جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بر'.
67 نتیجه پیدا شد
-
فواید و مضرات ظروف نیکل و مس و برنج بر بدن انسان
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانستنیهای پزشکی
تاثیر ظروف استیل، تفلون و ... بر غذا ظروف استیل: این ظروف از تركیب آهن و فلزات دیگر ساخته شده اند و بسیار با دوام و در مقابل فرسودگی مقاوم اند. این ظروف حاوی كروم، نیكل، مولیبدن و تیتانیوم هستند كه به ظرف حالت سختی می دهند و آن را در مقابل آسیب ناشی از حرارت بالا، خراشیده شدن و ساییده شدن مقاوم می سازند. ظروف استیل حرارت را به طور یكنواخت منتقل نمی كنند و غذا را باید مرتب در آنها هم زد تا یكنواخت حرارت ببیند. برای انتقال بهتر گرما به ته بیشتر این ظروف لایه آلومینیومی یا مسی می دهند. تولید كنندگان این ظروف هشدار می دهند كه غذاهای اسیدی(مثل گوشت ،گوجه فرنگی،آلو ،چغندر و ...) و نمكی برای مدت طولانی در ظروف استیل نگهداری نشوند. 2- ظروف نچسب: اگر چه پوشش این ظروف با خراشیدن یا سائیدن كنده می شود، ولی سازمان غذا و دارو تائید كرده كه این ذرات بدون تغییر از بدن عبور می كنند و دفع می شوند و خطری برای سلامتی ندارند. ظروف نچسب تنها وقتی مضر می شوند كه تا دمای بالاتر از 350 درجه ی سانتیگراد یا 650 درجه ی فارنهایت حرارت داده شوند. این هنگامی رخ می دهد كه یك ماهیتابه خالی روی شعله گذاشته شده است. در این حالت لایه ی نچسب، دودی آزاد می كند كه سمی و آزاردهنده است. البته از دودی كه روغن های معمولی روی حرارت ایجاد می كنند، كمتر سمی است. ظروف آلومینیومی و مسی بعضی از موادی كه در تهیه ظروف مواد غذایی به كار برده شده اند می توانند در حین پخت و پز وارد غذا شوند و اثراتی را به دنبال داشته باشند. ظروف آلومینیومی : ظروف رویی؛ یا روحی؟ حتما شما هم تا به حال از مادرتان شنیدهاید كه: «آن قابلمه روحی را بده به من.» و حتما مثل خیلی از جوانهای دیگر احساس باسوادی به شما دست داده و فكر كردهاید اصل و نسب این قابلمه از روی است و مادرتان به اشتباه آن را روحی تلفظ میكند. اما در این مورد، شما هم اشتباه میكنید. این ظروف بهطور عمده از جنس آلومینیم هستند و برای سلامت انسان هم ضرر دارند.اگر جنس این ظروف از روی بود كه جای خوشوقتی بود، چون در آن صورت كمی از آن وارد غذا میشد و جذب بدن میشد. این عنصر برای بدن بسیار مفید است. اما نگهداری مواد غذایی ترش اسیدی یا شور در ظروف آلومینیومی و یا طبخ غذا در این ظروف موجب خروج آلومینیم از ظرف و ورود آن به غذا میشود. یبوست، اختلالات گوارشی، پوكی استخوان و آلزایمر از مهمترین عوارض ناشی از مصرف آلومینیوم است. ظروف آلومینیومی سبك هستند و به خوبی گرما را انتقال می دهند. متاسفانه بیشتر از نیمی از ظروف پخت و پز كه امروزه به كار برده می شوند، آلومینیومی هستند. بعضی شواهد حاكی از آن است كه آلومینیوم در درازمدت باعث بیماری آلزایمر می شود. بعضی نظریه ها نیز مطرح است که جوش آوردن آب در کتری های آلومینیومی می تواند باعث بروز بیماری هایی همچون زخم معده، کولیت، خشکی دهان، یبوست و تغییر رنگ زبان شود. نتایج یك تحقیق داخلی بر روی ظروف آلومینیومی نشان میدهد كه در اثر پخت غذا در این ظروف، یونهایی آزاد و به غذا اضافه میشوند كه موجب بروز بیماریهایی مانند آلزایمر، راشیتیسم و عوارضی همچون غش، كمخونی مفرط و اختلال در هنگام راهرفتن میشود. بر پایه نتایج این تحقیق، هرچه مدت زمان پخت در این ظروف بیشتر شود میزان یونهای آزاد شده نیز افزایش مییابد. همچنین استفاده از اسیدهای خوراكی مثل سركه، آبلیمو و آبغوره در غذا موجب افزایش آزاد شدن یونها میشود. سبزیجات برگی شکل و غذاهای اسیدی یا نمكی همچون گوجه فرنگی، مركبات و ریواس اگر در ظروف آلومینیومی قرار داده شوند، بیشترین آلومینیوم را به خود جذب می كنند و باعث می شوند آلومینیوم به مقدار زیاد وارد غذا شود. همچنین باعث می شوند روی این ظروف حالت سوراخ سوراخ بگیرد. بنابراین پختن این مواد در ظروف آلومینیومی توصیه نمی شود. برای جلوگیری از وارد شدن آلومینیوم به غذا، از نگهداری مواد غذایی در ظروف آلومینیومی پوشش داده نشده باید اجتناب كرد. در بعضی مناطق، آب حاوی مواد معدنی و قلیایی بوده كه ممكن است روی سطح ظروف آلومینیومی رسوب كند. پختن غذاهای اسیدی، نمكی یا قلیایی در ظروف آلومینیومی می تواند باعث سیاه شدن این ظروف شود، البته تغییر رنگ و لكه دار شدن این ظروف روی كیفیت پخت غذا تاثیری ندارد. برای برطرف كردن رنگ یا لكه، غوطه ور كردن ظرف در محلول آب و آب لیمو یا سركه مفید است. *در هر حال ظروف آلومینیومی بخاطر مضرات بیشمارش برای بدن انسان جهت پخت و پز بهیچ عنوان توصیه نمی شود مگر در هنگام ضرورت* ظروف مسی : مس گرما را به خوبی هدایت می کند و با آن به راحتی می توان دمای پخت و پز را كنترل كرد. تنها با دادن حرارت كم تا متوسط می توان بهترین نتیجه را از آن گرفت. ظروف برنجی هم از مس و روی ساخته شده اند كه كمتر به كار می روند. مقادیر اندك مس برای سلامتی مفید است، ولی مقادیر زیاد آن می تواند مسمومیت زا باشد. مس با غذاهای اسیدی واكنش می دهد و به این خاطر ظروف مسی را معمولا با لایه ای از یك فلز دیگرمثل قلع یا استیل یا نیكل می پوشانند تا از ورود مس به غذا جلوگیری شود. این لایه در هنگام پخت و پز به مقدار كم در غذا حل می شود، به خصوص اگر غذاهای اسیدی برای مدت طولانی در این ظروف پخته یا نگهداری شوند. لذا از پختن غذاهای اسیدی در ظروف مسی پوشش داده نشده باید اجتناب كرد. همچنین با خراشیدن یا ساییدن این ظروف در هنگام شست و شو، لایه پوششی محافظ از بین می رود. از خراشیدن این ظروف باید خودداری نمود و در ظروفی كه لایه پوششی آنها از بین رفته نباید پخت و پز كرد. سازمان غذا و دارو (fda) در مورد مصرف ظروف مسی بدون پوشش هشدار داده است، زیرا این فلز هنگامی كه در مقادیر زیاد وارد غذا می شود باعث تهوع، استفراغ و اسهال می شود. -
10 نشانه بر هم خوردن زندگی مشترک در این جا یک حقیقت دیگر هم وجود دارد: مردها خیلی کمتر از زن ها به طلاق فکر می کنند. بر اساس تحقیقات در حدود ۶۶ تا ۷۵ درصد از کل درخواست های طلاق از جانب خانم ها ارائه داده می شود. به عبارت دیگر آقایون خیلی کمتر از خانم ها به جدایی فکر می کنند. به هر حال بهتر است که اصلا به جدایی فکر نکنیم، و سعی کنیم با چنگ و دندان به رابطه زناشویی خود ادامه دهیم تا خدای نکرده اتفاق ناگواری پیش نیاید. فرسایش تدریجی رابطه زناشویی یک شبه ویران نمی شود. این امر به تدریج و به صورت نا محسوس روی می دهد. درست مثل شکاف هایی که در عمق زمین ایجاد می شوند. پیش از آنکه متوجه این مطلب شوید، شکافی عمیقی میان شما و همسرتان به وجود می اید و دلیل آن هم این است که بسیاری از زوجین به جای حل مشکلات ترجیح می دهند چشم پوشی کرده و نسبت به آنها از خود بی توجهی نشان دهند. منشا این مشکلات هر چیزی می تواند باشد؛ اما اساسا به دلیل تغییر در رفتار یکی از زوجین می باشد. در زیر ۱۰ نشانه از طرز برخوردی است که باید آنها را به عنوان نوعی احضاریه به سمت دادگاه خانواده تلقی کرد. شماره ۱۰: دور هم جمع نمی شوید هر سال در مراسم روز شکرگذاری صندلی کناری خود را برای خانمتان رزو می کردید، اما امسال پسر خواهرتان در کنار شما نشسته است. صندلی ای که همیشه برای سالیان پی در پی جای او بوده است. آیا تا به حال به دلیل آن فکر کرده اید؟ شماره ۹: خونسرد و بی تفاوت می شوید تمام تلاش و کوششی که برای حفظ رابطه می کردیدی کم کم از بین می رود و به صورت فردی از خود راضی در می آیید. از یکدیگر نمی پرسید که روز خود را چگونه گذرانده و چه کارهایی انجام داده اید. زمان سلام و خداحافظی با یکدیگر رو بوسی نمی کنید. او دیگر عکس شما را درون کیف پولش قرار نمی دهد و شما هم همینطور. می توانید به راحتی بدون او به زندگی خود ادامه دهید، به همین دلیل زمانی که هر دو در خانه هستید، ترجیح می دهید با هم در یک اتاق نباشید. شماره ۸ : دیگر ارتباط زناشویی ندارید شاید هنوز در یک تخت بخوابید، اما هیچ صحبت دوستانه و لطیفی بین شما رد و بدل نمی شود. دور از هم می خوابید و به هیچ وجه یکدیگر را لمس نمی کنید. حتی آخرین باری که یکدیگر را در آغوش گرفتید نیز به سختی به یاد می آورید. شماره ۷ : اوقات فراغتتان را در کنار هم نمی گذرانید اگر نمی توانید آخرین مرتبه که با هم به مسافرت رفتید را به یاد آورید، به دلیل کمبود بودجه و یا نبود وقت کافی نیست. در چنین شرایطی هر دوی شما به این فکر هستید که به نحوی از مصاحبت دیگری فرار کنید. به عنوان مثال بیشتر ترجیح می دهید با دوستانتان بیرون روید و یا خودتان را راحت می کنید و بی سراغ مواد مخدر یا مشروبات الکلی می روید. شماره ۶ : خانم با دقت دخل و خرج را حساب می کند آیا متوجه شده اید که همسرتان از پرداخت بعضی قبوضی که سابقا خودش مسولیت پرداخت آنها را به عهده گرفته بود، شانه خالی می کند؟ آیا نسبت به درامد، بدهی، پس انداز و سرمایه گذاری های شما علاقه بیشتری نشان می دهد و می خواهد بیش از پیش از آنها سر در بیاورد؟ او می خواهد از این طریق محاسبه کند که بعد از طلاق چه مبلغی دست او را می گیرد.. شماره ۵ : به دنبال استقلال است یک خانم ناراضی سعی می کند تا آنجا که ممکن است فاصله خود را از همسرش دورتر کند و اتکا خود را به او کم نماید. او در کلاس های متفاوتی ثبت نام می کند، به نام خودش حساب باز می کند، سرمایه گذاری انجام می دهد، و حتی تا مرز تغییر نام هم پیش می رود. این امور نشان دهنده شکاف عمیقی هستند که در رابطه فعلی شما به وجود آمده است. شماره ۴ : به خانه نمی روید آیا قدم گذاشتن به خانه به جای اینکه مایه آرامش باشد، برای شما به صورت کار دشواری در آمده است؟ سعی می کنید برای خانه رفتن بهانه های مختلفی نظیر کار کردن تا دیر وقت یا بیرون بودن با دوستان قدیمی را بتراشید؟ حتی در خانه هم به دنبال راه فراری می گردید تا از زیر حل مشکلات روابط زناشویی فرار کنید. اگر برای ساعت ها متمادی به تماشای تلویزیون می نشینید و خود را با سرگرمی های متفاوتی مشغول می کنید، باید از خود سوال کنید که این همه وقت اضافی را از کجا می آورید. شماره ۳ : تمام صحبت ها به دعوا ختم می شود هر گاه با هم به گفتگو می نشینید، کار به جاهای باریک کشیده می شود. زندگی برای شما تکرار مکررات است، بحث و مشاجره هایی است که به نتیجه معقول ختم نمی شوند. این کار شما را عصبانی می کند و سبب می شود تا نسبت به او بی میل شوید، علاوه بر این علاقه خود را نیز نسبت به او از دست می دهید. این امر زمانی به اوج خود می رسد که وقتی در مورد خانمتان خبری را از زبان سایر افراد می شنوید، احساس خوبی نمی کنید. شاید خیلی عصبانی شوید که جر و بحث و دعوا بین شما خیلی عادی می شود. در نظر شما او نمی تواند هیچ کاری را به درستی انجام دهد و احساس می کنید که تمام کارهای شما را زیر ذره بین قرار داده است. فقط کافی است تناقضی در گفته های هر یک از شما دو نفر دیده شود، آنگاه خونتان به جوش می اید و هر دو خشمگین می شوید. شماره ۲: وظایفی که به عهده داشتید زمانی که می خواهید پای خود را از مزرهای رضایت زناشویی فراتر بگذارید، اطمینان خاطر دارید که وضعیت خوبی در خانه انتظار شما را نمی کشد. اگر در گذشته خود را مجاب به انجام دادن یک چنین کاری کرده بودید، حال از خود می پرسید که چرا نباید بتوانم این کار را انجام دهم. اگر می دانید که خانمتان نیز به این اصول پایبند نیست پس دیگر چه دلیلی وجود دارد که تا این حد خود را به زحمت بیندازید. شماره ۱ : حرمت ها شکسته می شود ارزشی که در گذشته برای یکدیگر قائل بودید به تدریج از بین می رود و تنها چیزی که باقی می ماند رنجش و آزردگی است. به یکدیگر ناسزا می گویید و در بعضی موارد حاد، برخورد فیزیکی نیز پیدا می کنید. خشونت تنها وسیله ارتباطی شماست. بر روی زخم های گذشته نمک می پاشید تا بتوانید بیش از هر زمانی یکدیگر را آزرده خاطر سازید. در این حالت تنها منتظر جرقه ای هستید تا اتش خشم شما را شعله ور سازد. بازی نیست طلاق مسئله ای کاملا جدی است. اوج نقطه ای است که به اشتباه بزرگی که در زندگی مرتکب آن شده اید، پی می برید. قسمت اعظمی از زندگی شما وقف سرو کله زدن با درد و رنج می شود، تازه ما مسائل اقتصادی را نیز نادیده می گیریم. تسلیم شدن انتخاب مناسبی نیست. حتی اگر فکر می کنید جز طلاق راه دیگری برای شما نمانده است، تا آنجا که می توانید بر روی تفاوت هایتان کار کنید. کارهای متعددی می توان برای نجات یک ازدواج از خطر نابودی انجام داد، مثل مشاوره های خانوادگی. حتی پیش از اینکه تصمیم به طلاق بگیرید، می توانید با توافق یکدیگر زمانی را جدا از هم زندگی کنید و مسائل ازدواج خود را دقیق تر بررسی نمایید در آخر هم باید به این مطلب فکر کنید که در گذشته چه چیز شما را عاشق او کرده بود که تن به ازدواج با او را دادید. دوباره به یاد دلایل دوست داشتن یکدیگر بیفتید؛ توجه خود را به آن معطوف کنید تا بتوانید به موفقیت دست پیدا کنید.
-
میوه هایی موثر بر کاهش چین و چروک پوست توسعه و رشد چین و چروک های پوست اجتناب ناپذیر است، اما نوع و شدت این چروک ها قابل کنترل هستند. شما نمی توانید در ژن خود دست ببرید تا پوستتان را حفظ کنید، اما می توانید در از آن در مقابل آفتاب محافظت کنید و با عادات خوب غذایی آن را تغذیه کنید. خوردن مواد غذایی که سرشار از آنتی اکسیدان، ویتامین های ترمیم پوست و فیبر هستند، سرعت پیر شدن پوست صورت را کاهش می دهد. میوه های تازه و رنگارنگ برای به دست آوردن این دست از مواد مغذی گزینه های خوبی هستند. سعی کنید تا در رژیم غذایی خود این دست از میوه های دوست دار پوستتان را بگنجانید. کیوی؛ میوه ای سرشار از ویتامین ث کیوی یکی از بهترین میوه هایی است که مصرف آن موجب جوان نگاه داشتن پوست شما می شود. کیوی سرشار از ویتامین ث و مواد مغذی است. خوردن تنها یک کیوی می تواند نیاز روزانه شما را به ویتامین ث تامین کند. همچنین این میوه دارای مقادیر زیادی از فیبر است. وجود فیبر در رژیم غذایی به دفع سموم از بدن شما کمک می کند و این موضوع مقداری از بار دفع سموم را از پوست بدن می کاهد. ویتامین ث به ساخته شدن کلاژن در بدن کمک شایانی می کند. عنصری که به عنوان آنتی اکسیدان محافظ، در بدن شما قرار دارد. در پوست افراد مسن، کلاژن شروع به شکستن می کند و پوست حالت ارتجاعی خود را از دست می دهد. خوردن موادغذایی سرشار از ویتامین ث همچون کیوی، راهی است تا به پوستتان مواد لازم برای نو شدن را برسانید. پاپایا، ترمیم کننده پوست پاپایا هم یکی دیگر از میوه هایی است که برای جلوگیری از چین و چروک پوست توصیه می شود. این میوه نه تنها از ویتامین ث و فیبر سرشار است، بلکه دارای مقادیر زیادی ویتامین ای و آ نیز هست. با توجه به خاصیت آنتی اکسیدان بودن این ۲ ویتامین، آنها از التهاب پوست جلوگیری می کنند و از مانع از زوال پوست خواهند شد. همچنین پاپایا کمک می کند تا لایه های رویی پوست به سرعت بهبود یابند. نباید فراموش کرد که کارتنوئید موجود در این میوه برای محافظت از پوست در مقابل آفتاب اثر به سزایی دارد. آوکادو برای جوانی پوست آوکادو دوست خوبی برای پوست شماست. خوردن این میوه ضد چین و چروک باعث می شود تا شما پوست صاف و نرم تری داشته باشید. این میوه نه چندان خوشمزه، نه تنها دارای کارتنوئید، فیبر و ویتامین ای است، بلکه روغن های امگا موجود در آن باعث تغذیه پوست و جلوگیری از التهاب آن می شود. علاوه بر مواد مغذی مذکور، آوکادو حاوی ویتامین ب ۵ است. این ویتامین به ساختن پوست جدید و مرطوب نگاه داشتن آن کمک می کند. خوردن مقادیر زیادی از کیوی، پاپایا و آوکادو، چین و چروک را متوقف نمی کند، بلکه مصرف آنها به همراه دیگر میوه و سبزیجات می تواند به پوست شما کمک کند تا جوانتر بماند. با تغییر عادات غذایی، خودتان را در مسیر زیبایی و جوانی هدایت کنید. منبع : سالم زی
-
دانلود کتاب صوتی بر باد رفته اثر مارگارت میچل
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در کتاب های صوتی فارسی
بر باد رفته نویسنده: مارگارت میچل مترجم:حسن شهباز راوی: زهره شریفی زمان کل: 31 ساعت و 38 دقیقه دانلود با لینک مستقیم: جلد اول - زمان کل: 37 ساعت و 53 دقیقه: دانلود بخش اول (حجم: 56 MB) دانلود بخش دوم (حجم: 56 MB) دانلود بخش سوم (حجم: 56 MB) دانلود بخش چهارم (حجم:56 MB) دانلود بخش پنجم (حجم: 56 MB) دانلود بخش ششم (حجم: 55 MB) دانلود بخش هفتم (حجم: 55 MB) دانلود بخش هشتم (حجم: 47 MB) (Format: Mp3 Archive Type: RAR) جلد دوم - زمان کل: 30 ساعت و 23 دقیقه: دانلود بخش اول (حجم: 61 MB) دانلود بخش دوم (حجم: 61 MB) دانلود بخش سوم (حجم: 60 MB) دانلود بخش چهارم (حجم:61 MB) دانلود بخش پنجم (حجم: 61 MB) دانلود بخش ششم (حجم: 59 MB) (Format: Mp3 Archive Type: RAR) یگانه رمان مارگارت میچل (۱۹۰۰-۱۹۴۹)، بانوی نویسنده امریکایی، که در ۱۹۳۶ در امریکا و در ۱۹۳۹ در فرانسه انتشار یافت و فیلمی نیز براساس آن تهیه شد (۱۹۴۰) موفقیتهای بسیاری به دست آورد، و در زمان انتشار، پرفروشترین کتاب جهان بود و هنوز هم از کتابهای پرفروش جهان به شمار می¬رود و به شانزده زبان ترجمه شده است. این اثر برای نویسنده خود محبوبیتی فوق¬العاده کسب کرده و جایزه پولیتسر ۱۹۳۶ را نصیبش ساخت. رمان مارگارت میچل شرح حال اسکارلت اوهارا است که مادرش از نجیب¬زاده¬های ساحل جورجیا و پدرش دهقانزاده¬ای ایرلندی است. اسکارلت دلفریبی را از مادر به ارث برده است و سرسختی و عزم راسخ را از پدر؛ خصوصیاتی که به او امکان می¬دهد تا از مصایب جنگ جان بدر برد. چون اسکارلت زیبا و نازپرورده و خودخواه به سن نوجوانی میرسد، آینده خود را ، بر اثر وقوع جنگ داخلی خراب می¬بیند. بعد از سقوط آتلانتا، مجدداً به ملک خانوادگی بازمی¬گردد و با پشتکار و اراده خود آن را نجات می¬دهد. همین، اسکارلت را سرسخت¬تر می¬کند. قحطی را از نزدیک لمس کرده و سوگند خورده است که دیگر هرگز طعم گرسنگی را نچشد. در بحبوحه اغتشاش و شورش ناشی از جنگ داخلی، به هرنوع سلاحی برای ثروتمند شدن متوسل میشود. ملانی ، بهترین دوست اسکارلت، برعکس، حاضر نیست که دست از عقیده خود بردارد. دو مرد در کنار اسکارلت و ملانی زندگی می¬کنند که آنها را دوست دارند: یکی اشلی ویلکس ، که با شکست اپومتکس دنیا در نظرش تغییر کرده است، و دیگری رت باتلریکی از سودجویان دوره محاصره؛ آدمی فاسد و رذل و بسیار جذاب که مجذوب اسکارلت است. اسکارلت نیز چندان بیش از او پای¬بند اصول اخلاقی نیست. داستان فاجعه جنوب را در حین جنگ و بعد از آن، تماماً در خود منعکس می¬کند؛ سختی و استواری کوههای سرخ رنگ جورجیای شمالی را می¬توان در شخصیتهای متعدد این حکایت پرحجم و مهیج بازیافت –حکایتی که هم داستان سرنوشت خودخواسته اسکارلت است و هم تصویری از دوره¬ای مشخص در تاریخ امریکا. در خلال خوشیها و ناخوشیها، عشق آتشین اسکارلت و رت منحنی رمانتیکی را ترسیم می¬کند. در این کتاب همه عناصری که مشخصه رمان است عناصری که دوما و بالزاک در سطوح مختلف و به انحای گوناگون وارد ادبیات جهان کرده¬اند، دیده می¬شود؛ این عناصر را نویسنده¬ای به کار گرفته است که نبوغ داستان¬گویی و حس خطاناپذیری از ساختار نمایشی دارد. منبع :دانلود کتاب های صوتی -
تأثیر تغذیه بر اخلاق در روایات متعددی می خوانیم : یکی از شرایط استجابت دعا پرهیز از غذای حرام است؛ از جمله، در حدیثی آمده است که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: «احب ان یستجاب دعائی؛ دوست دارم دعای من مستجاب شود!» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «طهر ماکلک ولاتدخل بطنک الحرام ، غذای خود را پاک کن و از غذای حرام پرهیز نما!» همین معنی از همان بزرگوار با تعبیر دیگری آمده است، می فرماید: «من احب ان یستجاب دعائه فلیطیب مطعمه و مکسبه; کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، طعام و کسب خود را از حرام پاک کند!» با توجه به این که در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «ان الله لایستجیب دعاء بظهر قلب قاس; خداوند دعایی را که از قلب قساوتمند برخیزد مستجاب نمی کند!» می توان نتیجه گرفت که غذای ناپاک و حرام، قلب را تاریک و قساوتمند می کند; و به همین دلیل، دعای حرام خواران مستجاب نمی شود و از اینجا به رابطه نزدیکی که در میان ناپاکی درون و تغذیه حرام وجود دارد، می توان پی برد. در حدیث معروف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا آمده است که بعد از ایراد آن سخنان داغ و پر محتوا و گیرا در برابر لشکر لجوج و قساوتمند کوفه، هنگامی که ملاحظه کرد آنها حاضر به سکوت و گوش دادن به سخنانش نیستند، فرمود: (آری! شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم; شکمهای شما از غذاهای حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهای شما مهر زده است (و هرگز حقایق را درک نمی کنید!)» در روایات دیگری آمده است; که رابطه ای در میان خوردن غذای حرام و عدم قبول نماز و روزه و عبادات، وجود دارد; از جمله، در حدیثی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: «من اکل لقمة حرام لن تقبل له صلوة اربعین لیلة، و لم تستجب له دعوة اربعین صباحا و کل لحم ینبته الحرام فالنار اولی به و ان اللقمة الواحدة تنبت اللحم; هرکسی لقمه ای از غذای حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمی شود،و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد; و هر گوشتی که از حرام بروید، آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است; و حتی یک لقمه نیز باعث روییدن گوشت می شود!» بدیهی است برای قبولی نماز، شرایط زیادی لازم است، از جمله حضور قلب و پاکی دل، اما غذای حرام پاکی قلب و صفای دل را از انسان می گیرد. در روایات متعدد دیگری از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام آمده است که: «من ترک اللحم اربعین صباحا ساء خلقه;کسی که چهل روز گوشت را ترک کند، اخلاق او بد می شود!» از این احادیث بخوبی استفاده می شود که در گوشت ماده ای است که اگر برای مدت طولانی از بدن انسان قطع شود،در روحیات و اخلاق او اثر می گذارد،و کج خلقی و بد اخلاقی به بار می آورد. البته استفاده زیاد از گوشت حیوانات نیز در بعضی از روایات مزموم شمرده شده، ولی از ترک آن برای مدت طولانی نیز در بسیاری از روایات نهی شده است. در روایات زیادی که در کتاب «اطعمه و اشربه » آمده است، رابطه ای میان بسیاری از غذاها و اخلاق خوب و بد، بیان گردیده به عنوان نمونه: در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «علیکم بالزیت فانه یکشف المرة .... و یحسن الخلق; بر شما لازم است که از زیت (زیت به معنی روغن زیتون یا هرگونه روغن مایع است) استفاده کنید، زیرا صفرا را از بین می برد... و اخلاق انسان را نیکو می کند!» در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: که از کلام پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل می کند «من سره ان یقل غیظه فلیاکل لحم الدراج; کسی که دوست دارد خشم او کم شود گوشت دراج را بخورد!» (دراج پرندهای استشبیه به کبک که گوشت لذیدی دارد) از این تعبیر بخوبی استفاده می شود که رابطه ای میان تغذیه و خشم و بردباری وجوددارد. ۶- در روایت مشروحی از تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام نقل شده درباره این که چرا خداوند خون را حرام کرده می فرماید: «و اما الدم فانه یورث الکلب و قسوة القلب و قلة الرافة و الرحمة لا یؤمن ان یقتل ولده و والدیه ....; این که خداوند خوردن خون را حرام کرده به خاطر آن است که سبب جنون و سنگدلی و کمبود رافت و مهربانی می شود ... تا آنجا که ممکن است فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند!» در بخش دیگری از این روایت می فرماید: «و اما الخمر فانه حرمها لفعلها و فسادها وقال ان مدمن الخمر کعابد الوثن و یورث ارتعاشا و یذهب بنوره و یهدم مروته; و اما شراب، خداوند آن را به خاطر تاثیر و فسادش حرام کرده است و فرمود شخص دائم الخمر مانند بت پرست است بدنش لرزان می شود، و نور (معنویت) او را از بین می برد، و شخصیت او را ویران می سازد!» در روایات متعددی که در کافی درباره انگور آمده است رابطه میان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه دیده می شود; از جمله، در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «شکی نبی من الانبیاء الی الله عزوجل الغم فامره الله عزوجل باکل العنب; یکی از پیامبران الهی از غم و اندوه (و افسردگی) به پیشگاه خداوند متعال شکایت کرد; خداوند متعال به او دستور داد که انگور بخورد!» این حدیث تاکید بیشتری است بر مساله ارتباط تغذیه با مسائل اخلاقی. ۸- در احادیث متعددی نیز رابطه خوردن انار و از میان رفتن وسوسه های شیطانی و به وجود آمدن نورانیت قلب دیده می شود; از جمله، در حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام آمده است که می فرمود: «من اکل رمانة علی الریق انارت قلبه اربعین یوما; کسی که یک انار را ناشتا بخورد، چهل روز قلبش را نورانی می کند.» در روایت متعددی در باب «خوردن » تعبیراتی دیده می شود که همه نشانه ارتباط تغذیه با روحیات و مسائل اخلاقی است; از جمله، در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم که به جعفر (ابن ابی طالب)علیهماالسلام فرمود: «یا جعفر کل السفرجل فانه یقوی القلب و یشجع الجبان; ای جعفر! « به » بخور قلب را تقویت می کند و ترسو را شجاع می سازد!» در بعضی از احادیث رابطه میان غذای اضافی و سنگدلی و قساوت و عدم پذیرش موعظه دیده می شود; از جمله، در کتاب «اعلام الدین » از پیغمبر اکرم نقل شده که فرمود: «ایاکم و فضول المطعم فانه یسم القلب بالقسوة و یبطی ء بالجوارح عن الطاعة و یصم الهمم عن سماع الموعظة; از غذای اضافی بپرهیزید که قلب را پر قساوت می کند و از اطاعت حق تنبل می سازد و گوش را از شنیدن موعظه کر می نماید!» فضول الطعام (غذای اضافی) ممکن است اشاره به پرخوری باشد یا غذاهای باقی مانده و فاسد شده، و در هر حال از رابطه تغذیه و مسائل اخلاقی خبر می دهد. همین معنی در بحارالانوار از بعضی از روات اهل سنت از پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است. از این حدیث بخوبی استفاده می شود کهغذای اضافی سه پیامد سوء دارد: قساوت می آورد; انسان را در انجام عبادات و طاعات تنبل می کند; و گوش شنوا را در برابر مواعظ از انسان می گیرد! این مطلب کاملا محسوس است که وقتی انسان غذای زیاد و سنگین می خورد عبادات را به زحمت به جا می آورد و نشاطی برای عبادت ندارد بعکس هنگامی که غذای ساده و کم می خورد قبل از اذان صبح بیدار است نشاط دارد و حالت مطالعه و عبادت دارد. همچنین به تجربه رسیده است هنگامی که انسان روزه می گیرد رقت قلب پیدا می کند و آمادگی بیشتر برای شنیدن مواعظ در او حاصل می شود; بعکس هنگامی که شکم پر است فکر انسان درست کار نمی کند و خودش را از خدا دور می بیند. در احادیث اسلامی در ارتباط نوشیدن عسل با صفای قلب، از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: «العسل شفاء من کل داء و لا داء فیه یقل البلغم و یجلی القلب; عسل شفای تمام بیماریها است و در آن بیماری نیت بلغم را کم می کند و قلب را صفا می بخشد.» ● نتیجه: از مجموع آنچه در بالا آوردیم و روایات فراوان دیگر که ذکر آنها به طول می انجامد بخوبی استفاده می شود که رابطه نزدیکی میان تغذیه و روحیات و اخلاقیات وجود دارد، هرگز نمی گوئیم غذاها علت تامه برای اخلاق خوب یا بد است، بلکه همین اندازه می دانیم که طبق روایات بالا یکی از عوامل زمینه ساز پاکی و اخلاق، تغذیه است هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها. دانشمندان امروز نیز معتقدند بسیاری از پدیده های اخلاقی به خاطر هورمونهائی است که غده های بدن تراوش می کند و تراوش غده ها رابطه نزدیکی با تغذیه انسان دارد; بر همین اساس، بعضی معتقدند که گوشت هر حیوانی حاوی صفات آن حیوان است، واز طریق غده ها و تراوش آنها در اخلاق کسانی که از آن تغذیه می کنند اثر می گذارد. گوشت درندگان انسان را درنده خو می کند، و گشت خوک صفت بی بندوباری جنسی را که از ویژگیهای این حیوان است به خورنده آن منتقل می سازد. این از نظر رابطه طبیعی و مادی است، از نظر رابطه معنوی نیز آثار خوردن غذای حرام غیر قابل انکار است، غذای حرام قلب را تاریک و روح را ظلمانی می کند و فضائل اخلاقی را ضعیف می سازد. این سخن با ذکر یک داستان تاریخی که مورخ معروف مسعودی در «مروج الذهب » آورده پایان می دهیم: او از «فضل بن ربیع » نقل می کند که «شریک ابن عبدالله » روزی وارد بر «مهدی » خلیفه عباسی شد، مهدی به او گفت باید حتما یکی از سه کار را انجام دهی، شریک سؤال کرد کدام سه کار؟ گفت یا قضاوت را از سوی من بپذیری و یا تعلیم فرزندم را برعهده بگیری، و یا غذائی (با ما) بخوری! شریک فکری کرد و گفت سومی از همه آسانتر است، مهدی او را نگهداشت و به آشپز گفت انواعی از خوراک مغز آمیخته با شکر و عسل برای او فراهم ساز. هنگامی که «شریک » از آن غذای بسیار لذیذ و (طبعا حرام) فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد و گفت این پیرمرد بعد از خوردن این غذا هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید! فضل ابن ربیع می گوید مطلب همین گونه شد، و شریک ابن عبدالله بعد از این ماجرا هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوی آنها پذیرفت. منبع : کتاب اخلاق در قرآن کریم آیه الله مکارم شیرازی، جلد اول صفحه ۱۴۹ نام کاربر ( ارسال کننده مطلب ) : سعید کمیلی سازمان تبلیغات اسلامی استان خوزستان
-
جکوزی بر فراز پلی معلق در سوئیس 25 نفر در اقدامی عجیب 6 ساعت وقت خود را برای ساختن یک جکوزی عجیب صرف کردند. این افراد پروژه خود را بر روی پل New Gueuroz در سوئیس اجرا نمودند.هدف آنها از این همه سعی و تلاش حمام آب گرم در محیطی آرام و بدون هیاهو با منظره ای فوق العاده زیبا بود که به آنها آرامش بدهد. البته این گرد همایی جالب توسط یک شرکت تولید کننده لوازم تفریحی و سرگرمی آبی تهیه شده بود. فرستنده : خانم مهندس الهام پرهيزكاري
-
برگزیدگان بخش بین الملل فیلم فجر بر بال سیمرغ + عکس
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار علمی، فرهنگی، هنری و اجتماعی
آيين اختتاميه بخش سینمای جهان سيامين جشنواره بين المللي فيلم فجر، شب گذشته - دوشنبه 17 بهمن - در تالار وحدت برگزار شد. در این مراسم که اجرای آن را مهسا ملک مرزبان برعهده داشت، برگزیدگان بخش های مختلف سینمای جهان شامل جام جهان نما (مسابقه سینمای بین الملل)، جلوه گاه شرق (مسابقه سینمای آسیا)، سینمای سعادت (مسابقه سینمای کشورهای اسلامی)، ققنوس زرین همگرایی در آسیا (جایزه مشترک مجمع مجالس آسیایی) و بیرق طلایی (جایزه ویژه مصطفی العقاد)، معرفی شدند. بر این اساس، در این مراسم جایزه ها به شرح زیر اهدا شد: جایزه ویژه مصطفی عقاد و جایزه بیرق طلایی به همراه یک دستگاه خودرو پراید به مهدی صباغ زاده برای فیلم «راه بهشت» از ایران بخش بیداری اسلامی: جایزه ویژه دبیر جشنواره (بخش بیداری اسلامی) به شیخ علی ظاهر و مرتضی شمسی، تهیه کنندگان فیلم «ریسمانی نزدیک تر از مرگ» ساخته مسعود اطیابی از لبنان جایزه ویژه دبیر جشنواره (بخش بیداری اسلامی) به همراه پنج هزار دلار به فیلم «۱۸ روز» ساخته شریف ارفاء و احمد عبداله از مصر جایزه ویژه حقوق بشر به همراه یک دستگاه خودرو پراید به پرویز شیخ طادی برای فیلم «روزهای زندگی» از ایران بخش بین الادیان: لوح تقدیر و سه سکه بهار آزادی به رهبر قنبری برای فیلم «روییدن در باد» از ایران لوح افتخار و سکه بهار آزادی به فیلم «یکی می خواد باهات حرف بزنه» ساخته منوچهر هادی از ایران لوح افتخار و سکه بهار آزادی به فیلم «روزهای زندگی» ساخته پرویز شیخ طادی از ایران جایزه ویژه این بخش به داریوش مهرجویی برای فیلم «نارنجی پوش» از ایران (این فیلم ها در بخش مسابقه سینمای ایران حضور دارند) بخش سینمای سعادت (سینمای کشورهای اسلامی): دیپلم افتخار دستاورد فنی و هنری سینمای سعادت به همراه یک دستگاه خودرو به مرتضی هدایی برای فیلم «در انتظار معجزه» ساخته رسول صدر عاملی از ایران دیپلم افتخار بهترین بازیگر به همراه یک دستگاه خودرو به پریوش نظریه برای فیلم «در انتظار معجزه» ساخته رسول صدر عاملی از ایران بهترین فیلمنامه به فیلمنامه «ریسمانی نزدیک تر از مرگ» نوشته عبدالقدوس الامین از لبنان بهترین کارگردانی به اسماعیل فروخی برای فیلم «آزادگان» از کشور فرانسه سیمرغ بلورین بهترین فیلم به فیلم «آزادگان» ساخته اسماعیل فروخی از کشور فرانسه بخش جلوه گاه شرق (سینمای آسیا): دیپلم افتخار دستاورد فنی و هنری مشترکا به جانگ سونگ دانگ و دانگ جینسونگ فیلمبرداران فیلم «یازده گل» از چین و فرانسه دیپلم افتخار بهترین بازیگر به شیرین یزدان بخش برای فیلم «بوسیدن روی ماه» ساخته همایون اسعدیان از ایران سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه به جانگ جین برای فیلم «آسمان عشاق» از کره جنوبی سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به بانمی تاکاهاشی برای فیلم «پرونده هامادا» از ژاپن سیمرغ بلورین بهترین فیلم نیز به داریوش مهرجویی برای فیلم «نارنجی پوش» از ایران بخش جام جهان نما (سینمای بین الملل): دیپلم افتخار بهترین دستاورد فنی یا هنری به علیرضا زرین دست فیلمبردار فیلم «ملکه» ساخته محمد علی باشه آهنگر از ایران دیپلم افتخار بهترین بازیگری به درک تید برای فیلم «صدای تیره» ساخته بهروز افخمی از کانادا سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه رشید بوشارب و اولیویر لورل برای فیلم «رود لندن» ساخته رشید بوشارب از فرانسه سیمرغ بلورین بهترین کارگردان به ماریوس هلست برای فیلم «سلطان جزیره شیطان» از نروژ، سوئد، فرانسه و لهستان سیمرغ بلورین بهترین فیلم به رشید بوشارب و ژان بر آ تهیه کنندگان فیلم «عمر قاتل من است» از فرانسه گفتنی است، امسال در بخش بین الملل ۵۵۰ اثر در بخش مختلف به دبیرخانه ارسال شد که هیئت انتخابی متشکل از رسول صدر عاملی، مهدی همایون فر، شهرام اسدی، محمد بزرگ نیا و ژولیان پلیسیه، از این میان ۷۰ فیلم را برای رقابت برگزیدند و ۲۵۰ هنرمند خارجی نیز از ۶۳ کشور دنیا مهمان این جشنواره بود. همچنین، کای نینگ از چین، دکتر بیجو از هند، آلن برونه از فرانسه، سید ضیاء الدین دری و علی ضاهر، از ایران، داوری بخش مسابقه سینمای آسیا، داریوش فرهنگ، فریدون جیرانی، سرجیو ماچادو از برزیل، بوجیدارمانف از بلغارستان، وادیم عبدالرشیدف از روسیه، کریستین حکیم از اندونزی، کلیر دوبین از استرالیا، داوری بخش جام جهان نما، عثمان سیناف از ترکیه، مهین ضیاء از پاکستان، سناءالبقالی از مراکش، محی الدین مستقیم از مالزی و هنگامه قاضیانی از ایران، داوری بخش سینمای سعادت، و گوئیدو کانونس از بلژیک، وینیفرد لوه از سنگاپور، جهانگیر الماسی از ایران،داوری بخش بین الادیان را بر عهده داشتند. بخش سینمای جهان سی امین جشنواره فیلم فجر که از 13 بهمن ماه سال جاری آغاز به کار کرده بود، شب گذشته - 17 بهمن-، در تالار وحدت، با اهدای جایزه به برگزیدگان این بخش، به کار خود پایان داد. (عکس های این مطلب وام گرفته از سایت جشنواره است. دوستانی که به صفحه من سر می زنند و چیزی از اینجا به سوغات می برند، ذکر منبع فراموش نشود.) -
میكروسافت در 2012 حدود 12% فروش گوشی در اروپای غربی را در بر می گیرد
Ahmad2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار دنیای تلفن همراه
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی GsmAria ، جدیدترین بررسی های انجام شده توسط موسسه تحقیقاتی Strategy Analytics نشان می دهد كه سیستم عامل ویندوزفون میكروسافت 12 درصد فروش گوشی های هوشمند در اروپای غربی را طی 2012 بخود اختصاص می دهد. نوكیا ، سامسونگ و اچ تی سی از شركای عمده سخت افزاری میكروسافت محسوب می شوند. این موسسه پیش بینی می كند كه در 2012 میزان فروش گوشی های هوشمند اروپای غربی به 117 میلیون دستگاه برسد درحالیكه در سال جاری حدود 105 میلیون است. ویندوزفون میكروسافت طی سال آینده یك پلت فرم با سریعترین میزان رشد خواهد بود كه سهم خود از بازار گوشی های هوشمند اروپا را دو برابر می كند و از 6 درصد در 2011 به 12 درصد در 2012 می رساند. افزایش فروش و پشتیبانی بازاریابی شركای سخت افزاری مانند نوكیا ، سامسونگ و اچ تی سی به رشد میكروسافت كمك می كند. -
آیا شما هم بر روی پوست تان نقطه های سیاهی دیده می شود و نمی دانید با این مشکل چه کاری باید انجام دهید؟ دستاندرکاران فن زیبایی معتقدند بهترین راه رفع جوشهای سرسیاه پوستی استفاده از بخورهای گیاهی است. به گفته این متخصصان،استفاده از بخورهای گیاهانی مثل بابونه،گل ختمی و گیاهان معطر تا 60 درصد در رفع جوش های سرسیاه صورت به خصوص در نواحی بینی،پیشانی،دور لب و چانه موثر است و در عین حال باعث شفافیت و لطافت پوست نیز میشود. از طرف دیگر بخور دادن صورت با مواد طبیعی حداقل هفتهای دو بار،رفع التهابات و آلودگی پوستی و جلوگیری از خشکی پوست را به همراه دارد و از ایجاد چین و چروک زودرس پوست جلوگیری میکند. متخصصان توصیه میکنند قبل و بعد از استفاده از این بخورها،حتما صورت با آب خنک شسته شود و تا دو ساعت بعد از انجام بخور از هیچ نوع کرم و یا محصولات زیبایی روی پوست استفاده نشود.
-
مغز از دو نوع سلول تشکیل یافته است. نوع اول نورونها(neuron) یا سلول های عصبی هستند که در زمان جنینی تشکیل شده و پس از تولد بر مقدار آنها افزوده نمیشود. اما فعالیتهای ذهنی میتواند آنها را پربارتر و حجیمتر کند. نوع دوم سلولهای پشتیبان یا نوروگلیا (neuroglia) هستند. نوروگلیا بافت پیوندی است که بافت عصبی را حمایت می کند و کار تغذیه و بازسازی اندامکهای نورونها را به عهده دارند و بر خلاف نورونها میتوانند تا لحظه مرگ تکثیر پیدا کنند. با حجیمتر شدن نورونها، تعداد سلولهای پشتیبان زیاد شده و با افزایش آنها، نورونها قابلیت بیشتری پیدا میکنند. مثلاً مغز انیشتین علاوه بر چین و شکنجهای عمیقی که دارد حاوی سلولهای حمایتگر بسیار زیادی نیز هست. مثال دیگر مغز رانندههای کامیون یا تاکسی است؛ آن قسمت از مغز که مربوط به نقشهیابی فضایی است، در این افراد رشد بیشتری داشته و دارای سلولهای حمایتگر بیشتری است. تحقیقات اخیر نشان میدهد افرادی که مهارتهای شغلی بالایی دارند، مثل مهندسین، معلمین و پزشکان دارای سیناپسهای مغزی بیشتری هستند. سیناپس (synapse) به محل اتصال و تماس دو نورون یا نورون با ماهیچه گفته میشود. هرچه فعالیت یک عضو ظریفتر باشد، سیناپسهای عصبی در آن عضو بیشتر خواهد بود. با استفاده از چند راه ساده ی زیر میتوانید توانایی سلولهای مغزی را تا سالهای زیادی حفظ کنید. 1- ورزش کنید دانشمندان یک موسسه تحقیقات بیولوژیکی دریافتند که در مغز موشهای بالغی که تحت برنامه ورزشی قرار گرفتهاند، تولید سلولهای مرکز حافظه (هیپوکامپ) افزایش داشته است. پس نتیجه میگیریم ورزشکاران (حتی غیرحرفهایها) خیلی باهوشتر از افرادی هستند که یک گوشه نشسته و در chat roomها وقت میگذرانند. از طرف دیگر ثابت شده است که انجام حرکات ورزشی دلخواه، چند برابر بیشتر از انجام یک سری حرکات ورزشی غیرمتنوع تأثیر خواهد داشت. پس سعی کنید از ورزش لذت ببرید، نه این که به صورت اجباری و اکراه آن را انجام دهید و اگر به یک رشته ورزشی علاقه دارید، دنبال آن را بگیرید. جهت تقویت پشت کار برای ادامه ورزش، داشتن یک دوست همپا بسیار مفید میباشد. 2- ذهن خود را ورزش دهید با استفاده از سلولهای خاکستری مغز و وادار کردن آنها به فعالیت در زمینههای مختلف، مغز را ورزش دهید. با راههای بسیار ساده میتوانید به رشد و ترمیم سلولهای عصبی و افزایش شاخه های سلول های عصبی (دندریت) کمک کنید. فکر کردن به چیزهای زیبا و مثبت یک راه است. استفاده از کلمات جدید و تجربه مزهها و بوهای جدید، تغییر مسیر هر روزه و رفتن از یک راه جدید، همه باعث میشود که اعمال شما در کورتکس مغز تجزیه و تحلیل شود. کورتکس عالیترین لایه مغز است که کارهایی را که نیاز به درک و تیزذهنی دارد انجام میدهد. اعمالی که برای ما بهصورت عادت در میآیند، از سطح کورتکس پایین آمده و در بصلالنخاع انجام میشوند. پس با تغییر عادت میتوانیم کورتکس خود را از بیفعالیتی خارج کرده و از آن کار بکشیم. پس، از عادتهای فیزیکی و روشهای روزمره ی خود فاصله بگیرید و به دنیای ناشناختهها و تجربیات جدید سلام کنید. 3- از غذاهای دریایی تناول کنید روغن اُمگا-3 که در گردو، دانهکتان و غذاهای دریایی به وفور وجود دارد، تقویت کننده قلب و مغز شناخته شده است. اُمگا-3 دارای خواص و اثرات مفید فراوانی در بدن انسان است. یکی از این فواید عبارت است از تسهیل جریان خون به مغز. تجربه نیز ثابت کرده است کسانی که موجودات دریایی قسمت عمده غذای آنها را تشکیل میدهد، کمتر در معرض سکته، فشارعصبی، کمبود تمرکز و حافظه هستند. به تازگی مکملهای غذایی زیادی مخصوص کودکان وارد بازار شده است که در ترکیبات آنها اُمگا-3 قرار دارد. برای دریافت اُمگا-3 ، مصرف سه وعده غذای دریایی مانند ماهی سالمون، ساردین، تن و ... در هفته توصیه میشود. به یاد داشته باشید که ماهیهای چرب آبهای سرد حاوی اُمگا-3 بیشتری میباشند. تخممرغ حاوی اُمگا-3 نیز میتواند تا حدودی تأمینکننده این ماده مهم برای بدن باشد. به تازگی در کشور انگلستان شیرهای حاوی اُمگا-3 نیز با نام « super milk » به بازار عرضه شده که مانند تخمهای حاوی اُمگا-3 ، برای کسانی که نمیتوانند از ماهی استفاده کنند، ارزشمند می باشد. مصرف غلات و حبوبات پخته را نیز فراموش نکنید. 4- مصرف چربی را به حداقل ممکن برسانید چربیها قادرند حواس ذهنی شما را کاهش دهند. پژوهشی در دانشگاه تورنتو نشان داد، مهارتهای ذهنی مانند حافظه، هوشیاری، تشخیص، فاصله و یادگیری قوانین، در موشهایی که رژیم غذایی با چربی 40 درصد داشته اند، فروکش کرده است. این علایم با مصرف چربیهای اشباع شده تشدید یافت. علت این امر عبارت است از: 1- مقدار چربی خون را بالا برده و جریان خود را کندتر میکند. بنابراین اکسیژن رسانی به اعضاء، خصوصاً مغز کاهش پیدا میکند. 2- افزایش چربی میتواند باعث کند شدن متابولیسم گلوکز که منبع عمده انرژی سلول و تنها منبع انرژی سلولهای مغزی است، شود. چربیهای اشباع در گوشت و مواد لبنی یافت میشوند. بنابراین بهتر است گوشت بدون چربی و مواد لبنی کم چرب استفاده کنید. از ماهی، حبوبات مانند لوبیا و عدس و بنشن و ... زیاد مصرف کنید. سعی کنید نیاز روزانه بدن به چربی را با خوردن روغن های گیاهی مانند: روغن زیتون، کانولا(گلزا)،آفتابگردان،سویا و دانههای روغنی مانند گردو و فندق تأمین کنید و تا حد امکان از مصرف روغنهای جامد و مواد غذایی سرخ شده به خصوص چیپس، پرهیز کنید. 5- از مصرف میوه و سبزی غافل نشوید سبزیجات برگ سبز تأمینکننده ویتامینe میباشند. افزایش مصرف این ویتامین از طریق غذا میتواند تأخیر در تحریک سلولهای عصبی را در افراد آلزایمری (فراموشی دوران پیری) بهبود دهد. همچنین مصرف میوهها و سبزیجات تازه، فلفل و مرکبات که غنی از ویتامین c هستند میتواند از آسیب رشته های عصبی جلوگیری کند. همچنین کمبود ویتامین b1 در بیماران دچار آلزایمر دیده شده است. بنابراین با مصرف سبزیجات و میوههای تازه، ویتامینها و املاح مورد نیاز بدن خود را تأمین کنید. 6- از مواد الکلی پرهیز کنید فردی که مرتباً از مشروبات الکلی استفاده میکند، حافظه، عکسالعمل و توانایی ذهنی کندی دارد. توانایی بدنی و ذهنی در این معتادان الکلی کم کم رو به انحطاط میرود مثلاً ضربه زدن، نشانهگیری هدف و... . مطالعات انجام شده روی موشها نشان داده است الکل و نوشیدنیهای الکلی از تولید سلولهای جدید مغزی در هیپوکامپ جلوگیری میکند. یعنی الکل نه تنها موجب کاهش توانایی سلولهای مغزی میشود، بلکه از ترمیم و رشد مجدد آنها نیز جلوگیری میکند.
-
گذری بر موسیقی شیراز پرداختن به موسیقی استان فارس و به ویژه شهر شیراز بدون توجه به بافت جمعیتی و فرهنگی آن، ممکن نیست. این منطقه از دیرباز پذیرای دست کم پنج قوم بوده است که همچنان در گوشه گوشه استان حضور دارند. اقوام فارس، ترک، لر، عرب و کولی با آداب و فرهنگی متمایز هم اینک بدنه اصلی جمعیت استان را تشکیل می دهند. علاوه بر آن هزاران مهاجر جورواجور از شهرهای دیگر ایران و همچنین جمعیت قابل توجهی از افغان ها در این استان زندگی می کنند. اما فرهنگ و هنر منطقه به راستی بر سه ستون فارس، ترک قشقایی و لرهای کهگیلویه و بویراحمد استوار است. وقتی صحبت از موسیقی استان فارس می کنیم، طبیعتا موسیقی همه اقوام ساکن در آن مدنظر خواهد بود اما وقتی صحبت موسیقی شیراز در میان باشد، در واقع ما با موسیقی پارسی زبانان این استان سر و کار داریم. نوشتار پیش رو دقیقا دنبال همین ماجراست. بهتر است با کتاب بیست ترانه محلی فارس به قلم محمدرضا درویشی بحث را آغاز کنیم. درویشی که خود اصالتا اهل گراش Gerash از توابع شهرستان لار در استان فارس است، حدود سال ۱۳۶۲ خورشیدی (۱۹۸۳ میلادی) با همکاری دوست و همشهری اش، زنده یاد عطا جنگوک اقدام به گردآوری، آوانگاری و انتشار بیست ترانه محلی استان فارس کرد. ترانه هایی که لزوما به شهر شیراز تعلق ندارند و برخی از آنها مانند آهنگ جهرمی برخاسته از ذوق مردمان دیگر شهرهای استان فارس اند. در این خصوص می توان به نمونه های دیگری همچون بیدگونی (بیدکانی)، حاجیونه (حاجیانی)، می گلی، دشتستانی، سرکوهی و مرودشتی نیز به عنوان موسیقی محلی فارس اشاره کرد. حسن صفری، آهنگساز و نوازنده تار اهل شیراز، تعداد دقیق آهنگ های زادگاهش را سی ترانه عنوان می کند که به زعم ایشان همه شان در آرشیو رادیو شیراز موجود هستند. شخصا بر این باورم، خیلی از رفتارهای قومی و اجتماعی هر ملتی را می توان از موسیقی رایج همان افراد بررسی کرد. برای مثال روحیه نرم و گریزان از خشونت های رایج زمانه را به راحتی می توان در ترانه ها شیرازی ردیابی کرد. نیم نگاهی به پیشینه نظامی گری در شهر شیراز نیز نشان می دهد مردمان پارسی زبان این دیار همواره از درگیری های گوناگون گریزان بوده و به شیوه های مسالمت آمیز بحران های امنیتی را پشت سر گذاشته اند. نمونه روشن تاریخی اش را در مصالحه حاکم فارس با غارتگران مغول داریم. بر این اساس در آهنگ های شیرازی، چیزی به نام موسیقی حماسی نداریم. به همین ترتیب، شیرازی ها خیلی اهل عزا و ماتم نیستند و آهنگ هایی که معرف غم و اندوه باشد، به نسبت کمتر از آهنگ های شاد و امیدسازشان است. حتی ترانه های عاشقانه که نوعی ناکامی در آنها پنهان است، لحنی ماتم آلود ندارند. از چهره های صاحب نام موسیقی شیرازی در عصر حاضر می توان به زنده یاد صمد بردیده معروف به صمد عقاب اشاره کرد که بیش از ۲۰ آلبوم در کارنامه هنری اش دیده می شود. علاوه بر وی خواننده هایی چون غضنفر راستی و اکبر زیگلری، گلنار دهقان و شکر شیرازی، نقش مهمی در ترویج موسیقی محلی فارس داشته اند. اما نقش صمد عقاب بسیار پر رنگ تر از دیگران به نظر می رسد. اجراهای زیاد و همواره گرم وی در مجالس عروسی و استودیوهای ضبط صدا، نقش رنگارنگی از موسیقی شاد و شیرین شیراز به یادگار نهاده است. برخی از خوانش های هنرمندان شیرازی، کاملا در همان چارچوب موسیقی دستگاهی است و نمی توان گفت لزوما متعلق به فرهنگ شیرازی اند. این را هم در نظر داشته باشیم که شیراز یکی از کانون های شکل گیری موسیقی دستگاهی بوده و همچنان، یکی از حافظان قدرتمند موسیقی دستگاهی به شمار می رود. از دیگر هنرمندان شیرازی می توان به ایرج سلطانی، رحیم فتحعلی زاده، حسین افشار، مرحوم ناصر صدر و همچنین نوازندگان کلیمی استان فارس، همانند مرحوم جلال آقابالا، جلال قانونی، منوچهر شیرازی، لاله زار نوازش و داود کاشی اشاره کرد که در این زمینه تاثیرگذار بوده اند. هر سرزمین صاحب فرهنگی، علاوه بر نغمه های متنوعی که به کار می برد، دست کم یک یا دو عنصر ویژه دارد که فقط معرف همان سرزمین اند و اگر در جای دیگری هم شنیده شوند، در واقع نوعی وام گیری فرهنگی است. بر این اساس، مردمان پارسی گوی شیراز و شهرها و روستاهای پیرامونش، یک آواز منحصربه فرد دارند که اگر در چارچوب موسیقی دستگاهی جاری می شود ولی فقط و فقط شناسنامه اش را با نام همین منطقه می توان صادر کرد. این آواز به دلیل گیرایی اش هم اکنون در همه نقاط مرکزی و جنوب غرب ایران شنوندگان فراوانی دارد. موسیقی مذهبی شیرازی ها هم به پیروی از ترانه هایشان، کم و بیش لحن مخصوص دارد و معمولا نشانی از موسیقی خاص شیرازی را در آنها می توان ردیابی کرد.
-
بر آستان جانان - به یاد استاد پرویز مشکاتیان . . .
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات موسيقي
بر آستان جانان - به یاد استاد پرویز مشکاتیان . . . یک سال از درگذشت موسیقیدان بزرگ، استاد پرویز مشکاتیان می گذرد و حال که او در سکوتی ابدی فرو رفته مخاطبان آثارش باید در مورد او بگویند. هنرمند در زمان و دوره ای خاص، به واسطه اثری که خلق می کند، حرف می زند. همچنانی که وسیله صحبت برای او ابراز هنری است که در دست دارد، بنابراین سخن یک هنرمند با عامه مردم تفاوت دارد و در عین حال سخن مردم با ظرافت و نغزاندیشی خاص خودش بیان می شود که تاثیر گذاری و ماندگاری آن هم بیشتر است و پس از آن همان مردم هستند که به عنوان مخاطبان هنری باید راجع به آثار حرف بزنند و نکات اصلی را از دل آثار به دست آورند و اینجاست که یک اثر هنری متعالی می تواند به مردم آموزش دهد. پرویز مشکاتیان از آن دست هنرمندانی است که طرف گرانبهایی برای آیندگان بربسته و می توان گفت که اگرچه او هنوز متعلق به امروز است اما همچون هنرمندان بزرگی از جمله علی اکبرخان شهنازی برای نسل های آینده باقی خواهد ماند و همواره از او به بزرگی یاد خواهد شد; از آن رو که عیار آثارش متضمن این است. شهرت، انواع گوناگون دارد. ممکن است امروز نامی از هنرمندی بر سر زبان ها باشد; به طوری که اگر حتی کسی با آثار وی روبه رو نشده باشد نامش را بداند و درباره اش هم حرف بزند. چنین شهرتی در بین اقشار و عامه مردم است. اما شهرت از نوع دیگری برای هنرمند دیگری وجود داردکه شهرتی عام نیست اما از نوع اول والاتر و ماندگارتر است. چنین هنرمندی را حتی اگر نامش بر سر زبان ها نباشد، تنها می توان با پژوهش و پیش رفتن در آن عرصه می توان شناخت و هرچند که او شهره عام نباشد، شهره قرن ها و نسل هاست و رمز ماندگاری او وام دار ریشه هایی است که در هنر خویش برپا کرده و در آن جریان ساز نیز بوده است. همچنان که بزرگانی چون میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی این معیار اشتهار را دارند و مگر می شود کسی موسیقی سنتی را دنبال کند و از آن شناختی بدست آورد و به این دو نام پاینده نرسد. باری به عقیده من شهرت پرویز مشکاتیان هم چنین است و برای نسل های آتی نیز، از آن دست هنرمندان فراموش نشدنی خواهد بود. برجسته ترین ابعاد زندگی استاد پرویز مشکاتیان در دوران حیاتش یکی صدا و دیگری سکوت است. باید بگوییم که صد ساز و موسیقی فاش ترین صدا و هویت زندگانی اش بوده که باعث بزرگی او نیز همین است و دیگری سکوت غم دار که در تناقض با فریاد هنرمندانه اش در عرصه موسیقی بود که در برهه ای از زمان گریبانگیر زندگی هنری اش شد. همه می دانند که چنین سکوت طاقت فرسایی بر حیات او سایه افکند و اگرچه دیگر مشکاتیان در میان ما نیست اما این وجه از زنگی او حقیقتی زنده و غیر قابل انکار است. به عقیده من در آن دوران، بیش از همه چیز عالم هنر از برای آثاری که باید خلق می شد و هرگز پا به عرصه نگذاشت، دچار ضرر شد و مخاطبان نیز آه حسرت باری کشیدند و تشنه ماندند چراکه هر کس گوش به موسیقی مشکاتیان داده بود، می دانست که دیگر چشمه ای از نوآوری و خلاقیت خشک شده است. بماند که متولیان فرهنگ و هنر از کنار آن سکوت گذشتند و همواره می گذرند و از انسان شناسی و نگرش در شخصیت مشکاتیان خبری نیست. تا نفهمند مشکلش چه بود؟ و چرا؟ و ... بگذریم. خود پرویز مشکاتیان هم در حیاتش از آن وضعیت نالید و کسی صدایش را نشنید. او در سوگ ایرج بسطامی که وی هم نمونه ای از آن سکوت مرگبار را تجربه کرد می خواست هشداری به اصحاب فرهنگ و هنر بدهد ولی بی فایده ماند. آری، مشکاتیان اولین نبود و آخرین هم نیست. وقتی هنرمندی با این قامت و بزرگی، چنین عرصه برایش تنگ می شود و در خفقان سکوت فرو می رود، تخم دلهره را در دل می کارد که چه بر سر هنرمندان بالقوه این مرز و بوم خواهد آمد؟ به راستی وقتی آدم متصور می شود که احتمالا در آینده هنرمند بزرگی نخواهد آمد، دلمردگی می گیرد. عده ای می خواهند این کوتاهی خودشان و اینکه کسی دست یاری به سوی او دراز نکرد را به گردن خود اهل هنر بیندازند. همه می دانند که شاخص ترین آثار پرویز مشکاتیان، حاصل همکاری او با استاد محمدرضا شجریان است و همگان از نسبت فامیلی این دو هنرمند (مشکاتیان داماد شجریان بوده) خبردار هستند. سال گذشته چند روز پس از درگذشت استاد مشکاتیان در یکی از خبرگذاری ها مشاهده کردم که با جلب توجه مردم به این نسبت فامیلی و همکاری ارزشمند آن دو، بی رحمانه به استاد شجریان حمله کرده بودند که باعث شرم انسان می شود. حال اگر این حرف ها تنها در بین مردم باشد چیز دیگریست. اما از یک رسانه چنین توقعی نداشتیم که با انتشار مطلبی سطحی و بی مایه و بی پایه، ماجرایی بر اساس حدس و گمان ها را در مورد بایکوت شدن پرویز مشکاتیان و ایرج بسطامی توسط استاد شجریان شرح دهد. اصلا بگوییم که واقعا شجریان، مشکاتیان را بایکوت کرد; مگر مردم نیز او را بایکوت کرده بودند؟ مگر آثارش دیگر از سوی موسسات و انتشارات عرضه نشد؟ در حالی که همه می دانند پس از قطع همکاری این دو هنرمند، پرویز مشکاتیان با خوانندگان دیگری نیز همکاری کرد که در ادامه، عده ای از آن آثار را نام خواهم برد. حال در مورد همکاری آهنگساز و خواننده شاید بشود از این حرف ها زد. اما نمی دانم چرا در آن مطلب سکوت بسطامی را هم به گردن شجریان انداخته بودند؟ به عقیده من هدف قرار دادن هنرمندی چون استاد محمدرضا شجریان که در بلندای شهرت و مرکز توجه مردم قرار دارد، با اینگونه حرف ها و تحلیل ها بی احترامی به مردم و بی احترامی به عالم هنر نیز هست. و حتی اگر بگوییم که این حرف ها صحت داشته، چرا پس از مرگ مشکاتیان عنوان شده؟ نوشدارو پس از مرگ سهراب؟ اما اصلا نوشدارویی در کار نیست. پرویز مشکاتیان هنرمندی اندیشمند و آگاه به مسائل روز جامعه بود و هنر خود را متناسب با حرکات و رفتار اجتماعی زمان خود پیش می برد و در طول دوران هنری خویش در کنار پختگی و تعالی شخصیتی، آثار هنری اش متعالی تر می شد. در سال ۱۳۵۶او گروه عارف که یکی از مطرح ترین گروه های موسیقی ایران بوده را پایه گذاری کرد و به همراه یار دیرینه اش حسین علیزاده و دیگر نوازنده های این گروه، آثار ارزشمندی را تولید کردند. مشکاتیان در همان سال به همراه برخی از اعضای گروه عارف فعالیت خود را در رادیو، زیر نظر هوشنگ ابتهاج (سایه) آغاز کردند و همگی آن ها به همراه ابتهاج در ۱۷ شهرویور سال ۱۳۵۷ برای اعتراض به وضعیت سیاسی آن دوران از رادیو استعفا دادند. پس از آن موسسه چاووش با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تشکیل شد که حاصل آن دوازده آلبوم بود و مشکاتیان تا آخرین آلبوم ها به چاووش و عارف پایبند ماند و از همکاری آن همه هنرمند و نوازنده و خواننده سرشناس، آلبوم دوازدهم به دو نوازی سنتور مشکاتیان و تنبک ناصر فرهنگ فر رسید. دیگر آثار پرویز مشکاتیان در مجموعه چاووش عبارتند از: چاووش۴: تصنیف مرا عاشق با همکاری شهرام ناظری روی شعر مولانا، چاووش۴ چهارمضراب شورانگیز که نت این اثر در سال ۱۳۵۹ به صورت مستقل توسط موسسه چاووش منتشر شد، چاووش۴: قطعه نغمه (شور)، چاووش۶: سرود ایرانی با صدای محمد رضا شجریان و اجرای گروه شیدا به سرپرستی محمد رضا لطفی، چاووش۷: سرود رزم مشترک با صدای محمدرضاشجریان در اصفهان با اجرای گروه عارف که در کتاب نغمه های استاد شجریان عنوان شده که شعر این اثر نیز متعلق به پرویز مشکاتیان بوده که با نام مستعار برزین آذرمهر منتشر شده است. چاووش۷: قطعه ۱۰ضربی چهارگاه (پیروزی) اجرای گروه عارف، چاووش۷ : اجرای قطعه درقفس استاد ابوالحسن صبا با تنظیم حسین علیزاده. از همکاری های پرویز مشکاتیان با استاد شجریان آلبوم های بر آستان جانان، بیداد، نوا، سر عشق، و قاصدک را می توان نام برد. که هرگز به آلبوم قاصدک اجازه ی انتشار داده نشد. همچنین دو آلبوم جان عشاق و گنبد مینا که نیمی از قسمت های هر کدام از این دو آلبوم ساخته پرویز مشکاتیان بوده که محمدرضا درویشی تنظیم زیبایی به همراه ارکستر سمفونیک به روی آن داشته است و قسمت های ساخته شده توسط این دو آهنگساز بزرگ بعدها در یک آلبوم مستقل توسط موسسه دل آواز منتشر شد. آلبوم دیگر استاد مشکاتیان و شجریان دود عود نام دارد که آن هم از سوی کامبیز روشن روان تنظیمی ارکسترال داشت. پرویز مشکاتیان در چند آلبوم نیز با ایرج بسطامی همکاری داشت که می توان از آن آثار به قطعه خزان و تصنیف وطن من اشاره کرد. او همچنین با خوانندگان دیگری کار کرد: استاد شهرام ناظری در آلبوم لاله بهار، علی رضا افتخاری در مقام صبر و همکاری با خوانندگان دیگری چون علی جهاندار و علی رستمیان. پرویز مشکاتیان آلبوم های مستقل و زیبای دیگری نیز به نام های لحظه دیدار، تمنا، پگاه و سرو آزاد منتشر کرد. -
در ۱۱ آبان ۱۳۹۰ احتمالا شما شرکت ARM را می شناسید؟ شرکتی که سی پی یو بسیاری از تلفن های هوشمند و تبلت ها را تولید می کند و حالا دیگر برای خودش اسمی در میان غول های بزرگ تولید کننده پردازشگر یعنی اینتل و ای ام دی پیدا کرده است. اما این شرکت با اینکه در پردازشگرهای موبایل قدرتمند است تا به حال در سی پی یو های کامپیوتر و البته سرور حرفی برای گفتن نداشته است. اما به نظر می رسد که موفقیت اش در بازار موبایل سبب شده که جرات پیدا کند چشم در چشم شرکت هایی مانند اینتل دوخته و وارد بازار پردازشگرهای ویژه سرور هم بشود. حالا شرکت اچ پی اعلام کرده که می خواهد سرورهایی را با پردازشگرهایی برپایه ARM تولید کند که هم قیمت ارزان تری دارند و هم انرژی کمتری مصرف می کنند. شرکت اچ پی می گوید پردازشگرهای جدید تقریبا یک دهم پردازشگرهای فعلی برای سرورها انرژی مصرف می کنند و البته فضای بسیار کمتری را هم اشغال خواهند کرد. البته این شرکت هم فعلا با احتیاط بازار جدیداش را شروع کرده و گفته استفاده از این پردازشگرها سبب نمی شود که شما نیاز به استفاده از پردازشگرهای قدرتمند مخصوص سرور را نداشته باشید و این سرورهای جدید برای کارهای سبک مانند میزبانی صفحات استاتیک و تصاویر مناسب هستند. فعلا قرار شده تعدادی از این سرورها به صورت آزمایشی توسط اچ پی تحت بررسی قرار بگیرند و در صورت بازدهی مناسب شاهد استفاده از پردازشگرهای ARM به صورت وسیع روی سرورها خواهیم بود. تصورش را بکنید پردازشگرهایی که روی تلفن همراه تان قرار دارند آنقدر محبوب شده اند که قرار است روی سرورها هم از آنها استفاده شود.
-
تنبيه بدني کودکان تاثيرات رواني بيشماري به همراه دارد؛ به طوري كه در جديدترين پژوهشهاي بعمل آمده در اين زمينه بر کاهش هوش کودک به دليل تنبيه بدني تاکيد شده است. پژوهشگران طي انجام آزمايشاتي در اين خصوص اطلاعات مربوط به سطح هوش 806 خردسال دو تا چهار ساله و 704 کودک 5 تا 9 ساله را ارزيابي کردند. زماني که ميزان هوش اين افراد در چهار سال بعد دوباره آزمايش شد افرادي که در گروههاي ياد شده مورد تنبيه بدني واقع نشده بودند پنج نمره بيشتر از ديگران که مورد تنبيه واقع شده بودند کسب کردند. پژوهشهاي انجام شده در اين خصوص نشان داد: تنبيه بدني ساختار مغز را تغيير ميدهد و پروسههاي عصبي خاصي را مختل ميکند. پژوهشگران تاکيد دارند: تنبيه بدني به کودک ميآموزد که که زدن ديگران راهي براي حل مسائل است اما اگر از ديگر روشها استفاده شود کودک مهارتهاي شناختي سطح بالا، خويشتن داري و تفکر منطقي را خواهدآموخت.
-
اثرات محرومیت از پدر بر روی فرزندان
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
اثرات محرومیت از پدر بر روی فرزندان اثرات محرومیت از پدر بر روی فرزندانخانواده ای متعادل است که در آن ۲ رکن و ۲ استوانه وجودی یعنی مادر و پدر حاضر باشند و همچون دو کفه ترازو وضعی متوازن و متعادل پدید آورند. مطمئنا اگر یکی از این دو کفه غایب باشند، تربیت کودک دچار عارضه خواهد شد. در گذشته یتیمی و بی پدری وجود داشت ، اما مرگ باعث آن می شد نه طلاق ، جدایی و ترک اعضای خانواده ، اما متاسفانه فقدان پدر در عصر ما یکی از غیرمنتظره ترین و عجیب ترین وقایع اجتماعی است. این شرایط موضوعی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد چگونگی رابطه مادر و کودک است. اثرات حضور پدر در خانواده بسیار زیاد است و برای این که به اهمیت این نقش مهم بیشتر پی ببریم ، کافی است بدانیم تصور کودک از پدر چیست. او پدر را مسوول خانه ، عامل ایجاد نظم و امنیت ، عامل اجرای قانون و انضباط و سر و سامان دهنده امور زندگی می شناسد. پدر روح وجودی خانواده است ، چراغ منزل است. حضور پدر در خانواده عامل رشد و دلیلی برای چرخیدن امور خانواده براساس نظم و قاعده است. در سایه حضور او هر کس می داند چه کند و به انجام وظیفه خود می پردازد. هیچ کس حق تخطی از مرز و تجاوز از حدود را ندارد و همه باید در مرز قواعد خانه سیر کنند. پدر برای کودک همدم ، همبازی ، رفیق و مانوس است. کودک حضور او را برای خود مغتنم می داند و در کنارش احساس غرور و سرافرازی دارد. با سخنان او می خندد، می آموزد و از طرز برخورد او با همسر راه و روش زندگی را درک می کند. حضور پدر سبب ایجاد شخصیت سالم در کودک می شود و ناسازگاری و رفتارهای ضداجتماعی او را از میان می برد. با استفاده از رهبری های پدر در راه و رسم درست گام می نهد و به تکمیل و تکامل خود می پردازد. احساس امنیت می کند و به زندگی دلگرم می شود. بسیاری از متخصصان جرم شناسی ، حضور پدر را در خانواده بهترین عامل پیشگیری از انحرافات به حساب آورده اند و یادآور شده اند برای جلوگیری از انحرافات نوجوانان ضروری است پدران را از خیابان ها و مراکز عمومی جمع و به سوی خانه ها روان کنیم. دختران و محرومیت از پدر عوارض ویژه غیبت پدر تحت تاثیر عواملی نظیر شخصیت مادر، زمینه های اقتصادی اجتماعی و وجود یا نبود خواهر، برادر و همچنین جنسیت کودک قرار دارد. برخی گزارش ها حاکی از این است که دخترها کمتر از پسرها تحت تاثیر فقدان پدر قرار می گیرند و برخی دیگر نیز حاکی از آن هستند که دخترها در این شرایط در زمینه رشد روابط با جنس مخالف و رشد اجتماعی آسیب می بینند. دختران فاقد پدر اغلب در مواجهه با مشکلات خود بسیار آسیب پذیر و شکننده هستند. بسیاری از محققان معتقدند رفتارهای پرخاشگرانه ای که دختران در بازی با عروسک ها ابراز می کنند، ممکن است انعکاس تعرض آنها با مادران خود باشد و علایمی نظیر ناسازگاری مداوم در مدرسه و رفتارهای احساسی در بین دختران فاقد پدر که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند، مشاهده می شود. چنین رفتارهایی ممکن است تجلی کمبود دختران در برقراری روابط معنی دار با یک مرد بالغ در محیط زندگی خانوادگی خود باشد. این در حالی است که بسیاری از مطالعات جدید نشان داده اند که حضور پدر یکی از عوامل موثر مهارت دختران در ریاضیات است و در کنار سختگیری پدرانه مدت زمانی که پدران صرف خواندن با فرزندانشان می کنند باعث افزایش قدرت کلامی دخترانشان می شود. ارزیابی مادر از پدر نگرش مادر نسبت به پدر عامل مهمی در رشد نقش جنسیتی کودک و شخصیت اوست. در ازدواج های موفق تایید احساسات مثبت کودک نسبت به پدر از سوی مادر نقش بسیار مهمی دارد. چنین مادرانی با تایید پدر به عنوان یک الگو به همانندسازی پسران کمک می کنند و نیز تنشهای احتمالی بین پدر و دختر را از طریق ارتباطی که در آن احترام و ارزش برای پدر وجود دارد کاهش می دهند.نگرشهای مادر زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که وی دارای فرزند مذکر و همچنین فاقد شوهر باشد. ارزیابی مادر از غیبت پدر اغلب با دلایلی که برای آن غیبت آورده می شود، مرتبط است. بحث در مورد اثرات غیبت پدر بر کودکان برای هر مادری ممکن است ناخوشایند باشد؛ اما این موضوع هنگامی ناخوشایندتر است که غیبت پدر به علت طلاق یا ترک خانه باشد. در واقع، اثرات غیبت پدر به علت طلاق یا ترک خانه به مراتب شدیدتر از اثرات فقدان پدر به علت مرگ آن بر فرزندان است. عامل بسیار مهمی که این اثرات را به میزان زیادی تعدیل می کند، رابطه کودک با مادرش است. رابطه بین پدر و کودک پیش از غیبت پدر و نیز سن کودک هنگام شروع غیبت نیز عوامل مهمی در تعیین چگونگی نگرشهای مادر نسبت به پدر هستند. به عنوان مثال ، برای پسر فاقد پدری که تا ۱۰ سالگی رابطه مثبتی با پدر داشته ، احتمال کمتری وجود دارد که تحت تاثیر نگرش های منفی مادر نسبت به پدر قرار گیرد تا پسری که از محبت و تربیت پدری حتی قبل از آن که فاقد پدر شود، محروم بوده است. مادری که نسبت به جنس مذکر نگرش مثبتی دارد، رشد شخصیتی کودک را تسهیل می کند. برای مثال او با تمجید از شایستگی های عموی پدر و یادآوری محاسن او می تواند به فرزندش کمک کند تا ارزش مذکر بودن را بیاموزد. از طرف دیگر، کم بها کردن جنس مذکر بویژه پدر ممکن است سبب شود کودک تصور مناسبی از مردها نداشته باشد. پسری ، محروم از الگوهای مردانگی حضور کم پدر، بویژه طی نوزادی و اوایل کودکی ، غالبا منجر به افزایش شدت رابطه عاطفی بین مادر و کودک می شود. دلبستگی شدید و نسبتا انحصاری ممکن است تقابل با همسالان و رشد نقش جنسیتی کودک را بشدت بازداری کند. تعارض های نقش جنسیتی بیشتر در جوامعی وجود دارد که کودکان و نوجوانان رابطه نسبتا انحصاری با مادرانشان دارند. پسر محروم از پدر، علاوه بر نداشتن یک الگوی مناسب نقشهای مردانه ، احتمالا با مادری مواجه می شود که رفتار مردانه را تشویق نمی کند. اغلب پسران محروم از پدر از سوی همسالان خویش به علت فقدان رفتار مردانه ، بویژه هنگام شروع سال تحصیلی یا در بازیها، مورد طرد قرار می گیرند. در اینجاست که کودک دچار اغتشاش و تعارض در نقش جنسیتی خود می شود، زیرا بین آنچه مورد توجه و تشویق مادر است و آنچه همسالان می پسندند تفاوت وجود دارد. چنانچه کودکی از نظر عاطفی و آموزشی شدیدا به مادرش متکی باشد، ممکن است نقشهای مردانه را کسب نکند. با این حال ، حفظ ثبات و همسانی در رفتار براساس یک معیار درونی از صفات مردانه و زنانه برای یک پسر فاقد پدر ممکن است بسیار مشکل باشد و منجر به اضطراب در وی می شود. مراقبت های افراطی مادر نگران مراقبت افراطی مادر یکی از پیامدهای محرومیت از پدر است. در خانواده هایی که مراقبت و حمایت بیش از اندازه مادر وجود دارد، پدر عموما نقش منفعل و بدون کارآیی دارد. چنانچه پدر وجود نداشته باشد، اغلب احتمال ایجاد یک نوع الگوی مراقبت افراطی از سوی مادر افزایش می یابد. در این میان سن کودک در هنگام شروع غیبت پدر یک عامل اساسی است. پسری که هنگام نوزادی یا سالهای اول کودکی به هر دلیلی از نعمت پدر محروم می شود، احتمال بیشتری دارد که از سوی مادرش مورد مراقبت و مواظبت افراطی قرار گیرد. اما چنانچه محرومیت از پدر زمانی شروع شود که سن پسر بالاتر است ، ممکن است انتظار داشته باشد بسیاری از امور و مسوولیت هایی را که قبلا پدر انجام می داده است ، پسر برعهده گیرد. محرومیت از پدر طی دوره هایی از رشد ممکن است کودک را مستعد وابسته شدن بیش از حد کند. با مطالعه کودکان کلاس اول مشخص شده است بیشتر کودکانی که از سوی معلمانشان به عنوان افراد بیش از حد وابسته ارزیابی می شوند، از خانواده هایی هستند که در آنها محرومیت از پدر وجود داشته است. در این مطالعه از میان هر ۲۰کودک بیش از حد وابسته ۱۳نفرشان مربوط به خانواده هایی بوده اند که در طول ۳سال اول زندگی این محرومیت را داشته اند. بسیاری از پسران کوچکی که در عروسک بازی نقش دخترانه به خود می گیرند مادرانی داشته اند که فعالیت آنان را در خارج از خانه محدود می کنند و در مقایسه با دیگر مادران رفتارهای استقلال طلبانه و مردانه کودکشان را کمتر تشویق می کنند. بسیاری از پاسخهای غیرمعمول مادران فاقد شوهر نشان می دهد که آنان می ترسند کودکانشان از نظر جسمانی آسیب ببینند یا وقتی بزرگتر شدند نتوانند آنها را کنترل کنند. -
ارتباط و تأثیر آن بر سلامت خانواده
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
ارتباط و تأثیر آن بر سلامت خانواده ارتباط و تأثیر آن بر سلامت خانواده● مقدّمه آماده ساختن افراد برای ایفای نقش ها و مسئولیت های خانوادگی امر تازه ای نیست. از آن رو که انسان ها درباره رشد بشر و زندگی خانوادگی دانش درونی ندارند، باید آن را از جایی بیاموزند. این یادگیری ها نه تنها می توانند از بروز آسیب های درون خانواده پیش گیری کنند، بلکه ممکن است سبب ارتقای کیفیت زندگی خانوادگی شوند. بعضی از این انتقالات دانش تجربی طی رویدادهای طبیعی مانند بلوغ یا طی مراسم و آیین ها رخ می دهند، اما اغلب آن ها به شکل غیررسمی در سطح خانواده آموزش داده می شوند. برای مثال، اعضای خانواده مشارکت و نظارت در فعالیت ها و تعاملات خانواده را به گونه ای غیرمستقیم آموزش می دهند. در جوامع نسبتاً ساده و ابتدایی، خانواده قادر به آموزش اعضا در جهت انطباق آن ها با تغییرات جدید بود، ولی در جوامع پیشرفته و صنعتی، به دلیل تغییرات سریع، پیشرفت فنّاوری و تغییر نقش ها، آموزش های نسل گذشته ضمن اینکه به آسانی امکانپذیر نیستند، کافی و مناسب نیز نمی باشند. این تغییرات اجتماعی سریع و عدم انطباق دانش و مهارت های لازم می توانند سبب فشار بر افراد خانواده گردیده، در نتیجه، موجب گسستگی و یا مشکلات دیگر شوند. به عقیده کرکندال (Kirkendull (به موازات صنعتی شدن و ستری شدن جوامع، مشکلات شخصی خانواده ها مانند طلاق، مشاجره و اختلاف نظر بین والدین و فرزندان و یا تغییر در نقش های زناشویی و خانوادگی افزایش می یابند و درست به همین دلیل، تلاش در جهت تقویت هرچه بیشتر نهاد خانواده از سوی مؤسسات کاملا مشهود است. با گذشت زمان، این تلاش ها منسجم تر شده و به پی ریزی حرکت هایی انجامیده اند که از جمله آن ها می توان به آموزش زندگی خانواده۱و برنامه غنی سازی ازدواج۲ ● بیان مسئله «ازدواج» یکی از مهم ترین حوادثی است که در زندگی هر آدمی رخ می دهد و به قدمت تاریخ و حتی ماقبل آن است. ازدواج در کنار تولّد و مرگ، یکی از سه حادثه مهم زندگی است که در میان این سه، تنها وقوع ازدواج است که در آن امکان انتخاب وجود دارد. انسان ها می توانند تصمیم بگیرند با چه کسی و چه موقع ازدواج کنند و بنابراین، پدیده ازدواج در زندگی انسان نقش اصلی ایفا می کند.۴ این رویداد معمولا در زمان ها و مکان های گوناگون با دوران جوانی مصادف بوده و عنصر اساسی آن احساس صمیمیت و نیاز به ایجاد یک رابطه صمیمی با جنس مخالف است. شاید به همین دلیل است که اریکسون Erick-Erickson دوره جوانی را با ویژگی «صمیمیت» در برابر انزوا مشخص کرده است. اگر شخصی به دلایلی چنین نیازی احساس نکند و یا در ایجاد رابطه صمیمانه توانایی لازم را نداشته باشد، به سختی می تواند سازگاری زناشویی و در نهایت، سلامت خانواده را به دست آورد. خانواده با ازدواج دو نفر شروع می شود و به تدریج، با تولّد فرزندان گسترش می یابد. بنابراین، اساس کارکردهای خانواده با نحوه سازگاری زوج ها شکل می گیرد. سازگاری زوج ها نه تنها بر میزان رضایتمندی و احساس خوش بختی آن ها اثر می گذارد و پریشانی های زناشویی را کاهش می دهد، بلکه جوّ مناسبی برای رشد فرزندان به وجود می آورد. با توجه به اهمیت سازگاری زناشویی در سلامت افراد خانواده و در نهایت، تعادل خانواده و جامعه، بشر از دیرباز با این سؤال مواجه بوده است که «چرا زوجین دچار ناسازگاری می شوند؟» در پاسخ به سؤال مزبور، رویکردهای متفاوتی مطرح شده اند که در این میان، رویکرد «شناختی ـ رفتاری» در قالب الگوی «رفتاری ـ ارتباطی» از اهمیت خاصی برخوردار است. این الگو رفتار همسر را همیشه در زمینه رابطه ای آن مورد ارزیابی قرار می دهد، و این به معنای انکار فرایند فردی نیست، بلکه تأکید بر فرایند تعاملی است. رفتار یک همسر در خلأ رخ نمی دهد، بلکه در رابطه با موضوعات، افراد و رویدادهای دیگر اتفاق می افتد. الگوی «رفتاری ـ ارتباطی» اساساً براصول تغییر رابطه به طور کلی و آموزش مهارت های ارتباطی به طور ویژه تمرکز دارد.۵ ● اهمیت و ضرورت مسئله زندگی انسان از مراحل و چرخه های متفاوتی تشکیل شده است که یکی از پیچیده ترین و دشوارترین مراحل آن «ازدواج» و تشکیل خانواده است. ازدواج رابطه ای انسانی، پیچیده، ظریف و پویاست که از ویژگی های خاصی برخوردار می باشد. توجه به کانون خانواده، محیط سالم و سازنده، روابط گرم و تعاملات میان فردی صمیمی که می توانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردند، از جمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب می شوند. شواهد فراوانی گویای آن هستند که زوج ها در جامعه امروزی، برای برقراری ارتباط و حفظ روابط صمیمانه و دوستانه، با مشکلات فراوانی مواجهند. در حقیقت، معضل «پریشانی زناشویی» بیش از هر طبقه تشخیصی روان پزشکی دیگر، دلیل مراجعه به مراکز بهداشت روانی است.۶ ناسازگاری پس از ازدواج نه تنها بر کنش های روانی ـ اجتماعی زن و شوهر، بلکه بر رشد و تحوّل کودکان و نوجوانان آن خانواده نیز آثار سوئی بر جای می گذارد، به گونه ای که ۳۹ درصد نوجوانان بزه کار «کانون اصلاح و تربیت ایران» متعلّق به خانواده های از هم گسیخته بوده اند.۷ برخی از پژوهشگران سابقه از هم پاشیدگی و ناسازگاری زناشویی والدین را در سازگاری زناشویی فرزندان آن ها مؤثر دانسته اند.۸ با وجود این مشکلات، جامعه ما از بی اطلاعی از یک برنامه منظم و نداشتن الگوی آموزشی مناسب برای زوج ها رنج می برد. هرچند آموزش خانواده طی سال های متمادی از سوی سازمان های گوناگونی همچون آموزش و پرورش شروع شده، اما با وجود تأثیر نسبی این آموزش ها چند محدودیت عمده در این زمینه وجود دارند: اولا، آموزش ها بیشتر بر نقش های والدین، بخصوص درباره نحوه ارتباط با فرزندان و همچنین هماهنگی با مدرسه تمرکز دارد و آموزش زوج ها از نظر سازگاری با یکدیگر مورد غفلت قرار گرفته است، در حالی که مقدّمه هر نوع تربیت درست در خانواده، هماهنگی سازگاری زوجین است. ثانیاً، این آموزش ها از نظام هماهنگی پی روی نمی کنند و چه بسا تحت تأثیر افکار طرّاحان و آموزش دهندگان بوده اند. ثالثاً، این آموزش ها بیشتر به انتقال اطلاعات و دانش پرداخته و در سطح تغییر نگرش و رفتار، کمتر کارساز بوده اند. ● تعاریف «ارتباط» «ارتباط» معانی متفاوتی نزد اشخاص گوناگون دارد. محققان غربی، که پایه گذاران دیدگاه های جدید و روش ها و فنون ارتباطی موجود هستند، در این باره بر این عقیده اند که کلمه ارتباطات([ix])در زبان لاتین، به معنای « To makecommon» یا عمومی کردن و به عبارت دیگر، در معرض عموم قرار دادن است. این بدین معناست که مفهومی که از درون فردی برخاسته، به میان دیگران راه یافته و به دیگران انتقال یافته است. پس در اصل، اعتقاد بر این است که ارتباطات، برخی از مفاهیم و تفکرات و معانی و یا به عبارت دیگر، پیام ها را به دیگران و یا میان عموم گسترش می دهند. تعاریف جدیدتر، آن را «انتقال مفاهیم» و یا «انتقال معانی» و نیز «انتقال و یا تبادل پیام ها» می دانند. ارتباطات به گونه ای وسیع و گسترده، به «تجارب» نیز تعریف شده اند.۱۰ وود (Wood) در تعریف «ارتباط» می نویسد: «ارتباطات میان فردی یک تعامل گزینشی نظام مند منحصر به فرد و رو به پیشرفت است که سازنده شناخت طرفین از یکدیگر است و موجب خلق معانی مشترک در بین آن ها می شود.»۱۱ جاسبی در تعریف «ارتباط» می گوید: «ارتباط عبارت است از: انتقال اطلاعات از یک منبع به منبع دیگر و درک آن توسط آن منبع، و چهار عامل در این عمل نقش فعال دارند که عبارتند از: فرستنده، دریافت کننده، مجاری ارتباط، و نمادها.»۱۲ میرکمالی در تعریف «ارتباط» می نویسد: «ارتباط فرایندی است اجتماعی که به وسیله آن، اطلاعات، افکار، عقاید و احساسات یک فرد یاگروه یا زبان یا رفتار مشترک به طرف دیگر انتقال داده می شود تا سبب تفاهم، هماهنگی و ادراک یا رفتار واحد بین گیرنده و فرستنده شوند.»۱۳ شاید بتوان «ارتباط» را در کلی ترین معنای خود، فرایندی که مستلزم انتقال اطلاعات از یک فرستنده به گیرنده است، تعریف کرد. بنابراین، هر ارتباطی مستلزم عناصر ذیل است: ▪ فرستنده یا منبعی که عمل رمزگردانی را موجب می شود; ▪ پیام مورد انتقال; ▪ مجرای خاص; ▪ دریافت کننده یا رمزگشا.۱۴ ● الگوهای ارتباطی طی سال ها تحقیق در زمینه ارتباط میان فردی، الگوهای متعددی ارائه شده اند که نشانگر ماهیت و نحوه عمل ارتباطات می باشند. الگوهای اولیه بسیار ساده بودند، اما به تدریج، الگوهای پیچیده تر و کامل تری جایگزین آن ها شده اند: ▪ الگوهای خطی هارولد لسول (Harold Laswell) در سال ۱۹۴۸ اولین الگوی ارتباطات را ارائه داد. بر اساس الگوی لسول، ارتباط یک الگوی خطی و یک طرفه است که در آن، یک نفر بر دیگری تأثیر می گذارد. لسول برای ترسیم دیدگاهش، از نمودار استفاده نمی کرد. الگوی شفاهی او شامل پنج پرسش بود که مجموعه کنش هایی را توصیف می کردند که ارتباط را تشکیل می دهند: (۱) چه کسی؟ (۲) چه می گوید؟ (۳) در چه مجرایی؟ (۴) به چه کسی؟ (۵) با چه تأثیری؟۱۵ یک سال بعد، کلود شنون (Claude shanon) و وارن ویور (Warren weaver) الگوی لسول را اصلاح کردند و الگویی ارائه کردند که در آن، ارتباط عبارت بود از: انتقال جریان اطلاعات از منبع به مقصد. آن ها در الگوی خود، «پارازیت» را به الگوی لسول افزودند. «پارازیت» به چیزی اطلاق می شود که مانع از انتقال و جریان یافتن اطلاعات از منبع به مقصد می گردد. اگرچه الگوهای لسول و شنون و ویور برای شروع معرفی ماهیت ارتباطات میان فردی خوب و مفید بودند، اما این الگوهای خطی ضعف های جدّی داشتند: اولا، آن ها ارتباط را یک جریان یک طرفه از سوی فرستنده به گیرنده نشان می دادند; به این صورت که شنوندگان فقط گوش می دهند و هرگز پیامی نمی فرستند; سخنگوها نیز فقط سخن می گویند و هرگز شنونده نیستند و پیامی از شنونده دریافت نمی کنند. دومین ضعف الگوهای خطی در این بود که شنوندگان منفعلانه پیام های فرستنده را جذب می کردند و پاسخی نمی دادند. در این الگو، شنوندگان شرکت کنندگان فعّال ارتباط میان فردی نبودند. اما روشن است که جریان و فرایند ارتباط چنین نیست; زیرا شنوندگان بر سخن گویان تأثیر می گذارند; همان گونه که رفتار و گفتار ما بر نحوه ارتباط مؤثرند. سومین ضعف الگوی خطی این بود که ارتباط را یک رشته از کنش ها جلوه می داد که در آن، یک مرحله «گوش دادن» به دنبال مرحله قبلی «صحبت کردن» می آمد. اما در واقع، ارتباط یک فرایند پویاست که در آن، مجموعه ای از تعاملات به صورت همزمان اتفاق می افتند. در ارتباطات میان فردی، تمام شرکت کنندگان هر لحظه در حال ارسال و دریافت پیام و منطبق شدن با یکدیگرند.۱۶ ▪ الگوهای تعاملی این الگوها ارتباط را فرایندی می دانند که در آن شنوندگان نیز متقابلا برای سخن گویان پیام می فرستند. «بازخورد» یا پاسخ دهی به پیام ویژگی اصلی الگوهای تعاملی است. بازخورد می تواند کلامی، غیرکلامی، عمدی یا غیرعمدی باشد. مشهورترین الگوی تعاملی توسط ویلبر شرام (Wilburschramm) مطرح شد که می گفت: پیام دهندگان پیام را در درون میدان شخصی تجربه خود، خلق و تفسیر می کنند. هرقدر میدان تجربه پیام دهندگان همپوشی بیشتری داشته باشد، طرفین منظور یکدیگر را بهتر می فهمند. با در نظر گرفتن عامل میدان های تجربه در الگوی تعاملی، می توانیم بفهمیم که چرا سوء تعبیرها پیش می آیند. شرام با مبحث میدان های تجربی و بازخورد، الگویی ارائه داد که در آن ارتباط یک فرایند تعاملی محسوب می شود; فرایندی تعاملی که فرستنده و گیرنده مشارکتی فعّال داشتند.۱۷ اگرچه الگوهای تعاملی از الگوهای خطی پیشرفته تر بودند، اما پویایی ارتباطات انسانی را به خوبی و به طور کامل پوشش نمی دادند. این الگو دارای ضعف هایی بود; زیرا یک نفر با دیگری ارتباط برقرار می کند، پس او به نفر اول بازخورد می دهد. در این دیدگاه، توجهی به این نکته نشده است که انسان ها به طور همزمان با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، نه به طور نوبتی. همچنین در این الگو یک نفر فرستنده است و یک نفر گیرنده، اما در واقع، هر کسی که درگیر ارتباط است، هم فرستنده پیام است و هم گیرنده پیام.۱۸▪ الگوهای تبادلی الگوی تبادلی الگویی دقیق و روشن است و شامل عامل زمان و سایر جنبه های ارتباط مثل پیام ها، پارازیت و میدان های تجربه می شود که ثابت نیستند و در طول زمان تغییر می کنند. الگوی تبادلی نه تنها ضعف های الگوهای قبلی را ندارد، بلکه دارای نقاط قوّت زیادی هم هست. در این الگو، بیان می شود که در ارتباطات میان فردی، همیشه پارازیت وجود دارد. در الگوی تبادلی، بر این نکته تأکید می شود که ارتباطات میان فردی یک فرایند دائم التغییر است. در الگوی تبادلی، طرفین ارتباط لحظه ای پیام می فرستند و لحظه ای پیام می گیرند یا هر دو عمل را به طور همزمان انجام می دهند. در این الگو، نه کسی «فرستنده» و نه کسی «گیرنده» است; چرا که هر دو نفر پیام دهندگانی هستند که به یک اندازه در فرایند ارتباط شرکت می کنند و غالباً شرکت آن ها خودانگیخته و همزمان است. به دلیل آنکه پیام دهندگان پیوسته بر یکدیگر تأثیر می گذارند، ارتباطات میان فردی با الزام شدید اخلاقی پیوند می خورند. رفتارهای کلامی و غیرکلامی ما می توانند موجب تقویت یا تضعیف روحیه دیگران شوند; همان گونه که رفتارهای کلامی و غیرکلامی آنان می توانند چنین حالاتی در ما ایجاد کنند.۱۹ ● ارتباط کلامی و غیرکلامی دنیای انسان ها، دنیای کلمات و معانی است. همان گونه که یک بافنده با تنیدن تارها و پودها در یکدیگر پارچه می بافد، انسان نیز با تنیدن کلمات در یکدیگر، به زندگی خویش معنا می بخشد. انسان از کلمات برای بیان خویش و معنا بخشیدن به زندگی و فعالیت هایش استفاده می کند. کلمات از آن رو که وسایلی برای انتقال اطلاعات و خلق پیام ها هستند، کار مهمی انجام می دهند، ولی خود کلمات اطلاعاتی نیستند که ما انتقال می دهیم. کلمات تنها تصور اشیا و رفتارها هستند; همان گونه که ما اطلاعاتی برای ایجاد یک پیام کنار هم قرار می دهیم، لغات را برای ایجاد پیام های پیچیده تر کنار هم می گذاریم، کلمات به عنوان رسانه هایی برای تبدیل اطلاعات به پیام ها، بر روی خود پیام نیز اثر می گذارند. کنار هم قرار دادن کلمات امری اتفاقی نیست، نظام زبانی شامل یک منطق ترتیب است که وقتی دنبال شود، باعث انتقال اقتصادی و مؤثر پیام های بشری می شود.۲۰ ما در زندگی روزمرّه خود، نه فقط از زبان به عنوان وسیله تعامل اجتماعی سود می جوییم، بلکه به نظر می رسد تنها در صورتی می توانیم زبان را بیاموزیم که ابتدا نحوه تعامل را یاد بگیریم.۲۱ ● پیام های غیرکلامی پیام های غیرکلامی را به چهار طریق می توان توصیف نمود: ▪ حرکات بدن; ▪ کیفیت صدا و اصوات غیرکلامی; ▪ استفاده از فضای اجتماعی و شخصی; ▪ استفاده از لباس و سایر وسایل شخصی برای انتقال یک تصویر شخصی. برنارد گونتر (Bernard Gunther («ارتباط غیرکلامی» را بدین گونه شرح می دهد: ▪ دست دادن; ▪ وضعیت; ▪ حالت صورت; ▪ ظاهر; ۵ ▪ تُن صدا; ▪ انواع آرایش; ▪ لباس ها; ▪ حالت چشم ها; ▪ لبخند; ▪ فاصله دو طرف نسبت به یکدیگر; ▪ نفس کشیدن با اعتماد; ▪ چگونگی گوش دادن; ▪ روش حرکت; ▪ حالت ایستادن; ▪ نحوه لمس کردن دیگران.۲۲ عدم هماهنگی پیام های کلامی و غیرکلامی نیز می تواند مانع ارتباط روشن و مؤثر بین افراد شود. متأسفانه ما بسیاری از اوقات پیام های متعارض و دو سطحی می فرستیم; مانند زمانی که به یاری زبان، کلامی را ارسال می کنیم و همزمان با حرکات بدن یا چهره، پیامی مخالف آن می فرستیم.۲۳ ویرجینا ستیر (Satir ) معتقد است که پیام های متعارض یا دوسطحی زمانی به وجود می آیند که شخص از یکی از این نظرها برخوردار باشد: ▪ سطح ارزش خود را پایین می گیرد و احساس می کند که آدم بدی است; زیرا این گونه احساس می کند. ▪ از لطمه زدن به احساسات دیگران در خود احساس ترس می کند. ▪ از معامله به مثل و واکنش متقابل دیگران می ترسد. ▪ از قطع روابط بیم دارد. ▪ علاقه به تحمیل ندارد. ▪ اهمیتی به خود یا به کسی که در جهت مقابل او قرار دارد، نمی دهد.۲۴ از نظر ستیر، پنج ویژگی عمده بر اثربخشی ارتباطات میان فردی تأثیر می گذارند: ▪ گشودگی; ▪ همدلی; ▪ حمایتگری; ▪ مثبت گرایی; ▪ تساوی. ویژگیهای فرستنده مؤثر: ▪ به طور قاطعانه موضوع را بیان می کند. ▪ در یک نوبت مطلب را به طور واضح و روشن بیان می کند. ▪ برای دریافت بازخورد پرسش می کند. ▪ پذیرنده بازخورد است. ویژگی های گیرنده مؤثر: ▪ گوش دادن فعّال: «گوش دادن مؤثر و فعّال» بدین معناست که روی فرد و تعاملات توجه کامل متمرکز می شود تا پیش داوری در معنا و مقصود پیام صورت نگیرد. ▪ بازخورد: دومین ویژگی مهم گیرنده مؤثر بازخورد یا اطلاعات برگشتی به فرستنده است. گوردن (Gordon (مجموعه ای از مهارت های ارتباطی را به شرح ذیل بیان می کند: ▪ برای موفقیت در ارتباط، خود را به جای دیگران بگذارید; نظرات دیگران را درک نمایید و به عقاید آن ها احترام بگذارید.۲۵ ▪ چارچوپ مرجع دیگران را دریابید. چارچوب مرجع عبارت است از: مجموعه ای از پیش زمینه ها، تجارب قبلی و باورهای ما. ▪ به حرف های دیگران گوش فرا داده، به خواسته های واقعی آن ها پی ببرید. ▪ دید مثبت داشته باشید و منفی بافی نکنید. ▪ نیازها، خواسته ها و نگرانی های خود را مشخص کنید. ▪ در جستوجوی نقاط اشتراک باشید. ▪ به دیگران نیز اختیاراتی بدهید و انعطاف پذیر باشید. ▪ با همکاری یکدیگر به حل مشکلات بپردازید. ▪ احترام متقابل را حفظ کنید. ▪ اطلاعات مفید بدهید و اطلاعات مفید دریافت کنید. درانا (Durana (مجموعه ای از مهارت های ارتباطی درباره زوجین را بیان می دارد: برای کسی که حرف می زند:برای کسی که شنونده است: ▪ خلاصه حرف بزنید.۱. با علاقه گوش دهید. ▪ درباره موضوع مشخصی حرف بزنید.۲. سعی کنید معانی سخنان همسرتان را درک کنید. ▪ از توهین، سرزنش و یا تهمت زدن اجتناب کنید.۳. موضع تدافعی به خود نگیرید. ▪ مطلق گرایی نکنید.۴. بهانه سازی نکنید، ولی دلایل رفتارتان را ذکر کنید. ▪ جنبه های مثبت را در نظر بگیرید.۵. انگیزه های همسرتان را تحلیل نکنید. ▪ برچسب نزنید.۶. به نکات مورد توافق و اختلاف توجه نمایید.۲۶ ▪ خودافشایی (Self- Disclosure): نشان دادن صریح و محترمانه این موضوع که من که هستم و در چه موقعیتی قرار دارم و دوست دارم چطور با من رفتار شود، نشان دهنده قاطعیت در روابط است و محور آن توانایی افشای افکار، احساسات، علایق، تجارب و دیدگاه های خود به دیگران است. هرقدر دو طرف بیشتر رابطه خود را برای دیگری به شکل مناسبی افشا کنند، هم کدورت ها در رابطه زودتر از بین می رود و هم سوء تفاهم ها مرتفع می گردند. در مقابل، عدم افشای خود ممکن است علاقه نداشتن به ارتباط و یا ناراحتی از آن تلقّی شود.۲۷ مارکمن و همکاران او، که احتمالا علاقه مندترین پژوهشگران درباره خود فاش سازی هستند، معتقدند که خودفاش سازی از ویژگی های بسیار بااهمیت کارکرد روانی خوب به شمار می آید و در حکم نشانه سلامت شخصی و ابزاری برای کسب شخصیت سالم است. هندریک (Hendrick) اظهار می دارد که خودافشایی وسیله ای برای بهبود روابط زناشویی است. خودافشایی فاش کردن کلامی و غیرکلامی برخی از جنبه های خود ما هستند که دیگران بدون کمک ما نمی توانند به وجود آن ها پی ببرند یا آن ها را بفهمند. وی معتقد است که اگر عوامل رابطه ای خودافشایی را تحت تأثیر قرار دهند، آن هم به نوبه خود می تواند بر این عوامل اثر بگذارد. همچنین او معتقد است: همسرانی که برای یکدیگر خود را بیشتر فاش می سازند، از ازدواج خود رضایت بیشتری دارند. اینکه زوج ها روابطشان را چگونه تعریف می کنند (سطحی یا صمیمی، پایدار یا غیرقابل پیش بینی)، می تواند خودافشایی را تحت تأثیر قرار دهد. برای مثال، در یک رابطه پایدار و صمیمی، در مقایسه با یک رابطه سطحی و غیرقابل پیش بینی، خودافشایی عمیق تری صورت می پذیرد. زمان یا مدت رابطه نیز مهم است. خودافشایی نوعاً و در طول زمان، به صورت تدریجی رشد می کند، اگرچه گاهی رابطه ها سریع رخ می دهند و خودافشایی با سرعت رشد می کند. خودافشایی با جنسیت نیز رابطه دارد. یکی از مؤثرترین عوامل در خودافشایی، جنسیت است. تحقیقات متعدد نشان داده اند که زنان در مقایسه با مردان خودافشایی بیشتری دارند.۲۸ در دوران رشد، خودافشایی بیشتر بخشی از زندگی زنان است تا مردان. برای مثال، به طور زیستی پذیرفته شده است که دختر بچه ها گریه می کنند و سپس درباره ناراحتی هایشان صحبت می کنند، در حالی که پسر بچه ها صبور و آرام هستند. به دلیل اینکه خودافشایی بیشتر بخشی از رشد دختران است تا پسران. از این رو، زنان در مقایسه با مردان بیشتر اجازه دارند درباره مسائل شخصی خودافشایی کنند و مردان عملا کمتر خودافشایی می کنند و علاقه دارند مسائلشان را در درون خود نگه دارند، در حالی که زنان ارزش زیادی برای خودافشایی قایلند و برای تکمیل رفتار رابطه ای مثبت، خودافشایی بیشتری را انتظار دارند.۲۹ بک (Beck) انواع خطاهای شناختی که مناسبات و روابط زن و شوهری را تیره می سازند، به شرح ذیل بیان می دارد: ▪ گسسته بینی: اشخاص با این خصوصیات، امور را مطابق میل خود نگاه می کنند و آنچه را نمی خواهند، نمی بینند. ▪ تجربه های انتخابی: در ارتباط با گسسته بینی، شرایطی وجود دارند که شخص یک عادت یا یک حادثه را از یک مضمون وسیع انتخاب کرده، به استناد آن، اشتباه نتیجه گیری می کند. ▪ استنباط مستبدانه: گاه شدت انحراف به قدری زیاد است که افراد بدون هرگونه دلیل موجّه نتیجه گیری های اشتباه می کنند. ▪ تعمیم مبالغه آمیز: استفاده از کلماتی همچون «هرگز، همیشه، همه، هر و هیچ کدام» مبالغه آمیز است. اثر تعمیم مبالغه آمیز و مطلق گویی در ازدواج های ناموفق، می تواند زیاد باشد. ▪ تفکر قطبی شده: تفکر قطبی شده «همه یا هیچ» حتی در میان زوج هایی که زندگی خوش بختی دارند زیاد به چشم می خورد. در ذهنیت افراد با این طرز تلقّی، همه امور به دو دسته تقسیم می شوند: خوب یا بد، سیاه یا سفید، ممکن یا غیرممکن، مطلوب یا غیرمطلوب. ▪ درشت نمایی: تمایل به مبالغه، گرفتن کیفیت های خوب یا بد دیگران و مصیبت آمیز جلوه دادن بیش از اندازه نتایج و عواقب حوادث، از مصادیق درشت نماییاند. ▪ توضیحات انحرافی: در ازدواج های ناموفق، زن و شوهری که در جستوجوی یافتن دلایل دل سردی و دل تنگی در زندگی زناشویی خود هستند، به ناچار برخی از انگیزه های منفی و حتی بدخواهانه و یا ویژگی های شخصیتی همسر خود را زمینه ساز اصلی گرفتاری قلمداد می کنند. ▪ شخصی سازی: بسیاری از افراد از روی عادت، رفتار دیگران را متوجه شخص خود می دانند.۳۰● تفاوت های جنسیتی در ارتباط تانن (Tannen (در مورد تفاوت بین شیوه های ارتباط برقرار کردن زنان و مردان موارد ذیل را بیان می دارد: زنان گفتوگو را به عنوان یک وسیله برای ایجاد صمیمیت می بینند، در حالی که مردان آن را به عنوان یک فرصت برای اثبات پایگاهشان و رقابت بر شرکای محاورهای خود می دانند. زنان حفظ و تداوم گفتوگو را ضروری و مهم می دانند و به همین دلیل، با سکوت نمودن تا پایان صحبت دیگران و تشویق نمودن آن ها به ادامه صحبت و پرسیدن سؤالات، به گفتوگو ادامه می دهند. از سوی دیگر، مردان چنین حمایت هایی را وسایلی ضعیف و سست می دانند و ترجیح می دهند تاکتیک های قوی تری را مانند اظهارنظر کردن و قطع کردن صحبت های دیگران به کار ببرند.۳۱ الگوهای جنسیتی مربوط به تصمیم گیری و حل مشکل از دیدگاه های وسیع تری درباره هدف ارتباط سرچشمه می گیرند. زنان در تصمیم گیری ها به دنبال توافق و اتفاق نظر هستند; زیرا هدف اولیه آن ها حفظ پیوند عاطفی بین شرکا می باشد، ولی مردان به منظور تصمیم گیری سریع تر و کسب نتایج تعیین کننده و سرنوشت ساز، از فرد قدرتمندی کمک می گیرند. در پاسخ به نیازها، علایق و مشکلات یکدیگر، مردان احتمالا بیشتر راه حل ها یا عمل های ممکن را پیشنهاد می کنند، در حالی که زنان احتمالا بیشتر با سهیم شدن در احساسات و تجربیاتی مشابه، همدردی و دلسوزی را ابراز می دارند و بدین سان، صمیمیتی را که هدف آن ها از ارتباط و گفتوگوهاست، ایجاد می نمایند. جان گری (John Gary) معتقد است که نیازها و خواسته های اصلی زن و مرد متفاوتند و این خواسته ها و نیازها را به صورت ذیل متمایز می سازند. (منظور از «متمایزسازی» آن است که خواسته ها و نیازهای مزبور برای هر یک مهم ترین می باشد.) ▪ زن به توجه، و مرد به اعتماد نیاز دارد. ▪ زن به درک، و مرد به پذیرش نیاز دارد. ▪ زن به احترام، و مرد به قدردانی نیاز دارد. ▪ زن به صمیمیت، و مرد به تحسین نیاز دارد. ▪ زن به اعتبار، و مرد به تأیید نیاز دارد. ▪ زن به اطمینان خاطر، و مرد به تشویق نیاز دارد.۳۲ ● سازگاری زناشویی و مهارت های ارتباطی فیس لوگلو (Fisloglu) اظهار می دارد: سازگاری زناشویی در برگیرنده عوامل پیچیده ای همچون میزان تعارض و سهیم شدن در فعالیت ها، خوشحالیوموفقیت در زندگی زناشویی است.۳۳ لی مسترز (Lemasters) آن را به عنوان ظرفیت انطباق و توانایی حل مسئله تعریف می کند.۳۴ اسپانیر (Spanier) توضیح می دهد که سازگاری زناشویی به عنوان یک پیوستار و تغییر در فرایند این پیوستار است. مشکلات زناشویی، که در پیوستار سازگاری زناشویی پس و پیش می روند، به عنوان انعکاسی از عناصر تعاملی تجربه انسانی به حساب می آیند. کیفیت رابطه زناشویی خاصیت دونفری دارد و چیزی نیست که اشخاص بتوانند آن را از یک ازدواج به ازدواج دیگر منتقل کنند.۳۵ شعاری نژاد ویژگی های زوجین سازگار را به شرح ذیل بیان می کند: ▪ زنوشوهر با رابطه ای که دارند، خودرا خوشبخت می دانند. ▪ ارضای کامل نیازهای جسمانی و عاطفی انجام می گیرد. ▪ هریک از همسران زندگی همسرش را بارور می گرداند. ▪ محیط زناشویی شخصیت هر کدام از زن و شوهر را ارزشمند می گرداند و به هر یک امکان می دهد و کمک می کند که به عنوان یک شخص، استعدادهای ذاتی خود را شکوفا سازد و تحقق بخشد. ▪ پشتیبانی متقابل دارند. هریک از زن و شوهر «من» دیگری را تهدید نمی کند و از بودن با همدیگر احساس آرامش می کنند. ▪ نسبت به یکدیگر درک و قبول متقابل دارند. ▪ رابطه زن و شوهر به شکل های ذیل منعکس می شود: مراقبت، توجه به رفاه و خوش بختی یکدیگر، احترام متقابل، و احساس مسئولیت اختیاری نسبت به نیازهای یکدیگر.۳۶ ● نقش شناخت در ارتباطات زناشویی در سال های اخیر، در زمینه ارزیابی شناخت در رابطه زناشویی، بیشتر بر اسنادها،۳۷فرضیات ۳۸و معیارها۳۹تأکید بوده است. اپستین و باکوم (Epstien & Bacom) معتقدند که دست کم پنج متغیّر شناختی برای فهم کارکرد رابطه زناشویی باید مورد بررسی قرار گیرند: ▪ ادراک انتخابی: فرایند ادراکی توجه اختصاصی فرد به جنبه هایی از رفتار همسرش زیربنای تمامی فرایندهای شناختی فرد است; زیرا اطلاعات اولیه لازم برای بررسی و ارزیابی شناختی را فراهم می کند. ▪ اسنادها: هر فردی به دنبال این است که توصیفی برای رفتار یا رویدادی که در رابطه زناشویی اتفاق می افتد، بیابد. بنابراین، هر رفتار یا رویدادی را به موضوعی نسبت می دهد. ▪ انتظارات: همسران نه فقط به دنبال نسبت دادن رویدادها هستند، بلکه سعی دارند رویدادهایی را پیش بینی کنند که در رابطه زناشویی اتفاق خواهند افتاد. این انتظارات بر پاسخ های رفتاری و هیجانی فرد تأثیر می گذارند. همچنین بر فرضیات و باورهای همسران نیز تأثیرگذار هستند و از آن ها تأثیر می پذیرند. ▪ فرضیات: باورهای همسران درباره خصوصیات رابطه و چگونگی رفتار همسر در رابطه را شامل می شود. ویژگی های رابطه بر پایه «تجربیات گذشته» فرد شکل می گیرد. فرضیات فرد باورهایی را شامل می شوند که تعیین کننده چگونه بودن رابطه در واقعیت است و تأکیدی بر الزام ها و بایدها ندارد. ▪ معیارها: معیارهای فرد باورهایی را شامل می شود که در جهت تعیین ویژگی هایی است که همسر و رابطه زناشویی باید داشته باشند، بنابراین، فرضیاتی هستند در مورد اینکه این ویژگی ها چگونه باید باشند.۴۰ اپستین به این مطلب اشاره دارد که زوج درمانگران بسیاری از مشکلات از جمله افسردگی و وابستگی به دارو یا الکل را درمان می کنند، در حالی که بر تعامل بین فردی تأکید دارند; زیرا ریشه این گونه مشکلات را در تعامل زوج ها می دانند. بر اساس اهمیت پویایی تعامل بین زوج ها، درمانگران توجه بسیاری به مسائل ذیل دارند: ▪ کمبود مهارت های ارتباطی زوج; ▪ شیوه های نامتناسب در بیان هیجانات مثبت و منفی; ▪ تعارض بین ارزش های زوج; ▪ تعارض نقش; ▪ کوشش های کسب قدرت; ▪ مشکلات مالی; ▪ شیوه های آموزشی بی تأثیر در تربیت کودکان; ▪ مشکلات جنسی; ▪ تعارض در رابطه با بستگان دور و نزدیک; ▪ تصمیم گیری بی اثر در حل مسائل; ▪ مشکلاتی که در زمینه مرزها و حریم های شخصی ایجاد می شوند. اگرچه هر زوج مشکلات خود را با در نظر گرفتن رفتار نامطلوب زوج دیگر گزارش می کند، ولی ریشه تعارض آن ها در آن نیست و زوج درمانگران سعی می کنند تا سهم عوامل بین فردی ایجادکننده رفتارهای مشکل زا را تعیین نمایند. در رویکرد شناختی ـ رفتاری، تأکید بر تعامل زوج در شناخت های بین فردی است; زیرا ریشه تمامی مشکلات در تأثیر شناخت بر رفتارها، هیجان ها و اثر متقابل آن هاست. اپستین و باکوم به این نکته اشاره می کنند که در درمان فردی، بیمار موردنظر یک فرد است، ولی در زوج درمانی، بیمار موردنظر یک زوج است. از دیدگاه شناختی ـ رفتاری، در ناهماهنگی های زوج ها، تأکید بر کیفیت رابطه است. بنابراین، مطالعه شناخت ها در پریشانی زوج ها پیچیده تر است; زیرا تأکید تنها بر شناخت ها، رفتارها و هیجان های خود فرد نیست، بلکه باید اثر متقابل شناخت ها، رفتارها و هیجانات زوج مورد بررسی قرار گیرد. تنها از طریق مطالعه این فرایند متقابل در زوج است که می توان درک روشنی ازناهماهنگی به دست آورد.۴۱ کوردوا و جکوبسون (Cordova J. V &Jacobson) روش آموزشی ارتباط را اینگونه تشریح می کنند: آموزش ارتباط به زوج ها به عنوان یک وسیله یادگیری راه های مؤثر صحبت کردن درباره تعارض ارائه می شود که با مهارت های درست و بجا آن ها قادر خواهند شد آزادانه تر و سازگارانه تر درباره رابطه شان گفتوگو کنند و به آن ها گفته می شود که این روش نه تنها احتمال ماندگار شدن موضوعات در مورد مشاجره و تبدیل تدریجی آن ها به انفجار را کاهش می دهد، بلکه در مجموع، باعث افزایش میزان نزدیکی و صمیمیت در رابطه می شود. آموزش اولیه ارتباط در جلسه و تحت نظر درمانگر صورت می گیرد. بیشتر زوج ها آموزش داده می شوند تا به روشی ارتباط برقرار کنند که بسیار متفاوت از آن چیزی است که به کار می برند و این مسئله که آن ها مستعد برگشت به الگوهای قدیمی هستند، تذکر داده می شود.۴۲ ● مراحل آموزش ▪ شامل آموزش شکل کلی ارتباط است; ابتدا عواقب مخرّب سرزنش کردن و ایراد گرفتن مورد بحث قرار می گیرند و به زوج ها آموزش داده می شود که چگونه آنچه را می گویند بدون سرزنش و ایراد گرفتن از همسر بیان کنند. ▪ شامل ملزم نمودن زوج به تمرین مکالمات است; تمرکز بر خود، اجتناب از سرزنش و ایراد گرفتن، ابراز هیجانات ملایم و خودداری از خواندن فکر یکدیگر به عنوان قوانینی برای تمرین مکالمات. ▪ بررسی یک مورد از تعاملات منفی و صحبت درباره آن; به زوج ها تعلیم داده می شود که درباره اینکه هر یک چگونه واقعه را تجربه کرده اند و اکنون چه احساسی درباره آن دارند، گفتوگو کنند. ▪ آموزش ارتباط و ارائه بازخورد. -
مرورى بر عملیات والفجر 2 پس از عملیات والفجر مقدماتى، بار دیگر شرایط جنگ به نحوى مطرح شد که به نظر مى رسید با افزایش توانایى هاى نظامى دشمن، بدون تغییرات اساسى در شیوه نبرد، ادامه جنگ مشکل خواهد بود. از این رو، تا رسیدن به آن نقطه لازم بود روند عملیات ها ادامه یافته تا از رکود جبهه به مدت زیاد جلوگیرى شود. بدین ترتیب، پس از بحث و بررسى مناطق مختلف مقرر شد، عملیات هاى والفجر ،۲ ۳ و ۴ انجام شود. مهم ترین مسأله اى که در این عملیات ها مورد نظر بود، به کارگیرى نیروى اندک، دادن تلفات کم و جلوگیرى از وارد شدن ضربه اساسى به توان یگان ها و تضمین موفقیت عملیات بود. اهداف عملیات عملیات والفجر ۲ در منطقه پیرانشهر، در حد فاصل بین ارتفاعات قمطره و تمرچین، با اهداف زیر تدارک دیده شد: ۱- انهدام نیروى دشمن و گرفتن اسیر.۲- تجزیه نیروى دشمن.۳- تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه.۴- تصرف پادگان حاج عمران و تسط بر شهر چومان مصطفى موقعیت طبیعى و اهمیت منطقه پادگان حاج عمران در موقعیتى سوق الجیشى واقع شده است؛ بدین ترتیب که از شمال به ارتفاعات چنارستان و کلاشین، از جنوب به ارتفاعات بسیار مرتفع سکران و کدو و از شرق به ارتفاعات تمرچین و شهر مرزى پیرانشهر، و از غرب به تنگه دربند و شهر چومان مصطفى عراق، محدود مى شود.آنچه بر اهمیت منطقه و ضرورت تصرف آن مى افزود، اساساً تبعات بعدى آن بود که قسمتى از آن چنین است: ۱- تسلط بر تردد ضدانقلاب و کنترل آن. ۲- ایجاد تسهیلات و پشتیبانى از اکراد مسلمان و مبارز عراقى. ۳- فراهم سازى امکان گسترش عملیات نامنظم در خاک عراق ۴- حفظ پیرانشهر از هرگونه تهاجم و تجاوز نیروهاى عراقى.۵- زمینه سازى نزدیکى بیشتر به شهر و تأسیسات نفتى کرکوک موقعیت دشمن در منطقه دشمن در سراسر منطقه، سه رده خط پدافندى داشت که هر رده آن پوشیده از موانع و استحکامات بود و همچنین استعداد دشمن در حدود ۲ تیپ پیاده و یک گردان زرهى، به عنوان نیروى درگیر و یک تیپ پیاده و آتشبار مختلف و مجموعاً ۳۰ یگان در منطقه بود. مأموریت و طرح مانور مبناى طرح مانور، عملیات تک دورانى (دور زدن دشمن) بود تا بدین وسیله هرگونه فرصت عکس العمل از دشمن گرفته شود، بدین ترتیب که ۴ گردان سمت راست و ۳ گردان سمت چپ وارد عمل مى شدند و پس از دور زدن ارتفاعات، در تنگه دربند الحاق مى نمودند و نهایتاً پاکسازى به طور کامل انجام مى پذیرفت. سازمان رزم و نحوه ادغام نیروهاى سپاه و ارتش بدین شکل بود که مجموعاً ۱۶ گردان از سپاه و ۶ گردان پیاده و یک گردان مکانیزه از نیروى زمینى ارتش در عملیات شرکت داشتند.همچنین پشتیبانى عملیات از سوى هوانیروز، با توجه به موقعیت منطقه و صعب العبور بودن ارتفاعات پیش بینى شد. شرح عملیات در ساعت ۱ بامداد روز ۲۹/۴/،۶۲ عملیات والفجر ۲ با رمز «یا الله» آغاز شد. قسمتى از نیروهاى خودى ۲۴ ساعت قبل از آغاز تک، به منظور دور زدن دشمن، از خط عزیمت خود حرکت نمودند و پس از ۲ ساعت راهپیمایى موفق شدند خود را به مناطق تعیین شده رسانده، براى شروع عملیات اعلام آمادگى کنند. به رغم این که نیروها پس از ۲ ساعت تأخیر در تمامى محورها، با دشمن درگیر شدند، لیکن پیشروى قابل توجهى صورت گرفت. اما از آن جا که دشمن بر ارتفاعات سرکوب منطقه تسلط داشت، آتش شدید توپخانه اش عملاً مانع از تکمیل و دستیابى به تمامى اهداف عملیات شد، به طورى که همچنان ارتفاعات «کینگ»، ،۲۵۱۹ «بردسر» و «دربند» را در اختیار داشت. در ادامه عملیات در صبح روز ۳/۵/،۶۲ روستاى رایات به دست نیروهاى خودى تصرف شد و ضمن محاصره چند روستاى دیگر، گمرک جاده پیرانشهر-حاج عمران آزاد گردید. همچنین پس از آن که نیروهاى خودى بر قسمتى از ارتفاعات ۲۵۱۹ تسلط یافتند، دشمن طى دو نوبت به ارتفاعات یاد شده پاتک نمود که در نوبت اول مجبور به عقب نشینى شد و در نوبت دوم توانست بر قسمتى از آن تسلط یابد. اما پس از آن که هوانیروز امکان یافت که نیروهاى خودى را تدارک کند، مابقى نیروهاى دشمن پاکسازى شدند و بدین ترتیب ارتفاعات ۲۵۱۹ به طور کامل به تصرف نیروى خودى درآمد. همچنین دشمن در تاریخ ۵/۵/،۶۲ با ۱۶ فروند هلیکوپتر و با استفاده از هلى برد به یال ارتفاعات کلو حمله کرد که در پى آن ۶ فروند هلى کوپتر خود را از دست داد. یکى از این هلیکوپترها مملو از نیرو بود. نیروى دشمن که در پاتک ها شرکت داشتند، مجموعاً تیپ ۶۶ نیروى مخصوص، تیپ ۵ و تیپ ۹۱ پیاده و نیز تیپ ۱۱۳ و ۴۳۳ پیاده کوهستانى را شامل مى شد. دستاورد و نتایج عملیات عملیات حاج عمران، با آزادسازى ۲۰۰ کیلومترمربع از خاک دشمن و تسلط بر قسمتى از ارتفاعات سرکوب منطقه، به پایان رسید. طى این عملیات، مناطق زیر به تصرف نیروهاى خودى درآمد: پاسگاه مرزى تمرچین عراق، پادگان حاج عمران، گمرک مرزى، سلسله ارتفاعات «کلو» و قله استراتژیک (۳۰۰۰ مترى) آن، ارتفاعات ۲۵۱۹ (گردمند)، «سرسول»، ««آزادى» ۳۷۰۰ «سلمان»، ۲۴۰۰ «شیوه کارتا»، «بردزرد»، همچنین آزادسازى روستاهاى زینو «ممى خلان»، «رایات»، «شیوش»، «خوارو»، «میوتان بالا» و میوتان پایین، از نتایج این عملیات بود. تسلط رزمندگان اسلام بر شهر چومان مصطفى و حومه آن نیز قسمت دیگرى از دستاوردهاى این عملیات محسوب مى شد. تلفات دشمن و غنائم مجموع کشته ها و زخمى هاى دشمن به بیش از ۴ هزار نفر رسید، ۲۰۰ نفر به اسارت گرفته شدند و نزدیک به ۵۰ پایگاه دشمن منهدم و یا تصرف گردید. همچنین از مقر تیپ ۹۱ که مأمور حفظ پادگان و منطقه بود مدارک و اسناد بیشمارى به دست آمد که حاکى از روابط عمیق گروهک هاى کومله و دمکرات با حکومت عراق بود.در میان غنائم، چندین قبضه توپ ۱۲۲ م. م، بیش از ۲۰ دستگاه تانک، ده ها دستگاه تفنگ ۱۰۶ با ماشین، انواع مختلف ادوات و نیز مقدار معتنابهى سلاح و مهمات، که از انبار پادگان حاج عمران به دست آمده بود، به چشم مى خورد. تهیه و تدوین: روابط عمومى مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سایت ساجد
-
مروري بر ويژگيهاي عمليات فتح المبين و مشكلات دشمن
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در عملیات های دفاع مقدس
مروري بر ويژگيهاي عمليات فتحالمبين و مشكلات دشمن اشاره: جنگ ايران و عراق از نظر روند تحولات و وقايع مهمي كه در دوره زماني مشخص بروز يافته به چند مقطع تقسيم ميشود. مقطع نخست، دوره زمينه سازي عراق براي جنگ است؛ مقطع دوم دوره پيشروي هاي عراق در خاك ايران و سپس زمينگير شدن آن است كه حدود يك سال از جنگ را شامل ميشود؛ مقطع سوم دوره آزادسازي نام گرفته كه در آن نيروهاي انقلابي و مردمي با همكاري ارتش چند عمليات بزرگ و موفق را طرحريزي و اجرا كردند كه در نتيجه آنها، ارتش عراق به عقب رانده شد و زمينهاي اشغالي از تصرف دشمن بيرون آمد. اين مقطع نيز يك سال طول كشيد و يكي از درخشانترين مقاطع جنگ محسوب ميشود. در اين مقطع نوعي اجماع ملي بين طبقات و اقشار جامعه، جريانها و نخبگان سياسي ونظامي براي بيرون كردن دشمن و آزادسازي مناطق اشغالي به وجود آمد؛ و تمام توان كشور براي رسيدن به هدف مزبور بسيج شد. يكي از درخشانترين عملياتهاي انجام شده در مقطع آزادسازي،نبرد فتحالمبين است كه از آغاز تا پايان يك هفته به طول انجاميد همراه با دستاوردها و نتايج فراوان و چشمگير، كه موقعيت برتر سياسي را نيز براي جمهوري اسلامي در پي داشت. به گزارش سرويس فرهنگ وحماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،مقاله حاضر به بيان بخشي از ويژگيهاي اين عمليات و مشكلات دشمن در آن ميپردازد. در آستانه عمليات: در آستانه عمليات فتحالمبين، روند تحولات سياسي كشور رو به بهبود نهاد و كاملا با اوضاع عمليات ثامنالائمه (ع) تفاوت داشت؛ منافقين در اثر ضربات پي در پي، بدنه و بخشي از كادر مركزي خود را از دست داده و ساير گروههاي ضدانقلاب نيز كه تلاش همه جانبهاي را براي در دست گرفتن قدرت آغاز كرده بودند، عملا از پاي درآمدند. روند تحولات نظامي نيز با توجه به وضعيت رو به اضمحلال دشمن پس از عمليات طريقالقدس و شكست در تنگه چزابه، به سود ايران تغيير كرده بود. عراقيها با نگراني از روند موجود، پيشنهاد مخفيانهاي براي پايان جنگ ارائه كردند. تقاضاي برقراري صلح (!) كه رژيم بعث از مدتها قبل براي نجات خود ابراز كرده بود، با شروع عمليات فتحالمبين و بروز آثار پيروزي رزمندگان، مجددا مطرح شد، متعاقب آن، براي نجات صدام و توقف جنگ، تلاشهاي وسيعي از سوي كميته منتخب كنفرانس كشورهاي غيرمتعهد، كميته حسن نيت كنفرانس اسلامي، كميته كنفرانس اسلامي جهان اسلام و نيز تني چند از شخصيتهاي سياسي – مذهبي جهان اسلام صورت گرفت. نكتههايي درباره عمليات: طراحي عمليات فتحالمبين از جمله ابتكارات و نوآوريهاي رزمندگان در اين مقطع محسوب ميشود. در طراحي اين عمليات، عوامل متعددي دخالت داشتند. چگونگي آرايش و گسترش دشمن در منطقه عمدهترين شاخص تعيين كننده بود. ارتش عراق به هنگام ورود به خاك ايران به دليل دست نيافتن به اهداف از پيش تعيين شده، به اجبار خطوط پدافندي نامناسبي داشت،طوري كه خطوط ياد شده ضمن جناح دادن به نيروهاي اسلام عقبه يگانها را نيز در دسترس رزمندگان قرار ميداد. بر اين اساس طراحان عمليات ضمن بهرهگيري از نقاط ضعف دشمن، عمده فلشهاي اصلي عمليات را بر جناحهاي خطوط دشمن ترسيم كردند و دستيابي به عقبه آنان را به عنوان هدف برگزيدند. توجه به اين امر موجب شد تا در نخستين مراحل عمليات به دليل سقوط تعدادي از عقبه يگانها، جبهه دشمن متزلزل شود و در نتيجه، رزمندگان اسلام با سرعت بيشتر به اهداف خود دست يابند. اجراي پي در پي مراحل عمليات از ديگر ويژگيهاي اين عمليات بود؛ هرگونه تاخير در اجراي مرحله دوم ميتوانست علاوه بر از دست دادن نتايج و دستاوردهاي مرحله اول، عمليات را ناكام بگذارد، اما اجراي مرحله دوم عمليات و تصرف تنگه رقابيه، منجر به تزلزل و فروپاشي نيروهاي دشمن و در نتيجه، فرار آنها به علت ترس از اسارت و انهدام شد. مهندسي: واحدهاي مهندسي جهادسازندگي، ارتش و سپاه به طور ادغامي وارد عمل شدند و جهاد سازندگي در اين راستا از كارآيي بالايي برخوردار بود. فعاليتهاي مهندسي در امر راهسازي، احداث خاكريز و مواضع پيش از عمليات آغاز شد و نقش بسزايي در پيشبرد اهداف رزمندگان ايفا كرد. براي نمونه، كار سخت و دشوار واحدهاي مهندسي در محور ميشداغ كه به رغم كمبودهاي زياد، با تلاش شبانهروزي به مدت يك ماه صورت گرفت، به شكافته شدن تنگه ذليجان و احداث جاده براي عبور رزمندگان در اين منطقه منجر شد. سازمان رزم سپاه: سپاه پاسداران كه مسوؤليت فرماندهي و هدايت بسيج را نيز بر عهده داشت، به مرور زمان و متناسب با نيازهاي جبهه، سازمان خود را از نظر كمي و كيفي گسترش داد. سيستم اداره جنگ مردمي در عملياتهاي ثامنالائمه و طريقالقدس به صورت ابتدايي شكل گرفت و در عمليات فتحالمبين، با تغييرات عمدهاي گسترش يافت. در اين عمليات سپاه به طور چشمگيري سازمان خود را گسترش داد به گونهاي كه 12 تيپ را آماده و به ميدان وارد كرد در حالي كه در عمليات طريقالقدس تنها چهار تيپ وارد عمل شده بودند. همچنين در اين عمليات سپاه، براي نخستين بار، فرماندهي مشترك از بالاترين رده فرماندهي تا پايينترين واحدهاي رزمي به كار گرفته شد. ادغام نيروها از رزمندگان تا رده فرماندهان و تشكيل قرارگاههاي مشترك در وضع مطلوبي به اجرا درآمد. كامل كردن نقاط قوت و ضعف نيروها از سوي يكديگر نكته مهم در اين ادغام بود. حضور مردم: همچنين، در اين عمليات، مردم به طور بيسابقه و گستردهاي حضور يافتند و معنويت عميقي بر جبههها حاكم بود. حضور غيرقابل انتظار نيروهاي بسيجي را بايد يكي از دلايل گسترش كيفي و كمي نيروهاي رزم سپاه در اين عمليات دانست. بيمارستان صحرايي: در اين عمليات، براي نخستين بار در جريان جنگ تحميلي، بيمارستان صحرايي مجهز به اطاق عمل در اين عمليات به كار گرفته شد و بدين ترتيب با اقدامات و پيگيريهاي اوليه در اين بيمارستانها مجروحان زيادي از خطر مرگ نجات يافتند. مشكلات دشمن: نيروهاي دشمن پس از يك سال و اندي استقرار در مواضع دفاعي، در برابر تحقق «استراتژي بزرگ نظامي جمهوري اسلامي» كه در مناطق مختلف به مرحله اجرا گذارده ميشد، «سازمان و كنترل فرماندهي» خود را از دست دادند، در نتيجه، عليرغم داشتن نيرو، تجهيزات و امكانات مناسب در مناطق مختلف عملياتي، به علت استيصال روحي قادر به بهرهگيري از استعداد موجود خود نبودند. در اين ميان، ضعف روحي و درماندگي نيروهاي دشمن به گونهاي افزايش يافته بود كه آنها حتي در مواقع پاتك، بلافاصله پس از مواجهه با عكسالعمل رزمندگان اسلام، به فرار و عقبنشيني و يا تسليم مبادرت ميكردند. از مشكلات ديگر دشمن در اين مرحله از جنگ، نداشتن نيروي احتياط بود. دشمن به خاطر انتخاب اهداف وسيع و نيز تعيين ماموريت براي كليه يگانهاي خود، پس از ناكامي و شكست، ميبايست تمامي توان و استعداد خود را در مواضع پدافندي به صورت ناكافي گسترش دهد. اين امر، موجب گرديد كه دشمن، فاقد نيروي احتياط كارآمده بوده و در مواقع ضروري عكسالعمل مناسبي را در برابر حملات رزمندگان اسلام از خود بروز ندهد. سازمان رزم دشمن، متعاقب سلسله عمليات رزمندگان اسلام، از هم گسيخت، تا آنجا كه در عمليات ثامنالائمه، لشكر 3 زرهي و يگانهاي تحت امر آن، كه پس از اشغال خرمشهر و محاصره آبادان، در منطقه استقرار داشتند، در معرض تهاجم و انهدام قرار گرفتند. در عمليات طريقالقدس، باقي مانده لشكر 9 زرهي از بين رفت و همچنين، تيپ 26 زرهي وچندين يگان ديگر، منهدم شدند. در عمليات فتحالمبين، علاوه بر لشكرهاي 10 زرهي و 1 مكانيزه، نيروهاي موجود در منطقه، به همراه ساير نيروهايي كه دشمن از ساير مناطق جمع كرده و به منطقه اعزام نموده بود، منهدم شدند. در مجموع، تا قبل از عمليات بيتالمقدس، انهدام وسيعي از نيروها و تجهيزات دشمن صورت گرفت و تعداد بسياري از نيروهايش اسير شدند و امكانات زيادي به غنيمت گرفته شد. در سندي كه در اين عمليات از دشمن به دست آمده درباره شيوه رزم نيروهاي خودي به نكات مهمي اشاره شده است. در قسمتي از اين سند، كه به لشكر 5 مكانيزه مربوط است و امضاي سرتيپ ماهر عبدالرشيد در زير آن ميباشد. آمده است: «روش جنگ دشمن (ايراني) در آخرين نبردش در منطقه استحفاظي سپاه 4 (شوش و دزفول) ويژگيهاي زير را داشت: 1-نيروهاي پياده دشمن (ايراني)، چه از نظر اعتماد و چه از نظر كثرت نيروها ركن اساسي عمليات بودند و دشمن پس از اطمينان از پيروزي محدود، نيروي زرهي خود را وارد عمل كرد. 2-دشمن با نيروي اصلي خود به دو جناح نيروهاي ما هجوم آورد و جبهه را با نيروي كمتري تامين كرد. 3-دشمن در حملات خود، به هجوم شبانه و نخستين ساعتهاي شب تكيه داشت. 4-هدف دشمن در عمليات هجومي، رسيدن به قرارگاه يگانها و ستادها و مواضع توپخانه بود تا بدين ترتيب، تشكيلات فرماندهي و مراكز پشتيباني آتش را فلج كند. 5-دشمن همچون گذشته با اجراي آتش تهيه، به حمله اقدام نميكند، بلكه از آتش سنگين توپخانه و موثر خود در عمليات استفاده ميكند. 6-نيروهاي هوايي و هوانيروز دشمن هنوز موفق نشدهاند به برتري هوايي نسبت به نيروهاي خودي دست يابند، اما در اين عمليات، فعاليت بيشتري از خود نشان دادهاند. -
مروری بر مجموعه عملیات های قدس عملیات قدس 3 عملیات قدس 3: نفوذ و ضربه به خط دشمن موقعیت منطقه عملیاتی «قدس 3» از سوی دشمن بخ بلندیهای «مین منصور» و در میان افراد محلی به «فره سیاه» مشهور است.این منطقه در محور عمومی دهلران طیب در غرب رودخانه «میمه» قرار دارد و دارای تعدادی تپه و بلندی است.بلندی 208 به سبب اشراف آن بر غرب رودخانه میمه شهرت و اهمیت ویژه ای در هر دو سوی نبرد داشت. دشمن پس از شکست در عملیات بیت المقدس و عقب نشینی سراسری خود که به آزادی خرمشهر انجامید، بخشی از بلندیهای مرزی جبهه میانی را در اشغال خود نگه داشت تا دید و اشراف کافی بر منطقه عمومی دهلران داشته باشد.طراحی عملیات قدس3 بر همین اساس و به تناسب راهکارهای موجود در منطقه از دومحور صورت گرفت. رزمندگان در ساعت 2و45 دقیقه بامداد روز 20 تیر 1364 با رمز «یا امام جعفر صادق (ع)» به طور همزمان حمله خود را آغاز کردند.سرعت عمل نیروهای خودی چنان بود که در همان لحظات نخست، نزدیک به 70 تن از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند.نیروها با رعایت اصل غافلگیری واسننار شب، به قرارگاه دشمن در عقبه خط آنان حمله برده و کابلهای برق و مخابرات خط اول آنان را قطع کردند.بدینصورت ارتباط نیروهای دشمن با عقبه خود بمنظور خبردهی و پشتیبانی مختل شد. از آنجا که هدف این عملیات صرفا نفوذ و ضربه زدن به یگانهای دشمن بود، لذا نیروها حتی الامکان از غنیمت گرفتن و انتقال اقلام دست و پا گیر، خودداری کردند و تلاش نمودند تا اساسا امکانات دشمن را منهدم سازند. پس از اجرای موفق عملبات و سرزدن سپیده صبح، دستور عقب نشینی و بازگرد نیروها ی خط شکن به خطوط پیشین صادر شد.دشمن نیز که با توجه به قطع کابلهای ارتباطی و مخابراتی خود از اهداف این عملیات غافل بود، به طور همه حانبه اقدام به پاتک بر روی بلندیهایی که از نیروهای ایرانی خالی شده بود کرد و طبیعتا از این ضد حمله سودی نجست. همزمان با عملیات قدس 3، عملیات دیگری توسط نیروی زمینی ارتش در منطقه عملیاتی «شهرانی»، به منظور بازپس_ گیری مناطقی که به تازگی در اشغال دشمن در آمده بود، صورت گرفت.این یورش سبب شد که توجه فرماندهان عراقی به آن محمور معطوف شود، بنابراین میتوان گفت که عملبات نیروهای ارتش به نوعی پشتیبانی عملیات قدس 3 بود. در این حمله 15 دستگاه خودروی ایفا (کامیون)، 4 دستگاه تانک، 15 دستاه خمپاره انداز، 10 زاغه مهمات، مقر گردان 1و 2 از تیپ 805 و پمپ بنزین قرارگاه دشمن در منطقه منهدم شد. ضمن آنکه 1470 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده یا به اسارت نیروهای عمل کننده خودی در آمدند. علاوه بر این، چندین دستگاه بی سیم و سیستمهای مخابراتی و شماری سلاح سبک و نیمه سنگیناز دشمن به غنیمت گرفته شد. نام عملیات : قدس 3 (انهدامی) زمان اجرا :20/4/1364 مدت اجرا : یک روز تلفات دشمن (کشته،زخمی و اسیر) : 1470 رمز عملیات : یا امام جعفر صادق (ع) مکان اجرا : منطقه عمومی دهلران – طیب، در جبهه میانی جنگ ارگانهای عمل کننده : رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی اهداف عملیات : نفوذ و ضربه زدن به یگانهای دشمن.
-
عملیات کربلای1 مقدمه: به دنبال عملیات غافلگیر کننده والفجر 8 و تصرف شهر استراتژیک فاو توسط رزمندگان اسلام و به هم خوردن توازن سیاسی – نظامی به نفع جمهوری اسلامی، رژیم عراق شیوه ای جدید برگزید و درصدد فعال شدن در جبهه زمینی و موضع تهاجمی برآمد و این استراتژی را بعد از اشغال مهران، به استراتژی دفاع متحرک نامگذاری کرد. عراق می کوشید تا با ادامه عملیات های خود نقاط دیگری را تصرف کند. ادامه چنین وضعیتی می توانست عواقب وخیمی را هم از بُعد نظامی و هم از بُعد سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته باشد . بر همین اساس، برای مقابله با حرکت جدید عراق انجام عملیات برای آزاد سازی شهر مهران و ارتفاعات آن مورد تاکید قرار گرفت. این استراتژی بعد از بازپس گیری منطقه والفجر 9 (منطقه چوارتا) که از تاریخ 16/12/64 شروع شد، در تاریخ 27/2/65، با آزاد سازی مهران به اوج خود رسید و با ضربه سختی که دشمن در جریان این آزاد سازی متحمل شد، پایان یافت. از هنگام شروع تهاجم جدید ارتش عراق، وحدت و هم دلی نیروهای رزمنده ایرانی به شکل زیبایی جلوه گر شد و برادران ارتشی، سپاهی و بسیج مردمی پا به پای هم در مقابل تهاجم دشمن به مقاومتی دلیرانه دست زدند. حمله عراق به مهران ارتش عراق، ساعت یک بامداد 27/2/65، در منطقه مهران دست به تهاجم زد و شهر و حومه آن و برخی از ارتفاعات منطقه را تصرف کرد. در این زمان واحدهای ارتشی، مرکب از 6 گردان پیاده و 2 گردان زرهی، مسئولیت خطوط پدافندی را در این منطقه به عهده داشت و نیروهای سپاه نیز ، پشتیبانی از این منطقه را به طور کامل بر عهده نگرفته بود. اهداف عملیات باز پس گیری شهر مهران و سلسله ارتفاعات قلاویزان و دستیابی به مرز و تامین کل منطقه. منطقه عملیات منطقه عملیاتی از جنوب به ارتفاعات قلاویزان، از شمال به ارتفاعات نمه کلان کوچک، از غرب به امتداد غربی ارتفاعات قلاویزان و پاسگاه مرزی بهران آباد، و از شرق به جاده مهران – دهلران منتهی می شد. پس از اشغال مهران، استحکامات و موانع متعددی توسط دشمن ایجاد شد. در محور شمالی (جاده ایلام – مهران و باغ کشاورزی) هفت ردیف مین همراه با کانال و بیش از پنج ردیف سیم خاردار رشته ای وجود داشت. در محور میانی (حد فاصل رودخانه گاوی و جاده دهلران – مهران) به لحاظ کوهستانی بودن منطقه، استحکامات نسبتاً ضعیف بود. در محور جنوبی (ارتفاعات قلاویزان) سنگرهای کمین و در بعضی شیارها، یک ردیف سیم خاردار و مین وجود داشت. استعداد دشمن منطقه مورد نظر برای عملیات، تحت مسئولیت لشکر 17 زرهی از سپاه دوم عراق بود. حفظ پدافندی این لشکر از رودخانه کنجاپنجم به سمت میان کوه امتداد می یافت. علاوه بر یگان های سازمانی این لشکر (تیپ های 70 زرهی، 59 زرهی و 705 پیاده) یگان های زیر نیز تحت امر آن بودند: - تیپ های 433 ، 417 و 425 پیاده. - تیپ 1 کماندویی و گردان کماندو لشکر 40 پیاده. با شروع عملیات، یگان های زیر نیز وارد منطقه شدند: - تیپ 1 مکانیزه، 4 و 5 پیاده، 3 نیروی مخصوص، 2 و 10 زرهی از گارد ریاست جمهوری. - تیپ های 71، 72 و 3 پیاده از لشکر 35 پیاده. - تیپ های 501، 113، 95، 118 و 108 پیاده. - تیپ 24 مکانیزه. - تیپ های 2، 3 و 5 کماندو، گردان کماندویی لشکر 20 پیاده و گردان کماندویی لشکر 2 پیاده. - تیپ 65 نیروی مخصوص. - گردان های 763، 110، 15، 766، 217، 238، 53، 247 و 489 توپخانه. قوای خودی قرارگاه نجف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: - لشکر 27 محمد رسول الله (ص) با 7 گردان پیاده + گردان تانک. - لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) با 3 گردان پیاده + 1 گروهان تانک. - لشکر 5 نصر با 3 گردان پیاده. - لشکر 25 کربلا با 4 گردان پیاده + 1 گردان تانک. - لشکر 10 سید الشهدا (ع) با 3 گردان پیاده. - لشکر 41 ثارالله (ع) با 4 گردان پیاده + گردان تانک. - تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 2 گردان پیاده. - تیپ مستقل 15 امام حسن (ع) با 5 گردان پیاده. - تیپ مستقل 662 بیت المقدس با 2 گردان پیاده . - گردان مستقل 38 زرهی ذوالفقار با 1 گروهان تانک. - 2 گردان توپخانه سپاه + 4 گردان توپخانه ارتش. طرح عملیات تلاش اصلی بر انجام عملیات از محور ارتفاعات قلاویزان و یال های آن تا رودخانه گاوی در نظر گرفته شد. بر همین اساس، عملیات در سه مرحله به ترتیب زیر طراحی گردید: - مرحله اول؛ تامین ارتفاعات قلاویزان ایران تا روستای امام زاده سید حسن. - مرحله دوم؛ تامین ارتفاعات جبل حمرین تا شیار مگ سوخته و در امتداد آن، تامین روستاهای بهین، بهروزان و هرمزآباد _ مرحله سوم؛ تصرف خاکریز عملیات والفجر 3، که روستای فرخ آباد تا زیر ارتفاعات 223 قلاویزان داشت و در نتیجه مهران در این مرحله تامین گردید. شرح عملیات مرحله اول عملیات در ساعت 22:30 روز 9/4/1365 با رمز یا ابا الفضل العباس، ادرکنی آغاز شد و نیروهای خودی در اغلب محورها خطوط دشمن را شکسته و تا قبل از روشنایی صبح ضمن انهدام بیش از 10 گردان پیاده عراق، اهداف مرحله اول و قسمتی از مرحله دوم عملیات را به تصرف درآوردند. ساعاتی بعد، دشمن با به کارگیری نیروهای احتیاط خود به محور امامزاده سید حسن پاتک کرد که با مقابله قوای خودی خنثی شد. سپس، یگان های خودی با مشاهده از هم گسیختگی نیروهای دشمن، عملیات را – طی روز اول – بدون وقفه ادامه دادند. در شب دوم، کلیه یگان های عمل کننده ضمن پیشروی در باقی مانده محدوده مرحله دوم عملیات، تا قبل از روشنایی صبح، خط سراسری – از هرمزآباد تا شیار مگ سوخته – را کاملا تامین کرده و مقداری از محدوده مرحله سوم عملیات را نیز تامین کردند. از آغاز روز دوم (11/4/1365) عملیات در کلیه محورها ادامه یافت و نیروهای رزمنده ضمن به اسارت درآوردن تعدادی از نیروهای دشمن، به باغ کشاورزی وارد شدند و سپس در حدود ساعت 12 این روز نیز شهر مهران آزاد شد. ساعت 6 صبح روز سوم، دو تیپ گارد ریاست جمهوری به ارتفاع 210 پاتک کرد، پس از یک درگیری سخت ارتفاع مذکور را تصرف کرد. به همین خاطر، نیروهای خودی مستقر در این منطقه حدود 200 متر عقب آمدند. در ادامه عملیات، رزمندگان از محورهای قلعه کهنه و فرخ آباد به طرف تپه های غلامی و پاسگاه دراجی حرکت کرده ضمن پاکسازی کامل منطقه، تعداد زیادی از نیروهای دشمن را به اسارت درآوردند. در جریان مرحله چهارم عملیات، که از ساعت 24 روز 12/4/1365 آغاز شد، با ورود قوای خودی به روستای فیروز آباد، دشمن عقب نشینی کرد. سپس، خاکریزی از فیروزآباد تا یال های ارتفاعات قلاویزان احداث کردند. درگیری، همچنان در اطراف ارتفاعات 223 ادامه داشت و دشمن، فشاری قابل ملاحظه در نقاط مختلف وارد کرده، تنها ارتفاعات فوق را در تصرف خود نگه داشته بود. حدود ساعت 7 صبح روز چهارم (13/4/1365) پاتک شدید دشمن روی ارتفاعات قلعه آویزان – به منظور تصرف قله 200 – شروع شد؛ لیکن با مقاومت و حملات پی در پی قوای خودی، این پاتک شکست خورد. در روز پنجم، ارتفاع 210 مجددا به تصرف نیروی خودی درآمد و در سحرگاه روز ششم نیز رزمندگان در مرحله پنجم عملیات با حمله به ارتفاع 223، ضمن تامین اهداف تعیین شده، قرارگاه تاکتیکی لشکر 17 زرهی عراق را به تصرف درآوردند. در تاریخ 18/4/1365، علاوه بر تصرف باقی مانده یال های غربی ارتفاع 223، قرارگاه تاکتیکی تیپ 24 مکانیزه عراق منهدم و فرمانده آن به همراه تعدادی دیگر اسیر شد. ارزیابی عملیات کربلای 1 عملیات موفق کربلای یک، پایانی بود بر استراتژی دفاع متحرک عراق و نیز نقطه شروع امیدوار کننده ای برای نیروهای خودی جهت انجام عملیات محدود ایذایی. منفعل کردن سیاست تهاجمی عراق، هدف عمده ای بود که نیروها به خوبی توانستند به آن دست یابند. سرعت عمل، اعتقاد یگان ها، حفاظت عملیات، فریب دشمن، تناسب نیروها با طرح عملیات، انجام کارهای مهندسی لازم و ... از جمله عوامل بارز و موثر در این عملیات بود. نتایج عملیات طی این عملیات، منطقه ای به وسعت 175 کیلومتر مربع از خاک ایران و نیز عراق شامل شهر مهران و روستاهای اطراف آن، جاده دهلران – مهران – ایران ، ارتفاعات حساس و سرکوب قلاویزان و حمرین و نیز دو پاسگاه مرزی آزاد شد. هم چنین عقبه های دشمن از جمله شهرهای بدره و زرباطیه در دید و تیر قوای خودی قرار گرفت . در این عملیات، 1210 نفر از نیروهای دشمن اسیر شدند. سایت ساجد
-
عملیات نصر6 یکی از سلسله عملیاتهای نصر که بیشتر در محورهای جبهه شمالی و میانی انجام میشد، عملیات «نصر 6» در محور «میمک» بود. نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با توجه به حضور و تسلط قابل توجه خود در جبهه میانی جنگ، کار طرح و اجرای آن را به انجام رساند. نیروهای ارتش روز 10 مرداد 1366 برای انهدام و بیرون راندن نیروهای باقیمانده دشمن از منطقه عمومی میمک، حمله خود را با رمز «یا اباعبداللهالحسین (ع)» آغاز کردند. در یورش نیروهای ارتش به مواضع دشمن در بلندیهای میمک، تیپهای 36 پیاده، و تیپ کماندویی سپاه چهارم ارتش عراق متلاشی شد. و تعداد 2620 نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی و اسیر شدند. همچنین در پی این حمله محدود، نیروهای ارتش ایران 2 فروند هواپیما، 17 دستگاه تانک و نفربر زرهی، چندین عراده توپ، 6 فروند بالگرد، صدها دستگاه خودرو و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین دشمن را منهدم کردند. مشخصات عملیات نام عملیات: نصر 6 زمان اجرا: 10/5/1366 تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 2620 نفر رمز عملیات: یا اباعبدالله الحسین (ع) مکان اجرا: منطقه عملیاتی بلندیهای میمک ـ محور میانی جنگ ارگانهای عملکننده: نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران اهداف عملیات: انهدام و بیرون راندن نیروهای عراقی باقیمانده در منطقه عمومی میمک (در محور میانی جبهه نبرد)
-
عملیات خیبر پس از فتح خرمشهر و عقب نشینی سراسر ارتش عراق، دشمن برای دست یابی به پدافند مطمئن تدابیری به کار بست؛ به گونه ای که در مناطق کوهستانی، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشت؛ و در مناطق پست، با به کارگیری موانع مصنوعی موقعیت خود را تحکیم بخشید. در عین حال، دشمن از موانع طبیعی نیز به منظور ایجاد اطمینان بیشتر بهره می گرفت. در این میان، رودخانه عریض اروند و منطقه وسیع هورالعظیم از نگرانی دشمن نسبت به تهاجم قوای ایران کاسته بود. این موضوع در منطقه هورالعظیم بیشتر مشهود بود، به طوری که دشمن هیچ گونه مانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بود. عراق هرگز نمی پنداشت آب گرفتگی وسیع هورالعظیم برای نیروهای پیاده ایران قابل عبور باشد؛ و نیز گمان نمی کرد قوای مسلح ایران تلاش اصلی خود را در این منطقه قرار دهند. هم چنین عراق در سال های سوم و چهارم جنگ تاکتیک های جدیدی اتخاذ کرد، که طبعا نیازمند به کارگیری تاکتیک ها و تدابیر جدید بود. به منظور برهم زدن معادله نظامی جنگ به نفع جمهوری اسلامی و به دست گرفتن ابتکار عمل، منطقه هور با سه ویژگی انتخاب گردید: 1- ضعف و ناتوانی دشمن در عملیات آبی – خاکی. 2- سرعت عمل. 3- غافلگیری. منطقه هور با توجه به تجارب به دست آمده از عملیات رمضان تا والفجر 4 و با در نظر گرفتن توان خودی و دشمن، و نیز نقش زمین و تاثیر گذاری آن، انتخاب شد. نظر به راکد بودن نسبی آب هور و وسعت بیش از اندازه آن، که طبعاً منجر به طولانی شدن عقبه های نیروهای خودی می شد و نیز فقدان زمین مناسب جهت قدرتمندی و قابلیت های نیروهای خود (پس از عملیات رمضان تا قبل از خیبر)، از جمله شرایط و عواملی بود که موجب می شد دشمن تصور عملیات گسترده را از طرف هور نداشته باشد و همین تصور باعث گردید که عراق، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی و شرقی دجله تنها با چند گردان پدافند نماید. در این میان، اجرای عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شمال هور، به رغم نتایج غیرمطلوب آن، نتیجه ای بزرگ – هر چند غیر مستقیم – بر جای گذارد. عملیات در منطقه چزابه، شناسایی موقعیت ضعیف دشمن در منطقه هور را در پی داشت. فرماندهان سپاه پاسداران که به مناسبت عملیات والفجر مقدماتی در آن منطقه حضور یافته بودند، با مشاهده نقاط ضعف دشمن، سریعاً به طراحی عملیات خیبر پرداختند و با استفاده از تجربه حاصل از عملیات والفجر مقدماتی، ضریب امنیت را شدت بخشیده و رعایت حفاظت اطلاعات را اصل قرار دادند. مضافاً به این که دو نکته مهم دیگر در دستور کار قرار گرفت. نکته اول، فعالیت های شناسایی بود که با توجه به رعایت اصل حفاظت، به نیروهای بومی سپاه خوزستان واگذار شد. نکته دوم، تغییر در سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد قابلیت عملیات آبی – خاکی بود که باید متحقق می شد ، بر همین اساس، یگان دریایی سپاه (قرارگاه نوح) تشکیل شد. در عین حال، برای جلوگیری از هوشیاری دشمن، قرارگاه دریایی سپاه در بوشهر فعال گردید تا به این وسیله تلاش جدید به منظور افزایش فعالیت در خلیج فارس تلقی گردد. اهداف عملیات هدف از عملیات خیبر عبارت بود از انهدام نیروهای سپاه سوم عراق، تامین جزایر مجنون شمالی و جنوبی، ادامه تک از جزایر و محور طلائیه به سمت نشوه و الحاق به نیروهایی که از محور زید به دشمن حمله می کردند. در نظر بود که خشکی شرق دجله از طریق هور تصرف شود تا دشمن نتواند از سمت شمال سپاه سوم را تقویت کند. منطقه عملیات منطقه عملیاتی که در شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه واقع شده است، از شمال به العزیر و از جنوب به القرنه – طلائیه محدود می گردد. این منطقه دارای دو نوع طبیعت متفاوت است: هور و خشکی. قسمت خشکی، که حداقل عرض آن 8 کیلومتر و حداکثر 10 کیلومتر است، توسط دو هور بزرگ – هورالهویزه در شرق و هورالحمار در غرب آن – احاطه شده است. هم چنین، منطقه مذکور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقی – غربی تقسیم می شود که 3/4 آن در شرق رودخانه قرار دارد. جاده مواصلاتی عماره – بصره نیز در غرب رودخانه واقع است. در داخل منطقه مزبور جزایر شمالی و جنوبی مجنون واقع است. هم چنین تاسیسات دیگری وجود دارد که عبارتند از: دکل های برق، دکل های تقویتی رادیو و تلویزیون، تاسیسات و کارخانجات کاغذ سازی، چاه های نفت و ... هور منطقه ای است هم سطح دریا که در بعضی مناطق سطح آب آن 2 تا 3 متر بالاتر از آب دریاست و به طور کلی نسبت به مناطق هم جوار گود می باشد و در مسیر رودخانه های قدیمی و دایمی به وجود می آید و دارای روییدنی هایی به شرح زیر است: 1- نی با ارتفاع 2 تا 7 متر که عمدتاً در جاهای عمیق می روید. 2- بردی که معمولاً ارتفاع آن بین 1 تا 2 متر است. 3- چولان که در جاهای کم عمق می روید و ارتفاع آن کمتر از 50 سانتی متر است. به علت پوشش فشرده سطح هور از نی، بردی و چولان، تردد در آن تنها از معابری خاص (آبراه ها، نهر ها و یا محل عبور حیوانات وحشی) امکان پذیر است. علت انتخاب هور علاوه بر آنچه قبلاً ذکر شد، علت انتخاب هور به لحاظ عوامل زیر بود: 1- پرهیز از تک جبهه ای (حمله رویاروی و مستقیم به دشمن را تک جبهه ای می گویند). 2- حمله به جناح دشمن؛ شکل حضور دشمن در منطقه شرق بصره به گونه ای بود که الحاق نیروهای خودی در طلائیه و سپس رسیدن به عقبه دشمن در نشوه، جناحی عمده از دشمن به تصرف در می آمد که تزلزل خطوط دشمن را در پی داشت. 3- عدم تصور دشمن نسبت به انجام عملیات در هور. 4- بکر بودن منطقه. 5- غیرممکن بودن مانور زرهی برای دشمن. استعداد دشمن منطقه مورد نظر برای عملیات در حوزه استحفاظی سپاه سوم عراق قرار داشت و در جریان عملیات یگان های زیردر این منطقه حضور یافتند: الف – یگان های پیاده : - تیپ های 3، 5، 11، 18، 605، 702، 704، 93، 95، 96، 701، 501، 35، 419، 108، 113، 427، 36، 22، 23، 28، 418، 422، 19 پیاده. ب – یگان های رزهی: - تیپ های 30، 16، 6، 56، 14، 26 و 37 زرهی و تیپ 55 مختلط. ج – یگان های مکانیزه: - تیپ های 25، 8، 27، 15 و 20 مکانیزه. د – گارد مرزی و گارد ریاست جمهوری: - تیپ های 5، 8 و 11 گارد مرزی و یک تیپ از گارد ریاست جمهوری. هـ – نیروی مخصوص: - تیپ 65 . و – جیش الشعبی و کماندو: - بیش از 10 گردان. ز – توپخانه: - حدود 30 گردان. قوای خودی هدایت و فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) بود. دو قرارگاه اصلی (کربلا و نجف) و پنج قرارگاه فرعی (نصر، حنین، بدر، حدید و فتح) تحت امر قرارگاه مرکزی بودند. یگان های عملیاتی نیز به شرح ذیل بود: الف – سپاه پاسداران: - لشکرهای 5 نصر، 8 نجف اشرف، 31 عاشورا، 19 فجر، 41 ثارالله، 17 علی ابن ابی طالب (ع)، 14 امام حسین (ع)، 27 محمد رسول الله (ص) و 7 ولی عصر(عج). - تیپ های مستقل 15 امام حسن (ع)، 10 سید الشهدا(ع)، 44 قمر بنی هاشم(ع)، 33 المهدی (عج)، 18 الغدیر و 21 امام رضا(ع). - تیپ های مستقل زرهی 72 محرم، 20 رمضان و 28 صفر. - یگان دریایی (قرارگاه نوح). - در مجموع، سپاه پاسداران 220 گردان عملیاتی در اختیار داشت و استعداد توپخانه آن نیز 7 گردان بود. ب - ارتش جمهوری اسلامی: - لشکر های پیاده 77، 21، 28 و 55. - لشکرهای زرهی 81، 16 و 92. قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) به عنوان قرارگاه مرکزی: قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) فرماندهی قرارگاه های فرعی را به عهده داشت: قرارگاه نصرهدایت لشکر 5 نصر و تیپ 15 امام حسن(ع) را به عهده داشت. قرارگاه حدید هدایت تیپ 44 قمر بنی هاشم و تیپ 21 امام رضا (ع) را به عهده داشت. قرارگاه فتح هدایت لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و تیپ 33 المهدی (عج)+ تیپ 18 الغدیر را به عده داشت. قرارگاه حنین هدایت لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) و لشکر 41 ثارالله و تیپ 10 سیدالشهدا(ع) را برعده داشت. قرارگاه بدر هدایت لشکر 8 نجف، لشکر 31 عاشورا، لشکر 19 فجر را به عهده داشت. قرارگاه کربلا هدایت نیروهای زیر را به عده داشت. از ارتش لشکرهای 77، 21 و 28 پیاده و لشکر 8 زرهی. از سپاه لشکر 14 امام حسین (ع)، 7 ولی عصر (عج) و تیپ زرهی 72 محرم. لازم به ذکر است که لشکر 16 و 92 زرهی ارتش در حین عملیات به کار گرفته شدند. طرح عملیات دو قرارگاه کربلا و نجف ماموریت داشتند ضمن تامین اهداف محوله، روی پل دوعیجی در شمال نشوه (غرب نهر کتیبان) الحاق کرده و سپس به سوی بصره ادامه عملیات دهند. قرارگاه کربلا می بایست با عمل ازمحور زید و چسبیدن به نهر کتیبان جهت مسدود کردن منطقه ورودی دشمن در دو عیجی اقدام می کرد. قرارگاه نجف نیز پس از دستیابی به العزیر و القرنه و تصرف جزایر مجنون و الحاق به طلاییه، جهت بازکردن جاده طلاییه – نشوه که تنها امید برای ادامه عملیات و انتقال نیرو و مهمات بود، اقدام نماید. یگان های تحت امر این قرارگاه می باید با عبور از طلاییه به سمت نشوه و تامین آن در پل دوعیجی به قرارگاه کربلا(نیروهای ارتش)ملحق می شدند. قرارگاه نجف برای تصرف اهداف خود به تشکیل پنج قرارگاه فرعی (نصر، بدر، حنین، حدید، فتح) مبادرت می ورزید. قرارگاه دیگری با نام نوح(ع) وظیفه ترابری دریایی و پشتیبانی یگان های عمل کننده را برعهده داشت.
-
عملیات رمضان؛ ورود به خاک عراق صدام پس از اشغال خرمشهر و به بهانه حمله سراسری اسراییل به جنوب لبنان، قصد داشت جنگ را خاتمه داده و امتیاز خرمشهر را برای خود نگهدارد. از سوی دیگر فرماندهان ایرانی با اطلاع از این قصد بر آن شدند تا با فتح منطقهای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی، پایان عادلانهای به جنگ بدهند. به این ترتیب عملیات «رمضان» در چهار محور و پنج مرحله از سوی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی گردید، تا با عبور از خط مرز بین المللی، یک زمین مثلث شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع تصرف شود. این منطقه از شمال به «کوشک» و «طلاییه» و پاسگاههای مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی «هورالهویزه» و از غرب به رودخانه اروند ـ در نقطه تلاقی دجله و فرات به نام القرنه ـ تا شلمچه در غرب خرمشهر و از شرق به خط مرزی شمالی ـ جنوبی و از کوشک تا شلمچه منتهی میشد. مهندسی عراق درمنطقه شمال غربی «بصره» و «تنومه» خطوط پدافندی عراق را با ساخت یک کانال به طول 30 و عرض 1 کیلومترـ که مختص پرورش ماهی بود ـ با پمپاژ آب و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیربار به عنوان مانعی اساسی و بازدارنده از حملات احتمالی نیروهای ایرانی به سوی بصره تدارک دیده بودند.همچنین در قسمت جنوبی منطقه ـ روبروی شلمچه ـ آب رها شده بود تا از هرگونه تردد نیروهای زرهی و پیاده، عملا ممانعت به عمل آید. سرانجام عملیات رمضان در شب 21 ماه مبارک رمضان و سالروز شهادت امام علی (ع) در ساعت 21 و 30 دقیقه شامگاه 23 تیر 1361 با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» در منطقه عملیاتی شلمچه در شرق بصره آغاز شد. در این حمله 10 تیپ از سپاه و دو لشکر از نیروی زمینی ارتش حضور داشتند که تحت امر 4 قرارگاه عملیاتی کار میکردند. در مرحله نخست ـ در سه محورـ به علت موانع و استحکامات پدافند مثلثی شکل و میادین مین فراوان، نیروهای ایرانی نتوانستند با سرعت عمل به تمامی اهداف مورد نظر دست پیدا کنند، لذا با روشن شدن هوا از ادامه پیشروی خودداری شد. اما در محور جنوبی ـ جنوب پاسگاه زید ـ چهار تیپ از سپاه و دو تیپ از ارتش توانستند با سرعت عمل چشمگیری همه مواضع دشمن را در هم کوبیده و تا عمق 30 کیلومتری مواضع عراقیها رسیده و خود را به نهر «کتیبان» شرق اروند و کانال «ماهیگیری» برسانند، به گونهای که به قرارگاه لشکر 9 زرهی عراق دست یافته، و ضمن به غنیمت گرفتن خودروی تویوتای فرماندهی، قرارگاه را منهدم نمایند. علیرغم این موفقیت، جناح راست نیروها باز مانده بود و با روشن شدن هوا عراقیها با یک لشکر زرهی فشار اصلی را معطوف به این منطقه کرده و از تأمین نیروهای پیشروی ایرانی ممانعت به عمل آوردند. در این مرحله از عملیات 85 دستاه تانک و نفربر و 12 توپ دشمن منهدم و 71 دستگاه تانک و نفربر نیز به غنیمت گرفته شد. مرحله دوم نیز در محور میانی ـ جنوب پاسگاه زید ـ و با همان یگانها و با تقویت دو تیپ دیگر در تاریخ 25 مرداد ماه 1361 صورت گرفت، که چندان موفقیتآمیز نبود و تنها مقداری خسارت به دشمن وارد آمد و شماری از آنان کشته و زخمی و اسیر شدند. در مرحله سوم احتمال میرفت که دشمن با تجمع نیروهای زرهی و آرایش وسیع آنان قصد پاتک دارد، لذا در تاریخ 30 مرداد ماه 1361 از شرکت نیروهای زرهی خودی صرفنظر شد تا نیروهای پیاده بتوانند به انهدام تانکها و نفربرها بپردازند. بنابراین عملیات مرحله سوم از جنوب پاسگاه زید آغاز شد و نیروهای ایرانی بطور خیرهکنندهای به درهم شکستن و تصرف مواضع دشمن پرداختند. رزمندگان اسلام توانستند در این مرحله مهم، در زمینی به وسعت 180 کیلومتر مربع، نزدیک به 700 دستگاه تانک و نفربر را منهدم و 14 دستگاه تانک و نفربر دشمن را که 4 دستگاه آن از نوع پیشرفته «تی 72» بود را به غنیمت بگیرند. مرحله چهارم عملیات در یکم شهریور ماه 1361 از محور جنوبی منطقه عملیاتی شلمچه شروع شد اما به دلیل هوشیاری و آمادگی عراقیها و استحکامات و مواضعی که تعبیه شده بود، راهی از خط نخست دشمن، به روی رزمندگان اسلام باز نشد. مرحله پنجم و پایانی که تلاش نهایی و اصلی این عملیات سیاسی ـ نظامی بود، در تاریخ 6 شهریور ماه 1361 از شمال پاسگاه زید در حد فاصل دژ مرزی عراق و خاکریزهای مثلثی آغاز شد. در بدو درگیری و نبرد، همه چیز طبق طرح فرماندهان ایرانی پیش میرفت و نیروهای ارتش و سپاه توانستند گذشته از پاکسازی و الحاق، خاکریزی مناسب و دو جداره در جناح شمالی بسازند. ولی از آنجا که دقت کافی در ساخت آن بکار نرفت، دشمن توانست 5 کیلومتر در آن رخنه کند. در این مرحله 130 دستگاه تانک و نفربر منهدم و 11 دستگاه نیز به غنیمت گرفته شد و همچنین 800 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند. بنابراین آمار کل تلفات و خسارات وارده به ارتش عراق در عملیات رمضان عبارت بود از: 1097 دستگاه تانک و نفربر منهدم شده، 50 تانک و نفربر به غنیمت نیروهای اسلام در آمد و 8715 تن از نیروهای بعثی عراقی نیز کشته و زخمی و اسیر شدند. جمهوری اسلامی ایران با اجرای این عملیات سیاسی ـ نظامی نشان داد که در نفوذ به خاک عراق و ادامه نبرد، تنها به دنبال خواستههای به حق مردم خود است، هر چند که محدوده پاسگاه زید عراق به وسعت 400 کیلومتر مربع تصرف و لشکر 9 زرهی عراق به طور کامل منهدم شد و هدف اصلی تأمین نگشت، اما این عملیات یک اقدام مثبت تلقی گردید. نام عملیات: رمضان زمان اجرا: 23/4/1361 تلفات دشمن (کشته، زخمی یا اسیر): 8715 رمز عملیات: یا صاحب الزمان ادرکنی مکان اجرا: منطقه عملیاتی شلمچه ـ شمال غربی خرمشهر و شرق بصره ارگانهای عمل کننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای ارتش جمهوری اسلامی اهداف عملیات: فتح منطقهای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی برای پایان عادلانه به جنگ دو ساله ـ طی 5 مرحله
-
مرور ی بر عملیات ثامن الائمه(ع) در دفاع مقدس
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در عملیات های دفاع مقدس
عملیات ثامن الائمه(ع) در دورترین منطقه جنوب غربی ایران، جزیره ای به نام آبادان قرار دارد که از جنوب، آب های گرم خلیج فارس و از شمال و مشرق رودخانه های کارون و بهمنشیر و از غرب، اروندرود آن را در برگرفته اند. اروند رود – که تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران است و تا پیش از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بنادر بزرگ و فعال خرمشهر و آبادان در مسیر این آبراه واقع بوده اند. آبادان را از عراق جدا می کند. تاریخ شهر آبادان با تاریخ صنعت کشورمان و به ویژه پالایشگاه آن گره خورده است. محاصره شهر آبادان پس از تجاوز عراق در 31 شهریور 1359 و اشغال سریع بخش هایی از خاک ایران، خرمشهر مهم ترین شهر بندری ایران، پس از 40 روز مقاومت دلیرانه، با خیانت آشکار لیبرال ها و منافقین، به دست دشمن افتاد. پس از سقوط خرمشهر، رژیم عراق در صدد برآمد تا جزیره آبادان را هم اشغال کند و تلاش کرد تا از طریق شرق کارون و شمال بهمنشیر وارد آبادان شود، زیرا عبور از این قسمت آسان تر از عبور از رودخانه کارون در جنوب خرمشهر بود. با چنین وضعیتی آبادان در یک محاصره 330 درجه ای قرار می گرفت و عبور از رودخانه بهمنشیر می توانست آن را با خطر جدی روبه رو کند. دشمن می پنداشت اگر بتواند از این رودخانه بگذرد، آبادان را برای همیشه از آن خود کرده است. عراقی ها برای تصرف آبادان در 8 آبان 1359، در منطقه ذوالفقاری روی رودخانه بهمنشیر پل شناور نصب و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود، وارد جزیره آبادان شدند و از آن جهت منطقه ذوالفقاری را انتخاب کرده بودند که با استفاده از پوشش نخلستان ها بتوانند از دید رزمندگان اسلام دور مانده و به راحتی وارد شهر گردند. عملیات ثامن الائمه (ع) گر چه به عنوان یکی از چهار عملیات بزرگ و برجسته در چارچوب سلسله تلاش هایی که برای آزاد سازی مناطق اشغالی انجام گرفت، به شمار می رود ولی این عملیات به منزله « نقطه عطف» و «حلقه واسط» برای انتقال استراتژی جنگ از وضعیت گذشته به وضعیت جدید بود. سردار محسن رضایی در این باره می گوید: «عملیات ثامن الائمه(ع) نقطه عطف است و به عنوان مبداء آغاز استراتژی مرحله دوم جنگ است و یکی از نقاط اعتماد به نفس در استراتژی مرحله دوم، عملیات ثامن الائمه (ع) بود که حلقه واسط و مبداء تحول بود.» رزمندگان اسلام شبانه سلاح بر دوش، پیاده و سواره به منطقه شتافتند و با جانبازی و فداکاری بسیار، چنان مقاومتی از خود نشان دادند که دلاوری ها و شجاعت های آنان در این منطقه به نام «حماسه ذوالفقاری» به عنوان برگ زرینی در تاریخ دوران دفاع مقدس به ثبت رسید. در این نبرد 280 نفر از نیروهای بعثی به هلاکت رسیده و 130 نفر به اسارت در آمدند و رزمندگان ایران توانستند از نفوذ نیروهای دشمن به شهر آبادان جلوگیری به عمل آوردند. نیروهای عراقی بعداز این شکست، سعی کردند از طرف فیاضیه (بین ایستگاه 12 و خرمشهر) به سمت آبادان پیشروی کنند که در این منطقه نیز با مقاومت دلاورمردان اسلام مواجه و مجبور به عقب نشینی شدند. این عملیات تا 18 آبان 1359، ادامه داشت و سرانجام نیروهای بعثی از روستای نخلستان عبادی نیز پاکسازی و تا 4 کیلومتری شمال رودخانه بهمنشیر مجبور به عقب نشینی شدند. بعداز این حماسه، جهاد سازندگی موفق شد، جاده ای در میان باتلاق های اطراف آبادان احداث کند. این جاده نیروهای دشمن را دور می زد و به جاده آبادان – ماهشهر وصل می شد. از طریق این جاده که به جاده وحدت معروف بود، تدارکات نظامی نیروهای ایرانی آسان تر و سریع تر انجام می گرفت. به دنبال صدور فرمان امام خمینی (ره) در چهاردهم آبان 1359، مبنی بر این که : «حصر آبادان باید شکسته شود» نیروهای مسلح تمام تلاش و امکانات خود را برای شکستن محاصره آبادان به خاطر اجرای فرمان امام خمینی(ره) به کار بستند. صدام که خود را ناتوان از تصرف آبادان می دید، بعداز یازدهمین نشست سران عرب در «امان» که در 6 آذر 1359، تشکیل شد، چنین گفت: «ما نمی خواهیم کشورگشایی کنیم. ما فقط می خواستیم، تهدید ایران را از شهرهای خود دور سازیم!» این گفته بیانگر ناتوانی عراقی ها در پیشروی، در خاک ایران بود. مقام معظم رهبری در مورد تاثیر سخنان امام (ره) در نجات آبادان چنین فرودند: «آبادان در معرض حمله و خطر بود، مثل خونین شهر، منتهی همین تاکید امام که تکلیف شرعی کردند که مبادا آبادان سقوط بکند، نیروهای رزمنده را که در آن جا بود، تقویت کردند. البته در آبادان سپاه آن روز برتر از ارتش بود. بعداً ارتش هم در آبادان مستقر شد و در یک مورد که نیروهای دشمن از بهمنشیر عبور کردند و وارد جزیره آبادان شدند، بسیج توده ای مردم و شرافت نظامی عده ای از نظامیان ما حماسه آفرید و عراقی ها را در جایی که واقعاً بیرون کردن دشمن از آن جا بسیار دشوار بود، کوبیدند. عده ای را کشته و تار و مار کردند و عده ای را به داخل رودخانه انداختند و عده ای هم که توانستند، فرار کردند. عامل اصلی در حفاظت از آبادان همان فرمان امام بود و داغی که از سقوط نیمی از خونین شهر در دل برادران وجود داشت.» منطقه عملیات منطقه عملیات ثامن الائمه (ع) در شرق رودخانه کارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان وجنوب منطقه دارخوین قرار داشت و شامل سرپل دشمن به وسعت 150 تا 180 کیلومتر مربع می شد که در اشغال نیروهای عراقی بود. عوارض حساس منطقه، رودخانه کارون و دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان بودند و عوارض مصنوعی منطقه نیز بیشتر شامل مواضع و استحکامات دشمن نظیر خاکریزهای متعدد، مواضع تانک، سنگرهای اجتماعی و انفرادی می شدند. با توجه به اهمیت دو پل قصبه و حفار برای دشمن که به منزله معبر و محل اتصال عقبه های او در شرق کارون بودند، مواضع واستحکامات فراوان و تعداد زیادی نیروی رزمی در این دو محور وجود داشتند. وضعیت دشمن دشمن برای استقرار در منطقه سرپل، واقع در شرق رودخانه کارون، دچار تناقض بود؛ از یک سو به لحاظ اهمیت منطقه و ضرورت حفظ آن می بایست از نیروی بسیاری استفاده می کرد و از سوی دیگر، با توجه به محدودیت عقبه خود، تجمع این میزان نیرو برایش ناممکن بود. در عین حال، شناخت عراقی ها از توان نیروهای خودی در عقب راندن دشمن – به ویژه پس از ناکامی ارتش در عملیات های سوم آبان 1359 و بیستم دی 1359 – آن ها را مطمئن کرده بودکه مورد تعرض جدید قرار نخواهند گرفت. استعداد و آرایش یگان های دشمن در این منطقه برابر اسناد به دست آمده از تیپ 8 مکانیزه ارتش عراق در 26 مرداد 1360 عبارت بودند از: 1- تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 زرهی که به سه گردان مکانیزه و یک گردان تانک در شمال سرپل و جنوب سلمانیه مواضع پدافندی را اشغال و تحکیم کرده بود. 2- تیپ 6 زرهی از لشکر 3 زرهی که با سه گردان تانک و یک گردان مکانیزه در قسمت مرکزی و شرقی در شمال جاده ماهشهر – آبادان مستقر بود. 3- تیپ 44 پیاده از لشکر 11 پیاده، که با یک گردان تحت امر لشکر 3 زرهی در قسمت جنوبی منطقه سرپل و جنوب جاده ماهشهر – آبادان پدافند می کرد. 4- تیپ 12 زرهی لشکر 3 در غرب کارون در احتیاط قرار داشت و گردان های تانک الطارق و سیف سعد و چند گردان جیش الشعبی، گردان پیاده از تیپ 44 و گردان 1 از تیپ 33 نیروی مخصوص نیز در منطقه شرق کارون استقرار داشتند. برابر شواهد، قراین و اسناد موجود، در پی گسترش حملات رزمندگان اسلام به منطقه اشغالی سرپل در نیمه اول سال 1360، دشمن دچار اضطراب شده و احتمال حمله نیروهای خودی را پیش بینی می کرد. بااین حال، عراقی ها همچنان به استقرار در مناطق اشغالی اصرار داشتند و این امر بدین دلیل بود که عراقی ها تصور می کردند که نیروهای اسلام از انجام دادن عملیات دقیق و برنامه ریزی شده در سطحی گسترده ناتوان هستند. در واقع فرماندهی عراق احتمال تدارک حمله از محور شرق رودخانه را پیش بینی می کرد اما به هیچ وجه تصور نمی کرد این حمله، گسترده و همه جانبه باشد. 5- استعداد دشمن در این منطقه برابر یک لشکر تقویت شده بود، ضمن این که فرمانده سپاه سوم می توانست از احتیاط لشکرهای 5 مکانیزه و 9 رزهی که در جنوب غربی اهواز و سوسنگرد مستقر بودند، برای تقویت لشکر 3 زرهی استفاده کند. طرح عملیات الف ) اهداف و ماموریت هدف اصلی عملیات، انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون وتصرف و تامین منطقه بود. در طرح اولیه سپاه آمده بود: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در آبادان و دارخوین و ماهشهر ماموریت دارند تا به همآهنگی و همکاری کامل لشکر 77 پیاده خراسان از محور فیاضیه و دارخوین به طور گسترده و از سه محور ایستگاه 12 و ایستگاه 7 و جاده ماهشهر– آبادان تک نمایند و نیروهای دشمن را که از کنار کارون تا جاده ماهشهر – آبادان گسترش داشتند، به طور کامل محاصره و بعداز انهدام دشمن، در منطقه متصرفه پدافند نمایند.» سران نظامی امیدوار بودند با انجام عملیات ثامن الائمه (ع) تهدید احتمالی دشمن برای تصرف آبادان که عراق آن را به صورت اهرم فشاری علیه ایران در تبلیغات خود مورد استفاده قرار می داد، خنثی شود. از سوی دیگر، در این عملیات پس از پاکسازی شرق رودخانه کارون، نیروهای خودی از خطوط پدافندی آزاد شده و امکان به کارگیری آن ها در مراحل بعدی آزاد سازی مناطق اشغالی فراهم می شد. ب ) سازمان رزم خودی ترکیب نیروهای عمل کننده در این عملیات، شامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای ژاندارمری به این شرح بود: - لشکر 77 با سه تیپ شامل 9 گردان نیروی پیاده؛ - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با 16 گردان نیروی پیاده که در سازمان سه قرارگاه تیپی عمل می کرد؛ - تیپ 37 زرهی شیراز؛ - گردان 251 تانک از لشکر 16 زرهی؛ - گردان 107 ژاندارمری؛ - گروه رزمی 291 تانک؛ - جهاد سازندگی، علاوه بر احداث جاده وحدت در فروردین 1360، امور مقدماتی مهندسی عملیات را انجام داد. پس از حذف بنی صدر برای نخستین بار بود که نیروهای عمل کننده در چنین مقیاسی با هم ترکیب شده به نحو شایسته ای با یکدیگر همکاری و هم آهنگی می کردند، چنان که این اقدام، الگوی مناسبی برای ادامه همکاری ارتش و سپاه در سایر عملیات ها شد. ج) طرح مانور در طرح مانور، سه محور عمده و یک محور فرعی برای انجام عملیات در نظر گرفته شده بود: محور شمالی شامل منطقه دارخوین و محمدیه و محور جنوبی شامل محور فیاضیه و ایستگاه 7 بود. بر اساس این طرح، تلاش فرعی نیروها برای پشتیبانی نیز در محور جاده ماهشهر – آبادان انجام می شد. در این میان، محور دارخوین و فیاضیه با هدف تصرف و تامین پل های حفار و قصبه دارای اهمیت بیشتری بودند و در صورت برخورداری نیروهای خودی از سرعت عمل، امکان انهدام و اسارت بسیاری از افراد دشمن در این محور وجود داشت. و همین ضرورت، در آرایش نیروها مؤثر بود، که به این ترتیب مشخص شد: محور دارخوین – محمدیه: پنج گردان از سپاه (چهار گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و سه گردان از ارتش (دو گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و یک گردان تانک در احتیاط و پشتیبانی. محور فیاضیه: پنج گردان از سپاه (چهار گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و سه گردان از ارتش (یک گردان آفندی و دو گردان احتیاط). محور جاده ماهشهر – آبادان: دو گردان از سپاه (یک گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و دو گردان از ارتش ( یک گردان آفندی و یک گردان پدافند). برای پشتیبانی عملیات، سه گردان توپخانه و 50 قبضه سلاح پدافند هوایی در نظر گرفته شده بود. در مجموعه، به نظر می رسید، دشمن به دلیل برخورداری از نیروهای احتیاط و به ویژه امکان به کارگیری لشکرهای 5 مکانیزه و 9 زرهی تحت امر سپاه سوم، در موضع برتری قرار داشت، لیکن نیروهای خودی با توجه به شناخت دقیق از دشمن، ویژگی برتر عملیاتی، ترکیب جدید سپاه و ارتش – که پیش از این هرگز در این سطح وجود نداشت – و بهره برداری مناسب از زمین، از موقعیت بهتری برخوردار بودند. افزون بر این، دشمن به لحاظ درک و باوری که از توان نیروهای خودی داشت، به طور نسبی در غافل گیری به سر می برد و این عوامل در مجموع می توانست دست یابی به پیروزی را آسان کند. در این میان، افزایش قابل توجه نیروهای سپاه در مقایسه با عملیات های پیشین و نقش طراحان نظامی سپاه در طرح ریزی و هدایت عملیات، از جمله ویژگی های عملیات ثامن الائمه (ع) و عامل برتری نیروهای خودی در برابر دشمن بود. بدین ترتیب، عملیات ثامن الائمه (ع) به منظور شکستن محاصره آبادان و انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون پس از آماده سازی مقدمات آن، آغاز شد. شرح عملیات عملیات در ساعت 1 بامداد روز پنجم مهر 1360 آغاز شد. قوای ایران در ساعات نخست عملیات، باتهاجم به مواضع دشمن و در هم شکستن مقاومت نیروهای آنان، خاکریزهای اول دشمن را تصرف وتأمین کردند. مقاومت اولیه نیروهای عراقی در برخی از محورها و به ویژه تداوم آن در منطقه پل حفار، نشان دهنده هوشیاری نسبی دشمن بود. بنابر گزارش اسیران عراقی، اسارت یکی از نیروهای خودی در منطقه عملیاتی تیپ 8 مکانیزه در محور دارخوین سبب هوشیاری دشمن شده بود، ولی شناخت نادرست فرماندهان نظامی عراق نسبت به توان نیروهای خودی که بر مبنای برآوردهای عملیات های ناکام پیشین ایجاد شده بود، سبب شد در برابر حمله نیروهای خودی واکنش مناسبی نشان ندهند. با روشن شدن هوا و ادامه پیشروی نیروهای خودی از محور شمالی به سمت پل مارد و تهدید عقبه نیروهای دشمن، نخستین ضربه شکننده بر نیروهای عراقی وارد آمد. بااین حال، نیروهای دشمن در منطقه پل حفار همچنان مقاومت می کردند. گستردگی محورهای تهاجم و عقب ماندگی دشمن سبب شد تا نیروهای خودی با به دست گرفتن ابتکار عمل و ادامه پیشروی در محورهای مختلف، دشمن را تحت فشار قرار دهند. از سوی دیگر، در پی تغییر وضعیت میدان نبرد، فرماندهی نیروهای دشمن تلاش می کرد تا تاریک شدن هوا به مقاومت در پل حفار ادامه دهد. دشمن قصد داشت، باتقویت منطقه، ابتدا منطقه سرپل را حفظ کند و پس از آن، با نصب پل روی رودخانه کارون، نیروهای محاصره شده را نجات دهد وسپس، با استقرار در منطقه غرب رودخانه کارون، از ادامه پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند. بر همین اساس، دشمن در اولین اقدام با وارد کردن تیپ 10 زرهی گارد جمهوری، سعی کرد، پل حفار را حفظ کرده و با استقرار تیپ 16 زرهی از لشکر 6 زرهی درغرب رودخانه کارون، از پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند. تهاجم رزمندگان به نیروهای تیپ 10 سبب شد تا این نیروها در همان لحظات اولیه حضور در منطقه سرپل، محاصره شده و عقب نشینی کنند، در صورتی که اگر در حمله به تیپ 10 تأخیر صورت می گرفت، بی گمان نیروهای تیپ 10 دشمن پس از حضور در منطقه، دست به ضد حمله می زدند. با آزاد شدن جاده ماهشهر – آبادان در ساعت 8:32 بامداد روز پنجم مهر و پیشروی نیروهای خودی از شمال به جنوب وتصرف پل قصبه، امکان مقاومت از عراقی ها گرفته شده بود. در بعد از ظهر همان روز بخشی از پل حفار تصرف شده بود ولی عراقی ها برای باز نگه داشتن عقبه نیروهای محاصره شده خود در شرق کارون، همچنان مقاومت می کردند، چنان که با تاریک شدن هوا حرکت ستون نیروهای دشمن از اهواز به سمت خرمشهر دیده می شد. بدین ترتیب، روز اول عملیات در حالی به پایان رسید که دشمن به دلیل عقب ماندگی، توان مقابله با نیروهای خودی را نداشت و تنها، به تاریک شدن هوا، باز نگاه داشتن پل حفار برای تقویت منطقه و یا امکان عقب نشینی نیروهای محاصره شده امید بسته بود. در روز دوم عملیات (ششم مهر)، در حالی که پیشروی نیروهای خودی همچنان ادامه داشت، دشمن واکنش جدی از خود نشان نداد و از بعدازظهر همان روز نیروهای عراقی به تدریج تسلیم شده و یا عقب نشینی کردند و سرانجام در پایان این روز عملاً منطقه سرپل دشمن آزاد شد. در روز سوم عملیات نیز در پی پاکسازی منطقه، محاصره آبادان به پایان رسید و فرمان امام خمینی مبنی بر شکستن حصر آبادان، در مدت 48 ساعت آفند تحقق یافت و نیروهای خودی پس از پاکسازی کامل منطقه، در ساحل شرقی رودخانه کارون استقرار یافتند. در این عملیات علاوه بر آزاد سازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه، بخش وسیعی از نیروهای خودی – که درگیر پدافند در منطقه بودند – آزاد و برای عملیات های بعدی آماده شدند. نتایج عملیات ثامن الائمه (ع) در این عملیات سلحشوران اسلام به نتایج مهمی دست یافتند، از جمله: 1- ساحل شرقی رودخانه کارون تصرف و تامین گردید. 2- آبادان از محاصره یک ساله خارج شد. 3- بیش از 150 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده، آزاد گردید. 4- بیش از 3 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و 1656 نفر نیز به اسارت در آمدند. 5- تعداد 90 دستگاه تانک و نفربر، 100 دستگاه انواع خودرو دشمن منهدم گردید و تعداد 3 فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر عراق نیز سرنگون شدند. همچنین 100 دستگاه تانک، 60 دستگاه نفربر، 3 دستگاه لودر و 150 دستگاه خودرو به غنیمت گرفته شد. صدام پس از این شکست 7 تن از فرماندهان خود را تیرباران کرد. با توجه به نقش شجاعانه لشکر 77 پیاده با تصویب شورای عالی دفاع درتاریخ یازدهم مهر 1360، به لشکر پیروز خراسان تغییر نام داد. پیامدهای شکسته شدن محاصره آبادان موفقیت عملیات ثامن الائمه (ع) درابعاد مختلف پیامدهایی به همراه داشت که آن را در دو محور عمده، داخلی و خارجی ارزیابی می کنیم. الف - پیامدهای داخلی 1- با انجام موفقیت آمیز اولین عملیات وسیع ایران در جبهه ها ، روحیه نیروهای رزمنده تقویت وتوانمندانه تر از پیش به نبرد با دشمن پرداختند. 2- از نظر سیاسی وضعیت سیاسی کشور منسجم تر شد و کمتر از یک هفته بعد از این عملیات، مردم با شرکت در سومین انتخابات ریاست جمهوری، حضرت آیت الله خامنه ای را به ریاست جمهوری برگزیدند، که این امر منجر به موفقیت بیشتر در سیاست های خارجی نظام نیز گردید. 3- با تثبیت دولت اسلامی و وحدت نظر مسئولین نظام، موضع گیری های قاطعانه و به موقعی در قبال مسائل خارجی انجام گرفت. ب - پیامدهای خارجی مهم ترین پیامد خارجی این عملیات تشکیل شورای همکاری خلیج فارس توسط کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، به منظور جلوگیری از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامی و یاری رساندن به رژیم متجاوز عراق بود، همچنین تحرکات نظامی امریکا در خلیج فارس به منظور اعمال فشار بر ایران و حمایت از کشورهای منطقه بیشتر شد. امریکا با اعزام ناوگان نظامی خود در خاورمیانه و آب های دریای عمان، مانورهایی انجام داد و تهاجم تبلیغی گسترده ای را علیه ایران آغاز کرد و با نشر اکاذیب و شایعات، وحشت بی مورد رژیم های منطقه را از ایران بیشتر کرد. سایت ساجد -
مروری بر عملیات طریق القدس در دفاع مقدس
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در عملیات های دفاع مقدس
عملیات طریق القدس جمهوری اسلامی ایران تنها دو ماه پس از پیروزی در عملیات ثامن الائمه (ع)، عملیات طریق القدس را در سال دوم جنگ (آذرماه سال 1360) با سرعت بسیار و بر پایه تحولات جدید و شور و هیجان ایجاد شده در کشور، به عنوان بزرگ ترین عملیات خود در مقیاس گسترده، طرح ریزی کرد. سازماندهی نیروهای داوطلب با انگیزه شهادت طلبی در سازمان سپاه و در آستانه فرا رسیدن ماه محرم، برجسته ترین ویژگی این عملیات بود. با موفقیت عملیات ثامن الائمه (ع) که نشان داد طراحی و انجام عملیات های گسترده با سبک و شیوه جدید امکان پذیر است – فرماندهان سپاه و ارتش طی جلسات متعددی شرایط جدید را مورد بررسی قرار داده و مبتنی بر آن استراتژی جدیدی را تعریف کردند که سه هدف اساسی را دنبال می کرد: 1- انهدام هر چه بیشتر ماشین جنگی عراق. 2- دست یافتن به مواضعی مناسب جهت کم کردن خطوط پدافندی و نهایتاً آزاد سازی نیروهای خودی از پدافند به منظور افزایش توان خودی در عملیات بعدی. 3- آماده شدن برای انجام عملیات نهایی و آزاد سازی گام به گام مناطق اشغالی. مبتنی بر این استراتژی، دوازده طرح موسوم به «کربلا» تهیه شد که میزان تناسب توان خود با ظرفیت مورد نیاز منطقه عملیاتی، وضعیت زمین از جنبه نظامی و نیز اهمیت منطقه عملیاتی، از عوامل اصلی در تعیین تقدم هر یک از طرح های مزبور بود، بر همین اساس، پس از مباحث مختلف میان فرماندهان سپاه و ارتش عملیات طریق القدس به عنوان اولین گام از سلسله عملیات کربلا طراحی و به مرحله اجرا در آمد. اهداف عملیات مهم ترین اهداف عملیات طریق القدس عبارت بودند از : - آزاد سازی شهر بستان و بیش از 50 روستای منطقه - انهدام نیروهای دشمن در منطقه با استعداد بیش از یک لشکر - قطع ارتباط بین دو نیروی عمده در مناطق عمومی اهواز و دزفول - رسیدن به هور و امکان نفوذ در خاک عراق. علل انتخاب منطقه پس از پاکسازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه کارون در عملیات ثامن الائمه(ع)، هنوز در جبهه جنوب سه منطقه در اشغال دشمن قرار داشت که عبارت بودند از :غرب روخانه کارون و شهر خرمشهر، منطقه بستان و سوسنگرد و منطقه غرب رودخانه کرخه. این مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نیروهای دشمن دارای موقعیت های متفاوتی بودند، بنابراین با توجه به توانایی و امکانات نیروهای خودی برای انجام عملیات، منطقه سوسنگرد و بستان برای عملیات انتخاب شد. موقعیت منطقه منطقه عمومی عملیات در شمال غربی اهواز قرار داشته و دارای زمین های مرتفع، پست و هموار می باشد که از شمال به ارتفاعات الله اکبر، میش داغ و تپه های رملی، در جنوب به رودخانه نیسان و هویزه، در غرب، از یک سو به دغاغله و رودخانه نیسان و از سوی دیگر، به رودخانه سابله و نهر عبید و روستای صالح حسن و از آن جا به سمت تپه های رملی در شمال امتداد می یابد و از شرق به هورالهویزه و تنگه چزابه و مرزهای بین المللی محدود می شود. زمین منطقه در شمال، رملی و از جنس ماسه های بادی است. سمت بیشتر ارتفاعات منطقه، از شمال غربی به جنوب شرقی و شیب زمین در مکان های مختلف، متفاوت است. رودخانه های این منطقه شامل رودخانه کرخه با عرض تقریبی 25 تا 400 متر و عمق 5/1 تا دو متر است که عبور از آن بدون استفاده از پل های موجود، غیر ممکن می باشد؛ رودخانه کرخه کور در حمیدیه که از رودخانه کرخه منشعب شده و تغییر مسیر می دهد؛ نهر سابله به عنوان شاخه ی جدا شده از کرخه و نهر نیسان به عنوان شاخه اصلی، جدا شده از کرخه که ابتدا به نام مالکیه وارد سوسنگرد شده و از آن جا به بعد نهر نیسان نامیده می شود. عوارض مصنوعی منطقه به این شرح بود: جاده آسفالته سوسنگرد - پله سابله- بستان؛ جاده معروف به تعاون که دشمن ساخته بود و از حد فاصل بستان – سابله به پل نیسان و به سمت جفیر امتداد داشت؛ میدان های مین و مواضع احداثی دشمن. آبادی های این منطقه شامل دهلاویه، بردیه، دغاغله، سابله، چزابه و دیگر روستاها می باشد. وضعیت دشمن ارتش عراق پس از ناکامی در تصرف سوسنگرد و پیشروی به سمت اهواز، در خارج از شهر و غرب سوسنگرد مواضع پدافندی خود را با استفاده از موانع طبیعی و مصنوعی در محور جابر حمدان در شمال رودخانه کرخه و محورهای دهلاویه، سویدانی و هویزه در جنوب کرخه به گونه ای مناسب تحکیم و تثبیت کرد. عراقی ها پس از عملیات ثامن الائمه (ع) و تحمل ضربه مهلک ناشی از آن، تمام توان خود را برای شناسایی تحرکات و مقاصد نیروهای خودی بسیج کرد و تا 60 درصد موفق به کشف این اطلاعات شد. اما به دلیل نقص اطلاعات، همچنان در تردید به سر می برد و در تجزیه و تحلیل خود به این نتیجه رسیده بود که یکی از راه کارهای احتمالی نیروهای خودی، تمرکز تلاش اصلی برای عملیات، در محور غرب سوسنگرد، عبور از پل سابله به سمت بستان و نیز تلاش پشتیبانی، از شمال کرخه و محور الله اکبر، جنوب ارتفاعات رملی به سمت غرب و تنگه چزابه می باشد. دشمن برای مقابله با این راه کارها، ترکیب و شکل استقرار نیروهای خود را با استفاده از موانع موجود آرایش داد. ارتش عراق که برای پشتیبانی و تقویت نیروهای خود به پل های روی رودخانه های کرخه و سابله و جاده های شمالی جنوبی متکی بود، حفاظت و حمایت از پل ها را تشدید کرد. در عین حال، عوارض رودخانه های منطقه تحرک فوق العاده و پشتیبانی سریع را برای دشمن غیر ممکن کرده بود. استعداد دشمن نیروهای دشمن در شمال کرخه تیپ 26 زرهی از لشکر 5، تیپ 93 پیاده از لشکر 4 پیاده کوهستانی، گردان 1 پیاده از تیپ 23، تیپ 31 و 32 نیروی مخصوص و نیروهای جیش الشعبی بود. نیروهای دشمن در جنوب کرخه شامل تیپ های 25 مکانیزه و 16، 30 و 96 زرهی از لشکر 6 زرهی، تیپ 48 پیاده از لشکر 11 پیاده، تیپ 12 زرهی از لشکر 3 زرهی، یک گردان ازتیپ 32 نیروی مخصوص، گردان 20 دفاع الواجبات، نیروهای کماندویی لشکر 7 پیاده و نیروهای جیش الشعبی بود. دشمن پس از آگاهی از سمت تک نیروهای خودی اقدامات زیر را انجام داد: 1- جابه جایی تیپ 30 زرهی با تیپ 35. 2- تقویت منطقه غرب سوسنگرد با تیپ 30 نیروی مخصوص. 3- تمرکز تیپ 31 نیروهای مخصوص و گروه های کماندو در شمال کرخه، تنگه چزابه و پل های کرخه. 4- ایجاد تمرکز در گردان های تیپ 12 در شمال کرخه و تنگه چزابه به عنوان نیروی احتیاط و پاتک. 5- ایجاد تمرکز در تیپ 48 پیاده و تیپ 93 در مثلث فینیخی و شمال کرخه. 6- ایجاد تمرکز در گردان های تیپ 26 شمال کرخه به ویژه خطوط دوم. 7- تقویت خطوط دفاع غرب سوسنگرد یا تیپ 30 زرهی، گردان های طارق و المثنی. 8- جابه جایی تیپ 10 زرهی از منطقه مسیله به حوالی قرارگاه لشکر 6 زرهی به عنوان احتیاط آن لشکر برای اجرای تک در منطقه غرب سوسنگرد. 9- تمرکز در ذخیره مهمات توپخانه و تانک و سلاح ضد تانک و ضد هوایی و افزایش مهمات خطوط اول. 10- تمرکز در تقویت نیروی حمایت از پل ها و تقویت سلاح و مهمات مربوط به آن. اقدامات نیروهای خودی پیش از عملیات مهم ترین اقدامات نیروهای خودی حد فاصل عملیات های ثامن الائمه (ع) تا طریق القدس، عبارت بودند از: 1- شناسایی خطوط و عمق دشمن؛ مهمترین شناسایی عمق با هدف انهدام دشمن در شمال غربی رودخانه نیسان شامل منطقه غرب سوسنگرد و حاشیه هور و از پشت دشمن در روستاهای دفار، نهرکسر، شیخ محمود و تا حوالی بیت نعمه می شد. برای شناسایی معابر خودی به دشمن و برعکس، شناسایی موانع مصنوعی شامل میادین مین، خاکریزها و سایر تاسیسات و نیز شناسایی و ثبت تحرکات و استعداد پشتیبانی دشمن اعم از هوایی، هوانیروز، توپخانه و پدافند هوایی اقداماتی انجام گرفت. هم چنین منطقه شمال کرخه در حدفاصل جناح دشمن و ارتفاعات میشداغ در منطقه رملی نیز شناسایی شد که اطلاعات آن بسیار حائز اهمیت بود و منجر به طرح ریزی عملیات به صورت احاطه ای شد و جاده معروف بر روی منطقه رملی نیز بر اساس همین اطلاعات و برابر نیاز عملیات احداث شد و بدین ترتیب، امکان دسترسی نیروهای خودی در خیز اول به عقبه دشمن در تنگه چزابه فراهم شد. 2- سازماندهی نیروهای مردمی به کوشش و تدبیر سپاه پاسداران، به گونه ای که در محاسبات عملیات، میزان استعداد و توان سپاه به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در آغاز عملیات و کسب موفقیت مورد تاکید قرار گرفت. 3 3- طرح ریزی عملیات بر پایه شناسایی از منطقه وتوان موجود نیروهای خودی و انجام دادن برخی جابه جایی ها و تقویت منطقه که با ظرافت و دقت خاصی انجام گرفت. 4- نزدیک کردن خطوط خودی به دشمن با ایجاد خاکریزهای کوتاه. 5- اجرای طرح آب برای محدود کردن خطوط پدافندی و آزاد کردن نیرو. 6- احداث جاده ای به طول 15 تا 20 کیلومتر در زمین های رملی شمال منطقه عملیاتی. در پی شهادت برخی از فرماندهان ارتش و سپاه پس از عملیات ثامن الائمه(ع)، انتصاب های جدید موجب تغییراتی در مدیریت جنگ شد که در گسترش و تأمین همکاری سپاه و ارتش نقش به سزایی داشت. سازمان رزم خودی در این عملیات، نیروهای سپاه پاسداران برای اولین بار در قالب «تیپ» شرکت داشتند که عبارت بودند از: تیپ 1 عاشورا با استعداد 9 گردان پیاده. تیپ 2 کربلا با استعداد 3 گردان پیاده. تیپ 3 امام حسین (ع) با استعداد 8 گردان پیاده. تیپ امام سجاد (ع). تیپ امام حسن(ع) با استعداد 3 گردان پیاده (به عنوان احتیاط عملیات). هم چنین، یگان های ارتش متشکل بودند از : تیپ 3 از لشکر 92 زرهی. تیپ های 1 و 2 از لشکر 16 زرهی. تیپ 1 از لشکر 77 پیاده. 8 گردان توپخانه. طرح مانور طرح کلی مانور عملیات به شرح ذیل تهیه و تصویب شد: الف- تلاش اصلی: با توجه به تحلیل و ارزیابی فرماندهان از نوع آرایش نیروهای پدافندی دشمن و نیز تفکر حاکم بر فرماندهان ارتش عراق و نوع نگرش آنان نسبت به توانایی نیروهای انقلابی و عدم باور دشمن نسبت به امکان عبور قوای خودی از منطقه رملی شمال عملیات، این منطقه به عنوان فلش اصلی عملیات انتخاب شد تا موجب غافلگیری دشمن شود، بر همین اساس، مقرر شد شمال کرخه با استفاده از یک مانور احاطه ای و با به کار بردن یک تیپ زرهی ارتش و دو تیپ پیاده سپاه پاکسازی شده و تنگه چزابه تامین می شود. ب – تلاش پشتیبانی: به منظور حمایت از تلاش اصلی و تامین منطقه جنوبی عملیات، یک مانور جبهه ای با استفاده از دو تیپ زرهی ارتش و دو تیپ پیاده سپاه تصویب شده که ضمن پشتیبانی از تلاش اصلی، اهداف دیگری را دنبال می کرد که عبارت بودند از: آزادسازی بستان و منطقه غرب سوسنگرد و نیز دستیابی به کرانه شمالی رودخانه نیسان و سواحل شرقی هورالعظیم. شرح عملیات عملیات در ساعت 00:30 بامداد 8/9/1360 با عبور نیروهای پیاده یگان های سپاه از میادین مین و مواضع دشمن، در چند محور به طور هم زمان آغاز شد. نیروهای عمل کننده در محور شمال عملیات، در همان ساعات اولیه درگیری موفق شدند مواضع نیروهای عراقی را در خطوط اول تصرف کرده و نیروهای احتیاط دشمن را در پشت خطوط پدافندی منهدم کنند. میزان موفقیت اولیه یگان های سپاه در محور شمال به حدی بود که فرمانده تیپ زرهی ارتش نیز به گردان های زرهی و مکانیزه خود فرمان داد تا از معابر بازشده با چراغ روشن عبور کرده و ضمن انهدام دشمن و حمایت از نیروهای پیاده خودی به سوی هدف های خود در عمق منطقه پیشروی کنند. به این ترتیب، در ساعت 6 بامداد روز اول عملیات، تیپ امام حسین (ع) به همراه یک گردان از تیپ 3 زرهی از لشکر 92 موفق شدند تنگه چزابه را تصرف و تامین کنند. در این محور تا ساعت 9 صبح روز اول، تمامی اهداف تعیین شده، تامین گردید. در محور جنوبی عملیات، اوضاع به گونه ای دیگر بود. دشمن که فلش اصلی عملیات نیروهای ایرانی را از این محور می دانست، با بهره گیری از موانع متعدد و هوشیاری نیروهایش به سختی مقاومت کرده و مانع پیشروی قاطع نیروهای ایرانی شده بود. نیروهای خودی به رغم شکستن برخی از خطوط اولیه و تصرف پل سابله، با روشن شدن هوا مجبور به عقب نشینی شدند. با بروز شرایط سخت در محور جنوبی عملیات، تصمیم گرفته شد که نیروهای خودی در شمال با ورود به منطقه ابوچلاچ (منطقه کوچک محصور بین شاخه های رودخانه کرخه درغرب بستان) به سوی شرق و جنوب شرقی پیشروی نموده، بستان و منطقه سابله را تصرف و تأمین نمایند. این مرحله از عملیات در روز دوم با ورود یگان های سپاه به منطقه ابوچلاچ تحقق یافت و شهر بستان پس از 420 روز اشغال آزاد شد. متعاقب ورود نیروهای خودی به مثلث سابله و پیشروی به سوی ساحل شمال رودخانه سابله و نهر عبید نیروهای باقی مانده عراقی موضع خود در این منطقه را ترک و به جنوب رودخانه سابله گریختند. روزهای سوم تا پنجم عملیات با تبادل آتش بین طرفین و تلاش نیروهای خودی برای نگهداری و تحکیم مواضع متصرفی سپری شد. در روز ششم عملیات (13/9/1360) دشمن سعی کرد تا از تعلل نیروهای ایرانی در اتخاذ یک پدافند مطمئن و مستحکم، در منطقه مثلث شکل شمال سابله، سود جسته و آن را مجددا به تصرف خود درآورد و از آن طریق بستان را در معرض تهدید قرار دهد. اما هوشیاری نیروهای خودی و حضور به موقع نیروهای تقویتی (پیاده و زرهی) در قسمت شمال پل سابله، موجب شد تا دشمن با تحمل تلفات سنگین چندین کیلومتر عقب نشینی نموده و در جنوب سابله مستقر شود. نقطه پایان عملیات طریق القدس، تلاش نیروهای خودی برای پاکسازی محدوده ای به وسعت 70 کیلومتر مربع بود که بین جنوب سابله و شمال رودخانه نیسان قرار داشت و همچنان در اشغال نیروهای عراقی باقی مانده بود. فرماندهان خودی پس از انجام مباحث مانور و اقدامات شناسایی و آماده سازی نیروها، قصد داشتند این منطقه را نیز آزاد نمایند؛ لیکن قبل از شروع عملیات، فرمانده عراقی به اشتباه تاکتیکی خود مبنی بر حضور در یک منطقه محصور با موانع طبیعی پی برده و بر همین اساس، در تاریخ 30/9/1360 در پوشش آتش شدید توپخانه به طرز ماهرانه ای نیروهای خود را از منطقه مزبور خارج ساخت و در نتیجه، انجام عملیات نیروهای خودی منتفی شد. نتایج با اجرای عملیات طریق القدس، اولین مرحله از استراتژی جدید تحت عنوان کربلای 1 با موفقیت به پایان رسید و نتایج زیر را به دنبال داشت: 1- آزاد سازی 650 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی شامل شهر بستان، حدود 70 روستا، 5 پاسگاه مرزی و نیز تنگه استراتژیک چزابه. 2- تجزیه شدن قوای سپاه سوم عراق، که با توانی بیش از 6 لشکر بخش های خوزستان را تحت اشغال داشت. 3- موفقیت ابتکار عبور از منطقه رملی. 4- خسارات وارده به دشمن به شرح زیر: تانک 170 نفربر 150 خودرو 250 توپ ضد هوایی 30 دستگاه مهندسی 120 توپ صحرایی 19 هواپیما 13 هلی کوپتر 4 کشته و زخمی شدن حدود 8500 نفر و به اسارت در آمدن 546 نفر از نیروهای دشمن.