رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'فاطمه'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

14 نتیجه پیدا شد

  1. حضرت فاطمه سلام الله علیها • إذا حُشِرتُ يَومَ القِيامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله؛ آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم، گناهكاران امّت پيامبر اسلام را شفاعت خواهم كرد إحقاق الحقّ: ج 19، ص 129
  2. کتاب الکترونیک شرح "خطبه فدكيه" حضرت زهرا (س) + دانلود "بانوی محدثه"، "اهداف آفرينش در سخن فاطمه زهرا"، "فاطمهسلاماللهعليها خود را معرفی میكند"، "فدك بهانه بيان حقايق"، "فرياد هل من ناصر فاطمه" از جمله عناوين اين كتاب الکترونیک هستند. مركز تحقيقات رايانهای قائميه اصفهان، مجموعه 55 سخنرانی آيتالله مصباح يزدی در شرح خطبه فدكيه را در قالب كتابی الکترونیک منتشر كرده است. عناوين اصلي كتاب شامل: پيشگفتار؛ وحدت و اختلاف؛ وحدت و اختلاف؛ وحدت بر مدار حق؛ فدك بهانه بيان حقايق؛ تفاوت هاي حمد، شكر و ثنا؛ بانوي محدَّثه؛ درياي نعم الهي؛ شكر نعم الهي؛ حقيقت توحيد؛ انواع خداشناسي؛ امكان شناخت خدا؛ افعال الهي؛ هدف آفرينش؛ اهداف آفرينش در سخن فاطمه زهرا سلام الله عليها؛ برگزيده خدا؛ عالم نور؛ فلسفه نبوت؛ اصالت توحيد و عرضى بودن شرك؛ رسالت هاي پيامبر؛ صراط مستقيم؛ لقاي دوست؛ كتاب خدا؛ اصالت ايمان؛ نماز درهم شكننده تكبر؛ زكات پاك كننده جان و مال؛ روزه، تمرين اخلاص و حج، مظهر شكوه دين؛ عدالت، اطاعت، امامت؛ جهاد، عزت بخش اسلام؛ صبر، راز رسيدن به پاداش؛ امر به معروف، مصلحتي فراگير؛ حكمت و آثار نيكي به والدين؛ مباني فلسفي حقوق جزاي اسلامي؛ پاي بندي به تعهد، نردبان تكامل؛ امنيت جسمي، رواني و مالي زمينه ساز رشد انسان؛ شرك، دشمن ترين دشمن؛ اطاعت از الله، ريسمان نجات؛ فاطمه سلام الله عليها خود را معرفي مي كند؛ فاطمه سلام الله عليها از خدمات رسول خدا مي گويد؛ فضايل اميرالمؤمنين و رذايل دشمنانش؛ تيغ نفاق بر پيكر امت اسلامي؛ قرآن؛ معيار حق و منبع قانون؛ فتنه سقيفه از زبان فاطمه (سلام الله عليها)؛ احتجاجات حضرت فاطمه سلام الله عليها براي عدم صلاحيت خلفا؛ راهكارهاي ايجاد وحدت مذاهب اسلامي؛ افشاي عدم صلاحيت خلفا در كلام حضرت فاطمه سلام الله عليها؛ چكيده مباحث گذشته؛ فاطمه سلام الله عليها با انصار سخن مي گويد؛ فرياد هل من ناصر فاطمه سلام الله عليها؛ واپسين احتجاج؛ شگردهاي شيطاني بر عليه فاطمه سلام الله عليها؛ اجماعي دروغين بر عليه فاطمه سلام الله عليها؛ آيات خطبه فاطمه سلام الله عليها؛ دفاع از ولايت در بستر بيماري؛ اگر علي عليه السلام حاكم مي شد ... برای دانلود نسخه جاوا اینجا را کلیک کنید برای دانلود نسخه اندروید اینجا را کلیک کنید. برای دانلود نسخه PDF اینجا را کلیک کنید.
  3. گزارش تصویری / مراسم سالروز جشن ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) در متروی تهران مراسم سالروز جشن ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) با حضور گسترده مردم تهران در 5 خط مترو تهران برگزار شد . عکس / فاطمه بهبودی
  4. اهل بیت(ع) مظاهر رحمت الهى اند و اسماى حسناى حق، و صدیقه طاهره(س) گلواژه آفرینش و خنکاى آیات الهى. شخصیت دست نایافتنى و الهى حضرت فاطمه(س) از منظر وحى، یکى از مهم¬ترین سرفصل¬هاى زندگى و شخصیت آن وجود مطهر است. آنچه در ا?ن مقاله مى خوانید نگاهى است به برخى آیات که در باره آن حضرت(س) نازل گشته و یا بر آن حضرت(س) تفسیر و تطبیق شده است، نگاهى کوتاه ولی عالمانه. 1. کوثر "انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر"1 این سوره که کوتاهترین سوره قرآن کریم مى باشد، در مکه نازل شده است. زمانى که رسول خدا(ص) دو تن از فرزندان خود به نامهاى عبدالله و قاسم را از دست داد، و دشمنان آن حضرت براى تضعیف روحیه او زبان به طعن و شماتتش گشودند، عاص بن وائل او را "ابتر" خواند2 که در لغت عرب به "الذى لا عقب له" یعنى شخصى که نسلش منقطع شده باشد، اطلاق مى شود. 3 خداى سبحان بدین وسیله پیامبرش را خشنود نمود و فرمود: "ما کوثر را به تو عطا کردیم، پس به شکرانه این نعمت، براى پروردگارت نماز بگذار و شتر قربانى کن، همانا که دشمن تو ابتر و مقطوع النسل است. " "کوثر" از ریشه "کثرت" است و بر چیزى اطلاق مى شود که شأنیت کثرت در او باشد: "هو الشىء الذى من شأنه الکثره" و مراد از کوثر، خیر فراوان است. 4 براى کلمه "الکوثر" در این سوره بیش از بیست و پنج معنا و احتمال مطرح کرده اند5 که از جمله آنها مى توان به "چشمه اى در بهشت" و "حوض کوثر" که در روایات شیعه و سنى به چشم مى خورد، اشاره کرد. 6 قرطبى مفسر بنام اهل سنت، على رغم آنکه بین این دو معنا و آیات دیگر سوره تناسبى را نمى بیند و بدان اعتراف دارد، معذلک چون براى معانى دیگر کوثر مویدى از روایات نیافته، همین دو معنا و احتمال را برگزیده است. "7 مناسب¬ترین معنا از دیدگاه مفسر عالیقدر شیعه، علامه سید محمدحسین طباطبایى(ره) با توجه به معناى آخرین آیه که دشمن آن حضرت را ابتر معرفى کرده و مایه دلگرمى و آرامش خاطر رسول خدا (ص) شده و طبعا وجود آن لغو و بى فایده نمى باشد، فقط "کثرت ذریه پیامبر اکرم(ص) " است. اگر "خیر کثیر" هم مراد باشد یقینا یکى از مصادیق آن، فراوانى نسل آن حضرت است. 8 شأن نزول سوره نیز که روایات فراوانى "مستفیضه" بر آن دلالت دارد، گواه دیگرى بر این تفسیر است. بنابراین معنا، نوید اعطإ فرزندان فاطمه(س) به عنوان ذریه رسول خدا(ص) به آن حضرت داده میشود. در راستاى تأیید و تکمیل این معنا مى توان افزود که آوردن فعل ماضى "اعطیناک" گواه بر آن است که مراد از "کوثر" فاطمه(س) است نه فرزندان فراوانى که او منشأ آن است و این معنا با معناى لغوى کوثر که صاحب تفسیر المیزان نیز در ابتداى سخن خویش نقل کرده "الشىء الذى من شأنه الکثره" مناسبتر است یعنى موجودى که شأنیت کثرت در او باشد. پیامبر اکرم(ص) مأمور مى شود که به شکرانه این نعمت بزرگ، در پیشگاه باعظمت پروردگار سر تعظیم فرود آورد، نماز بگذارد و قربانى کند. براى "وانحر" معناى دیگرى نیز در روایات شیعه و سنى به چشم مى خورد و آن عبارت است از بلند کردن دستها تا مقابل گوشها به هنگام تکبیر گفتن در نماز. امیرالمومنین على بن ابى طالب(ع) مى فرماید: پیامبر اکرم(ص) هنگام نزول سوره کوثر به جبرئیل فرمود: ما هذه النحیره التى امرنى بها ربى؟ این قربانى که پروردگارم مرا مأمور بدان فرموده چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: قربانى نیست، بلکه به تو امر مى کند، هنگامى که احرام نماز بستى ـ یعنى با گفتن تکبیره الاحرام وارد نماز شدى ـ هنگام تکبیر آغاز نماز و تکبیر قبل از رکوع و نیز تکبیر بعد از رکوع، دستانت را "تا برابر گوشها" بلند کنى که نماز ما و نماز فرشتگان در آسمانهاى هفتگانه چنین است. براى هر چیزى زینتى است و زینت نماز بلند کردن دستها هنگام گفتن هر تکبیر است که این عمل نشانه آرامش و طمأنینه است. 9 البته برخى از مفسران که "نحر" را قربانى معنا کرده اند، به قرینه آن مراد از نماز را هم، نماز عید قربان دانستهاند. 10 در پایان سوره خداوند متعال، هم براى دلجویى از پیامبرش و هم براى کوبیدن دشمنان آن حضرت، فرد عیبجو و کینه توزى را که پیامبر را "ابتر" خوانده بود، "ابتر" معرفى مى کند و بر آن تإکید مى ورزد: إن شانئک هوالابتر. اما نکاتى چند در خاتمه این بخش: 1ـ کثرت نسل پیامبر اکرم(ص) از طریق دخت گرامى اش، حضرت فاطمه زهرا(س)، به گواه تاریخ یکى از اخبار غیبى قرآن کریم است. به طورى که امام فخر رازى مفسر بنام و متعصب اهل سنت، بر این واقعیت به عنوان یکى از معانى احتمالى "کوثر" معترف است و مى گوید: "مراد از کوثر، فرزندان پیامبر است. چون این سوره در رد کسى که بر پیامبر اکرم طعن زد که فرزند ندارد، نازل شد، لذا معناى کوثر آن است که خداوند نسلى را به او عطا فرمود که در گذر زمان باقى ماندند. ملاحظه کن! چقدر از اهل بیت به قتل رسیدند، در عین حال جهان پر از فرزندان پیغمبر است، در حالى که از بنى امیه، فرد قابل اعتنایى باقى نمانده است. ببین که چه میزان در میان آنان از علماى بزرگ به چشم مى خورد مثل باقر و صادق و کاظم و رضا (علیهم السلام) و نفس زکیه و امثال آنان"11 چنانچه انقطاع نسل عاص بن وائل طعن زننده به رسول خدا(ص) نیز از اخبار غیبى قرآن به شمار مى رود. سخن امام مجتبى(ع) به عمرو بن العاص وزیر و مشاور حیله گر معاویه نیز، هم گواه بر این انقطاع نسل است و هم رد دیدگاه راویانى که فردى غیر از عاص بن وائل را مراد سوره شمرده اند. حضرت به او فرمود: "تو در بستر مشترک متولد شدى. در باره تو مردان قریش همچون ابوسفیان بن حرب، ولید بن مغیره، عثمان بن حارث، نصر بن حارث بن کلاه و عاص بن وائل به نزاع برخاستند و هر کدام گمان کردند که فرزند اویى، تا آنکه در بین قریش آنکه از همه پست تر و بى حسب و نسب تر و ستمکارتر و زناکارتر بود، بر سایران غلبه کرد و تو را به خود ملحق نمود". 12 2ـ گسترش اسلام که منشأ خیرات و برکات فراوانى در طول تاریخ بوده، مى تواند مصداق کوثر و خیر کثیر باشد و اتفاقا این برکات از جانشینان پیامبر خدا(ص) که همگى از فاطمه زهرا(س) نشأت مى گیرند، مى باشد. امروز پس از گذشت چهارده قرن در حالى که خداوند چنین افتخارى را در جهان به پیامبرش عطا فرموده، به طورى که صدها میلیون انسان یا پیرو دین اویند و یا علاقه مند به شخصیت والاى او؛ دشمنانش در زباله دان تاریخ دفن شدهاند. 3ـ آخرین آیه این سوره وعده نصرتى به رسول خدا(ص) است تا او را در تداوم رسالتش دلگرم و امیدوار سازد و به یقین بداند که آثار و برکات وجودى او دوام خواهد یافت و از دشمنانش اثرى باقى نخواهد ماند. و این وعده لااقل در این سوره نتیجه عیبجویى یکى از مشرکان نسبت به پیامبر الهى است و نشانگر این واقعیت است که درافتادن با حق و حقیقت و بندگان برگزیده خدا، سبب سقوط و خذلان ابدى انسان است. 4ـ این سوره با آنکه کوچکترین سوره قرآن است، اما به حکم تحدى قرآن که مى فرماید: "ان کنتم فى ریب مما نزلنا على عبدنا فأتوا بسوره من مثله و ادعوا شهدإکم من دون الله ان کنتم صادقین"13 "اگر در آنچه که ما بر بنده خود نازل کردیم، شک دارید، یک سوره مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا دعوت کنید اگر راست مى گویید. " بسیار با عظمت است؛ به طورى که در طول تاریخ، دشمنان اسلام که از هیچ تلاشى فروگذار نکردند، از آوردن سوره کوچکى مانند این سوره عاجز ماندند. 5ـ حسن ختام این بخش آنکه، نزول چنین سوره اى و چنین تعبیر بلندى "کوثر" در باره فاطمه(س)، در عهد جاهلیت عربى که "زن" نه تنها از کمترین حقوق انسانى برخوردار نبود، بلکه تولد دختر مایه ننگ و سرافکندگى بود و دختران مظلوم زنده زنده در خاک دفن مى شدند، نشانگر جایگاه ارزشمند زن در مکتب حیاتبخش اسلام است. موجودى که مى تواند منشأ این مقدار خیر و برکت در تاریخ بشریت باشد. موجودى که بنده برگزیده خدا و اشرف مخلوقات عالم، باید به شکرانه برخوردارى از آن، در برابر پروردگارش سر بر خاک بساید. در کدامین مکتب مى توان چنین قرب و منزلتى براى زن یافت؟ شخصیتى که دختر رسول خدا(ص) در مکتب اسلام دارد و قرآن کریم پشتوانه آن است و مقامى که زنان با الگوگیرى از او مى توانند به دست آورند، در هیچ مکتبى یافت نمی شود. 2. مطهره "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا. "14 خداوند اراده کرده که هر گونه رجس و پلیدى را از شما اهل بیت پیامبر بزداید و شما را از هر عیبى پاک و منزه نماید. این آیه مانند آیات "مباهله"، "مودت" و "ابرار" که خواهد آمد، از براهین قطعى در فضیلت خاندان پیامبر(ص) است؛ بلکه یکى از ادله عصمت آنان محسوب مى شود. شأن نزول آیه از زبان ام سلمه که در منابع اهل سنت و شیعه نقل شده، چنین است، او مى گوید: این آیه در خانه من نازل شد در حالى که على و فاطمه و حسن و حسین آنجا بودند. سپس پیامبر آنان را جمع کرد و عبایى را بر سر آنان کشید و عرضه داشت: اللهم ان لکل نبى اهلا و ثقلا و هولإ اهل بیتى و ثقلى. خدایا! هر پیامبرى را اهلى و ثقلى است. اینها اهل بیت و سرمایه و ثقل من هستند. عرض کردم: اى رسول خدا! آیا من از اهل تو نیستم؟ فرمود: تو خوبى، ولى اینان خاندان (و ثقل) من هستند. 15 این مضمون در بیش از هفتاد روایت که در میان آنها راویان سنى بیش از راویان شیعى هستند، آمده است. اهل سنت از ام سلمه، عایشه، ابى سعید خدرى، سعد، وائله بن اسقع، ابى الحمرإ، ابن عباس، ثوبان آزاده شده رسول خدا، عبدالله بن جعفر، على بن ابى طالب و حسن بن على (علیهماالسلام)، و شیعیان نیز از حضرت على، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا (علیهم السلام)، ام سلمه، ابوذر، ابولیلى، ابوالاسود دئلى، عمرو بن میمون الاودى و سعد بن ابى وقاص نقل کرده اند. 16 تنها به ذکر دو نمونه از روایات از منابع اهل سنت بسنده مى کنیم: ـ احمد بن حنبل از رسول خدا(ص) نقل کرده که حضرت فرمود: این آیه در باره پنج نفر نازل شده، در باره من و على و حسن و حسین و فاطمه17 ـ فخررازى، مفسر متعصب اهل سنت، در جریان مباهله پیامبر با علماى نجران حدیثى را که مورد اتفاق اکثر اهل حدیث و تفسیر است، نقل نموده و در پایان آن افزوده است که پیامبر اکرم(ص) پس از بازگشت، آیه تطهیر را در حق على، فاطمه، حسن و حسین (رضى الله عنهم) تلاوت مى کند. 18 نکته مهمى که در خصوص این آیه به چشم مى خورد، آن است که رسول خدا(ص) پس از نزول آیه در طى چند ماه بارها چنین صحنه اى را به نمایش مى گذارد تا بدین وسیله منزلت اهل بیت (اهل کسأ) را در نظر مردم تثبیت نماید. مدت شش ماه که همه روزه از مقابل خانه فاطمه(س) عبور مى کرد و راهى مسجد مى شد، مقابل در خانه دخترش مى ایستاد و مى فرمود: "الصلوه اهل البیت". سپس آیه تطهیر را تلاوت مى فرمود. 19 اختصاص "اهل البیت" در آیه شریفه به این بزرگواران به قدرى واضح است که امیرالمومنین على بن ابى طالب(ع) در احتجاج با خلفا، به این آیه استناد مى جوید و آنان بدون درنگ استشهاد آن حضرت را تصدیق مىکنند. 20 تنها ایرادى که بر استدلال به آیه شریفه مطرح شده، آن است که آیه در سیاق آیات مربوط به همسران پیغمبر(ص) است و وحدت سیاق اقتضا مى کند که این آیه نیز اختصاص به آنان داشته باشد. 21 یا لااقل چنانچه بعضى مدعى شده اند همسران پیغمبر نیز مشمول آیه شریفه باشند و عنوان "اهل بیت" آنان را هم در بر بگیرد. قرآن خطاب به همسران پیغمبر مى فرماید: "یا نساء النبى لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفا و قرن بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولى و اقمن الصلوه و اتین الزکوه و اطعن الله و رسوله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا و اذ کرن ما یتلى فى بیوتکن من آیات الله و الحکمه ان الله کان لطیفاخبیرا". 22 اما پاسخ این استدلال از زبان مفسران: 1ـ با توجه به وجود روایات متواتر مبنى بر اختصاص آیه مورد بحث به پنج تن آل عبا، این سخن، اجتهاد در برابر نص است. بخصوص آن بخش از روایات که پیامبر(ص) ام سلمه را از ورود به جمع خویش باز مى دارد. 2ـ آیات قبلى و بعدى خطاب به همسران پیامبر از ضمیر (کن) که براى "جمع مونث" به کار مى رود، استفاده شده، ولى در آیه مورد بحث از ضمیر (کم) که مخصوص "جمع مذکر" مى باشد، استفاده گردیده است. 3ـ بیان مطلبى به صورت یک جمله معترضه در آیات قرآن، امرى رایج و متعارف است؛ نظیر آیه شریفه "الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا... ". 23 که در لابه لاى آیات مربوط به خوردنیهاى حرام آمده است. 24 چنانکه در کلمات اهل فصاحت و بلاغت و شعراى عرب نیز به وفور یافت مى شود. 25 4ـ ترتیب سور به ترتیب نزول نیست و این مسإله مورد اتفاق فرق گوناگون اسلامى است. و گواه بر این مطلب آن است که در هیچ یک از روایاتى که در تفسیر این آیه نقل شده، آن را در زمره آیات مربوط به همسران پیامبر ذکر نکرده اند. از این رو، استدلال به سیاق آیات در مواردى که دلیل قطعى بر خلاف آن باشد، روا نیست. به علاوه، اگر آیه مورد بحث به همراه آیات مربوط به همسران پیامبر(ص) نازل شده باشد، با تمسک به دلائل قطعى از سیاق آیات دست برمى داریم. 26 3. محبوبه امت "قل لا اسألکم علیه اجرا الا الموده فى القربى و من یقترف حسنه نزدله فیها حسنا ان الله غفور شکور ام یقولون افترى على الله کذبا... "27 "بگو من جز مودت و دوستى خویشاوندانم، اجر و پاداشى از شما نمى خواهم و هر که کار نیکو انجام دهد، ما بر نیکویى او مى افزاییم که خدا بسیار آمرزنده و پذیرنده شکر بندگان است بلکه (مردم نادان) خواهند گفت: محمد(ص) بر خدا دروغ بست (که محبت اهل بیت را بر مردم واجب کرد.) " ابن عباس در باره شأن نزول آیات فوق که به آیات مودت شهرت یافته مى گوید: چون اسلام، پس از هجرت پیامبر به مدینه، استحکام یافت، انصار گفتند: نزد پیامبر برویم و بگوییم در گرفتاریهایى که پیش مى آید، اموال ما در اختیار تو است و مى توانى در جهت پیشبرد دین از آنها استفاده کنى. آیه شریفه نازل شد و پیامبر آن را در پاسخ آنان تلاوت فرمود. منافقان مانند همیشه که در صدد تضعیف رسول خدا(ص) بودند، اظهار داشتند: او در همان مجلس این سخن را ساخت تا ما را پس از خود نزد خویشانش ذلیل و خوار گرداند. آنگاه آیه دوم نازل شد که آیا بر خداوند دروغ و افترا مى زنید؟!28 گرچه در تفسیر آیه احتمالات دیگرى نیز مطرح شده، اما با توجه به شأن نزول آیه و روایات متعددى که از طریق شیعه و سنى نقل شده، پیامبر بر اساس رسالتش، پاداشى جز دوستى و محبت اهل بیتش نطلبیده است. از نظر ادبى نیز تفاوتى بین اینکه استثنأ در آیه "الا الموده فى القربى" متصل باشد یا منقطع، وجود ندارد. 29 اگر استثنأ متصل باشد بدین معناست که "من پاداشى از شما نمى خواهم جز دوستى اهل بیتم" و اگر منقطع باشد30 بدین معناست که دوستى اهل بیت پیامبر اجرى براى پیامبر نیست، چرا که بهره این دوستى نصیب مسلمانان و دوستداران اهل بیت آن حضرت است و بدین وسیله چنین خواسته اى از سوى رسول خدا(ص) در راستاى دعوت مردم به دین است. به بیانى از علامه طباطبایى در این باره توجه نمایید: "دقت کافى در روایات متواترى که از طریق شیعه و سنى از پیامبر(ص) نقل شده و مردم را در فهم قرآن و معارف دین و اصول و فروع و حقایق آن به اهل بیت(ع) ارجاع داده مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه و امثال آنها، نشانگر آن است که بدون شک، واجب نمودن دوستى اهل بیت پیامبر و آن را پاداش رسالت قرار دادن، تنها وسیله اى است براى آنکه مردم به عنوان رهبر دینى به آنان مراجعه کنند. بنابراین محبت و دوستى آنها حتى اگر به عنوان پاداش رسالت مطرح باشد، امرى فراتر از دعوت به دین با هدف بقا، و استمرار آن نیست، پس آیه شریفه با آیات دیگرى که پاداش خواستن براى رسالت را از سوى پیامبر نفى مى کند، منافاتى ندارد. "31 با این بیان روشنگرانه، ایراد بعضى از مفسران بر این تفسیر از آیه که "مناسب با شأن نبوت نیست و پیامبر را در معرض اتهام قرار مى دهد چرا که اهل دنیا و رهبران دنیوى چنین درخواستى از مردم مى کنند تا پس از خود، سود و بهره اى نصیب فرزندانشان گردد"32 پاسخ داده مى شود. عارف نامدار محى الدین بن عربى در تفسیر آیه بیانى لطیف دارد، مى گوید: "معناى آیه به طور کلى نفى پاداش خواستن است، زیرا ثمره دوستى و محبت اهل بیت نصیب دوستداران آنان است زیرا همین محبت سبب نجات آنهاست. روشن است که محبت اقتضاى تناسب و سنخیت روحانى بین محب و محبوب دارد و سبب حشر آنان با یکدیگر است. چنانچه پیامبر اسلام صلوات خدا بر او باد فرمود: "المرء یحشر مع من إحب" انسان با کسى که دوستش دارد، محشور مى شود. پس سزاوار نیست که محبت اهل بیت را پاداش رسالت پیامبر قرار دهیم. کسى که روحش مکدر باشد و با آنان فاصله داشته باشد، نمى تواند حقیقتا آنان را دوست بدارد، چنانچه ممکن نیست اهل توحید که روحشان منور است و اهل معرفت و محبت به خدا هستند، آنان را دوست نداشته باشند، چرا که آنان خاندان پیغمبر و معادن ولایت و فتوت اند. بنابراین دوستدار آنان جز کسى که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، نیست. چرا که اگر محبوب خدا نبودند، رسول الله هم آنان را دوست نمى داشت. مراد از اهل بیت نیز همان چهار نفرى هستند که در روایت نقل شده است. "33 سپس روایتى را که از ابن عباس نقل خواهیم کرد، ذکر مى کند. اینک نمونه هایى از روایاتى که این تفسیر را تإیید مى کند، براى شما خوانندگان محترم نقل مى کنیم: ابن عباس مى گوید: هنگامى که این آیه نازل شد به رسول خدا(ص) عرض کردند: اى رسول خدا! قربى (نزدیکان)، همانهایى که دوستى شان بر ما واجب شده چه کسانى هستند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزندش. 34 "طبرسى" صاحب تفسیر معروف "مجمع البیان" حدیثى مسند را از ابوامامه باهلى نقل مى کند که رسول خدا(ص) فرمودند: "خداوند پیامبران را از درختان مختلفى آفرید و من و على از یک درخت آفریده شدیم. من ساقه درختم و على شاخه آن. فاطمه شکوفه آن و حسن و حسین میوه هاى آن و پیروان ما برگهاى آنند. پس هر کس به شاخه اى از شاخه هاى آن دست گیرد، نجات بیابد و آن کس که از آن انحراف پیدا کند، سقوط خواهد کرد. حتى اگر بنده اى هزار سال عبادت خدا را بجا آورد و پس از آن هزار سال دیگر خدا را عبادت کند و باز هم هزار سال دیگر عبادت نماید، به طورى که از (شدت عبادت) چون مشک کهنه گردد، ولى ما را دوست نداشته باشد، خداوند او را با سر در آتش مى افکند. " سپس آیه مودت را تلاوت فرمود. 35 علاوه بر آن ائمه اطهار(ع) نیز در مواردى بدین آیه استشهاد نموده و خود را از مصادیق آن معرفى کردهاند. 36 کمیت اسدى شاعر بنام عرب نیز با استناد به همین روایات اظهار مى دارد: وجدنا لکم فى آل حم آیه تأولها منا تقى و معرب37 در باره شما در سوره آل حم آیه اى را یافتیم که هم افرادى که با تقیه سخن مى گفتند و هم کسانى که به طور علنى اظهار نظر مى نمودند، آن را تأویل کردند (و بر شما منطبق نمودند و خلاصه هیچ کس دلالت آن آیه را در باره شما انکار نکرد). در برخى از روایات بر اساس این تفسیر، "حسنه" نیز در آیه شریفه، "مودت و دوستى اهل بیت پیامبر" تفسیر شده است. جملاتى از سخنرانى امام حسن مجتبى(ع) را زینت بخش این قسمت قرار مى دهیم، فرمود: "انا من اهل البیت الذین افترض الله مودتهم على کل مسلم فقال: "قل لا اسألکم علیه اجرا الا الموده فى القربى و من یقترف حسنه نزدله فیها حسنا فاقتراف الحسنه مودتنا اهل البیت"38 ما از خاندان رسول خدا هستیم، از کسانى که خداوند دوستى شان را بر هر مسلمانى واجب شمرده است و فرموده بگو من جز مودت و دوستى نزدیکانم اجر و پاداشى از شما نمى خواهم و کسى که کار نیکو انجام دهد، نیکى را در حق او افزایش مى دهیم. پس انجام کار نیک، دوستى و محبت ما خاندان پیغمبر است. اما دو نکته از زبان مفسران: 1ـ اینکه آیه با تعبیر "الموده فى القربى" آمده، نه "موده القربى" یا "الموده للقربى" براى آن است که در تعبیر اول، نوعى مبالغه نهفته است، و به عبارت دیگر براى محبت و دوستى، مقر و مکانى قرار داده است. از نظر ادبى کلمه "فى القربى" مربوط به محذوف است و نه مربوط به "مودت"39 و در واقع چنین است: "الا الموده ثابته فى القربى و متمکنه فیها" 2ـ برخى از مفسران اظهار داشته اند که سخن پیامبر در این آیه با مشرکین مکه است که من از شما پاداشى نمى خواهم، فقط به خاطر خویشاوندى، مرا دوست بدارید و آزارم ندهید. در حالى که: اولا: آیه شریفه هر چند در سوره اى است که مکى است، اما این آیات، مدنى مى باشد و مربوط به انصار است و شأن نزول نیز شاهد آن است و این نکته که ترتیب فعلى سور و آیات به ترتیب نزول نیست از واضحات است. چنانچه تنظیم مجموعه اى از آیات در یک سوره به معناى نزول همه آنها در مکه یا مدینه نمى باشد. مکى بودن یک سوره نیز دلیل بر آن است که اکثر آیات آن سوره در مکه نازل شده، همچنین مدنى بودن سوره. ثانیا: پاداش خواستن از مشرکین توسط پیامبر امر معقولى نیست تا پیامبر با چنین آیه اى آن تصور را ابطال کند. ثالثا: این معنا مخالف روایات معتبر فراوانى است که نمونههایى از آن گذشت. رابعا: منشأ این سخن در میان بعضى از مفسران، "عکرمه" است که از دشمنان اهل بیت و مزدوران بنى امیه و از خوارج و محدثان دروغپرداز مىباشد. 40.
  5. بهار خانم

    فاطمه چه گفت؟ مدینه چه شد؟

    کتاب - در مدینه پیچید که دختر پیامبر میخواهد با مردم سخن بگوید، مردم گویی چند برابر گنجایش مسجد پیامبر، در مسجد و اطراف آن گرد آمدند تا سخنان فاطمه را بشنوند...فاطمه چه گفت؟ قرآن - علی، عدالت - انسان... مدینه چه شد؟ به گزارش خبرآنلاین، «شهر گمشده» نوشته محمدحسن زورق با مقدمه محمدرضا حکیمی با همکاری دفتر نشر فرهنگ اسلامی، نشر دلیل ما و انتشارات سروش منتشر شده است. کتاب در چهار فصل با عناوین «در عصر بعثت»، «قریش، محمد و فاطمه»، «مدینة النبی و مدینة العرب» و «فاطمه چه گفت؟ مدینه چه شد؟» منتشر شده است. نویسنده در فصل نخست در چهار بخش جداگانه به «جهان و جای پیامبران»، «نگاه از شرق به جهان»، «کالبدشکافی جهان»، «خاورمیانه» و «عربستان» پرداخته است. در فصل دوم در پنج بخش به «قریش، محمد و خدیجه، بعثت محمد، ولادت فاطمه و فاطمه و مکه» پرداخته شده است. در فصل سوم کتاب نیز «هجرت»، «پیدایش دو مدینه»، «فاطمه و علی»، «مدینه النبی» و «مدینه العرب» مورد بررسی قرار گرفته و چهارمین فصل کتاب به «رحلت پیامبر»، «مدینه چه شد؟»، «فاطمه چه گفت؟»، «فاطمه و مرگ» و «ازفاطمه تا مرگ» پرداخته است. این کتاب که یکی از آثار برتر جشنواره بین المللی کتاب سال ولایت در سال ۸۲ بوده، در ۱۷ نمودار مطالب کتاب را به شیوهای نموداری ارائه کرده است. علامه «محمدرضا حکیمی» مقدمه مبسوطی بر کتاب «شهر گمشده» نوشته و در بخشهای پایانی با اشاره به شجاعت حضرت زهرا (س) و با بیان اینکه اگر ایشان به حمایت از امامت قرآنی بر نمیخاست «فاطمه فاطمه نبود، در حالی که فاطمه فاطمه بود، و تا ابد فاطمه فاطمه است...» چنین روایت کرده است: «در مدینه پیچید که دختر پیامبر میخواهد با مردم سخن بگوید، مردم گویی چند برابر گنجایش مسجد پیامبر، در مسجد و اطراف آن گرد آمدند تا سخنان فاطمه را بشنوند. برای ورود دختر پیامبر و ناموس کبرای الهی در میان مردم و صحن مسجد، در گوشهای از مسجد پردهای آویختند، و فاطمه (س) در میان زنان مؤمن و محترم آل هاشم که در دو طرف او حرکت میکردند، وارد مسجد شد؛ فاطمه مانند پیامبر گام برمیداشت. مردم گویی صدای پای پیامبر را میشنیدند و هنگامی که به سخن گفتن آغاز کرد گویی صدای پیامبر به گوششان میرسد. فاطمه روزی که میخواست متولد شود، بزرگترین زنان تاریخ آفرینش از جمله مریم مقدس از آسمان آمدند تا خدیجه کبری تنها نباشد و فاطمه در آغوش آنان متولد شود، اکنون نیز که میخواست تاریخ را دوباره متولد کند، ارواح آدم و نوح ابراهیم و موسی و عیسی و جبرئیل و میکائیل، او را بدرقه میکردند، گویی عالم ملکوت الهی به زمین آمده بود و با فاطمه گام برمیداشت... لحظههایی بس باشکوه و پرهیبت و با این همه، دردناک و دردزاد بود؛ لحظههایی که اگر نبود، هیچ لحظهای از لحظههای تاریخ به بلوغ مضمونی و حماسی خویش نرسیده بود... فاطمه وارد مسجد شد و در محل سخن گفتن قرار گرفت. با نخستین جملههایی که بر زبان راند مدینه منفجر شد، بلکه تاریخ، نه تنها مسجد... نالههای سوزان مردم، سوز روحی و ژرف فاطمه را منعکس میکرد و دیوارهای شهر مدینه را میسوزاند... و گریه امان خلق را بریده بود... فاطمه چه گفت؟ قرآن - علی، عدالت - انسان... مدینه چه شد؟ سراپا لرزه و استماع... آن لحظات چه لحظاتی بوده است و فاطمه (س) چه شخصیتی بوده و چه کرده است. اگرچه فاطمه نتوانست علی را دوباره تا ستیغ بلند غدیر، ستیغ آسمانی «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» برآورد، و قرآن را، در کنار چشمه خورشید، به دست علی، بر همه جامعهها بتاباند و امت واحد قرآنی بسازد، لیکن توانست علی را از قبر ساخته سیاست سفیانی بیرون آورد، و در معبر تاریخ قرار دهد، تا دست کم روزی، اگرچه برای مدتی کوتاه و پرمخاطره، حکومت قرآنی واقعی بتواند تشکیل شود، و مدینة النبی یک نمونه از خود به جای بگذارد، و نهجالبلاغه آفریده شود. اگر علی (ع) در همان خانه نشینی و انزوایی که در جریان جنجال سقیفه بر او تحمیل شد، باقی مانده بود و خطبه آتشین و حرکت انقلابی دختر پیامبر او را دوباره مطرح نساخته بود، هیچگاه به همان خلافت ظاهری اندک ساده خویش نیز نمیرسید، و قرآن دیگر به هیچ وجه ابعاد فردسازی و جامعهپردازی خود را نشان نمیداد. آیا به دست چه کسانی میتوانست نشان دهد؟ همانان که کعبه را به منجنیق بستند، و سر پسر پیامبر را به سرنیزه در شهرها و هامونها گرداندند، و در شرابخواری و آدمکشی همانند نداشتند، و به هنگام خلافت، به قرآن میگفتند: قرآن، خداحافظ! (هذا فراق بینی و بینک!) یکی از مسایل بسیار مهم در این حادثه عظیم، مضامین خطبه فاطمی است و سخنان دیگری که فاطمه (س) در این چند روز تا پایان عمر کوتاه خویش فرموده است. من سخن خود را در مینوردم. خطبهای که به تعبیر مورخ و محدث معروف، بهاءالدین اربلی (م: ۶۹۲ ق): «علیها مسحه من نورالنبوه، و فیها عبقة من ارج الرساله، و قداوردهاالموالف و المخالف...»/ «خطبهای که فروغ نبوت از آن میتابد، و بوی خوش رسالت از آن میترواد، و شیعه و سنی آن را در کتابهای خود نقل کردهاند. باید اهداف الهی، انسانی، اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، تربیتی و حماسی این خطبه را درک کرد. تاکیدی که این خطبه بر ضرورت حکومت عادل میکند و به صراحت میگوید که در غیر حکومت عدل، مردمان بردگان زرخرید اقلیتی مستکبر و سرمایهدار خواهند بود و فاصله معیشتی مردم به بیش از حد تحمل وجدان انسانی و روح قرآنی خواهد رسید، باید فهمیده شود». استاد حکیمی ادامه داده است: «در آن روزها که علی (ع) نمیتوانست دست به شمشیر ببرد، فاطمه (س) از سخن شمشیری ساخت _ آتش بیان و حقنشان _ که هم خونی ریخته نشد، و هم حقیقت را تا ابد بر لوح زمانها و پیکره آبادیها و مکانها ثبت کرد. اگر فاطمه (س) نبود، یا اگر به این قیام الهی اقدام نمیکرد، امروز نه تنها از ارزشهای اسلامی، بلکه از هیچ ارزش و فضیلتی چه بسا نشانی نبود و قرآن کریم، با انواع تفسیرهای اشعری و متعزلی و ماتریدی یا تاویلهای فلسفی و عرفانی، ماهیت و حیانیت و منزه از اختلاف بودن خود را از دست میداد، و از تفسیر مفسران راستین کتاب الهی، یعنی ائمه طاهرین (ع)، چیزی یافت نمیشد. لیکن این قیام قرآنی و حماسه فاطمی، سبب شد که علی (ع) از حذف مطلق مصون ماند، و پس از بیست و پنج سال، به روی کار آید و بتواند شهر نمونه قرآنی را بسازد، یعنی کوفه منهای فقر؛ چنان که احمد حنبل شیبانی _ امام مذهب حنبلی در کتاب فضایل الصحابه نقل میکند که علی (ع) فرمود: «ما اصبح بالکوفه احد الا ناعما، ان ادناهم منزلة لیاکل البر، و یجلس فی الظل، و یشرب من ماءالفرات»/ «در کوفه همه زندگیای مناسب دارند: صاحبان پایینترین شغلها نان گندم میخورند، خانه دارند، و از آب سالم و گوارای فرات مینوشند. علی (ع)، در همین چهار سال و اندی، با آن سه جنگ داخلی تحمیلی و ویرانگر، از هر فرصتی بهره جست، و دهها اصل قرآنی و ارزش اسلامی را در هدایت و تربیت فرد و جامعه، پیریخت، و اصول انسانیت قرآنی و اسلامیت واقعی را متبلور ساخت، و با مردم سخنانی را در میان نهاد که حاصلی چونان نهجالبلاغه داشت، و عهدنامه مالک اشتر را نوشت که آییننامه حکومت قرآنی است، و هر حکومتی، در هر وقت و هر جا و متصدیان آن در هر لباسی، وقتی اسلامی است و حق دارد ادعای اسلامی بودن کند و مردم را به این نام به اطاعت وادارد، که از عهدنامه، سرسوزنی تخلف نداشته باشد». علامه حکیمی در پایان این مقدمه شور انگیز آورده است: «فریاد عدالت فاطمه، در روز عاشورا، از حنجره فرزندش حسین (ع) نیز طنینافکن شد، چنان که روزی همان فریاد، از حنجره فرزند دیگرش مهدی موعود (عج) طنینافکن خواهد شد، و عدالت آفاقی و انفسی گستره زمین و آفاق زمان و عرصههای زندگی انسانی را خواهد گرفت... و این است حقیقت جاودان رسالت محمدی... و این است که شیعه هماره فریاد میزند: بعثت غدیر عاشورا مهدی...
  6. فاطمه گودرزی جنسیت: زن تولد و وفات: (متولد نوزدهم تیر ماه 1342 - ... ) محل تولد: ایران - تهران - تهران شهرت علمی و فرهنگی: بازیگر همسر عبدالرضا گنجی (كارگردان تئاتر و سینما). دارای مدرك تحصیلی دیپلم اقتصاد. گذراندن دوره دو ساله تئاتر در اداره بازیگری. شروع فعالیت از سال 1367 با مجموعه تلویزیونی گالشهای مادر بزرگ. با بازی در فیلم میخواهم زنده بمانم ثابت كرد كه تا قبل از این توانائیهایش را نادیده گرفته بودند. در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر بازیاش به عمد نادیده گرفته شد، اما در دوره بعدی، جایزهاش برای بازی در فیلم غزال گرفت. تا مدتها بعد از ̎میخواهم زنده بمانم̎ ، دیگر فرصت نمایش توانائیهایش را پیدا نكرد تا اینكه در مجموعه تلویزیونی دردسر والدین بار دیگر ثابت كرد كه همچنان توانائیهایش نادیده گرفته میشود. بهخاطر همه چیز (رجب محمدین - 1369) رعنا (مجموعه - داود میرباقری - 1369) خانه خلوت (مهدی صباغزاده - 1370) مهاجران (مهدی صباغزاده - 1371) افسانه مه پلنگ (محمدعلی سجادی - 1371) جنگ نفت كشها (محمدرضا بزرگ نیا - 72-1371) میخواهم زنده بمانم (ایرج قادری - 73-1372) آپارتمان (مجموعه - اصغر هاشمی - 1372) آرزوی بزرگ (خسرو شجاعی - 1373) بهشت پنهان (كامران قدكچیان - 1373) غزال (مجتبی راعی - 1374) حریف دل (عبدالرضا گنجی - 1375) جنگجوی پیروز (مجتبی راعی - 1377) تابلوئی برای عشق (حسینعلی لیالستانی - 1377) تلفن (شفیع آقامحمدیان - 1378) همسر دلخواه من (افشین شركت - 1379) فوتبالیستها (علی اكبر ثقفی - 1379) دردسر والدین (مسعود نوابی - مجموعه، 1380)
  7. دانلودخطبه ی فدکیه حضرت صدیقه الشهیده فاطمه زهرا (س) دانلود با حجم 1.31 مگابایت
  8. لیست مقالات و مطالب مرتبط با شهادت حضرت فاطمه زهرا در سایت ایرانی سلام قبر حضرت زهرا چگونه مخفی ماند؟ سوم جمادی الثانی شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روایتی از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) فاطمه(س) الگوی جاودانه زنان عالم متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها) معرفی کتب مرتبط با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
  9. آتش به خانه وحی: در شهادت, مظلومیت, و مصائب حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها به انضمام کتاب بیعت به.. نویسنده : سجاد - سید محمد حسین محل نشر : قم تاریخ نشر : ۱۳۸۲/۰۵/۲۷ رده دیویی : ۲۹۷.۹۷۳ قطع : رقعی جلد : شومیز تعداد صفحه : ۲۵۶ نوع اثر : تالیف زبان کتاب : فارسی نوبت چاپ : ۱ تیراژ : ۳۰۰۰ شابک : ۹۶۴-۸۰۵۷-۱۰-۹
  10. فاطمه(س) الگوی جاودانه زنان عالم [align=justify]بی‏شک خلقت فاطمه پاسخ غیرتمندانه دستگاه آفرینش به تحقیر تاریخی زن و پاسخی جاودانه به چگونگی جریان یافتن زنانگی در متن حیات بشری است. آفرینش و زندگی فاطمه این نکته را به اثبات رساند که می‏توان احساسات و انعطاف زنانه را با شعور و درایت حماسی پیوند زد؛ می‏توان از محیط خانه منشأ تحولات اجتماعی و تاریخی شد؛ می‏توان در محراب عبادت با ملک همنوا گردید و از آنجا، پای به مسجد گذاشت و بلاغت را در ادبیات سیاسی و فرهنگی به اوج رساند؛ می‏توان اوج اقتدار زنانه را در خضوع به همسر، پرورش فرزند، خانه‏ داری هدفمند، توجه به علم و معرفت و حضورمؤثر در مهم‏ ترین عرصه‏ های حیات سیاسی و اجتماعی، تعریف کرد و عمر کوتاه زندگی مادی را تا همیشه تاریخ جاودانه ساخت. امروزه بازشناسی شخصیت فاطمه(س) از آنجهت اهمیت دارد که ادعا می‏کنیم جبران تحقیر تاریخی زن و نمایش توانمندی و ارزشمندی آنها، در سلوک مردانه و به خود بستن صفات مذکر نیست و باید اوج اقتدار زن را در بازبینی «هویت زنانه» جست. ● شخصیت فاطمه زهرا(س) شخصیتی ممتاز و برجسته شخصیت زهرای اطهر، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، شخصیت ممتاز و برجستهای است؛ به طوری که همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسی عالم میتوانند از زندگی کوتاه و پرمغز او درس بگیرند. زنی که در بیت انقلاب متولد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که مشغول یک مبارزه عظیم جهانی و فراموش نشدنی بود. وی در دوران کودکی، سختیهای مبارزه دوران مکه را چشید، به شعب ابیطالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع شدتهای دوران مبارزه مکه را لمس و بعد که به مدینه هجرت کرد، همسر مردی شد که تمام زندگی اش جهاد فیسبیلالله بود و در تمام قریب به یازده سال زندگی مشترک فاطمه زهرا (س) و امیرالمؤمنین(ع)، هیچ سالی، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فیسبیلالله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسری شایسته یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دائمی میدان جنگ را نکرده باشد . زندگی فاطمه زهرا(س)، اگر چه کوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید، اما این زندگی، از جهت جهاد، مبارزه ، تلاش، کار انقلابی، صبر انقلابی، درس، فراگیری و آموزش، سخنرانی و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است. مقام معنوی این بزرگوار، نسبت به مقام جهادی، انقلابی و اجتماعی او به مراتب بالاتر است. فاطمه زهرا(س) به ظاهر، یک بشر و یک زن، آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و یک بنده صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است. ● فاطمه زهرا(س) روح مجرد و خلاصه نبوت و ولایت درباره فاطمه زهرا (س)هرچه بگوئیم، کم گفته‏ایم و به حقیقت نمی‏دانیم که چه باید بگوئیم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این روح مجرد و این خلاصه نبوت و ولایت برای ما پهناور و بی‏پایان و درک نشدنی است که متحیر می‏مانیم. ستارگان درخشان عالم بشریت اغلب در زمان حیات خود به‏ وسیله هم‏عصرانشان شناخته نشده‏اند؛ مگر عده کمی از برجستگان که انبیا و اولیا باشند؛ آن هم به ‏وسیله عده معدودی. اما فاطمه زهرا (س) چنان است که در زمان خود، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاص، بلکه حتی کسانی که شاید رابطه صمیمانه و گرمی هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند. اگر به کتابهایی که درباره فاطمه زهرا(س) به‏ وسیله محدثین اهل سنت نوشته شده نگاه کنیم، روایات بسیاری را می‏بینیم که از زبان پیغمبر( ص) در ستایش صدیقه طاهره صادر شده و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل می‏کنند . ● ام ابیها؛ تسلی بخش پیغمبر(ص) تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدر به این عظمت کاری کرد که کنیه‏اش را ام ‏ابیها – مادر پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدید آورنده دنیای نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانی انقلابی که باید تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. آن حضرت چه در دوران مکه، چه در دوران شعب ‏ابیطالب و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوار پدر بود. دل پیغمبر در مدت کوتاهی با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابی طالب شکست. فاطمه زهرا (س) در آن روزها قد برافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود. ● کلام نور - نزدیکترین اوقات زن به خدا عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: سَأَلَ رَسُولُ اللّهِ(صلی الله علیه وآله وسلم)أَصْحابَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ ماهِیَ؟ قالُوا: عَوْرَةٌ، قالَ: فَمَتی تَکُونُ أَدْنی مِنْ رَبِّها؟ فَلَمْ یَدْرُوا. فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) ذلِکَ قالَتْ: أَدْنی ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِها. فَقالَ رَسُولُ اللّهِ(صلی الله علیه وآله وسلم): إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّی. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است. فرمود: زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند. چون این سخن به گوش فاطمه(علیها السلام)رسید، فرمود: نزدیکترین اوقات زن به خدای خود هنگامی است که در کُنج خانه خود باشد. پس از این جواب، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: حقّا که فاطمه پاره تن من است. - موقعیت اهل بیت در نزد خدا « وَاحْمَدُوا الَّذی لِعَظمَتِهِ وَ نُورِهِ یَبْتَغی مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ، وَ نَحْنُ وَسیلَتُهُ فی خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فی غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أَنـْبِیائِهِ.» خدایی را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش، هر که در آسمانها و زمین است به سوی او وسیله میجوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبی و وارث پیامبرانش هستیم. - بهترین زنان کیستند؟ قالَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) فی وَصْفِ ما هُوَ خَیْرٌ لِلنِّساءِ: خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لایَرینَ الرِّجالَ، وَ لا یَرَوْ نَهُنَّ. حضرت در وصف این که بهترین چیز برای زنان چیست، فرموده اند: این که زنان، مردان را نبینند، و مردان هم زنان را نبینند.[/align]
  11. [align=justify] روایتی از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) گونههای شکوهمند تاریخی که در متن خویش، حاوی مضامین متعالی ماندگار بودهاند در غالب موارد قهرمانی داشتهاندکه اگرچه از سویی ارائهگر نمودی مثالی از صعود روح انسانی بودهاند اما این نیز بسیار پراهمیت است که از سوی دیگر با تاریخ و زمینههای بروز خویش نسبتی مییافتهاند که خواهناخواه آنان را گذشته از اینکه از تجربهگونههای دیگر متمایز میسازد، به امری غیرقابل گرتهبرداری مبدل میسازد. به سخن دیگر این قهرمانان به نحو مطلق تحقق ندارند، بل مشروطاند. در سوی دیگر شخصیتهایی تحقق یافتهاند که اینگونه نیستند؛ ایشان تنها با بخشی از تاریخ مرتبط نیستند؛ با کل تاریخ نسبت برقرار میسازند و از اینرو قابلیت ارائه گونهای از زندگی مثالی را برای تمام عصرها دارند، هرچند درباره خصوصیات این نوع از الگوبرداری همواره به خاطر متحول شدن شتابان عوامل تغییردهنده زندگی اجتماعی اختلافاتی وجود داشته است. برخی اسوههای دینی اینگونهاند. گمان صائب بر آن است که آنجا که پیامبرص میگوید:«فاطمه خیرنساءاهل الجنه، فاطمه بهترین زنان اهل بهشت است.»، (صحیح امام محمدبن اسماعیل بخاری ج۲، کتاب مناقب، باب مناقب فاطمه بنت محمدص از این چنین اسوهای سخن به میان آورده است. عصاره تاریخ بشری منظور او بوده است، چرا که جمع بهترینان که در بهشت به اجتماع گرد یکدیگر آمدهاند، خود بهترینی دارند که به سخن پیامبر، فاطمهس است. از اینرو فاطمه با کل تاریخ نسبتی مییابد که در کلام نبوی، نه از سوی خود بل از سوی قادر علیم و به نحو قیدی (جن/۲۷) بازتاب یافته است. بنابراین بازخوانی اسوه فاطمه- البته با تجرید خصوصیاتی که در فرآیند عمل به حکم عوامل اجتماعی از اهمیت چندانی برخوردار نیستند- موضوعیت تام مییابد. در این متن نبوی و البته در یک سطح معنایی دیگر این نیز قابل ذکر است که مراد نبی از پیشوند «بهترین زنان» بیشک، تفکیک قائل شدن در امر سعادت و کمال و جنسیتی نمودن آن نبوده است. این بیشتر اشارت دارد به استعدادها، روحیات و تواناییها و نیازهای یکسره متفاوتی که زنان را از مردان متمایز میسازد. قرآن در این باره میگوید:«هرکس- از مرد یا زن- کارشایسته کند و مومن باشد، قطعا او را با زندگی پاکیزهای، حیات (حقیقی) بخشیم و مسلما به آن بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد.»(نحل/۹۷) . با این تمهید و به مناسبت سیزدهم جمادیالاول که در روایتی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به شمار رفته است، به فرادیدن برخی از اسوه – رفتارهای همه زمانی زهرای اطهر مینشینیم که از خویش به یادگار نهاده است. ▪ ولادت فاطمه (س): محمد(ص) پیش از تولد فاطمه بسیار از قریش طعنه میشنید. پنج سال از بعثت گذشته بود. پیامبر را بیرون از خانه و در شهر، ابوطالب و حمزه یاری میکردند که دیگر اینها هم نبودند.... پیامبر، ناگهان از جانب خدا مامور شد که از خدیجه برای ۴۰روز کنارهگیری کند.خدیجه از محمد(ص) نپرسیده که چرا اینگونه باید باشد؟ آن ۴۰روز را پیامبر به روزهداری و راز و نیاز با خداوند گذراند. محمد(ص) به خدیجه بازگشت. نطفه فرزندی پدید آمد و خدیجه با خود میاندیشید:«این کودک کیست که برای آفرینش او جبرئیل نازل میشود و برای خلقت او خداوند فرمان میدهد؟» زمان وضع حمل رسیده بود و خدیجه به کمک زنان قریش محتاج بود. دنبال زنی از بستگان قدیم فرستاد که پاسخی نیامد. برخی گفته بودند:«مگر نگفته بودیم با این جوان یتیم ازدواج نکن؟»به هر روی خدیجه تنها ماند. درد بر او فائق آمد. ناگهان احساس کرد سرنوشتش به سرنوشت بزرگترین زنان خداپرست گره خورده است؛ سرنوشت هاجر، آسیه و مریم. پس از اندکی فرزندش را که دختری زیباروی بود در کنارش دید. ▪ فاطمه و مکه: فاطمه (س) با تولد خویش شاید ناخواسته به کمک پدر آمده بود. پیش از فاطمه با اینکه پیامبر دو دختر و دو پسر داشت اما او را بیعقب خوانده بودند. با آمدن فاطمه(س) نبرد چرخید و اینک خداوند بود که ایشان را ابتر و بینسل پنداشته بود و از فاطمه(س) به عنوان کوثر (خیر فراوان) یاد کرده بود. فاطمه میبالید و پدر دل در گرو او داشت. پدر برای فاطمه هیچوقت جز تبسم و خنده ارمغانی نداشت حتی آنگاه که با سر و روی خاکی و بدنی خونین به خانه میآمد و معلوم بود که از آزاری که قریش بر او روا میداشت، در امان نمانده است. باز این لبخند همراه بود و چون پدر در آغوشش میکشید، احساس آرامش پدر را داشت، پدر برای فاطمه انسان اول بود. و جز او حتی مادرش را در جایگاه پدر نمیدید: «پدر با جبرئیل همنشینی میکند و با او سخن میگوید و جبرئیل حرفهای خدا را بر او میخواند. پدر با ملکوت آشناتر از مکه است که در آن بزرگ شده است. او آسمانها را بهتر از زمین میشناسد که بر آن راه میرود... پدر روحی بهشتی دارد. او آمده تا دوزخیان را نجات دهد. پدر برگزیده خداست.» سال دهم، فاطمه تنها ۵ سال داشت که خداوند مادر از او گرفت. محمد بعدها درباره او گفته بود: «هیچکس برای اسلام چون خدیجه نبود، آنگاه که کسی با ما نبود، آنچه داشت برای خدایش نهاد.» فاطمه از مادر استواری و استقامت در راهی را که بدان ایمان دارد را آموخت. نکته این که مرگ مادر در فاطمه که آرام و استوار قدم جای پای مادر میگذاشت. در آنچه برای پدر بود تأثیر ننهاد. فاطمه فاطمه بود، پایان محاصره شعب، اما حادثهای دیگر هم برای پیامبر در بر داشت. پرواز ابوطالب که حامی محمدص بود. سال سیزدهم بعثت بود. محمد برای همیشه از مکه رفت. به جایی که تا پیش از آن یثرب نام داشت و اینک مدینهالنبی. پیامبر در شبی از خانه خارج شد که قصد قتل او را کرده بودند. علیع بر جای پیامبر خفته بود تا قریش گمان نکند که دیگر پیامبری در مکه نیست. پیامبر ۳ روز را در غار ثور سپری کرد و جز علی، ابوبکر، عامر غلام ابوبکر و هند بن ابی هاله فرزند خدیجه کسی از جای ایشان مطلع نبود. روز سوم پیامبر که داشت به سوی یثرب میرفت به علی گفت: «ای علی! من امین مردمم و امانت مردم در خانه من است، فردا در مکه اعلام کن هرکس امانتی دارد بیاید و بگیرد و پس از آن خود را برای هجرت آماده کن. فاطمه مادرت را به همراه فاطمه دخترم و فاطمه دختر عبدالمطلب، به همراه خویش به یثرب بیاور و نیز اگر کسی از بنیهاشم خواست تا مهاجرت کند، او را کمک کن.» فاطمه اینک ۸ ساله بود. او در خانهای میزیست که جز مادر و پدرش، علی را نیز با خود داشت و او اگرچه برادرش نبود ولی میدید که پدر، چون پسرش او را دوست دارد. ▪ ازدواج فاطمه و علی: این دو وجود آسمانی از کودکی مشترکات زیادی با هم داشتند، هر دو در یک خانه رشد کرده بودند و از تربیت پیامبر بهرهمند شده بودند، بنابراین از یکدیگر شناخت کامل داشتند. سال دوم هجری است. جنگ بدر با تمام غروری که برای مسلمانان در پی داشت، به پایان رسیده است. فاطمه که خود را وقف پدر کرده است و مادر پدرش نام گرفته، با شرایط جدیدی در خانه روبهرو گشته است. عایشه به خانه پدر آمده. عروس نوجوانی که خود همسن و سال با فاطمه است، او خود را جانشین خدیجه میبیند. فاطمه اینک ۹ ساله یا ۱۰ ساله است. او خواستگاران فراوان داشت. ولی پیامبر با خواستگاران او به گونهای برخورد میکرد که گویی میخواستی کسی در این باره با او سخن نگوید. وقتی یکی از اصحاب که اتفاقاً در هجرت هم همراه پیامبر بود از فاطمه خواستگاری کرده بود با این جواب پیامبر(ص) مواجه شده بود: «درباره ازدواج فاطمه منتظر دستور خداوندم» دیگران نیز همین را از پیامبر شنیده بودند. برخی از صحابه اما تصمیم گرفتند تا علی را به پیامبر معرفی کنند. او را در حال آبکشی برای درختان خرمای نخلستانهای مدینه یافتند. «چه شده؟ چرا به اینجا آمدهاید؟» برقی از چشمان علی جهید، دست از کار کشید و به خانه برگشت و لباس عوض کرد و نزد پیامبر آمد. پیامبر چون صدای وی شنید گفت: «کسی پشت در است که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند.» فاطمه راضی بود. تنها دغدغهای که او داشت یک چیز بود. توانایی و تحمل جدایی از پدر. مهر زهرا(ص) زره علی بود، علی زره را به چهارصد و هشتاد درهم فروخت. میگویند عثمان بنعفان آن را خرید و دوباره به علی(ع) داد. و پیامبر مقداری از آن را در اختیار سلمان، ابوبکر و بلال گذارد تا با آن وسایل زندگی تهیه کنند. وسائلی که پیامبر وقتی آن را دیده بود، گفته بود:«خداوندا! این پیوند را برای کسانی که اکثر ظروفشان سفالین است، مبارک گردان!» سال بعد حسن به دنیا آمد و سال دیگر حسین، سال پنجم نیز زینب به دنیا آمد. اسوههای دیگری که همگی در دامان فاطمه تربیت شدند. از جمله همین را بزرگترین دستاورد فاطمه به شمارآوردهاند که کسی در تاریخ موفق نشده چنین نسلی را در دامان خود پرورش دهد. سالها میآمد و سپری میشد. سال هشتم، فاطمه بازگشت به مکه را نیز دید و تصمیم پیامبر را که قصد کرده بود تا با انصار بماند و دیگر به مکه بازنگردد برای زندگی. فاطمه پس از رحلت پیامبر(ص):«و محمد نیست مگر بشری که بر او وحی میشود، و اگر بمیرد و یا کشته شود، آیا مجدداً به سوی گذشته خود برخواهید گشت.» «دخترم! جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من میخواند، ولی امسال آن را دوبار بر من خواند.» «معنای آن میپندارم آخرین سال زندگی من است.» فاطمه اندوهناک شد. اشک در چشمان او حلقه زد. پیامبر ادامه داد:«و تو دخترم نخستین کس از خاندان منی که به من ملحق میشوی!» خنده بر لبان فاطمه شکفت. محمد تنها پدری است که مژده این چنین خبری را به دختر خود میدهد. بیستوهشتم صفر سال یازدهم هجری، فاطمه میگفت:«انقطع عنا الوحی» دیگر بار وحی از آسمان نخواهد آمد چه مصیبتی بالاتر از این. اما هنوز جنازه در میان بود که گروهی از یاران پیامبر برای مشخص کردن خلیفه راهی سایبانی شدند که از آن قبیله بنیساعد بود. خلیفه انتخاب شد. نتیجه با آنچه قبلاً در برکههای خم رقم خورده بود، شباهتی نداشت. فاطمه اما آراموقرار نداشت. زوجش را به گرفتن حقش میخواند و پاسخ میشنید، آیا صدای موذن را میشنوی که میگوید، «اشهد ان محمداً رسولالله» میخواهی دیگر این اذان نباشد؟! در همراهی با دولت جدید، فاطمه رنج بسیار برد و تاوان فراوان پرداخت. تاوان شبانه به اشتری بییراق سوار شدن و در پی حق رهسپار شدن. تاوان دفاع از آنچه میدید که به ناحق گرفته شده و در جای دیگر به ناحق به کار رفته است. آن خطبه که در مسجد پیامبر میخواند. برای آن نبود تا ادباء و شاعران پس از آن به آن استناد کنند که در فصاحت و بلاغت یک زن که چون پیامبر سخن میگفته و راه میرفته. برای آن نبود تا مشتی درخت خرما را که در نخلستان فدک جمع بودند و برای فاطمه ارزشی نداشتند، مطالبه کند. برای آن بود که حق را گمشده میدید. و این او را ناراحت و غضبناک کرد. خلیفه جایی گفته بود:«ای کاش آنچه داشتم میدادم و ناراحتی فاطمه، نمیدیدم.» چرا که به یادداشت پیامبر گفته بود:«فاطمه پاره تن من است هر که او را بیازارد....» و فاطمه آزرده بود. چند بار به شفاعت علی آمده بودند او حتی راضی به ملاقات نبود، در بستر روی گردانیده بود، پاسخی نگفته بود. «بسماللهالرحمن الرحیم، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصیت میکند. وصیت میکند در حال شهادت به یگانگی خداوند یکتا و رسالت بنده او محمد و گواهی به اینکه بهشت است، دوزخ حق است و قیامت بیتردید برپا خواهد شد و خداوند کسانی را که در گورهایند زنده خواهد کرد.ای علی!منم فاطمه دختر رسول خدا(ص) که خداوند مرا به همسری تو در آورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگرانی. مرا شبانه حنوط کن، غسل ده، کفن کن و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن و کسی را خبر نکن تو را به خدا میسپارم. به فرزندانم تا روز قیامت سلام میرسانم.» معلوم نیست فاطمه دقیقاً در چه ساعتی از شب به شهادت جاوید نایل آمده است اما پنهان، نقاب در خاک کشیدن او بیشک رازی با خود دارد رازی که امت محمد(ص) اکنون نیز تاوان آن را میپردازد، رازی آشکار. سهند صادقی بهمنی [/align]
  12. سوم جمادی الثانی شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها [align=justify] امام رضا علیه السلام میفرمایند:" ان فاطمه صدیقه الشهیده ": همانا فاطمه راستگو و شهیده است. در این روز در سال ۱۱ هجری بنا بر قول ۹۵ روز, در روز سه شنبه شهادت حضرت بتول عذراء مظلومه مضروبه حضرت سیده النساء فاطمه زهرا سلام الله علیها به وقوع پیوسته است. بعد از شهادت و دفن پیامبر صلی الله علیه و آله سه بار به منزل امیرالمومنین(ع) و فاطمه زهرا علیهما السلام هجوم آورده, و در هر بار به طریقی جسارت به اهل بیت علیهم السلام كردند. در یكی از این دفعات, كه در منزل آن حضرت را آتش زدند و به زور وارد منزل شدند, حضرت صدیقه سلام الله علیها پشت در بودند. با این كه میدانستند آن حضرت پشت در است, با لگد و فشار در را باز كردند, و میخ در سینه آن حضرت را آزرد و محسن علیه السلام سقط شد و پهلوی آن حضرت شكست. ان حضرت بیهوش روی زمین قرار گرفت, و حضرت مولی الموحدین علیه السلام را با با پای برهنه و دست بسته به طرف مسجد بردند. وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها به هوش آمدند به دنبال امیرالمومنین علیه السلام رفتند و از بردن آن حضرت به مسجد مانع شدند. داخل كوچه جلوی چشم همسرش اسد الله الغالب امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهما السلام با تازیانه و غلاف شمشیر بر بدن حضرت صدیقه شهیده سلام الله علیها زدند كه طبق بعضی روایات از بازوی آن حضرت خون جاری شدو باز بیهوش روی زمین قرار گرفتند. ● روزهای حزن فاطمه سلام الله علیها بعد از وقایع و فجایع آن حضرت بعضی روزها با دلی شكسته و محزون كنار قبور شهدای احد می رفت و میگریست, و مرگ خود را از خداوند طلب میكرد, تا این كه آهسته آهسته درد و جراحت های بدن بیشتر شد, و از آن به بعد نزدیك مدینه زیر درختی مینشست و ناله و گریه میكرد. منافقین ان درخت را هم بریدند. بعد از آن امیرالمومنین علیه السلام در آنجا سایبانی ساختند كه مشهور به " بیت الاحزان " شد. روز به روز بر شدت بیماری بی بی افزوده میشد. سینه شكسته و مجروح, بازوی ورم كرده, صورت نیلی, محسن سقط شده, غم پیامبر صلی الله علیه و آله, مظلومیت امیرالمومنین علیه السلام, كار را به جایی رساند كه ان حضرت در بستر بیماری افتاد, و وصیت های خویش را به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: شبانه مرا زیر پیراهن غسل بده و كفن كن و دفن نما. قبرم مخفی باشد و ابوبكر و عمر در تشییع و نماز من حاضر نشوند. عایشه و غیر عایشه نیز بر جنازه من حاضر نشوند. ● مدینه در شهادت فاطمه سلام الله علیها روز شهادت ان حضرت, مدینه مثل روز شهادت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله شده بود. كوچك و بزرگ از زن و مرد, نالان و گریان بودند. بدن مطهر آن حضرت شبانه غسل داده شد و هنگام غسل, امیرالمومنین علیه السلام و حسنین و زینبین علیهم السلام و فضه خادمه و اسماء بنت عمیس حاضر بودند. سپس عده ای از گلهای سر سبد اصحاب امیرالمومنین علیه السلام: سلمان, ابوذر, مقداد, عمار و ... حاضر شدند و بدن را دفن كردند. در بقیع چهل صورت قبر ترتیب دادند و بر آنها مقداری آب ریختند. فردای آن روز منافقین قصد نبش قبر را نمودند ولی امیرالمومنین علیه السلام اجازه نفرمودند. احتمالات در محل دفن آن حضرت متعدد است ولی زیارت آن حضرت در مسجدالنبی صلی الله علیه و آله, حجره خود آن حضرت كه در زمان ما جزء صحن مسجد است و بین محراب و منبر و در بقیع وارد شده است. مدت عمر آن شهیده مظلومه ۱۸ سال و ۶۰ روز یا ۹۰ روز است. سال شهادت یازدهم هجری است. [/align]
  13. شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قبر حضرت زهرا چگونه مخفی ماند؟ شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در سال یازدهم هجری قمری اتفاق افتاد البته درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) میان علما و تاریخ نگاران شیعه و اهل سنت اختلاف است. معروف و مشهور میان مورخان و سیره نگاران شیعه این است كه آن حضرت در سوم جمادی الآخر، یعنی نود و پنج روز پس از رحلت پدر ارجمندش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر اثر ضرب و شتم مأموران دستگاه غاصب خلافت، به مدت چهل روز بیمار و پس از آن، مظلومانه به شهادت رسید. بدین منظور، این روز، روز سوگواری و حزن و اندوه شیعیان و محبان اهل بیت(علیهم السلام) است و آنان، این واقعه جان سوز را به یادگار دلبندش حضرت حجت بن الحسن(علیه السلام) و به سادات بنی الزّهرا(سلام الله علیها) تسلیت می گویند. سید بن طاووس در الاقبال، زیارت ویژه ای برای حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل كرد و سپس گفت: روایت گردیده است كه هر كسی آن حضرت را با این زیارت نامه، زیارت كند و در پیشگاه پروردگار متعال استغفار نماید، خداوند سبحان گناهانش را آمرزیده و او را وارد بهشت برین خواهد كرد. در آغاز زیارتش آمده است: اَلسّلام علیك یا سیدهٔ نساءِ العالمین، السّلام علیك یا والدهٔ الحجج علی النّاس اجمعین … علاوه بر تاریخ وفات، درباره محل تدفین حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز اتفاقی بین مورخان و سیره نگاران نیست. زیرا برخی معتقدند كه بدن شریفش در قبرستان بقیع، برخی می گویند در خانه خود آن حضرت و عده ای نیز گفته اند كه میان قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و منبر آن حضرت، واقع در مسجد النّبی(صلی الله علیه و آله و سلم) دفن گردیده است و به همین منظور، پیش از این واقعه، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی فرمود: بین قبر و منبر من باغی است از باغ های بهشت. به هر روی، بنا به وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها)، حضرت علی(علیه السلام) شبانه بدن مطهرش را غسل و كفن نمود و شخصاً به همراه معدودی از نزدیكان و صحابه كبار بر او نماز گزارد و به دور از چشم سایرین، بدنش را در مكانی مقدس دفن كرد. در پایان مناسب است كه علت شهادت و نحوه تدفین آن حضرت را از زبان حفید ارجمندش، حضرت جعفر بن محمد(علیهما السلام) بیان كنیم: طبری در "دلایل الاِمامهٔ" از ابوبصیر روایت كرد، كه امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در سوم جمادی الآخر، سال ۱۱ هجری قمری بدرود حیات گفت و سبب وفاتش این بود كه قنفذ، غلام عمر بن خطاب به دستور وی، با نیام شمشیرش ضرباتی به آن حضرت وارد ساخت و بر اثر آن، محسن او سِقط و وی به بیماری شدیدی مبتلا شد و ایامی كه در بستر بیماری بود، اجازده نمی داد آنانی كه وی را مورد اذیت و آزار قرار دادند، از او عیادت كنند. ولی آن دو مرد از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) (یعنی ابوبكر و عمر بن خطاب) از امیرمؤمنان(علیه السلام) درخواست كردند كه از آنان در نزد فاطمه(سلام الله علیها) شفاعت كند، تا آنان بتوانند از وی عیادتی به عمل آورند. حضرت علی(علیه السلام) درخواست آنان را پذیرفت و از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تقاضا كرد كه آنان را به نزد خویش بپذیرد. چون كه وارد بر آن حضرت شدند از او پرسیدند: ای دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چطور هستی؟ فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: با ستایش پروردگار، به خیر هستم. سپس آن حضرت به آن دو فرمود: آیا از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نشنیده بودید كه فرمود: فاطمهٔ بضعهٔ منّی، فمن آذاها فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی الله؟ آن دو گفتند: چرا، شنیدیم كه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین فرمود. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: سوگند به خدا، شما دو تا، مرا اذیت و آزار كردید. امام صادق(علیه السلام) فرمود: آن دو از نزد حضرت زهرا(سلام الله علیها) بیرون رفتند، در حالی كه آن حضرت، از آنان در ناراحتی و ناخرسندی بود. ابوعلی، محمد بن همام بغدادی روایت كرد: هنگامی كه حضرت زهرا(سلام الله علیها) به شهادت رسید، امیرمؤمنان(علیه السلام) وی را غسل داد و كسی در نزد وی حاضر نبود مگر فرزندانش حسن، حسین، زینب و امّ كلثوم و هم چنین اسماء بنت عمیس و كنیزشان فضه. آن گاه بدن مطهرش را در تاریكی شب، به همراه حسن و حسین به سوی بقیع حمل كرد و بر وی نماز گزارد و كسی به آن آگاه نبود و كسی بر وی نماز نگذارد. آن گاه وی را در روضه شریفه (میان منبر و قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ) دفن نمود و محل آن را صاف و نامشخص كرد و بامداد همان شب به قبرستان بقیع رفت و چهل مكان را به صورت قبر جدید درآورد. مردم چون از دفنش باخبر شدند، به قبرستان بقیع رفته و در آن جا با چهل قبر جدید رو به رو شدند و ندانستند كدام یك قبر شریف فاطمه(سلام الله علیها) است. بدین جهت ناله و شیون كرده و یك دیگر را (در قصور و تقصیرشان در نگهداری حرمت دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ) ملامت و سرزنش كردند و می گفتند: وای بر ما! پیامبرمان فرزندی پس از خود به جای نگذاشت، جز یك دخترش. كه آن هم غریبانه وفات كرد و شبانه دفن شد و كسی از ما نه در وفاتش، نه در نمازش و نه در دفنش حاضر نبودیم و هم اینك قبر وی نیز بر ما نامعلوم است. دست اندركاران أمر (ابوبكر و عمر) از این ماجرا با خبر شده و به زنان سوگوار گفتند: آیا كسی در میان شما هست كه این قبرها را نبش كرده تا بدن فاطمه(سلام الله علیها) را بیابد و ما بر او نماز گزاریم و سپس او را دفن و محل دفنش را مشخص كنیم؟ این خبر به اطلاع امیرمؤمنان(علیه السلام) رسید. آن حضرت در حالی كه خشمگین شده بود، به طوری كه دو چشمش را سرخی فراگرفته و رگ های گردنش برآمده بود و قبای زردی را كه معمولا در ایام درگیری و ناراحتی به تن می پوشید، در بر كرد و شمشیر ذوالفقار خود را به دست گرفت و به سوی بقیع ره سپار گردید. همین كه به مردم حاضر در بقیع رسید فرمود: به خدا سوگند، اگر كسی یك سنگ از این قبرها را بردارد، با این شمشیر بر سرش و كسی كه به وی دستور داده است می كوبم. در همین هنگام عمر بن خطاب و همراهان او با امیرمؤمنان(علیه السلام) رو به رو شدند. عمر به وی گفت: چه شد تو را ای ابوالحسن! به خدا سوگند ما قبر فاطمه را نبش كرده و بدنش را بیرون می آوریم و بر وی نماز می گزاریم. امیرمؤمنان(علیه السلام) با دستان خویش پیراهنش را گرفت و وی را چرخاند و بر زمین كوبید و به وی فرمود: ای سیه چرده زاده! از حق خودم (یعنی خلافت اسلامی) به خاطر این كه با اختلاف ما مردم از دین مرتد نشوند، درگذشتم. اما هیچگاه نسبت به قبر فاطمه(سلام الله علیها) در نخواهم گذشت، سوگند به كسی كه جانم در دست او است، اگر تو و ملازمانت چیزی از این قبرها را جا به جا كنید، زمین را از خونتان سیراب خواهم كرد! اگر می خواهی، آزمایش كن، ای عمر! در این هنگام ابوبكر (خلیفه وقت) از راه رسید و عاجزانه به امیرمؤمنان(علیه السلام) عرض كرد: ای ابوالحسن! تو را به حق رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و به حق آن كسی كه در بالای عرش است سوگند می دهم كه او را رها كنی و مطمئن باش هیچ یك از ما، كاری كه تو را برنجاند انجام نخواهیم داد. آن گاه امیرمؤمنان(علیه السلام) دست از عمر برداشت و او را رها كرد و مردم نیز پراكنده شدند و از آن زمان به بعد، هیچ كس جرئت نكرد قبرهایی را كه علی(علیه السلام) درست كرده بود، نبش كند و به جستجوی بدن شریف فاطمه(سلام الله علیها) بپردازد. امیرمؤمنان(علیه السلام) بدین سان قبر شریف همسر مظلومش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را از نبش قبر رهانید و به وصیت خود فاطمه زهرا(سلام الله علیها) كه فرموده بود، كسی در غسل، كفن و نماز و دفنش حاضر نشود، عمل نمود. تا اعتراضی باشد برای همیشه بر آنانی كه حقشان را غصب و حرمتشان را شكسته و آنان را مظلومانه به شهادت رسانیدند.
  14. فاطمه معصومه(س) نخبه دودمان نبوت و امامت در تعالیم آسمانی، به ویژه قرآن، از زنان بزرگ و کاملی سخن رفته است و خداوند خود، آنان را ستوده است، از جمله حضرت مریم، حضرت آسیه و... و در آیاتی از قرآن، حضرت فاطمه دختر پیامبر(ص) منظور بوده است، از آن جمله آیه تطهیر و آیه مباهله و سوره هل اتی و... که در کتب تفسیر و حدیث فرق اسلامی ثبت شده است و حضرت معصومه(س) از نمونه زنان نادری است که جهان به خود دیده است، قرب و منزلت این بانوی بزرگ و روح بزرگ و الهی او، قابل وصف نیست. ایشان از جمله بانوانی است که توانسته بیشترین بخش از فروغ جاودان و نورالهی ولایت را دریافت کند و به این مقام بس رفیع برسد و خویش را در کمالات معنوی، همسان و همانند معصومان کند همچون حضرت زینب کبری(س).تولد حضرت فاطمه معصومه(س) برای اهل بیت(ع) چنان اهمیت داشت که قبل از به دنیا آمدنش خبر آن را منتشر و مردم را برای شناخت مقام آن بانوی بزرگوار آماده کردند. ٥٠ سال پیش از تولد حضرتش، روزی گروهی از شیعیان ری نزد امام صادق(ع) شتافتند. حضرت فرمود: آفرین بر برادران قمی ما. گفتند: آقا، ما اهل ری هستیم. امام باز به اهل قم آفرین گفت و فرمود: برای خداوند حرمی است که مکه است. حرم رسول مدینه، حرم امیر مومنان کوفه و حرم من و فرزندانم قم است.بدانید قم کوفه کوچک ما است. آگاه باشید، بهشت ٨ در دارد که ٣ در آن به سوی قم است. بانویی از فرزندان من در آن جا وفات می کند که نامش فاطمه دخت موسی است. همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت می شوند(بحارالانوار ج ٦٠ ص ١١٧)بر اساس روایتی دیگر، امام صادق(ع) هنگام تولد فرزندش موسی(ع) چنین فرمود: از این کودکم دختری به نام فاطمه متولد خواهد شد. آن روز یکی از شیعیان- که دخترش را حمیرا نام نهاده بود- نزد امام صادق(ع) آمد، امام را دید که با کودکی در گهواره سخن می گوید. پرسید: مگر این کودک سخن می گوید؟ امام از او خواست جلوتر برود. وقتی نزدیک تر شد، کودک لب به سخن گشود و گفت: ای مرد نامی که برای دخترت انتخاب کرده ای، خداوند دشمن دارد. نامش را تغییر ده.آن گاه امام صادق(ع) به مرد فرمود: این کودک، فرزندم موسی است. خداوند از او دختری به من عنایت می کند که نامش فاطمه است. او را در سرزمین قم به خاک می سپارند. هر که او را در قم زیارت کند، بهشت بر وی واجب می شود.(مستدرک سفینة، ماده فطم، ج٨،ص٢٥٧)فاطمه کبری به سال ١٧٣ هجری در شهر مدینه متولد شد، در دامان ولایت و امامت تربیت یافت و در سال ٢٠٠ هجری که مامون برادر وی امام رضا(ع) را از مدینه به مرو به حسب ظاهر برای منصوب کردن به مقام ولایتعهدی خویش فرا خواند، فاطمه معصومه(س) هم چون تعدادی از علویان در سال ٢٠١ هجری، به دیار ایران روی آورد، اما وقتی به ساوه رسید، در آن جا بیمار شد، در پاسخ او که پرسیده بود: تا قم چقدر فاصله است آن فاصله را ده فرسنگ اعلام کردند، آن وقت آن بانو به همراهان خود دستور داد، او را به قم ببرند.(سید محسن امین، اعیان الشیعه،ج٨ ص ٢٩٠). بدین ترتیب فاطمه معصومه(س) را به سوی قم حرکت دادند، وقتی آل سعد و بزرگان شهر از داستان حرکت حضرت به سوی قم با خبر شدند، از وی استقبال باشکوهی به عمل آوردند، آن حضرت به خانه موسی بن خزرج بن سعد اشعری وارد شد، مدت ١٧ روز در آن خانه اقامت گزید و بر اثر بیماری،(در حالی که حدود ١٨ بهار عمر را پشت سر گذاشته، و هنوز ازدواج هم نکرده بود) چشم از جهان فروبست، و پیکر مطهرش را در مقبره بابلان جایی که هم اکنون حرم و زیارتگاه اوست، به آغوش خاک سپردند.(همان ص٢٩٢) ● حضرت معصومه(س) در آینه روایات حضرت فاطمه معصومه(س) نخبه دودمان نبوت و زبده خاندان امامت بود. در بلندی مقام و منزلت، جلالت، عفاف و کرامت در بین معاصران خود، یگانه بود و در میان امام زادگان، تنها کسی است که به پاداش زیارت تربتش، بهشت را واجب شمرده اند. روایاتی که در مورد این بانو وارد شده بیانگر عظمت و جلالت قدر اوست.شیخ صدوق در ثواب الاعمال از امام رضا(ع) نقل کرده که راوی در مورد شأن دختر موسی بن جعفر(ع) سوال کرد و حضرت فرمود: هر کس او را زیارت کند بهشت برای اوست.امام رضا(ع) به سعد اشعری فرمود: ای سعد! قبری از ما، در نزد شماست. سعد گفت: فدایت شوم! قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع)؟ امام فرمود: هر کس با شناخت شأن و منزلت او را زیارت کند، بهشت از آن اوست.(بحارالانوار ص٢٦٥) و از امام جواد(ع) روایت شده که فرمود: هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست(کامل الزیارات، ص ٣٢٤). ● مراتب فضل حضرت فاطمه معصومه(س) ١) عالمه محل رشد فاطمه معصومه(س) خاندانی بود که دریای دانش و معرفت شمرده می شد. حضور در کنار پدری چون امام کاظم(ع) و برادری مانند امام رضا(ع)سبب شد تا فاطمه معصومه در کوتاه ترین مدت ممکن مسیر رشد را بپیماید و بتواند پرسش های فقهی و دینی شیعیان را پاسخ دهد. روزی گروهی از شیعیان وارد مدینه شدند تا پرسش های خود را از امام موسی بپرسند. کاروانیان به خانه امام آمدند، ولی به زودی دریافتند امام در مسافرت است. بنابراین، در اندوه فرو رفتند و ناگزیر آماده بازگشت شدند.در این لحظه، دختری خردسال سکوت سنگین کاروانیان را در هم شکست؛ پرسش ها را گرفت، پاسخ همه را به دقت نوشت و به آنان بازگرداند. کاروانیان شگفت زده به پاسخ ها نگریستند و با خاطری آسوده دیار خویش پیش گرفتند. در راه امام(ع) را دیدند. سلام کردند؛ قصه دخترک باز گفتند و خط او را به وی نمایاندند. امام لبخند زد و سه بار فرمود: «فداها ابوها» پدرش فدایش باد.(کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور، ص ١٧١) ٢ ) محدثه «حدیث» یعنی سخن. در اصطلاح روایات به کسی که سخن معصوم را نقل کند، محدث و محدثه می گویند. پیامبر(ص) فرمود: «من تعلم حدیثین اثنین ینفع بهما نفسه او یعلمهما غیره فینتفع بهما کان خیر اله من عبادة ستین سنة». (کنزالعمال، ج١٠،ح ٢٨٨٤٩) آن که دو روایت بیاموزد و خود از آن بهره گیرد یا به دیگری آموزد تا او سود برد، برایش از شصت سال عبادت برتر است.و فاطمه معصومه(س) احادیثی هم از آبا و اجداد پاک خود روایت کرده است، عالمان و دانشمندانی هم احادیث او را به عنوان احادیث صحیح و معتبر شناخته اند، که چند مورد آن را به طور فشرده خاطرنشان می کنیم: الف) حدیث غدیر یکی از نکات بسیار جالب توجه در نقل حدیث غدیر، روایت آن از طریق سندی است که ویژگی آن در نقل حدیث غدیر، منحصر به فرد است و نشان دهنده عنایت خاصی است که در خانواده امامان شیعه(ع) به نقل این حدیث با حفظ سلسله سند وجود داشته است. یک ویژگی این روایت این است که راویان آن همه از بانوان ارجمند و از خاندان اهل بیت(ع)اند. ویژگی دیگر این که در تمام سند نام بانوانی که از عمه خویش روایت می کنند«فاطمه» است.امام حافظ(شمس الدین محمدبن محمد جزری شافعی) متوفای ٨١٣ هجری، از محمدبن بکربن احمد قصری، روایت کرده، وی نیز از فاطمه دختر علی بن موسی الرضا، از فاطمه(معصومه) و زینب وام کلثوم(س) دختران موسی بن جعفر(ع) که آنان گفته اند: فاطمه دختر جعفربن محمد صادق(ع) گفت: فاطمه دختر محمدبن علی(ع) گفت: فاطمه دختر علی بن الحسین(ع) روایت کرد، که فاطمه و سکینه دخترهای حسین بن علی(ع)، از ام کلثوم، دختر فاطمه (س) فرزند رسول خدا(ص) فرمود: آیا سخن رسول خدا(ص) را در روز (غدیرخم) فراموش کرده اید، که اعلام داشت: «من کنت مولاه، فعلی مولاه» (الغدیر، ج١، ص١٩٧) ب) حدیث منزلت با سلسله سند فوق حضرت معصومه نقل می کند که پیامبر (ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «انت منی بمنزلة هارون من موسی علیهماالسلام.» (همان) ج) دوست داران امام علی(ع) حضرت فاطمه معصومه(س) از حضرت زهرا(س) چنین روایت می کند: پدرم رسول خدا(ص) فرمود: شبی که مرا به آسمان معراج بردند، داخل بهشت شدم. در آن جا خانه ای از در سفید دیدم که میان آن خالی بود. آن خانه دری داشت که با در و یاقوت مزین شده بود و روی آن پرده ای کشیده بودند. وقتی سر بلند کردم دیدم بر بالای آن نوشته اند: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی القوم» بر پرده نوشته شده بود: «بخ بخ من مثل شیعة علی»؛ به به چه کسی مانند شیعه علی است.وقتی داخل خانه شدم، قصری از عقیق سرخ دیدم که وسط آن خالی بود. این خانه نیز دری داشت که پرده ای مزین به زبرجد سبز بر آن آویخته بودند. وقتی سربلند کردم، دیدم بر فرازش نوشته اند: «محمد رسول الله، علی وصی المصطفی». بر پرده نیز نوشته بودند: «بشر شیعة علی بطیب المولد»؛ شیعه علی را به حلال زاده بودن بشارت ده.وقتی وارد شدم، به قصری دیگر از زمرد سبز رسیدم که زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم. دری از یاقوت قرمز داشت که با انواع لؤلؤها تزیین شده بود. بر پرده آن نوشته بودند:«شیعة علی هم الفائزون»؛ شیعیان علی رستگارانند.پرسیدم: دوست من جبرئیل، این کاخ از آن کیست؟ پاسخ داد: «محمد، این خانه پسر عمو و جانشین تو علی بن ابی طالب است. در رستاخیز همه مردم جز شیعیان علی عریان محشور می شود؛ و همه مردم جز شیعیان علی با نام مادرشان خوانده می شوند. شیعیان علی با نام پدرانشان خوانده خواهند شد.»درباره راز این مسئله پرسیدم، پاسخ داد: «چون علی را دوست داشتند، ولادتشان نیک وحلال شد.» (بحارالانوار، ج٦٨، ص٧٧) د) مقام طهارت امام حسین(ع) حدیث دیگری را فاطمه(س) دختر موسی بن جعفر(ع) از عمربن علی بن الحسین(ع) با چند واسطه از (صفیه دختر عبدالمطلب) روایت کرده است که وقتی حسین بن علی(ع) به دنیا آمد، من عهده دار نگهداری او بودم، رسول خدا(ص) فرمود: عمه جان! فرزندم را به من بده.گفتم: ای رسول خدا! هنوز او را نظیف و تمیز نکرده ام، آن حضرت فرمود: یا عمه! انت تنظفیه ان الله تبارک و تعالی قد نظفه و طهره. (امالی شیخ طوسی، ص٨٢) عمه جان! تو می خواهی او را تمیز کنی خداوند متعال او را تمیز و پاکیزه کرده است. ه) شهر قم از پدرش امام کاظم(ع) چنین روایت کرده است: «قم مرکز شیعیان ماست.» (تاریخ قم ص ٩٨) ٣) شفیعه مقام شفاعت از مقام های مسلم حضرت فاطمه معصومه(س) است. سخنی که امام صادق(ع) پیش از تولد حضرت فاطمه بر زبان رانده بر درستی این گفتار گواهی می دهد. که حضرت فرمود:« تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم».این روایت، افزون بر اصل مقام شفاعت، بر فراگیر بودن آن نیز اشاره دارد. بعد از رسول اکرم صلی ا...علیه و آله ، که نخستین جایگاه شفاعت را دارد و قرآن از آن با عنوان مقام محمود یاد کرده است (اسراء / ٧٩) بالاترین جایگاه از آن فاطمه زهرا(س) و فاطمه معصومه(س) است.در متن زیارت نامه حضرت - که از امام رضا(ع) روایت شده است - نیز به مقام شفاعت وی تصریح شده است: «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شانا من الشان» (بحارالانوار، ج١٠٢، ص٢٦٦) ای فاطمه، ما را در بهشت شفاعت کن؛ زیرا نزد خدا جایگاهی داری.
×
×
  • اضافه کردن...