جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ده'.
23 نتیجه پیدا شد
-
ده فرمان برای خبرنگار شدن [align=justify]كم كم دارد سحر می رسد و من هنوز بیدارم، برای تولد ، تولد حرفهایی كه دوست دارم بنویسمشان، برای زندانی كردن كلمات در میان صفحات سفید كاغذ و برای نوشتن از یك عشق، یك عشق همیشه بارور. قرار بود به عنوان یك خبرنگار شاغل در مطبوعات از مصایب و سختی های روزنامه نگار شدن بنویسم و از دشواریهایی كه من و هم نسلهایم در تحریریه مطبوعات كشور با آن روبرو هستیم، از بی مهری هایی كه قدیمی ترها و آن ها كه خاك مطبوعات را خورده اند به ما می كنند و از مشكلات بسیاری كه در پیش رو هستند.اما این شاید تكراری ترین موضوعی باشد كه نویسندگان برخی از مطبوعات با رسیدن روز خبرنگار در موردش می نویسند،نالیدن از سختی ها و دشواریهای این حرفه و اینكه چقدر به خبرنگاران سخت می گذرد و باز كردن سفره دل و تاسف بر دهها و صدها مشكل سیاسی و اقتصادی و ... كه خبرنگاران مطبوعات با آن دست به گریبانند ، حرفهایی از جنس ناامیدی و هراس ، حرفهایی كه گفتن آنها شاید خیلی از جوانهایی را كه عشق نویسنده شدن دارند همان اول كاری بترساند و وادارشان كند تا این عشق را فراموش كنند .اینطوری بود كه بی توجه به غرولندهای بعدی دبیرتحریریه تصمیم گرفتم به جای نالیدن ازمشكلات از راههایی بنویسم كه یك نسل سومی را می تواند سریعتر به عشقش به نوشتن برساند ، به خبرنگاری، روزنامه نگاری، نویسنده مطبوعاتی شدن و.... ، برای رسیدن به اوج باید راههایی را گذراند، راههایی سخت و دشوار ، گذراندن هفت خوان با ده فرمان ... ۱- تمرین پوست كلفتی خبرنگاری خصوصا از نوع ایرانیاش، از آن حرفههایی است كه رابطه عجیبی با تهدید و فحش و ناسزا دارد، این یك روال جا افتاده است كه خبرنگاری موفقتر است كه فحش خور ملس تری داشته باشد، خبرنگار انتقادی همیشه در معرض این محبتها قرار دارد، هر چه نوشته هایش حساسیت برانگیزتر و جسورانه تر باشد ،تهدیدها و فحش ها هم خشن تر می شود و او باید پوستش را كلفت تر كند. خیلی از جوانهایی عشق روزنامه نگاری كه از پشت میزهای دانشگاه و یا آموزشگاهها و یا همینطوری به خاطر علاقهاشان به تجریریه مطبوعات می آیند، به خاطر آنكه تنها روی زیبای خبرنگاری را در فیلمها و سریالها دیده اند، از این سختی ها در اولین روزهای كاری به شدت ناامید و مایوس می شوند ، و این ناامیدی در حوزه های سیاسی و حوادث آنقدر شدید است كه خیلی ها را وادار به عقب نشینی می كند. بسیاری از آنها در نخستین روزها دایم در مغزمان این سئوال می چرخد و می چرخد كه آیا رسیدن به این عشق ارزش مبارزه و ماندن را دارد یا اینكه بهتر است قیدش را یكسره زد و رفت دنبال حرفه ای دیگر، پشت میزنشینی و چند تا امضای بی خطر كردن خیلی راحت تر است، اما اگر به ارزش مبارزه رسیدی آنوقت بهترین تصمیم زندگیت را گرفته ای.... ۲- كولینایی برای تمام فصول شاید در خبرنگاری هیچ چیز به اندازه منحصر به فرد بودن ، خبرنگار را تندتر از پله های ترقی و شهرت بالا نمی كشد و این شهرت برای خبرنگار یعنی اینكه منابع خبری اش بالا و بالاتر برود. برای منحصر به فرد بودن باید از دیگران متمایز شد ، با سبك نوشتن و موضوعات و حوزهای كه در آن قلم می زنی، این تمایز البته بدون هزینه نیست ، هزینه هایی كه حتی تا سخت ترین لحظات می كشاندت ، اما وقتی كه متمایز شدی آنوقت دیگر پله ها را ده تا یكی طی می كنی و می شوی كولینای طاس مطبوعات...... ۳- نمكدان را بشكن روزنامهنگاری از آن حرفههایی است كه در آن هدیه ها جایگاه ویژهای دارند ، این هدیهها خصوصا در چند سال اخیر كه مسئولان نقش مطبوعات و خبرنگاران را در شكل دهی افكار عمومی درك كرده اند پرمایه تر می شوند .این برگ سبزها هر اسمی كه می خواهند داشته باشند – رشوههای قانونی یا همان هدیه- ، و به هر مناسبتی كه داده شوند، فرقی نمی كند هدف از دادن همه آنها یك چیز است ، آنها همه حق السكوت غیر مستقیمی هستند برای ننوشتن مشكلاتی كه می بینید و نوشتن آنچه كه آنها می خواهند. متاسفانه برخی از روزنامه نگاران با این هدیه های حقیر خودشان را می بازند و به خاطر نمكی كه خوردهاند ، سعی می كنند نمك دان را نشكند و اینطوری می شود كه خودسانسوری می شودبزرگترین آفت مطبوعاتی ایران، خبرنگاری كه نمك گیر شود برایش همه چیز تمام می شود، نمك های اینطوری را خصوصا در اول كار نخور و اگر هم خوردی تو تنها كسی هستی كه می توانی نمكدان آلوده را بشكنی ، خودت را ارزان نفروش ۴- چوب استاد گله ، هر كی نخوره .... عیب خیلی از خبرنگارهای نسل سومی این است كه تا پایشان به تحریریه مطبوعات می رسد اعتماد به نفسشان بد جوری گل می كند و آنوقت می خواهندتنها بر اساس چیزهایی كه در كتابها خوانده اند یك روزه همه چیزها را تغییر دهند ، در حالیكه هرگز به راههای رسیدن به آن فكر نمی كنند و آنوقت وقتی كه نمی توانند این كار را بكنند بدجوری می خورد توی برجكشان و دلسرد می شوند. در روزنامه نگاری شاید علم و اندوخته های تئوریك اهمیت زیادی داشته باشد، اما تجربه نقشش بدجوری پررنگ است، برای روزنامه نگار شدن ، باید سالها شاگردی آدم بزرگترهای مطبوعاتی را بكنی كه همیشه فكر می كنی نصف تو هم سرشان نمی شود ، اما حقیقت این است كه تو مو می بینی و آنها چرخشش را ، پس اگر پایت به تحریریه ای رسید آرام و مطمئن قدم بردار ، تو چگوارا نیستی .... ۵- بخوان و بنویس و باز بخوان برای نویسنده مطبوعاتی شدن ،باید خواند و نوشت ، خیلی از نویسندگان مطبوعاتی به محض اینكه در تجریریه یك روزنامه یا مجله جا خوش می كنند و تشویقهای سردبیرشان را می شنوند ، فكر می كنند شده اند مركز دنیای نویسندگی و آنوقت دیگر هیچكس را در سطح خودشان قبول ندارند، در حالیكه برای تكامل نویسندگی باید خواند و نوشت و خواند و نوشت ، یك نویسنده مطبوعات باید هر روز بداند كه دیگر رقبایش از چه نوشته اند و هر روز و هر روز بنویسد و خودش را نقد كند، خواندن رمال و فیلمنامه جزء لاینفكی برای نویسنده مطبوعاتی موفق شدن است. ۶- دیدن نیمه پر لیوان در روزنامه نگاری لحظاتی پیش می آید كه دلت از همه چیز می گیرد از تمام سختی ها و مشكلاتی كه مثل هفت خوان رستم روبرویت صف كشیدهاند و دشواریهایی كه بر سرت آوار می شوند از نبود امنیت شغلی و اینكه هنوز این حرفه در بین مردم جا نیفتاده است، اما اگر این فاز برایت خیلی طول بكشد ، شاید مجبور شوی قید همه چیز را یكسره بزنی و عشقت را برای همیشه فراموش كنی ، یك بازنده همیشگی ، وقتهایی كه تردید تمام زندگیت را می گیرد خیلی زود همه چیز را به فراموشی بسپار و به خوبی های این حرفه و نیمه پر لیوان روزنامه نگاری فكر كن ۷- ماهی آزاد باش یك نویسنده تازه كار مطبوعاتی برای آنكه در كارش موفق باشد، باید هیچ جا لنگر نیندازد و جا خوش نكند، جاخوش كردن در تحریریه یك روزنامه یا مجله یعنی رسیدن به آخر كار، تازه كارهای موفق مطبوعاتی، آنهایی هستند كه هیچ وقت خودشان را در قید و بند یك روزنامه محصور نمی كنند، آنها به روزنامه های مختلف سرك می كشند و شرایط هر روزنامه را می سنجند و آنوقت بهترین شرایط را انتخاب می كنند ..... ۸- انتقاد پذیر باش اصلی ترین وظیفه یك روزنامه نگار انتقاد كردن است, انتقاد به همه ناراستی ها و كجی هایی كه وجود دارد از سوی هركس و به هر شكلی باشد.با این حساب خیلی بد است كه یك روزنامه نگار خودش انتقاد پذیر نباشد, انتقاد پذیری حتی در شكل خیلی افراطیش برای یك روزنامه نگار حسن به حساب می آید, متاسفانه انتقاد پذیری در بسیاری از روزنامه نگاران در همان سن جنینی باقی می ماند و هیچوقت رشد نمی كند و به این خاطر بسیاری از آنها كه دیگران را در معرض تندترین انتقادات قرار می دهد, خودش با كوچكترین انتقادی از كوره به در می رود.اگر می خواهی یك روزنامه نگار موفق باشی انتقاد پذیر باش تا توانایی آن را داشته باشی تا به دیگران انتقاد كنی. ۹- پول خودش می آید جوانهایی كه وارد مطبوعات می شوند ، هنوز چند ماه از ورودشان نگذشته ،هوس پول بدجوری مغزشان را پر می كند، نكته خیلی عجیب این است كه چطوری آدمهایی كه با عشق وارد این حرفه شدهاند، هنوز جایشان را محكم نكرده اند هوس پولهای قلمبه می آید به سراغشان، البته در روزنامه نگاری هم مثل هر حرفه دیگری پول و دستمزدها حرف اول را میزند، اما در اینجا هم باید چند وقتی شاگردی كرد تا پول استادی را بتوان گرفت ، اگر از همان اول تمام وقت و فكرت را صرف دستمزد كنی روزنامه نگار موفقی از آب درنمی آیی، كمی صبر كن پول خودش می آید ۱۰- فردا دیر است اگر هوس روزنامه نگار شدن به كله ات زده ، هی این دست و آن دست نكن، هی كار را برای فردا نینداز، مطمئن باش كه تو هم می توانی تنها به جای خواندن روزنامه ها و مطبوعات خودت یك نویسنده حرفه ای بشوی ، پس از همین امروز شروع كن,نسل سوم جای خیلی خیلی خوبی است... منبع: سایت خبرنگار [/align]
-
ده نکته در رابطه با XML با ارائه XML توسط کنسرسیوم وب ، قدرت تازه ای در عرصه تکنولوژی های مطرح عرض اندام نمود . در این مقاله با توجه به اهمیت تکنولوژی فوق ، به برخی از نکات کلیدی و مهم آن اشاره می گردد. نکته اول) کنسزسیوم وب با طراحی XML ، امکان استفاده از آن را در اینترنت ، مجموعه وسیعی از برنامه ها ، سیستم های عامل مستقل ، سخت افزار و زبان های کامپیوتر فراهم کرده است . XML روشی مطمئن بمنظور تبادل اطلاعات بین سیستم های متفاوت است . نکته دوم ) تکنولوژی XML دارای مجموعه ای از تکنولوژی های مرتبط نظیر : RDF,Schema و XSL بوده که هر یک از آنان بر اساس XML ایجاد شده اند . نکته سوم) در زمان ایجاد سندهای XML ، می بایست قوانین اندکی را رعایت نمود. مثلا" هر تگ شروع می بایست با یک تگ پایان ، خاتمه یابد ( b ) . در صورت رعایت قوانین ، سند XML یک سند " خوش شکل " حواهد بود . نکته چهارم) تکنولوژی Schema ، ساختار داده های موجود در XML را تشریح می نماید . فایل های XML ، اجباری به داشتن یک Schema نداشته و این امر یک گزینه اختیاری است . سندهای "خوش شکل " XML ، دارای اشاره گری به یک Schema بوده و بدین ترتیب سند XML "معتبر" می گردد . بنابراین درصورتیکه سند XML دارای یک Schema نباشد ، سند معتبر نخواهد بود . نکته پنجم) تکنولوژی XSLT ،امکان تغییر یک سند XML را از یک فرمت به فرمت دیگر فراهم می نماید. حرف "T" ، نشاندهنده "تبدیل " است . XSLT ، مشابه یک زبان برنامه نویسی کامل بوده و دارای امکانات مشابه زبان های برنامه نویسی نظیر : for-each ، if و متغیر است . پس از تبدیل فرمت یک سند XML ، خروجی ( نتیجه عملیات تبدیل ) می تواند بصورت Html ، متن، WML، و یا صرفا" یک سند XML با فرمت دیگر باشد. ( همواره سند می بایست خوش شکل باشد ) . با استفاده از XSLT می توان سندهای XML را به WML تبدیل تا زمینه استفاده از آنان بر روی تلفن های مبتنی بر WAP فراهم گردد . نکته ششم) تکنولوژی Schema ، درسال ۲۰۰۱ میلادی استاندارد شده است . Schema و DTD دارای موارد اختلاف کاملا" مشهودی می باشند . Schema جدیدتر بوده و مبتنی بر XML و انعطاف پذیر است . DTD در عین کامل بودن بدلیل عدم انعطاف پذیری لازم و طراحی مبتنی بر XML گزینه ای مناسب برای تشریح ساختار یک سند XML نمی باشد . DTD توسط SGML که قبل از XML ارائه شده ، مطرح و می توان از آن برای ارائه راه حل های مبتنی بر SGML استفاده نمود. تا قبل از سال ۱۹۹۸ عمدتا" از DTD استفاده می گردید . نکته هفتم) معتبر سازی یک سند XML توسط پارسر انجام می گیرد . پارسر، برنامه ای است که یک سند XML را خوانده و در رابطه با معتبر بودن آن اتخاذ تصمیم می نماید. فرآیند تصمیم گیری در رابطه با معتبر بودن یک سند XML ، اعتبارسنجی نامیده می شود. پارسر ، قادر به اتخاذ تصمیم در رابطه با "خوش شکل " بودن و "معتبر " بودن یک سند XML است . نکته هشتم) تمام تگ های مشابه : XML و یا ۱۲۰۰۰ ، المان نامیده می شوند. المان تهی بصورت نمایش داده می شود . نکته نهم) در صورتیکه XML زیر را داشته باشیم : webmaster و در یک فایل XML مشابه دارای المانی بصورت BMV باشیم و بخواهیم بین آنها تفاوت قائل شویم ( بین نوع نام المان ها ) ، از namespace استفاده می گردد . namespace روشی بمنظور مشخص نمودن المان ها بصورت کاملا" اختصاصی می باشد . نکته دهم) پارسر شرکت ماکروسافت MSXML نامیده شده و اولین مرتبه همراه IE۴ عرضه گردید . پارسرهای متعدد دیگر نظیر " Saxon,Xalan,Oracle XSL, Sablotorn , Unicorn, Napa , ۴XSLT, Instant Saxon و XML Full Parser نیر وجود دارد .
-
ده فرمان برای حرفهای شدن "حرفهایبودن در کار عبارتست از داشتن دیدی کامل و نگرشی کلنگرانه به یک کار یا زمینهی کاری که با تسلط و احاطهای همهجانبه بر موضوع همراه است و صد البته ناشی از دغدغهمندی، تجربه فراوان و کسب دانش و خردمندی لازم و کافی در آن زمینه است." اصول حرفه ای بودن را به اختصار می توان اینگونه بر شمرد... [/url] ۱) دغدغهمندی: کار برای شما، مسأله و دغدغه است، یعنی شما به هر علت (نیاز مالی، دغدغه علمی و...) آمدهاید تا مسألهای را حل کرده و گرهای را بگشایید. ۲) جدیت: آن کار برای شما یک مسألهی عادی یا فرعی نیست بلکه در کار مصمم و جدی هستید. ۳) دانش و خردمندی: بر آن حوزهی کاری اِشراف فکری داریدو خلاقانه و آیندهنگرانه به ارتقای وضعیت اندیشیده و راهکارهای آن را ابداع مینمایید. ۴) تجربه فراوان: در اثر تجربه و ممارست فراوان در آن زمینه، درکی عمیق و ژرفیافته و تمامی مهارتها و توانمندیهای مورد نیاز را بهدست آوردهاید. ۵) لذتبردن: دائماً از انجام کار خود، لذت میبرید وآن را صرفا"برای رفع نیاز، گذران امور، با بی میلی و بهصورت انفعالی انجام نمیدهید. ۶) احترامگذاری: برای همکاران، مشتریان، کارفرمایان، سازمان خود و به ویژه برای پیشکسوتان نهایت احترام و ادب را قائلید. ۷) یادگیری مستمر: دائماً در کار خود میآموزید و در هر مرحله از انجام کار خود، سعی میکنید نکتهای را آموخته و دستخالی از این تجربه برنگردید. ۸) پشتکار: هیچگاه نومیدی بر شما مستولی نمیگردد و به راحتی از میدان بدر نمیشوید. ۹) دلسوزی و تعهد: کارهای خود را دلسوزانه و متعهدانه انجام میدهید. به کار خود و سازمانتان "تعلقخاطر" دارید و کار را از آنِ خود میدانید. ۱۰) بهرهوری: بازده کار شما بالاست. اثر بخشی و کارآیی زیادی دارید. ازسرعت و دقت کافی برخوردارید و در کارهایتان خلاقیت و نوآوری به خرج میدهید. از همین امروز بکوشیم تا در زندگی خود حرفهای باشیم و با مسایل کاری خود حرفهای برخورد نماییم تا برای خود و جامعهثمربخشتر باشیم و نقش جدیتر و اثرگذارتری ایفا نمائیم. زندگی و کار در یک محیط حرفهای واقعاً لذتبخش است.
-
ده کلید طلایی برای رسیدن به آرزوهای درونی
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
ده کلید طلایی برای رسیدن به آرزوهای درونی هر روز، به هر منوال، ما در حال آشکار ساختن حقایقی از زندگی که در اطرافمان وجود دارند، هستیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه در مورد آن اطلاعی داشته باشیم و یا نداشته باشیم، تمام چیزهایی که در زندگی ما هستند به وسیله افکار، گفتار و رفتارمان در نظر دیگران آشکار می شوند. در طی سالهای زیادی که با افراد و گروه های خاص به منظور کمک برای محقق شدن آرزوهایشان آن هم در آرامش کامل، ارتباط داشتم به این نتیجه رسیدم که برای رسیدن به یک زندگی سرشار از شادی و موفقیت ۱۰ کلید طلایی وجود دارد که در این مقاله قصد دارم شما را نیز با آنها آشنا کنم... [/url] اگر بخواهید خواسته هایتان با عینیت ببخشید، پیش از هر چیز باید بدانید که همه چیز از درونتان شروع می شود. این افکار شما هستند که احساساتتان را خلق می کنند، احساسات باعث ایجاد رفتار متفاوت در شما می شوند و همین رفتار ها هستند که بر روی اموری که شما در زندگی از خود در مقابل دیگران آشکار می سازید، تاثیر گذار واقع می شوند. از جمله موارد حیاتی دیگر که همواره باید به خاطر داشته باشید این است که بطور کامل دریابید که لازم نیست حتماً تمام این مراحل را به تنهایی طی کنید. زندگی ما طوری پایه ریزی شده که برای رسیدن به موفقیت باید مانند یک ارکستر سمفونی در کنار یکدیگر و در نهایت هماهنگی و هارمونی کار کنیم و در عین حال از نیروهای طبیعی که برای خوشبختی و سعادت ما آماده به کار هستند کمک بگیریم. زمانیکه متوجه شدید باید دقیقاً چه چیزی را آشکار سازید، آنوقت باید اهداف و نیات خود را مشخص کرده، توجه خود را متمرکز کنید، تصویری از آرزوهایتان را مجسم کنید، درست مثل اینکه در حال حاضر برایتان رخ داده اند، متشکر و قدردان باشید، برای انتخاب های مناسب بعدی به جلو گام بردارید، تصور کنید که برای همیشه هیچ گونه نگرانی، شک و تردید، و ترسی وجود نداشته و آزاد و رها هستید. زمانی که برای پشتیبانی و حمایت خود را با کائنات همسو بسازید، چیزی نخواهد گذشت که شاهد اسرار و معجزات زندگی و زندگی کردن خواهید شد. ● و حالا ۱۰ کلید طلائی برای خلق زندگی که آرزویش دارید و نحوه آشکار ساختن سرمایه های درونی ۱) قدرت برتری را انتخاب کنید که حقیقتاً و کاملاً شما را دوست می دارد و به شما عشق می ورزد. کسیکه قلباً به شما علاقه دارد و می خواهد تا شما از تمام خوشی ها و ثروت های جهان بهرمند گردید. ۲) هنگام طراحی نقشه رسیدن به موفیت، بهتر است از خوش بینی و توانمندی کمک بگیرید. یک تصویر ذهنی کاملاً روشن از آرزوهایتان مجسم کنید و سعی کنید در این راه دقیق، روشن و منحصر بفرد عمل کنید. ۳) هر زمان و هر لحظه حس کامیابی خود را زنده نگه دارید. اجازه ندهید افکاری نظیر کمبود، محدودیت، و یا چشم و هم چشمی به ذهنتان وارد شوند. فقط با این حقیقت روبرو شوید که فراوانی بی حد و حصری در کائنات وجود دارد که برای همه افراد از جمله شما کفایت خواهد کرد. ۴) در افکار، گفتار و رفتار خود عقاید نیرومند، مثبت، و پشتوانه دهنده را به کار بندید. ۵) طبق چیزی که اعتقاد دارید درست است، عمل کنید. مطمئن باشید به هر چیزی که فکر می کنید، گسترش پیدا خواهد کرد؛ جایی که توجهتان را به آن معطوف میکنید، باید درست همان جایی باشد که آرزوهایتان در آن قرار گرفته اند. ۶) زمانیکه در مورد مسائل مالی صحبت می کنید همیشه از "حداقل" و " یا بیشتر" نیز استفاده کنید. به عنوان مثال: "من هر ماه می توانم حداقل ۱۰۰هزار تومان و یا بیشتر پس انداز کنم." به حقایق مالی خود "و یا بهتر" اضافه کنید. برای مثال: "من در حال حاضر یک مرسدس بنز ۵۰۰SL قرمز آلبالویی دارم که داخل آن کرم رنگ است یا بهتر." سعی نکنید انرژی هایی که از سوی کائنات به سمت شما روانه هستند را محدود کنید. ۷) سعی کنید در همه موارد زندگی، گیرنده خوبی باشید. از هدایا، اسرار، و معجزات با روی باز استقبال کنید؛ و خیلی باز تر با مسائلی نظیر شادی، عشق و نعمت های فراوان برخورد کنید. ۸) قدردان نعمات زندگی خود باشید. هر تجربه، هر رابطه، و هر سکه ۱ ریالی که کسب می کنید، همه و همه هدایایی هستند که به آن شکل بخصوص خودشان را آشکار ساخته اند. می بایست نسبت به هدایایی که مانند سیلی پرخروش به سمت شما سرازیر می شوند، آگاهی داشته باشید و از تک تک آنها قدردانی نمایید. ۹) نسبت به خود و دیگران سخاوتمند باشید. هر چیزی که ببخشید دو مرتبه چند برابر شده و به خودتان باز می گردد و این نمودی از کائنات است که شما برای دریافت آن باید آماده و خواهان بوده و توانایی اش را داشته باشید. ۱۰) برای زمان حال خودتان را آماده کنید. اگر در گذشته باشید، احساس گناه و پشیمانی به شما دست خواهد داد. اگر زندگی خود را از آینده پر کنید، با ترس مواجه می شوید. شما حالا در زمان حال هستید و توانایی این امر را دارید که ثروتی بی حد و اندازه و نعماتی فراوانی را خلق کنید. همچنانکه از این ۱۰ کلید استفاده می کنید، درهای موفقیت بزرگ شما گشوده میشوند تا سرمایه های بی پایان شخصی شما را به منسه ظهور بگذارند. هر روز که از خواب بلند می شوید با خود عهد ببندید که سرمایه های درونی و موفقیت خود را بیش از پیش آشکار خواهید ساخت و طوری زندگی می کنید که زندگیتان سرشار از ثروت، فوق العادگی، دوست داشتن، جذابیت، سلامت و پر از تجربه های جدید باشد! لذت ببرید و بدانید که شما استحقاقش را دارید . -
ده دلیل اهمیت برنامه ریزی برای زندگی
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
ده دلیل اهمیت برنامه ریزی برای زندگی اگر پاسخ این سؤال را بدهید، می توانم با احتمال ۹۵% بگویم که در زندگی به موفقیت می رسید و یا شکست می خورید: "آیا بیشتر برای سرگرمی مطالعه می کنید؟" مطالعه، آن هم برای سرگرم شدن، یکی از بهترین راههای بدست آوردن آرامش و فرار از استرس های روزانه است. در عین حال باید در نظر داشته باشید در جامعه ای که درآمد شما بستگی به میزان دانش و مهارت های فردیتان دارد، مطالعه تنها برای سرگرمی نمی تواند چندان فایده ای در بر داشته باشد. خواندن داستان های تخیلی می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار دهد؛ اما متاسفانه همیشه برای ترفیع رتبه و یا افزایش درآمد به اطلاعات شما در مورد افسانه ها و اسطوره ها بسنده نمی کنند. اگر می خواهید به هدف خود دست پیدا کنید و هدفتان هم رسیدن به موفقیت است، باید یاد بگیرید که چگونه می توان اصول حقیقی را با انواع تخیلی آن درهم آمیخت ... [/url] به طور اخص می توان اشاره داشت که کتاب، مجلات، سایت های اینترنتی، و نهایتاً محصولات صوتی و تصویری با عنوان "چگونه می توان...." به راحتی قادرند تا افکار شما را باز کرده، بر روی رفتارتان تاثیر مثبت بگذارند، و نگرش کلی شما را برای رسیدن به موفقیت ارتقا بخشند. ▪ تمام وجودتان باید در رسیدن به موفقیت غوطه ور شود! نباید انتظار داشته باشید که بنشینید، دست روی دست بگذارید و توقع داشته باشید که موفقیت یک مرتبه از آسمان به زمین بیفتد. شما خودتان باید خالق آن باشید. باید ذهنتان را طوری تربیت کنید که به راحتی موقعیت هایی را که هزاران نفر در طول روز نسبت به آن بی توجهی می کنند، ببیند و آنها را موشکافی کند. همین حالا که مشغول خواندن این مقاله هستید، موقعیت هایی وجود دارند که بیصبرانه به چشم های شما خیره شده اند؛ اما تا زمانیکه دورنمای کلی ذهن خود را تغییر ندهید و آنها را از زاویه ای که دیگران قادر به دیدن نیستند، نبینید، هرگز به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد. مطالعه برای بدست آوردن اطلاعات در زمینه های مختلف به شما کمک می کند که دامنه واژگانی خود را بالا برده و با زبان فنی هر رشته آشنایی بیشتری پیدا کنید. با این کار می توانید دانش خود را به روز نگه دارید و در برابر مشکلاتی که تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی شما دارند، مقابله کنید. البته به روز ماندن کار ساده ای نیست! البته خوشبختانه مطالب مفیدی بر روی اینترنت وجود دارد که می توانید از آن استفاده کنید. ▪ اگر هدف شما شروع یک تجارت موفق است، پس: ـ یک کتاب در مورد رشته ای که قصد شروع فعالیت دارید، تهیه کنید. ـ به اینترنت بروید و از آنجا هم اطلاعاتی در زمینه مذکور جمع آوری نمایید. ـ با افرادی که کاری مشابه فعالیت شما انجام می دهند ارتباط برقرا کرده و از آنها چیزهای جدید یاد بگیرید. ـ هر کاری که می کنید، فقط سعی کنید موقع مطالعه کردن تصویر اهدافتان را در ذهن مجسم کرده باشید. می خواهم با هم یک تمرین ساده انجام دهیم. یک تکه کاغذ بردارید و بر روی آن ۵ نمونه از مهمترین اهداف خود را که قصد دارید در ۵ سال آتی به آنها دست پیدا کنید را یادداشت نمایید. سپس مراحلی که برای رسیدن به این اهداف باید سپری کنید را بنویسید. لازم نیست بیش از اندازه به جزئیات توجه کنید، تنها یک شمای کلی هم کفایت می کند. حالا از خودتان بپرسید: "آیا مطالعه تنها برای سرگرمی می تواند به من کمک کند که به اهدافی که در اینجا لیست کرده ام، دست پیدا کنم؟" اگر تصور می کنید که خواندن برای سرگرمی می تواند به شما کمک کند، به کار خود ادامه دهید و اگر هم احساس کردید که با این کار نمی توانید به اهداف خود برسید، بنابراین شاید زمان آن رسیده باشد که شیوه مطالعه خود را تغییر دهید. تکرار عادات قدیمی و رفتارهای پیش پا افتاده نمی تواند در زندگی شما تغییر ایجاد کند! زمانیکه یک عادت یا رفتار قدیمی را تغییر می دهید، تنها در اینصورت است که می توانید نتیجه نهایی بازی را عوض کنید. -
ده قانون جادویی برای موفقیت برای رسیدن به موفقیت ایده آل های زندگی، باید بر سختی ها و مشکلاتی که در مسیرتان قرار می گیرد، غلبه کنید. برخی افراد از راهنمایی مربیان جهت کسب درآمد بیشتر، یا رسیدن به مدال طلا یا انجام کارهای مهیج و فوق العاده استفاده می کنند. مهمترین هدف برای هر فرد دستیابی به آن سبک از زندگی است که دلخواه او است. به قول این جمله معروف هنری تورو: همیشه با ضرب طبل خودتان حرکت کنید، مهم نیست که صدای آن چقدر ضعیف یا دور باشد، برای تکامل خود زندگی کنید نه برای آنچه دیگران خواهند گفت. ۱۰ قانون جادویی برای موفقیت را به کار گیرید تا موفق باشید: ۱) اهداف خود را بنویسید: اگرچه این پیشنهاد کمی تکراری و پیش پا افتاده است ولی نتایج خارق العاده خواهد داشت و سرعت شما را در رسیدن به موفقیت دو برابر خواهد کرد ... [/url] ۲) توانایی های خود را نشان دهید: موفقیت در زندگی مستلزم آن است که توانایی ها را نشان دهیم، سخت کار کنیم و هر روز گام های بلندتری نسبت به دیروز برداریم. ۳) مشکلات را از میان بردارید: رمز موفقیت انسان های موفق این است که به جای آنکه مشکلات را تحمل کنند، با شکیبایی وقت خود را صرف تفکر در مورد آن کرده و آنها را یکبار و برای همیشه از میان بر می دارند. ۴) مدیریت محیط را بر عهده بگیرید: انسان های موفق به خوبی می دانند که مدیریت فضا بسیار مهم تر از مدیریت زمان است. ۵) هر روز مطالعه کنید و یک مطلب جالب و مفید بخوانید: اگر روزانه تنها ۲۰ دقیقه را به مطالعه اختصاص دهید تا انگیزه شما را تقویت کند و اطلاعات مفیدی در اختیارتان قرار دهد زندگیتان به کلی متحول خواهد شد. ۶) در دانشگاه متحرک ثبت نام کنید! به هنگام رانندگی به نوارهای جالب و انگیزه بخش، گوش کنید و ذهن خود را با بهترین اطلاعات پر کنید. ۷) از یک گروه مشاوره استفاده کنید: این گروه شامل افرادی است که شما را در رسیدن به موفقیت یاری نمایند. هر چند وقت یک بار با تشکیل جلسه با اعضای این گروه و مشورت، بخواهید که شما را راهنمایی و آموزش دهند. ۸) بر ارزش های خود تاکید کنید: مرتبا یادآوری کنید، برای شما چه چیزی مهم است، یادآوری ارزش ها، شما را به موفقیت خواهد رساند. ۹) تفریح را فراموش نکنید: با دوستان خود شاد باشید، بخندید و خوش بگذرانید این تفریحات برای شما بسیار مفید خواهد بود. ۱۰) سپاسگزار باشید: همیشه از خود بپرسید در هفته گذشته چند روز خوب داشتید؟ سعی کنید علت خوب بودن روزهایتان را پیدا کنید و بیشتر به آنها توجه کنید. برای موفقیت از بهترین منابعی که در دسترس تان است استفاده کنید. کامیابی در چند قدمی شما است.
-
ده نکته براي غافلگير كردن پدران جوان
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
ده نکته براي غافلگير كردن پدران جوان ۱۰ نکته که پدران جوان را غافلگیر می کندمدتی کوتاه پس از به دنیا آمدن کودک، پدران با ضربه تکان دهنده واقعیت روبه رو می شوند. پدر بودن با مسؤولیتهای جدید باعث فشارهای جدید و انتظارات تازه ای می شود. این حس خیلی زود به سراغ بعضی از پدران می آید؛ یعنی درست قبل از آنکه بیمارستان را با نوزاد ترک کنند. اما برای برخی از پدران چند روزی طول می کشد. زودتر یا دیرتر، به هر حال در می یابیم که زندگی ما برای همیشه تغییر کرده است. گاهی تغییرات ظریف هستند و گاهی واضح و آشکارند و تقریباً همیشه شگفت آورند. این مقاله پدران جوان را با دغدغه ها و احساسی آشنا می کند که ممکن است مدتها در پستوی ذهنشان پنهان شده باشد. ● احساس سراسیمگی و دستپاچگی: اگر تنها یک چیز وجود داشته باشد که زندگی شما را اکنون متفاوت از سالهای قبل بکند، آن سراسیمگی و احساسات متضادی است که به سراغتان می آید. در یک سو مردانگی، قدرت و غرور شما در داشتن مخلوقی زنده قرار می گیرد و در سوی دیگر احساس درماندگی در زمانی که قادر به ارضای نیازهای نوزادتان نیستید (گاه حتی نمی توانید نیاز او را درک کنید) کشف شکل جدید و متفاوتی از عشق: بین عشق کشنده و شدیدی که نسبت به فرزندتان حس می کنید با عشق نسبت به هر شخص دیگری شباهتی وجود ندارد. ▪ احساس دمدمی مزاجی می کنید: یک روز، به طرز کاملاً غیرمنتظره، به کودکتان نگاه می کنید و در می یابید علاقه شدیدی که درست روز قبل نسبت به او داشتید، جای خود را به کرختی احساسی و احساس بیگانگی داده است. این کودک کیست؟ برایتان مهم است؟ گویی همه چیزهای مربوط به پدربودن را کنار گذاشته باشید و زندگی را از جای دیگری آغاز کرده باشید. چندی بعد به خاطر این حسها، احساس گناه به سراغتان می آید. و سرانجام حس می کنید بیشتر مواقع پدر خوبی نیستید! اما اشتباه می کنید. سراسیمگی بخشی کاملاً طبیعی از پدربودن است و طی پنجاه سال آینده بارها و بارها با این احساسات مواجه خواهید شد. بنابراین همین حالا به آن عادت کنید. ▪ ممکن است افسرده شوید: بله، درست است. اگرچه اغلب مردم فکر می کنند افسردگی پس از زایمان مختص زنان است، اما تعداد قابل توجهی از مردان نیز پس از به دنیا آمدن فرزندشان به افسردگی مبتلا می شوند. اگرچه افسردگی پدران (برخلاف مادران) منشأ هورمونی ندارد، اما احتمالاً بیشتر مربوط به بازگشت به واقعیت است. زمانی که شما در انتظار به دنیا آمدن نوزادتان هستید یا تازه پدر شده اید، افراد بیشتر به شما توجه می کنند و احتمالاً بیشتر با شما کنار می آیند. اما بعد از چند هفته دوباره انتظارات شغلی همچون گذشته در انتظار شماست، علاوه بر آن با مسایل دخل و خرج خانه، اختلالات خواب، انبوهی از لباسهای نشسته در خانه و... نیز مواجه هستید. اینها برای افسرده کردن هر کسی کافی است. ▪ هراسان خواهید شد: اولین ماه های پدرشدن مملو از ترسهای مختلف است: اینکه نتوانید انتظاراتی که از یک پدر می رود، برآورده کنید؛ اینکه نتوانید از فرزند یا خانواده تان در برابر آسیبهای احتمالی محافظت کنید، اینکه نتوانید خانواده تان را به اندازه کافی تأمین کنید، اینکه ندانید با بچه باید چه کار کنید، اینکه خیلی زیاد - یا به حد ناکافی - شبیه پدرتان بشوید، یا این فکر که اشتباه بزرگی مرتکب شده اید. این ترسها و بسیاری دیگر از این نوع، بخشی کاملاً طبیعی از فرآیند گذار از مرحله مرد و همسر بودن به مرحله پدر بودن است. برخی از این ترسها همچنان که مهارتهای شما افزایش می یابد، کاهش می یابند؛ برخی دیگر برای مدتی با شما می مانند. اما زودتر یا دیرتر تقریباً همگی محو خواهند شد. ▪ تغییر در روابط شما با همسرتان: قبل از اینکه بچه دار شوید، شما و همسرتان وقت زیادی را با یکدیگر صرف می کردید و رابطه تان را تحکیم و تقویت می نمودید. اما ناگهان آمدن نوزاد همه چیز را تغییر می دهد. اکنون در مورد هر کاری که می کنید روی فرزندتان تمرکز می کنید. حالا دیگر نمی توانید راحت و بی دردسر بخوابید، اگر برایتان ممکن است سعی کنید در این میان زمانی را اختصاص دهید - حتی اگر شده چند دقیقه در روز - و با همسرتان در مورد چیزهایی غیر از بچه گفت و گو کنید. ▪ نظرات نوزادتان را زیادی جدی می گیرید: طی ۶ تا ۸ هفته اول زندگی، احتمالاً نوزاد شما بازخورد چندانی در مورد آنچه شما به عنوان پدر انجام می دهید به شما منعکس نخواهد کرد. از لبخند، خنده بلند و واکنش نشان دادن به شما به هر شکلی خبری نیست. در واقع همه چیزی که او انجام می دهد فقط گریه کردن است. بنابراین به سادگی ممکن است حس کنید کودک علاقه ای به شما ندارد و انفعال او را به کم ارزش بودن شما در مقام پدر از دید او تعبیر کنید. اما چنین نیست. اگر صبر داشته باشید، کودک به زودی واکنش نشان خواهد داد. ▪ شیوه های جدیدی برای مورد علاقه واقع شدن: طی چند ماه آینده، همچنان که شما با نشانه های رفتاری کودک آشنا می شوید و نیازهایش را برآورده می کنید، کودک می آموزد که شما را دوست بدارد و عشق خود را به شیوه هایی شگفت انگیز ابراز کند. اولین باری که کودک صداهایی را خطاب به شما زمزمه می کند یا شما را در آغوش می گیرد یا ناخودآگاه در حالی که سر بر شانه شما دارد، در آغوشتان به خواب می رود، معنای حقیقی زندگی را درخواهید یافت. ـ از کودکتان در خصوص برنامه ریزی و انعطاف پذیری می آموزید: قبل از اینکه بچه دار شوید، آماده شدن برای بیرون رفتن از خانه برابر بود با برداشتن کیف پول، سوئیچ ماشین و اطمینان از خاموش بودن اجاق گاز! اما حالا رفتن تا سوپر مارکت محله با بچه به اندازه رفتن به کوه اورست به برنامه ریزی و هماهنگی نیاز دارد. پیش بینی نیاز بچه به پوشک و لباس اضافه و سایر مایحتاج او ضروری است. ▪ تغییر در موضوعات مورد گفتگو: در مورد چیزهایی صحبت خواهید کرد که کاملاً متفاوت با آن چیزهایی است که قبلاً عادت داشتید درباره شان حرف بزنید. اگر کسی یک سال قبل به شما می گفت که در آینده به شرکت در بحثهایی طولانی با دوستانتان درباره تهوع کودک، مسایل زایمان، رنگ و قوام، مزاج بچه، مشتاق خواهید شد حتماً با خودتان می خندیدید. اما اکنون وضع چنین است! جالب اینجاست که شما وضعیت فعلی را نیز دوست دارید و برایتان بسیار مهم است. -
ده نکته برای پدر ایدهآل شدن ۱۰ نکته مهم برای اینکه پدری ایدهآل شوید● ۱۰ راه برای بهترین پدر بودن: ▪ آیا از پدر شدن میترسید؟ چگونه میخواهید با این موضوع مواجه شوید؟ نگران نباشید. چه چیزی در مردان وجود دارد که از پدر شدن میترسند و آن را قابل مقایسه به گزیدن مار و حمله های کوسه می دانند. اسکات کلبای(نویسنده) در این زمینه به مردهایی که با این موضوع دست و پنجه نرم می کنند کمک میکند. او مینویسد:"من واقعاً نمیخواستم بچه دار شوم. من مشکلاتی که مردان دیگر داشتند-مطمئن نیستم که پدر خوبی باشم- نداشتم، ترس من از نوع دیگری بود. من نمیخواستم از سرگرمی ها و تفریحاتم دست بکشم، زندگی بی خیال و راحت خودم را دوست داشتم و نمیخواستم آن را به دنیایی از بدبختی و نق زدن ها و کهنه عوض کردن تبدیل کنم." کلبای در کتابی به نام «چه کسی بچه نمیخواست؟» راه های غلبه بر این احساسات که مردان تهدیدی برای خود میدانند نوشت و اینکه چگونه میتوان بر این ترس ها پیروز شد تا یک پدر خوبی شد. ● ۱۰ مورد که به شما کمک خواهد کرد. ۱) نگران پدر خوب بودن نباشید. پدر خوبی بودن تنها این نیست که همیشه بچه به بغل باشید، بدانید که چگونه آروغ بگیرید، بلکه پدر خوب بودن با شوهر خوب بودن شروع میشود، با شریک بودن در تمام لحظات قبل از زایمان شروع میشود. پس اگر میخواهید واقعاً پدر خوبی باشید، ابتدا مطمئن شوید که شوهر خوبی هستید، اگر چیزی وجود داشته باشد که بچه شما به آن نیاز داشته باشد آن، عشق شما به خانه و خانوادهتان است برای اینکه پایه های ازدواجتان را محکم کنید، کار کنید شما وقتی پدر خوبی باقی خواهید ماند که آنها در امنیت باشند. ۲) زندگی روزمره خود را به سرعت شروع کنید. سعی کنید که بعد از بچه دار شدن زندگی عادی خود را از سر گیرید. بعضی از پدر و مادرها در ابتدا که بچه دار میشوند بسیار آشفته میشوند و تا ۲ سال خانه شان را ترک نمیکنند که مبادا آسیبی به فرزندشان برسد. این فقط یک بچه است، نیتروگلیسیرین که نیست! بعد از یکی دو هفته بیرون بروید و زندگی روزمره ای که قبل از بچه دار شدن شما و همسرتان داشتید را آغاز کنید. به خاطر داشته باشید وقتی بچه شما کوچک است، در مسافرتها تمام تجهیزاتی که در یک فروشگاه لوازم کودک موجود است را با خود همراه داشته باشید. کودکتان را به گردش، خرید، سفر با هواپیما و تقریباً هر جایی که قبل از بچه دار شدن میرفتید با خود ببرید. یقیناً خیلی از چیزها با قبل تفاوت کرده است اما باید به شرایط جدید عادت کنید، گذشت زمان استرس موجود در شما و همسرتان را از بین خواهد برد، البته اگر زندگی روزمره را شروع کنید نه اینکه ۲۴ ساعت در خانه باشید و خود را زندانی کنید که همین کار بسیار تنش زا می باشد. ۳) زمانی را برای همسرتان اختصاص دهید برای خودش. من باید به شما متذکر شوم که در زندگی یک کودک اهمیت پدر به اندازه مادر است. مادر شدن بسیار سخت تر از پدر شدن است، او باید بچه را به دنیا بیاورد، او را غذا دهد، از او مراقبت کند و خیلی از کارهای دیگر. اگر به او واگذار کنید در این کار هیچ توقفی نخواهد کرد و محافظت از خودش را فراموش خواهد کرد و خود را به شدت در گیر وظایف مادری میِکند، این موضوع واقعاً مهم است که فرصت کافی به مادر هم بدهید. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که او را مجبور کنید که کمی هم وقت برای خودش صرف کند. هنگامیکه او چرت میزند از بچه مراقبت کنید، همسرتان را برای دیدن دوستانش تشویق کنید و اگر مادرش در نزدیکی شماست وقتی را اختصاص دهید که به دیدار مادرش رود و یا حتی خرید کند و به سینما برود. بیشتر از اینکه خود او بداند به این وقتها نیاز دارد و این بهترین زمان است که شما از کنار فرزندتان بودن لذت ببرید. ازمهمترین راه های یک پدرخوب بودن شوهر خوب بودن است و شما باید همسرتان را اطمینان دهید که او نباید ۲۴ ساعت مادر باشد. ۴) همکاری با یکدیگر. هنگامی که مادر برای تغذیه شبانه بیدار میشود شما هم بیدار شوید. باید بگویم بسیار دشوار است اما شما خوشحال خواهید بود که این کار را انجام داده اید(البته بعداز گذشت زمان و نه در طی آن !). موقع شام شما، نوزادتان فکر میکند باید در یک کشتی دریانوردی باشد و در ساعت ۲ صبح منتظر پذیرایی شما میباشد. وقتی پسر کوچکمان در ساعت ۲ صبح شروع به گریه کردن میکرد و گرسنه بود، همسرم باید برای شیر دادن به او بلند میشد من هم در تمام مدت در کنار او مینشستم و همراه او بودم. ما کارها را با هم تقسیم کردیم، بعد از خوردن شیر همسرم پسرمان را به من میداد تا آروغ او را بگیرم، من واقعاً از این کار لذت میبردم اگر چه همسرم میتوانست این کار را خودش انجام دهد اما از اینکه من هم در جریان کمک کردن به او بودم احساس خوبی داشتم به اضافه اینکه میتوانستم رفیق خودم را بغل بگیرم و به او برای آروغ زدن کمک کنم. به نظر تکراری و خسته کننده میآید که هرشب برای غذا دادن از خواب بیدار شوید اما واقعاً یکی از صمیمانهترین و به یادماندنی ترین لحظاتی که من و همسم در کنار هم داشتیم همین بیدار ماندن برای غذا دادن به پسرمان بود اگرچه زمانهایی بود که هر دو کاملاً خسته بودیم. من شبی را به خاطر میآورم که ساعت تقریباً ۴ صبح بود و ما سعی میکردیم که کهنه بچه را عوض کنیم و او فقط جیغ میکشید و با تمام وجودش لگد میزد او مانند چغندر قرمز شده بود و کاملاً عصبانی بود. من او را خارج از بدنم نگه داشتم که پرده گوشم پاره نشود، وقتی به همسرم نگاه کردم که در این شرایط سعی دارد کهنه او را عوض کند و هر دو از پا در آمده بودیم، همزمان با هم بی اختیار از خنده منفجر شدیم و او با صدای خنده ما ساکت شد، ما برای ۲۰ دقیقه بلند میخندیدم و او این خنده ها را درک نمیکرد، بالاخره ما توانستیم او را عوض کنیم و بخوابانیم و بعد هم خودمان به بسترمان رفتیم. بلند شدن در دفعات زیاد در طول یک شب بسیار سخت است؟ اوه. آیا من می توانستم به تنهایی همه کارها را انجام دهم؟ البته که نه؟! من تصور نمی کنم همسرم هم این را بخواهد و دلیل من برای بودن در کنار او هم همین بود. من به شما می گویم که لگدهای زیادی خواهید خورد اما قول می دهم جان سالم به در خواهید برد و وقتی که به گذشته نگاه کنید خاطرات خوشی را به یاد خواهید آورد. آهای من به شما گفتم فرزند داشتن عالی است نگفتم راحت است. ۵) با بچه ها به مهربانی رفتار کنید. با فرزندتان مهربان باشید مخصوصاً هنگامیکه او بزرگتر میشود، بچه ها به محبت نیاز دارند، آنها عشق لفظی را در هیچ سطحی نمیفهمند برای فرزندی که محبتی از پدرش نمیبیند گفتن بابا دوست داره کاملاً بی معنی است. بدانید که بچه ها کوچکترین تماس محبت آمیز، در آغوش گرفتن و بوسیدن آنها را به خوبی درک میکنند، این راه اصلی محبت به فرزندتان است، اما بعضی از پدرها احساس میکنند ابراز احساسات زشت است و آن را سرکوب میکنند یک کودک در تمام مدت نیاز دارد که عشق را احساس کند کودکی که عشق را شناخته باشد شاد است و هنگامیکه شما را میبیند میدود و به سوی بازوان شما میپرد. شما هرگز از محبت کردن به فرزندتان پشیمان نخواهید شد، زیرا شما به قلب کوچک فرزندتان راه یافتهاید. با یک اشاره به پیشانی او و یا آغوش گرفتن کوتاه قبل از رفتن به مدرسه و یا فقط آشفته کردن موی او، پیغام عاشقانه خود را به او رسانده اید. یک تماس محبت آمیز به طور شگفت آوری نیرومند است برای رساندن پیام به فرزندتان همیشه کلمات نمیتوانند مفهوم را برسانند. ۶) نگاهی به گذشته خودتان. با فرزندتان طوری رفتار کنید که دوست داشتید در کودکی با شما رفتار شود، نگاهی به گذشته بیندازید، ببینید که چگونه پدرتان به شما ابراز محبت میکرد و شما این شدید. اگر شما پدر خوبی داشتید هر آنچه که او به شما نشان داده است را به خوبی بکار بگیرید و اگر پدر خوبی نداشتید، این هم شانس شما بوده است، این یک فرصت طلایی است برای جبران تمام بی انصافیهایی که پدرتان در حق شما کرده بود، با فرزندتان بهتر، احساسی تر و عاشقانه تر از آنچه که پدرتان با شما بود،باشید. این یک شانس است که شما به پدرتان نشان دهید چه چیزی یک پدر را در نظر فرزندش دوست داشتنی و خوب جلوه می دهد. عشق، شکیبایی و درک مهربانی را با رفتار خودتان به فرزندتان بیاموزید. ۷) فرزندتان را هرگز آزار ندهید. هرگز و هرگز با فرزندتان بدرفتاری نکنید، حتی یک دلیل هم برای آسیب رساندن به بچه و یا همسرتان وجود ندارد. منتها درجه بزدلی و رسوایی است برای تمام پدرانی که به زن و یا فرزندشان آسیبی برسانند. امکان ندارد شما پدر خوبی باشید و فرزند و مادر فرزندتان را آزار دهید. شمایی که در تمام زندگیتان سخت کار کرده اید تا به اینجا رسیده اید. هرگز کودکتان را حتی با کلمات هم تنبیه نکنید، هرگز به او احمق یا سبک مغز با هر اسمی که او فکر کند کمتر از آن چیزی است که هست نگویید او را طوری تربیت کنید که بیمحلی شما برایش تنبیه باشد. اعتماد به نفس داشته باشد و عشق بورزد و ستایشگر و قدر شناس باشد. ۸) تربیت بچه ها. توصیه برای تربیت بچه ها همه جا وجود دارد که همگی با هم متناقض هستند پس احتیاط کنید. صدها کتاب وجود دارد که چگونه والدین خوبی باشید و چگونه فرزندتان را تربیت کنید. یک کتاب می گوید اگر بچه تان گریه کرد، آو را در آغوش بگیرید، کتاب دوم میگوید اجازه دهید گریه کند، کتاب سوم میگوید اول او را در آغوش بگیرید سپس اجازه دهید گریه کند، کتاب چهارم... . شما هم باید ایدهای بگیری متأسفانه استدلال عقلی، راهنمای رسمی و اختیار مطلق برای تربیت بچه ها وجود ندارد. شما از کجا میدانید که کدامیک درست است؟ شما نمیدانید. بنابراین باید تحقیق کنید و برای خودتان تصمیم بگیرید. با دیگر والدین صحبت کنید، کتابهای زیادی بخوانید، مجله های تربیتی و مقاله های اینترنتی را فراموش نکنید. تمام اینها در انتخاب و تشخیص درست به شما کمک خواهد کرد. به دنبال چیزی نروید که در دلتان به آن احساس خوش آیندی ندارید. اگر در نظر شما نادرست است احتمال دارد که نادرست باشد. کوهی از اطلاعات در اینترنت وجود دارد اما همه آنها درست نیستند، به عقلتان رجوع کنید، به ندای قلبتان گوش دهید، این صدای کوچک معمولاٌ شما را از اشتباهات محفوظ میدارد. ۹) از هر دقیقه تان لذت ببرید. از زندگیتان لذت ببرید، همه چیز به سرعت میگذرد پسر من الان ۷ سالش است و اگر شما بپرسید که این ۷ سال چگونه گذشت، به شما خواهم گفت مثل برق و باد، شاید به اندازه ۲ روز و یا شایدم ۲ روز و نیم! زمانی که شما با کودکتان هستید بی قید و شرط مانند پروازی با شکوه است. زمان خود را برای او صرف کنید، در روزی که بیمار است با او تماس بگیرید، برای تفریح با او به پارک بروید، فررزندتان را تا مدرسه همراهی کنید، هدف او برای پرتاب یک سطل توپ شوید، داوطلب مربی تیم فوتبال او باشید، به من اعتماد کنید شما در بستر مرگ هرگز نخواهید گفت که کاش در دفتر کارم بیشتر وقت صرف میکردم خواهید گفت کاش زمان بیشتری در کنار فرزند و همسرم بودم. ۱۰) بدانید که فرزندتان از شما چه انتظاراتی دارد. بیاموزید که بچه ها از پدر خود چه میخواهند؟ از یکی از دوستانم شنیدم که میگفت بچه ها اهمیت نمیدهند که کار شما چیست؟ چه مقدار جایزه و اعطای منصب داشته اید؟ و یا چه درجه ای دارید؟ آن چیزی که بچه ها بیشتر از همه میخواهند زمانی است که با او هستید. آنها توجه شما، گوش شما و نظر شما را فقط میخواهند. آنها میخواهند در نزدیکی شما باشند. به وقتی که برایشان اختصاص میدهید نیاز دارند. دوستم میگفت حتی وقتی شما روی تختتان دراز کشیده اید بچه ها احساس خوبی دارند، آنها فقط میخواهند با شما باشند. حالا اگر به حد کافی درکنار آنها نباشید چه اتفاقی میافتد؟ مشکلات شروع میشوند. آنها کارهایی میکنند که توجه شما را جلب کنند و البته غالباً هم نسنجیده میباشند. کودکی که پدر، زمان بیشتری برای او صرف میکند زحمت کمتری دارد، او نیازی ندارد کاری بکند که توجه شما را به خود جلب کند. بسیار خب، حالا شما میدانید آنها چه میخواهند؟ هر داستانی که برایشان بخوانید، هر رفتاری از شما، هر به آغوش کشیدنی، هر بوسه ای، تمام زمانهایی که صرف تربیت او میکنید، هر زمانی که اشک او را پاک میکنید، هر زمانی که برایش ذرت بو داده میخرید و به سینما میروید و هر دلسوزی شما را کودکتان میبیند و درک میکند. مهربانی شما، دانش شما، مثالهای شما، شوخی های شما در او تأثیر میگذارد. به خاطر داشته باشید شما سر مشق یک زندگی کوچک و یک ذهن کوچک بسیار تأثیر پذیر هستید، شما قهرمان او هستید. به او نشان دهید که وقتی بزرگ شد چگونه باشد. وقتی بزرگ شد به او افتخار خواهید کرد و شگفت زده خواهید شد چون او خود شماست و شما میتوانید در زمان پیری، جوانیتان را ببینید. بر گرفته از کتاب «چه کسی بچه نمی خواست؟» نویسنده اسکات کلبای (Scott Kelby)
-
ده کودک وحشی که توسط حیوانات بزرگ شدهاند- عکس
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات متفرقه
ده کودک وحشی که توسط حیوانات بزرگ شدهاند- عکس به نام خدا كودك وحشي (Feral Child)، به كودكي اطلاق ميشود كه از سنين بسيار پايين، دور از اجتماع انساني زيسته است و از مراقبت و عواطف انساني، رفتارهاي اجتماعي و از همه مهمتر زبان بشري، چيزي نميداند (يا تجربهي بسيار كمي از آنها دارد). بعضي از اين كودكان وحشي توسط ديگران(معمولاً والدين خودشان) زنداني بودهاند؛ گاه، والديني كه نميتوانند از پس اختلالات جسمي و ذهني كودكانشان بربيايند، آنان را به حال خود رها ميكنند. كودكان وحشي پيش از آن كه به حال خود رها شوند يا از خانه فرار كنند، ممكن است مورد سوء استفادهي شديدي قرار گرفته باشند يا آسيبهاي رواني جدي بر آنها وارد آمده باشد. طبق گزارشها، برخي از اين كودكان، توسط حيوانات، بزرگ ميشوند و برخي ديگر، به تنهايي در طبيعت وحشي، روزگار ميگذرانند. بيش از صد مورد كودك وحشي گزارش شده است. ما 10 تا از آنها را كه در زمان خود معروف شدهاند، در اينجا ميآوريم. 10) دينا سانيچار، پسر گرگي هند (Dina Sanichar, the Indian Wolf Boy) تاريخ پيدا شدن: 1867 سن هنگام پيدا شدن: 6 محل: سكندرا مدت زمان زندگي در طبيعت: 6 سال حيوانات: گرگها گفته ميشد «دينا سانيچار»، يكي از پسرهايي كه در پرورشگاه سكندرا زندگي ميكرد، دچار معلوليتهاي ذهني است. او را در سال 1867، هنگامي كه شش سال سن داشت، از غار گرگها بيرون آوردند. چند شكارچي در جنگلهاي «بلندشهر» از ديدن پسري كه روي چهار دست و پا دويده و به دنبال يك گرگ، وارد لانهي گرگها شد، در شگفت ماندند. اين چنين بود كه دينا سانيچار پيدا شد. آنها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بيرون آوردند و گرگ را با شليك گلوله كشتند. دينا، در ابتدا، عادات يك حيوان وحشي را از خود بروز ميداد؛ او جامههايش را ميدريد و از زمين غذا ميخورد. دينا سرانجام غذاي پخته را با غذاي خام جايگزين ساخت اما هرگز صحبت كردن نياموخت. ظاهراً دينا به تنباكو هم معتاد شد. وي در سال 1895 مُرد. 9) كامالا و آمالا، دختران گرگي ميدناپور (Kamala and Amala, the Wolf Girls of Midnapore) تاريخ پيدا شدن: 1920 سن هنگام پيدا شدن: 8 (كامالا)، 5/1 (آمالا) محل: ميدناپور، هند مدت زمان زندگي در طبيعت: 8 سال ، 1 سال حيوانات: گرگها شايد يكي از مشهورترين و بحثبرانگيزترين ماجراهاي مربوط به كودكان وحشي، ماجراي «كامالا» و «آمالا» باشد. كامالا و آمالا، دو تن از جالبترين افراد، در ميان كودكان وحشي هستند. اين دختران گرگي، كنار هم، در لانهي گرگها پيدا شدند. در آن زمان، آمالا 18 ماهه بود و كامالا هشت سال داشت. با اين حال، گفته ميشد اين دو خواهر نيستند، بلكه در سالهاي متفاوتي، به حال خود رها شدهاند يا اين كه گرگها آنها را برداشتهاند. در همان سال، كشيش «جوزف سينگ» (Joseph Singh)، يك مبلغ مذهبي كه ادارهي پرورشگاهي در شمال هند را بر عهده داشت، شايعاتي شنيد دربارهي دو موجود شبحمانند، كه در جنگل بنگال، در نزديكي «ميدناپور»، دستهاي از گرگها را همراهي ميكنند. روستاييان محلي از اين ارواح ميترسيدند، اما بر اساس عرف منطقه، حق نداشتند به گرگها آسيبي برسانند. سينگ، كه كنجكاو شده بود، بر بالاي يك درخت، مخفيگاهي ساخت مشرف به لانهي دستهي گرگها. لانه، در واقع، يك پشتهي قديمي ده پايي موريانهها بود كه با گذشت زمان، گود و ميانتهي گشته بود. با بالا آمدن ماه، سينگ، گرگها را ديد كه يكي يكي بيرون ميآيند. سپس، دو موجود خميده و ترسناك ظاهر شدند. اين دو موجود سرهاي خويش را كمي بيرون آوردند، هواي شبانه را بو كشيدند و آنگاه به بيرون جهيدند. اين «اشباح» بر اساس توصيفات سينگ در دفتر خاطراتش، موجوداتي بودند: «…بسيار مخوف و ترسناك…دست، پا و بدني همچون انسان داشتند، اما سرهايشان، جسم گردي بود از چيزي كه شانهها و قسمت فوقاني بالاتنهشان را ميپوشاند…چشمهايشان، درخشان و نافذ بود و شباهتي به چشم انسانها نداشت…هر دوي آنها روي چهار دست و پا ميدويدند». ظاهرا،ً در اين دخترها، اثري از رفتار و افكار انساني نبود. گويي آنها ذهن يك گرگ را داشتند. هر لباسي كه به تنشان پوشانده ميشد را پاره ميكردند، فقط گوشت خام ميخوردند، هنگام خواب به صورت دايرهاي و خميده به هم ميچسبيدند، در خواب تكانهاي ناگهاني ميخوردند و خرناس ميكشيدند، تنها بعد از طلوع آفتاب بيدار ميشدند، زوزه ميكشيدند و ميخواستند دوباره آزاد شوند. كامالا و آمالا آنقدر چهار دست و پا راه رفته بودند كه تاندولها و مفاصلشان كوتاه شده بود، به همين دليل قادر نبودند پاهايشان را راست نگه دارند يا حتي براي راه رفتن روي دو پا، كوششي نشان دهند. آنها هرگز لبخند نزدند و علاقهاي به ارتباط با انسانها نشان ندادند. تنها احساسي كه در چهرهشان ديده ميشد، ترس بود. حتي حواس اين دو نيز همچون حواس گرگها شده بود. به گفتهي سينگ، شب هنگام، چشمان آنان بينايي خارقالعادهاي داشت و مثل چشم گربهها ميدرخشيد. قدرت شنوايي آنها نيز بسيار قوي بود، اما به نظر ميرسيد صداي انسانها براي گوشهايشان غريب و غير قابل شنيدن است. سينگ، به عنوان مردي فقير اما تحصيلكرده، تمام تلاش خود را كرد تا وظيفهي خود مبني بر بهبود حال كامالا و آمالا را به بهترين نحو ممكن انجام دهد. وي كه به نظريهي رشد گياهوار كودكان اعتقاد داشت، اين طور نتيجه گرفت كه عادات گرگي كامالا و آمالا، به نحوي مانع از بروز آزادانهي خصايل انساني آنها ميشود. سينگ احساس ميكرد وظيفه دارد (حداقل به دلايل مذهبي) كه اين اين دو دختر را از روش زندگي گرگوارشان جدا كند و زمينهي ظهور انسانيت دفنشدهي آنان را فراهم آورد. متأسفانه، پيش از آن كه كار پژوهشي وي پيشرفت كند، دختر كوچكتر، آمالا، بيمار شد و جان داد. اين واقعه، براي كامالا كه تازه ترسش از انسانهاي ديگر و محيط پرورشگاه ريخته بود، ضربهي مهلكي محسوب ميشد. كامالا مدت زيادي عزا گرفت و سينگ، ميترسيد او هم جانش را از دست بدهد. اما سرانجام كامالا بهبود يافت و سينگ برنامهي بهبودي بيمار را آغاز كرد. 8) دانيل، پسر بزي آند (Daniel, The Andes Goat Boy) تاريخ پيدا شدن: 1990 سن هنگام پيدا شدن: 12 محل: آند، پرو مدت زمان زندگي در طبيعت: 8 سال حيوانات: بزها پسر بزي آند در سال 1990 در آند، پرو پيدا شد و گفته ميشود كه هشت سال توسط بزها بزرگ شده است. وي با خوردن شير آنها و تغذيه از ريشهها و دانهها زنده مانده بود. دانيل در طبيعت، و با مشخصههاي بارز زندگي وحشي بزرگ شده بود. او روي چهار دست و پا راه ميرفت و دستها و پاهايش آنقدر زخم شدهبودند كه سفت شده و برايش حكم سم را پيدا كرده بودند. وي ميتوانست با بزها ارتباط برقرار كند اما نتوانست زبان بشر را ياد بگيرد. پسر بزي آند پس از پيدا شدن، توسط تيمي از دانشگاه پزشكي «كانزاس» تحت بررسي و آزمايش قرار گرفت. نام او را «دانيل» گذاشتند. 7) پسر-آهوي كوهي سوريهاي (The Syrian Gazelle Boy) تاريخ پيدا شدن: 1946 سن هنگام پيدا شدن: تقريباً 10 محل: صحراي سوريه مدت زمان زندگي در طبيعت: 9 سال حيوانات: آهوان كوهي پسري كه حدوداً 10 سال سن داشت در ميان گلهاي آهوان كوهي در صحراي سوريه پيدا شد. او را به كمك يك جيپ عراقي گرفتند، چون ميتوانست با سرعت 50 كيلومتر در ساعت بدود. اگرچه وي به طرز وحشتناكي لاغر بود، اما ميگفتند بسيار سالم و تندست است و عضلاتي پولادين دارد. اين پسر را گرفتند و دست و پايش را بستند. به گفتهي آرمن، پسر-آهوي كوهي سوريهاي در سال 1955 هنوز زنده بود و سعي كرده بود از وضعيت نامطلوبي كه در آن زنداني شده بود، فرار كند. من احساسات شما را با بيان كارهايي كه براي جلوگيري از اين اقدام او انجام گرفت، جريحهدار نميكنم. آنچه كه Magazine Life در تاريخ 9 سپتامبر1946نوشته بود، تا حد زيادي با گزارشهاي ديگر مطابقت دارد. گزارش ميگويد يك ماه پيش، گروهي از شكارچيان، پسري پيدا كردهاند كه وحشي و آزاد در ميان گلهاي از آهوان كوهي، در دشت سوريه ميدويده است. گويا، وي، كه در زمان پيدا شدن 10 الي 14 سال داشت، در كودكي به حال خود واگذاشته شده بود. بعد از پيدا شدن، او را به آسايشگاه بيماران رواني انتقال داده بودند. Sunday Express نيز گزارش مشابهي ارائه كرده، با اين تفاوت كه سرعت پسر را 50 متر در ساعت قلمداد كرده است نه 50 كيلومتر در ساعت. 6) بلو، پسر شامپانزهاي نيجريهاي (Bello, the Nigerian Chimp Boy) تاريخ پيدا شدن: 1996 سن هنگام پيدا شدن: 2 محل: نيجريه مدت زمان زندگي در طبيعت: 1 سال حيوانات: شامپانزهها «بلو»، پسر شامپانزهاي نيجريهاي را هنگامي كه دو سال داشت، در سال 1996 پيدا كردند. والدينش احتمالاً وي را كه دچار معلوليت جسمي و ذهني بود، در شش ماهگي رها كرده بودند، كاري كه معمولاً چادرنشينان «فولاني»، ساكنان بخش عمدهاي از منطقهي «ساحل» در غرب آفريقا، با كودكان معلولشان انجام ميدهند و امري عادي محسوب ميشود. بلو كه گفته ميشود توسط شامپانزهها سرپرستي و بزرگ شده بود، ميان يك خانوادهي شامپانزه، در 150 كيلومتري جنوب «كانو» واقع در شمال نيجريه پيدا شد. زماني كه اين ماجرا، شش سال بعد در سال 2002 به چند خبرگزاري رسيد، بلو در خانهي بيسرپرستان Tudun Maliki Torrey در كانو ساكن شده بود. بلو، زماني كه تازه پيدا شده بود، مثل يك شامپانزه راه ميرفت، او از پاهايش بهره ميگرفت اما دستهايش را روي زمين ميكشيد. وي شبها در خوابگاه به اين سو و آن سو ميپريد، بچههاي ديگر را آشفته ميكرد و همه چيز را پرت ميكرد و ميشكست. شش سال بعد، بلو بسيار آرامتر شده بود، اما همچنان مثل شامپانزهها به اين سو و آن سو ميپريد، صداهاي شامپانزهوار در ميآورد و چند بار با مشت به سرش ميزد. بلو در سال 2005 از دنيا رفت. 5) جان سبونيا، ميمون-پسر اوگاندايي (John Ssebunya, the Ugandan Monkey Boy) تاريخ پيدا شدن: 1991 سن هنگام پيدا شدن: 6 محل: اوگاندا مدت زمان زندگي در طبيعت: 3 سال حيوانات: ميمونها «جان سبونيا» در اوايل دههي 1980 به دنيا آمده بود. وي بعد از مشاهدهي قتل مادرش به دست پدر خودش، از خانه فرار كرده بود (احتمالاً در آن زمان حدود سه سال داشته). باور عام و پذيرفته بر اين است كه ميمونهاي سبز آفريقايي (green African vervet monkeys) حداقل تا اندازهاي مراقبت از او را در جنگل بر عهده گرفتهاند. جان، در سال 1991، وقتي در درختي پنهان شده بود، توسط يك زن يا دختر قبيله (به نام ميلي) پيدا شد. «ميلي» با اهالي روستا بازگشت و در اين مورد، نه تنها خود جان در برابر اسير شدن مقاومت كرد- چيزي كه معمولاً اتفاق ميافتد- بلكه خانوادهاي كه سرپرستياش را بر عهده گرفته بودند نيز، با پرتاب چوب به سمت روستاييان، به دفاع از او برآمدند. گزارشات اوليه حاكي است كه تمام بدن جان با موهايي موسوم به هايپرتريكوسيس (hypertrichosis) پوشيده شده بود. در مدفوع وي، كرمهايي به طول نيم متر وجود داشت. وقتي او را گرفتند و تميزش كردند، معلوم شد تمام تنش پر از شكاف و خراش است و زانوهايش به دليل چهار دست و پا راه رفتن، زخمي است. هويت جان سبولينا در همين زمان مشخص شد. ميلي، جان را به «پل و مولي واسوا»، مديران يك مؤسسهي خيريه، سپرد. جان در ابتدا نميتوانست حرف بزند يا گريه كند اما بعدها ياد گرفت صحبت كند. اين بدان معناست كه وي پيش از زندگي در طبيعت، تا حدي حرف زدن را ياد گرفته بود. او حالا نه تنها حرف ميزند، بلكه آواز نيز ميخواند و همراه گروه كر كودكان «مرواريد آفريقا» به سفر ميرود. بيبيسي، مستندي از ماجراي جان ساخت به نام «گواه زنده» (Living Proof). اين مستند در 13 اكتبر 1999 به نمايش درآمد. 4) ترايان كالدارار، پسر سگي رومانيايي (Traian Caldarar, the Romainian Dog Boy) تاريخ پيدا شدن: 2002 سن هنگام پيدا شدن: 7 محل: براشوف، روماني مدت زمان زندگي در طبيعت: 3 سال حيوانات: سگها «ترايان كالدارار»، پسري رومانيايي بود كه سه سال، دور از خانوادهاش، يك زندگي وحشي در پيش گرفته بود. گفته ميشود او به دليل خشونتهاي خانوادگي، خانهاش را ترك كرده بود. مادرش، «لينا كالدارار»، گفت كه پسرش را دوست ميداشته، اما همسرش مرد خشني بوده و همواره لينا را كتك ميزده. وقتي او ترايان را گم كرد، بسيار آزردهخاطر شد و اين اميد را در خود پرورش داد كه شايد خانوادهي ديگري، سرپرستي ترايان را بر عهده گرفتهاند. او گفت: «وقتي فرار كردم، ارتباطم با ترايان قطع شد، با اين حال، سعي كردم او را پس بگيرم. هر كاري كردم، او ]پدر ترايان[ اجازه نداد بچهام را پس بگيرم. او گفت بچه مال خودش است». اگرچه ترايان كالدارار وقتي پيدا شد، هفت ساله بود، اما جسم يك بچهي سه ساله را داشت. او نميتوانست صحبت كند، لخت بود و در يك جعبهي مقوايي پوشيده با پلياتيلن زندگي ميكرد. وي از نرمي استخوان شديدي رنج ميبرد، زخمهاي عفوني داشت و جريان خونش احتمالاً به دليل سرمازدگي، بسيار ضعيف بود. به اعتقاد دكترها، امكان نداشت ترايان به تنهايي زنده مانده باشد. آنان اين طور نتيجه گرفتند كه تعداد زيادي از سگهاي ولگرد حومهي شهر ترانسيلوانيا به او ياري رساندهاند. وقتي ترايان پيدا شد، جسد سگي در كنارش بود كه ظاهراً وي از آن تغذيه ميكرده. ترايان كالدارار، بعد از آن كه اتومبيل يك چوپان به نام «مونالسكو يوان» از كار افتاد، پيدا شد. آقاي يوان مجبور شده بود پياده از مرتع خود بازگردد. در اين زمان او كودك را پيدا كرده، به پليس خبر داده بود. پليس كمي بعد ترايان را گرفت. ترايان همچون يك شامپانزه راه ميرفت و خوابيدن زير تخت را به خوابيدن روي آن ترجيح ميداد. به گزارش دكتر «مرسيا فلوريا»: «او را در وضعيتي حيواني يافته بودند و حركات او نيز حيوانگونه است. اين شواهد نشان ميدهند كه وي در يك محيط اجتماعي رشد نيافته. وي در نبود غذا، بسيار آشفته ميشود. تو تمام مدت به دنبال غذاست. وي بعد از خوردن غذا ميخوابد». 3) راچام پنگينگ، دختر جنگل كامبوج (Rochom P'ngieng, Cambodian Jungle Girl) تاريخ پيدا شدن: 2007 سن هنگام پيدا شدن: 29 محل: جنگل كامبوج مدت زمان زندگي در طبيعت: 19 سال حيوانات: حيوانات مختلف دختر جنگل كامبوج، زني كامبوجي است كه در 13 ژانويهي 2007، در جنگل «ايالت راتانكيري» پيدا شد. خانوادهاي در يك روستاي نزديك به محل، ادعا كردند كه اين زن، دختر آنها، «راچام پنگينگ» است كه 29 يا 30 سال دارد (متولد 1979) و 18 يا 19 سال پيش ناپديد شده. ماجراي راچام، به عنوان يك كودك وحشي كه سالهاي زيادي از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبري وسيعي داشت. راچام، پس از آن كه در 13 ژانويهي 2007، ژوليده، لخت و وحشتزده، در جنگلهاي انبوه ايالت راتانكيري واقع در دورترين نقطهي شمال شرقي كامبوج پيدا شد، مورد توجه بينالمللي قرار گرفت. وقتي يك روستايي متوجه شد از غذاي موجود در جعبهي ناهار خبري نيست، آن ناحيه را تحت نظر گرفت، چشمش به اين زن افتاد و چند تن از دوستانش را براي گرفتن او گرد آورد. پدر راچام، افسر پليس، كسور لو لانگ، او را از روي زخمي كه روي پشتش داشت شناسايي كرد. وي اظهار داشت راچام پنگينگ در سن 8 سالگي، هنگامي كه همراه خواهر شش سالهاش، گلهي گاوها را هدايت ميكرد، ناپديد شده بود(خواهرش نيز همينطور). يك هفته بعد از پيدا شدن، راچام در تطبيق خود با زندگي متمدن، دچار مشكل شد. به گزارش پليس محلي، او تنها ميتوانست سه كلمه بگويد: «پدر»، «مادر» و «شكمدرد». يك روانشناس اسپانيايي كه اين دختر را ديده بود، گفت او «ميتواند چند كلمه بگويد و با ديدن بازيهايي كه در آنها آيينه و اسباببازيهايي به شكل حيوانات وجود دارد، لبخند ميزند» اما راچام هرگز به زباني كه قابل درك باشد، صحبت نكرد. او هنگام گرسنگي و تشنگي، به دهانش اشاره ميكرد و ترجيح ميداد به جاي اينكه به صورت قائم قدم بردارد، روي چهار دست و پا راه برود. خانوادهي راچام مجبور بودند تمام مدت مراقبش باشند تا به جنگل فرار نكند. راچام پنگينگ بارها سعي كرده بود به جنگل بازگردد. مادرش مرتب ناچار بود لباسهاي راچام را را تنش كند زيرا او ميخواست آنها را از تنش بيرون بياورد. بر اساس اظهارات يكي خبرنگار از «گاردين»، خانوادهي راچام، مراقبت فراواني از وي به عمل ميآوردند و اين زن غمگين و بيتوجه مينمود، هرچند شبها بيقرار ميشد. در ماه مه 2010، راچام پگينگ به جنگل فرار كرد. عليرغم جست و جوها، كسي نتوانسته او را پيدا كند. پسر پرندهاي روسي (The Russian Bird Boy) تاريخ پيدا شدن: 2008 سن هنگام پيدا شدن: 7 محل: ولگوگراد، روسيه مدت زمان زندگي در طبيعت: 7 سال حيوانات: پرندگان در سال 2008، مددكاران روسي، يك «پسر پرندهاي» پيدا كردند، كه مادرش او را در لانهي پرندگان بزرگ كرده بود. اين پسر تنها ميتوانست از طريق جيك جيك كردن ارتباط برقرار كند. به گفتهي مقامات، اين بچهي وانهادهشده را در يك آپارتمان كوچك دو اتاقه در حالي يافته بودند كه با قفسهايي پر از پرنده، غذاي پرندگان و مدفوع آنان، احاطه شده بود. به گزارش روزنامهي روسي «پراودا» پسر پرندهاي از زبان انساني چيزي نميفهميد و با جيك جيك كردن و تكان دادن بازوانش، ارتباط برقرار ميكرد. فعال اجتماعي، «گالينا ولسكايا»، كه در نجات كودك از خانهاش در «كروسكي»، ولگوگراد، شركت داشت، اظهار كرد مادر 31 سالهي اين پسر، با او همچون ساير حيواناتش رفتار ميكرده و هرگز با وي سخن نميگفته. خانم ولسكايا گفت: «وقتي با او حرف ميزنيم، جيك جيك ميكند». مقامات روسي اعلام كردند كه كودك از لحاظ جسمي آسيبي نديده است اما از «سندروم ماگلي» (Mowgli Syndrome) رنج ميبرد و قادر به برقراري ارتباط عادي با انسانها نيست. نام اين سندروم، از شخصيت «كتاب جنگل» گرفته شده؛ ماگلي در اين داستان، پسربچهاي است كه توسط حيوانات وحشي بزرگ ميشود. پراودا اين گونه نوشت: « (مادر وي) از پرندگان خانگي نگهداري ميكرد و به پرندگان وحشي غذا ميداد. (او) هرگز نه پسرك را زده بود و نه بدون غذا رهايش كرده بود، اما هيچ وقت با او صحبت نكرده بود. اين پرندگان بودند كه با وي ارتباط برقرار كرده، زبان پرندهاي يادش دادهاند. او فقط جيكجيك ميكند و وقتي ميفهمد كسي منظورش را متوجه نشده، دستهايش را مثل پرندهها تكان ميدهد». اين مادر، بعد از آن كه پسرك پيدا شد، يك فرم رضايت امضا كرد. براساس اين فرم، وي بايد كودكش را آزاد ميكرد تا تحت مراقبت قرار گيرد. گزارشها حاكي از آن هستند كه پسر پرندهاي موقتاً به يك آسايشگاه رواني منتقل شده بود، اما بعد از مدت كوتاهي، او را به مركز مراقبتهاي روانپزشكي فرستاده بودند. 1) اكسانا مالايا، دختر سگي اوكرايني (Oxana Malaya, The Ukrainian Dog Girl) تاريخ پيدا شدن: 1991 سن هنگام پيدا شدن: 8 محل: بلاگوشچنكا، اوكراين مدت زمان زندگي در طبيعت: 5 سال حيوانات: سگها «اوكسانا مالاي» نه يك كودك وحشي بود، نه يك كودك محبوس، بلكه كودكي بود وانهاده، كه بيشتر دوران طفوليت خود را از 3 تا 8 سالگي، در لانهي سگها، پشت باغچهي خانهي خانوادگي خود در «نوايا بلاگوشچنكا»، اوكراين، گذرانده بود، هر چند، گاهي به خانه ميآمد و والدين الكلي و اهمالگر خويش را ملاقات ميكرد. والدين دائمالخمر اكسانا، نميتوانستند از او نگهداري كنند و به همين دليل اكسانا در سه سالگي از خانهاش تبعيد شد. آنان در منطقهاي فقيرنشين زندگي ميكردند و سگهاي وحشي بسياري در آن خيابانها پرسه ميزدند. اكسانا در يك كپر، كه محل زندگي اين سگها بود و پشت خانهاش قرار داشت، پناه جست. وي تحت مراقبت سگها قرار گرفت و حركات و رفتارهاي آنان را آموخت. رابطهي اكسانا با سگها آنقدر قوي بود كه وقتي مقامات براي نجاتش آمدند، در ابتدا توسط سگها رانده شدند. اعمال و صداهاي او، تقليدي از سرپرستانش بود. دختر سگي خرناس ميكشيد، پارس ميكرد، روي چهار دست و پا راه ميرفت، مثل يك سگ وحشي قوز ميكرد، پيش از خوردن غذا آن را بو ميكشيد و داراي حواس بسيار قوي بينايي، شنوايي و بويايي بود. وقتي اكسانا را نجاتش دادند، او تنها كلمات «بله» و خير» را ميدانست. اكسانا، بعد از پيدا شدن، كسب مهارتهاي عادي اجتماعي و عاطفي انساني را دشوار يافت. وي، محروم از هرگونه محرك اجتماعي و فكري، تنها، از حمايت عاطفي سگهاي همراهش برخوردار گشته بود. از آنجايي كه اكسانا در محيط اجتماعي از زبان استفاده نكرده بود، وي در بهبود مهارتهاي زباني با مشكل مواجه ميشد. اوكسانا در سال 2010، 26 ساله است. او در محل نگهداري معلولين ذهني نگهداري ميشود و در مراقبت از گاوهاي مزرعهي كلينيك كمك ميكند. وي گفته است وقتي كنار سگهاست، از هميشه خوشحالتر است. -
ده نشانه یک رابطه ی موفق زناشویی
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
با یکدیگر مهربان بودن آیا نسبت به یکدیگر مهربان هستید و یا سعی می کنید یکدیگر را کنترل کنید و راه خودتان را بروید؟ آیا با مهربانی کردن نسبت به همسرتان احساس خوشحالی و رضایت می کنید؟ یکی از نشانه های ضروری یک رابطه ی سالم محبت کردن به یکدیگر است نه اینکه با تحکم طرف مقابلتان را کنترل کنید. به یکدیگر عشق ورزیدن آیا وجودتان سرشار از گرمای عشق است و آنرا بی اختیار نثار یکدیگر می کنید؟ آیا همواره زیبایی ها و خوبی های طرف مقابلتان را می بینید و یا تنها بر روی اشتباهات و نقاط ضعف او متمرکز هستید؟ آیا احساسات درونی او را درک می کنید؟ آیا از عشق ورزیدن به یکدیگر لذت می برید؟ گرما و عشق داشتن نسبت به یکدیگر یکی از نشانه های رابطه ی سالم با شریک زندگانی تان است. با یکدیگر شوخی کردن آیا دوست دارید با یکدیگر بازی و شوخی کنید؟ از شوخی و بامزگی های طرف مقابلتان لذت می برید؟ سعی می کنید در بحرانها و مشکلات او را شاد کنید و بخندانید؟ آیا مانند بچه ها با یکدیگر راحت و بی غل و غش برخورد می کنید و مدام در حال شوخی کردن با هم هستید؟ یکی از بزرگترین ارکان رابطه ی سالم همین خنده و شوخی است. از کنار هم بودن لذت بردن آیا اگر بخواهید با کسی وقت بگذارید ترجیح می دهید با همسرتان باشد یا با شخص دیگری؟ آیا برای اینکه در کنار همسرتان باشید لحظه شماری می کنید؟ آیا هر دوی شما دوست و یا سرگرمی خاصی دارید که از انجام آن لذت ببرید؟ در مواقعی که در کنار یکدیگر نیستید چه احساسی دارید؟ اغلب زوجها اوقات زیادی را باهم سپری می کنند زیرا با تمام وجود از اینکه در کنار هم هستند لذت می برند و احساس آرامش می کنند در صورتی که دیگر زوجها از ترس تنهایی و بی کسی با همسرشان می مانند و یا به عبارتی دیگر از روی ناچاری باهم زندگی می کنند. یکی از نشانه های رابطه ی موفق این است که طرفین به یکدیگر وابسته نباشند و برای خود دوست و سرگرمی های مخصوص بخود داشته باشند. بنابراین اگر خواهان یک رابطه ی موفق هستید به همسرتان وابسته نباشید بویژه از لحاظ عاطفی. بطور مسالمت آمیز اختلافات را حل کردن همه ی زوجها با یکدیگر اختلاف دارند موضوع اصلی، اختلاف نظر نیست، آنچه اهمیت دارد چگونگی کنار آمدن با این اختلافات است. آیا شما برای حل اختلافاتتان روش خاصی دارید یا اینکه برای جلوگیری از بحث و جدل مجبور به کنار گذاشتن مسائل و مشکلاتتان هستید؟ آیا در صورت بروز اختلاف نظر با یکدیگر دعوا و مجادله کرده و قهر می کنید؟ کنترل خشم و عصبانیت آیا هنگامیکه یکی از شما دچار خشم و عصبانیت می شوید موضوع را کش می دهید، غر می زنید و همسرتان را تنبیه می کنید یا اینکه سعی می کنید موضوع را فراموش کنید؟ در یک رابطه سالم زن و شوهر بعد از بروز اختلاف و مشکل خیلی سریع موضوع را تمام می کنند و از آن می گذرند و به عشق و صمیمیت قبلی خود باز می گردند. به عشق یکدیگر پایبند بودن آیا فکر می کنید در دشوارترین شرایط باز هم عاشق یکدیگر هستید؟ آیا می توانید در صورت اشتباه و خطای طرف مقابل باز هم عاشق او باشید؟ آیا می دانید عشق درمورد خود شخص است نه درمورد کارهایی که او انجام می دهد؟ برای داشتن یک رابطه ی سالم باید به این سطح از عاشقی رسید. گوش دادن، درک کردن و پذیرفتن طرف مقابل آیا احساس می کنید طرف مقابلتان به صحبت های شما گوش می دهد، آنرا درک می کند و شما را همانگونه که هستید می پذیرد؟ آیا رازهایتان را بدون ترس از داوری برای شریک زندگیتان مطرح می کنید؟ آیا دوست دارید با تمام وجود حرفهای او را بشنوید و با او احساس همدردی می کنید یا می خواهید مدام او را زیر سوال ببرید و در مقابل او جبهه بگیرید؟ رابطه ی جنسی آیا از رابطه ی جنسی خوب و صمیمی برخوردار هستید و احساس رضایت می کنید؟ احساس آزادی کردن آیا از اینکه خودتان باشید نمی ترسید و احساس آزادی می کنید؟ آیا با کمال آرامش می توانید دنبال کارهای مورد علاقتان بروید؟ آیا شریک زندگیتان از شادی شما خوشحال می شود؟ همانطور که می دانید بعضی از افراد بطور ناخودآگاه دارای شخصیتی سالم، مهربان، متعهد، عاشق، مسئول و شوخ طبع هستندولی بعضی دیگر به دلیل شرایط زندگی، فاقد چنین شخصیتی هستند و به مرور زمان باید روی خود کار کنند تا نقاط ضعف شخصیتشان را ترمیم کنند. رابطه ی خوب و موفق رابطه ای است که طرفین، خود را دوست داشته باشند و همانطور که هستند خود را بپذیرند در عین حال عاشق همسرشان باشند و هیچ چیزی نتواند رابطه ی بین آنها را خدشه دار کند. -
ده اشتباه مسلم آقایون در برخود با همسرشان
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
ده اشتباه مسلم آقایون در برخود با همسرشان همه ما به نحوی مشکلات موجود در روابط با جنس مخالف را تجربه کرده ایم. همه چیز از قرارهای ملاقات شروع می شود، در این زمان هر دو طرف بهترین روحیات و خصوصیات اخلاقی خود را به نمایش می گذارند. پس از سپری شدن چند ماه، به تدریج پرده ها از مقابل دیده ها برداشته می شود، حقیقت آشکار شده و افراد خود واقعی شان را نشان می دهند. آقایون معمولاً در مراحل اولیه ارتباط، دچار اشتباهات بسیار زیادی می شوند، ما هم اینجا هستیم تا به آنها کمک کنیم که از ۱۰ نمونه از بدترین نوع این اشتباهات پرهیز کنند. اگر به تازگی وارد یک رابطه شده اید و یا در یک رابطه طولانی مدت قرار دارید، شاید بهتر باشد قلم و کاغذ را بردارید (و یا خودتان را راحت کنید و از روی این مقاله پرینت بگیرید.) ۱) دادن قدرت بیش از اندازه به خانم اگر مردها در رابطه قدرت بیش از اندازه ای به خانم ها بدهند (البته اگر نخواهیم بگوییم تمام قدرت) خودشان را به دردسر می ا ندازند. اگر خانم تصمیم بگیرد که شما چه زمانی باید بیرون بروید، چه موقع رابطه جنسی داشته باشید، با کدامیک از دوستانتان می توانید ارتباط داشته باشید، و حتی برای رفتن به میهمانی رنگ لباستان را نیز آنها انتخاب کنند، باید بدانید که دچار مشکلات بزرگی خواهید شد. معمولاً این قبیل مشکلات برای آقایونی پیش می آید که تصور می کنند لیاقت داشتن خانمی، مثل همسرشان را ندارند. به همین دلیل خودشان را در جایگاهی نمی بینند که بخواهند برای رابطه تصمیم گیری نمایند. اگر شما مرد خوبی هستید و شایستگی داشتن یک همسر خوب را دارید پس باید در مورد رابطه تان بازاندیشی کنید. اگر قدرت به صورت ۵۰-۵۰ میان شما تقسیم شود، آنگاه مشکلات به حداقل میزان موجود خواهند رسید. به هر حال ۵۰-۵۰ خیلی بهتر از ۲۰-۸۰ است که شما حتی نتوانید خودتان را در آخرین قسمت ۲۰ نگه دارید. ۲) کنترل بیش از اندازه هر چند پیشنهاد شده که کنترل تمام امور را در اختیار خانم نگذارید، اما در عین حال باید توجه داشته باشید که انجام این کار توسط خودتان نیز گزینه مناسبی به شمار نمی رود. چالش هایی که بر سر مسئله قدرت به وجود می آید می تواند سبب ایجاد جر و بحث و دعوا در محیط خانوادگی شود. در یک رابطه، هیچ جایی برای رقابت وجود ندارد. زمانی که نوبت به مقوله "قدرت" می رسد هر دو طرف باید با رعایت کامل احترام، و در کمال ادب در این این مسئله با یکدیگر به گفتگو بنشینند. اغلب خانم ها به مردهای کنترل گر علاقه ای ندارند و در کنار آنها احساس ناامنی می کنند. ۳) کار خوب امروز فقط تا فردا دوام دارد خانم ها معمولاً بیشتر از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می کنند. گل و شکلات هایی که امروز برایشان هدیه گرفته اید، نشان دهنده ی عشق شما در همین امروز هستند، فردا یک روز جدید است و شما باید به نحوی دیگر عشقتان را به آنها ثابت کنید. آقایون معمولاً اعمال محبت آمیز خود را فراموش نمی کنند و متوجه نمی شوند که خانم دیگر هیچ تمایلی به پوشیدنن لباس زیبایی که همین ۳ روز پیش برایشان خریده اید، ندارند. برای اینکه یک مرد ایده آل باشید نیازی نیست از کارهای روزمره خود فاصله بگیرید، اما به هر حال برای رسیدن به موفقیت باید این امور را در ذهن داشته باید. ۴) سلطه جویی و مالکیت بیش از حد اگر همسرتان به شما بگوید که از مردهای سلطه جو، خود پسند و دیکتاتور خوشش می آید، آنوقت رابطه شما کامل خواهد بود –البته اگر اسمتان جوزف استالین باشد– در حقیقت هیچ خانمی از مردهای حسود خوشش نمی آید و دوست ندارد کسی مرتباً به او تذکر دهد که چه کاری را باید انجام دهد و چه کاری را نباید انجام دهد. البته اصول ابتدایی موجود در روابط همیشه حاکی از این امر هستند که هدایت روابط بر عهده آقایون است. باید توجه داشت که این امر نیازمند رسیدن به بلوغ کامل فکری و پذیرش حس مسئولیت است. یک مرد هیچ گاه نباید تصور کند که همسرش از نظر روحی و یا احساسی در مکانی پایین تر از حد او قرار دارد و به همسرش مانند یکی از مایملکاتش بنگرد ۵) اجازه به دخالت خانواده یا دوستان در رابطه در اینجا فقط یک "نه" واقعی لازم است. اگر ازدواج کرده اید و اجازه می دهید خویشاوندان سببی در روابط شما دخالت کنند، باید بگویم که شما در حال راه رفتن بر روی یک لایه ی نازک یخ هستید. اگر خانم اجازه کنترل امور را به شما داده باشد، باز هم دوست ندارد که حرف های شما دیکته ی حرف های مادر، خواهر برادر یا پسر عموهایتان باشد. خانم ها دوست ندارند کارهایشان به آنها دیکته شود و این امر به ویژه زمانیکه از طرف یک فرد خارجی باشد، آنها را بیش از پیش ناراحت می کند. شما همچنین نباید به خانواده همسرتان هم اجازه بدهید که در روابط شما دخالت کنند. شاید هر کس به شخصه نظری داشته باشد، اما این نظر خود زوجین است که باید مورد توجه قرار بگیرد. نباید اجازه دهید که عقاید خارجی بر روی رابطه شما تاثیر بگذارند. ۶) احترام گذاشتن او ملکه زیبای شماست، گوله نمک است، عسل، شکلات، آبنات.... بله همه این ها هست، اما در عین حال او یک انسان هم هست. به این معنا که اگر به شما احترام می گذارد، دوست دارد شما هم به او احترام بگذارید. گاهی اوقات باید به انسان ها تنها به دلیل بودنشان احترام بگذاریم: الف) مادر – چرا که او خانمی است که شما را به دنیا آورده و بزرگتان کرده. ب) همه خانم ها – چرا که آنها انسان هستند و خداوند به ما گفته که با جنس مؤنث مهربان باشیم و به آنها احترام بگذاریم البته در کنار این احترام گذاشتن، در عذر خواهی نباید زیاده روی کنید (مگر اینکه واقعاً اشتباه از جانب شما بوده باشد) تصور نکنید که او همیشه همه ی کارها را درست انجام می دهد و همیشه شما مقصر هستید. هیچ گاه تقصیر امری که اشتباهش از جانب شما سر نزده را به گردن نگیرید. هیچ گاه او را بر روی سکوی بلندی قرار ندهید که فراموش کند زمین کجاست. یک خانم هیچ گاه دوست ندارد با یک مرد سطحی نگر ارتباط برقرار کند. ۷) کمال گرایی اگر شما در آن موقعیتی نیستید که دلتان می خواسته (حال چه از نظر اقتصادی، علمی، یا عاطفی) مسئله ای نیست. خانم ها اغلب به آینده فکر می کنند، به همین دلیل لازم نیست که در زمان برقراری ارتباط با یک خانم، کل دنیا در دست هایتان باشد. خانم ها به تدریج انتظار دارند که شما پیشرفت کرده و نتایج مطلوبی را بدست آورید. سعی کنید همیشه در همان جایگاه اولیه باقی نمانید؛ حتی اگر بهترین نیستید، باز هم سعی کنید به آرزوهای خود بچسبید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. ۸) انتخاب همسر تنها از روی ظاهر این کار بسیار خطرناک است؛ اما متاسفانه بیشتر آقایون نمی توانند از آن بگذرند. جذابیت ظاهری یکی از موارد قابل توجه است؛ به همین دلیل گاهی اوقات آقایون فراموش می کنند که مسائل مهم دیگری نیز وجود دارند. از آنجایی که آقایون تعلق به سرزمین " تصویرگرایی" دارند، قضاوت اولیه شان بیشتر از روی شمای کلی خانم ها شکل می گیرد. پس از اینکه از نظر ظاهری به خانمی علاقمند شدند، آنوقت تازه به فکر مسائل عمیق تر می افتند که متاسفانه دیگر خیلی دیر شده. هیچ گاه مسائل مهمی مانند: احساس متقابل، میزان سازگاری، و تفهیم دو جانبه را فراموش نکنید. ۹) ارجحیت دادن دیگران نسبت به خانم این دیگران شامل دوستان، اقوام، همکاران، حیوانات خانگی، اتومبیل شخصی و سرگرمی هایتان می شود. کاملاً معقول است اگر بخواهید گاهی با دوستانتان بیرون بروید، و یا شاید کارهای بسیار زیادی برای انجام دادن داشته باشید؛ اما هیچ یک از این موارد نباید نسبت به مسائل خانوادگی ارجحیت داشته باشند. زمانیکه یک خانم احساس کند کسی و یا چیزی برای شما از او اهمیت بیشتری دارد، به سختی می تواند ارتبط خوبی با شماو برقرار کند. ۱۰) مجذوب خانم های دیگر شدن هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که چرا خانم ها بیشتر جذب آقایونی می شوند که نامزد دارند یا ازدواج کرده اند. اگر تصمیم به برقراری یک رابطه جدی را می گیرید، باید هر گونه شهوتی نسبت به سایر خانم ها را کنار بگذارید. نامزد و یا همسر شما نادان نیست و به خوبی متوجه می شود که چشم های شما همواره به دنبال خانم های دیگر است. اگر خانم کم تحملی باشد و بداند که شما جذب خانم دیگری شده اید، به سرعت رابطه اش را با شما قطع می کند. در زمان بروز چنین اتفاقی باید گوش به زنگ باشید و در مقابل آن کاملاً صبور باشید. این هم از ۱۰ نکته ای که به شما قولش را داده بودیم. امیدواریم این موارد به آقایونی که در رابطه خود با مشکل مواجهه هستند، کمک کند. فقط به خاطر داشته باشید – هر مردی می تواند برای یک مرتبه دچار اشتباه شود. اگر تعداد اشتباهات او از ۱ بار بیشتر شود، آنوقت از کلوپ خارج می شود. -
یکی از شرکت های بزرگ در زمینه تولید گوشی های همراه، شرکت نوکیا است. مشتریان گوشی های نوکیا در جهان و ایران بسیار زیاد هستند و غالبا تمایل به تهیه این مارک گوشی در ایران بیشتر از سایر گوشی ها بوده است. گوشی های نوکیا تفاوت ها و نکات جالبی را در دل خود دارند که دانستن آن ها علی الخصوص برای دوستداران این نوع از گوشی ها می تواند بسیار جذاب باشد. با هم ده نکته از این نکات جالب را می خوانیم: 1. صدای زنگ مخصوص نوکیا به نام " Nokia tune" ، آهنگی است که در حقیقت " گرین والس" نام دارد و توسط آهنگساز معروف اسپانیانی به نام فرانسیسکو تارگ در قرن 19 میلادی نواخته شده است. در ابتدا این آهنگ با همان نام گرین والس بر روی گوشه های نوکیا بود. اما از سال 1998 بعد از آن که این صدا به صدای آهنگ نوکیا معروف شد به نام فعلی تغییر پیدا کرد. 2. اولین ارتباطی که از طریق GSM ، سیستم ارتباطات جهانی برقرار شد، در سال 1991 در هلسینکی با حمایت شبکه نوکیا بود که برای نخست وزیر فینلند، هری هلکری، توسط گوشی نوکیا صورت گرفت. 3. در حال حاضر نوکیا بزرگترین تولید کننده دوربین های دیجیتال به شمار می رود، زیرا با توجه به دوربین های ویژه موبایل توانسته است گوی سبقت را از تولید کنندگان قدیمی دوربین ها برباید. 4. صدای مخصوصی که برای صدای پیام های کوتاه در گوشی های نوکیا است عینا صدای دستگاه تلگراف به هنگام زدن کلمه sms است. همچنین صدای تلگراف به هنگام درج عبارت "connecting people"، با روند تصاعدی صدای زنگ ها مشابهت دارد.connecting people، به معنای به هم رساندن انسان ها است و شعار شرکت نوکیا می باشد. صدای استاندارد (Standard) نیز در این گوشی ها با صدای M(message) در تلگراف ها یکی است. 5. فونت یا همان نوع حرف که در نوکیا به صورت شرکتی در آمده است و در کلیه بخش های راهنمایی، نوشتاری این گوشی ها کاربرد دارد AgfaMonotype Nokia Sans font نام دارد که توسط اریک اسپیکرمن طراحی شده است. 6. در آسیا، رقم 4 هرگز برای نام هیچ یک از مدل های گوشی نوکیا عنوان نشده است زیرا در بیشتر مناطق جنوبی و شرق آسیا عدد 4 ، عدد بدشانسی است. 7. نوکیا در سال 2006 ، در لیست مجله فورچن به عنوان قابل تحسین ترین شرکت ها در رده بیستم ایستاد. در حالی که مقام اول در زمینه شبکه های ارتباطی را کسب کرده بود و چهارمین رده را در شرکت های غیر آمریکایی. 8. بر خلاف سایر گوشی های مدرن امروز در بازار، گوشی های نوکیا از زمانی که ارتباط برقرار می شود ، زمان مکالمه را ثبت نمی کند بلکه از همان زمانی که شروع به تماس گرفتن می کنید ، زمان مکالمه محسوب می شود (البته به غیر از گوشی های سری 60 مانند 6600). 9. گاهی نوکیا را با نام آیکون (aikon) صدا می کنند . البته کلمه آیکون برای کسانی که از نوکیا استفاده نمی کنند و محققین در زمینه نرم افزارهای کامپیوتری معنی دیگری دارد. 10. نام شهری که نوکیا در آن متولد شده از رودی که از این شهر می گذرد گرفته شده است. این شهر که خود نیز نوکیا نام دارد، نام رودی که از آن عبور می کند "نوکیان ویرتا" است. این نام نیز خود از کلمه قدیمی در زبان فنلادی گرفته شده است که به معنای سمور سیاه است که البته در محتوای کلمه بیشتر معنی غم واندوه می دهد.
-
ده ایده برای دکوراسیون داخلی خانه همه ی ایده های تغییر دکوراسیون مستلزم صرف وقت و هزینه ی زیاد نیست. اگر به دنبال چند ایده برای طراحی دکوراسیون داخلی برای تغییر دادن خانه تان هستید، این ۱۰ مورد می تواند کمکتان کند ۱) تنظیم چیدمان مبلمان و لوازم خانه را تغییر دهید: مبلمان را از کنار دیوار برداشته و سعی کنید آنها در زوایای جدیدتر و گیراتر بچینید. مثلاً قرار دادن کاناپه به صورت مورب در یک اتاق نشیمن باریک باعث می شود که اتاق وسیعتر نشان دهد. ۲) یک دیوار را رنگ کنید: یکی از دیوارهای مهم خانه که در معرض توجه نیز هست را به رنگ دلخواهتان رنگ کنید. تابلوها و لوازن هنری از آن آویزان کنید و مبل جدید و زیبایی در آن قسمت قرار دهید. (البته دقت داشته باشید که رنگ آن با سایر لوازم خانه هماهنگ باشد) ۳) از گل و گیاه استفاده کنید: گل و گیاه می تواند حال و هوای تازه ای به خانه بیاورد. اگر علاقه ای به رسیدگی به گل و گیاه ندارید، می توانید از گل ها و درختچه های مصنوعی استفاده کنید. کیفیت گل های مصنوعی هم آنقدر خوب شده است که به سختی می توان آنها را از گل طبیعی تشخیص داد. ۴) یک قالیچه محلی در نقطه ای بیندازید: قالیچه های محلی وسیله ی بسیار خوبی برای اتاق های گفتگو و نشیمن به شمار می رود. قالیچه ای متناسب با اسباب و لوازم اتاق انتخاب کنید و آن را پایین میز بیندازید. ۵) تابلو و آینه از دیوارها آویزان کنید: تابلوهایی آویزان کنید که شخصیت و روحیه شما را منعکس کند. سعی کنید از قاب های تزئینی تر و زیباتر استفاده کنید. هنگام آویزان کردن دقت کنید که تابلو از هر قسمت خانه قابل مشاهده باشد و گیرا باشد. ۶) مجسمه ها را در یک جا جمع کنید: مجسمه ها و پیکره های کوچک و مرتبط با هم را در قسمتی از خانه که مورد توجه است کنار هم قرار دهید. این مجسمه ها را به صورت های فانتزی و متنوع بچینید. ۷) از کوسن های تزئینی استفاده کنید: این بالشتک ها و کوسن های تزیینی به سادگی رنگ و بوی جدیدی به خانه می دهد و مبلمان منزل را نیز باشکوه تر جلوه میدهد. ۸) لامپ ها و لوسترها را عوض کنید: لوسترها و لامپ ها جزء وسایلی هستند که خیلی زود بر بیننده آشکار می کنند که سبک چیدمان خانه تان قدیمی است یا جدید. به دنبال لوسترهایی باشید که جدیدتر و فانتزی باشند، و ضمناً با لوازم و رنگ بندی خانه تان نیز هماهنگ باشند. ۹) لحاف ها و رواندازها نیز مثل کوسن های تزئینی، به اتاقتان رنگ می دهد. این رواندازها و روتختی ها در انواع جنس ها و رنگ ها موجود می باشد. با توجه به روحیه و سلیقه ی خود زیباترین را انتخاب کنید. ۱۰) لوازم اضافی را از جلوی دید بردارید: وسایل و لوازم اضافی باعث از بین رفتن جلوه ی اتاق می شود. برای برگه ها، اسباب بازیهای بچه ها، و سایر اسباب و وسایلی که شکل اتاق را بر هم می زند، جای مخصوصی تدارک ببینید.
-
ده نمکی دیروز؛ ده نمکی امروز + عکس
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تصاویر هنرمندان ایران و جهان
ده نمکی دیروز؛ ده نمکی امروز + عکس عکس اول : مسعود ده نمکی و حاج بخشی عکس دوم : لیلا اوتادی و مسعود ده نمکی -
ده چیز که خداوند در مورد آنها از انسان بازخواست نخواهد کرد
بهار خانم پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مباحث قرآنی
TEN things God won’t ask on that day: ده چیز است که خداوند در مورد آنها از انسان بازخواست نخواهد کرد God won’t ask what brand of car had you driven But he will ask how many people who needs car had you given ride خداوند نخواهد پرسید که جنابعالی چه ماشینی سوار می شدی اما از تو خواهد پرسید چند نفر از انسان هایی که به ماشینت نیاز داشته اند را پاسخ مثبت داده ای God won’t ask how big was your house He will ask about the number of people they were welcome to your home خداوند از تو نخواهد پرسید که خانه ات چه قدر بزرگ بود او از تعداد افرادی که با خوشامد گویی به خانه ات راه دادی خواهد پرسید God wont ask about the number expenses of the clothes that you had on your close He will ask about the number of people that were clothed by your help خدا از برامد هزینه ای که صرف لباس هایت کردی نخواهد پرسید او از تعداد مردمی که با کمک های تو لباسی بر تن کردند خواهد پرسید God wont ask what your highest salary was He will ask if you obtain it via a lawful way خداوند نخواهد پرسید که حقوقت چه قدر بود او از تو خواهد پرسید که آیا آنرا از راه قانونی بدست آوردی یا خیر God won’t ask what was your job title But he will ask how well did you perform your job based of your ability خداوند از تو نخواهد پرسید که مقام و منصبت چه بود اما او از تو خواهد پرسید که شغلت را نسبت به توانایی هایت در چه حدی خوب انجام دادی God will not ask how many friends had you had But he will ask how many people were you friends of خداوند از تو نخواهد پرسید که تو چند تا دوست داشتی اما خواهد پرسید که شما با چه تعداد مردم صمیمی و دوست بودید God will not ask about the place your neighborhood But he will ask how well did you behave your neighbors خداوند از مکان هایی که در همسایگی تو بودند نخواهد پرسید اما از نحوه برخوردت با همسایگانت خواهد پرسید God will not ask about the lateness of your salvation But he will take you to your position in heaven and not the gate of the hell خداوند علت دیر رستگار شدنت را از تو جویا نخواهد شد اما جایگاه اخروی ات را همان طور که باید باشد در جهان دیگر به تو خواهد داد God wont ask abut the color of your skin But he will ask about your personality خداوند از رنگ پوست و نژادت از تو نخواهد پرسید اما در مورد شخصیت وجودی ات از تو بازخواست خواهد کرد God does not need to ask you about the number of people that you forwarded this to, but he already knows what is going on, on your mind. خداوند از تو نخواهد پرسید که این مطلب را به چند نفر نشان دادی اما می داند که هم اکنون چه در سر تو می گذرد -
حمله رامبدجوان به ده نمكی؛ اول از گذشته اش عذرخواهی كند بعد فیلم بسازد! بخشی از گفتگوی سه نفره بهاره رهنما، پیمان قاسمخانی و رامبد جوان در ماهنامه سینمایی بیستوچهار: بهاره رهنما: سابقه آشنایی شما دو تا به كجا برمیگردد؟ پیمان قاسمخانی: مشاور فیلم اخراجیها بودم كه رامبد آمد و یقهام را گرفت. رهنما: چرا مشاور آن كار بودی؟ قاسمخانی: سؤال بعدی لطفاً... رهنما: نه جواب بده، چرا رفتی؟ البتّه كار رامبد قشنگ بود كه آمد و دوستانه گفت كه نباید این كار را میكردی... قاسمخانی: همچین دوستانه هم نبود... رامبد جوان: اتّفاقاً خیلی هم خصمانه بود. قاسمخانی: سؤال بعدی لطفاً... رهنما: تو فكر میكردی ممكن است آقای دهنمكی فیلم خوبی بسازد و آن گذشته كمی تغییر كند، نه؟ قاسمخانی: من دهنمكی شلوغ و جنجالی این روزها را نمیشناسم. دهنمكی آن روزها آدم دوستداشتنی و محجوبی بود. هنوز هم روی حرفم هستم كه ایدهی اوّلیّه اخراجیها كاملاً ایدهآل و در جهت ذهنیّتم بود و گرنه نمیرفتم سراغش. آن فیلم میتوانست فیلم خیلی بهتری شود. ما سر آن فیلم به توافق نرسیدیم، آن هم به دلایل سلیقهای و نه دلایل سیاسی. جوان: یقه گرفتن من هم نكته دارد. من نه سیاسیم نه مطالعات سیاسی دارم. در حدّ یك شهروند خیلی عام سیاست را میفهمم. من مثل كسی هستم كه با بدیهیّات سیاست آشناست و واكنشهایش هم در حدّ همان بدیهیّات است. آقای دهنمكی از دید من و خیلیهای دیگر، این قدر چهرهی تكلیفروشنی بود كه فكر میكردم اگر این آدم قرار است از موقعیّت خشن سیاسیش تبدیل شود به یك آرتیست و هنرمند، باید از آنهایی كه آزارشان داده عذرخواهی كند. این حرف من اصلاً سیاسی نیست و كاملاً اجتماعی است. حرف من با پیمان این بود كه چرا قبل از اینكه این اتّفاق بیفتد داری با او كار میكنی. نمیشود اینقدر در سیاست شیطنت كرد، بعد آمد در سینما و گفت من آدم فرهنگی بودم. راستش اینها خیلی با هم منافات دارد. دلخوری من این بود كه پیمان قاسمخانی كه آدم حرفهای این سینماست دارد این آدم را حمایت میكند و باعث میشود او جزو فیلمسازان تراز اوّل شود. قاسمخانی: من ترجیح میدهم كه آن آدم ابزار شیطنتش را كنار بگذارد و بیاید سراغ سینما. جوان: ابزارش را از دست داده بود كه آمد سراغ سینما چون نیاز بود سوئیچ كند روی یك موضوع دیگر. من معتقدم باید میگفتیم عذر بخواهد بعد وارد میدان شود. رهنما: حرف درستی است. قاسمخانی: من میگویم اگر هیتلر هم بیاید و حرفهای من را بزند ایراد ندارد.
-
ده نکته در رابطه با XML [align=justify]با ارائه XML توسط کنسرسیوم وب ، قدرت تازه ای در عرصه تکنولوژی های مطرح عرض اندام نمود . در این مقاله با توجه به اهمیت تکنولوژی فوق ، به برخی از نکات کلیدی و مهم آن اشاره می گردد. نکته اول) کنسزسیوم وب با طراحی XML ، امکان استفاده از آن را در اینترنت ، مجموعه وسیعی از برنامه ها ، سیستم های عامل مستقل ، سخت افزار و زبان های کامپیوتر فراهم کرده است . XML روشی مطمئن بمنظور تبادل اطلاعات بین سیستم های متفاوت است . نکته دوم ) تکنولوژی XML دارای مجموعه ای از تکنولوژی های مرتبط نظیر : RDF,Schema و XSL بوده که هر یک از آنان بر اساس XML ایجاد شده اند . نکته سوم) در زمان ایجاد سندهای XML ، می بایست قوانین اندکی را رعایت نمود. مثلا" هر تگ شروع می بایست با یک تگ پایان ، خاتمه یابد ( b ) . در صورت رعایت قوانین ، سند XML یک سند " خوش شکل " حواهد بود . نکته چهارم) تکنولوژی Schema ، ساختار داده های موجود در XML را تشریح می نماید . فایل های XML ، اجباری به داشتن یک Schema نداشته و این امر یک گزینه اختیاری است . سندهای "خوش شکل " XML ، دارای اشاره گری به یک Schema بوده و بدین ترتیب سند XML "معتبر" می گردد . بنابراین درصورتیکه سند XML دارای یک Schema نباشد ، سند معتبر نخواهد بود . نکته پنجم) تکنولوژی XSLT ،امکان تغییر یک سند XML را از یک فرمت به فرمت دیگر فراهم می نماید. حرف "T" ، نشاندهنده "تبدیل " است . XSLT ، مشابه یک زبان برنامه نویسی کامل بوده و دارای امکانات مشابه زبان های برنامه نویسی نظیر : for-each ، if و متغیر است . پس از تبدیل فرمت یک سند XML ، خروجی ( نتیجه عملیات تبدیل ) می تواند بصورت Html ، متن، WML، و یا صرفا" یک سند XML با فرمت دیگر باشد. ( همواره سند می بایست خوش شکل باشد ) . با استفاده از XSLT می توان سندهای XML را به WML تبدیل تا زمینه استفاده از آنان بر روی تلفن های مبتنی بر WAP فراهم گردد . نکته ششم) تکنولوژی Schema ، درسال ۲۰۰۱ میلادی استاندارد شده است . Schema و DTD دارای موارد اختلاف کاملا" مشهودی می باشند . Schema جدیدتر بوده و مبتنی بر XML و انعطاف پذیر است . DTD در عین کامل بودن بدلیل عدم انعطاف پذیری لازم و طراحی مبتنی بر XML گزینه ای مناسب برای تشریح ساختار یک سند XML نمی باشد . DTD توسط SGML که قبل از XML ارائه شده ، مطرح و می توان از آن برای ارائه راه حل های مبتنی بر SGML استفاده نمود. تا قبل از سال ۱۹۹۸ عمدتا" از DTD استفاده می گردید . نکته هفتم) معتبر سازی یک سند XML توسط پارسر انجام می گیرد . پارسر، برنامه ای است که یک سند XML را خوانده و در رابطه با معتبر بودن آن اتخاذ تصمیم می نماید. فرآیند تصمیم گیری در رابطه با معتبر بودن یک سند XML ، اعتبارسنجی نامیده می شود. پارسر ، قادر به اتخاذ تصمیم در رابطه با "خوش شکل " بودن و "معتبر " بودن یک سند XML است . نکته هشتم) تمام تگ های مشابه : XML و یا ۱۲۰۰۰ ، المان نامیده می شوند. المان تهی بصورت نمایش داده می شود . نکته نهم) در صورتیکه XML زیر را داشته باشیم : webmaster و در یک فایل XML مشابه دارای المانی بصورت BMV باشیم و بخواهیم بین آنها تفاوت قائل شویم ( بین نوع نام المان ها ) ، از namespace استفاده می گردد . namespace روشی بمنظور مشخص نمودن المان ها بصورت کاملا" اختصاصی می باشد . نکته دهم) پارسر شرکت ماکروسافت MSXML نامیده شده و اولین مرتبه همراه IE۴ عرضه گردید . پارسرهای متعدد دیگر نظیر " Saxon,Xalan,Oracle XSL, Sablotorn , Unicorn, Napa , ۴XSLT, Instant Saxon و XML Full Parser نیر وجود دارد . [/align]
-
ده نکته که طلا فروش ها به شما نمی گویند نمی توانید انکار کنید که غیر از طلا چیز دیگری بتواند یک خانم را به وجد بیاورد. مهم ترین نکاتی که در خرید طلا برای همسرتان، به دادتان می رسد را اینجا بخوانید. 1. بهترین طلا برای ایرانی ها طلای 18 عیار است یک سوالی که خیلی وقت ها مشتریان از طلافروش ها می پرسند این است که عیار طلایی که می خریم چقدر باشد؟ درباره طلا و عیارش چیزی که وجود دارد و شاید شما از آن اطلاع نداشته باشید این است که پایین ترین عیار طلا، یک عیار است و بالاترین آن 24 عیار. اما اگر قرار باشد بگوییم بهترین نوع عیار برای خرید ایرانی ها چیست؟ جواب چیزی نیست غیر از طلای 18 عیار. 2. طلای دست دوم را از قفل آن بشناسید بازار طلاهای دست دوم مدت هاست که داغ است؛ تشخیص طلای دست اول و دست دوم شاید تا حدودی مشکل باشد. ساده ترین راه برای این که دست دوم بودن طلا را تشخیص بدهید، یک نگاه به ظاهر آن، به خصوص به قفل و بندی است که در آن به کار رفته. در طلای دست دوم، این قسمت ها در مقایسه با بخش های دیگر کمتر براق اند و به خاطر استفاده هایی که از طلا شده، خش هایی هم در این بخش ها دیده می شود. 3. اگر می خواهید سرمایه گذاری کنید، سکه بخرید، نه طلا اگر هدف تان از خرید طلا، داشتن سرمایه است، بهتر است سکه بخرید. این به معنای آن نیست که ارزش سکه و طلا با هم متفاوت است. این دو ارزش یکسانی دارند، اما موقع فروش سکه، سود بیشتری نصیب شما می شود. سکه اجرت ساخت ندارد، اما وقتی بخواهید زیورآلات تان را بفروشید، رقمی برای اجرت ساخت از آن کم می شود. 4. سنگ فیروزه را فراموش نکنید اگر جزو آن دسته از کسانی هستید که طرفدار سنگ های قیمتی هستند و البته نمی خواهند هزینه گزافی بابت خریدشان بپردازند، توصیه می کنیم جواهری بخرید که در آن، از سنگ فیروزه نیشابور استفاده شده باشد. فیروزه با وجود اینکه در ایران قیمت مناسبی دارد، یکی از شناخته شده ترین و البته قیمتی ترین سنگ های تزئینی در دنیاست. 5. طلای24 عیار دروغ است تحت هیچ شرایطی فریب چیزی به اسم طلای 24 عیار را نخورید. تنها طلایی که 24 عیار خالص است، شمش طلاست و به خاطر اینکه شمش فلز نرمی است، نمی شود به تنهایی از آن زیورآلات ساخت. سازندگان طلا برای اینکه آن را به زیورآلات تبدیل کنند، مس و نقره به آن اضافه می کنند تا با پایین آمدن عیار، قابل ساخت باشد. 6. چگونه طلا را از نقره و پلاتین تشخیص دهید؟ تشخیص طلا از نقره و پلاتین کار راحتی است. بر اساس یک اصل کلی، بیشتر طلاها با حرف انگلیسی Kدر کنار عددی که نشان دهنده عیار آن است، بارگذاری می شوند. نقره ها را با علامت بیضی، مهر می کنند و پلاتین هم با حروف PT مشخص می شود، به خاطر همین برای تشخیص این تفاوت کار سختی ندارید. 7. طلا فروش ها لزوما مایه دار نیستند خیلی از مردم فکر می کنند که طلافروش ها افراد ثروتمندی هستند. این تصور شاید به خاطر این به وجود آمده که طلا مترادف با پول و سرمایه است و چون طلافروشی در مقایسه با شغل های دیگر به سرمایه اولیه بیشتری نیاز دارد، پس طلافروش ها از بقیه پولدارترند! اما واقعیت این طورها هم نیست و سودی که یک طلافروش ممکن است در طول سال به دست بیاورد، حتی از درآمد یک پزشک یا تاجر کمتر باشد. 8. پیشنهاد من به شما: طلای یزد یکی از سوال هایی که برای بیشتر خریداران طلا پیش می آید، این است که طلای ایتالیایی چقدر بهتر از زیورآلاتی است که در ایران ساخته می شود؟ من به عنوان کسی که سال هاست در این حوزه حضور داشتم، به جرات می گویم که اگر موقع خرید بر سر کشور سازنده تردید دارید، همه چیز را فراموش کنید و طلای یزدی بخرید. طلای یزد در مقایسه با زیورآلات کشورهایی مثل ایتالیا و هند، ویژگی های خاص خودش را دارد. معروف ترین طلای ایران برای یزد است که در بیشتر مواقع با مرواریدهای خاویاری تزئین می شود و طرفداران خارجی خیلی زیادی هم دارد. 9. مراقب باشید ضرر نکنید بازار طلا یکی از بازارهایی است که نوسان قیمتی بالایی دارد و اگر به عنوان سرمایه گذار، تفکر اقتصادی نداشته باشید، ضرر می کنید. طلافروش ها با توجه به تجربه کاری و شگردهای مخصوص به خود، سرمایه خود را با میزان ثابتی طلا در سال نگه می دارند. 10. چرا طلافروش ها شغل خودشان را لو نمی دهند؟ معمولا طلافروش ها به خاطر شرایط ویژه ای که دارند، شغل شان را خیلی دیرتر از بقیه لو می دهند. این موضوع البته با توجه به شرایط امنیتی تا حدودی عاقلانه است؛ اما بارها پیش آمده که خیلی ها بعد از برخورد با هر مشکل مالی سراغ آنها می آیند و پول می خواهند. حالا شما بگویید، طلافروش ها حق ندارند شغل شان را پنهان کنند؟!
-
متن كامل كتاب ده گفتار استاد قرائتي فهرست مطالب مقدمه قرآن و امام حسين عليه السلام انگيزه ، اخلاص ، نشاط و آگاهى در كربلا حركت امام حسين بر اساس قرآن اهداف امام حسين عليه السلام و قرآن امر به معروف و امام حسين عليه السلام جلوه هاى قرآن در كربلا عزّت و ذلّت در كربلا نماز و امام حسين عليه السلام قرآن و ياد شهدا زيارت عاشورا در سايه قرآن منابع
-
[align=justify] ده راز برای تریین خانه 1 ـ از كلیشهها برای طراحی الهام نگیرید طرحهای بیزمان بهترین وسيلهاي است تا شما را از قیدوبند خلاص كند. وقتی در جایی زندگی نمیكنید كه نیاز به آفتابگیرهای بزرگ داشته باشد چرا باید پردههای سنگین آویزان كنید؟ اگر خودتان را مجبور كنید كه همه این كلیشهها را در خانهتان به كار ببرید، میبینید كه در یك پارك موضوعی گیر افتادهاید؛ پاركی كه تركیبی از چیزهای به درد نخور اما كلیشهای است. به جای این چیزها میتوانید فضاهای خلوتتر و تمیزتری داشته باشید. 2 ـ از تركیب سبكهای مختلف طراحی نترسید طراحی مدرن به دنبال تركیب عناصری از سبكهای قدیمی و جدید است. بنابراین فكر نكنید كه اگر لازم است طراحی منزلتان را عوض كنید. باید همه چیزهایی را كه در اختیار دارید و عمری برای جمعكردنشان سعی كردهاید، دور بریزید. گاه میتوانید با عوضكردن یكی از عناصر فضایی مدرن و جدید خلق كنید. فكر كنید اگر از میز و صندلی غذاخوریتان خسته شدهاید شاید فقط با تعویض صندلیها یا حتی با روكشكردن آنها به سبكی جدید یك فضای جدید ایجاد كنید. 3 ـ كارهای هنری را در كنار هم آویزان كنید از آویزان كردن مجموعهای از تابلوها در كنار هم نگران نباشید. لازم نیست حتما تابلوهای گرانقیمت داشته باشید و با آویزانكردن یكی از آنها احساس كنید كه درستترین كار را انجام دادهاید. گاه با قراردادن چند قاب ساده با نقاشیهای ساده میتوانید مجموعهای دلنشین فراهم كنید. اگر از تركیب رنگ سر دربیاورید و هماهنگی لازم را در كنار هم قرار دادن آنها رعایت كنید، نباید از چیزی نگران شوید. 4 ـ تا آنجا كه میتوانید خست به خرج ندهید منظور از خست به خرج ندادن این نیست كه پول خرج كنید بلكه منظور این است كه در طراحی دست و دلباز باشید. خودتان را محدود نكنید و به خودتان اجازه بدهید كه فرم پردهها را عوض كنید و با استفاده از پارچههای مقرون به صرفه در اتاق خواب از پردههای پفدار كوتاه یا پردههای كمچین اما بلند و ریخته استفاده كنید تا یك فضای متفاوت ایجاد شود. با عوضكردن مدل پرده به جای استفاده از 10 متر میتوانید با 3 متر پارچه آن هم از نوع ارزانتر فضایی متفاوت برای اتاق خواب خود و بچههایتان ایجاد كنید. 5 ـ به فكر استفاده جدید از وسایل همیشگی باشید یكی از طراحهای دكوراسيون پیشنهاد تازهای داده است. او میگوید تختخواب دلیلی ندارد كه همیشه تختخواب باشد. اگر شما تختخوابتان را با چند كوسن تزیین كنید و آن را در جایی قرار بدهید كه بتواند به عنوان یك كاناپه هم مورد استفاده قرار بگیرد، میتوانید هر ساعت از روز بدون اینكه احساس كنید كه دارید به خواب میروید استراحت كوچكی بكنید و لم بدهید و كتاب بخوانید یا كاموا ببافید. 6 ـ فضای شلوغ ایجاد نكنید طراح دیگری پیشنهاد میكند تا از شلوغشدن فضاها جلوگیری كنید. به نظر او هرچه فضا آرامتر و منظمتر باشد، كلاسیكتر و همیشه تازهتر است. او میگوید من با وجود این كه مبلمان بزرگ را دوست دارم اما سعی میكنم رنگها آرام و ساده باشد تا با تداخل رنگها همه چیز به هم نریزد. در این حالت رنگ كف هم مهم است و هر چه رنگ كف اتاق آرامتر باشد فضای آرامتری به وجود میآورد. این آرامش را میتوانید با تابلوهایی كه به دیوارها میزنید نیز به دست آورید. 7 ـ هوای گوشه های دنج را داشته باشید گوشههای دنج خانه با قرار گرفتن یك صندلی یا نیمكت كوچك با یك میز كنار آن و یكی دو تابلو در بالای آنها ایجاد میشود. به این ترتیب كنار یك پنجره كه تا به حال بدون استفاده رها شده بود میتواند به همان گوشه دنج خانهتان بدل شود. حتی یك قسمت بدون آفتاب كه به دلیل تاریكی از آن دست كشیده بودید هم میتواند جای دنج شما باشد. در این حالت با گذاشتن یك آباژور ساده روی میز كنار مبلتان میتوانید یك جای دنج برای مطالعه یا ولو كردن مجلهها پیدا كنید. 8 ـ تلویزیون را پنهان نكنید این روزها كه تلویزیون به یكی از دوستان همیشگی ما بدل شده پس باید آن را جایی بگذارید كه براحتی بتوانید دور هم بنشینید و در ساعتهای تماشای تلویزیون با هم باشید. پس جای تلویزیون را طوری تعیین كنید كه همه بتوانید از آن استفاده كنید. 9 ـ در تركیب چیزهای مختلف به مفیدبودنشان فكر كنید اگر خیلی دوست دارید از كاغذ دیواری استفاده كنید، بدون این كه این خرج را بر خودتان تحمیل كنید كه تمام دیوارها را پراز رنگ كنید میتوانید یك یا 2 دیوار را به این كاغذ دیواریها اختصاص دهید و دیوارهای روبهرو را با رنگهای مكمل آنها كه در تابلوها به كار رفته بپوشانید. به فكر رنگ مبلهایتان هم باشید تا بعد در برابر یك كار انجام شده قرار نگیرید. 10 ـ به فكر خودتان هم باشید هر كاری كه میكنید درستكردن یك جای خاص برای كاركردن خودتان را هم از قلم نیندازید. به عنوان خانم خانه و كسی كه بیشتر ساعتهایش را در خانه میگذراند نیاز دارید تا جایی برای نشستن و فكركردن، نوشتن، دوخت و دوز یا مطالعه داشته باشید. اینجا میتواند حتی در آشپزخانه هم تعبیه شده باشد. اما فراموش نكنید كه مال شماست. [/align]
-
نگاهی به ده مورد از عجیبترین ساخته های دست بشر!
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در معرفی آثار تاریخی و گردشگری
نگاهی به ده مورد از عجیبترین ساخته های دست بشر! 1-اهرام ثلاثه: مجموعه اهرام جیزه نام مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفتگانه جهان محسوب میشود.[۲] قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر میرسد که نامهای آنها عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگترین شان و یکی از عجایب هفت گانه است. 2-دیوار چین: این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است. این اثر سال ۱۹۸۷ در "فهرست میراث جهانی" ثبت شد. این ادعا که این دیوار تنها پدیده انسانی است که از فضا قابل رویت می باشد، بارها تکذیب شده است ولی هنوز در باور عوام جا دارد. تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می گردد. حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیتهای شمالی، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعههای مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد . در دوره حکمرانی سلسلههای بهار و پاییز و کشورهای جنگجو، میان دوکها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوههای مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد، امپراتور چین شی خوان پس از به وحدت رساندن چین، دیوارهای دوکها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوهها در آمد . او می خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند. 3-تاج محل: آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر اگرا و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی نو پایتخت هند واقع شدهاست. این بنا به دستور شاه جهان، پنجمین امپراتور گورکانی هند به منظور یادبود همسر ایرانی محبوبش ممتاز محل که در سال ۱۶۳۱ (میلادی) بههنگام وضع حمل فوت کرد بنا شدهاست. شاه بنا به وصیت همسرش تصمیم گرفت با ساخت بنایی زیبا، مجلل و عظیم، همسرش را جاودانه کند. از اینرو آرامگاهی زیبا بر روی قبر او بنا نهاد. 4-ماچو پیچو: به معنی قلهٔ قدیمی، یک محوطه باستانی به جا مانده از آثار دورهٔ اینکاها میباشد که در ارتفاع ۲٬۴۳۰ متری از سطح دریا در دامنهٔ کوه در بالای درهٔ اوروباما در کشور پرو و در ۷۰ کیلومتری شمال کوسکو قرار گرفتهاست. اغلب اوقات از آن بهعنوان «شهر گمشدهٔ اینکاها» یاد میشود. ماچو پیچو احتمالأ شناخته شدهترین نماد امپراتوری اینکاها میباشد. این شهر در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی ساختهشده و صدها سال پیش در زمان فتح اینکاها توسط اسپانیاییها متروک شدهاست. برای قرنها فراموش شدهبود و به جز عدهای از مردم محلی کسی از آن نامی به خاطر نداشته است. این اثر در سال ۱۹۱۱ میلادی توسط هیرام بینگهام، تاریخشناس آمریکایی به جهانیان معرفیشد. پس از آن، ماچو پیچو به یکی از مناطق جذب توریست تبدیل شد و در سال ۱۹۸۱ میلادی در فهرست آثار کشور پرو و در سال ۱۹۸۳ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته میشود. 5-بالی: بالی جزیرهای است واقع در کشور اندونزی که از مراکز گردشگری مهم جهان به شمار میرود. مختصات آن ۸° ۲۵′ ۲۳″ جنوبی و ۱۱۵° ۱۴′ ۵۵″ شرقی است. جزیرهٔ بالی جزو یک رشتهجزایر است که جزیرهٔ جاوه در غرب آن و جزیرهٔ لومبوک در شرق آن قرار گرفتهاست. هنرهای گوناگون همچون رقص، تندیسگری، نگارگری، چرمگری، فلزکاری و بویژه موسیقی سبک گامِلان در این جزیره در سطح بسیار بالایی قرار دارند. 6-انکگور وات: انگکور وات نام مجموعهای از معابد است که در اوایل سدهٔ دوازدهم برای شاه سوریاوارمان دوم در انگکور در کامبوج ساخته شد تا پرستشگاه حکومتی و پایتخت او قرار گیرد. این معبد که در ابتدا معبدی هندو بود و به ویشنو، خدای هندیان تقدیم شده بود پس از ورود آیین بودا به معبدی بودایی بدل شد. انگکور وات که تا بهامروز بهخوبی حفظ شده است هنوز هم تنها پرستشگاهی است که از زمان ساختش تا کنون به عنوان یک مرکز مذهبی استفاده میشود. این معبد بزرگترین بنای مذهبی در جهان است و معماری اصیل خمری را میتوان در آن مشاهده نمود. انگکور وات که اصلیترین جاذبهٔ گردشگری کامبوج است، نشان ملی آن کشور نیز بهشمار میآید و طرح آن بر روی پرچم کامبوج نیز نقش بسته است. «انگکور وات» ترکیبی امروزی به معنای «پرستشگاه شهر» است. «انگکور» شکل بومی کلمهٔ نوکور است که از واژهٔ سانسکریت ناگارا (नगर) بهمعنای پایتخت یا شهر گرفته شده و «وات» نیز واژهٔ خمری برای معبد است. پیشتر این معبد به Preah Pisnulok شناخته میشد که لقب پس از مرگ بنیانگذارش شاه سوریاوارمان دوم بود. 7-شهر ممنوعه: شهری قدیمی در منطقه پکن، پایتخت کشور چین است و یکی از مهمترین دیدنیهای تاریخی این کشور بشمار میآید. شهر ممنوعه به روایتی وسیعترین و کاملترین مجموعه معماری چوبی در جهان بشمار میرود. احداث شهر ممنوعه در سال ۱۴۰۶ میلادی با دستور جو دی دومین امپراتور سلسله مینگ آغاز گردید و ظرف ۱۴ سال ساخته شد. تا سال ۱۹۱۱ میلادی و نابودی سلسله چینگ (قریب ۵۰۰ سال) جمعا ۲۴ امپراتور در این شهر ممنوعه اقامت کرده و بر چین فرمان رانده اند. از سال ۱۹۲۴ بازدید از این مجموعه به عنوان کاخ موزه برای عموم آزاد گردید و ممنوعه بودن آن پایان پذیرفت. این اثر نادر با ساختگاهی مستطیل شکل مساحتی حدود ۷۲ هکتار را در برمی گیرد. ابعاد آن ۹۶۱ متر طول در امتداد شمال به جنوب و ۷۵۳ متر عرض در امتداد شرق به غرب است. دیواری با ارتفاع ۱۰ متر و خندقی با عرض ۵۲ متر دورتا دور مجموعه را فراگرفته است. دیوار در هر ضلع خود یک دروازه را جای داده است. بر روی ضلع جنوبی «دروازه نیمروز» (Meridian Gate) و بر روی ضلع شمالی «دروازه نیروی ایزدی» (Gate of Divine Might) قرار دارد. دیوارها ضخیم هستند و طوری طراحی شده اند که در برابر آتش توپخانه آن زمان مقاومت کنند. 8-معابد باگان پاگودا: مجموعه معابدذ بودایی است که مربوط به قرن 11 تا 13 میلادی است . 9-معبد کارناک: معبد بسیار بزرگی در کنار رو نیل است که کانون مذهبی مصریان در زمان مصر قدیم بوده است. 10-تئوتیهواکان نام مکان باستانی بزرگیاست در حوزهٔ آبگیر مکزیک که بزرگترین هرمهایی که پیش از درونشد اسپانیاییان بدین سرزمین ساختهشدهاست در آن جای دارد. تئوتیهواکان از نیمه نخست هزارهٔ یکم در اوج و بزرگترین شهر قاره آمریکا پیش از اکتشاف این قاره به دست اروپاییان بود. در اوج خود این شهر ۱۰۰ هزار باشنده را در خود جای میدادهاست. این شهر بر سراسر آمریکای میانه نفوذ داشتهاست. مردمان آن به احتمال از گروههای نژادی ناهوا، اتمی و توتوناک بودهاند. این بخش تاریخی امروزه در شهرداری سن خوان در ایالت مکزیکو جایگرفتهاست و در حدود ۴۰کیلومتری شمال خاوری شهر مکزیکو. این بخش تاریخی ۸۳ کیلومتر مربع گتردگی دارد و از ۱۹۸۷ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبتاست. -
منظره هوایی یك میدان كه مانند یك باغ ژاپنی زیبا آراسته شده در شهر لانووو ویل ـ دووان ـ نانسی در منطقه لورن در فرانسه. قوری چای سبز و لیوان آن در این میدان شهر مغنیه در الجزایر نشاندهنده ذوق شهردار آن است. در شهر مارینیان در منطقه بوش ـ دو ـ رن فرانسه . این هلیكوپتر تزیین بخش یك میدان شهر است. دكوری عجیب در این میدان شهر سیدنی استرالیا. منظور شهردار چه بوده خودش میداند و بس. تصویر دیدنی یك ماهیگیر صدف سوار بر اسب پوشیده از برگهای سبز زینتبخش این میدان شهر اوستدانكرك در بلژیك در حاشیه دریای شمال است. ذوق و ابتكار شهردار شهر ایپر در بلژیك در این میدان مشهود است. تصویر دیدنی میدان شهر ویر در منطقه كالوادوس در فرانسه كه نیاز به توضیح بیشتر ندارد. پنیر مشهور گرویر از محصولات اصلی شهر بول در كشور سوئیس است. به همین مناسبت ظرف چوبی تهیه این گونه پنیر زینتبخش میدان شده است. میدان ماویانگلام در شهر یانگون پایتخت سابق برمه در هنگام شب. در شهر فوئرتهونتورا در مجمعالجزایر قناری اسپانیا مجسمه این كشاورز در حال دوشیدن شیر بز نشاندهنده وجود گلههای بز در این جزایر است
-
ده نکته برای خودسازی 1- با یک مسئله ساده شروع کنید, مثل نوشتن دفترچه خاطرات که می تواند احساسات واقعی خود را در آن بیان کنید. مقتی احساسات خود را بر روی کاغذ می آورید, خودتان هم آنها را بهتر درک می کنید. 2- روزی چند دقیقه به خود فکر کنید. این کار می تواند به شما در شناختن خودتان کمک کند. شبها موقع خواب به خودتان در یک مکان آرام فکر کنید. 3- با مردم مهربان باشید و به آنها محبت کنید, با محبت به دیگران احساس خوبی به شما دست خواهد داد. 4- درباره خودتان مطالعه کنید و توانایی های خود را با دیگران مقایسه و به ارزشها و اعتقادات خود فکر کنید. 5- اعتماد به نفس خود را افزایش دهید. 6- مدتی به لباس خود اهمیت ندهید, البته هر انسانی باید لباس تمیز و آراسته باشد اما سعی کنید به ظاهر خود خیلی اهمیت ندهید و خود را فراموش کنید. 7- از کارهایی که انجام می دهید , لذت ببرید, البته منظور از کارهای خوب و خوپسندانه است. 8- درباره خانواده , اقوام و ریشه خانوادگی خود تحقیق کنید. 9- ورزش کنید , نرمش را در هوای آزاد روحیه انسان را تقویت می کند. 10- از ایراد و مشکلی در وضعیت ظاهری خود دارید سعی کنید نادیده بگیرید و با اعتماد به نفس وارد اجتماع شوید و با غرور نسبت به وخود خود رفتار کنید. البته غرور بیش از حد نا پسند است