لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'فيلم'.
46 نتیجه پیدا شد
-
دزدان دریائی کارائیب: نفرین مروارید سیاه - PIRATES OF THE CARIBBEAN: THE CURSE OF THE BLACK PEARL سال تولید : ۲۰۰۳ کشور تولیدکننده : آمریکا محصول : جری بروکهایمر کارگردان : گور وربینسکی فیلمنامهنویس : تری راسیو و تد الیوت، برمبنای داستانی نوشتهٔ جی وولپرت، استوارت بیتی، راسیو و الیوت فیلمبردار : داریوش وولسکی آهنگساز(موسیقی متن) : کلاوس بادلت هنرپیشگان : جانی دپ، جفری راش، اورلاندو بلوم، کیرا نایتلی، جک داونپورت، جاناتان پرایس، لی آرنبرگ، مکنزی کروک و دیوید بیلی نوع فیلم : رنگی، ۱۴۳ دقیقه [align=justify]برای ̎ناخدا جک اسپارو̎ (دپ)، مردی خشن ولی جذاب، آبهای زلال کارائیب، مثل آب دریاهای دیگر، حکم زمین بازی گستردهای را دارد که ماجرا و رازهای سربسته، در آن به وفور یافت میشود. اما هنگامی که دشمن ̎اسپارو̎، ̎ناخدا باربوسا̎ی حیلهگر (راش) کشتیاش، ̎مروارید سیاه̎ را میرباید و بعداً به شهر پورترویال حمله میبرد و ̎الیزابت سوآن̎ (نایتلی)، دختر فرماندار (پرایس) را میرباید، زندگی رؤیائی ̎جک̎ نیز از اینرو به آنرو میشود. ̎ویل ترنر̎ (بلوم)، دوست دوران کودکی ̎الیزابت̎، با ̎جک̎ متحد میشود و فرماندهی سریعترین کشتی ناوگان بریتانیا را بهعهده میگیرند تا ̎الیزابت̎ را نجات دهند و ̎مروارید سیاه̎ را دوباره به چنگ آورند. ̎جک̎ و ̎ترنر̎ و خدمهٔ ناهمگونشان را نامزد ̎الیزابت̎، ̎کومودور نارینگتن̎ (داونپورت) که جوانی آراسته و جاهطلب است، با کشتیِ دیگری تعقیب میکند. اما آنچه ̎ترنر̎ نمیداند این است که نفرینی باعث شده ̎باربوسا̎ و خدمهاش برای همیشه در پرتو هر نور مهتابی به اسکلتهائی زنده تغییر شکل یابند. و این نفرین فقط به شرطی باطل میشود که گنجینهای که زمانی به یغما رفته، دوباره به صاحب اصلیاش بازگردانده شود. ● تلاش وربینسکی برای احیاء یکی از ژانرهای فرعی اکشن که به نظر میرسد دورهاش به سر آمده به شکل خیرهکنندهای موفق از آب درمیآید. در شرایطی که پس از دههٔ ۱۹۶۰ تقریباً هیچ فیلم متعلق به ژانر فرعی ̎دزدان دریائی̎ پرفروش نشده بود، وربینسکی با تکیه بر شخصیتهای جذابی که قصهٔ پرطرفدار ̎والت دیزنی̎ در اختیار قرار میدهد، موفق میشود تب ̎دزدان دریائی کارائیب̎ را زنده کند. برگ برندهٔ فیلمساز و فیلم، انتخاب درست بازیگر نقش ̎جک اسپارو̎ یعنی دپ است و بهترین چهره را برای شکلدهی به ذات دوگانهٔ فیلم دارد. دپ بازیگر موفق دو ژانر کمدی و اکشن است و اینجا دقیقاً فیلم قرار است تلفیقی میان این دوگونه با اندکی هم چاشنیهای سینمای ترسناک باشد که دپ به تنهائی این روح را به فیلم میبخشد. زوج بلوم ـ نایتلی که هر دو با این فیلم ستاره میشوند، جذاب از کار درآمده و جلوههای ویژهٔ فیلم ـ بهخصوص دربارهٔ ̎باربوسا̎ و کشتی عجیبش ـ بینقص است. ̎نفرین مروارید سیاه̎ تا حد زیادی تثبیتکنندهٔ وربینسکی بهعنوان یک فیلمساز موفق و کارآمد است که میتواند در هر ژانری کار کند و فیلم پرفروش بسازد. نخستین بخش از یک سهگانه که قسمت بعدی در سال ۲۰۰۶ (ساختهٔ خود وربینسکی) روی پرده رفت. [/align]
-
دانلود فيلم مستند و ورزشي آموزش آرایشگری
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فيلم هاو مجموعه هاي آموزشي
دانلود فيلم مستند و ورزشي آموزش آرایشگری TONI & GUY - CHROMATIC اینم از آموزش آرایشگری برای خانومهای محترم لينکهاي دانلود غیرمستقیم (نسخه اورجینال با کیفیت XviD) fileserve.com/file/qwvXDPj fileserve.com/file/VTtFHyq fileserve.com/file/ZYn9ReN fileserve.com/file/GwdKyAe fileserve.com/file/WWtktPD fileserve.com/file/5VKahqJ fileserve.com/file/eEYARy2 fileserve.com/file/4m6NNQa fileserve.com/file/PkTKpBd fileserve.com/file/BNUZ6Vw رمز فايل: ندارد -
رها شدگان سال تولید : ۱۳۷۴ محصول : شرکت سایران فیلم کارگردان : غلامرضا جنتخواه دوست فیلمنامه نویس : غلامرضا جنتخواه دوست فیلمبردار : رضا مجاوزی هنرپیشگان : الهام حاجیان، رضا عارفان، سعید حاجیان، محمدرضا اعراز، محمدرضا جنتخواه دوست، علیرضا جنتخواه دوست، حسن نوروزی وفا، رضا رشیدی، محمد فدائی، مهران نوری، محمدعلی جنتخواه دوست، زینت سراندیب، افسانه مهمنش، شیرین شمیرانی، حسین آتشافروز نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری، رنگی تدوین : غلامرضا جنتخواه دوست موسیقی : ساعد باقری [align=justify]زن و شوهری جوان در آرامش زندگی میکنند. شوهر به خاطر حساسیت بیش از حد به خانواده مرتکب جرمی شده و زندانی میشود. در غیاب شوهر، همسر جوانش مسئولیت خانواده را به عهده میگیرد. پس از آزادی شوهر، قتلی در آپارتمان آنها اتفاق میافتد و به خاطر شواهد و مدارک موجود در محل جنایت، بار دیگر آرامش این خانواده در معرض خطر قرار میگیرد.[/align]
-
اهريمن(DEVIL) [align=justify]سال تولید: 2010 ( ترسناک/ معمايي/ هيجانی) کارگردان: جان اريک داول. بازيگران: کريس مسينا ( کارآگاه بودن)، لو گان مارشال گرين ( مکانيک)، جني اوهارا ( پيرزن)، بوجانا ناوا کوويچ ( سارا)، جيکوب وار گاس ( راميرز)، مت کراون ( لوستيک). 80 دقيقه، درجه نمايشي: 13- PG آسانسوري که هيچکاک را مي خواست! کارگرداني مثل آلفرد هيچکاک مي توانست با استفاده از فرض داستاني فيلم اهريمن، يک فيلم نفس گير پر از تعليق بسازد. اما متاسفانه هيچکاک سال هاست که روي در نقاب خاک کشيده و کساني هم که در پشت دوربين اهريمن بوده اند در ايجاد تعليق و تنش، و از همه مهم تر انتقال حس کلستروفوبيک ( ترس از فضاي سرپوشيده)، از مهارت چنداني برخوردار نبوده اند. قصه ي فيلم درباره ي پنج نفري است که در يک آسانسور سريع السير گير کرده اند و يکي از آنها يک قاتل زنجيره اي ماوراء الطبيعه اي است. در نگاه اول، فيلم ترسناکي با چنين سوژه اي خيلي جذاب به نظر مي رسد اما متاسفانه محصول نهايي چندان متقاعدکننده و جذاب از کار در نيامده است. شرکت سازنده ي فيلم از برگزاري نمايش خصوصي براي منتقدان سر باز زد که اين نشانه ي ديگري بود از اذعان سازندگان فيلم به ضعيف بودن محصول توليدي شان. در رسانه هاي سينمايي، ام. نايت شيامالان به عنوان مقصر اصلي در شکست اهريمن اعلام شده است. اما اين شايد چندان منصفانه نباشد زيرا شيامالان نه فيلمنامه ي اهريمن را نوشته و آن را کارگرداني کرده است. شيامالان فقط تهيه کننده بوده و طرح کلي داستان را ارائه کرده. با اين حال، نمي توان انکار کرد که مهر و اثر شيامالان در تک تک صحنه هاي فيلم پيداست. پنج نفري که در آسانسور سريع السير آسمانخراش فيلادلفيا در طبقه ي 21 گير کرده اند عبارتند از: توني ( لوگان مارشال گرين) مکانيکي که به تازگي از افغانستان بازگشته؛ يک پيرزن عصبي ( جني اوهارا) که از هر چيزي شکايت مي کند؛ يک دستفروش زبان باز( جفري آرند) که از فرصت توقف آسانسور براي فروش کالاهايش استفاده مي کند؛ بن ( بوکين وودبين) گارد امنيتي ساختمان که دارد اولين روز کاري خود را تجربه مي کند؛ و سارا ( بوجانا ناواکوويچ) زن جذاب شيک پوش که در تلکه کردن آقايان استاد است. اين پنج نفر در آسانسور گير کرده اند. در بيرون آسانسور تلاش براي بيرون آوردن اين پنج نفر در جريان است. مهندس ساختمان همه ي مدارهاي آسانسور را بررسي مي کند و در کمال تعجب پي مي برد که همه ي مدارها سالم است. هيچکس نمي داند که دليل فني توقف آسانسور چيست. راميرز ( جيکوب وارگاس) و لوستيگ ( مت کراون)، گاردهاي امنيتي آسمانخراش هستند که به کمک کارآگاه اداره ي پليس فيلادلفيا، بودن ( کريس مسينا)، در صدد نجات به دام افتادگان هستند. آنها از طريق دوربين هاي مداربسته مي توانند داخل کابين آسانسور را ببينند. بار اول که برق مي رود و همه جا تاريک مي شود صداهايي به گوش مي رسد و سپس برق که مي آيد معلوم مي شود سارا به شدت زخمي شده است. بار ديگر در جريان يک خاموش و روشن شدن برق، يکي از اين پنج نفر کشته مي شود. راميرز و همکاران اش معتقدند که يک موجود اهريمني در داخل آسانسور است. آنها به يکي از اين پنج نفر مشکوک هستند... بدترين اشتباه سازندگان فيلم استفاده از راميرز به عنوان راوي فيلم است. اين راوي مزاحم در غالب مواقع بسيار جلوتر از حوادث روي پرده، تماشاگر را در جريان وقايع آتي مي گذارد و به اين ترتيب ضرب هيجان و تعليق را مي گيرد. پنج آدم به دام افتاده در آسانسور هرگز فراتر از محدوده هاي تيپ سازي نمي روند. اين ها بيش از هر چيز شبيه قربانيان فيلم هايي مثل جمعه ي سيزدهم از کار در آمده اند. سازندگان فيلم سعي کرده اند يک رويکرد آگاتا کريستي وار اختيار کنند. ما بايد مدام حدس بزنيم که قاتل اهريمني کدام يک از اين پنج نفر( سپس چهار نفر، سپس سه نفر...) است. فيلم از صحنه هاي خون و خون ريزي تهي نيست اما مقدار خون و شيوه ي خونريزي به نحوي بوده که متناسب با درجه ي نمايشي 13- PG باشد. از فيلمي که بخش عمده ي حوادث اش در يک آسانسور مي گذرد حداقل اين انتظار مي رود که واجد يک حس کلستروفوبيک تمام عيار باشد اما فيلم حتي از ايجاد و انتقال چنين حسي نيز عاجز است. فيلم در لحظات معدودي موفق به ايجاد ترس مي شود. مثلا در صحنه هايي که برق مي رود و تاريکي مطلق پرده ي سينما را مي پوشاند و فقط صدا به گوش مي رسد، تماشاگر واقعاً دچار اضطراب مي شود ( به ويژه در سالن هاي سينماي داراي دستگاه هاي صوتي قوي و حساس) اما متأسفانه اين لحظات معدود و کم شمار است. منبع: دنياي تصوير شماره 197 [/align]
-
ماچته(MACHETE) [align=justify]سال تولید: 2010 اکشن / جنايي / هيجاني / ماجرائي کارگردانان: اتان مانيکيوس و رابرت رودريگوئز. بازيگران: دني تريو (ماچته)، رابرت دونيرو (سناتور مک لاگين)، جسيکا آلبا (سارتانا)، استيون سيگال (تورز)، ميشله رودريگوئز (لوز)، جف فاهي (بوث). 107 دقيقه. درجه نمايشي: R. «براي زنده بودن انسان بايد يا حيوان باشد يا خدا» ارسطو ماچته (دني تريو) يک مهاجر مکزيکي غيرقانوني است که در جريان يک توطئه چيني آمريکايي، از سوي رئيس سازماني که وي را به استخدام خود درآورده، مورد خيانت قرار مي گيرد. اين توطئه چينان عبارتند از: يک سناتور فاسدِ عوام فريب آمريکايي به نام مک لاگين (رابرت دونيرو)، يک تاجر تشن? قدرت به اسم بوث (جف فاهي)، و يک رئيس باند قاچاقچيان مکزيکي به اسم تورز (استيون سيگال). ماچته که در کار با چاقو و ديگر سلاح ها مهارت بي نظيري دارد، تلاش خود را براي انتقام گيري از رؤساي سابق اش و مبرا کردن خويش از اتهامات آغاز مي کند. براي اولين بار کاراکتر نخراشيده نتراشيد? ماچته در سال 2007 در فيلم سينمايي دوفيلمه، کار مشترک رابرت رودريگوئز و کوئنتين تارانتينو، ديده شد. در آن فيلم، رودريگوئز يک تريلر (يا پيش پرده) قلابي 5 دقيقه اي از يک فيلم خشن در سبک و سياق فيلم هاي ارزان قيمت درج? دو آمريکايي ده? هفتادي – فيلم هاي موسوم به Blaxploitation – ارائه کرده. کساني که آن پيش پرد? 5 دقيقه اي را ديده اند، ديگر نياز به تماشاي ماچت? 107 دقيقه اي ندارند. در واقع اين فيلم بلند همان تريلر 5 دقيقه اي سال 2007 در فيلم سينمايي دوفيلمه است که آن را شاخ و برگ داده اند. سه بازيگر اصلي در تريلر 5 دقيقه اي، يعني دني تريو، جف فاهي و چيچ مارين در فيلم حاضر نقش هاي خود را تکرار کرده اند. علاوه بر اين سه نفر، انبوهي از نام داران جهان سينما نقش هاي ريز و درشت فيلم را بازي کرده اند؛ از رابرت دونيرو و جسيکا آلبا و استيون سيگال گرفته تا ميشله روردريگوئز و دن جانسون. اما جنجالي ترين ستار? فيلم، ليندسي لوهان است که در فيلم نقش دختر معتاد جف فاهي را بازي مي کند. لوهان در زندگي واقعي هم گرفتار بلاي اعتياد شده و به دليل بستري شدن در کلينيک ترک اعتياد نتوانست در شب نمايش افتتاحي? فيلم حضور بيابد. اما حضور اين همه ستارگان به جاي اين که مزيتي براي فيلم باشد، تبديل به نقط? ضعف آن شده است. البته بازيگران کار خود را به درستي انجام داده اند اما مشکل اين جاست که فيلم زمان کافي ندارد که به هر يک از اين آدم هاي اسم و رسم دار فرصت کافي براي درخشيدن بدهد. به اين ترتيب حتي مي شود ادعا کرد که وجه اکشن فيلم در زير بارِ سنگينِ انبوهِ ستارگان اش تاب برداشته است. ماچته فيلم خشني است تا آن جا که تماشاگر احساس مي کند هدف سازند? فيلم به جاي سرگرم کردن تماشاگر مشمئز ساختن آن ها بوده است. صحنه هاي دل و روده هاي شناور بر روي آب يا صحن? کباب کردن يکي از آدم بدهاي فيلم چيزي جز اشمئزاز در وجودتماشاگران ايجاد برنمي انگيزد. ماچته در يک وضعيت آرماني مي توانست، يک پارودي خوب از فيلم هاي بازاري درج? دو باشد. فيلم نشانه هايي از اين ميل يا خواست خود را براي حرکت در اين مسير آشکار مي کند اما هرگز قدم به اين مسير نمي گذارد. و در عوض به نمايش خشونت و خون – در ترکيبي با سکس و نژاد – اکتفا مي کند. و اما يک نکت? جالب ديگر، حضور استيون سيگال ستار? سابق سينماي اکشن، در يکي از نقش هاي اصلي فيلم ماچته است. جالب است بدانيد که سيگال از سال 2002 که فيلم Half Past Dead با بازيگري وي اکران عمومي شد، تا زمان حاضر در حدود 20 فيلم ايفاي نقش کرده اما هم? اين 20 فيلم، بدون استثناء، مستقيماً پس از توليد روان? پخش در شبک? DVD شده اند. بنابراين، ماچته اولين فيلم سيگال است که طي هشت سال گذشته اکران عمومي شده است. در همه جاي دنيا، چه ايران چه آمريکا، اکران عمومي شدن هر فيلم – فارغ از پخش آن در شبکه DVD و کسب سودهاي گزاف – يک ارزش و اعتبار فرهنگي براي آن فيلم به شمار مي رود. فيلمي که بدون اکران عمومي شدن روانه پخش در بازارهاي جانبي مي شود، انگار يک چيز مهمي کم دارد؛ چيزي به اسم اعتبار فرهنگي. منبع: نشريه دنياي تصوير شماره 0196 [/align]
-
خماری (THE HANGOVER ) [align=justify]سال تولید: 2009 بازيگران: برادلي کوپر، اد هلمز، زاک گاليفياناکيس، جاستين بارتا، هيدر گراهام، مايک تايسون کارگردان: تاد فيليپس خلاصه داستان: خماري در قالبي قراردادي شروع و در قالبي قراردادي تمام مي شود اما در اين ميانه در بين آغاز و پايان، هيج ابايي ندارد که از ريل خارج شود. برخلاف غالب به اصطلاح «کمدي ها»ي امروز هاليوود، اين فيلم کمدي مي تواند ادعا کند که به طرز قابل قبولي بامزه و خنده دار است. خماري براي خنده دار بودن زور نمي زند، و بازيگران اش به خوبي آگاه اند که رمز اصلي کار کردن يک لحظه کميک چيزي نيست جز زمان بندي مناسب صحنه هاي شوخي و طنز خماري به قاعده و به اندازه است و زيادي کش داده نمي شود. و گرچه خماري فاقد روح و احساس کمدي هاي شاهکار مثل knocked Up است، اما علاقه اي به کاراکترهاي خود نشان مي دهد که در غالبِ کمدي ها ديده نمي شود. البته هيچ کس نمي تواند ادعا کند که مردان و زناني که در اين فيلم بر روي پرده مي بينيم جملگي موجودات سه بُعدي داراي گوشت و پوست و استخوان هستند اما حداقل مي توان ادعا کرد که اين کاراکترها از چرخيدن در مدار کم ارتفاع کاريکاتورهاي ساده نيز اجتناب کرده اند. خماري چيزي بيش تر از طنز عوامانه و مبتذلِ «کمدي ها»ي امروزي را ارائه مي کند؛ چيزي که تجربه تماشاي فيلم را به تجربه اي تراژيک در اتلاف وقت تبديل نمي کند. فيلم با يک اتفاق ناراحت کننده آغاز مي شود. روز عروسي است اما داماد گم شده و دوستان وي نمي دانند که او کجاست. يک نفري به عروس تلفن مي کند و به وي مي گويد که شوهر آينده وي دود شده و به آسمان رفته و بنابراين مراسم عروسي را که قرار است تا پنج ساعت ديگر برگزار شود، بايد به روز ديگري موکول کرد. حالا به 48 ساعت قبل بازمي گرديم. داگ (جاستين بارتا)، جناب آقاي داماد، به اتفاق سه دوست صميمي اش تصميم گرفته اند براي گذراندن آخرين ميهماني مجرديِ داگ از لس آنجلس به لاس وگاس بروند و يک شب را در آن جا خوش بگذرانند و روز بعد به لس آنجلس برگردند تا داگ در مراسم عروسي اش شرکت کند. سه دوست صميمي داگ عبارتند از فيل (برادلي کوپر)، استو (اد هلمز)، و آلن (زاک گاليفياناکيس) که برادر زن آينده داگ است. اين چهار دوست به لاس وگاس مي روند اما برنامه آن ها آن جوري که پيش بيني اش را کرده بودند جلو نمي رود. فيل، استو و آلن صبح روز بعد که در سوئيت شبي 4200 دلاري هتل از خواب بيدار مي شوند، صحنه عجيبي را در برابر خود مي بينند: جوجه اي مشغول راه رفتن در اتاق است، ببري در حمام به سر مي برد، استو يک دندان خود را از دست داده و خيلي چيزهاي عجيب ديگر. اما اصل قضيه و گرفتاري اين است که داگ، يعني جناب داماد، گم و گور شده و هيچ کس خبر ندارد که چه بلايي بر سر وي آمده است. اين سه تا آدم گيج و حيران که اصلاً نمي توانند به خاطر بياورند که شب گذشته دقيقاً چه اتفاقي رخ داده، تلاش خود را براي پيدا کردن سرنخ ها و پي بردن به معماي گم شدن آقاي داماد آغاز مي کنند و... خماري حال و هوايي جسورانه دارد که البته براي هر ذائقه اي مناسب نيست. فيلم به حق درجه نمايشي R را دارد که اين به معناي حضور همه عناصر و مايه هايي است که در فيلم هاي کمدي R طي سال هاي گذشته شاهدش بوده ايم. با اين حال فيلمساز نخواسته شجاعت به خرج بدهد و گستاخي اي بيشتر از آن چه که تاکنون در اين نوع کمدي ها ديده ايم، عرضه کند، بلکه هدف اصلي او، خيلي ساده فقط خنداندن تماشاگران بوده است. خماري ساختار هوشمندانه اي دارد و خيلي خوب نوشته شده است. اين فيلم که توانست جايزه بهترين فيلم کمدي سال را از گلدن گلاب دريافت کند، اثبات اين موضوع است که کمدي هاي خوب برآمده از فيلمنامه هايي هستند که با دستي محکم و ذهني خلاق نوشته شده اند. [/align]
-
معرفي فيلم پسر کاراته باز( the karate kid )
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فيلم شناسي غيرايراني
پسر کاراته باز(THE KARATE KID) سال تولید: 2010 اکشن /درام/ورزشي /خانوادگي [آموزش يعني رهايي، آگاهي يعني آزادي!] کارگردان:هارالد زوارت. بازيگران :جيدن اسميت(دري پارکر)،جکي چان(آقاي هان)،تاراجي پي هنسون(شرلي پارکر)،ونگ ژن وي(چنگ)،استاد لي(رونگ گوانگ يو).140دقيقه. درجه نمايشي:PG. يک بازسازي خوب که از نسخه ي اصل خود جلوتر مي زند . جان جي. آويلدسن، فيلمسازي که با ساختن فيلم راکي نام و شهرتي براي خود به هم زده بود ، در سال 1984فيلم موفق پسر کاراته باز را ساخت که طي سال هاي بعد دو دنباله ي ديگر از آن ساخته شد که کارگرداني هر دوي آنها را خود آويلدسن به عهده داشت . پسرکاراته باز 2010ما را به ياد پسرکاراته باز 1984مي اندازد و خاطرات ما را از آن فيلم خوب قديمي زنده مي کند. اگر يادتان باشد در فيلم 26سال پيش ، قهرمان کم سن و سال فيلم به همراه مادرش از نيوجرسي به کاليفرنيا نقل مکان کرده بودند. در پسر کاراته باز 2010،ماجراهاي فيلم به جاي کاليفرنيا در چين مي گذرد. فيلم 2010گر چه تازگي و غافلگيري فيلم 1984را ندارد-که اين در مورد هر فيلم بازسازي شده اي طبيعي است -اما در عوض به دليل تغيير لوکيشن فرصت فراخي پيدا کرده تا مناظر طبيعي چين و کوهستان هاي زيباي اين کشور را عرضه کند. نکته ي جالب ديگر فيلم، حضور جکي چان 56ساله در نقشي است که پت موريتا در سه فيلم دهه ي هشتادي پسر کاراته باز ايفا کرد و به خاطر فيلم نخست اين مجموعه نامزد دريافت جايزه ي اسکار هم شد. و جداي از همه ي اين ها، بايد اذعان کرد که تمامي کاراکترهاي فيلم جذاب و گيرا از کار در آمده . جيدن اسميت، پسر 12ساله ي ويل اسميت، نقش دري پارکر را در پسر کاراته باز ايفا مي کند. جيدن اسميت گر چه بازي در دو فيلم روزي که زمين از حرکت با ز ايستاد و در تعقيب شادي را در پيشينه ي حرفه اي خود دارد اما پسر کاراته باز اولين فيلم وي در مقام بازيگر اصلي است . دري پارکر به همراه مادر مطلقه اش از شهر ديترويت آمريکا به پکن چين آمده است. دليل اين سفر الزاما ت کاري مادر است. دري اصلاً از اين نقل مکان خوش ا ش نمي آيد اما مجبور به تحمل آن است . شايد تنها لبخند يک دختر نوجوان چيني ويولونيست به اسم مي ينگ(هان ون ون)است که مي تواند اندکي حس و حال افسرده ي دري را بهبود ببخشد . آنچه وضع را براي دري دشوار مي سازد زورگويي هاي پسر قلدر و زورگويي در مدرسه است. اين پسر که چنگ (ونگ ژن وي)نام دارد کما بيش به تمام فنون کونگ فو وارد است و از اين فنون براي زورگويي و لت و پار کردن بچه هاي ضعيف تري مثل دري استفاده مي کند. در واقع، چنگ براي خودش يک استادي دارد به اسم لي(رونگ کوانگ يو)که موجود به شدت روان پريش و خبيثي است . اين استاد هيولا صفت با ياد دادن فنون کونگ فو به چنگ، وي را تحريک مي کند که از اين فنون عليه بچه هاي ضعيف تر مدرسه استفاده کند. دري در تحت چنين شرايطي است که با سرايدار مودبي به اسم آقاي هان(جکي چان)آشنا مي شود. آقاي هان در کونگ فو مهارت بسياري دارد و دري تلاش مي کند تا وي را ترغيب کند که اين فنون را به وي ياد دهد. اما آقاي هان در ابتدا تمايلي به اين کار نشان نمي دهد. تنها با گذر زمان است که دري موفق به نرم کردن آقاي هان مي شود و رضايت او را براي ياد دادن فنون کونگ فو جلب مي کند. به اين ترتيب دوره ي کارآموزي دري نزد آقاي هان آغاز مي شود . فيلم نهايتاً با يک سکانس مسابقه ميان دري و چنگ تمام مي شود. تماشاي جکي چان، با ريش کوتاه، در نقش آقاي هان لذت بخش است . چان در اين نقش تازه مجبور بوده از شدت پرسوناي سينمايي معمول خود، که همواره واجد مايه هاي طنز و به اصطلاح خود -دست انداختن است، کم کند و بايد گفت که وي در اين کار موفق بوده است . کاراکتر آقاي هان مثل ديگر کاراکترهاي فيلم به خوبي پرداخت شده است . فصل مبارزه ي پاياني هم خيلي خوب و خوش ساخت از کار در آمده تا آنجا که به قول راجرايبرت، اين فصل يکي از بهترين پايان بندي هاي سينمايي طي سال هاي اخير است. مثل فيلم 1984،در اين فيلم تازه نيز هيجان و جذابيت اصلي نه در رودرويي و مواجهه ي خشن دري و قلدرهاي مدرسه بلکه در ضرباهنگ تدريجي رابطه ي دري با استادش،آقاي هان ، است . شايد تنها نقطه ضعف فيلم، تأکيد نابجاي فيلمساز و فيلمنامه نويس بر روي رابطه ي رمانتيک دري 12ساله با دختر ويولونيست چيني است . رابطه ي دري با مادرش(تاجي پي.هنسون) به مراتب موثرتر و ديدني تر است. هارالد زوارت، که کارگرداني فيلم ناموفق پلنگ صورتي 2را در کارنامه اش دارد و ضربات جانانه اي را بابت همين فيلم از منتقدين نوش جان کرده بود، حالا با کاگرداني پسرکاراته باز توانسته است مثل يک کونگ فوکار حرفه اي، با يک ضربت جانانه ي متقابل، جبران مافات بکند. بي خود نيست که آقاي هان در طول فيلم مي گويد«هر چيزي کونگ فو»است که معنايش اين است که هر عملي يک عکس العملي دارد! اما از آنجايي که بنده صاحب کمربند کاراته هستم(و محض فروتني هم رنگ اش را نمي گويم!)و هر چهارشنبه ساعت 9شب در يکي از پارک هاي تهران با دوست فرهيخته ي گرامي ام آقاي يزداني خرم تمرين کاراته مي کنم و در نتيجه اين کاره تشرف دارم، لذا بد نيست دو نکته ي اندکي تخصصي را درباره ي اين فيلم خدمت تان يادآور شوم: اولا بهتر بود اسم فيلم را مي گذاشتند«پسر کونگ فوکار»زيرا اين فيلم هيچ ربطي به کاراته ندارد و همه اش راجع به کونگ فو است و حتما مي دانيد که کاراته با کونگ فو از زمين تا آسمان فرق دارد.ثانياً بد نيست بدانيد که در آن صحنه ي فيلم که دري و آقاي هان از کوه بالا مي روند و وارد معبد مي شوند و آدم هايي را مي بينند که به آرامي در حال حرکات رقص مانند هستند، اين جماعت در واقع مشغول تمرين «تايي چي چوان»هستند که يک هنر رزمي خاص است که مي توان آن را «مشت غائي برتر»ترجمه کرد . منبع: دنياي تصوير 194 -
حرارت تن - Body Heat سال تولید : ۱۹۸۱ کشور تولیدکننده : آمریکا محصول : فرد ت. گالو کارگردان : لارنس کسدان فیلمنامهنویس : لارنس کسدان فیلمبردار : ریچارد کلاین. آهنگساز(موسیقی متن) : جان باری. هنرپیشگان : ویلیام هرت، کاتلین ترنر، ریچارد کرنا، لانا ساندرز، مایکل رایان، کیم زیمر، تد دانسن، ج.ا. پرستن و میکی رورک. نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه. [align=justify]«ند راسین» (هرت)، وکیل فلوریدائی درگیر رابطه پُرشوری با «مَتی واکر» (ترنر)، همسرِ تاجر ثروتمند و مشکوک، «ادموند واکر» (کرنا) میشوند. آن دو به اتفاق نقشه قتل او را میکشند، هر چند «ند» با درخواست «مَتی» برای تغییر وصیتنامه «واکر» و محروم کردن «رُز کرافت» (ساندرز)، خواهرزاده «واکر»، از ارث مخالفت میکند. آنان «واکر» را میکشند و جسدش را میسوزانند. «مایلز هاردین» (رایان)، وکیل اهل میامی و دوست «ند» که مشغول تحقیق درباره این پرونده است، به سراغ «ند» میرود و به او خبر میدهد که «مَتی» به کمک وصیتنامهای جعلی، قصد تصاحب تمام ثروت شوهرش را دارد. «پیتر لوونستاین» (دانسن)، کارآگاه پرونده، «ند» را از «مَتی» برحذر میدارد. «ند» پس از تحقیقاتی پی میبرد که «مَتی» احتمالاً از او به نفع نقشهاش بهرهبرداری کرده است. «مَتی» به «ند» تلفن میکند و با او قرار میگذارد. اما ظاهراً در اثر انفجار کشته میشود و «ند» به جرم قتل «واکر» دستگیر میشود، در حالی که معتقد است «مَتی» نمرده و جسد پیدا شده متعلق به «مری آن سیمپسن» (زیمر)، دوست «مَتی» و شاهد وصیتنامه جدید است. «مَتی» فرسنگها دورتر در ساحل دراز کشیده... * نخستین فیلم کسدان در میان نخستینهای سینمای معاصر جایگاه برجستهای دارد. حرارت تن به روز کردن خود آگاهانه داستان یک فیلم نوآرنمونهای (مشخاً از نوع غرامت مضاعفِ بیلی وایلدر، 1944) را مد نظر دارد و در این راه تمام عناصر این نوع فیلم را با قوت تمام باز میآفریند. فضاسازی فلوریدائی که در آن گرمای هوا مکمل حرارت درونی زوج اصلی است، فوقالعاده است و هم بیپردگی صحنهها و هم شخصیت زن مرموز و پیچیدهاش، سالها جلوتر از غریزه اصلیِ پلورهووِن (1992) هستند. هرت و ترنر (در نخستین نقش سینمائیاش) عالی هستند. [/align]
-
دائیجان - Mon Oncle سال تولید : ۱۹۵۸ کشور تولیدکننده : فرانسه محصول : ژاک تاتی کارگردان : تاتی فیلمنامهنویس : ژاک لاگرانژ و ژان لوت. فیلمبردار : ژان بورگوان. آهنگساز(موسیقی متن) : فرانک بارچلینی. هنرپیشگان : تاتی، ژان پییر زولا، آدریان سروانتی، آلن بکور، ایوون آرنو و بتی اشنایدر. نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه. [align=justify] "اولو" (تاتی)، دائی مهربان و بیمبالات "ژرالد آرپل" (بکور) نوجوان است که در آپارتمان دنج خود در یکی از محلات قدیمی پاریس زندگی میکند. خانواده "آرپل" در خانهای فوقمدرن با اثاثیه عجیب و باغچهای آراسته و فوارهای تزئینی زندگی میکند. "اولو" حاضر نیست زندگی فارغالبال و بیدغدغهاش را عوض کند و کوشش شوهر خواهرش (زولا) برای اینکه "اولو" شغلی در کارخانه او بهعهده بگیرد، بینتیجه میماند. محله قدیمی ظاهراً رو به ویرانی است. سرانجام "اولو" محله را ترک میکند، در حالی که آشکارا توانسته به "خانواده آرپل" درسی در زمینه رابطههای انسانی بدهد... ٭ طنز بصری تاتی در دائیجان خالق لحظههائی فوقالعاده و تقریباً سورر آلیستی است. او با تأکید بر نماهای بلند و دور و کمترین استفاده از حرکتهای دوربین میکوشد تا تماشاگر را به لذت بردن از کشف رابطه میان شخصیتها و اشیا و پیدا کردن چیزهائی دیدنی ـ تقارنها، مشابهتها و تضادها ـ دعوت کند. صحنه طولانی مهمانی آدمهای متشخص با لباسهای پرتکلفشان در حیاط خانه "آرپلها"، نمونه کاملی از سبک او است که لحظهبهلحظه بر آشفتگی کمیک موقعیت میافزاید و آداب تشریفاتی را کاملاً بیآعتبار میکند. فیلمبرداری زیبای بورگوان به خوی تضاد میان دنیای سرد و مکانیکی خانه مدرن و کارخانه سرسامآور را با محله شلوغ و سرزنده قدیمی در رنگهای مختلف این دو محیط منعکس میکند و با این که گفتوگوها نقش چندانی در فیلم ندارند، بافت غنی صداهای صحنه مایه شوخیهای درخشانی است. در دائیجان، تاتی حسرتخوارانه زوال شیوه زندگی محبوب "اولو" را نظاره میکند و استادانه تماشاگر را در احساس خود سهیم میکند. [/align]
-
معرفي فيلم سر بالای آب - head above water
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فيلم شناسي غيرايراني
سر بالای آب - head above water سال تولید : ۱۹۹۶ کشور تولیدکننده : آمریکا محصول : جان م. جیکوبسن و جیم ویلسن کارگردان : ویلسن فیلمنامهنویس : ترزا مری، برمبنای فیلمنامهای نوشتهٔ ائیریک ایلدال و گئیر اریکسن فیلمبردار : ریچارد بوئن آهنگساز(موسیقی متن) : کریستوفر یانگ هنرپیشگان : هاروی کایتل، کامرون دیاز، کریگ شفر، بیلیزن و شای دافین نوع فیلم : رنگی، ۹۲ دقیقه [align=justify]̎ناتالی̎ (دیاز) زن جوانی است با گذشتهای ناخوشایند که با یک قاضی به نام ̎جرج̎ (کایتل) ازدواج کرده است. آندو، وقتیکه ̎ناتالی̎ را بهعنوان مجرم نزد او آورده بودند، دلباختهٔ هم شدند. ̎ناتالی̎ و ̎جرج̎ برای گذراندن تعطیلات به کلبهٔ خانادگی ̎ناتالی̎ در ایالت مین میروند؛ در این سفر دوست قدیمی ̎ناتالی̎، ̎لنس̎ (شفر) نیز همراه آنان است. یکروز وقتی ̎جرج̎ و ̎لنس̎ به ماهیگیری میروند، محبوب سابق ̎ناتالی̎، ̎کنت̎ (زین) بدون اطلاع قبلی از راه میرسد. برای ̎ناتالی̎، ̎کنت̎ نماد گذشتهای است که به شدت میخواهد فراموشش کند اما ̎کنت̎ میخواهد که ̎ناتالی̎ به او پاسخ مثبت بدهد. ̎ناتالی̎ او را از خود میراند و پس از بگومگوی پرتنشی ̎کنت̎ به زمین میخورد و به زحمت خود را به قسمت دیگری از کلبه میرساند و این درست لحظهای است که ̎جرج̎ و ̎لنس̎ در حال بازگشت هستند. ̎ناتالی̎ وقتی به اتاق خواب میرود، ̎کنت̎ را عریان و مرده در تختخواب مییابد. او که فکر میکند حضور برهنهٔ محبوب سابقش در تختخواب میتواند دال بر خیانت او تلقی شود، با مشکلات زیاد جسد ̎کنت̎ را پنهان میکند. ̎جرج̎ جسد را پیدا میکند اما چون قاضی است ترجیح میدهد این ماجرای غیرقابل تحمل تبدیل به یک پروندهٔ قضائی نشود، بنابراین برای راحت شدن از شر جسد فکری به سرش میزند، اما در عمل موفق نمیشود... ● کمدی سیاهی نزدیک به دردسر هاری آلفرد هیچکاک (۱۹۵۴) و بازسازی فیلمی نروژی با همین نام (نیلسن گاوپ، ۱۹۹۳)، با بازی بینظیر کایتل در نقش مردی که حادثهای عجیب و توضیحناپذیر او را به جنون میکشاند و دیاز در نقش شهرآشوبی تقدیری که ناخواسته هر سه مرد زندگیاش را به کشتن میدهد. فیلمنامهٔ مری سرشار از شوخیهای بصری و کلامی است که سبب شدهاند فیلم لحظهای افت نکند. [/align] -
تاپيك جامع ليست فيلم هاي غيرايراني معرفي شده
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فيلم شناسي غيرايراني
دوستان در اين تاپيك لينك فيلم هاي غيرايراني (خارجي) كه در سايت معرفي مي شود به همراه لينك ارجاع به تاپيك مورد نظر اون فيلم قرار خواهد گرفت جهت ارجاع به هر فيلم روي هر يك از لينك هاي زير كليك كنيد معرفي فيلم لنین در اکتبر - Lenin In October معرفي فيلم پیشنهاد قبیح - indecent proposal معرفي فيلم بتمن و رابین - batman & robin معرفي فيلم آلیس - alice معرفي فيلم جزیره گنج - Treasure Island معرفي فيلم گاو و زندانی - La Vache Et Le Prisonnier فيلم شناسي و معرفي فيلم زمین - earth معرفي فيلم افتخارات آقای شولتس معرفي فيلم دروازه بهشت - Heaven's Gate معرفي فيلم سوپرمن 2 - Superman ll معرفي فيلم ذهنهای خطرناک - Dangerous Minds -
تاپيك جامع ليست فيلم هاي ايراني معرفي شده سايت
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فیلم شناسی ایرانی
تاپيك جامع ليست فيلم هاي ايراني معرفي شده سايت دوستان در اين تاپيك لينك فيلم هاي ايراني كه در سايت معرفي مي شود به همراه لينك ارجاع به تاپيك مورد نظر اون فيلم قرار خواهد گرفت جهت ارجاع به هر فيلم روي هر يك از لينك هاي زير كليك كنيد فیلم شناسی تا غروب ... یلم شناسی مجنون .... فیلم شناسی 1936 فیلم شناسی 53 نفر فیلم شناسی آ. ب. ث. آفریقا فیلم شناسی آئینه تاکسی فیلم شناسی آئینه زمان فیلم شناسی آب فیلم شناسی آب توبه فیلم شناسی آب را گل نکنید فیلم شناسی آب نبات چوبی فیلم شناسی آب و آتش فیلم شناسی آب، باد، خاک فيلم شناسي این زن حرف نمی زند فيلم شناسي کلاه قرمزی و سروناز فيلم شناسي به خاطر هانیه -
تردست سال تولید : ۱۳۸۳ محصول : ایران کارگردان : محمدعلي سجادي تهیهکننده : محمدعلي سجادي فیلمنامهنویس : محمدعلي سجادي فیلمبردار : حسين ملكي هنرپیشگان : شهرام حقيقت دوست، گوهر خيرانديش، امير جعفري، سيروس ابراهيم زاده، بهزاد فراهاني و با معرفي نيوشا ضيقمي تدوین : محمدعلي سجادي موسیقی : سعيد شهرام عکاس : علي زارع طراح صحنه و لباس : فرهاد ويلكيجي طراح چهرهپردازی : رضا رادمنش صدا : بهروز معاونيان تاریخ شروع فیلمبرداری : اواخر خرداد ۱۳۸۳ تاریخ پایان فیلمبرداری : اول مرداد ۱۳۸۳ مدت فیلم : ۹۰ دقيقه یادداشت : « تردست » پس از فيلمهاي « جاده » (۱۳۶۰)، « بازجويي يك جنايت » (۱۳۶۲)، « جدال » (۱۳۶۴)، « گمشدگان » (۱۳۶۵)، « گنج » (۱۳۶۶)، « چون باد » (۱۳۶۷)، « گزل » (۱۳۶۸)، « افسانه مه پلنگ » (۱۳۷۱)، « مهره » (۱۳۷۶)، « بازيگر » (۱۳۷۷)، « شيفته » (۱۳۷۹)، « رنگ شب » (۱۳۷۹)، « اثيري » (۱۳۸۰)، « جنايت » (۱۳۸۲) شانزدهمين فيلم بلند سجادي است. [align=justify]اسد دزد خرده پایی است که می خواهد به زعم خودش ترقی کند و برای همین درصدد سرقت یه سواری بر می آید و وارد ماجراهایی ناخواسته و خواسته ای می شود. [/align]
-
بازی جنگ - The War Game سال تولید : ۱۹۶۶ کشور تولیدکننده : انگلستان محصول : تلویزیون B.B.C. کارگردان : پیتر واتکینز. فیلمنامهنویس : پیتر واتکینز. فیلمبردار : پیتر بارتلت. نوع فیلم : سیاه و سفید، ۵۰ دقیقه. [align=justify]راوی: مایکل آسپل و دیک گراهام. مستندی درباره جنگ، که جنجال بسیاری آفرید و هرچند B.B.C. آن را برای نمایش در داخل کشور تهیه کرده بود، به خارج از مرزها راه یافت و اسکار بهترین فیلم نمایش در داخل کشور تهیه کرده بود، به خارج از مرزها راه یافت و اسکار بهترین فیلم مستند را نیز به دست آورد. فیلم، که پیامدهای جنگهای هستهای را به تصویر میکشد، آمیزهای از فیلمهای خبری "ساختگی" و گفتوگوهائی با مردم کوچه و خیابان است. در ابتدا، با صدائی خشک و بیتفاوت به تماشاگران گفته میشود که در اثر یکسری جابهجائیهای استراتژیک، شعله جنگ از ویتنام به برلین (محل شلیک سلاحهای هستهای آمریکا علیه مواضع روسها و واکنش متقابل آنان) کشیده خواهد شد. سپس، بقیه فیلم بر تک حملهای که علیه انگلستان صورت میگیرد متمرکز میشود. در نمای تراولینگ آغاز فیلم، موتورسیکلت پلیس، که در کادر قرار میگیرد، حسی از ترس و خطر را القا میکند و در ادامه، وقتی دوربین بر اسلحههای پلیس جسدهای در حال سوختن، اعدام شورشیان و حمله مردم به انبارهای مواد غذائی حرکت میکند، ترس و وحشت افزایش مییابد. با همه این، تأثیر بازی جنگ زیر بار گرایش فیلمنامه به صدور پیام از بین میرود و درخشش گاهبهگاه آن، به خاطر اصرار در استفاده از تکنیکهای تلویزیونی، کمرنگ میشود. بهترین محک ارزشهای بازی جنگ در دورباره دیدن آن است! [/align]
-
مهاجر تهیهکننده : حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری. رنگی فیلمبردار : محمد تقی پاك سیما هنرپیشگان : غلامرضا علی اكبری، علی رضا زاهدی، فرید امیری، علی رضا مهدوی فیلمنامهنویس : ابراهیم حاتمی كیا، حسین خورشیدی کارگردان : ابراهیم حاتمی كیا محصول : حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی سال تولید : ۱۳۶۸ تدوین : حسین زند باف موسیقی : كریم گوگردچی عکاس : كمال الدین شاهرخ طراح صحنه و لباس : محمد رضا شجاعی طراح چهرهپردازی : فریدون كشن فلاح جلوههای ویژه : اصغر پورهاجریان مدت فیلم : ۹۰ دقیقه جوایز : برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم در هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۸ برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن در هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۸ برنده سیمرغ بلورین بهترین صدا گذاری در هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۸ برنده سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه در هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۸ برنده سیمرغ بلورین بهترین پوستر در هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۸كاندیدای بهترین فیلمبرداری از هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۸ كاندیدای بهترین فیلم برداری از هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۸ كاندیدای بهترین تدوین از هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۸ [align=justify]دشمن در منطقه عملیاتی تحریكاتی نشان میدهد و فعال میشود. پرندههای شناسائی بدون سرنشین به عمق خطوط دشمن نفوذ میكنند. اطلاعات به دست آمده كافی به نظر نمیرسد و نیاز به پروازهای عمیقتر وجود دارد. خلبانان به دورن خطوط دشمن نفوذ میكنند تا هدایت عملیات را عمقی تر كنند. [/align]
-
معرفي فيلم خیلی زود یکشنبه! - Vivement Dimanche!
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فيلم شناسي غيرايراني
خیلی زود یکشنبه! - Vivement Dimanche! سال تولید : ۱۹۸۲ کشور تولیدکننده : فرانسه محصول : آرمان باربو کارگردان : فرانسوا تروفو. فیلمنامهنویس : سوزان شیفمان، ژان اورل و تروفو، برمبنای رمان شنبه شب طولانی نوشته چارلز ویلیامز. فیلمبردار : نستور آلمندروس. آهنگساز(موسیقی متن) : ژرژ دلرو. هنرپیشگان : فانی آردان، ژان لوئی ترنتینیان، کارولین سیهول، فیلیپ موریه ژنو و فیلیپ لودن باخ. نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۱ دقیقه. [align=justify] «ژولیین» (ترنتینیان)، کارمند یک بنگاه معاملات ملکی، مظنون به قتل دوستش میشود. او ابتدا اعلام بیگناهی میکند ولی وقتی همسرش هم که ظاهراً محبوبه دوست مقتولش بوده، کشته میشود، تصمیم میگیرد شخصاً ماجرا را پیگیری کند. منشیاش، «باربارا» (آردان) که به «ژوولیین» علاقهمند است، به او در این راه کمک میکند و پس از اینکه مییابد همسر «ژولیین» گذشته درخشانی نداشته است، کشف میکند قاتل اصلی، وکیلِ «ژولیین»، فیلیپ (لودن باخ) است. * تروفو بیست و یکمین فیلم بلندش را به یاد فیلم نوآرهائی که در نوجوانی تأثیر زیادی بر او گذاشتهاند، سیاه و سفید میسازد. کارگردانی ظریف و دقیق به اضافه مایههای طنز از جذابیتهای فیلم به شمار میآید و همینطور حضور آردان که در هر صحنه میدرخشد. [/align] -
سند باد و چشم ببر - Sinbad And The Eye Of The Tiger . سال تولید : ۱۹۷۷ کشور تولیدکننده : انگلستان محصول : چارلز ه_ شنیر و ری هاریهاوزن. کارگردان : سام وانامیکر. فیلمنامهنویس : بِوِرلی کراس، برمبنای داستانی نوشته کراس و هاریهاوزن. فیلمبردار : تد مور. آهنگساز(موسیقی متن) : روی باد. هنرپیشگان : پاتریک وین، تارین پاور، سیمور، مارگارت وایتینگ، پاتریک تروتن، دیمین تامس و کورت کریستیان. نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه. [align=justify]هنگامی که «سندباد» (وین) درمییابد «زنوبیا» (وایتینگ)، نامادری «شاهزاده کاظم» (تامس) که به عمد مراسم تاجگذاری او را به تأخیر میاندازد تا پسر خود، «رفیع» (کریستیان) را بر تخت بنشاند، همراه «کاظم» (که با جادوی «زنوبیا» بدل به یک «بابون» شده) و خواهر او، «فرح» (سیمور) از آن سرزمین میگریزد و به جستوجوی مرد دانائی بهنام «ملانتیوس» (تروتن) برمیآید که راز شکستن طلسم «کاظم» را میداند. در حالی که «زنوبیا» و پسرش با کشتیای که یک غول مفرغی خستگیناپذیری بهنام «میناتون» آن را میراند، در تعقیب آنان هستند. «سندباد»، «ملانتیوس» را مییابد و او میگوید که برای شکستن طلسم باید به عبادتگاهی در نزدیکی قطب شمال بروند. آنان با «ملانتیوس»، که نقشهای قدیمی و کلید عبادتگاه را در اختیار دارد، و دختر او، «دیون» (پاور)، که میتواند با «کاظم» در حالت تازهاش ارتباط برقرارکند، همراه میشوند. و این درحالی است که «زنوبیا» در قالب یک مرغ دریائی از مقصد آنان آگاه شده است. در آنجا، پس از درگیریهای فراوان، «زنوبیا» کشته میشود، طلسم «کاظم» میشکند و او در نهایت بر تخت سلطنت تکیه میزند. * بیشک بدترین فیلم مجموعه «سندباد»، با فیلمنامهای کلیشهای و فاقد بداعت، شخصیتپردازیهای سطحی و گفتوگوهای سخیف و پیشپا افتاده، که گویا تنها دلیل ساخت آن نمایش جلوههای ویژه هاری هاوزن بوده است؛ آن هم در ابتدائیترین شکلش، که حتی در بهترین حالت از حد تقلید رنگپریدهای از مخلوقات او برای فیلم جیسن و آرگوناتها (دان چافی، 1963) - مثل غول مفرغی و گروه اسکلتهای جنگجو - در نمیگذرد. فیلم که در لوکیشنهای اردن، اسپانیا، مالت و استودیوی «پاینوود» انگلستان فیلمبرداری شده، دکورهای طبیعیِ، چشمنوازی دارد. اما حتی این مناظر نیز تأثیرگذاری خود را با کارگردانیِ باری به هر جهت و متوسط وانامیکرِ سابقاً بازیگر از دست میدهند. تارین پاور دختر تایرون پاور است. [/align]
-
معرفي فيلم مانون چشمه ها - Manon Des Sources
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فيلم شناسي غيرايراني
مانون چشمه ها - Manon Des Sources سال تولید : ۱۹۸۶ کشور تولیدکننده : فرانسه، ایتالیا و سوئیس محصول : رولان تهنو کارگردان : کلود بری. فیلمنامهنویس : ژرار براش و بری، بر مبنای رمانی نوشته مارسل پانیول فیلمبردار : برونو نویتن. آهنگساز(موسیقی متن) : ژان کلود پُتی. هنرپیشگان : ایو مونتان، دانیل اوتوی، امانوئل بئار، هیپولیت ژیراردو، مارگاریت لوتسانو، آرمان مفره، آندره دوپون و الیزابت دوپاردیو. نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه. [align=justify] پرووانس، دهه 1930. «اوگولن سوبیران» (اوتوی) به کمک توطئهای که با عمویش، «سزار» (مونتان) طرح کرده بود، در کسب و کار پرورش گل به موفقیت رسیده است. او دلباخته «مانون» (بئار)، دختر «ژان دو فلورت»، (مزرعهداری که طی این توطئه به خاک سیاه نشست و مُرد) شده است. عمویش او را به ازدواج ترغیب میکند و «اوگولنِ» ثروتمند تنها «مانون» را در نظر دارد... * این دنبالهای است بر فیلم ژان دو فلورت (ساخته بری، در همین سال) و رمان همنام پانیول که سرنوشت قهرمانان فیلم قبلی را دنبال میکند. اینجا شاهد فرجام تراژیک «سزار لوپاپت سوبیران» هستیم و اینکه چگونه اوتقدیرش را میپذیرد. بازیهای مونتان و اوتوی درخشانند. در مقابل بئار صرفاً نقش زیبای مطلوب و خواستنی را دارد. فیلم در تصویر ریزبینانه زندگی روستائیان فراتر از ژان دو فلورت میرود و فیلمبرداری زیبای نویتن به چشماندازهای محلی به اندازه شخصیتها، برجستگی و اهمیت میبخشد. این دو فیلم، محبوبیت و اعتبار قابل توجهی در سینمای فرانسه دهه، 1980 کسب کردهاند. [/align] -
خانه ای روی آب سال تولید : ۱۳۸۰ کارگردان : بهمن فرمان آرا تهیهکننده : بهمن فرمان آرا فیلمنامهنویس : بهمن فرمان آرا فیلمبردار : محمود كلاري هنرپیشگان : رضا كيانيان ـ هديه تهراني ـ عزت اله انتظامي ـ جمشيد مشايخي ـ بيتا فرهي ـ بهناز جعفري ـ رويا نونهالي ـ حسين كسبيان ـ ولي شيراندامي ـ مهدي صفوي نوع فیلم : اجتماعي تدوین : عباس گنجوي موسیقی : احمد پژمان طراح صحنه و لباس : ژيلا مهرجويي طراح چهرهپردازی : جلال الدين معيريان صدا : پرويز آبنار مدت فیلم : ۹۰دقیقه [align=justify]دکتر سپیدبخت شبی موقع رانندگی فرشته ای را زیر می گیرد و دستش با لمس انگشتان فرشته زخمی عمیق برمی دارد.... [/align]
-
آقا جنی شده سال تولید : ۱۳۳۸ محصول : استودیو عصر طلائی کارگردان : امین امینی تهیهکننده : عزیزالله کردوانی فیلمنامهنویس : امین امینی فیلمبردار : خانی هنرپیشگان : اصغر تفکری، شهین، رضا کریمی، عبدالله محمدی، رقیه چهرهآزاد، نصرتالله کنی، نرگس و غلامحسین مفیدی نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری، سیاه و سفید [align=justify]̎آقا که همسرش را از دست داده تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. اما در همین احوال گرفتار اوهام شده و هر شب همسرش را بهخواب میبیند و به اصطلاح عوام ̎جنی̎ میشود! اطرافیان آقا جنگیر میآورند و سرانجام او موفق میشود حالت طبیعی خود را بهدست آورد. [/align]
-
اوکی مستر سال تولید : ۱۳۵۸ محصول : تلویزیون ملی ایران کارگردان : پرویز کیمیاوی تهیهکننده : پرویز کیمیاوی فیلمنامهنویس : پرویز کیمیاوی فیلمبردار : محمد زرفام هنرپیشگان : فرخ عبادی، کریستین ماز، تری گراهام، یدالله شیراندامی نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری، رنگی (ایستمن کالر) [align=justify]̎ناکس دارسی̎ ناگهان وارد یکی از دهات ایران میشود. هدف او به دست آوردن امتیاز استخراج نفت است. اهالی از او استقبال درخشانی نمیکنند، بنابراین سعی دارسی به تغییر دادن عقاید و سنتهای اهالی صرف میشود. او با همیاری دستارانش دختری به نام ̎سیندرلا̎ را وارد ده میکند. با ورود سیندرلا محصولات و مصنوعات غرب هم وارد ده میشود ـ مثل کوکاکولا، رادیو و تلویزون ـ در این ده تنها یک نفر به مقابله با این پدیدهها به پا میخیزد و او پیر ده است. به مرور زمان اهالی لهجه و زبان خود را از دست میدهند و به انگلیسی تکلم میکنند. با تمام این اوصاف نامس دارسی هنوز اطمینان کامل به عقد قرارداد جهت استخراج نفت ندارد. در این بین تجاوزی به سیندرلا صورت میگیرد و این قضیه باعث میشود تا دارسی بتواند مستمسکی داشته باشد تا از اهالی ده ادعای خسارت کند. تاوان این خسارت هم استخراج و اکتشاف نفت است. پیر ده، در این میان، تنها کسی است کوشش دارد اهالی را نسبت به اصالتهایشان آگاه کند. اما اهالی آنچنان جذب زرق و برقهای وارداتی شدهاند که این مسئله را فراموش میکنند. در انتهاء تجاوز به سیندرلا و توهینی که از طرف ناکس دارسی به اهالی میشود باعث هوشیاری مردم شده و دست به اقدامی میزنند که موجب ویرانی خودشان و رفتن دارسی از ده میشود. در آخر ده میماند و نفت فروش ده و تمام منازل و فضای ده را که پلاستیک و کاغذ رنگی پر کرده است. [/align]
-
انتقام روح سال تولید : ۱۳۴۱ محصول : استودیو پارس فیلم کارگردان : دکتر اسماعیل کوشان تهیهکننده : دکتر اسماعیل کوشان فیلمنامهنویس : دکتر اسماعیل کوشان فیلمبردار : محمود کوشان هنرپیشگان : مجید محسنی، ویکتوریا، پروین قاضیبیات، نادر قاضیبیات، مسعود زادگان، محمد عبدی و علی آزاد نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری، رنگی (ایستمن کالر) [align=justify]راننده جوانی بهنام ̎مجید̎، صمیمیترین دوستش را از دست میدهد اما از آن پس روح دوستش همهجا با او است. مجید شیفته دختر خانواده متمولی میشود که عدهای تبهکار قصد دارند با دسیسه ثروتشان را بهدست آورند. با یاری روح دوستش، آنها را ترسانده، فراریشان میدهد و خود با دختر مورد علاقهاش ازدواج میکند. [/align]
-
تولد سال تولید : ۱۳۶۸ محصول : روابط عمومی و تبلیغات ستاد نیروی هوائی کارگردان : عبدالرحیم شرفی فریمانی فیلمنامهنویس : عبدالرحیم شرفی فریمانی، عباس محبی فیلمبردار : ابراهیم غفوری، رضا عطارزاده هنرپیشگان : ابوالفضل قاضیان، حسن ساغری نوع فیلم : ۱۶ میلیمتری، رنگی تدوین : رضا عطارزاده موسیقی : انتخابی [align=justify]خلبان یک هواپیمای شکاری، پس از انجام یک مأمورین جنگی و در راه بازگشت مورد اصابت پدافند دشمن قرار میگیرد وخود را با چتر نجات در داخل خاک ایران نجات میدهد. خلبان یک هلیکوپتر که در جریان جنگ تحمیلی با او دوست و صمیمی شده است، با اینکه تازه از مأموریت بازگشته، داوطلب پیدا کردن خلبان گمشده میشود. [/align]
-
پرواز در نهایت سال تولید : ۱۳۷۰ محصول : مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه حرفهای کارگردان : محمدمهدی عسگرپور تهیهکننده : ناصر حاجی حسینلو شفق، سیفعلی کوثری فیلمنامهنویس : عسگرپور، حاجی حسینلو شفق فیلمبردار : محمد داودی هنرپیشگان : غلامرضا علیاکبری، حسین سجادپور، ملیحه ابراهیمی، لطفعلی کوثری، سیدعلی حسینی، اردشیر طلوعی، احمد زنگنه، سیدعلی موسوی نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری، رنگی تدوین : شهریار بحرانی موسیقی : محمدرضا علیقلی [align=justify]محمد و مهدی دو برادر هستند که سالها در جبهه نبرد میکنند. مهدی در یک عملیات برون مرزی محاصره میشود. محمد برادر بزرگتر در یک عملیات شبیخون، مهدی را نجات میدهد و خود زخمی میشود. محمد بعد از دوران نقاهت به جبهه باز گردد. عملیات تازهای بر اساس اطلاعات مهدی از دوران محاصره، آغاز میشود. [/align]
-
رسوائی سال تولید : ۱۳۴۹ محصول : اسکار فیلم کارگردان : اسماعیل پورسعید تهیهکننده : محمود زریباف و رضا نورستهفر فیلمنامهنویس : اسماعیل پورسعید فیلمبردار : واهاگ وارطانیان هنرپیشگان : پوری بنائی، منوچهر وثوق، اسدالله یکتا، عزیزالله پیشوائیان، محمد تجدد، سیدعلی میری، مینا کهنموئی و محمد تقی کهنموئی نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری، سیاه و سفید [align=justify]̎هرمز̎ که باجخور و شیاد است، ̎مریم̎ را فریب میدهد و خود ناپدید میشود. والدین مریم به جهت خیرخواهی و بهخاطر آیندۀ دخترشان، فرزند او را به پرورشگاه سپرده و وانمود میکنند که نوزاد مرده است. مریم چندی بعد با جوانی به نام ̎جمشید̎ ازدواج میکند و طی حادثهای در مییابد که فرزندش زنده است. هرمز از این واقعه بهرهبرداری کرده و برای فاش نکردن واقعیت، از او تقاضای حقالسکوت میکند. جمشید به زودی به رفتار همسرش ظنین میشود و مریم بهترین راه را افشاء واقعیت میبیند و بدین ترتیب ضمن آنکه آیندهٔ زندگی خود و همسرش را ثبات میبخشد، هرمز را نیز گرفتار قانون میسازد. [/align]