لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'روان'.
9 نتیجه پیدا شد
-
تداوی روان جسمانی ابزاری موثر برای تداوم سلامتی و رفع ریشه ای ناراحتی های جسمی، ذهنی و رفتاری است و ساختار آن بر مبنای ارتباط همه جانبه جسم، ذهن و عملکرد انسان تنظیم شده است. این روش مبتنی بر ۱۳ سال تجربه، تحقیق و علایق شخصی در علوم معنوی، آگاهی برتر، خودآگاهی و خودشناسی، سایکوتراپی، طب سنتی و فلسفه شرق پایه گذاری و در بهار ۱۳۸۷ به دانشگاه کلمبو (OIUCM) ارایه و پس از بررسی توسط هیئت علمی مورد تایید قرار گرفت. سایکوتراپی (تداوی روان): سایکوتراپی در قرن نهم میلادی برای اولین بار توسط حکیم “محمد بن زکریای رازی” در بیمارستانی واقع در بغداد مورد استفاده قرار می گرفت و متعاقب آن توسط “سیگموند فروید” به دنیا معرفی شد. در تئوری فروید غرایز ذاتی (Id-آنچه از بدو تولد در هر شخص وجود دارد)، ساختار “من” (Ego)، قوانین و آداب رسوم (Superego) مطرح است. او بر این باور بود فشار روانی (Stress) حاصل تضاد غرایز ذاتی (Id)، با قوانین و آداب رسوم (Superego) است و اگر شخص قادر به حلاجی آن نباشد رفته رفته دچار ناراحتی های ذهنی می شود. بدین گونه ساختار “من” (نفس/Ego) به وجود می آید و مشکلات حل نشده او به پستویی از ذهن به نام “ضمیر نا خودآگاه” می رود و در هر زمان که موضوع تکرار شود، شخص به صورت خودکار به ضمیر ناخودآگاه رجوع می کند. بعد از فروید رفتارگرا ها نظریه دیگری را مطرح کردند به صورتی که اگر شخص قادر به تغییر در بینش خود باشد، مشکلات او نیز رفع خواهد شد و بعد از این دو، همچنان فرضیه¬های گوناگون دیگری مطرح و مورد بررسی قرار می گیرد. ماساژتراپی (تداوی جسمانی): همان طور که فواید فیزیولوژیکی و خصوصیات ماساژ (به معنی ورز دادن) و انواع آن از قبیل تاثیر بر روی سیستم های گوارشی تنفسی، عصبی، عضلانی، اسکلتی، قلبی و عروقی و به طور کل آرامش عموم بدن در مقالات بسیاری مطرح شده است، ماساژ گردش خون، توزیع اکسیژن و دفع مواد زاید را تسریع می کند و با توجه کوتاه بودن متوسط زمان نیمه عمر، اثر ماساژ بعد از سپری شدن این مدت کاهش می یابد. نمودار الف تداوی روان جسمانی و مواضع احساسی عضلانی قسمت هایی از بدن که از ذهن و رفتار شخص تاثیر گرفته و بر نوع عملکرد آن ها به طور متقابل تاثیر می گذارد را مواضع احساسی عضلانی (Emotional Muscular Sites-EMS) می نامیم. دقت نظر در وضعیت جسمی مواضع یکی از روش های تشخیص محدودیت ها و قالب های ذهنی است و در مقابل، تحریک و یا ورز دادن آگاهانه مواضع راه کاری موثر در رفع مشکلات اکتسابی می باشد. بهره گیری از دانش ارتباط متقابل مواضع احساسی عضلانی با ذهن، رفتار و جسم یکی از ابزارهای مهم و مطرح در روش تداوی روان جسمانی است. با به کارگیری شیوه های تداوی روان جسمانی شخص قادر است وضعیت خود را تشخیص و بررسی نماید و حاصل آن بینش همه جانبه، درک عمیق و ریشه ای، تداوم سلامتی و زندگی مملو از آرامش و نشاط می باشد. در واقع به کارگیری این ابزار سیمایی از عشق است. نمودار ب در بینش تداوی روان جسمانی، ذات انسان توانا و دارای قابلیت های نامحدود است. با توجه به نمودار (ب) نقطه صفر مطلق جایگاه ذاتی انسان را نمایش می¬دهد. انسان به علت های گوناگون مانند مواجهه با آداب و رسوم، فرهنگ، قوانین و متعاقب آن با شکل گیری چارچوب فکری خود را دور از ذات خود و در خطوط میانی یا انتهایی می بیند. در صورتی که اگر آگاهانه یا ناآگاهانه، خود را جدا یا دور از نقطه صفر مطلق نبیند، دچار فشار روانی، بیماری، دروغ پردازی، طمع، خودکم بینی، خود ناباوری و سایر ضعف ها نمی شود. در واقع هر شخص با انتخاب خودش با تکیه بر باورها و چارچوب های ذهنی جایگاهی برای خود تعیین کرده و همچنان در سعی و تلاش برای رسیدن به جایگاه دیگر و یا تغییر است. در واقع جایگاه حقیقی شخص تغییر نمی کند بلکه با بینش محدود، خود را در جایگاه دیگری می بیند. فاصله از ذات و غرایز ذاتی تنها عاملی است که شخص را دچار فشار روانی و اضطراب می کند. تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده ست/ چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند (مولانا) آگاهی و دانایی امری باطنی و جایگاه آن در اعماق ذات وجودی هر شخص است و ناخودآگاه حاصل بینش و عملکردی محدود می باشد. این بینش، ذهن و رفتار را در ارتباط تنگاتنگ و مستقیم می داند و به هماهنگی این سه اشاره می کند. شخص به انتخاب خود و با به کارگیری آن، ضمیر ناخودآگاه ساختگی را شناسایی و به خودآگاه متصل می نماید. در جوامع مدرن و مکانیزه شخص روزانه با آلودگی های صوتی و محیطی روبرو است و با قرار دادن خود در محدودیت ها از جمله زمان و چارچوب های ذهنی، آثار باقیمانده را در قالب مشکلات از لحظه ای به لحظه ی بعد منتقل می نماید. به عبارت دیگر مشکلاتی را که قادر به رفع آن نبوده به زمان گذشته منسوب می کند. این ابزار با تجمیع قابلیت های ذاتی و یادآوری به کارگیری آن ها شخص را، در “لحظه”، قادر به شناسایی و حل مشکلات خود می نماید به گونه ای که در نهایت بینش همه جانبه را به انتخاب خود تجربه می کند. شخص به سادگی بدون تمرین های پیچیده، وقت گیر و بدون مدیتیشن در هر “لحظه” و هر کجا به انتخاب خود می تواند این دانش را به کار گیرد و هر آنچه هست را روشن و نامحدود ببیند. تداوی روان جسمانی بدون محدودیت در کنار سایر علوم مورد استفاده قرار می گیرد. تنها پیش نیاز دسترسی به آن “ظرفی خالی” می باشد. زیرا اگر شخص خود را محدود به دانسته ها بداند به انتخاب خود مسیر تکامل را محدود می بیند. ذهن مشغول در برابر مشاهده مقاومت می کند و چگونه قادر خواهد بود به بینش نامحدود و همه جانبه دست پیدا کند!!! از نتایج به کارگیری این ابزار، شناخت و هماهنگی نامحدود درلحظه می باشد. ساختار آن وابسته به شخص یا وسیله خاصی نیست و تنها متکی به ذات شخص و قادر متعال است. نویسنده: مانا پالیزی | آرمین مستان
-
ارتباط خانوادگی و تأثیر آن بر بهداشت روان
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانستنیهای پزشکی
نقش ارتباط کلامی و غیر کلامی در ایجاد اختلالات رفتاری و روانی در قسمت قبل به ارتباطات خانوادگی و تأثیر آن بر بهداشت روان پرداختیم. اینک در ادامه می خوانیم... بسیاری از اختلالات رفتاری و روانی، ناشی از نوع ارتباطات غلط کلامی و غیرکلامی در درون نظام خانواده است. در این بخش تعدادی از این اختلالات که به طور مستقیم یا غیرمستقیم، پیامد این گونه ارتباطات است، مورد بررسی قرار می گیرد. 1- دروغ گویی: شایع ترین و بارزترین اختلال در درون نظام خانواده که بین اعضا ، ایجاد عدم اعتماد و اطمینان می کند، دروغ گویی است. این عمل با نتیجه ی مستقیم یادگیری توسط سایر اعضای خانواده است یا نتیجه ی ترس و شرم و حجب و حیا یا به خاطر تکبر و غروری است که معمولاً بزرگ ترها نسبت به یکدیگر یا نسبت به اعضای کوچک تر خانواده دارند. 2- اختلالات گفتاری: اختلالات گفتاری دسته ای از اختلالات هستند که به نحوی در بیان و درک گفتار ایجاد مشکل می نمایند. شایع ترین آن ها لکنت زبان است. اگر در ایجاد اختلال لکنت ، شیوه های ارتباطی نقش قاطع و تعیین کننده ای ندارند، اما در بروز و تشدید آن تأثیر بسزایی دارند. نحوه ی برخورد با لکنت فرد مبتلا توسط سایر اعضا، مثلاً تکرار کلام به صورت تقلید از فرد مبتلا یا مسخره کردن او در جمع به اشکال مختلف، نه تنها مشکل گفتاری را تشدید می کند، بلکه عزت نفس و اعتماد به نفس فرد مبتلا را کاهش می دهد. 3- اختلالات تیک: اختلالات تیک به حرکت یا ایجاد اصوات غیرارادی، ناگهانی، سریع، ناموزون و حرکت کلیشه ای مداوم بدن، اطلاق می شود. اختلال تیک به دو صورت گذرا و مزمن تقسیم می شود و هر کدام شامل تیک صوتی و حرکتی است. نحوه ی برخورد کلامی یا تقلید رفتارهای فرد مبتلا به تیک یا مسخره کردن حرکات او هم در مورد تیک های صوتی ، و هم در مورد تیک های حرکتی، به شدت ، اختلال تیک را افزایش داده، فرآیند بهبودی را به تأخیر می اندازد. 4- بی اختیاری ادرار: مشکل بی اختیاری ادرار یا شب ادراری یکی از مشکلات شایع دوران کودکی است. امروزه مشخص گردیده که مسائل و مشکلات گذرا و دیرپای درون خانواده علاوه بر نقشی که در بروز و پدیدآیی این اختلال دارند، در تشدید و تداوم آن نقشی اساسی تر و جدی تر خواهند داشت. آموزش های غلط کلامی در مورد کنترل ادرار، تذکرهای نابجا و سخت گیری های بی مورد از جلمه علل روانی – اجتماعی بی اختیاری ادرارند. علاوه بر آن، بیان مشکل بی اختیاری در بین اعضای خانواده و سایر افراد، دادن القاب و اسامی خاص به کودکان مبتلا و هر گونه تحقیر و تنبیه کلامی که در مورد فرد مبتلا به این اختلال اعمال می شود، در کاهش اعتماد به نفس و ارزش خود تأثیر می گذارد ، و دامنه و طول مدت بی اختیاری را افزایش می دهد. 5- اختلالات اضطرابی: اختلالات اضطرابی به شکل های مختلف از جمله اضطراب منتشر، اضطراب جدایی، ترس های مرضی، وسواس فکری و عملی بروز می کنند که یکی از علل مهم اضطراب، مخصوصاً در مورد ترس های غیرمنطقی و وسواس، عامل یادگیری است. نوع کلامی که توسط والدین و بزرگ ترها در مواجهه با موقعیت های خاص مثل: مواجه شدن با یک حشره، حیوان یا رعد و برق و امثال آن به کار برده می شود یا رفتارهای غیرکلامی که بروز داده می شوند، در ایجاد ترس های مرضی یا غیر منطقی نقش اساسی دارند. رفتارهای کلامی و غیرکلامی در مورد نظافت، نظم و ترتیب، شست و شو، آداب و رسوم و امثال آن توسط اطرافیان، زمینه ساز و تشدید کننده ی وسواس های فکری و عملی اند. رفتارهای تهدید آمیز والدین نسبت به یکدیگر، تهدید والدین برای جدایی و طلاق، گفت و گوی مداوم درباره ی مسائل بیمناک و هراس آور، ژست های ترسناک گرفتن، بیان ترس و شیوه ی ابراز آن، تنبیه های کلامی خطرناک و ... در ایجاد و تشدید اضطراب جدایی، اضطراب منتشر و ترس های دوران کودکی بسیار مؤثرند. 6- رفتارهای کلیشه ای و عادتی: رفتارهای عادتی یا کلیشه ای مثل ناخن جویدن، دسته ی دیگری از اختلالات اند که نوع ارتباط کلامی یا غیرکلامی اطرافیان در تشدید و حتی پدید آوردن پاره ای از آنها نقش دارند. به عنوان مثال ناخن جویدن می تواند ناشی از رفتار غیر کلامی یکی از اعضای خانواده در مواجهه با یک حالت هیجانی باشد که از طریق مشاهده و انتقال آن، یکی دیگر از اعضا را نیز مبتلا می سازد. 7- کودک آزاری: ساده ترین و در عین حال گسترده ترین عوارض ارتباط های کلامی و غیر کلامی نامناسب در پدیده ی کودک آزاری مشاهده می شود. اگر کودک آزاری را طیف دامنه داری از غفلت و بی توجهی تا آزار جسمی، جنسی و حتی قتل تعریف کنیم، رفتارهای ارتباطی اطرافیان، مخصوصاً والدین، خواهران و برادران بزرگ تر در اعمال آن جایگاه ویژه ای دارد. استفاده از عبارت های تهدید کننده، تحقیر کننده و کاربرد جملاتی که در آن ها به نوعی تمامیت شخصی یا شخصیتی کودک مورد خطاب واقع می شود. سندرم ( syndromeنشانگان ، تعدادی خصوصیات ، رویدادها یا رفتارها که به نظر می رسد با هم دیده می شوند یا به نحوی وابسته و هماهنگ هستند ) کودک آزاری را ایجاد و تشدید می کند. کودکی که از این اختلال و سندرم رنج می برد، معمولاً خودپنداره ( تصور هر کس از خود ) و عزت نفس پایینی دارد. احساس ترس، گوشه گیری، افسردگی، درماندگی آموخته شده، اضطراب و اختلالات خواب از دیگر عوارض کودک آزاری است. 8- ناهنجاری های جنسی: در پدید آمدن تداوم ناهنجاری های جنسی، در کودکان و نوجوانان، مخصوصاً گرایش های جنسی زودرس و حتی بلوغ جنسی زودرس، ارتباطات کلامی و غیرکلامی افراد بزرگسال تأثیر انکار ناپذیری دارد. به کار بردن اصطلاحات و عبارات تحریک آمیز نسبت به کودک یا در مقابل کودک، استفاده از اشاره ها و استعاره ها و لطیفه های تحریک آمیز ، رفتارهای تحریک کننده ی بدنی و انجام رفتارهای جنسی هر چند خفیف و ظریف ، از جمله ارتباط های کلامی و غیرکلامی مؤثر بر ناهنجارهای جنسی در کودکان و نوجوانان به شمار می آیند. 9 - اختلال سلوک اختلال سلوک عبارت است از الگوی رفتاری مداومِ مقاوم که در آن حقوق اساسی دیگران یا هنجارهای اجتماعی و اصول عمده ی متناسب با سن زیر پا گذاشته می شود. خطر ابتلا به اختلال سلوک در کودکانی که یکی از والدین حقیقی یا والد خوانده ی آنها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلاست یا یکی از برادران یا خواهران آنها مبتلا به اختلال سلوک است، بیشتر است. این اختلال همچنین در کودکانی که والدین آنها وابستگی به الکل، اختلالات خلقی، اسکیزوفزنی یا اختلال بیش فعالی همراه با عدم توجه یا اختلال سلوک داشته اند، شایع تر است. صرفنظر از تأثیرات وراثتی والدین بر کودکان که در این اختلال گزارش شده، بخش عمده ای از رفتارهای ضداجتماعی و مرتبط با اختلال سلوک و بزهکاری، ناشی از آموزش توسط پیام های کلامی و غیر کلامی والدین، خواهران و برادران است. 10 - اختلال گستاخی ( لجبازی) یا بی اعتنایی مقابله ای: این اختلال عبارت است از: الگوی رفتاری منفی کارانه، خصمانه و بی اعتنا که حداقل به مدت شش ماه طول می کشد و با خصوصیاتی همچون زود عصبانی شدن ، با بزرگسالان مشاجره کردن، عملاً مزاحمت فراهم کردن، کینه توزی، خشمگینی و حساسیت همراه است. اختلال بی اعتنایی مقابله ای در خانواده هایی که حداقل یکی از والدین سابقه ی ابتلا به اختلال خلقی، اختلال بی اعتنایی مقابله ای، اختلال سلوک، اختلال شخصیت ضداجتماعی یا اختلال مربوط به مواد دارد، شایع تر است. کودکانی که مادران آنها از اختلال افسردگی رنج می برند بیشتر به رفتار مقابله ای مبتلا می شوند. ضمن توجه به تأثیرات وراثتی در بروز و پدید آیی این اختلال (بی اعتنایی مقابله ای) ، رفتارهای ارتباطی والدین مبتلا به اختلالات خلقی و سلوکی ، شخصیت ضداجتماعی یا اختلال مربوط به مواد و افسردگی نیز جایگاه ویژه ای دارد. اگر رفتارهای کلامی و غیرکلامی والدین مبتلا به اختلالات فوق را که در برگیرنده ی پیام های ضداجتماعی، بزهکارانه و ناتوانی در ابراز مناسب عاطفه و هیجان است، در نظر بگیریم ، هر یک به نوعی در ارسال پیام های نامناسب و حتی متضاد که گمراه کننده یا گیج کننده و گاهی عاری از محبت و دلبستگی است، دخالت دارند که به گونه ای در ایجاد اختلال لجبازی یا بی اعتنایی مقابله ای نمودار می شوند. بررسی دقیق تر سبب شناسی در مورد اختلالات، مخصوصاً اختلالات دوران کودکی نشان می دهدکه ارتباط های کلامی و غیر کلامی اعضای خانواده، مخصوصاً والدین در سال های اولیه ی کودکی، در شکل گیری و تداوم این اختلالات نقشی کلیدی داشته، گاهی علت اصلی در عدم بهبودی یک اختلال می باشد. علاوه بر اختلال های شناخته شده که پیام های کلامی و غیر کلامی در آنها نقش دارند، بسیاری از مشکلات زودگذر و پایدار ارتباطی بین اعضا نیز هیچ دلیل واضح دیگری جز مخدوش بودن پیام های ارتباطی ندارند. احساس کسالت و کدورت از یکدیگر، قهر کردن، بی حوصلگی در تحمل یکدیگر، ناتوانی در ابراز عواطف عمیق نسبت به یکدیگر، ناتوانی در بلند خندیدن، نق زدن، غر زدن، لجبازی کردن، عواطف دوگانه ی عشق و نفرت نسبت به یکدیگر داشتن، حسادت و افکار آلوده به انتقام و .. از جمله ی این گونه مشکلات هستند. -
در این مطلب می خواهیم از خِساس و خسائس حرف بزنیم. شاید این واژه ها به نظرتان نا آشنا بیاید. خِساس به معنای مردان خسیس است و خسائس به معنای زنان خسیس است. " اسکروچ" قهرمان داستان "آواز کریسمس" اثر چارلز دیکنز را هم که لابد یادتان هست. گفتگوی سلامت با دکتر فربد فدایی، روان پزشک، در همین خصوص است. افراد خسیس و گداصفت مشترکات زیادی دارند. این طور نیست؟ بله، صحبت درباره گدایان رسمی ساده تر است زیرا ظاهر و باطن آنان با هم مطابقت دارد اما در مورد افراد خسیس یا ممسک یا بخیل و گداصفت کار به آن سادگی نیست چون ظاهر و باطن گاهی مطابقت ندارد و طیف آنان هم بسیار گسترده تر از گدایان است. از جمله ممکن است افراد محترمی هم که در زمینه خاصی اندکی بخل دارند و نمی توان آن را بیرون از هنجار دانست، در طیف افراد خسیس قرار بگیرند و در انتهای طیف هم افرادی قرار دارند که به گفته ی سعدی: " درویش به جز بوی طعام اش نشنیدی/ مرغ از پس نان خوردن او ریزه نچیدی " ظاهرا سعدی هم از این جماعت دل خوشی نداشته! نه فقط سعدی، بلکه بسیاری از ادیبان ایران از این جماعت شکایت داشته اند و خرده گرفته اند اما در آثار سعدی به کرات درباره آن ها صحبت شده؛ از جمله راجع به فرد موصوف گفته است که: " مالداری را شنیدم که به بخل چنان معروف بود که حاتم طایی در کرم. ظاهر حال اش به نعمت دنیا آراسته و خست نفس جبلی در وی همچنان متمکن. تا به جایی که نانی به جانی از دست ندادی و گربه بوهریره را به لقمه ای ننواختی و سگ اصحاب کهف را استخوانی نینداختی..." توجه به عبارات سعدی نشان می دهد که فرضیه ای در باب سبب شناسی خست داشته است. چه فرضیه ای؟ عبارت " خست نفس جبلی " به این معنی است که سعدی، دست کم در مورد این فرد، خساست را ذاتی می دانسته است. جالب این است که پژوهش های اخیر روان پزشکی هم شواهدی را در جهت ارثی بودن این وضعیت ارایه کرده است. افراد خسیس چه مشکل روان پزشکی ای ممکن است داشته باشند؟ بسیاری از آنان در طبقه بندی های تشخیصی روان پزشکی جزو مبتلایان به " اختلال شخصیت وسواسی – اجباری " قرار می گیرند. در عین حال، فردی با شخصیت به هنجار هم ممکن است برخی از صفات این نا به سامانی شخصیتی از جمله امساک و خست را داشته باشد. نکته ی مهم آن است که فرد می تواند دچار نا به سامانی شخصیتی وسواسی - اجباری باشد، بدون آن که کمترین اثری از خست و امساک و حتی صرفه جویی در او باشد. پس موضوع، چندان هم ساده نیست؟ بله؛ کاملا پیچیده است و به همین دلیل، فقط از عهده روان پزشک بر می آید که بتواند به هنجار را از نا به هنجار، مسایل شخصیتی را از بیماری های وضعیتی و بیماری های کارکردی را از بیماری های عضوی تمیز دهد. شخصیت " اسکروچ " را بیشترمان دیده ایم. اگر ممکن است حرف های تان را درباره خساست با توجه به آن شخصیت بگویید تا برای مان ملموس تر باشد. چارلز دیکنز، شخصیت اسکروچ را که سمبل یک فرد خسیس و بی عاطفه است، از روی برخی افراد واقعی عصر خود ساخته است. جالب است بدانیم که دیکنز مطالبی را درباره گذشته اسکروچ بیان می کند که نماینده دقت او در چرایی ایجاد چنین صفاتی از جمله پول دوستی و بی عاطفگی و امساک در قهرمان داستان است. چه مسایلی؟ این که پدر اسکروچ، او را در مدرسه شبانه روزی رها کرده بود و حتی در عید سال نو هم سراغی از او نمی گرفت. او در یک خانواده منسجم و مهربان بزرگ نشد. مادرش را هنگام تولد از دست داده بود و به همین دلیل، پدرش او را متهم می کرد و کمترین توجهی به او نداشت؛ به این ترتیب اسکروچ جوان فرصتی برای اجتماعی شدن و آموختن محبت نداشت. پدر اسکروچ مدتی به علت مسایل مالی در زندان به سر برد و این امر ترس از بی پولی و تلاش برای کسب پول و حفظ آن را در او به وجود آورد. صفات شخصیتی اسکروچ سبب می شود نامزدش او را ترک کند که این امر سبب سخت تر شدن قلب اسکروچ می شود. مرگ خواهرش هنگام به دنیا آوردن پسرش، آن هم در ایام کریسمس سبب می شود اسکروچ تنها کسی را هم که او را واقعا دوست داشت از دست بدهد و در نتیجه کمترین دلبستگی به مردم نداشته باشد و همان گونه که پدرش او را به علت مرگ مادر متهم می کرد، اسکروچ هم خواهرزاده اش را به علت مرگ خواهر مقصر بداند. اگر چه اسکروچ سرانجام متحول شده و عاقبت به خیر می شود اما نام او به عنوان فرد خسیس و پول دوست به صورت ضرب المثل درآمده است. توصیف های چارلز دیکنز تا چه حد با دانش امروز روان پزشکی هماهنگ است؟ چه از نظر نشانه ها و چه از نظر تاریخچه زندگی، توصیف های او از اسکروچ با روان پزشکی امروز مطابقت دارد. برای نمونه، پرورش در محیط سرد با انضباط سخت، اطمینان نداشتن به هیجانات و احساسات، کاربرد ساز و کارهای دفاعی روان شناختی گوناگون از جمله جدا سازی، واکنش سازی، ابطال و عقلی سازی از این جمله است. رفتار خشک، تشریفاتی و انعطاف ناپذیر، فقدان خود جوشی، جدی بودن در همه شرایط، تمایل به تسلط داشتن بر امور و افراد، اشتغال فکر با قواعد و مقررات و جزییات، فقدان مهارت در روابط بین فردی، نداشتن ذوق طنز، ناتوانی در دور انداختن اشیای کهنه و مستعمل، زندگی خست آمیز و مقتصدانه ای که بر خود و اطرافیان تحمیل می کند، نگرش به پول به عنوان چیزی که باید آن را برای آمادگی در برابر سختی های احتمالی ذخیره کرد از این جمله است. به گفته شیخ اجل: " گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب/ تا قیامت روز روشن کس ندیدی جز به خواب " یعنی از آن جا که فرد خسیس سفره ی خود را برای خوردن نمی گشاید؛ اگر آفتاب درون سفره او بود هیچ کس دیگر آفتاب را نمی دید. به نظر می رسد که هم سعدی و هم دیکنز دل پُرخونی از افراد خسیس داشته اند چون در آثار خود مکرر به این گونه افراد اشاره کرده اند و تاخته اند. اما در شخصیت های " وسواسی اجباری "، برخی از ویژگی ها هم، مثبت و مفید است. بله؛ شخصیت های وسواسی اجباری با پشتکار و سختکوش هستند. در عین حال، این جنبه های مثبت در آنان گاهی به حد سماجت و سرسختی و لجبازی می رسد. گاهی بیش از حد آرمانگرا هستند و سبب زحمت اطرافیان می شوند. نظم و پاکیزگی آنان مثال زدنی است اما گاهی به شکل وسواس آشکار در می آید. از آن جا که می ترسند اشتباه کنند، دچار تردید و بی تصمیمی می شوند. گاهی به اندازه ای با جزییات سرگرم می شوند که از اصل موضوع غافل می مانند. آن چنان به کار دلبسته اند که فراغت و سرگرمی و دوستان را به کنار می گذارند و به اصطلاح معتاد به کار می شوند. از نظر شغلی افرادی با کفایت و متعهد هستند. ویژگی های آنان مناسب با حرفه های علمی و پژوهشی است. بسیاری از دانشمندان و هنرمندان و نام آوران تاریخی به میزانی صفات وسواسی داشته اند و مقداری وسواس به قدرت" منش " می افزاید. عقده ی خساست که می گویند، به چه معنا است؟ عقده خست، یعنی کم خرج کردن و پول جمع کردن در حد افراطی؛ که به آن، عقده هارپاگون هم می گویند. هارپاگون، قهرمان نمایشنامه " خسیس " اثر هنرمند فرانسوی " مولیر " است. بسیاری از شخصیت های وسواسی پیرو افراطی این ضرب المثل هستند که: " هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید " و دور ریختن اشیای بی مصرف را مصلحت نمی دانند. ظروف شکسته، لباس های کوچک و مستعمل بچه ها و روزنامه های کهنه را جمع می کنند. در حدی خیلی پایین تر از آن چه دارند زندگی می کنند و معتقدند خرج باید کم باشد تا فرد برای مسایل غیر مترقبه آمادگی داشته باشد. سعدی خطاب به آنان می گوید: " مال از بهر آسایش عمر است؛ نه عمر از بهر گرد کردن مال." می توان برای درمان این افراد کاری کرد؟ طبعا نمی توان منتظر ماند تا همه این افراد هم چون اسکروچ به ناگهان متحول شوند. از این رو مراجعه آنان به روان پزشک برای تشخیص و درمان ضروری است. روان پزشک برای درمان این گروه از افراد از روان درمانی و درمان دارویی می تواند استفاده کند. اگر نشانه های نا به سامانی وسواسی – اجباری هم ملاحظه شد، استفاده از داروهای ضد وسواس مفید خواهد بود. خوشبختانه بسیاری از این افراد تمایل به درمان هم دارند. حرف آخر؟ تنها آن چه انسان می بخشد، سرانجام برای او باقی ماند: " حدیث درست آخر از مصطفی ست/ که بخشایش و خیر، دفع بلاست."
-
بررسی تاثیر نور خانه بر سلامت روان
Captain_K2 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات روانشناسی و روانکاوی
بررسی تاثیر نور خانه بر سلامت روان چرا بعضی می گویند پردهها را کنار بزن تا دلت باز شود؟ چند ساعت می توانید در خانه ای تاریک دوام بیاورید؟ اگر تاریکی تمام نشود چه حالی پیدا می کنید؟ غمگین می شوید؟ می گریید؟ بعد چی؟ روان شناسان می گویند: "زندگی در خانه های کوچک و کم نور نه تنها تنش های خانوادگی را افزایش می دهد بلکه حتی میل به جنایت و پرخاشگری را نیز افزایش می دهد." شاید فکر می کنید مساله ارتباط بین نور و حالات روانی انسان ها بیشتر به باوری عامه شبیه است تا حقیقتی علمی، اما واقعیت این است که روانپزشکان سال ها است این ماجرا را دریافته اند و حتی معتقدند برخی انواع افسردگی مثل افسردگی فصلی در فصل های پاییز و زمستان به دلیل کاهش نور دریافتی بدن و در پی آن کاهش هورمون ملاتونین مغز رخ می دهند و بر همین اساس هم آن ها شیوه ی نور درمانی را برای درمان این گروه از بیماران ابداع کرده اند. نور نقش بسیار مهمی در آرامش افراد دارد و در زندگی آپارتمانی این نعمت تا حدود زیادی گرفته شده است. جنایت و خانه دکتر سید هادی معتمدی، روانپزشک در گفتگو با جام جم درباره ی زندگی در خانه های تنگ و تاریک اظهار می کند: گاهی زندگی در چنین خانه هایی فرد را پرخاشگر و به انجام جرایم خشن ترغیب می کند. به گفته ی این پژوهشگر اجتماعی، ساکنان این قبیل منازل، خانه را محیطی مناسب برای گذراندن اوقات فراغت نمی دانند و از محیط خانه دلزده می شوند و تغییر در روحیات شان در کنار عوامل دیگری مثل فقر، نبود امکانات تفریحی در محیط زندگی، عدم بازدارندگی قوانین، تربیت نادرست و ناتوانی در کنترل نفس باعث می شود برای تفریح به جرایمی خشن دست بزنند. مشاجره و خانه نور مصنوعی همیشه مضرات زندگی در خانه های کوچک و بی نور به اندازه ی روی آوردن به بزهکاری بزرگ نیست و در برخی موارد به پایین آمدن آستانه تحمل افراد و مشاجره های خانوادگی می انجامد. در همین زمینه دکتر عارفه مبشر، روانپزشک به ایسنا می گوید: هرچه خانه ها کوچک تر و تاریک تر باشند، تنش های خانوادگی نیز افزایش می یابد و موجب تاثیر استرس های محیطی بر روابط خانوادگی می شود. به گفته ی این متخصص خانه هایی که در گذشته وجود داشتند دارای فضای بزرگ تر، حیاط، باغچه، حوض و معماری زیبا و دلنشین بودند و از شیشه های رنگی و نور در خانه های قدیمی بسیار استفاده می شد اما در زندگی آپارتمانی کنونی، خانه ها کوچک و تاریک شده اند و سر و صدای خیابان های اطراف وارد خانه می شود که این عوامل استرس زای زندگی آپارتمانی موجب تنش میان خانواده می شود. مبشر تصریح کرد: نور نقش بسیار مهمی در آرامش افراد دارد و در زندگی آپارتمانی این نعمت تا حدود زیادی گرفته شده است. این روانپزشک اظهار کرد: کوچک شدن خانه های امروزی در ایجاد تنش در خانواده بسیار موثر است. زمانی که خانه کوچک باشد کودک نمی تواند انرژی خود را تخلیه کند و دچار افسردگی یا لجبازی می شود که تنش در کودک به مادر و دیگر اعضای خانواده نیز منتقل می شود. قدم زدن از خانه بیرون بزنید از سوی دیگر ساکنان آپارتمان های تاریک ناچارند به استفاده از نورهای مصنوعی در طول روز روی آورند که سبب ساز بیماری هایی چون انواع سرطان ها، بهم خوردن ساعت درونی بدن و ریتم های رفتاری مثل ساعات خواب و بیداری، نامتوازن شدن حرارت بدن، بیماری های روانی، تضعیف دستگاه ایمنی و حتی کاهش قدرت دید می شود. همه ی این ها را گفتیم که بگوییم، پرده ها را کنار بزنید و بگذارید نور پوست تان را نوازش کند و اگر مثل ما آپارتمان نشین هستید و ساختمان های بلند راه نور را به خانه بسته اند، همین حالا شال و کلاه کنید و از خانه برای پیاده روی کوتاه بیرون بزنید، هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند خورشید را از ما بگیرد! -
روان شناسي خود باوري باورهاي غلط احساساتمان را تغيير دهيم… فكر خود را تغيير دهيم تا احسا سمان متحول شود بعضي اوقات به خود مي گوييم كه زندگي مان همين است كه هست و تا هميشه همين گونه ادامه خواهد داشت با باز نگري درنحوه تفكرو ا حسا سمان زندگي خود را متحول سازيم : {باورهاي غلط} مجبوريم همان گونه احساس كنيم كه باشيم و انتخاب ديگري نداريم. {باور هاي درست} بر خلاف تصور انتخابهاي متعددي داريم پس انتخاب كنيم . ------------------- {باورهاي غلط} اشخاس ويا چيز هاي ديگر سبب مي شوند كه چنين احساسي داشته باشيم. {باوهاي درست} ممكن نيست ؛ نبايد افراد يا چيزهاي ديگر احساسمان را در دست بگيرند. ---------------------- {باورهاي غلط} خودمان را نمي توانيم قبول كنيم به شرط اين كه افراد ديگر تاييدمان كنند. {باورهاي درست} تفكرمان را تغيير دهيم مهم وضروري نيست كه همه مارا تاييد كنند يا نه. -------------------- {باورهاي غلط} احساس بي ارزشي مي كنيم اگراشتباهي مرتكب شويم نمي توانيم ديگركاردرستي راانجام دهيم . {باورهاي درست}چون ماجايزالخطا هستيم و همه اشتباه مي كنيم پس مثل ديگران حق اشتباه كردن را داريم. --------------------- {باورهاي غلط} مي توانيم رفتارها و احساسات ديگران را كنترل كنيم. {باورهاي درست} تلاش نكنيم رفتارهمه ي افراد را تحت كنترل خود درآوريم چون فقط مي توانيم رفتار خودمان را كنترل كنيم.. --------------------- بياييم روش فكر كردنمان را تغيير دهيم به (خود) و رفتارهاي خويش متمركز شويم آن وقت احساس و افكار مانسبت به زندگي و همه چيز عوض خواهد شد… ودر پايان بايد گفت كه : وز حادثه ي زمان زاينده مترس وزهرچه رسدچو نيست پاينده مترس اين يكدم نقد رابه عشرت بگذار از رفته مينديش و ز آينده مترس
-
دانلود كتاب الكترونيكي قصه های قرآن به قلم روان
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در کتاب های الکترونیکی در زمينه دینی و مذهبی
دانلود كتاب الكترونيكي قصه های قرآن به قلم روان این کتاب ارزنده از آثار مرحوم محمد محمدی اشتهاردی رحمه الله علیه میباشد. ایشان شرح و داستان زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را بهمراه داستان زندگی بیست و شش تن از پیامبران دیگر که نامشان به طور صریح در قرآن آمده را در کنار داستانهای دیگری که در قرآن آمده؛ با قلمی روان برشته تحریر درآورده اند. حجم فايل : 702 كيلوبايت نويسنده : محمد محمدى اشتهاردى رحمه الله علیه فرمت فايل : Pdf منبع : :. دانلود : كليك كنيد -
با سلام .انشاالله درچندین پست تمام حکایتهای گلستان سعدی رو براتون میزارم. باب اول : در سيرت پادشاهان 1. دروغ مصلحت آميز به ز راست فتنه برانگيز در يكى از جنگها، عده اى را اسير كردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا يكى از اسيران را اعدام كنند. اسير كه از زندگى نااميد شده بود، خشمگين شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد كه گفته اند: ((هر كه دست از جان بشويد، هر چه در دل دارد بگويد.)) وقت ضرورت چو نماند گريز/دست بگيرد سر شمشير تيز شاه از وزيران حاضر پرسيد: ((اين اسير چه مى گويد؟)) يكى از وزيران پاكنهاد گفت : اى آيه را مى خواند:((والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس )) ((پرهيزكاران آنان هستند كه هنگام خشم ، خشم هود را فرو برند و لغزش مردم را عفو كنند و آنها را ببخشند.))(آل عمران / 134) شاه با شنيدن اين آيه ، به آن اسير رحم كرد و او را بخشيد، ولى يكى از وزيرانى كه مخالف او بود (و سرشتى ناپاك داشت ) نزد شاه گفت : ((نبايد دولتمردانى چون ما نزد سخن دروغ بگويند. آن اسير به شاه دشنام داد و او را به باد سرزنش و بدگويى گرفت . شاه از سخن آن وزير زشتخوى خشمگين شد و گفت : دروغ آن وزير براى من پسنديده تر از راستگويى تو بود، زيرا دروغ او از روى مصلحت بود، و تو از باطن پليدت برخاست . چنانكه خردمندان گفته اند: ((دروغ مصلحت آميز به ز راست فتنه انگيز)) هر كه شاه آن كند كه او گويد/حيف باشد كه جز نكو گويد و بر پيشانى ايوان كاخ فريدون شاه ، نوشته شده بود: جهان اى برادر نماند به كس/دل اندر جهان آفرين بند و بس مكن تكيه بر ملك دنيا و پشت/كه بسيار كس چون تو پرورد و كشت چو آهنگ رفتن كند جان پاك/ چه بر تخت مردن چه بر روى خاك (به اين ترتيب با يادآورى اين اشعار غرورشكن و توجه به خدا و عظمت خدا، بايد از خواسته هاى غرورزاى باطن پليد چشم پوشيد و به ارزشهاى معنوى روى آورد و با سر پنجه گذشت و بخشش ، از فتنه و بروز حوادث تلخ ، جلوگيرى كرد، تا خداوند خشنود گردد.) نویسنده:محمد محمدی اشتهاردی
-
50 درصد آمار خودكشی مربوط به افرادی است كه سابقه اختلال روانی دارند. همچنین 40 درصد از افرادی كه اختلال شخصیت دارند، 85 درصد از افرادی كه افسردگی دارند، 40 درصد دچار سابقه اختلال روانی در خانواده هستند و 30 درصد نیزاعتیاد دارند، اقدام به خودكشی میكنند. شایعترین اقدام به خودكشی مربوط به افسردگی است و به ترتیب اعتیاد، اختلالات شخصیتی، سابقه ژنتیكی و... از علتهایی است كه افراد اقدام به خودكشی میكنند. (امینی، 1384) خودکشی در بیماران روان پزشکی 3 تا 12 بار بیشتر از افراد طبیعی است و میزان این خودکشیها بسته به سن و جنس، نوع بیماری و وضعیت سرپایی و بستری آنها تفاوت میکند. میزان خودکشی در مردان با سابقه بستری در بیمارستانهای روان پزشکی پنج برابر گروههای همسن در جمعیت عادی است و این آمار برای زنان دچار اختلال روانی و سابقه بستری ده برابر گروههای همسن است. (آذر، نوحی و شفیعی، 1385) افسردگی: خودکشی بیشترین ارتباط را با افسردگی دارد. افسردگی پیشدرآمد اكثر خودكشیها است. 80 درصد بیماران خودكشیگرا به طور معناداری افسرده میباشند بیماران افسرده حداقل 25 بار بیشتر از جمعیتهای گواه دست به خودكشی میزنند. بیماران مبتلا به افسردگی هذیانی دارای بالاترین میزان خطر خودكشی هستند. (سپهوند، 1386) میزان شیوع افسردگی و خودكشی در دوران بلوغ به شدت افزایش مییابد. میزان خودكشی در میان نوجوانان در مقایسه با كل جمعیت بسیار بیشتر است. نكته قابل توجه این است كه اقدام به خودكشی (در اثر افسردگی)، در بین نوجوانان عمدتاً از قبل برنامه ریزی می شود و به دلیل واكنشهای فرد بر اثر احساس درماندگی نیست. (دوستی، 1384) سرانجام اعتقاد بر این است که رابطه قابل توجهی بین افسردگی و خودکشی وجود دارد ولی افسردگی همیشه منجر به خودکشی نمیشود. از سوی دیگر، بسیاری از رفتارهای خودکشی گرایانه همراه با افسردگی نیست. (آذر، نوحی و شفیعی، 1385) اسکیزوفرنیا: حدود 10 درصد از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی خودکشی میکنند که معادل 4000 نفر بیمار اسکیزوفرنی است که سالانه در آمریکا خودکشی میکنند. اکثر بیماران اسکیزوفرن سابقه خودکشی در جوانی داشتهاند. این بیماری در سنین نوجوانی نیز دیده می شود و بیشترین خودکشی اسکیزوفرنها در چند هفته اول بیماری اتفاق میافتد. (همان منبع). در ایران حدود 20 درصد جمعیت كشور به نوعی دچار یكی از انواع اختلال روانی خفیف تا شدید هستند كه از این میزان حدود یك تا 5/1 درصد جمعیت كشور مبتلا به بیماری اسكیزوفرنیا به عنوان یك بیماری شدید روانی هستند. (صابری زفرقندی، 1383) 50 درصد کل اسکیزوفرنها اقدام به خودکشی میکنند و معتقد هستند عاملی که در این بیماری کمتر مورد توجه قرار میگیرد افسردگی آنهاست که به اشتباه حالات عاطفی تحت اثر دارو تشخیص داده میشود. پس از افسردگی سایر عوامل تسریع کننده خودکشی در این گروه بیماران عبارت است از: احساس پوچی و نیاز به فرار از شکنجه این بیماری، توهمات شنوایی آمرانه، باخبر بودن از نوع بیماری، تنها زندگی کردن، تغییر در روند بیماری، عودهای مکرر، مذکر بودن، سن پایین و تحصیلات بالا. (آذر، نوحی و شفیعی، 1385) اختلالات شخصیت: اکثر افرادی که خودکشی میکنند با مشکلات شخصیتی گوناگونی روبرو هستند، زیرا اختلالات شخصیت از چند بعد قادر به ایجاد رفتاری انتحاری است: اختلالات شخصیت زمینه ساز اختلالات خلقی و مصرف الکل است. اختلالات شخصیت موجب بروز ناسازگاری شدید در روابط اجتماعی و روابط بین فردی میشود و تواناییهای فرد را در کنار آمدن با اختلالات جسمی و روانی تضعیف میکند. حدود 5 درصد از موارد اختلال شخصیت ضد اجتماعی خودکشی میکنند، زیرا شکل گیری شخصیتهای ضد اجتماعی سیری مستمر و روندی پابرجا دارد. اوج رفتارهای ضداجتماعی افراد در اواخر نوجوانی بروز میکند. پیش آگهی آن متغیر است و حدود 3 درصد مردان و 1 درصد زنان در اجتماع دارای چنین شخصیتی هستند. شیوع آن در زندانیان بسیار زیاد بوده و اعتقاد بر این است که 75 درصد زندانیان دارای شخصیت ضد اجتماعی هستند. به این دلیل خودکشی در بین زندانیان سه برابر شایع تر از جمعیت عادی است. حدود 30 درصد زندانیانی که خودکشی می کنند از 6 ماه قبل تر تهدید به خودکشی و اقدام قبلی داشتهاند. (آذر، نوحی و شفیعی، 1385) شخصیت مرزی در بین دیگر اختلالات شخصیت در به بازی گرفتن دیگران همتا ندارد.بیماران مرزی تنهایی را خوب تحمل نكرده و جستجوی همنشین را هر چند نامطلوب به تنها نشستن و احساس پوچی و بی كسی ترجیح میدهند. این افراد نسبت به شرایط محیطی نیز بسیار حساس هستند. حتی ممكن است هنگام اتمام یك جلسه نیز خشم نامناسبی از خود نشان دهند چون گمان میكنند كه این تنهایی و ترك شدن دلالت بر بد بودن آنهاست. خرج كردن پول بدون احساس مسئولیت، رانندگی بیاحتیاط، سوءمصرف مواد، پرخوری دورهای و افكار مكرر خودكشی به طور دائم همراه با شخصیتهای مرزی است. به طوری كه خودكشیهای موفق در بین 8 تا 10 درصد از این افراد رخ میدهد و خودآزاری (مثلا بریدن یا سوزاندن) نیز در میان آنها بسیار شایع است. (شرافتی، 1386) اختلالات اضطرابی: در بین اختلالات اضطرابی حملات هراس بیش از سایر اختلالات موجب اقدام به خودکشی میشوند و به نظر میرسد که 20 درصد از بیماران مبتلا به اختلال هراس اقدام به خودکشیهای ناموفق میکنند ولی در صورت همراهی با افسردگی شدت اقدام به خودکشی افزایش مییابد. (آذر، نوحی و شفیعی، 1385) در سال 2002 در بررسی 20076 بیمار دچار اختلال اضطرابی در مرکز بررسی بِلِوا آمریکا خطر خودکشی این بیماران را 193 در یک صد هزار نفر اعلام کردند که میزان اقدام به خودکشی شش بار بیشتر بود و به ترتیب اختلال هراس، ترس اجتماعی، اختلال اضطراب اساسی، اختلال ptsd و وسواس در صدر خودکشی این تحقیقات قرار داشتند. (همان منبع) صرع: صرع شایعترین بیماری عصبی مزمن در جمعیت عمومی است و 30 تا 50 درصد افراد مبتلا به صرع در طول بیماری خود مشکلات روان پزشکی پیدا میکنند. خطر خودکشی موفق در بیماران مصروع 4 تا 5 برابر جمعیت عادی است خودکشی به خصوص در صرعهای لوب گیجگاهی بیشتر و خطر مرگ و میر بالاتر است. بعضی از صاحبنظران این خطر بالا را تا 25 برابر ذکر کرده اند. خودکشی در صرع به تنهایی به واکنش بیمار در برابر عوامل تنش زای روان شناختی مربوط نمیشود بلکه بیشتر در اثر تغییرات شخصیتی این بیماران (مرزی) و بروز سایکوزهای گذرا و توهمات پارانوئیدی و بی قراریهای شدید آن رخ میدهد. در یک بررسی در ممفیس آمریکا در سال 2002 مشخص شد که خودکشی در افراد مصروع میتواند برابر با خودکشی بیماران دوقطبی باشد. در این بررسی که 10739 بیمار مصروع در مرکز نگهداری ممفیس از سال 1987 تا سال 1999 مورد مطالعه قرار گرفتند مشخص شد که تمایلات خودکشی در بیماران دچار صرع مزمن که تحت درمان افسردگی قرار میگیرند، کاهش می یابد. بیشترین اختلال خلقی دیسفوریک گزارش شده و میزان خودکشی 5 نفر در طول 12 سال بوده است. (آذر، نوحی و شفیعی، 1385) سوء مصرف مواد: حدود 90 درصد افراد مبتلا به وابستگی مواد افیونی تشخیص روانپزشکی دیگری نیز دارند که شایعترین آن اختلال افسردگی اساسی است. پانزده درصد افراد مبتلا به وابستگی مواد افیونی حداقل یک بار مرتکب خودکشی میشوند. میزان خودکشی در معتادین به هرویین بیست برابر جمعیت عادی است. (آذر، نوحی و شفیعی، 1385) علت بالا بودن رفتارهای انتحاری در دسترس بودن مواد کشنده، استفاده داخل وریدی و مشکلات شخصیتی و افسردگی افراد معتاد است. مصرف مواد آمفتامینی به خصوص مصرف مستمر آن به دنبال ترک شایعترین علامت افسردگی و به خصوص رفتارهای خودکشی است. در سال 2000 حدود 4 درصد جمعیت آمریکا از داروهای محرک استفاده میکردند. در مصرف فن سیکلیدین و کوکایین نیز رفتار انتحاری و دیگرکشی گزارش شده است. (همان منبع). سوء مصرف دارو: علاوه بر اثرات مستقیم مصرف نا به جای دارو بر بهداشت عمومی، این امر تا حد زیادی مسئول تغییرات رفتاری است که غیر مستقیم منجر به بیماریزایی و مرگ و میر فزاینده میگردد، که فقط بدیهی ترین آنها شامل خودکشی، حوادث، غیبت از کار، اثر بر روی زندگی خانوادگی و اعتماد به نفس، فحشا و بزهکاری میباشد. (فرجاد، بهروش، وجدی، 1378) خطر خودکشی در کلیه وابستگیهای دارویی به استثنای مصرف دخانیات، افزایش مییابد. این پدیده بعضاً ناشی از ناپایداری اساسی فرد دستخوش وابستگی میباشد، اما از طریق از دست دادن کنترل عاطفی در طول اضمحلال شخصیت ناشی از مصرف دارو، به مقدار قابل ملاحظهای افزایش مییابد.
-
آسیب های روان شناختی اینترنت بی شك، رشد روزافزون اینترنت فواید و اهمیت غیر قابل انكاری دارد، چندان كه در دوران حاضر، نقش محوری اینترنت چنان اساسی است كه بدون آن امكان برنامه ریزی، توسعه و بهرهوری در زمینههایی چون: فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و علمی در جهان آینده امكانپذیر نخواهد بود. با وجود این، نباید از پیامدهای ناگوار و مخرب آن بهویژه در زمینههای اجتماعی و فرهنگی غافل ماند. به دیگر سخن، اینترنت با همه خوبیها و فوایدش، از كاستیها و آسیبهایی نیز برخوردار است كه همگان به ویژه دولتمردان، سیاستگذاران و اولیا و مربیان و والدین باید بدان واقف باشند. البته سخن گفتن از آسیبهای اینترنت به معنای نفی این پدیده و نگاه منفی بدان نیست؛ بلكه واقعیت این است كه اینترنت دارای كاركردهای مثبت و منفی می باشد كه پارهای از كاركردهای مثبت را در مقاله پیشین بیان كردیم و اكنون به بیان برخی از آسیبهای آن می پردازیم. آسیب شناسی اینترنت، همچنان كه از عنوان آن پیداست، عنوانی كلی و وسیع است، چندان كه میتوان آن را از رویكردها و ابعاد مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار داد؛ برای مثال، در بُعد فنی آسیبهایی نظیر امنیت شبكهای و نرمافزاری در برابر ویروسها و نفوذگرها (هكرها)، برنامهنویسیهای گوناگون و گاهی غیر استاندارد، همچنین در ابعاد مختلف دیگری چون ابعاد سیاسی و بررسی مسائلی مانند تاءثیر اینترنت بر مرزهای ملی، دموكراسی و آزادی، در بُعد اقتصادی مباحثی از قبیل: اینترنت و بازارهای الكترونیكی و تاثیر آن در جهانی شدن و اقتصاد جهانی و ابعاد گوناگون دیگر را میتوان مطرح كرد. اما در این نوشتار فقط به آسیبهای روانشناختی اشاره خواهیم كرد. ● انواع آسیبهای فردی و روانشناختی امروزه آسیبهای فردی و روانشناختی اینترنت، از سابر خطرات آن بیشتر است. در بعد روان شناختی، اینترنت آسیبهای جدی متعددی از جمله: هویت نامشخص، اضطراب، افسردگی و انزوا، اعتیاد به اینترنت و به خصوص اعتیاد به گپزنی (چت) را میتواند برای كاربران به همراه داشته باشد؛ همچنان كه فواید و مزایای متعددی را نیز میتواند برای او به ارمغان آورد. شناخت واقعی و عملی نیازهای نسل جوان امروز، مستلزم بررسی ابعاد مختلف عوامل تاءثیرگذار و اثرپذیری از فنّاوری نوین ارتباطی است. متاسفانه بخش عمدهای از مدیران و مسئولان و برنامهریزان و تصمیمسازان ما یا نمیخواهند و یا نمیتوانند به شناخت این فنّاوری بپردازند. اینترنت و رایانه نه تنها میزان و سطح اطلاعات نسل جوان را افزایش داده، بلكه بر تمایلات و گرایشات آنان نیز تاءثیر گذاشته است. نسلی كه با اینترنت سر و كار دارند همین جوانانی هستند كه در نهادهای مختلف مشغول كارند. از اینرو برچسب منحرف و مانند آن زدن به چنین كاربرانی به هیچ عنوان روا نیست. اما در عین حال باید توجه داشت كه این رسانه جهانی حاوی پیامها و پیامدهایی است كه میتواند شخصیت جوان و نوجوان را به سادگی تحت تاءثیر قرار دهد و به سمت و سویی خطرناك بكشاند. از این رو، جا دارد كه با انجام تحقیقاتی وسیع در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی اینترنت، مباحثی كه در جوامع پیشرفته مهم و حیاتی قلمداد میشوند، جامعه را از آفتهای واقعی آنها مطلع، و در صورت امكان از برخی از آنها پیشگیری كرد. یكی از مسائل روانشناختی در باره اینترنت، هویت ناشناس كاربر است. هویت، واجد سه عنصر است: شخصی، فرهنگی و اجتماعی، كه هر یك در تكوین شخصیت فرد نقش مهمی را ایفا میكنند. در مقایسهها، هویت شخصی ویژگی بیهمتای فرد را تشكیل میدهد و هویت اجتماعی در پیوند با گروهها و اجتماعات مختلف قرار می گیرد. اینترنت صحنه فرهنگی و اجتماعی است كه فرد خود را درموقعیتهای متنوع نقشها و سبكهای زندگی قرار می دهد. در این فضای عمومی، مهارت فرهنگی جدیدی لازم است تا با تنظیمات نمادین بتوان بازی كرد. پایگاه شخصی نمونهای مدرن است كه چگونه كاربر اینترنت خود را برای مخاطبان جهانی معرفی میكند. برای بیان افكار، احساسات، علایق و آراء از متن مناسب، گرافیك، صدا و فیلم استفاده میشود. «میلر» اهمیت و پیوندهای پایگاه شخصی را ذكر میكند و میگوید كه: «به من بگو لینكهایت چیستند تا بگویم كه چه شخصی هستی.» دكتر محمد عطاران معتقد است كه با امكانات و گزینههای فراوانی كه رسانههای عمومی از جمله اینترنت در اختیار جوانان میگذارند، آنان دائماً با محركهای جدید و انواع مختلف رفتار آشنا میشوند. چنین فضایی هویت نامشخص و پیوسته متحولی را می آفریند، خصوصا برای نسلی كه در مقایسه با نسل قبل با محركهای فراوانی مواجه است. همچنین از طریق رسانههای جمعی، افراد خط مفروض میان فضای عمومی و خصوصی را تجدید سازمان میكنند و این امكانی است كه جوانان فعالانه از آن استفاده میكنند.(۱) ▪ بحران هویت جوانان جوان، به خصوص در دوران بلوغ كه مرحله شكلگیری هویت اوست و همواره به دنبال كشف ارزشها و درونی كردن آنها میباشد، با اینترنت و حجم گسترده، حیرتانگیز و گوناگون اطلاعات مواجه میشود و ناچار كه در این دنیای مجازی، هویت خویش را از طریق جستجو پیدا كند و بدینسان، ممكن است برخی و شاید تعداد زیادی از نوجوانان راه را در اینترنت گم كنند و دوران هویتیابی خویش را بیش از پیش با بحران سپری كنند. از سوی دیگر، گاهی برخی از ویژگیهای شخصیتی مانند: سن، تحصیلات، محل سكونت و حتی جنسیت در اینترنت از بین میرود؛ به عنوان نمونه، بسیاری از افرادی كه در اتاقهای چت مشغول گفتگو با یكدیگر میباشند با مشخصاتی غیر واقعی ظاهر شده و از زبان شخصیتی دروغین كه از خود ساختهاند و آن را به مخاطب یا مخاطبان خود معرفی كردهاند، صحبت میكنند و با این حال، چه تاءثیراتی كه همین شخصیتهای ناشناس بر یكدیگر دارند. ▪ سوء استفاده جنسی یكی دیگر از خطرات جدی اینترنت در دوران كنونی متوجه كودكان و نوجوانان است. از جمله این خطرات سوء استفاده جنسی از طریق اینترنت است. كودكان و نوجوانان به خصوص در جوامع پیشرفته كه استفاده از اینترنت در خانه و مدرسه برای آنان میسر است، خاصه از طریق اتاقهای چت و گپزنی مورد اغفال و سوء استفاده جنسی قرار میگیرند. در مواردی كار اغفال كودكان توسط باند و تشكیلات برنامهریزیشده انجام میشود كه یكی از موارد آن در ایالت «كنتاكی» در آمریكا اتفاق افتاد. در آنجا یك بازرس پلیس موفق شد یك شبكه انتشار صور قبیحه كودكان را برچیند.(۲) بنا بر مطالعاتی كه در غرب در این زمینه انجام گرفته است، اغلب نوجوانانی كه مورد اغفال و سوء استفاده جنسی واقع میشوند، زیر ۱۸ سال سن دارند و در بیشتر موارد تصاویر تحریككنندهای از طریق چت یا تلفن همراه برایشان ارسال، و سپس از آنها برای حضور فیزیكی در محل خاصی دعوت شده و بدین ترتیب فریب خورده و مورد تجاوز جنسی واقع میشوند.(۳) این مسئله در حال حاضر، به یكی از معضلات جدی در مغرب زمین مبدل شده است؛ چندان كه غالب دانشمندان و سیاستگذاران بهاین امر بیش از پیش وقوف و توجه داشتهاند و مقالات، كتابها و همایشهای متعددی در ارتباط با آن برگزار كردهاند؛ برای مثال، ده سال پس از تصویب كنوانسیون حقوق كودك توسط سازمان ملل در سال ۱۹۸۹م؛ یعنی در سال ۱۹۹۹م گردهمایی جهانی تحت عنوان «كارشناسی برای حمایت كودكان در برابر سوء استفاده جنسی از طریق اینترنت» برگزار گردید كه منجر به صدور قطعنامهای شد كه در آن آمده است: «هر چه اینترنت بیشتر توسعه پیدا كند، كودكان بیشتر در معرض محتویات خطرناك آن قرار خواهند گرفت. فعالیتهای مجرمانه مربوط به فحشای كودكان و آنان، كه از طریق اینترنت مورد سوءاستفاده واقع میشوند، اكنون از مسائل حاد به شمار میرود. اگر چه سودمندیهای اینترنت از زیانهای بالقوه آن بیشتر است، در عینحال نباید از شناخت خطرات آن، غفلت كرد. در صورتی كه برای مقابله با این خطرات، اقدامی صورت نگیرد، تهدیدهای سنگین آن بر كودكان باقی خواهد ماند و سبب بازداری از كاربرد صحیح اینترنت در آینده خواهند شد».(۴) نكته بسیار مهم آن است كه چون اینترنت «جهانی» است، قواعد ناظر به آن نیز باید «بینالمللی» باشد و مبارزه با مفاسد اینترنت از جمله ترویج فحشای كودكان، همتی جهانی طلب میكند و نیازمند یك رویكرد استراتژیك جهانی و منحصر به فرد و مستلزم ضمانت اجرایی بینالمللی است. بدینسان، پایگاههای زیادی درباره با آثار مخرب اینترنت و به خصوص چت برای نوجوانان و جوانان و راههای پیشگیری از این آثار راهاندازی شده است كه از جمله این پایگاهها عبارتند از: ۱) Online safety & civility | SafeKids.com ۲) Internet safety for teens | SafeTeens.com ۳) Cyberkids: Kids Connect ۴) http://www.kidsworld.org/ ۵) Kid Chat, Chatting, Moderated Chat, Online Interaction @ www.kids-online.com ۶) Kids Safe Net حتی برای جستجوی مطمئن و متناسب با نوجوانان، موتورهای جستجوی تخصصی مطمئن و فیلترداری تاءسیس شدهاند كه نمونههای زیر از آن جملهاند: ۱) Ask Kids ۲) Kids Games, Kids Movies, Kids Music, and More - Yahoo! Kids ۳) KidsClick! Web Search ۴) CyberSleuth Kids.com :Student Homework Helper بنابراین، ضروری است كه پیش از شیوع چنین خطرات اینترنتی در بین نوجوانان جامعه ما، تدابیر امنیتی مناسبی اندیشیده شود و مفاهیم مبتنی بر فنّاوری ارتباطی روز و خطرات احتمالی و نحوه استفاده صحیح از آن توسط رسانههای جمعی، برای نوجوانان كشور، به عنوان یك نیاز ضروری و فوری قلمداد شده، آموزش داده شود. واقعیت این است كه جامعه كاربران میلیونی اینترنت كشور در ۱۰ سال آینده، امروز تعلیم می بینند. هر اندازه این تعلیم، بر اساس درك بیشتر و توجه به قابلیتهای كودكان استوار شده باشد، خطر آسیبپذیری نوجوانان و جوانان كشور از فعالیتهای مبتذل فرهنگی غرب از طریق فنّاوری روز، كاهش مییابد و راه حضور صحیح و روشمند نوجوانان ایرانی در اینترنت هموارتر میگردد. ● اعتیاد به اینترنت اعتیاد به اینترنت(۵) یا استفاده بیش از حد از دیگر آسیبهای فردی، و تا حدودی اجتماعی اینترنت است كه گاهی از این بیماری تحت عنوان اعتیاد مجازی(۶) و مشهوتر از آن با عنوان «اختلال به اعتیاد اینترنت»(۷) نام برده می شود. اختلال اعتیاد به اینترنت یك پدیده بین رشتهای است و علوم مختلف پزشكی، رایانهای، جامعهشناسی، حقوق، اخلاق و روان شناسی هر یك از زوایای مختلف این پدیده را مورد بررسی قرار دادهاند و در هر یك از این علوم مختلف نظریههایی برای این اختلال مطرح شده است. اما به رغم تحقیقات زیاد برای شناختن عوامل اصلی اعتیاد به اینترنت، ابهامات بسیاری در بین دانشمندان این حوزه وجود دارد. ممكن است تا به حال چندین بار از طریق رسانههای جمعی به ویژه تلویزیون، باخبر شده باشید كه در آمریكا و برخی از جوامع پیشرفته، تعداد معتادان به اینترنت از اعتیاد به مواد مخدر، الكل و سایر چیزها بیشتر است. بنا بر یك گزارش، برخی از آمریكاییها تا جایی اعتیاد پیدا كردهاند كه روزانه بیش از ۱۸ ساعت از وقت خود را صرف اینترنت میكنند، كه این امر منجر به قبضهای تلفن سرسامآور و عدمتوجه به خانواده میشود. از این رو، اینترنت زندگی بسیاری از مردم را مختل كرده است. این بیماری در آمریكا به قدری فاجعهبار است كه كلیساها، پیشوایان مذهبی با فریادهای كمك خواهی زن و شوهر، یا یكی از آنها، برای رهایی از این نوع اعتیاد مواجه هستند و مؤسسههای مشاورهای مسیحی در حال تدوین مشاورههای اعتیاد به اینترنت میباشند.(۸) تشخیص اعتیاد به اینترنت از مواردی است كه بحثهای زیادی درباره آن صورت گرفته است. سرپرست مركز درمانی اعتیاد به الكل و مواد مخدر در دانشگاه استنفورد در این مورد می گوید: «اگر فردی متوجه شد كه قادر نیست یك روز را بدون استفاده از اینترنت سپری كند، شكی نیست كه این فرد به استفاده از اینترنت معتاد شده است».(۹) البته حق این است كه زمان به تنهایی نمیتواند معیار كامل و دقیقی برای تشخیص اعتیاد به اینترنت باشد؛ بلكه در كنار آن باید شاخصهای دیگری نظیر این كه شخص استفاده كننده چه كسی است، در نظر گرفته شود، باید توجه شود. كه آیا كاربر دانشجو و استاد دانشگاه است كه هر روز برای تهیه برخی مطالب و آمارها به اینترنت مراجعه میكند؟ آیا تاجری است كه هر روز چندین ساعت وقت خویش را صرف تجارت الكترونیكی میكند؟ یا اینكه فردی است كه عادت كرده است تا بخشی از وقت خویش را برای چت و گپزنی و ایجاد روابط اینترنتی سپری كند؟ بی شك، در مورد اوّل و دوم به سختی می توان برچسب معتاد اینترنتی را برای كاربران آن حرفه روا دانست. نكته قابل توجه اینكه بسیاری از مطالعات و تحقیقات انجام گرفته در این مورد، مطالعات موردی است كه تعمیم نتایج آن به همه شرایط و همه جوامع چندان آسان نیست. به همین جهت، معیار و نشانههای گوناگونی در این باب مطرح شده است. از جلمه نشانههای دیگر اعتیاد به اینترنت، موارد زیر را میتوان یادآور شد، هرچند كه این نشانهها به تنهایی نمیتوانند معیار مستقل و كاملی برای اعتیاد مجازی به شمار آیند: كم بیرون رفتن از خانه، صرف زمان بسیار كوتاه برای وعدههای غذایی، شكایت دیگران از صرف زمان طولانی در اینترنت، بررسی و سر زدن به صندوق الكترونیكی چندین مرتبه در روز، رفتن به سراغ اینترنت در مواقع تنهایی و خلوت و زمانی كه كسی در خانه نیست.(۱۰) علت و ریشه اعتیاد به اینترنت از مباحثی داغی است كه نظریهپردازان مختلفی را به خود مشغول كرده است و نظرات مختلفی دراین باره وجود دارد. دكتر «جان گروهول»(۱۱) كه گفته میشود توسط وی تحقیقات وسیعی در این زمینه انجام گرفته است، معتقد است چیزی كه باعث اعتیادآور شدن اینترنت گردیده، اجتماعی شدن(۱۲) است. به عقیده گروهول جنبههایی از اینترنت كه كاربران بیشترین وقت خود را در آنها سپری میكنند، با تعامل اجتماعی مرتبط است؛ به عنوان مثال، كاربران با انسانهای همانند و دلخواه خود از طریق پست الكترونیكی، گروههای مباحثه یا خبری، چت، بازی آنلاین و مانند آن وارد تعامل اجتماعی می شوند. البته انسانها و مخصوصا جوانان ساعت ها وقت خویش را برای كتاب خواندن، تماشای تلویزیون و مكالمه تلفنی میكنند، و حتی گاهی از خانواده و دوستان و محیط خویش غافل می شوند، ولی آیا می توان گفت كه آنها معتاد تلفن و تلویزیون هستند؟ البته نه. سرّ اختلاف اینترنت با دیگر رسانهها و خصیصه اعتیادزای آن در این است كه جوان هنگام كار با اینترنت به دنبال هویتیابی و تعامل اجتماعی است و این فرایند اجتماعی شدن است كه آن را اعتیادآور می سازد.(۱۳) دكتر كیمبرلی اس. یانگ(۱۴) یكی دیگر از متخصصان و محققان مسائل اینترنت، ریشه فریبندگی و اعتیادآور بودن اینترنت را در مدلی تحت عنوان ACE به سه عامل پیوند میدهد. این سه عامل عبارتند از: ۱) گمنامی: آیا تا به حال اصطلاح «شما به اندازه رازهایتان نگران هستید» را شنیدهاید؟ مسئله اعتیاد به اینترنت نیز چنین است. نه از روی قبضهای تلفن می شود فهمید و نه كسی از كلیسا شما را در حال خروج از كتابفروشی مخصوص بزرگسالان خواهد دید. فقط كاربر و گیرنده پیام از این موضوع آگاهی دارند. كسی نمیتواند بفهمد شخصی كه به اینترنت متصل است، مشغول چه كاری است. ۲) راحتی و آسودگی: شما درخانه خود میتوانید با نوك انگشتانتان با دنیا ارتباط داشته باشید. با چند ضربه انگشت میتوانید داستانهای عاشقانه، رابطه جنسی اینترنتی، بازیها و كتابهای بزرگسالان و دیگر چیزها را به داخل خانه خود بیاورید. ۳) گریز: دكتر یانگ مینویسد: «اگر افراد در زندگی روزمره روز بدی داشته باشند، میتوانند با مراجعه به اینترنت به تسكین و آسودگی برسند. بعضی از افراد معتاد، اینترنت را به عنوان یك مسكن و بعضی دیگر به عنوان آزاد شدن یكباره هورمون آدرنالین میدانند. بالاتر از این شما در اینترنت میتوانید هر چیزی یا شخصی باشید. شما میتوانید وزنتان را كمتر بگویید، اگر چه سنگین وزن باشید. خود را مجرد معرفی كنید، اگر چه متاهل باشید. و شما میتوانید یك زندگی تخیلی و خیالی داشته باشید. از این جهت، اینترنت میتواند باعث گمراهی افراد شود.»(۱۵) پیامدهای اعتیاد به اینترنت و حتی كار زیاد با اینترنت كه در حد اعتیاد نباشد، نتایج و پیامدهای زیانبخشی برای فرد و جامعه در پی داشته و آسیب های شدید جسمانی، مالی، خانوادگی، اجتماعی و روانی را به همراه دارد. یكی از پیامدهای فردی و اجتماعی اعتیاد و كار زیاد با اینترنت، انزوا و كنارهگیری اجتماعی است. پوتنام(۱۶) (۱۹۹۱م) معتقد است كه در طی ۳۵ سال گذشته كاهش چشمگیری در ارتباطات اجتماعی افراد در آمریكا رخ داده است. مردم كمتر به راءیگیری و كلیسا می روند، به ندرت موضوعات سیاسی را با همسایهها در میان گذاشته یا عضویت گروههای دواطلبانه را قبول میكنند، مهمانی شام كمتری دارند و كمتر به منظورهای اجتماعی دور هم جمع میشوند. این موضوع پیامدهای عمدهای برای جامعه و فرد دارد؛ زیرا وقتی مردم از نظر اجتماعی درگیر باشند، سالمتر و خوشبختتر زندگی میكنند.(۱۷) از دیگر پیامدهای اعتیاد اینترنتی مشكلات خانوادگی و تاءثیر آن بر روی روابط زناشویی، والدین و فرزندان است. امروزه اصطلاح «بیوه اینترنتی»(۱۸) برای همسر معتاد به اینترنت اطلاق می شود. آمار نشان میدهد كه اعتیاد به اینترنت ممكن است به فروپاشی خانواده و طلاق منجر شود. شاید باور كردن اینكه شخصی همسر خود را فقط به علت ارتباط با فرد دیگر در اینترنت ترك میكند، برای كسانی كه به اینترنت اعتیاد پیدا نكردهاند، وحشتناك به نظر برسد؛ ولی این مسئله هر روز در دنیای اینترنت اتفاق میافتد. دكتر یانگ معتقد است كه اگر چه زمانْ تنها عامل تعیین كننده در تعریف اعتیاد به اینترنت نیست، ولی عموما معتادان بین ۴۰ تا ۸۰ درصد از وقت خود را با جلساتی كه ممكن است هر كدام حتی تا ۲۰ ساعت طول بكشد، صرف میكنند و این كار باعث می شود اختلالاتی در میزان و زمان خواب كاربر به وجود آید. در موارد شدید حتی قرصهای كافئین برای تسهیل زمان طولانیتری در اینترنت بودن مصرف میشود. این اختلال، خستگی بیش از اندازه در بدن ایجاد میكند كه كاركرد درسی و شغلی را تحث تاءثیر قرار می دهد و ممكن است نظام ایمنی بدن را ضعیف كند و فرد آسیبپذیری بیشتری به بیماریها پیدا كند. افزون بر این، به علت عدم ورزش و حركات مناسب، مشكلات عصبهای مچ و درد پشت، چشمدرد و مانند آن به وجود می آید.(۱۹) منابع : نویسنده : عیسی جهانگیر برای كسب اطلاعات بیشتر در باره اعتیاد به اینترنت به پایگاههای زیر مراجعه كنید:netaddiction.com Virtual-Addiction Illinois Institute for Addiction Recovery_www.htm Psych Central - Internet Addiction and Online Addiction پینوشتها: ۱. حمید ضیاییپرور، آسیب شناسی نسل اینترنت، [Online]. http://www.itiran.com/artic/show_user_archive.asp?des http://www.larrysworld.com/articles/sjm_chatrooms.htm. [Accessed ۱۷ April ۲۰۰۴ ۴. شیرین عبادی، حمایت از كودكان در برابر مخاطرات اینترنتی، ۵. Internet addiction Virtual Addiction .۶ ۷. Internet AddictionDisorder (IAD) Addiction to ۸. Leslie Armstrong, How to Beat CYBERSPACE, July, ۲۰۰۱, [Online] [http://www.findarticles.com/cf_۰/m۰۸۲۶/mag.jhtml. [Accessed ۱۷ April ۴۰۰۲ ۹. حسن صادقی، همان، ص ۹. ۱۰. Addictions, Symptoms of Internet Addiction, ۱۱/۳۰/۰۱,[Online]. http://www.addictions.org/internet.htm. [Accessed ۱۷ April ۲۰۰۴]. ۱۱. John M. Grohol socialization .۱۲ ۱۳. John M. Grohol, Internet Addiction guide, March, ۲۰۰۳, [Online]. Psych Central - Internet Addiction and Online Addiction. [Accessed ۱۷ April ۲۰۰۴]. ۱۴. Kimberly S. Young. ۱۵. Leslie Armstrong, How to Beat Addiction to CYBERSPACE, [Online].http://www.findarticles.com/cf_۰/m۰۸۲۶/mag.jhtml. [Accessed ۱۷ April ۲۰۰۴]. ۱۶. Putnam ۱۷. ۱۷. احمد امیدوار و علی اكبر صابری، اعتیاد به اینترنت، ص ۵۸. ۱۸. Internet Widow ۱۹. احمد امیدوار و علی اكبر صارمی، همان، ص ۶۰ و ۶۱. مرکز اسلامی آموزش از راه دور