جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تاریخ'.
-
تقویم تاریخ خرداد ماه 19 خرداد 1393 هجری شمسی؛ 11 شعبان 1435 هجری قمری؛9 ژوئن 2014 میلادی است. اتفاقات مهمی که امروز در تاریخ رخ داده،بدین شرح است: هجری شمسی 19 خرداد 1302 آیت الله سید حسن مدرس دولت مستوفی الممالک را در مجلس شورای ملی استیضاح کرد. مدرس درباره رویه سیاست خارجی مستوفی الممالک در مجلس اعتراض کرد. اما علاوه بر آن اعلام داشت مستوفی الممالک قدرت کافی برای مقابله با تندروی های سردار سپه ندارد. استیضاح مستوفی الممالک توسط آیت الله مدرس در دوره چهارم مجلس شورای ملی انجام شد. 19 خرداد 1315 به دستور رضاخان «مؤسسه وعظ و خطابه» با هدف واداشتن روحانیون و وعاظ به گذراندن یک دوره تحصیلی در آن به وجود آمد. این مؤسسه از جمله گامهای رضاخان برای مقابله با نفوذ روحانیت و تغییر محتوای وعظ و خطابه آنان به سود ارکان رژیم بود. 19 خرداد 1321 نان در سراسر کشور جیره بندی شد. این اقدام پس از اشغال کشور توسط متفقین و در زمان جنگ جهانی دوم به اجرا درآمد. ایران در جنگ جهانی دوم حضور نداشت. اما قحطی و بروز و شیوع بیماری های مختلف ارمغان این جنگ برای ایران بود. 19 خرداد 1372 ابوالقاسم جنتی عطایی، نمایشنامه نویس معاصر درگذشت. نخستین کتاب وی با نام «یادگار اشک» در سال 1316 منتشر شد. وی علاوه بر نمایشنامه نویسی ترجمه هم کرده است و کتاب «تاریخ تئاتر در جهان» از ترجمه های او است. 19 خرداد 1378 حمید فرزام محقق و ادیب معاصر درگذشت. حمید فرزام در 20 مردادماه 1302 درکرمان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «اتحادیه» و «سعادت» و دوران متوسطه را در دبیرستان انگلیسی «جم» در زادگاهش گذراند. در 1319 به دانشسرای عالی تهران رفت و در رشته زبان و ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و در 1323 درجه لیسانس گرفت. او در این ایام محضر استادانی چون ملک الشعراء، احمد بهمنیار، جلال همایی، عبدالعظیم قریب، عباس اقبال آشتیانی، سید محمد کاظم عصار، بدیع الزمان فروزانفر، سید محمدتقی مدرس رضوی، ابراهیم پورداود، محمد معین، محمدباقر هوشیار، علی اکبر سیاسی، ذبیح الله صفا و رضازاده شفق را درک کرد. در 1324 به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و به عنوان دبیر به تدریس پرداخت. از 1324-1333 به ریاست دبیرستان «صفا» (واقع در تجریش) منصوب شد. بعد تحصیلات خود را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی ادامه داد و در 1338 موفق به اخذ دانشنامه دکترا شد. رساله وی «درباره احوال و آثار شاه نعمت الله ولی» بود که به راهنمایی استاد فروزانفر به انجام رساند. دکتر فرزام پس از فارغ التحصیلی، در 1340 با رتبه دانشیاری مشغول تدریس در دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان شد. در 1349 به رتبه استادی ارتقاء یافت. دکتر فرزام در 1355 مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان شد و تا 1358 در آن سمت باقی ماند. دکتر فرزام پس از سال ها خدمت، سرانجام در 1359 بازنشسته گردید. او از 1360-1367 در دانشکده حقوق و دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و دانشگاه امیرکبیر به همکاری پرداخت و در 1367 به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. استاد فرزام در کنار تدریس، به تحقیق، تألیف و تصحیح متون ادبی و عرفانی پرداخت و آثار ارزشمندی به رشته نگارش درآورد. دکتر حمید فرزام در تهران درگذشت. هجری قمری 11 شعبان 545 ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، عارف و شاعر بزرگ ایرانی در گذشت. او زاده طوس بود. ابتدا مدیحه سرایی می کرد اما پس از حادثهای دگرگون شد و مدح نگفت. «حدیقه الحقیقه»، «سیر العباد الی المعاد» و «کارنامه بلخ» از مشهورترین آثار سنایی است. 11 شعبان 1070 ملامحمد تقی مجلسی درگذشت. وی در سال 1003 ق در اصفهان به دنیا آمد. مقدمات علوم را نزد پدرش مولاعلی مجلسی فراگرفت و سپس به حلقهی درس علامه عبداللَّه شوشتری راه یافت. وی سالها از محضر این عالم بزرگ، فقه، حدیث،اصول فقه، کلام و تفسیر را آموخت. علاوه بر آن از درس عالم کم نظیری همچون "شیخ بهایی" بهره برد و روح تشنهی خودرا از دریای علم استاد، سیراب ساخت. علامه مجلسی همچنین از محضر اساتید دیگر زمان از جمله میر فندرسکی، قاضی ابوالسُّرور و امیر اسحاق استرآبادی نیز استفاده کرد. ایشان پس از سفری به نجف، به حیطهی شرح احادیث روی آورد و به تالیف و تدریس پرداخت. علامه محمدباقر مجلسی صاحب بحارالانوار( فرزندش)، محقق خوانساری، سیدنعمت اللَّه جزایری، ملامحمدصالح مازندرانی و ملامحمدصادق کرباسی از جمله شاگردان و رَوضةُ المتقین، اربعین و شرح زیارتهای مختلف از تالیفات اوست. علامه مجلسی در 67 سالگی در اصفهان وفات یافت و در کنار مسجد جامع این شهر به خاک سپرده شد. 11 شعبان 1331 آقا نجفی اصفهانی درگذشت. آیت اللَّه شیخ محمدتقی اصفهانی معروف به آقانجفی اصفهانی در 22 ربیعالثانی 1262 ق در اصفهان به دنیا آمد و در آنجا به تحصیل پرداخت تا به مقام اجتهاد رسید. او را به عنوان جامع علومِ معقول و منقول شناخته و به قوَّت حافظه، حضور ذهن، سخاوت و شجاعت ستودهاند. آقانجفی اصفهانی صاحب نفوذ و قدرت معنوی فراوانی بود و از آغازگران مبارزه در جنبش تنباکو به شمار میرود. این فقیه وارسته در دوران مرجعیت خود، در کمک به مردم و رفع ستم از ایشان اهتمام میورزید و در جهت تامین وسایل آسایش آنان کوشش می کرد. بیش از یکصد اثر از آیت اللَّه شیخ محمدتقی رازی باقی است که الاجتهاد و التقلید، اسرارُ الآیات، اسرارُ الاحکام و اسرارُالشَّریعه از آن جمله اند. میلادی 9 ژوئن 1862 قانون برده داری در امریکا توسط آبراهام لینکلن لغو شد. در این روز به ابتکار آبراهام لینکلن و به دستور کنگره دولتهای متحد شمالی امریکا، رژیم بردهداری و خرید و فروش زنان و مردان سیاه پوست، با نام کنیز و غلام در کلیه ایالات شمال امریکا لغو شد. در ادامه این امر، لینکلن، اعلامیه معروف آزادی بردگان را در سراسر امریکا صادر کرد و باعث شورش سیاهان علیه اربابان سفید پوست خود گردید. این امر سرانجام باعث شکست طرفداران برده داری و لغو بردگی در سراسر امریکا شد.
- 2 پاسخ
-
- تاریخ
- تقویم تاریخ
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
تاریخ هفت هزار ساله ایران در نزدیکی کرج
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در معرفی جاذبه هاي تاریخی ایران
تاریخ هفت هزار ساله ایران در نزدیکی کرج در ۵۰ کیلومتری غرب شهر کرج، در شهرستان نظرآباد، محوطه ای باستانی وجود دارد که از تمدنی ۷۰۰۰ ساله خبر می دهد. فرصتی دست داد تا به دعوت میراث فرهنگی استان البرز در کنار اصحاب رسانه بازدیدی از این محوطه داشته باشیم؛ محوطه ای که به تپه ازبکی مشهور است. به گفته کارشناسان محوطه باستانی ازبکی یکی از مهم ترین سایت های باستان شناختی و تحقیقاتی تلقی می شود که شواهدی از حضور تمدن در فلات مرکزی ایران را فراهم ساخته است. در باره اهمیت این محوطه همین بس که از قدیمی ترین خشت های دست ساز بشر در اینجا یافت شده است. زمانی که سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور وقت، بحث گفت وگوی تمدن ها را در سازمان ملل مطرح کرد، خشتی از این محوطه را به سازمان ملل اهدا کرد که این روزها در ویترینی در تالار ورودی سازمان ملل قرار دارد. نام این محوطه از نام روستای آن (روستای ازبکی) گرفته شده است. ظاهرا نام این روستا در دوران صفوی یوز بیگی بوده که با گذشت زمان به اوز بیگی و سپس به ازبکی تغییر نام یافت. تپه اصلی این محوطه نیز ازبکی نامگذاری شده و تعدادی از تپه های اقماری این محوطه اسامی ترکی دارد: یان تپه به معنای (تپه کناری)، گوموش تپه به معنای (تپه نقره ای)، جیران تپه به معنای (تپه آهو ماده)، مارال تپه به معنای (آهوی نر) و دوشان تپه به معنای (تپه خرگوش). محوطه باستانی ازبکی مهر سال ۱۳۵۲ به شماره ۹۵۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. باوجود این تا اواخر دهه ۷۰ اقدام چندانی برای کاوش و بررسی های دقیق این محوطه صورت نگرفت تا این که در فاصله سال های ۸۰ تا ۸۴ این محوطه در پنج فصل از سوی دکتر یوسف مجید زاده کاوش شد. با این همه، محوطه ازبکی در ملکی شخصی واقع شده و بدون هماهنگی با میراث فرهنگی نمی توان از آن بازدید کرد. دور تا دور این محوطه دیوارکشی شده و برای دیدن آن نخست باید از دروازه ای عبور کرد که شما را به زمین های کشاورزی و باغ های مختلف هدایت می کند و پس از آن تپه هویدا می شود؛ تپه ای که اطرافش پر است از خرده سفال هایی که قدمتی ۷۰۰۰ ساله دارند. نخستین پرسشی که به ذهن می رسد این است که چگونه محوطه ای باستانی را می توان حصارکشی کرد و در آن باغ و استخر ساخت؟ از قرار معلوم تمام محوطه های باستانی به دولت تعلق دارد. فرزان احمدنژاد، از کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان البرز در خصوص تپه های باستانی می گوید: «محوطه های باستانی تا آبریزگاه تپه متعلق به ملت است و کسی نمی تواند ادعای مالکیت آنها را داشته باشد.» «در حریم محوطه تپه ازبکی نباید ساخت و ساز کرد و درخت کاشت.» این را ابوالفضل عبیدی، مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان البرز می گوید اما حالا که مالک هم ساخت و ساز کرده و هم درخت کاشته است، چه باید کرد؟ عبیدی که از تعیین حریم تپه ازبکی در امسال خبر می دهد، درباره حق سازمان میراث فرهنگی از پیگیری حقوقی این موضوع می گوید: «پرونده محوطه باستانی ازبکی در مجامع قضایی در دست پیگیری است و منتظریم تا وضع مالکیت مجموعه مشخص شود.» با همه این تفاسیر، تاکنون مسئولان سازمان در رفت و آمد به محوطه ازبکی با مالک هیچ مشکلی نداشته اند. متاسفانه نتوانستیم با مالک زمینی که محوطه در آن قرار دارد، دیداری داشته باشیم و نظر او را در این باره جویا شویم. نتیجه کاوش های باستان شناسی تپه ازبکی از سوی یوسف مجیدزاده ـ که ریاست هیأت کاوش های باستان شناسی جیرفت را در سال های گذشته به عهده داشته ـ در دو کتاب منتشر شده است. ظاهرا مطالعات باستان شناسی با همان پنج فصل کاوش به نتیجه رسیده و تاکنون نیازی به کاوش جدید احساس نشده است. در همان کاوش ها بقایای دژی مادی در بالای تپه به دست آمد که از دل خاک سر بر آورد. برای حفاظت از بقایای این دژ خشتی، دیوارهای آن را با آجرهایی پوشانده اند تا آسیب کمتری به آن وارد شود. با این همه، آیا اقدام دیگری برای محافظت از این محوطه صورت گرفته است؟ هر چند مالک با درختکاری و ساخت و ساز در این محوطه تا حدودی به آن آسیب رسانده، اما آن طور که به نظر می آید، قرار گرفتن این محوطه در یک ملک شخصی تا حدودی آن را از گزند تخریب های بیشتر مصون داشته است. از سوی دیگر، به گفته عبیدی، یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی به طور مرتب از این محوطه تاریخی بازدید می کند و در سه سال گذشته هیچ گونه حفاری غیرمجاز در این محوطه صورت نگرفته است. همچنین برای محافظت از آثار به جا مانده در این محوطه طی دو سال گذشته اعتباری معادل ۳۵ میلیون تومان اختصاص پیدا کرد. عبیدی می گوید: «امسال نیز قرار است ۵۰ میلیون تومان به حفاظت و مرمت اختصاص پیدا کند.» شاید گویاترین چیزی که از چنین محوطه هایی به دست می آید، آثار باقی مانده است که در کاوش های علمی کشف می شود. متاسفانه ما نتوانستیم این آثار را از نزدیک ببینیم اما اکنون، آثار به دست آمده از این محوطه کجاست؟ آن طور که عبیدی می گوید، آثار به دست آمده پس از کاوش ها به موزه ملی منتقل شد: «نیمی از آثار اکنون در موزه ایران باستان و نیمی دیگر در اداره میراث فرهنگی تهران است که با ایجاد موزه البرز می توانیم آنها را به استان بازگردانیم.» مارال تپه مارال تپه یکی از تپه های اقماری کوتاه در محوطه ازبکی است که حدود ۵۰ متری غرب تپه ازبکی قرار دارد. بقایای اندک بر جای مانده و تدفین های گور خمره ای کودکان در بخشی از این تپه نشان می هد که مارال تپه در هر دو دوره هزاره چهارم و سوم مسکونی بوده است. این تدفین ها متعلق به افراد کم سن و سالی بود که بدن آنها براحتی درون خمره جای می گرفت و در بخش مسکونی زیر کف اتاق ها به خاک سپرده می شدند. دژ مادی بنای تقریبا سالمی روی تپه مرکزی محوطه ازبکی قرار دارد که از مهم ترین آثار دوره ماد در فلات مرکزی محسوب می شود. این بنا ویژگی های شاخصی از معماری نخستین فرمانروایان آریایی در ایران را به دست ما می رساند. این دژ دارای ۱۷بخش است: باروی پیرامون دژ، حیاط بزرگ شرقی، انبار جنوبی، تالار بزرگ جنوبی، تالار شمالی در میانه غرب دژ، اتاق بزرگ سکودار، تالار معبد، اتاق نگهبانان، صندوقخانه، تاسیسات آشپزخانه ای و دروازه ورود به دژ . از شواهد به دست آمده می توان گفت سقف های این دژ شبیه سقف های مناطق روستایی با تیر چوبی و لایه ضخیم کاهگل ساخته شده است. این بنا برای سکونت شخصیتی اداری مانند حاکم و فرماندار منطقه ساخته شده بود. از آثار به دست آمده از دژ مادی می توان به سنگ های فلاخن برای محافظت از دژ، پیکره سنگی از یک مرد با کلاه مادی، پیکره ای از گل پخته، پیه سوز، بالا تنه یک اسب و دو بز کوهی از جنس سفال و ابزار و اشیای فلزی اشاره کرد. جیران تپه در جیران تپه که در جنوب محوطه ازبکی قرار دارد، بقایای سه دوره عمده فرهنگی پیش از تاریخ، عصر آهن و اسلامی شناسایی شد. گورهای متعلق به دوره های اسلامی و عصر آهن در لایه های سطحی تر و بقایای لایه های فرهنگی متعلق به دوره ای از فرهنگ های پیش از تاریخ فلات مرکزی، همزمان با چشمه علی و سیلک، در لایه های عمیق تر آن شناسایی شده است. وجود بقایای معماری عظیم از هزاره اول و دوم پیش از میلاد و گورستان های همزمان با آن در این دوران در جیران تپه، محوطه ازبکی را به یکی از نادرترین محوطه های شناخته شده عصر آهن تبدیل کرده است. یان تپه این تپه بیضی شکل با ظاهری بالش مانند در حدود یک کیلومتری غرب تپه مرتفع ازبکی واقع شده است. آثار معماری باقی مانده از ملات گل و خشت در این تپه و نحوه چیدمان دیوارها نشان می دهد، ساکنان فلات مرکزی ایران در این محوطه، مراحل نخستین معماری خشتی را پشت سر می گذراندند و هنوز به رموز و اصول صحیح آن پی نبرده بوده اند. وجود پاشنه های سنگی در، از آشنایی این مردم با فنون درسازی خبر می دهد. -
[h=3]وا اسلاما[/h] سیدمحمود محتشمیپور که سال 1342 همراه با گروه موتلفه فعالیت میکرد در خاطرات خود چگونگی انتشار خبر دستگیری امام را به شرح ذیل نقل میکند: رانندهای بود از مبارزین قم، به نام «حاجعلی» که ما بعضی از اخبار شهر قم را از او میگرفتیم... صبح روزی که حضرت امام را دستگیر کردند، یکی از برادران رفته بود برای کسب خبر. حاج علی خبر آورد که نزدیکهای صبح، حضرت امام را دستگیر کردهاند. برادران موتلفه، بدون اتلاف وقت، نزدیک مغازه ما در بازار، جلسهای تشکیل دادند و اعلامیهای صادر کردند که به مردم خبر دستگیری امام را میداد. من و آقا مهدی عراقی و مرحوم «تقی افراشته» به اتفاق به میدان رفتیم تا مردم را از خبر دستگیری حضرت امام مطلع کنیم. بعد از این که چند نفر از بزرگان میدان را مطلع کردیم، به وسط میدان آمدیم. آن جا آقای «افراشته» روی سقف یکی از ماشینهایی که بار وارد میدان میکرد رفت و دستهایش را بلند کرد و توی سرش زد. آنقدر «وا اسلاما» گفت تا این که مردم دورش جمع شدند. وقتی خبر دستگیری امام را به مردم داد، هیاهویی راه افتاد. به این ترتیب جمعیت از میدان به حرکت درآمد... . منبع :http://ayam.jamejamonline.ir/
- 4 پاسخ
-
- خاطرات
- انقلاب اسلامی
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
اعلام تاریخ امتحانات واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانشگاه آزاد
اعلام تاریخ امتحانات واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد کلاسهای آموزشی نیمسال دوم تحصیلی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اول خردادماه پایان مییابد و امتحانات نیمسال دوم این واحد از دوم تا نوزدهم خردادماه برگزار میشود. به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، یوسفعلی زیاری معاون آموزشی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد، گفت: بر اساس مصوبه شورای آموزشی واحد علوم و تحقیقات مقرر شد، کلاسهای درس نیمسال دوم تحصیلی این واحد دانشگاهی در روز اول خردادماه پایان یابد و امتحانات نیمسال دوم تحصیلی نیز از دوم خرداد تا نوزدهم این ماه برگزار شود. وی ادامه داد: با توجه به اینکه پیش از این نیز 12 روز برای امتحانات پیشبینی شده بود در بازه زمانی دوم تا نوزدهم خردادماه نیز 12 روز برای برگزاری امتحانات در نظر گرفته شده است. زیاری با بیان این مطلب که دانشکدههای واحد علوم و تحقیقات باید نسبت به برگزاری کلاسهای جبرانی خود، تا قبل از شروع امتحانات و پایان درس اقدام کنند، افزود: در این راستا باید از تمام فضاهای آموزشی دانشگاه در تمام ایام هفته به نحو مطلوب استفاده شود. وی با بیان این مطلب که در واحد علوم و تحقیقات تمام فعالیتهای آموزشی در روزهای پنجشنبه تعطیل بوده است، گفت: در حال حاضر به منظور تکمیل تقویم آموزشی، در روزهای پنجشنبه نیز با برنامهریزی منسجم آماده برگزاری کلاسهای آموزشی جبرانی هستیم. معاون آموزشی واحد علوم و تحقیقات ادامه داد: مقرر شده است برنامه جبرانی کلاسهای آموزشی در روزهای پنجشنبه در این واحد دانشگاهی از سوی دانشکدههای واحد به حوزه معاونت آموزشی اعلام شود تا برنامهریزیها و اقدامات لازم برای هماهنگیها و اطلاعرسانی به دانشجویان و اساتید صورت پذیرد. -
خبرگزاری فارس: با توجه به تاریخچه حضور ایران در رقابتهای المپیک، سیامین دوره این رقابتها تا روز یازدهم، بهترین دوره بوده است. به گزارش خبرگزاری فارس، در حالی که هنوز نمایندگان ایران در رشتههای کشتی آزاد و تکواندو کار خود را در رقابتهای المپیک 2012 آغاز نکردهاند، کاروان ورزشی کشورمان 4 مدال طلا، 3 نقره و یک برنز کسب کرده تا بهترین نتیجه تاریخ المپیک ایران رقم بخورد. مدالهای ایران توسط ورزشکاران رشتههای وزنهبرداری، کشتی فرنگی و پرتاب دیسک کسب شده است. به گزارش فارس تاریخچه حضور ایران در رقابتهای المپیک به شرح زیر است: چهاردهمین دوره: 1948 – لندن (انگلستان) ایران با کسب یک مدال برنز در رده آخر کشورهای دریافت کننده مدال(سی و چهارم) قرار گرفت. پانزدهمین دوره: 1952 – هلسینکی (فنلاند) کاروان کشورمان با کسب 3 مدال نقره و 4 مدال برنز در رده سیام جای گرفت. شانزدهمین دوره: 1956 – ملبورن (استرالیا) ایران با کسب 2 مدال طلا، 2 نقره و یک برنز در رده بندی نهایی، چهاردهم شد. هفدهمین دوره: 1960 – رم (ایتالیا) کاروان ایران با کسب یک مدال نقره و 3 برنز در رده بیستوهشتم جای گرفت. هجدهمین دوره: 1964 – توکیو (ژاپن) ورزشکاران کشورمان با دریافت 2 مدال برنز در ردهبندی نهایی، سیوپنجم شدند. نوزدهمین دوره: 1968 – مکزیکو (مکزیک) ایران با کسب 2 مدال طلا، یک نقره و 2 برنز در ردهبندی نهایی، نوزدهم شد. بیستمین دوره: 1972 – مونیخ (آلمان غربی) کاروان ایران با دریافت 2 مدال نقره و یک برنز در رده بیستوهشتم جای گرفت. بیستویکمین دوره: 1976 – مونترال (کانادا) کاروان کشورمان با کسب یک مدال نقره و یک برنز در ردهبندی نهایی، سیوسوم شد. ایران در دورههای بیستودوم و بیستوسوم حاضر نبود. بیستوچهارمین دوره: 1988 – سئول (کرهجنوبی) کاروان ایران با کسب یک مدال نقره همراه با کشورهای کاستاریکا، شیلی، سنگال، جزایر ویرجین، جزایر آنتیل، پرو و اندونزی در رده سیوششم قرار گرفت. بیستوپنجمین دوره: 1992 – بارسلون (اسپانیا) ملیپوشان کشورمان با یک مدال نقره و 2 برنز به همراه بلژیک و کرواسی در رده چهلوچهارم قرار گرفتند. بیستوششمین دوره: 1996 – آتلانتا (ایالات متحده) تیم ایران با یک مدال طلا، یک نقره و یک برنز در مکان چهلوسوم جای گرفت. بیستوهفتمین دوره: 2000 – سیدنی (استرالیا) ایران با 3 مدال طلا و یک برنز به مقام بیستوششم دست یافت. بیستوهشتمین دوره: 2004 – آتن (یونان) تیم ایران با کسب 2 مدال طلا، 2 نقره و 2 برنز در رده بیستونهم جای گرفت. بیستونهمین دوره: 2008 – پکن (چین) تیم ایران با کسب یک مدال طلا و یک مدال برنز در رده پنجاهویکم جای گرفت. بدین ترتیب کاروان ایران در سیامین دوره رقابتهای المپیک 2012 لندن که از 6 مرداد آغاز شده و تا 22 مردادماه ادامه خواهد داشت، تا پایان روز یازدهم با 4 طلا، 3 نقره و یک برنز بهترین نتایج تاریخ خود را کسب کرده است.
-
موزه تاریخ طبیعی نیویورک را آنلاین ببینید
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در معرفی سایت های برتر و مفید
روی لینکهای زیر کلیک کنید تا بصورت پانوراما از موزه تاریخ طبیعی نیویورک دیدن کنید Fossils: Dinosaurs 2 (medium) Fossils: Dinosaurs 3 (medium) Rotunda (medium) Ancient Seas 1 (medium) Fossils: Plants 1 (large) -
تاریخ عرضه Galaxy Nexus White مشخص شد
a_gadget پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار دنیای تلفن همراه
سامسونگ تاریخ عرضه گوشی Galaxy Nexus سپید رنگ را اعلام کرد. قرار است مدل سپید رنگ این گوشی، در ۱۳ فوریه به بازار انگلیس راه یابد.مشخصات فنی این موبایل، مانند نسخه پیشین Galaxy Nexus است. گوشی Galaxy Nexus اولین دستگاه موبایلی است که سیستم.عامل Android 4.0 را اجرا می.کند. این گوشی موبایل دارای صفحه.نمایش ۴.۶۵ اینچی HD Super AMOLED، پردازنده دو هسته.ای ۱.۲ گیگاهرتزی، پشتیبانی از +HSPA، دوربین ۵ مگاپیکسلی و دوربین دوم ۱.۳ مگاپیکسلی، Wi-Fi، بلوتوث نسخه ۳.۰ و پشتیبانی از NFC است. منبع : http://hellosmartphone.wordpress.com/2012/02/07/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B9%D8%B1%D8%B6%D9%87-galaxy-nexus-white-%D9%85%D8%B4%D8%AE%D8%B5-%D8%B4%D8%AF/ -
۱۶ بهمن - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۳۲۲ روز گذشته و به پایان آن ۴۳ روز (در سال عادی) یا ۴۴ روز (در سال کبیسه) مانده است. رویدادها * ۱۳۵۷ - انتخاب مهدی بازرگان به نخستوزیری انقلاب. زادروزها * ۱۳۶۰ - آیدین نیکخواه بهرامی، از اعضای پیشین تیم ملی بسکتبال ایران (درگذشتهٔ ۷ دی ۱۳۸۶). مرگها * ۱۳۸۵ - اصغر پارسا، سخنگوی فراکسیون جبههٔ ملی در مجلس هفدهم.
-
[align=justify]۲۶ آذر - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۲۷۲ روز گذشته و به پایان آن ۹۳ روز (در سال عادی) یا ۹۴ روز (در سال کبیسه) مانده است. رویدادها ۱۳۵۰ - استقلال بنگلادش. مناسبتها ایران - روز حمل و نقل. 17 دسامبر سال 1741 "ویتوس برینگ "دریانورد بزرگ و مکتشف معروف قرن هجدهم میلادی دانمارک ،پس از 61 سال زندگی بدرود حیات گفت و امروزه ،تنگه برینگ که حد فاصل میان آلاسکا و سیبری یعنی روسیه شوروی و آمریکاست ،یاد او را در خاطرهها جاوید نگه میدارد زیرا این تنگه روز 30 اوت 1740 توسط او کشف شده بود .ویتوس برینگ روز 18 مارس 1680 میلادی متولد شده بود . 17 دسامبر سال 1785 "آلساندرو مانتزونی "یکی از نویسندگان و شعرای معروف ایتالیا در قرن نوزدهم میلادی ،در" میلان "قدم به عرصه وجود گذاشت .با وجودی که خانوادهاش مردمی متعصب و مذهبی بودند و خود او نیز مدتها تعلیمات مذهبی دید ،معهذا به ادبیات روی آورد و از مشاهیر ادبی ایتالیا گردید" آلساندرو مانتزونی "روز 26 مارس 1873 میلادی بعد از 88 سال زندگی مرد . 17 دسامبر سال 1807 فرمان تاریخی معروف به" فرمان میلان "توسط ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه در تعقیب فرمان معروف" برلین "که روز 21 نوامبر 1806 میلادی صادر شده بود ،صادر گردید .به موجب فرمان میلان ،جزایر بریتانیا ،هم در خشکی و هم در دریا محصور شد و کشتیهای فرانسوی و دوستان فرانسه مجاز شدند کشتیهای انگلیسی را تصرف کنند .با این فرمان انگلستان به کلی از اروپا و دنیا جدا شد. 17 دسامبر سال 1819 "اکوادور "یکی از ممالک مستقل آمریکای جنوبی که با رژیم جمهوری اداره میشود ،به صورت قسمتی از کشور کلمبیا ،ضمیمه آن کشور شد و این انضمام ،قسمی از برنامهای بود که برای تاصسیس" کلمبیای کبیر "توسط" سیمون دوبولیوار "قهرمان آزادی آمریکای جنوبی طرح شده بود" .اکوادور "که روز 14 نوامبر 1515 میلادی کشف شده و به تصرف اسپانیاییها درآمده بود ،دو سال بعد از الحاق به کلمبیا رسماش مستقل شد. 17 دسامبر سال 1857 ملاقات تاریخی و معروف دو امپراتور در شهر اشتوتگارت آلمان اتفاق افتاد .در این ملاقات ناپلئون سوم امپراتور فرانسه با" الکساندر دوم "امپراتور روسیه روبرو شد و هدف اصلی ناپلئون سوم که مبتکر این ملاقات بود ،این بود که در جنگ آینده خود با اتریش ،روسیه را به بیطرفی وادارد .ملاقات اشتوتگارت با پیروزی ناپلئون سوم پایان یافت . 17 دسامبر سال 1894 "رابرت - لویی - بالفور - استونسون "نویسنده بزرگ انگلیسی پس از 44 سال زندگی پر نشیب و فراز ،بدرود حیات ادیمبورگ گفت .وی روز 13 نوامبر سال 1850 میلادی در پایتخت اسکاتلند متولد شده بود .با وجودی که همه تربیت و تحصیلاتش در انگلستان بود ،همیشه خود را اسکاتلندی میدانست" جزیره گنج و دکتر جکیل و مستر هاید "از بهترین آثار او محسوب میشوند . 17 دسامبر سال 1903 اولین هواپیمای موتوردار جهان پس از بارها آزمایش و شکست ،با پیروزی به پرواز درآمد و 59 ثانیه در فضا پرواز کرد .این هواپیما توسط دو برادر دوچرخهساز آمریکایی به نام" ویلبور رایت و اورویل رایت "ساخته شده و محل آزمایش آن" کیتی هاوک "بود .خلبان اولین هواپیمایی که در این روز به پرواز درآمد" ویلبور رایت "بود . 17 دسامبر سال 1939 ماجرای" گراف اشپی "در اواخر اولین سال جنگ بینالملل دوم در سواحل" اوروگوئه "واقع در اقیانوس اطلس در آمریکای جنوبی اتفاق افتاد .گراف اشپی در این ماجرا کارکنان کشتی جنگی آلمانی به نام که در جنگ با ناوگان دریایی انگلیسی آسیب دیده بود ،چون در خطر اسارت بدست انگلیسیها بودند کشتی را منفجر کردند و همه با فرمانده کشتی به اعماق دریا فرو رفتند. 17 دسامبر سال 1948 "اورویل رایت "یکی از مخترعین اولیه هواپیما ،بعد از 77 سال زندگی بدرود حیات گفت .وی روز 16 نوامبر 1871 میلادی در" دایتون "واقع در ایالت" اوهایو "آمریکا متولد شده ویلبور بود .پدرش کشیش بود ولی خود او با برادرش دوچرخهسازی میکرد .این دو برادر با استفاه از تجربیاتی که قبل از آنان برای تسخیر فضا شده بود ،روز 17 دسامبر 1903 میلادی اولین هواپیمای جهان را به پرواز درآوردند. مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 17 دسامبر ايران سالروز درگذشت مولانا مولانا جلال الدين محمد صوفي بزرگ و صاحب مثنوي 17 دسامبر سال 1273 ميلادي در قونيه (تركيه امروز) درگذشت و هر سال به اين مناسبت مراسمي در كنار مزار او بر پا مي شود كه يك هفته به طول مي انجامد. مولانا جلال الدين محمد متخلّص به مولوي که بيش از 26 هزار شعر عرفاني سروده است بسال 586 هجري خورشيدي (سی ام سپتامبر 1207 ميلادي = هشتم مهرماه) در بلخ خراسان يكي از مراكز بزرگ فرهنگ و ادبيات فارسي و تمدن ايراني به دنيا آمده بود. مثنوي وسعت انديشه و صفاي مولانا را منعكس مي سازد. براي مولوي در سرودن شعر، اداي مقصود بر زينت هاي لفظي ترجيح داشته است. همه جا بر ضد خودپسندي، غرور، جاه، ظاهردوستي و ريا بوده و تاكيد بر راهنمايي و نجات بشر داشته است. مولانا از این جهت به رومی معروف است که مدتی و اواخر عمر در قونیه و در آن زمان در قلمرو روم شرقی (دولت قسطنطنیه) زندگی کرد. از سال 1336 به این سوی مراسم بزرگداشت مولوي منظما در تهران برگزار شده است. مراسم سال 1336 که هشتم آبان این سال (30اکتبر 1957) برگزارشده بود «بسیار باشکوه» توصیف شده است. دو ضابطه در دوران صفويه و قاجاريه: اولويت ايالت ها و مالیات گوسفند و بز طبق ضابطه اي كه تاريخ تنظيم آن پس از تطبيق تقويمها 17 دسامبر سال 1654 ميلادي (بعضي سالها مصادف با 16 دسامبر)، زمان حكومت صفويه، است و در يك دفتر ديواني (دولتي) آن زمان ثبت شده است؛ در مكاتبات اداري تقدم استانهاي ايران را برحسب جمعيت و توليدات و اهميت تاريخي شان در نظر نمي گرفتند بلكه اولويت بر پايه نسبت و روابط والي آن با شاه و شخصيت سياسي وي بود!. بنابراين، باجا به جايي واليف اهميت ايالت هم تغيير مي يافت!. شاهان صفويه واليان خراسان، فارس، گرجستان، «كرمان ــ مكران» و «لرستان ــ بختياري» را از نزديكان خود انتخاب مي كردند. در يك بخشنامه (متحد المآل) چاپ سنگي كه تاريخ صدور آن (پس از تبديل تقويم قمري به ميلادي ) 17 دسامبر سال 1887 است تصريح شده است كه ماليات هر يكصد گوسفند و بز 25 قران و معادل 2 و نيم درصد بهاي كل آن خواهد بود كه بايد از مالدارها (عمدتا عشاير ) وصول شود. به مالدارها تفهیم شود دولت که نگهبان کشور است و از جان و مال ایشان حراست و حفاظت می کند مخارج متعدد دارد و مخارج آن طبق ضوابط ازجمله این ضابطه از ملت وصول خواهد شد. از مفاد اين بخشنامه چنين بر مي آيد كه ماليات گوسفندهايي كه در روستا و شهر نگهداری می شدند قاعده ديگري داشت. اندرز مهم دكتر مصدق به راي دهندگان در انتخابات: تحت نفوذ و تلقين هيچكس نبايد باشيد جز اراده و خواست خودتان 26 آذرماه 1330 (17 دسامبر 1951) دكتر محمد مصدق نحست وزير وقت در آستانه انتخابات دوره هفدهم قانونگداري نطق مهم سياسي ــ آموزشي خطاب به ايرانيان ايراد و ضمن آن تاكيد كرد كه اين انتخابات، نخستين انتخابات پس از مشروطيت خواهد بود كه در آن نفوذ خارجي و دخالت ارباب قدرت و سياست وجود نخواهد داشت. اين انتخابات، كاملا آزاد خواهد بود و راي دهندگان بايد با درنظرگرفتن وجدان و منافع ملي (وطن) هركس را كه مايلند و به شایستگی و درستی او اطمینان دارند انتخاب كنند و تحت نفوذ و تلقين هيچكس نبايد باشند جز اراده و خواست خودشان و فلسفه دادن راي مخفي هم همين است. وي افزود: شما با ورقه اي كه به صندوق مي اندازيد براي دو سال سر نوشت خود و كشور را در اختيار وكيل خويش مي گذاريد، لذا بايد قبلا اين فرد يا افراد را بشناسيد که امانتدار باشند. وطن امانتي است كه شما به دست ايشان مي سپاريد. وظيفه دولت درجريان انتخابات تنها اين است كه از صندوقها محافظت شود و آراء شما محفوظ بماند و خوانده شود و روز راي گيري آرامش و امنيت برقرار باشد. از سر و صدا ها در جريان مبارزات انتخاباتي واهمه نكنيد كه دمكراسي همين است، همان طور كه نبايد از قهر و آشتي هاي نمايندگان و اظهارات تند و تيزشان در مجالس نگران شويد كه اينها هم از جزئيات دمكراسي هستند و از آن جدا نيستند. بايد توجه داشته باشيد با كارهايي كه شده است، وطن ما ايران اينك زير ذره بين جهانيان قرار دارد، بايد رشد سياسي و فرهنگي خود را در اين انتخابات آزاد به ثبوت برسانيد تا سلطه گران در اراده و رشد شما منفذي نيابند تا دوباره از آنجا وارد شوند و رخنه خود را شروع كنند كه اخراج مجدد شان نياز به زحمت و مرارت فراوان و صرف وقت دارد و .... پيش بيني شاه در باره نفت - انتقاد مسکو از دولت سعودي شاه وقت، محمدرضا پهلوي، در اين روز در سال 1355 خورشيدي (دسامبر 1976 ميلادي) در آستانه نشست اوپك در شهر دوحه پايتخت قطر، پيش بيني كرد كه اگر توليد نفت ايران بر اين پايه (ميزان توليد آن روز) ادامه يابد تا سال 2001 ميلادي و حداكثر تا سال 2002 به زيان دهي خواهد رسيد يعني هزينه استخراج و حمل از بهاي فروش كمتر نخواهد بود. شايد هدف شاه از اين پش بيني (که به حقيقت نپيوسته است) در آن روز دفاع از اقدام اوپك در بالا بردن بهاي نفت خام بود و شايد هم به تامل وادار كردن ايرانيان كه پاره اي از آنان با دلارهاي هفت توماني حاصله از فروش نفت دست به ولخرجي بي حساب زده بودند. نشست اوپك دو روز بعد بهاي نفت خام را اندكي بيش از ده درصد بالا برد كه دولت سعودي 9به اشاره آمريکا) تنها با پنج درصد آن موافقت كرد كه اين اقدام سعودي با انتقاد شديد رسانه ها و مقامات شوروي نيز رو به رو شد. اين رسانه ها نوشته بودند که سران دولت سعودي ثروت ملي اين کشور را به غارتگران خارجي مي دهند تا مقام آنان را حفظ و بر سر قدرت باقي گذارند. شانزدهم دسامبر 2003 "جين کرينJeanne Crain " بازيگر آمريکايي فيلم سينمايي و برنده جايزه بهترين بازيگر زن در 1949 در78 سالگي درگذشت. وي که به خاطر شرکت در فيلم "پينکي" برنده آن جايزه شده بود در طول فعاليت هنري خود در 64 فيلم سينمايي شرکت کرده بود. جين از بازيگران معروف دهه هاي 1940 و 1950 بود. در آن دوران، زيبايي بازيگران فيلمها در جلب بيننده و معروفيت فيلم نقش موثر داشت. داستان فيلم "پينکي" تبعيض نژادي در جامعه آمريکا در دهه هاي پيش از نيمه 1960 را منعکس مي کند. در دنياي تاريخنگاري بقراط تاريخنگاري كه تاريخنگاران و روزنامه نگاران جوان بايد به ادامه روش او تعهد بسپارند پشت جلد ترجمه انگليسي كتاب سوئه تونيوس 17 دسامبر سال 121 ميلادي سوئه تونيوس Suetonius تاريخنگار مشهور روم باستان و مولف كتاب 12 جلدي «زندگاني سزارها» اين كتاب خود را به پايان رسانيد و تصميم گرفت كه پس از يك استراحت چند ماهه، به كارخود درباره ساير مقامهاي رومي با استفاده از آرشيو دولتي روم ادامه دهد كه هادريانوس (هادريان) امپراتور وقت چنين اجازه اي را به او نداد، زيرا سوئه تونيوس در كتاب خود مطالبي در باره رفتار خصوصي زن او نوشته بود. سوئه تونيوس قبلا دوست و مشاور هادريانوس بود و هنگامي كه مورد اعتراض وي قرار گرفت گفت كه دوستي جاي خود دارد و حاضر است در راه آن جانش را نثار كند، ولي نمي توانست به «تاريخ» كه انبار بايگاني(گنجينه) حقايق كارهاي انسانها از هر مرتبه و مقام است خيانت كند كه خيانت به بشريت است و مجازاتي تخفيف ناپذير دارد و اين، مجازاتي است كه وجدان به جسم وارد مي آورد. سوئه تونيوس معاصر پلوتارك(نويسنده يوناني و متوفا در سال 125 ميلادي) و تاسيتوس مورخ يک رومي بود. چون تاسيتوس تاريخ خود را اختصاص به رويدادهاي سياسي و كارهاي دولتي امپراتوران روم و مذاكرات سنا داده بود، سوئه تونيوس عمدتا درباره زندگاني خصوصي و عادات خوب و بد از جمله آزمندي ها، قساوتها، هرزگيها و ... و وضعيت خانوادگي و رفتار و زندگي داخلي آنان نوشت و تا توانست حقايق و واقعيات را گفت و چيزي را صيقل نزد، رنگ آميزي نكرد و ناگفته نگذارد. وي از زير پا گذاردن و نقض حقوق مردم و لهو و لعب و خوشگذراني هاي امپراتوران نوشت به گونه اي كه در قرن 19 و تا مقطعي از قرن 20 و در موارد معدود تا زمان حاضر، پيش از دادن گواهينامه تحصيلات دانشگاهي در تاريخ و بعدا در روزنامه نگاري به افراد، آنان را متعهد به رعايت اصول و روش حرفه اي «سوئه تونيوس» مي كرده اند كه براي اين فارغ التحصيلان برابر و مثابه با سوگندنامه بقراط براي فارغ التحصيلان پزشكي بوده است و كساني كه اين تعهد را مي سپردند نبايد زير بار سانسور و از جمله خود - سانسوري مي رفتند و هنوز هم چند دانشكده روزنامه نگاري وجود دارد كه فارغ التحصيلان خود را سوگند مي دهند كه در نشريات تحت سانسور كار نكنند. در تاليف بزرگ سوئه تونيوس در جلد مربوط به زندگي كراسوس كه در جنگ سال 53 پيش از ميلاد با ايران در منطقه «حران» كشته شد آمده است كه كراسوس مردي آزمند و زر - دوست بود . هنگامي كه سر او را به تيسفون نزد «ارد Orode» شاه وقت ايران بردند، دستور داد مقدار زيادي سكه طلا بياوردند و مقابل سر كراسوس قرار دادند. سپس «ارد» خطاب به سر كراسوس گفت: حالا از اين سكه ها هرچه دلت مي خواهد بخور تا سير شوي. ژنرالهاي اسير رومي شاهد اين صحنه بودند. در قلمرو رسانهها شبکه تلويزيون عرب زبان دولتي آمريکا براي خاور ميانه از ژانويه 2003 دولت آمريكا يك شبكه تلويزيوني ماهواره اي به زبان عربي براي منطقه خاورميانه راه اندازي کرده است. اين شبكه از اسپرينگفيلد (حومه جنوبي واشنگتن در ايالت ويرجينيا) برنامه هاي خود از جمله خبر و سرگرمي را پخش مي کند. دولت آمريكا حق ندارد راديو ـ تلويزيون داخلي داشته باشد و برنامه هاي صداي آمريكا كه شصت و پنج سال از عمر آنها مي گذرد و نيز راديو آزادي و ... براي پخش در كشورهاي ديگر است. بودجه نخستين سال شبكه تلويزيون تازه كه « الحرا » نام دارد 62 ميليون دلار تعيين شده بود. جمع كاركنان اين تلويزيون دولتي كه عمدتا عرب خواهند بود 200 نفر است. روزنامه هاي آمريكا نوشته بودند كه هدف از تاسيس اين شبكه برقراري موازنه رسانه اي در منطقه است زيرا كه مطالب شبكه عرب زبان «الجزاير» بوي ضد آمريكايي مي دهد. گفته شده بود كه شبكه تازه بعدا يك شعبه هم در عراق داير خواهد كرد. اصحاب نظر راه اندازي اين شبكه تلويزيوني را يك تجربه تازه دولت آمريكا خوانده اند. اين دولت بعدا يک تلويزيون به زبان فارسي هم داير کرده است. استادان علم حکومت "تلويزيون" را يک ابزار پيشبرد سياست و هموار ساختن زمينه براي اجراي برنامه هاي يک دولت دانسته اند. با اين تعريف، رسانه هاي دولتي (که حرفه اي هم به حساب نمي آيند) بازوي روابط عمومي دولت خود هستند. ساير ملل سیمون بولیوار ـ روزی که اعلام استقلال کرد و روزی که درگذشت 17دسامبر سال 1830 سيمون بوليوار قهرمان ملي و مظهر استقلال لاتين هاي قاره آمريكا در 47 سالگي از بیماری سل درگذشت. وي در همین روز در سال 1819 استقلال «گران کلمبیا» را اعلام کرده بود. در آن زمان به مجموعه ونزوئلا، کلمبیا، اکوادور، پرو . بولیوی امروز «گران کلمبیا» می گفتند. شهری را که بولیوار در آن استقلال منطقه را اعلام داشت سیوداد بولیوار (شهر بولیوار) نام نهاده اند. وی كه موفق شد با مبارزات مسلحانه بسياري از سرزمين هاي امريكاي مركزي و جنوبي را به استقلال برساند و نام او بر كشور بوليوي نهاده شده است خودرا متعلق به همه لاتينهاي قاره امريكا مي دانست. وي که در شهر كاراكاس ونزوئلا به دنيا امده بود در كلمبيا درگذشت و بعدا بقایای جسد اورا به کارکاس منتقل و در اینجا دفن کردند. دولت ونزوئلا ونزوئلا پول ملي اين كشور به نام او «بولیوار» گذارده است. بولیوار پس از تحصیل فلسفه و تاریخ در اروپا، با افکار روشنگران آن قاره آشنا شده و در محل، چگونگی روند انقلاب فرانسه را بررسی کرده و به وطن بازگشته بود. بولیوار رشد یک کشوررا بدون رشد مردم آن امکان ناپذیر می دانست. برپایه افکار بولیوار، در دهه یکم قرن 21 در آمریکای لاتین اتحادیه ای به نام بولیوارین آلترناتیو (اختصارا؛ آلبا) تاسیس شده است. به پاس فداکاري هاي استقلال طلبانه بولیوار و خدمات او به بشریت، يک ميدان شهر تهران به نام اوست. همين نامگذاري کمک بزرگي به گسترش دوستي و روابط ايران و لاتين هاي آمريکا کرده است. نخستین پرواز با هواپیما 17 دسامبر سال 1903 در صحراي «كيتي هاك» ايالت كاروليناي شمالي آمريكا برادران رايت (ارويل و ويلبر رايت) هواپيمايي را كه در كارگاه دوچرخه سازي شان بر پايه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به پرواز در آوردند كه به عنوان نخستين پرواز بشر با هواپيما ثبت شده است. پرواز بشر با بالون هوای گرم در چهارم ژوئن 1783 صورت گرفته بود. این بالون توسط دو برادر فرانسوی ـ ژاک و ژوزف مون گلفیه ـ ساخته شده بود. بالون ساخت این دو برادر در نوامبر و دسامبر آن سال چند مسافررا هم حمل و در ارتفاع 500 متری با سرعت 22 کیلومتر در ساعت پرواز کرده بود. برادران رايت 18 دسامبر، و يك روز پس از نخستين پرواز كه پيروزمندانه بود، از دولت آمريكا خواستند كه اختراع آنان را خريداري كند. وزارت جنگ آمريكا مامور بررسي اين درخواست شد و پس از مذاكره و مشاهده اختراع، تصميم گرفت براداران رايت را به خدمت بگيرد و كمك مالي به تكميل اين صنعت بكند. پايان استعمار پرتغال برهند - نگاهي به چگونگي استقرار پرتغالي ها در هند و از آنجا دست اندازي به خليج فارس و ... ارتش هند بالاخره 17 دسامبر سال 1961 «گواGOA» و دو منطقه ديگر اين كشور (ديو Diu و دمان Daman) را از دست پرتغالي ها خارج ساخت و به استعمار اين كشور كوچك اروپايي بر شبه قاره هند پس از 450 ساله پايان داد!. از پايگاه خود در هند بود كه پرتغاليها به ساير نقاط آسيا از جمله خليج فارس، مالاکا، چين و ... دست اندازي كردند. فرانسسکو دو آلاميدا نخستين فرماندار نقاط متصرفي پرتغال در هند، "ديو" در ساحل غربي هندرا در سال 1509 براين متصرفات اضافه کرد. آلفونس دو آلبوکرکيAfonso de Albuquerque پرتغالي در سال 1508 و با هدف بستن خليج فارس بر روي رقيبان آينده، با هفت کشتي توپدار و 500 تفنگدار به جزيره هرمز که مرکز مبادلات کالا و ناظر بر تنگه هرمز بود حمله ور و آنجا و بعدا قشم و چند نقطه ديگر متصرف شد. پيروزي پرتغالي ها سلاحهاي آتشين آنان بود که ايرانيان در آن زمان فاقد آن بودند. دهها سال بعد شاه عباس براي اخراج پرتغاليها از قشم، هرمز و سواحل ايران بود كه با انگليسيها متحد شد و پاي اينان به خليج فارس باز گرديد كه مشكلات منطقه نتيجه سلطه انگليسي ها بر خليج فارس بوده است. آلبوکرکي که طرح بستن راههاي دريايي هند بر روي ساير کشورهاي اروپايي را تهيه کرده بود بعدا به عنوان دومين فرماندار مستعمرات پرتغال در هند تا توانست به اين طرحها جامه عمل پوشاند. وي که از سال 1510 فرماندار شده بود در دسامبر همين سال "کاليکت (امروزه Kozhikode)" را متصرف شد. پرتغالي ها که از لحاظ شمار، نيروي کافي نداشتند براي تصرف و حفظ متصرفات از خصومت هندو و مسلمان استفاده مي کردند. مناطقي را که پرتغالي ها در سواحل غربي هند تصرف کردند قبلا حکمران مسلمان داشتند ولي اکثريت مردم هندو بودند.آلبوكركي که از پادشاه پرتغال لقب "دوک گوآ" گرفته بود 15 دسامبر سال 1515 درگذشت. وسکو دا گاما (نخستين پرتغالي در هند) بیستم ما مه 1948 وارد "کالیکت Calicut" در ساحل غربی هندوستان شده بود. وي خود و همراهانش را مسافر (توريست) معرفي کرده بود و در طول سفر، توپ و تفنگ بکار نبرده بود. ديدارهاي او عمدتا اکتشافي بود. دا گاما در سال 1524 نيز ماموريت هند يافت و به اينجا آمد و در همين سال در هند درگذشت. ارتش هند 12 دسامبر 1961 عملیات اخراج پرتغالی ها از گوآ، دامان و دیو آغاز کرده بود. مقاومت پرتغالی چندان شديد نبود. گوآ که اینک ایالت بیست و پنجم هند است دو میلیون جمعیت دارد و حاکم نشین آن شهر پاتاجی است. گوآ به معنای گله گاو و «گاو = گو» واژه ای مشترک در زبان فارسی و سانسکریت است. حکومت کوتاه حبیب الله خان تاجیک، قهرمان پارسیان بر افغانستان - دست انگليسي ها در تحولات افغانستان اميرنادرخان 17دسامبر سال 1928 در پي يك طغيان ضد اصلاحات اروپايي (فرنگي) در كابل و جلال آباد و انتشار خبر لشکرکشي پشتونها از خوست و لغمان به سوی کابل، امير امان الله خان - پادشاه وقت افغانستان و بانویش ثريا از كابل خارج شدند و در دژ نطامي خارج از اين شهر پناه گرفتند. چون اوضاع آرام نشد 14 ژانويه (28 روز بعد) امير امان الله خان كناره گيري كرد و برادرش عنايت الله خان به سلطنت رسيد كه او نيز سه روز بعد بر اثر فشار مخالفان كناره گيري كرد و زمام امور به دست حبيب الله خان افسر سابق ارتش افتاد که يک تاجيک بود. همزمان با اصلاحات داخلی، امان الله خان نماينده به مسکو فرستاده بود و با حکومت بلشويکي روسيه دوست و از انواع کمکهای اين دولت برخوردار شده بود. وي همچنين گفته بود که قرارداد موافقت با خط مرزی دوراند (تقسيم طوايف پشتون و انتقال بسياري از نواحي پشتون نشین به هندوستان انگلستان – پیدایش منطقه وزيرستان امروز پاکستان) مصلحتی بوده و جنبه موقت دارد. امان الله خان با بيان اين مطلب که هشداري به دولت لندن بود دشمني اين دولت را نسبت به خود برانگيخت. گرايش امان الله خان به روسيه قبلا باعث کدورت و نگراني انگلستان شده بود که بر هندوستان حکومت مي کرد و سخن از موقتي بودن موافقتنامه خط مرزي "دوراند" زدن کاسه صبر دولت لندن را لبريز کرد و توطئه چيني برضد او آغاز شد. از طرفي هم اصلاحات داخلی امان الله خان باعث اعتراض پشتونهاي وفادار به رسوم و سنت هاي قبيله اي شده بود و آماده قبول تحريک از خارج و طغيان بودند. مورخان اروپایی تاييد کرده اند که تحریک پشتونها کار جاسوسها و عوامل محلی لندن بود. در اين گير و دار، حبيب الله خان تاجيک که زادگاه او (کلکان) از کابل فاصله چندانی ندارد برای جلوگیری از افتادن پايتخت به دست پشتونهای جنوب، با گروهي از نظاميان و تاجيکها پيشدستي کرده و کابل را متصرف شده بود، خودرا امیر (پادشاه) افغانستان خوانده و اعلام کرده بود که باید محصول فتنه های انگلستان در افغانستان (دودمان پادشاهی وقت) ریشه کن شوند و یگانگی فرهنگی همه پارسیان تامین یابد. وی نيز با بيان اين مطلب بر خشم انگليسي ها افزود و بعلاوه به دست انگليسي ها وسيله داد تا بر دامنه تحريک پشتونها بيافزايند. حکومت حبیب الله خان تا 13 اکتبر1929 و بیش از ده ماه طول نکشید و محمدنادرخان از اميرزادگان افغان (متولد هند) با کمک انگليسي ها و پشتون هاي "وزيرستان" به کابل لشکر کشيد و حبيب الله خان با هدف جلوگیری از برادرکشی به زادگاه خود و کوههاي شمال کابل عقب نشست. امير نادرخان قرآن مهر کرد و برايش فرستاد که اگر به کابل آيد و تسليم شود به او و يارانش امان و مقام خواهد داد. حبيب الله خان که پشتونها از باب دشمني اورا "بچه سقا" خطاب مي کنند فريب خورد، به کابل رفت و اعدام شد و سلطنت در همان دودمان تا کودتاي سردار داودخان که او نيز از همان خاندان بود باقي ماند. حبیب الله خلیلی و چند شاعر تاجیک "حبیب الله خان" را قهرمان پارسیان، قهرمان خراسان و ... توصیف کرده اند. پس از شکست کمونیست های افغانستان هم حکومت این کشور به دست تاجیکها افتاده بود که طالبان پشتون برسر کار آمدند و .... کرزاي که حکومت افغانستان را به دست دارد يک پشتون است. واکنشها به کفش پراني به سوي بوش در چهارمين روز: کفشی که نماد شجاعت شد - زیدی با کفش به فردی حمله برد که با موشک و تانک به وطن او تعرض کرده بود کفش پراني 14 دسامبر 2008 در منطقه محافظت شده شهر بغداد (گرین زون) "منتظر الزیدی" روزنامه نگار شیعه عراقی به سوي جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا در جلسه مصاحبه عمومي مطبوعاتي مشترک او و نوري المالکي نخست وزير عراق هفدهم دسامبر 2008 نيز همچنان خبر مورد توجه جهانیان بود. در جهان عرب و بسياري از کشورهاي اسلامي و ممالکي که از رفتار دولت آمريکا راضي نبوده اند، منتظر الزيدی خبرنگار تلويزيون البغداديه به صورت يک قهرمان در آمده و رشادت او تحسین شده است. در آپارتمان دو اطاقه زیدی 29 ساله در بغداد، جز تعدادی کتاب سیاسی و دینی و یک عکس "چه گوارا" - انقلابی بنام آمریکای لاتین مدرک دیگری به دست نیامده بود. زیدی که در جريان مصاحبه مطبوعاتي، به سوي جورج بوش دو لنگه کفش پرتاب کرد و اورا "سگ" خواند که باعث کشتار عراقي ها و بيوه شدن زنان و يتيم شدن کودکان شده است در 17 دسامبر نيز تحت درمان بود زیرا که ماموران محافظ عراقی ویرا با اینکه هنگام دستگیری مقاومتی نکرده بود بسختی کتک زده و یک بازو و دنده هایش را شکسته و صورتش را در اطراف چشم مجروح ساخته بودند. این ماموران پس از خارج ساختن زیدی از محل مصاحبه، اورا در اطاق مجاور کتک زده بودند. کتک زدن غیر ضروری زیدی باعث تعجب و انتقاد جهانیان شده بود که باور نمی کردند عراقی ها یک عراقی را که تسلیم آنان بوده و به خاطر نشان دادن "زنده بودن و ایستادگی وطنش" دست به یک اقدام سمبولیک زده بود کتک بزنند - کاری که در زمان صدام حسین هم رسم بود!. عراقي ها با تظاهرات و راهپيمايي هاي متعدد خواستار آزادي فوري زیدی شده بودند. عراقي ها شعار مي دادند که الزيدي تنها احساس آنان نسبت به دولت آمريکا را منعکس کرده بود، تنفر از اشغال نظامی وطن و بیزاری از ادامه تحقیر و قتل و تخریب. در لیبی یک انجمن لیبیایی که دختر قذافی ریاست آن را برعهده دارد ضمن تقدیر از عمل زیدی براي او مدال شجاعت تصويب کرد. مدیر تلویزیون البغدادیه که در سال 2005 در مصر تاسیس شده و زیدی از همان آغاز کار با آن همکاری داشته ضمن تمجید از او خواستار آزادی فوریش از زندان شد و گفت: زیدی با کفش به فردی حمله برد که با موشک و تانک به وطن او تعرض کرده بود و افزوده بود که زیدی که تحصیلات " مس کامیونیکیشن = رسانه های گروهی" دارد از جمله روزنامه نگارانی است که خبر از مردم می داد. گزارش مصور او از قتل یک دانش آموز دختر به نام "زهرا" در بغداد و مصاحبه با بستگان و دوستان و همسایگان او و انعکاس احساس آنان یک شاهکار خبری بود. بستگان و دوستان و همکاران زیدی گفته بودند که او از تعرض به عراق و ادامه اشغال و بدبختی هموطنان بیزار بود و می خواست کاری بکند تا جهانیان بدانند که عراقی ها نمرده اند و ترسو هم نیستند. او با کفش پرانی به سوی جورج دبلیو بوش تنفر توده های عراقی را از شخص او، دولت آمریکا و نظامیان آمریکایی ابرازداشت که انعکاس نظر عراقی ها بود جز شماری کم که از اشغال نظامی وطن و به خاک و خون کشیده شدن مردم بهره مند شده، به مقام دست یافته و سود برده اند و این سود همانا سوداگری با خون و اشک مردم بوده است. یک ثروتمند کشور سعودی پیشنهاد کرده بود که حاضر است یک لنگه از کفش زیدی را که به سوی جورج بوش پرتاب شد به ده میلیون دلار خریداری کند و در موزه بگذارد زیرا که این کفش از جانب میلیونها عراقی و عرب سخن گفت و اعتراض کرد و چون تاریخساز شده است باید در موزه بماند تا نماد شجاعت باشد. یک همکار عراقی زیدی گفته بود که زیدی قبلا دوبار و هربار برای یک روز به خاطر دادن خبرهاي ضد آمريکايي به تلويزيون دربازداشت نیروهای امریکایی بود. هدف از این دستگیری ها ترسانیدن زیدی بود که تغییری در روش خبریابی او نداد. زیدی یک بار هم ربوده شده بود و یک هفته در اسارت بود. زیدی با عمل خود در جلسه مصاحبه مشترک بوش - مالکی که اندکی پس از مبادله قرارداد امنیتی عراق و آمریکا برگزار شده بود شأن و حیثیت به عراق بازگردانید. خلیل الدولیمی وکیل مدافع صدام حسین که برای دفاع از زیدی یک تیم حقوقی تشکیل داده بود گفت: آمریکا عراق را اشغال نظامی غیر قانونی کرده و هر عراقی وظیفه ایستادگی دارد و ایستادگی مشروع را با هر وسیله و ازجمله پرتاب لنگه کفش می توان بعمل آورد. هوگو چاوز رهبر ونزوئلا از بستگان زیدی دعوت کرده است که اگر احساس می کنند که پس از این رویداد، ماندن در عراق برایشان خالی از گرفتاری نیست به ونزوئلا بروند و در آنجا زندگی کنند. رسانه ها همچنان به دنبال کردن کفش پرانی به سوی جورج بوش (که یک عمل ضد آمریکایی تلقی شده است) ادامه داده اند و در این زمینه وب لاگها به آنها پیوسته اند. اين وضعيت در زير، به صورت مصور و در مجموعه اي از عکسها آمده است: برخي ديگر از رويدادهاي 17 دسامبر 1718: در پي تشكيل اتحاديه مربع در اروپا براي جلوگيري از جاه طلبي هاي اسپانيا ، انگلستان يكي از اعضاي اين اتحاديه به دولت اسپانيا اعلان جنگ داد. 1862: ژنرال گرانت از فرماندهان نيروهاي فدراسيون كه بعدا رئيس جمهوري آمريكا شد با صدور فرمان شماره 11 به يهوديان ساكن ايالت تنسي امريكا اخطار كرد كه از اين ايالت خارج شوند. 1914: انگلستان با استفاده از فرصت جنگ جهاني اول، مصر را به عنوان يك كشور تحت الحمايه خود اعلام كرد. 1914: عثمانيها كه بر فلسطين حكومت داشتند و به حمايت از آلمان وارد جنگ جهاني اول شده بودند يهوديان را از شهر تل اويو بيرون كردند. 1920: جامعه ملل همزمان مرتكب دو اشتباه شد و جزاير متصرفي آلمان در اقيانوس آرام را در قيمومت ژاپن و افريقاي جنوب غربي ( ناميبياي امروز ) مستعمره ديگر آلمان را تحت قيموميت دولت فدرال افريقاي جنوبي قرار داد كه اين دولت تا همين اواخر با وجود قيام مردم ناميبيا حاضر به تخليه آن نبود. 1925: شوروي همانند ايران و افغانستان با تر كيه نيز پيمان عدم تجاوز امضاء كرد. 1978: اوپك با استفاده از فرصتي كه قطع صدور نفت ايران به دست داده بود و كمبود نفت خام در بازارهاي بين المللي بهاي اين ماده را دفعتا 18 در صد بالابرد. [/align]
-
موسیقی معناگرا در لابه لای تاریخ موسیقی فاخر در لابه لای تاریخ همواره در فراز و فرود بوده است؛ موسیقی فاخر همچون تریبون یا رسانه ای در ادوار تاریخی وسیله ای برای بازتاب اشعار عرفانی، نقالی و شبیه خوانی و در مواردی بازتاب روح حماسی ایفای نقش داشته است؛ این گونه موسیقایی در شرایطی که خلفای بغداد بیشتر موسیقی عامه پسند را ترویج می کردند، اغلب در میان شعرا، ریاضیدانان و دیگر دانشمندان حوزه های فلسفه، نجوم، شیمی و... مورد تحلیل قرار گرفته و خود را از گزند فراموشی حفظ کرده است. از موسیقی ایرانی در روزگار آغازین ما چیز چندانی نمی دانیم، سوای آنچه از مروج الذهب مسعودی (متوفی در حدود ۳۴۵/ ۹۵۶) فراهم می توان آورد که خود از ابن خرداد به (متوفی در حدود ۳۰۰/ ۹۱۲) نقل می کند. همانگونه که دیدیم ایران و عربستان در امور مربوط به موسیقی از یکدیگر وام فراوان گرفته اند و می دانیم که به روزگار ابراهیم موصلی هر دو موسیقی ایرانی و عربی را در ری آموزش می دادند و مسلم تر از همه، اینکه شماری چند نویسنده درخشان در زمینه موسیقی در بغداد می زیستند که همگی ایرانی تبار بودند، از جمله سرخسی (متوفی به سال ۲۸۶/ ۸۹۹) و عبیدالله بن عبدالله بن طاهر (متوفی به سال ۳۰۰/ ۹۱۳) و زکریای رازی (متوفی به سال ۳۱۳/ ۹۲۵) یکی از آوازخوانان بلندآوازه طاهریان راتبه نیشابوری بود؛ رودکی مشهور نیز ـ که در حمایت نصر دوم سامانی (نصربن احمد) (متوفی در حدود ۳۳۱/ ۹۴۲) روزگار می گذراند ـ عود و چنگ می نواخت و آواز خوش می خواند و شعر نیکو می گفت. بسیاری از شاعران آن دوره در تحلیل موسیقی اشعاری سروده اند، از جمله معماری جرجانی و دقیقی طوسی. موسیقی ایرانی در همه جا نفوذ کرده بود و نفوذ ترکمانان نیز محسوس بود. مأموران ویژه خلیفه در بغداد و نیز در جاهای دیگر از مردان ترکمن تبار تشکیل می شدند و اینان بر بسیاری امور فرمان می راندند. در چنین اوضاعی البته مسلم است که موسیقی ترکمنی و بخصوص سازهای ترکمنی، با استقبال فراوان روبه رو می شود. سازی عود مانند مورد علاقه آنان بود که «رود» نامیده می شد و خلیص بن احوص سمرقندی به سال ۳۰۶/ ۹۱۸ سازی بزرگ در مایه عود اختراع کرده بود که «شاهرود» خوانده می شد و اینک در نواحی عراق و سوریه و مصر رواج کامل یافته بود. در مصر به روزگار ملوک بنی طولون و آل اخشید در قرون سوم/ نهم و چهارم/ دهم، نفوذ ترکمن با شدت و حدت تمام گسترش یافت و موسیقی مطلوب همگان شد. ابن خلکان صوت خوش ابن طولون را هنگام تلاوت قرآن ستایش می کند، هنر موسیقی در روزگار ملوک بعدی به مرتبتی بسیار والاتر ارتقا یافت. مسعودی تصویری از منظره ای روح انگیز در کاخی در کنار رود نیل به سال ۳۳۰/ ۹۴۰ ترسیم می کند که در آن «بانگ و آواز همه فضا را یکسره فراگرفته است.» کافور (متوفی به سال ۳۵۷/ ۹۶۸) نیز تحلیلگر موسیقی بود و نسبت به استادانش در این فن گشاده دستی بسیار بروز می داد. براستی موسیقی اسلامی چه بود که صوت دامنگیرش همه گوش ها را، از بخارا در شرق تا قرطبه در غرب مسحور کرده بود؟ گفتن ندارد که در ناحیه ای بدین پهناوری هم تفاوت های زبانی فراوان بود و هم اختلافات بنیادین در زمینه ذوق. با این همه، اسلام به دلیل بینش جهانشمولش توانسته بود برخی از این گوناگونی ها را از میان بردارد. در موسیقی همه این نواحی گام رایج اساساً گام فیثاغوری بود، آنگونه که بزودی خواهیم دید. نوع برجسته آواز قصیده بود که در لابه لای آن آوازخوان می توانست آهنگ هر بیتی را با تحاسین (=آرایه های) بی شمار زینت بخشد. قطعه قدمت و اصالتی کمتر از قصیده داشت. گو آنکه نزد عامه بیشتر رایج بود. افزون بر اینها آوازهای عامیانه از نوع «موال» نیز بود و خلیفه به آوازهای ساده عامه پسند لذت علاقه داشت. سازهای همراهی کننده عموماً عود یا طنبور یا قصابه (=فلوت) و یا زمر بود که تنها آهنگ آواز را می نواخت و در همان حال دایره زندگی و یا طبق هم بود که ضرب لازم را همراه آواز می کرد. قطعات سازی (=بدون آواز) هم اجرا می کردند که از آنها به عنوان میان پرده، بین دو قطعه آوازی، بهره می گرفتند و چون این دو نوع موسیقی را با هم اجرا می کردند، بدان «نوبه» می گفتند. گرچه گه گاه می خوانیم که در این یا آن مراسم درباری صد خنیاگر یا حتی بیشتر شرکت داشته اند، با این همه، چنین چیزها به رخدادها و موقعیت های بخصوص درباری محدود می شد و نمونه اعلای پرداختن به موسیقی به روزگار عباسیان همان چیزی بود که اروپاییان به نام « موسیقی مجلسی» از آن یاد می کنند. دو ساز دیگر هم بود که هر یک استعمال مستقل خود را داشت، یکی به نام قانون و دیگری رباب. قانون سازی مخصوص تکنوازی بود و رباب مخصوص همراهی کردن با اشعار شاعران و رسم اخیر ریشه در روزگار جاهلیت داشت. از آنجا که عربی هنوز هم زبان طبقات ایرانی بود، انسان می تواند تصور کند که حتی تا قرن چهارم/ نهم، یعنی تا روزگار صفاریان و سامانیان، هم نخبه های شعر و آواز عربی در سرزمین های ایرانی شنونده و خواهان فراوان داشته است. ایرانیان از قصاید دور و دراز عربی کمتر لذت می بردند؛ این است که غزل را ابداع کردند که شعری منحصراً عاشقانه است و رباعی را که نوعی از آن، به نام ترانه رباعی= [ترانه؟ چهارپاره؟] برای اجرای با موسیقی بسیار سازگار است. مقام های موسیقایی ایرانی در انواع دستگاه های مختلف به لحاظ شماره بسیار بیشتر از مقام های عربی بودند و همگی نیز نام های خیال انگیز کهن شان را، نظیر عشاق و اصفهان و سلمکی و مانند اینها، حفظ کرده بودند؛ گو آنکه بیشتر آن مقام ها به لحاظ گام با مقام های موسوم به «اسابیع» عربی قرابت داشتند. سازهای مطلوب ایرانیان چنگ بود و تنبور، بربط، رباب، کمانچه، نی و دایره. به هر تقدیر قدرت خلافت بغداد چه در سیاست و چه در پهنه فرهنگ – روز به روز تحلیل می رفت و در آن میان مرکز فرهنگ اسلامی به مصر فاطمی انتقال می یافت. در مصر امیر تمیم، فرزند المعز (متوفی به سال ۳۶۵/ ۹۷۵) شیفته محض موسیقی بود و الظاهر (متوفی به سال ۴۲۷/ ۱۰۳۶) نیز دست کمی از او نداشت و این الظاهر ثروتی افسانه ای خرج خنیاگران می کرد. کمی پس از همین ایام بود که ناصرخسرو، جهانگرد ایرانی، در اثر خود از شکوه و جلال دسته های موزیک در لشکر فاطمیان سخن به میان آورد. یکی از مردان مشهور مصر، موسوم به صدفی که به ابن یونس شناخته تر است، کتابی در این باره نوشت با عنوان پرتلألو و بهجت زای کتاب العقود السعود فی اوصاف العود. یکی دیگر که مورخی بزرگ موسوم به مسبحی (متوفی به سال ۴۲۰/ ۱۰۲۹) بود، کتاب مختار الاغانی و معانیه را به رشته تألیف درآورد. در اینجا نیز می توان فشار ترکمانان را بر موسیقی مصر همچنان احساس نمود و این خود پیام آور حضور مردان بی شمار از دشت های قرقیز در لشکر مصر بود و تازه این همه تنها یک جنبه از آن «مرحله جدید فرهنگ). بود که در مصر آن روزگار آغاز شده بود.
-
اسرارآمیزترین انسانهای تاریخ/ عکس انسان بهعنوان بخشی از جهان هستی، گاهی اوقات در هالهای از رمز و راز قرار میگیرد و به یک معما تبدیل میشود. در بعضی موارد، این رازها هرگز کشف نمیشوند و معماهای باور نکردنی و در مورد بعضی از افراد سالهای سال بیجواب میمانند. این رازهای حل نشده و بیجواب، به هر دلیلی ممکن است به وجود بیایند؛ گاهی وقتها علم و دانش در روزگاری که آن فرد در آن زندگی میکرد قادر به جوابگویی نبوده و در بعضی موارد پرو بال گرفتن شایعات در میان مردم به بیجواب ماندن معما کمک کرده است. اما دلیل این رازهای حل نشده هر چیزی که باشد. افرادی در تاریخ هستند که رازهای زندگی آنها هیچوقت برای بقیه روشن نشده و آنها بهعنوان اسرارآمیز در تاریخ و حافظه مردم باقی ماندهاند. بچههای سبزهروی وولپیت در قرن دوازدهم میلادی، دو بچه در روستای وولپیت از توابع سوفولک در انگلیس پیدا شدند که با یکدیگر خواهر و برادر بودند و رنگ پوستشان به طرز عجیب و باورنکردنی سبز بود. رفتار و حرکات این بچهها در همه زمینههای طبیعی و شبیه بقیه مردم بود. اما آنها یک تفاوت عمده با دیگران داشتند و آن هم این بود که به زبان ناشناختهای صحبت میکردند که مردم روستای وولپیت نمیتوانستند آن را بفهمند. این دو بچه به تدریج رنگ سبز پوست خود را از دست دادند و برای اینکه بتوانند با مردم روستا ارتباط برقرار کنند و در آن مکان به زندگی خود ادامه دهند، شروع به یادگیری زبان انگلیسی کردند. به این ترتیب آنان موفق شدند به بقیه بگویند که به سرزمین سنتمارتیت تعلق دارند؛ جایی که نور خورشید هرگز آنچنان که باید بالاتر از خط افق قرار نمیگیرد. آنها درباره حضور عچیب و غریب خود در وولپیت مدعی بودند در حالیکه مواظب گله پدرشان بودند، ناگهان متوجه رودی در نزدیکی خود شدند. بعد شروع به دنبال کردن نوری که از رود منعکس میشد کردند و به این ترتیب بود که ناگهان خودشان را در روستای وولپیت پیدا کردند. مردم زیادی از شهرها و روستای اطراف برای تماشی این بچهها به وولپیت میآمدند به ایت ترتیب نام و آوازه این روستا کمکم زیاد شد. بچهها همانطور که ناگهانی در وولپیت پیدایشان شده بود ناگهانی هم ناپدید شدند. کنت سنت ژرمن یک فرد درباری، ماجراجو، مخترع، دانشمندی آماتور، ویولونیست، آهنگسازی آماتور و البته یک فرد مرموز؛ همه اینها القایی هستند که برای کنتسنت ژرمن در نظرگرفته شده است. او همچنین به دلیل مهارت خود در علم کیمیاگری هم مشهور است. نام دیگر او، ووندرمن به معنای یک فرد علم بود. البته اصلیت این فرد هیچوقت معلوم نشد. چیزی که این مرد را مرموزتر جلوه داد، این بود که او بدون آن که چیزی از پیشینهاش بگوید بین مرم یک منطقه ظاهر شد. هوراس والپول در سال 1745 درباره او چنین نوشت: «یک روز مرد عجیب و غریبی را مشاهده کردیم که خود را کنتسنت ژرمن مینامید. او حدود دو سال است که در اینجا زندگی می کند و نمیخواهد درباره هویت اصلی خود صحبت کند یا اینکه بگوید متعلق به کجاست.اما ما حدس میزنیم که کنت سنت ژرمن نام اصلی او نیست. او آواز میخواند، به طرز شگفتانگیزی ویولن مینوازد و آهنگساز است و وسایل جالبی هم اختراع کرده. اما به جرأت میتوان گفت که او دیوانه است و انسان معقولی نیست. میتوانید او را هرچه میخواهید بنامید؛ یک ایتالیایی، یک اسپانیایی، کسی که با یک زنپولدار در مکزیک ازدواج کرده است و با سرقت جواهرات وی به قسطنطنیه فرار کرده است، یا یک کشیش، یک اشرافزاده با اصل و نسب و حتی یک دزد. پرنسولز او را به دلیل کنجکاوی بازداشت کرد با این حال کار بیهودهای بود چون هیچچیز علیه او وجود نداشت و او بعد از مدتی آزاد شد. من فکر میکنم که او اصلاً یک نجیبزاده نیست. با این حال ماندنش در اینجا عجیب است و به نظر میرسد که یک جاسوس باشد. «کنتژرمن» در تاریخ 27 فوریه سال 1784 درگذشت، اما در سالهای پس از آن چندین نفر ادعا کردند که کنت سنتژرمن هستند. کاسپار هاوزر یک پسر نوجوان به اسم کاسپارهاوزر در 26 میسال 1828 در خیابان نورنبرگ آلمان پیدا شد که نامهای در دست داشت. در این نامه به کاپیتانی در هنگ ششم سواره نظام اشاره شده بود. نویسنده نامه گفته بود که این پسر از 7 اکتبر سال 1812 زمانی که تنها یک نوزاد کوچک بود، در حبس به سر میبرده است. این پسر نوجوان در زمانی که در خیابان پیدا شد، میگفت که میخواهد عضو سواره نظام باشد. او ادعا میکرد که در تمام زندگی خود تا آن زمان چیزی جز یک تخت حصیری و اسبچوبی اسباببازی ندیده است. باتوجه به شایعات آن زمان گفته میشود که هاوزر یک شاهزاده از اهالی بادن بوده است. هاوز مدتی بعد با اصابت یک ضربه چاقو قفسهسینهاش در گذشت. گفته میشود که این ضربه چاقو توسط خود وی بر بدنش وارد شده بود. اما قبل از مرگ ادعا میکرد، مردی که سالها او را در دوران بچگیاش زندانی کرده بود، ضربه چاقو را بر بدنش وارد کرده است. موسیوشوشانی موسیو شوشانی نامی مستعار و متعلق به یک شخص ناشناس است. این فرد مرموز یک معلم بود که بعد از جنگجهانی دوم به دانشآموزان درس میداد. اما نوئللویناسوالی ویزل از جمله دانشآموزان وی بودند. اطلاعات بسیار کمی درمورد این مرد و قبر وی در مونته ویدئو وجود دارد. روی سنگ قبر وی نوشتهای وجود دارد که شاگرد وی یعنی الیویزل آن را روی این سنگ حک کرده است.این جمله چنین نوشته شده است: یاد و خاطره این استاد عزیز گرامی باد، تولد و مرگ وی در هالهای از رمز و راز قرار دارد.الی علاوه برحک کردن این جمله بر سنگ قبر وی، هزینه این مقبره را نیز پرداخت کرده است. شوشانی همانند یکخانه به دوش لباس میپوشید، اما در واقع در بیشتر زمینههای دانش بشری از جمله ریاضیات، علم و فلسفه یک استاد بود.هیچکس نفهمید که او واقعاً چه کسی بود، و چهطور به این همه علم و دانش تسلط پیدا کرده بود. گیلپرز در 26 اکتبر سال 1593 یک سرباز اسپانیایی که گیلپرز نام داشت ناگهان در شهر مکزیوسیتی پدیدار شد. آنچه بیش از همه موجب تعجب مردم شد این بود که او یونیفورم نگهبان کاخدل گوبرنادور در فیلیپین را پوشیده بود. گیل به مردم توضیح داد که نمیداند چرا به صورت ناگهانی و با چنین یونیفورمی در مکزیکویستی ظاهر شده است. پرز گفت که پیش از ظاهر شدن در مکزیکو، در حال انجام وظیفه در کاخ دولتی در مانیل بوده است. او همچنین مدعی شد که فرماندار گومزپرز داسماریناز در فلیپین کشته شده است. خبر کشته شدن این فرماندار دو ماه بعد از طریق یک کشتی که از فیلیپین میآمدبه گوش مردم رسید. مسافران این کشتی نه تنها اخبار مربوط به کشته شدن فرماندار را تأیید کردند بلکه بقیه اخباری را هم که گیل در مورد فیلیپین گفته بود مورد تأیید قرار دادند. یکی از مسافران کشتی گیل پرز را شناخت و حضور او را در 23 اکتبر سال 1593 در مانیل تأیید کرد. فولکانلی فولکانلی هم یک نام جعلی است که در قرن نوزدهم به یک کیمیاگر فرانسوی و یک نویسنده ناشناس داده شده است. داستانهای شگفتانگیزی در مورد او در میان مردم شنیده میشود. یکی از این داستانها بیانگر آن است که یکی از دانشآموزان فولکانلی ک یوجین کانسلیت نام داشت توانست با کمک مقدار کمی پودر خاص که از معلم خود گرته بود 100 گرم سرب را به طلا تبدیل کند. سازمان اطلاعاتی آلمان در آغاز جنگجهانی دوم به شدت پیگیر فعالیت فولکانلی بود زیرا میخواست از دانش او در زمینه فناوری سلاحهای هستهای استفاده کند. کانسلیت، دانشآموز فولکانلی مدعی شد،آخرین باری که با استاد خود روبهرو شده است در سال 1953 سالها بعد از ناپدید شدن فولکانلی بوده است. این اتفاق زمانی افتاده بود که او به قلعهای در بالای کوهها در اسپانیا رفته بود تا بتواند استاد سابق خود را ببیند. کانسلیت مدعی شد که معلمش در آن زمان جوانتر از سن واقعی خود به نظر میرسید. او گفت که پس از یک دیدار کوتاه، فولکانلی دوباره ناپدید شده بود. اینبار فولکانلی به شکلی ناپدید شد که هیچ اثری از او برجا نماند. مردی با ماسک آهنین یک زندانی ناشناس در زمان سلطنت لویی چهاردهم پادشاه فرانسه، در تمام مدتی که در زندان نگهداری میشد حتی تا زمان مرگ یک ماسک آهنین میپوشید این فرد در زندان مختلفی از جمله زندان معروف باستیل زندانی بود و در تمام این مدت هرگز ماسک آهنین خود را برنداست. او بالاخره در نوامبر سال 1703 در حالیکه ماسک بر چهره داشت در زندان درگذشت. گزارش شده سات که هیچکس چهره این مرد را ندید، زیرا او همیشه چهره هود را با ماسک میپوشاند. نقل کنندگان این داستان به مساک این مرد ماسک آهنین میگفتند و او را مردی با مساک آهنین صدا میزند. سوابق نشان دهنده آن است که این مرد از سال 1669 زمانی که وزیر لویی چهردهم این زندانی را در اختیار رئیس زندان پیگنرول قرار داد در زندان به سر میبرد. داستان دیگری که نقل شده بیانگر آن است که نام اصلی این زندانی یوستاوداجر بود. براساس این داستان به دستور رئیس زندان بریا او سلولی تهیه کردند که دارای دری با یک دریچه کوچک بود. این در به این منظور ساخته شده بود که کسی نتواند صدایی از داخل سلول این زندانی بشنود. تنها کسی که به ملاقات ای زندانی میآمد، رئیس زندان بود. در واقع رئیس زندان هنگام فرا رسیدن وقت غذا، خودش برای این زندانی غذا میبرد. این زندانی با هیچکس صحبت نمیکرد مگر در مواردی که نیاز به وسیلهای ضروری داشت. هنگامی که این مرد از دنیا رفت تمام اموال و وسایلی که به او تعلق داشت، نابود شد. تا به امروز هنوز هیچکس نمیداند که این زندانی اسرارآمیز واقعاً چه کسی بود و به چه گناهی زندانی شده بود. بانوی بابوشکا در فیلمی که از صحنه ترور جانافکندی در سال 1963 برجای مانده است، یک زن مرموز دیده میشود که در صحنه ترور ایستاده است. این زن یک پالتوی قهوهای پوشیده و با یک روسری هم موهای سرش را پوشانده بود. چهره این زن چندان مشخص نبود و به همین خاطر بهخاطر نوع روسریاش که مدل بابوشکا بود، او لقب بانوی بابوشکا را گرفت. این زن در سراسر فیلم از زمان ترور کندی به ضرب گلوله تا وقتی که بیشتر مردم صحنه را ترک کرده بودند در آنجا حضور داشت و در حال فیلمبرداری از صحنه بود. بعدها پلیس و افبیآی درخواست کردند تا خودش را معرفی کند و فیلم خود را یک مدرک در اختیار آنان قرار دهد اما این زن هرگز به پلیس یا افبیآی مراجعه نکرد و تا به امروز هویت او ناشناخته باقی مانده است. البته یک بار در سال 1970 زنی به اسم بورلیلیالیور ادعا کرد که او همان بانوی مرموز بابوشکاست، اما از آنجایی که او قادر نبود مدارک قانعکنندهای را برای اثبات این ادعایش ارائه کند این حرف او هیچوقت موردتوجه قرار نگرفت. منبع : همشهری سرنخ
-
- تاریخ
- اسرارآمیزترین
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 1 اكتبر ايران سالروز سومين جنگ اسكندر با ايرانيان ـ بی کفایتی رئیس کشور عامل تغییر در ایران سومين جنگ اسكندر مقدوني با ايرانيان (امپراتوري پارسيان) سي ام سپتامبر سال 331 پيش از ميلاد در Gaugamela واقع درمنطقه اربلا (اربيل ـ كردستان امروز عراق) روي داد كه در اين جنگ هم ايران به دليل ضعف فرماندهي و وجود اختلاف ميان سران خاندان هخامنشي و سوء مديريت داريوش سوم ـ شاه وقت ـ موفق نبود و دست به عقب نشيني زد. داريوش سوم پس از نخستين جنگ، فرصت كافي براي آماده كردن ارتش داشت، زيرا اسكندر به مصر رفته بود. «تاريخ» شكست ايرانيان در جنگ دفاعي با اسکندر را به پاي غفلت و عدم كفايت داريوش سوم نوشته است. بررسی شکست ها و تغییرات اساسی در ایران در چارچوب «فلسفه تاریخ» ثابت کرده است که بی کفایتی رئیس وقت کشور عامل اصلی شکست و تغییر بوده است ازجمله بی کفایتی داریوش سوم، یزدگرد سوم، شاه سلطان حسین، شاهان قاجار ـ جز آغامحمدخان ـ تماما و به باور برخي از مورخان معاصر، محمدرضاشاه پهلوی که به نوشته آنان فردی مردّد، خود رای و در عین حال گوش به حرف دو قدرت غرب[واشنگتن و لندن] بود. اگر پهلوی دوم به اين اندرز که داروي دردهاي چندصد ساله ايران بود گوش کرده بود بيماري هاي وطن خيلي زود درمان مي شد: ناسيوناليسم، دمکراسي و رفاه همگاني. به او بارها گفته بودند که تاسيس حزب و انتشار نشريه بايد آزاد باشد تا اليت ها که براي خدمت به مردم منصوب به مقام شده اند از مردم جدا نشوند و گذشته خود و تعهداتي را که وجدانا و اخلاقا سپرده اند فراموش نکنند. نبود حزب و نشريات مستقل و حرفه اي باعث بسط فساد مي شود، زيراکه مشکلات و مفاسد برملا نمي شود و .... وقتي که فردي شايسته تر يافت شود بايد بدون درنگ اورا برجاي مقام قديمي تر که توان کمتري دارد و يا ... نشانيد. فساد دولتي و بي اعتنايي به منافع مردم بود که سبب شد چيانگ کاي ـ شک با چهار ميليون نظامي از يک ميليون و 200 هزار مردان مسلح مائو تسه دونگ شکست بخورد و به تايوان فرارکند زيراکه مردم از طرز کار مقامات دولت او ناراضي شده بودند. به پهلوی دوم اين واقعيت تاريخي را نيز گوشزد کرده بودند که در دهه هاي گذشته ـ در دو سه قرن اخير ـ فساد اداري، تورم پول و مشکلات ناشي از آن و نيز بيماري اقتصاد در چندين کشور باعث انقلاب و عصيان شده است که اعتناء نکرده بود. در نيمه اول دهه 1340 (دهه 1960 ميلادي) به وي تاکيد کرده بودند که ايران نياز به يک «امير کبير» ديگر دارد و يک امير کبير هم به او معرفي کرده بودند (نصرت الله معينيان را) که به جاي انتصاب به رياست دولت، وي را از وزيري دو وزارتخانه (راه و اطلاعات ـ جهانگردي) برداشت و رئيس دفتر مخصوص خود کرد تا رابط مردم با دربار شود ولي چون شاه، وقت کافي نداشت نامه هاي مردم رويهم انباشته شد که براي حل مسئله ـ بازرسي شاهنشاهي (سراسري)را تاسيس کردند، اما اعضاي آن را از ميان سالخوردگان ازکار افتاده ولي اسم و رسم دار و پارتي دار انتخاب کردند براي مثال پدر وزير آموزش و پرورش وقت را که توان راه رفتن هم نداشت و لذا مسائل همچنان باقي ماند و .... در شهريور 1356 (1977 ميلادي) که جبهه ملي بارديگر خودي نشان داد و شاپور بختيار و تني چند را دستگير کردند به شاه توصيه شد که دست از لجبازي بردارد و يکي از همکاران پيشين مصدق را که شهرت پاکدامني و بي نظري و وسعت دانش و انديشه دارد و مقبول همگان است بويژه دکتر غلامحسين صديقي را مامور تشکيل کابينه کند که 16 ماه امروز و فردا کرد و زماني درصدد اجراي توصيه برآمد که انقلاب به اوج خود رسيده بود و تازه شرط دکتر صديقي را که از ايران خارج نشود نپذيرفت و .... منبع : http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp
-
1 مهر حمله نيروي هوايي ارتش به خاك دشمن متجاوز يك روز پس از آغاز جنگ (1359ش) پس از تعرض هواپيماهاي عراق به حريم هوايي ايران و بمباران مناطق حساس كشور، دركمتر از بيست ساعت، يكصد و چهل فـروند جنگـنده ايراني در حريم هوايي بغداد ظاهر شده و طي عملياتي برقآسا، چندين پايگاه نظامي و ديگر مراكز مهم و حساس را در بغداد و ساير شهرهاي عراق بمباران كردند. در اين حملات، تعداد زيادي از هواپيماهاي عراقي كه روي باند مستقر شده بودند، منهدم شدند. اين عمليات و نفوذ در خاك عراق تا مناطقي نزديك مرز سوريه و اردن حيرت كارشناسان نظامي خارجي را نيز برانگيخت كه خلبانان ايراني چگونه توانستهاند از ديوار توپهاي ضدهوايي و موشكهاي زمين به هواي عراق عبور كنند. اين حمله، توان و قابليت رزمي نيروي هوايي را به منصه ظهور رساند و به طرز باشكوهي به نمايش گذاشت. منبع : http://www.sabokbalan.com
-
اعلام تاریخ نتایج کنکور فنی حرفه ای 90
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار حوزه و دانشگاه
اعلام تاریخ نتایج کنکور فنیحرفهای 90 پرتال دانشگاهی کشور: معاون سازمان سنجش آموزش کشور گفت: نتایج آزمون کاردانی نظام جدید آموزشکدههای فنی و حرفهای و مؤسسات آموزش عالی غیردولتی و غیرانتفاعی تا روز سوم مهرماه اعلام می شود. سید جلال طباطبایی در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: 125 هزار و 92 نفر در دوره های کاردانی نظام جدید و فنی حرفه ای پذیرفته می شوند. وی خاطرنشان کرد: نتایج آزمون کاردانی نظام جدید آموزشکدههای فنی و حرفهای و مؤسسات آموزش عالی غیردولتی و غیرانتفاعی سال 90 در 41 کد رشته تا روز یکشنبه سوم مهرماه 90 در سایت سازمان سنجش به نشانی Sanjesh Site اعلام می شود. طباطبایی اظهار داشت: از میان 402 هزار و 32 داوطلب این آزمون، 125 هزار و 92 نفر پذیرفته می شوند که در دوره غیرانتفاعی 76 هزار نفر، در دوره روزانه 34 هزار و 65 نفر و در دوره شبانه 15 هزار و 27 نفر پذیرفته خواهند شد. معاون سازمان سنجش آموزش کشور خاطرنشان کرد: آزمون کاردانی نظام جدید آموزشکدههای فنی و حرفهای و مؤسسات آموزش عالی غیردولتی و غیرانتفاعی سال 90 در 41 کد رشته روز جمعه 7 مرداد برگزار شد. -
اعلام تاریخ نتایج آزمون تخصصی و فوق تخصصی رشته های علوم پزشکی
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار حوزه و دانشگاه
اعلام تاریخ نتایج آزمون تخصصی و فوق تخصصی رشته های علوم پزشکی پرتال دانشگاهی کشور: معاون آموزشي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در خصوص جزئيات بورسيه داوطلبان افغان، گفت: اين امر بر اساس توسعه همكاري بينالمللي بوده و قرار است ظرفيت پذيرش آنان در رشتههاي علوم پزشكي 5/2 درصد ظرفيت پذيرش كلي دانشجو باشد و به تناسب افزايش ظرفيتها، ظرفيت پذيرش آنان هم افزايش مييابد. محمد علي محققي در نشست مطبوعاتي كه روز دوشنبه برگزار شد، با بيان اينكه سال تحصيلي جديد اولين سال تحصيلي اجراي برنامه پنج ساله پنجم و نقشه جامع علمي كشور است و بايد اين اسناد در دانشگاهها پيگيري شود، اظهار كرد: دانشگاههاي علوم پزشكي در بخش سلامت بالاترين نقشها را بر عهده دارند. اعلام نتايج آزمون دانشنامه تخصصي و فوق تخصصي تا پايان هفته نهايي شدن نتايج رتبهبندي دانشگاههاي علوم پزشكي وي با اشاره به اعلام نتايج آزمون دانشنامه تخصصي و فوق تخصصي در اين هفته، گفت: از برگزيدگان اين آزمون در روز پنجشنبه تقدير ميشود. محققي در ادامه با بيان اينكه نتايج رتبهبندي دانشگاههاي علوم پزشكي نهايي و تنظيم شده است از اعلام نتايج آن در طول ترم تحصيلي جديد خبر داد. سند تحول در آموزش پزشكي در حال بررسي و در انتظار تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي است به گفته محققي سند تحول در آموزش پزشكي در حال بررسي است و منتظر تصويب آن در شوراي عالي انقلاب فرهنگي هستيم كه انتظار ميرود موجب تحولات بنيادين در آموزش پزشكي كشور فراهم شود. وي با بيان اينكه در برنامه پنجم توسعه فرصتها و تكاليف بسيار مهمي در حوزه آموزش پزشكي پيشبيني شده است، خاطر نشان كرد: آموزش پزشكي مقولهاي است كه آحاد جامعه از آن منتفع ميشوند و به شكل مسئولانه و پاسخگويانه اداره ميشود. معاون آموزشي وزارت بهداشت با تأكيد بر اينكه از زمان ادغام آموزش پزشكي تحولات خيلي اساسي در اين حوزه انجام شده است، خاطر نشان كرد: در حال حاضر تعداد نيرويي كه در يك سال تربيت ميشود با تعداد نيروهاي قبل از انقلاب برابرند. وي با تأكيد بر ارتقاي كيفيت تربيت نيروي انساني گفت: در حال حاضر در بحث تخصص و فوق تخصص كيفيترين خدمات را ارائه ميكنيم. به پاسخگو بودن و جامعه نگر بودن در آموزش توجه كمتري شده است محققي با بيان اينكه به پاسخگو بودن و جامعه نگر بودن در آموزش توجه كمتري شده است، تصريح كرد: آموزش پزشكي بايد تلاش كند كه اين نقيصه برطرف شود و در دبير خانه پزشكي عمومي نيز برنامههاي متعددي در اين زمينه داريم. وي با اشاره به طرح پذيرش دانشجوي پزشكي از ليسانس، گفت: براي آنكه كارآمدي اين دسته پذيرفتهشدگان نسبت به فارغالتحصيلاني كه بر اساس شيوه فعلي پذيرفته مي شوند مشخص شود، بايد دانشجويان اين دوره فارغالتحصيل و وارد عرصه باليني شوند. معاون آموزشي وزير بهداشت با بيان اينكه حتما نواقص بزرگي در آموزش پزشكي ما وجود دارد، اظهار كرد: برنامههايي بودهاند كه به اندازه كافي و متناسب با پيشرفتهاي علمي دنيا متحول نشده است. وي با تأكيد بر اينكه براي كسب جايگاه در برنامه پنجم توسعه و سند چشم انداز بايد انتقاد پذير باشيم، اظهار كرد: بايد در فضاي واقع بينانه بحث كرد چرا كه اين سرمايه ملي است و متعلق به كسي نيست. معاون آموزشي وزارت بهداشت در مورد تعداد پذيرفتهشدگان كنكور گفت: متأسفانه همچنان با مشكل تعداد افزايش ظرفيت توسط سازمان سنجش مواجه هستيم و هميشه ظرفيت پذيرش از ظرفيتهاي مورد نياز دانشگاهها بيشتر است؛ البته هنوز آمار دقيق در مورد تعداد پذيرفتهشدگان نداريم. محققي در خصوص تركيب جنيسيت در ظرفيت پذيرش گفت: تركيب جنسيتي بر اساس40 درصد زنان و40 درصد مردان است و20 درصد مابقي نيز بر اساس رقابت و اولويت امتيازات كسب شده توسط داوطلب پذيرش ميشوند. وي با تأكيد بر اينكه سياست تعديل جنسيتي بايد به شكل قانونمند و منطقي باشد، اشاره كرد: البته در تركيب جنسيتي از آنجايي كه دختران معمولا تلاش بيشتري دارند20 درصد ظرفيت بيشتري را به خود اختصاص ميدهند و معمولا پذيرشها بر اساس پذيرش60 درصد خانمها و40 درصد آقايان ميباشد و در بعضي مواقع اين نسبت تا يكي دو درصد بالا و پايين ميشود. معاون آموزشي وزارت بهداشت افزود: در قرارداد علمي و فرهنگي كشورها اين تفاهم انجام شده است كه نيروي انساني تربيت شود و براي اينكه افراد واجد شرايط در ميان داوطلبان افغاني انتخاب شوند آزموني در همان كشور توسط سفارت ايران برگزار ميشود. محققي با اشاره به انواع بورسيه گفت: بر اساس بورسيه نوع(الف) كشور جمهوري اسلامي ايران هزينه شهريه و مقداري مساعدت را براي دانشجويان اين نوع بورسيه متقبل ميشود و بر اساس بورسيه نوع(ب) دانشجو شهريه را خود پرداخت ميكند و فقط براي ورود آن مقداري تسهيلات در نظر گرفته ميشود، ضمن اينكه دوطلب در آزمونهاي ما شركت ميكند و مقداري تسهيلات براي آن در نظر گرفته مي شود. وي افزود: ما در نظر داريم طيف بيشتر داوطلبان در بورسيه نوع (ب) پذيرفته شوند و زماني كه در طول دوره تحصيل موفقيت كسب كردند بورسيه آنان به نوع الف تبديل مي شود و همچنين داوطلبان بورسيه نوع (ج) در صورت موفقيت به بورسيه نوع (ب) تبديل خواهد شد. -
سرنوشت آزمون جنجالی دانشگاه امیرکبیر/ تاریخ برگزاری آزمون جدید
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار حوزه و دانشگاه
سرنوشت آزمون جنجالی دانشگاه امیرکبیر/ تاریخ برگزاری آزمون جدید آزمون mbe دانشگاه صنعتی امیرکبیر پس از به همراه داشتن حاشیه ها و اعتراضات دانشجویان، بار دیگر در مردادماه برگزار می شود.به گزارش خبرنگار مهر، شرکت کنندگان در آزمون ورودی mbe دانشگاه صنعتی امیرکبیر که صبح پنجشنبه 23 تیرماه در تهران، بندرعباس و ماهشهر برگزار شد، بار دیگر فرصت شرکت در این آزمون را یافتند. بر این اساس، امتحان ریاضی 2 و1 و زبان انگلیسی در تاریخ 6 مردادماه ساعت 10صبح در واحدهای مذکور برگزار خواهد شد. کارت ورود به جلسه امتحان تنها برای داوطلبانی صادر خواهد شد که در آزمون صبح پنجشنبه 23 تیرماه شرکت کرده و جهت دریافت کارت خود می توانند در تهران روز چهارشنبه 5 مردادماه و در بندرعباس و ماهشهر روز پنجشنبه 6 مردادماه ساعت 7 تا 9 صبح مراجعه کنند. به گزارش مهر، عده ای از دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر که پنجشنبه 23 تیرماه در آزمون کارشناسی ارشد مهندسی و مدیریت اجرایی دانشگاه (mbe) حضور یافتند، پس از شرکت در آزمون اعلام کردند نه تنها در این آزمون دفترچه سئوالات mba به جای mbe توزیع شده بود بلکه سئوالات مطرح شده تنها شامل یک درس جی مت می شد در حالیکه در منابع امتحانی جی مت، زبان انگلیسی و ریاضیات یک و دو مهندسی ذکر شده بود. -
تاریخ نقاشی و رنگ در معماری ایران مقدمه تجربه نشان داده که اگرچه دانشجویان رشته مرمت از طریق کنکور هنر جذب دانشگاهها میشوند، اما بنا به ضروریات سیستمهای اداری و مالی، متأسفانه کم کم گرایشات هنری خود را از دست میدهند و بیشتر به امور ساختمانی تمایل پیدا میکنند. بطوری که موفقیتهای خود را در نسبت مستقیم با اطلاعات صرفاً فنی خود میدانند. شاید ضایعه این نوع گرایشات درحال حاضر چندان چشمگیر و شناخته شده نباشد، اما در آیندهای نزدیک چهرة واقعی این معضلات نمایان خواهد شد. البته این بحث مفصلی است که باید بطور مستقل و با ارائه نمونههای عینی بررسی شود. مرمت بدون شناخت دنیای لطیف هنر، بدون غور در عمق شاعرانه اشیاء و بدون برخورداری از نگاه عارفانه ممکن نیست. شاید مجبور باشیم که قبول کنیم در حوزه میراث فرهنگی نسل بدشانسی هستیم. چراکه باید وظیفهای سخت و حیاتی را با کمترین اجری به دوش بکشیم. این وظیفه این است که پیش از آنکه حرفهای نهایی را بزنیم، کمک کنیم تا برداشت سطحی و تقلیدی از لزوم حفظ این میراث ـ که از یک موج و مد جهانی متأثر شده است ـ تبدیل به یک اندیشه بنیادی و فراگیر شود. اگر تنها به مرمت کالبدی میراث فرهنگی اکتفا کنیم، تقریباً باختهایم. مگر فقط پی بناها رطوبت میکشند؟! بنیادهای فکری هم نم برمیدارند. ذوقهای هنری هم نشست میکنند. مگر حیات و تداوم فرهنگی ارزشی کمتر از حفظ یک اثر فرهنگی دارد؟! اتصال به ریشههای تاریخی مگر کماهمیتتر از موزه کردن یک ریشه و پیشینه است؟! سئوال این است که راز جاودانگی چیست؟ و بر روی محور زندگی، هنر و اندیشه و… نقطه و مبداء معتبر سنجش کجاست؟ مکاتب غربی و بخصوص هیاهوهای هنری روز؟ و اگر نه به کجا و کدام سرچشمه جوشان چشم باید دوخت؟ آیا برداشتهای هنرمندان گرافیست و نمونهبرداری از آثار گذشته کافی است؟ از طرفی در مرمت بناها، مکرراً به مرمت تزئینات و نقاشیهای دیواری برخورد خواهیم کرد که عدم شناخت کافی از این هنر حتی در مرمتهای سازهای هم تأثیرات منفی خواهد گذاشت. این فرصت بهانة خوبی است برای اینکه از موضوعی صحبت کنیم که هم به عالم هنرهای تجسمی ارتباط دارد و هم بطور اختصاصی به تاریخ معماری. یعنی حضور رنگ و نقاشی در بناهای تاریخی ایران. البته با وجود ارتباط تنگاتنگ آثاری مثل موزائیکهای رنگی، کاشیهای الوان و نقوش گچبری و نقشبرجستههای سنگی، بیشتر به طرحهای رنگین و سطوح رنگآمیزی شده که با آزادی عمل کامل ـ چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ مضمون و… ـ خلق شدهاند و آنچه با ابزار ابتدائی تقریباً نقر شده و فاقد بعد سوم است، اشاره میکنیم. متأسفانه تا به حال آنچنان که شایسته باشد بطور علمی و اختصاصی به این موضوع پرداخته نشده است. باید گفت تاریخ نقاشی در ایران فاقد یک شجرهنامة دقیق و روشن است. این بیتوجهی آنقدر جدی و عمیق است که در یک کتاب معتبر که زیرنظر یک سازمان معتبر و توسط اساتید شناخته شده در مورد تزئینات وابسته به معماری نگاشته و منتشر شده است، نامی از نقاشی به معنای اختصاصی آن به میان نیامده، اگرچه حتی فصلی به مثلاً منبتکاری اختصاص دارد. در اغلب منابع نیز به این مهم تنها با اشاره به بعضی خطوط و نقوش هندسی اکتفا شده است. شاید به این خاطر که پژوهشگران هنر نقاشی، با معماری تاریخی آشنا نیستند و محققین آثار تاریخی به هنر نقاشی. باستانشناسان بهعنوان اولین گروهی که به این آثار برخورد میکنند، اغلب محو اطلاعات معمول باستانشناسی مثل بقایای سفالین و استخوان مردگان میشوند، و بهقدر کافی نگاهی زیبائیشناسانه به آثار نقاشی نمیاندازند. یافتههای باستانشناسی و گزارشات مربوطه نیز چندان بهسهولت در اختیار پژوهشگران هنر و تاریخ نقاشی قرار نمیگیرد و یا ایشان تمایلی نشان نمیدهند. حال آنکه هر دو گروه به یافتههای یکدیگر نیاز دارند. و مهمتر اینکه آثار نقاشی در مقایسه با انواع دیگر مواد تزئینی و مصالح معماری مثل کاشی و آجر و… دوام خیلی کمی دارند. در اثر تغییرات جوی به سرعت تخریب میشوند و ضخامت اندک آنها باعث میشود در مقابل عوامل مخل فیزیکی و شیمیائی مقاومت بالایی بروز ندهند. ● نقاشی و رنگ در تاریخ معماری به شکلی میتوان رشد آدمی را از دوران کودکی تا بلوغ و جوانی با رشد و بالندگی بشریت در طول قرنها و نسلها مقایسه کرد. بهعنوان نمونه به نقاشی کودکان نگاه کنید که چه ساده و با چند خط وارد دنیای نقاشی میشوند. چند خط در هم و بهظاهر نامربوط را به تناسب قدرت دستشان میکشند و آن را سمبل پدر و… تشریح میکنند. برای کشیدن دستهای از کودکان مشغول بازی به چند دایره توپر بسنده میکنند و طرحهای هندسی را بیوسواس چندان رسم میکنند. (دقت در این نوع نقاشهای کودکانه که گاهی هر بخش از یک شیء را از زاویهای تازه میبینند و برخلاف قواعد و اصول پرسپکتیو چند زاویة دید بدون نقطه گریز دارند، دریافت مفاهیم نگارگری را سادهتر میکند.) شاید تاریخ نقاشی نیز بهگونهای اینچنین است و برخلاف تصور عامه از نقاشی رئال آغاز نمیشود. اگرچه بشر اولیه نقوش اولیه را با نگاه به طبیعت و الهام از اطرافش خلق میکرده، اما بهشدت تحت تأثیر برداشتهای شخصی و باورهای قومی بوده و متناسب با نیاز و توان اجرائی خود برای انتقال مفاهیم ـ فارغ از شباهت بینقص با نمونههای اصلی ـ تلاش میکرده. این را در نقوش کاملاً گرافیکی و استرلیزهای (تجریدی) که بر سفالها میزده و یا از آن در خطوط اولیه تصویری استفاده میکرده و حتی نقشهای هندسیش میتوان فهمید. بیشتر از آنکه مقید به شباهت و طبیعتگرایی بوده، به تصویر کردن آنچه لازم میدانسته پرداخته و در نقشهایش به انتزاع و نمادسازی روی میآورده. مثلاً از نقش بسیار سادهای از آفتاب ـ که با یک دایره نهچندان هندسی و چند اشعه نوری میکشیده ـ معنایی از مهربانی را اراده میکرده، در تصویر کردن صورت انسان گاهی از یک دایره و دو نقطة چشم پیشتر نمیرفته و… این نقاشیها کاملاً با آئینها و مبانی اعتقادی این انسانها عجین بوده. بهگونهای سعی میکردند با نقشهای ماوراء طبیعی با نیروهای فوق طبیعت ارتباط برقرار کنند. گاهی با طرحی از موجودی خیالی بلایای آسمانی را دفع میکردند و با تصویر گاومیش تیرخوردهای شکار پربارتر فردا را آرزو میکردند. بر پایة ایمانی جادوئی چیرگی بر جانوران را آرزو میکردند و با تکرار تصاویر جانوران مورد شکار بر صخرهها به افزایش تعداد آنها و باروری نسلشان امید میبستند. با حرکت انسان از دوران گرسنگی و وحشت از مرگ به سمت زندگی مطمئنتر و تأمین آذوقه و مسکن بهتر، این نقوش نیز از سمت معانی سحر و جادو به سمت مراسم عبادی و پرستشی پیش میرود. به این ترتیب نقاشی توانائی مقدسی شمرده میشد و شاید در اختیار افراد خاصی قرار داشت. و در حقیقت رئالیسم و ناتورالیسم (طبیعتسازی) پس از گذشت دورههای متمادی تنها میتوانسته از امتداد شاخهای غیرقدسی زائیده شود. همین انسان نخستین وقتی قصد کشیدن نقاشی از روی موضوعات زنده و طبیعی را داشته با ابتدائیترین لوازم ـ مثل ذغال، مخلوط ذغال و پیه جانوری و گل اخرا و خاک سرخ و استخوان و سنگ ـ چنان هنرمندانه عمل کرده است که نمیتوان از حافظة تصویری او شگفتزده نشد. جالب اینکه همة این تصاویر در ورودی غارها نقش نشدهاند. بلکه بسیاری از این نقوش را میتوان در اعماق تاریک این غارها مشاهده کرد. مثل نقوش غار لاسکو در فرانسه. این موضوع دلیل دیگری است که ثابت میکند این نقاشیها تنها از روی تزئین و تفنن نبوده. به هر حال با وجود آثار دیگری همچون نقشبرجستهها و تندیسهای گوناگون از دوره پارینه سنگی و نوسنگی، نقاشیهای این دوران را باید در زمره زیباترین و اعجابانگیزترین این آثار برشمرد. قدمت این نقاشیها به ۲۰ هزار سال قبل از میلاد باز میگردد و عموماً مشتمل بوده است بر شکلهای انتزاعی و مخطط بسیار ساده شده از هیاکل آدمیانی که در حال شکار جانوران با کمان و پیکان، یا رقص دستهجمعی مردان و زنان و یا گلههای چهارپایانی چون گاو وحشی و بزکوهی و گوزن، البته با محتوایی آرمانی و جادویی. در حقیقت آنچه امروزه از آن بهعنوان نقاشی واقعگرایی، رئالیستی و ناتورالیستی تعبیر میشود، چند هزاره بعد از این دوران و در حدود ۱۲ هزار سال قبل از میلاد حاصل شده است. نمونههای بارز آن شکلهای شبیهسازی شده و برجسته نما و رنگین گاو وحشی و گوزن بر سطح صخرههای غار آلتامیرا در شمال اسپانیا است. این نوع نقاشیهای صخرهای در مغرب دریای خزر و ناحیه لرستان و غار لاسکو (فرانسه) نیز مشاهده میشود. جالب اینکه گاهی نقش جانوری یا انسانی بر روی نقش زیرین به دفعات اجرا شده است. مثلاً در تمدن آسیای صغیر به نقاشیهایی برمیخوریم که پس از پایان مراسم ویژه با گچ پوشیده شده و دوباره نقاشی تازهای با موضوع مشابه و یا متفاوت روی آن کشیده شده است. در پارهای اوقات نیز میتوان مواردی را دید که نقاشی با برجستگیها و فرورفتگیهای سطوح مورد استفاده مطابقت پیدا کرده است. (این ویژگی نقش بسزائی در ایجاد نقاشی در فضاهای معماری به معنای امروزی خود دارد.) پیشرفت بعدی این هنر زمانی بود که بشر در دوران نوسنگی به ابزار کارآمدتری دست پیدا کرد و با کشاورزی و دامداری ثبات و آرامش بیشتری در زندگی انسان بوجود آمد. نگاه کنید که وقتی در مینیاتورهای تیموری و صفوی، بخشی از موضوع طرح، قاب نقش را میشکند و از کادر خارج میشود، چطور منتقدین هنری را بهوجد میآورد. ریشههای این ابداع را بهسادگی میتوان در نقش برجستههای هخامنشی در چندین سده پیشتر پیدا کرد. از نظر فنی و تکنیکهای اجرایی نیز حتی اگر از روی تصادف ـ و نه هوشمندی گذشتگان ـ از میلیونها اثر، یکی ویژگی دوام و شرایط حفظ و ماندگاری داشته باز هم حائز توجه و مطالعه است. ● رنگ و نقاشی در تمدنهای بزرگ دنیا در یکی از نشریات تازه منتشر شده آورده اند: « نقاشی و رنگآمیزی نخستین تجارب خود در معماری ایران را بطور کلی در این بنا [سلطانیه] آزموده و بسیار موفق بوده است. این روزها خبرهای عجیب و غریب زیاد شده و هرکس پروژه یا پژوهشی را شروع میکند به عادت گذشته از بزرگنمائی و اغراق کم نمیگذارد. یک بار بنایی را بزرگترین اثر معماری اسلامی میکنند و یک بار … . برای جلوگیری از ملیگرایی افراطی لازم میدانیم به پیشینة این شیوة هنری در تمدنهای بزرگ جهان نیز اشارهای اگرچه کوتاه بیاندازیم. ▪ بینالنهرین منظور از بینالنهرین سراسر نواحی واقع در میان دو رود دجله و فرات در مجاورت مرز ایران است که خاستگاه تمدنی بزرگ و تأثیر گذار محسوب میشود. بیمناسبت نیست اگر در اینجا یادی هم از مانی پیامبر کنیم که کتابی داشت بهنام ارژنگ و در سرزمینهای بینالنهرین و از تباری ایرانی بهدنیا آمده بود. پیامبری که شاخصه بهیاد ماندهاش هنر نقاشی است. پیکرههای بابلی (۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ قبل از میلاد) در اصل رنگی بودهاند و اصولاً این هنر به ملازمت نقاشی و کندهکاری روی سنگ تحول مییافته است. دیوار کاخها در دوران اقتدار بابل ـ از جمله کاخ ماری در شهری به همین نام در جنوب بینالنهرین ـ با نقاشیهای بزرگ و رنگهای زنده بر روی گچ تزئین میشدند. نقوشی با مضامین سیاسی، مذهبی و زندگی روزمره. نقشبرجستههای آشوریان (۶۰۰ تا ۱۸۰۰ سال قبل از میلاد) نیز مانند نقاشیهای دیواری رنگآمیزی میشد. بیشتر ابنیه دولتی و اقامتگاههای خصوص در این دوره با نقاشیهای دیواری تزئین میشدند که بر روی گچ مالیده شده و دوام چندانی نداشت. موضوعات نقاشیها که پیش از این بیشتر جنبه مذهبی داشت به موضوعات غیرمذهبی شامل طرحهای هندسی، نقوش گل، حیوانات، صحنههای جنگ، شکار و تمثال شاهان نیز توجه نشان داد. نقاشیهای دیواری تلاحمر عالیترین کیفیت این رشته هنری را عرضه میدارند. ▪ مصر هنر مصر هنری است ایستا و ابدیتگرا. هنری کاهنی و جادویی، مشخص و منفرد. و در یک کلام هنری آمیخته با نیایش و به گونهای انحصاری رمزآمیز و با نگاهی به دنیای پس از مرگ. بر همین اساس بود که تمثالی از صاحب قبر در حال کامرانی و برخورداری از خوشیهای این جهانی بر دیوار اتاق تدفین متوفا، یا از صحنههای پیروزی بر دشمنان یا اجرای مراسم نیایش و فعالیتهای روزمره، در آرامگاه فرعون و حتی مردم عادی کندهکاری یا نقاشی میشد. مصریان این نقوش را حاوی نیروهای سحرآمیزی میدانستند که حیات دنیوی را برای مردگان تأمین میکند. شکل بخشیدن به مخلوقاتی تخیلی چون ابوالهول، یا شیر با سر شاهین و مانند آن در میان پیکرهسازان و نقاشان معمول بود. رنگآمیزی کردن چهره و بدن و جامة پیکره با رعایت مقررات خاص متداول بود. خاصیت توصیفی هنر مصر بیش از همه در نقش برجسته و نقاشی روی دیوار متجلی میشود. در واقع دو نوع هنر نامبرده در مصر هنری واحد بهوجود میآورند. زیرا نقش برجستة مصری چیزی جز نقشی منقور با شیار خفیف نبوده و هیچگاه خاصیت سه بعدی برجستهکاری واقعی را نیافت. نقاشیهای بهدست آمده از کاوشگاه بنیحسن (متعلق به حدود ۲ هزار قبل از میلاد) نماینگر آزادی ابتکار و دقت در نمایش خصوصیات تماشایی هر صحنه و نیز رنگهای رقیقی است که نقاشان مصری با بهرهگیری از نفوذ تمدن مینوسی و با بهکار بردن نوعی رنگ لعابی چسبناک در هنر خود بهکار میبستند. نقش دیگری نیز از دیواره مقبرهای در تب به دست آمده که مربوط به ۱۴۰۰ سال قبل از میلاد میشود با صحنهای از دو نوازنده تمام رخ و رقصندگان. ▪ یونان در تمدن کرت نقاشیها بر روی دیوارهای گچی با صحنههایی از زندگی مردم، مسابقات گاوبازی، رژه، مراسم مذهبی، پرندگان، جانوران و… اجرا میشد. از جمله میتوان به نقاشی دیواری گاوبازی بر دیوار کاخ کنوسوس در حدود ۱۵۰۰ قبل از میلاد و همچنین نقاشیهای تالار تاجگذاری این کاخ اشاره کرد. در سدة هفتم قبل از میلاد باردیگر نقاشی مقامی شامخ مییابد. نقاشان نه تنها به تزئین بناهای عمومی و خانههای شخصی و مقابر، بلکه همچنین به رنگآمیزی تندیسها و بخشهایی از پرستشگاهها میپردازند و رنگهای روشن را بهکار میگیرند. نمونههایی که متأسفانه تنها ذکری از آنها در متون تاریخی بهجا مانده است. مثل یک نقاشی تاریخی از عبور ارتش خشایارشا در ایونی. این نقاشیها در ابتدا عبارت بودند از طرحی ساده که بعداً یک رنگ (معمولاً قرمز) و سپس رنگهای دیگر چون سفید، سیاه و زرد، زینتبخش آن شدند. در این مورد باید به نقاشیهای دیواری در شهر پستوم اشاره کرد که در جنوب ایتالیا محل استقرار کوچنشینان یونانی بوده. در حدود ۳۵۰ سال قبل از میلاد هنر نقاشی برای ابراز وجود خود خانههای توانگران را عرصة مناسب یافت و آنها را با نقاشی دیواری با مضامین آیینی و ملی و صحنههای خصوصی و خانوادگی و چهرهسازی واقعگرایی زینت داد. گاهی نیز نقشهایی با مضامین قهرمانی بهچشم میخورد. از این دست نمونهها را میتوان در سایر تمدنهای بزرگ دنیا از جمله از یک سو در روم و آمریکای لاتین و از دیگر سو در چین و ژاپن و هند و… نیز مشاهده کرد. ● رنگ و نقاشی در ایران باستان تاریخ سکونت ایران بر اساس یافتههای باستانشناسی در خرمآباد و لرستان به ۴۰ تا ۵۰ هزار سال قبل برمیگردد. بعضی منابع به نشانههایی از سکونت در سرزمین ایران اشاره میکنند که مربوط به ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار سال قبل مربوط میشود. در تمدن سیلک نمونههایی از رنگآمیزی دیوارها مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد بهدست آمده است. ایرانیان پیش از رواج کاشیکاری بناهای خود را با نقاشی و رنگ تزیین میکردند. البته این نقاشی و رنگ معمولاً از گل و بوته، منظره و از اینگونه موضوعات تجاوز نمیکرد. نقاشی روی دیوار تا حدود قرن چهارم هجری در کنار رقبای دیگر دوام یافت تا اینکه با ظهور جلا و صیقل و نقوش کاشی رفته رفته جایگاه پیشین خود را از دست داد. ▪ رنگ و نقاشی دوران عیلامیان عیلامیان گاهی دیوارههای داخلی بناها را با ردیفی از تصاویر هیولاها و جانوران خیالی و اسطورهای پر میکردند. شاید نتوان به این عمل بهجرأت نام تزئین داد. چراکه ممکن است این رفتار بیشتر برخاسته از نیازهای آئینی باشد تا حس زیبائی شناسی. اگرچه همچنان میتوان از آنها بهعنوان اثری هنری یاد کرد. هفتتپه یکی از قدیمیترین آثار بهجا مانده از عیلامیان در ایران کنونی است. آنچه از گزارشات حفاری این منطقه بهدست میآید این است که؛ در یکی از زیگوراتهای هفتتپه بر روی زمین آثار نقاشی روی دیوارها بر روی قطعات آوار دیده شده است. این نقاشیها بیشتر قسمت بالای دیوار را تزئین میکرده است. قطعات رنگی بدون زمینه گچی گویای این مطلب است که نقاشیها بر روی سطوح صاف گلی اجرا میشده است. متأسفانه قطعات بزرگی که مضامین تصاویر را روشن کنند بهدست نیامده است. احتمالاً علاوه بر نقوش هندسی با اشکال دایره (با اثر پایة پرگار)، مثلث، چهارگوش و مربع، تصاویری از طبیعت هم بر دیوارها نقش میشده است. رنگهای بهکار رفته شامل آبی، قرمز، زرد، خاکستری، سیاه و سفید بوده. مسلماً این بناها در دوران آبادانی با وجود نقاشیها و صحنههای تزئینی جلا و شکوه خاصی داشته. ▪ رنگ و نقاشی دوران مادها از دوران مادها آثار زیادی برجای نمانده است. استحکامات و شهر هگمتانه یکی از بقایای مهم این دوره است. از شگفتیهای این مجموعه که تاریخنویسان به آن اشاره کردهاند، هفت باروی آن است که هر کدام به رنگی آراسته بودند. بهقول هرودت؛ « اولی سفید، دومی سیاه، سومی ارغوانی، چهارمی آبی و پنجمین نارنجی است و تمام اینها را با الوان رنگین کرده بودند و دوتای آخری یکی از نقره و دیگری از طلا مستور شده بود.» به گمان بسیار، باروهای هفتگانه و هفترنگ هگمتانه به شیوهای نمادین و مرموز، نشانهای از آسمان و هفت اختر گردان بوده است. ▪ رنگ و نقاشی دوران هخامنشیان از هخامنشیان و رنگ اگر بخواهیم بگوئیم، بیشک سخن به آپادانای شهر شوش نیز کشیده خواهد شد. کاخ زمستانی امپراتوری که تصاویر سربازان جاوید با لباسهای پرکار و رنگهای متنوع بر آجرهای رنگین و لعابدار آن شهرت جهانی دارد. کتیبهای از داریوش باقی مانده که در آن عملیات ساخت این بنا را شرح داده. از جمله به جزئیات تزئین و نقاشی و کارگران ملل مختلف اشاره کرده که در احداث آن سهیم بودهاند. ستونها نیز به رنگ زرد روشن رنگآمیزی شده بودند که ضمناً نقایص سنگهای آهکی بهکار رفته را نیز میپوشاندند. تختجمشید اثر بیبدیل دیگری است که میتوان در آن سراغی از رنگ و نقاشی دیواری هخامنشیان را گرفت. از جمله باید به ماندههایی از یک فرش گچی اشاره کرد که به رنگ قرمز در گوشه یکی از اطاقهای شمالی کاخ تچر بهدست آمده است. همچنین محققین توانستهاند با توجه به بقایای رنگی و عناصر شیمیائی موجود در خلل و فرج سنگی تختجمشید ـ فارغ از میزان صحت و دقت ـ نقشی رنگین از فَروَهر را بازسازی کنند. کم و بیش در دیگر آثار معماری باقیمانده از زمان هخامنشیان نیز تصاویر نقاشی شده بهچشم میخورد. از جمله در شهر هخامنشی دهانهغلامان صحنهای از شکار به تصویر کشیده و در صحنة کندهکاری شدة دیگر اثری از شمایل یک حیوان که به احتمال زیاد اسب است و روی پلکانی ایستاده، دیده میشود. ▪ رنگ و نقاشی دوران پارتیان و سلوکیان (اشکانی) پلکان جبهة شمالی از آثار باقیمانده بر کوه خواجه در سیستان معروف به کاخ شاهی کوه خواجه، به فضائی باریک و دراز دالان مانند راه مییابد که بهدلیل وجود نقاشیهای دیواری بر بدنة دیوارهای آن، توسط “هرتسفلد” و محققان بعد از وی به گالری شهرت یافته است. هرتسفلد این آثار را متعلق به قرن اول میلادی و اشکانیان دانسته. این گالری ۴۰ متر طول و ۵/۱ تا ۲ متر پهنا دارد. با وجود تخریب و آوار فراوان، رنگهایی اینجا و آنجا بر سطح طاق موجود و دیوارها بهچشم میخورد که حکایت از نقشمایههای دیواری گسترده و وسیع منقوش دارند. متأسفانه رنگهای باقیمانده ما را به کلیت یک اثر نقشپردازی شده نمیرسانند و صرفاً بقایای نقوشی هستند که قبلاً از جای خود برداشته شدهاند. به نظر میرسد که در این نقاشیها از رنگهای زرد، سرخ، سبز، قهوهای و آبی استفاده شده است. در این نقشها خدایان، که بخش و قسمتی از پیکر هریک از آنان پشت پیکر خدای دیگر قرار گرفته است، همه بهصورت تمامرخ ایستادهاند. احتمالاً این شیوه پوشش یک تصویر بر روی تصویر دیگر به منظور القای عمق بوده است. (تأثیر این تکنیک را در دوره ساسانی در نقشبرجسته معروف کرمانشاه که دستهای از گرازها را در میان نیزار نشان میدهد، میتوان دید.) در یکی از دیوارها نقشی از شاه و ملکه و در جایی دیگر ربالنوع عشق یونان (اروس) سوار بر اسبی سرخرنگ دیده میشود. در اینجا چهرهها به حالتی نیمرخ و تمامرخ است. (یکی از تأثیرات نقاشی دوره اشکانی بر سیر هنر، همین رواج تصاویر تمامرخ است.) در اطراف پنجرههای تالار، تماشاگران نقش شدهاند. اغلب نقاشیهای دیواری منتسب به کوه خواجه از این محل بهدست آمده و متأسفانه تمام آنها نیز به خارج از ایران منتقل شده است. در شهری در کنار فرات دورا اروپوس نقشهایی از دیوار یک معبد پیدا شده که حاکی از تأثیر نفوذ هنر اشکانی است. در معبدی از این شهر تصاویری نیز از ایزدمهر پیدا شده که او را در حال شکار نشان میدهد. ▪ رنگ و نقاشی دوران ساسانیان ساسانیان به تبعیت از هخامنشیان توجه خاصی به نقوش برجسته از خود نشان دادند. از طرفی متأثر از امکانات امپراتوری تازه تأسیس خود و هنر اشکانی، شیوهای منحصر بهفرد در هنر را پیش گرفتند. این زمان یکی از دورههای شکوفائی هنر گچبری است. اما همچنان از رنگ و نقاشی نیز برای زینت ابنیه استفاده میشود. نمای کاخهای ساسانی که با سنگهای تیشهای و یا لاشهسنگ و یا خشت و آجر ساخته میشد، اغلب با اندود گچ سفیدکاری میشد و در داخل دارای تزئینات نقاشی بود. این نقشها بیشتر شامل طرحهای تزئینی انسان، حیوان، شکارگاه، گل و گیاه و نقوش هندسی الوان بودند. به روایت پرفسور پوپ تا سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در طاقبستان در کرمانشاه، یکی از یادگارهای دوره ساسانی، آثار رنگهای قرمز، زرد، فیروزهای، آبی پررنگ، سبز کمرنگ، ارغوانی، بنفش، نارنجی، صورتی و سپید بر این بنا قابل مشاهده بوده است. صحنههایی از جنگ، شکار و گردش، موضوع نقاشیهای دیواری موجود بر سطوح را تشکیل میداده. طرح تزئینات تالار پذیرائی بیشاپور (نزدیک فیروزآباد فارس) نیز شامل گچبریهای رنگآمیزی شده و نقوشی به رنگهای اخرائی، زرد، سیاه و آبی بوده که البته گاهی با موزائیکهای رنگین نیز تلفیق میشده. گویا در قصر تیسفون نیز از یک نقاشی دیواری با صحنهای از تسخیر انطاکیه گزارش شده است. از نکات جالب در مورد نقاشیهای دوره ساسانیان تأثیری است که بر نقاشی مانویان بهجا گذاشته است. ▪ رنگ و نقاشی در آغاز دوران اسلامی با پذیرش دین اسلام و حرمت نقوش انسانی و ذیروح در اوایل قرون اسلامی هنرمندان نقاش زبردست ایرانی به نقوش گیاهی و تصاویر هندسی و بهعبارتی اسلیمیها گرایش پیدا کرده و بهتدریج در آثار خود موضوعات و مضامین مذهبی را به تصویر کشیدند. در این تصاویر از هنر پارتیان و ساسانیان بهره بردند و همان روشها را ادامه دادند. همچنین حضور رنگ را در تزئینات گچبری بهطور گسترده و متنوع میتوان دید. شیوهای که در معماری ایلخانی بهوفور بهچشم میخورد. تا اینکه در دوره تیموری به گونهای بلوغ در نقوش اسلیمی و ختایی و گل و گیاه و جانوران ختم میشود. e.omidi888@yahoo.com
-
برای دیدن تاریخ با ما به میبد سفر کنید
بهار خانم پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در معرفی جاذبه هاي تاریخی ایران
- شهر میبد دارای پیشینهای چندین هزار ساله است. این شهر دومین مرکز شهری و تجاری استان یزد محسوب میشود و به واسطه بافت تاریخی ارزشمند خود تمام شهر در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است. آثار تاریخی میبد یزد آب انبار شاه عباسی آثار تاریخی میبد یزد آب انبار شاه عباسی آثار تاریخی میبد یزد بافت تاریخی میبد آثار تاریخی میبد یزد قلعه مهرجرد در میبد آثار تاریخی میبد یزد کبوترخانه میبد آثار تاریخی میبد یزد موزه زیلو آثار تاریخی میبد یزد نارین قلعه آثار تاریخی میبد یزد نمایی از مسجدی در میبد آثار تاریخی میبد یزد یخچال قدیمی شهر میبد آثار تاریخی میبد یزد -
گزارش تصویری: پوشاک زنان ایران در طول تاریخ
بهار خانم پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فرهنگ , آداب و رسوم
در عکسهای زیر نوع پوشش زنان ایران را در طول تاریخ خواهید دید که براساس یافتههای باستانشناسی بازسازی شده است... -
برجسته ترین زن در تاریخ ایران باستان
بهار خانم پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایلامیان، مادها، هخامنشیان
آتوسا دختر کورش و همسر دو پادشاه هخامنشی کمبوجیه و داریوش و مادر خشایار شاه برجستهترین زن در تاریخ ایران قدیم است. در ایران قدیم ازدواج خواهر و برادر مرسوم بود و علت آن هم نگه داشتن ثروت در خانواده سلطنتی بود. هوتوسا کیانی و آتوسا هخامنشی نخستین کسانی هستند که با خویشاوندان خود ازدواج کردهاند. هوتوسا علاقهمند به ازدواج با گشتاسب بود. با او ازدواج کرد و چندین فرزند به دنیا آورد. او اولین شخصی بود که به دین زرتشت گروید. زرتشت ادعا کرد که هوتوسا به آیین مزدیسنا گرویدهاست. سپس هوتوسا از شوهر خود گشتاسب درخواست کرد که دین زرتشت را بپذیرد. از این پس دین زرتشت به طور رسمی پذیرفته شد. از اینجا هوتوسای افسانهای به عنوان یک زن سیاسی و با نفوذ و باقدرت معرفی شد. از آن پس به خاطر احترام به وی پارسیان نام او را بر دختران خود میگذاشتند. از میان آن دختران مهمتر از همه آتوسا دختر کورش بود. خواهر و همسر اردشیر دوم و همسر اردشیر سوم زنان دیگری هستند که آتوسا نام داشتند. علی رغم اینکه اطلاعات ما درمورد آتوسا بسیار محدود است اما میتوانیم قسمتی از زندگی سیاسی و فرهنگی او را در مدت زمان زندگی طولانیش دنبال کنیم .هیچ زن دیگری از هم دورههای او با او برابری نمیکند. پس از آناهیتا او دومین کسی بود که لقب بانو که یک عنوان مذهبی بود را گرفت. زیرا اینچنین لقبی کمتر به ملکهها داده میشد. آشیلوس نمایشنامه نویس قرن پنجم پیش از میلاد در یکی از نمایشنامههای خود تحت عنوان ایرانیان که اختصاص به جنگ خشایار شاه با یونانیان دارد از آتوسا به عنوان بانوی بانوان یاد میکند. آتوسا خواندن و نوشتن را به خوبی میدانست و نقش تصمیم گیرنده در آموزش خود و دیگر درباریان داشت. کمبوجیه عاشق خواهر خود آتوسا شد و مغهای زرتشتی را جمع کرد و از آنها خواست که این ازدواج را برای او قانونی کنند. به خوبی میتوان حدس زد که آتوسا علی رغم موقعیت اجتماعی و نفوذی که داشته از زیبایی نیز برخوردار بودهاست. پس از این که کمبوجیه در مصر خودکشی میکند داریوش شاه با آتوسا ازدواج میکند. این ازدواج چند دلیل داشتهاست. ۱- ازدواج با آتوسا که از سلاله هخامنشی بود حکومت او را قانونی جلوه میداد. 2- از آنجا که آتوسا با هوش، با فرهنگ، با قدرت و تفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای داریوش شاه به حساب میآمد. ۳- از آنجا که آتوسا زنی جاه طلب و قدرت طلب بود از طریق این وصلت میتوانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. از اینجاست که آتوسا لقب بانوی بانوان میگیرد. هرودوت میگوید آتوسا از قدرت فوق العادهای برخوردار بود و در دوره جنگ با یونان که به توصیه او انجام شده بود داریوش شاه همواره از نصیحتهای او بهره میجست. او حتی علاقه مند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند. هرودوت از قول آتوسا نقل میکند که آتوسا به داریوش شاه میگوید «چرا نشستهای و عازم جنگ نمیشوی و سرزمینهای دیگر را تسخیر نمیکنی پادشاهی به جوانی و ثروتمندی تو شایسته است که عازم جنگ شود و به پیروزیهایی نایل شود تا به ایرانیان ثابت شود مرد قابلی بر آنها حکمرانی میکند.» اگر گفته هرودوت اغراق آمیز هم باشد باز هم بیانگر نفوذ آتوسا بر شوهرش میباشد. گفته شده است که آتوسا به خوبی از اوضاع فرهنگی زمان خود آگاه بود. و از حضور یونانیان و دیگر ملیتها به دربار بسیار بهره میبرد. آتوسا از صلب داریوش شاه دارای ۴ فرزند شد که بزرگترین آنها خشایار شاه بود. اما آتوسا همسر اول داریوش شاه نبود و داریوش شاه از همسر اولش دارای پسرانی بود که همگی از خشایارشاه بزرگتر بودند. مطابق قانون سلطنت پسر بزرگ شاه پس از او به سلطنت میرسید. اما آتوسا آن قدر بر شوهر خود نفوذ داشت که توانست خشایار شاه را پس از داریوش به سلطنت برساند. در زمان سلطنت خشایار شاه آتوسا به عنوان مادر پادشاه در امور دولت دخالت میکرد. همان طور که قبلا گفتیم آشیلوس در نمایشنامه خود همواره از او به عنوان بانوی بانوان یاد میکرد. میتوان گفت که در نمایشنامه آشیلوس پس از خشایار آتوسا بیشترین نقش را بازی میکند. آتوسا جنگ ایران و یونان را به صلاح نمیدانست و از جمله کسانی بود که با این جنگ مخالفت کرد. وقتی خبر شکست پسرش را شنید به شدت خشمگین شد. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بودهاست. احتمالا آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم میباشد. -
۱۱ اسفند - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۳۴۷ روز گذشته و به پایان آن ۱۸ روز (در سال عادی) یا ۱۹ روز (در سال کبیسه) مانده است. رویدادها * ۱۳۲۱ - شیوع بیماری تیفوس در تهران به دلیل وخامت وضع زندگی مردم هنگام اشغال نظامی ایران در جنگ جهانی اول * ۱۳۸۸ - بازداشت جعفر پناهی و چند سینماگر دیگر. * ۱۳۸۸ - محمد ولیان فعال دانشجویی دانشگاه دامغان به اعدام محکوم شد. * ۱۳۸۸ - شکایت فاطمه کروبی از افزایش فشارها بر خانواده اش. * ۱۳۸۸ - توقیف هفته نامه ایراندخت. زادروزها * ۱۳۰۱ - مرتضی حنانه، (۱۳۰۱ - ۱۳۶۸) موسیقیدان و آهنگساز ایرانی.
-
۱۰ اسفند - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۳۴۶ روز گذشته و به پایان آن ۱۹ روز (در سال عادی) یا ۲۰ روز (در سال کبیسه) مانده است. رویدادها * ۹۴۴ - شهر ریو دوژانیرو ایجاد شد. * ۱۱۶۹ - اوهایو به عنوان هفدهمین ایالت آمریکا، ثبت شد. * ۱۱۹۴ - ناپلئون از تبعید گاه خود، جزیره البا، به فرانسه گریخت. * ۱۳۱۷ - محمدرضا پهلوی برای ازدواج با فوزیه، خواهر ملک فاروق پادشاه مصر، به این کشور سفر کرد. * ۱۳۱۸ - برای انجام سرشماری در شهر تهران، مردم شهر از خروج از خانهها منع شدند. جمعیت تهران بر طبق این سرشماری ۵۴۰ هزار نفر اعلام شد. * ۱۳۸۸ - ماهنامه ایراندخت و نشریه سینا لغو امتیاز و روزنامه اعتماد توقیف شد.
-
۹ اسفند - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۳۴۵ روز گذشته و به پایان آن ۲۰ روز (در سال عادی) یا ۲۱ روز (در سال کبیسه) مانده است. رویدادها * ۱۳۳۱ ‐ توطئه کشتن محمد مصدق نخستوزیر ایران مرگها * ۱۳۰۸ ‐ احمدشاه قاجار، آخرین شاه سلسله قاجار (زاده ۱۲۷۶) * ۱۳۸۹ - مهری ودادیان، بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی. مناسبتهای ایران * روز ملی حمایت از حقوق مصرفکنندگان
-
۸ اسفند - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۳۴۴ روز گذشته و به پایان آن ۲۱ روز (در سال عادی) یا ۲۲ روز (در سال کبیسه) مانده است. زادروزها * ۱۳۰۳ - امیرحسین آریانپور، نویسنده، فرهنگنویس، مترجم. (درگذشت ۸ مرداد ۱۳۸۰) درگذشتها * ۱۳۸۸ - فرمان بهبود، نوازنده و مدرس پیانو. مناسبتها * روز امور تربیتی و تربیت اسلامی
-
۷ اسفند - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۳۴۳ روز گذشته و به پایان آن ۲۲ روز (در سال عادی) یا ۲۳ روز (در سال کبیسه) مانده است. رویدادها * ۱۳۶۳ - تأسیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) زادروزها * ۱۳۱۸ - بهمن رجبی، نوازنده تنبک و مولف موسیقی ایرانی. مرگها * ۱۳۳۴ - علی اکبر دهخدا، (۱۲۵۷ - ۱۳۳۴) نویسنده و پژوهشگر ایرانی. * ۱۳۵۲ - حسین تهرانی، (۱۲۹۰ - ۱۳۵۲) نوازنده تنبک ایرانی. * ۱۳۷۱ - هاشم آملی، (۱۲۷۸ - ۱۳۷۱) مرجع تقلید ایرانی.