لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'دامپزشکی'.
6 نتیجه پیدا شد
-
اپیدمیولوژی دامپزشکی کاربردی مترجم : دلیمیاصل - عبدالحسین معتمدی - غلامرضاموذنیجولا - غلامرضا ویراستار : بلاها - توماس پیلهچیانلنگرودی - رضا محل نشر : تهران تاریخ نشر : ۱۳۷۹/۰۳/۲۱ رده دیویی : ۶۳۶.۰۸۹۴۴ قطع : وزیری جلد : شومیز تعداد صفحه : ۳۵۲ نوع اثر : ترجمه زبان کتاب : فارسی نوبت چاپ : ۱ تیراژ : ۳۰۰۰ شابک : ۹۶۴-۷۰۰۶-۰۹-۸ [align=justify]درباره کتاب : در این کتاب, مولف با طبقه بندی بیماریها ـ براساس لیست E.O.Iـ اطلاعاتی درباره هر بیماری فراهم آورده است .مخاطبان درباره هر بیماری این مباحث را مطالعه میکنند :خصوصیات بیماری, انتشار آنها, نحوه تشخیص, عامل بیماری, سیر همه گیری و پیشگیری و کنترل .بخشی از کتاب به سازماندهی و اقدامات لازم در هنگام وقوع بیماریها ـ برحسب منطقه ـ اختصاص دارد .[/align]
- 18 پاسخ
-
- دام
- معرفی کتاب
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
بیهوشی عمومی با داروی کلرال دهیدراته در دامپزشکی
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دام و دام پزشکی
بیهوشی عمومی با داروی کلرال دهیدراته در دامپزشکی [align=justify] ● مقدمه: توانایی پیش بینی اثرات و عمل داروی بیهوشی، عامل مهم و اساسی در بیهوشی دامپزشکی به شمار میآید طبیعت و خلق و خوی هر بیمار متفاوت بوده و تاثیر قابل ملاحضهای بر مقدار دارو و روش انجام بیهوشی دارد. غالبا به منظور جلوگیری از آسیب دیدن بیمار و فرد عامل تزریق داروهای بیهوشی عمومی همراه با مقید کردن فیزیکی حیوان صورت میگیرد. اکثر روشهای بیهوشی به گونهای طراحی شدهاند که ضمن القا، بازگشت از بیهوشی سریع، بیخطر و ایجاد بیدردی و شلی عضلانی حداکثر بوده و تاثیر محسوسی بر وضعیت قلبی و ریوی نداشته باشد. بیهوشی را میتوان عدم وجود احساس درد و یا تضعیف فعالیت بافت عصبی به صورت موضعی یا عمومی تعریف نمود و یا به عبارت دیگر عدم هوشیاری حیوان به صورت کامل همراه با سستی عضلانی که بتواناعمال جراحی را بدون تقلای بیمار انجام داد. ● تئوری ایجاد بیهوشی: داروهایی که به عنوان بیهوش کننده به کار میروند باعث به وجود آمدن فلجی پایین رونده در دستگاه عصبی مرکزی میشوند که از قشر مغز شروع شده و به طرف نخاع پیشرفت کرده و در نهایت مراکز حیاتی بصلالنخاع را تحت تاثیر قرار میدهد. با ورود دارو و ایجاد تغییر در جریان خون به آسانی میتوان قشر مغز را دچار ضعف نمود همچنین رابطه مشخص بین فعالیت فیزیولو۶۴۳۹۴;یک مغز، مصرف اکسی۶۴۳۹۵;ن و گلوکز وجود دارد و این رابطه زمانی مشخص میشود که مغز تحت تاثیر داروهای بیهوشی قرار گیرد. به عنوان مثال وقتی داروی پنتوباربیتال سدیم با یک سرعت ثابت در داخل جریان خون مغزی تزریق میشود، میزان مصرف اکسی۶۴۳۹۴;ن و گلوکز توسط مغز کاهش مییابد. حتی به صورت تجربی اثبات شده که بعضی از داروهای بیهوشی مثل باربیوتوراتها در غلضت هایی که در بدن موجود زنده باعث خواب عمیق میشوند میتوانند از تنفس بافت جلوگیری نمایند. و به طور کلی میتوان گفت اثرات داروهای بیهوشی برگشت پذیر است. ● تاثیر داروهای بیهوشی: الگوی تنفسی حیوانی که بیهوش شده با حیوان سالم ازچند لحاظ تفاوت دارد در حالت بیهوشی عضلات بازدمی فعال شده و در انتهای دم توان عضلات به طور ناگهان متوقف میشود و نظم تنفس از بین میرود البته الگوهای تنفسی نامنظم اغلب میتواند ناشی از اختلاف شدت تحریکات حاصل از جراحی باشد. ● خصوصیات داروی کلرال هیدراته: کلرال هیدراته جز داروهای آنتی کولین استراز بوده، تزریق داخل عروقی دارو سبب بیهوشی ملایم و شل شدن عضلات و آرامبخشی در حیوان میگردد. ▪ اثرات بیهوش کنندگی: ۱) داروی مسکن و خواب آور است که با تضعیف قشر مغز سبب کاهش رفلکسها میشود. ۲) مقدار تحت بیهوشی این دارو اعصاب حسی و حرکتی را تضعیف نموده و ایجاد آرامبخشی ملایم مینماید. ۳) مقدار مصرفی جهت ایجاد بیهوشی، ایجاد خواب عمیق کرده که تا چند ساعت طول میکشد. ۴) این دارو در مقدار خواب آور یک ضد درد ضعیف بوده و بر اثر تحریکات دردناک هیجان ناگهانی را در حیوان سبب میشود. ▪ ترکیب شیمیایی: این دارو بیرنگ بوده و به صورت کریستالهای شفافی است که در معرض هوا تبخیر شده و به راحتی در آب و روغن حل میشود. قسمت اعظم آن در بدن به تری کلرو اتانول تبدیل شده و برای پوست و غشاهای مخاطی شدیدا محرک میباشد. ● اثر روی اعضای مختلف بدن حیوان: ▪ دستگاه تنفس: مصرف دارو در حد خواب آور تعداد تنفس و حجم جاری را کاهش میدهد. مقدار مصرفی برای ایجاد بیهوشی با تضعیف مرکزتنفس باعث تضعیف محسوس تنفس میشود. ▪ دستگاه قلب و عروق: مقدار مصرفی برای ایجاد بیهوشی موجب تضعیف عضله قلب و کاهش قدرت انقباضی قلب میگردد. این دارو با تقویت فعالیت عصب واگ باعث برادیکاردی، افزایش فواصل P-R ، ایست سینوسی، بلاک دهلیزی بطنی میگردد. در اسب بعد از بیهوشی با داروی کلرال دهیدراته، آریتمیهای فوق بطنی و فیبریلاسیون زودگذر دهلیزی دیده میشود. ▪ دستگاه گوارش: به دلیل اثرات پاراسمپاتومیمتیک، ترشحات و حرکات دستگاه گوارش افزایش یافته و به دنبال بیهوشی در حیوان اسهال دیده میشود. اگر این دارو به صورت خوراکی مصرف شود عوارضی نظیر تهوع، استفراغ و ترشح بزاغ را به دنبال خواهد داشت. ● جذب و دفع و موارد استفاده بالینی دارو: از راه داخل وریدی، خوراکی، مقعدی و یا داخل صفاقی قابل مصرف میباشد و در صورتی که این دارو در اطراف عروق و یا عضلات تزریق شود بسیار تحریک کننده خواهد بود. مقدار کمی از این دارو بدون تغییر از طریق ادرار دفع و به مقدار زیاد به تری کلرو اتانول که قدرت خوابآوری کمتری دارد تبدیل میشود. سپس با اسید گلوکورونیک به صورت کون۶۴۳۹۵;وگه درآمده و از راه ادرار دفع میشود. بازگشت از بیهوشی در هنگام مصرف کلرال دهیدراته اغلب طولانی بوده که به علت اثرات باقیمانده دارو میباشد. کلرال دهیدراته اغلب به عنوان آرامبخش و بیهوش کننده در اعمال جراحی اسب و گاو مورد استفاده قرار میگیرد و مقدار مصرف این دارو برای بیهوشی متغیر است. از طرف دیگر این دارو معمولا به صورت ترکیب با پنتوباربیتال و سولفات منیزیم جهت اعمال جراحی مورد استفاده قرار میگیرد. منابع : ۱) مقدار دارو به عنوان آرامبخش: ۲/۲ – ۶/۶ گرم به ازای هر ۱۰۰ کیلوگرم وزن حیوان. ۲) مقدار دارو برای بیهوشی: ۲/۱۳ – ۲۲ گرم به ازای هر ۱۰۰ کیلوگرم وزن حیوان. سید مهدی موسوی منابع: ۱- equine anesthesia monitoring and emergency therapy William W. muiv a johon A. E Hubbell – ۱۹۹۱. ۲- بیهوشی در دامپزشکی – ترجمه دکتر علی رضایی، دکتر افشین حاجی زاده- نوربخش ۱۳۷۷ ۳- هوشبری در دامهای بزرگ- ترجمه دکتر ایرج نوروزیان و همکاران- جهاد دانشگاهی تهران ۴- جراحی اسب- دکتر پرویز حکمتی و دکتر مصطفی دارستانی- نوربخش ۱۳۸۰ ۵- مبانی بیهوشی در حیوانات کوچک- دکتر محمد رضا صدیقی- دانشگاه فردوسی مشهد ۱۳۷۸ ۶- روشهای استفاده از بیهوشی استنشاقی در اسب- رامین قبادی- پایانامه دکتری دامپزشکی- دانشگاه آزاد واحد کرج- سال تحصیلی ۷۷ - ۷۸ . [/align] -
دامپزشکی، فرصتها و تهدیدها [align=justify] بهداشت و سلامت همواره جزو دغدغه های اصلی بشریت بوده و در همه جوامع و کشورهای مختلف جهان هم سهم عمدهای از بودجه و نیروی انسانی به تأمین آن اختصاص می یابد. در کشور عزیز ما ، جمهوری اسلامی ایران وظیفه عمده تأمین بهداشت و سلامت جامعه به دو وزارتخانه بزرگ واگذار شده است. وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی وظیفه تأمین سلامت و بهداشت جمعیت انسانی را از طریق بکارگیری اصول پیشگیرانه و آموزشهای صحیح و کنترل و درمان انواع بیماریهای برعهده دارد و وزارت جهاد کشاورزی هم بار سنگین تأمین بهداشت و سلامت مواد غذایی با منشاء دامی و پیشگیری ، کنترل و درمان انواع بیماریهای حیوانات اعم از اختصاصی یا قابل انتقال بین حیوان و انسان را از طریق سازمان دامپزشکی کشور به دوش می کشد. در این نوشتار صرفنظر از مسئولیت های وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و ارتباط آن با سازمان دامپزشکی کشور به بررسی جایگاه دامپزشکی در کشورمان و تهدیدهای پیش رو در زمینه های مختلف می پردازیم به امید آنکه با آگاهی از این تهدیدات ، سعی در تبدیل آنها به فرصت در اولویت قرار گرفته و افزایش حداکثری بهره وری در موضوعات ذیل میسر گردد. انشاء ا... ۱) آموزش و پژوهش دامپزشکی برخلاف پزشکی که وظیفه آموزش دانشجویان به وزارتخانه ای واگذار شده که به ظرفیتهای موجود و کاستی های احتمالی و نیازهای حرفه ای احاطه دارد و آموزش را بر اساس آن و با توجه به امکانات در اختیار بنا می نهد ، آموزش دامپزشکی برعهده وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری گذاشته شده که هیچ قرابتی با این رشته در کاربردها و مصادیق ندارد و نخستین تهدید در این زمینه همین دوری از فضای کاربرد دامپزشکی و عدم تسلط و آگاهی کافی بر نیازها است. به طور مثال پذیرش بی رویه دانشجو در رشته دکترای حرفه ای دامپزشکی و حتی اخیراً ورود داوطلبین به این رشته به صورت پذیرش شبانه در قدیمی ترین دانشکده دامپزشکی کشور - دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران - که در میان رشته های مرتبط علوم پزشکی امری بی سابقه بوده زنگ خطر عدم وجود و پیش بینی فرصت های شغلی مناسب و از آن مهمتر کیفیت پایین آموزش با توجه به محدودیت امکانات آموزشی به نسبت تعداد دانشجویان را به صدا در آورده است. در این راستا سکوت نماینده محترم وزیر علوم ، تحقیقات و فناوری در شورای مرکزی سازمان نظام دامپزشکی که مسئولیت گروه دامپزشکی آن وزارتخانه را هم برعهده دارند جای سؤال دارد. از سوی دیگر یکی از ارکان مهم آموزش علاوه بر امکانات که باید به آن توجه نمود اساتید مبرز و بزرگوار دانشگاه هستند. با کمال تأسف باید اذعان داشت در این بخش به همان میزان که فرصت های زیادی برای پیشرفت از سوی اساتید محترم خلق می شود تهدیدهای جدی هم وجود دارد. از جمله آنکه غالباً به رسم معمول افرادی که به حوزه تدریس وارد می شوند با مهارتهای تدریس آشنا نیستند و از ابزارهای نوین در این زمینه هم بهره نمی برند و به اسلایدها و جزوات قدیمی اکتفا میکنند که این خود ، باعث عدم نشاط و ایجاد انگیزه در دانشجویان برای یادگیری بهتر دروس می گردد. به کارگیری محققین به عنوان مدرس بدون در نظر گرفتن توانمندیهای آنان در این زمینه هم از جمله معضلات دیگر در این بخش است. از طرف دیگر نهضت ترجمه که هم اکنون متأسفانه به ارزش در دانشگاه تبدیل شده و اکثر اساتید ارجمند بجای آنکه آموخته ها و دانسته های خود را که با تجربه در هم آمیخته اند به تألیف درآورند و با توجه به نیازهای بومی کشورمان به دانشجویان عرضه کنند ترجیح می دهند غذای آماده ای را از تألیف دیگران که بعضاً با شرایط کشور ما همخوانی هم ندارد در قالب ترجمه عرضه نمایند که این هم از جمله تهدیدهای جدی در موضوع آموزش و پژوهش محسوب می گردد. سهم پایین بودجه در مورد تحقیقات و پژوهش و عدم تفکیک مدرس از محقق در دانشگاه هم از جمله دیگر آسیبهاست. حجم بالای پایان نامه های دانشگاهی در مقطع دکترای دامپزشکی که می تواند یک فرصت مناسب برای پیشرفت و رفع نیازهای کشور باشد اکنون به یک تهدید بدل گشته و متأسفانه در اغلب موارد جهت رفع تکلیف دانشجو و ارتقای استاد به کتابخانه راه یافته و خاک می خورد. با کمال تأسف باید ابراز داشت که برخی از اساتید در این زمینه فرصتی دیگر را هم به تهدید تبدیل نموده و با ارائه پایان نامه های بدون کاربرد و بدتر از آن بصورت آماده به دانشجویان ارزش تحقیق را هم ضایع مینمایند. پیوند ضعیف بین پزشکی و دامپزشکی در کشورمان برخلاف سایر کشورها که از ظرفیتهای بالای دامپزشکی برای تحقیقات بهره می برند هم از جمله دیگر تهدیدهای مهم محسوب می گردد. حضور طولانی مدت اساتید قدیمی در دانشگاه علاوه بر آنکه راه را بر ورود جوانان مستعد به عرصه تحقیق و آموزش می بندد به دلیل فتح قله های افتخار و عدم وجود انگیزه به ارائه دروس غیرکاربردی و دور از نیازهای روز و حال می انجامد که باید برای این معضل هم چاره ای اندیشید. ۲) بخش دولتی (سازمان دامپزشکی کشور) در کشور ما همانطور که قبلاً اشاره شد سازمان دامپزشکی وظیفه اجرایی در بخش دولتی و در زمینه دامپزشکی را زیرنظر وزارت جهاد کشاورزی برعهده دارد. همین زیر نظر وزارت جهاد کشاورزی بودن این سازمان خود یک تهدید بالقوه محسوب می گردد و دلیل آن هم دوری از تصمیم گیریهای نظام سلامت کشور و محرومیت کامل از بودجه سلامت کشور می باشد. این در حالی است که سازمان دامپزشکی کشور باید به پیشگیری و کنترل بیماریهای قابل انتقال بین حیوان و انسان که امروزه یک دغدغه مهم درهمه جوامع بشری است اهتمام ورزد اما از بودجه کافی و نیروی انسانی لازم به این منظور برخوردار نیست. علاوه بر این تهدید یک مظلومیت هم در این بین وجود دارد و آن هم اینست که رئیس سازمان دامپزشکی که نقش مهمی در مباحث سلامت و امنیت و ایمنی مواد غذایی در کشور دارد در خود وزارتخانه هم معاون وزیر نیست که این مسئله جای تأمل بسیار دارد. از سوی دیگر همانطور که بارها در این سالها به این مطلب اشاره شده نظارت بر سازمانی که خود متولی نظارت بهداشتی است آنهم از سوی وزارتخانه ای که اولاً هیچ دامپزشکی در مصادر تصمیم ساز آن حضور ندارد و ثانیاً مسئولین ارشد آن حتی یک واحد از دروس دامپزشکی را نخوانده اند و قاعدتاً اشراف آنچنانی به مباحث مرتبط ندارند و لاجرم به مباحث کشاورزی بیشتر مسلط اند محلی از اعراب ندارد. هر چند که از طرف دیگر زیر نظر وزارت جهاد کشاورزی بودن سازمان دامپزشکی می تواند یک فرصت هم قلمداد گردد و آن هم استفاده از ظرفیتهای ارتباطی بین تولیدکنندگان و مدیران پرورش گله های دام ، طیور و آبزیان با متولیان بهداشت و دامپزشکی است. امید که از فرصت ها در این زمینه به خوبی استفاده شود و تهدیدها هم به حداقل ممکن برسد. در این راستا ارتباط و تعامل مناسب بین معاونت امور دام و سازمان دامپزشکی کشور به طور خاص و سایر معاونت ها به طور عام با این سازمان می تواند نقش مؤثری در پیشبرد اهداف متعالی دامپزشکی کشور ایفا نماید. نکته قابل توجه دیگر در این خصوص بحث واگذاری ها مطابق اصل ۴۴ قانون اساسی است. گرچه این یک فرصت تاریخی برای ارائه بهتر خدمت به مردم است اما اگر با دوراندیشی ، حساسیت و مراقبت های لازم واگذاری در بخش های تصدیگری به بخش غیردولتی صورت نگیرد به تهدیدی تبدیل خواهد شد که هزینه ای برای مقابله با آن باید پرداخت نمود. در قسمت بعد به این موضوع و ابعاد آن بیشتر خواهیم پرداخت. عزم این سازمان بر مبارزه جدی با مافیای دارو اگر به قطع سامانه ترجیح دهنده روابط بر ضوابط بیانجامد و با شفاف سازی و به روز نمودن دستگاه ثبت و توزیع دارو و واکسن همراه شود از جمله فرصت های بسیار مهم خدمت و کسب رضایتمندی در صنف دامپزشکی خواهد بود. اندیشیدن چاره مناسب برای نحوه صدور پروانه های اشتغال به امور درمانی در بخش غیردولتی و دعوت از تعداد بیشتری از دامپزشکان شاغل در بخش غیردولتی برای حضور در جلسات ستاد ساماندهی امور بخش غیردولتی تهدیدها را در این زمینه به فرصت تبدیل خواهد نمود. حضور نیروهای جوان در سازمان دامپزشکی و تخصصی شدن امور و آموزشهای مداوم تکمیلی کارکنان و مدیران سازمان دامپزشکی کشور هم از جمله دیگر فرصت ها است که باید غنیمت شمرده شود. نوع خدمات این سازمان هم که مسبوق به سابقه است با تبدیل به خدمات الکترونیک فرصت استنثایی برای کسب رضایتمندی هر چه بیشتر مخاطبین آن را فراهم خواهد نمود. تدوین یک سند چشم انداز بلندمدت دامپزشکی با راهبردهای اجرایی در جهت نیل به مقصود هم از دغدغههایی است که در صورت عملیاتی شدن به شرط نظارت مستمر بر اجرای آن و پایش مستمر و ارزیابی دقیق میزان پیشرفت فرصتی کم نظیر برای توسعه و تعالی در این بخش رقم خواهد زد. ۳) بخش غیردولتی الف) سازمان نظام دامپزشکی جمهوری اسلامی ایران بدون شک شکلگیری این سازمان نقطه عطفی در تاریخ دامپزشکی کشورمان محسوب می شود. وجود مرجعی برای نظاممند ساختن فعالیت بخش غیردولتی و رسیدگی به تخلفات حرفه ای توسط متخصصان همان حرفه از جمله فرصت های بالقوه ای بود که به مرحله عمل درآمد. تلاش دامپزشکانی که در ابتدا سعی و همتشان را بر نوشتن قانون تأسیس این سازمان و تصویب آن در مجلس شورای اسلامی استوار نمودند حقیقتاً قابل تقدیر است. اما ذکر نکاتی هم پس از طی دو و نیم دوره شورای مرکزی از تأسیس این سازمان در این مجال ضروری به نظر می رسد. نخست توجه به ساختار شورای مرکزی این سازمان است. آنچه تاکنون در قانون پیش بینی شده است حضور تعداد قابل توجهی اعضای انتصابی از دستگاههای مختلف به عنوان نماینده وزیر یا سازمانهای مرتبط است. صرفنظر از آنکه حضور این اعضاء به چه میزان برای پیشبرد اهداف دامپزشکی مؤثر بوده اما عدم اطلاع و حتی پرسش وزیر یا رئیس سازمان از نماینده خود در شورای مرکزی پیرامون مباحث و مذاکرات مطروحه و عدم پیگیری و حساسیت لازم از جمله تهدیدها در این زمینه است. در این راستا خوشبختانه این تهدید در دوره جدید و در اصلاحیه قانون تأسیس این سازمان که در کمیسیون های مربوط در مجلس شورای اسلامی با تصویب کلیات همراه بوده به فرصت بدل گشته و تعداد اعضای انتخابی توسط صنف بزرگ دامپزشکی افزایش یافته است. از دیگر تهدیدها در این بخش پذیرش مسئولیت بدون صرف وقت لازم و کافی برای انجام صحیح آن است. در این دوره همانند دوره گذشته متأسفانه رئیس سازمان نظام دامپزشکی خود مشغول انجام فعالیتی دیگر است. گرچه میان این دوره و دوره گذشته یک تفاوت وجود دارد و آن هم اینست که رئیس دوره گذشته سابقه فعالیت طولانی در دانشگاه و در صنف دامپزشکی داشت اما متأسفانه وی نیز علیرغم مسئولیتی که در نظام دامپزشکی داشت در دفتر ریاست مجلس شورای اسلامی هم مشغول بود که قاعدتاً از اشراف او به مسائل نظام دامپزشکی می کاست هر چند که خود می توانست به دلیل ارتباط مستمر با نمایندگان یک فرصت هم باشد و به نظر می رسد که از این فرصت هم بهره کافی برده نشد. در دوره فعلی هم رئیس سازمان نظام دامپزشکی بنابر اذعان خودشان هیچگونه سابقه فعالیت شاخصی در صنف دامپزشکی نداشته اند و حتی دو برابر زمان تحصیل در رشته دامپزشکی به امور بازرگانی اشتغال داشته و پرداخته اند که با توجه به جوان بودن ایشان معلوم است که احاطه ایشان بر مسائل دامپزشکی باید چقدر باشد. از سوی دیگر ایشان با تشبیه سازمان نظام دامپزشکی به اتحادیه آهنفروشان - آرشیو فروردین نشریه حکیم مهر - و با این استدلال وقت خود را در طول ساعات اداری به خدمت خارج از صنف دامپزشکی اختصاص می دهند. این یک تهدید بزرگ در صنف دامپزشکی تلقی می گردد که مدیری اولاً به تفاوت اتحادیه صنفی و سازمانی که قانون آن مصوب مجلس شورای اسلامی است و بخش از بودجه خود را هم مدیون بیت المال است در توجیه عدم حضور خود در سازمان واقف نباشد و ثانیاً کدام رئیس اتحادیه از محل حق عضویت اعضاء و بودجه عمومی کشور حقوق دریافت می کند؟! ثالثاً به فرض که این قیاس سراسر اشتباه را قبول کنیم آیا می شود رئیس اتحادیه آهن فروشان خود به شغل دیگری بپردازد و مثلاً صاحب یک آژانس املاک باشد؟!!! طبیعی است که باید وی در همین صنف فعالیت نماید تا به زیر و بم این حرفه آگاهی داشته و بتواند آنرا مدیریت نماید. البته لزوماً این تهدید از جانب شخص رئیس سازمان نظام دامپزشکی نبوده است بلکه وقتی ایشان نماینده انتصابی وزیر محترم جهاد کشاورزی هستند باید از جناب وزیر پرسید چرا فردی که سابقه فعالیت آنچنانی در دامپزشکی ندارد را به عنوان نماینده خود به شورای مرکزی سازمان نظام دامپزشکی می فرستد و او را به عنوان رئیس این سازمان به رئیس جمهوری معرفی می کند؟ هر چند که پاکی و صداقت ایشان مثال زدنی است اما آیا این شرط کافی برای سپردن مسئولیتی اینچنین بزرگ به یک فرد است؟ آیا در بین ۲۰۰۰۰ عضو این سازمان گزینه مناسب تر و بهتری وجود نداشت و ندارد؟! نکته مهمتر آنکه آیا نباید قانونی وضع شود که افراد نماینده دولت نتوانند ریاست سازمانی غیردولتی را عهده دار شوند؟ از سوی دیگر غلبه دافعه بر جاذبه و تغییرات پیاپی در سطوح مدیران این سازمان و عدم توانایی حفظ و استفاده از نیروهای کارآمد از جمله دیگر تهدیدها در این سازمان است. امید است این موارد با صرف وقت بیشتر رئیس محترم این سازمان و پیگیریهای مجدانه به فرصتی برای خدمت بهتر تبدیل گردد. گرچه عملکرد این دوره سازمان نظام دامپزشکی هم در زمینه های مختلف رفاهی ، اجتماعی ، آموزشی ، صنفی و ... اگر به بوته نقد گذاشته شود نکات مثبتی هم در خود دارد اما به دلیل تفصیل ، این موضوع را به مجال دیگری موکول می کنیم. ب) جامعه دامپزشکان ایران این نهاد غیردولتی را قدیمی ترین تشکل دامپزشکی کشور می دانیم و بسیاری از دامپزشکان از قدیم به عضویت خود در این جامعه افتخار کرده و می کنند. به دلیل عدم وجود نهاد غیردولتی دیگری تا سالها پس از تشکیل این نهاد تنها ملجأ دامپزشکان به اجبار جامعه دامپزشکان ایران بوده که متأسفانه همواره یک تهدید بزرگ هم در این رابطه وجود داشته و آن هم حضور افرادی با مناصب دولتی و با مشغله های فراوان در رأس این جامعه است که فرصت رسیدگی کامل و خدمتی شایسته به صنف را با صرف وقت مناسب به آنان نمی دهد. گرچه این تهدید حاصل انتخاب جمعی از صنف دامپزشکی به عنوان شرکت کنندگان در انتخابات است اما قطعاً با فعالیتهای بهتر و مؤثرتر این جامعه و متعاقباً با شرکت تعداد بیشتری از اعضا در انتخابات و انتخابی آگاهانه می توان چنین تهدیدی را به فرصت تبدیل نمود. برگزاری کنگره های دامپزشکی شاخص ترین نماد عملکرد این جامعه است که سیر رو به رشدی را طی نموده اما در برنامهریزی ها و ... در این زمینه می توان انتظار بیشتر و بهتری از دست اندرکاران جامعه دامپزشکان داشت. ضمن آنکه محرومیت این جامعه از خدمت به قشر بزرگی از جامعه دامپزشکی کشور به نام سایر رده های دامپزشکی هم از فرصت های ازدست رفته این نهاد به شمار می آید. نباید فراموش کرد همانطور که قبلاً هم اشاره شد ریاست افرادی با مناصب دولتی قطعاً حتی اگر خود آنان هم نخواهند بر موضع گیری های آنها در دفاع از حقوق صنف دامپزشکی تأثیرگذار خواهد بود و رنگ ملاحظه را بر آن خواهد نشاند. از جمله تهدیدهای مهم دیگر این نهاد که مدتها است به فرصت مناسبی برای خدمت تبدیل نشده و با بی توجهی محض دستاندرکاران آن روبرو بوده ، پایگاه اطلاع رسانی آن است که متأسفانه به هیچ وجه به روز نمی باشد. گرچه محدودیت منابع مالی و انسانی در این راه بی تأثیر نیست اما می توان با تدبیر مناسب این تهدبد را به فرصت تبدیل و علیرغم کاستی هایی که هنوز در زمینه پایگاه اطلاع رسانی سازمان نظام دامپزشکی وجود دارد اما می تواند به الگویی مناسب برای جامعه دامپزشکان ایران در به روز بودن و اهمیت به این ابزار مهم اطلاع رسانی و ارتباط بدل گردد تا از این راه زمینه احترام بیشتر به مخاطبین جامعه دامپزشکان ایران فراهم آید. همچون سازمان نظام دامپزشکی بعضاً عدم حضور افراد حرفه ای آشنا به فضای رسانه و مطبوعات در این عرصه و عدم وجود بودجه مناسب و اصرار بر چاپ نشریه ای با ترتیب ماهنامه یا فصلنامه بدون توجه به منابع موجود این موضوع را به روزمرگی کشانده و باعث عدم چاپ چند ماهه و یا با تأخیر زیاد این نشریه گشته است. در این راه حضور یک تیم حرفه ای و چاپ یک نشریه با تیراژ محدود و در فواصل زمانی کافی و مناسب اما غنی و پربار تبدیل تهدید به فرصت برای کسب رضایتمندی به شمار می رود. امید که در این زمینه با بهره مندی از ابزارهای نوین نظیر نشریات الکترونیک که امکان غلبه بر محدودیتهای منابع مالی را فراهم می سازد به رضایتمندی بیشتر مخاطبین خود دست یابند. ج ) انجمن صنفی دامپزشکان ایران این انجمن نوپا که مجوز فعالیت خود را از وزارت کار و امور اجتماعی دریافت نموده در بدو تشکیل خود به رسم معمول با شعارهای گوناگون خبر از ایجاد تحولی بزرگ در عرصه خدمت رسانی و اشتغالزایی به صنف دامپزشکی می داد. در کمال تأسف با ریاست رئیس هیأت مدیره آن بر سازمان نظام دامپزشکی عملاً چون ساختار این انجمن قائم به فرد بود و ضمناً قرار بود که برخی از اعضای هیأت مدیره به سازمان نظام دامپزشکی بیایند و آمدند از رونق افتاد و نه تنها خدمتی به صنف ننمود بلکه پاسخی برای شعارهای مطروحه خود هم به صنف بزرگ دامپزشکی نداشت. تبلیغات فراوان این انجمن در زمان تعویض رئیس سازمان دامپزشکی کشور و خبرهایی که از ریاست رئیس هیأت مدیره آن بر سازمان دامپزشکی منتشر می نمود عملاً این انجمن را به تریبونی برای تبلیغات تبدیل نموده بود و پس از ناکامی در این عرصه و کامیابی در ورود به سازمان نظام دامپزشکی دیگر نیازی به فعال بودن این تریبون احساس نمی شد و صنف دامپزشکی که وقت خود را صرف شنیدن شعارهای زیبای این انجمن کرده بود حالا در ذهن خود به قضاوت در مورد آنان می پرداخت. امید است فرصت بزرگ خدمت که به خواست خداوند متعال نصیب گروهی می گردد به شایستگی قدر دانسته شده و تبدیل به ابزار تبلیغاتی عده ای خاص نشود که این خود یک تهدید بزرگ به حساب می آید. د) جامعه اسلامی دامپزشکان ایران صنف بزرگ دامپزشکی کشور تنها خبرهای محدودی از این جامعه که ابزارهای اطلاع رسانی خاصی هم ندارد، آنهم در حین انتخابات و تعیین مناصب آن می شنود. اکتفا به موضع گیری و صدور بیانیه آنهم در مواقعی خاص و بصورت نامنظم و منقطع عملاً فرصتی برای خدمت مؤثر به صنف دامپزشکی برای این نهاد فراهم ننموده است. ه) جامعه دامپزشکی حیوانات کوچک از جمله تشکلهای نسبتاً فعال در امر صدور بیانیه و رصد اتفاقات مرتبط با حوزه فعالیت خود را باید این نهاد دانست. گرچه مشکلاتی در پایگاه و شیوه اطلاع رسانی این جامعه وجود دارد اما برگزاری کارگاههای آموزشی هر از چند گاه و کنگره دامپزشکی حیوانات کوچک به صورت نسبتاً منظم با توجه به تعهد این نهاد به جامعه بین المللی دامپزشکی حیوانات کوچک و صدور بیانیه های مختلف که مطابق با انتظارات از دست اندرکاران این جامعه است بخشی از استفاده از فرصت ها به شمار می رود. همانطور که در بخش نخست این نوشتار هم اشاره شد از جمله معضلات امروز در آموزش دامپزشکی کشور به خصوص در زمینه بیماریهای حیوانات کوچک چینش نامناسب واحدهای درسی دانشگاهی است. انتظار می رود این جامعه با توجه به حضور متخصصین مختلف در زمینه حیوانات کوچک در نقش مشاور با تدوین و پیشنهاد یک برنامه کاربردی در این زمینه به مراجع ذیصلاح از فرصت پیش روی خود در خدمت به دانشجویان که قرار است با گذراندن واحدهای درسی دانشگاهی به عرصه حرفه ای خدمت وارد شوند استفاده بیشتر و بهینه ببرد. و) تشکلهای صنفی از جمله ضعف های دیروز و امروز دامپزشکی کشور عدم وجود تشکلهای صنفی قوی و تأثیرگذار در زمینه های مختلف بوده است. گرچه در سالیان اخیر حرکتی رو به رشد در تشکیل و تقویت انجمن ها و تشکلهای صنفی در رده های مختلف مشاهده می شود اما این حرکات ناکافی است و باید دست اندرکاران هر حرفه نظیر صاحبان داروخانه ها ، مراکز پخش و توزیع واکسن و دارو ، صاحبان کلینیک ها و ... بیش از پیش با وحدت گرد هم آیند و ضمن بررسی مشکلات و مسائل موجود در مقام مشاور راه حل را به مراجع ذیصلاح ارائه و به ثمر رسیدن آن را تا حد ممکن پیگیری نمایند. بدون شک این فرصت بزرگ در جهت حل مشکلات صاحبان حرف مختلف به پیشرفت دامپزشکی در کشور هم منجر خواهد گشت. مسئولین محترم اجرایی هم لازم است این نهادها را به رسمیت شناخته و حقیقتاً از آنان در مقام مشاورانی توانمند و مسلط به حرفه بهره ببرند. از جمله تهدیدهای بالقوه در این زمینه آنست که باید مواظب بود تا شکل گیری چنین انجمن هایی زمینه ایجاد رانت و انحصار در بازار آن حرفه را پدید نیاورد. ز) انجمن های علمی کارکرد امروز انجمن های علمی در دنیا بسیار برجسته و در پیشرفت علمی و حرفه ای آنان کاملاً مشهود است. در کشور ما برخی انجمن ها نظیر انجمن جراحی دامپزشکی و ... چندی است که تشکیل شده اند اما همواره با مشکلاتی نظیر بودجه و امکانات مواجه بوده و به این سبب نتوانسته اند آنگونه که باید به ایفای نقش خود در پیشرفت علم دامپزشکی بپردازند. اگرچه برگزاری سمپوزیوم های مختلف توسط انجمن جراحی و غیره شایسته تقدیر است اما یک تهدید بزرگ در این زمینه وجود دارد و آن اینکه فعالیت و هدف این انجمن ها به برگزاری سمپوزیوم و کنگره و ... محدود گردد. یکی از فرصت های پیش روی انجمن های علمی که بهره مندی از آن نیازمند همکاری دانشگاه و وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری است ورود اینگونه انجمن ها به عرصه برگزاری دوره های تحصیلات تکمیلی کوتاه مدت و کاربردی در قالب دیپلما یا مشابه آن میباشد. حتی اگر این هدف در بلند مدت برآورده شود می توان در کوتاه مدت ضمن عقد تفاهم نامه با مراجع ذیصلاح در قالب دوره های کاربردی به بازآموزی دانش آموختگان کمک نمود. ۴) تبلیغات و اطلاع رسانی از جمله چالشهای تهدیدآمیز در دامپزشکی عدم شناخت صحیح جامعه از این رشته و نقش تأثیرگذار شاغلین این حرفه در تأمین سلامت و بهداشت عمومی جامعه است. در این زمینه عدم وجود سند چشم انداز ملی دامپزشکی که بخشی از آنرا میتوان به این موضوع اختصاص داد از جمله فرصت هایی است که در حال از دست رفتن می باشد. استفاده از ظرفیت های بالای رسانه ملی و انواع خبرگزاریها و رسانه های مکتوب و الکترونیک به عنوان فرصتی جاری و استثنایی می تواند امکان آشنایی هرچه بیشتر جامعه با این حرفه و زمینه تکریم شأن اجتماعی دامپزشکان را فراهم سازد. در این راستا حضور افراد ناکارآمد و ناآشنا به مباحث ارتباطات در رأس این کار مهم و کم توجهی مدیران ارشد هر مجموعه به روابط عمومی و نگاه تدارکاتی به این بخش داشتن و محدود ساختن فعالیت آن به ارتباط با خبرنگاران و انتشار اخبار مربوط به مدیران از جمله آفت ها و تهدیدها است. آنچه بیان شد گوشه ای از فرصت ها و تهدیدهای امروز جامعه دامپزشکی کشور بود و باید در مجالی دیگر به هر یک از موارد مطروحه به تفصیل پرداخت. در پایان ضمن ارج نهادن به تلاش کلیه مسئولین دلسوز و خدمتگزار پیشنهاد می گردد مدیران ارشد مجموعه های مرتبط با حرفه و رشته دامپزشکی در کنار بهره مندی از تجارب ارزشمند پیشکسوتان از فرصت حضور جوانان مستعد و صاحب اندیشه ، آگاه و توانمند به امور اجرایی بهره برده و زمینه ارتقای هر چه بیشتر و روزافزون علم و حرفه دامپزشکی را فراهم آورند و انتقادات و معایب را به مصداق فرمایش حضرت صادق علیه السلام به مثابه هدیه ای بپندارند که از جانب دوستدارشان تقدیم شده است. انشاء ا.. دکتر محمد لطفی زاده دامپزشک [/align]
-
اهمیت دامپزشکی در دنیای ما [align=justify]برخی از دانشمندان معتقدند زمان پیدایش نباتات و حیوانات در زمین، حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون سال پیش بوده است. در نتیجه انسان از اولین روزهای حضور در زمین با این موجودات سروکار داشته ودر قرون واعصار مختلف اقدام به اهلی کردن آنها کرده است. در فرهنگ اوستایی آمده است، فریدون اولین کسی بوده که در پزشکی و دامپزشکی تبحر داشته، زیرا پادزهر مارگزیدگی را ساخت و فیل را هم اهلی کرد. اولین مدرک دامپزشکی که مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و نوشته ای به خط هیروگلیف روی پاپیروس از مقابر مصری به دست آمده نیز درباره بیماریهای چهارپایان توضیح داده است. همچنین حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد، تشکیلات اداری منظمی در نواحی سومر و عیلام وجود داشته که نشان میدهد دامپزشک به عنوان یک شخصیت تخصصی به جراحی حیوانات بویژه درمان شکستگی می پرداخته است. معلم اول ارسطو نیز به گواه تاریخ دامپزشکی هم میکرده و در زمینه دررفتگی مفاصل، هیدروپیزی گاو و صرع بز و گوسفند مطالبی آورده است. کزاز، مشمشه حاد، اختلالات ریوی، ذاتالریه، نقرس، جذام و اسهال بیماریهایی بوده که ارسطو در مکتوبات خود آورده است. همچنین خونبندی با آتش، درمان زخمها به وسیله داغ، فتیلهگذاری، بخیه کردن، درمان فتق نافی و... از جمله مواردی است که ارسطو به آن اشاره کرده است. در زمان ساسانیان، پادشاهان نیز به کار دامپزشکی علاقه نشان میدادند به طوری که هرمز پسر شاپور دامپزشک بزرگی بود و در شناخت بیماریها و درمان آن تسلط کامل داشت. بهرام، برادر هرمز نیز چهارمین پادشاه ساسانی بود که به حرفه دامپزشکی عشق میورزید. اهمیت توجه به حیوانات در طول تاریخ از طرفی و لزوم آگاهی از بیماریهای مشترک بین انسان و دام از طرف دیگر باعث شد تا در سال ۱۳۶۹ شمسی به دنبال پیگیری و تلاش دامپزشکان برای اختصاص روزی از روزهای سال در تقویم رسمی کشور به نام روز دامپزشکی، دکتر حسن تاجبخش استاد ممتاز دانشگاه تهران و چهره ماندگار دامپزشکی و مولف کتابهای تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران، ماه مهر را به عنوان ماهی شایسته به خاطر آغاز سال تحصیلی و روز چهاردهم را به یاد گوشروز که در ایران باستان روز مبارکی بود و در منابع اسلامی هم آمده است پیشنهاد و مطرح کرد و در نهایت ۱۴ مهر به عنوان روز دامپزشکی معین شد. این روز در تمامی استانها به همت ادارات کل دامپزشکی و نظام دامپزشکی، گردهماییهایی با هدف همدلی، همزبانی و همپیمانی دامپزشکان و دیگر ردههای دامپزشکی در عرصههای مختلف اجرایی، آموزشی و تحقیقاتی صرفنظر از جایگاههای دولتی و غیردولتی آنان و از طرفی آشنایی بیشتر جامعه بویژه مسوولان با وظایف و مسوولیت های کلیدی و اثربخش این قشر در بهداشت و سلامت دام و فرآوردههای دامی، سلامت غذا و امنیت غذایی و در نهایت بهداشت همگانی برگزار میشود. برای درک بیشتر اهمیت توجه به بیماریهای دامی همین بس که طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت (WHO)، از میان ۱۷۰۹ عامل بیماریزای شناخته شده، ۸۳۲ عامل یعنی ۴۹ درصد و از میان ۱۵۶ بیماری نوپدید شناختهشده در انسان، ۱۱۴ مورد آن یعنی ۷۴ درصد از حیوانات به انسان منتقل میشوند. از جمله مهمترین و خطرناکترین این بیماریها میتوان به هاری، جنون گاوی، سل، تب مالت، سیاه زخم، آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان، کیست هیداتید، لیشمانیوز، تب خونریزیدهنده کریمه، کنگو و تب دره ریفت اشاره کرد که در دهه اخیر خسارتهای جبرانناپذیری به بهداشت جامعه انسانی و اقتصاد جهان وارد کرده است. بر همین اساس تامین بهداشت دام و فرآوردههای دامی و پیشگیری و مبارزه با بیماریهای دام و طیور از اهداف اصلی تشکیل سازمان دامپزشکی کشور است. بررسی بیماریهای دامی، شناسایی مناطق آلوده و راه سرایت و طرز انتشار بیماریها، تامین بهداشت دام کشور از طریق پیشگیری و مبارزه با بیماریهای همهگیر و قرنطینهای دام، همکاری با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در امر مبارزه با بیماریهای مشترک انسان و دام، تاسیس پستهای قرنطینه در نوار مرزی و داخل کشور به منظور جلوگیری از سرایت بیماریهای دامی، همچنین کنترل بهداشتی ورود و خروج دام و فرآوردههای خام دامی و نظارت در نقل و انتقال آنها و صدور گواهی بهداشتی دام و فرآوردههای خام دامی که به خارج صادر میشود، از جمله وظایف این سازمان است. نظارت بهداشتی بر چراگاه ها، مراتع، آبشخورها، محل نگهداری دام و دیگر تاسیسات مربوط به پرورش دام و همچنین نظارت بر کارخانه های تولید خوراک دام از لحاظ بهداشتی، اظهار نظر و نظارت درباره ساخت، ورود و صدور و فروش انواع دارو، واکسن، سرم و مواد بیولوژیکی مخصوص دام، مشارکت در کنفرانسهای بینالمللی دامپزشکی و اعزام نماینده به این کنفرانس ها و همچنین مبادله اطلاعات علمی با مراکز مراجع علمی و دامپزشکی، تأسیس و توسعه شبکههای دامپزشکی همچنین تربیت کادر فنی در مناطق و مراکز دام داری کشور، صدور پروانه اشتغال برای موسسات و واحدهای تهیه کننده مواد مورد مصرف دامپزشکی، صدور پروانه تاسیس بیمارستان ها، داروخانه ها، درمانگاه ها و آزمایشگاه های دامپزشکی و نظارت بر فعالیت آنها، صدور پروانه اشتغال به کار مایه کوبی و درمان دام جهت افراد ذیصلاح، تهیه وسایل و لوازم فنی، داروها، واکسن، سرم، مواد بیولوژیک، سموم و مواد ضدعفونی کننده مربوط به مبارزه با بیماریهای دامی از داخل یا خارج کشور و عرضه آن به مصرف کنندگان به قیمت تمام شده یا به صورت بلاعوض و بازرسی و کنترل کیفی بهداشتی فرآورده های خوراکی دام از مرحله تولید تا توزیع نیز از دیگر وظایف اساسی سازمان دامپزشکی کشور است. [/align] دکتر داوود امان اللهی رئیس اداره آموزش و روابط عمومی اداره کل دامپزشکی تهران - روزنامه جام جم
-
دامپزشکی در ایران باستان [align=justify] انسان پیش از تاریخ در دوران پارینهسنگی و نوسنگی به مدت ده ها هزار سال تنها از شکار حیوانات و گاهی گیاهان وحشی تغذیه میکرد تا سرانجام برخی از حیوانات را اهلی کرد. انسان اولیه همواره به رفتار حیوانات می نگریست و از آنها درس و الهام میگرفت. برخی عقیده دارند نخستین آموزنده پزشکی و دامپزشکی به انسان، حیوانات بودهاند. چنانکه زکریای رازی میگوید: اگر جوجه پرستو یرقان بگیرد، پرستو سنگ یرقان (سنگ زرده) را آورده و در لانهاش میگذارد و جوجه ها بدین وسیله درمان میشوند. مردم از این روش استفاده کرده و به جوجه های پرستو زعفران میمالند. زردشدن غیرواقعی جوجه باعث میشود پرستو تصور کند جوجه هایش یرقان گرفته اند. پرستو به دنبال سنگ یرقان میرود و آن را میآورد. مردم این سنگ را برداشته و به بیمار یرقانی می آویزند. همچنین در کتاب عیون الانباد آمده است: خود از هرودت نقل میکند لکلک سیاه که آن روزگار در اطراف رود نیل فراوان بوده است تنقیه را به بشر یاد داده است.> او در این باره مینویسد: از این مثالها که انسان از دامپزشکی حیوانات برای پزشکی و همچنین دامپزشکی فراگرفته فراوان است. به هر حال انسان پیش از تاریخ سرانجام از حیوانات الهام گرفت. تجربیات پزشکی و دامپزشکی را بهدست آورد و آن را سینه به سینه نقل کرد. انسان غارنشین هم به نوعی سراغ دامپزشکی رفته است. از تصاویر کندهکاریشده روی دیوارهای بعضی از غارها چنین برمیآید که در میهمانیهای اسرارآمیز غارها، موبدان(ارتباطی با موبد زرتشتی ندارد) یا جادوگران به سلامت حیوانات توجه کرده و اعمال خاصی انجام میداده اند. اینان در واقع نخستین پزشکان و دامپزشکان بودهاند. بدین ترتیب نوعی طب و دامپزشکی مذهبی ابداع شد که طی قرون و اعصار ادامه یافت. چراغ علم نخستین بار در عصر نوسنگی، حدود ۱۰ هزار سال پیش در خاورمیانه افروخته شد. جانوران را اهلی کردند و در مورد فیزیولوژی و زندگی آنان تجربیاتی کسب کردند. اولین دخالت های بهداشتی بشر باید برای کمک به گاو در موقع زایمان باشد که در اینجا تنها دانش مطرح نیست و مهارت بسیار موثر است. بشر بیماریها را ناشی از ارواح خبیثه می دانست و اعتقاد داشت نوعی جنون و اختلالات مغزی ناشی از رسوخ دیو در مغز بیماران است. ازاین رو عمل شکافتن جمجمه در برخی جوامع ابتدایی معمول بود. جمجمه را می شکافتند تا روح خبیث از مغز خارج شود. این توجیه و عمل در تمدن های بزرگ خاور نزدیک وجود داشته است. طبیب یا دامپزشک برای دور کردن ارواح خبیثی که به اعتقاد او سروقت بیمارش آمده بودند گاهی ورد میخواند و به اشکال مختلفی فال میگرفت. از جمله گاهی معجونی قوی به حیوان می خوراندند تا ببینند زنده میماند یا خیر. اگر زنده میماند دلیل آن بود که طبیب از مساعدت ارواح پاک بهره مند است. گاهی مجسمه دامها را شاید به عنوان الهه حیوانات تهیه میکردند تا خود و حیواناتشان از گزند ارواح خبیثه و بیماریها در امان باشند. ● آشور و اسب آریایی و ارابه اسب را آریاییان به آشور و بابل آوردند و ریشه آن از ایران است. طوایف مختلف آریایی از جمله میتانیها و مادها اسب داشتند و آشوریها از آنها اسبداری و سوارکاری را آموختند. در لوح ههای بابلی، نقاشی های حیوانات مختلف به جز اسب وجود دارد. در هزاره اول قبل از میلاد آشور به دنبال انحطاط بابل به قدرت فراوانی رسید. در این زمان آشوریان اسب نداشتند ولی مردم نواحی زاگرس از این حیوان استفاده میکردند. هدف آشور نصیرپال و جانشینان او گسترش قدرت در زاگرس بود تا بر منابع نقره و رمه های اسب لرستان دست یابند. زمینهای حاصل خیز و مراتع غنی این منطقه برای پرورش اسب و سایر دامها مساعد بود. در این دوران، طوایف سکایی، عناصر عیلامی و حتی طوایفی از سامیان که به این نواحی کشانیده شده بودند؛ اتحادیه های محلی داشتند. آشور به این اقوام دستبرد میزد و به خصوص اسبان آنان را میربود. در زمان اسارهادون آشوریان از غرب دریاچه ارومیه برای تصاحب اسب به سایر نواحی ماد از جمله دشتهای سناء و منطقه همدان حمله ور شدند. آنها به پیشروی خود ادامه دادند و بنابر کتیبه های آشوری به سرزمینی افسانه ای رسیدند که از یک طرف در حاشیه دریای نمک و از سویی در دامنه دماوند پربرف بود. آنان تا نیز به تهاجم خود ادامه دادند و اسبان سواری، شتر و نشخوارکنندگان مردم را به یغما بردند. در آشور از قرن نهم پیش از میلاد که به اسب دسترسی پیدا کردند؛ ارابه ها را روی اسب حمل میکردند. در هنر آشوری، حیوانات نقش عمده ای دارند. در آثار هنری بازمانده از آن دوره، فرشتگان بالدار، عقاب پاسدار با سر انسان و گاوان نر بالدار دیده میشوند. در آن زمان رئالیسم هنری نیز رعایت میشد به استثنای یک مورد که شیری را در حال مرگ نشان میدهد که ۱۸۰ درجه روی ستون فقراتش چرخیده که چنین امری امکانپذیر نیست. بین اسامی درباریان آشوری نام رئیس اصطبل را یافته اند که از افراد مهم بوده است و نام او بلافاصله بعد از ساقیهای دربار نوشته شده است. ● دامپزشکی در بین النهرین از مشخصات طب بین النهرین جراحی حیوانات بود که مخصوصا در مورد شکستگی ها انجام میشد. درمانگر چون ادوار پیشین، یک روحانی یا شبه روحانی بود. برای یاری دادن به دامپزشک انواع وردها و نفرین ها به کار گرفته میشد. چون بیماریها نیز مانند هر چیز دیگری آفریده خدایان عنوان میشد. در بسیاری موارد دامپزشک با توسل به ورد قصد فرونشاندن خشم خدای مسبب بیماری را داشت و البته با کمک داروهای مسکن بیماری را به خیال خود از بن و بر میکند. البته ورد مربوط به تمامی دامپزشکان نبود بلکه همانطور که در منابع سومری هم دیده شده است درمان با استفاده از شیوه های علمی آن زمان نیز مورد استفاده قرار میگرفته است. کاهنان بابل به جگر انسان و حیوانات اهمیت داده و آن را مرکز عقل می دانستند. در برخی از لوحه های بابلی آمده که چگونه می توان با ملاحظه کبد و احشای حیوانات یا ملاحظه وضعیت قطره روغنی که آن را روی آب میچکانند، از غیب اطلاع پیدا کرد. در اینجا اولین گام های بشر را در مورد شناخت تشریح حیوانات میبینیم که روشی به نام جگربینی بهوجود آمد. ● دامپزشکی در تلمود یهود کتاب مقدس، منبع وسیع و مطمئنی را برای قوم یهود تشکیل میدهد. بیماری ها منبع ماوراءالطبیعه دارد و پزشکی در اساس، اسرارآمیز و جادویی است. اگر معتقدان مبتلا شوند، بیماریها را به ابلیس نسبت میدهند ولی یهوه (خدای بزرگ یهود) نیز انتقام ملت خود را با ایجاد بیماریها از دشمنان میگیرد. تمام درمان ها جهت درخواست دخالت ایزدی است تا مردم اعمال جادویی انجام نداده و از شیطان کمک نگیرند. این دخالت یهوه است که نوبت به نوبت، ده بلا را بر فرعونیانی که ملت یهود را آزار میدادند فرود آورد. ۴ مورد از آنها در عین حال انسان و حیوانات را فرا میگیرد. سومین آنها نوعی آبسه های چرکی پوست است که مشترک بین انسان و حیوانات است. پنجمین بلا نوعی طاعون است که تمام گونه های حیوانات را مبتلا میکند. ششمین بلا، یک بیماری بثوری است که مخصوص انسان و حیوانات تک سمی است. عاقبت دهمین آنها مرگ اولین نوزاد نر در انسان و حیوانات است. در دین یهود به دفعات از دام ها و بیماریهای آنها یاد شده است و بسیاری از انبیای بنیاسرائیل دامدار بودهاند. چنانکه ایوب(ع) تعداد زیادی دام داشته است. حضرت موسی(ع) نیز مانند بسیاری از انبیای دیگر مدتی چوپان پدرزن خود شعیب بوده است. یهودیان، اخته کردن را با روشهای کوبیدن بیضه بین دو سنگ و یا خرد کردن و بیرون آوردن بیضه عملی میکردند. گاوهای نر را تنها برای تولید مثل بهکار میبردند و از حیوانات اختهشده برای کار در مزارع استفاده میکردند. برای قربانی نیز حیوان نباید اخته شده باشد. یهودیان طبق دستور شریعت دین خود کشتار غیریهودی را نباید بخورند و لازم است که بازرسی قبل و پس از کشتار انجام دهند. برای قربانی، حیوان باید نرینه بوده و هیچ عیب ظاهری نداشته باشد. یهودیان اختلالات پوست و رنگ و پوشش بدن را از دقت در مورد قربانی ها شناخته بودند و همچنین ابتلائات چشمی، عفونتهای انگلی، آبله و آماس شش را میشناختند. تملود که لغتی آرامی و مشتق از تعلیم به زبان عبری است، مجموعه تعالیم دین یهود است که توسط خاخامها تدوین شده است. در تلمود، مطالبی در زمینه بیماریهای حیوانات و درمان آنها ذکر شده است. تلمود، گاز گرفتن سگ را کشنده توصیف میکند. در مورد سل گاوی به نظر میرسد که تفسیرکنندگان تلمود، سل ریوی را میشناختند؛ مخصوصا از ندول های سنگواری که ممکن است در ریه حیوانات بهویژه گاو بهوجود آید و همچنین از تومورهای ریه که ممکن است به پرده های سروزی برسند، اطلاع داشتند. در تلمود عنوان شده که در عزای پادشاهان پیپای اسب جنگی او را قطع میکردند تا دیگر کسی نتواند سوار آن شود و البته این موضوع در شاهنامه فردوسی نیز در مورد اسب سیاوش ذکر شده است. ● فریدون؛ نخستین پزشک و دامپزشک نام فریدون به صورت تریته در اوستا دیده میشود. خاندان فریدون (اثویه) همه رمه های گاو داشتند و به شغل گاوداری مشغول بودند. بنابر مندرجات اوستا؛ فریدون که با عنوان از او یاد شده اولین طبیب به حساب میآید. در ایران قدیم پزشک و دامپزشک یکی بوده اند. پسر او هم اولین پزشک و دامپزشک است. شاید کلمه درمان انگلیسی از نام تریته (فریدون) منشا گرفته باشد، فریدون نماینده تمام عیار پزشکی و دامپزشکی است و هم اوست که کشنده روح خبیث است. حمزه اصفهانی در سنی الملوک الارض میگوید فریدون از گیاهان داروهایی برای معالجه بیماری های جانوران ساخت و همچنین ذکر شده که او اولین کسی است که خر را با اسب جفت کرد و استر به وجود آورد که نیروی خر و تندری اسب را دارد. در اوستا به دفعات فریدون اهل ورنه ذکر شده است. پورداود با تبعیت از بیشتر متشرقین ورنه را در گیلان میداند. در تفسیر پهلوی اوستا، ورنه را پدشخوارگر محسوب کردهاند که در ناحیه جنوبغربی دریای خزر واقع شده است. ● فالبینی از اندامها و حرکات حیوانات یکی از راه های غیب گویی که بابلیان شاید با الهام از سومریان به کار میبردند، روش جگربینی بود که با بازرسی جگر حیوانات به ویژه گوسفند انجام میشد. اینان ۵ قطعه کبد را مورد دقت قرار داده و بسته به وضعیت آن پیشگویی میکردند. نوشته های پراکندهای در مورد جگربینی بابلیان باقی مانده است که ازآنها به دانش فیزیولوژی اولیه می توان پی برد. بابلیان به اهمیت خون پی برده و خونین ترین عضو بدن را جگر میدانستند و برای آن اهمیت زیادی قائل بودند. بر پایه همین تجربیات اعتقاد داشتند که کبد جایگاه عواطف و احساس است. مطالعه امعا و احشای حیوانات تا زمان رومیان و بعد از آن نیز ادامه داشته و همین مبنای عمده کار کالبدشناسی و فیزیولوژی حیوانی اولیه بوده است. شانهبینی یا معرفه الاکتاف نیز نوعی استخوان شناسی آمیخته با خرافات است. شانه بینها که بیشتر شبان بودند با نگریستن به استخوان کتف گوسفند به قول خود از وقایع آینده مطلع میشدند. در مورد شانهبینی در برخی از رسالات مطالبی آمده که از همه آنها جالبتر است. در آن شانهبینی ابتدا بهعنوان یکی از راههای بررسی بیماریهای گوسفندان و وضعیت تغذیه ای آنها مطرح شده است. در این رساله عنوان شده که بعدها این کار به غیبگویی تغییر پیدا کرده است. فالگیری از رفتار حیوانات گاهی به نابودی حیوانات بی گناه می انجامید. در شاهنامه آمده است که اسفندیار وقتی برای جنگ با رستم به زابل لشکر کشید، شتر پیشاهنگش در راه خوابید. وی این مطلب را به فال بد گرفت و شتر را کشت و خودش نیز به دست رستم کشته شد. همچنین در خمسه نظامی مطالبی در این مورد بیان شده است، از جمله حمله اسکندر. اسکندر که قصد گرفتن ایران را داشت، روزی به شکار رفته و دو کبک را در حال جنگ میبیند، نام یکی را اسکندر و دیگری را دارا میگذارد. عاقبت کبک اسکندر پیروز میشود و اسکندر آن را به فال نیک میگیرد. در عین حال ساسانیان نیز از رفتار حیوانات پیشگویی میکردند. بنا به گفته پروکوپیوس رومی در جریان جنگ انوشیروان با ژوسیتینین، وقتی خسرو به شهر واقع در ساحل فرات رسید، اسبش شیهه کشید و سم به زمین کوفت. موبدان گفتند شهر به آسانی فتح خواهد شد؛ خسرو همانجا اردو زد و دستور حمله را صادر کرد. در همین ارتباط جرجی زیدان نوشته که اعراب پس از اسلام نیز همانند سایر ملتهای معاصر از چنگ کهانه و عرافه یعنی غیبگویی از گذشته و آینده و فالگیری از آهنگ پرواز پرندگان رهایی نیافتند. البته مسلمانان واقعی به این خرافات توجهی نداشتند. بهطور قطع پرواز پرندگان، جگر یا نشانه حیوانات به هیچ وجه نمیتواند اثری در اطلاع از آینده داشته باشد و اگر گاهی پیشگویی به حقیقت پیوسته، بر حسب تصادف و یا قوه واهمه ناشناخته گوینده بوده است. [/align] دکتر حسن تاجبخش چهره ماندگار و مولف کتاب تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران روزنامه اعتماد ملی
-
روز دامپزشکی [align=justify] دام سالم، غذای سالم، انسان سالم ●روند تحولات در قوانین و تشكیلات دامپزشكی بررسی ایجاد تشكیلات دامپزشكی تعداد قابل ملاحظهای از كشورهای جهان نشان میدهد كه: برقراری تشكیلات نوین دامپزشكی در اغلب آنها به واسطه بروز همهگیریهای طاعون گاوی بوده است. بعنوان نمونه اداره دامپزشكی در فرانسه در سال ۱۸۱۵ به واسطه طاعون گاوی ایجاد شد. همچنین در سوئد نیز پس از بروز طاعون گاوی اداره دامپزشكی در سال ۱۸۲۴ تأسیس گردید. در انگلستان نیز همین بیماری باعث گردید كه در سال ۱۸۷۸ اداره دامپزشكی ایجاد گردد. دلیل ایجاد اداره دامپزشكی در ژاپن هم در سال ۱۸۹۶طاعون گاوی بوده است. ایران نیز از این قاعده غالب مستثنی نبوده و بروز طاعون گاوی موجب ایجاد تشكیلات آموزشی و اجرائی دامپزشكی نوین آن شده است. در جریان جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۵ ش / ۱۹۱۶م، طاعون گاوی به ایران سرایت كرد و نواحی شمالی و مركزی كشور را فرا گرفت و خسارتهای فراوانی وارد نمود. در اواخر سال ۱۳۰۲ و اوایل ۱۳۰۳ نیز همهگیری طاعون گاوی در اردبیل و همدان ظاهر شد و سرانجام به تهران رسید و چون به غیر از انستیتو پاستور تشكیلات منسجم پزشكی و دامپزشكی در كشور وجود نداشت، ناچار به این موسسه مراجعه و پس از بررسی بیماری، طاعون گاوی تشخیص داده شد. در اواسط سال ۱۳۰۳ در وزارت فوائد عامه اداره كوچكی به نام فلاحت وجود داشت و معاون وزارتخانه مبارزه با طاعون گاوی را سرلوحه اقدامات خود قرار داد.در این زمان یادداشت كمیته بهداشت مجمع دولتهای متفقه به ایران واصل و در آن ذكر شده بود كه برای مبارزه با بیماریهای دامی هر یك از دولتهای عضو باید اداره مخصوص دامپزشكی داشته باشند. از یك طرف گسترش طاعون گاوی و از طرف دیگر این تذكر سبب شد تا قانون تشكیل اداره دفع آفات حیوانی در دی ماه سال ۱۳۰۳ به تصویب مجلس شورای ملی برسد. ●تشكیل بنگاه كل امور دام در سال ۱۳۲۵ بنا بر مصوبه هیئت دولت، بنگاه كل امور دام تشكیل شد كه شامل دو اداره كل: دامپروری و دامپزشكی بود. به موجب این مصوبه ادارههای دامپزشكی در استانها و شهرستانهای مستقل غیر از تهران جزء ادارههای كشاورزی استان گردید. با این مصوبه مجدداً ارتباط مستقیم واحدهای استانی با مركز دچار اختلال گردید و موجب آشفتگی و اعتراض شد و به همین علت در سال ۱۳۲۶ مجدداً اختیارات محدودی به دامپزشكی استانها داده شد، بدین ترتیب كه در هر اداره كشاورزی دو معاونت ایجاد شد كه یكی از آنها مستقلاً و منحصراً برای دامپزشكی در نظر گرفته شد. ●قانون سازمان دامپزشكی كشور در سالهای دهه ۴۰ احتمالاً بمنظور ایجاد ظرفیت برای ارتقاء تشكیلات كشاورزی استان و نیز احتمالاً به دلیل كاهش خسارات ناشی از بیماریهای دامی و عدم وجود بیماریهای مهلك، طبق بخشنامه وزارتی اختیارات ادارات دامپزشكی استانها محدود و ادارات مذكور تحت نظر ادارات كل كشاورزی قرار گرفت. بروز بیماری طاعون گاوی در سال ۱۳۴۸ و تلفات سنگین ناشی از آن و نقش حیاتی دامپزشكی در ریشهكنی آن و گسترش دامداریهای صنعتی در كشور بازنگری وظایف و تشكیلات دامپزشكی كشور را اجتناب ناپذیر نمود تا جایی كه سرانجام با تلاش مسئولین در سال ۱۳۵۰ قانون سازمان دامپزشكی كشور مشتمل بر ۲۱ ماده به تصویب مجلسین سنا و شورای ملی رسید و به موجب آن سازمان دامپزشكی كشور وابسته به وزارت كشاورزی كه دارای ذیحساب مستقل بود بوجود آمد و جایگزین اداره كل دامپزشكی گردید.[/align]