لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تربيت'.
2 نتیجه پیدا شد
-
پدری که سخن از مدیریت اوست دو شأن دارد، شأن مردانگى که به او اقتدار، قاطعیت و صلابت مىبخشد و شأن پدرى که وى را سرشار از مهر و شفقت نسبت به فرزند مىنماید و پدر در مسیر تربیت به هر دو این امور نیازمند است. محبتى که او را به سهلگیرى و آزاد و رهاگذاشتن کودک ترغیب مىنماید و قاطعیتى برخواسته از دوراندیشى و ژرفنگرى که او را معتقد به استحکام و سختگیرى مىکند. تربیت کودک باید حول دو محور متفاوت و در عین حال متجانس شکل گیرد. یکى سهلگیرى و واگذارى و دیگرى سختگیرى و کنترل، ضمن رعایت حد اعتدال در این دو شیوه متضاد. رمز بزرگ و هنر ظریف تربیت متعادل براى پرورش شخصیت متعالى کودک توسعهیافتگى این دو محور متضاد است. در دوران طفولیت نمایش مهر و محبت پدر بیشتر از دو طریق محبت محسوس و با صراحت و محبت از طریق بازى قابل اجراست. مدیریت پدر باید بر پایه این دو اصل کلى بنا شود و پدر وظایف خود را در حیطه تربیت با رعایت اعتدال و بکارگیرى درست و منطقى این دو اصل مهم انجام دهد. نقش مهر پدرى در تربیت کودک پدر از طرق مختلفى مىتواند مهر خود را به فرزند بنمایاند. اما در دوران طفولیت نمایش مهر و محبت بیشتر از دو طریق محبت محسوس و با صراحت و محبت از طریق بازى قابل اجراست. محبت پدر به نوزاد پدر باید محبت به کودک را از همان روزهاى بعد از تولد آغاز نماید زیرا پدر نیز مانند مادر از طریق وراثت با کودک پیوند دارد و همین پیوند به وى امکان مىدهد که در همان ایام نوزادى با فرزندش ارتباط برقرار نماید. نوازش طفل، اثرى درازمدت در رابطه پدر و کودک دارد. ضمن آنکه موجب افزایش علاقه پدر به کودک نیز مىگردد. پدر و بچه دکتر «ویلیام سیرز» معتقد است که: «بیشتر نوزادان در حالت هوشیارى خاموش به سر مىبرند ... این حالتى است که بعد از آن هرگز تکرار نمىشود؛ چشمهاشان گشاده و باز است و نسبت به محیط اطراف خود حالتى پذیرنده دارند، این لحظههاى پیوند اولیه نباید از دست برود. در این زمان با نوزاد حرف بزنید و بیان احساسات را آزاد بگذارید؛ سلام عزیزم، من پدرت هستم ...» پدر و کودک شیرخواره پدر در دوران شیرخوارگى نیز مىتواند با محبت کردن به کودک، او را به همراهى، مدیریت و حکمروایى خود عادت بدهد. پدرى که در این دوران نسبت به طفل بىتفاوت بوده و بعد از گذشت دو، سه سال، تازه مىخواهد در امر تربیت و پرورش کودک دخالت کند، توفیق کمترى مىیابد زیرا کودک به دلیل نبود انس قبلى، با دیدن پدر به وجد نمىآید و شادمان نمىشود، در این صورت پدر چارهاى ندارد جز اینکه یا با زحمت بیشترى گذشته را جبران نماید و مورد اعتماد و محبوب کودک شود و یا آنکه راه آسانترى را برگزیند و تربیت را با خشونت درهم بیامیزد که راه دوم به هیچ وجه پسندیده نیست. پدر و کودک خردسال بعد از گذشت دوران شیرخوارگى، دایره محبت به کودک وسیعتر شده و محبت از طریق کلام، قوت مىگیرد. از این پس وابستگى کودک به مادر کاهش مىیابد او بیش از گذشته به سمت پدر مىرود. متأسفانه برخى از پدران بعد از گذشت این دوران از توجه و محبت خود به کودک مىکاهند. زیرا کودک، دیگر آن جذابیت رفتار و شیرینى قبل را ندارد. این دورى پدر، براى کودک بسیار گران است و مىتواند موجب ناهنجارىهاى رفتارى گردد. مخصوصا که او اکنون بزرگتر شده و مسائل عاطفى را بهتر درک مىکند و طالب محبت بیشترى است. البته طبیعى است که در کیفیت محبت تغییراتى ایجاد شود، اما اصل آن باید محفوظ و محسوس بماند. از این پس، پدر مىتواند از عامل تعریف و تأثیر نیز بهره بگیرد. تعریف، تمجید و تأیید کودک انرژى مثبت کلمات پسندیده، بر روح و روان کودک تأثیرگذاشته و احساس خوشایندى در او نسبت به گوینده ایجاد مىکند. تعریف از کودک به تقویت عزت نفس او نیز کمک خواهد کرد. از آنجا که پدر در نظر کودک مظهر قدرت و شجاعت است و معمولاً در نظر کودکان، پدر بیش از مادر از هیبت و ابهت برخوردار است، تعریف از کودک، توسط پدر براى او بسیار ارزشمند و لذتبخش خواهد بود. شایسته است که پدر در مسیر تربیت از عامل تعریف بهره گیرد و روح کودک را با نسیم کلمات نوازش دهد. اگر پدر قصد پند و نصیحت و یا انتقاد از کودک را دارد، ابتدا مىتواند از طریق تعریف، فضاى دوستانهاى را ایجاد نماید و زمینه را براى تأثیر بیشتر کلام خود مهیا سازد. جملاتى همچون «از وقتى تو به دنیا آمدهاى زندگى ما شیرینتر شده» و یا «تو گلى هستى که خداوند به ما هدیه داده است» چه احساسى در کودک مىآفریند؟ آیا اینگونه جملات در میزان حرفشنوى و همراهى کودک با پدر مؤثر نخواهد بود؟ پدر و دختر البته تعریف و تمجید در صورتى مطلوب است که غیرواقعى و غیرمنطقى نباشد و کودک را دچار توهم و کبر و غرور نسازد. رعایت اندازه نیز در آن شرط است. بازى دوستانه با کودک بازى مجموعه فعالیتهایى است که کودکان به منظور سرگرمى، تفریح، فرار از غم و کدورت و کشف مجهولات بدان روى مىآورند و در حین آن انرژىهاى فراوان خود را تخلیه مىکنند. جایگاه پدر در بازى کودک پدر از دو طریق عمده مىتواند در مسیر بازى، مدیریت تربیتى خود را اعمال نموده و به نحوى مطلوب و مطابق با ویژگىهاى کودک، او را در مسیر هدایت سوق دهد. این دو طریق عبارتند از: 1. ایجاد زمینه و فضاى مناسب براى بازى و تهیه اسباببازىهاى مفید. 2. بازى با کودک و دخالت مستقیم در بازى. علاقه زیاد کودک به بازى موجب علاقمندى او به همبازى نیز خواهد شد. هرکسى به راحتى مىتواند از طریق بازى، دل ساده و پاک کودک را به دست آورده و با محبوبیتى که کسب مىکند بر روح و روان وى تأثیر بگذارد. پدر در امر تربیت علاوه بر نیازى که به این محبوبیت دارد، به شناختى هم که از طریق بازى نسبت به کودک به دست مىآورد نیازمند است در حقیقت: «بازى وسیلهاى است براى کشف دنیاى پنهان کودک و شناخت دنیاى وجودى او. چه بسیارند خوىها و رفتارها، حب و بغضها، کین و مهرها که در کودک پنهانند و مربى را به شناخت آن دسترسى نیست مگر آنگاه که او را به بازى وادارد و یا بازى او را با خود و دیگران مشاهده کند ... در سایه این کشفهاست که مىتوان، در پى اصلاحش کوشید و عوارض و نابسامانىها را در او اصلاح کرد و یا جنبههاى مثبت او را تقویت نمود. حتى در اصلاح و درمان نابسامانىهاى کودک یکى از راهها و شیوهها، شیوه بازى درمانى است که در سایه آن مىتوان بسیارى از اختلالات را از بین برد.» بازى کودک و پدر، معمولاً داراى هیجان، تحرک و فعالیت و شور بیشترى بوده و از دیگر بازىها متمایز است در بازى کودک با پدر تفاوتهاى آشکارى نسبت به بازى کودک و مادر و حتى همسالان دیده مىشود. بازى کودک و پدر، معمولاً داراى هیجان، تحرک و فعالیت و شور بیشترى بوده و از دیگر بازىها متمایز است. لذا ذکر این نکته لازم به نظر مىرسد که: هرچند قوام بازى به ایجاد شادى و نشاط براى کودک است، اما ممکن است پدر ناخواسته از طریق بازىهاى جنجالى و هیجانزا موجبات ضعف اعصاب و بدخوابى کودک را فراهم کند. در حین بازى توجه به سن کودک، توانایىها و ظرفیت و افکار کودکانه ضرورى است. شرکت دادن کودکان در بازىهاى سخت، ترسناک و یا بازىهاى ویژه افراد بزرگتر، موجب قویتر شدن و یا رشد عقلانى سریعتر کودک نمىشود بلکه ممکن است طفل را دچار تضاد و اختلال کند. براى هر پدرى با هر میزان از اطلاعات و فرهنگ، بازى کردن با کودک بهتر از ترک بازى است. گاهى تصور نادرست از مردانگى، بىحوصلگى و کسالت و یا خستگى و درگیرى بیش از حد در مسائل کارى، پدر را از بازى با کودک باز مىدارد و موجب ایجاد شکاف عاطفى بین پدر و کودک مىگردد.
-
روز امور تربيتي وتربيت اسلامي [align=justify]روز امور تربيتي و تربيت اسلامي هشتم اسفند روز تاسيس نهاد امور تربيتي و به عبارتي روز امور تربيتي و تربيت اسلامي مي باشد. دستيابي به ترتيب صحيح، آن هم براساس تعاليم اسلام، مقدمه پايه گذاري نهاد امور تربيتي توسط دو شهيد بزرگوار رجايي و باهنر گرديد. اين دو شهيد عزيز باتوجه به بينش خاصي كه نسبت به تربيت مذهبي و اسلامي كودكان و نسل جوان در نظام جمهوري اسلامي داشتند، برآن شدند تا با تاسيس اين نهاد، مركزي براي برنامه ريزي ، جذب و آموزش و اعزام افراد متعهد و متخصص در امر تربيت به مدارس داشته باشند. اين افراد باعنوان «مربيان تربيتي و پرورشي» مشغول به كار شدند و به عنوان حافظان ارزشهاي انقلاب و پاسداران دين و قرآن خدمت كردند. فعاليت امور تربيتي به سه دوره مشخص تقسيم مي گردد: دوره اول كه به سالهاي اول انقلاب مربوط مي شود مرحله «مبارزه با عناصر ضد انقلاب» در مدارس بود درآن زمان مربيان تربيتي كه به تعبير شهيد رجايي سربازان انقلاب ناميده مي شوند، هشيارانه ، مانع انحراف فكري دانش آموزان شده و توطئه هاي گروهك ها را خنثي مي كردند. دوره دوم كه به سالهاي جنگ تحميلي بازمي گردد و کار عمده ایشان در این دوره بسيج دانش آموزي بود. در اين مدت ايران اسلامي شاهد ايثارگريهاي چشمگير قشر دانش آموز و شهادت سي و شش هزارتن از آنها بود، دوره سوم كه به زمان حال برمي گردد با مسئله سازندگي و شبيخون فرهنگي مواجه هستيم. در اين مرحله حساس كه به مراتب پيچيده تر از دو مرحله قبل مي باشد مربيان با فعاليتها و برنامه هاي گوناگون درزمينه هاي مختلف فرهنگي ، هنري ،قرآني و ورزش سعي در فعال كردن دانش آموزان و تهيه خوراك فرهنگي و فكري آنها دارند. بسياري از انحرافات و لغزشها، شكستها و نابودي ملتها و... به دليل غوطه ورشدن انسانها در منجلاب گناه بوده است. بديهي است كه نجات نسل جوان از خطر سقوط و منجلاب گناه و آلودگي هاي ناشي از تحريكات نفساني، تنها با حاكم كردن نيروي بازدارنده و كنترل كننده دروني میسر است. تبليغ و زمينه سازي براي تربيت ديني،تثبيت و تقويت آن در درون نسلها، گام مهم و ضروري بوده و در عصر ما و براي نسل حاضر از ضرورت و اهمیت بيشتری برخوردار است. دركشورما مسئله مهم تربيت وامور تربيتي بعداز انقلاب اسلامي قالبي نهادين به خود گرفته است. تبليغات اسلامي،مراكز آموزشي و اسلامي ، گروهها و كانونهاي تحقيقي و تبليغي و... از نمونه هاي نهادينگي امور تربيتي است. اين نهاد از بدو تاسيس تابه امروز گستره وسيع و گوناگوني از عملكرد ها و وظايف را برعهده داشته ، از اين رو همواره، زير نگاه نقادانه مخالفان و موافقان قرارداشته است. موافقاني كه تحقق امر تربيت را منوط به حضور مربي و فعاليتهاي رسمي غیركلاسي دركنار آموزشهاي كلاسي مي دانستند و مخالفاني كه به جدايي تربيت از تعليم در قول و كردار اعتقادی نداشته و فضا و محيط مدرسه و آنچه را كه درآن هست. تاثير بخش برتعليم وتربيت قلمداد كردهاند. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، دستگاهها و جريانهاي گوناگوني براي رسيدگي به امور پرورش دانش آموزان متناسب با اهداف نظام گذشته وجود داشت كه ازجمله آنها مي توان به سازمان پيشاهنگي ، كاخ جوانان و شير و خورشيد و نوعي امور تربيتي اشاره كرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ودگرگونيهاي ناشي از آن ، برخي از اين دستگاهها منحل و يا غير فعال شده و امور تربيتي با سازمان و سيماي جديدي از بطن انقلاب روئيد و به عنوان يك جريان انقلابي ، فعاليتهاي تربيتي ، سياسي، ديني وهنري گستردهاي را در مدارس پايه گذاري كرد. اين نهاد پس از مدتي دستخوش تحولاتي شد ودر هر برهه تغييرات و اصلاحاتي در ساختار آن صورت گرفت. تا سال 1363 در بخش پرورش وزارت آموزش و پرورش دو اداره كل امور تربيتي و تربيت بدني وجود داشت. درسال 1364 پس از انحلال سازمان پيشاهنگي و واگذاري امكانات آن به امور تربيتي معاونت پرورش داراي 2 مديريت و اداره كل و يك اداره شد. درسال 1367 مجددا سخن از تحول در تشكيلات آموزش و پرورش به ميان آمد و پس از دو سال تشكيلات جديد ابلاغ شد و سيماي امور تربيتي نيز تغيير يافت[/align]