لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'عاشورا'.
7 نتیجه پیدا شد
-
بازنمايى دقايقى از ظهر روز عاشورا پرسه(1) بر سالار امير حمزه مهرابى السلام عليك يا ابا عبداللّه الحسين(ع) تابستان سال 61 هجرى قمرى است. بيابانى به نام كربلا. روز از نيمه گذشته است. از صبح جنگى نابرابر بين سپاه حق با سپاه باطل در جريان بوده است. ديگر صداى چكاچك شمشيرها به گوش نمىرسد. اما اسبهاى بىصاحب با شيهه سوزناك خود ولولهاى برپا كردهاند. تعدادى از بدنهاى پاره پاره و خون آلود شهيدان در نزديك خيمهگاه رديف شدهاند در حالى كه قطعاتى از اعضاى بدن آنها هنوز در ميدان برجاى مانده است. گروهى ديگر هنوز در ميدان و روى خاكهايى كه با سم اسبان شخم زده شدهاند، افتادهاند. نه فرصت و مجالى فراهم شده و نه كسى باقى مانده است كه جسد پاره پاره يا نيمه جان ياران اباعبداللّه الحسين(ع) را به خارج از محوطه معركه انتقال دهد. اجسادى نيز به دليل از هم پاشيدگى قابل انتقال نيستند. گاهگاهى صداى خرخر گلوهاى بريده و نالههاى دردناك از دور و نزديك شنيده مىشود. اما ديگر اللّه اكبرهاى عباس بگوش نمىرسد. از هم آورد طلبيها و رجزخوانيهاى على اكبر خبرى نيست. على اصغر از بى شيرى و تشنگى بىتابى نمىكند. قاسم آرام گرفته است. عبداللّه چشم و دم فرو بسته است. حسين، خسته، داغ ديده، تنها و بىياور مانده است. كودكان حرم، د يگر طلب آب نمىكنند. با شنيدن هر خبر مرگى، تاب و توان خويش را بيشتر از كف دادهاند. هر يك به گوشهاى از چادر خزيده و زانوى غم در بغل گرفتهاند. همچون بيد بدنشان مىلرزد، گويا در آن بيابان سوزان، سرما بر آنان مستولى گشته است. با آن خداحافظى دردناك حسين(ع) از همه اهل حرم، اميدى به بازگشت پير و مرادشان ندارند اضطراب و نگرانى لحظه به لحظه بيشتر و بيشتر مىشود. آيا حسين(ع) زنده باز خواهد گشت؟ آيا دوباره لطافت و صفاى دست مولايشان بر سر يتيمى خويش احساس خواهند كرد؟ همه اهل حرم، داغ از دست دادن پدر و برادر و فرزند خويش را فراموش كردهاند. همه به حسين(ع) مىانديشند. زمين و زمان براى سلامتى او، دست به دعا برداشتها ند. اى شمشيرها چه مىشود كه شما نيز مثل كارد حضرت ابراهيم بر گلوى اسماعيل كند شويد و رگهاى گلوى حسين را نبريد؟ اى ابرها، همچنان كه در مسجد غمامه بر سر رسول خدا(ص) سايه گسترانديد، بيائيد و بربالاى ابدان شهدا و بدن خسته حسين و كودكانش سايه افكنيد و كمى از سوز تشنگى اطفال بكاهيد. اى خورشيد، چرا همچون آتشى كه بر ابراهيم سرد شد، از داغى تابش خود نمىكاهى؟ اى مرغان آسمان، چرا ابابيل نمىشويد و پيل سواران يزيدى را از پاى در نمىآوريد؟ اى بادها چرا طوفان نمىشويد و بناى كاخ ستم را ويران نمىكنيد؟ اى زمين چرا به لرزه در نمىآيى؟ اى كوهها چرا فرو نمىريزيد؟ اى آسمان چرا دكاً دكا نمىگرديد؟ اى ابرها چرا نمىگرييد و با اشك خويش زمين تفتيده كربلا را براى اطفال، نمناك نمىكنيد؟ اى ملائكة المسومين، چرا همانطورى كه رسول خدا(ص) را در جنگ بدر يارى كرديد به يارى پسر رسول خدا(ص) نمىشتابيد؟ اى كشتهها، آهاى ياران حسين، اى عباس، اى على اكبر، قاسم، جعفر، عون، حر، عوسجه چرا مثل اصحاب كهف دوباره زنده نمىشويد و سيد پير و دلشكسته را يارى نمىكنيد؟ آخر حسين وارث آدم است، حسين وارث ابراهيم خليل و موساى كليم است. كاش آن زمان سرداق گردون نگون شدى وين خرگه بلند ستون بى ستون شدى كاش آن زمان درآمدى از كوه تا به كوه سيل سيه كه روى زمين قيرگون شدى معجزه عاشورايى اما گويا اين بار خداوند مىخواهد معجزهاش را به گونهاى ديگر به رخ جهانيان بكشد. اين بار حفظ دينش نه با گلستان شدن آتش، اژدها شدن عصا، دو شقه شدن رود نيل، تكلم آتش در كوى طور و شكافته شدن خانه كعبه نشان دهد، بلكه مىخواهد، با نمايش ايثار، ارث و فداكار ى همه انبياء و صبر و استقامت عصاره خلقت، معجزه كند. تأثير معجزه همه انبياء و اولياء محدود به همان زمان و مكان بوده است و تعداد افرادى كه تحت تأثير آن آيت الهى قرار گرفتهاند بسيار اندك بودهاند و چه بسا پس از مدتى همانها نيز منكر گشتهاند. اما معجزه عاشو رايى خداوند، از آدم تا خاتم نقش آفرين بوده و هست، معجزه عاشورايى از سنخ نبوت خاتم(ص) است و بايد تا قيام قائم (عج) گرمابخش حيات بشر باشد. اينك امر الهى بر اين قرار گرفته است كه، فتبارك اللّه احسن الخالقين را به عينه، به جن و انس بنماياند. آن دست مريزادى كه خداوند به خويش گفت، براى منكرين اثبات نمايد. خداوند مىخواهد، معجزه ولايت پذيرى بنى آدم را بر ملائك نمايان سازد.تأثير خون، اين درّه نا دره را بر سرنوشت بشر به رخ جهانيان بكشد و حسين به نمايندگى از انسان، اين بار امانت را بر دوش گرفته است... اما ناگهان صداى شيهه ذوالجناح، همه را متوجه خود مىكند و از جا بر مىخيزند. زانوانشان توان و رمقى ديگر مىيابند. نور اميد به خيمهها تابيدن مىگيرد. داغ عزيزان فراموش مىشود. خدايا شكر، خدا شكر... حسين سالم برگشته است، دوباره مىتوانيم چهره آرام و مهربان او را ببينيم. دوباره زينب را در حال ايستاده مقابل برادر خواهيم ديد، آخر بعد از وداع با برادر، زينب دست به زانو راه مىرود، نماز نشسته مىخواند. همه حتى زينب از حرم بيرون مى روند و به طرف ذوالجناح خيز برمى دارند. اما...اما خدايا چه مىبينند؟ ذوالجناح بى حسين برگشته است. ذوالجناح تنهاست، ذوالجناح خونين است، ذوالجناح شرمگين است. ذوالجناح...ذوالجناح؟...نكند؟...نكند؟...زبانم لال... نحر خورشيد اضطراب و نگرانى و دلشوره همه اهل حرم را فرا گرفته است. براى اطلاع از سرنوشت سالار شهيدان به بالاى تل زينبيه مىروند آن مكان به خوبى بر قتلگاه مشرف است. فاصله تل تا قتلگاه به حدى است كه همه حوادث قابل مشاهده و غالب سخنان قابل شنيدن است. آنچه در برابر ديدگانشان در حال وقوع هست، باور كردنى نيست. زاده رسول خدا(ص)، نيم خيز در گودالى نشسته است. كتفش بر اثر ضربت شمشير زرعه بن شريك، شكافته شده و دهان باز كرده است. بيش از سيصد زخم عميق بر بدنش وارد شده است تمام لباس عين شيله سرخ سرخ است. تعداد بى شمارى نيزه و تير در بدن مباركش فرو رفته است. عبداللّه، اين كودك امام حسن(ع) كه روى تل ايستاده است تاب ديدن حال عمو را ندارد. به طرف قتلگاه خيز برمىدارد. زينب تلاش مىكند مانع رفتن او به ميدان شود. حسين(ع) از خواهر مىخواهد جلو عبداللّه را بگيرد. اما او خود را از دست عمه مىرهاند و خود را به عمو م ىرساند. دست در گردن مجروح و خونين عمو مىاندازد. مىبيند ابجز بن كعب شمشير به دست به قصد وارد كردن ضربهاى ديگر به حسين(ع) نزديك مىشود. به هنگام فرود آمدن ضربه، دست خود را حايل مىكند. دست كوچكش از شدت ضربه قطع مىشود و از پوست آويزان مىگردد. حسين(ع) برادر زاده را در آغوش مىگيرد. خون از دست قلم شدهاش فوران مىكند. تيرها پشت سر هم بر بدن عمو و برادر زاده اصابت مىكند و عبداللّه پس از لختى در آغوش عمو آرام مىگيرد. حسين(ع) او را بر روى خاك پا به قبله مىخواباند... حسين(ع) همچنان مقاومت مىكند. در حال نشسته نيز با شمشير از خود دفاع مىكند. ظالمى به ناگاه از دور سنگى بر پيشانى مباركش مىكوبد. خون جستن مىكند و بر چهره مبارك جارى مىشود. جلو چشمانش پرده مىشود. پيراهن را بالا مىزند تا خون از چهره پاك كند. حرمله، كه منتظر فرصت است تيرى سه شعبه و زهرآلود به سينه مبارك مىزند. تير سينه را مىشكافد و از پشت شانه خارج مىشود. حسين تلاش مىكند تير را از سينه بيرون بكشد. اما پرههاى تير مانع خروج مىشود. خم مىشود و با زحمت تير را از پشت خارج مىسازد. خون فواره مىزند و صداى حزين در فضا مىپيچد، بسم اللّه و باللّه و على ملة رسول اللّه، ديگر تاب نشستن نيز ندارد. به زمين مىافتد. روبه قبله مىخوابد. برجستگىهاى سطح زمين مانع ديد او مىشوند، ديگر نمىتواند خيمه گاه را ببيند. دلشوره تمام وجودش را فرا مىگيرد، در حال احتضار نيز نگران اهل حرم است، با دستان لرزانش مقدارى خاك را جمع مىكند تا سرش در موضعى بالاتر قرار دهد. با يكى از دو چشم، شبحى از خيمه را مىتواند ببيند، خيالش راحتتر مىشود. لختى نمىگذرد كه سواران عمر سعد به سوى خيمه هجوم مىبرند. ناگهان غيرت اللّه تمام نيرو ى باقيمانده خويش را در توان و صداى خويش جمع مىكند، نيم خيز مىشود و بر سر مهاجمان فرياد مىزند. مهاجمان به خيال اينكه امام هنوز زنده است، سراسيمه از خيمهها دور مىشوند و پا به فرار مىگذارند. حسين بى حال بر زمين مىافتد، اما ميزان خونى كه در هر بازدم به بيرون فوران مىكند كم و كمتر مىشود و فاصله بين نفسها نيز طولانىتر مىشود. شمر بن ذى الجوشن، لشكريان خويش را نهيب مىزند كه «چرا كار حسين را يكسره نمىكنيد؟» سپاهيان از همديگر سبقت مىگيرند و به طرف بدن نيمه جان و بىرمق حسين خيز بر مىدارند. حصين بن تمين، تير به دهان مباركش مىزند. ابو ايوب غنوى، سر نيزه بر حلقوم شريفش مىكوبد. زرعة بن شريك با ضربت شمشير مچ دست او را قطع مىكند. سنان بن انس، با سنگدلى بالاى سر حسين مىآيد و نيزه خود را چندين بار در سينه و گردن او فرو كرده و بيرون مىآورد. عمر سعد،به مردى كه در كنارش ايستاده دستور مىدهد كه، «از اسب پياده شو و برو و حسين را راحت كن». اما خولى بن يزيد، بر او سبقت مىگيرد و با شتاب به سوى حسين مىرود. همين كه مىخواهد سر حسين را جدا كند، رعشهاى بر بدنش مىافتد و پا به فرار مىگذارد. سنان بن انس، مىخواهد كار خولى را پى بگيرد. با قساوت تمام روى سينه امام مىنشيند تا سر از بدن جدا كند. اما چشمان نافذ امام، جرئت اين كار را از او مىگيرد، هراسان بر مىخيزد و از صحنه خارج مىشود. اين بار شمر خود به قتلگاه مىآيد. براى درامان ماندن از تأثير شرم و حياء و يا ترس و دلهره ناشى از چشمان امام، بدن بىرمق حسين(ع) را به پشت برمىگرداند. شمشير را از قفا بر گردن فرزند زهرا(س) مىگذارد و مثل اره بر گردن مىكشد. لايه اوليه پوست گردن را مىشك افد. ولى هرچه بر گردن مىكشد، نمىبرد. روى زانوها مىنشيندو با دو دست، دو طرف شمشير را مىگيرد و فشار مىدهد از شدت فشار استخوان گردن را مىشكند و با كشيدن سر، پوست و گوشت باقى مانده را از بدن جدا مىكند. هلال بن نافع، از سپاهيان عمرسعد مىگويد: دلم از تشنگى و مظلوميت فرزند رسول خدا(ص) به رحم آمد. رفتم تا در دم آخر جرعهاى آب براى حسين بياورم. هنگام بازگشت ديدم شمر هراسان و لرزان در حالى كه تلو تلو مىخورد پنجه در موهاى سر بريدهاى كرده كه هنوز از رگهاى گلوى او خون مىچكد و به طرف ابن سعد در حر كت است. رو به من كرد و گفت: هلال ديگر به آب نيازى نيست، من او را سيراب كردم....(2) خاموش محتشم كه دل سنگ آب شد بنياد صبر و خانه طاقت خراب شد خاموش محتشم كه از اين حرف سوزناك مرغ هوا و ماهى دريا كباب شد خاموش محتشم كه از اين شعر خونچكان در ديده اشك مستمعان خون ناب شد خاموش محتشم كه از اين نظم گريه خيز روى زمين به اشك جگرگون كباب شد(3) و سيلعم الذين ظلموا اىّ منقلب ينقلبون پىنوشتها: 1. در جنوب ايران به مراسم عزادارى و شيون و زارى گفته مىشود. 2. در نگارش متن فوق از منابع زير استفاده شده است: مقتل ابن مخنف، ترجمه جواد سليمانى، لهوف (الملهوف على قتلى الطفوف) سيد بن طاووس. ترجمه سيد ابوالحسن ميرابوطالبى. 3. اشعار از محتشم كاشانى. منبع: مجله پاسدار اسلام ، شماره 290 بهمن 84
-
ذکر فواید خواندن زیارت عاشورا : مؤلف گويد كه در نجم ثاقب در ذيل حكايت تشرف جناب حاج سيد احمد رشتى به ملاقات امام عصر ارواحنا فداه در سفر حج و فرمايش آن حضرت به او كه چرا شما عاشورا نمى خوانيد عاشورا عاشورا عاشورا و آن حكايت را ما إن شاء الله بعد از زيارت جامعه كبيره نقل خواهيم كرد. شيخ ما ثقه الاسلام نورى رحمه الله فرموده : اما زيارت عاشورا پس در فضل و مقام آن بس كه از سنخ ساير زيارات نيست كه به ظاهر از انشاى و املاى معصومى باشد هر چند كه از قلوب مطهره ايشان چيزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد بيرون نيايد بلكه از سنخ احاديث قدسيه است كه به همين ترتيب از زيارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احديت جلت عظمته به جبرئيل امين و از او به خاتم النبيين صلى الله عليه و آله رسيده و به حسب تجربه مداومت به آن در چهل روز يا كمتر در قضاى حاجات و نيل مقاصد و دفع اعادى بى نظير و لكن احسن فوايد آن كه از مواظبت آن به دست آمده فايده اى است كه در كتاب دار السلام ذكر كردم و اجمال آن آنكه ثقه صالح متقى حاج ملا حسن يزدى كه از نيكان مجاورين نجف اشرف است و پيوسته مشغول عبادت و زيارت نقل كرد از ثقه امين حاج محمد على يزدى كه مرد فاضل صالحى بود در يزد كه دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شبها در مقبره خارج يزد كه در آن جماعتى از صلحا مدفونند و معروف است به مزار به سر مى برد و او را همسايه اى بود كه در كودكى با هم بزرگ شده و در نزد يك معلم مى رفتند تا آنكه بزرگ شد و شغل عشارى پيش گرفت تا آنكه مرد و در همان مقبره نزديك محلى كه آن مرد صالح بيتوته مى كرد دفن كردند پس او را در خواب ديد پس از گذشتن كمتر از ماهى كه در هيئت نيكويى است پس به نزد او رفت و گفت من مى دانم مبدا و منتهاى كار تو و ظاهر و باطن ترا و نبودى از آنها كه احتمال رود نيكى در باطن ايشان و شغل تو مقتضى نبود جز عذاب را پس به كدام عمل به اين مقام رسيدى ؟ گفت : چنان است كه گفتى و من در اشد عذاب بودم از روز وفات تا ديروز كه زوجه استاد اشرف حداد فوت شد و در اين مكان او را دفن كردند و اشاره كرد به موضعى كه قريب صد ذرع از او دور بود و در شب وفات او حضرت ابى عبد الله الحسين عليه السلام سه مرتبه او را زيارت كرد و در مرتبه سوم امر فرمود به رفع عذاب از اين مقبره پس حالت ما نيكو شد و در سعه و نعمت افتاديم پس از خواب متحيرانه بيدار شد و حداد را نمى شناخت و محله او را نمى دانست پس در بازار حدادان از او تفحص كرد و او را پيدا نمود از او پرسيد براى تو زوجه اى بود ؟ گفت آرى ديروز وفات كرد و او را در فلان مكان و همان موضع را اسم برد دفن كردم گفت او به زيارت ابى عبد الله عليه السلام رفته بود گفت نه. گفت ذكر مصايب او مى كرد گفت نه. گفت مجلس تعزيه دارى داشت گفت نه. آنگاه پرسيد چه مى جويى خواب را نقل كرد گفت آن زن مواظبت داشت به زيارت عاشورا.
-
زیارت عاشورا ( ترجمه ) زیارت عاشورا ( ترجمه ) سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه؛ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا؛ سلام بر تو اى فرزند امير المؤمنين و اى فرزند سيّد اوصيا؛ سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سيّده زنان اهل عالم؛ سلام بر تو اى كسى كه از خون پاك تو و پدر بزرگوارت خدا انتقام مىكشد؛ و از ظلم و ستم وارد بر تو دادخواهى مىكند. سلام بر تو و بر ارواح پاكى كه در حرم مطهرت با تو مدفون شدند. بر جميع شما تا ابد از من درود و تحيت و سلام خدا باد. تا دليل و نهار در جهان بر قرار است. اى ابا عبد اللَّه همانا تعزيتت (در عالم) بزرگ و مصيبتت در جهان بر ما شيعيان و تمام اهل اسلام سخت و عظيم و ناگوار و دشوار بود. و تحمل آن مصيبت بزرگ در آسمانها بر جميع اهل سموات نيز سخت و دشوار بود. پس خدا لعنت كند امتى كه اساس ظلم و ستم را بر شما اهل بيت رسول بنياد كردند و خدا لعنت كند امتى را كه شما را از مقام و مرتبه (خلافت) خود منع كردند و رتبه هايى كه خدا مخصوص به شما گردانيده بود، از شما گرفتند. [/font] خدا لعنت كند آن امتى كه شما را کشتند و خدا لعنت كند آن مردمى را كه از امراى ظلم و جور براى قتال با شما اطاعت كردند. من به سوى خدا و به سوى شما از آن ظالمان و شيعيان آنها و پيروان و دوستانشان بيزارى مىجويم. اى ابا عبد اللَّه من تا قيامت سلم و صلحم با هر كه با شما صلح است و در جنگ و جهادم با هر كه با شما در جنگ است. خدا لعنت كند آل زياد و آل مروان را. و خدا لعنت كند بنىاميه را تمامي و لعنت كند پسر مرجانه را و لعنت كند عمر سعد را و خدا لعنت كند شمر را. و خدا لعنت كند گروهى را كه اسبها را براى جنگ با حضرتت زين و لگام كردند و بر تو بناگاه هجوم آوردند و براى جنگ با تو مهيا گشتند. پدر و مادرم فداى تو باد؛ تحمل حزن و مصيبت بر من به واسطه ظلم و ستمى كه بر شما رفته سخت دشوار است. پس از خدايى كه مقام تو را گرامى داشت و مرا هم به واسطه دوستى تو عزّت بخشيد از او درخواست ميكنم كه روزى من گرداند تا با امام منصور از اهل بيت محمد صلى اللَّه عليه وآله خونخواه تو باشم. پروردگارا مرا به واسطه حضرت حسين نزد خود در دو عالم وجيه و آبرومند گردان. اى ابا عبداللَّه من به درگاه خدا تقرب جسته و به درگاه رسولش و به نزد حضرت فاطمه و حضرت حسن و به حضرت تو قرب مىطلبم به واسطه محبت و دوستى تو. و بيزارى از كسانى كه اساس و پايه ظلم و بيداد را بر شما بنا نهادند و بيزارم از پيروان آنها و به درگاه خدا و نزد شما اولياء خدا از آن مردم ستمكار ظالم بيزارى مىجويم و اول به درگاه خدا؛ سپس نزد شما تقرب مىجويم به سبب دوستى شما و دوستى دوستان شما و به سبب بيزارى جستن از دشمنان شما. و بيزارى از مردمى كه با شما به جنگ و مخالفت برخاستند و از شيعيان و پيروان آنها هم بيزارى ميجويم. اى بزرگواران من سلم و صلحم با هر كس كه با شما صلح است و در جنگ و مخالفتم با هر كس كه با شما به جنگ است و دوستم با دوستان شما و دشمنم با دشمنان شما. پس از كرامت حق درخواست مىكنم به معرفت شما و دوستان شما مرا گرامى سازد و هميشه بيزارى از دشمنان شما را روزى من فرمايد و مرا در دنيا و آخرت با شما قرار دهد. و در دو عالم به مقام صدق و صفاى با شما مرا ثابت بدارد و باز از خدا درخواست ميكنم كه به مقام محمودى كه خاص شما است مرا برساند. و مرا نصيت كند كه در ركاب امام زمان شما اهلبيت، كه هادى و ظاهر شونده ناطق به حق است؛ خونخواه باشم. و از خدا به حق شما و به شأن و مقام تقرب شما نزد خدا در خواست مىكنم، كه ثواب غم و حزن و اندوه مرا به واسطه مصيبت بزرگ شما، بهترين ثوابى كه به هر مصيبت زدهاى عطا مىكند به من آن ثواب را عطا فرمايد. و مصبت شما آل محمد در عالم اسلام بلكه در تمام عالم سماوات و ارض چقدر بزرگ بود و بر عزادارانش تا چه حد سخت و ناگوار گذشت. پروردگارا مرا در اين مقام كه هستم از آنان قرار ده كه درود و رحمت و مغفرتت شامل حال آنها است. پروردگارا مرا به آيين محمد و آل اطهارش زنده بدار و گاه رحلت هم به آن آيين بميران. پروردگارا اين روز؛ روزى است كه مبارک مي دانستند آن را بنى اميه و پسر جگر خوار و يزيد پليد لعين، پسر معاويه ملعون در زبان تو و زبان رسول تو صلى اللَّه عليه و آله در هر مسكن و منزل كه رسول تو توقف داشت (همه جا او را به لعن ياد كرد). پرورگارا لعنت فرست بر ابىسفيان و بر پسرش معاويه و پسرش يزيد پليد. بر همه آنان لعن ابدى فرست و اين روز (عاشوراء) روزى است كه آل زياد بن ابيه لعين و آل مروان بن حكم خبيث، به واسطه قتل حضرت حسين صلوات اللَّه عليه شادان بودند. پروردگارا تو لعن و عذاب اليم آنان را چندين برابر گردان. پروردگارا من به تو در اين روز و در اين مكان و در تمام دوران زندگانى به بيزارى جستن و لعن بر آن ظالمان و دشمنى آنها و بدوستى پيغمبر وآل اطهار او تقرّب ميجويم. پروردگارا تو لعنت فرست بر اوّل ظالمى كه در حق محمد و آل پاكش صلوات الله عليهم ظلم و ستم كرد. و آخرين ظالمى كه از آن ظالم نخستين در ظلم تبعيّت كرد. پروردگارا تو بر جماعتى كه بر عليه حضرت حسين بجنگ برخاستند لعنت فرست و بر شيعيانشان و بر هر كه با آنان بيعت كرد و از آنها پيروى كرد. خدايا بر همه لعنت فرست. سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه و بر ارواح پاكى كه فاني در وجود تو شدند. سلام خدا از من بشما باد الىالابد مادامى كه شب و روزي برقرار و باقى است و خدا اين زيارت مرا آخرين عهد با حضرتت قرار ندهد. سلام بر حضرت حسين و بر حضرت على بن الحسين و بر فرزندان حسين و بر اصحاب حسين. پروردگارا تو لعنت مرا مخصوص گردان باولين شخص ظالم و اول در حق اولين ظالم و آنگاه در حق دومين و سوّمين و چهارمين. پروردگارا و آنگاه لعنت فرست بر يزيد پنجم آن ظالمان و باز لعنت فرست بر عبيد اللَّه بن زياد پسر مرجانه و عمر سعد و شمر و آل ابى سفيان و آل زياد و آل مروان تا روز قيامت. ذکر سجده: خدايا ترا ستايش مىكنم بستايش شكر گذاران تو؛ برغم اندوهى كه بمن در مصيبت رسيد. سپاس خدا را، بر عزادارى و اندوه و غم بزرگ من. پروردگارا شفاعت حضرت حسين را روزى كه بر تو وارد ميشوم نصيبم بگردان. و مرا نزد خود ثابت قدم بدار به صدق و صفا در روزى كه بر تو وارد ميشوم؛ با حضرت حسين و اصحابش كه در راه خدا جانشان را نزد حسين فدا كردند (همنشين) باشم. ------------------ فوائد زیارت عاشورا بسم رب الشهداء و الصديقين السلام عليک يا اباعبدالله الحسين - حسين(ع) زيباترين واژه هستی - حسين(ع) خون خدا و پسر خون خدا - حسين(ع) يعنی عشق، عشق به همه خوبی ها - حسين(ع) شخصيتی است که خداوند در روز عرفه نخست به زائران سيدالشهداء نظر می کند بعد به زائران خانه خودش - حسين(ع) شخصيتی است که خداوند ثواب زيارت قبر شش گوشه او را از زيارت خانه خودش بيشتر و افزونتر قرار داده است. حضرت امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسيله خواندن زيارت عاشورا، جدم حسين(ع) را زيارت کند " چه از راه دور يا نزديک" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد. چند نکته در رابطه با اين حديث قابل ذکر می باشد: اول اينکه گوينده مطلب يک امام معصوم است، بنابراين خيلی قابل اهميت می باشد. دوم اينکه امام معصوم قسم می خورد که اين تأکيدی براينکه حتماٌ حاجت اين شخص را خداوند خواهد داد. سوم اينکه می توان در صورتی که امکان نداشته باشد از نزديک امام حسين(ع) را بوسيله خواندن زيارت عاشورا زيارت کند، از راه دور اين کار را انجام دهد. چهارم اينکه حاجات مادی و معنوی بوسيله اين زيارت توسط خداوند برآورده می گردد. برای رسيدن به مقام قرب الهی نيز وسائل گوناگون وجود دارد ولی وسيله مطمئن، راحت، سريع و ... برای رسيدن به خداوند عشق به امام حسين(ع) می باشد. با عشق و ارادت به سالار شهيدان کربلا می توان سريعتر و مطمئن به هدف رسيد. برای رسيدن به محبت و عشق و علاقه امام حسين(ع) نيز راههای گوناگون وجود دارد ولی راهی که سريعتر انسان می تواند بوسيله آن به بارگاه امام حسين(ع) راه يابد، و جزو شيفتگان و عشاق سيدالشهداء گردد، از طريق خواندن زيارت عاشورا و خصوصاٌ مداومت به خواندن اين زيارت شريف می باشد. دلايل مختلفی برای اثبات اين ادعا وجود دارد که عبارتند از : 1. زيارت عاشورا از احاديث قدسی می باشد. روايت صفوان در مورد زيارت عاشورا بيان کننده اين امر است که جبرئيل امين اين زيارت را از طريق خداوند متعال برای پيامبر(ص) قرائت نمود و اين زيارت از طريق معصومين به امام باقر(ع) رسيد و از طريق اين امام معصوم به دست شيعيان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت(ع) رسيده است. 2. ائمه ما شيعيان خصوصاٌ امام زمان(ع) تأکيد به خواندن و مداومت به خواندن اين زيارت شريف داشته اند، چنانچه در ملاقاتی که سيد رشتی با امام زمان(ع) داشته اند، امام زمان به سيد رشتی می فرمايند: که چرا عاشورا نمی خوانيد و بعد سه بار می فرمايند عاشورا، عاشورا، عاشورا.(مفاتيح الجنان- شيخ عباس قمی) 3. علماء وبزرگان ما نيز برخواندن عاشورا و مداومت به آن تأکيدفراوان داشته اند و خود نيز اين کار را انجام می داده اند و يکی از علل موفقيت اکثر بزرگان و علماء خواندن زيارت عاشورا بوده است. چه بسيار زيبا است که انسان در هر زوز صبح 5 دقيقه از وقت خود را برای سالار شهيدان و زيارت عاشورا قرار دهد. چه صبح و روز زيبائی خواهد بود روزی که با نام و ياد عزيز زهرا(س) شروع شود. مطوئن باشيد که امام حسين(ع) جواب سلام شما را می دهد. فقط بايد دلت را پاک کنی تا جواب سلام امام را بشنوی و يقين داشته باشيد که جواب سلام را امام حسين(ع) می دهد، چون جواب سلام واجب است و امام معصوم محال است ترک واجب نمايد. فقط بايد گوش ما شنوا و لايق شنيدن جواب سلام ايشان باشد. >>> ائمه و زيارت عاشورا : " امام محمد باقر(ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زيارت عاشورا را بخوان. هنگامی که اين زيارت را خواندی در حقيقت او را به چيزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زيارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نويسد و از تو هزار هزار سيئه محو می نمايد و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسيدند. حتی در درجات آنها هم شريک می شوی. " (کامل الزيارات- ص 74) " امام صادق(ع) به صفوان می فرمايد: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می کنم، اول زيارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا اميد از درگاه او برنگردد زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد." (بحارالانوار-جلد 98-ص 300) " در روايت ديگر می خوانيم: اگر مردم می دانستند زيارت امام حسين(ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می مردند و حسرت رسيدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می کرد." (بحارالانوار-جلد 101 –ص 18) >>> در احاديث ديگرز از معصومين تأکيد بر زيارت امام حسين(ع) کرده اند که نمونه ای ازآنها ذکر می گردد: - زيارت امام حسين(ع) مثل زيارت خدا در عرش اوست. - زيارت امام حسين(ع) بر هر مؤمنی که اقرار به امامت ايشان داشته باشد، واجب است.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 69) - کسی که امام حسين(ع) را تنها برای رضا و خوشنودی پروردگار، و نه برای کسب شهرت زيارت کند، خداوند تمامی گناهان او را پاک می کند.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4) - اگرکسی بدون عذر موجه امام حسين(ع) را زيارت نکند، از اهل آتش خواهد بود.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4) - کسی که امام حسين(ع) را زيارت نکند شيعه اهل بيت نيست.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)
-
مختصری در مورد مجموعه عملیات های عاشورا
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در عملیات های دفاع مقدس
مختصری در مورد مجموعه عملیات های عاشورا عملیات عاشورا در قرارداد 1975 الجزایر، خط الراس ارتفاعات میمک به عنوان مرز ایران و عراق تعیین گردید. سپس کمیته های مشترک دو کشور برای تهیه اسناد لازم و میله گذاری مرز به گفتگو پرداختند. این گفتگوها که به کندی انجام می شد، تا آستانه وقوع انقلاب اسلامی به نتیجه تعیین کننده ای نرسید. در این میان، رژیم عراق که به تعیین قطعی مرزها تمایلی نشان نمی داد، با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه را بر ملغی کردن قرارداد مذکور فراهم دید و در تاریخ 19/6/1359 به میمک حمله کرد و در تاریخ 21/6/1359 آن را اشغال کرد. چهار ماه بعد (19/10/1359)، طی عملیات ضربت ذوالفقار، اگر چه دشمن از قلل میمک عقب رانده شد، لیکن شمال و غرب این منطقه همچنان تحت اشغال او بود. این وضعیت ادامه داشت تا این که عملیات عاشورا به منظور آزادسازی ارتفاعات شمال میمک و نیز دامنه غربی آن طراحی و به اجرا درآمد. اهداف عملیات - انهدام بخشی از قوای دشمن. - تحمیل پدافند در دشت به دشمن. - ایجاد تسهیلات در رفت و آمد از جنوب به غرب و بالعکس و نیز ارتباط و اتصال جبهه های جناحین میمک. - آزاد سازی قسمتی از اراضی اشغالی. - تامین منطقه میمک با تسخیر و تصرف ارتفاعات مهم منطقه، همچون: گرگنی، فصیل و فرورفتگی میمک. موقعیت منطقه سراسر منطقه عملیاتی پوشیده از شیارها و پستی و بلندی های بسیاری است که پراکندگی آنها شکل پیچیده ای به منطقه می دهد. نوع زمین منطقه از خاک رس و در بعضی نقاط همراه با شن می باشد که حرکت خودروها را دچار مشکل می کند. حد فاصل تنگه های بینا و بیجار که عملیات در آن متمرکز گردیده بود، ارتفاعات نسبتا بلندی قرار دارد که مرتفع ترین آنها کوه میمک است. به هر میزان که از ارتفاعات به طرف خاک عراق پیشروی شود، به تدریج زمین پست تر گردیده و تقریبا مسطح می شود. ارتفاعات مهم این منطقه عبارتند از: کانی سخت، زالوآب، شورشیرن، شینو، میمک، فصیل، گرگنی، تلخاب، گلم زرد، قلالم و کانی شیخ. استعداد دشمن - تیپ های 403، 503 و 604 پیاده. - تیپ 4 پیاده کوهستانی. - تیپ 46 مکانیزه. - تیپ 12 زرهی. - یک گردان از گارد ریاست جمهوری. - یک گردان کماندویی. - یک گردان جیش الشعبی. سازمان رزم خودی فرماندهی و هدایت عملیات بر عهده قرارگاه سلمان بود و نیروهای عمل کننده متناسب با وظایف و اهداف مورد نظر به چهار قسمت به شرح زیر تقسیم شدند: قرارگاه سلمان فجر 1 سپاه = تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 4 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر. ارتش = تیپ 1 لشکر 81 زرهی با 2 گردان. فجر 2 سپاه = تیپ مستقل انصار الحسین (ع). در احتیاط کل عملیات بودند و تا پایان عملیات وارد عمل نشدند. فجر 3 سپاه = لشکر 5 نصر با 4 گردان + 1 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر. ارتش = گردان ِ 211 تانک از لشکر 84 پیاده. فجر 4 سپاه = تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص). ارتش = یک گروهان از گردان 211 تانک. توپخانه = 3 گردان از ارتش و 2 گردان از سپاه. طرح عملیات پس از انجام شناسایی های لازم، عملیات از سه محور زیر طراحی گردید: محور اول= ارتفاعات فصیل، 350 و بانی- تلخاب، که در مأموریت فجر 1 بود. محور دوم = ارتفاعات فصیل و یال میمک، که در مأموریت فجر 3 بود. محور سوم = فرورفتگی میمک، که در مأموریت فجر 4 بود. شرح عملیات از غروب روز 25/7/1363، نیروها به طرف اهداف خود حرکت کردند. درگیری با دشمن با رمز یا اباعبدالله الحسین (ع) حدود ساعت 01:30 بامداد در محور میانی (فصیل) آغاز شد و رزمندگان پس از چندین ساعت نبرد موفق شدند در ساعت حدود 9 صبح ارتفاعات فصیل را تصرف و سپس پاکسازی کنند. در این میان، تلاش برای تصرف یال میمک (348) به نتیجه نرسید. در محور جنوبی (فرورفتگی میمک) که درگیری در ساعت 02:45 آغاز شد، اگر چه نیروها توانستند به برخی از اهداف خود دست یابند، لیکن در حالی که فاقد سنگرهای دفاعی بوده و از امکانات پشتیبانی نیز بی بهره بودند، با پاتک زرهی دشمن مجبور شدند عقب نشینی کنند. در محور شمالی (گرگنی)، نیروها که اغلب اوقات خود را به خنثی سازی میادین مین و بازکردن معبر اختصاص داده بودند، سرانجام پس از مدتی درگیری با دشمن توانستند ارتفاع گرگنی را تصرف کنند. در این میان دشمن با جمع آوری و سازماندهی نیروهایش از صبح روز دوم پاتک های سنگین خود را که به آتش شدید توپخانه و حملات هوایی همراه بود، آغاز کرد و هر بار با مقاومت نیروهای خودی مواجه شد و ضمن تحمل تلفات و ضایعات مجبور می شد عقب نشینی کند. نهایتا، پس از چند روز درگیری بین طرفین، مواضع متصرفه تأمین گردید. نتایج عملیات - بازپس گیری بیش از 50 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی. - تصرف بخش مهمی از ارتفاعات منطقه (فصیل – گرگنی). - در معرض تهدید قرار گرفتن جاده بدره – مندلی. - آزاد شدن جاده مرزی خودی. - کشته و زخمی شدن حدود 1500 نفر از نیروهای دشمن. - به اسارت درآمدن 190 نفر. - انهدام چندین دستگاه تانک و خودرو نظامی. - به غنیمت درآمدن 4 تانک، 7 خودرو، 6 قبضه تفنگ 106 میلیمتری، 29 قبضه خمپاره انداز و تعداد زیادی سلاح سبک و مهمات. -
نقدی: آمادگی گردان های عاشورا برای استقرار صلح در لندن
FATEH110 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار ایران و جهان
آینده:رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: گردانهای عاشورای بسیج آماده اند به عنوان نیروی پاسدار صلح به لندن اعزام شوند. به گزارش فارس به نقل از پایگاه اینترنتی بسیج، سردار نقدی كه در جمع فرماندههان حوزه ها و پایگاههای ناحیه كربلای تهران سخن میگفت؛ با انتقاد شدید از دزد و غارتگر خوانده شدن معترضان در انگلستان توسط مسئولین این كشور، تصریح كرد: با كمال تاسف، جنایت ها و خشونت های رژیم مستبد پادشاهی انگلیس علیه محرومان این كشور با شدت ادامه دارد و نه تنها نصایح دلسوزان در رفتار و عملكرد مسئولین و پلیس سركوب گر این رژیم هیچ تاثیری ندارد، بلكه شاهد این هستیم كه محرومان این كشور، مشتی دزد و غارتگر لقب میگیرند. وی با اشاره به فضای بسته و امنیتی شهرهای انگلستان خاطرنشان كرد: و معلوم نیست با وجود چهار میلیون و ششصد هزار دوربین مدار بسته در این كشور كه فقط یك میلیون آن در شهر لندن است چرا نمی تواند این دزدها را شناسایی و دستگیر كند؟ رئیس سازمان بسیج مستضعفین ضمن انتقاد شدید از عملكرد شورای امنیت سازمان ملل متحد در بی توجهی به آزادی خواهان انگلستان و حمایت از حكومت مستكبر این كشور گفت: از شورای به اصطلاح امنیت سازمان ملل هم كه كاركردش فقط حمایت از مستكبران و تصویب قطعنامه علیه آزادی خواهان است انتظاری نیست كه از محرومان انگلیس دفاع كند. اما اگر مجمع عمومی سازمان ملل تصویب كند سازمان بسیج آماده است تعدادی از گردان های عاشورا و الزهرا (س) را به عنوان نیروی پاسدار صلح و حائل میان نیروهای سركوبگر رژیم پادشاهی و مردم انگلیس به لندن لیورپول و بیرمنگام اعزام كند تا ناظر بر اجرای حقوق بشر و به عنوان نیروی بازدارنده از اعمال خشونت انجام وظیفه كند. نقدی با سیاه خواندن كارنامه رژیم سلطنتی انگلستان گفت: تاریخ رژیم پادشاهی انگلیس پر است از جنایت های استعمارگرانه، تجاوزها، كشتارهای جمعی، اختلاف افكنی و به جان هم انداختن كشورها كه میلیون ها كشته و فلاكت ها و بدبختی های زیادی را به دنبال داشته است. وی با اشاره به وعده الهی مبنی بر انتقام از مستكبران و جنایت كاران افزود: خداوند عادل است و حتم تاوان این همه استعمارگری را از این رژیم خواهند ستاند و این آغاز راه است. مردم انگلیس عدالت میخواهند و این حق آنهاست. چند ماه پیش مردم مظلوم انگلستان شاهد یكی از پر خرج ترین و تشریفاتی ترین عروسی های جهان بودند. چرا در قرن 21 باید عروسی ولی عهد انگلستان مثل عروسی های قرون وسطی برگزار شود و آن هزینه های سنگین به مردم تحمیل شود؟ چرا باید پول مالیات دهندگان انگلیسی صرف راه اندازی شبكه تفرقه افكن بی بی سی فارسی و هدایت و حمایت فتنه گران 88 شود؟ رئیس سازمان بسیج مستضعفین ادامه داد: نتیجه این خطاهای بزرگ رژیم پادشاهی انگلیس همین قیامهای مردمی است و این رژیم باید منتظر عواقبی سختتر از این باشد. این آغاز راه است و رژیم انگلیس باید تاوان قتلعامهای آفریقا، جنگها و خونریزیهای شبه قاره هند، جنایاتهای چین، فروپاشی دولت عثمانی، راهاندازی جنگهای خونین میان مسلمانان و سایر فرق را بدهد. نقدی با عمیق خواندن آرمان عدالتخواهی و جنبش اعتراضی محرومان انگلستان تصریح كرد: قیام عدالتخواهانه مردم انگلیس حتی اگر در این مرحله سركوب شود؛ خیلی عمیقتر از آن است كه از بین برود و این زخم از جای دیگر سر باز خواهد كرد. موضوع این جنبش یك موضوع سیاسی و یا دعوای انتخاباتی نیست. اختلاف قومی هم نیست كه به سادگی فروكش كند بلكه مطالبه عدالت است از سوی انبوه محرومان. مردم انگلستان بیدار شدهاند و قطعا حق خود را خواهند گرفت. وی با ابراز تاسف شدید از قتل یكی معترضان به دست پلیس انگلستان، وزارت خارجه را به تكاپوی بیشتر برای جلوگیری از تكرار این جنایات دلخراش فراخواند و گفت: كشته این حادثه یك جوان شرور نیست بلكه یك مرد مسن و صاحب چهار فرزند است. از آنجایی كه ما تكرار این خشونتها را پیشبینی میكنیم، از وزارت خارجه میخواهیم با مجمع عمومی سازمان ملل برای اعزام نیروهای حافظ صلح و دیدهبان حقوق بشر و استقرار آنها در لندن رایزنی كند و آمادگی بسیج را برای اعزام این نیروها اعلام میكنیم. رئیس سازمان بسیج مستضعفین در پایان با اشاره به پیشبینی حكیمانه و الهی امام خامنهای (حفظهالله) در خصوص نفوذ پدیده بیداری اسلامی به عمق اروپا تاكید كرد: پیشبینی امام خامنهای (حفظه الله) در مورد بیداری اروپا هم مانند پیشبینی امام خمینی (ره) در مورد فروپاشی شوروی بسیار دقیق و واقعبینانه بود و امروز كه ایشان حركت مردمی در آمریكا را پیشبینی میكنند باید زنگ خطر برای آمریكاییها هم به صدا درآمده باشد. احتمالا تاثیر این بیدار در كشورهای تحت استعمار انگلیس مثل كانادا و استرالیا هم زیاد است. جهان رو به آزادی است و هیچ قدرتی نمیتواند جلوی این حركت بزرگ مردمی به سوی عبودیت خدا را بگیرد. -
عزاداری محرم در میان شیعیان هند شیعیان هند با خانه تكانی و نظافت حسینهها، مساجد و احداث تكیهها و آمادهسازی مكانهای عزاداری به منظور برگزاری آیین بزرگداشت یاد و خاطره سالار شهیدان و یارانش چند روز قبل از آغاز ماه محرم با شور و هیجان خاصی به استقبال این ماه میروند. شیعیان هند كه حدود ۱۰درصد جمعیت نزدیك به یكصد و پنجاه میلیونی مسلمانان این كشور را تشكیل میدهند، در ماههای محرم و صفر و بویژه در دهه عاشورا با علاقهی وصف نشدنی، برنامههای مختلف و ویژهای را برگزار میكنند. این برنامهها از روز اول محرم آغاز میگردد و تا پایان روز عاشورا و مراسم ویژه شام غریبان در تمامی روز و تا ساعاتی از شب ادامه مییابد. در مناطق شیعهنشین هند از جمله شهرهای "لكنهو"، "امرهه" و "كشمیر" عموما مكانهای ویژهای ساخته میگردد كه به "امامباره" معروف است و تقریبا مكانی همچون تكیه و حسینیه در ایران است كه عزاداری ماه محرم در آنها برگزار میگردد. امامباره شهر لكنهو مركز ایالت "اوتارپرادش" واقع در شمال هند كه پر جمعیتترین ایالت هند است از جمله بزرگترین امامبارههای هند است كه قدمت آن به حدود چهارصد سال میرسد و در شمار آثار باستانی هند ثبت شده است. بیشتر مراسم عزاداری در هند در ماههای محرم و صفر در امامبارهها برگزار میگردد. مجالس عزاداری امام حسین (ع) عموما شامل سخنرانی توسط علمای محلی و نیز نوحه خوانی به زبان محلی است. همانند دیگر مناطق شیعهنشین جهان در هند نیز چند روزدهه اول محرم هركدام به نام اهل بیت و یاران امام حسین (ع) نامگذاری شده است و هر روز به نام خاصی مراسم برگزار میگردد. از روز چهارم محرم به نام حضرت حر عزاداری صورت میگیرد كه همراه با برگزاری مجالس عزا، مردم نذورات خود را نیز در قالب غذاهای ویژهای كه برای این ایام میپزند ادا میكنند. روز پنجم به نام فرزندان حضرت زینب (س)، روز ششم به نام حضرت علی اكبر، هفتم محرم به نام حضرت قاسم، هشتم به یاد ذنهم به نام حضرت علی اصغر و دهم به نام سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین گرامی داشته میشود. از روزاول محرم عزاداران با شربت پذیرایی میشوند اما در روزهای تاسوعا و عاشورا مردم همراه با دیگر غذاها نذورات خود را به صورت غذایی كه به حاضری معروف است و شامل مقداری نان و كباب و یا غذایی شبیه به قیمه ایرانی است در اختیار عزاداران قرار میدهند. در روز نهم كه به یاد حضرت علی اصغر گرامی داشته میشود توزیع شیر میان مردم بسیار رایج است. از اول تا ششم محرم عموما مجالس عزاداری در منازل و یا امامبارهها انجام میگردد اما از این روز به بعد دسته جات عزادار بعد از ظهرها به خیابانها آمده و مراسم خود را به صورت راهپیمایی در خیابان انجام میدهند. این نوع عزاداری در روز هفتم كه به نام حضرت قاسم (ع) انجام میگردد به "مهنی" معروف است. مردم مسلمان هند اعتقاد دارند كه بنا بر بعضی روایات در چنین روزی حضرت قاسم (ع) با دختر امام حسین (ع) ازدواج كرده است. در عزاداری روز نهم كه به نام حضرت علی اصغر برگزار میشود، عزاداران گهوارهای را به صورت نمادین روی دستان خود حمل میكنند. شیعیان هند شب عاشورا را نیز همانند شبهای قدر گرامی میدارند و تا صبح بیدار میمانند و به عزاداری و مرثیه سرایی میپردازند. عزاداری روز عاشورا نیز كه از بامداد این روز آغاز میگردد تا عصر ادامه مییابد و عموما مردم در این فاصله به حرمت شرایطی كه در این ساعات در روز عاشورا بر خاندان امام حسین (ع) گذشته است از خوردن پرهیز میكنند و بعد از اتمام رسمی مراسم به هنگام عصر روزه نمادین خود را با غذاهای نذری كه با عدس و برنج پخته میشود افطار میكنند كه بهاین عمل "فاقهشكنی" گفته میشود. سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی و راه رفتن با پای برهنه روی آتش از جمله كارهایی است كه عزاداران عاشورا در بزرگداشت این روز انجام میدهند. بعد از نماز مغرب و عشا مراسم شام غریبان آغاز میگردد و مردم هر شهر یا محله در یك محل جمع میشوند اما رسوم ویژهای برای این شب آنچنان كه در ایران معمول است وجود ندارد و تنها مرثیه خوانان به ذكر مصیبت بازماندگان عاشورا میپردازند. در مراسم سینه زنی و زنجیر زنی از بعضی سازها همچون طبل و تعدادی ادوات موسیقی محلی نیز هماهنگ با نوای مرثیه استفاده میگردد. از جمله آداب و رسوم ویژه ماههای محرم و صفر در بین شیعیان هند این است كه هیچگونه مراسم ازدواجی دراین ماه انجام نمیگیرد و مردم ترجیح میدهند لباس نو خریداری نكنند و از برگزاری مراسمی همچون جشن تولد نیز پرهیز می كنند. زنان نیز علاوه بر آنكه در مجالس عمومی كه در امامبارهها برگزار میگردد شركت میكنند مجالس ویژهای را در منازل خود نیز به مورد اجرا میگذارند كه در آن زنانی كه به "حدیث خوان" معروفند برای شركتكنندگان در مراسم سخنرانی و مرثیه سرایی میكنند. تا پیش از سال ۱۹۷۸در هند حركت دستجات عزادار در خیابانها ممنوع بود اما از این سال به بعد شیعیان اجازه یافتند مراسم خود را در معابر عمومی نیز انجام دهند.
-
سئوالات اعتقادی پیرامون امام حسین (ع) و واقعه عاشورا
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در شهادت ائمه اطهار (ع)
سئوالات اعتقادی پیرامون امام حسین (ع) و واقعه عاشورا منبع :http://www.rohani.ir بخش اول •مقايسه امام حسن(ع) و امام حسين(ع) سوال1: از ميان امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) كدامشان برتر مى باشد؟ آيا آنها از نظر فضيلت برابر هستند؟ زيرا از يكى از علما خواندم كه به چند دليل امام حسن(عليه السلام) از برادرشان امام حسين(عليه السلام)برتر مى باشند، از آن جمله روايت صدوق است از هشام بن سالم، در كمال الدين كه روايت كرده است از امام صادق(عليه السلام)پرسيدم: از ميان حسن(عليه السلام) و حسين(عليه السلام) كدام يك برتر مى باشد؟ فرمود: حسن(عليه السلام)از حسين(عليه السلام) برتر است. و از آن جمله اينكه امام حسن(عليه السلام) بر امام حسين(عليه السلام) مقام امامت داشت از آنجا كه امام هر زمانى از تمام مردم زمان خود افضل است و امكان ندارد كه برابر باشد زيرا ترجيح دادن چيزى بدون دليل شايسته نمى باشد، خواهشمنديم نظر خود را در اين باره بيان فرماييد؟ پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ مقايسه امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) بر پايه دوره امامت امام حسن(عليه السلام)از اساس، نادرست بوده و درست اين است كه اگر قرار بر مقايسه باشد هر يك از اين دو امام را در دوره امامت خود او مورد مقايسه قرار دهيم كه نتيجه مقايسه اين مى شود كه اين دو بزرگوار امام هستند چه قيام كنند و چه قيام ننمايند و هيچ كدام بر ديگرى برترى ندارد. درست است كه نهضت امام حسين(عليه السلام) باعث بقا و استمرار دين اسلام گرديد اما اين نهضت بدون صلح امام حسن(عليه السلام)امكان پذير نمى گرديد.(1) •اعطاى كرامت هاى بى نظير به امام حسين(ع) سوال2: با توجه به اين مطلب كه تمامى ائمه اطهار(عليهم السلام) با وجود نقش هاى مختلفى كه بر عهده داشته اند يك هدف واحد را دنبال مى نمودند، كدام نقش از اين ميان دشوارتر محسوب مى شود؟ و اگر تمامى آنها يكسان هستند به چه دليلى به امام حسين (عليه السلام)كرامتهايى(2) عطا شده كه به هيچ يك از فرزندانشان عطا نشده است؟ پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ در اين موضوع كه نقش امام حسين(عليه السلام) دشوارتر بوده است هيچ جاى شكى نيست، و مصائبى كه بر ايشان و خاندان بزرگوارشان گذشت به مراتب از مصائب فرزندان گرامى اش دشوارتر بوده است; به همين دليل است كه مزايايى براى حضرتش قرار داده شده است كه براى غير از او قرار داده نشده است. و اين همان مطلبى است كه در روايت مشهورى از امام باقر(عليه السلام) به آن اشاره شده است: « خداوند، حسين(عليه السلام) را در مقابل كشته شدنش اين گونه پاداش داد كه; امامت را در نسل او، و شفا را در تربتش قرار داد، دعا را در نزديكى قبرش مستجاب مى گرداند و روزهاى زيارتش و رفت و آمد آن را از عمر زائرش محسوب نمى كند.»(3) •نقش امام حسين(ع) نسبت به دين سوال3: اگر بر طبق فرموده خداوند متعال: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلاَمَ دِينا»(4) رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)دين را كامل نموده است پس نقش امام حسين(عليه السلام) نسبت به دين چيست؟ پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ منظور از كامل شدن دين خدا در اين آيه شريفه، تعيين اميرمؤمنان على(عليه السلام) به عنوان ولى، امام، خليفه و نگاهبان دين و اسلام مى باشد. اين نقش و مسئوليت پس از او به فرزندان گرامى اش و از آن جمله به حضرت امام حسين(عليه السلام)بايد منتقل شود و اين بدان معنى است كه كامل شدن دين خدا بدون امامت حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) و تلاشهاى دوران امامتش ممكن نمى باشد. •مقام زينب كبرى(س) و حضرت عباس(ع) سوال4: آيا بانو زينب كبرى(عليها السلام) و حضرت ابوالفضل العباس(عليه السلام)معصوم مى باشند؟ دلايل شما بر عصمت ايشان چه مى باشد؟ پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ هر دوى اين بزرگواران از لحاظ فضل و صفات والا و كمال چنان هستند كه بلافاصله در مقام بعد از معصومين(عليهم السلام)قرار مى گيرند و چنان است كه بعد از چهارده تن معصومين(عليهم السلام)، كسى برتر از آنان نمى باشد ولى عصمت به همان چهارده نفر معصومين اختصاص دارد. (يعنى اين بزرگواران عصمت از گناه داشتند امّا عصمت كبراى امامت و حفظ از هر خطاى كوچك كه مخصوص امامان است را نداشتند)(5) •روايت بانو حكيمه دختر امام جواد(ع) سوال5: روايتى توسط بانو حكيمه دختر امام جواد(عليه السلام) نقل شده و شيخ طوسى در كتاب الغيبة آن را آورده است، در اين روايت مى خوانيم: «حضرت امام حسين(عليه السلام) در حقيقت تنها در ظاهر به خواهر خود وصيت فرمودند و هر چه به حضرت زينب (عليها السلام) نسبت داده مى شد در حقيقت به صورت مخفيانه از حضرت امام زين العابدين(عليه السلام)صادر مى گرديد» ميزان درستى اين روايت را بيان فرماييد؟ پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ اين روايت بدون اشكال معتبر مى باشد. • ازدواج على اكبر(ع) سوال6: آيا حضرت على اكبر(عليه السلام) ازدواج نموده بودند؟ پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ در زيارت حضرتش(عليه السلام) توسط امام صادق(عليه السلام) آمده است كه: «درود بر تو و خاندانت و خانواده ات و پدرانت و فرزندانت و مادران گرامى ات كه خداوند ناپاكى را از آنان دور نمود و آنها را پاكيزه قرار داد»(6) روايتى از امام رضا(عليه السلام)نيز وجود دارد كه بيان مى نمايد ايشان همسرى به نام اُم ولد داشته اند و شايد به همين علت است كه كنيه ايشان ابوالحسن بوده است. • ازدواج حضرت قاسم(ع) سوال7: نظر حضرت عالى درباره داستان ازدواج حضرت قاسم(عليه السلام) كه توسط طُريحى در كتاب اَلْمُنْتَخَبِ، سيّد بَحرانى در كتابِ مَدينة المَعاجز، حائرى در كتاب مَعالى السِّبطَيْن، شعرانى در كتاب ترجمه نَفَسُ الْمَهمُوم و ديگران آورده اند چه مى باشد؟ پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ نظر ما همان نظر علامه مامقانى مى باشد كه مى فرمايند: «آنچه او در كتاب المنتخب درباره داستان ازدواج ايشان آورده است را نه من و نه ساير محققان در كتابهاى سيره و مقتل معتبر پيدا ننموديم.» --------------------------------------------------------------------------------------- 1. در روايتى امام حسين فرمود: «و أَخى خَيرٌ مِنّى» برادرم از من افضل بود. الارشاد، ص 232; بحار، ج 45، ص 1; العوالم، ج 17، ص 245; موسوعه كلمات الحسين، ص404. 2. كمال الدين 416. 3. عن الامام الباقر(عليه السلام): إن الله عَوَّضَ الحسَين(عليه السلام) عن قَتلِهِ، أَنَّ الامامة فى ذُريّته، والشفاء فى تربته، و اجابة الدعاء عند قبره، و لا تُعَدّ أيام زائره جائياً و راجعا من عمره. 4. «امروز دين شما را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما به عنوان آيينى برگزيدم.»; مائده/3. 5. حضرت معصومه(س) و برخى امامزاده(عليه السلام) و شيعيان خاص كه باب ائمه بودند نيز وضعى مشابه داشتند و نمى توان به صراحت در مورد برترى آنان بر ديگرى قضاوت كرد. 6. «صلّى الله عليك، و عَلى عترتِك، و أهل بيتِك، و آبائكَ، و أبنائكَ، و أمّهاتك الاخيار، الذين أذهبَ الله عنهمُ الرِّجسَ و طهّرهم تطهيراً». مدرك: بحارالانوار، ج 98، ص 186، باب 18، ح 30; كامل الزيارات، ص 239.