لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ایمان'.
2 نتیجه پیدا شد
-
ایمان گاهی اوقات دیده می شود وقتی پرده ای را با چسب به دیوار می چسبانیم ، بعد از گرم شدن هوا چسب ها شل می شود و پایین می افتد . ایمان نیز به همین شکل است ،اگر ایمان سست وبرپای لغزنده ای بر پا شده باشد ، باعث می شود انسانی هم نماز بخواند و هم حسین (ع) را بکشد . ایمان بر اساس تفکر و تعقل بعضی از ایمان ها مثبت و بعضی منفی است ، ایمان مثبت ایمان ی است که بر اساس فکرو تعقّل بر پا شده باشد . قرآن می فرماید: « یَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا ؛ فکر می کنند در آفرینش آسمانها و زمین، بعد از فکر می گویند: خدایا اینها را باطل نیافریدی ، هدف داشته ای . »1 اما ایمان منفی و آبکی ، ایمان ی است که با یک چلو کباب ، با یک هدیه ، با یک سوت ، با یک کف این طرف و آن طرف می رود . کسانی که درکربلا جمع شدند و امام حسین را کشتند ، ایمان شان ایمان ِ سستی بود، وگرنه کسی بخاطر اینکه فرماندار شهر رِی شود ،کشتن سرور عالم را قبول نخواهد کرد . اگر کسی ایمان و دین حقیقی داشته باشد، با یک متلک حجابش را برنمی دارد؟ می گوییم : خانم شما چرا ؟ شما که حجابتان خوب بود ؟! می گوید : بله حجابم خوب بود اما به یک عروسی دعوت شدم و رفتم، در آنجا به من خندیدند ، متلک گفتند ، من هم خجالت کسیدم و شُل شدم و حجاب را کنار گذاشتم . می گوییم : عروس خانم ، آقای داماد چرا نماز نمی خوانید ؟ می گویند : امشب عروسی مان است . کلی هزینه کرده ام ، اگر بخواهیم نماز بخوانیم آرایش سر و صورتمان ، لباسمان بهم می خورد ،. امشب را بی خیال شو ! ایمان وقتی شُل شد با یک متلک ، با یک پول ، با یک زور، با یک تهدید از بین می رود . سلام و صلوات خدا بر بلال، روی سنگهای داغ مکه او را خواباندند و سنگ ها را روی بدنش گذاشتند وگفتند : بگو صنم، صنم، صنم، بت، بت، بت، فرمود : احد، احد، احد، « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ؛ خدا یکتاست.» عده ای خدمت پیامبر (ص) رسیدند و گفتند ما مؤمن هستیم، حضرت فرمود : نه ، شما هنوز ایمان در دلتان نرفته است . قرآن می فرماید: « یَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا ؛ فکر می کنند در آفرینش آسمانها و زمین، بعد از فکر می گویند: خدایا اینها را باطل نیافریدی ، هدف داشته ای» انواع ورودی ها در قرآن در قرآن دونوع دخل مطرح شده است ؛ ایمان و معنویت یکی اینکه ؛ مردم داخل در دین می شوند ، این آسان است ، « یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ؛ مردم گروه گروه می آیند در دین داخل می شوند »3 در این حالت تنها مردم وارد دین شده اند اما دین در دلهای این ها نفوذی نکرده است . مثل اینکه انسان وارد استخر می شود اما قطره ای از آب داخل بدن او نمی رود یا وقتی که وارد حسینیه می شویم، اما باید ببینیم فکر حسین هم وارد فکرِ ما شده است ؟ از اخلاص حسین، از ایثارش در ما نفوذی کرده است یا خیر ؟! و دیگری : « وَلَمَّا یَدْخُلْ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ » 4 هرگاه ایمان بر اساس فکر باشد ، ایمان درستی رشد خواهد کرد . همسر فرعون، الگوی ایمان پایدار قرآن میفرماید : همه مردم از این خانم یاد بگیرند ، « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ » 5 همسر فرعون کاخ دید، پول دید، زور دید، اما هیچ یک از این کاخ و طلا در روحش نفوذ نکرد. ایمان موسمی و مقطعی ، نمونه ی ایمان منفی قرآن می فرماید: ایمان بعضی از مردم مقطعی و موسمی است ، « فَإِذا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِكُونَ » 6 وقتی گیر می كنند ، " یا الله " می گویند امابعد از نجات ، همه چیز را فراموش می کنند. هر وقت گرفتار می شوند ، مؤمن هستند ، اما بعد از رها شدن از گرفتاری خدا را نیز فراموش می کنند . ایمان همراه با عمل ، ایمان ی حقیقی است از نظرگاه قرآن، عمل جزء ایمان نیست ، چرا كه آیات متعددی وجود دارد كه عمل را لازمه ایمان معرفی کرده و آن را ثمره و نتیجه آن می داند ، به صورتی كه از دیدگاه قرآن عمل صالح تنها در كنار ایمان ، پایداری و دوام دارد و ایمان نیز تنها با وجود عمل صالح است كه طراوت و نشاط می یابد .7 این طور نیست که بگوییم ایمان دارم اما ربا و رشوه هم می گیرم ! قرآن میفرماید : همه مردم از این خانم یاد بگیرند ، « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ » همسر فرعون کاخ دید، پول دید، زور دید، اما هیچ یک از این کاخ و طلا در روحش نفوذ نکرد ایمان تقلیدی ، نمونه ی ایمان منفی بعضی افراد ایمان شان تقلیدی است ، مبنا ندارد . می گوید چون پدر و مادرم این گونه عمل کرده اند ، من هم این گونه عمل می کنم . این ایمان ها سطحی است، ایمان سطحی باعث می شود که موجی بیاید و همراه خود عمربن سعدی را به همراه بیاورد . واقعه کربلا، نمونه ایمان های سطحی و ناپایدار عصر ایمان چطور شد کربلا پیش آمد ؟ دینشان آبکی بود. دین آبکی با یک باد می آید ، با یک باد هم می رود ؛ امام علی (ع) فرمود : " یمیلون کل مع ریح ؛ با هر وزشی دنبال همان وزش می روند."8 می گویند : " خواهی نشوی رسوا ، همرنگ جماعت شو." چطور امت خداپرست بنی اسرائیل ، گوساله پرست میشود؟ قرآن دلیل این را، عدم دارا بودن ایمان واقعی می داند. تمام ساحران بنی اسرائیل جمع شدند ، آمدند و به فرعون گفتند: اگر ما آبروی موسی را بریزیم ، پول و امتیاز داریم؟ گفت : بله. شما آبرویش را بریزید ، هر چه بخواهید ، به شما میدهم . ساحران ، سحرهایشان را اجرا كردند ، حضرت موسی كه عصا را انداخت و به قدرت غیبی اژدها شد ، ساحران سری تكان دادند و فهمیدند در كار حضرت موسی، حساب كار خدایی است ، سحر و جادو نیست . پس به حضرت موسی ایمان آوردند . فرعون دید : عجب ! اینها را آورده است تا آبروی موسی را ببرند ، ولی اینها خودشان به حضرت موسی ایمان آوردهاند . گفت : شما را تكه تكه می كنم. آن وقت اینها ایمان واقعی پیدا كردند و گفتند: « فاقض ؛ قضاوت كن » هر كاری می خواهی بكن ،تو هر كاری بكنی ، در همین دنیا است ، به درستی كه تو فقط در همین دنیا می توانی حكم كنی وبیش از این نیست كه جان ما را در این دنیا بگیری. ساحر به فرعون میگوید: من آبروی موسی را می ریزم ، اگر سكهای به من بدهی ! یعنی منتظر یك سكه است. بعد كارش به جایی میرسد كه میگوید: سكه هایت ، كاخ و دربارت ، زور و شكنجه و حبست ، اصلاً تمام هستی، تمام قدرت و امكانات برای من پشیزی ارزش ندارد . این نمونه ای از تبدیل ایمان منفی به ایمان مثبت است ؛ چرا که گاهی کارهای ما در ابتدا منفی است اما می توانیم با عملی آن را تبدیل به خوبی کنیم و بالعکس ، کاری را در ابتدا خوب انجام می دهیم اما باعملی آن را خراب می کنیم . ایمان واقعی را تمام دنیا هم نمیتواند خللی در ایمان واقعی ایجاد کند اما ایمان سطحی با كوچك ترین حادثه از بین میرودو ناود می شود .
-
اگر هنوز هم جایی برای ایمان در قلب داریم قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟ قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است … قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند . خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم