لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'خصوصیات'.
5 نتیجه پیدا شد
-
فارسی فارسی یا پارسی، (که پارسی دری و دری نیز نامیده میشود.) زبانی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند (برخی زبان پارسی در تاجیکستان و ازبکستان را پارسی تاجیکی مینامند). فارسی؛ زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از زبانهای رسمی کشور افغانستان است. در ایران نزدیک به ۴۰ میلیون (بین ۵۸٪ تا ۷۹ ٪) پارسیزبان هستند؛ در افغانستان ۲۰ میلیون، در تاجیکستان ۵ میلیون و در ازبکستان حدود ۷ میلیون نفر. زبان پارسی گویشورانی نیز در هند و پاکستان دارد. روی همرفته میتوان شمار پارسیدانان جهان را حدود ۱۱۰ میلیون نفر برآورد کرد. گرچه پارسی اکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری مغول (به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی شبهقارهی هند بودهاست. زبان رسمی کنونی پاکستان، اردو، که «اسلامیشده»ی زبان هندی است، بسیار تحت تأثیر پارسی بودهاست و واژههای پارسی بسیاری دارد به خاطر تأثیر بسیار زیاد زبان پارسی در پاکستان، بنیانگذاران پاکستان تصمیم گرفتند که سرود ملی آن کشور به زبان پارسی سروده شود. از: ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
-
چگونه از خصوصیات همسر آینده ام آگاه شوم ؟
بهار خانم پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در شناخت قبل از ازدواج
مسأله تحقیق و شناخت پیش از ازدواج از مسائل بسیار مهم و دارای نقش سرنوشت ساز برای خانوادههاست. برایانجام این مهم و گریز از مشکلاتی که پیرامون آن طرح کردهاید، راههای متعددی وجود دارد؛ لیکن قبل از اشاره به آنها چندنکته را باید در نظر گرفت: 1- وقتی سخن از شناخت و تحقیق به میان میآید، هرگز نباید انتظار یافتن راهی را داشت که به طور کامل بتوان طرفمقابل را شناخت. چنین چیزی به سادگی ممکن نیست؛ چه بسا کسانی سالها با یکدیگر زندگی کرده و هنوز شناخت دقیقیاز هم ندارند. بنابراین باید در جست و جوی راهی بود که حداکثر اطلاعات لازم را در اختیار انسان قرار دهد. 2- در این جست و جو، باید آسیبهای مسأله را به خوبی در نظر داشت، چه بسا برخی از راهها بتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشها باشد، ولی در کنار آن مفاسد و ضررهای دیگری پدید آید. بنابراین باید راهی را پیمود که کمترینپیامدهای ناگوار را در بر داشته باشد. 3- راههایی که معمولا پیشنهاد میشود، اتکای زیادی به شخص عامل و چگونگی به کارگیری آن نیز دارد؛ یعنی، چهبسا شیوه واحدی را دو نفر به کار گیرند و یکی بر اثر هوش و فراست و کار بست صحیح آن، بتواند بهترین نتایج را به دستآورد؛ ولی دیگری به نتایج لازم و کافی نرسد. 4- به کارگیری راههای پیشنهادی لزوما به معنای تضمین زندگی سالم در آینده نیست، بلکه به معنای آن است که دقتدر به کارگیری آنها، موجب کاسته شدن اختلافات خانوادگی ناشی از عدم شناخت میشود. بنابراین در این مسائل نبایدانتظار همه یا هیچ داشت؛ یعنی، نمیتوان در جست و جوی چیزی بود که بدون استثنا نتیجه بخش باشد و اگر چنیننتیجهای نداد بگوییم پس دیگر هیچ؟! به نظر ما بهترین راهی که اکنون میتوان پیشنهاد کرد، روش ترکیبی «مشاوره» به اضافه «رابطه کنترل شده و هنجاری»است. این روش دوگانه به طور سنتی در جامعه ما معمول بوده است و امروزه نیز با گسترش و سازمان یافتگی بخش اول،باید آن را تکمیل کرد. توضیح آنکه: به طور سنتی ازدواج در ایران چنین بوده که نزدیکترین افراد خواستگار، برای یافتن همسر به وی مددرسانده و در یافتن شخص و معرفی به وی و بیان خصوصیات، او را مدد رسانده و به رایزنی میپرداختهاند. این امر معمولادر ازدواجهای فامیلی و منطقهای و در محیطهای کوچک که فرد مورد نظر برای نزدیکان خواستگار شناخته شده میباشند،بسیار روش خوبی است، ولی با توجه به گسترش شهرها، ازدیاد جمعیت و یا ازدواج با افراد دوردست و از شهر و دیاریدیگر، عوامل فوق نمیتوانند کارآیی لازم را داشته باشند. مرحله دوم که رابطه کنترل شده و هنجاری است، همان گونه که از دیر زمان در جامعه ما معمول بوده، میتواند هم اکنوننیز ادامه یابد؛ یعنی، پس از بررسیهای لازم، طرفین مدتی نامزد پیش از عقد میشوند و تا مدتی به طور محدود و حسابشده و با آگاهی و نظارت خانواده دو طرف، رفت و آمدهایی آغاز میشود. در این مدت شخص میتواند بررسیهایدقیقتری به عمل آورد و آگاهیهای افزونتری کسب نماید و خود را برای ازدواج آماده سازد و یا اگر خدای نخواسته طرفمقابل را مناسب ندید ترک ازدواج نماید. افزون بر آنچه ذکر شد راههایی برای چگونگی تحقیق و شناخت در امر ازدواج پیشنهاد شده است. -
خصوصیات زن شایسته ۱) هماهنگی با شوهر: برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید ، نظام خانواده به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است که خارج از منطق و وظیفه نباشد ، و متقابلاً شوهر نیز باید در این هماهنگی، مقابله به مثل نماید. ۲) تمکین و تأمین نیاز جنسی: یکی از انگیزه های مهم در ازدواج نیاز جنسی است که ضرورت دارد طرفین در ارضای این نیاز اقدام کنند. ۳) زینت و آرایش برای شوهر: زن باید برای جلب توجه شوهر به نظافت و آرایش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام این امر به قدری مهم است که در بعضی از موارد به از هم پاشیدگی اساس خانواده می انجامد. در اینجا لازم به یادآوری است که هیچ شوهری از زنی که برای دیگران خودآرایی و خودنمایی کند، خوشش نمی آید. ۴) داشتن پوشش مناسب: زنان باید بدن خود را از نامحرم بپوشانند. یکی از عللی که در غرب بنیان خانواده را سست کرده و از هم گسیخته ، خودنمایی زنان با بدن های بدون پوشش است. مردان ایرانی حتی افراد بی بند و بار و به اصطلاح متجدد، زنی را که با اندام بدون پوشش و لباس های کوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، برای همسری نمی پسندند. ۵) داشتن جمال و کمال: زن باید از نظر فیزیکی سالم و از نظر زیبایی مورد پسند همسرش قرار گیرد. همسر زیبا و سالم با داشتن خصوصیات خلقی مناسب و سایر شایستگی ها، نعمتی است که مافوق آن متصور نیست. ۶) اصالت خانوادگی: چون وراثت و تربیت اساس رفتار انسان را تشکیل می دهد ، بنابراین منظور از اصالت خانوادگی آن است که دختر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت شده و از نظر وراثت نیز زمینه داشته باشد ؛ در این صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود. ۷) عاقل و خردمند: زنی که یک عمر با مردی مصاحبت دارد؛ باید باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ویژگی های زن شایسته است: حضرت امیرالمومنین علی (ع) فرمود: از ازدواج با زنی که کم خرد است خودداری کنید. زیرا مصاحبت او گرفتاری سختی است و فرزندان او ضایع و مهمل خواهند بود. در توضیح این مطلب باید گفت چون وراثت در میزان هوش مؤثر است بنابراین احتمال کم هوشی در کودکان با والدین کودن و کم هوش زیادتر است. وانگهی زن بی سواد یا کم سواد قادر به رفع نیازهای خانوادگی و به ویژه مسائل تربیتی فرزندان نخواهد بود. ۸) دیانت و تقوی و حسن خلق: همانطور که دیانت و تقوی و حُسن خلق از معیارهای شوهر شایسته می باشد، برای زن نیز از جمله حسنات و ضوابط شایستگی است. بنابراین از ازدواج با زنی که واجد ضد ارزش های زیر باشد، باید خودداری کرد: ۱) بی بند و بار؛ ۲) بی حجاب؛( منظور از حجاب به تنهایی چادر نیست ، بلکه چادر حجاب برتر است ، و منظور این است که زن نبابد در مقابل نامحرمان به خود نمایی بپردازد ) ۳) بد اخلاق و عبوس؛ ۴) بی عفت؛ ۵) سفیه و ناهنجار؛ ۶) خودپسند و از خود راضی؛ ۷) کینه توز؛ ۸) لجباز و ناسازگار؛ ۹) بد زبان و درشت گفتار. رضا ساعی شاهی
-
[align=justify] خصوصیات یک معلم معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت . شرافت و مرتبت معلم، زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق کند و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف، شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد. ▪ هنر معلمی: معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است. معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی است.در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:اقرا باسم ربک الذی خلق...خداوند، خود را "معلم" می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.نباید تنها با این توجیه که معلمی شغل انبیاست، از توجه به نیازها و سختیهایی که معلمان تحمل مـیکننـد چشـم پـوشیـد. اگـر معلمی شغل انبیاست، باید این را نیز به خاطر داشتهباشیم که انبیا بر انسان منت گذاردهاند. در آیات وحیانی نیز حقی که آنان بر گردن ما دارند گوشزد شدهاست، پس چرا از حق وارثان انبیا غافلیم؟ معلمی نیاز به توانایی و صرف انرژی فراوان دارد. معلم باید جامعهشناس باشد که با شناخت مقتضیات زمان، دانش آموز را برای ورود به جامعه آماده کند. باید روانشناس باشد که با درک نیازهای روحی و مسائل روانی، دانش آموز را به عنوان فردی از نظر روح و روان، سالم تحویل اجتماع دهد و معلم نیاز به مهارتهای ارتباطی دارد تا بتواند با دانش آموز ارتباطی سازنده برقرارکند. معلم با انسانی سر و کله میزند که از قضا در دوران رشد و تغییر و تحول است. معلم باید به مثابه مردمشناسی که در قلمرو ناشناختهای پا میگذارد، وارد دنیای کودک و نوجوان شود و آداب و رسوم کودکی و اقتضائات این دوران را بشناسد. معلم با ورود به قلمرو کودکی، در معرض خطر خروج از بزرگسالی قرار میگیرد و با فاصله گرفتن زیاد از فضای کودک و نوجوان، توانایی ارتباط و تاثیر را از دست خواهد داد. قرارگرفتن در چنین وضعیتی، نیازمند تمرین و سخت کوشی است. معلم باید تاثیر گذار نیز باشد و به عنوان الگویی که رفتار و گفتارش در برابر چشمان تیزبین کودک مورد ارزیابی دقیق قرار میگیرد، مسلماً او را در موضعی قرار دهد که میبایست کنترل زیادی بر کردار خود داشته باشد و این کنترل بر نفس، او را هر چه بیشتر در تنگنا قرار میدهد و چه بسا منجر میشود که معلم از بسیاری از امور مورد علاقهاش که حق شرعی و قانونی اوست محروم شود. نکات ذکر شده، تنها گوشهای از اضطرارها و ملزومات معلمی است و مسائل بیشتری وجود دارد که این حرفه را هرچه بیشتر دشوار میکند. ▪ کاهش استرس در معلم ها : استخدام معلم های حق التدریس، کمبود فضای آموزشی، کمبود نیروی انسانی، سلامت دانش آموزان، مشکلات مالی و استاندارد نبودن ساختمان مدارس،همه از موضوعاتی است که در خبرها زیاد به چشم می خورد، اما به سلامت معلم ها و سختی کارشان کمتر توجه می شود. شاید تصور کنید معلمی شغل آسانی است. ساعت های کاری کم، تعطیلات زیاد، نداشتن ارباب رجوع و کار کردن با بچه ها که همه اینها باعث شده این شغل به نظر آسان بیاید، اما برخی بررسی ها نشان داده معلمی و تدریس، یکی از شغل های پُراسترس است. اما آیا واقعاً معلم ها استرس بیشتری نسبت به شغل های دیگر دارند؟هر معلمی از استرس شکایت نمی کند. اما در بررسی تعیین سطح استرس مشاغل که توسط اداره ایمنی و بهداشت کشور انگلستان انجام شد، معلمی در راس مشاغل پُراسترس قرار گرفت. ▪ استرس تدریس: آن چیزی که این شغل را سخت و پراسترس می کند، خود کار نیست، اتفاقاً این شغل، شغل لذت بخشی است، اما شرایط است که کار را مشکل می کند. کری کوپر متخصص بهداشت و روانشناسی سازمانی و عضو گروه علم و تکنولوژی دانشگاه منچستر این شغل را به بمبی در دست یک فرمانده ارتش تشبیه می کند. به عقیده او، معلمی به خودی خود استرس زا نیست، اما شرایط خاص مانند تغییرات مداوم سیستم آموزشی،تغییر نیازهای آموزشی، ساعات کار طولانی و حقوق کم، زمینه بروز استرس را فراهم می کنند.چه باید کرد؟ کم کردن وظایف اضافی مانند سرپرستی اردوها و کارهای گروهی که دیگران هم می توانند آن را انجام دهند، استفاده بیشتر و کمک گرفتن از سایر کارکنان مدرسه، استفاده از تکنولوژی برای کاهش فشارهای کاری و آزادی عمل در تغییر ساعات مدرسه برای بیشتر شدن کارآیی، استفاده از سیستم تشویق و پاداش، بالا بردن جایگاه اجتماعی و ارائه خدمات حمایتی به معلم ها، میتواند در کاهش استرس آنها موثر باشد.استفاده از تکنولوژی و امکان استفاده از شبکه های کامپیوتری و اینترنت در مدارس، یکی از اقدامات موثر در بالا بردن کیفیت تدریس و کاهش فشار کار معلم هاست. محدود شدن کارهایی مانند کپی گرفتن، بردن و آوردن جزوات از مدرسه به خانه و از خانه به مدرسه، امکان استفاده از تجربه معلم های دیگر و افزایش خلاقیت از مزایای این روش است. برای استفاده بهتر، لازم است به ازای هر ۷ تا ۱۱ دانش آموز، یک کامپیوتر با امکان اتصال به شبکه اینترنت در نظر گرفته شود. ● توصیههایی به معلم ها: ۱) بعضی معلم ها عادت کرده اند که همیشه بگویند، بله. مهارت "نه" گفتن را یاد بگیرید وهر وقت لازم است از "نه" استفاده کنید. ۲) برای تدریس خوب به جز معلم، چیزهای دیگری هم لازم است. از خودتان توقع زیادی نداشته باشید. ۳) کافئین، سیگار و داروهای خواب آور به شما کمک نمی کند. مراقب باشید در مصرف آنها زیاده روی نکنید. ۴) ورزش را فراموش نکنید. ورزش یکی از سالم ترین و بهترین راه های رفع استرس است. ۵) محیط سالم و بهداشتی در سلامت شما موثر است. نسبت به شرایط محیط مدرسه احساس مسئولیت کنید و در کارهایی که به بهتر شدن محیط مدرسه کمک می کند مشارکت کنید. ۶-) وقتی را برای استراحت در نظر بگیرید. استراحت و اوقات فراغت، بخش لازم و ضروری یک زندگی سالم است. ۷) موفقیت های تان را در معرض دید قرار دهید. نشان دادن و مطرح کردن موفقیت های شما علاوه بر ایجاد انگیزه در خودتان، برای دیگران هم مفید خواهد بود. [/align]
-
خصوصیات عشق واقعی عشق است بر آسمان پریدن صد پرده به هر نفس دری اول نفس از نفس گسستن اول قدم از قدم بریدن نادیده گرفتن این جهان را مر دیده خویش را بدیدن گفتم که «دلا مبارکت باد در حلقه عاشقان رسیدن زان سوی نظر نظاره کردن در کوچه سینه ها دویدن» «دیوان شمس» [align=justify] 1-نثار کردن (بخشیدن)- نثار کردن برترین مظهرقدرت آدمی است ، با بخشیدن است که من قدرت خود، ثروت خود و توانیی خود راتجربه می کنم.من خود را لبریز ، فیاض ، زنده و در نتیجه شاد احساس می کنم.بخشیدن از دریافت کردن شیرین تر است ، نه به سبب این که ما به محرومیتی تن می دهیم ، بلکه به این دلیل که دربخشیدن شخص زنده بودن خود را احساس می کند. بخشیدن در دنیای مادی به معنی غنی بودن است. «آن که می دهد غنی است نه آن که بسیاردارد.» اما بخشیدن چیزهای مادی چندان اهمیتی ندارد بخشیدن وقتی ارزنده است که از وجود انسان باشد ، از شادیش ، از علائقش ، از ادراکش ، از دانایی اش ،از خلق خوشش ، واز غمهایش . او با چنین بخششی از زندگی خویش ، فرد دیگری را احیا می کند.در بخشیدن چیزی به وجود می آید و طرفین سپاسگزار آن حیاتی خواهند بود که برای هر دوی آنان متولد شده است،و این خود به نوعی دریافت کردن است.در عشق واقعی بخشیدن ودریافت کردن یکی است. توانایی بخشیدن بستگی به رشد وتکامل صفات ومنش های شخص دارد به این ترتیب فرد زمانی قادر به عشق ورزی می شود که بر عدم استقلال خود ، قدرت مطلق خود ستایانه اش ، علاقه اش به استثمار دیگران ، وبر علاقه اش به جمع کردن واحتکار چیره شده باشد ، به نیروهای بشری خویش ایمان پیدا کرده وشجاعت آن را کسب کرده باشد که برای رسیدن به هدفهای خود بر نیروی خویشتن تکیه کند. 2-توجه – عشق یعنی رغبت جدی به زندگی و پرورش آن چه به آن مهر می ورزیم.جوهر عشق «رنج بردن»برای چیزی و«پروردن آن» است، همچنان که اگر مادری به فرزندش توجه نداشته باشدودر مراقبت وتغذیه او اهمال کند نمی توان صمیمیت عشق او را پذیرفت .اگر کسی بگوید عاشق گل است ولی ببینیم اغلب فراموش می کند به گلهایش آب بدهد طبیعتأ «عشق» اورا به گل باور نخواهیم کرد.عشق و رنج جدایی ناپذیرند.آدمی رنج چیزی را بر خود هموار می کند که عاشقش باشد چه از آن اگاه باشد وچه نباشد. 3-احساس مسئولیت – احساس مسئولیت با اجرای وظیفه، یعنی چیزی که از خارج به ما تحمیل شده است متفاوت است.اولی یک امر کاملأ ارادی است، پاسخ آدمی است به احتیاجات یک انسان دیگر چه این احتیاجات بیان شده باشند یا نشده باشند.انسان مسئول برای همنوعان خود احساس مسئولیت می کند، همانطور که برای خود احساس مسئولیت می کند. 4-احترام – اگر این جزء چهارم در عشق وجودنداشته باشد احساس مسئولیت به سادگی به سلطه جوئی ومیل به تملک دیگری سقوط می کند.منظور از احترام نه ترس و وحشت بلکه توانایی درک و پذیرش طرف مقابل است همانطور که هست. من می خواهم معشوقم برای خودش و در راه خودش پرورش بیابدو شکوفا شود نه برای من و نه برای مراقبت از من و خواسته های من. احترام تنها بر پایه آزادی بنا می شود،زمانی که من مجبور نباشم دیگران را تحت تسلط در بیاورم. « عشق فرزند آزادی است » 5-شناخت – عشق بدون شناخت کور است.شناخت یعنی دیگری را همانطور که هست ببینیم نه آنطور که دلم می خواهد.مثلآ ممکن است بدانم فلانی تندخو است اما اگر او راعمیقتر بشناسم می فهمم که اومضطرب و نگران است ،احساس تنهایی می کند ،یا احساس گناه می کند.انسانی که رنج می کشد نه آدمی که تندخواست. شناختن انسان کار بسیار مشکلی است، ما حتی خودمان را هم خوب نمی شناسیم.شناخت واقعی خودمان ودیگران تنها بوسیله عشق میسر است زیرا ذهن قادر به این کار نیست، اگر ما بخواهیم فردی را از راه ذهنی بشناسیم یعنی او راتجزیه وتحلیل کنیم نه تنها به اوبلکه به خود آسیب می رسانیم زیرا لازمه شناخت از طریق ذهن تملک وتسلط بر دیگری ونگریستن به او همچون یک شیء است.«عشق تنها راه دانستن است.»[/align]