رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تاریخی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

24 نتیجه پیدا شد

  1. irsalam

    اماکن تاریخی شهر نجف

    بارگاه مطهر حضرت مسلم بن عقيل عليه السلام جنب مسجد معظم كوفه و در ركن جنوب شرقى آن , مرقد مطهر سفير امام حسين(ع), اولين شهيد نهضت عاشورا, حضرت مسلم بن عقيل بن أبي طالب (ع) واقع است. حضرت امام حسين (ع) در سال 60 هجرى بسر عموى خويش, مسلم بن عقيل را به عنوان سفير ايشان به عراق فرستاد. حضرت مسلم در جنكى نابرابر , در روز هشتم ذي حجه همان سال در شهر كوفه به شهادت رسيد. صحن بارگاه چهار در دارد كه سه تاى آنها به مسجد معظم كوفه راه دارند و در چهارم رو به خيابان است. بر قبر مطهر گنبد طلايى باشكوهى با ارتفاع (28متر) قرار دارد. هر يک از آجرهاى اين گنبد با طلاي خالص به مقدار دو مثقال و نيم بوشانده شده است. تعداد اين آجرها (10315 عدد) بوده و ضلع هر آجر 20 سانتيمتر مى باشد. مساحت صحن كه مرقد هانى بن عروه (1) نيز در آن است (5344 متر مربع) مى باشد و در آن جند حجره قرار دارد. مساحت ضريح مطهر (19,6 متر مربع) مى باشد. جنب ضريح مطهر رواق قرار دارد. سقف رواق آينه كارى و ديوارهاى آن با كاشى هفت رنك بوشانده شده است. بشت ضريح مطهر آرامكاه مختار بن أبى عبيده ثقفى (2) قرار دارد. يادداشت ها: 1. هانى بن عروة, ميزبان و بشتيبان حضرت مسلم در كوفه. وى به همراه حضرت مسلم به دست مزدوران بنى أميه به شهادت رسيد. 2. مختار ثقفى در سال 64 هجرى, براى خون خواهى حضرت سيد الشهداء و انتقام از قاتلين ايشان و با شعار ( يالثارات الحسين) عليه بنى أميه قيام كرد. منبع :العتبة العلوية المقدسة - الصفحة الرئيسية
  2. قلعه نوشيجان (دژ آتشكده) ( شهر : ملاير ) تپه قلعه نوشیجان در ۲۰ کیلومتری غرب ملایر در منطقه شورکات واقعشده است. در این محل سه دوره فرهنگی شناسایی شده است. دوره اول به مادها مربوط است که نیمه دوم قرنهشتم تا نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد را در بر میگیرد. معماری این دوره شامل قسمتهای زیر است: بنایقدیمی جبهه غربی تپه که آتشگاه است، تالار ستوندار یا آپادانا، تالار مرکزی یا معبد مرکزی (نیایشگاه)، اتاقهاو انبارها، تونل، حصار دژ نوشیجان. دوره دوم و سوم این قلعه به تمدنهای دیگر تعلق دارد که مورد بررسی قرارنگرفتهاند. [قلعه نوشيجان (دژ آتشكده)]
  3. irsalam

    تصاویر شهید دکتر مصطفی چمران

    تصاویر شهید دکتر مصطفی چمران شهید مصطفی چمران، ۳۱ خرداد ماه سال ۱۳۶۰ پس از یک عمر مجاهدت در جبهه دهلاویه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عکس: ۱۳ مهر سال ۱۳۵۹ مصاحبه دکتر چمران با خبرنگاران خارجی در اهواز [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [/TABLE]
  4. [h=3]کاخ موزه گلستان،​ یادگاری از ارگ تاریخی تهران[/h] مجموعه کاخ گلستان، یادگاری به جای مانده از ارگ تاریخی تهران محل اقامت شاهان سلسله قاجار و از زیباترین و کهن ترین بناهای پایتخت 200 ساله ایران می باشد. این بنا روزگاری همانند نگینی در میان این ارگ می درخشید . سابقه تاریخی ارگ سلطنتی که محدوده مکانی تاریخی آن را در شمال خیابان و میدان امام خمینی (سپه) در سمت غرب خیابان خیام ،در شرق خیابان ناصر خسرو و در جنوب خیابان پانزده خرداد و میدان ارگ تشکیل می دهد، به روزگار صفویه باز می گردد . شاه طهماسب اول صفوی (930-984) نخستین پادشاهی بود که در سفرهای خود به قصد زیارت مقبره حضرت عبدالعظیم دستور داد بارویی به طول یک فرسخ به دور قصبه تهران احداث شود. پس از او شاه عباس صفوی در قسمت شمالی حصار طهماسبی چهار باغ و چنارستانی احداث نمود که بعدها دیوار بلندی گرد آن بنا کرده و عمارات مقر سلطنتی را در داخل آن ساخته، ارگ نامیدند . در اواخر عهد صفوی تهران گاهی مقر موقت در بار شاهان صفوی قرار می گرفت و حتی شاه سلیمان (1077-1105) کاخی در این شهر برای خود بنا نهاد. ولی امروز اثری از بناهای دوره صفوی باقی نمانده است . کهن ترین بناهای موجود در مجموعه گلستان، ایوان تخت مرمر و خلوت کریمخانی متعلق به دوران کریمخان زند است. وی در نبرد های خود بر ضد محمد حسن خان قاجار در سال 1172 تهران را مرکز اردوکشی خود قرار داد و پس از پیروزی در این جنگ در دیوانخانه قدیم تهران که در زمان شاه سلیمان ساخته شده بود بار عام داد و با عنوان وکیل الرعایا حکومت ایران را در دست گرفت . به فرمان او در تابستان همان سال حصار ارگ مجددا احیاء شد و یک دست حرمخانه و خلوتخانه و عمارت دارالحکومه در داخل آن بنا گردید و در تابستان سال بعد که اردوی خود را به چمن سلطانیه (زنجان) منتقل نمود. دستور داد یک دست عمارت خاصه و دیوانخانه بزرگ به سبک ساسانی و باغی در جنب آن بنا نمایند . پس از مرگ کریمخان زند در 1193 آغا محمد خان قاجار در 1200 تهران را به پایتختی برگزید، ولی به دلیل لشکر کشیهای دائمی کمتر در مقر حکومت خود به سر می برد، و برای عمارت و آبادانی چندان فرصت نداشت . تا آنکه فتحعلی شاه در سال 1211 بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد، از آن زمان به بعد با گسترش دستگاه اداری و تشریفات سلطنتی بناهای متعددی در داخل ارگ تهران عمدتا در زمان فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار احداث شد . در دوران رضا شاه پهلوی، بخشهای بزرگی از ارگ تهران، از جمله حصار دور آن، سردر باب عالی، ساختمان دفتر استیفا، نگارخانه، تکیه دولت، نارنجستان، باغ گلشن و ساختمانهای اندرونی تخریب شد. محل سکونت شاه به سعدآباد وسپس در دوران محمد رضا شاه پهلوی به نیاوران منتقل و مجموعه گلستان به محل پذیرایی از میهمانان خارجی تبدیل گردید.پس از انقلاب اسلامی مجموعه گلستان همچون اغلب عمارات سلطنتی دیگر بصورت موزه در آمد تا همگان بتوانند از آن دیدن کرده و از تماشای زیباییهای حاصل فکر و دست هنرمندان و صنعتگران ایرانی بهره برند . بخشهای مختلف این مجموعه در حال حاضر عبارت است از: ایوان تخت مرمر، خلوت کریمخانی، اتاق موزه (تالار سلام) و حوضخانه آن، تالار آینه ، تالار عاج یا سفره خانه ،تالاربرلیان یا سفره خانه،تالاربرلیان یا تشریفات، ساختمان کتابخانه، عمارت شمس العماره، عمارت بادگیر و حوضخانه وسیع آن، تالار الماس، کاخ ابیض، چادر خانه
  5. موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان آذربایجان غربی استان آذربايجان غربي با احتساب درياچهٔ اروميه حدود 660‚43 كيلومتر مربع مساحت دارد. اين استان كه در شمال غرب ايران است، 2/65 درصد از مساحت كل كشور را تشكيل ميدهد و بين 35 درجه و 58 دقيقه تا 39 درجه و 46 دقيقهٔ عرض شمالي (از خط استوا) و 44 درجه و 3 دقيقه تا 47 درجه و 23 دقيقه طول شرقي (از نصفالنهار گرينويچ) قرار گرفته است. اين استان از طرف شمال و شمال شرق با جمهوريهاي آذربايجان و ارمنستان، از غرب با كشورهاي تركيه وعراق، از جنوب با استان كردستان و از شرق با استان آذربايجان شرقي و زنجان همسايه است. طول مرز آبي و خاكي استان با كشورهاي همسايه مجموعاً 823 كيلومتر است كه 135 كيلومتر آن مرز آبي با جمهوريهاي آذربايجان (نخجوان) و ارمنستان، 488 كيلومتر مرز خاكي با تركيه و 200 كيلومتر مرز خاكي با عراق است. اين استان براساس آخرين تقسيمات كشوري 12 شهرستان، 28 بخش، 22 شهر، 103 دهستان و 3227 آبادي داراي سكنه دارد و مركز آن شهر تاريخي اروميه است. شهرستانهاي استان آذربايجان غربي عبارتند از: اروميه، بوكان، پيرانشهر، تكاب، خوي، سردشت، سلماس، صائيندژ، ماكو و مهاباد و مياندوآب و نقده. جغرافياى طبيعى و اقليم استان استان آذربايجان غربي يكي از مناطق كوهستاني كشور است و توپوگرافي متنوع و گستردهاي دارد. در سراسر ناحيه هم مرز استان با تركيه و عراق، كوههاي مرتفع برفگير از شمال به جنوب كشيده شده است و آبهاي حاصل از ذوب آنها كه در درههاي منطقه به صورت رودخانههاي متعدد جريان مييابد، به سه حوزهٔ عمده تقسيم ميشود: - درياچهٔ اروميه كه حدود 1267 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و در طول 130 كيلومتر، آب ارتفاعات غربي را به سوي خود جذب ميكند. - شكاف و گسل عظيم نزديك خوي كه كليه آبهاي شمالي را به جنوب ارس هدايت ميكند. - آبهاي سردشت (زاب كوچك) در طول 1000 كيلومتر كه توسط دوره رود كلوي به سوي دجله سرازير ميشود. نواحي فوق پستترين نقاط آذربايجان غربي به حساب ميآيند. كم ارتفاعترين نقطه در دامنهٔ كوههاي آرارات، (970 متر) كنار رود ارس در مرز ايران و تركيه قرار دارد. رود سردشت كلوي در طول 100 كيلومتر شيبي برابر 560 متر دارد كه در مقايسه با رود ارس از سرعت فوقالعادهاي برخوردار است و ارتفاع آن از سطح دريا به 1000 متر ميرسد. مرتفعترين شهر استان سيهچشمه است با ارتفاعي بالغ بر 1920 متر و كمارتفاعترين شهر استان شهر خوي است با ارتفاع 1193 متر. براساس ساختار طبيعي استان، اكوسيستمهاي ويژهاي از تركيب گياهان در سطوح مختلف پوشش گياهي در اشكورهاي مختلف توپوگرافيك به وجود آمده است كه اهم آنها به شكل جنگلها و مراتع خودنمايي ميكنند. جنگلهاي استان، قسمتهايي از پيرانشهر، بانه و مهاباد را پوشانده است، ولي مناطق وسيع جنگلي بيشتر شامل اراضي كوهستاني سردشت است كه مساحت آن را بين 60 الي 80 هزار هكتار تخمين ميزنند و به مرور از وسعت آنها كاسته شده است. درختان جنگلي اين منطقه مشتمل بر درختان ميوهاي از قبيل انگور و پسته وحشي، زالزالك، بادام كوهي و گونههاي غيرميوهاي مانند بلوط، افرا، سرخدليك و سياهدليك است. استان آذربايجان غربي عمدتاً تحت تأثير جريان هواي مرطوب اقيانوس اطلس و درياي مديترانه است، ولي در برخي از ماههاي زمستان، تودهٔ هواي سردي از اطراف شمال، هواي مديترانهاي آن را متأثر كرده و موجب كاهش قابل توجه دما ميشود. علاوه بر جريان هوايي فوق عوامل ديگري مانند ارتفاع مكان، جهت كوهها، وزش بادها و دوري از درياي آزاد نقش مهمي در ميزان دما و ريزشهاي جوي دارد. به طوري كه آب و هوا را در وضعيت حدفاصل آب و هواي سواحل درياي مازندران و اقليم نيمهصحرايي داخلي قرار ميدهد. در فصل زمستان ارتفاعات و نواحي بالاتر از 3000 متر در زير قشر ضخيمي از برف فرو ميروند و قلل كوهها، اين برفها را تا سال بعد محفوظ نگه ميدارد. همچنين در دامنههاي بين 1000 تا 2000 متري كه از بادهاي تند شمال محفوظ مانده است، به مقدار كافي باران ميبارد. نقش كوهها در نزولات جوي استان آذربايجان غربي داراي اهميت بسزايي است. سلسله جبال استان به صورت طويل و مرتفع چون ديواري در جهت شمال و جنوب و جنوب شرقي امتداد يافته است. گرچه اين كوهها مانع نفوذ كليهٔ ابرهاي بارانزاي حوزهٔ اقيانوس اطلس و مديترانه به ايران و عمدتاً به آذربايجان غربي ميشود، ولي در عوض منبع سرشاري از نزولات جوي را به صورت برف ذخيره ميكند كه باعث به وجود آمدن رودهاي پرآب و فراواني ميگردد. محصور بودن استان با ديوارهٔ مذكور سبب شده است كه درياچهٔ اروميه به عنوان يكي از شش حوزهٔ آبريز مهم كشور به حساب آيد. در فصل تابستان سراسر آذربايجان غربي از وزش بادهاي بارانآور بيبهره ميماند، ولي آفتاب درخشان همراه با رسيدن ميوهها و برداشت غله فضاي تفرجگاهي مناسبي را با نسيم ملايمي فراهم ميآورد. اين نسيم ملايم در زبان محلي به نام «مه يئلي» و در برخي از نقاط به نام باد مراغه مشهور است. از نيمهٔ تابستان همراه با وزش باد شمالي از گرماي هوا به شدت كاسته ميشود. باد خنك شمالي در هر منطقه به نام ناحيهٔ شمالي همان منطقه مشهور است. گاهي در تابستان باد گرمي از سمت جنوب، استان را تحت تأثير قرار ميدهد كه در اصطلاح محلي به نام باد سفيد (آغ يِئل) مشهور است. اين باد در اواخر زمستان باعث ذوب برفها ميشود و در تابستان بر شدت گرماي هوا ميافزايد. با تمايل خورشيد به طرف جنوب و كوتاه شدن روزها، هواي پرفشار به پايين حركت ميكند و هواي كم فشار تدريجاً جايگزين آن ميشود و بادهاي بارانآور غربي جايگزين بادهاي شمالي ميگردد. اين بادها در فصل پاييز و زمستان پس ازعبور از روي اقيانوس اطلس و درياي مديترانه و جذب رطوبت آنها، در برخورد با كوههاي مرزي، سبب ريزش برف و باران فراواني ميشود كه منبع و سرچشمه دائمي رودهاي نسبتاً منظم حوزهٔ آبريز درياچهٔ اروميه، ارس و دجله محسوب ميشود. نقشهٔ خطوط همباران استان نشان ميدهد كه سه واحد جغرافيايي متمايز از نظر ريزش نزولات جوي وجود دارد كه عبارتاند از: - حوزهٔ غربى درياچهٔ اروميه كه از غرب به شرق از ميزان نزولات باران كاسته ميشود. - حوزهٔ شمالى درياچهٔ اروميه تا رود ارس كه از شمال درياچه به طرف رود ارس به تدريج از ارتفاع زمين كاسته ميشود و ميزان بارش نيز كاهش مييابد. - حوزهٔ جنوبى درياچهٔ اروميه كه سرچشمهٔ شاخههاي اصلي سيمينه رود، مهاباد رود، زرينه رود و قزلاوزن است و داراي ميزان بارش بالاي 600 ميليمتر ميباشد. به طور كلي متوسط بارندگي ساليانه در استان، 400-300 ميليمتر است كه با توجه به متوسط بارندگي در ساير نقاط ايران كه حدود 280 ميليمتر ميباشد در شرايط بهتري قرار گرفته است. پرآبترين رودخانههاي استان نشان ميدهند كه ميزان بارندگي به ويژه ريزش برف در مناطق كوهستاني به مراتب بيشتر از ميزان بارندگي در شهرها و مناطق جلگهاي است. به استناد گزارش سازمان هواشناسي كل كشور كه براساس دادههاي آماري ايستگاههاي سينوپتيك اروميه، خوي، ماكو و مهاباد تنظيم شده است. درجهٔ حرارت هوا در نقاط مختلف استان متفاوت است؛ متوسط درجهٔ حرارت از 9/4 درجهٔ سانتيگراد در ماكو تا 11/6 درجهٔ سانتيگراد در مهاباد متغير است. متوسط درجهٔ حرارت در اروميه 9/8، خوي 10/8، ماكو 9/4 و مهاباد 11/6 درجهٔ سانتيگراد است. به استناد همين گزارش حداكثر حرارت در مردادماه حدود 34 و حداقل آن در دي ماه حدود 16 درجهٔ سانتيگراد است. حداكثر تغيير گرماي تابستان 4 درجه و سرماي زمستان 15 درجه ميباشد. وضع هوا در شهرهاي مختلف استان از اين قرار است: - در اروميه فصل تابستان نسبتاً گرم و زمستان هوا سرد است. - در مهاباد فصل تابستان خشك و طولاني و زمستان بسيار سرد است. - در ماكو فصل تابستان نسبتاً گرم و زمستان بسيار سرد است. - در نقده هوا نيمه مرطوب، تابستان ملايم و زمستان سرد ميباشد. به استناد همين گزارش پربارشترين فصل، تابستان و به ويژه شهريورماه است. دورهٔ بارش در اروميه از اواخر مهرماه و اوايل آبانماه شروع ميشود و خرداد ماه خاتمه مييابد؛ حداكثر بارندگي در اسفند و فروردين ماه است. اين دوره در مهاباد بين آبان تا ارديبهشت و در مياندوآب از آبان تا خردادماه است. مجموع روزهاي يخبندان در اروميه حدود 120 روز است كه به ترتيب در آبانماه 19، آذرماه 27، ديماه 30، بهمنماه 28، اسفندماه 14 و فروردين ماه 6 روز است. روزهاي يخبندان در خوي 104، در ماكو 108 و مهاباد 93 روز در سال است. براساس گزارش ايستگاه سينوپتيك شهر اروميه، مجموع روزهايي كه اروميه در معرض وزش بادهايي با سرعت حداقل 7 و حداكثر 16 متر در ثانيه قرار ميگيرد، حدود 164 روز است. بيشترين سرعت باد مربوط به ماههاي ارديبهشت و اسفند با 16 متر در هر ثانيه است، كمترين سرعت باد مربوط به ماههاي دي و بهمن با 7 متر در هر ثانيه است متوسط سرعت باد در شهر اروميه 10/5 متر در هر ثانيه است.
  6. معرفی استان آذربايجان شرقى موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان آذربايجان شرقى با وسعت ۴۵۲۶۱/۴ کيلومترمربع در گوشهٔ شمال غربى فلات ايران قرار دارد. رود ارس حدود شمالى آن را با جمهورىهاى آذربايجان، ارمنستان و ايالت خودمختار نخجوان مشخص مىکند. رود قطور و آبهاى درياچهٔ اروميه حدود غربى آن با استان آذربايجان غربى است. در جنوب، کشيدگى رشتهکوهها، درهها، جلگهها و دشتها موجب پيوستگيِ توپوگرافيک استان با آذربايجان غربى و زنجان شده است و در شرق نيز دره و رودخانه درهرود، کوههاى سبلان، چهل نور و گردنهٔ صائين اين خطه را از استان اردبيل جدا مىکند. مدارهاى ۵ دقيقه و ۴۵ درجه و ۲۲ دقيقه و ۳۶ درجه منتهىاليه غربى و شرقى مختصات جغرافيايى اين استان را مشخص مىکند. آذربايجان شرقى در طول ۲۳۵ کيلومتر خط مرزى با جمهورىهاى آذربايجان و ارمنستان همسايه است. دو شهرستان اين استان (مرند و اهر) با جمهورى آذربايجان ۲۰۰ کيلومتر و با جمهورى ارمنستان ۳۵ کيلومتر مرز مشترک دارند. در طول اين مرز رود ارس جارى است. در حال حاضر ارتباط استان با کشورهاى همسايه تنها از سه نقطهٔ مرزى جلفا، خداآفرين و کردشت انجام مىگيرد؛ در اين ميان جلفا از اهميت خاصى برخوردار است. شهر مرزى جلفا از طريق خط آهن نخجوان، ايروان و تفليس به جمهورى اکراين و بنادر درياى سياه وصل مىشود. ارتباط اين استان با درياى سياه، اهميت و جايگاه خاصى به آن بخشيده است. منطقهٔ آذربايجان به علت موقعيت خاص جغرافيايى يکى از مناطق حساس و مهم کشور است. همين اهميت، حساسيت، و گستردگى باعث شده است تا اين منطقه با وجود خصوصيات مشترک جغرافيايى، فرهنگى و تاريخى، به سه استان آذربايجان شرقى، غربى و اردبيل تقسيم شود. در حال حاضر استان آذربايجان شرقى داراى ۱۲ شهرستان، ۳۱ شهر، ۳۰ بخش، ۱۳۳ دهستان و ۳۱۴۹ آبادى است. شهرستانهاى آن عبارتاند از : اهر، بستانآباد، بناب، تبريز، سراب، شبستر، کليبر، مراغه، مرند، ميانه، هريس و هشترود. مرکز آذربايجان شرقى شهر تاريخى و توسعه يافتهٔ تبريز است. جغرافياى طبيعى و اقليم استان فلات آذربايجان را ديوارههاى رشته جبال مرتفع و پوشيده از برف آرارات در شمال غربى، رشتههاى پراکنده و نامنظم ارسباران - قرهداغ و قوشاداغ و سبلان در شمال شرقى، رشتهکوههاى بزغوش در شمال و مشرق، ارتفاعات قافلانکوه در شرق و جنوب شرقى، رشته کوه سهند در جنوب و درياچه اروميه در غرب در بر گرفته است. در فلات آذربايجان، دو منطقه بارز و قابل نفوذ وجود دارد، يکى دشت چالداران و دره قُطور در شمال غربى، ديگرى دشت مغان در شمال شرقي. در ساير قسمتها، به علت وجود ارتفاعات، درههاى عميق و ساير موانع طبيعى، معابر قابل نفوذ کمترى يافت مىشود. آذربايجان منطقهٔ مرتفعى است که کوههاى بلند از جهات مختلف سراسر آن را فرا گرفته و موجبات پيدايش جلگههاى مغان، تبريز، سراب و مراغه را فراهم کرده است. بلندترين نقطهٔ استان، قلهٔ سهند (۳۷۲۲+ متر) در ۵۰ کيلومترى جنوب تبريز و پستترين نقطهٔ آن در حوالى درياچهٔ اروميه (۱۲۲۰+ متر) قرار دارد. استپهاى کوهى قسمت پهناورى از نواحى بلندِ آذربايجان را پوشانده است. در شمال آذربايجان به ويژه در بخش قرهداغ (ارسباران)، هر جا امتداد کوهها در مقابل وزش بادهاى بارانزاى مديترانهاى، غربى و خزرى قرار گرفته، جنگلهاى تنک يا انبوهى به وجود آمده است که در بعضى قسمتها فاقد گياهان زيردرختى است. جنگلهاى موجود آذربايجان شرقى نشانگر آن است که در روزگاران گذشته، سراسر منطقه در اثر آب و هواى گرم و مرطوب و خاک حاصلخيز، شرايط مساعدى براى پيدايش و رشد جنگل در دامنهٔ کوهها و ارتفاعات داشته است که متأسفانه در اثر استفاده بىرويه عمدتاً تخريب و نابود شدهاند. آب و هواى استان آذربايجان شرقى به طور کلى سرد و خشک است، ولى به علت تنوع توپوگرافيکى، از اقليمهاى متفاوتى برخوردار است. موقعيت کوهستانى و عرض جغرافيايى استان از عوامل برودت و سرماى قسمت اعظم اين منطقه است. کم ارتفاعى و اثرات ملايمکننده بخارهاى درياى خزر در پارهاى از مناطق از عوامل اعتدال اقليمى آن به شمار مىآيد. به علاوه آذربايجان تا حدودى تحت تأثير جريانهاى مرطوب درياى مديترانه از سمت غرب و جنوب غربى قرار دارد و تودههاى هواى سرد سيبرى نيز از شمال بر آب و هواى آن اثر مىگذارد. وجود درياچهٔ اروميه آب و هواى قسمت محدودى از سواحل استان را تحت تأثير قرار داده است. به استناد گزارش سازمان هواشناسى کل کشور، درجهٔ حرارت هوا در نقاط مختلف استان متفاوت است. متوسط درجه حرارت در تبريز ۱۲/۵، مراغه ۱۲/۲، اهر ۹/۷، سراب ۷/۶ و ميانه ۱۲/۷ درجهٔ سانتىگراد است. حداکثر مطلق درجهٔ حرارت در جلفا با ۴۰/۳ درجهٔ سانتىگراد و حداقل مطلق آن در سراب با ۳۱/۴- درجهٔ سانتىگراد در سال ۱۳۷۲ گزارش شده است. حداکثر مطلق درجه حرارت در ايستگاههاى تبريز، مراغه و ميانه به ترتيب ۳۶/۶، ۳۵ و ۳۹/۲ و حداقل مطلق آن ۹/۵-، ۸- و ۱۱/۲- درجهٔ سانتىگراد قيد گرديده است. از نظر بارندگى، استان آذربايجان شرقى به دو ناحيهٔ متفاوت تقسيم مىشود: - ناحيهٔ سردسير شامل دامنههاى کوهستان سهند، شهرهاى تبريز و مرند که در مسير بادهاى مرطوب قرار دارند. معمولاً ميزان بارندگيِ سالانهٔ اين ناحيه در شرق استان بيشتر از ساير نواحى است و مقدار آن به ۲۵۰ تا ۳۰۰ ميلىمتر مىرسد. - ناحيهٔ معتدل که عمدتاً در دالانها، کوهپايهها، دامنههاى جنوبى و مناطق آفتابگير واقع شده است و از تأثير مستقيم جريانهاى سرد شمالى محفوظ است و آب و هواى معتدلى دارد. سواحل درياچهٔ اروميه و شهرستانهاى مراغه و ميانه جزو ناحيهٔ معتدل به حساب مىآيند. در فصل تابستان، مناطق جلگهاى استان و پيرامون درياچهٔ اروميه گرم است و منحنى همدماى ۱۲ درجهٔ سانتىگراد از آن نواحى عبور مىکند، در حالى که در زمستان اوضاع جوى تغييرات شديدى مىکند و ميانگين حداقل درجهٔ حرارت به يک درجه زير صفر مىرسد. در استان آذربايجان شرقى اوضاع جوى بسيار متغير است. به طورى که درجهٔ حرارت در برخى از ماههاى گرم سال، گاهى به ۳۸ درجهٔ سانتىگراد يا بيشتر مىرسد و برودت هوا در ماههاى سرد، گاهى به بيش از ۲۰ درجه زير صفر کاهش مىيابد. رطوبت هوا نيز از اواخر پاييز تا اوايل بهار زياد مىشود، که علت آن علاوه بر کاهش درجهٔ حرارت، ورود تودههايى از هواى سرد و مرطوب اروپاست که با گذشته از درياى مديترانه وارد آسمان ايران مىشوند. در سال ۱۳۷۲، سازمان هواشناسى استان مجموع روزهاى يخبندان شهر تبريز را ۱۰۳ روز گزارش کرد که جزئيات آن به شرح زير است: فروردين ماه ۳ روز، آبان ماه ۱۴ روز، آذر ماه ۹ روز، دى ماه ۳۱ روز، بهمن ماه ۲۸ روز و اسفند ماه ۸ روز. براساس اين گزارش، بيشترين روزهاى يخبندان با ۱۳۱ روز به شهر سراب و کمترين آن به قسمت شرقى تبريز اختصاص داشت که در طول سال تنها ۸۰ روز يخبندان بود. اهر با ۱۱۵، ميانه با ۱۰۱ و سراب با ۱۳۱ و تبريز با ۱۰۳ روز يخبندان شهرهايى بودند که در طول سال، بالاتر از ۱۰۰ روز يخبندان داشتند. آذربايجان همواره تحت تأثير بادهاى سرد شمالى و سيبرى و بادهاى مرطوب درياى سياه مديترانه و اقيانوس اطلس است. به علاوه بادهاى محلى نيز تحت تأثير شرايط طبيعى استان، از سوى کوهستانهاى بلند و درياچههاى اورميه و خزر، به سوى دشتها و جلگهها مىوزند. بادهايى که از شمال و شمال شرقى به سوى آذربايجان مىوزند، کلاً سرد و مرطوباند و در فصل زمستان سبب نزول برف سنگين و يخبندان مىشوند. باد مرطوب مديترانهاى که از غرب به آذربايجان مىوزد بارانزا و بسيار مفيد است. بادهاى شرقى با عبور از درياچهٔ خزر، در مسير ارسباران، مرند، اردبيل، درهاى بين سبلان و قوشاداغ، بزغوش و سهند به طرف غرب مىوزند. در اکثر نقاط آذربايجان مانند سراب و تبريز اين باد را مهيئلى يا باد مه مىگويند که بادى سرد و مرطوب است. اين باد در امتداد دامنههاى جنوبى سهند به طرف مراغه پيش مىرود و در حدود درياچهٔ اروميه تغيير مسير مىدهد. کوههاى مرزى در غرب آذربايجان و کردستان باعث مىشوند باد مه در جهت جنوب غربى و جنوبى بوزد که نام آن در اين منطقه باد زريان است. جريان باد مهمى که از فراز درياى مديترانه و درياى سياه و اقيانوس اطلس به سمت غرب و شمال غرب ايران مىوزد، چند شاخه مىشود که تعداد اين شاخهها در فصل پاييز در برخورد با ارتفاعات استان افزايش مىيابد و در فصل بهار، به ريزش نزولات جوى فراوانى منجر مىگردد. علاوه بر بادهاى فوق بادهاى محلى ديگر استان به شرح زير است: - باد «آغ يئل» يا گرميچ يا گرميش که بسيار تند و شديد است و معمولاً باعث خسارت مىشود. آغ يئل در تبخير و خشکانيدن رطوبت زمين مؤثر است و بادى گرم و مرطوب است که در زمستان موجب ذوب برف و يخ مىشود و يا به حرکت در آوردن ابرهاى بارانزا موجبات ريزش باران را فراهم مىکند. اين باد معمولاً رطوبت درياى مديترانه را به همراه دارد. - خزريئلى يا باد خزر، چون از سوى درياى خزر مىوزد به اين نام مشهور شده است و قسمتى از آن منطقه ارسباران را در بر مىگيرد. - وزش بوغاناق يئلى که همان گردباد است، باعث ريشهکن شدن درختان و تخريب و ويرانى منازل و بناهاى کم دوام مىشود. براساس گزارش سال ۱۳۷۰ ايستگاه سينوپتيک شهر تبريز، مجموع روزهايى که اين شهر در معرض وزش بادهايى با سرعت حداقل ۱۸ و حداکثر ۵۰ متر در ثانيه قرار دارد، ۱۶۸ روز است. بيشترين سرعت باد در ماه ارديبهشت با ۵۰ متر در ثانيه و کمترين سرعت آن در آذرماه و دى ماه با سرعت ۱۸ متر در ثانيه است. با توجه به ويژگىهاى اقليمى، اين استان از اواخر ارديبهشت ماه تا پايان مهرماه مناسبترين زمان براى گردشهاى تابستانى و ساير ماههاى سال مناسب گردشهاى زمستانى است. ايرانگردانى که در ماههاى بهار و تابستان به منطقه مسافرت مىکنند به نحو مطلوبى مىتوانند از زيبايىهاى طبيعى و ديدنىهاى تاريخى و باستانى استان بهرهمند شوند.
  7. موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان اردبیل * استان اردبيل در شمال غربي فلات ايران، با بيش از 18 هزار و 50 كيلومترمربع، يك درصد مساحت كل كشور را تشكيل ميدهد. اين استان از شمال به رود ارس، دشت مغان و بالهارود در جمهوري آذربايجان، از شرق به رشتهكوههاي طالش و بغرو در استان گيلان، از جنوب به رشتهكوهها، درهها و جلگههاي به هم پيوستهٔ استان زنجان و از غرب به استان آذربايجان شرقي محدود است. از نظر مختصات جغرافيايي، مدارهاي 37 درجه و 45 دقيقه و 39 درجه و 42 دقيقه شمالي و منتهياليه شمالي و جنوبي و نصفالنهارهاي، 48 درجه و 55 دقيقه و 47 درجه و 3 دقيقه منتهياليه غربي و شرقي، استان را ميپوشانند. چهار شهرستان اين استان در طول 282/5 كيلومتر با جمهوري آذربايجان هم مرزاند. در 159 كيلومتر از اين مرز، رودهاي ارس و بالهارود جريان دارند. در طول اين مرز, استان اردبيل با جمهوري آذربايجان از دو نقطه اصلاندوزو بيلهسوار ارتباط دارد. آذربايجان شرقي 324 كيلومتر مرز مشترك با شهرستانهاي پارسآباد، مشگينشهر، اردبيل و خلخال دارد. استان اردبيل نيز در جنوب با استان زنجان همجوار است و در طول 62/5 كيلومتر، همسايه جنوبي شهرستان خلخال است. با وجود وحدت قومي و فرهنگي، موانع طبيعي بين اين دو استان و همچنين قطبي پرجاذبه چون تهران در آن سوي محور تبريز - زنجان (كه جذبكنندهٔ هرگونه حركت اقتصادي - اجتماعي در اين محور است) باعث شده است روابط همجواري در طول اين 62/5 كيلومتر وضعيت مطلوب نداشته باشد، از همين رو، شهرستان خلخال از شهرستانهاي منزوي و دور افتاده استان اردبيل به شمار ميآيد. استان گيلان نيز با 175 كيلومتر مرز مشترك با شهرستانهاي اردبيل و خلخال، همسايه شرقي استان اردبيل است و رشتهكوه سختگذر طالش مانند ديواري اين دو استان را جدا ميكند. دورافتادگي مناطق همجوار استان گيلان از مراكز تجاري و اقتصادي استان و جاذبههاي اقتصادي كنارهٔ خزر سبب شده است مردم اين مناطق، بيشترين روابط اقتصادي - اجتماعي خود را با استان گيلان برقرار سازند. گردنههاي دشوار گذر حيران و اسالم تنها گذرگاههاي طبيعي بين اين دو استان هستند كه همواره ريزش برفهاي سنگين در فصل سرما سبب بسته شدن اين گذرگاهها ميشود. محور اردبيل - آستارا (گردنه حيران) اولين خط ارتباطي استان با مركز كشور است كه اين استان را از راه رشت و قزوين به تهران وصل ميكند. استان اردبيل به پيشنهاد دولت و تصويب مجلس شوراي اسلامي در سال 1372 از محدوده سياسي - اداري استان آذربايجان شرقي جدا شد و به عنوان استاني مستقل (مشتمل بر شش شهرستان اردبيل، بيلهسوار، پارسآباد، خلخال، گرمي و مشگينشهر) در تقسيمات كشوري جاي گرفت. اين استان بر اساس تازهترين تقسيمات كشوري، داراي شش شهرستان، 16 بخش، شش دهستان و 2193 آبادي است. شهرهاي اردبيل، نمين، نير، سرعين، بيلهسوار، پارسآباد، اصلاندوز، خلخال، گيوي، مشگينشهر، كوثر و گرمي شهرهاي آن را تشكيل ميدهند.
  8. موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان اصفهان * استان اصفهان با مساحتي حدود 937‚105 كيلومترمربع بين 30 درجه و 43 دقيقه تا 34 درجه و 27 دقيقهٔ عرض شمالي خط استوا و 49 درجه و 36 دقيقه تا 55 درجه و 31 دقيقهٔ طول شرقي از نصف*النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان كه در مركز ايران واقع شده، از شمال به استان*هاي مركزي، قم و سمنان؛ از جنوب به استان*هاي فارس و كهگيلويه و بويراحمد؛ از شرق به استان**هاي خراسان و يزد؛ و از غرب به استان*هاي لرستان و چهارمحال و بختياري محدود است. براساس آخرين تقسيمات كشوري، اين استان داراي داراي 17 شهرستان، 60 شهر، 37 بخش و 116 دهستان، و مركز آن شهر اصفهان است. شهرستان*هاي استان اصفهان عبارت*اند از : اصفهان، اردستان، برخوار و ميمه، خميني*شهر، خوانسار، سميرم، شهرضا، فريدن، فريدون*شهر، فلاورجان، كاشان، گلپايگان، لنجان، مباركه، نائين، نجف*آباد و نطنز. جغرافياى طبيعى و اقليم استان استان اصفهان در مركز فلات ايران است و به علت گستردگي زياد، شامل بخش*هاي متعدد كوهستاني و جلگه*اي است. اين نواحي عبارت*اند از: - ناحيهٔ كوهستانى اردستان: كه شهرستان اردستان را به وسيلهٔ دو رشته كوه : يكي در غرب از حوزهٔ زاينده*رود و ديگري در شرق از كوير لوت جدا مي*سازد. اين ناحيهٔ كوهستاني به وسيلهٔ يك رشته از كوه*هاي كم*ارتفاع به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم مي*شود. قسمت شمالي شهرستان*هاي نائين، اردستان، كاشان و قسمت جنوبي شهرستان يزد را كه در دامنهٔ شيركوه واقع شده است، در بر مي*گيرد. - ناحيهٔ كوهستانى شمال شرقي و شرق: كه شهر نطنز نيز در دامنهٔ بلندترين قلهٔ آن يعني كوه كركس*كوه قرار گرفته است. - ناحيهٔ كوهستانى غرب: كه شهرستان*هاي فريدن و فريدون*شهر را در بر مي*گيرد. - قسمت جلگه*اى: كه از آبرفت*هاي زاينده*رود به وجود آمده و با شيب ملايمي به باتلاق گاوخوني در جنوب شرقي اصفهان منتهي مي*گردد. آب و هواي استان اصفهان به طور كلي معتدل خشك است، اما با توجه به تأثير بادها و دوري و نزديكي به منطقهٔ كوهستاني غرب و دشت كوير در شرق و جنوب شرقي، مي**توان آب و هواي آن را به 3 بخش متمايز تقسيم كرد : - آب و هواى بيابانى: كه شمال شهرستان نائين، حوزهٔ بيابانك و انارك تا شمال اردستان را در بر مي*گيرد. مشخصهٔ ويژهٔ آن تغيير شديد و سريع درجهٔ حرارت، كمي بارش باران و وزش بادهاي تند در طول سال است. - آب و هواى نيمه بيابانى: كه شهرستان اصفهان را در بر مي*گيرد و خشكي هوا و كميِ بارندگي از مشخصات اين نوع آب و هواست. رودخانهٔ زاينده*رود به طرز چشمگيري بر روي آب و هواي اين ناحيه تأثير مثبت دارد و آن را تعديل مي*كند. - آب و هواى نيمه مرطوب: سرد كه قلمرو غرب و جنوب غربي اصفهان را در بر مي*گيرد. به نسبت افزايش ارتفاع، ميزان بارندگي افزايش مي*يابد و از درجهٔ گرماي هوا كاسته مي*شود. بر اساس گزارش ايستگاه سينوپتيك شهر اصفهان در سال 1373، حداكثر درجهٔ حرارت 40/6 درجهٔ* سانتي*گراد، حداقل درجهٔ حرارت 10/6- درجهٔ سانتي*گراد و متوسط درجهٔ* حرارت سالانه 16/7 درجهٔ* سانتي**گراد ثبت شده است. طبق همين گزارش، تعداد روزهاي يخبندان استان 76 روز و متوسط ميزان بارندگي سالانهٔ آن 116/9 ميلي*متر است. بادهايي كه در استان اصفهان مي*وزند، عموماً بادهاي غربي و جنوب غربي*اند. وزش بادهاي جنوب غربي زمان خاصي ندارد و اين بادها در اغلب ايام سال مي**وزند؛ اما بادهاي غربي معمولاً در دو موقع از سال، يكي از نيمهٔ اسفند تا نيمهٔ ارديبهشت، و ديگري از اوايل شهريور تا اواسط مهر، مي*وزند. روي*هم*رفته بادهاي شديد فقط در نواحي بياباني استان مي*وزند و ساير بادهاي استان معمولاً به صورت نسيم و بادهاي خفيف محلي**اند. شهر اصفهان از نظر آب و هوا ممتاز، و فصول چهارگانهٔ آن بسيار منظم است؛ چنان*كه آغاز و پايان هر فصل به خوبي مشهود است. جغرافياى تاريخى استان در كتاب*هاي تاريخي، اصفهان را پايگاه سپاه شهري و دفاعي معرفي كرده*اند كه با توسعهٔ قلاع و دژها از امنيت نسبي براي سكونت و شهرسازي برخوردار گرديده است. وجود قلعه*هاي متعدد تاريخي مانند قلعهٔ آتشگاه، سارويه و تبرك، كهن*دژ، گارد دژ و هم*چنين حصارهاي ادوار مختلف مؤيد اين نظر است. در ادوار پيشين، اصفهان نقش پلي را داشت كه قسمت*هاي كم*ارتفاع شرق فلات ايران را با سرزمين*هاي كوهستاني غرب مرتبط مي*ساخت و براي اطراق سرمازدگانِ كوهستان غرب، و گرمازدگان و خستگانِ هواي خشك شرق، محل مناسب و مطلوبي بود. از اصفهان قبل از اسلام، يعني دورهٔ حكومت مادها و دورهٔ* شاهنشاهي هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان اطلاعات زيادي در دست نيست و از آن دوره*ها، آثار قابل توجهي بر جاي نمانده است. آنچه مسلم است، استقرار جلگهٔ اصفهان در ميان بيابان*ها و كوه*هاي خشك مركزي ايران از يك طرف، و اهميت و موقعيت ارتباطي خاص آن در مركز فلات پهناور ايران از طرف ديگر، تاريخ و سابقهٔ آن را به سابقه و قدمت كشور ايران مرتبط كرده است. پيش از برپايي پادشاهي مادها، اصفهان حد شرقي ممالكي بوده است كه بابلي*ها از آن اطلاع داشته*اند و به احتمال قوي جزو ناحيهٔ انزان يا انشان بوده است. از آنجا كه بررسي تاريخ مناطق مختلف استان و به*ويژه شهر اصفهان در شناسايي تاريخ و قدمت اين خطه از سرزمين پهناور ايران مؤثر است، در ادامه، پيشينهٔ تاريخي برخي از مناطق مهم استان، به طور اجمال مورد اشاره قرار مي*گيرد:
  9. نمايي از فضاي داخلي كاخ خورشيد عكّاس : محمّد زائرنيا كاخ خورشيد در سال ۱۱۵۱ هـ.ق، به دستور نادرشاه جهت اقامت و خزانه براي جواهرات و غنايم دركلات ساخته شدهاست. اين بنا مربوط به سالهاي آغازين به قدرت رسيدن نادرشاه افشار ميباشد. عمليات ساخت كاخ در تمام طول پادشاهي ادامه داشته و حتي تا آخرين سالهاي حيات نادرشاه يعني سال ۱۱۶۰ هجري قمري در دست ساخت بودهاست.زيرا كتيبه ثلث بسيار زيباي «سوره نباء» كه در قسمت دور تا دور فضاي گنبد نوشته شده به همين تاريخ اشاره دارد. سبك معماري اين بنا ايراني - اسلامي بوده و داخل كاخ نيز با طلاكاري،تزيينات گچي و رنگي و كتيبه با خط ثلث ،رسم بندي و نقوش اسليمي كارشده است.
  10. گورستان تاریخی روستای سفیدچاه گورستان سفید چاه در غرب روستای الارز و در مسیر گلوگاه به دامغان واقع شده و مرکز دهستان شهدا است. عکس / علی گلشن
  11. گزارش تصویری / خانه تاریخی ملاصدرا قم - خبرگزاری مهر : خانه تاریخی ملاصدرا در منتهی الیه بخش غربی شهر کهک از توابع استان قم و در محله چال حمام واقع شده که پیرامون آن را خانه های شهری با بافت معماری مناطق گرمسیری احاطه کرده اند. عکس / ابوالفضل ماهرخ
  12. معرفی شهرستان تایباد استان خراسان رضوی [align=justify]مشخصات جغرافیایی: شهرستان تایباد در قسمت شرقی استان خراسان و در کنار مرز مشترک ایران و افغانستان واقع شده است. گستردگی این شهرستان در بین 34 درجه و 29 دقیقه تا 35 درجه و 16 دقیقه و 28 ثانیه عرض و 59 درجه و 59 دقیقه و 50 ثانیه تا 61 درجه و 5 دقیقه و یک ثانیه طول جغرافیایی می باشد. این شهرستان از شمال به شهرستان تربت جام، از جنوب به شهرستان خواف، از غرب به شهرستان تربت حیدریه و از شرق با کشور افغانستان محدود است. تایباد از دو بخش کوهستانی در شمال و دشت در جنوب تشکیل شده است. ارتفاعات شمال تایباد به نام کوههای باخرز شهرت دارد که ادامه کوههای بزد در تربت جام است.دشتهای تایباد که در جنوب و غرب آن واقع اند عبارتند از دشتهای فورنه، گرمه، محمد آباد، محسن آباد، کرات، کاریزچه، سرداب، پلبند، و دشت بی حاصل دوغارون علاوه بر هریرود که در شرق تایباد مرز ایران و افغانستان است رود شهرنو یاربس از ارتفاعات شمال غرب سرچشمه گرفته و پس از عبور از کنار شهرنو باخرز به هریرود می ریزد. این رودخانه فصلی است [/align] [align=justify]پیشینه تاریخی شهرستان تایباد نتایج بررسیهای باستان شناسی حکایت از آن دارد، از هزاره سوم پیش از میلاد این ناحیه مورد سکونت قرار گرفته است. نخستین بار(( گونتر کوربل)) در سال 1974 میلادی مسیر تربت جام- تایباد را مورد بررسی قرار داد و در این محدوده نقاط باستانی مهمی را شناسایی نمود. همچنین این ناحیه در دوران تاریخی بعنوان مکانی آباد جمعیت بسیاری را بخود جلب کرده، به گونه ای که در دوران پارتها یکی از ولایت قلمرو آن سلسله بوده است منطقه کنونی تایباد در متون تاریخی به باخرز شهرت داشته و گاه از آن به عناوین (( گواخرز)) و (( بادهرزه)) نام برده شده و در نقطه تلاقی راههای پر رفت و آمد و تجاری قدیم که نیشابور را به هرات و قهستان و سرخس متصل می کرده قرار داشته است. باخرز در سال 29 ه.ق بوسیله (( ابوسالم یزیدبن جرشی)) فتح شد. (( مالین)) بعنوان مرکز باخرز در سده چهارم هجری شهری آباد و پررونق بود و برخی متون در همان سده جام و باخرز را بعنوان یک ولایت بشمار آورده و از دهکده های آباد آن نام برده اند. در سال 644 ه.ق این منطقه در شمار مضافات هرات از سوی حکام وقت به ملکوت کرت اعطا گردید. پس از آن در سال 720 ه.ق (( عبدالعزیزبن شهاب الدین)) حاکم دست نشانده کرت از اطاعت (( ملک غیاث الدین)) سر پیچی کرد و جنگی خونین در رزه( ریزه) بین آنها در گرفت. در اوایل سده هشتم هجری شخصیتی بزرگ بنام (( زین الدین ابوبکر)) در باخرز ظهور کرد و منطقه را از افکار خود متاثر ساخت. علاوه بر آن در دوره تیموری نیز این ناحیه مورد توجه بود، بطوری که بنای با عظمتی برای تجلیل از مقام عرفانی (( زین الدین ابوبکر)) ساخته شد. در سال 998 هجری (( عبدالمومن خان ازبک)) به خراسان روی آورد و باخرز را تصرف کرد. به رغم آن در سال 1025 ه.ق نیز حمله دیگری بوسیله ازبکها به نواحی شرق ایران بویزه جام، خواف و باخرز صورت گرفت. ابدالیها از جمله اقوامی بودند که در سال 1128 هجری به سرداری (( عبدالله خان)) این ناحیه را تصرف کردند. همچنین در سال 1141 هجری نادر شاه افشار که در آن دوران سردار شاه طهماسب صفوی بود،(( فرمان آباد)) باخرز را محاصره کرد و افاغنه ابدالی را سرکوب نمود. در آغاز حکومت قاجاریه باخرز در قلمرو (( اسحاق خان قرایی) بود که پس از مرگ وی افاغنه هجوم به آن خطه را دوباره از سر گرفتند. امروزه شهر تایباد مرکز شهرستان تایباد و باخرز یکی از بخشهای آن به شمار می آید. تیره های مختلف و متعددی که در سراسر تایباد پراکنده اند گواه محکمی بر رویدادها و حوادث این ناحیه و تاثیرات آن بر منطقه است. [/align]
  13. معروف ترین آثار تاریخی دنیا را یک جا ببینید پارک Tobu World در شهر nikko کشور ژاپن جایگاه نمایشگاه مدلهای کوچک شده ساختمانها و آثار معروف دنیا میباشد. این مدلهای مینیاتوری در ابعاد 1/25 ابعاد آثار واقعی هستند .برای این آثار مینیاتوری در حدود 140000 انسان مینیاتوری طراحی شده است که چهره هیچ کدام شبیه دیگری نمیباشد. همچنین این پارک دارای بیش از 20000 درخت در ابعاد کوچک شده میباشد. طراحی و راه اندازی این پارک بزرگ و دیدنی بیش از 5 سال زمان برده است.ورودی این پارک برای بزرگسالان کمی بیش از 23 دلار میباشد.
  14. گزارش تصویری / بافت تاریخی گرگان - 1 گرگان - خبرگزاری مهر: بهسازی و نوسازی بافت تاریخی گرگان در حالی به شرکت عمران و مسکن سازان سپرده شد که این بافت که وسیعترین بافت تاریخی شمال است جزو حوزه میراث فرهنگی محسوب می شود و نیازمند همت مسئولان برای حفظ ونگهداری از آن است. عکس / ابوطالب ندری
  15. irsalam

    تصاویری تاریخی از مشعل المپیک

    [align=justify] تصاویری تاریخی از مشعل المپیک لحظه هایی که فراموش نمیشود بنابر اعلام سازمان دهندگان بازی های المپیک ۲۰۱۲ که از 27 ژولای تا 12 آگوست 2012 در لندن برگزار خواهد شد، مشعل المپیک در روز 18 مه سال 2012 از یونان وارد بریتانیا می شود و در سفر 70 روزه خود قبل از شروع المپیك، در سراسر این كشور توسط 8 هزار نفر حمل خواهد شد. یعنی یک روز پس از ورودش به بریتانیا از یونان، در روز شنبه ۱۹ ماه مه ۲۰۱۲ از "لندز اند" (Land's End) در کورنوال مسیری معادل ۱۲ هزار و ۸۰۰ کیلومتر را طی و از ۷۴ منطقه در بریتانیا از جمله شهرهایی از قبیل: بریستول، کاردیف، لیورپول، بلفاست، گلاسکو، ابردین، نیوکاسل، منچستر، شیفیلد، ناتینگهیل، آکسفورد، ساوتهمپتون و دوور گذر خواهد کرد. سفر مشعل المپیك در روز 27 ژولای سال 2012 با روشن كردن مشعل بزرگ بازی های لندن و همزمان با شروع بازی های المپیک به پایان می رسد ... ناگفته نماند که مشعل بازی های المپیك در ژوئن 2011 (تقریبا 1 ماه دیگر) رونمایی می شود و در طول سفر خود از مكان های مهم تفریحی، ورزشی و فرهنگی بریتانیا عبور خواهد كرد. بهمین مناسبت تاریخچه ای از حمل مشعل المپیک که از سال ۱۹۳۶ انجام شده را برای شما دوستان خوب آماده کردیم که در ادامه ی این ایمیل ملاحظه خواهید کرد. نخستین مراسم حمل مشعل المپیک توسط نازی ها در المپیک ۱۹۳۶ برلین سازمان داده شد. بعد از جنگ جهانی دوم، حمل مشعل المپیک دوباره در بازی های ۱۹۴۸ لندن از سر گرفته شد. مشعل المپیک توسط یک ایتالیایی از خیابان های شهر "باری" در ایتالیا حمل شد و به لندن رسید. هدف از حمل مشعل المپیک روشن کردن آتش در استادیوم محل برگزاری مسابقات است. این شعله تا پایان بازیها روشن میماند. در المپیک ۱۹۵۶ در ملبورن، "ران کلارک"، دونده استرالیایی، برای روشن کردن آتش المپیک انتخاب شد. در سال ۱۹۶۴، کسی که در روز انفجار اتمی هیروشیما به دنیا آمده و ملقب به "بچه هیروشیما" شده بود، آتش بازی های المپیک توکیو را روشن کرد. آتش المپیک به طور سنتی در محل اصلی بازی ها در المپیا در یونان روشن می شود. برای روشن کردن آتش با استفاده از نور خورشید، از یک آیینه استفاده می شود و اگر در آن روز هوا آفتابی نباشد، با مشعلی که در تمرینات پیش از مراسم رسمی از آن استفاده می شود، آتش المپیک را روشن می کنند. در سال ۱۹۶۸، دست اندرکاران المپیک مکزیکو سیتی، شکل مشعل المپیک را تغییر دادند. کمی پس از گرفته شدن این عکس، این دو ورزشکار در اثر انفجار مشعل مجروح شدند. نخستین حمل مشعل برای بازی های المپیک زمستانی در سال ۱۹۵۲ در بازی های اسلو انجام شد.در مراسم افتتاحیه سال ۱۹۹۴ بازی های لیلمار هم، یک اسکی باز به نام اشتاین گروبن، برای روشن کردن شعله، با اسکی پرشی انجام داد. در بازی های ۱۹۹۲ بارسلونا، از آنتونیو ربولو خواسته شد تا آتش المپیک را با پرتاب تیری شعله ور، روشن کند. هر چند شک و تردیدهایی در این مورد که آتش را تیر او روشن کرد یا کنترل از راه دور، وجود دارد. در سال ۲۰۰۰ حمل مشعل در استرالیا در مکان مقدس "اولورو" آغاز و در سیدنی پایان یافت. اغلب پیش آمده که مشعل المپیک به طور تصادفی خاموش می شود ولی معمولا یک شعله دیگر همراه مشعل اصلی، به شکل فانوس حمل می شود. این فانوس المپیک مربوط به سال ۲۰۰۲ و حمل مشعل "سالت لیک سیتی" از "ویچیتا" در کانزاس است. در سال ۲۰۰۶، مشعل المپیک از پل "سنت انجلو" در رم عبور کرد، اینجا یکی از ۱۴۰ شهر ایتالیا بود که مشعل بازی های زمستانی تورین از آن گذر می کرد. پیش از المپیک ۲۰۰۸ پکن، عبور مشعل المپیک از بعضی از شهرها با اعتراضاتی از سوی طرفداران استقلال تبت رو به رو شد از جمله این اعتراضات در سانفرانسیسکو. یک روز پیش از آغاز المپیک ۲۰۰۸ پکن، هزاران داوطلب روی قسمتی از دیوار چین گرد آمدند. هنرمندان جوان در حال اجرای مراسم حمل مشعل المپیک در سال ۲۰۱۰ در ونکوور. سفر مشعل المپیک در این سال، طولانی ترین سفر در داخل یک کشور در تاریخ المپیک بود [/align]
  16. irsalam

    تاپیک جامع داستان های تاریخی

    مهرداد دوم و رومیان [align=justify]روز آغاز جشن مهرگان بود و نمایندگان کشورهای گوناگون همراه با هدایایی نفیس به کاخ فرمانروای ایران در شهر صد دروازه ( دامغان امروزی ) وارد می شدند عجیب ترین هدیه مربوط می شد به کورنلیوس سولا فرمانده ارشد روم که سه دختر بسیار زیبا به پادشاه ایران هدیه نمود . آن سه دختر آنقدر زیبا بودند که همگان از دیدن آنها شگفت زده شدند . نماینده روم گفت فرمانروای ما به پاس آرامش مرز هایمان این سه بانوی زیبا که همه از نجیب زادگان کشورمان هستند را تقدیم پادشاه ایران زمین می کند . پس از پایان مراسم رایزن ارشد مهرداد دوم ( اشک نهم ) که پیری سالخورده بود نزد فرمانروای ایران آمد و گفت کشور روم بزودی به ایران یورش خواهد آورد اشک نهم با تعجب گفت او امروز سه پریزاد به ما هدیه کرد ! چگونه فردا به ایران خواهد تاخت ؟ آن پیر سالخورده گفت وقتی دشمن از آرامش مرزها سخن می گوید و هدیه به این خاطر می فرستد بدین معناست که به این آرامش وفادار نیست و آن را خواهد شکست این سه خوبرو را هم از برای گرفتار نمودن دل فرمانروا فرستاده است . اشک نهم با شنیدن این سخن سران ارتش ایران را فرا خواند و از آنها خواست لشکریان را آماده رزم نموده و به سوی باختر ایران و مرز های روم حرکت کنند . روزی که لشکر ایران از میان رودان گذشت لشکر آماده به رزم کورنلیوس سولا در پیش روی آنها ایستاده بودند . رومیان پس از دیدن دهها هزار جنگاور آماده به رزم ایران در بهت فرو رفتند ، کورنلیوس سولا نامه ایی برای اشک نهم فرستاد و در آن نامه پایبندیش را به پیمانهای گذشته یادآوری نموده و با لشکرش از برابر سپاه ایران دور شد . اندیشمند برجسته کشورمان ارد بزرگ می گوید : پیران اندیشمند به ریشه ها می پردازند نه به شاخه ها . و اشک نهم پشتیبان اندیشه های رایزنان دانای خویش بود . اندیشمندانی که پیشاپیش آینده را پیش بینی می نمودند . و بدین گونه بود که ایران در دوران مهرداد دوم به پنهاورترین دوران دودمان اشکانیان رسید [/align]
  17. irsalam

    تازه های علمی سال 48

    تازه های علمی سال 48 سالهاي ۴۷ و ۴۸ شمسي مجله علمی دانشمند
  18. در این تاپیک تصاویر مربوط به سریال تاریخی مختار نامه قرار خواهد گرفت پشت صحنه غرق شدن دارالعماره در مختار الف- در قسمت سیزدهم سریال مختارنامه بالاخره بین مختار و مصعب بن زبیر ملاقاتی رخ می​دهد. در این ملاقات مختار با دیدن مصعب، تصویری هولناک و تکان دهنده در ذهنش شکل می​گیرد. تصویری که در آن عده​ای از افراد ژنده پوش با حمله به کاخ دارالاماره کوفه که پیش از این در قسمت​های قبلی شاهد آن بوده​اید، با کلنگ به جان دیوارهای کاخ می​افتند و در نتیجه خون از همه جا فوران می​کند و تخت حکومت کوفه را در خود غرق می​کند.
  19. irsalam

    تفصیل واقعه تاریخی مباهله

    تفصیل واقعه تاریخی مباهله [align=justify]بیست وچهارم ذیحجه سالروز حادثه مهم مباهله میان پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (پنج تن آل عبا) و مسیحیان نجران است. پس از اینکه مسیحیان نجران حق را نپذیرفتند، خداوند دستور داد که به آنها اعلام مباهله نماید یعنی همدیگر را نفرین کنند و لعنت خداوند بر هر کدام از طرفین وارد شد نشانه صدق دیگریست. مسیحیان نجران که به صداقت پیامبر اکرم (ص) علم داشتند، از پذیرش آن سرباز زدند. [/align] [align=justify]این حادثه در آیه ۶۱ سوره آل عمران بیان شده است:"الحق من ربک فلا تکن من الممترین فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین" حق از جانب پروردگار توست و نباید در آن تردیدی به خود راه دهی. پس کسانی که درباره حق با تو به جدل پرداختند به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزاندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرا بخوانیم و سپس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. ● مباهله در عرف و لغت عرب واژه مباهله مشتق از ماده "بهل" است. گفته می‏شود "بهله‏الله" یعنی "لعنه‏الله" و باهل القوم وتباهلوا وابتهلوا ای تلاعنوا و المباهلهٔ ان یجتمع القوم اذا اختلفوا فی شی‏ء فیقولوا لعنهٔالله علی الظالم منا ولی مباهله با ملاعنه این تفاوت را دارد كه "لعن" عبارت است از دعا به ضرر شخص كه از رحمت الهی دور باشد و "بهل" اجتهاد در لعن است و لذا كسی كه اصرار و التماس در دعا و نفرین داشته باشد "مبتهل" است. در ذیل آیه ۶۱ سوره آل‏عمران در تفسیر واژه "نبتهل" مفسرین متقدم گفته‏اند كه در معنای ابتهال دو قول است اول آن كه به معنای التعان است و دوم آن كه به معنای دعا كردن بر ضد شخص دروغگو و طلب هلاكت اوست كه این شبیه لعن است و روشن است كه این دو معنا بسیار نزدیك به هم هستند. برخی اساتید معاصر در توضیح این واژه آورده‏اند كه مباهله تضرع و ابتهال و لابه است . ابتهال گاه برای دفع بلا است و زمانی برای نزول بلا است. مثل این كه با نماز استسقاء نزول باران رحمت از خدای سبحان طلب می‏شود و یا با نماز، نیاز یا بلایی دفع می‏شود مثل ربنا اكشف عنا العذاب انا مؤمنون و گاهی هم دعا می‏شود تا عذابی بر شخص یا گروهی نازل شود مثل این كه نوح (علیه السلام) به خداوند عرض كرد "رب لا تذر علی الارض من الكافرین دیارا" ولی در اینجا این نكته در توضیح معنای واژه مذكور باید مورد تأكید قرار گیرد كه مباهله همواره متضمن یك رابطه بین‏الاثنینی است. و ناله و زاری انسان به درگاه خداوند برای دفع بلایی از خودش یا نزول رحمتی مباهله خوانده نمی‏شود ولی ابتهال گفته می‏شود. برخی در معنای لغوی مباهله صیغه و هیئت خاصی را معتبر دانسته‏اند ولی از كتب لغت و ادب بدست می‏آید كه واژه مباهله از این جهات مطلق است. نهایت آن كه ادعای پیدایش معنای اصطلاحی خاصی برای آن در میان مسلمانان شود كه منشأ آن سیره رسول‏خدا در واقعه مباهله و كیفیت عمل آن حضرت یا روایات صادر از ناحیه امامان شیعه در مورد نحوه اجرای مباهله است كه بدان اشاره خواهد شد. اكنون كه معنای مباهله واضح شد باید گفت كه این معنا در عرف عرب و نزد پیروان ادیان آسمانی معنایی كاملا شناخته شده بود و دعوت پیامبر اسلام از مسیحیان به مباهله دعوت به كاری بدیع و فتح بابی جدید برای اثبات حق و ابطال باطل نبود. از این رو می‏بینیم كه مسیحیان نجران خیلی طبیعی با آن برخورد كردند و حتی وقتی پیامبر اسلام بر سر زانوان خود نشست و دست به دعا برداشت ابوحارثه اسقف بزرگ مسیحیان گفت" جثی والله كما جثی الانبیاء للمباهلهٔ یعنی او همانند انبیا برای مباهله نشسته است. از اینجا معلوم می‏شود كه مسیحیان توسل جستن به مباهله را از مختصات پیامبر اسلام به شمار نیاورده بودند و او را در این جهت دنباله‏روی انبیاء الهی می‏دانستند. در روایات اهل بیت به مواردی برخورد می‏كنیم كه مباهله را به شكل خاصی به اصحاب و شیعیان خود تعلیم داده‏اند و توسل بدان را در برابر منكرین مسأله امامت و ولایت كه در بحث و مناظره به هیچ دلیل و برهانی حق را نمی‏پذیرند، به عنوان آخرین راه‏حل مطرح كرده‏اند. ابومسروق گوید به امام صادق عرض كردم من با مردم سخن می‏گویم و به آیه شریفه "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم" بر آنها احتجاج می‏كنم ولی آنها می‏گویند این آیه درباره امیران جنگها نازل شده است . پس به آیه شریفه "انما ولیكم‏الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاهٔ و یؤتون الزكوهٔ و هم راكعون" بر آنها احتجاج می‏كنم ولی می‏گویند این آیه درباره مؤمنین نازل شده است. آنگاه به آیه شریفه "قل لا أسألكم علیه اجرا الا المودهٔ فی القربی" بر آنان احتجاج می‏كنم ولی می‏گویند درباره خویشاوندان مسلمانان نازل شده است. پس از این قبیل ادله هر چه حاضر دارم فروگذار نمی‏كنم. آن حضرت به من فرمود: اگر این گونه می‏باشد پس آنان را به مباهله فراخوان. گفتم چگونه؟ فرمود سه روز نفس خویش را اصلاح كن و گمانم كه فرمود روزه بگیر و غسل كن. آنگاه تو و او به صحرا بروید و انگشتان دست راست خود را در انگشتان دست او داخل كن و از خود شروع كن و بگو " اللهم رب السماوات السبع و رب الارضین السبع عالم الغیب و الشهادهٔ الرحمن الرحیم ان كان ابومسروق جحد حقا و ادعی باطلا فانزل علیه حسبانا من السماء او عذابا الیما" سپس دعا را متوجه او كن و بگو "ان كان فلان جحد حقا و ادعی باطلا فانزل علیه حسبانا من السماء او عذابا الیما" پس چیزی نخواهد گذشت كه آنچه را در حق او درخواست كردی خواهی دید. روشن است كه این روایت و روایاتی از این قبیل كه زمان خاص یا كیفیت خاصی را برای انجام مباهله بیان می‏كند، نظر به آداب و شرایط كمال عمل دارد و نیز با توجه به مفاد این حدیث معلوم می‏شود كه مباهله راهی فراروی هر انسان خداشناسی است كه در دین و مذهبش خود را صادق می‏شمارد و گرفتار دشمنی است كه حق را می‏شناسد ولی آن را انكار می‏كند و به تعبیر آیه ۱۴ سوره نمل "و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا" همواره یك طرف مباهله فردی است كه یقین به حقانیت خود دارد و طرف دیگر كسی كه حقانیت او را می‏شناسد ولی به ستم و از سر برتری جویی آن را انكار می‏كند. و این حدیث نشان می‏دهد كه چگونه مسأله امامت اهل بیت بر گروهی معلوم ولی مورد انكار بوده و چگونه باید شیعیان در امر امامت و ولایت جازم و قاطع باشند. و جالب آن است كه امام صادق‏علیه السلام در پایان روایت مذكور می‏فرماید قسم به خدا من هیچ كس را نیافتم كه دعوت مرا برای این كار پاسخ دهد. در تاریخ اسلامی به مواردی برمی‏خوریم كه پیروان برخی مذاهب اسلامی مخالفین خود را به مباهله دعوت كرده‏اند ولی گویا دعوت آنها بیشتر جنبه نمایشی داشته و كمتر به مرحله عمل رسیده است. ● مقطع زمانی واقعه مباهله آنچه مسلم است واقعه تاریخی مباهله رسول‏خدا با مسیحیان نجران بعد از نبرد تبوك بوده است. شیخ مفید آمدن هیئت نصاری به حضور رسول‏خدا را بعد از ماجرای فتح مكه و سرازیر شدن هیئت‏های مختلف طوائف و قبائل به سوی پیغمبر ذكر كرده است. سیدبن طاووس ارسال نامه آن حضرت به مسیحیان نجران را بعد از ارسال نامه كسری و قیصر یعنی حدود سال نهم هجری و بعد از نزول آیه جزیه دانسته است و به طور طبیعی واقعهٔ مباهله فاصله زیادی از این تاریخ نداشته است. همو در تعیین روز مباهله بیست و یكم و بیست و چهارم و بیست و هفتم ماه ذی‏حجهٔ را نقل یاد كرده واصح آنها را بیست و چهارم ذی‏حجهٔ دانسته است و سپس همین روز را به عنوان روز خاتم بخشی امیرالمؤمنین و نزول آیه "انما ولیكم الله...." ذكر و سخن شیخ طوسی در "المصباح المتهجد" را نیز به عنوان تأكید آورده است همچنان كه نزول سوره "هل اتی" در حق اهل البیت در روز بیست و پنج ذی‏حجهٔ دانسته است . هم ایشان در جای دیگر به نقل از عبدالمحمود نقاش در تفسیر شفاء الصدور نقل می‏كند كه واقعه غدیر در روز هیجدهم ذی‏حجه و مباهله در بیست و یكم و تزویج فاطمه به علی در بیست و پنجم ذی‏حجهٔ به وقوع پیوست.مرحوم مجلسی از كتاب شیخ رضی الدین علی‏بن یوسف المطهر حلی كه برادر علامه حلی است نقل می‏كند كه مباهله در روز بیست و چهارم ذی‏حجهٔ و به نقلی در بیست و پنجم و خاتم بخشی آن حضرت در روز بیست و چهارم ذی‏حجهٔ بوده است و نیز ایشان آورده است كه به خط شیخ محمدبن علی‏الجبعی دیدم كه ایشان از خط شیخ طوسی نقل می‏كند كه در روز دوازدهم ذی‏حجهٔ مؤاخات رسول‏خداصلی الله علیه وآله وسلم با علی‏علیه السلام و در هیجدهم این ماه واقعه غدیر به وقوع پیوست و روز بیست و یكم ذی‏حجهٔ روزی است كه توبه آدم پذیرفته شد كه همان روز مباهله است و روز بیست و چهارم نیز به عنوان روز مباهله نقل شده است. در دیگر كتب روایی شیعه نیز روایاتی در تعیین روز مباهله نقل و اعمال مستحبی در این روز ذكر شده است. مرحوم شیخ حر عاملی در بابی تحت عنوان "استحباب الغسل و الصلاهٔ یوم المباهلهٔ و هو الرابع و العشرون من ذی‏الحجهٔ" دو روایت ذكر كرده است. روایت اول را شیخ طوسی در المصباح المتهجد به نقل از امام صادق‏علیه السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمود "كسی كه در این روز یعنی روز بیست و چهارم ذی‏حجهٔ نیم ساعت قبل از زوال دو ركعت نماز بخواند و ..." و در روایت دوم به نقل از موسی‏بن جعفرعلیه السلام آورده است" روز مباهله روز بیست و چهارم ذی‏حجهٔ است" شیخ مفید نیز در ذكر مناسبات ایام سال روز بیست و چهارم ذی‏حجهٔ را به عنوان روز مباهله ذكر كرده است. حاصل آن كه معرفی روز بیست و چهارم ذی‏حجهٔ از سال دهم هجرت به عنوان روز مباهله بیشتر به واقع نزدیك است. البته تعیین دقیق روز مباهله تأثیری در مباحث آتی ندارد ولی از جهت بزرگداشت این روز و درك فضیلت آن و انجام اعمال مستحبی حائز اهمیت است. و از جمله دعاهای وارد در این روز دعای مباهله است كه همان دعای معروف سحرهای ماه رمضان و بنابر برخی نقلها اندكی متفاوت با آن است. امام باقرعلیه السلام در حق این دعا می‏فرماید اگر مردم می‏دانستند كه چه مسائل عظیمی در آن است و چه زود برای صاحبش به اجابت می‏رسد، البته همدیگر را می‏كشتند تا بدان دست یابند اگر قسم بخورم كه اسم عظم خداوند در آن داخل است به درستی قسم خورده‏ام. و این دعایی است كه در روز مباهله جبرئیل از جانب خداوند آورد و به پیغمبر گفت تو با وصی و دو فرزند و دختر خود بیرون برو و خدا را بدین دعا بخوان و با آن قوم مباهله كن. ● تفصیل واقعه تاریخی مباهله زمینه‏ساز واقعه مباهله نامه رسول‏خدا (ص) به مسیحیان نجران و دعوت آنها به اسلام بود و حاملین این نامه عتبهٔبن غزوان و عبدالله‏بن ابی‏امیهٔ و الهدیربن عبدالله و صهیب‏بن سنان شمرده شده‏اند و متن آن را ابن‏كثیر در البدایهٔ و النهایهٔ چنین ذكر كرده است: "باسم اله ابراهیم و اسحاق و یعقوب من محمد النبی رسول‏الله الی اسقف نجران اسلم انتم فانی احمد الیكم اله ابراهیم و اسحاق و یعقوب. اما بعد فانی ادعوكم الی عبادهٔالله من عبادهٔ العباد و ادعوكم الی ولایهٔالله من ولایهٔ العباد و ان ابیتم فالجزیهٔ فان ابیتم آذنتكم بحرب و السلام." سید ابن‏طاووس در اقبال فرموده است كه رسول‏خدا(ص) در این نامه آیه شریفه "قل یا اهل الكتاب تعالوا الی كلمهٔ سواء بیننا و بینكم ان لا نعبد الا الله و لا نشرك به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون" (آل عمران / ۶۴) را درج نمود. در هر صورت پیام اصلی این نامه اعلام رسالت رسول‏خدا و دعوت از اسقف یا اسقف‏های نجران و مردم مسیحی آن منطقه به آیین اسلام بود. اما در صورتی از پذیرش اسلام امتناع ورزند یا باید مقررات ویژه پرداخت جزیه به حكومت اسلامی را بپذیرند و یا آماده جنگ شوند. اسقف نجران در پی دریافت نامه رسول‏خداصلی الله علیه وآله وسلم مجلس مشورتی مهمی در كلیسای بزرگ نجران تشكیل داد. در این مجلس مباحثات و مناظرات بسیاری میان بزرگان و دانشمندان مسیحی نجران در خصوص نحوه برخورد با دعوت رسول‏خدا مطرح شد كه مشروح آن را تنها سیدابن‏طاووس در "اقبال الاعمال" نقل كرده‏اند و دیگران در بیان متن عربی یا ترجمه فارسی به نقل او اعتماد كرده‏اند. ● دیدار در مدینه هیئت نصارای نجران متشكل از چهل یا شصت یا هفتاد نفر به مدینه رسیدند ولی قبل از ورود به شهر آن چنان خود را آراسته بودند كه توده مسلمان فریفته ظاهر آنان شدند. آنان بدین وسیله می‏خواستند عظمت و شكوه مسیحیت را به رخ مسلمانان بكشند و بر آنها فخر كنند. بزرگان این هیئت را چنین نام برده‏اند ابوحارثهٔبن علقمهٔ كه اسقف اعظم اهالی نجران بود و عاقب كه اسم او عبدالمسیح بود و سید كه اسم او ایهم بود. به نقلی در بدو ورود یهودیان مدینه با آنها به سخن نشستند و هر كدام از دو گروه دیگری را نفی می‏كرد و آیه شریفه "و قالت الیهود لیست النصاری علی شی‏ء و قالت النصاری لیست الیهود علی شی‏ء" (بقره/ ۱۱۳) در شأن آنان نازل شد. پیامبر خدا از نماز عصر فارع شده بود كه به مسجد آن حضرت وارد شدند و برای آن حضرت هدایایی نیز آورده بودند كه برخی را پذیرفت و برخی را رد كرد. همین زمان وقت نماز آنان فرا رسیده بود پس ناقوس نواختند و رو به سوی مشرق در مسجد پیامبر عبادت خویش را به جای آوردند و رسول‏خدا اجازه نداد كسی مزاحم آنان شود. به نقلی پیغمبر سه روز آنان را به حال خود گذاشت تا رفتار او بخوبی ببینند و با نشانه‏هایی كه در كتب مقدس به آنان رسیده بود تطبیق دهند. برخی منابع نوشته‏اند كه قبل از هر چیز رسول‏خدا آنها را به پذیرش اسلام دعوت كرد. گفتند ما پیش از تو مسلمان بودیم. آن حضرت فرمود دروغ گفتید بلكه سه چیز شما را از اسلام آوردن باز داشته است. پرستش صلیب، خوردن گوشت خوك و اعتقاد شما به این كه برای خدا فرزندی است. یكی از آنان گفت مسیح فرزند خداست چون پدری ندارد دیگری گفت او خداست چون مرده‏ها را زنده می‏كرد و از غیب خبر می‏داد و مریض را شفا می‏داد و از گل پرنده‏ای می‏آفرید. بزرگتر آنها گفت پس چرا شما او را شتم می‏كنید و معتقدید كه بنده خداست؟ حضرت فرمود او بنده خدا و كلمه خداست كه بر مریم فرو فرستاد. آنان خشمگین شدند و گفتند اگر او را خدا بخوانی ما راضی می‏شویم و سپس گفتند اگر تو راست می‏گویی بنده‏ای به ما نشان بده كه مرده‏ها را زنده می‏كند و كور مادرزاد را بینا می‏كند و انسان پیس را خوب می‏كند و از گل پرنده‏ای آفریده و در او بدمد كه به پرواز آید. آن حضرت ساكت شد آنگاه وحی الهی بر او آمد كه "لقد كفر الذین قالوا ان‏الله هو المسیح ابن مریم" و نیز آیه "ان مثل عیسی عند الله كمثل آدم خلقه من تراب..." سرانجام قرار مباهله گذاشته شد و چنان كه ظاهر آیه مباهله نشان می‏دهد و بیشتر منابع نیز تصریح دارند دعوت به مباهله از سوی پیامبر بود نه از سوی مسیحیان و در برابر این پیشنهاد آنان به مشورت نشستند و نظرشان بر آن شد كه تا صبح روز دیگر از آن حضرت مهلت بگیرند پس چون به نزد همراهان خود بازگشتند اسقف آنان گفت فردا به محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنگرید اگر با فرزندان و خاندان خود آمد از مباهله با او بپرهیزید ولی اگر با اصحاب و یاران خود آمد با او به مباهله برخیزید كه او بر چیزی نیست. ● روز موعود آفتاب مدینه بالا آمده بود و چشمها به انتظار نشسته بود. مسلمانانی كه از قرار این روز اطلاع داشتند جمع شده بودند و مسیحیان نجران چشم دوخته بودند كه پیامبر كی و چگونه خواهد آمد به یك باره دیدند كه پیامبر از خانه بیرون شد مانند همیشه ساده و با صفا و معنویت و در پیرامون او تنها مرد و زن جوانی به همراه دو فرزند خردسال اما چهره‏هایشان جذاب و گیرا، قدمهایشان استوار و دلهایشان در برابر پروردگار خاشع و بی اعتنا به دنیا و اهل دنیا به میقات خویش می‏روند. سرانجام و نقطه پایان این واقعه امضاء صلحنامه‏ای میان رسول‏خدا و مسیحیان نجران بود . گویا در تنظیم این صلحنامه و تعیین شروط آن علی‏علیه السلام از جانب پیغمبر اختیار كامل داشت و حتی كاتب آن را نیز علی شمرده‏اند. [/align] پی نوشت ها: الطریحی، شیخ فخرالدین، مجمع‏البحرین، ماده «بهل». ابن‏منظور، لسان العرب، ماده «بهل». جزائری، سید نورالدین و ابوهلال عسكری، معجم‏الفروق اللغویهٔ، ص .۴۶۶ الطوسی، محمدبن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، و الطبرسی، الفضل‏بن الحسن، مجمع‏البیان، و الفخر الرازی، التفسیر الكبیر در ذیل آیه مذكور. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج ۹، ص .۱۸۳ شیخ طبرسی، مجمع‏البیان، ذیل آیه مباهله فخر رازی، التفسیر الكبیر، ج ۸، ص .۸۷ بحارالانوار، ج ۹۵، ص .۱۹۸ بحارالانوار، ج ۹۵، ص .۱۸۸ وسائل الشیعه، ج ۸، ص .۱۷۱ مسار الشیعه، ص .۴۱ رضا اسلامی
  20. احمدشاه از کودکی تا سلطنت(عکس)
  21. عکس قدیمی از حرم حضرت علی (ع) در نجف اشرف
  22. [align=justify] نامه تاریخی استاد شهریار به انیشتین [align=justify] در خلال سالهای 1320 و 1321 خبر کشفیات انیشتین غوغایی در جهان انداخته بود. کارشناسان معتقد بودند که اگر متفقین جنگ را تمام نکنند، آلمان به وسیله بمب اتمی، مقاومت آنها را درهم خواهد شکست . همه جا صحبت از این سلاح بسیار وحشت آفرین بود. جهان هر لحظه منتظر وقوع حادثه ای جهنمی بود. جنگ با پیروزی متفقین به پایان رسید،خوشبختانه ، هیچ یک از طرفین جنگ نتوانستند از بمب اتمی استفاده بکنند. البرت انیشـتین در سـال 1879 میلادی در شـهر اولم آلمان متولد شـد. تحصیلات خود را در مونیخ و آراو سـویس به پایان برد. او در همانسـال که فرضیه نسـبیت را طرح کرد (1905 ) از تابعـیت آلمان رو گرداند و به تابعیت سـویس در آمد. سـال 1905 برای انیشـتین 26 سـاله سـال انتشـار دو اثـر مهم دیگر در علم فـیزیک اسـت که نظریه « کوانتوم» او باعث شـد در 1921 جایـزه نوبل فـیزیک را در 42 سالگی ببرد و نیـز مقاله محاسبه انرژی اتمی را که« به معادله انیشتین » معروف اسـت در همین سـال منتشـر سـاخت. انیشتین در فاصله سـالهای 1905 تا 1933 در دانشـگاه های آلمان و سـویس درس می داد و برای سـخنرانی به ممالک اروپایی سـفر می کرد او در 1914 ،بار دیگر به تابعـیت وطن اولش آلمان درآمد و اسـتاد فـیزیک دانشـگاه برلین شـد. او تا سـال 1933 در آلمان زندگی می کرد و در سـفر انگلسـتان و امریکا بود که نازیها او را به دلیل دینش از کار برکنار کردند آلبرت انیشتین،یک آلمانی یهودی بود. در آن سالها وقتی که اخبار مربوط به کوره های آدم سوزی یهودیان توسط نازی ها منتشر گردید، جنایتی که هیچ ملت متمدنی بدان دست نمی یازد.انیشتین این جنایت را تحمل نکرد و در سال1940 میلادی برابر 1319شمسی از آلمان فرار کرد و ناگـزیـر دعوت دانشـگاه پـرینسـتون را پـذیـرفـت و به تابعـیت امریکا در آمد. انیشـتین اولین کسی بود که امریکا را از خطر اتمی شــدن احتمالی آلمان آگاه کرد و امریکا را تشـویق کرد تا به تحقیقات اتمی خود و شـکافتن اتم ادامه دهـد. او در سـال 1939 در نامه به روزولت نوشـت: " آقای رئیس جمهور اگر امریکا موضوع اتمی شـدن آلمان را جدی نگـیرد بشـریت با فاجعه غیر قابل جبران رو برو خواهـد شــد". این نامه باعث شـد که امریکایی ها کارخانه های آب سـنگین آلمان را که در آلمان، نروژ و دانمارک برپا بود شـناسـایی و با بمب هواپیماهایشان منهدم نمایند و به موازات این کار به تحقیقات اتمی خود ادامه دهـند. این تحقیقات منجر به تولید اولین بمب اتمی جهان توسـط امریکا شـد و امریکایی ها با تجربه بمب اتمی روی دو شـهر هـیروشـیما و ناگازاکی فاجعه معـروف به هـیروشـیما را آفـریدند . در سالهای 1325 و 1326 شمسی بار دیگر خطر بمب اتم زبانزد مردم جهان شد. بشریت نگران از پیامدهای این اسلحه مرگبار، آرامش موقت خود را از دست دادند. اگر یکی دیگر از دولت های متخاصم از این اسلحه استفاده بکند، فاتحه دنیا خوانده خواهد شد. هیچ ذی روحی در روی زمین باقی نخواهد ماند. قرن ها طول خواهد کشید تا حیوانی تک سلولی به وجود آید و قرن ها زمان لازم خواهد بود تا زمین به حالت اولیه برگردد. این ها صحبت های روزمره مردم جهان بود.در چنین فضایی چه کسی قادر بود از این فاجعه عظیم جلوگیری کند. اکثریت مردم دست به دعا بودند. عده ای می گفتند که خداوند در قرآن خبر داده است که کوه ها مثل پنبه تافته خواهد شد. آیا این مردم می توانستند افکار و حرف دلشان را به انیشتینی که در محاصره جهان خواران بود، برسانند؟ پس چه باید کرد؟ چگونه می توان این نابغه علم را متوجه اوضاع وخیم و شرایط روحی نامساعد بشر نمود؟ در سال 1326 شمسی جمعی از اساتید و دانشجویان تهران ، دست به دامن استاد شهریار می شوند ، موضوع را کاملاً شرح می دهند، نگرانی و وحشت مردم جهان را با او در میان می گذارند و یادآوری می کنند که تنها شهریار ، نابغه شعر و ادب مشرق زمین می تواند، انیشتین آن نابغه ریاضی و فیزیک مغرب زمین را متاثر بکند. خود استاد شهریار می فرمودند: "چنان منقلب شدم که گویی بمب اتم کره زمین را به کلی نابود کرد و پودر آن در فضای بیکران پخش شد. از جسم خاکی رهیدم . در عالمی اعلا به درگاه خداوند متوسّل شدم : خدایا کمکم کن. پروردگارا، قدرتی می خواهم که دل آن سلطان ریاضی را نرم کنم. اکنون که من مامور این امر مهم شده ام ، شرمنده ام مگردان". آری، شهریار ادب شرق، توفیق الهی را کسب می کند و همان شب ، شعر « پیام به انیشتین» آفریده می شود. این شعر به قدری روان و منسجم و صمیمی و موثر، خلق می شود که گمان نمی رفت هیچ سنگدلی را یارای مقاومت در برابرش باشد. بلافاصله این شعر به زبان های انگلیسی ، آلمانی ، فرانسه و روسی ترجمه می گردد. عده ای به سرپرستی دخترش (خانم مریم یا شهرزاد بهجت) مامور می شوند که شعر را به انیشتین برسانند. از مدیر دفترش در اقامتگاهش وقت می گیرند، روز موعود فرا می رسد. ترجمه فصیح انگلیسی شعر را در اقامتگاه انیشتین، برایش می خوانند. آنچنانکه حاضران نقل کرده اند آن بزرگمرد عالم دانش ، دو بار از جای خود برمی خیزد. دو دستش را بر صورتش می نهد و می فشارد. قطرات اشک بر شیشه عینکش نمایان می شود. با چهره ای اندوهگین یکباره ، با صدایی بلند فریاد می زند:« به دادم برسید » بعد سکوت می کند و صورتش را در میان دو دستش می گیرد و غرق در بحر تفکر می گردد. سکوت غم انگیزی فضای اقامتگاهش را پر می کند.دقایقی بعد ، می خواهد که شعر بار دیگر خوانده شود. این بار پس از شنیدن آن به خارج از اتاقش می رود و با وضعیتی مغموم در باغ مخصوص اش قدم می زند. گویا تا آخر عمر هم همیشه غمگین بوده است. پس از ارسال این پیام از سوی شهریار به انیشـتین ، وی ناگهان متوجه غولی که از شـیشـه بیـرون آورده بود شــد.پس از پایان جنگ پدر بمب اتم مبدل به یک مبارز طراز اول برای جلوگـیری از توسـعه و تولـید سـلاح اتمی شـد و به اتفاق برتراندراسـل فیلسـوف معـروف انگلیسی نهضت ضد جنگ و محدودیت اسـتفاده از سلاح اتمی را براه انداخت. این کار درست مقارن با حمله صلح اتحاد جماهـیر شـوروی به رهبری استالین بود که هنوز به سـلاح اتمی دسـت نیافـته بود. به این جهت در امریکا انیشتین مورد تعـقیب و پیگیری کمیسـیون واقع شـد که به رهـبری سـناتور « مک کارتی » برای مبارزه با کمونیزم فعالیت داشـت. این کمیسـیون که در آن سـالها کار اصلی اش پرونده سـازی و تشـکیل محاکماتی برای بازجویی از روشـنفکران بود، او را به جاسوسی و داشتن افکار کمونیستی سـاخت اما طبعاً با برنده جایـزه نوبل و پدر تئوریهای پیشرفته فـیزیک کاری نمی توانسـت کرد. خود انیشـتین گاه به طنز می گفت: « خوش حالم زنم از فـیزیک چیزی سـرش نمی شـود و گرنه سـرنوشـت « جولیوس » و « اتل» در انتظار ما هم بود» . و اشـاره او به محاکمه معـروف « جولیوس و اتل روزنبرگ» دو دانشـمند فـیزیک امریکایی بود که طی محاکمه محکوم به اعـدام شـدند و« آلبر کامو» نمایشنامه « روزنبرگ ها نباید بمیرند » را در دفاع از آنان نوشـت. انیشـتین که یک یهودی بود، در آغاز از تمام مواضع صهیونسـتی دفاع می کرد، اما هنگامیکه اسرائیلی ها با خشـونت به تصرف سـرزمین های فلسطینی پرداختند او به یـکی از منتـقدان بزرگ شـیوه های تروریستی آن سـال های « مناخیم بیگین» تبدیل شـد و در مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز آنها را محکوم سـاخت. با اینهمه بعـد از تشـکیل دولت اسرائیل و پس از مرگ نخسـتین رئیس جمهور این کشـور « ایزروایزمن » درسـال 1952 به او پیشـنهاد شـد که ریاسـت جمهوری اسرائیل را بپـذیـرد و فـیزیک دان فیلسـوف این پیشـنهاد را رد کرد. انیشتین از 1946 به این طرف یعنی نُـه سـال اخیر عمر خود را به عنوان یک مبارز صلح دوسـت و طرفدار آزادی انسـان سـپری کرد و شگفت آنکه مخالفانش در برابر حرفهای انسـان دوسـتانه و مبارزات صلح جویانه وی را همواره « بچه پـیر مو فرفری » می خواندند و معـتقد بودند که این موجود اسـتثنایی همچنان در سـالهای کودکی به سـر می برد و هنوز به عقل نرسـیده اسـت.دلیل بزرگی که آنها برای اسـتدلال خود در حق این « پیر کودک » می آورند این بود که او پس از آنکه سـالها در دامن سـرمایه داری بزرگ شـده و پرورش یافـته بود از پول و مال دنیا نه چیزی داشـت نه چیزی می فهمید. همسرش از ترس ولخرجی های او هنگام خروج از خانه به وی پول تو جیبی می داد و ای بسا که در بازگشـت متوجه می شـد که او همان پول مختصر را به سـائلی در سـر راه داده یا برای یک دسـته از بچه ها بستنی خریده اسـت و با آنها بسـتنی خورده و خندیده اسـت.انیشتین در سـال 1955 در شـهر برینسـتون در مرکز دانشـگاهی که پـس از مهاجرت در امریکا در آن مشـغـول به کار شـده بود درگذشـت. متن ارسالی استاد شهریار به انیشتین: [/align] پیام به انیشتین انیشتین یک سلام ناشناس البته می بخشی ، دوان در سایه روشن های یک مهتاب خلیایی نسیم شرق می آید، شکنج طرّه ها افشان فشرده زیر بازو شاخه های نرگس و مریم از آن هایی که در سعیدیه شیراز می رویند ز چین و موج دریاها و پیچ و تاب جنگل ها دوان می آید و صبح سحر خواهد به سر کوبید در خلوت سرای قصر سلطان ریاضی را. درون کاخ استغنا، فراز تخت اندیشه سر از زانوی استغراق خود بردار به این مهمان که بی هنگام و ناخوانده است، در بگشا اجازت ده که با دست لطیف خویش بنوازد، به نرمی چین پیشانی افکار بلندت را به آن ابریشم اندیشه هایت شانه خواهد زد. نبوغ شعر مشرق نیز با آیین درویشی به کف جام شرابی از سبوی حافظ و خیام به دنبال نسیم از در رسیده می زند زانو که بوسد دست پیر حکمت دانای مغرب را انیشتین آفرین بر تو ، خلاء با سرعت نوری که داری ، در نوردیدی زمان در جاودان پی شد، مکان در لامکان طی شد حیات جاودان کز درک بیرون بود پیدا شد بهشت روح علوی هم که دین می گفت جز این نیست تو با هم آشتی دادی جهان دین و دانش را انیشتین ناز شست تو! نشان دادی که جرم و جسم چیزی جز انرژی نیست اتم تا می شکافد جزو جمع عالم بالاست به چشم موشکاف اهل عرفان و تصوّف نیز جهان ما حباب روی چین آب را ماند من ناخوانده دفتر هم که طفل مکتب عشقم، جهان جسم ، موجی از جهان روح می دانم اصالت نیست در مادّه. انیشتین صد هزار احسن و لیکن صد هزار افسوس حریف از کشف و الهام تو دارد بمب میسازد انیشتین اژدهای جنگ ....! جهنم کام وحشتناک خود را باز خواهد کرد دگر پیمانه عمر جهان لبریز خواهد شد دگر عشق و محبت از طبیعت قهر خواهد کرد چه می گویم؟ مگر مهر و وفا محکوم اضمحلال خواهد بود؟ مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد؟ مگر یک مادر از دل «وای فرزندم» نخواهد گفت؟ انیشتین بغض دارم در گلو دستم به دامانت نبوغ خود به کام التیام زخم انسان کن سر این ناجوانمردان سنگین دل به راه آور نژاد و کیش و ملّیت یکی کن ای بزرگ استاد زمین، یک پایتخت امپراطوری وجدان کن تفوق در جهان قائل مشو جز علم و تقوا را انیشتین نامی از ایران ویران هم شنیدستی؟ حکیما، محترم می دار مهد ابن سینا را به این وحشی تمدّن گوشزد کن حرمت ما را. انیشتین پا فراتر نه جهان عقل هم طی کن کنار هم ببین موسی و عیسی و محمّد را کلید عشق را بردار و حلّ این معمّا کن و گر شد از زبان علم این قفل کهن واکن. انیشتین بازهم بالا خدا را نیز پیدا کن. [/align]
  23. irsalam

    معرفی استان خراسان رضوی

    استان خراسان رضوی خراسان رضوی یكی از قدیمی ترین مناطق شمال خاوری ایران و یكی از جدید ترین استان های ایران است كه از تقسیمات جدید استان خراسان به وجود آمده است. خراسان رضوی یكی از پرجاذبه ترین مناطق ایران است كه دربرگیرنده حرم مطهر حضرت رضا (ع) بوده و یكی از مهم ترین قطب های گردشگری مذهبی – فرهنگی ایران را تشكیل می دهد. خراسان بخش باقی ‎مانده و کوچکی از «ساتراپی» پارت در دوره های باستانی ایران است که در سنگ نبشته های داریوش بزرگ هخامنشی در بیستون و سنگ نبشته های دیگر هخامنشی، ازآن یاد شده است. خراسان رضوی صرف نظر از جایگاه طبیعی، جغرافیایی و دارا بودن منابع سرشار زیر زمینی، از لحاظ تاریخی نیز از کهن سال ترین مناطق ایران به شمار می رود و از گذشته های دور دارای فرهنگی درخشان بوده است. وجود مرقد مطهر حضرت امام رضا(ع) در شهر مشهد نیز در گسترش, رشد و رونق این استان نقش بسیار موثری داشته و مهم ترین جاذبه گردشگری مذهبی ایران را تشكیل می دهد. ●مکان های دیدنی و تاریخی استان خراسان رضوی یكی از مهم ترین قطب های گردشگری ایران است و از جاذبه های طبیعی و مكان های دیدنی مذهبی و تاریخی بسیار ارزشمندی برخودار است. مهم*ترین اماكن دیدنی استان خراسان رضوی عبارت*اند از: حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) و مجموعه*ی آستان قدس رضوی، مسجد گوهرشاد، مدرسه*ی پریزاد، مدرسه*ی دودر، بقعه*ی خواجه ربیع، بقعه*ی گنبد سبز، آرامگاه نادرشاه افشار، مصلای مشهد، طرقبه، شاندیز، پارك وكیل*آباد، كوه سنگی، بندگلستان، خواجه اباصلت، خواجه مراد و مقبره*ی گوهرتاج (در مشهد)، مسجد پامنار، آرامگاه ملاهادی سبزواری، مناره*ی خسروگرد، رباط مهر، آرامگاه سیدحسن غزنوی و مسجد جامع (در سبزوار)، گنبد هارونیه و آرامگاه فردوسی (در توس)، كتبیه*ی نادری، عمارت خورشید، ارغون*شاه و مسجد كبود گنبد (در كلات نادری)، شهر عتیق، تپه بام و مدرسه*ی عرضیه (در قوچان)، *آرامگاه شاه قاسم انوار و مقبره*ی شیخ احمد جامی (در تربت جام)، برج كرات (در تایباد)، باغ گلشن (در طبس)، ارگ كلاه فرنگی، دریاچه*ی گل بی*بی و آرامگاه بابا لقمان (درسرخس)، قدمگاه رباط عباسی و آرامگاه*های عطار، كمال*الملك و خیام (در نیشابور)، برج علی*آباد، مناره*ی فیروزآباد، باغ مزار و آرامگاه مدرس (در كاشمر) و مقبره*ی شیخ حیدر و مسجد ملك (در تربت حیدریه)، سنگ فیروزه، زعفران، ادویه و مهر و تسبیح از سوغاتی*های استان خراسان رضوی است. ●صنایع و معادن خراسان رضوی یكی از مهم ترین مراکز صنایع دستی ایران است، برخی از صنایع دستی آن، چون فیروزه، پوستین دوزی، فرش بافی و... شهرت جهانی دارند. خراسان رضوی به دلیل جایگاه ویژه مکانی خود، که محل برخورد پدیده های مهم و متفاوت زمین شناختی است، جایگاه مناسبی از لحاظ گنجایش و گوناگونی ذخایر معدنی دارد. ذخیره های زغال سنگ، مس، روی، آهن، منگنز، خاک نسوز، منیزیت، گل سفید، سنگ های ساختمان، مانند مرمریت، تراورتن، سنگ آهن و گچ، دراستان یافت می شود. کاوش های پیرامون طبس، از وجود ذخایر بزرگ اورانیوم، رادیوم و توریم خبر می دهد. این منابع از لحاظ تأمین انرژی، از ارزش اقتصادی بالایی برخوردارند. زگذشته های دور، بخش بزرگ تولیدات خراسان را، فرآورده های کشاورزی و صنایع دستی به خود اختصاص می داده است. از این رو بخش بزرگ کالای صادراتی استان خراسان در سطح ملّی، فرآورده های کشاورزی، چون گندم، زعفران، زرشک، کشمش، پوست دام، و در مورد هنر های دستی، فرش، فیروزه تراشیده شده، پوستین،... بوده است. علاوه بر آن، زوار مقداری از کالای ناحیه ای خود را برای فروش به مشهد آورده‎، به هنگام بازگشت، سوغات و بخشی از نیازهای مصرفی خویش را خریداری می کردند، که در افزایش بازرگانی خراسان، به ویژه شهر مشهد مؤثر بوده است. ●کشاورزی و دام داری استان خراسان رضوی به دلیل شرایط ویژه اقلیمی، وجود خاک های زراعی مرغوب، آب فراوان، دشت ها و درّه های بزرگ و حاصل خیز، دارای پیشینه درخشانی در امر کشاورزی است و می‎توان گفت، که سرزمین پر برکت خراسان رضوی، با آب و هوای گوناگون و منابع آب و خاک، از امکان‎های بالقوه بسیار بالایی برای گسترش کشاورزی برخوردار است. دشت های پهناور خراسان در نواحی گرم، معتدل و سرد گسترده شده‎اند. تولید فرآورده‎های سردسیری، نیمه گرمسیری وگرمسیری، مانند: گردو، بادام، سیب، گلابی، پسته، زعفران، خرما و مرکبات، از ویژه گی های خراسان است. خراسان مهم ترین منطقه پرورش دام در ایران است. این كار با روش های گوناگونی صورت می‎گیرد که مهم ترین عامل ایجاد این اختلاف‎ها، آب و هوا، به ویژه ریزش باران است. پرورش دام دراستان خراسان رضوی به شکل های گوناگون کوچ نشینی، رمه گردانی، روستایی و تلفیق زراعت و دام داری و دام پروری صنعتی دیده می شود. مهم ترین دام هایی که درخراسان پرورش داده می شوند، گوسفند، بز، گاو، گاومیش و شتر است. فعالیت گاوداری به شیوه صنعتی برای تولید شیر و گوشت در خراسان از اهمیت زیادی برخوردار است. این استان از نظر ظرفیت تولید شیر و گوشت و تولیدات دامی دارای اهمیت زیادی در كشور است. ●وجه تسمیه و پیشینه تاریخی واژه خراسان گویا بازمانده گونه کهن واژه «خاور» و متشکل از دو جز «خور» به معنای خورشید و« آسان» به معنی آمدن است یعنی جایی که خورشید از آن بر می آید. پسوند رضوی آن به سبب وجود بارگاه مقدس حضرت رضا(ع) در این استان به این منطقه داده شده است. خراسان جزو ساتراپی پهناور پرثوه بوده است. این ایالت پهناور، که سرانجام قرارگاه و کشور نیرومند اشکانیان شد، درآغاز تاریخ ایران باستان، مادها را به سوی خود کشانید. جغرافی نگاران آورده‎اند که چون تنگدستی عمومی و عوامل نامطلوب طبیعی این استان، با جایگاه شاهانه و زندگی پر تجمل پادشاهان هخامنشی ناسازگار بود، هرگاه که گذرشان به خراسان می‎افتاد، می‎کوشیدند تا هرچه زودتر سرزمین پارت ها را پشت سر گذارند. اما همین عوامل نامساعد طبیعی، اشکانیان، یعنی این شاخه از مردمان هند و اروپایی را مردمی سخت کوش، بردبار، و دلیر گردانید و این ویژگی های اخلاقی، نام آنان را بلند آوازه ساخت. به هنگام ناتوانی هخامنشیان، از این منطقه اشک نامی، که بنیان گذار خاندان اشکانی شناخته شده است، حکومت سلوکیان را از میان بر داشت و حکومت نوینی را بنیاد نهاد. در دوران ساسانی که ملوک الطوایفی بر چیده شد؛ خراسان باستانی یا ساتراپی پارت به شکل یکی از استان های ایران شهر درآمد و توسط سپاهبدی اداره می شد. در۱۳۰۳هـ. ش، که ادوارد توماس، ترجمه درست سنگ نبشته های پایکولی را منتشر ساخت، حدود خراسان باستانی به خوبی روشن شد. حدود چهار مرزبان نشین خراسان در روزگار ساسانیان، از دروازه‎های دریای مازندران، نزدیک ری آغاز و با گذشتن از کوه های البرز و دره اترک تا درگز ادامه می یافت. سپس از بیابان تجن و مرو به جیحون و پامیر رسیده، در آن جا در ادامه رود جیحون تا ستیغ هندوکش و از آن نقطه به سوی باختر به امتداد رشته هندوکش به جنوب متوجه شده از ناحیه هرات وکاشمر امروزی و خواف می گذشت و کُهستان / قهستان را بریده، دوباره به دروازه های دریای مازندران می پیوست. گشودن منطقه بزرگی چون خراسان برای مسلمانان به آسانی میسر نشد، از اوایل خلافت عمر، تا میانه خلافت عثمان، یعنی در طی بیست سال، با وجود کوشش‎های پیاپی سرداران اسلامی، سرزمین خراسان بر روی مسلمانان نا گشوده ماند، تا آن که عبدالله بن عامر از سوی عثمان مأمور گشودن آن منطقه شد. نخستین شهری که در خراسان به دست یکی از سرداران عبدالله در سال ۳۱ هـ. ق، گشوده شد، طبس بود و گشودن دیگر نواحی تا زمان حکومت معاویه به سال ۴۲ هـ. ق، و شاید هم تا مدت ها پس از آن تاریخ به درازا کشید. در دو سده‎ای که خراسان زیر نظر نماینده‎گان خلفای بغداد اداره می شد، اوضاع برای روی کار آمدن مردانی، که در آن سر زمین ادعای استقلال در سر داشتند، مساعد نبود. نخستین فرصتی که برای درست شدن آن آرمان دیرینه، روی نمود، اختلافی بود که بین امین و مأمون، فرزندان هارون الرشید خلیفه عباسی، بر سر جانشینی خلیفه در گرفت. در این کشمکش، مأمون از طاهر بن حسین، سردار سپاه خراسان کمک خواست. در جنگ‎هایی که میان جنگ‎جویان آن دو برادر روی داد، همه جا طاهر بر سردار سپاه امین چیره گردید و سرانجام در ۱۹۸ هـ. ق، بغداد را محاصره و آن شهر را به نام مأمون عباسی گشود. همین که خلافت مأمون روشن شد, وی به پاس آن لشکرکشی های درخشان، در سال ۲۰۵ هـ. ق، حکومت خراسان را به طاهر بن حسین واگذار کرد.طاهر بن حسین پایتخت خراسان را از مرو به نیشابور منتقل ساخت و شالوده دودمانی را ریخت که نخستین حکومت مستقل حکم رانان ایرانی پس از یورش عرب ها به شمار می آید. دوران حکم رانی طاهریان، که آغاز استقلال این منطقه بود، از نیم سده گذشت و سرانجام در سال ۲۹۵ هـ. ق، یعقوب لیس صفار، بنیان گذار دودمان صفاریان سیستان، با گرفتن شهر نیشابور، به فرمان روایی آنان پایان داد. در سال ۲۸۳ هـ. ق، عمرولیث صفاری به خراسان لشکر کشید وآن ایالت را جزو سیستان کرد. در سال ۲۸۷ هـ. ق، امیر اسماعیل سامانی خراسان را گشود و به سرزمین ورز رود یا ماورارءالنهر افزود. در دوران فرمان روایی صفاریان و سامانیان، زبان فارسی جان تازه ای یافت. ترجمه تاریخ وتفسیر طبری در این روزگار فراهم شد و محمد بن وصیف سیستانی و ابو عبدالله جعفر، سرشناس به رودکی، شعر فارسی را بر شالوده نوینی استوار ساختند. دوران ۱۳۰ ساله فرمان روایی خاندان سامانی ( ۲۶۱-۳۸۹ هـ. ق ) بر خراسان و ماوراءالنهر، و خدمت بزرگی که پادشاهان آن خاندان به رستاخیز زبان فارسی و گسترش علم وادب نمودند، یکی از درخشان ترین فصل های تاریخ ایران را تشکیل می دهد. پس از سامانیان، غزنویان ( ۳۵۱-۵۸۱ هـ. ق ) در سال ۳۸۴ هـ. ق، بر خراسان و ماوراءالنهر چیره شدند. اینان نیز به تقلید فرزندان سامان، به گسترش علم و ادب و تشویق شاعران و نویسنده ‎گان فارسی زبان پرداختند. مهم ترین رویداد دوران ۲۳۰ ساله حکم رانی غزنویان، تجزیه خراسان باستانی به دو بخش جداگانه بود، که در سال ۴۵۱ هـ. ق، صورت گرفت. بخش بزرگی که شامل افغانستان کنونی است و پایتخت اش شهر غزنی بود، در دست غزنویان ماند و بقیه خراسان از آن سلجوقیان شد. قلمرو پادشاهان سلجوقی نیز پس از ۱۲۳ سال ( ۴۲۹ – ۵۵۲ هـ. ق ) به دست خوارزمشاهیان افتاد و حکومت خوارزمشاهیان هم پس از یک سده و نیم، در سال ۶۱۷ هـ. ق، به دست لشگریان مغول بر چیده شد. هرات، پایتخت باستانی آریا - خراسان، که یکی از کهن سال ترین شهرهای خراسان باستانی بود، مانند بسیاری دیگر از شهر ها در فتنه مغول آسیب بسیار دید. در اواخر سده ۷ هـ. ق، که سلسله ایل خانان در ایران ایجاد شد، خراسان به قلمرو آنان افزوده شد و یکی از نمایند‎گان ایل خانان که پسر یا وارث تاج و تخت پادشاهی بود، بر خراسان حکومت می کرد. با درگذشت ابوسعید بهادر خان ( ۷۱۶ – ۷۳۶ هـ. ق ) خاندان های آل کرت ( ۶۴۳ – ۷۸۳ هـ. ق ) که از ملوک ایران خاوری بودند در آن حدود حکومت داشته پایتخت‎شان شهر هرات بود. هم چنین از سال ۷۸۳ هـ. ق سربداران در سبزوار به حکومت رسیده تا سال ۷۸۸ هـ. ق، در آن نواحی حکومت داشتند. در سال ۷۸۳ هـ. ق، تیمور لنگ خراسان را گشود، سپس هرات، پایتخت فرزندش شاهرخ شد. تنها شهری که در دوره فرمانروایی تیمور به اوج شکوفایی خود رسید، سمرقند بود. سمرقند که در خاور بخارا و نزدیک رود زرافشان قرار داشت پیش از آن نیز یکی از آبادترین و ثروتمندترین شهر های خراسان باستانی بود. دوره فرمانروایی جانشینان تیمور بر خراسان و ورز رود ماوراءالنهر از ۸۰۷ تا ۹۱۳ هـ. ق، به درازا كشید. در این مدت بیشتر شهرهای خراسان ازآرامش و آسایش برخوردار بود. سلطان ابو سعید، نواده تیمور از ۸۵۵ تا ۸۷۲ هـ. ق، بر خراسان حکومت کرد و در جنگ با امیر حسن بیگ، سرشناس به اوزون حسن، بنیان گذار دودمان بایندری یا ترکمانان آق قویونلو ( سفید گوسفند) کشته شد. دوره فرمان روایی جانشینان ابو سعید به سال ۹۱۳ هـ. ق، با افتادن خراسان به دست شیبک خان اوزبک به سر آمد. چیرگی شیبک خان اوزبک بر خراسان، آغاز یورش های پی گیری است، که در دوران پادشاهی شاه اسماعیل اوّل و شاه تهماسب صفوی موجب خرابی ها و آسیب های بسیاری بر شهرهای هرات، نیشابور و توس ( مشهد) شد. شاه اسماعیل صفوی پس از گشودن مشهد، به دنبال ازبکان تاخت و در سال ۹۱۶ هـ. ق، قلعه مرو را گشود و شیبک خان ازبک در روستای محمودآباد، در نزدیکی مرو کشته شد. بدین ترتِب سراسرخاک خراسان تا کرانه آمویه به دست صفویان افتاد و مذهب شیعه امامی، کیش رسمی مردم این منطقه شد. خطریورش ازبکان بر خراسان پس از کشته شدن شیبک خان، هم چنان ادامه یافت و شاه اسماعیل به استوار ساختن هرات فرمان داد. درسال ۹۲۱ هـ. ق، فرزند خود، تهماسب میرزا را همراه لـله‎اش با عنوان سلطنت خراسان، به هرات فرستاد. این اقدام آغاز رواج روش نویی بود، که تا اواخر دوران صفوی ادامه یافت، چنان که تهماسب نیز نخست اسماعیل میرزا و سپس پسر بزرگ خود، محمّد میرزای سر شناس به خدابنده را در سال ۹۴۳ هـ. ق، با همان عنوان به شهر هرات فرستاد و عباس میرزا، که بعد ها به شاه عباس بزرگ سرشناس شد، به سال ۹۷۸ هـ. ق، در شهر هرات به دنیا آمد. به هر حال تا سال ۱۰۰۶ هـ. ق، که شاه عباس در نزدیکی هرات، ازبکان را به کلی شکست داد، شهر های خراسان، چه در اثر یورش های این مردمان سرکش و چپاول‎گر و چه در اثر آشوب های درونی، خرابی و زیان بسیار دید. در اواخر دوران صفوی، ملک محمود سیستانی، تون ( فردوس) را گرفت و در سال ۱۱۳۶ هـ. ق، خراسان را گشود و در مشهد استقرا یافت. در این زمان شاه تهماسب صفوی و نادر قلی افشار برای نجات ایران با یک دیگر پیمان بسته نادر فرمانده سپاه ایران شد. سه سال بعد نادر مشهد را از ملک محمود سیستانی پس گرفت. پس از کشته شدن نادر شاه افشار در سال ۱۱۶۰ هـ. ق، در خبوشان ( قوچان)، علیقلی خان، برادرزاده‎اش به حکومت رسید. وی در سال ۱۱۶۱ هـ. ق، به دست برادرش ابراهیم خان کشته شد و شاهرخ، پسر رضاقلی میرزا و نواده نادرشاه به حکومت رسید. شاهرخ شاه تا سال ۱۲۱۰ هـ. ق، بر خراسان حکومت کرد و در همان سال به دست آغا محمّد خان قاجار از حکومت بر کنار شد و درگذشت. با قتل نادر میرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرین بازمانده افشار در سال ۱۲۱۷ هـ. ق، به دست فتح علی شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاریان افتاد. ●مشخصات جغرافیایی استان خراسان رضوی یكی از جدید ترین استان های ایران است كه از تقسیم استان خراسان بزرگ به وجود آمده است. مرکز این استان ( شهر مقدس مشهد ) در پهنای شمالی ۳۶ درجه و ۱۷ دقیقه, درازای خاوری ۵۹ درجه و ۳۶ دقیقه و ارتفاع۹۷۰ متری از سطح دریا واقع شده است. این استان از سمت شمال به خراسان شمالی و تركمنستان‏, از خاور به افغانستان, از جنوب به استان خراسان جنوبی, از باختر به استان سمنان و از جنوب باختری به استان یزد محدود شده است. شهرستان های مشهد, تایباد, تربت جام, تربت حیدریه, رشتخوار, قائنات, خواف, فردوس, چناران, سرخس, درگز, سبزوار, فریمان, قوچان, برداسكن, خلیل آباد, كاشمر, گناباد, نیشابور و كلات شهرستان های این استان هستند. راه های زمینی و هوایی استان به شرح زیر است : راه های زمینی در خراسان رضوی به راه های جاده ای و راه های آهن بخش می شوند. راه های جاده‎ای خراسان رضوی، شامل محورهای زیر هستند: محور شمالی این راه از طریق مازندران، به محورهای شمال باختری خراسان شمالی می پیوندد. مسیراصلی آن، شهرستان های بجنورد، شیروان، قوچان، چناران و مشهد است. دنباله این راه از طریق فریمان، تربت جام، تایباد، به دوغارون در مرز افغانستان رفته به راه های آن کشور می پیوندد. درازای این مسیر از مرز افغانستان تا شهر بجنورد در خراسان شمالی حدود ۵۵۰ کیلومتر است. محور باختری این راه بهترین مسیر مشهد – تهران است، که پس از گذشتن از سمنان، دامغان و شاهرود، به راه های استان خراسان رضوی پیوسته و از شهرهای سبزوار و نیشابور گذشته در مشهد پایان می پذیرد. درازای این مسیر ۸۹۲ کیلومتر است. ●محور جنوبی این راه سبب پیوستن استان خراسان رضوی با خراسان جنوبی و شهرهای یزد، کرمان، زاهدان و زابل می شود. این راه پس از گذشتن از تربت حیدریه، گناباد، فردوس و طبس، از طریق رباط پشت بادام، به یزد می رسد، که درازای آن ۹۳۹ کیلومتر است. شاخه دیگر این راه، از مسیر دیهوک و راور به کرمان می‎رسد، که درازای مسیر آن، ۸۹۴ کیلومتر است. در حال حاضر این مسیر برای گذشتن اتومبیل های سواری و مسافرت های خانوادگی مناسب نیست. راه سوم، راه مشهد – زاهدان است، که پس از گذشتن از شهر های گناباد، قائن و بیرجند در خراان جنوبی، به زاهدان می رسد. درازای این مسیر از مشهد تا زاهدان ۹۷۵ کیلومتر است. ●راه آهن درازای راه آهن تهران - مشهد ۹۲۵ کیلومتر است. انجام و تکمیل طرح خط آهن مشهد– پیش از رسیدن به سرخس در مرز ایران و ترکمنستان، به درازای ۱۶۰ کیلومتر در درون ایران کشیده شده و پس از مسیری دیگر به درازای ۱۳۰ کیلومتر، نه تنها شبکه راه آهن آسیای مرکزی را به بندرهای خلیج فارس می پیوندد، بلکه با کمک یک خط آهن جدید به درازای ۳ هزار کیلومتر، سبب پیوند چین به اروپا می شود که از مسیری که در خاک شوروی پیشین قرار داشت کوتاه تراست. بخش دیگراین طرح، راه آهن مشهد – بافق است که ساختمان آن در دست اقدام است. فرودگاه بین المللی شهر مشهد در ردیف فرودگاه های بین المللی بوده و دارای تجهیزات و کادر تخصصی کافی در كشور است.
  24. موقعيت جغرافيايى و تقسيمات سياسى استان * استان خراسان با مساحتى معادل ۳۳۵‚۳۱۳ کيلومتر‌مربع، وسيع‌ترين استان کشور است، و حدود يک پنجم مساحت ايران را تشکيل مى‌دهد. اين استان از شمال و شمال شرقى به جمهورى ترکمنستان (به طول حدود ۷۰۰ کيلومتر)، از شرق به کشور افغانستان (به طول حدود ۶۰۰ کيلومتر)، از جنوب به استان سيستان و بلوچستان و از غرب و شمال غربى به استان‌هاى يزد، اصفهان، سمنان و گلستان محدود مى‌باشد. استان خراسان بين مدار جغرافيايى ۳۰ درجه و ۲۱ دقيقه تا ۳۸ درجه و ۱۷ دقيقهٔ عرض شمالى خط استوا، و ۵۵ درجه و ۲۸ دقيقه تا ۶۱ درجه و ۲۰ دقيقهٔ طول شرقى از نصف‌‌النهار گرينويچ، قرار گرفته است. براساس آخرين تقسيمات کشورى، ‌ استان خراسان داراى ۲۳ شهرستان، ۵۴ شهر، ۷۴ بخش، ۲۲۴ دهستان و ۷۹۹۶ آبادى داراى سکنه است. شهرستان‌هاى استان عبارت‌اند از : اسفراين، بجنورد، برداسکن، بيرجند، تايباد، تربت‌جام، تربت حيدريه، چناران، خواف، درگز، سبزوار، سرخس، شيروان، طبس، فردوس، فريمان، قاينات، قوچان، کاشمر، گناباد، مشهد، نهبندان و نيشابور. * جغرافياى طبيعى و اقليم استان * استان خراسان از نظر موقعيت طبيعى، به دو بخش شمالى و جنوبى تقسيم مى‌شود. بخش شمالى عموماً کوهستانى است که در دره‌ها و نواحى پست آن، ‌ دشت‌هاى حاصل‌خيزى به وجود آمده است و به دليل نزولات آسمانى کافى، شرايط مناسبى براى توسعهٔ کشاورزى و دامدارى احراز کرده است. بخش جنوبى از دشت‌هاى پست و وسيع با تپه‌‌هاى کم‌ارتفاع تشکيل شده است. بارش کم و در بعضى نواحى بسيار اندک، سبب فقر پوشش گياهى و نامساعد بودن خاک براى کشاورزى گرديده است. بلندترين نقطهٔ استان در کوه‌‌هاى بينالود واقع در شمال نيشابور، با ارتفاع ۳۲۱۱ متر از سطح دريا است. پست‌ترين نقطهٔ‌ استان نيز در شمال سرخس در حاشيهٔ مرز ايران و ترکمنستان با ارتفاع ۳۰۰ متر از سطح دريا واقع شده است. مهم‌ترين ارتفاعات استان را کوه‌هاى هزارمسجد و کپه‌داغ، در شمال استان و هم‌چنين ارتفاعات آلاداغ و بينالود در قسمت جنوب شرقى استان تشکيل مى‌دهند. اين ارتفاعات دنبالهٔ رشته‌کوه‌هاى البرز در شمال ايران‌اند و به رشته‌کوه‌هاى هندوکش افغانستان وصل مى‌شوند. ارتفاعات فوق در تنوع آب و هوايى و به ويژه بارش‌هاى محلى نقش مهمى دارد و سبب ايجاد تفاوت‌هاى اقليمى و طبيعى ناحيه‌اى در سطح استان خراسان مى‌شوند. استان خراسان در ناحيهٔ معتدل شمالى قرار گرفته است و به‌طور کلى، آب و هواى متغير دارد. دماى هواى استان از شمال به طرف جنوب افزايش مى‌يابد؛ ولى از ميزان بارش سالانهٔ آن کاسته مى‌شود. به‌طورکلى، آب و هواى استان را مى‌‌توان به شرح زير تقسيم‌بندى کرد: - آب و هواى سرد کوهستانى که در نواحى مرتفع استان (ارتفاعات آلاداغ - بينالود) مشاهده مى‌شود. - آب و هواى معتدل کوهستانى که در مناطق بجنورد، قوچان، شيروان و نواحى جنوبى بينالود، ارتفاعات کپه‌داغ - هزار مسجد و قسمتى از شهرستان مشهد مشاهده مى‌شود. - آب و هواى نيمه‌بيابانى ملايم (کوهپايه‌اي) که عمدتاً در کوهپايه‌‌هاى استان ديده مى‌شود و مهم‌‌ترين ويژگى آن تغيير درجهٔ حرارت است. قائنات در قلمرو اين آب و هوا قرار دارد. - آب و هواى گرم و خشک بيابانى که در نواحى جنوبى استان وجود دارد و حدود ۵۰ درصد از مساحت استان را زير پوشش قرار مى‌دهد. به استناد گزارش ايستگاه‌هاى هواشناسى استان، متوسط سالانهٔ روزهاى يخبندان در سطح استان ۷۰ روز است که بيش‌ترين ميزان با ۹۲ روز به شهرهاى نيشابور و تربت حيدريه اختصاص دارد و کم‌ترين آن با ۱۲ روز يخبندان، به شهر طبس مربوط است. براساس گزارش ايستگاه سينوپتيک شهر مشهد، متوسط درجهٔ حرارت هوا در استان خراسان بين ۱۳/۶ و ۱۷ درجهٔ سانتى‌گراد است. حداقل درجهٔ حرارت ۲۸- درجه و حداکثر آن براساس گزارش ايستگاه سبزوار ۴۵/۵ درجه مى باشد که ۷۳/۵ درجه اختلاف دما بين حداقل و حداکثر دماى سالانه در اين استان را نشان مى‌دهد. براساس همين گزارش، متوسط ميزان بارندگى در سطح استان ۲۱۸/۵۵ ميلى‌متر است. استان خراسان همواره در معرض جريان‌هاى هوايى متغير قرار دارد و همين شرايط سبب اختلاف شديد درجهٔ حرارت در اين استان شده است. جريان‌هاى هوايى و بادهاى مهم اين منطقه عبارت‌‌اند از: - باد پرفشار سيبرى: که در اواخر فصل پاييز تا اوايل بهار از طريق شمال شرق وارد کشور مى‌شود و شمال خراسان را تحت تأثير قرار مى‌دهد. - جريان‌هاى مديترانه‌اى: که از اقيانوس اطلس و درياى مديترانه سرچشمه مى‌گيرد و به دليل جذب رطوبت از درياى مديترانه، از نظر رطوبت غنى است و در صورت تلفيق با توده‌هاى هوايى که از درياى خزر به سمت استان خراسان حرکت مى‌کنند، به مقدار بارندگى آن افزوده مى‌شود. اين تودهٔ هوا هنگامى که به بيابان‌هاى شمال شرقى و شمال خراسان مى‌رسد، خصوصيات دريايى و مرطوب خود را کاملاً از دست مى‌دهد. - تودهٔ هواى بيابانى: که منشأ آن عربستان و کويرها است و در افزايش دما نقش مهمى دارد. اين تودهٔ هوا به دليل رطوبت بسيار اندک، فاقد توان باران‌زايى است و معمولاً با گرد و غبار همراه است. به طور‌ کلى، مناسب‌ترين فصول مسافرت به استان خراسان (از نظر اقليم) بهار و تابستان است؛ ولى در زمستان و پاييز نيز، به ويژه جنوب استان خراسان، شرايط مساعدى براى مسافرت و اقامت دارد. * *
×
×
  • اضافه کردن...