لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سخنرانی'.
4 نتیجه پیدا شد
-
متن سخنرانی استیو جابز در سال 2005 در دانشگاه استنفورد
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات عمومی دنیای وب
متن سخنرانی استیو جابز در سال 2005 در دانشگاه استنفورد من و همکارم هواز شرکت اپل را درگاراژ خانه ی پدر و مادرم وقتی که من فقط بیست سال داشتم شروع کردیم ما خیلی سخت کار کردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یک شرکت دو بیلیون دلاری... من امروز خیلی خوشحالم که در مراسم فارغ التحصیلی شما که در یکی از بهترین دانشگاه های دنیا درس می خوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه فارغ التحصیل نشده ام. امروز می خواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و سه تا داستان است. اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی هست.. من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در کالج رید ترك تحصیل کردم ولی تا حدود یک سال و نیم بعد از ترك تحصیل تو دانشگاه می آمدم و می رفتم و خب حالا می خواهم برای شما بگویم که من چرا ترك تحصیل کردم. زندگی و مبارزه ی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیکی من یک دانشجوی مجرد بود که تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد که یک خانواده مرا به سرپرستی قبول کند. او شدیداً اعتقاد داشت که مرا یک خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول کند و همه چیز را برای این کار آماده کرده بود.یک وکیل و زنش قبول کرده بودند که مرا بعد از تولدم ازمادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینکه بعد از تولد من این خانواده گفتند که پسر نمی خواهند و دوست دارند که دختر داشته باشند. این جوری شد که پدر و مادر فعلی من نصف شب یک تلفن دریافت کردند که آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول کنند یا نه و آنان گفتند که حتماً. مادر بیولوژیکی من بعداً فهمید که مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغ التحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نکرده است. مادر اصلی من حاضر نشد که مدارك مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا کند تا اینکه آن ها قول دادند که مرا وقتی که بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند. این جوری شد که هفده سال بعدش من وارد کالج شدم و به خاطر این که در آن موقع اطلاعاتم کم بود دانشگاهی را انتخاب کردم که شهریه ی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریه ی دانشگاه خرج می کردم بعد از شش ماه متوجه شدم که دانشگاه فایده ی چندانی برایم ندارد. هیچ ایده ای که می خواهم با زندگی چه کار کنم و دانشگاه چه جوری می خواهد به من کمک کند نداشتم و به جای این که پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج کنم ترك تحصیل کردم ولی ایمان داشتم که همه چیز درست می شود. اولش یک کمی وحشت داشتم ولی الآن که نگاه می کنم می بینم که یکی از بهترین تصمیم های زندگی من بوده است. لحظه ای که من ترك تحصیل کردم به جای این که کلاس هایی را بروم که به آن ها علاقه ای نداشتم شروع به کارهایی کردم که واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و کف اتاق یکی از دوستانم می خوابیدم. قوطی های خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس می دادم که با آن ها غذا بخرم. بعضی وقت ها هفت مایل پیاده روی می کردم که یک غذای مجانی توی کلیسا بخورم. غذا هایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس کنجکاوی و ابهام درونی ام تو راهی افتادم که تبدیل به یک تجربه ی گران بها شد. کالج رید آن موقع یکی از بهترین تعلیم های خطاطی را تو کشور می داد. تمام پوستر های دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی می شد و چون از برنامه ی عادی من ترك تحصیل کرده بودم، کلاس های خطاطی را برداشتم. سبک آن ها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت می بردم. امیدی نداشتم که کلاس های خطاطی نقشی در زندگی حرفه ای آینده ی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن کلاس ها موقعی که ما داشتیم اولین کامپیوتر مکینتاش را طراحی می کردیم تمام مهارت های خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آن ها را در طراحی گرافیکی مکینتاش استفاده کردم. مک اولین کامپیوتر با فونت های کامپیوتری هنری و قشنگ بود. اگر من آن کلاس های خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مک هیچ وقت فونت های هنری الآن را نداشت. هم چنین چون که ویندوز طراحی مک را کپی کرد، احتمالاً هیچ کامپیوتری این فونت را نداشت. خب می بینید آدم وقتی آینده را نگاه می کند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه می کند متوجه ارتباط این اتفاق ها می شود. این یادتان نرود شما باید به یک چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است که هیچ وقت مرا نا امید نکرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد کرده است. داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شکست است. من خرسند شدم که چیزهایی را که دوستشان داشتم خیلی زود پیدا کردم. من و همکارم هواز شرکت اپل را درگاراژ خانه ی پدر و مادرم وقتی که من فقط بیست سال داشتم شروع کردیم ما خیلی سخت کار کردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یک شرکت دو بیلیون دلاری که حدود چهارهزار نفر کارمند داشت. ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه کرده بودیم؛ مکینتاش. یک سال بعد از درآمدن مکینتاش وقتی که من فقط سی ساله بودم هیأت مدیره ی اپل مرا از شرکت اخراج کرد. چه جوری یک نفر می تواند از شرکتی که خودش تأسیس می کند اخراج شود، خیلی ساده. شرکت رشد کرده بود و ما یک نفری را که فکر می کردیم توانایی خوبی برای اداره ی شرکت داشته باشد استخدام کرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش می رفت تا این که بعد از یکی دو سال در مورد استراتژی آینده ی شرکت من با او اختلاف پیدا کردم و هیأت مدیره از او حمایت کرد و من رسماً اخراج شدم. احساس می کردم که کل دستاورد زندگی ام را از دست داده ام. حدود چند ماهی نمی دانستم که چه کار باید بکنم. من رسماً شکست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیکان ولی نبود ولی یک احساسی در وجودم شروع به رشد کرد. احساسی که من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع کردن از نو. شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبکی یک شروع تازه جایگزین شده بود و من کاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یک شرکت به اسم نکست تأسیس کردم و یک شرکت دیگر به اسم پیکسار و با یک زن خارق العاده آشنا شدم که بعداً با او ازدواج کردم. پیکسار اولین ابزار انیمیشن کامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد که الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیا ست. دریک سیر خارق العاده ی اتفاقات، شرکت اپل نکست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تکنولوژی ابداع شده در نکست انقلابی در اپل ایجاد کرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع کردیم. اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود که به یک مریض می دهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقت ها زندگی مثل سنگ توی سر شما می کوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی که باعث شد من در زندگی ام همیشه در حرکت باشم این بود که من کاری را انجام می دادم که واقعاً دوستش داشتم. داستان سوم من در مورد مرگ است. من هفده سالم بود یک جایی خواندم که اگر هر روز جوری زندگی کنید که انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یک روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی که من توی آینه نگاه می کنم از خودم می پرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم کارهایی را که امروز باید انجام بدهم، انجام می دهم یا نه. هر موقع جواب این سؤال نه باشد من می فهمم تو زندگی ام به یک سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر داشتن این که بالآخره یک روزی من خواهم مرد برای من به یک ابزار مهم تبدیل شده بود که کمک کرد خیلی از تصمیم های زندگی ام را بگیرم چون که تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شکست، در مقابل مرگ رنگی ندارند. حدود یک سال قبل دکترها تشخیص دادند که من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقه ی صبح بود که مرا معاینه کردند و یک تومور توی لوزالمعده ی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم که لوزالمعده چی هست و کجای آدم قرار دارد ولی دکترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دکتر به من توصیه کرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه کنم. منظورش این بود که برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی که در مورد ده سال بعد قرار بود به بچه هایم بگویم در مدت سه ماه به آن ها یادآوری بکنم. این به این معنی بود که برای خداحافظی حاضر باشم. من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم کردم و سر شب روی من آزمایش اپتیک انجام دادند. آن ها یک آندوسکوپ را توی حلقم فرو کردند که از معده ام می گذشت و وارد لوزالمعده ام می شد. همسرم گفت که وقتی دکتر نمونه را زیر میکروسکوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه کردن کرد چون که او گفت که آن یکی از کمیاب ترین نمونه های سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است. مرگ یک واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ کس دوست ندارد که بمیرد حتی آن هایی که می خواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترك در زندگی همه ی ما ست. شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ کهنه ها را از میان بر می دارد و راه را برای تازه ها باز می کند. یادتان باشد که زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی کردن تو زندگی بقیه هدر ندهید. هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید که هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش کند و از همه مهمتر این که شجاعت این را داشته باشید که از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی کنید. موقعی که من سن شما بودم یک مجله ی خیلی خواندنی به نام کاتالوگ کامل زمین منتشر می شد که یکی از پرطرفدارترین مجله های نسل ما بود این مجله مال دهه ی شصت بود که موقعی که هیچ خبری از کامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست می شد. شاید یک چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از این که گوگل وجود داشته باشد. در وسط دهه ی هفتاد آن ها آخرین شماره از کاتالوگ کامل زمین را منتشر کردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شماره ی شان یک عکس از صبح زود یک منطقه ی روستایی کوهستانی بود. از آن نوعی که شما ممکن است برای پیاده روی کوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عکس نوشته بود stay hungry stay foolish این پیغام خداحافظی آن ها بود وقتی که آخرین شماره را منتشر می کردند stay hungry stay foolish این آرزویی هست که من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغ التحصیلی شما آرزویی هست که برای شما می کنم -
سخنرانی رئیس مجلس در جمع دانشجویان اندونزی/تصويري
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار و گزارش هاي تصويري
عکس خبری/ سخنرانی رئیس مجلس در جمع دانشجویان اندونزی اندونزی - خبرگزاری مهر: علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی عصر پنجشنبه در جمع دانشجویان اندونزیایی در دانشگاه شریف هدایت سخنرانی کرد. عکس / محسن نوروزی فرد -
خلاصه ای از سخنرانی پیامبر اسلام(ص) در روز غدیر
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در عید غدیر خم
خلاصه ای از «سخنرانی پیامبر اسلام(ص) در روز غدیر» [align=justify] ● حمد و ثنای الهی حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهایی و فرد بودنش نزدیک است در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک میکند و او لطف کننده و آگاه است. هیچکس نمیتواند با دیدن به صفت او راه یابد، و کسی به چگونگی او از سر و آشکار دست نمییابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایی کرده است. شهادت میدهم اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند. برای او ضدی و همراه او معارضی نبوده است. یکتا و بی نیاز است. زاییده نشده و نمیزاید و برای او هیچ همتایی نیست. خدای یگانه و پروردگار با عظمت. ● فرمان الهی برای مطلبی مهم برای خداوند بر نفْس خود به عنوان بندگی او اقرار میکنم، و شهادت میدهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا مینمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرساندهام و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است. خداوند به من چنین وحی کرده است: «ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده- درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب- و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ میکند». جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام پروردگارم- که او سلام است- مرا مامور کرد که در این اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که «علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.» و خداوند در این مورد آیهای از کتابش بر من نازل کرده است: «صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند»، و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد میکند. ای مردم! من از جبرئیل درخواست کردم از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و فساد ملامت کنندگان و حیلههای مسخره کنندگان اسلام اطلاع دارم. بعد از همه اینها، خداوند از من راضی نمیشود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم. ● اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام ای مردم! این آخرین باری است که تو چنین اجتماعی بپا میایستم، پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عز و جل صاحب اختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام کرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپردهام. ای مردم! علی را فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمی را که آموختهام در امام المتقین جمع نمودهام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموختهام. اوست «امام مبین» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: «و هر چیزی را در امام مبین جمع کردیم» ای مردم! از علی به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی برمگردانید و از ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل میکند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی مینماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کنندهای او را مانع نمیشود. علی اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمان به من بر او سبقت نگرفت. ای مردم! او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است. ای مردم! او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبهاش را نمیپذیرد و او را نمیبخشد. حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که هیزم آن مردم و سنگها هستند و برای کافران آماده شده است. ای مردم! به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت دادهاند، و به خدا قسم من خاتم پیامران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمانها و زمینها هستم. هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است. و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است، و شک کننده درباره ما در آتش است. ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و میگوید: «هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد». هر کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده است. ای مردم! قرآن را تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمیکند و تفسیرش را برایتان روشن نمیکند مگر این شخصی که دست او را میگیرم و او را به سوی خود بالا میبرم و بازوی او را میگیرم و با دستم او را بلند میکنم و به شما میفهمانم که: «هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست». و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است، و ولایت او از جانب خداوند عز و جل است که بر من نازل کرده است. بدانید که امیرالمؤمنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست. ● معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام به دست پیامبر(ص) سپس پیامبر(ص) دستش را بر بازوی علی(ع) زد و آن حضرت را بلند کرد و این در حالی بود که امیرالمؤمنین علیه السلام از زمانی که پیامبر(ص) بر فراز منبر آمده بود یک پله پایینتر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستاده اند. پس پیامبر(ص) با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی علیه السلام را از جا بلند نمود تا حدی که پای آن حضرت موازی زانوی پیامبر(ص) رسید. سپس فرمود: ای مردم! چه کسی بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: بدانید که هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست. پروردگارا، به امر تو میگویم: «خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند، و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید». پروردگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را درباره او نازل کردی: «امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم». و فرمودی: «دین نزد خداوند اسلام است». و فرمودی:« هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود». پروردگارا، تو را شاهد میگیرم که من ابلاغ نمودم. ● تاکید بر توجه امت به مسئله امامت ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عز و جل، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمییابد و به آنها مهلت داده نمیشود. ای مردم! این علی است که یاری کنندهترین شما نسبت به من و سزاوارترین شما به من و نزدیکترین شما به من عزیزترین شما نزد من است. خداوند عز و جل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده مگر درباره او، و هیچگاه خداوند مومنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است، و هیچ آیه مدحی در قران نیست مگر درباره او. ای مردم! شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدم هایتان بلغزد. آدم به خاطر یک گناه به زمین فرستاده شد در حالی که انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالی که شمایید و در بین شما دشمنان خدا هستند. بدانید که با علی دشمنی نمیکند مگر شقی و با علی دوستی نمیکند مگر با تقوی، و به او ایمان نمیآورد مگر مومن مخلص. به خدا قسم سوره «والعصر»: درباره علی نازل شده است؛ "قسم به عصر، انسان در زیان است" مگر علی که ایمان آورد و به حق و صبر راضی شد. ای مردم! من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده رسول جر ابلاغ روشن چیزی نیست. ● اشاره به کارشکنی های منافقین ای مردم! ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است، قبل از آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورتها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت کنیم». به خدا قسم، از این آیه قصد نشده است مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان میشناسم، ولی مامورم بر آنان پرده پوشی کنم. پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی مییابد، ای مردم! نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابی طالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم، که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد میگیرد، چرا که خداوند عز و جل ما را بر کوتاهی کنندگان و بر معاوندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجت قرار داده است. ای مردم! شما را میترسانم و انذار مینمایم که من رسول خدا هستم، و قبل از من پیامبران بوده اند! آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقب گرد مینمایید؟ هر کس به عقب برگردد به خدا ضرری نمیرساند، و خداوند به زودی شاکرین و صابرین را پاداش میدهد. بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنیناند. ای مردم! بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت میکنند و روز قیامت کمک نمیشوند. ای مردم! خداوند و من از آنان بیزار هستیم. ای مردم! آنان و یارانشان و تابعینشان و پیروانشان در پایینترین درجه آتشند و چه بد است جای متکبران، بدانید که آنان «اصحاب صحیفه» هستند، پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند. راوی میگوید: وقتی پیامبر(ص) نام «اصحاب صحیفه» را آورد اکثر مردم منظور حضرت از این کلام را نفهمیدند و برایشان سوال انگیز شد، و فقط عده کمی مقصود حضرت را فهمیدند. ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت آن در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه میسپارم، و من رسانیدم آنچه مامور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. و به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور میگیرند. خداوند غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند. ای مردم! خداوند مرا امر و نهی نموده است و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نمودهام، و علم امر و نهی نزد اوست. پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید، و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید و به سوی مقصد و مراد او بروید، و راههای بیگانه شما را از راه او منحرف نکند. ● پیروان اهل بیت علیه السلام و دشمنان ایشان ای مردم! من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به پیروی آن امر نموده، و سپس علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایتاند، به حق هدایت میکنند و به یاری حق به عدالت رفتار میکنند. بدانید که دشمنان ایشان سُفهای گمراه و برادران شیاطیناند که اباطیل را از روی غرور به یکدیگر میرسانند. بدانید که دوستان اهل بیت کسانیاند که خداوند عز و جل آنان را توصیف کرده و فرموده است: «... کسانی که ایمان آوردهاند و ایمانشان را با ظلم نپوشاندهاند، آناناند که برایشان امان است و آنان هدایت یافتگان اند». بدانید که دوستان ایشان کسانیاند که ایمان آوردهاند و به شک نیفتاده اند. بدانید که دوستان ایشان کسانیاند که با سلامتی و در حال امن وارد بهشت میشوند، و ملائکه با سلام به ملاقات آنان میآیند و میگویند:«سلام بر شما، پاکیزه شدید، پس برای همیشه داخل بهشت شوید» بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که بهشت برای آنان است و در آن بدون حساب روزی داده میشوند. بدانید که دشمنان اهل بیت کسانیاند که به شعلههای آتش وارد میشوند. بدانید که دشمنان ایشان کسانیاند که از جهنم در حالی که میجوشد صدای وحشتناکی میشنوند و شعله کشیدن را میبینند. بدانید که دشمنان ایشان کسانیاند که خداوند عز و جل میفرماید:«هر گاه گروهی را در جهنم میاندازند خزانه داران دوزخ از ایشان میپرسند: آیا ترسانندهای برای شما نیامد؟ میگویند: چرا، برای ما نذیر و ترساننده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هیچ چیز نازل نکرده است، و شما در گمراهی بزرگ هستید و میگویند: اگر میشنیدیم یا فکر میکردیم در اصحاب آتش نبودیم. به گناه خود اعتراف کردند، پس دور باشند اصحاب آتش» ای مردم! بدانید که من نذیر و ترسانندهام و علی بشارت دهنده است. ای مردم! بدانید که من منذر و برحذر دارندهام و علی هدایت کننده است. ای مردم! من پیامبرم و علی جانشین من است. ای مردم! بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند. بدانید که من پدر آنانم و آنها از صُلب او به وجود میآیند. ● حضرت مهدی عجل الله فرجه بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست، اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده از ظالمان، اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها، اوست غالب بر هر قبیلهای از اهل شرک و هدایت کننده آنان. بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق. اوست که هر صاحب فضیلتی را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش نشانه میدهد. اوست انتخاب شده و اختیار شده خداوند، اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی. بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آیات الهی. اوست هدایت یافته محکم بنیان. اوست که کارها به او سپرده شده است اوست که پیشینیان به او بشارت دادهاند، اوست که به عنوان حجت باقی میماند و بعد از او حجتی نیست. هیچ حقی نیست مگر همراه او، و هیچ نوری نیست مگر نزد او. بدانید او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمیشود. اوست ولی خدا در زمین و حکم کننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش. ● مطرح کردن بیعت بدانید که من بعد از پایان خطابهام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا میخوانم. بدانید که من با خدا بیعت کردهام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم. «کسانی که با تو بیعت میکنند در واقع با خدا بیعت میکنند، دست خداوند بر روی دست آنان است. پس هر کس بیعت را بشکند بر ضرر خود اوست، و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمی عنایت خواهد کرد» ● حلال و حرام، واجبات و محرمات ای مردم! به حج خانه خدا بروید. هیچ خاندانی به خانه خدا وارد نمیشوند مگر آنکه مستغنی میگردند و شاد میشوند، و هیچ خاندانی آن را ترک نمیکنند مگر آنکه منقطع میشوند و فقیر میگردند. ای مردم! با دین کامل و با تفقُّه و فهم به حج خانه خدا بروید و از آن مَشاهد مُشرفه جز با توبه و دست کشیدن از گناه برمگردید. ای مردم! نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همانطور که خداوند عز و جل به شما فرمان داده است و اگر زمان طویلی بر شما گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید، علی صاحب اختیار شماست و برای شما بیان میکند، او که خداوند عز و جل بعد از من به عنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است، او از من است و من از اویم. بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه آنها را بشمارم و معرفی کنم و بتوانم در یک مجلس به همه حلالها دستور دهم و از همه حرامها نهی کنم. پس مامورم که از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره امیرالمؤمنین علی و جانشینان بعد از او آوردهام که آنان از نسل من و اویند، و آن موضوع امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ایشان مهدی است تا روزی که خدای مدبر قضا و قدر را ملاقات کند. ای مردم! هر حلالی که شما را بدان راهنمایی کردم و هر حرامی که شما را از آن نهی نمودم، هرگز از آنها برنگشتهام و تغییر ندادهام. این مطلب را به یاد داشته باشید و آن را حفظ کنید و به یکدیگر سفارش کنید و آن را تبدیل نکنید و تغییر ندهید. بدانید که بالاترین امر به معروف آن است که سخن مرا بفهمید و آن را به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمایید، چرا که این دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است، و هیچ امر به معروف و نهی از منکری نمیشود مگر با امام معصوم. ● بیعت گرفتن رسمی ای مردم! شما بیش از آن هستید با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مامور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم درباره آنچه منعقد نمودم برای علی امیرالمؤمنین و امامانی که بعد از او میآیند و از نسل من و اویند، چنانکه به شما فهماندم که فرزندان من از صلب اویند. پس همگی چنین بگویید:«ما شنیدیم و اطاعت میکنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود میآوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامت امامان، علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا میآیند. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمیکنیم و شک و انکار نمینماییم و تردید به دل راه نمیدهیم و از این قول برنمی گردیم و پیمان را نمیشکنیم. تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی درباره علی امیرالمؤمنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند، یعنی حسن و حسین و آنان که خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است. هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند (در اینباره) از نفسهایمان دگرگونی نبیند. ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان میرسانیم، و خدا را بر آن شاهد میگیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت میکند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی.» ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در دنیا و آخرت، به عنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت کنید، خداوند بیعت شکنان را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار میدهد. ای مردم! آنچه به شما گفتم بگویید، و به علی به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید و بگویید: «شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا مغفرتِ تو را میخواهیم و بازگشت به سوی توست». و بگویید«حمد و سپاس خدای را که ما را به این راه هدایت کرد، و اگر خداونند هدایت نمیکرد ما هدایت نمیشدیم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمدهاند». خدایا، به خاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم مومنین را بیامرز، و بر منکرین که کافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است. برگرفته از کتاب «خطابه غدیر» نوشته محمد باقر انصاری[/align]