رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بعد'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

14 نتیجه پیدا شد

  1. بعد از افطار لم ندهید و تلویزیون تماشا نکنید! سفره ها در ماه رمضان مملو از خوردنی های لذیذ و اشتهاآور است که پس از خوردن، خستگی و نفخ آن مانع از نشاط در عبادت، نماز و قرائت قرآن می شود. بدتر اینکه روزه داران هنگام خوردن انبوه شیرینی های شرقی، لم داده و به تماشای تلویزیون مشغول می شوند. همه این رفتارها، عادات بسیاری از مردم است که بر سلامتی و نیز حال عبادت آنان در ماه مبارک تأثیر می گذارد. سوزش مری، ترش کردن و احساس سنگینی، بیشترین عوارضی است که روزه دار بعد از افطار به آن مبتلا می شود. علت این عوارض، تناول حجم زیاد غذاهایی است که موجب ترشی معده می شود و عدم خوردن غذاهای قلیایی است تا تعادل بین آندو را حفظ کند. علت هم همانطور که پزشکان هم گفته اند، نوع غذاهای وعده افطار است. خرما و انواع افشره ها که سرشار از شکر و افزودنی های دیگر است، موجب ترش کردن می شود. قهوه بعد از افطار که موجب ترش کردن می شود. آش ها و سوپ ها که معروف ترینشان سوپ گندم، سوپ بلغور، سوپ جو، سوپ سبزی و ... می باشد که حاوی گندم یا آرد گندم است و موجب ترش کردن معده می شود مخصوصا اگر گوشت هم به آن افزوده شود که خود نیز در اسیدی کردن معده سهم بسزایی دارد. انواع سمبوسه زیرا خمیرش از گندم است و نیز با گوشت درست می شود که باعث ترش کردن می شود. شام اصلی: الف: برنج با گوشت قرمز یا سفید، زیرا برنج غله ای سرشار از انواع شکرهاست. گوشت قرمز هم خاصیت ترش کردن دارد. ب: انواع ماکارونی زیرا از آرد گندم تهیه می شود که سبب ترش کردن می شود. شیرینی ها که به طور غالب از آرد یا جوانه یا بلغور گندم تهیه می شود که پیامد همه آنها ترش کردن است. تعادل قلیایی مسأله اسیدی یا قلیایی بودن خون، مسأله نسبتاً پیچیده ای است. بدن انسان با دریافت مواد تنظیم کننده، به طور خودکار می تواند تعادل بین اسیدی و قلیایی بودن معده را تنظیم کند ولی تحلیل قوای بدنی برای برقراری این تعادل، در اثر خوردن بی رویه خوراکی هایی که موجب اسیدی شدن معده می شود مانند شیرینی ها، آجیل، نوشابه های گازدار و قهوه به مقدار زیاد ، در طول سالیان باعث از کار افتادن ارگان های تنظیم کننده اسید در بدن می شود. برای پیشگیری از این مشکل لازم است که رژیم غذایی خود را در ماه رمضان و نیز در بقیه ایام به شیوه ای که در پی می آید، تعدیل کنیم تا قوای طبیعی بدن برای تعادل بین اسیدی و قلیایی حفظ شود. عدم پرخوری در خوردن خرما، چرا که برخی انواع آن، سرشار از ساکاروز است که موجب ترش کردن است. این مسأله فقط به تعداد خرماها منحصر نمی شود بلکه به نوع خرما نیز بستگی دارد. هم چنین باید در خوردن افشره میوه هایی که در منزل نیز تهیه می شود اعتدال را رعایت نمود و از در حد امکان از نوشیدن افشره ها و آبمیوه های تجاری پرهیز کرد. عدم زیاده روی در نوشیدن قهوه، و اگر باید قهوه بنوشید یا میل شدید به آن دارید، باید دست کم تا دو ساعت بعد از افطار صبر کنید. تهیه آش بدون حبوبات یا گوشت مانند انواع آش و سوپ سبزیجات و انواع سوپ عدس که می توان مقدار مواد اولیه این سوپ ها را تغییر داد. برای مثال در سوپ به جای گندم یا بلغور می توان از برنج سبوس دار یا ارزن آرد نشده استفاده کرد و یا از آرد برنج سبوس دار به جای آرد گندم استفاده کرد. کاهش تناول سمبوسه و انواع ساندویچ ها و شیرینی هایی که در ماه رمضان مرسوم است. می توان از برنج سبوس دار که با سبزیجات و بدون گوشت طبخ می شود به جای برنج پوست کنده استفاده کرد. افزایش تناول انواع سالادها، به ویژه سالادهایی با سبزیجات مختلف و بهتر است که سالاد همراه لیمو و روغن زیتون مصرف شود، چرا که بیشتر سبزیجات قلیایی هستند و در کاهش مواد اسیدی معده سهم ویژه ای دارند ولی باید از انواع سس های بازاری پرهیز کرد. مصرف میوه های تازه، زیرا بیشتر میوه ها قلیایی هستند و می توان هنگام سحر و افطار از میوه به جای شیرینی برای سد جوع استفاده کرد. آماده سازی معده دکتر محمد هانی، استاد تغذیه دانشکده پزشکی دانشگاه قاهره، شیوه صحیح افطار را اینگونه بیان می کند: نباید وقت افطار یک وعده کامل غذایی را بخوریم، بلکه بهتر آن است که ابتدا مقداری سوپ بخوریم اما غذای اصلی را دست کم یک ساعت بعد تناول کنیم تا معده آماده پذیرش غذا شود و حمله ای که وقت افطار به معده هایمان می کنیم اشتباه بزرگی است. هم چنین با سوپ نمی توان مقدار زیادی از مواد قندی را دریافت کرد مثلاً بیش از یک قاشق عسل یا یک خرما و هنگام افطار بدن بیشترین نیاز را به مواد قندی دارد چرا که روزه میزان قند خون را کاهش می دهد و نیز وعده غذای اصلی، باید یک وعده سالم غذایی باشد که شامل پروتئین ها، کمی کربوهیدرات به همراه سالادها است؛ سالادهایی که سرشار از عناصر رنگی مثل فلفل قرمز و زرد و هویج و گوجه و نیز عناصر سبز مانند خیار، کرفس و کاهو باشد. توصیه می شود که هیچ گونه افزودنی ای به سالاد مانند نمک ها اضافه نشود زیرا این افزودنی ها افزون بر آنکه خاصیت سالاد را می گیرد، آب مواد سبز آن را نیز کاهش می دهد. عادت های بد دکتر هانی بر ضرورت نخوابیدن بعد از افطار تأکید می کند و از آنجا که این خواب بعد از تناول مقدار زیادی غذا، صورت می گیرد، آن را یک عادت بسیار ناپسند می داند چرا که بعد از غذا خون از مغز به طرف معده خارج شده تا در جریان هضم غذا کمک کند و این باعث خواب آلودگی می شود و خوابیدن هیچ کمکی به هضم نمی کند و مشکلات معده در ماه مبارک رمضان از همین جا آغاز می شود. دکتر هانی توصیه می کند که در وعده افطار یا کمی پس از آن، از نوشابه های گازدار پرهیز شود زیرا بر خلاف تصور مردم این نوشابه ها هیچ کمکی به هضم غذا نمی کند بلکه میزان مواد غذایی مفید را کاهش می دهد و موجب تولید و افزایش چربی در بدن می شود و افزون بر آن حاوی موادی است که کلسیم بدن را کاهش داده و موجب نرمی و سستی استخوان ها می شود. دکتر هانی درباره شیرینی ها نیز می گوید: لازم نیست هر روز در ماه رمضان از شیرینی استفاده کنیم، و بهتر آن است که یک روز در میان یک تکه کوچک شیرینی بخوریم و نیز می توانیم به جای شیرینی از میوه استفاده کنیم که بهداشتی تر است. استغفار و تسبیح پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نیز ما را از پرخوری نهی فرموده اند: «فرزندان آدم هیچ ظرفی را بدتر از شکم خود پر نکرده اند ... یک سوم آن برای غذا و یک سوم آن برای آب و یک سوم آن برای تنفس است». از این رو باید از عادات ناپسندی که از نسل های گذشته برای ما به میراث رسیده است دوری گزینیم و به یاد آوریم که هدف از روزه در ماه مبارک رمضان، تقوا و پرهیزگاری است و بدانیم که کسی که ماه رمضان را درک کند و مشمول مغفرت الهی نشود به خسران بزرگی رسیده است. زنان خانه دار نیز هنگام پخت و پز و انجام کارهای منزل باید گوهر وقت را به "ذکر گفتن"، "استغفار" و "دعا" غنیمت شمرند تا زبان به ذکر خدا بگردد و از اجر و پاداشی با کلمات کوتاه به دست می آید بهره گیرند؛ که هر تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیلی، صدقه است. التماس دعا. نویسنده: أسماء أبوشال ترجمه: سعید مهدیان
  2. در ابتدای ازدواج چشمانتان را باز كنید بعد از ازدواج چشمانتان را به روی مسائل ببندید. یعنی هر چه پیش از ازدواج تلاش می كردید چشمانتان را باز كنید و موشكافانه با رفتارها و گفتارها مواجه شوید، سعی كنید پس از ازدواج بیشتر چشمانتان را به روی مسائل ببندید... شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بعد از عقد، احساس کنید همسرتان گاهی شبیه یک دختربچه یا پسربچه رفتار می کند. دنیای مجردی خود را به زندگی متاهلی ترجیح می دهد و درست مثل یک نوجوان سمج، برای حفظ رویه قبلی زندگی اش پافشاری می کند. طوری که انگار ازدواج چیزی به زندگی او اضافه نکرده است؛ با دوستانش به اندازه سابق رفت و آمد می کند، شما را در مقابل فامیل و در مهمانی های رسمی تنها می گذارد و تلاشی برای تبدیل شدن به یک «زوج» از خود نشان نمی دهد. حقیقت این است که این اتفاق تقریباً برای همه افراد ممكن است رخ بدهد ولی كم یا زیاد آن بستگی به خود افراد و میزان درک و شناختشان از دنیای تاهل دارد. کسانی كه در یك خانواده پر جمعیت زندگی می كنند و از قضا جزو بچه های آخر هم هستند در این زمینه تجربه های زیادی دارند. آنها خواهر و برادران متاهل خود را دیده اند و می دانند که زندگی بعد از تاهل تفاوت های عمده ای با زندگی دوران تجرد دارد. آن ها حتی ممکن است با مشاهده دقیق زوج های اطرافشان به این نتیجه مهم برسند كه دختران و پسران دیروز زنان و شوهران امروزند و این اصل ساده ای است که نشان می دهد چقدر در کنار آمدن با ازدواج موفق عمل می کنند. بسیاری از علایق شما، ارتباط چندانی به اصول شخصیتی و اعتقادی شما ندارد؛ یعنی دلیلی ندارد كه در صورت ناهماهنگ بودن این علایق، شما دو نفر به درد زندگی با هم نخورید اما حداقل می شود گفت كه این مسائل باید قبل از آن كه دردسر بسازند به نوعی حل شوند ازدواج در حقیقت صرف نظر از دو نفر شدن، به معنی تغییرات اساسی در عادت های رفتاری ماست. عادت هایی كه ما در زمان قبل از ازدواج داریم گاهی چندان هم جالب نیستند اما باید در بعد از ازدواج اصلاح شوند تا مشكل ساز نباشند؛ فرض کنید کسی كه عادت به عطسه های بلند دارد در زمان مجردی ممكن است رفتارش را مشكل ساز نبیند و در برخوردهای اول جلوی سر و صدای اضافه را بگیرد و مؤدبانه عطسه كند، اما این عادت در این فرد باقی مانده است و در طول زمان بالاخره بروز می كند و آن وقت است كه مشكل ساز می شود و ممکن است برچسب رفتار بی ادبانه و آداب معاشرت ندانستن روی او زده شود. شاید به نظر شما این مثال خیلی پیش پا افتاده تر از آن باشد که بخواهید جدی اش بگیرید اما باور کنید گاهی همین مسائل کوچک هم می توانند مشکل ساز شوند چه رسد به عادت هایی مثل وابستگی به والدین، رفیق بازی، تنبلی، زیادخوابی، بددهنی و... البته باید دقت كنید كه بسیاری از علایق شما، ارتباط چندانی به اصول شخصیتی و اعتقادی شما ندارد؛ یعنی دلیلی ندارد كه در صورت ناهماهنگ بودن این علایق، شما دو نفر به درد زندگی با هم نخورید اما حداقل می شود گفت كه این مسائل باید قبل از آن كه دردسر بسازند به نوعی حل شوند.پس بهتر است به جای این كه به دنبال یك عشق رؤیایی بگردید، به موضوعاتی كه چندان كم هم نیستند فكر كنید كه ممكن است این عشق رمانتیك و رؤیایی را برای همیشه به یك تنفر ابدی تبدیل كند. به آدم های دور و برتان خوب دقت کنید و تمام چیزهایی را كه ممكن است روزی برای شما تبدیل به یك مشكل شوند در نظر بگیرید. برای این كه چیزی از قلم نیفتد یادداشت برداری كنید و سپس در مورد مسائل به طور مشترك راه حلی برای آن بیابید. در وهله اول تغییر را از خودتان آغاز کنید. این که یک زن و یک مرد چطور باید باشند و چه رفتاری را نباید داشته باشند. بعد می توانید معیارهایتان را به مرور زمان کامل کنید و در جلسات خواستگاری با همسرتان درمیان بگذارید. تنها یادتان باشد ریزبینی و جزئی نگری را از حد نگذرانید و مسائل تغییر پذیر کوچک را زیاد بزرگ نکنید. در ابتدای ازدواج چشمانتان را باز كنید بعد از ازدواج چشمانتان را به روی مسائل ببندید. یعنی هر چه پیش از ازدواج تلاش می كردید چشمانتان را باز كنید و موشكافانه با رفتارها و گفتارها مواجه شوید، سعی كنید پس از ازدواج بیشتر چشمانتان را به روی مسائل ببندید در آخر یك توصیه اساسی و آن این كه این توصیه ها مربوط به پیش از ازدواج است اما زمانی كه با رعایت تمام تصمیم ها ازدواجتان قطعی شد، باید به طور معكوس عمل كنید. در ابتدای ازدواج چشمانتان را باز كنید بعد از ازدواج چشمانتان را به روی مسائل ببندید. یعنی هر چه پیش از ازدواج تلاش می كردید چشمانتان را باز كنید و موشكافانه با رفتارها و گفتارها مواجه شوید، سعی كنید پس از ازدواج بیشتر چشمانتان را به روی مسائل ببندید. اما این به معنی دست کشیدن از تغییر دادن عادات بد خودتان نیست. گذشت داشته باشید و همواره برای بهتر شدن تلاش کنید.
  3. Captain_K2

    بعد از ماه عسل

    ● تحلیل روانشناختی احساس شکست در ازدواج گذشته از آمار رسمی طلاق و آمار غیررسمی خیانت ها آنچه به طور ملموس و عینی در اغلب پیوندها قابل مشاهده است فصل مشترکی از سرخوردگی و احساس شکست است. فارغ از نام گذاری این روابط با توجه به چارچوب ها و محدودیت های مذهبی و فرهنگی در اغلب پیوندهای میان زن و مرد روزهایی فرا می رسد که بسیار با روزهای آغازین متفاوت است. بسیاری از ازدواج ها به رغم شروع عاشقانه و رویایی فصلی از تردید و ناامیدی در پی دارند. این فصل سرد چنان ناگزیر است که گاهی افراد را از قبول چنین تعهدی بازمی دارد ... در اغلب موارد تنها کسانی اقدام به ایجاد رابطه و متعهد شدن می کنند که تصور می کنند عشق و شوریدگی آنان علاوه بر اینکه خوشبختی آینده شان را تضمین می کند با قدرت جادویی خود تمام دردها و محرومیت های گذشته را نیز جبران خواهد کرد. این افراد می پندارند این شیفتگی جایی برای یاس و سرخوردگی باقی نمی گذارد. غافل از اینکه هر قدر میزان این شور و شیفتگی در آغاز بیشتر باشد امکان احساس شکست و سرخوردگی در فصول مختلف رابطه نیز بیشتر می شود. احساس شکست چنان در رابطه ها فراگیر است که می توان به جرات گفت برخی از پیوندها که ظاهری عامه پسند و قابل قبول دارند در حقیقت پذیرفتن یک زندگی آرام و بی سروصدا و از روی استیصال و ناچاری است. در برخی از ازدواج ها زن و مرد مانند بازیگران یک نمایشنامه باخودانکاری و خودمحروم سازی رل یک زوج خوشبخت را بازی می کنند. طرفین در این گونه روابط در حال تجربه سطح عادی از صمیمیت و یگانگی نیستند و تنها به ایفای نقش یک زن یا یک مرد خوب می پردازند. البته اگر شما در رابطه یی هستید که در آن احساس ایمنی و اعتماد می کنید، خواست های خود را به راحتی به زبان می آورید، نیازهای خود و همسرتان را برآورده می سازید، احساس امنیت می کنید و به راحتی ابراز وجود کرده و آزادانه زندگی را به تجربه در می آورید به شما تبریک می گوییم. اما اگر به جای تجربه این احساس ها با لالایی «گذشت دائمی» به استقبال یک زندگی آرام و بی دردسر می روید و به حرف هایی گوش می دهید که باعث می شود فکر کنید همه چیز روبه راه است برای شما آرزوی موفقیت می کنیم. شما می توانید به مالیدن خامه روی کیک سوخته تان ادامه بدهید. هدف از طرح این موضوع زیر سوال بردن تعهدها، روابط و احساسات نیست، بلکه هدف تحلیل ریشه یی برخی از این نارضایتی هاست. توجه داشته باشید همانطورکه اولین گام برای درمان یک بیماری تشخیص است نخستین قدم برای حل مشکل دیدن مشکل است. ▪ چرا انکار انکار ناآگاهانه نارضایتی از روابط و پیوندها می تواند ناشی از این باشد که به ما آموخته اند خود را با قابلیت ها و توانایی مان برای نگه داشتن یک رابطه بسنجیم. برای بسیاری از ما پیش آمده که در ازای نگه داشتن روابط هرچند ناسالم و عذاب آور احساس خوب بودن کرده ایم.متاسفانه این مساله در بین زنان بیشتر شایع است چرا که آنان به جای احساس خوب بودن ذاتی حس دوست داشتن و قابل قبول بودن را بیشتر از پیوند و رابطه یی که دارند دریافت می کنند. به زبان ساده تر زنانی که فاقد اعتماد به نفس کافی هستند اغلب خود را با رابطه شان می سنجند. برای تعداد کثیری از زنان حس خوب بودن در گرو در پیوند بودن و حفظ آن به قیمت محروم ساختن خود از خواسته هاست. نگران نباشید. واقعیت این است که ناخشنودی از رابطه به دلیل ضعف شما یا همسرتان نیست. به خاطر داشته باشید اگر احساس شکست درست درک نشود می تواند به اعتماد اساسی شما به همسرتان آسیب برساند و شما را نسبت به اصل تفاهمی که پایه زندگی خود را بر آن بنا نهاده اید بی اعتماد کند و شما مهمترین اصل زندگی تان و انگیزه متعهدشدنتان را زیر سوال ببرید. لحظه های ناامیدی و سرشکستگی گاهی چنان دردناک است که می پنداریم تمام شدنی نیست. به خاطر احساس فشار و دوسویگی که در این مدت بر روح و روان حاکم می شود فرد گمان می کند این سایه نحس که بر رابطه آنان سایه انداخته پایان پذیر نیست. در اینجاست که امکان دارد فرد راه هایی چون جدایی یا پناه بردن به رابطه یی دیگر را انتخاب کند.آنچه می تواند به ما کمک کند این است که بدانیم و بپذیریم هر رابطه یی با هر شدتی از احساس، دوره هایی از این ایام تلخ دارد. احساس های عاشقانه ثابت نیستند و در چرخه یی طبیعی گردش می کنند. اگر به این چرخه آگاه باشید می توانید با آمادگی بیشتری ناملایماتی را که در پی اوقات خوش زندگی به سراغتان می آید تحمل کنید. ▪ زیست شناسی عشق هر رابطه در ابتدای خود دورانی از سرمستی و سرخوشی به همراه دارد. خوب است بدانید در این روند علاوه بر مسائل روحی بدن شما نیز با ترشح برخی هورمون ها بخشی از کنترل احساسات شما را در اختیار دارد. تجربه شما از شور و عشق شدید دارای پایه یی زیست شناسانه است. در ابتدای رابطه بدن در مواد شیمیایی شبه آمفتامین (Amphetamin- lik chemicals) غوطه ور می شود. اثر شعف انگیز این مواد پایدار نیست و بدن به تدریج در برابر آن مقاوم می شود. در مرحله بعد مغز مجموعه جدیدی از اندرفین آزاد می کند. اندرفین ها مخدرهای طبیعی بدن هستند و به شما احساس امنیت و آرامش می بخشد. بعد از این دوره سرخوشی طرفین رابطه سازگاری کمتری پیدا می کنند و کم کم به عادات سفت و سخت و نه چندان مناسب پیش تر از رابطه باز می گردند. همسران در این دوره به شدت از هم دلخورند و دوره یی از کشمکش و درگیری در روابط حاکم می شود. جالب قضیه آن است که بعد از یک آغاز رویایی آنچه شما را به سمت صمیمیت و امنیت و رابطه یی استوار پیش می برد این دوره از دلزدگی است. اگر بخواهید جلوی این فصل را بگیرید برای شما آرزوی سلامت می کنیم زیرا می خواهید جلوی جریان متلاطم با شن سد درست کنید. به جای اینکه انرژی خود را صرف این کار کنید بهتر است به روش هایی بیندیشید که به رهایی شما از این وضعیت دشوار کمک کند. نق زدن، طعنه زدن و زیر سوال بردن احساس های آغاز رابطه چندان روش موفق و توصیه شده یی نیست. از دید بسیاری کارشناسان دوره نامزدی و معاشرت به نیت ازدواج دوره یی پر از فریبکاری است. در این دوره نه تنها طرفین به طور ناآگاهانه تحت تاثیر احساساتشان قول های ناشدنی می دهند بلکه احساسات شما نیز فارغ از واقعی بودن یا نبودن به شما خیانت می کنند. به جای چسبیدن به گذشته عاقلانه تر آن است که برای امروز خود چاره یی بیندیشید. ▪ تصورات غیرواقعی عمده ترین عامل نارضایتی نه عوامل محیطی و واقعیات بیرونی بلکه توقعات غیرواقع گرایانه درباره عشق و ازدواج است. تصوراتی نظیر اینکه عشق حقیقی بر همه چیز فائق می آید نه تنها آینده شما را تضمین نمی کند بلکه باعث می شود دوره سرخوردگی و مشکلات ناشی از رفتارها و عادات خود را به پای احساستان بگذارید. در اغلب اوقات در پس ناخشنودی و نارضایتی ها انتظارات غیرواقع گرایانه و خیال پردازی ها وجود دارد که طی سال ها با فیلم ها، موسیقی ها و داستان ها ساخته و تقویت شده است. در این زمان آنچه باعث ایجاد نارضایتی می شود نه رفتار و افکار همسرتان بلکه تفاوتی که این رفتارها با الگوی ذهنی شما دارد است. این یک تصور غیرواقعی است که عشق تنها احساس آتشینی است که به سراغ شما می آید و نیاز به نگهداری ندارد، تغییر نمی کند و شما از انجام هر کاری برای حفظ آن ناتوانید.دوست داشتن، بی عیب و نقص نیست. گاهی می رنجیم، ذله می شویم، پشیمان می شویم ولی هیچ یک از اینها دلیل بر این نیست که ما نتوانیم درهایی از رابطه یی صمیمی تر و استوارتر را به روی زندگی خود بگشاییم. تصور غیرواقعی از همسر و باور توانمندی هایی که یک شخص نمی تواند داشته باشد تنها احساس شکست در رابطه را افزایش می دهد. انتظار اینکه همسرتان در هر لحظه بداند شما چه می خواهید یک دوست، یک مشاور، یک حامی و ایفای آن نقش در همان لحظه همه، تصورات و انتظاراتی غیرواقعی است که می تواند لحظه های شما را تلخ کند. انتظارات و توقعاتتان را شناسایی کنید و ببینید که تا چه حد با واقعیات منطبق است و بعد تصمیم بگیرید که کدام یک را کنار بگذارید؛ توقعات یا همسرتان؟ ▪ ژن های نهفته لحظه هایی بدجور گیر می افتیم و حال به شدت بدی را تجربه می کنیم.احساس هایی نظیر نادیده گرفته شدن، طرد شدن، بی پناهی، دوست داشتنی نبودن، خشم، غم و... احساس هایی هستند که بی محابا به ذهنمان هجوم می آورند. با کمی دقت متوجه خواهید شد نظیر این احساسات را قبلاً بارها و بارها تجربه کرده اید. در حقیقت بسیاری از این دردها و تالمات روحی مانند ژن های نهفته یی هستند که در دوره یی از زندگی تجربه شده و بعد از ازدواج دوباره با شدت بیشتری باز می گردند. تحقیقات روان شناسی نوین نشان داده ما غالباً در جست وجوی موقعیت های احساسی مشابه آنچه در کودکی داشته ایم هستیم. این احساسات می تواند مثبت یا منفی باشد. وقتی کودک بودیم خانه برای ما مساوی بود با عشق. حال اگر این خانه پر از امنیت بود عشق برای ما مساوی با امنیت می شود. فرمول این نتیجه گیری بسیار ساده است: اگر A=B و A=C پس B=C. خانه هر چند جایی است که ما در آن غذا می خوریم، می خوابیم و نیازهای خود را برآورده می کنیم اما همیشه هم مکان امنی نبوده است. خشونت، ترس، دعوا، تنهایی همه می تواند مفاهیمی از خانه باشد در این صورت عشق برای ما مساوی خشونت، ترس، دعوا و تنهایی می شود. فارغ از تفاوت هایی که همسر ما با پدر و مادر ما دارد اغلب مواقع آنها احساسی را در ما به وجود می آورند که ما در «خانه» داشتیم. اگر خانه برای ما نابسامانی، ترس از دست دادن، ناامنی و غیره را تداعی می کند ما در آینده به طور ناخودآگاه دنبال کسی می گردیم که این احساسات را در ما زنده کند. احساس عشق آتشین در ابتدای آشنایی بیشتر از آنکه احساسی اصیل و ناشی از شناخت باشد به احتمال زیاد ناشی از همخوانی این فرد با احساس بد دوران کودکی اش دارد.اگر در کودکی نادیده گرفته شدید به طور ناخودآگاه جذب کسانی می شوید که نادیده تان بگیرند. اگر در کودکی کنترل می شدید ممکن است عاشق فردی کنترلگر شوید. اگر پدر و مادر عصبانی مزاج داشته اید احتمال دارد همسر فردی شوید که با عصبانیت خود شانه های شما را از ترس بلرزاند. خوب است بدانید هر قدر این فرد به تصویر و احساس شما در کودکی شبیه تر باشد مقدار بیشتری از شبه آمفتامین در بدن شما ترشح می شود و شما عاشق تر می شوید. این حقیقت که گاهی آنچه ما را می آزارد نه آنچه واقعاً در خارج وجود دارد بلکه آنچه در ذهنمان وجود دارد است دردناک اما واقعی است. در این مرحله آگاهی از آنچه باید انجام داد بسیار یاری رسان است ما با عاشق شدن و جذب ناخودآگاه به سمت کسی که احساسات بد دوران کودکی را در ما زنده می کند در حقیقت به خانه باز می گردیم تا کار ناتمام خود را تمام کنیم و زخم های دوران کودکی را که در رابطه سر گشوده اند شفا دهیم.درک این مساله که بسیاری از این دردها متعلق به گذشته است باعث می شود این احساسات بد به رابطه فرافکن نشود. خوب است به خاطر بسپاریم کسی که شهامت ایجاد یک پیوند را داشته باشد شهامت حفظ آن را نیز دارد.گریز از پیوند راه توصیه شده یی نیست چرا که به قول یک اندیشمند شرقی آنان که از پیوند می گریزند از خود هراسانند چون در پیوند است که آشکار می شویم.
  4. همیشه بین آخرین وعده غذایی اصلیتان که خورده اید و ورزشی که می خواهید انجام دهید، سه یا چهار ساعت فاصله بیندازید. خبرگزاری آلمان از برلین گزارش داد، تورستن آلبرز، کارشناس تغذیه در موسسه پیشگیری و مدیریت سلامت آلمان هشدار میدهد: دویدن با شکم پُر، برای دستگاه گوارشی خطرناک است و احتمال دارد به آن صدمه بزند. به گفته وی، در این صورت احتمال تهوع و اسهال وجود دارد. بهتر است قبل از ورزش، خوراکی مختصری بخورید، مثلا یک تکه کوچک نان و پنیر. موزی که زیاد رسیده نباشد، خوراکی بهتری است، زیرا از افزایش سریع مقدار قند خون جلوگیری کرده و هضم نشاسته و گلوکز (قند) آن راحت است. آلبرز میگوید: "علاوه بر این، موز حاوی فروکتوز یا لاکتوز نیست که گاهی اوقات موجب بروز مشکلات شکمی میشوند. امکان نفخ هم کاهش مییابد، زیرا موز فیبر چندانی ندارد." اگر میخواهید بعد از ورزش غذا بخورید، بهتر است یک تا دو ساعت پس از تمرین ورزشی این کار را بکنید. آلبرز میگوید، این بهترین زمانی است که مواد مغذی در بدن فرآوری میشوند. اگر میخواهید حجم بدنتان اضافه شود، بهترین کار خوردن یک گرم کربوهیدرات و نیم گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن است. "باید میزان چربی اندک باشد." مثلا ورزشکاری با 75 کیلوگرم وزن، باید 100 گرم ماکارونی با مقداری سس گوجه یا یک تکه نان سبوس دار با مقداری میوه و ماست بخورد. از سوی دیگر، اگر هدف تان از ورزش، کاهش وزن است و نه افزایش حجم بدن، فقط باید نیمی از مقادیر ذکر شده ی کربوهیدراتهای بالا را بخورید. آلبرز میگوید: "نوشیدنی پروتئینی مانند آنهایی که در باشگاههای بدنسازی فروخته میشود، همراه با نیم لیتر شیر، کفایت میکند."
  5. Captain_K2

    روند شعر بعد از انقلاب

    انقلابها، ذائقهی انسانها و نگاه و تلقی آنان را نسبت به جهان، جامعه و خویشتن تغییر میدهند و همین دگرگونی، دگرگونی در و حتی در قلمرو را نیز در پی دارد. انقلاب بزرگ صنعتی در اروپا، انقلاب مارکسیستی در شوروی و انقلاب مشروطه در ایران، نمونههای روشنی هستند که گواه حضور تفکر تازه در عرصهی اجتماعی و فروریختن باورهای قبلی و در نتیجه آفریدن هنر و ادبیاتی متناسب با فضای تازه و نیازهای تازه هستند. در عصر مشروطه، گسترده شدن افق نگاه شاعر و نویسنده به دلیل تجربههای تازهی اجتماعی، ظهور موضوعاتی تازه و بیسابقه یا کمسابقه را در حوزهی ادبیات باعث میشود و قلمرو سرودن و نوشتن را وسعت میبخشد، عرصهای که پیش از آن حساسیت هیچ نویسنده و شاعری را برنمیانگیخت. پرداختن به مساءلهی آزادی، بروز احساسات ملی و وطنگرایانه، طرح نابسامانیهای اجتماعی و دردها و رنجهای رنجبران و کارگران و بهرهگیری از قالبهای نوین مانند تصنیفها، نمایشنامهها، رمانها و... پدیدههایی هستند که پیش از آن سابقه نداشتهاند..... گرچه فضای ادبی و هنری به شدت متاءثر از فرهنگ فرنگ است و شیفتگیها و غربباوریها بر شیوهی زندگی و نگرش جامعه و در نتیجه بر سیاست، اقتصاد، وضعیّت فکری و فرهنگی جامعه اثر گذارده است. به همین دلیل در نقد و تحلیل آثار ادبی و ذوقی، همچون همهی مقولههای دیگر، باید زمینهها، شرایط، تحولات اجتماعی و سیاسی و دگرگونیهای فرهنگی و حتی معیشتی را فراچشم داشت تا نقد و تحلیل، همه سونگرانه و واقعبینانه باشد. بنابراین اگر موقعیت تاریخی تولّد یک اثر ادبی و هنری را نشناسیم، بررسیها و قضاوتها فاقد ارزش و اصالت خواهد بود. شعر انقلاب اسلامی، پارهای از پیکر انقلاب اسلامی و فرزند و میوهی آن است و باید متناسب با نشیب و فرازها و تحولات سریع و شتابناک جامعه، بررسی و مطالعه گردد. بنابراین شعر اوایل انقلاب (دورهی مبارزه و تظاهرات و درگیریهای خیابانی) باید با حال و هوای خاصّ خودش سنجیده شود. آنان که با فضای امروز و احساس امروزین، شعر دیروز را محک میزنند در داوری خویش به کژراهه خواهند رفت. شاعر، درونمایه شعر خویش را از تجربیات درونی و دریافتهای بیرونی مییابد و به مدد توانمندی خویش در مضمونیابی و آفرینندگی و احیاناً تاءمل انتقادی در آثار گذشتگان میپرورد و عرضه میکند. اگر شاعر در لحظههای متفاوت خویش، احساسهای گونهگون و گاه متناقض دارد طبیعی است در تحولات ژرف و بنیادین هم در طرح و ساختار کلی شعر و حتی هم در واژگان و اوزانی که با جوششهای شعری او همزمانند تفاوت و تحول احساس شود. در کتاب خود به نام دنیای دیکنز(1) که نمونهی شایان تحسینی از نقد جامعه شناختی است - نظر خود را به تناوب بین بخشهایی که گزارش صحنهی متغیر تاریخی روزگار دیکنز است و ارائهی انعکاس این دگرگونی در رمانهای دیکنز، بیان میکند.(2) نویسنده در تحلیل خویش، تاءثیر موفقیتهای صنعتی بین سالهای 1870 - 1812 را بر آثار دیکنز کاملاً نشان میدهد. انقلاب اسلامی واقعهای بزرگ، تحولی بنیادین و آرمانی در جامعه بوده و هست و حادثهها و لحظههای آن، آشکار و پنهان، به دنیای شعر راه مییابند. وقوع حادثههای بزرگ، لحظههای خطیر و سترگ، لحظههایی که با حیات و مرگ انقلاب و جامعه پیوند داشت نمیتوانست و نباید بر سرودهها و احساس شاعران بیتاءثیر باشد. سخن از نوع دریافت و نحوهی بازتاب حادثهها و لحظهها نیست بلکه سخن از ناگزیری تاءثیر و تاءثر شاعر است و همین مطالعهای دقیق و عمیق میطلبد تا میزان تاءثر شعر و شاعر و تاءثیر متقابل شاعران در مجموعهی حوادث و جریانهای انقلاب شناخته شود. جز این، باید دید شاعر چقدر خود با لحظهها زیسته و از تجربههای عاطفی بهره گرفته است. چرا که شعر عصر ما از فقدان تجربههای حسّی شاعرانه رنج میبرد و جماعت شاعر و نویسنده بیش از گذشته به تجربهها و احساسات عینی(objective) نیازمند است. نکتهای که نباید از آن غفلت ورزید جدّی گرفتن است و نقد و تحلیل عالمانه و صادقانهی ادبیات انقلاب اسلامی. واگذار کردن این مهم به فردا، تنها به این بهانه که هنوز یک دوره پایان نیافته است تا به جمعبندی و تحلیل آن نشست، کاری ناسنجیده و ناصواب است. بسیاری از تذکرهنویسان دیروز - با همهی ضعفهای اغماضناپذیر - شاعران عصر خویش را معرفی کرده و گاه نیز به نقل و نقد سرودههایشان پرداختهاند. هیچکس نمیتواند ابوالفضل بیهقی را به دلیل نگارش تاریخ ارزشمندش در دورهی غزنوی، دورهای که در هنگام نگارش تاریخ، پایان نیافته بود و برخی حادثهها نیز به یک یا دو دهه فاصله نقل و طرح میشد، محاکمه کند. متاءسفانه کسانی که ناباورانه یا اصولاً ناهمخوان و ناهمخون با این دورهاند و یا زحمت مرور و مطالعهی آثار این دوره را به خویش ندادهاند چنین انگاره و القایی دارند. اگر این ضرورت امروز تحقق نیابد، نسلهای بعد که احیاناً در چنین فضایی تنفس نکردهاند بیشک نخواهند توانست به خوبی و دقت آنهایی که در حادثهها زیسته و تنفس کردهاند به بیان و تبیین شعر و هنر این دوره بپردازند. اگر آگاهی ما از زوایای زندگی و آثار بسیاری از چهرههای بزرگ علمی و ادبی و تاریخی کشورمان کم است شگفتآور نیست؛ یا شگفتانگیزتر و دردآورتر آن است که اطلاعات ما نسبت به برخی از بزرگان معاصر نیز کم و ناچیز و گم گوشهها در زندگی و اندیشه و آثار آنان فراوان است. حلقههای مفقوده در ادبیات نزدیکترین دوره به ما یعنی عصر مشروطیت آنقدر زیاد است که فقدان دیوان اشعار دست کم چند نمونه شعر از یک شاعر ما را از دریافت درست تحولات شعر دورهی مشروطیت محروم ساخته است. مجموعهی شعر خانم شمس کسمائی گم شده است. از سرودههای ، ، اندکی در دست ماست و این تاءسف و دریغ را کسانی به خوبی درمییابند که در اندیشهی تحقیق و تتبع جدی در این دوره برمیآیند. باید ادبیات عصر انقلاب را جدیتر و دقیقتر پیگرفت. در همین جا به نکتهای که ضرورت جمعآوری آثار و پیگیری تحولات فکری و روحی شاعران و نویسندگان این دوره را ضروریتر میسازد باید اشاره کرد و آن حذف برخی سرودهها و آثار، توسط خود شاعر و نویسنده است. برخی از شاعران و نویسندگان امکان ردیابی و رصد را از پژوهشگران به هر دلیل میگیرند. در مجموعه دفترهای چاپ شدهی شعری، سرودههایی آشنا از شاعران دیده نمیشود؛ سرودههایی که با حافظهی مردم گره خورده و گاه نیز بسیار ارزنده و خاطرهانگیز است. گاه نیز شعری مثله شده و غیرقابل انطباق با اصل یافت میشود. مثلاً برخی شاعران، سرودههای دورهی جنگ هشت ساله را در چاپ مجموعه شعرهایشان قلم گرفتهاند! احیاناً برخی شعارهای تحقق نایافته یا مسائلی که در تحولات سیاسی فرهنگی پیش آمده و یا نشیب و فرازهای روحی و فکری شاعر نیز در این پالایش و زدایش! مؤثر بوده است. به هر حال این کار به لحاظ اخلاقی و اجتماعی، ستوده یا نکوهیده، از نظر گاه ادبی، بستن پنجرهها و کور کردن روزنههایی است که به شناخت بهتر و دقیقتر این دوره کمک میکند. سیر تحول در محتوای شعر انقلاب نخستین سرودههای عصر انقلاب را اگر به سال شروع جدّی انقلاب، یعنی سال 1357 برگردانیم، حال و هوای شعاری چشمگیرتر و پررنگتر است. در این سال، برخی شعارها که سازندهی عمدهی آنها شاعران مطرح نیستند از جوهرهی شعری برخوردارند. جامعهی ایرانی قرنهاست که با شعر خوگر و زندگیش آمیخته با نغمههای آسمانی حافظ، سوگسرودههای عاشورایی و ضربالمثلهایی است که ایجاز و اعجاز در آنها موج میزند. شعر، آن چنان با فرهنگ ما آمیخته است که از لایلای گهواره تا سنگ مزار با ما همراه است به تعبیر نزار قبّانی شاعر معاصر عرب: گرچه این سخن را در توصیف عرب و گرایش او به شعر گفته است اما بر روح هنرمند و ذائقهی شعرگرای ایرانی نیز منطبق است. در دورهی حرکتهای مردمی و تظاهرات خیابانی و دیوار نوشتهها، این جوششها کاملاًمحسوس است. شعارهای ارتجالی در کنار سرودههای تند و شعاری و عموماً مقطعی، سرودههای انقلابی که شبیه تصنیفهای دوران مشروطه و گاه متفاوت با آن است نیز دیده میشود. شعر برخی از از شاعران مشهور عصر مشروطه مانند فرّخی یزدی و برخی از شاعران گمنام و به ندرت مشهور است. از مهمترین ویژگیهای سرودههای این دوره به ویژگیهای ذیل میتوان اشاره کرد: 1 - ترسیم افقهای روشن پیروزی فضای یاءس آلود و سراسر بنبستی که شاعر پیش از انقلاب ترسیم میکرد فرو میشکند. شاعر با بهرهوری از شکوه و شور حرکتهای مردمی و باورهای عمیق مذهبی که پیروزی حقطلبان را حتمی و (3) را نوید میدهد با سرانگشت شعر، فرداهای روشن را نشان میداد: هان ای خدایان! در روز بار عام حتی تمثال بیمثال شما را یارای ادای تظلم نداشتیم آری حتی خری به دست تظلم زنجیر عدل و داد شما را تکان نداد!(4) باری هرجا قدم به خاک نهادید صدها نهال عاطفه خشکید صدها درخت فاجعه رویید اینک هرچند تاج تخمه به گهواره بستهاید(5) باری امید بس عبثی دارید! زیرا که شب آبستن طلوع شگفتی است!(6) شعر این دوره دیگر از شب و زمستان و وحشت و بنبست آکنده نیست. اگر هم از وحشت و انجماد و زمستان و پاییز سخن میرود، سرانگشت شعر به سمت است. شاعر چشمانداز فضایی بیزندان و آسمانی بیسقف را دریافته است. شعر سیاسی دیروز - اگر این عنوان رسا و فراگیر باشد - عمدتاً سایههای یاءس و مرگ و خزانهای بیبرگی با خویش دارد. در شعر اخوان ثالث - که باید او را پیشقراول سرایندگان شعر اجتماعی و سیاسی در حوزهی شعر نیمایی خواند - و در شعر فروغ و دیگران این دریافت و استنتاج مشهود است. حتی سرودههای شاعران معترض قبل از انقلاب کمتر توفندگی و جوشندگی و خروش و خشم سرودههای این دوره را دارند. 2- طرح فقر و محرومیت و زراندوزی و غارت سرمایههای جامعه پیش از این برخی از شاعران که عمدهی آنها گرایشهای سیاسی خاص داشتند در کنار دو جریان شعری روشنفکران غیرمذهبی و شاعران مذهبی با زبانی نمادین و تمثیلی و گاه عریان و شعارگونه، از فقر و محرومیت، استثمار و غارت تودههای جامعه، و زراندوزی و چپاول سرمایههای ملّی توسط عوامل حکومت و سرمایهداران سخن میگفتند. در سرودههای خسرو گلسرخی، سیاوش کسرایی، اخوان ثالث، شاملو، فروغ و شاعران مذهبی همچون نعمت میرزازاده (م.آزرم)، طاهره صفارزاده، موسوی گرمارودی، حمید سبزواری و... نمونههایی از این دست مسائل میتوان یافت. گاه نیز اینگونه سرودهها نوعی برای شاعران محسوب میشد.(7) در هنگامهی طرح این فقر طاقتسوز، گاه شعلههای اعتراض، دامن سکوت و سکون مخاطبها را فرامیگرفت. شاعر آشفته و خشماگین، سکوت، اضطراب و ترس، به انتظار حادثه نشستن محرومان و ستمدیدگان را محکوم میکرد: در سجاف کوچه باغ اضطراب گامهای عابران خسته را، شماره میکند رهگذر غروب را به روی شاخههای خشک روبروی چشمههای بیتپش نظاره میکند. برزگر، خیال خویش را، به بوی نان گرم آفتاب، پر نمیدهد سایهی پرندهای از بهارزایی قنات خشک روستای خفته را خبر نمیدهد فقر خوش نشسته روبرو: روبهروی زرد زخم آفتاب روبهروی سایههای ممتد ملال روبهروی باغهای خواب روبهروی ریگ، شن، سراب در هجوم هول پشت پلک روستا میتوان شکوفههای خواب را، نظاره کرد میتوان کلاف ابر را دور دوک صبحدم، هماره دید(8)... 3- غلبه شعارگونگی و عنصر تفکر بر دیگر عناصر شعری ضرورتها، نیازها و عطش اجتماعی، فضای سیاسی و مبارزاتی و هیجانها و التهابهای شاعرانهای که متاءثر از اوضاع و شرایط خیزش و قیام مردمی بود، به شدّت شعر را تحت تاءثیر قرار داد. سرودههای آغاز انقلاب، گاه سیاسی محض و فاقد ویژگیهای لازم شعری مانند زبان استوار، ایماژها و صور خیال زنده و تازه هستند. سرودهها از این جهت به دورهی مشروطه بسیار شبیه میشوند. شاعر به پیام بیش از هر چیز میاندیشد. لحن شعر خطابی است و عنصر تفکر و تکیه بر پیام مشخص سیاسی، عرصه را بر دیگر عناصر شعر تنگ میکند. در حالی که در یک شعر خوب، هیچ عنصری نباید عرصه را بر عنصر دیگر تنگ کند؛ عاطفه پا به پای تخیّل، آهنگ و زبان پا به پای هم و همهی عناصر همدست و همراه در یک مجموعهی همخوان باید به انتقال پیام شاعر کمک کنند. این گونه سرودهها از انسجام و گاه ایجاز لازم برخوردار نبودند. شعر در مدار تکرار میچرخید و تنها پاسخی به تشنه کامی و عطش جامعه به این نوع سرودهها بود. برخی از این سرودهها، بینام و بینشان، در کنار پیامها و اطلاعیهها بر دیوارها نصب میشد و یا در تظاهرات خوانده میشد و بعدها که اندکی فضا برای تنفس باز شد در روزنامهها و مجلات به چاپ میرسید. 4- محتوا و مضامین محدود به دلیل تنفس در فضای واحد (مبارزه با حاکمیت و نظام ستم)، درونمایه و محتوای شعر حول محور موضوعاتی معدود و محدود میچرخید. سوژه وموضوع عمدهی سرودهها، مبارزه، وحدت، خودآگاهی، شهادت و... بود. گاهی تصویرها به دلیل شباهت موضوع نیز به هم نزدیک میشد.(9) در حوزهی قصهها و داستانهای همین سالها نیز مشابهت و محدودیت موضوعات کاملاً محسوس است. اما در عمدهی این سرودهها خیزش، جوشش و تپندگی واژهها بر تندخوئی و هیجان مخاطب میافزود و همین سرودههای برانگیزاننده و حرکت بخش، نقش جدّی و شگرف در مبارزهی مردم داشت. 5- بیگانهستیزی و غربستیزی (مبارزه با روشنفکری و خودباختگی) بازگشت به خویشتن که به شکل جدی و دقیق قبلاً توسط سیّدجمال و اقبال لاهوری و سپس در سخنرانیها و نوشتههای دکتر شریعتی مطرح شده بود به قلمرو شعر نیز راه یافت. پیش از انقلاب، سهم هیچکس در ستیز با روشنفکری - روشنفکران بیدرد و خودباخته - در حوزهی شعر، به اندازهی شاعران متعهد و روشناندیش مسلمان نیست. گرچه برخی شاعران دیگر نیز از بیتحرکی و بیدردی اینان نالیدهاند: مردابهای الکل با آن بخارهای گس مسموم انبوه بیتحرّک روشنفکران را به ژرفنای خویش کشیدند و موشهای موذی اوراق زرنگار کتب را در گنجههای کهنه جویدند. و در جای دیگر صریحتر و تلختر و گزندهتر: من میتوانم از فردا در پستوی مغازهی خاچیک بعد از فروکشیدن چندین نفس از چند گرم جنس دست اوّل خالص و صرف چند بادیه پپسی کولای ناخالص و پخش چند یا حق و یا هو وغ وغ و هوهو رسماً به مجمع فضلای فکور و فضلههای فاضل روشنفکر و پیروان مکتب داخ داخ تاراخ تاراخ بپیوندم...(10) در سروههای طاهرهی صفارزاده، موسوی گرمارودی، میرزازاده، حمید سبزواری و برخی شاعران که در این دوران هنوز نام و آوازهای ندارند - مستقیم و غیرمستقیم - ستیز با روشنفکری محسوس و چشمگیر است. بیهویتی، بریدگی از فرهنگ جامعه، بیدردی و نشستن در حاشیهی حادثهها و به تحلیلی تحلیل رفته بسنده کردن، شناسنامهی روشنفکران است که با سرانگشت شعر ورق میخورد: هم اکنون که نعش تو را به ناکجا میبرند او در کافهای نشسته و ودکا مینوشد و مرگ تو را تحلیل علمی میکند... بر او ببخش خواهرم! روشنفکر است.(11) 6- اندیشهها و مضامین مذهبی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هویت مذهبی انقلاب، موجی وسیع و گسترده از مضامین و واژگان و در بیانی کلیتر فرهنگ اسلام را به فراخنای شعر کشانید. شعر از آیات و روایات سرشار بود. ستایش و یادکرد از چهرههای درخشان تاریخ اسلام به ویژه ابوذر، عمار، حرّ، سمیّه، مالک اشتر و مبارزان و مجاهدان و شهیدان بزرگی چون جلال آلاحمد، دکتر شریعتی و... در سرودههای این دوره احساس میشد. احساسات شورانگیز مذهبی در تار و پود شعر تنیده بود و سرودهها با بهرهوری از این اندیشهها و طرح حماسهی شکوهمند عاشورای حسینی به تهییج و تحریک عواطف میپرداخت. 7- طرح چهرههای ملّی و اسطورههای تاریخی گرچه طرح چهرههای ملّی و اشاره به اسطورهها کم فروغتر از اندیشههای مذهبی در سرودهها چهره مینمود اما اشعار این دوره خالی از این مسائل نیست. اشاره به داستان ضحّاک، کاوهی آهنگر، سیاووش و کاربرد واژگان دیو، اهریمن و.... در شعر و اشعار مردم شنیده میشود. در برخی از سرودهها و و شعارها، مصراعها و ابیاتی از گذشتگان نیز به کار میرفت که مصراع (12) از آن جمله است. احیای برخی مضامین شعر مشروطیت و استفاده از سرودههای شاعران برجستهی عصر مشروطه که مضامین ملّی در شعر آنها وجود دارد مانند فرّخی یزدی، نسیم شمال، عارف و عشقی در لابهلای شعارها و سرودهها به چشم میخورد. 8- مردمگرایی و مردم باوری در شعر سالهای اختناق، نوعی نفرت و ناباوری نسبت به مردم احساس میشود. شاید مشاهدهی بیتفاوتیها، در خود خزیدنها، نظارهگر بیدرد حادثهها و فاجعهها بودن دستاویز تاختن به مردم است. به دلیل همان یاءس که پیشتر از آن سخن رفت، شاعران نسبت به فردای این مردم چنان یاءسزده و ناباورند که گاه بالحنی تند و شکننده با آنان سخن میگویند: مردم، گروه ساقط مردم دلمرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسدهاشان از غربتی به غربت دیگر میرفتند و میل دردناک جنایت در دستهاشان متوّرم میشد(13) شعر شاملو از ناامیدی مطلق و لحن پرخاشگرانه نسبت به مردم لبریز است. در مجموعه هوای تازه و باغ آینه از این دست سرودهها فراوان میتوان یافت. بعدها نعمت میرزازاده در مجموعهی پاسخی نرم به او داد: نفرین مباد جنگل آتش گرفته را این رهروان دیده شبیخون وز چشم زخم اهرمن از هم گسیخته دیگر سزای سرزنشی نیستند، مرد! هرگز مباد نفرت از این مردم...(14) 9- بازگشت به عشق عارفانه دورهی پیش از انقلاب، سرودن شعر گناهآلود (کفرگونه) و در کنار آن غزل عاشقانه زمینی، فراگیر و گسترده در سرودهی شاعران به چشم میخورد. در سرودههای شاملو، نصرت رحمانی، نادرپور و... گاه به حوزهی مقدّسترین ارزشهای دینی حمله میشد. همانگونه که در قلمرو رمانها و داستانهای این زمان همین ویژگی موج میزد. دو جناح روشنفکر غربگرا و روشنفکران شرقگرا با تفکرات مادّی، با زبان طنز و کنایه و تمسخر و گاه صریح و روشن، باورهای مذهبی را به سخره میگرفتند و در کنار آن، خیل شاعران از بیان عریانترین و بیپردهترین لحظهها و صحنههای جنسی و التذاذهای جسمی پروایشان نبود، فریدون توللی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، اخوان ثالث، نادر نادرپور(15) و... از این دست شاعران محسوب میشوند. گرچه برخی از آنها همچون اخوان بعدها رویکردی به سمت سرودههای عمیقتر با نگاهی و تاءملی در مسائل اجتماعی و سیاسی دارند. در عصر انقلاب، عشق عارفانه با بهرهگیری کمرنگتر از اصطلاحات رایج عرفان سنتی دوباره شعر را باز مییابد. در دوران اوجگیری مبارزه، عشق هماره با شهادت، خون، ایثار و وصال محبوب و... همراه است. این دست سرودهها با عاشقانهترین حماسهی تاریخ اسلام یعنی عاشورا امتزاج و پیوند مییابند و با آمیزهای از عشق و حماسه، فضایی تازه و بابی نو در شعر انقلاب میگشایند. شیرمردا به تو در بیشهی آهن چه گذشت؟ بر تو در حجم شب دشنه و دشمن - چه گذشت؟ پشت آن پنجرهی منفعل از تابش ماه بر تو ای اختر پاک شب میهن چه گذشت؟ زیر آوار جنون آور شلاق و سکوت چه به روح تو فرود آمد و بر تن چه گذشت؟ بر دلت؛ - روزنهی عاشق خورشید بهار- در سیه چال بدون در و روزن چه گذشت؟ بر لبت: در دل تاریکترین لحظهی عشق جز پیام گل و آیندهی روشن چه گذشت(16)... شعر در سال 1357 باید پیش از این کاویده و مطالعه و شناسانده شود. گرچه در حوزههای دیگر ادبی مانند قصهنویسی (قصه کودکان، نوجوان و بزرگسالان)، طنز، شعارگویی و شعارنویسی، سرود و... میدان تحقیق فراخ است و متاءسفانه کاری درخور و شایسته انجام نپذیرفته است. با این همه، پیشتر از آن که آثار این دوره محو و گم و فراموش شود باید با دقت و وسواس، و رها از سمتگیریها و حبّ و بغضهای متداول دقیقاً مطالعه و بررسی گردد. پانوشت: 149 1. Humphrey House, The Dickens1World, Oxford university press, 2- دیچز دیوید. ترجمهی محمد تقی صدقیانی، دکتر غلامحسین یوسفی، چاپ سوم، انتشارات علمی، صص 553-554 3- الیس الصبح بقریب؟ 4- شاعر اشاره به افسانهای انوشیروان عادل دارد و تظلّم خری به بارگاه او! پیش از شاعر شریعتی نیز گفته بود: عدالت انوشیروان را تنها خری باور کرد! 5- وقتی ولیعهد کوچک بود تاج را به گهوارهی او میبستند. 6- امینپور، قیصر، ، چاپ دوم 1364، صص 66-67 (شاعر این شعر را در تیرماه 57 سروده است.) 7- به عنوان مثال به کارو میتوان اشاره کرد که از زبان کارفرما میگوید: دوستان، همکاران/ پند این پیر جهاندیده همه گوش کنید/ تا به پایان نرسد سال و مه غارتگر/ خون انسان ستمدیده به نیرنگ و فسون/ بچکانید و قدح پشت قدح نوش کنید. 8- باقری، عباس چاپ اول، 1368، صص 32-33 9- تصویر آینده به طلوع خورشید و ترسیم نظام ستم به شب و ضحّاک و دیو و... از این دست تصاویر مشابه است. 10- فرخزاد، فروغ، چاپ هفدهم 1370، انتشارات مروارید، ص 91، ص 140 11- موسوی گرمارودی، علی ص 2 12- مصراع دوم این بیت حافظ است که: خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید 13- تولّدی دیگر، ص 92 14- میرزازاده، نعمت چاپ اول، انتشارات رواق، 1357، ص 102 و آوازهای نسل سرخ، عبدالجبار کاکایی - روزنامهی اطلاعات 15- از نمونه سرودههایی که پاس حرمت ارزشهای اعتقادی نداشتهاند به سرودههای نصرت رحمان، و شعر نادرپور و... و شعر گناه آلود و عریان، به بسیاری از سرودههای فروغ فرخزاد تا قبل از و حتّی در تولّدی دیگر میتوان اشاره کرد. 16- صالحی، بهمن، دفتر، (این سروده دربارهی زندانیان سیاسی پس از آزاد شدن در بهمن 1357 سروده شده است
  6. روز هاي آخر قبل از عمليات خيبر ،به همرزمش شفيعي گفت اگر شهید شدم مرا از ناخنم و گودی کف پایم بشناسید. شفيعي دلش لرزيد. بارها حسین را دیده بود که با گریه می گفت خدایا مرا مثل امام حسین (ع) شهید کن. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، محمد حسين باغبان ، كارگرزاده اي بود از استان اصفهان . یک ناخنش به خاطر جوشکاری کبود بود، روز هاي آخر قبل از عمليات خيبر ،به همرزمش شفيعي گفت اگر شهید شدم مرا از ناخنم و گودی کف پایم بشناسید. شفيعي دلش لرزيد. بارها حسین را دیده بود که با گریه می گفت خدایا مرا مثل امام حسین (ع) شهید کن. اواخر اسفند ، وقتي شفيعي را براي شناسايي شهدا به تعاون لشكر14 امام حسين(ع)خواستند ، حسين را فقط از روي ناخنش و گودي كف پايش شناخت ، چون حسين سر نداشت. روحمان با يادش شاد پيكر بي سر بسيجي شهيد حسين باغبان بسيجي شهيد محمد حسين باغبان - جمعي لشكر 14 امام حسين(صلوات الله عليه)
  7. amid

    بعد از غذا میوه بخوریم یا نه؟

    مراکشی ها عادت به خوردن میوه و چای بعد از صرف غذا دارند؛ عادتی که شاید کم وبیش در میان ایرانی ها هم وجود داشته باشد. مصرف میوه بعد از غذا مدتی است که به وسیله گروهی از متخصصان مورد انتقاد قرار گرفته است ... این افراد معتقدند که چون میوه دارای قند ساده است و قندهای ساده نیاز به هضم چندانی ندارند و به سهولت جذب می شوند پس مصرف آن بلافاصله بعد از غذا باعث می شود قند مدتی در معده باقی بماند و تخمیر شود و در نتیجه علایم سوءهاضمه مثل ورم و ناراحتی های گوارشی در فرد به وجود بیاید. از نظر علمی این تفکر چندان تأیید نمی شود زیرا ماندگاری قند در حد معمول در معده ضرورتا فرآیند تخمیر را در پی ندارد و در ضمن ما در فرهنگ خود غذاهایی را داریم که یکی از اجزای آن میوه است یا به آن قند ساده اضافه می شود مثل خورش به، آلبالوپلو، شیرین پلو، شیربرنج یا شله زرد که مصرف هیچ یک از آنها در حالت عادی با مشکل همراه نیست. اگر میوه را به عنوان دسر در نظر بگیریم، مشروط بر آنکه حجم غذا بنا به استفاده از دسر کمتر شده باشد مصرف میوه بعد از غذا بد نیست اما با مصرف بلافاصله چای بعد از غذا ترکیبات پلی فنولی موجود در آن جلوی جذب عناصر دوظرفیتی به خصوص آهن گیاهی یا دارویی را می گیرد در حالی که جذب آهن موجود در منابع حیوانی نظیر گوشت به واسطه مصرف چای مهار نمی شود. البته خوردن همزمان میوه و چای بعد از غذا از آنجا که میوه ویتامین c دارد و جذب آهن را بیشتر می کند، درست نیست. از این رو، به خانم هایی که در سن باروری هستند یعنی ۱۳ تا ۵۰ سال سن دارند، توصیه می کنم که فاصله ای حدودا ۲ ساعته را بین مصرف چای و غذا رعایت کنند. دکتر تیرنگ نیستانی دانشیار انستیتو تحقیقات تغذیه کشور و دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
  8. به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از مشرق ، «برند فدرسون» استاد پزشکی دانشگاه مونیخ آلمان به همراه همکارانش میگوید، افرادی که پس از سکته مغزی شدید قادر به قرار دادن پاهای خود به صورت ضربدری هستند، امید به بهبودی در آنها بیشتر است. فدرسون اعلام کرد، افرادی که در 15 روز اول بعد از بروز سکته شدید قادر به گذاشتن پاهای خود به حالت ضربدری هستند، احتمال بیشتری دارد که در زندگی روزمره خود استقلال داشته و کمتر دچار مشکلات عصبی شوند. مطالعات نشان داد که میزان مرگ و میر در این افراد هم پایینتر است. با وجود اینکه سکته شدید باعث اختلال در حرکت و حتی کاهش هوشیاری میشود، اما محققان دریافتند که برخی از این بیماران هنوز قادر به انداختن پاهای خود روی یکدیگر هستند که این کار، آسان به نظر نمی‎رسد. این مطالعه بر روی 68 بیمار که دچار سکته شدید شده و نیاز به درمان و مراقبتهای ویژه از جمله تهویه داشتند صورت گرفت. در این مطالعه، دو گروه 34 نفره تشکیل شد، یک گروه می توانستند پاهایشان را روی هم بیندازند و گروه دیگر قادر به این کار نبودند. این مطالعه به مدت یکسال روی بیماران صورت گرفت. مطالعه نشان داد که میزان مرگ و میر در گروه اول که قادر به گذاشتن پاهای خود به صورت ضربدری بودند یک نفر یا 9 درصد بود این درحالی است که این میزان در گروه دوم که قادر به این کار نبودند حدود 18 نفر یا 53 درصد بود. همچنین گروه اول با مشکلات عصبی کمتری در زمان ترخیص از بیمارستان روبرو بودند.
  9. amid

    دلیل چاق شدن بعد از ازدواج

    دلیل چاق شدن بعد از ازدواج زنان متاهل از زنان مجرد چاقترند. خب، معلوم است؛ آنها انگیزهای برای تناسب اندام ندارند. زن و مرد هم ندارد.... مردان هم همینطوریاند...» اینها بخشی از صحبتهای یکی از همکاران سرویس اجتماعی خودمان بود که باعث شد بین همکاران خانم و آقا و متاهل و مجرد، بحث داغی شروع شود. بعضیها میگفتند این چاق شدن به دلیل تغییرات هورمونی است و گریزی از آن نیست: همه بعد از ازدواج، استخوان میترکانند و چاقتر میشوند. بعضی هم میگفتند از آنجا که چاق یا لاغر بودن تاثیری در زندگی مشترک ندارد، انگیزهای برای حفظ تناسب اندام وجود ندارد. وقتی به صحبتهای همکارانام گوش میدادم، این فکر به ذهنام رسید که خب، قطعا چاقتر شدن به یک اضافهوزن ساده ختم نمیشود. وقتی کسی چاق میشود به دلیل اضافه وزناش نمیتواند لباسهای قبلیای که برایش متناسب بوده و موجب شیک شدناش میشده، بپوشد و بنابراین مجبور میشود لباسهایی را بپوشد که کاملا اندازهاش میشوند؛ نه اینکه لزوما شیک باشند. حالا نازیبا شدن ظاهر او، آیا باعث دریافت بازخوردهای منفی از همسر و دوستاناش نخواهد شد؟ اگر چنین است؛ پس چرا او نباید برای تناسب اندام خودش تلاش کند؟ مگر آدم برای زیبا شدن و تناسب اندام خودش انگیزه و دلیل میخواهد؟ اتفاقا چند روز پیش، ایمیلی به دستم رسید که در آن، خانم جوانی نوشته بود: «همسرش اصلا به سر و وضع خودش نمیرسد و من نمیدانم چطور باید این مساله را به او یادآوری کنم...» با ما همراه شوید تا ببینیم آخر داستان این خانمهای متاهلی که دیگر به تناسب اندام و سلامت خود توجهی نمیکنند، به کجا میرسد. ابتدا از دکتر شیرین نیرومنش، متخصص زنان و زایمان، پرسیدیم که آیا دلیل علمی و قاطعی برای این امر وجود دارد یا نه؟ و پس از آن، از دکتر بدریسادات بهرامی، روانشناس، مشاورههایی در همین زمینه گرفتهایم. با ما همراه شوید. در مطب مشاور متاسفانه این اشتباه (رسیدگی نکردن به سر و وضع و سلامت و تناسب اندام بعد از ازدواج) بیشتر علامت یک مطلب روانشناختی است تا یک مطلب اجتماعی؛ و آن علامت این است که: «من خودم را دوست ندارم!» و متاسفانه علامت خیلی بدی هم هست. دلیل اینکه قبل از ازدواج کمتر این علامت نمایان میشود آن است که چون ما خودمان را دوست نداریم، برای اینکه دوست داشته شویم (توسط شخص دیگری) به سر و وضع خودمان میرسیم، از پوستمان، موهایمان و تناسب انداممان مراقبت میکنیم. بعد از اینکه آن شخص ما را دوست داشت و ازدواج صورت گرفت و در قالب همسر در کنار ما قرار گرفت، خودمان را رها میکنیم و باور غلطی که در ذهن داریم نیز کمک میکند که بگوییم او همسر من است و به هر حال با او خواهم بود؛ چه زیبا و خوشاندام باشم و چه نقطه متضاد آن، دیگر او مرا به همسری برگزیده است و حالا دیگر چه فرقی میکند که لاغرم یا چاق، صورتام جوش دارد یا نه، سر و وضعام مرتب است یا نامرتب؟! در دنیای روانشناسی، ما میگوییم که اگر کسی خودش را دوست نداشته باشد هرگز نمیتواند به معنای واقعی، دیگری را دوست داشته باشد. این شخص چون قبل از ازدواج هم خودش را دوست نداشته، طبیعی است که بعد از ازدواج هم علاقهای به خودش نداشته باشد؛ به ویژه اینکه چون خاطرش جمع است که کسی او را دوست داشته و همواره در کنارش میماند، حتی حالا هم حاضر نیست لااقل برای خاطر او به ظاهر خود و سلامتاش بها بدهد. در پشت این قضیه به صورت پنهانی باید بدانیم که او به معنای واقعی همسرش را هم دوست ندارد و برای همین حاضر نیست حتی برای خوشایند او این کارها را انجام دهد. البته باید تاکید کنم درصد کمی از خانمها هستند که پس از تاهل کاملا دست از خود میکشند و به ظاهرشان و اضافه وزنشان و سلامتشان اهمیت نمیدهند. شاید بخشی از این اتفاق به این دلیل میافتد که در فرهنگ ما «خودت را دوست داشته باش» و «برای خودت ارزش قایل شو» چندان جدی گرفته نمیشود. در فرهنگ ما متاسفانه به چنین افرادی که خودشان را دوست دارند و احترام خاصی برای خود قایلاند برچسب خودخواهی میزنیم. به همین دلیل اگر خانم یا آقایی خیلی به سر و وضع ظاهری یا وضعیت سلامتاش بها دهد و رسیدگی کند، به او برچسبهای دیگری هم میزنند: «فلانی زن زندگی نیست، دایم دنبال ست کردن لباسها و پوشیدن دستکش و کلاه است که مبادا آفتاب، پوستاش را خراب کند!»، «فلانی مرد زندگی نیست، دایم دنبال ورزش کردن و تیپ زدن است. مرد که نباید جلوی آینه بایستد و ببیند صورتاش جوش دارد یا نه...» این جملهها و هزاران کنایه اینچنینی بخشی از آن برچسبهاست.یعنی واقعا نمیشود آقایی علاوه بر کار و انجام وظایف همسری، ورزش روزانه هم داشته باشد؟ کفش کتانی و لباس ورزشی ست بپوشد؟ به سلامت دندانهایش بها بدهد؟ عطر و ادکلن مارکدار و مدروز استفاده کند؟! آیا باید او را تشویق کرد که به خود و در واقع همسرش بها میدهد و یا چنین نسبتهای ناروایی به او داد؟ شاید وقتی به یک فروشگاه میروید یا به مطب دکتر و یا حتی وقتی ارباب رجوعی به اداره و محل کارتان میآید با کسانی مواجهه شده باشید که بسیار مرتب هستند؛ در نگاه اول چه میگویید؟ بله. شما با رضایت کامل از آن فروشنده خرید میکنید و با علاقه فراوان در کنار آن دکتر مینشینید و صحبت میکنید و با احساس خوبی جواب آن اربابرجوع را میدهید. نقطه مقابلاش را تصور کنید: آن اربابرجوع بوی نامطبوعی میدهد، دهاناش را که باز میکند انگار سالهاست مسواک نزده و ... حالا حس شما در مواجهه با او چیست؟ در همه این مثالها قطعا اولین نکتهای که به ذهن شما میرسد این است که آن آقا یا خانم دکتر، فروشنده و یا اربابرجوع در وهله اول برای خودش اهمیت قایل نیست و در قدم بعدی ارزشی برای شما قایل نبوده است. توجه کنید این نمونهها برای محیط خارج از خانه است و مدت آن کوتاه بوده و شاید خیلی شما را آزار ندهد که امروز چنین ارباب رجوعی داشتید یا به مطب پزشکی رفتید که پرستیژ لازم و درخور او و البته شما را نداشت. آیا تحمل چنین افراد خاصی با آن ظاهر نازیبا در زیر یک سقف و در مقام همسری آسان است؟ آقای مراجعی داشتم که میگفت: «همسرم دوستام ندارد و تا حالا نشده یک بار به استقبالام بیاید و پاکت میوه را از دستام بگیرد، چه برسد به احوالپرسی و معاشرت گرم. او از موقع ازدواج کلی تغییر کرده است.» همسر ایشان را خواستم و این گله را با او مطرح کردم. میدانید پاسخ چه بود؟ «خانم دکتر! اوایل آشنایی و ازدواج هر وقت به خانه میآمد، دوش میگرفت، محاسنش مرتب بود و بوی خوش میداد (چون شغلاش تعویض روغنی است) اما حالا میگوید خستهام و فقط صبحها که میخواهد سر کار برود دوش میگیرد و لباس تمیز میپوشد. دلیل تغییر رفتار من فقط همین است. من اتفاقا فکر میکنم که او مرا دوست ندارد و ارزشی برایم قایل نیست وگرنه مانند اوایل خودش را مرتب و تمیز و خوشبو نگه میداشت تا رغبت کنم به او نزدیک شوم...» نمونه دیگر، خانمی از مراجعان من بود و میگفت شوهرم مدام میگوید میخواهم زن دیگری بگیرم و تو را طلاق بدهم. ظاهر آن خانم معقول بود و آنچه به چشم میآمد اضافه وزناش بود. همسرش هم اتفاقا میگفت: «مخصوصا لباسهای راسته و تنگ که مخصوص اندام متناسب و بدون اضافه وزن است را برای همسرم میخرم تا غیرمستقیم متوجه شود از اوایل عروسی به بعد چاق شده و من دلم میخواهد او خودش را لاغر کند، اما او اهمیتی نمیدهد. من با این رفتارم خواستهام را میگویم اما اجابت نکردن او یعنی اینکه اهمیتی به انتظاراتام نمیدهد. برای همین است که میگویم تو دیگر متناسب من نیستی و به شوخی میگویم که میخواهم یک زن خوشتیپ و ورزشکار بگیرم...» البته چنین صحبتهایی حتی به شوخی نیز صحیح نیست و کدورتآور است اما آیا واقعا نباید آن خانم به این خواسته منطقی همسرش پاسخ دهد؟ آن خانم میگفت: «فکر نمیکردم این موضوع خیلی از نظر شوهرم مهم باشد! من همان آدم قبلیام که دوستام داشت. چه ربطی به لاغری و چاقی دارد؟!» لذت بردن همسران از ظاهر و اندام یکدیگر بسیار مهم است و در کنار لذتی که همسران باید از اخلاق و منش یکدیگر ببرند، این فاکتور اهمیت حیاتی دارد زیرا تامین این نیاز است که به داشتن روابط صمیمانهتر و صد البته روابط جنسی بهتر منجر میشود. دیگر کمتر کسی وجود دارد که نقش پررنگ و تغذیه کننده روابط جنسی را در تحکیم روابط زناشویی کتمان کند. کسانی که از رابطه جنسی با یکدیگر لذت میبرند به خوبی میتوانند در حل دیگر مسایل و مشکلات زندگی، تنها با بهرهگیری از نظرات مشاور، موفق عمل کنند. به این خانم و همه آنها که مانند او میاندیشند باید گفت کافی است به بررسی علل عدم رضایت جنسی همسران بپردازید،حتما و حتما ردپایی از این قبیل مشکلات را خواهید دید. خالق زیباییها، خداوند، ما انسانها را طوری خلق کرده است که درست مانند خودش عاشق زیبایی هستیم و جذب آن میشویم. هیچکس نیست که بین یک مرد شیکپوش با اندامی متناسب و مردی با شکم برآمده، موهای نامرتب و محاسن اصلاح نشده، اولی را ترجیح ندهد. کافی است کمی دقت کنید و ببینید اگر این دو آقا، فروشنده یک غرفه و همکار هم باشند خانمها و آقایانی که خریدارند به سراغ کدام یک میروند و درخواست خود را مطرح میکنند. میدانید چرا؟ شما قطعا در نگاه اول با خود میگویید این فروشنده که حال و حوصله خودش را نداشته و برای خودش وقت نگذاشته، چه طور حاضر است برای من وقت صرف کند و در مورد اجناسی که میخواهم بخرم توضیح بدهد و اطلاعات خوبی در اختیارم بگذارد؟ به سراغ فروشنده دیگر بروم چون او برای من و امثال من اهمیت قایل شده و به احترام ما با ظاهری آراسته سر کار ظاهر شده است و به ما که بیننده او هستیم، احترام گذاشته. شما هیچ احساسی به آن فرد ندارید و به عنوان رهگذر چنین میاندیشید. حالا به من بگویید چه طور امکان دارد در مورد کسی که عاشقانه دوستاش داشتهاید و او نیز چنین حسی به شما دارد و هماکنون همسر شماست، بیتفاوت باشید و یا انتظار داشته باشید او چنین نکات ظاهری را نادیده بگیرد؟ تاکید میکنم برای حفظ روابط زناشویی خود و تحکیم پایههای عشق و محبت زندگیتان حتما و حتما به نیازهای یکدیگر اهمیت بدهید. شما نیاز دارید در کنار کسی زندگی کنید که برایتان ارزش قایل است و هر روز و هر لحظه چیزهای زیبا را به شما هدیه میدهد. این چیزهای زیبا میتوانند شامل کلام زیبا، لبخندی زیبا و... باشند. قطعا دیدن لبخندی زیباتر است که دندانهای سفید و تمیز نمایان شود و بر چهرهای باشد که نشانههای تمیزی بر آن آشکار باشد. این من و شما هستیم که باید کمک کنیم افکار اشتباهی که در فرهنگ عامه مردم جا خوش کردهاند اصلاح شوند. پس نباید کاری کنیم که مردم به یک خانم نامرتب با پوستی پژمرده و موهایی ژولیده و دستهایی که زیباییشان را از دست دادهاند و لباسهایی که بوی نامطبوع غذای مطبخ را میدهد، عنوان زن زندگی بدهند. باید تلاش کنیم این فرهنگ جا بیفتد که دوست داشتن خود بسیار باارزش است و اگر کسی خودش را دوست نداشته باشد، نمیتواند به واقع همسرش یا بچههای خود را دوست بدارد. دوست داشتن امری مستمر و جاری است و نیازمند رسیدگی همیشگی است. اگر میخواهیم این دوست داشتن و علاقه واقعی بین ما و همسرمان تا همیشه وجود داشته باشد باید به آن بپردازیم. خلاصه اینکه • بوی بد بدن و دهان و سر و وضع ژولیده انزجارآور است و هیچ فرقی نمیکند چه کسی واجد آن باشد. حتی وقتی بچه شما بوی بدی بدهد و کثیف باشد، بلافاصله او را میشویید و لباسهایش را عوض میکنید و بعدش او را در آغوش میفشارید و میبوسید؛ چه برسد به آدمی بالغ که همسر شماست. آیا رفتار مناسبی در مواجهه با او دارید؟ قطعا زده میشوید و به عقب میروید. این ذات ماست که جذب زیبایی میشود چون اینگونه خلق شدهایم. گاهی بسیار صریح به یک خانم یا آقای مراجع میگویم: «این چه وضعی است؟ چرا این همه اضافه وزن دارید؟» و آنها بر مبنای تفکر رایج میگویند: «خب، چه اشکالی دارد؟ مگر عشق و علاقه به این چیزهاست؟» بله، همه چیزهای زیبا ما را جذب میکنند و چیزهای زشت و منفور ما را دفع میکنند. دفع شدن در اینجا مساوی است با کمرنگ شدن روابط عاطفی همسران و دور شدن آنها از یکدیگر. • خواه ناخواه همسر شما در یک نگاه ساده در جمعی خانوادگی و یا مهمانی دوستانه مقایسه میکند که: «همسر فلانی با اینکه زایمان کرده چه قدر خوشاندام است... شوهر دوستام با اینکه بسیار مسنتر از همسر من است، چهقدر اندام متناسبی دارد ... فلانی چهقدر زیبا لباسهایش را سِت کرده...» پس گمان نکنید که همسرتان متوجه این چیزها نخواهد شد یا برایاش مهم نیست. • شما خانم محترم که خودتان را به دلایل روانی دوست ندارید، گاهی اینطور حرکت کرده و در زندگی مشترک، خود را رها میکنید و تبدیل میشوید به یک زن مطبخ، نه زنی که مورد علاقه و احترام همسرش بوده یا شما آقای محترم تبدیل میشوید به ماشین پولسازی که انگار یادتان رفته چه طور بوی لوسیون بعد از اصلاح شما یا عطر مخصوصتان وقتی عبور میکردید فضا را پر میکرد یا به قول خودتان خط اتوی شلوار شما میتوانست هندوانهای را از وسط قاچ کند و برای همین است که همسر شما مدام مقایسهتان میکند یا بهانههای مختلف میگیرد. بیایید به جای اینکه خودتان را پشت این افکار غلط پنهان کنید و به خودتان برچسب «زن زندگی» و «مرد زندگی» بزنید، به درمان مشکل جدیتان (اینکه خودتان را دوست ندارید) بپردازید. به جای اینکه افراد مرتب و متناسب را خودخواه و یا افراد دارای برچسب بد بنامید و خود را با عناوین دلخوشکننده سرگرم کنید، دنبال راهحل باشید. دست از این صحبتها بردارید که «خب، معلومه دوتا زایمان کردم بایدم چاق باشم»، «مرد یعنی همین دیگه، این قرتیبازیها که مردانه نیست، ضدآفتاب و مرطوبکننده دیگه چیه؟!» ما بخواهیم یا نخواهیم جذب زیباییها میشویم. داشتن 4، 5 تا بچه، اتومبیل گرانقیمت و... نیست که همسر شما را جذب میکند، بلکه زیبایی و مرتب بودن شماست که او را همواره جذب شما میکند. با مدیریت زمان و انرژی علاوه بر بچهها، به سرو وضع خودتان هم برسید بدریالسادات بهرامی روانشناس و مشاور
  10. برخی از همکاران متخصص به مراجعان خود توصیه می کنند که بعد از غذا میوه نخورند. اما بنده به این موضوع اعتقادی ندارم. هیچ دلیل علمی و منطقی هم در کتب تغذیه پیدا نمی شود که به یک فرد سالم توصیه کند بعد از غذا میوه نخورد. بخورید * با توجه به این مساله و روند رو به رشد اضافه وزن و چاقی در جامعه ی ما و عادت بسیاری از ما که بعد از غذا، به ویژه در مهمانی ها، دسرهای چرب و شیرین می خوریم، اگر به جای این نوع از دسرها سراغ میوه ها برویم، نه تنها بد نیست؛ بلکه عالی است. * داستان میوه و فیبرها مساله کاملا مشخصی است. فرد سالمی که هیچ مشکل گوارشی ندارد و در حد متعادل میوه مصرف می کند، نه تنها خوردن میوه بعد از غذا برای هضم غذای او مشکلی پیش نمی آورد بلکه برای دستگاه گوارش او نیز مفید بوده و این می تواند از بروز بسیاری از ناراحتی ها مثل یبوست که در دراز مدت مهم ترین عامل خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ است، جلوگیری کند. طبق آمار انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی و مرکز ثبت سرطان های کشور، سرطان های کولورکتال (رودهای ـ مقعدی) در کشور ما سومین سرطان های شایع هستند. مهم ترین دلیل بروز آن ها را هم نه تنها در کشور ما بلکه در بسیاری از کشورها، به مصرف کم میوه و سبزی نسبت می دهند. * بر اساس آمار انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور، سرانه ی مصرف میوه و سبزی در کشور ما بسیار پایین تر از توصیه های جهانی است، بنابراین به تمام کسانی که مشکلی ندارند، توصیه می کنم در هر شرایطی و هر موقع از روز که دل شان می خواهد، میوه و سبزی میل کنند. نخورید * اما کسی که به مشکل گوارشی مبتلا است؛ مثلا به التهاب دستگاه گوارش، زخم معده یا زخم اثنی عشر دچار است، اساسا باید رژیم غذایی کم فیبر داشته باشد. بنابراین به این دسته از افراد توصیه می کنم بسیار مراقب باشند چون فیبرها حرکت دستگاه گوارش را بیشتر کرده و سبب تشدید التهاب و آسیب هایی می شوند که قبلا در دستگاه گوارش وجود داشته است؛ برای مثال، زخم ها می توانند سبب خون ریزی شوند و مشکل پُر رنگ تر شود. * از سوی دیگر، به بیماران یا سالمندانی که مشکل سوء تغذیه دارند و مشکل اصلی شان کمبود ریزمغذی، ویتامین و املاح است، پیشنهاد می شود به دلیل سوء تغذیه و کمبود وزن بعد از غذا، میوه نخورند؛ چون میوه ها و سبزی ها، حرکات دستگاه گوارش را تسریع کرده و مقدار جذب غذا را کمتر می کنند و احتمال این که مواد مغذی به بدن این دسته از افراد برسد، پایین تر خواهد آمد. در كل، این گروه، از افراد سالم جدا هستند. در كسانی كه سالم هستند، حتی می شود گفت که مصرف میوه بعد از غذا به دلیل داشتن ویتامین c جذب آهن را هم بالا می برد و می تواند از این جهت هم برای شان بسیار مفید باشد. دکتر محمدرضا وفا - متخصص تغذیه و رژیم درمانی
  11. amid

    دلایل چاقی بعد از یائسگی

    دلایل چاقی بعد از یائسگی بعد از 50 سالگی بسیاری از زنان اضافه وزن پیدا میکنند. این اضافه وزن به دلیل رسیدن به سن یائسگی و کاهش متابولیسم پایه و رسیدن آن به 100 تا 200 کالری در روز است .متابولیسم پایه یعنی میزان انرژی که بدن برای استراحت و دیگر فعالیتهای طبیعی مثل تنفس، فعالیتهای سلولی، هضم غذا و... نیاز دارد. با فرا رسیدن یائسگی میزان متابولیسم پایه کاهش مییابد و فرد برای پیشگیری از چاق شدن لازم است میزان کالری دریافتی خود را کاهش دهد. در واقع ما زمانی چاق میشویم که میزان انرژی بیش از انرژی مصرفی باشد. وقتی ارگانیسمها کمتر انرژی مصرف میکنند اما ما مثل گذشته انرژی دریافت میکنیم انرژی اضافی به شکل چربی در بدن ذخیره شده و سبب چاقی فرد میشود. یک خانم یائسه برای پیشگیری از این موضوع کافی است روزانه 100 تا 200کالری مصرف کند. در این سن مصرف ویتامین D بیش از همیشه اهمیت دارد به همین دلیل نباید میزان مصرف لبنیات را کاهش داد. همچنین مصرف میوه و سبزیجات را هم نباید کم کرد چون برای سلامتی ضروریاند. حتما باید به یک متخصص تغذیه مراجعه کرد تا کالریهای اضافی مربوط به غذاهایی که ارزش تغذیهای مهمی ندارند مثل نوشیدنیهای شیرین را از برنامه غذایی حذف کند. منبع:salamatiran.com
  12. حمله رامبدجوان به ده نمكی؛ اول از گذشته اش عذرخواهی كند بعد فیلم بسازد! بخشی از گفتگوی سه نفره بهاره رهنما، پیمان قاسمخانی و رامبد جوان در ماهنامه سینمایی بیستوچهار: بهاره رهنما: سابقه آشنایی شما دو تا به كجا برمیگردد؟ پیمان قاسمخانی: مشاور فیلم اخراجیها بودم كه رامبد آمد و یقهام را گرفت. رهنما: چرا مشاور آن كار بودی؟ قاسمخانی: سؤال بعدی لطفاً... رهنما: نه جواب بده، چرا رفتی؟ البتّه كار رامبد قشنگ بود كه آمد و دوستانه گفت كه نباید این كار را میكردی... قاسمخانی: همچین دوستانه هم نبود... رامبد جوان: اتّفاقاً خیلی هم خصمانه بود. قاسمخانی: سؤال بعدی لطفاً... رهنما: تو فكر میكردی ممكن است آقای دهنمكی فیلم خوبی بسازد و آن گذشته كمی تغییر كند، نه؟ قاسمخانی: من دهنمكی شلوغ و جنجالی این روزها را نمیشناسم. دهنمكی آن روزها آدم دوستداشتنی و محجوبی بود. هنوز هم روی حرفم هستم كه ایدهی اوّلیّه اخراجیها كاملاً ایدهآل و در جهت ذهنیّتم بود و گرنه نمیرفتم سراغش. آن فیلم میتوانست فیلم خیلی بهتری شود. ما سر آن فیلم به توافق نرسیدیم، آن هم به دلایل سلیقهای و نه دلایل سیاسی. جوان: یقه گرفتن من هم نكته دارد. من نه سیاسیم نه مطالعات سیاسی دارم. در حدّ یك شهروند خیلی عام سیاست را میفهمم. من مثل كسی هستم كه با بدیهیّات سیاست آشناست و واكنشهایش هم در حدّ همان بدیهیّات است. آقای دهنمكی از دید من و خیلیهای دیگر، این قدر چهرهی تكلیفروشنی بود كه فكر میكردم اگر این آدم قرار است از موقعیّت خشن سیاسیش تبدیل شود به یك آرتیست و هنرمند، باید از آنهایی كه آزارشان داده عذرخواهی كند. این حرف من اصلاً سیاسی نیست و كاملاً اجتماعی است. حرف من با پیمان این بود كه چرا قبل از اینكه این اتّفاق بیفتد داری با او كار میكنی. نمیشود اینقدر در سیاست شیطنت كرد، بعد آمد در سینما و گفت من آدم فرهنگی بودم. راستش اینها خیلی با هم منافات دارد. دلخوری من این بود كه پیمان قاسمخانی كه آدم حرفهای این سینماست دارد این آدم را حمایت میكند و باعث میشود او جزو فیلمسازان تراز اوّل شود. قاسمخانی: من ترجیح میدهم كه آن آدم ابزار شیطنتش را كنار بگذارد و بیاید سراغ سینما. جوان: ابزارش را از دست داده بود كه آمد سراغ سینما چون نیاز بود سوئیچ كند روی یك موضوع دیگر. من معتقدم باید میگفتیم عذر بخواهد بعد وارد میدان شود. رهنما: حرف درستی است. قاسمخانی: من میگویم اگر هیتلر هم بیاید و حرفهای من را بزند ایراد ندارد.
  13. [align=justify]نوشیدنیهای مفید قبل و بعد از تمرینات ورزشی !! در طول تمرینات ورزشی و بعد از آن، چه بخوریم تا تحمل عضلانی خود را افزایش داده و بر درد پس از تمرینات سخت ورزشی غلبه کنیم… در طول تمرینات ورزشی و بعد از آن، چه بخوریم تا تحمل عضلانی خود را افزایش داده و بر درد پس از تمرینات سخت ورزشی غلبه کنیم. غذایی که میخورید نه تنها به شما انرژی میدهد بلکه به ماهیچه و عضلات شما سوخت رسانی میکند و چربیهای بدنتان را میسوزاند و حتی موجب افزایش سلامت قلب و عروق شما نیز میشود. برخی از این مواد غذایی عبارتند از: ۱- قهوه دانشمندان دانشگاه جورجیا، اعلام کردند خوردن مقداری مکمل کافئین (برابر با دو فنجان قهوه) پس از تمرینات ورزشی، میتواند دردهای عضلانی را بهتر از قرصهای مسکن، تسکین دهد. کافئین و تحمل عضلانی کافئین از ایجاد ماده شیمیایی که مسئولیت فعالسازی درد در بدن را دارد پیشگیری میکند. 2- چای سبز دانشمندان برزیلی در یک بررسی، متوجه شدند، شرکت کنندگانی که سه فنجان چای سبز در روز به مدت یک هفته نوشیده بودند دارای علائم کمتری از آسیبهای سلولی بوده و در اجرای تمرینات سخت ورزشی، استقامت بیشتری از خود نشان دادند. به این ترتیب، نوشیدن مقداری قهوه در روز میتواند به بهبود سریع عضلات، پس از تمرینات سخت ورزشی کمک کند. 3- آب سرد نوشیدن آب سرد، قبل و حین تمرینات ورزشی میزان تحمل و مقاومت بدن را افزایش میدهد. طی نتایج محققان انگلیسی، دوچرخه سوارانی که نیم ساعت قبل از شروع مسابقه و در طول آن ، که در محیطی گرم و مرطوب انجام میشد، آب خنک نوشیده بودند توانستند ۲۳ درصد مسافت بیشتر و طولانیتر از دیگر رقبای خود در مسابقه که آب ولرم نوشیده بودند، طی کنند. نوشیدن آب خنک میتواند مستقیمترین راه برای کاهش گرمای مرکزی بدن باشد. 4-شیر شکلات محققان انگلیسی میگویند: شیر نسبت به آب و دیگر نوشیدنیهای ورزشی در مرطوبسازی مجدد بدن پس از یک دوره تمرینات ورزشی، کارآیی بیشتری دارد، چرا که نسبت به دیگر نوشیدنیها دارای پتاسیم و الکترولیتهای بیشتری است. افزودن مقداری شکلات به این نوشیدنی باعث میشود تعادل کاملی از کربوهیدراتها، پروتئین و چربی در آن بوجود آید و عمل بهبود عضلات، سریعتر صورت پذیرد. منبع:همشهری آنلاین [/align]
  14. گیاه Queen of the Andes یا "ملکه آندس" گیاهی نایاب است که در طول زندگی خود هر 80 تا 100 سال یکبار گل می دهد. این گیاه عجیب تنها چند هفته قبل از مرگش گلدهی را آغاز می کند، اما تا قبل از گل دادن نیز حضوری با ابهت در میان طبیعت دارد زیرا این گیاه در زیستگاهی خشن و کوهستانی در پرو و بولیوی رشد کرده و گاه ارتفاع آن به 12 متر نیز می رسد. اکنون "ملکه آندس" رو به انقراض گذاشته است و گروه خیریه ای در بولیوی در تلاش است آن را از انقراض نجات دهد. بر اساس گزارش اتحادیه بین المللی محافظت از محیط زیست دلایل انقراض این گیاه زیبا از بین رفتن زیستگاه و کاهش یافتن تنوع ژنتیکی در میان نسل این گیاه است. برخی از مطالعات میدانی نشان داده اند این گیاه مواد غذایی مورد نیاز خود را از فضولات پرنده هایی تامین می کنند که برای تغذیه از گلها به آن نزدیک می شوند. اما گاه پرنده های گرسنه به شاخ و برگهای خاردار این گیاه گیر کرده و می چسبند، خارهایی که بیشتر به مجموعه ای از چنگالهای رو به جلو شباهت دارند تا خارهای معمولی یک گیاه. به گفته "آنتونیو لامب" یکی از متخصصانی که در تلاش است این گونه گیاهی را از انقراض نجات دهد، در صورتی که دست فردی به خارهای این گیاه گیر کند، اگر با احتیاط دست خود را جدا نکند خارها به راحتی دست او را از هم دریده و جراحت عمیقی به وجود خواهند آورد. افراد محلی نیز از این گیاه دل چندان خوشی ندارند زیرا بارها شنیده اند که گوسفندان و دیگر دامهایشان به همین شکل به دام این گیاه عجیب افتاده اند. تنها زیستگاه ملکه آندس در پرو و بولیوی و در ارتفاع سه تا چهار هزار و 800 متری است. از این رو گیاه برای رشد و نمو نیازمند زمانی است که بتواند در چنین زیستگاه خشنی به جمع آوری و ایجاد منابع غذایی بپردازد تا بتواند در نهایت تولید مثل کرده و گل بدهد از این رو روند گل دادن این گیاه بسیار کند بوده و می تواند 50 تا 100 سال به طول بیانجامد. بر اساس گزارش نشنال جئوگرافی، اما یکبار گل دادن این گیاه بسیار پرحاصل خواهد بود زیرا در همان یک بار بیش از ده میلیون دانه تولید خواهد شد در حال حاضر در حدود 800 هزار نمونه از این گیاه در پرو و 35 هزار نمونه از آن در بولیوی وجود دارند اما این تعداد با سرعتی نگران کننده در حال کاهش است.
×
×
  • اضافه کردن...