لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'عملی'.
2 نتیجه پیدا شد
-
[align=justify] سیره عملی امام باقر علیه السلام عبادت هميشه به ياد خدا بود، در همه حال نام خدا بر لب داشت، نماز زيادمىخواند و چون سر از سجده بر مىداشت. سجده گاهش از اشك چشمشتر شده بود. امام صادق فرمود:پدرم در مناجات شبانهاش مىگفت:«خدايا، فرمانم دادى نبردم،نهيم كردى، اطاعت نكردم، اكنون بندهات، نزد تو آمده و عذرى ندارم». آنگاه كه به سفر حج مىرفت، چون به حرم مىرسيد، غسل مىكرد، كفشهايش را در دستمىگرفت و مسافتى را پياده مىرفت. و چون وارد مسجد الحرام مىشد به كعبه نگاهمىكرد و با صداى بلند مىگريست، غلامش افلح مىگويد:با امام باقر حج گزاردم، چونوارد مسجدالحرام شد، به «بيت» نگاه كرد و گريست تا آنكه صدايش بلند شد،گفتم: «فدايتشوم، مردم به شما نگاه مىكنند، آهستهتر گريه كنيد»،فرمود:«واى بر تو اى افلح، چرا گريه نكنم، شايد خداوند از رحمتبه من نگاهكند، و فرداى قيامتبدين سبب، نزدش رستگار شوم». حتى در شب وفاتش، مناجاتشبانهاش را ترك نكرد. چون غمگين مىشد، زنان و كودكان را جمع مىكرد، او دعامىكرد و آنها آمين مىگفتند. مهابت و شجاعت علم و تقوايش، زهد و پارسايىاش،چنان عظمت، جلالت و ابهتى به وى داده بود كه كسى نمىتوانست او را سير نگاه كند. و دانشمندان بزرگ از جمله«حكم بن عتيبه» با همه عظمت و بزرگىاش، در نزد او،كودكى دانشآموز مىنمود، يكى از همراهان هشام بن عبدالملك خليفه اموى، به هنگامحج، چون توجه و احترام مردم به آن حضرت را ديد، تصميم گرفتبا طرح سوالى او راشرمنده كند، و چون به نزد آن گرامى رسيد و چشمش به او افتاد، تنش لرزيد، رنگشپريد و زبانش بند آمد. يا آنكه در ميان مردم چون يكى از آنها بود، و ازمتواضعترين مردم به شمار مىآمد، ولى در مقابل ستمكاران، شجاعانه مىايستاد و ازحق و حقيقت دفاع مىكرد. آنگاه كه خليفه اموى هشام بن عبدالملك، آن حضرت را بهدمشق احضار كرده بود، در مجلسى كه تمام سران اموى گرد آمده بودند ابتدا هشام وسپس ديگر بزرگان بنىاميه آن حضرت را سرزنش كردند. مردانه به پاخاست و از اسلام و اهل بيت پيامبر دفاع كرد، چنانكه هشام از سخنآن حضرت، كه امويان را غاصب حقوق اهل بيت معرفى مىكرد، به اندازهاى خشمگين شدكه فرمان داد امام را زندانى كنند. در مجلسى ديگر در نزد هشام در حالى كه دركنار او و بر تخت وى نشسته بود، در پاسخ هشام، حقانيتخانواده خود را اثباتكرد، هشام از پاسخ امام چنان به خشم آمد، كه صورتش سرخ شد و چشمانش برگشت. رفتار با ياران و ديگر مردم آن بزرگوار، يارانش را به همدردى و برادرى و نيزيارى مسلمانان سفارش مىكرد و مىفرمود: «دوست داشتنىترين كارها نزد خدا ايناست كه مسلمانى، شكم مسلمانى را سير كند، غمش را بزدايد و دينش را ادا كند». با همه مهربان بود. حتى با كسانى كه نسبتبه او رفتار بدى داشتند، از بد كاراندر مىگذشت، اگر نيمه شب مهمانى مىرسيد با مهربانى در برويش باز مىكرد و در بازكردن بار و بنهاش به او كمك مىكرد، در تشييع جنازه مردم عادى شركت مىكرد،لغزشهاى ياران را ناديده مىگرفت و مىفرمود:«اصلاح امور زندگى و روش برخورد بامردم چون پيمانه پرى است كه دو سوم آن زيركى و يك سوم آن گذشت است». از تحقير مسلمانان نهى مىكرد و به غلامان و كنيزانش مىفرمود: «گدايان را گدانناميد و آنها را با اين نام نخوانيد، بلكه آنان را به بهترين نامهايشان صدابزنيد». در امر اصلاح جامعه و جلوگيرى از فساد و تنبيه بدكاران، تلاش مىكرد آنگاه كهاز دزدى افرادى آگاه شد، به غلامانش دستور داد. آنها را گرفتند و به والى مدينهتحويل دادند و اموال دزديده شده را خود به صاحبان آنها برگرداند. ياران و همراهان را غذا مىداد و چون كمى از آنان فاصله مىگرفت در برخورد مجددبا آنان چنان احوال پرسى مىكرد كه گويا مدتها است آنها را نديده است. آراستگى ظاهر موى سرش تميز و مرتب بود و مىفرمود:«هركس موى نگه مىدارد، آنرامرتب كند و فرق بگذارد» و به دو طرف سرشانه كند، ريش خود را كوتاه مىكرد و خطمىگرفت و موهاى دو طرف صورت و زير چانهاش را مىسترد، حجامت مىكرد. دستها وناخنهايش را حنا مىگرفت. دندانهايش را كه سستشده بود، با طلا محكم كرده بودانگشترى در دست مىكرد، نقش انگشترىاش «العزه لله» بود. غذا خوردن غذا را با «بسم الله» آغاز و با «الحمد لله» ختم مىكرد، و آنچهرا در اطراف سفره ريخته بود، اگر در خانه بود، بر مىداشت و اگر در بيابان بودبراى پرندگان وا مىنهاد. ميهمانى دادن غذا دادن به مومنين بويژه شيعيان را بسيار مهم مىشمرد و بهياران خود سفارش مىكرد، كه دوستان و هم كيشان خود را ميهمان كنند و غذا بدهندمىفرمود:«كمك به خانواده يك مسلمان و سير كردن شكمشان و بىنياز كردن آنها ازمردم، برايم از هفتاد حجبهتر است» به سير كردن شكم خيلى اهميت مىداد. و سيركردن يك نفر نزد وى از آزاد كردن يك بنده بهتر بود. خانهاش منزلگاه شيعيان، مسلمانان، غريبان و رهگذران بود، ميهمان زياد به خانهمىبرد. به ميهمانان غذاى لذيذ مىداد، اجازه نمىداد ميهمانش كارى انجام دهد. تجارت و كار يارانش را به كار و كسب تشويق مىكرد، از شغل آنها مىپرسيد. اگربيكار بودند، سفارش اءكيد مىكرد كه به كارى مشغول شوند و مىفرمود:«من كسى راكه كار و كاسبى را رها كرده و به پشتبخوابد و بگويد; خدايا روزيم ده، دشمندارم» به يكى از يارانش كه بيكار بود فرمود:«مغازهاى بگير، جلويش را جاروبكن و آب بپاش، بساطى در آن بگستر، چون چنين كنى وظيفهات را انجام دادهاى!» بهيارانش سفارش مىكرد كه اگر آب يا زمينى را مىفروشند حتما با پول آن آب و زمينبخرند. آن گرامى تنها سفارش به كار نمىكرد، بلكه خود نيز به باغ و مزرعه خويشمىرفت و حتى در هواى گرم تابستان، عرق ريزان كار مىكرد. آن حضرتمىفرمود:«دنيا چه ياور خوبى براى طلب آخرت است» و غلامان خويش را به كارى وامىداشتبر آنها سخت نمىگرفت و آنها را در انجام كار آزاد مىگذاشت، اگر كارشانسنگين و مشكل بود خود نيز به آنها كمك مىكرد و مىفرمود:«هرگاه غلامان خود رابه كار مىگيريد، و كار بر آنان سخت استخودتان نيز با آنان كار كنيد». سخاوت و بخشش امام باقر(ع) با آنكه درآمدش كم، خرجش بسيار و عيال وار بود، درعين حال بخشندگىاش بين خاص و عام آشكار و بزرگوارىاش - مشهور، و فضل و نيكىاشمعروف بود، افراد زيادى به اميد بهرهمندى از جود و كرمش به سويش مىشتافتند وهيچ يك نااميد بر نمىگشتند. هركس به خانهاش وارد مىشد، از آنجا بيرون نمىرفت،مگر آنكه غذايش مىداد، لباس نيكويش مىپوشاند و مبلغى پول به او مىبخشيد بخششاو به حدى بود كه مورد اعتراض نزديكان قرار گرفت. آن حضرت ياور بيچارگان، ياردرماندگان و دستگير در راه ماندگان بود. هرگاه شيعيانش از شهرهاى ديگر به ديدارش مىرفتند. زاد و توشه راه، لباس وجايزهشان مىداد، و مىفرمود:«پيش از آنكه ملاقاتم كنيد اينها برايتان آماده شدهبود». جايزههايش بين پانصد تا هزار درهم بود. هم خود مىبخشيد و هم به ياران وخويشانش سفارش مىكرد كه بخشنده باشند، در يك روز هشت هزار دينار به مستمندانمدينه بخشيد و خانوادهاى را كه يازده نفر بودند و همه غلام و كنيز بودند آزادكرد. به سبب بخششهايش نيازمندان زيادى به منزلش مراجعه مىكردند و آن حضرت بهغلامان و كنيزانش سفارش مىكرد كه آنها را تحقير نكنند و گدا ننامند بلكه آنانرا به بهترين نامهايشان صدا بزنند. هر روز جمعه يك دينار صدقه مىداد ومىفرمود: «نيك و زشت و صدقه روز جمعه دو چندان مىشود» و نيز مىفرمود:«نيكى،فقر را مىزدايد و بر عمر مىافزايد و از مرگ بد پيشگيرى مىكند». پيوسته يارانشرا به همدرى و دستگيرى يكديگر سفارش مىكرد و مىفرمود«چه بد برادرى است،برادرى كه چون غنى باشى همراهتباشد و چون فقير شوى تو را تنها بگذارد». ومىفرمود: «برادرى آنگاه كامل است كه يكى از شما دست در جيب رفيقش كند و هرچه مىخواهد برگيرد». ماهنامه كوثر شماره 19 [/align]
-
۲۱ گام عملی جهت پرورش اعتمادبه نفس
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اعتماد بنفس , مراقبه , ذهن
۲۱ گام عملی جهت پرورش اعتمادبه نفس [align=justify]۱) احساس گناه را از خود دور کنید. مهمترین عاملی که به اعتمادبه نفس شما آسیب وارد می نماید، احساس گناه است. وقتی که با توبهٔ حقیقی، خداوند شما را می بخشد، شما چرا خودتان را نمی بخشید! سال ها پیش اشتباهی را مرتکب شده اید، ولی بار سنگین آن را هنوز به دوش می کشید، از این لحظه، این بار سنگین را به زمین بیندازید و خودتان را سبک کنید. بنابراین اگر احساس گناه را از خود دور کنید، اعتمادبه نفس شما زیاد می شود و زمانی که اعتمادبه نفس شما زیاد شد به راحتی میتوانید از گناه فاصله بگیرید. ۲) ”اقتدار“ و ”قاطعیت“ داشته باشید از امروز تمام کارهای خود را با قاطعیت انجام دهید. بعد از اینکه به درستی تصمیم خود مطمئن شدید، قاطعانه پیش بروید. حرف زدن و راه رفتن شما باید همراه با اقتدار باشد. اگر کلام شما با تردید همراه باشد، تردید خود را به مخاطب القاء کرده و در نهایت، مؤثر نخواهید بود. ۳) از یادآوری شکست های قبلی خود پرهیز نمائید هرگز به شکست های قبلی خود فکر نکنید. فقط از آن پیام و درس بگیرید و بعد آن را فراموش کنید. اگر خاطرهٔ شکست در یک سخنرانی را برای خود یادآوری کنید، شکست های گذشته، اعتمادبه فنس شما را تضعیف میکند. ۴) عبارت های تأکیدی مثبت را برای خود تکرار کنید قبل از خواب می توانید عبارت های زیر را در ذهن خود تکرار کنید و با همین جمله ها به خواب بروید به زودی تأثیر معجزه آسای تکرار این جمله ها را خواهید دید: ”اعتمادبه نفس من روز به روز بیشتر و بیشتر می شود“ یا ”من اشرف مخلوقات هستم و اعتمادبه نفس من عالی است“. ۵) عاشق خود، کار خود و خدای خود باشید خودتان را در هر شرایطی که هستید، بپذیرید. به فرض، اگر قد شما کوتاه است، خودتان را بپذیرید. هرگونه که باشید، روح خداوند در شما جاری است و توجه به همین نکته اعتمادبه نفس شما را زیاد می کند. اگر عاشق خدای خود باشید و خود را وابسته به یک نیروی برتر بدانید، به طور حتم همیشه اعتمادبه نفس دارید. به کار خود علاقه مند باشید و اگر به هر علتی از شغل خود احساس نارضایتی می کنید، سعی نمائید دیدگاه خود را نسبت به آن عوض کنید. ۶) تبسم را فراموش نکنید سعی کنید در هر شرایطی، تبسم بر لب داشته باشی. تبسم، نشانهٔ بارز اعتمادبه نفس و سلامت روان است. به طور حتم، کسی که هنر و علم ”مدیریت“ و ”نفوذ“ را بداند، هیچ لزومی ندارد که امور خود را با ”علم“ اداره کند. گفته شده پیامبر اسلام (ص) در تمام مدت زندگی خود متبسم بوده اند. اگر شما تمرین کنید، میتوانید در هر شرایطی تبسمی بر لب داشته باشید. تبسم، نماد خوشروئی است و خوشروئی از نشانه های مؤمن است. ۷) مبهم حرف نزنید اگر به اصطلاح ”مِنُ مِن“ کنید، به دیگران اعلام کرده اید که من اعتمادبه نفس لازم را ندارم. بلند، روان و رسا صحبت کنید. علاوه بر این، صراحت بیان داشته باشید و به ”روشنی“ و ”وضوح“ اعلام کنید که چه می خواهید با منظورتان چیست. حاشیه نروید و به اصل مطلب بپردازید. این اقدام ها اعتمادبه نفس را تقویت می کنند. ۸) مطالعهٔ خود را زیاد کنید. کسی که زیاد مطالعه می کند و اطلاعات زیادی به دست می آورد، خودش را یک سر و گردن از دیگران بالاترمی بیند و این یعنی همان اعتمادبه نفس. ۹) آراستگی ظاهر خود را حفظ کنید اگر شما ظاهر آراسته و مرتبی داشته باشید، اعتمادبه نفس بیشتری خواهید داشت. سعی کنید به وضع ظاهری خود چه در لباس خانه و چه در لباس رسمی توجه داشته باشید. اگر ظاهر مطلوبی نداشته باشید، به حضور در جمع علاقهٔ زیادی نخواهید داشت. گاه یک لک بر پیراهن شما ممکن است شما را از شرکت در یک جلسهٔ مهم بازدارد! ۱۰) آرامش خود را حفظ کنید مضطرب و عجول بودن، از اعتمادبه نفس شما خواهد کاست. سعی کنید آرامش خود را در همه حال حظ کنید. به سرعت کارهای خود را انجام دهید، ولی آرامش خود را از دست ندهید. حتی در میدان جنگ هم اگر آرامش داشته باشید، راه حل یابی برای شما آسان تر خواهد بود. اگر آرامش خودتان را از دست بدهید، ممکن است شمال و جنوب را هم گم کنید. پس یادتان باشد: ”آرامش، اعتمادبه نفس می آورد“. ۱۱) در مقابل آئینه بایستید و از خود تعریف کنید این کار در کسب اعتمادبه نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهرهٔ خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید. ۱۲) در حال زندگی کنید اگر د رحال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمائید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح ”امروز“ شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز یا نگرانی فردا سپری کنید، لحظه ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می باشد. ۱۳) دست دادن خود را محکم تر کنید. به اصطلاح ”شل“ و ”وارفته“ دست ندهید. به خصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه ۱۴) به موفقیت های خود نگاهی بیندازید از موفقیت هائی که تاکنون داشته اید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس عدم اعتمادبه نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید. ۱۵) به خودتان تبریک بگوئید حتی از گفتن جمله هائی مانند ”شب خیر“ و ”دوستت دارم“ نیز به خود امتناع نوزید. حتی برای خودتان جشن تولد بگیرد به خودتان اهمیت بدهید. ۱۶) همیشه مبلغی پول با خود داشته باشید وجود مقداری پول در جیب و کیف شخصی شما اعتمادبه نفستان را زیاد می کند. تاکنون شاید این موضوع را تجربه کرده باشید. ۱۷) نیروی نگاه خود را تقویت نمائید افراد نظامی به خصوص آنهائی که در مشاغل فرماندهی بوده اند، ناخودآگاه نیروی نگاه قدرتمندی دارند، اگر می خواهید به این مرحله برسید، تمرین مؤثر زیر را انجام دهید: چیزی شبیه یک ساچمهٔ سیاه را در وسط یک سینی قرار دهید و سعی کنید با نگاه خود از فاصله ۲ متری آن را حرکت دهید. ۱۸) ”نه“ گفتن را یاد بگیرید. بسیاری از افراد، قدرت ”نه“ گفتن را ندارند و این موارد برای آنان مشکل هائی ایجاد نموده است. امید که از این دسته انسان ها نباشید. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می شود که میل ندارید آن را بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگوئید ”نه“ ۱۹) فکر کنید که اعتمادبه نفس بی نظیری دارید هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتمادبه نفس ندارید. همیشه سعی کنید نسبت به خود فکرهای مثبت و والائی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتمادبه نفس ندارید، چه طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند شما اعتمادبه نفس دارید! فراموش نکنید که به هر چه فکر کنید، به سرتان می آید. اگر فکر کنید که کاری را نمی توانید اجام دهید، به طور حتم نمی توانید و اگر فکر کنید می توانید کاری را انجام دهید به طور حتم می توانید. آنچه مهم است، فقط افکار شما است. ۲۰) سرعت راه رفتن خود را بیشتر کنید. کسی که اعتمادبه نفس دارد گام های مستحکم برمی دارد و هدفمند راه می رود. قوی، قدرتمند و پرانرژی باشید. ۲۱) سر خود را بالا نگاه دارید این کار باعث می شود: ▪ جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب (خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد. ▪ حجم ریه ها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود. ▪ راه های هوائی از قبیل نای، نایژه ها، حلق و بینی تا حدودی در یک امتداد قرار گیرند و تنفس، راحت تر شود. ▪ میدان دید بیشتر شود. ▪ به برازندگی ظاهر شخص کمک می کند. ▪ از همه مهمتر، اعتمادبه نفس شخص را زیاد می کند.[/align] آرمان داوری / کارشناس ارشد مدیریت مجله شادکامی و موفقیت-
- اعتمادبه نفس
- پرورش
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :