57 به كشور بازگشت. ايران اسلامي شاهد بزرگترين و تاريخيترين استقبال بود. حضور ميليوني مردم كه صف مستقبلين را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاكي از عشق و علاقه بينظير آنها به رهبر خويش بود. حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پيامي خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشكر از آنها خداحافظي كردند. امام خميني پس از اقامه نماز در كف هواپيما، روي دو پتو با آرامش خوابيدند. اين در حالي بود كه همه علاقمندان، دوستداران و نزديكان ايشان، نگران انجام اين پرواز بودند. خطر انهدام هواپيما و يا ربودن آن در آسمان چيزي بود كه همه را تا لحظه فرود آن در فوردگاه تهران، نگران ساخته بود. با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فرياد «الله اكبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. مستقبلين با خواندن سرود «خميني اي امام»، اشكهاي مشتاقان را بر گونههايشان جاري كردند. حضرت امام طي بياناتي در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشكر ميكنم. عواطف ملت ايران به دوش من بارگراني است كه نميتوانم جبران كنم. ايشان ضمن اشاره به اينكه طرد شاه از كشور قدم اول پيروزي بود، همگان را به وحدت كلمه و ادامه مبارزه تا قطع كامل ريشههاي فساد ترغيب كردند. ايشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند. حضرت امام در اولين سخنراني خود در ميان انبوه مستقبلين مشتاق در بهشت زهرا، گفتند: من وقتي چشمم به بعضي از اينها كه اولاد خودشان را از دست دادهاند ميافتد، سنگينياي در دوشم پيدا ميشود كه نميتوانم تاب بياورم. محمدرضا پهلوي فرار كرد و همه چيز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد و قبرستانهاي ما را آباد. ايشان اضافه كردند: من دولت تعيين ميکنم، من توي دهن دولت ميزنم ... من به پشتيباني اين ملت دولت تعيين ميكنم. من به ارتش يك نصيحت ميكنم و يك تشكر ..... [ما] ميخواهيم ارتش مستقل باشد. آقاي ارتشبد شما نميخواهيد؟ آقاي سرلشكر شما نميخواهيد مستقل باشيد؟ و اما تشكر ميكنم از قشرهايي كه متصل شدند به ملت. * متن کامل بیانات امام خمینی در بهشت زهرا بسم الله الرحمن الرحیم ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد كه البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها كه اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود كه نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات كه بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشكر از این ملت بكنم كه همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارك و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می كنم و در غم آنها شریك هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می كنم. من به جوان هائی كه پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می كنم. خوب، ما حساب بكنیم كه این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید كه از آنوقتی كه صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند كه مستحق این عقوبات شدند ملت ما یك مطلبش این بود كه این سلطنت پهلوی از اول كه پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی كه در سن من هستند، می دانند و دیده اند كه مجلس موسسان كه تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس كردند و با زور، وكلای آن را وادار كردند به اینكه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یك امر باطلی بود، بلكه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینكه ما فرض می كنیم كه یك ملتی تمامشان رای داند كه یك نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینكه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لكن اگر چنانچه یك ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینكه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می كند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید كه زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض كنیم كه سلطنت قاجاریه به واسطه یك رفراندمی تحقق پیدا كرد و همه ملت هم ما فرض كنیم كه رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی كه بعدها می آیند. در زمانی كه ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یك از ما زمان آقامحمدخان را ادراك نكرده، آن اجداد ما كه رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند كه زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یك ملتی بوده، یك سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است كه یك سلطانی را بر ما مسلط كند. ما فرض می كنیم كه این سلطنت پهلوی، اول كه تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس كردند و این اسباب این می شود كه - بر فرض اینكه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی كه در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی كه الان بیشتر شان، بلكه الا بعض قلیلی از آنها ادارك آنوقت را نكرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین كنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بكنیم كه قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند كه برای ما سرنوشت معین كنند هر كسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی كه درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یك ملتی را كه بعدها وجود پیدا كنند، آنها تعیین بكنند؟ این هم یك دلیل كه سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی كه در آنوقت درست كرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض كنیم كه صحیح بوده است، این ملتی كه سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید كه ما نمی خواهیم این سلطان را. وقتی كه اینها رای دادند به اینكه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یك راه است از برای اینكه سلطنت او باطل است. حالا می آئیم سراغ دولت هائی كه ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی كه ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وكلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وكلا. شما الان اطلاع دارید كه در این مجلسی كه حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید كه در تهران سكنی دارید، من از شما مردم تهران سوال می كنم كه آیا این وكلائی كه در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید كه اینها را خودتان تعیین كنید اكثر این مردم می شناسند این افرادی را كه به عنوان مجلس و به عنوان وكیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم. مجلسی كه بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی كه در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینكه حقوق هر فرض كنید كه وكیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم كه در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتی كه ناشی می شود از یك شاهی كه خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وكلائی كه تعیین كرده است غیرقانونی است، دولتی كه از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را كه داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند كه این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند كه ما این وكلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم. آیا كسی كه خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، می شود كه قانونی باشد ما می گوئیم كه شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می كنیم كه دولتی كه به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می كند، حتی خودش قبول ندارد كه قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی كه دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت كه غیرقانونی است، حالا چه شده است كه می گوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وكلا بپرسید كه آیا شما را ملت تعیین كرده است هر كدام ادعا كردند كه ملت تعیین كرده است، ما دستشان را می دهیم دست یك نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می كنیم كه این آقا آیا وكیل شما هست، شما او را تعیین كردید حتما بدانید كه جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یك ملتی كه فریاد می كند كه ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است كه سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است كه یك قبرستان شهید برای ما درست بكنند، در تهران، یك قبرستان هم در جاهای دیگر من باید عرض كنم كه محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار كرد و همه چیز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد، قبرستان های ما را آباد كرد. مملكت ما را از ناحیه اقتصاد خراب كرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است كه اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یك دولت این كار را می تواند بكند و نه یك قشر از اقشار مردم این كار را می توانند بكنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه كنید، به اسم اینكه ما می خواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان كنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان كنیم، اصلاحات ارضی درست كردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد كه بكلی دهقانی از بین رفت، بكلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این كار را كرد تا بازار درست كند از برای آمریكا و ما محتاج به او باشیم در اینكه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل كه دست نشانده آمریكاست بیاوریم. بنابراین كارهائی كه این آدم كرده به عنوان اصلاح، این كارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یك لطمه ای بر مملكت ما وارد كرده است كه تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بكنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و كمك كنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یك فرهنگ عقب نگه داشته درست كرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری كه جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینكه یك مدتی در اینجا یك نیمه تحصیلی كردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بكنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است كه این دانشگاه را داریم لكن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نكرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم. این آدم به واسطه نوكری كه داشته، مراكز فحشا درست كرده، تلویزیونش مركز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراكزی كه اجازه دادند برای اینكه باز باشد، مراكز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مركز مشروب فروشی بیشتر از كتابفروشی است، مراكز فساد دیگر الی ماشائالله است. برای چه سینمای ما مركز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مركز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی كه در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما كی مخالفت كردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی كه از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مركز چیزی كه باید از آن استفاده تمدن بكنند ما را به توحش كشانده است. سینما یكی از مظاهر تمدن است كه باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید كه جوان های ما را اینها به تباهی كشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت كرده اند به مملكت ما. و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریكا و غیر از آمریكا دادند، آنی كه به آمریكا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست كردن برای آقای آمریكا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست كردیم. آمریكا با این حیله كه این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست كرد یعنی اسلحه آورده اینجا كه ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بكند، باید مستشارهای آنها باشند، باید كارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت كه این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا كرده بود، عمر سلطنتی پیدا كرده بود، مخازن نفت ما را تمام كرده بود، زراعت مان را هم كه تمام كرده، این ملت بكلی ساقط شده بود و باید عملگی كند برای اغیار. ما كه فریاد می كنیم از دست این، برای این است. خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینكه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است كه در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد كار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یك از اقشار ملت كارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او كه باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است. ما می گوئیم كه خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است واگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاكمه بشوند و ما آنها را محاكمه می كنیم. من دولت تعیین می كنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می كنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می كنم، من به واسطه اینكه ملت مرا قبول دارد (تكبیر حضار) این آقا كه خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریكا از این پشتیبانی كرده و فرستاده به ارتش دستور داده كه از او پشتیبانی بكنید، انگلیس هم از این پشتیبانی كرده و گفته است كه باید از این پشتیبانی بكنید. یك نفر آدمی كه نه ملت قبولش دارد نه هیچ یك از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند كه می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می كنند، از این حرف ها هم می زنند لكن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید كه در یك مملكت كه دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یك مملكت دو تا دولت ندارد لكن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی كه ما می گوئیم، دولتی است كه متكی به آرای ملت است، متكی به حكم خداست، تو باید یا خدا را انكار كنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینكه به امر آمریكا و اینها وادار كند یك دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام كند. ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا كنند، ما نمی گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذشت كه محمدرضا برگردد، اینها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می كشند، ستاد درست كرده مردیكه در آن جائی كه هست، روابط دارند درست می كنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی كه همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به كام آمریكا برود. ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارك و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می كنم بر همه ما واجب است كه این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی كه اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بكنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یك حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بكنیم. و من باید یك نصحیت به ارتش بكنم و یك تشكر از یكی از اركان ارتش، یك قشرهائی از ارتش. اما آن نصحیتی كه می كنم این است كه ما می خواهیم كه شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می كشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر كشیدند، می خواهیم كه ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید شما نمی خواهید مستقل باشید آقای سرلشكر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوكر باشید من به شما نصحیت می كنم كه بیائید در آغوش ملت، همان كه ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریكا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند.) ما كه این حرف را می زنیم كه ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است كه بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید كه چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی. و اما تشكر می كنم از این قشرهائی كه متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی كشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ كردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، اینها همه مورد تشكر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی كه در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تكلیف شرعی، ملی، كشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را كردند ما از آنها تشكر می كنیم و به اینهائی كه متصل نشدند می گوئیم كه متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از كفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این كار را بكنید، رها بكنید این را، خیال نكنید كه اگر رها كردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است كه شماها یا كسان دیگر درست كرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها كه آمدند و متصل شدند، ما با كمال عزت و سعادت آنها را حفظ می كنیم و ما می خواهیم كه مملكت، مملكت قوی باشد، ما می خواهیم كه مملكت دارای یك نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لكن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی كه دیگران سرپرستی اش را بكنند و دیگران فرمان به آن بدهند. والسلام علیكم ورحمت الله وبركاته
  5. irsalam

    تاپیک سرودهای انقلاب اسلامی ایران

    در این تاپیک سرودهای مربوط به انقلاب اسلامی در دهه فجر - 22 بهمن و .... قرار خواهد گرفت فجر انقلاب جواد محدثي برخيز، که فجر انقلاب است امروز بيگانه صفت، خانه خراب است امروز هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد از لطف خدا، نقش بر آب است امروز فجر است و سپيده حلقه بر در زده است روز آمده، تاج لاله بر سر زده است با آمدن امام در کشور ما خورشيد حقيقت از افق سرزده است «والفجر» که سوگند خداي ازلي است روشنگر حقي است که با «آلعلي» است اين سوره به گفته امام صادق مشهور به سوره «حسينبنعلي» است شب رفت و سرود فجر، آهنگين است از خون شهيد، فجر ما رنگين است اين ملت قهرمان و آگاه و رشيد ثابت قدم است و قاطع و سنگين است شب طي شد و روز روشن از راه رسيد خورشيد اميد شرق، از غرب دميد عيساي زمان، راز زمين، «روح خدا» در کالبد مرده، دمي تازه دميد اين نهضت حق، که خلق ما برپا کرد نه شرقيو غربي است، نه سرخ است و نه زرد در وسعت و عمق و شور و يکپارچگي زيباتر از اين نميتوان پيدا کرد جانهاي جهانيان به لب آمده است جان در پي حق، داوطلب آمده است جمهوري اسلامي ما در اين قرن فجري است که در ظلمت شب آمده است بر ملت تازه رَسته از دام و کمند آن بردگي گذشته، يارب مپسند اين در که بهروي ما گشودي از مهر بار دگر از قهر، خدايا تو مبند
  6. Captain_K2

    روند شعر بعد از انقلاب

    انقلابها، ذائقهی انسانها و نگاه و تلقی آنان را نسبت به جهان، جامعه و خویشتن تغییر میدهند و همین دگرگونی، دگرگونی در و حتی در قلمرو را نیز در پی دارد. انقلاب بزرگ صنعتی در اروپا، انقلاب مارکسیستی در شوروی و انقلاب مشروطه در ایران، نمونههای روشنی هستند که گواه حضور تفکر تازه در عرصهی اجتماعی و فروریختن باورهای قبلی و در نتیجه آفریدن هنر و ادبیاتی متناسب با فضای تازه و نیازهای تازه هستند. در عصر مشروطه، گسترده شدن افق نگاه شاعر و نویسنده به دلیل تجربههای تازهی اجتماعی، ظهور موضوعاتی تازه و بیسابقه یا کمسابقه را در حوزهی ادبیات باعث میشود و قلمرو سرودن و نوشتن را وسعت میبخشد، عرصهای که پیش از آن حساسیت هیچ نویسنده و شاعری را برنمیانگیخت. پرداختن به مساءلهی آزادی، بروز احساسات ملی و وطنگرایانه، طرح نابسامانیهای اجتماعی و دردها و رنجهای رنجبران و کارگران و بهرهگیری از قالبهای نوین مانند تصنیفها، نمایشنامهها، رمانها و... پدیدههایی هستند که پیش از آن سابقه نداشتهاند..... گرچه فضای ادبی و هنری به شدت متاءثر از فرهنگ فرنگ است و شیفتگیها و غربباوریها بر شیوهی زندگی و نگرش جامعه و در نتیجه بر سیاست، اقتصاد، وضعیّت فکری و فرهنگی جامعه اثر گذارده است. به همین دلیل در نقد و تحلیل آثار ادبی و ذوقی، همچون همهی مقولههای دیگر، باید زمینهها، شرایط، تحولات اجتماعی و سیاسی و دگرگونیهای فرهنگی و حتی معیشتی را فراچشم داشت تا نقد و تحلیل، همه سونگرانه و واقعبینانه باشد. بنابراین اگر موقعیت تاریخی تولّد یک اثر ادبی و هنری را نشناسیم، بررسیها و قضاوتها فاقد ارزش و اصالت خواهد بود. شعر انقلاب اسلامی، پارهای از پیکر انقلاب اسلامی و فرزند و میوهی آن است و باید متناسب با نشیب و فرازها و تحولات سریع و شتابناک جامعه، بررسی و مطالعه گردد. بنابراین شعر اوایل انقلاب (دورهی مبارزه و تظاهرات و درگیریهای خیابانی) باید با حال و هوای خاصّ خودش سنجیده شود. آنان که با فضای امروز و احساس امروزین، شعر دیروز را محک میزنند در داوری خویش به کژراهه خواهند رفت. شاعر، درونمایه شعر خویش را از تجربیات درونی و دریافتهای بیرونی مییابد و به مدد توانمندی خویش در مضمونیابی و آفرینندگی و احیاناً تاءمل انتقادی در آثار گذشتگان میپرورد و عرضه میکند. اگر شاعر در لحظههای متفاوت خویش، احساسهای گونهگون و گاه متناقض دارد طبیعی است در تحولات ژرف و بنیادین هم در طرح و ساختار کلی شعر و حتی هم در واژگان و اوزانی که با جوششهای شعری او همزمانند تفاوت و تحول احساس شود. در کتاب خود به نام دنیای دیکنز(1) که نمونهی شایان تحسینی از نقد جامعه شناختی است - نظر خود را به تناوب بین بخشهایی که گزارش صحنهی متغیر تاریخی روزگار دیکنز است و ارائهی انعکاس این دگرگونی در رمانهای دیکنز، بیان میکند.(2) نویسنده در تحلیل خویش، تاءثیر موفقیتهای صنعتی بین سالهای 1870 - 1812 را بر آثار دیکنز کاملاً نشان میدهد. انقلاب اسلامی واقعهای بزرگ، تحولی بنیادین و آرمانی در جامعه بوده و هست و حادثهها و لحظههای آن، آشکار و پنهان، به دنیای شعر راه مییابند. وقوع حادثههای بزرگ، لحظههای خطیر و سترگ، لحظههایی که با حیات و مرگ انقلاب و جامعه پیوند داشت نمیتوانست و نباید بر سرودهها و احساس شاعران بیتاءثیر باشد. سخن از نوع دریافت و نحوهی بازتاب حادثهها و لحظهها نیست بلکه سخن از ناگزیری تاءثیر و تاءثر شاعر است و همین مطالعهای دقیق و عمیق میطلبد تا میزان تاءثر شعر و شاعر و تاءثیر متقابل شاعران در مجموعهی حوادث و جریانهای انقلاب شناخته شود. جز این، باید دید شاعر چقدر خود با لحظهها زیسته و از تجربههای عاطفی بهره گرفته است. چرا که شعر عصر ما از فقدان تجربههای حسّی شاعرانه رنج میبرد و جماعت شاعر و نویسنده بیش از گذشته به تجربهها و احساسات عینی(objective) نیازمند است. نکتهای که نباید از آن غفلت ورزید جدّی گرفتن است و نقد و تحلیل عالمانه و صادقانهی ادبیات انقلاب اسلامی. واگذار کردن این مهم به فردا، تنها به این بهانه که هنوز یک دوره پایان نیافته است تا به جمعبندی و تحلیل آن نشست، کاری ناسنجیده و ناصواب است. بسیاری از تذکرهنویسان دیروز - با همهی ضعفهای اغماضناپذیر - شاعران عصر خویش را معرفی کرده و گاه نیز به نقل و نقد سرودههایشان پرداختهاند. هیچکس نمیتواند ابوالفضل بیهقی را به دلیل نگارش تاریخ ارزشمندش در دورهی غزنوی، دورهای که در هنگام نگارش تاریخ، پایان نیافته بود و برخی حادثهها نیز به یک یا دو دهه فاصله نقل و طرح میشد، محاکمه کند. متاءسفانه کسانی که ناباورانه یا اصولاً ناهمخوان و ناهمخون با این دورهاند و یا زحمت مرور و مطالعهی آثار این دوره را به خویش ندادهاند چنین انگاره و القایی دارند. اگر این ضرورت امروز تحقق نیابد، نسلهای بعد که احیاناً در چنین فضایی تنفس نکردهاند بیشک نخواهند توانست به خوبی و دقت آنهایی که در حادثهها زیسته و تنفس کردهاند به بیان و تبیین شعر و هنر این دوره بپردازند. اگر آگاهی ما از زوایای زندگی و آثار بسیاری از چهرههای بزرگ علمی و ادبی و تاریخی کشورمان کم است شگفتآور نیست؛ یا شگفتانگیزتر و دردآورتر آن است که اطلاعات ما نسبت به برخی از بزرگان معاصر نیز کم و ناچیز و گم گوشهها در زندگی و اندیشه و آثار آنان فراوان است. حلقههای مفقوده در ادبیات نزدیکترین دوره به ما یعنی عصر مشروطیت آنقدر زیاد است که فقدان دیوان اشعار دست کم چند نمونه شعر از یک شاعر ما را از دریافت درست تحولات شعر دورهی مشروطیت محروم ساخته است. مجموعهی شعر خانم شمس کسمائی گم شده است. از سرودههای ، ، اندکی در دست ماست و این تاءسف و دریغ را کسانی به خوبی درمییابند که در اندیشهی تحقیق و تتبع جدی در این دوره برمیآیند. باید ادبیات عصر انقلاب را جدیتر و دقیقتر پیگرفت. در همین جا به نکتهای که ضرورت جمعآوری آثار و پیگیری تحولات فکری و روحی شاعران و نویسندگان این دوره را ضروریتر میسازد باید اشاره کرد و آن حذف برخی سرودهها و آثار، توسط خود شاعر و نویسنده است. برخی از شاعران و نویسندگان امکان ردیابی و رصد را از پژوهشگران به هر دلیل میگیرند. در مجموعه دفترهای چاپ شدهی شعری، سرودههایی آشنا از شاعران دیده نمیشود؛ سرودههایی که با حافظهی مردم گره خورده و گاه نیز بسیار ارزنده و خاطرهانگیز است. گاه نیز شعری مثله شده و غیرقابل انطباق با اصل یافت میشود. مثلاً برخی شاعران، سرودههای دورهی جنگ هشت ساله را در چاپ مجموعه شعرهایشان قلم گرفتهاند! احیاناً برخی شعارهای تحقق نایافته یا مسائلی که در تحولات سیاسی فرهنگی پیش آمده و یا نشیب و فرازهای روحی و فکری شاعر نیز در این پالایش و زدایش! مؤثر بوده است. به هر حال این کار به لحاظ اخلاقی و اجتماعی، ستوده یا نکوهیده، از نظر گاه ادبی، بستن پنجرهها و کور کردن روزنههایی است که به شناخت بهتر و دقیقتر این دوره کمک میکند. سیر تحول در محتوای شعر انقلاب نخستین سرودههای عصر انقلاب را اگر به سال شروع جدّی انقلاب، یعنی سال 1357 برگردانیم، حال و هوای شعاری چشمگیرتر و پررنگتر است. در این سال، برخی شعارها که سازندهی عمدهی آنها شاعران مطرح نیستند از جوهرهی شعری برخوردارند. جامعهی ایرانی قرنهاست که با شعر خوگر و زندگیش آمیخته با نغمههای آسمانی حافظ، سوگسرودههای عاشورایی و ضربالمثلهایی است که ایجاز و اعجاز در آنها موج میزند. شعر، آن چنان با فرهنگ ما آمیخته است که از لایلای گهواره تا سنگ مزار با ما همراه است به تعبیر نزار قبّانی شاعر معاصر عرب: گرچه این سخن را در توصیف عرب و گرایش او به شعر گفته است اما بر روح هنرمند و ذائقهی شعرگرای ایرانی نیز منطبق است. در دورهی حرکتهای مردمی و تظاهرات خیابانی و دیوار نوشتهها، این جوششها کاملاًمحسوس است. شعارهای ارتجالی در کنار سرودههای تند و شعاری و عموماً مقطعی، سرودههای انقلابی که شبیه تصنیفهای دوران مشروطه و گاه متفاوت با آن است نیز دیده میشود. شعر برخی از از شاعران مشهور عصر مشروطه مانند فرّخی یزدی و برخی از شاعران گمنام و به ندرت مشهور است. از مهمترین ویژگیهای سرودههای این دوره به ویژگیهای ذیل میتوان اشاره کرد: 1 - ترسیم افقهای روشن پیروزی فضای یاءس آلود و سراسر بنبستی که شاعر پیش از انقلاب ترسیم میکرد فرو میشکند. شاعر با بهرهوری از شکوه و شور حرکتهای مردمی و باورهای عمیق مذهبی که پیروزی حقطلبان را حتمی و (3) را نوید میدهد با سرانگشت شعر، فرداهای روشن را نشان میداد: هان ای خدایان! در روز بار عام حتی تمثال بیمثال شما را یارای ادای تظلم نداشتیم آری حتی خری به دست تظلم زنجیر عدل و داد شما را تکان نداد!(4) باری هرجا قدم به خاک نهادید صدها نهال عاطفه خشکید صدها درخت فاجعه رویید اینک هرچند تاج تخمه به گهواره بستهاید(5) باری امید بس عبثی دارید! زیرا که شب آبستن طلوع شگفتی است!(6) شعر این دوره دیگر از شب و زمستان و وحشت و بنبست آکنده نیست. اگر هم از وحشت و انجماد و زمستان و پاییز سخن میرود، سرانگشت شعر به سمت است. شاعر چشمانداز فضایی بیزندان و آسمانی بیسقف را دریافته است. شعر سیاسی دیروز - اگر این عنوان رسا و فراگیر باشد - عمدتاً سایههای یاءس و مرگ و خزانهای بیبرگی با خویش دارد. در شعر اخوان ثالث - که باید او را پیشقراول سرایندگان شعر اجتماعی و سیاسی در حوزهی شعر نیمایی خواند - و در شعر فروغ و دیگران این دریافت و استنتاج مشهود است. حتی سرودههای شاعران معترض قبل از انقلاب کمتر توفندگی و جوشندگی و خروش و خشم سرودههای این دوره را دارند. 2- طرح فقر و محرومیت و زراندوزی و غارت سرمایههای جامعه پیش از این برخی از شاعران که عمدهی آنها گرایشهای سیاسی خاص داشتند در کنار دو جریان شعری روشنفکران غیرمذهبی و شاعران مذهبی با زبانی نمادین و تمثیلی و گاه عریان و شعارگونه، از فقر و محرومیت، استثمار و غارت تودههای جامعه، و زراندوزی و چپاول سرمایههای ملّی توسط عوامل حکومت و سرمایهداران سخن میگفتند. در سرودههای خسرو گلسرخی، سیاوش کسرایی، اخوان ثالث، شاملو، فروغ و شاعران مذهبی همچون نعمت میرزازاده (م.آزرم)، طاهره صفارزاده، موسوی گرمارودی، حمید سبزواری و... نمونههایی از این دست مسائل میتوان یافت. گاه نیز اینگونه سرودهها نوعی برای شاعران محسوب میشد.(7) در هنگامهی طرح این فقر طاقتسوز، گاه شعلههای اعتراض، دامن سکوت و سکون مخاطبها را فرامیگرفت. شاعر آشفته و خشماگین، سکوت، اضطراب و ترس، به انتظار حادثه نشستن محرومان و ستمدیدگان را محکوم میکرد: در سجاف کوچه باغ اضطراب گامهای عابران خسته را، شماره میکند رهگذر غروب را به روی شاخههای خشک روبروی چشمههای بیتپش نظاره میکند. برزگر، خیال خویش را، به بوی نان گرم آفتاب، پر نمیدهد سایهی پرندهای از بهارزایی قنات خشک روستای خفته را خبر نمیدهد فقر خوش نشسته روبرو: روبهروی زرد زخم آفتاب روبهروی سایههای ممتد ملال روبهروی باغهای خواب روبهروی ریگ، شن، سراب در هجوم هول پشت پلک روستا میتوان شکوفههای خواب را، نظاره کرد میتوان کلاف ابر را دور دوک صبحدم، هماره دید(8)... 3- غلبه شعارگونگی و عنصر تفکر بر دیگر عناصر شعری ضرورتها، نیازها و عطش اجتماعی، فضای سیاسی و مبارزاتی و هیجانها و التهابهای شاعرانهای که متاءثر از اوضاع و شرایط خیزش و قیام مردمی بود، به شدّت شعر را تحت تاءثیر قرار داد. سرودههای آغاز انقلاب، گاه سیاسی محض و فاقد ویژگیهای لازم شعری مانند زبان استوار، ایماژها و صور خیال زنده و تازه هستند. سرودهها از این جهت به دورهی مشروطه بسیار شبیه میشوند. شاعر به پیام بیش از هر چیز میاندیشد. لحن شعر خطابی است و عنصر تفکر و تکیه بر پیام مشخص سیاسی، عرصه را بر دیگر عناصر شعر تنگ میکند. در حالی که در یک شعر خوب، هیچ عنصری نباید عرصه را بر عنصر دیگر تنگ کند؛ عاطفه پا به پای تخیّل، آهنگ و زبان پا به پای هم و همهی عناصر همدست و همراه در یک مجموعهی همخوان باید به انتقال پیام شاعر کمک کنند. این گونه سرودهها از انسجام و گاه ایجاز لازم برخوردار نبودند. شعر در مدار تکرار میچرخید و تنها پاسخی به تشنه کامی و عطش جامعه به این نوع سرودهها بود. برخی از این سرودهها، بینام و بینشان، در کنار پیامها و اطلاعیهها بر دیوارها نصب میشد و یا در تظاهرات خوانده میشد و بعدها که اندکی فضا برای تنفس باز شد در روزنامهها و مجلات به چاپ میرسید. 4- محتوا و مضامین محدود به دلیل تنفس در فضای واحد (مبارزه با حاکمیت و نظام ستم)، درونمایه و محتوای شعر حول محور موضوعاتی معدود و محدود میچرخید. سوژه وموضوع عمدهی سرودهها، مبارزه، وحدت، خودآگاهی، شهادت و... بود. گاهی تصویرها به دلیل شباهت موضوع نیز به هم نزدیک میشد.(9) در حوزهی قصهها و داستانهای همین سالها نیز مشابهت و محدودیت موضوعات کاملاً محسوس است. اما در عمدهی این سرودهها خیزش، جوشش و تپندگی واژهها بر تندخوئی و هیجان مخاطب میافزود و همین سرودههای برانگیزاننده و حرکت بخش، نقش جدّی و شگرف در مبارزهی مردم داشت. 5- بیگانهستیزی و غربستیزی (مبارزه با روشنفکری و خودباختگی) بازگشت به خویشتن که به شکل جدی و دقیق قبلاً توسط سیّدجمال و اقبال لاهوری و سپس در سخنرانیها و نوشتههای دکتر شریعتی مطرح شده بود به قلمرو شعر نیز راه یافت. پیش از انقلاب، سهم هیچکس در ستیز با روشنفکری - روشنفکران بیدرد و خودباخته - در حوزهی شعر، به اندازهی شاعران متعهد و روشناندیش مسلمان نیست. گرچه برخی شاعران دیگر نیز از بیتحرکی و بیدردی اینان نالیدهاند: مردابهای الکل با آن بخارهای گس مسموم انبوه بیتحرّک روشنفکران را به ژرفنای خویش کشیدند و موشهای موذی اوراق زرنگار کتب را در گنجههای کهنه جویدند. و در جای دیگر صریحتر و تلختر و گزندهتر: من میتوانم از فردا در پستوی مغازهی خاچیک بعد از فروکشیدن چندین نفس از چند گرم جنس دست اوّل خالص و صرف چند بادیه پپسی کولای ناخالص و پخش چند یا حق و یا هو وغ وغ و هوهو رسماً به مجمع فضلای فکور و فضلههای فاضل روشنفکر و پیروان مکتب داخ داخ تاراخ تاراخ بپیوندم...(10) در سروههای طاهرهی صفارزاده، موسوی گرمارودی، میرزازاده، حمید سبزواری و برخی شاعران که در این دوران هنوز نام و آوازهای ندارند - مستقیم و غیرمستقیم - ستیز با روشنفکری محسوس و چشمگیر است. بیهویتی، بریدگی از فرهنگ جامعه، بیدردی و نشستن در حاشیهی حادثهها و به تحلیلی تحلیل رفته بسنده کردن، شناسنامهی روشنفکران است که با سرانگشت شعر ورق میخورد: هم اکنون که نعش تو را به ناکجا میبرند او در کافهای نشسته و ودکا مینوشد و مرگ تو را تحلیل علمی میکند... بر او ببخش خواهرم! روشنفکر است.(11) 6- اندیشهها و مضامین مذهبی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هویت مذهبی انقلاب، موجی وسیع و گسترده از مضامین و واژگان و در بیانی کلیتر فرهنگ اسلام را به فراخنای شعر کشانید. شعر از آیات و روایات سرشار بود. ستایش و یادکرد از چهرههای درخشان تاریخ اسلام به ویژه ابوذر، عمار، حرّ، سمیّه، مالک اشتر و مبارزان و مجاهدان و شهیدان بزرگی چون جلال آلاحمد، دکتر شریعتی و... در سرودههای این دوره احساس میشد. احساسات شورانگیز مذهبی در تار و پود شعر تنیده بود و سرودهها با بهرهوری از این اندیشهها و طرح حماسهی شکوهمند عاشورای حسینی به تهییج و تحریک عواطف میپرداخت. 7- طرح چهرههای ملّی و اسطورههای تاریخی گرچه طرح چهرههای ملّی و اشاره به اسطورهها کم فروغتر از اندیشههای مذهبی در سرودهها چهره مینمود اما اشعار این دوره خالی از این مسائل نیست. اشاره به داستان ضحّاک، کاوهی آهنگر، سیاووش و کاربرد واژگان دیو، اهریمن و.... در شعر و اشعار مردم شنیده میشود. در برخی از سرودهها و و شعارها، مصراعها و ابیاتی از گذشتگان نیز به کار میرفت که مصراع (12) از آن جمله است. احیای برخی مضامین شعر مشروطیت و استفاده از سرودههای شاعران برجستهی عصر مشروطه که مضامین ملّی در شعر آنها وجود دارد مانند فرّخی یزدی، نسیم شمال، عارف و عشقی در لابهلای شعارها و سرودهها به چشم میخورد. 8- مردمگرایی و مردم باوری در شعر سالهای اختناق، نوعی نفرت و ناباوری نسبت به مردم احساس میشود. شاید مشاهدهی بیتفاوتیها، در خود خزیدنها، نظارهگر بیدرد حادثهها و فاجعهها بودن دستاویز تاختن به مردم است. به دلیل همان یاءس که پیشتر از آن سخن رفت، شاعران نسبت به فردای این مردم چنان یاءسزده و ناباورند که گاه بالحنی تند و شکننده با آنان سخن میگویند: مردم، گروه ساقط مردم دلمرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسدهاشان از غربتی به غربت دیگر میرفتند و میل دردناک جنایت در دستهاشان متوّرم میشد(13) شعر شاملو از ناامیدی مطلق و لحن پرخاشگرانه نسبت به مردم لبریز است. در مجموعه هوای تازه و باغ آینه از این دست سرودهها فراوان میتوان یافت. بعدها نعمت میرزازاده در مجموعهی پاسخی نرم به او داد: نفرین مباد جنگل آتش گرفته را این رهروان دیده شبیخون وز چشم زخم اهرمن از هم گسیخته دیگر سزای سرزنشی نیستند، مرد! هرگز مباد نفرت از این مردم...(14) 9- بازگشت به عشق عارفانه دورهی پیش از انقلاب، سرودن شعر گناهآلود (کفرگونه) و در کنار آن غزل عاشقانه زمینی، فراگیر و گسترده در سرودهی شاعران به چشم میخورد. در سرودههای شاملو، نصرت رحمانی، نادرپور و... گاه به حوزهی مقدّسترین ارزشهای دینی حمله میشد. همانگونه که در قلمرو رمانها و داستانهای این زمان همین ویژگی موج میزد. دو جناح روشنفکر غربگرا و روشنفکران شرقگرا با تفکرات مادّی، با زبان طنز و کنایه و تمسخر و گاه صریح و روشن، باورهای مذهبی را به سخره میگرفتند و در کنار آن، خیل شاعران از بیان عریانترین و بیپردهترین لحظهها و صحنههای جنسی و التذاذهای جسمی پروایشان نبود، فریدون توللی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، اخوان ثالث، نادر نادرپور(15) و... از این دست شاعران محسوب میشوند. گرچه برخی از آنها همچون اخوان بعدها رویکردی به سمت سرودههای عمیقتر با نگاهی و تاءملی در مسائل اجتماعی و سیاسی دارند. در عصر انقلاب، عشق عارفانه با بهرهگیری کمرنگتر از اصطلاحات رایج عرفان سنتی دوباره شعر را باز مییابد. در دوران اوجگیری مبارزه، عشق هماره با شهادت، خون، ایثار و وصال محبوب و... همراه است. این دست سرودهها با عاشقانهترین حماسهی تاریخ اسلام یعنی عاشورا امتزاج و پیوند مییابند و با آمیزهای از عشق و حماسه، فضایی تازه و بابی نو در شعر انقلاب میگشایند. شیرمردا به تو در بیشهی آهن چه گذشت؟ بر تو در حجم شب دشنه و دشمن - چه گذشت؟ پشت آن پنجرهی منفعل از تابش ماه بر تو ای اختر پاک شب میهن چه گذشت؟ زیر آوار جنون آور شلاق و سکوت چه به روح تو فرود آمد و بر تن چه گذشت؟ بر دلت؛ - روزنهی عاشق خورشید بهار- در سیه چال بدون در و روزن چه گذشت؟ بر لبت: در دل تاریکترین لحظهی عشق جز پیام گل و آیندهی روشن چه گذشت(16)... شعر در سال 1357 باید پیش از این کاویده و مطالعه و شناسانده شود. گرچه در حوزههای دیگر ادبی مانند قصهنویسی (قصه کودکان، نوجوان و بزرگسالان)، طنز، شعارگویی و شعارنویسی، سرود و... میدان تحقیق فراخ است و متاءسفانه کاری درخور و شایسته انجام نپذیرفته است. با این همه، پیشتر از آن که آثار این دوره محو و گم و فراموش شود باید با دقت و وسواس، و رها از سمتگیریها و حبّ و بغضهای متداول دقیقاً مطالعه و بررسی گردد. پانوشت: 149 1. Humphrey House, The Dickens1World, Oxford university press, 2- دیچز دیوید. ترجمهی محمد تقی صدقیانی، دکتر غلامحسین یوسفی، چاپ سوم، انتشارات علمی، صص 553-554 3- الیس الصبح بقریب؟ 4- شاعر اشاره به افسانهای انوشیروان عادل دارد و تظلّم خری به بارگاه او! پیش از شاعر شریعتی نیز گفته بود: عدالت انوشیروان را تنها خری باور کرد! 5- وقتی ولیعهد کوچک بود تاج را به گهوارهی او میبستند. 6- امینپور، قیصر، ، چاپ دوم 1364، صص 66-67 (شاعر این شعر را در تیرماه 57 سروده است.) 7- به عنوان مثال به کارو میتوان اشاره کرد که از زبان کارفرما میگوید: دوستان، همکاران/ پند این پیر جهاندیده همه گوش کنید/ تا به پایان نرسد سال و مه غارتگر/ خون انسان ستمدیده به نیرنگ و فسون/ بچکانید و قدح پشت قدح نوش کنید. 8- باقری، عباس چاپ اول، 1368، صص 32-33 9- تصویر آینده به طلوع خورشید و ترسیم نظام ستم به شب و ضحّاک و دیو و... از این دست تصاویر مشابه است. 10- فرخزاد، فروغ، چاپ هفدهم 1370، انتشارات مروارید، ص 91، ص 140 11- موسوی گرمارودی، علی ص 2 12- مصراع دوم این بیت حافظ است که: خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید 13- تولّدی دیگر، ص 92 14- میرزازاده، نعمت چاپ اول، انتشارات رواق، 1357، ص 102 و آوازهای نسل سرخ، عبدالجبار کاکایی - روزنامهی اطلاعات 15- از نمونه سرودههایی که پاس حرمت ارزشهای اعتقادی نداشتهاند به سرودههای نصرت رحمان، و شعر نادرپور و... و شعر گناه آلود و عریان، به بسیاری از سرودههای فروغ فرخزاد تا قبل از و حتّی در تولّدی دیگر میتوان اشاره کرد. 16- صالحی، بهمن، دفتر، (این سروده دربارهی زندانیان سیاسی پس از آزاد شدن در بهمن 1357 سروده شده است
  7. رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت با قدردانی صمیمانه از حضور پرشور ملت در راهپیمایی روز جهانی قدس، پایبندی دولت به اصول و ارزشها و شعارهای جذابی همچون عدالتخواهی، استكبار ستیزی و خدمت رسانی صادقانه را ضروری و اثرگذار خواندند و تأكید كردند: جهاد اقتصادی نیازی حیاتی و زمینه ساز پیشرفت و شكوفایی اقتصادی كشور است. به گزارش جهان به نقل از "دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب"، حضرت آیت الله خامنه ای با تبریك هفته دولت و گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان رجایی و باهنر، به حضور پرشكوه مردم در راهپیمایی روز قدس اشاره كردند و افزودند: از مردم عزیز ایران كه در راهپیمایی روز قدس، بار دیگر عظمت خود را نشان دادند، صمیمانه قدردانی می كنم. ایشان، روز قدس امسال را نمادی از حضور و انگیزه ملت ایران دانستند و خاطرنشان كردند: این حضور و شكوه و عظمت، امید را در فضای منطقه گسترش می دهد و انگیزه ملتها را برای استقامت دو چندان خواهد كرد. حضرت آیت الله خامنه ای با قدردانی از خدمات دولت، بر پایبندی به شعارها و جهت گیریهای اعلام شده تأكید كردند و افزودند: علت اقبال مردم در انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ به رئیس جمهور همین شعارهای جذاب و ضروری بود چرا كه مردم به ارزشها و آرمانها پایبند و دلبسته اند. ایشان، عدالتخواهی، استكبارستیزی، ساده زیستی، مقابله با منش اشرافیگری، «مقابله با ویژه خواری و سوءاستفاده از ارتباطات اقتصادی و غیراقتصادی» و خدمت رسانی صادقانه را از جمله شعارهای جذاب دولت خواندند و افزودند: اصول و ارزشهایی كه امام خمینی می فرمود و باعث محبوبیت ایشان در قلب ملتها شد از اساسی ترین شعارهای دولت است كه باید كاملاً به آن پایبند بود. رهبر انقلاب اسلامی، كار برای خدا را رمز برخورداری از توفیق الهی و ایجاد جذابیت در دلهای مردم برشمردند و تأكید كردند: اگر به هر علت تقید به شعارهای دولت سست شود توفیقات الهی نیز كم خواهد شد بنابراین با همان شور و نشاط و تلاش به خدمت صادقانه و بدون توقع ادامه دهید. ایشان گزارشهایی را كه وزراء و معاونان رئیس جمهور در این دیدار بیان كردند، گزارشهایی خوب، مستند، منطقی و متكی به آمار بویژه آمار مقایسه ای خواندند و افزودند: این گزارشها را باید به مجموعه نخبگان و زبدگان كشور نیز ارائه داد و اقدامات انجام گرفته را برای آنان تشریح كرد. رهبر انقلاب اسلامی یكی از اشكالات دولت را حضور كم رنگ در میان نخبگان دانشگاهی و حوزوی دانستند و تأكید كردند: باید رئیس جمهور و وزراء اقدامات دولت در بخشهای مختلف بویژه در خصوص مسائل اقتصادی را كه از مسائل اصلی كشور مورد چالش موافقان و مخالفان دولت است، در جمع نخبگان مطرح كنند تا با استفاده از دیدگاهها و همچنین نظرات انتقادی آنان، هم افزایی بوجود آید. حضرت آیت الله خامنه ای با تأكید بر اینكه باید از انتقادها و اشكالات مجامع نخبگان استقبال كرد، افزودند: نباید به دلیل نحوه بیان برخی از مسائل، از دیدگاههای سازنده و مفید اكثریت نخبگان محروم شد. بیان نقاط ضعف به موازات نقاط قوت از دیگر توصیه های رهبر انقلاب به رئیس جمهور و هیأت وزیران بود. ایشان بیان نقاط ضعف را باعث اثرگذاری بیشتر در دلهای مردم دانستند و افزودند: همراه با تشریح كارها و بیان نقاط قوت، به صراحت به مردم بگویید كه این كارها را نتوانستیم انجام دهیم و مطمئن باشید مردم، كسی را برای كاری كه تلاش كرده اما نتوانسته انجام دهد، مؤاخذه نمی كنند. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ضرورت برخورد صحیح در قبال انتقادهایی كه از دولت در رسانه ها یا مراكز قانونی مطرح می شود افزودند: تنها جهت گیری صحیح در قبال انتقادات رویكرد توجیه كننده و تبیین كننده است و رویكرد مخاصمه و حمله متقابل به نتیجه ای نمی رسد. ایشان در این زمینه به دولتمردان توصیه كردند با رویكرد تبیینی در جلسات عمومی و با مردم صحبت كنید، به سؤالات و ابهامات پاسخ دهید تا این مسائل در رسانه ها نیز پخش و مسائل روشن شود كه در این صورت غرض ورزی غرض ورزان به جایی نمی رسد. رهبر انقلاب، توجه دولت به اولویتها را مهم خواندند و افزودند: باید با كار كارشناسی و دقیق، اولویتها را مشخص و براساس آن حركت و تلاش كرد. ایشان دادن وعده به مردم را باعث افزایش توقعات خواندند و افزودند: تحقق وعده های داده شده دولت به مردم، امری مطلوب و ضروری است و باعث استحكام ایمان و اعتقاد مردم می شود و برعكس اگر این وعده ها محقق نشود در ذهن مردم، مشكل ایجاد می كند. رهبر انقلاب مقایسه میان عملكرد دولت با دولتهای قبلی را كاری خوب برشمردند اما افزودند: خیلی مهم است كه مقایسه ای نیز میان وعده های دولت و كارهای انجام شده صورت پذیرد. حضرت آیت الله خامنه ای سخنانشان در جمع اعضای دولت دهم را با تشریح ضرورت جهاد اقتصادی از ۳ منظر ادامه دادند. ۱- از منظر رونق اقتصادی و حل مشكلات معیشتی مردم ۲- از زاویه ضرورت رسیدن به اهداف چشم انداز و ۳- از منظر مقابله با اهداف خصمانه نظام سلطه بر ضد ملت ایران. ایشان جهاد اقتصادی را یك نیاز قطعی و نه صرفاً یك اولویت دانستند و در تشریح بیشتر این نكات افزودند: معیشت مردم برای نظام اسلامی بسیار مهم است و تنها یك اقتصاد خوب، سالم و قوی می تواند كشور را به این هدف برساند و اقتصاد خوب و توانا نیز نیاز به مجاهدت اقتصادی دارد. رهبر انقلاب انگیزه دوم برای جهاد اقتصادی را ضرورت حیاتی رسیدن به اهداف چشم انداز برشمردند و افزودند: در این سند بسیار مهم، تبدیل ایران به قدرت اول اقتصادی منطقه پیش بینی شده است و اگر این هدف محقق نشود و در این عرصه از رقبا عقب بمانیم ضربات اساسی خواهیم خورد بنابراین چاره دیگری جز جهاد اقتصادی نداریم. حضرت آیت الله خامنه ای مقابله با دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب را سومین انگیزه نظام، مسئولان و ملت برای جهاد اقتصادی خواندند و افزودند: سلطه گران همه امكانات خود را برای زدن ضربات اساسی به اقتصاد ایران به كار گرفته اند اما هوشمندی، زیركی و تدبیر مسئولان و ایستادگی ملت، آنها را ناكام خواهد گذاشت. رهبر انقلاب خاطرنشان كردند: دشمنان در اوایل امسال از تحریم های فلج كننده و هوشمند سخن می گفتند اما تحریم ها نه تنها فلج كننده نشد بلكه به بركت هوشمندی نظام و مردم در موارد متعدد به تحرك و خودكفایی و كارهای بزرگ در كشور منجر گشت. حضرت آیت الله خامنه ای، شكست را سرنوشت قطعی امریكا و جبهه استكبار در تحریم ایران خواندند و تأكید كردند: با توجه به واقعیات جهانی، امكان ادامه طولانی مدت این تحریم ها وجود ندارد و باید با جهاد اقتصادی، «توكل و اعتماد به خدا» و حركت هدفمند و هوشمندانه آنها را خنثی كرد. رهبر انقلاب اسلامی، طرح تحول اقتصادی را یكی از مصادیق جهاد اقتصادی برشمردند و تأكید كردند: به لطف خداوند اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها بعنوان یكی از محورهای طرح تحول اقتصادی آغاز شده ولی لازم است بقیه محورهای دیگر این طرح در دو سال باقیمانده دولت، به جریان بیفتد. حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها، به ضرورت تقویت بخش تولید اشاره كردند و افزودند: مصوبه قانونی برای كمك به واحدهای تولیدی هنوز تحقق پیدا نكرده و باید با اجرای این مصوبه، در كوتاه مدت منابع به واحدهای تولیدی نیازمند تزریق شود. رهبر انقلاب اسلامی با اظهار نگرانی از واردات برخی كالاها و محصولات خاطر نشان كردند: باید در سیاستهای واردات بازنگری جدی شود و از واردات بویژه محصولات زراعی و باغی و واردات كالاهایی كه در آن مزیت تولید داریم، پرهیز شود. حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه توصیه های خود به مجموعه دولت، لزوم توجه بسیار جدی به موضوع فرهنگ را متذكر شدند و خاطر نشان كردند: در موضوع فرهنگ اعم از كتاب، كارهای هنری و مؤسسات هنری باید بدون رودربایستی و با قاطعیت، جهت گیریهای انقلابی و اسلامی لحاظ شود. ایشان با اشاره به محدود بودن منابع و لزوم تعیین اولویتها در موضوعات فرهنگی، دولت را به پرهیز از حاشیه سازی توصیه كردند. رهبر انقلاب با اشاره به نیاز فراوان كشور به كار و تلاش و روحیه كاری و خطر پذیری دولت، خاطر نشان كردند: در چنین شرایطی شایسته نیست كه دولت خود را درگیر حاشیه ها كند كه البته برخی اوقات، دولت با كم توجهی زمینه ساز این حاشیه ها می شود و برخی اوقات هم حاشیه هایی است كه دیگران بوجود می آورند. ایشان نكاتی هم درباره علاقه به ایران مطرح كردند. رهبر انقلاب اسلامی در این زمینه خاطر نشان كردند: اگر قرار است مسئله علاقه به ایران مطرح شود، یكی از مهمترین راهها، تحكیم و گسترش زبان و ادبیات فارسی است. حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در مورد علاقه به ایران، بجای تأكید بر ایران قبل از اسلام، بر ایران بعد از اسلام تأكید شود زیرا افتخارات ایران بعد از اسلام در هیچ دوره ای از تاریخ ایران وجود نداشته است. ایشان تأكید كردند: رشد پیشرفتهای علمی، هنری، فرهنگی و حتی نظامی در ایران بعد از اسلام بویژه در دوران دیلمی، سلجوقیان و صفویه بهیچ وجه قابل مقایسه با ایران قبل از اسلام نیست. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر می خواهید از ایران و ایرانی گری حمایت كنید، ایران بعد از اسلام، مستندتر و آشكارتر است. ارتباط میان سه قوه و همكاری قوا نكته دیگری بود كه رهبر انقلاب اسلامی در دیدار هیأت دولت به آن اشاره كردند. حضرت آیت الله خامنه ای خطاب به دولت تأكید كردند: در مسائل مربوط به قوا، در مواردی كه كوتاه آمدن امكان پذیر است، كوتاه بیایید، در مواردی كه با تبیین قابل حل است، تبیین كنید و در مواردی هم كه با ارتباطات دوستانه حل می شود، از این روش استفاده كنید. در ابتدای این دیدار آقای احمدی نژاد رئیس جمهور مهرورزی، عدالت گستری، خدمت گذاری و همدلی و هم افزایی را از اصول و محورهای كاری این دولت ذكر كرد و گفت: همه موفقیتهای دولت نهم و دهم، حاصل پایبندی به ارزشهای الهی و آرمانهای انقلاب است. وی با اشاره به نظارت نهادهای رسمی كشور بر فعالیت دستگاههای دولتی، حمایت از محرومین، مردمی بودن، پاك دستی و همدلی را خط ثابت این دولت برشمرد. رئیس جمهور افزود: در این دولت با جهت گیریهای روشن، نسل جدیدی از مدیران و نیروهای مؤمن، كارآمد و پایبند به ارزشهای انقلاب پا به عرصه خدمت گذاشتند كه همواره آماده خدمت و كار هستند. آقای احمدی نژاد خاطرنشان كرد: دولت نهم و دهم در سخت ترین شرایط كشور و تحت فشار بی سابقه دشمنان با همراهی مردم و حمایتهای رهبر انقلاب، خدمات گسترده ای برای كشور انجام داده است. پس از سخنان رئیس جمهور شماری از معاونان وی و تعدادی از وزیران به بیان گزارش عملكرد حوزه های خود پرداختند.
  8. وقتى که ما این حجم عظیمِ ظاهرىِ نظامى و اقتصادى استکبار را در مقابل خودمان مشاهده میکنیم، انسان به یاد گربه ى کارتون «تام و جرى» مى افتد! تحرکش زیاد و هاى و هویش زیاد و حجمش بزرگ، اما نتیجه ى کارش نه آنچنان که خودش انتظار دارد یا بینندگان انتظار دارند. به گزارش جهان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت در بخشی از بیانات خود ضمن تشکر از بخشهایی از دولت که در مقابل تحریمها کار میکنند به تلاش بینتیجهی دشمنان برای تحریم ایران اشاره کردند و فرمودند: «از همهى روشهاى درست و منطقى و زیرکانه و عاقلانه باید استفاده کرد و استفاده کنید. تحریمها را خنثى کنید. تدبیر دشمنِ هیکلمند و لیکن در واقع کمزور را خنثى کنید. وقتى که ما این حجم عظیمِ ظاهرىِ نظامى و اقتصادى استکبار را در مقابل خودمان مشاهده میکنیم، انسان به یاد گربهى کارتون «تام و جرى» مىافتد! تحرکش زیاد و هاى و هویش زیاد و حجمش بزرگ، اما نتیجهى کارش نه آنچنان که خودش انتظار دارد یا بینندگان انتظار دارند. واقعاً همین جورى است. این به زیرکى شما بستگى دارد. آنها گفتند تحریمهاى هوشمند یا تحریمهاى فلجکننده؛ اما مىبینیم که این تحریمها نه آنچنان هوشمند بود، نه فلجکننده بود.»
  9. اقامه نماز عید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب ستاد برگزاری نماز عید فطر اعلام کرد: نماز عید فطر به امامت حضرت آیتالله خامنهای ولی امر مسلمین جهان اقامه میشود ستاد نماز جمعه تهران و ستاد برگزاری نماز عید فطر، طی اطلاعیهای اعلام کرد که نماز عید فطر به امامت حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین جهان اقامه میشود. * متن این اطلاعیه به این شرح است: بدینوسیله به اطلاع عموم مردم شریف ولایتمدار ایران اسلامی خصوصا مردم با ایمان و مقاوم و دینمدار و شریف میرساند که نماز عید سعید فطر با حضور میلیونی و خیره کننده شما متدینین به امامت ولی امر مسلمین جهان حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای مدظله العالی در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف آن، پس از رویت شرعی هلال ماه شوال، برگزار خواهد شد. مکان اقامه نماز بعد از نماز صبح روز عید سعید فطر آماده پذیرش نمازگزاران عزیز میباشد و کلیه تمهیدات لازم جهت انتقال نمازگزاران از تمامی مساجد و میادین اصلی و ایستگاههای مترو مهیا میباشد. در این اطلاعیه همچنین برنامه مراسم نماز عید فطر به این شرح اعلام شده است: تلاوت کلامالله مجید ساعت 7:10 ، همخوانی گروه تواشیح 7:30 ، مناجات 7:40 ، اقامه نماز عید سعید فطر و ایراد خطبه توسط مقام معظم رهبری
  10. به گزارش جهان سیدعزت‎الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما در گفت وگو با هفته نامه پنجره به موضوعات مختلف سیاسی و رسانه ای اشاره کرده است که مفصل و خواندنی است.بخش هائی از این گفت وگو در ادامه آمده است: *در طرح‎‎ها و برنامه‎ریزی‎‎های سازمان جهت تحقق‎بخشی به دغدغه‎های مقام معظم رهبری، در آگاهی‎بخشی به‎جامعه موفق بوده‎اید. ولی شاخصه‎‎های دیگر محل بحث هستند، به‎خصوص در بحث دین‎مداری و اخلاق، ما ریزه‎کاری‎‎هایی را داریم که در خیلی از برنامه‎‎‎ها به‎ویژه برنامه‎های نمایشی رعایت نمی‎شوند، طبق نظر شما باید یک پکیج را از ابتدا تا انتها با هم دید و قضاوت کرد، اما رصد‎کننده هم خوراک آنی می‎گیرد و هم خوراک غایی و در لحظه، جست‎وجوگر نقاط ضعف‎ است. *حوزه اخلاق، حوزه پیچیده‎ای است. مثلا در مورد برنامه‎‎های نمایشی که اشاره کردید، کار‎های نمایشی به هر حال بر اساس درام مشخصی شکل می‎گیرند و اقتضائات دراماتیکی داستان باید در نظر گرفته شود. هر قصه شخصیت‎‎های مختلفی دارد و تا آخر برنامه نباید معلوم شود که این شخصیت‎‎ها چگونه هستند، این‎‎ها بالأخره یک رفتاری با هم دارند. این رفتار بایستی باورپذیر باشد. یعنی کسی‎ که به قول غربی‎‎ها بدمن «Bad Man» درام است، باید به‎خوبی ترسیم شده و یک‎سری خصوصیات داشته باشد. من اصلا نمی‎خواهم خطا‎هایی را که صورت گرفته توجیه کنم. این مسأله در خیلی جا‎‎ها برمی‎گردد به ضعف داستان‎پردازی و شخصیت‎پردازی... . * از روز اول، یکی از رویکرد‎های بنیادی من روی مسأله حجاب بوده است؛ همین نگاه را در سینما هم داشتم، متأسفانه بعضی از افراد مدعی امروز، آن ‎موقع این حرکت جدی ما را زیر سؤال می‎بردند و می‎گفتند آقای ضرغامی چرا به لباس و موی سر بند کرده است؟! من همیشه می‎گفتم ما باید در همه حوزه‎‎‎ها وظیفه‎مان را به‎خوبی انجام دهیم؛ دستور اسلام، حجاب کامل است که حداقل آن پوشش کامل موی سر و عدم استفاده از لباس تحریک‎کننده است و این باید در همه فیلم‎‎های سینمایی رعایت شود. شما فیلم‎‎های سینمایی سال‎های مسئولیت من در معاونت سینمایی را نگاه کنید، هیچ‎کدام چنین مشکلی ندارند * در بعضی مواقع نگران می‎شوم وقتی می‎بینم برخی دوستان و هم‎فکران ما که باید در تحقق دستورات اسلامی و سیاست‎‎های فکری و عقیدتی پشتیبان رسانه ملی باشند؛ موضعی انتقادی می‎گیرند، یعنی به‎جای این‎که یک موضع حمایتی بگیرند که اگر صداوسیما سخت‎گیری کرده و این سکانس را حذف کرده به‎خاطر مسأله حجاب و یا به‎خاطر یک کلام نامربوط بوده است خودشان تریبونی می‎شوند برای کسانی‎که این مسأله را زیر سؤال می‎برند. *الان کمتر می‎توان آرایش را در چهره بازیگران و مجریان دید و به واقع آرایش معنا ندارد. بازیگر باید گریم متناسب با نقش را داشته باشد. امری که در گذشته بیشتر با آرایش انجام می‎شد تا گریم. * اغلب در گفت‎وگو با شخصیت‎‎های دینی، حوزه‎‎های علمیه و روحانیت یکی از مباحثی که مطرح می‎کنم این است که در کار نمایشی رابطه بین زن و مرد را چگونه باید نشان داد؟ رابطه زن و شوهر، رابطه مادر و فرزند و یا رابطه صمیمی بین خواهر و برادر. مردم از ما پذیرفته‎اند که زنان را با حجاب کامل حتی در رختخواب نشان دهیم. اما وقتی می‎خواهیم روابط عاطفی و حسی را نشان دهیم، چه باید بکنیم؟ در کشور ما متأسفانه بعضی از نگاه‎‎ها افراطی است. مثلا یک عالم مجتهد در یک جلسه به ما گفت :‎ اخبار گفتن خانم‎‎ها چون یک عده را تحریک می‎کند خلاف شرع است. و یا امام جمعه محترم دیگری می‎گوید فیلم‎‎های خارجی به‎دلیل بی‎حجابی زنان، مطلقا نباید نشان داده شوند. البته ما این نظرات را اجرا نمی‎کنیم، به‎عنوان یک نظر محترم هستند، اما ملاک ما نظرات حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) و رهبری (مدظله‎العالی)‎ در این زمینه است. اما آیا واقعا یک گوینده خبر ممکن است برای عده‎ای تحریک‎کننده باشد؟ اگر این‎طور باشد، آن عده باید خودشان را اصلاح کنند! اگر کسی با نگاه کردن به گوینده خبر دچار آزار و اذیت می‎شود یا نباید نگاه کند یا باید خودش را اصلاح کند. * سریال دکتر قریب از کار‎هایی بود که رهبری در یک جلسه‎ای از آن اعلام رضایت کردند. این سریال مربوط به زندگی و خدمات دکتر محمد قریب است و بسیاری از صحنه‎‎های این مجموعه در بیمارستان کنار مریض‎ها، پرستار‎‎ها و منطبق با حال و هوای سال‎‎های دور تصویر شده. شخصا همیشه نگران نحوه نمایش این روابط بودم، بسیاری از روابط، روابطی عاطفی و حسی بود؛ ولی رهبری فرمودند که این سریال کار خوبی بوده، نه این‎که اشکال نداشته باشد. من چندین‎بار که از ایشان در مورد این‎گونه مشکلات سؤال کردم، رهبری فرمایش بسیار بلند و حکیمانه‎ای داشتند و فرمودند: همه این ضوابط باید رعایت شوند، ولی دقت کنید به آن پیام اصلی که منتقل می‎شود. در مورد سریال یوسف هم به ایشان عرض کردم که آرایش همسر فرعون زیاد است و یک جا‎هایی خود ما به آن اشکال داریم، ایشان فرمودند: اگر آن پیام کلی و معنوی که منتقل می‎شود، برتری و تفوق خود را نشان دهد، این مسائل می‎تواند قابل‎‎اغماض باشد. *در گذشته بسياري از انتقادات رسانه اي نسبت به صدا و سيما به بيانيه هاي مفصل ، شديد اللحن و تند پاسخ داده مي شد و و يكي از معاونين نيز مرتباً درگير تنظيم اين بيانيه ها بود كه آثار منفي زيادي هم به همراه داشت. امروز چنين رويه اي اصلاً در صدا و سيما وجود ندارد. در بسیاری از برنامه‎‎های ما منتقدان شرکت می‎کنند و در همان برنامه‎‎های زنده با صراحت هرچه تمام‎تر برنامه‎‎های صداوسیما را نقد می‎کنند، مدیریت صداوسیما را نقد می‎کنند. * من به‎طور حضوری ۲۴ ساعت بعد از انتخابات، هم با مهندس موسوی و هم با آقای کروبی ملاقات داشتم، به آقای موسوی گفتم شما ۱۳ میلیون رأی آوردید که این رأی یک رأی استثنایی است. با صراحت به ایشان گفتم با تبلیغات صدا و سیما بود که چهره شما ظرف چند هفته برجسته شد. با آقای کروبی هم از قبل دوستی و رفاقت داشتم، در مجلس ششم وقتی ایشان رییس بودند، تا حدی که در توان داشتند حمایت و پشتیبانی خوبی از صداوسیما کردند، آدم نمی‎تواند نسبت به تاریخ و آن‎چه که اتفاق افتاده چشم ببندد، این همان نامردی است که گفتم، ولی متأسفانه آقای کروبی در این جریان غرق شد و توجهی به توصیه دلسوزان نکرد * فیلمی را که آقای کروبی برای انتخابات ارائه داد، مجموعه‎ای از شکستن تمام خط قرمز‎‎ها بود، من وقتی در همین اتاق، فیلم انتخاباتی ایشان را دیدم، به‎نظرم به هیچ‎وجه قابل‎پخش نبود، چون تمام خط قرمز‎ها زیر پا گذاشته شده بود. شک کردم، از دفتر رهبری و از ایشان سؤال شد و رهبری پیغام فرستادند که سخت‎گیری نکنید انتخابات است، بگذارید آزادی حاکم باشد هرچند که این‎‎ها با ضوابط فعلی شما در تعارض است، ولی پخش کنید و بگذارید همه‎گونه امکان برای این رقابت فراهم شود. من بعضی مواقع احساس می‎کنم ظلم بزرگی به رهبری می‎شود، خیلی‎‎ها چون از مشی ایشان اطلاع ندارند، ممکن است قضاوت‎‎هایی داشته باشند، ولی با نظر رهبری و دستور ایشان ما این فیلم و خیلی از مستندهاي انتخاباتي دیگر نامزد‎ها را که پر از خط قرمز بود پخش کردیم و تمام افراد ممنوع و افرادی که سابقه و پرونده داشتند، در این فیلم‎‎‎ها آمدند و ادعا‎های عجیب و غریب کردند. *مسائل دیگری را هم به مهندس موسوی گفتم و حتی به وی گفتم شما هیچ مشکلی برای حضور در صدا و سیما ندارید، با این‎که در این دو روز وقایع زیادی اتفاق افتاده، شما می‎توانید بیایید حرف‎‎های‎تان را بزنید. به‎شرطی که یک نفر در کنار شما بنشیند؛ آقای دکتر حدادعادل و بعضی از شخصیت‎‎های سیاسی اعلام کردند که حاضرند با ایشان مناظره کنند، این فضا را به ایشان پیشنهاد کردیم، ولی ایشان درخواستش از من (که مستقیما هم با خود من مطرح کرد)، به شکل دیگری بود. ایشان پیشنهاد دادند و گفتند که من فقط این‎طور قبول می‎کنم که یک نفره بیایم و مستقیم با ملت صحبت کنم، اما در کجای دنیا وقتی انتخابات تمام می‎شود، کاندیدای شکست خورده می‎آید و مستقیم با مردم صحبت ميکند آن‎هم در شرایطی که یک عده فرصت‎طلب در خیابان‎‎ها هستند و فضا را به‎هم زده‎اند و ایشان می‎خواهد به آن‎‎ها پیام بدهد! این مثل این می‎ماند که در انتخابات دوم خرداد وقتی که آقای خاتمی پیروز شده، به آقای ناطق نوری که رأی نیاورده، این فرصت داده شود که از تلویزیون با مردم صحبت کرده و انتقادات خودش را مطرح کند. ببینید این پیشنهاد چقدر خنده‎دار بود! * وقتی در تظاهراتی عکس امام را پاره کردند، یک ساعت مانده تا پخش خبر بيست و سی، معاون سیاسی تلفنی از من سؤال کرد که از این تجمعی که انجام گرفت و برخی شعار علیه انقلاب داده و عکس امام را هم پاره کرده و روی زمین انداختند، می‎توانیم تصویر نشان دهیم؟ همان لحظه براساس همان اجتهاد رسانه‎ای که عرض کردم، چون دانش، تجربه، زمان‎شناسی و تحلیل درستی از شرایط داشتم، به این نتیجه رسیدم که وقتی این تصویر که خیلی هم طبیعی اتفاق افتاده، پخش شود مردم مطلع می‎شوند که این جریانی که راه افتاده، اصلا امام را قبول ندارد، بحث رهبری انقلاب و شخصیت‎‎های امروز مطرح نیست، این‎‎ها کلا اصل انقلاب و امام را قبول ندارند. مشابه همین در مورد حوادث عصر عاشوراست. عصر عاشورای سال ۸۸ که در کنار آن همه عزاداری میلیونی کشور که آن روز از همه شبکه‎‎های ملی و استانی پخش شد، جماعت اندکی زیر چهارراه فلسطین رقص و پایکوبی کردند، تصاویرش را ما پخش کردیم که تکیه امام حسین (علیه‎السلام) را آتش زدند، آن‎موقع هم من از هر مسئولی می‎خواستم سؤال کنم که آقا تصاویر امروز بعد از ظهر را در خبر نشان دهم، یا نه؟ یقین داشتم که همه مخالفت می‎کردند. * همان‎طور که ممکن است یک مجتهد در جایی اشتباه کند و بلافاصله اشتباهش را با اطلاعات بعدی جبران کند ما نیز باید به مدیران سازمان این فرصت را بدهیم که اگر جایی اشتباه کردند، بتوانند اشتباه خودشان را تصحیح کنند. مثلا پخش تصاویر اهانت مجلس به رییس‎جمهوری. آیا آن را جزو اشتباهات خود محسوب می‎کنید یا نه؟ بله. ما به‎‎دلیل پخش این تصاویر استغفار کردیم. این اتفاق ناپسند و بی‎سابقه در صحن مجلس که باعث تکدرخاطر شدید رهبری شد، نباید از تلویزیون پخش می‎شد. *دو سه ماه قبل، بنا به دلایل مختلفی احساس کردم مجددا درباره مشیی که در مقابل دولت دارم باید از رهبری سؤال کنم، لذا به‎صورت مکتوب از ایشان سؤال کردم. ایشان فرمودند همین مشیی که از قبل داشتید، درست و صحیح است و همین مشی را ادامه دهید و رهنمود ایشان هنوز هم به قوت خود باقی است. ملاحظه می‎کنید که همین مشی، چقدر امروز به ما کمک کرده و ما این مشکل را پشت سر گذاشته‎ایم و امروز هم صدا و سیما در خدمت همه قواست و در واقع دولت چون مسئولیت سنگین‎تری نسبت به قوا دارد، طبیعی است که بسیاری از وقت و همراهی‎‎های ما به دولت در سطوح مختلف اختصاص داده شود.
  11. آیت الله سید على خامنهای؛ رهبر عالیقدر ایران در حال حاضر. ● ولادت و کودکی سید على خامنهای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنهای، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنهای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند. رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند: «پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.» امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند: «منزل پدرى من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.» رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایى را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» گذراندند. ● در حوزه علمیه ایشان پس از آشنایی با جامعالمقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند. درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند». ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند. ● در حوزه علمیه نجف اشرف آیت الله خامنهای که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند. ● در حوزه علمیه قم آیت الله خامنهای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنهای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند: «به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنهای بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند. ● مبارزات سیاسى آیت الله خامنهای به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامی که نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنهای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد». ● همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره) آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1338 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن روز به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند. ● دوّمین بازداشت در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنهای با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان به ویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند. ● سوّمین و چهارمین بازداشت کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند. ● پنجمین بازداشت حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد: «از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد». ● بازداشت ششم در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنهای در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل میشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنهای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند. ● در تبعید رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنهای را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند. ● در آستانه پیروزى درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى(قدس سره) از پاریس به تهران،و از سوی ایشان «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنهای نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند. ● پس از پیروزى آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رئوس آنها مى پردازیم: - پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357. - معاونت وزارت دفاع در سال 1358. - سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358. - امام جمعه تهران، 1358. - نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359. - نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358. - حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق. - ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران. - ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنهای در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دومین بار به این مقام و مسئولیت انتخاب شدند. - ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360. - ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366. - ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368. - رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسئولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.
  12. amid

    حضرت زهرا (ص) در كلام رهبر انقلاب

    همه ما به فضایل معنوى فاطمه زهرا(س) و به خصلتهاى انسانى فاطمه زهرا(س) توجه کردیم اما به این که باید یک الگوى زنده و مجسم و روشن از زن مسلمان امروز در اختیار بینندگان دنیا بگذاریم خیلى توجه نکردیم. بنده به عنوان یک گوینده و یک روحانى سالها از فاطمه زهرا(س) حرف زده‏ام و شاید صدها ساعت در باره این مخدره صحبت کرده‏ام و همه ما به فضایل معنوى فاطمه زهرا(س) و به خصلتهاى انسانى فاطمه زهرا(س) توجه کردیم اما به این که باید یک الگوى زنده و مجسم و روشن از زن مسلمان امروز در اختیار بینندگان دنیا بگذاریم خیلى توجه نکردیم. (1) فاطمه زهرا(س) بعد از رحلت پیغمبر(ص) براى خلافت على بن‏ابیطالب(ع) به یک مبارزه مستمر شبانه‏روزى دست زد و کسى نمى‏تواند منکر آن بشود. (2) مقام فاطمه زهرا(س) در خور آن است که عقول برجسته انسانهاى بزرگ در اصلى‏ترین رشته‏هاى تفکرات ایشان بیندیشند و زبانهاى فصیح‏ترین و بلیغ‏ترین گویندگان، شعرا و سرایندگان آن اندیشه‏ها را در قالب کلمات بیاورند. (3) از خود پیغمبر اکرم(ص) که پدر و مربى این مخدره بزرگوار بود تا امیرالمؤمنین(ع) که همسرش بود و تا فرزندان او ائمه معصومین (علیهم السلام) هر کدام راجع به زهراى اطهر7 جمله‏اى سخن گفتند، آن را با زبان تعظیم و ستایش بیان کردند و این نشان‏دهنده مقام والا و توصیف‏ناشدنى آن حضرت است. (4) این دختر جوان - حضرت فاطمه(س) و این بانویى که در هنگام شهادت 18 سال داشت آن‏قدر به نماز ایستاد و عبادت کرد که پاهاى مبارکش ورم کرد. (5) این دختر در آن دوران سخت [شعب ابیطالب] همان فرشته نجات پیغمبر بود. (6) «سمیت الزهراء زهراء لانها تزهر لامیرالمؤمنین(ع) فى النهار ثلاث مرات بالنور» فاطمه را زهرا نامیدند چون روزى سه بار در چشم على(ع) مى‏درخشید. (7) برکات فاطمه زهرا(س) را ما در عین آشنایى و معرفت و ارادت به آن بانوى دو عالم در سر تا سر ایام حیات خودمان در جلوه‏هاى گوناگون زندگى مشاهده کردیم. (8) راه على(ع) و فاطمه(س) و راه ائمه‏ امروز همان راه امام خمینى است. (9) روز به روز، نور اسلام و معنویت فاطمه زهرا(س) آشکارتر خواهد شد. (10)
  13. شور رهایی در اشعار پیش از انقلاب شفیعی کدکنی (32 صفحه) نويسنده: صحرائی، قاسم - نويسنده: گلشنی، شهاب دانلود
  14. همنشینی با رهبر انقلاب در حرم رضوی [align=justify]ساعاتی دیگر سال تحویل خواهد شد، چراغهای رنگی صحن ها مهربانتر از همیشه نور می پاشند، میلیونها دست به دعا بلند خواهد شد. سرهای بیشماری به علامت بندگی بر سجاده ها خواهد نشست، ترنمهای انسانهای دلشکسته و به خدا پیوسته در قنوتی طولانی به محضر ربوبی آن رحمت بی انتها تقدیم خواهد شد. در این سرای عارفانه نذر و نیاز بیشتر از هر روز رواج دارد. شهر مقدس مشهد نوروز 90 را همچنان بر بال ملائک سپری خواهد کرد تا در محفل همنشینی با رهبر فرزانه انقلاب سال نو را در جوار حضرت ثامن الائمه (ع) آغاز کند. به گزارش مهر، مردم سراسر کشور برای حضور در فضای بهشتی حرم آقا علی بن موسی الرضا (ع) خود را به مشهد رسانده اند، از تبریز در غربی ترین نقطه تا زاهدان و بندرعباس در شرق و جنوب و سرزمین سرسبز گیلان و مازندران، همه در گرداگرد مضجع شریف آقا جمع شده اند. ساعاتی دیگر سال تحویل خواهد شد، چراغهای رنگی صحن ها مهربانتر از همیشه نور می پاشند، میلیونها دست به دعا بلند خواهد شد. سرهای بیشماری به علامت بندگی بر سجاده ها خواهد نشست، ترنمهای انسانهای دلشکسته و به خدا پیوسته در قنوتی طولانی به محضر ربوبی آن رحمت بی انتها تقدیم خواهد شد. در این سرای عارفانه نذر و نیاز بیشتر از هر روز رواج دارد. لحظه های تحویل سال چه نیکو است وقتی سید انقلاب در حرم باشد برای ایرانیها تحویل سال مثل شب قدر می ماند، با همان خضوع و خشوع و اخلاص پای به مکانهای مذهبی می نهند، با همان امید و قرب به استجابت دعایشان ایمان دارند، با همان غصه های ترک خورده عرض حال می دهند. ناگهان هزار نفر با هم صلوات می فرستند. لحظه های تحویل سال چه نیکو رسمی است برای ما ایرانیها تا از فرصت آن برای شستن باطنمان استفاده کنیم، برای پالایش روحمان کمک بگیریم، خانه دلمان را تکانی بدهیم و رفتار و کردارمان را غبارروبی کنیم تا به مدد محول الحول و الاحوال دچار حول حالنا الی احسن الحال شویم. و اگر این دور هم نشینی دعا و عبادت در حرم مطهر امام هشتم باشد و رهبری نیز از راه رسیده باشد قطعأ این شور و شعف مضاعف هم خواهد شد. تحویل سال در مشهد اینچنین وضعی دارد. در هنگامه این اتفاق طبیعت گرداگرد حرم، صحنها و رواقها را مشهدی و زوار پر خواهند کرد. دامن عشق به خدا و معصومین را پشتوانه اجابت حرفهای تلنبار شده اشان می کنند. اگر شانس یاری کند و دستهای گرو گرفته اشان با مشبکهای پنجره فولاد گره بخورد که توفیق یار شده است. آستان قدس رضوی برای بهتر برگزار کردن این ثانیه های بیقراری 30 هزار خادم رسمی و افتخاری خود را بکار گرفته و تمام بضاعت و امکاناتش را هم بسیج کرده است. زائران خود را به نسیم بهاری می سپارند زائر آقا وارد صحن که می شود پرچم همیشه در اهتراز گنبد طلا، به علامت خوش آمدن زوار و قبولی دعوت خود را به نسیم بهاری می سپارد. خوشحال از این همه عنایت خود را به سقاخانه می رساند تا با کاسه ای آب عطش برگیرد. صدای دلنشین بال کبوترهای چاهی ذوق زده اثر می کند. اشک پهنای صورتش را می پوشاند، به حال کبوترها غبطه می خورد که هر صبح و شام امکان سلام به آقا را دارند اما هاتفی درونش را در می نوردد که به آقا از هر جا که هستی می توانی سلام دهی و هر که هستی جواب باز می ستانی و این مشهد مهر و محبت امام را با چه گوهری، می توان طاق زد. برای ما مشهدیها سالی یکبار حضور این سید بزرگوار غنیمت است. خوشحالیم که در همین دقایق نازل می توانیم از نفس قدسی اش مدد بگیریم و از برکت دعایش که هیچ فردی از مردم ایران را بی نصیب نمی گذارد بهره ببریم. همه آرزو می کنند این فرصت را در شهر مشهد باشند و صدای نقاره خانه را که به علامت نو شدن سال در فضای شهر طنین می اندازد ببینند. چند سالی است که برای مشهدیها این توفیق به میزبانی میهمانی گرانقدر نیز مزین شده است. جمعیت انبوهی که در صحنها و رواقها و خیابانهای اطراف حرم استقرارمی یابند سیمای میهمان عزیزشان را از نظر دور نمی کنند و برایش دعا می کنند. زائران و مجاوران چه می گویند رضا الماسی از شهروندان اصفهانی می گوید: آمده ام تا عرض ارادتی به آقا داشته باشم و از صحن و سرای ضامن آهو، با خدا راز و نیاز کنم. او سفر رهبری در آغاز سال نو به مشهد را مایه خرسندی اش می داند و می گوید: لطف دیدن ایشان هم این سفر را شیرین تر خواهد کرد. همه ایران به مشهدالرضا متصل است سیما بیگلری از اهالی تبریز نیز با اشاره به فضای وصف ناپذیر نوروز در مشهد، زیارت امام رضا (ع) در آغاز سال نو را نقطه عطف حرکت آینده خود می داند. او عاشقانه اعتقاد دارد، هر چند همه ایران به مشهد الرضا متصل است و مشهد شهر دوم هموطنان محسوب می شود اما بودن در کنار آقا طعم دیگری دارد. مشهد با تحویل سال جامه نو می کند، گلهایش به علامت تعظیم در برابر ارادتمندان امام غریبان سر فرود می آورند. دشتهایش سخاوتمندانه بر چهره رهگذران لبخند می زند، کویرش هم مهربانتر از همیشه زوار را مشایعت می کند، تا کاروانهای زیارت و سیاحت از راه برسند. تحویل سال را حرم باشند و دیگر لحظات را در شهری که به اندازه همه تاریخ دیدنی دارد، سپری کنند. [/align]
  15. دانلود سرود " آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو " با حجم 531 کیلو بایت با فرمت mp3 و زمان 0:03:37 با لینک مستقیم [fieldset=دانلود سرود آمریکا آمریکا مرگ به نیرنگ تو]جهت دانلود کلیک کنید[/fieldset]
  16. انقلاب اسلامی و فتنه های دشمنان جمهوری اسلامی ایران در طی سال های استقرار خود با دشمنان داخلی نیز پنجه در پنجه بود كه واقعه كردستان خوزستان تركمن صحرا و بلوچستان از جمله آنهاست. دشمنان از هیچ تلاشی برای مقابله با ملت ایران چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی فروگذار نشدند. انقلاب اسلامی ایران به لحاظ ماهیت اسلامی استكبارستیزی و مردمی خود همواره پس از پیروزی در معرض تهدیدات و فتنه هایی قرارا داشته اما با اتكای به خدواند متعال و نیروی عظیم مردمی این گردنه ها را یك به یك به سلامت طی كرده و توانسته در دهه چهارم خود صادر كننده این تفكر باشد. آنچه كه امروز در لبنان مصر تونس یمن عراق و افغانستان در مورد مبارزه با غرب و گسترش موج اسلام خواهی در منطقه مواجه ایم در واقع اثرات غیرقابل انكار انقلاب اسلامی است كه در دل و جان ملت های منطقه نفوذ كرده و راه خود را برای فتح قله ها تا زمان ظهور منجی طی خواهد كرد. پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357/1979 عملا نقش و توسعه نفوذ غرب در منطقه و استیلای آنها بر منابع گسترده خاورمیانه را با تهدیداتی مواجه كرد. تاكید انقلابیون بر این نكته كه قدرت های شرقی و غربی دیگر نمی توانند در امورات ایران دخالت كنند و در كنار آن بحث صدور انقلاب اسلامی این زمینه را برای غرب فراهم كرد كه برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران درست به ترفندهایی بزند. این امر از آغاز در دخالت ها و شیطنت های سفارت خانه های خارجی و به ویژه سفارت ایالات متحده آمریكا به وضوح دیده شد. از طرف دیگر تاكید جمهوری اسلامی ایران بر غیر مشروع بودن رژیم جعلی اسراییل غرب را با این معضل تامین امنیت این رژیم مواجه كرد. حمایت های معنوی جمهوری اسلامی ایران از ملتهای بی دفاع فلسطین و لبنان آنها را برای مقابله همه جانبه با این رژیم آماده كرد كه نتایج آن را در سال های اخیر به وضوح مشاهده كردیم. جمهوری اسلامی ایران در طی سال های استقرار خود با دشمنان داخلی نیز پنجه در پنجه بود كه واقعه كردستان خوزستان تركمن صحرا و بلوچستان از جمله آنهاست بسط نفوذ ایران در منطقه و از طرف دیگر مشكلات داخلی و عدم دولت سازی این زمینه را برای دشمنان فراهم آورد تا از هر دستاویزی برای مقابله با انقلاب ملت ایران فروگذار نباشند. كودتای هوایی نوژه از جمله این اقدامات بود كه با كشف و خنثی سازی راه به جایی نبرد. واقعه طبس ترورهای منافقین و ماجرای رییس جمهور عزل شده زا جمله دیگر فتنه هایی بوده كه انقلاب جوان ایران با آنها مواجه بود. اما تدبیر امام خمینی و حمایت های مردم اجازه نداد كه دشمنان از این طریق طرفی بندند. اصلی ترین حربه دشمنان انقلاب جنگ تحمیلی 8 ساله بود كه با تجهیز ماشین جنگی صدام روی داد. 8 سال بر سر این ملت بمب و موشك بارید و بسیاری از سرمایه های ملت ایران و عراق به علت جهل حاكم وقت عراق از بین رفت و امروز نیز شاهدیم كه عاقبت این دشمنان چه شد. اصلی ترین حربه دشمنان انقلاب جنگ تحمیلی 8 ساله بود كه با تجهیز ماشین جنگی صدام روی داد جمهوری اسلامی ایران در طی سال های استقرار خود با دشمنان داخلی نیز پنجه در پنجه بود كه واقعه كردستان خوزستان تركمن صحرا و بلوچستان از جمله آنهاست. دشمنان از هیچ تلاشی برای مقابله با ملت ایران چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی فروگذار نشدند. اما چون اراده ملت ایران را هدف قرار داده بودند ره به جایی نبردند. تفكر بالای ملت ایران و توان آنان در شناسایی مشكلات و نقاط ضعف به همراه تدبیر رهبری ( چه در زمان امام و چه در زمان آیت الله خامنه ای) این زمینه را فراهم آورد كه كشور از هر گزندی در امان باشد. مشكلات دوران اصلاحات و همزمان با آن بحث های مربوط به پرونده هسته یی كشورمان فشار ةای مصاعفی بر ملت از طرف غرب را باعث شد. آخرین تلاش غرب برای به اصطلاح سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را نیز در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته شاهد بودیم. باز هم همگان دیدند كه ملت چگونه دوشادوش رهبری خود توانست با این مشكل نیز درافتد و آن را به خاك بمالد. این مسایل تنها گوشه ای از مشكلات ایران در طی سال های پس از پیروزی انقلاب است كه اگر بخواهیم ماجرای ساختگی میكونوس ماجرای آمیا (كه هیچگاه اثبات نشد) هواپیمای لاكربی و... را به آنها بی افزاییم كتابی بس مطول از فجایع غرب در ایران خواهد شد. امروز نیز این فتنه ها در قالب پرونده هسته ایی و ماجرای دادگاه رفیق حریری به نوعی دیگر دنبال می شود اما باید این بار نیز منظر بود و عظمت انقلاب و ملت ایران را مشاهده كرد.
  17. برگزاری سومین جشنواره ملی نوآوری و شکوفایی فجر انقلاب اسلامی [align=justify] همزمان با فرا رسیدن سی و دومین سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی، سومین جشنواره ملی نوآوری و شکوفایی فجر انقلاب اسلامی در مصلی حضرت امام خمینی (س) برگزار می شود. به گزارش کمیته ارتباطات و اطلاع رسانی ستاد مرکزی دهه فجر، سومین جشنواره ملی نوآوری و شکوفایی فجر انقلاب اسلامی از روز هجدهم بهمن ماه به مدت سه روز در مصلی بزرگ امام خمینی (س) در تهران برگزار می شود. این هماهیش به همت کمیته مخترعین ومبتکرین ستاد دهه فجر انقلاب اسلامی، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و بنیاد ملی نخبگان برگزار می شود. بر اساس این گزارش، نمایشگاه بزرگ تجاری سازی اختراعات و نوآوری ها نیز در کنار این جشنواره برای بازدید علاقه مندان دایر می شود. علاقه مندان برای کسب اطلاعات بیشتر می توانند با شماره تلفن 88915749 تماس بگیرند. [/align]
  18. مفهوم شناسی انقلاب و اصلاحات [align=justify]● انقلاب انقلاب در لغت به معنای درآمدن از صورتی به صورت دیگر و دگرگون شدن است و در اصطلاح به دگرگونی بنیادی درنظام اجتماعی، سیاسی،فرهنگی و اقتصادی در یک جامعه اطلاق می شود. هرگاه تحت تاثیر نیروهای معمولاً متشکل و برتر از نیروهای حافظ وضع موجود یک تغییر ناگهانی در نظم اجتماعی، نهادی و سیاسی مستقرو نه صرفاً جابجایی افراد صورت گیرد، می گویند انقلاب رخ داده است. از این دیدگاه، انقلابی، یعنی کسی که با نظم مستقر مخالف است و قوانین و مقررات حاکم را برحق و مشروع نمی داند و درصدد درهم شکستن نظام قانونی است و درصورت لزوم می خواهد نظام و حقانیت جدیدی را جانشین نظام موجود بنماید. ● اصلاحات اصلاحات یا رفرماسیون نوعی تغییر اجتماعی جهت داراست که کارگزاران اجتماعی صورت می دهند.رویکردهای مختلفی به اصلاحات وجود دارد. ● اصلاحات با رویکرد لیبرالیسم اصلاحات در تفکر لیبرالیستی، هم به عنوان یک هدف است و هم یک روش رسیدن به هدف معنی می گردد اصلاحات در واقع، هم، نوعی غایت یعنی مدرن شدن و هم نوعی روش برای رسیدن به هدف به معنای حرکت تدریجی و غیرانقلابی و نوعی مهندسی، اجتماعی است.در اندیشه لیبرالیستی غرب، اصلاحات نام جنبش مذهبی ای است که در کلیسای غربی و درقرن شانزدهم بنای آن گذارده شد و درنهایت درقالب پروتستانیزم توانست به تاسیس گونه ای دیگر از کلیسای مسیحی درغرب منجر شود. لذا این اندیشه هدف اولیه خود را اصلاح مذهبی و نیل به روح واقعی حاکم بر دین مسیحیت معرفی می نمودند. این جنبش اگر چه سرآغازی مذهبی داشت لیکن به سرعت گسترش یافته، درابعاد اقتصادی، اجتماعی وسیاسی تاثیرات شگرفی برجا گذاشت.رفرماسیون به مثابه یک جنبش دربستری روئیدکه از جهت فلسفی به اومانیسم و اصالت بخشی به انسان معروف است.لوتر مهم ترین تئوریسین اصلاحات مذهبی تا آخرین لحظات عمر خود به نوشتن ، گفتن و آموزش دادن اصول رفرماسیون مشغول بود.ماکس وبر جامعه شناس بزرگ آلمانی و بنیانگذار مکتب بوروکراسی پیدایش اندیشه عقلانی در اقتصاد را که جوامع مدرن را ساخت برخاسته از پروتستانیزم می داند.از دیدگاه وبر، مهم ترین عامل در گزینش سرمایه داری که موثرترین عامل پیشرفت جوامع غربی است را تحول فرهنگی در این جوامع و اصلاحات مذهبی می داند.مکتب مدرنیزاسیون، شکل گرفته از تفکر رفرماسیون بوده و به راهکارهای نوسازی و اصلاحات درجهان سوم می پردازد. مدرنیزاسیون اصلاحات را تکرار تجربه غرب در جهان سوم و در واقع غربی شدن ذکر می کند.هدف اصلی نظریه پردازان مکتب نوسازی(مدرنیزاسیون) ارائه راهکارهای مناسب برای تجدید ساختار جوامع جهان سوم که به نظر آنها جوامع سنتی نامیده می شوند، بود.آنها با تقسیم جوامع به سنتی و مدرن تلاش داشتند تا نحوه گذر از جامعه سنتی به مدرن را براساس تجربه غرب تعیین کرده و راهکارهای لازم را دراختیار کشورهای جهان سوم قراردهند.ازجمله پیش فرضهای اصلی آنان این بودکه سرنوشت تاریخ جوامع، شباهت های زیادی با هم دارند و از این رو می توان به علمی دست یافت که احکامش قابل تعمیم باشد یا می توان به نظریه ای عمومی درباب جامعه و تاریخ دست یافت.به اعتقاد نظریه پردازان مکتب مدرنیزاسیون، جامعه نوگرا دارای ویژگی های جامعه دموکراتیک غربی بوده و دارای ویژگیهای خردگرایی، فردگرایی، سکولاریسم، لیبراسیم، علم گرایی و شایسته سالاری است.لازمه این امر جز جایگزینی دنیاگرایی، عقل گرایی، عرف گرایی و شایسته گرایی به جای آخرت گرایی، مابعد الطبیعه گرایی و خرافه پرستی و ادغام دین وسیاست و روابط مبتنی بر خویشاوندی و اصل ونسب می باشد.این نظریه پردازان دو راهکار عمده را برای تحول جوامع سنتی پیشنهاد کرده اند. اولین راهکار مبتنی بر دیدگاههای جامعه شناسی خرداست که متاثر از دیدگاههای ماکس وبر و دیدگاههای روانشناسانه است.چنین راهکاری منادی آن است که برای تحول جامعه سنتی ، انسانهای جامعه باید متحول شوند. این تحول که در کنش ها صورت می گیرد منوط به تحول در ارزش ها و هنجارهای افراد جامعه است.محققینی که براین تغییر رفتار تاکید دارند عموماً انتشار ارزشهای غربی، همچون شهرنشینی، رشد فرهنگ و آموزش، توسعه رسانه های گروهی ، افزایش آگاهی های سیاسی و مشارکت سیاسی، افزایش فرصت های تجاری با فراهم کردن سرمایه، جایگزینی اقتدار جدید عقلانی به جای اقتدار سنتی و خلق انسان مدرن و نوگرا به عنوان اولین قدم توصیه می کند.دومین راهکار مبتنی بر نظریات ساختارگرایانه کارکردی در جامعه شناسی است. این راهکار برعامل فرهنگ به عنوان عامل اصلی تاکید دارد.این راهکار معتقد است ساختارهای جوامع مختلف باهم مرتبط اند هرکدام از این ساختارها عهده دار کارکرد خاصی هستند. در طول زمان ساخت ها، متمایز شده و کارکردهای اجتماعی و نظام ارزشی موجود را دستخوش تغییر می کنند.از آنجا که فرهنگ عامل مسلط در نظام اجتماعی است. تحولات جدید در صورتی ادامه خواهد یافت که نظام آموزشی جدید در جامعه به وجود آید یا بتواند هدف و کارکردهای جدید را مشروعیت ببخشد.بنابراین تحول فرهنگی و تغییر درنظام ارزشی جامعه مهم ترین عامل تحول در ساختار و کارکردهای جامعه و تغییر وضعیت موجود در جامعه سنتی می باشد.این گروه معتقدند تحولات درساختار جامعه منجر به کارکردهای جدید شده و ضرورتاً به طور اجتناب ناپذیر جوامع را به سمت مدرنیزاسیون سوق می دهد. این تحول عظیم، فرهنگ و نوگراشدن نقشی کلیدی ایفا می کند.شکل گیری مکتب بین رشته ای یکسان انگارانه مدرنیزاسیون برمبانی زیر استوار است: ۱ ) هدف اصلی ارائه راهکارهای مناسب برای تجدید ساختار جوامع جهان سوم است. ۲ ) جوامع براساس روند تکامل به دو طیف سنتی و مدرن تقسیم می شوند که این دو نوع جامعه دارای ارزش های متضادی باهم هستند. ۳ ) حذف سنت و محو جامعه سنتی ،مقدمه هرنوع حرکت به سوی جامعه مدرن است. ۴ ) پندارهای مذهبی که غیرعقلانی و خرافی اند مهم ترین عامل مؤثر برنظام ارزشی فرهنگی جوامع سنتی و مهم ترین اعتقاد درونی افراد دراین جوامع است. ۵ ) رشد اقتصادی محورتوسعه است. این رشد موجب رشد گروه های مستقل اجتماعی وایجاد نگرشهای جدید خواهدشد. ۶ ) با ایجاد طبقات جدید اجتماعی و اقتصادی زمینه توسعه اقتصادی ، سیاسی و رسیدن به دموکراسی فراهم می آید و توسعه سیاسی رخ می دهد و نتیجه آن چیزی جز دموکراسی نیست.از اواسط دهه ۱۹۶۰ تاکنون انتقادهای زیادی به مکتب مدرنیزاسیون از چند منظرمتفاوت شروع شده است.دانشمندان مکتب غالب علوم اجتماعی به نقد مبانی نظری فرضیات کارکردگرایانه تکاملی پرداخته اند. تئوریسین های نئومارکسیست، اساس تفکر مدرنیزاسیون را ابزار تداوم سلطه غرب برجهان سوم دانسته، پست مدرن ها نیز اهداف مکتب مدرنیزاسیون را مختص یک تمدن خاص دانسته و دربقیه جوامع تکرارناپذیر اعلام کردند. انتقادات موجود به مکتب مدرنیزاسیون به طور کلی عبارتست از: ۱ ) واژه های سنت و مدرن بسیار مبهم، ساده انگارانه و غیر قابل استفاده است. تمایزات فراوانی در میان جوامع سنتی وجود دارد. کشورهای جهان سوم یک مجموعه همگون و متجانس از سنت ها و ارزش های سنتی نمی باشد. بنابراین دو اصطلاح سنت و مدرن دو اصطلاح انتزاعی و کلان هستند و قدرت طبقه بندی جوامع مختلف را ندارند.این مفاهیم مبتنی بر نوعی ایدئولوژی است که براساس آن غرب جامعه مدرن و برتر، جهان سوم، فروتر وسنتی معرفی می شود. ۲ ) این دو واژه، جامع و مانع نمی باشد. بسیاری از ویژگی هایی که به جوامع سنتی نسبت داده می شود درجوامع مدرن نیز دیده می شود و بالعکس ۳ ) ارزش های سنتی و مدرن نه تنها می توانند باهم وجود داشته باشند بلکه می توانند در یکدیگر تاثیر متقابل داشته باشند.سنت ها نه تنها مانع توسعه نیستند بلکه در بسیاری موارد نقش سودمندی در توسعه دارند.توسعه از الگویی با لایه های متداخل از سنت و نوگرایی یا تلفیقی از این دو حاصل می شود. بنابراین پیدایش یک جامعه مدرن مقبول و درون جوش، با تجدید و نوسازی سنتها و مذهب امکان پذیر است و هرگونه راه تحمیلی و خارجی(برون زا) که ارتباط با سنتهای کشورها نداشته باشد، دفع می شود و تداوم نمی یابد. ۴ ) براساس نحوه تاثیر وتاثر ارزش های سنتی و مدرن درجوامع مختلف، راههای مختلفی برای رسیدن به توسعه وجود دارد. الگوی تک خطی هواداران مکتب مدرنیزاسیون با تجربیات تاریخی همخوانی ندارد و بر ایدئولوژی غلطی استوار است. پیروزی روند توسعه کشورهای غربی نشان دهنده این نیست که درآینده همان روند توسعه در جهان سوم نیز موفقیت آمیز باشد. ۵ ) مکانیسم و نحوه دگرگونی جوامع سنتی مطرح شده توسط مکتب مدرنیزاسیون بسیار ساده انگارانه است. این تحلیل که نوسازی اقتصادی مقدمه هر نوع توسعه دیگر است فاقد زمینه تاریخی است. روابط بین اقتصاد و ارزش ها یک روند پیچیده است که توضیح آن درقالب دوگانگی ارزش های سنتی و مدرن ناکافی است. ۶) اساساً مکتب مدرنیزاسیون نوعی ایدئولوژی جنگ سرد است که برای توجیه سرمایه گذاری آمریکا درجهان سوم مطرح می شود. اعتقاد به امکان علم اجتماعی عاری از ارزش، اعتقاد به قوانین علم اجتماعی فراگیر، اعتقاد به کمیت انباشتی معرفت صدور این اعتقادات به جهان سوم، خط های تئوریکی توسعه می باشند. ۷ ) توسعه دارای هدف واحدی نیست. بنابراین پست مدرن ها بروجود الگوهای مختلف توسعه در جوامع متفاوت تاکید دارد. ● اصلاحات بارویکرد مهندسی اجتماعی تدریجی در رویکرد لیبرالی غربی، اصلاحات به معنای حمایت از نوعی روش خاص برای ایجاد تغییرات اجتماعی و حمایت از روش های غیرانقلابی است.کارل پوپر فیلسوف علم و معرفت شناس اتریشی(۱۹۹۴ -۱۹۰۳) با نفی اندیشه قانونمندی تاریخ و تاکید براصل عدم قطعیت، هرگونه اندیشه اتوپیایی و اقدام انقلابی را محکوم می کند و از مهندسی اجتماعی تدریحی با عنوان مطلوب ترین شیوه اصلاحی یاد می کند لیبرالسیم و دموکراسی را بهترین بستر برای این مهندسی اجتماعی می داند.وی افکار افلاطون، ارسطو، هگل و مارکس و هرگونه تفکر ایدئولوژیک را که داعیه قانون مندی تاریخ و جامعه را داشته باشد نفی می کند.پوپردلایلی چند در رد مهندسی اجتماعی کل گرا با نگرش اتوپیایی می آورد. ۱ ) در این مهندسی اجتماعی، اقداماتی گسترده و فراگیر صورت می گیرد و نمی توان به آسانی تعیین کرد که کدام یک از این اقدامات درحصول نتایج موثر بوده است. بنابراین چنین روشی تحصیل شناخت تجربی را درباره زندگی اجتماعی ناممکن می سازد حتی مهندسی اجتماعی تدریجی نیز همواره موجب کسب شناخت تجربی لازم درباره جامعه نمی شود. ۲ ) کوشش برای بازسازی کل جامعه، با مخالفت های گسترده روبرو می شود زیرا با منافع مستقر گروه های اجتماعی برخورد می کند به علاوه حصول اجتماع درباره اهداف چنین اقدامات اتوپیایی وکل گرایی بسیار دیرباب است. ۳ ) مهندسان اجتماعی و انقلابیون باید مخالفان را سرکوب کنند یا به سکوت و اطاعت وادارند. از این رو حکومت ماهیتی اقتدار گرایانه می یابد و مجبور می شود هرگونه انتقاد و مخالفتی را سرکوب کند. چنین حکومتی تماس خود را با جامعه از دست می دهد و انقلابیون به طبقه اشرافی جدید بدل می شوند. ۴ ) ایدئولوژی های اتوپیایی و انقلابی که در پی تاسیس جهانی بدیع و بی سابقه اندق€ڈ، خیالی اند زیرا امرنو و بی سابقه به کلی ناممکن است هر آینده ای ریشه درحال و درگذشته دارد. ساختن مدینه فاضله بی سابقه غیرممکن است زیرا تنها کاری که ما واقعاً می توانیم انجام دهیم، این است که در مورد وضع موجود کار کنیم وتغییراتی در آن به وجود آوریم. انقلابیون و طرفداران مدینه فاضله، مدعی اشراف و علم کامل به جامعه اند که این خود، ممکن و متصور نیست. ۵ ) این تصو رکه تاریخ غایتی دارد، بی پایه است زیرا پس از تحقق آن چه غایت خوانده می شود، بازهم تحولاتی حادث و غایت دیگری تصور می گردد. تناقض دیگری که درکارهست این است که انقلابیون و خیالات آنها متاثر از جامعه موجود است و با آن چه جزئی از وضع موجود است نمی توان وضع موجود را از بین برد.ایجاد جامعه کاملاً نو و بی سابقه مستلزم تخریب وضع موجود است اما ویران کردن وضع حاکم به معنی ناممکن شدن هر عملی است.بنابراین جز اقدامات وحرکت های گام به گام و تدریجی که درمجموع باعث دگرگونی های اساسی و بنیادی می شوند راه دیگری متصور نیست. اصلاحات با رویکرد سوسیالیسم، اصلاح طالبان چپ گرا و اصلاحات در جهان سوم هدف اصلاح طلبان چپ گرا، رسیدن به سوسیالیسم ازطریق مسالمت آمیز است کارل مارکس (۱۸۸۳ -۱۸۸۱) فرایند انتقال مزبور را مبهم گذاشت لذا پس از وی اختلاف نظر وانشعاب زیاد بروز کرد.دیدگاه اول این بود که در نهایت سرمایه داری با رفتارهای خشونت آمیز انقلابی از بین رفته و جای خود را به سوسیالیسم می دهد.دیدگاه دوم چون ادوارد برنشتاین(۱۹۳۲ -۱۸۵۰) در مقابل ،رو ش های مسالمت آمیز و ورود به بازی دموکراسی را توصیه می کند.براین اساس سیاست اصلاح اجتماعی و اقتصادی با مراحل تدریجی نه با دگرگونی انقلابی باید پی گیری شود.بهبود خواهی از سویی، در مقابل محافظه کاری و واپسگرایی و از سوی دیگر در برابر انقلاب خواهی قرار می گیرد.مکتب وابستگی از جمله مهم ترین مکاتبی است که رسیدن به سوسیالیسم را توجیه می کند و بر لزوم اصلاحات عمیق ساختاری درجوامع جهان سوم سخن می گوید.مکتب نئووابستگی از نوعی اصلاحات مرحله ای و تدریجی حمایت می کند و از تفکر ایجاد انقلاب و قطع رابطه با جهان سرمایه داری فاصله می گیرد.آندره گوندر فرانک که بیان کننده مکتب وابستگی است اعلام می دارد که کشورهای جهان سوم هیچ گاه نمی توانند راه غرب را دنبال کنند. کشوهای غربی هنوز تجربه استعمار را پشت سرنگذاشته اند و کشورهای جهان سوم اغلب مستعمرات کشورهای غربی به شمار می روند. عقب ماندگی کشورهای جهان سوم را نمی توان با شیوه های زندگی سنتی آنها توضیح داد بلکه تجربه تاریخی استعمار و سلطه خارجی، مسیر توسعه بسیاری از این کشورها را معکوس نموده و آنها را به سمت عقب ماندگی اقتصادی سوق داده است.توسعه نیافتگی را باید در روابط متروپل و قمر در دوران استعمار جستجو کرد. بدین ترتیب که زمانی قدرت های فاتح برای نیل به هدف خود که انتقال مازاد اقتصادی به کشورهای غرب بود. نسبت به تاسیس شهرهای جدیدی در جهان سوم دست زدند. این شهرهای ملی بعدها به اقمار متروپل غرب تبدیل شدند.رابطه متروپل ق€…قمر به سطح بین المللی محدود نمی شود بلکه در سطوح منطقه ای وداخل جهان سوم نیز جریان دارد. خود این اقمار نیز به نوبه خود نسبت به شهرهای کوچک تر یک متروپل استعماری به شمار می روند و خود آن شهرها نیز در اطراف خود دارای اقماری به شکل شهرک های محلی هستند.استقرار این شبکه کامل متروپل و اقمار موجب شده که مازاد اقتصادی به شکل های مختلف مواد خام، سنگ های معدنی، کالاها و سود از روستاهای جهان سوم به مراکز محلی و منطقه ای و از آنجا به پایتخت های ملی و دست آخر به شهرهای بزرگ غربی جریان پبدا کند. بدین ترتیب همان جریانی که به توسعه متروپل های غرب انجامید درعین حال سبب ایجاد توسعه نیافتگی در اقمار جهان سوم نیز گشت. لذا قمرها بیشترین توسعه اقتصادی خود را زمانی تجربه می کنند که پیوندشان با متروپل در ضعیف ترین حد قرار داشته باشد.برخلاف مکتب نوسازی که پیشنهاد می کند پیرامون به گسترش رابطه خود با کشورهای غربی به شکل دریافت کمک های بیشتر تکنولوژی پیشرفته تر و پذیرش ارزش های جدید بپردازد. مکتب وابستگی بر این اعتقاد است که ارتباط بیشتر با کشورهای مرکز به زیان کشورهای پیرامونی تمام می شود. اقتصاد سیاسی پیرامون از همان دوران استعمار کلاً به گونه ای سازماندهی گردید که نیازمندی های مرکز را برطرف نماید.کشورهای پیرامون به جای تکیه برکمک خارجی وتکنولوژی خارجی باید الگوی خود اتکایی را برپایه منابع خودی برگزیده و به طراحی راه های توسعه مخصوص خود بپردازد تا بتوانند به استقلال وتوسعه دست یابند.البته خود اتکایی به معنای انزوای کامل از دیگر کشورها نیست. بلکه تنها بدین معنی است که کشورهای پیرامونی نباید تحت سلطه کشورهای مرکز قرار گیرند آنها باید براساس شرایط متساوی و منافع متقابل به تعامل با دیگر کشورهای پیرامونی بپردازند.از دیدگاه این مکتب بسیار بعید است که نخبگان سنتی کشورهای پیرامون به قطع کامل رابطه با کشورهای مرکز و شرکت های چند ملیتی آنها رضایت دهند. پیوند میان منافع نخبگان مزبور و خارجیان بیش از حدی است که قادر به گزینش چنین راهی باشند.دیدگاه وابستگی از دهه ۱۹۷۰ مورد نقدهای جدی قرارگرفته است شعاری بودن و منزلت عملی نداشتن، انتزاعی بودن و یکسان قلمداد کردن همه مناطق پیرامونی، تاکید فراوان به عوامل خارجی و ناچیز گرفتن نیروهای محرکه داخلی، نقدهایی است که به دیدگاه وابستگی مطرح شده است. ● اصلاحات با دیدگاه کل گرایانه جهانی امانوئل والرشتاین با تاثیرپذیری از مکتب وابستگی دریافتند که درچارچوب این دیدگاه نمی توان به الگوی مناسبی برای تحولات اصلاحی درجهان سوم دست یافت به نظر وی الگوی اصلاحات را باید در سطحی کلان تر از سطح ملی طراحی کرد.والرشتابن با طرح این که هدف واقعی رسیدن به یک دنیای عادلانه ودموکراتیک است پیشنهاد می کند که جنبش های ملی جای خود را به یک جنبش طبقاتی جدید در سطح جهانی بسپارند.باید گفت که واحد تحلیل دراین دیدگاه، نظام جهانی است. برخلاف دیدگاه وابستگی که توجه خود را برکشورهای ملی متمرکز ساخته است.دیدگاه نظم جهانی مصرّ است که کل جهان را واحد تحلیل علوم اجتماعی قرار دهد. همین که نظام جهانی را به جای کشور، ملت یا دولت ملی قرارداده و آن را به عنوان واحد تحلیل بپذیریم باید منتظر تغییرات زیادی نیز در نتایج برای خود باشیم. دکتر مهدی ناظمی اردکانی عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین[/align]
  19. نکاتی پیرامون مرحله انقلاب [align=justify] «عمل انقلابی اگر کورکورانه باشد، قواعد درست و قوانین رشد اجتماعی را مراعات نکند، نه تنها به هدف خود نمیرسد بلکه به جامعه نیز زیان میرساند...لذا پیش از دست زدن به عمل انفلابی، ما ناگزیر با مرحله آگاهی و بررسی تئوریک روبرو هستیم. یعنی باید بینش انقلابی داشته باشیم و چارچوب تاریخی عمل خود را بشناسیم»**در شرایطی که جهان یکبار دیگر مستعمره شدن توسط امپرالیسم متجاوز به سرگردگی امپریالیسم آمریکا را تجربه می کند و نیروهای انقلابی در شرایط بسیار بغرنجی مبارزه می کنند؛ در شرایطی که همه کشورهایی که از پذیرش دیکتات امپریالیستی خودداری کنند - خواه کوبا، کره شمالی، ونزوئلا، سوریه باشند یا ایران- مورد تهدید قرار میگیرند، باید با انتخاب سیاست و شعار درست و علمی، برای تشکیل یک جبهه گسترده از نیروهای ملی و دموکرات (جبهه متحد ملی) مبارزه کرد. هر گونه چپ روی و یا انحراف براست در طرد استبداد میتواند پیامد های فاجعه باری برای زحمتکشان داشته باشد و کشور را از نظر تاریخی چند گام بزرگ به عقب برگرداند. طرد استبداد باید گامی به جلو در راستای انجام وظایف دموکراتیک انقلاب باشد، بدون اینکه جامعه را در سیری قهقرایی (از نظر خصلت ملی مرحله انقلاب) به شرایط پیش از انقلاب بهمن برگرداند. «عمل انقلابی اگر کورکورانه باشد، قواعد درست و قوانین رشد اجتماعی را مراعات نکند، نه تنها به هدف خود نمیرسد بلکه به جامعه نیز زیان میرساند...لذا پیش از دست زدن به عمل انفلابی، ما ناگزیر با مرحله آگاهی و بررسی تئوریک روبرو هستیم. یعنی باید بینش انقلابی داشته باشیم و چارچوب تاریخی عمل خود را بشناسیم» ۱ جامعه ایران در کدام مرحله از انقلاب اجتماعی قراردارد؟ پاسخ به این سئوال گام نخست برای ورود به بحث پیرامون سیاستهای درست و موثر مبارزاتی، برخورد به امر اتحاد نیروها و همچنین انتخاب تاکتیکهای مناسب روز به شمار میرود. نیروهای مترقی و پیشرو پس از تعیین مرحله انقلاب است که می توانند بر اساس یک ارزیابی دقیق و همه جانبه از شرایط مشخص عینی و ذهنی، داخلی و خارجی، و با در نظر داشتن آرایش طبقاتی و توازن نیروها، اهداف کوتاه مدت و بلند مدت جنبش را نشان داده و مناسب ترین سیاست ها و شعار ها و اتحاد ها، و شیوه های مبارزه را برای دستیابی به آن اهداف، تعیین و پیشنهاد کنند. مفهوم مرحله مبارزه، یکی از اساسی ترین مفاهیم عمل انقلابی است که گامهای مشخص در یک روند رو به جلو را نشان میدهد. مرحله بندی یک روند مبارزاتی هدفمند به معنی جدا سازی مکانیکی مراحل گوناگون از یکدیگر نیست. بلکه هر مرحله خود همزمان یک مقصد و یک نقطه عزیمت است؛ مقصد برای مرحله و فاز پیشین و نقطه آغازین برای مرحله بعد. منطق عمل انقلابی ایجاب می کند که در چارچوب حرکت متداوم در هر مرحله، مدارج گوناگون و متمایزی نیز تعیین گردند که در هر کدام از آنها بر اهداف مشخصی تمرکز و تاکید شود، اهدافی که تحقق آنها برای گذشتن از آن مرحله و گذار به سوی مرحله بعد، ضروری است. چالش اصلی در مرحله و درجه بندی عمل انقلابی بویژه در ارتباط با امر انقلاب، تضمین تداوم « مراحل» و «درجات» است. یعنی اینکه چگونه میتوان وظایف یک مرحله یا درجه را به انجام رسانید، بدون آنکه مسیر و راه رسیدن به مقصد بعدی ما دشوارتر شود و یا مسدود گردد. موفقیت در این زمینه عمدتاً به عمل انقلابی نیروی پیشاهنگ بستگی دارد. بر اساس دیالکتیک حرکت، بذرهایی که رسیدن به مرحله بعد را تضمین می کنند باید در بطن مبارزه مرحله کنونی کاشته شوند. مرحله کنونی انقلاب ایران کدام است؟ بورژوا –دموکراتیک یا ملی- دموکراتیک؟ این پرسش از آن جهت حائز اهمیت است که نامی که برای توصیف مرحله انقلاب بکار گرفته میشود، نشانگر اهداف اصلی آن مرحله است. بکارگرفتن مفاهیم نادرست برای توصیف یک مرحله، میتواند به خطا در انتخاب سیاستهای مبارزاتی، سکتاریسم در برخورد به امر اتحاد نیروها، و ولونتاریسم در انتخاب تاکتیکهای مبارزاتی شود. برای نمونه، اینروزها ارزیابی نزد برخی نیروهای سیاسی به چشم میخورد که مرحله کنونی انقلاب را « مرحله بورژوا – دموکراتیک» و یا « مرحله انقلاب دموکراتیک» میداند. این ارزیابی نادرست از جانب سه گرایش گوناگون، اما در عمل همسو در درون طیف چپ آپوزیسیون جمهوری اسلامی تبلیغ و دنبال می شود: ▪ نخست، گرایش موسوم به «چپ دموکرات»: فعالین وابسته به این گرایش کمی بیش از سه دهه پیش مرحله انقلاب ابران را « دموکراتیک خلق» میدانستند. آنها در آنزمان از موضع چپ افراطی بر سرگردگی طبقه کارگر پا فشاری می کردند؛ هر نوع دوران گذار را مردود دانسته و خواهان ورود مستقیم به مرحله سوسیالیستی بودند، تا جایی که حتا تاب تحمل بحث پیرامون راه رشد غیر سرمایه داری بعنوان یک مرحله گذار را نداشتند؛ و هر گونه استفاده از روند مبارزات پارلمانی و همکاری جبهه ای با نمایندگان دیگر طبقات و اقشار را سازشکارانه و غیر انقلابی می دانستند و غیره. این گرایش پس از ایدئولوژی زدایی در یک دهه و نیم گذشته، و طرد اصول و مبانی مارکسیسم – لنینیسم و پذیرش اصول نظری و سازمانی سوسیال دموکراسی، به تبع این تغییرات، مرحله کنونی انقلاب ایران را، دموکراتیک ارزیابی می کند. ▪ دوم، گرایش «چپ» عامیانه، که مبلغین آن بدون توجه به مضمون دوران کنونی که دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم است، در توجیه مواضع خود به مقایسه مرحله کنونی انقلاب ایران با انقلاب های ۱۹۰۵ و فوریه ۱۹۱۷ روسیه متوسل می شوند. سوم، گرایش التقاطی، این گرایش ظاهراً میپذیرد که مرحله کنونی انقلاب ایران ملی- دموکراتیک است؛ اما به دلائلی که دانسته نیست، سیاست ها، تاکتیک ها و تبلیغات خود را نه متناسب با مضمون و محتوا و چشم انداز مرحله ملی – دموکراتیک، بلکه همسو با گرایشات « دموکراتیک» یا « بورژوا دموکراتیک» تعیین می کند. ● مرحله «ملی- دموکراتیک» در ارتباط با مفهوم « انقلاب ملی – دموکراتیک» و تعیین وظائف عمده این مرحله توجه به نکات زیر ضروری است: ۱) پیش از انقلاب بهمن، متکی بر جهان بینی مارکسیستی - لنینیستی و با بکارگیری اسلوب علمی و پس از بررسی های دقیق ساختار اقتصادی کشور و ویژه گیهای عمده جامعه ایران، مرحله انقلاب ایران ملی- دموکراتیک تعیین شده بود. ناموزونی رشد سرمایه داری در ایران در نتیجه نفوذ سیاستهای امپریالیستی و ناهنجاریهای ناشی از آنها باعث شد که رشد اجتماعی در ایران روند طبیعی خود (شبیه آنچه که اروپا تجربه کرد) را طی نکند و همزمان با آن، بخشی از جامعه با سرمایه داری خارجی و جهانی پیوند خورد و به پیدایش ساختارهای استعماری انجامید. این روند به شکل گیری جامعه ای با سرشت مرکب و ساختارهای گوناگون انجامید که اجزای آن عبارت بودند از: ساختارهای استعماری ناشی از سرمایه داری برونزاد و یا کژدیسگی رشد سرمایه داری تحت تاثیر سلطه مستقیم و غیر مستقیم استعماری امپریالیسم ۲ ؛ ساختار سرمایه داری بومی (ملی) و ساختار های کهن و کم و بیش دست نخورده ماقبل سرمایه داری (و عدم رشد کمی و کیفی طبقه کارگر). ۳ ۲) این شرایط، منشاء بروز تضادهای آشتی ناپذیری در جامعه ایران شده بود: تضاد ملی – میهنی مردم ایران با امپریالیسم، که در چارچوب خواست و شعار « استقلال» تعریف می شد؛ و تضاد مردم با دیکتاتوری سرمایه داری بزرگ وابسته و زمینداران بزرگ که در شکل استبداد سلطنتی تجلی یافته بود. از این جهت بدرستی نتیجه گرفته میشد که انقلاب ملی- دموکراتیک ایران وظیفه داشت آن دو تضاد عمده جامعه را بطور قطع حل کند: یعنی دست انحصارهای امپریالیستی را از منابع کشور و اقتصاد آن کوتاه کند، و به سخن دیگر استقلال کامل اقتصادی و سیاسی ایران را تامین نماید؛ و از سوی دیگر بقایای مناسبات ماقبل سرمایه داری را از میان برداشته و راه را برای دموکراتیزه کرده حیات سیاسی کشور بگشاید. همچنین این شناخت که دموکراتیزه کردن حیات سیاسی کشور ارتباط تنگاتنگی با بهبود شرایط زندگی اقشار زحمتکش جامعه دارد، در خواست و شعار « عدالت اجتماعی» در مبارزه علیه رژیم تبلور یافته بود. ۳) در حقیقت تشخیص عمده بودن دو تضاد نامبرده و قراردادن حل آنها در صدر دستور کار جامعه ایران، مضمون مرحله انقلاب و خصلت ملی و دموکراتیک آنرا نیز نشان میداد. ۴) اصولا در دوران تاریخی کنونی یعنی دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم (با پیروزی انقلاب اکتبر، دوران تاریخی گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم آغاز شد. شکست تجربه ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی سابق و اروپای شرقی تغییری در ماهیت دوران تاریخی ایجاد نکرده است. اگر چه توازن نیروها در شرایط گذار کنونی به نفع نیروهای امپریالیستی است)، انقلابهای کشور های در حال رشد چه آنها که جنبه رهایی بخش ملی داشته و دارند و آمال آنها بیرون آمدن از یوغ سلطه امپریالیسم و کسب حاکمیت ملی است و چه آنها که هدف شان برانداختن سلطه انحصار های سرمایه داری، سلطه رژیمهای استبدادی و سرکوبگر بمنظور کسب دموکراسی و یا ترکیبی از هر دو است؛ برای انجام وظایف خود از لحاظ مضمون و نیروهای محرکه دارای خصلت دموکراتیک و ملی هستند و از جهت وظایف تاریخی خود مرحله ای از انقلاب سوسیالیستی بشمار میروند (یعنی زمینه وقوع آنها را فراهم میسازند). ۵) خصلت ملی مرحله انقلاب در ایران ناشی از ویژگی رشد سرمایه داری در آن، یعنی وابستگی به سرمایه داری انحصاری خارجی و همپیوندی با سیستم جهانی سرمایه داری بود. در دوران شاه این رشد ناموزون بطور عمده در جهت منافع انحصار های خارجی و بخش معینی از بورژوازی بزرگ داخلی بمثابه دستیار امپریالیسم صورت میگرفت. وظیفه انقلاب ملی- دموکراتیک در این زمینه ایجاد استقلال کامل سیاسی- اقتصادی بود . ۶) «دو مفهوم جنبش رهایی بخش ملی و انقلاب رهایی بخش ملی دارای معانی متفاوتی هستند. جنبش رهایی بخش ملی روند طولانی است که میتواند شامل مدارج و پله های متعددی باشد که قیامها و حرکتهای سیاسی گوناکونی را دربر بگیرند. انقلاب رهایی بخش ملی یکی از پرده های جنبش رهایی بخش ملی است. «در نتیجه جنبش رهایی بخش ملی میتواند فراتر از یک انقلاب سیاسی باشد بدین معنی که یک انقلاب کامل، ضرورتاً بمعنای پیروزی جنبش انقلابی نیست. زیرا هدف یک جنبش انقلابی از میان بردن مناسبات اجتماعی- اقتصادی است که با یک حرکت انقلابی نمیتوانند از میان برداشته شود. یک انقلاب سیاسی اصولا معطوف به حل مسایل سیاسی است و در صورت پیروزی، موانع سیاسی را از سر راه برداشته و موازنه نوینی را میان نیروهای سیاسی برقرار میسازد. یک انقلاب سیاسی در شرایط آرایش مناسب نیروها میتواند ژرفتر شده و به یک انقلاب تمام عیار اجتماعی- اقتصادی فراروید. بدیگر سخن رابطه میان جنبش رهایی بخش ملی و انقلاب رهایی بخش ملی همسنگ رابطه میان مفاهیم خیزش اجتماعی و انقلاب سیاسی است.»۴ این رابطه از آن جهت دارای اهمیت است که برخی بقول لنین: « ... یا از راه خوشبینیهای ساده لوحانه و یا پنداربافیهای چپ روانه، صرف سرکردگی پرولتاریا را در انقلاب اجتماعی با انقلاب سوسیالیستی یکی میگیرند در واقع خصلت و مضمون انقلاب را با نیروی محرکه آن اشتباه میکنند...در حقیقت اینان نه تنها خصلت انقلاب را با نیروی محرکه آن اشتباه میکنند بلکه انجام وظایف انقلاب را با پیروزی انقلاب یکی میشمرند...» ۵ ۷) یک مرحله مشخص از انقلاب قبل از آنکه دور کامل خود را طی کند و به اهداف مورد نظر دست یابد، می تواند درجات و فازهای گوناگونی را پشت سر بگذارد. در نظر گرفتن تداوم مراحل، درجات و فازهای مختلف یک مرحله می تواند مانع ارزیابی های پندارگرایانه از شکست یا پیروزی مرحله انقلاب شود. لنین در مورد پایان یافتن انقلاب (بورژوا دموکراتیک) ارزیابی علمی و دقیقی دارد: « اگر آن به معنای وسیع بکار رود، منظور تحقق یافتن وظایف عینی تاریخی انقلاب بورژوایی است. پایان یافتن آن انقلاب یعنی از میان برداشتن زمینه تاریخی که میتواند به یک انقلاب بورژوایی بیانجامد، یعنی پایان یافتن دور کامل انقلاب بورژوایی. با این مفهوم، مثلا انقلاب بورژوا - دموکراتیک فرانسه تنها در سال ۱۸۷۱ (کمون پاریس) پایان یافت، هر چند که در ۱۷۸۹ آغاز شده بود. اما هر گاه این اصطلاح به مفهوم محدود بکار رود، بمعنی یک انقلاب ویژه، یکی از انقلابهای بورژوایی، یکی از "امواج" است که میتوان گفت نظام کهنه را میکوبد اما آنرا ویران نمیکند و آن شالوده ای را که ممکن است انقلابهای بعدی بورژوایی را بوجود آورد از میان برنمیدارد. با این مفهوم انقلاب ۱۸۴۸ آلمان در ۱۸۵۰ یا سالهای ۱۸۵۰ پایان یافت، اما زمینه ای را که تجدید حیات انقلابی سالهای شصت را موجب شد از میان نبرد. انقلاب سال ۱۷۸۹ در فرانسه، بگیریم در سال ۱۷۹۴ پایان یافت بدون آنکه زمینه انقلابهای ۱۸۳۰ و ۱۸۴۸ را از میان ببرد.» ۶ ۸) برای درک بهتر ارزیابی فوق، لازم است تفاوت میان مرحله انقلاب و مدارج و دوره های اعتلاء و فروکش جنبش انقلابی در نظر گرفته شود: « در حالیکه مرحله انقلاب به روند تام انقلاب معینی اطلاق میشود، که در مقام مقایسه با انقلاب اجتماعی دیگر از لحاظ درجه پیشرفت تاریخی سنجیده شده است، دوره ها و مدارج جنبش انقلابی عبارت از پله های تکامل همان روند انقلابی واحدی هستند که در جریان است و لذا با طی شدن هر یک از این مدارج هنوز انقلاب رخ نداده است، بلکه فقط جزیی و یا اجزایی از روند انقلاب مشخص انجام شده است» ۷ ۹) بنابراین، انقلاب در معنای محدود آن، به انقلاب سیاسی که یک رویداد تاریخی در روند یک انقلاب فراگیر اجتماعی بشمار میرود، اشاره دارد. از اینرو، در تحلیلهای تاریخی- سیاسی باید پیروزی و یا شکست را در ارتباط با مفهوم مورد نظر بوضوح روشن کرد. ۱۰) مادام که وظایف یک مرحله یا یک فاز به طور کامل انجام نیافته باشند زمینه برای گذار به مرحله یا فاز بعدی آماده نیست. این نکته جهت تشخیص درست مرحله کنونی انقلاب و نقش نیروهای گوناگون جامعه و همچنین ارزیابی سرنوشت انقلاب بهمن پنجاه و هفت حائز اهمیت بسیار است. ۱۱) در اینجا پرسش گرهی دیگری مطرح میشود: آیا انقلاب سیاسی که به درجه تمام عیار اجتماعی نرسیده است را میتوان شکست خورده و یا ناتمام دانست؟ زنده یاد نیک آیین در تعریف انقلاب مینویسد: « انقلاب یک طبقه حاکم را سرنگون میکند و طبقه دیگری را که معرف مناسبات تولیدی پیشروتری است به قدرت میرساند. مسله اساسی در هر انقلاب عبارت است از مساله قدرت سیاسی» ۸ با توجه به آن چه تا اینجا گفته شد، مشکل بتوان در مورد انقلابهای رهایی ملی که هدف اصلی آنها حاکمیت سیاسی است از شکست آنها سخن گفت. یکی از اصلی ترین اهداف انقلاب بهمن کوتاه ساختن دست غارتگر امپریالیسم ازطریق سرنگون کردن رژیم ارتجاعی و وابسته شاه و پایان دادن به سلطه سرمایه داری بزرگ کمپرادور و زمینداران کلان و استقرار جمهوری ملی و دموکراتیک بود. هر گاه معیار ناکامی انقلاب بهمن را عدم دست یافتن به مجموعه اهداف بالا بدانیم، نمیتوان انقلاب را شکست خورده تلقی کرد ( اگر چه آن به بطور همه جانبه به درجه اجتماعی خود فرا نرویید). ۱۲) حکومت برآمده از انقلاب مسیری را طی کرده است که در آن ما شاهد قدرت گرفتن سرمایه داری بوروکراتیک و تجاری بوده ایم. حرکت محافل معینی در حکومت در صدد آمیزش با سرمایه جهانی و امپریالیسم است. همزمان در سطح جهان، احیا و تحکیم سلطه امپریالیسم آمریکا در دستور کار سرمایه داری انحصاری قرار دارد و همه کشورهایی که از پذیرش دیکتات امپریالیستی خودداری کنند مورد تهدید قرار میگیرند. در نتیجه، بیست و هفت سال پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، مرحله انقلاب ایران، هنوز مرحله ملی – دموکراتیک است و جامعه ما هنوز درگیر نبردی است که ریشه در دو تضاد عمده زیر دارد: الف) تضاد مردم و نیروهای مردمی با دیکتاتوری سیاسی سرمایه بزرگ تجاری و بوروکراتیک که در شکل استبداد ولایت مطلقه فقیه که عمدتاً از دیدگاههای بنیادگرایانه خرده بورژوازی سنتی سرچشمه می گیرد، تجلی یافته است. این تضاد در خواست و شعار « آزادی» بازتاب می یابد. در ارتباط با این تضاد همانطور که در بالا اشاره شد حرکت محافل معینی در حکومت در جهت آمیزش با سرمایه جهانی و امپریالیسم است. ب) تضاد ملی – میهنی مردم ایران با امپریالیسم، که در چارچوب خواست و شعار « استقلال» تعریف میشود. با توجه به شرایط جهانی و منطقه ای و گسترش فاصله دولت- ملت، استقلال سیاسی کشور که از دستاوردهای مهم انقلاب بهمن است در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. با این وصف، بخش هایی از هیات حاکمه نیز از زاویه منافع طبقاتی خود، با امپریالیسم و نمایندگان سرمایه داری کمپرادور قبل از انقلاب که در رابطه با ایران، منطقه و جهان، کاملا همسو و همنوا با امریالیسم عمل می کند، دارای تضادهای جدی است. ۱۳) از آنجا که انقلاب ملی دموکراتیک بطور کلی، منافع عینی وسیع طبقه کارگر و دیگر طبقات و اقشار ملی-مردمی را نمایندگی می کند، آن طبقات نیروی محرکه آن هستند و مبارزه برای منافع طبقه کارگر و دیگر طبقات ذینفع شالوده بسیج نیرو را تشکیل می دهد. بسیج این نیرو و عمل سیاسی متکی بر آن، باید بدون تزلزل و ابهام، همزمان مبارزه برای حل هر دو تضاد اصلی، یعنی تضاد ملی – میهنی مردم ایران با امپریالیسم و تضاد مردم و نیروهای مردمی با دیکتاتوری سیاسی را به پیش ببرد. عدم توجه به این ضرروت و جدا کردن سیاست ها از شرایط مشخص داخلی و خارجی مشخص می تواند گمراه کننده و فاجعه بار باشد. ● پایان سخن در شرایطی که جهان یکبار دیگر مستعمره شدن توسط امپرالیسم متجاوز به سرگردگی امپریالیسم آمریکا را تجربه می کند و نیروهای انقلابی در شرایط بسیار بغرنجی مبارزه می کنند؛ در شرایطی که همه کشورهایی که از پذیرش دیکتات امپریالیستی خودداری کنند - خواه کوبا، کره شمالی، ونزوئلا، سوریه باشند یا ایران- مورد تهدید قرار میگیرند، باید با انتخاب سیاست و شعار درست و علمی، برای تشکیل یک جبهه گسترده از نیروهای ملی و دموکرات (جبهه متحد ملی) مبارزه کرد. هر گونه چپ روی و یا انحراف براست در طرد استبداد میتواند پیامد های فاجعه باری برای زحمتکشان داشته باشد و کشور را از نظر تاریخی چند گام بزرگ به عقب برگرداند. طرد استبداد باید گامی به جلو در راستای انجام وظایف دموکراتیک انقلاب باشد، بدون اینکه جامعه را در سیری قهقرایی (از نظر خصلت ملی مرحله انقلاب) به شرایط پیش از انقلاب بهمن برگرداند. [/align] [align=justify]پی نویس ها: ۱- احسان طبری، منطق عمل، انتشارات حزب توده ایران. ۲- احسان طبری، فروپاشی نظام سنتی و زایش سرمایه داری در ایران. انتشارات حزب توده ایران. ۱۳۵۴ ۳- بهمن آزاد، تاثیرات سلطه امپریالیسم در ساختار اجتماعی _ اقتصادی و طبقاتی جامعه ایران؛ بخش یکم، دنیا، آذر ۱۳۷۳. ۴- ن. آ. سیمونیا، سرنوشت سرمایه داری در خاور، ترجمه برزگر. انتشارات ارانی. ۱۳۶۷ ۵- لنین، مجموعه آثار، انتشارات پروگرس، جلد ۱۶، ص. ۲۰۲. ۶- لنین، آثار منتخب بزبان فارسی، جلد اول قسمت دوم. دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک. ۷- ایرج اسکندری، جامعه ایران در کدام مرحله از انقلاب اجتماعی است؟ دنیا، بهمن ۱۳۵۶. ۸- امیر نیک آیین، واژه نامه سیاسی- اجتماعی، انتشارات حزب توده ایران. ۱۳۵۸ [/align]
  20. irsalam

    ارکان انقلاب اسلامی

    ارکان انقلاب اسلامی [align=justify] با نگاهی اجمالی بر انقلاب های صورت گرفته در چند قرن اخیر تمایز ذاتی انقلاب اسلامی با ماهیت سایر انقلاب ها به خوبی مترصد است.اگر اندکی منصفانه به میزان حضور اقشار مختلف ایرانی در انقلاب اسلامی بنگریم و میزان این مشارکت را با انقلاب های پر آوازه ای همچون انقلاب کبیر فرانسه،انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب چین قیاس کنیم به خوبی این امر درک می شود که نه تنها انقلاب اسلامی انقلاب پرولتاریا نبوده و از نظام دوقطبی و تضاد درونی اجتماع نشات نگرفته است بلکه آمیخته ای است از مطالبات اقشار مختلف جامعه اعم از روستائیان ، دانش آموزان ، دانشگاهیان ،اقشار مرفه و غیره و غیره.از سوی دیگر با در نظر گرفتن غالب وضع موجود جهانی در قبال انقلاب ها می توان گفت که در اکثر قریب به اتفاق نهضت ها و انقلاب ها نظام و مناسبات جهانی نقش موثری را در تکوین این انقلاب ها ایفا نموده است.به عنوان مثال در انقلاب بلشویکی روسیه که در اکتبر ۱۹۱۷ به پیروزی رسید ارتش و نهاد حکومتی روسیه به دلیل فشارهای جامعه جهانی پس از جنگ جهانی اول مضمحل گردیده بودند و تنها مخالفان در اوضاع نا به سامانی و هرج و مرج پس از جنگ جهانی توانستند قدرت را کنترل کنند.اما جامعه جهانی در قبال انقلاب جمهوری اسلامی نه تنها موضعی حامیانه به خود نگرفت بلکه دو قطب کاملا مخالف شرق و غرب در مواجه با انقلاب اسلامی درپدیده ای نادر دست به اتحاد زد و از هیچ اقدامی در مهار خیزش بنیادگرایی اسلامی دریغ نکرد.اما به راستی برگ برنده انقلاب اسلامی و وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها در چیست که به یکباره با طنین انداز شدن بانگ آغاز این حرکت شرق و غرب به هم می پیوندند تا مانع از تشکیل این نظام شوند. به زعم بسیاری از صاحب نظران انقلاب اسلامی بر گرفته از تعاملات سه رکن اساسی و اصولی است.مردم به عنوان خواستگاه اصلی نیازها،تئوری متقن و نوید دهنده اسلام به عنوان پاسخگوی نیاز های جامعه و رهبری روحانیت به صورت عام و رهبری امام خمینی(ره) به صورت خاص به عنوان کانال ارتباطی میان پرسشگر و پاسخگو. بی شک می توان صدساله اخیر را یکی از دردناک ترین مقاطع زمانی برای ملت ایران دانست.تشکیل سلسله قاجاریه و بی کفایتی حاکمان در رویارویی با مشکلات جامعه،نفوذ و غلبه استعمار در قلب دستگاه حاکم ،جنگ های مکرر ،تعرض به تمامیت ارضی کشور،نبود امنیت و... همه از جمله معضلاتی است که در تاریخ ملت ایران پیش از سال۱۳۵۷ غنوده است.مردم رنجدیده ایران همواره در آروزی این بوده که روزی از زیر یوق استعمار گران بیرون آید و حاکمیت کشورش را خود بدست گیرد.همیشه در این آرزو بوده که روزی شکوه و سطوت واقعی خود را بدست آورد و نقش اصلی خود را در مناسبات جهانی ایفا کند.از سوی دیگر آشنایی ایرانیان با موازین اسلامی همچون عدالت اجتماعی ،امر و معروف و نهی از منکر و ... منجر به آن می شد که مسلمانان خود را در قبال وضعیت موجود مسئول دانسته و در ایجاد تحول و تغییر در نظام حکومتی تلاش کنند.همچنین تعلیمات ناب اسلامی که همه ی شئون و نیاز های جامعه را پاسخگو بود می توانست عقبه فکری نظام حکومتی استواری را در قبال اندیشه های الحادی غرب و شرق تشکیل دهد و لذا در این مقطع رهبری اسلامی دست به کار شد و درصدد برآمد تا با آگاهی دادن به جامعه راه را برای برانداختن نظام طاغوت و ایجاد حکومتی اسلامی هموار سازد و لذا در ۲۲ بمهن ماه پایگاه مبارزه با عقاید منحرف شرق و غرب در ایران ایجاد شد.اما نقش رهبری را می بایست مهمترین رکن انقلاب اسلامی و وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها دانست.امام که در اندیشه اسلامی به عنوان اصلی ترین عامل حرکت جامعه به سوی سعادت است علاوه بر نقش کشورداری و حامل یک نوع وظیفه و مسئولیت دیگر نیز هست و آن تحریک جامعه و آگاهی دادن برای حرکت در مسیر الهی و تربیت جامعه به سوی دین است که در حکومت های غربی امری منفک از حکومت تلقی می شود.لذا همین امر است که باعث پیدایش ارتباط عمیق معنوی میان رهبری و امت شد و آن هماهنگی و تعامل را در بهمن۵۷ تکوین داد. ترکیب شدن انقلاب ایران به نام اسلام اندیشه بسیاری از اندیشمندان غرب و شرق را به خود جلب کرد.کشوری که کارتر در شب اول ژانویه ۱۹۷۸ آنرا جزیره ثبات در دنیای پرتلاطم نامید در عرض یک سال به انقلابی دست یافت که معنای واقعی انقلاب و حرکت های مردمی را عینیت بخشید.انقلاب اسلامی در وهله ای تحقق می یافت که سکولاریزم در کشورهایی همچون ترکیه،عراق و افغانستان به شکل تکامل یافته خود دست یافته بود و ایران به عنوان بزرگ ترین هم پیمان امریکا در خاورمیانه شناخته می شد.انقلاب اسلامی در ورطه ای به پیروزی دست یافت که مارکسیسم و کمونیسم از شرق و لیبرال دموکراسی از غرب اندیشه های ایرانیان را مورد تهاجم قرار داده بودند و هرگز کسی فکر نمی کرد که انقلابی جز در چارچوب ماتریالیسم تاریخی تکوین یابد لکن جمهوری اسلامی ایران به یک باره سر بر آورد و تمام معادلات جهانی را در هم شکست. در نهایت باید گفت که انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ بشریت بوده و هرگز تاریخ این گونه تعامل را میان رهبران و مردم ندیده است.این گونه هماهنگی نشات گرفته از یک ایدئولوژی متقن و عقیده ای مستحکم است.در ضمن باید گفت که علی رغم تلاش بیگانگان نه تنها از شور و ذوق مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی کاسته نشده است بلکه هر سال این جنبش غنی تر و پالاتر می گردد، چنان که امروز می بینیم در سراسر دنیا طنین انقلاب اسلامی پژواک داشته و توانسته است مخاطبان و حامیان زیادی بیابد. محمد اسکندری[/align]
  21. یادمان ۳۰ سال انقلاب اسلامی [align=justify]با فرارسیدن ۱۲ بهمن وارد دهه فجر میشویم؛ ایامی که با الحاق به ۲۲ بهمنماه یادآور دو نقطهعطف در تاریخ معاصر ایران است؛ ورود حضرت امام خمینی(ره) به ایران و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی. انقلاب اسلامی بهصورت شکلی در دورهای ۱۵ ساله قابل رصد است؛ از ۱۵ خرداد ۴۲ تا ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷. اما ریشهها و نطفهها و آرمانهای این انقلاب مردمی که بحق میتوان آن را مردمیترین انقلاب قرن بیستم نام نهاد، در دل خواستهها، مطالبات و آرمانهای یکصدوپنجاه سال اخیر ایران نهفته است. انقلاب اسلامی ایران پویش دینداران روشنضمیری بود که عمیقا به پیوند اسلام با مردمسالاری و تحقق نظامی اسلامی مبتنیبر مشارکت مسوولانه آحاد جامعه ایمان و اعتقاد داشتند. این انقلاب باشکوه از تجارب نسلهایی بود که در تاریخ مبارزاتی خویش قیام تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت ملی کردن نفت و ۱۵ خرداد را به دوش میکشیدند. آرمانی که از یکسو باور داشت استقرار هر نظامی باید مبتنیبر سنن، آداب، دین، فرهنگ و آموزههای وطنی باشد واز سوی دیگر باید ضدتحجر، خشکمقدسی و جمود فکری باشد و البته نه به اردوگاه لیبرالیسم لجامگسیخته متصل باشد و نه سر در آخور کمونیسم نامنعطف ضدفطری داشته باشد. انقلاب اسلامی در درون خود پیگیر استقرار نظامی مردمی، آزاد، مستقل، دیندار و عادلانه بود. شعارهای استراتژیک و محوری مردم مسلمان ایران که با رهبری روحانیت معزز و حضور همه آحاد و طبقات اجتماعی در بستر جامعه انعکاس مییافته حامل اصیلترین درخواستهای اجتماعی بود؛ نهشرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. امروز پس از ۳۰ سال درخت انقلاب بالنده، رشید و پرمحصول شده است. انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی- اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بینالمللی میوههای سالم و مطلوب خود را بار داده است. صدور انقلاب که خواست امام و شهیدان بود، نه با تکیه بر سلاح یا اکراه و اجبار، بلکه با تکیه بر خواستها و آرمانهای ملل اسلامی جهان و با استقرار نظامی مردمسالار و پاسخگو به مدل و الگویی الهامبخش برای جوامع اسلامی بدل شده است. اما انقلاب اسلامی مانند هر پویش و تحرک اجتماعی که در نتیجه توالی زمان میتواند گرفتار آلودگی و آفت شود، نیازمند مراقبت، هشیاری و بازنگری دائمی است. آفات اجتماعی بهمانند آفات هر نهضت و انقلاب مردمی میتواند از غفلت انقلابیون رشد کرده و درخت انقلاب را تهدید کند. امروز موضوعاتی چون جمهوریستیزی، اسلامستیزی، تحجر و ارتجاع، دشمنتراشیهای بیهوده، عوامگرایی پوپولیستی، فقدان نظم و انضباط اجتماعی، عدم مسوولیت مدنی و... میتواند به مثابه تهدیدها و آفاتی برای این محصول مبارک باشد. اما موتور انقلاب روشن است و نیروهای انقلاب همچنان مشتاقانه در صحنه حاضرند. دهه چهارم انقلاب باید با تکیه بر شعار به تحقق دو مفهوم کلیدی که از آرزوها و خواستههای رهبران انقلاب اسلامی بوده، با جدیت و پشتکار و همت والا دنبال شود. تنها نمادی از ایران میتواند مورد الگوبرداری قرار گیرد که در آن توسعه و پیشرفت در کنار عدالت و توزیع مناسب ثروت و امکانات ملی برای همه ایرانیان فراهم آورده شود؛ دستاوردی که چندان دور از دسترس نخواهد بود. [/align]
  22. آشنایی با دهه فجر انقلاب اسلامی [align=justify] انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید و مردم انقلابی، اداره حکومت کشور را به دست گرفتند. سال ۱۳۵۷ در حالی آغاز شد که صدای مهیب انفجار خشم مردم که از ۱۹ دی سال ۱۳۵۶ در قم آغاز شده بود از تبریز، یزد، جهرم، کازرون، تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، رفسنجان، همدان، نجفآباد و سایر شهرهای ایران به گوش شاه و آمریکا میرسید. امام خمینی(ره) با آنکه از ایران دور بودند حوادث انقلاب را روز به روز هدایت میکردند. پیامها و اعلامیهها و مصاحبههای امام پی در پی از نجف میرسید و بلافاصله به صورتهای مختلف اعلامیه و نوار تکثیر میشد و در اختیار مردم قرارمی گرفت. امام، مردم را به سرنگونی رژیم شاه دعوت میکردند و از توطئههایی که ممکن بود انقلاب را به انحراف بکشاند، آگاه میساختند. ● رمضان سال ۱۳۵۷ روز عید فطر مردم در بسیاری از شهرهای ایران پس از نماز باشکوه عید علیه رژیم تظاهرات کردند. در این میان با شکوهتر از همه، تظاهرات عظیم میلیونی مردم تهران بود که از صبح تا ساعت ۴ بعداز ظهر ادامه داشت و از نظر کثرت جمعیت و وحدت کلمه مردم و مخالفت صریح با شاه تا آن زمان بی نظیر بود و رژیم را به شدت وحشتزده کرد. روز پنجشنبه ۱۶ شهریور شاهد حضور یکپارچه زنان مسلمان بودیم که با پوشش اسلامی و شعارهای پر شور و کوبنده خود شکوه و معنای خاصی به تظاهرات داده بودند. حضور زنان در راهپیمایی نشانه آن بود که رژیم شاه در همه کوششهایی که برای جدا ساختن آنان از دین و روحانیت کرده بود شکست خورده و از جمله شعارهای مردم در این تظاهرات: «استقلال آزادای جمهوری اسلامی» و «الله اکبر خمینی رهبر» بود. مردم هنگام عبور از کنار کامیونهای ارتشی به سوی آنها گل پرتاب میکردند و فریاد می زدند: «برادر ارتشی چرا برادر کشی» این شعار، رژیم را که میخواست از ارتش برای سرکوبی ملت استفاده کند سخت عصبانی میکرد. ● ۱۷شهریور سال ۱۳۵۷ در راهپیمایی روز پنجشنبه ۱۶ شهریور مردم اعلام کردند که فردا صبح دوباره از میدان شهدا حرکت خواهند کرد. در نخستین ساعات صبح روز جمعه ۱۷ شهریور رادیو اعلامیه دولت را که خبر از برقراری حکومت نظامی در تهران و ۱۱ شهر دیگر ایران میداد، با لحنی تهدیدآمیز به تکرار قرائت کرد و از مردم خواست که در خیابانها و معابر اجتماع نکنند و به خانههای خود بازگردند، اما مردم تهران در آن روز در برابر گلولههای دژخیمان ایستادند و فریاد الله اکبر، خمینی رهبر و مرگ بر شاه سردادند. مزدوران شاه، زنان و مردان مسلمان و دلیر را به گلوله بستند. هیچ کس به درستی نمیداند که در آن روز چند هزار نفر از مردم تهران به شهادت رسیدند، آنقدر مسلم بود که از صبح تا عصر محلات جنوبی تهران پر از کامیونهای نیروهای مسلح شاه و آکنده از صدای رگبار تیر و آمبولانسها و بیمارستانها نیز مملو از شهیدان و مجروحان بود. تعداد زیادی از زنان و دختران جوان نیز در میان شهیدان وجود داشتند و چادرهای سیاهشان به خون پیکرشان آغشته بود. ۱۷ شهریور و روز تجلی ایمان و اراده ملت و روز حماسه و فداکاری و روز افتخار اسلام و مسلمین شد و به صورت نقطه عطفی در تاریخ انقلاب درآمد. ● آغاز ماه محرم ماه محرم نزدیک بود و همه میدانستند که با طلوع این ماه خیزش و جهش جدیدی در انقلاب پیدا خواهد شد. امام خمینی چکیده فرهنگ اسلامی و جامعه شناس واقعی جامعه ایران بودند، ظرفیت انقلاب محرم را خوب میشناختند. این بود که چند روز قبل از ماه محرم با پیامی فصیح که از آن عطر کلام حق به مشام میرسید، دلها را متوجه کربلای حسینی کردند و فرمودند: با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد. ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد. ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطله را بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد. ماهی که به نسلها در طول تاریخ راه پیروزی خون بر سرنیزه را آموخت. ماهی که شکست ابرقدرتها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند. ماهی که امام مسلمین راه مبارزه با ستمکاران را به ما آموخت. ● راهپیمایی تاسوعا و عاشورا نهضت امام خمینی از آغاز متکی و مبتنی بر نهضت امام حسین (ع) بود. واقعه ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در ماه محرم و ۲ روز پس از عاشورا واقع شده بود. اینبار هم تاسوعا و عاشورای دیگری پس از ۱۵ سال فرا رسیده و ملت آماده بود تا با شعار کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، حماسه عاشورا را بار دیگر در برابر یزید زمان تکرار کند. ● اعلام تشکیل شورای انقلاب روز ۲۳ دی ماه در اجتماع عظیمی که مردم به مناسبت گشایش دانشگاه تهران برپا کرده بودند، پیامی از امام خمینی(ره) قرائت شد که در آن رسماً تشکیل شورای انقلاب اعلام شده بود. در قسمتی از این پیام آمده بود: «به موجب حق شرعی و بر اساس اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. این شورا موظف به امور معین و مشخصی شده است که از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود.» این نخستینبار بود که رسماً از سوی رهبر انقلاب تشکیلات و برنامههای آینده حکومت اسلامی اعلام میشد. این خبر در داخل و خارج از کشور انعکاس وسیعی یافت و به مردم که پیروزی را نزدیک میدیدند، دلگرمی بیشتری بخشید و در کنار مبارزات ویرانگر، نشانههای حرکتی سازنده را برای آینده انقلاب آشکار کرد. ● فرار شاه نزدیک به ۱۰ روز پس از نخست وزیری بختیار، شاه با تشکیل شورای سلطنت در ۲۶ دی ماه ۵۷ از کشور خارج شد. فرار شاه نخستین قدم در راه پیروزی بود. مردم توانسته بودند طاغوت پر نخوت زمانه را که ۳۷ سال غاصبانه و به زور بر مال آنها حکومت کرده بود، مجبور به فرار کنند. شادی و شعف مردم پس از شنیدن خبر فرار شاه دیدنی بود و خاطره آن روز هرگز از ذهن ملت فراموش نمیشود. ● بازگشت امام خمینی به وطن سرانجام صبح روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ بود که رهبر انقلاب به روی پلههای هواپیما ظاهر گردیدند. جمعیت انبوهی که به استقبال رهبر خود رفته بودند در فرودگاه و در طول مسیر آن تا بهشت زهرا در طرفین خیابان ساعتها به انتظار نشسته بودند تا حتی یک لحظه از نزدیک چهره نورانی رهبر دور از وطن خویش را ببینند. همه شهر گلباران و چراغانی بود. خنده از لبهای هیچکس دور نمیشد. میلیونها انسان که از سراسر ایران برای دیدار امام خمینی (ره) به تهران آمده بودند در انتظار بودند. عدهای نیز در شهرستانها دقیقه شماری میکردند. در فرودگاه عدهای از علما و یاران دیرین امام خمینی (ره) به استقبلال آمده بودند. امام خمینی (ره) قصد داشتند ابتدا در دانشگاه تهران چند دقیقه صحبت کنند، اما فشار جمعیت به حدی بود که این کار غیرممکن مینمود، لذا مستقیماً به بهشت زهرا تغییر مسیر دادند و این خود نمایانگر احترام و ارزشی است که امام خمینی (ره) قلباً به شهیدان و راه آنها دارند که به جای رفتن به هر محل دیگر بهشت زهرا را پس از ۱۵ سال دوری از وطن جهت سخنرانی انتخاب میکنند. مقصد امام خمینی (ره) در بهشت زهرا مزار شهدای گلگون کفن ۱۷ شهریور بود. ● اعلام تشکیل دولت موقت امام پس از بازگشت از بهشت زهرا در یک اقامتگاه ساده در جنوب شهر منزل گزیدند. پس از ورود امام، سیل جمعیت بیوقفه برای دیدار در جریان بود. مردم اندک اندک با مقدماتی که برای ورود امام و استقبال از ایشان ترتیب داده بودند آمادگی تشکیلاتی پیدا میکردند. در روزهای ۱۵ تا ۲۲ بهمن در کشور ۲ دولت وجود داشت، یکی دولت موقت انقلاب اسلامی که مشروعیت و قانونی بودن خود را از حکم امام بدست آورده و مورد تأیید همه ملت بود و دیگری دولت بختیار که مردم و کارمندان انقلابی ادارات حتی اجازه نداده بودند وزیران کابینه او به داخل ساختمان وزارتخانهها وارد شوند. ● واقعه نیروی هوایی مردم دسته دسته به دیدن امام میرفتند. ایران یکپارچه در جوش و خروش بود. همه چیز خبر از یک تحول سریع قریب الوقوع میداد. روز جمعه ۲۰ بهمن، شب هنگام ناگهان صدای الله اکبر مردم از بامها برخاست. خبر رسید که لشگر گارد شاهنشاهی به تعدادی از افراد نیروی هوایی که به انقلاب پیوستهاند حمله و تیراندازی کرده است. مردم از همه جا به طرف پادگان نیروی هوایی شتافتند. درگیری و اجتماع مردم تا صبح به طول انجامید. افراد نیروی هوایی با مشاهده امت حزب الله جان بر کف درهای پادگان را به روی مردم گشودند. درهای اسلحه خانه شکسته شد و مردم مسلح شدند. ● اعلام حکومت نظامی با مسلح شدن مردم، شهر به حالت جنگی درآمد. ساعت ۲ بعد از ظهر روز شنبه ۲۱ بهمن رادیو که در اشغال نظامیان بود اعلام کرد که از ساعت ۴ بعد از ظهر حکومت نظامی برقرار است و احدی حق عبور و حضور در معابر را ندارد. معلوم بود که آمریکا میخواهد آخرین حربه خود را به کار برد. ساعتهای تعیین سرنوشت فرا رسیده بود. همه منتظر بودند ببینند امام در برابر این تهدید جدی چه عکسالعملی نشان میدهد. اندکی قبل از آغاز حکومت نظامی اعلامیه امام که در آن حکومت نظامی را لغو کرده بود در شهر دست به دست و دهان به دهان منتشر شد. امام فرموده بودند: «... اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند. برادران و خواهران عزیزم هراس به دل خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی حق پیروز است ....» مردم یکپارچه به خیابانها آمدند، جمعیت در همهجا موج میزد، حکومت نظامی شکست خورد و درگیری بین مردمی که مسلح شده بودند و نیروهایی که از ارتش به مردم پیوسته بودند با تانکها و قوای گارد و بعضی مراکز نظامی و کلانتریها آغاز شد. ● پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی ایران ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید و مردم انقلابی، اداره حکومت کشور را به دست گرفتند. پس از پیروزی انقلاب، ایران از نظر اوضاع و احوال داخلی عرصه حوادث تاریخی و مهم بیشمار و از نظر مسائل بینالمللی کانون توجه سیاستمداران و عموم مردم جهان شد. این انقلاب نهضت مستقلی بود و با تأثیری که بر مستضعفان و مخصوصاً مسلمانان جهان به جا نهاده بود کاخهای مستکبران را به لرزه افکنده بود. به همین جهت از آغاز، آماج دشمنی و توطئه ابرقدرتها شد. در سالهای پس از پیروزی انقلاب کمیت و کیفیت حوادث کشور به اندازهای فراوان و مهم بوده است که سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی سال ۱۳۵۷ در مقایسه با آن بسیار آرام و کم حادثه است. [/align]
  23. پرشکوه ترین پرواز تاریخ انقلاب تهيه و تنظيم : شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي ايلام صبح روز 12بهمن سال 57بود، عقربه ها ساعت 9را نشان مي داد، قلب ميليونها ايراني به تپش درآمده بود، اضطراب سراسر وجود ايران را در بر گرفته بود . آنها منتظر و مشتاق پدر امتي بودند كه اگر چه سالها از دوريشان با او مي گذشت ولي در غيابش حق فرزندي را بجا آوردند. هزاران نفر از ديگر شهرهاي كشور خود را به تهران رسانده بودند، همه شهر گلباران و چراغاني بود، گرماي عشق وجودي مردم زمستان را به بهاري زيبا تبديل كرده بود، شادي و لبخند بر چهره همه نقش بسته بود. جمعيت آنقدر انبوه بود كه تعداد زيادي از مردم كه امكان حضور در فرودگاه برايشان مهيا نبود در طول مسير حركت امام در دو طرف خيابان ساعتها به انتظار ماندند، تا حتي براي يك لحظه هم كه شده از نزديك چهره رهبر دور از وطن خود را ببينند. جمعيت در فرودگاه پايتخت موج مي زد و قلبها زودتر از ثانيه هاي ساعت مي زد، صداي هواپيما كه در فرودگاه پيچيد عطر صلوات همه جا را پر كرد. بوي عود و اسپند در لابه لاي نفسهاي حبس شده در سينه ها به مشام مي رسيد، همه براي استقبال از امامشان آمده بودند، همه براي استقبال از رهبرشان آمده بودند و همه آمده بودند كه بگويند: 'اماما خوش آمدي به ميهنت'. اگرچه ملت ايران براي آمدن امام به ميهن و تشكيل انقلاب اسلامي صدها شهيد اهدا كرده بودند و امروز در اين بهار آزادي جاي شهدا خالي بود ولي غم در چهره ها نبود تنها شوق و ذوقي بود كه با ريختن اشك بر صورتها نمايان مي شد. هواپيماي 'ايرفرانس' حامل امام و 200همراهش كه 150نفر از آنها را خبرنگاران تشكيل مي دادند سرانجام به زمين نشست و ساعت 9 و 37دقيقه و سه ثانيه امام امت از پله هاي هواپيما در فرودگاه مهر آباد پايين آمدند و در چنين لحظه اي بود كه امام بعد از حدود 15سال دوري از وطن پا بر خاك ميهن گذاشتند. مراسم استقبال از امام ديدني، بي سابقه و بي نظير بود، ملت سر از پا نمي شناختند و شادي و شورشان به اوج رسيده بود. بازگشت امام براي ملت ايران پيروزي بزرگي بود و نويدي براي تشكيل حكومت اسلامي كه سالها در زير بار رژيم طاغوتيان و خفت و ظلم زندگي كرده بودند. رژيم شاهنشاهي تا لحظه آخر نيز قصد داشت تا ضربه هاي خود را به مردم و امام راحل وارد كند بطوريكه هنگام پخش مستقيم مراسم استقبال امام از تلويزيون كه لحظه ورود ايشان را در معرض نمايش گذاشت با اشغال تلويزيون توسط گارد برنامه سيما اقدام به پخش سرود شاهنشاهي نمودند. رژيم منحوس پهلوي با چنين برخوردي خشم عمومي ملت ايران را كه سرا پا شور و هيجان بود عليه اين رژيم برانگيخت. امام ابتدا مستقيم به 'بهشت زهرا' رفت و ضمن اداي احترام و ارزش به شهدا سخنراني كرد. سخن امام خميني(ره) در بهشت زهرا كه فرمودند: 'من دولت تعيين مي كنم، من براي اين ملت دولت تعيين مي كنم، من به پشتوانه اين ملت دولت تعيين مي كنم' هنوز در ذهن هر ايراني اعم از كوچك و بزرگ زنده است و خاطرات آن روز با رسيدن 12بهمن هر سال مرور مي شود. آري در چنين روزي بود كه 12بهمن به عنوان دهه فجر انقلاب اسلامي نام گرفت و آمدن امام به عنوان يك روز فراموش نشدني در تاريخ انقلاب ايران ثبت شد و در خاطر و ياد ملت ايران براي هميشه باقي ماند. يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.
  24. بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر انقلاب [align=justify] ● متن كامل بیانات امام خمینی در بهشت زهرا هواپیمای ایرفرانس حوالی ۹ صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبی آرام و مطمئن پس از ۵۱ سال هجرت، پا به خاك میهن اسلامی گذاشتند. با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این رژیم، به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود. در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصمم تر می شد و شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بعنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی مطرح می شد. امام خمینی كه شرط ورود خود را به كشور، خروج شاه، اعلام كرده بودند، با فرار شاه در ۶۲ دی ۷۵۳۱، تصمیم به بازگشت گرفتند. قرار بود این رجعت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن ۷۵۳۱ انجام گیرد اما بختیار، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد.با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه ها، مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای كوبنده، دولت بختیار را تحت فشار شدیدی قرار دادند. در همین زمان رییس شورای سلطنت، سید جلال تهرانی، در پاریس ضمن استعفا خدمت امام، اعلام كرد كه شورای سلطنت غیر قانونی است. سرانجام، تحصن ها و تظاهرات عظیم مردم بختیار را مجبور كرد، فرودگاه ها را باز كند. كاركنان اعتصابی تلویزیون اعلام كردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم آماده اند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود. روز ۲۱ بهمن ۷۵۳۱، پرشكوه ترین استقبال تاریخی رقم خورد و هواپیمای ایرفرانس در حوالی ساعت ۹ صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبی آرام و مطمئن پس از ۵۱ سال هجرت، پا به خاك میهن اسلامی گذاشتند. صدها خبرنگار و عكاس و فیلمبردار به ثبت این رویداد تاریخی پرداختند. جمعیت استقبال كننده در طول ۳۳ كیلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا كه مقصد بعدی امام بود. بین ۴ تا ۸ میلیون نفر تخمین زده می شد. امام از فرودگاه مستقیما به بهشت زهرا رفتند و ضمن ادای احترام به شهدای انقلاب اسلامی، سخنرانی تاریخی خود را در آنجا ایراد كردند. در این سخنرانی امام نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام كرده و فرمودند: »من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می كنم.» بدین ترتیب از ورود امام ۰۱ روز تاریخی كه بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد تا طومار رژیم پهلوی و ۰۰۵۲ سال استبداد شاهنشاهی برای همیشه در هم پیچیده شود. بسم الله الرحمن الرحیم ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزی ها حاصل شد كه البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از این ها كه اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود كه نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات كه بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشكر از این ملت بكنم كه همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارك و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می كنم و در غم آنها شریك هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می كنم. من به جوان هائی كه پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می كنم. خب، ما حساب بكنیم كه این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید كه از آن وقتی كه صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه این ها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند كه مستحق این عقوبات شدند ملت ما یك مطلبش این بود كه این سلطنت پهلوی از اول كه پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی كه در سن من هستند، می دانند و دیده اند كه مجلس موسسان كه تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس كردند و با زور، وكلای آن را وادار كردند به اینكه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یك امر باطلی بود، بلكه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینكه ما فرض می كنیم كه یك ملتی تمامشان رای دادند كه یك نفری سلطان باشد، بسیار خب، اینها از باب اینكه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لكن اگر چنانچه یك ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینكه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می كند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید كه زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض كنیم كه سلطنت قاجاریه به واسطه یك رفراندمی تحقق پیدا كرد و همه ملت هم ما فرض كنیم كه رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی كه بعدها می آیند. در زمانی كه ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یك از ما زمان آقامحمدخان را ادراك نكرده، آن اجداد ما كه رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند كه زمان ما احمدشاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صدسال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یك ملتی بوده، یك سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است كه یك سلطانی را بر ما مسلط كند. ما فرض می كنیم كه این سلطنت پهلوی، اول كه تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس كردند و این اسباب این می شود كه -بر فرض اینكه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی كه در آن زمان بودند و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتی كه الان بیشترشان، بلكه الا بعض قلیلی از آنها ادراك آن وقت را نكرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین كنند؛ بنابراین سلطنت محمدرضا اولاً كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیرقانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بكنیم كه قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند كه برای ما سرنوشت معین كنند؟ هر كسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی كه درصد سال پیش از این، هشتادسال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یك ملتی را كه بعدها وجود پیدا كنند، آنها تعیین بكنند؟ این هم یك دلیل كه سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی كه در آن وقت درست كرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض كنیم كه صحیح بوده است، این ملتی كه سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید كه ما نمی خواهیم این سلطان را. وقتی كه این ها رای دادند به اینكه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت این ها با خودشان است. این هم یك راه است از برای اینكه سلطنت او باطل است. حالا می آئیم سراغ دولت هائی كه ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی كه ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعضی از وكلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وكلا. شما الان اطلاع دارید كه در این مجلسی كه حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید كه در تهران سكنی دارید، من از شما مردم تهران سوال می كنم كه آیا این وكلائی كه در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید كه این ها را خودتان تعیین كنید اكثر این مردم می شناسند این افرادی را كه به عنوان مجلس و به عنوان وكیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم. مجلسی كه بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابراین این هائی كه در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینكه حقوق هر فرض كنید كه وكیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم كه در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتی كه ناشی می شود از یك شاهی كه خودش و پدرش غیرقانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وكلائی كه تعیین كرده است غیرقانونی است، دولتی كه از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را كه داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند كه این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند كه ما این وكلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم. آیا كسی كه خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیرقانونی هستند، می شود كه قانونی باشد ما می گوئیم كه شما غیرقانونی هستید باید بروید. ما اعلام می كنیم كه دولتی كه به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می كند، حتی خودش قبول ندارد كه قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی كه دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت كه غیرقانونی است، حالا چه شده است كه می گوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وكلا بپرسید كه آیا شما را ملت تعیین كرده است هر كدام ادعا كردند كه ملت تعیین كرده است، ما دستشان را می دهیم دست یك نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می كنیم كه این آقا آیا وكیل شما هست، شما او را تعیین كردید حتماً بدانید كه جواب آنها نفی است. بنابراین آیا یك ملتی كه فریاد می كند كه ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است كه سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است كه یك قبرستان شهید برای ما درست بكنند، در تهران، یك قبرستان هم در جاهای دیگر. من باید عرض كنم كه محمدرضا پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار كرد و همه چیز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد، قبرستان های ما را آباد كرد. مملكت ما را از ناحیه اقتصاد خراب كرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است كه اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یك دولت این كار را می تواند بكند و نه یك قشر از اقشار مردم این كار را می توانند بكنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه كنید، به اسم اینكه ما می خواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان كنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان كنیم، اصلاحات ارضی درست كردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد كه به كلی دهقانی از بین رفت، به كلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این كار را كرد تا بازار درست كند از برای آمریكا و ما محتاج به او باشیم در اینكه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل كه دست نشانده آمریكاست بیاوریم. بنابراین كارهائی كه این آدم كرده به عنوان اصلاح، این كارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یك لطمه ای بر مملكت ما وارد كرده است كه تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بكنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و كمك كنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یك فرهنگ عقب نگه داشته درست كرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری كه جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینكه یك مدتی در اینجا یك نیمه تحصیلی كردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بكنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است كه این دانشگاه را داریم لكن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نكرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم. این آدم به واسطه نوكری كه داشته، مراكز فحشا درست كرده، تلویزیونش مركز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراكزی كه اجازه دادند برای اینكه باز باشد، مراكز فحشاست، این ها دست به دست هم دادند. در تهران مركز مشروب فروشی بیشتر از كتاب فروشی است، مراكز فساد دیگر الی ماشاءالله است.برای چه سینمای ما مركز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مركز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی كه در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما كی مخالفت كردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی كه از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصاً در ایران، مركز چیزی كه باید از آن استفاده تمدن بكنند ما را به توحش كشانده است. سینما یكی از مظاهر تمدن است كه باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید كه جوان های ما را این ها به تباهی كشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با این ها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت كرده اند به مملكت ما. و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریكا و غیر از آمریكا دادند، آنی كه به آمریكا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست كردن برای آقای آمریكا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست كردیم. آمریكا با این حیله كه این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست كرد یعنی اسلحه آورده اینجا كه ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بكند، باید مستشارهای آنها باشند، باید كارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت كه این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا كرده بود، عمر سلطنتی پیدا كرده بود، مخازن نفت ما را تمام كرده بود، زراعت مان را هم كه تمام كرده، این ملت به كلی ساقط شده بود و باید عملگی كند برای اغیار. ما كه فریاد می كنیم از دست این، برای این است. خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینكه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است كه در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد كار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یك از اقشار ملت كارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او كه باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است. ما می گوئیم كه خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیرقانونی است و اگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاكمه بشوند و ما آنها را محاكمه می كنیم. من دولت تعیین می كنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می كنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می كنم، من به واسطه این كه ملت مرا قبول دارد (تكبیر حضار) این آقا كه خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریكا از این پشتیبانی كرده و فرستاده به ارتش دستور داده كه از او پشتیبانی بكنید، انگلیس هم از این پشتیبانی كرده و گفته است كه باید از این پشتیبانی بكنید. یك نفر آدمی كه نه ملت قبولش دارد نه هیچ یك از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند كه می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می كنند، از این حرف ها هم می زنند لكن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید كه در یك مملكت كه دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یك مملكت دو تا دولت ندارد لكن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی كه ما می گوئیم، دولتی است كه متكی به آرای ملت است، متكی به حكم خداست، تو باید یا خدا را انكار كنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینكه به امر آمریكا و اینها وادار كند یك دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام كند. ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا كنند، ما نمی گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذاشت كه محمدرضا برگردد، این ها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می كشند، ستاد درست كرده مردی كه در آن جائی كه هست، روابط دارند درست می كنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی كه همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به كام آمریكا برود. ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارك و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می كنم بر همه ما واجب است كه این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی كه اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بكنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یك حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بكنیم. و من باید یك نصحیت به ارتش بكنم و یك تشكر از یكی از اركان ارتش، یك قشرهائی از ارتش. اما آن نصیحتی كه می كنم این است كه ما می خواهیم كه شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می كشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر كشیدند، می خواهیم كه ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید شما نمی خواهید مستقل باشید آقای سرلشكر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوكر باشید من به شما نصحیت می كنم كه بیائید در آغوش ملت، همان كه ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریكا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند) ما كه این حرف را می زنیم كه ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است كه بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید كه چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی. و اما تشكر می كنم از این قشرهائی كه متصل شدند به ملت، این ها آبروی خودشان را، آبروی كشورشان را، آبروی ملت شان را این ها حفظ كردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، این ها همه مورد تشكر و تمجید ما هستند و همین طور آن هائی كه در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تكلیف شرعی، ملی، كشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را كردند ما از آنها تشكر می كنیم و به این هائی كه متصل نشدند می گوئیم كه متصل بشوید به این ها، اسلام برای شما بهتر از كفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این كار را بكنید، رها بكنید این را، خیال نكنید كه اگر رها كردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است كه شماها یا كسان دیگر درست كرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها كه آمدند و متصل شدند، ما با كمال عزت و سعادت آنها را حفظ می كنیم و ما می خواهیم كه مملكت، مملكت قوی باشد، ما می خواهیم كه مملكت دارای یك نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لكن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی كه دیگران سرپرستی اش را بكنند و دیگران فرمان به آن بدهند. والسلام علیكم و رحمت الله و بركاته. [/align]
×
×
  • اضافه کردن...