لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'معظم'.
7 نتیجه پیدا شد
-
خاطرات رهبر معظم انقلاب از شهید اندرزگو
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در داستان هاي جبهه و جنگ
خاطرات رهبر معظم انقلاب از شهید اندرزگو په گزارش خبرگزاری فارس همزمان با دوم شهریور ماه سالروز شهادت مبارز نستوه؛ شهید سیدعلی اندرزگو، حجتالاسلام سیدمهدی اندرزگو، فرزند این شهید بزرگوار خاطراتی را به نقل از رهبر معظم انقلاب درباره آن شهید بازگو کرده که متن کامل آن به نقل از یایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای به شرح زیر است: من در زمان مبارزات پدرم خیلی کوچک بودم و نکات چندانی در یادم نمانده است. هرچه میدانم، از مادرم یا از یاران پدر شنیدهام. بیشترین چیزی که در خاطرم مانده، مسافرتها و سختیهایی است که در راه مبارزه تحمل میکردیم. دستگیری پدر ما برای ساواک بسیار اهمیت داشت و برای دستگیری او جایزههای سنگینی تعیین کرده بودند. برداشت آنها این بود که اگر او را شهید یا دستگیر کنند، روند مبارزهی مردم بسیار کندتر خواهد شد. به همین منظور در ساواک بخش ویژهای را اختصاص داده بودند برای دستگیری این شهید بزرگوار. همهی اینها نشان از اهمیت بسیار بالای حضور شهید اندرزگو در بهبود روند مبارزهها دارد. عمدهی فعالیت شهید اندرزگو در مبارزه با رژیم غاصب پهلوی عبارت بود از واردات اسلحه و تأمین اسلحهی مورد نیاز مبارزان و نیز وارد کردن اعلامیههای امام رحمهالله به داخل کشور. حاج احمد قدیریان هم که اخیراً به رحمت خدا رفت، برای من نقل کرد سلاحهایی که شهید اندرزگو از افغانستان وارد میکرد، در اوایل انقلاب بسیار به درد خورد و همهی آنها در کمیته و جاهای دیگر مورد استفاده قرار گرفت. منزل ما در مشهد با منزل حضرت آقا چند کوچه بیشتر فاصله نداشت. در خاطر دارم که شهید اندرزگو برای این عزیزان کلاس آموزش اسلحه گذاشته بود؛ برای حضرت آقا، شهید هاشمینژاد و آیتالله واعظ طبسی. البته من خاطراتی را در این مورد از زبان رهبر معظم انقلاب شنیدهام. حضرت آقا میفرمودند: شهید اندرزگو شبها دیروقت به منزل ما میآمدند و با هم جلسه داشتیم و در مورد مسائل مختلف با هم صحبت میکردیم. این خروسها تخمگذارند! یکی از خاطراتی که رهبر معظم انقلاب برایم تعریف کردند، این بود که بارها پدرم را در کوچه و خیابان دیده بودند و بعد از سلام و احوالپرسی متوجه شده بودند که در دست او زنبیلی پر از مهمات و اسلحه است و او با خونسردی کامل آنها را با خود جابهجا میکرد. پدرم بارها ما را هم هنگام جابهجایی مهمات با خود میبرد تا این عملیات شکلی عادیتر به خود بگیرد. البته ما اینها را بعدها از زبان حضرت آقا شنیدیم و آن زمان متوجه نمیشدیم. از حضرت آقا شنیدم که: یک روز آقای اندرزگو را در بازار «سرشور» مشهد دیدم که با یک موتور گازی میآمد. موتور را که نگهداشت، دیدم چند خروس در عقب موتور خود دارد. از او دربارهی خروسها پرسیدم، جواب داد که این خروسها استثناییاند و تخم میگذارند! حضرت آقا فرمودند زنبیل را که کنار زدم، دیدم زیر پای خروسها پر از نارنجک و اسلحه است. شهید اندرزگو در شهریور ماه ۱۳۵۷ و در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید، ولی ما تا زمان پیروزی انقلاب و ورود امام به ایران که بهمن ماه بود، از این حادثه خبر نداشتیم. روزی که امام وارد کشور میشدند، ما تلویزیون را نگاه میکردیم و منتظر بودیم که ایشان هم همراه امام باشند و با ایشان وارد کشور شوند. حضرت امام به کشور آمدند و در مدرسهی رفاه مستقر شدند، فرمودند خانوادهی آقای اندرزگو را پیدا کنید، من دوست دارم آنها را ببینم. ما به دلیل مبارزات پدر و تحت تعقیب بودنش همواره در حال نقل مکان از شهری به شهر دیگر بودیم. به همین دلیل هیچکدام از اطرافیان امام نشانی ما را نداشتند، اما خود امام در آخرین دیدار پدر ما با ایشان، شنیده بودند که ما در مشهد ساکن هستیم. این شد که آیتالله طبسی و دیگر دوستان ما را پیدا کردند و خدمت امام بردند. خبر شهادت پدر را حضرت امام(رض) دادند یاد دارم زمانی که در تهران و مدرسهی رفاه خدمت امام رسیدیم، ایشان دو برادر کوچکتر من را -یکی هفتماهه و دیگری دوساله- روی پاهای خودشان نشاندند و ما را مورد تفقد و مهربانی قرار دادند. ایشان پس از کمی مقدمهچینی خبر شهادت پدر را به ما دادند. بعد از شنیدن خبر شهادت پدر، مادرم طبیعتاً بسیار دگرگون و ناراحت شدند. حضرت امام هم برای مادر ما از حضرت زینب سلاماللهعلیها و صبر ایشان مثال زدند و او را به صبر و بردباری نصیحت فرمودند. سپس برای ما دعا کردند و من هنوز هم که هنوز است، تأثیرات دعای امام را در زندگی خودم میبینم. امام به مادرم فرمودند برای این که راحتتر باشید، به تهران بیایید. ما همگی در تهران متولد شده بودیم و بعدها در دوران مبارزات پدر به شهرهای مختلف رفته بودیم. به هر ترتیب ما به تهران آمدیم و بعد از آن در مناسبتهای مختلف خدمت امام میرسیدیم و از رهنمودهای ایشان استفاده میکردیم. امام میفرمودند: همان شبی که این روحانی مبارز به شهادت رسید، خبر شهادتش را برای من تلگراف کردند و من بهشدت از این موضوع ناراحت شدم و غصه خوردم که ما محروم ماندیم از نعمت بزرگی مانند شهید اندرزگو که تجربههای گرانبهایی در مبارزات داشت. در دوران ریاستجمهوری و رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای هم بارها با ایشان دیدار کردیم. عکسی که حضرت آقا در آن حضور دارند، مربوط به سالگرد شهادت شهید اندرزگو در سال ۱۳۶۱ یا ۱۳۶۲ است که خدمت ایشان رسیدیم. در عکس، آن پیرمرد پدربزرگ پدری من است که همراه ما آمده بود. -
استفتائات از محضر مقام معظم رهبری س1- قبله يابى تنها به کمک قواعد علمى (جهت يابى يا روشهاى قبله يابى) چه حکمى دارد؟ س2- قبله يابى تنها به کمک قبله نما يا قطب نما چه حکمى دارد؟ ج1و2) اگر از قواعد علمى و يا قبلهنما اطمينان به جهت قبله حاصل شود مانع ندارد و مىتوان به آن اعتماد کرد. س: اگر در نماز سهواً صورت به طرف چپ يا راست برگردد آيا نماز باطل است؟ ج) اگر التفات صورت فاحش نيست به گونهاى که تمام صورت به طرف راست و يا چپ برگردانده نشود، اشکال ندارد. س: من در روز سفر نماز صبح را در فرودگاه كراچى خواندم و سپس در همان روز قبل از فجر، در قاهره فرود آمدم. آيا بايد دوباره نماز صبح را در فرودگاه قاهره بخوانم. ج) واجب نيست. س: اگر کسى عمداً وقت نماز خود را به تأخير اندازد آيا حرام است؟ آيا عقاب اخروى دارد؟ ج) اگر عمداً تأخير بيندازد تا قضا شود، گناه کرده و بايد قضاى آن نماز را بجا آورد و از گناهش توبه کند. س: شخصى در کانادا زندگى مىکند، و با اينکه از قطب شمال فاصله زيادى دارد، امّا در زمستان، هنگام ظهر، که سايهى شاخص به کوتاهترين طول خود مىرسد باز هم طولش نسبتاً بلند است و بيش از طول خود شاخص است. در نتيجه در هيچ زمانى از روز سايهى شاخص به دو هفتم يا چهار هفتم يا خود طول شاخص نمىرسد. با اين فرض، هنگام فضيلت نوافل عصر و خود نماز عصر را چگونه تعيين کند؟ ج) مراد از دو هفتم يا چهار هفتم شاخص اين نيست که تمام سايهى شاخص را در نظر بگيريم، بلکه مقدار سايهاى که پس از نهايت کوتاه شدن، شروع به بلند شدن کرده است در نظر گرفته مىشود لذا در فرض سؤال هم، تعيين زمان نماز عصر و فضيلت آن ممكن است. س: اگر شخصى به اشتباه گمان برد که وقت نماز صبح تمام شده و نماز خود را به نيّت قضا بخواند و هنگام نماز ظهر بفهمد که نماز صبح قضا نشده بود، حکم نمازى که خوانده چيست؟ ج) اگر به قصد وظيفه فعليه و آنچه بر عهده او مىباشد نماز را خوانده، صحيح است. س: آيا در پايان وقت شرعى نيمه شب، نماز عشا قضا مىشود؟ ج) واجب است نماز عشا را تا قبل از نيمه شب شرعى بخوانند و بعد از آن به قصد قربت بجا آورده و نيت ادا و قضا نكنند. س: مىخواستم بدانم که در نماز انحراف از قبله تا چه حد مجاز است و به نماز لطمهاى نمىزند؟ ج) عالماً و عامداً نبايد منحرف شود ولى اگر قبله را نداند و يا فراموش کند و از قبله منحرف شود و نماز بخواند و بعد متوجه شود، اگر به حدّ دست راست و يا دست چپ قبله نرسيده باشد (يعنى کمتر از 90 درجه باشد)، نمازش صحيح است. س: اهميت قبله در نماز چه قدر است و اگر در مکانى قرار داشتى که جهت قبله مشخص نبود و راهى براى يافتن آن هم وجود نداشت و بعد از خواندن نماز بعداً (چند روز بعد) متوجه شدى که جهت قبله اشتباه بوده بايد چه کرد؟ ج) بطور کلّى کسى که هيچ راهى براى يافتن قبله ندارد و گمانش هم به هيچ طرف نمىرود، بنابر احتياط واجب بايد به چهار طرف نماز بخواند و اگر عمداً برخلاف وظيفه عمل کرده و بعد هم متوجه شده به طرفى که نماز خوانده اشتباه بوده است، بايد بنابر احتياط نماز خود را اعاده نمايد. س: کسى که در حال اضطرار نمىتواند به طرف قبله نماز بخواند، آيا جهات غير از قبله برايش يکسان است؟ ج) اگر جهت قبله را نمىشناسد، بايد تحقيق كند تا با موازين شرعى جهت قبله را تشخيص دهد ولى اگر با اين كه جهت قبله را مىداند نمىتواند به جهت قبله نماز بخواند، بايد به طرف يمين يا يسار به مقدارى كه به 90 درجه نرسد نماز بخواند و مجزى است و با امكان منحرف شدن به كمتر از 90 درجه، انحراف تا حدّ 90 درجه يا بيشتر جايز نيست و نماز مجزى نيست و هر گاه در حالتى باشد كه به هيچ نحو نتواند رو به قبله يا رو به نقطه نزديك به قبله نماز بخواند به همان حال كه هست نماز بخواند و صحيح و مجزى است و قضا ندارد. س: به نظر حضرتعالى خواندن نماز جماعت استدارهاى در مسجد الحرام صحيح است يا خير؟ ج) نماز کسانى که پشت سر يا دو طرف امام ايستادهاند، صحيح است لکن نماز افرادى که روبروى امام قرار دارند، صحيح نيست. س: به من گفته شده كه در آمريكاى شمالى قبله به سمت شمال شرقى است. نظرتان در اين باره چيست؟ ج) ميزان در تشخيص قبله، خط امتدادى از جايگاه وقوف نمازگزار که بر روى کره زمين عبور کند و به کعبه معظمه برسد، مىباشد و تشخيص آن در هر مکانى با مکلف حاضر در آن مکان است که با ابزار علمى اطمينان بخش يا امارات شرعيه و يا شهادت شهود تشخيص دهد. س: بنده در مسافرتهاى بين شهرى به قبلههاى سر راهى رستورانها اعتماد ندارم و از قبلهنما استفاده مىكنم، در يكى از مسافرتها قبلهاى كه من به سمت آن نماز مىخواندم با قبله اى كه از قبل در نمازخانه رستوران مشخص شده بود اختلاف زيادى داشت و بنده نيز چون يقين داشتم كه وظيفه اى نسبت به آگاه كردن بقيه مسافرها ندارم، حرفى نگفتم. آيا واقعاً بر گردن من حقى بوده است؟ ج) در فرض سؤال، شما وظيفهاى نسبت به ديگران نداريد. س: شخصى در خانهاى زندگى مىكند و بدون تحقيق صحيح، رو به سمتى نماز مىخواند و بعد از گذشت مدتى معلوم مى شود كه آن سمت اشتباه بوده، حالا وظيفه اين شخص نسبت به نمازهايى كه خوانده چيست؟ ج) اگر با استناد به طريق معتبر شرعى قبله را شناسايى كرد و به سوى آن جهت نماز خواند، نمازهاى گذشته محكوم به صحت است هر چند در صورت كشف خلاف به مقدارى كه معلوم شده باشد كه نمازش پشت به قبله بوده، احتياطاً بايد قضا نمايد. س: آيا امروزه مىشود از قبلهنما و يا خورشيد، براى نشان دادن قبله استفاده كرد و چه قدر قابل اعتبارند؟ ج) اگر موجب اطمينان است، مانعى ندارد. س: شخصى با فرض علم به جهت دقيق قبله، عمداً مقدارى به سمت راست يا چپ منحرف شده و نماز مىخواند نمازهاى او چه حكمى دارد؟ ج) اگر قبله را تشخيص داده، انحراف از آن ولو به مقدار كم صحيح نيست. س: در مدرسهاى براى تعيين جهت قبله و ساخت محراب از قبله نماهاى مدرج موجود در كشور استفاده شده است اما برخى معتقدند اعتماد به قبله نماى فوق معتبر نبوده و مىبايستى به شاخص رجوع كرد. نظر معظمله در خصوص اعتبار قبلهنما براى تعيين قبله چيست؟ ج) اگر اطمينان آور است، اعتماد به آن مانع ندارد. س: شخصى براى مدتى به جهتى که توهم مىکرده قبله است نماز خوانده و بعداً فهميده كه قبله كمى متمايل به راست يا چپ است چه حكمى دارد؟ ج) نمازگزار، بايد علم به جهت قبله داشته باشد و شهادت دو فرد عادل كه از روى نشانههاى حسّى شهادت دهند نيز كفايت مىكند و اگر اين دو ممكن نبود، تمام تلاش خود را به كار برده و طبق گمانى كه به دست مىآورد عمل مىكند، حال اگر از طريق معتبرى، جهت قبله را تعيين و به آن سمت نماز خواند و بعد فهميد اشتباه كرده، در صورتى كه انحراف او تا 90 درجه باشد، نمازش صحيح است و اگر بيشتر از اين مقدار باشد در صورتى كه وقت نماز نگذشته، بايد اعاده كند و اگر وقت گذشته، قضا ندارد. س: حکم نماز خواندن جلوى آينه چيست؟ آيا مکروه است؟ ج) آينه اگر به گونهاى باشد كه در حال نماز، شخص صورت خود را در آن مىبيند و ذهنش را مشغول مىكند بهتر است آن را بردارد و يا روى آن را بپوشاند س: حکم نماز خواندن در محلى که عکس شخصى در آنجا نصب شده چيست ولو اينکه جلوى فرد نباشد؟ ج) عكس از هر كس كه باشد اگر جلوى شخص نباشد كراهت ندارد. س: در برخى موارد، زائران بيتاللّه الحرام يا ساير مسافران، وقت نماز در هواپيما هستند، با توجه به اينكه نماز در هواپيما معمولاً مانع استقرار و طمأنينه نيست، در صورتى كه ساير شرايط، مثل قيام و قبله و ركوع و سجود مراعات شود، آيا در صورت علم يا احتمال اينكه پيش از اتمام وقت نماز به مقصد مىرسند و مىتوانند نماز را پس از پياده شدن از هواپيما بخوانند، نماز در هواپيما كفايت مىكند يا بايد تأخير بيندازند و در صورتى كه نماز را در آن حال خواندند و پيش از اتمام وقت نماز پياده شدند، اعاده نماز لازم است يا نه؟ ج) با تمكّن از استقرار و استقبال قبله، نماز صحيح و مجزى است، بلكه جهت درك فضيلت اوّل وقت افضل است. س: در هواپيما به چه سمتى بايد نماز بخوانيم؟ ج) اگر نتوانيد ـ ولو با سؤال از مأموران داخل هواپيما ـ قبله را مشخص کنيد، به هر سمتى که گمان داريد که سمت قبله است، نماز بخوانيد. و در صورت شك و وسعت وقت، نماز را بايد به چهار سمت بخوانيد و در تنگى وقت به ميزانى كه فرصت داريد. س: خواهشمند است حکم نماز خواندن در قطار هواپيما و کشتى را بيان فرماييد؟ ج) نماز در اين وسايل نقليه اشکال ندارد ولى به هنگام تغيير قبله در نمازهاى واجب بايد در صورت امکان با چرخيدن جهت قبله را حفظ کنيد البته در حال چرخيدن بايد از قرائت و يا ذکر سکوت کنيد.
-
اقامه نماز عید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار مذهبی و دینی
اقامه نماز عید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب ستاد برگزاری نماز عید فطر اعلام کرد: نماز عید فطر به امامت حضرت آیتالله خامنهای ولی امر مسلمین جهان اقامه میشود ستاد نماز جمعه تهران و ستاد برگزاری نماز عید فطر، طی اطلاعیهای اعلام کرد که نماز عید فطر به امامت حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین جهان اقامه میشود. * متن این اطلاعیه به این شرح است: بدینوسیله به اطلاع عموم مردم شریف ولایتمدار ایران اسلامی خصوصا مردم با ایمان و مقاوم و دینمدار و شریف میرساند که نماز عید سعید فطر با حضور میلیونی و خیره کننده شما متدینین به امامت ولی امر مسلمین جهان حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای مدظله العالی در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف آن، پس از رویت شرعی هلال ماه شوال، برگزار خواهد شد. مکان اقامه نماز بعد از نماز صبح روز عید سعید فطر آماده پذیرش نمازگزاران عزیز میباشد و کلیه تمهیدات لازم جهت انتقال نمازگزاران از تمامی مساجد و میادین اصلی و ایستگاههای مترو مهیا میباشد. در این اطلاعیه همچنین برنامه مراسم نماز عید فطر به این شرح اعلام شده است: تلاوت کلامالله مجید ساعت 7:10 ، همخوانی گروه تواشیح 7:30 ، مناجات 7:40 ، اقامه نماز عید سعید فطر و ایراد خطبه توسط مقام معظم رهبری -
نامه خواندنی یک جوان به ایت الله صافی + پاسخ معظم له
FATEH110 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در داستانهای دینی و مذهبی
بسم الله الرحمن الرحيم محضر مرجع عالى قدر، حضرت آيت الله العظمى صافى گلپايگانى با عرض سلام خدمت شما جوانان در عين حالى كه شب و روز به زندگى دنيوى مشغول هستند، در باطن ذات و نفس خويش نيز زندگى [مرموز]و پوشيده اى دارند و اگر چه توجهى به آن زندگى ندارند و آن را به كلّى فراموش كرده اند، ليكن با داشتن روح و افكار و عقايد حَقّه، اخلاق پسنديده و اعمال شايسته مى توانند سبب استكمال و ترقّىِ روحانى خود گردند و سعادت و كمال خود را فراهم سازند، در صورتى كه اكثر جوانها با عقايدى باطل و اخلاق زشت و اعمالى[ناشايست] باعث نقصان، شقاوت و انحراف نفسانى خود شده اند و به آن مشغول هستند.به عقيده من بايد اين قشر از افراد را راهنمايى كرد و آنها را در صراط مستقيم، تكامل بخشيد تا جوهر ذات و حقيقتش پرورش و تكامل يافته و به عالم روحانيت صعود و رجوع پيدا كند و اگر آنها تمام كمالات روحانى و اخلاق پسنديده انسانى را فداى ارضاى قواى حيوانى كنند و اسير خواسته هاى نفسانى شوند و به صورت حيوانى هوسران، كامجو و يا ديوى درنده و خونخوار در آيند، چنين كسانى از صراط مستقيم تكامل انحراف يافته و در واديهاى هلاكت و شقاوت سرگردان خواهند شد. در صورتى كه در حال حاضر، حتى دختران محصّل، در مدرسه هاى راهنمايى، نه دبيرستان[ها] و نه دانشگاهها، در مدرسه هاى راهنمايى، دختران و پسران، در واديهاى هلاكت و شقاوت سرگردانند و عده معدودى كه در اين مسير قرار نگرفته اند و سعى دارند جوهر ذات و انسانيت شان را كامل كنند و از صراط مستقيم انسانيت به عالم سرور و منبع كمالات رجوع كنند، تحت تأثير عده اى زياد از آنهاييكه راه مستقيم ديانت را هم فراموش كرده اند و از پيمودن صراط دقيق انسانيت عاجز شده اند، قرار گرفته و جز زندگى سخت و سقوط در هاويه جحيم، سرنوشتى نخواهند داشت.ما از بسيارى از اين رويدادها غافليم، غالب انحرافات و نزاعهايى كه در بين نوجوانها و جوانهاى اين مرز و بوم بوجود مى آيد در پرونده هاى دادگسترى بايگانى مى شود و تا آنجا كه به قتل منتهى نگردد، به روزنامه ها سرايت نمى كند و اگر هم به قتل منتهى گردد، بسيارى از روزنامه ها منتشر نمى كنند، پس بايد هوشيار باشيم، كنجكاو باشيم و حداقل به كسانى كه در اين مسير قرار نگرفته اند و يا سست اراده هستند، از راه معنويت كمك كنيم.چون آنچه مسلم است و انحرافات جنسى را افزايش مى دهد، فقدان معنويت است; مشكل اصلى ما در اين است كه فقط به خودمان توجّه مى كنيم; بايد افكار خودمان را، نظريات خودمان را فراتر از محدوده خود قرار دهيم; در هر كشورى وقتى معنويت كم شود و يا رو به سقوط رود، به تدريج مفاسد اجتماعى و در رأس آن انحرافات جنسى افزايش مى يابد و بطور كلّى، عدّه اى از نوجوانان كه راه حق و ايمان را دوست مى دارند، راز و نياز با معبود خود را، دوست مى دارند و از اينگونه بى حجابى ها و از اينگونه خودنمايى ها ناراحت مى شوند، وقتى در جوّى نامناسب قرار مى گيرند، درجوّى كه هر نوجوان دختر و پسرى با فردى از جنس مخالف دوست است و مدام با او در ارتباط است قرار مى گيرند، تحت تأثير اين گونه افراد قرار گرفته، مسير انحراف را پيشه خود مى گردانند و كسى پيدا نمى شود و به كسى هم اطمينان پيدا نمى كنند كه با او مشورت كنند و راه صحيح را از او طلب كنند (حتى با پدر و مادر خود).و بالاخره من، پس از سالها فكر كردن و با مشكلات دست و پنجه نرم كردن و انحرافات بسيارى از مدرسه ها و دبيرستانها را مشاهده كردن، ارتباطات تلفنى و ارتباطات نزديك بين دختران و پسران كمتر از 16 ـ 17 را ديدن و شنيدن، از اين گونه رفتارها، رنج مى برم و از اين گونه مسايل بدين نتيجه رسيدم كه هر قدر نونهالان اجتماع از نظر فكر و شجاعت تقويت گردند ولى از نظر ايمان و اخلاق نيرومند نباشند، ديو مفاسد خيلى زود آنها را از پاى درآورده و آنها را متلاشى مى كند و علت اصلى آن، خود پدران و مادران هستند و بدين ترتيب به عنوان واكسينه اى فكرى، لزوم بحث از اخلاق و مفاسد و راه مبارزه با آنها، ضرورى به نظر رسيد كه با شما مشورت كنم و از شما طلب كمك كنم. خواهش مى كنم مرا راهنمايى كنيد، حتّى با فرستادن كتابى در اين زمينه.اگر من بخواهم، با يارى خدا و كمك شما با اين گونه انحرافات نوجوانان و جوانان، تا اندازه اى حتى محدود، در مدرسه و يا دبيرستانى مبارزه كنم، از طريق انتشار اعلاميه هايى در اين زمينه، چگونه مى توانم موفق باشم؟ با انتشار چه اعلاميه هايى مى توانم افكار و عقايد نادرست آنها را منحرف سازم و آنها را نسبت به اين مسايل روشن كنم و راه مستقيم را پيشه راهشان قرار دهم; از شما استدعا مى كنم كه مرا كمك كنيد; البته لازم به يادآورى است كه من هيچ گونه مسؤوليّتى در اين كشور ندارم; منظور من اين است كه حتماً نبايد رييس ارگان و يا رييس سازمانى باشم كه جواب نامه ام را بدهيد; مرا به عنوانى فردى حقير قبول كنيد و جواب نامه ام را بدهيد; بى توجه بودن نسبت به اين نامه يعنى بى توجهى به نسل جوان و جامعه امام زمان، عجل الله تعالى فرجه الشريف، يعنى بى توجهى به اسلام و قرآن.منتظر نامه پر مهر و محبت شما هستم. خواهش ديگرى كه از شما دارم اين است كه چون به ماه مبارك و پر فيض رمضان، نزديك هستيم، خيلى سريع نظر خود را در نامه اى كه مى فرستيد، مكتوب فرماييد.در حديثِ حَسَن،1 از حضرت امام جعفر صادق، عليه السلام، منقول است كه: هر كه هفت شوط، طواف خانه خدا را بنمايد، حقتعالى براى او شش هزار حسنه بنويسد، شش هزار گناه [از او ]محو بكند، شش هزار درجه براى او بلند كند و شش هزار حاجت او را برآورد، ولى برآوردن حاجت مؤمن بهتر است از ده طواف.2انشاءالله هميشه [از] توجهات و عنايات و الطاف و مراحم خاصّه حضرت بقية الله الاعظم، حجة بن الحسن العسكرى، عجل الله تعالى فرجه الشريف، بهره مند باشيد. التماس دعا پاسخ ایت الله صافی گلپایگانی : بسم الله الرّحمن الرّحيم السلام عليكم نامه مفصل و مشحون به مطالب ارزنده و دلسوزى براى نسل جوان و در لفظى ديگر، دلسوزى براى جامعه و براى اسلام عزيز و فرزندان اسلام، واصل شد. بسيار موجب اميدوارى و خوشنودى گرديد. تأخير در جواب بواسطه كثرت مشاغل، مراجعات و مسايل كتبى و شفاهى است كه بايد به همه جواب داده شود و همانطور كه مرقوم داشته ايد چنين نيست كه نويسنده نامه بايد از مسؤولين يا رييس يك سازمان و ارگان باشد تا جواب داده شود، معاذالله; انشاءالله در جواب ها بيشتر توجه به انجام وظيفه و كمك به نشر معارف اسلام و مكتب اهل بيت، عليهم السلام، و بالا بردن سطح آگاهيهاى جامعه و خصوص نسل جوان است. مسأله يا مسايل جوانان مسايلى هستند كه همواره مورد توجه آگاهان، مربّيان جامعه و هاديان فكر و انديشه و بخصوص مكتب انبيا، عليهم السلام، و بالاخص، مكتب اسلام بوده و هست. اصلاحات، سازندگيها، آينده بينى هاى اقتصاد، سياست ايمان و عقيده، همه روى اين قشر تمركز حسّاس دارد; چه آنهاييكه اَغراض فاسده و مقاصد شخصى و قصد افساد و انحراف جامعه را دارند و چه آنهاييكه قصد اصلاح و سالم سازى و خير و سعادت مردم را دارند، روى اين طبقه جوانان و نوجوانان سرمايه گذارى مى كنند. روحيّات جوانان براى عمل و فعاليت و قدم به پيش بودن و ترقّى و تكامل، آماده است، چنانكه براى سقوط و افتادن در منجلاب انحرافهاى گوناگون و فساد اخلاق نيز آماده اند. سخن در مباحث مربوط به جوانان و عوامل مؤثر در رشد و كمال و يا سقوط و انحطاط آنها و اشباع درست غرايز و خواسته هاى آنان نياز به نوشتن رساله ها و كتاب ها دارد. در عصر ما بواسطه گسترش ارتباطات و وسايل سمعى و بصرى و طبع و نشر افكار و آرا و تبليغات مستقيم يا غير مستقيم، مسايل جوانان، بسيار گسترده و پيچيده گرديده كه سالم ماندن يك جوان نياز به مراقبت ها و خصوص مجاهدت و تلاش فراوان خود فرد دارد كه با آگاهى از اوضاع مختلفى كه به عنوان سياست، اقتصاد، مكتب هاى فكرى و مسايل جنسى آنها را و سعادت و سلامت روحشان را هدف قرار داده از خود مواظبت كنند، مجلاّت، روزنامه ها، راديو و تلويزيون و انواع فيلمها در تمام دنيا از مهمترين عواملى هستند كه روى جوانان كار مى كنند و جوامع بشرى را به سوى سعادت يا شقاوت، سير مى دهند. اين وسايل، جوانان شهرنشين و جوانان روستايى و همه و همه را شامل مى شوند و حتّى لباس و ژست كارگردانان برنامه هاى تلويزيونى نيز، پسر و دختر را در همه جا، حتى در دورترين نقاط، زير تأثير خود قرار مى دهند; البته در ساختن يك جوان سالم و مسلمان، محيط خانه، خانواده، محيط مكتب، مدرسه، آموزشگاه و محيط جامعه، همه مؤثرند و همانطور كه قرآن كريم مى فرمايد: «وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِاِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِى خَبُثَ لايَخْرُجُاِلاّ نَكِدا».3 محيط ها، مدرسه ها و خانواده هاى سالم يا فاسد، در تربيت نسل جوان، مؤثر است. در گذشته، محيط يك جوان، يك كوچه يا يك روستا يا يك شهر و بازار بود، امّا امروز محيط تربيت جوان و نوجوان، تمام جهان است; البته اين پيچيدگيها و وسعت تضارب افكار و توسعه ميدان مخاطرات به اين معنا نيست كه تصور كنيم چاره نمى توان انديشيد و جوانان و نوجوانان را نمى توان در مسير صحيح، هدايت كرد و غرايز آنها را در راه سعادت خودشان، فعال نمود. با تمام اين اشكالات، راههاى سالم سازى جامعه و پرورش افكار و تربيت اسلامى جوانان نيز، به موازات اين دشواريها زياد شده و از جمله، رشد آگاهى جامعه و خود جوانها نيز براى سالم سازى، زمينه تأثير تبليغات مثبت و مفيد را فراهم تر نموده است. بنابراين بايد تبليغات صحيح روى جوانها فراگيرتر و كاملتر انجام شود; بايد مشكلات جوانها را شناسايى كرد و مديريت جامعه، مسؤولين بهسازىِ اخلاق، پدر و مادر و اشخاص و افراد، همه به طور جمعى و فردى در حلّ آنها اقدام نمايند. همين مسأله مشكل جنسى را كه تذكر داده ايد، دين مقدس اسلام بسيار مهمّ دانسته، به حلّ آن تشويق و ترغيب كرده، ازدواج را در جامعه اسلامى از بنيانهاى بسيار مقدس و محبوب خدا معرفى نموده و تا آنجا آن را حلاّل مشكلات جوانان شمرده، كه فرموده اند: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اَحْرَزَ نِصْفَ دينِهِ»4 و سعى در انجام آن را بين دو نفر، بقدرى موجب اجر و ثواب معرفى كرده اند كه به هر قدمى كه شخص براى رفع اين مشكل، از زندگى كسى بردارد يا كلمه اى كه بگويد، ثواب يك سال عبادت، كه شب هايش را به نماز و روزهايش را به روزه بسر برده باشد، مقرر شده است. در رشته هاى ديگر، تعاليم عاليه اسلام، همگان و بخصوص جوانان را تا حدّ ممكن بيمه مى سازد و از آسيب پذيرى دور مى نمايد. طبع و نشر مقالات، مجلاّت، روزنامه ها، رمانها، فيلمها و برگزارى بازيها، مسابقاتِ فسادانگيز، مطالعه، ديدن، نقل و گفتن آنها و گرايش به لهو، لعب و موسيقى و قمار، سرگرمى هاى مضرّه، مجالست ها، همنشينى، مصاحبت با اشخاص فاسد الاخلاق، همه را، ممنوع فرموده; سلامتى، مانند اينكه براى سلامت بدن و حفظ سلامتى و بهداشت، هم اسلام و هم تعاليم بهداشتى، بسيارى از كارها و خوردنيها و آشاميدنيها را ممنوع كرده اند و از سوى ديگر نشر و طبع مقالات و كتابهاى مفيد و پرورش دهنده عقل، فكر، روح و اشعار و تفريحات سالم، سازنده و مجالست و مصاحبت هاى گوناگون را تشويق و ترغيب فرموده اند و از بيكارى و بطالت كه خود نيز، خواه قهرى و غير اختيارى يا اختيارى باشد، نظر به مشكلاتى كه مى آفريند، سخت نكوهش شده و از كار و عمل و تلاش و فعاليت، مدح و ستايش شده است. به عقيده ما، همه راه حل ها را، اسلام بيان فرموده است، و اگرنگوييم همه، اغلب مشكلات، براى پياده نشدن اين راه حل ها است. يك جامعه اسلامى جامعه اى است كه موجبات سعادت جوانان و نوجوانان، در حد ممكن در آن فراهم شده و از اسباب و وسايل انحراف پيراسته و منزّه باشد. بنابراين همه بايد اقدام كنيم، چه آنهايى كه مديريتهايى در جامعه دارند و بخصوص، آنهايى كه بر وسايل تبليغىِ سمعى و بصرى، به عنوان امين، برگزيده شده اند، بايد حفظ اين امانت را كه از اعظم امانات است، بسيار مهم بدانند و كوتاهى در آن را از بدترين خيانت ها به مردم، اسلام، كشور و به جامعه بدانند; بايد افراد مهذّب، آگاه و ظاهرالصّلاح، در همه پستهاى اين كارها، گمارده شوند. مطبوعات و جرايد، همه و همه وظايف شان سنگين است. اين گونه كه بسيارى تلقى مى كنند، نيست. بايد جوانان را با مساجد يا مجالس وعظ و هشدارهاى اخلاقى، با مطالعه كتابهاى آموزنده و صحيح دينى، با تواريخ سودمند، با تفسير قرآن مجيد، با مجالس دعا در خط صلاح و فلاح و رستگارى نگاه داشت و خودِ آنها هم كه بيشتر آگاه و متوجه هستند، بايد در خطّ اصلاح خود و هم سنّ و سالان خود تشريك مساعى و بذل فداكارى و كوشش كنند. بايد اخلاق اسلامى، زهد، آزادگى، پارسايى، قناعت، شجاعت و خودشناسى را به آنها آموخت كه بدانند خود را به هر جريان و هر وضع نفروشند. و اين كلامِ معجزْ نظامِ اميرالمؤمنين، عليه السلام، را هميشه مقابل چشم دل خود قرار دهند: «اَلا حُرٌّ يَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لاَِهْلِها اِنَّهُ لَيْسَ لاَِنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةَ فَلاتَبيعُوها اِلاَّ بِها»;5، تا بدانند كه انسان بالاتر از اين است كه اسير شهوات، ماديات، افكار و اعمال شيطانى شود و مثل اين اشعار را كه: «تن آدمى شريف است به جان آدميت نه همين لباس زيباست نشان آدميت طيران مرغ ديدى تو ز پاى بند شهوت بدر آى تا ببينى طيران آدميت» زمزمه نمايند. بحمدالله در معارف شيعه و فرهنگ غنى ما، بيش از آنچه تصور شود، به جوانان و پسران و دختران، ارايه طريق شده است; آيات قرآن كريم، آن همه احاديث شريفه و اين دعاهاى انسان ساز عالية المضامين و اين كتاب ها و اشعار و مقالات. بايد جوانها را به اين فرهنگ غنى متوجه كرد تا بخوانند و هم عظمت دين خود را بدانند و فرهنگ دينى اسلام را بشناسند و هم خود را بسازند، جوانها و همه را بايد به حسابرسى و محاسبه اعمال راهنمايى كرد تا هميشه در مقام تحصيل ترقى و كمال، بيشتر باشند. بالاخره آقاى محترم جوان عزيز نوزده ساله كه الحمدلله از اين همه آگاهى و دانايى برخورداريد و شمّه اى از آن را در اين نامه به قلم آورده ايد! من به شما تبريك عرض مى كنم و از خداوند متعال مى خواهم كه مثل شما را، كه در جوانان و نوجوانان مسلمان، زياد است، زيادتر و بيشتر بفرمايد. شما جوانان، آينده اسلام هستيد; عظمت اسلام، شوكت اسلام مرهون تلاش و رشد و آگاهى شما است. همه از شما انتظار دارند، اسلام از شما انتظار دارد و قرآن كريم به انتظار شما است و حضرت بقية الله، مولانا المهدى، ارواح العالمين له الفداء، از شما انتظار دارد; بيشترين ياوران آن حضرت، از شما جوانان مسلمان و متعهد خواهند بود. عزيزان من! اگر ما در اداى وظايف خود نسبت به شما قصور يا تقصير داريم، شما به نفس خود اعتماد كنيد و با توكّل به خدا در دين، ايمان، تقوا، سعى و عمل، ثبات قدم نشان بدهيد، قدم به جلو برداريد و به جلو برويد و فقط عزّت اسلام، سياست مسلمين، رضاى خداوند و خوشنودى حضرت ولى عصر، ارواحنا فداه، و تأمين رفاه و آسايش خلق و خدمت به مردم را وجهه همت قرار دهيد! خدا يار و ياور شما! «قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالمؤمِنُونَ».6 با التماس دعا / لطف الله صافى منبع:شیعه نیوز -
آیت الله سید على خامنهای؛ رهبر عالیقدر ایران در حال حاضر. ● ولادت و کودکی سید على خامنهای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنهای، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنهای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند. رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند: «پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.» امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند: «منزل پدرى من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.» رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایى را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» گذراندند. ● در حوزه علمیه ایشان پس از آشنایی با جامعالمقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند. درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند». ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند. ● در حوزه علمیه نجف اشرف آیت الله خامنهای که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند. ● در حوزه علمیه قم آیت الله خامنهای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنهای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند: «به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنهای بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند. ● مبارزات سیاسى آیت الله خامنهای به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامی که نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنهای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد». ● همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره) آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1338 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن روز به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند. ● دوّمین بازداشت در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنهای با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان به ویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند. ● سوّمین و چهارمین بازداشت کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند. ● پنجمین بازداشت حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد: «از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد». ● بازداشت ششم در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنهای در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل میشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنهای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند. ● در تبعید رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنهای را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند. ● در آستانه پیروزى درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى(قدس سره) از پاریس به تهران،و از سوی ایشان «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنهای نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند. ● پس از پیروزى آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رئوس آنها مى پردازیم: - پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357. - معاونت وزارت دفاع در سال 1358. - سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358. - امام جمعه تهران، 1358. - نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359. - نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358. - حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق. - ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران. - ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنهای در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دومین بار به این مقام و مسئولیت انتخاب شدند. - ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360. - ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366. - ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368. - رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسئولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.
-
بسیج در بیان مقام معظم رهبری ▪ سالگرد تشکیل بسیج مستضعفان، یادآور خاطره پرشکوه مجاهداتی است که در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، زیباترین تابلوهای ایثار و فداکاری همراه با نجابت و فروتنی و توأم با شجاعت و رشادت را ترسیم کرده است. خاطره جوانمردان پاکدامن و غیوری که شیران روز و زاهدان شب بودند و صحنه نبرد با شیطان زر و زور را با عرصه جهاد با نفس اماره به هم آمیختند و جبهه جنگ را محراب عبادت ساختند. جوانانی که از لذات و هوسهای جوانی برای خدا گذشتند و پیرانی که محنت میدان جنگ را بر راحت پیرانه سر ترجیح دادند و مردانی که محبت زن و فرزند و یار و دیار را در قربانگاه عشق الهی فدا کردند؛ خاطره انسانهای بزرگ و کم ادعایی که کمر به دفاع از ارزشهای الهی بستند و از هیبت دروغین قدرتهایی که برای حفظ فرهنگ و ارزشهای جاهلی غرب به مصاف ارزشهای الهی آمده بودند، نهراسیدند. (گرامیداشت هفته بسیج ۲/۹/۶۸) ▪ بسیج عظیم مردمی، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است. (خطبه نماز جمعه ۱/۹/۸۱) ▪ هر کس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و آینده ایران اسلامی ارزش قائل است آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزشی قائل است، آن کسی که از تسلط قدرتهای بیگانه بیزار است، آن کسی که برایش آینده این کشور و این ملت و آینده دنیای اسلام یک هدف بزرگ محسوب می شود، آن کسی که از رنج های ملت فلسطین دلش خون است ... آن کسی که مایل است بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا قدرت عجیبی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگیرند، آن کسی که این احساسات و این درکها را دارد و حاضر است در این راه قدمی بردارد او بسیجی است. (از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خانواده های مکرم شهدای اراک ۲۴/۸/۷۹) ▪ وجود بسیج باید ما را وادار کند به شکر الهی، نشاط جوانان بسیجی باید ما را وادار کند به شکر الهی... (از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بسیجیان ۲۹/۷/۷۹) ▪ بسیج یعنی حضور بهترین و بانشاط ترین و باایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدان هایی که برای منافع ملی، برای اهداف بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد، همیشه بهترین و خالص ترین و شرافتمندترین و پرافتخارترین انسانها این خصوصیات را دارند. بسیج در یک کشور، معنایش آن زمرهای است که حاضرند این پرچم افتخار را بر دوش بکشند و برایش سرمایه گذاری کنند. (از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان ۲۹/۷/۷۹) ▪ چرا در تبلیغات جهانی و رادیوها به بسیج اهانت می شود؟ بسیج را که در خور تشویق و تعظیم و تحسین است مورد اهانت و بی مهری قرار میدهند؟ چون نقش بسیج را در حفظ استقلال ملی، در حفظ غرور ملی در حفظ افتخارات ملی، در تأمین منافع ملی، و بالاخره از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوری اسلامی میدانند به جد با بسیج دشمنند، امّا دشمنی آنها فایدهای ندارد. (از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ بسیجیان ۲۹/۷/۷۹) ▪ انکار بسیج و بی احترامی به آن، یا نابخردانه است، یا خائنانه است. تا وقتی برای این کشور امنیت لازم است تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد. یعنی همیشه، چون همیشه احتیاج به امنیت هست، به نیروی بسیج به انگیزه بسیجی، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیری از سپاهیان و بسیجیان در مشهد ۱۰/۶/۷۸) ▪ بسیج یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه میدانها. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان ۲/۹/۷۷) ▪ ملتهایی که مردم در آن از نظر مسئولان آن کشور نقشی دارند، همه جا چیزی شبیه بسیج هست منتهی به این درخشندگی، به این فراگیری، به این زیبایی، به این فداکاری، من در جایی سراغ ندارم... (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان ۲/۹/۷۷) ▪ علت اینکه در کشور ما بسیج این طور درخشان شد و شکفت چه بود؟ ایمان عاشقانه، ایمان عمیق، ایمان توام با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است، مثل بعضی از ملتهای دیگر، عواطف در این ملت جوشان است کلید بسیاری از مشکلات است. این ایمان با آن عواطف همراه شد و این رودخانه عظیم خودشان را به این دریای پهناور تبدیل کرد و مشکلات را در هر جایی که لازم بود از بین برد. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان ۲/۹/۷۷) ▪ بسیج عبارت است از مجموعهای که در آنها پاک ترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده اند. ... مجموعهای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می کند. (از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج ۵/۹/۷۶) ▪ بسیج یکی از برکات انقلاب و از پدیده های بسیار شگفت آور و مخصوص این انقلاب است. این هم یکی از آن چیزهایی است که امام بزرگوار ما با دید الهی خود، با حکمتی که خدای متعال به او ارزانی کرده بود، برای کشور و ملت و انقلاب ما به یادگار گذاشت. (از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان ۵/۹/۷۶) ▪ بسیج در حقیقت مظهر یک وحدت مقدس میان افراد ملت است. (از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان ۵/۹/۷۶) ▪ بسیج در واقع مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل، برای سربلند کردن کشور و ملت است. (از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان ۵/۹/۷۶) ▪ بسیج یک حرکت بی ریشه و سطحی و صرفاً ازروی احساسات نیست، بسیج یک حرکت منطقی و عمیق و اسلامی و منطبق بر نیازهای دنیای اسلام – و به طریق اولی – جامعه اسلامی است. قرآن کریم می فرماید: [ هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین] ای پیامبر، خدای متعال تو را، هم به وسیله نصرت خودش و هم از طریق مؤمنین مؤید قرار داد و کمک کرد. این خیل عظیم مؤمنینی که در اینجا مورد اشاره آیه قران قرار گرفته اند، عبارت دیگری است از آنچه که امروز به نام بسیج در جامعه ما قرار دارد. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نواحی و پایگاهها و گردانهای بسیج سراسر کشور ۸/۹/۷۴) ▪ عظیم ترین و ماندگارترین یادگار [ امام عزیز و عظیم القدر ما] همین بسیج مردمی است که در همه جا حضور دارد. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و بسیجیان ۲۷/۸/۷۱) ▪ این کار خدا بود که بسیج ملت ایران بتواند در سخت ترین میدانها که همان میدان جنگ است چنان قدرتی از خود نشان بدهد که دیرباورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است. ▪ بسیج یعنی کل نیروهای مؤمن و حزب اللهی کشور ما این که امام گفتند «بسیج بیست میلیونی» یعنی این. (از بیانات مقام معظم رهبری در پادگان امام حسن مجتبی (ع) ۵/۹/۶۹) ▪ اگر نبود آن همه تلاش و جهاد مخلصانه که شما رزمندگان نیروهای مسلح و بسیج مردمی در دوران جنگ هشت ساله نشان دادید و حقیقتاً اسلام را روسفید و امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سربلند ساختید و اگر نبود خونهای مطهر و معطری که در راه خدا بر زمین ریخته شد؛ یقیناً امروز از نظام اسلامی اثری نبود و پرچم قرآن چنین سربلند نمی شد. (پیام به خانواده های شهدا، مفقودان در آستانه هفته دفاع مقدس ۲۳/۶/۶۸) ▪ محور دفاع از انقلاب، همین آحاد عظیم میلیونی بسیج هستند. (از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه ۶/۴/۶۸) ▪ بسیجی یعنی دل باایمان، مغز متفکّر – دارای آمادگی برای همه میدانهایی که وظیفه این انسان را به آن میدانها فرا می خواند، این معنای بسیجی است. (از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور ۳/۹/۷۸) ▪ هرجا وظیفهای باشد، انسان بسیجی در میدان آن وظیفه، حاضر است. (از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور) ▪ بسیج به معنی حضور آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است. لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مهدی موعود عزیز، یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. (از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور ۳/۹/۷۸) ▪ امروز هم، بسیجی برای کشور دل می سوزاند برای آبادانی کشور تلاش می کند، برای حفظ استقلال ملی، هرچه بتواند کار می کند و از جان خود هم می گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن می خواهد از روزنهای، چه اقتصادی و سیاسی و چه فرهنگی – به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او می ایستد و با مشت به صورتش می کوبد. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نواحی ... ۸/۹/۷۴) ▪ امام فرمودند «بسیج باید سازماندهی بشود، باید یکدیگر را بشناسند، باید آمادگی به وجود بیاورند و آن را حفظ کنند» امروز هم تکلیف بزرگ شما همین کارست. خیال نکنند که بسیج یک امر احساسی است. بسیج یک امر منطقی و فکری و ریشه دار و عمیق است و کسانی که در کار این حقیقت بزرگ شرکت دارند؛ همه آحاد ملتند، هر کسی که بسیجی است باید به بسیجی بودن خود افتخار کند. بسیجی بودن، مایه سرافرازی و سربلندی پیش پروردگار است. ▪ فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواستهای حقیر، نشدن است. ▪ هفته بسیج در حقیقت فرصت و بهانهای برای زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است. ... همان طور که امام و پیشوای راحل عظیم الشأن ما فرمودند، من هم آرزو می کنم و از خدا میخواهم که با بسیجیان محشور باشم. بسیج یک افتخار و یک ارزش است. سعی کنید این روحیه بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنید. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نیروهای مقاومت بسیج ۷/۹/۶۹) ▪ شما بسیجی ها باید به گونه ای رفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود. شما باید نمونه اخلاق و تواضع و مهربانی و رعایت مقررات باشید. آن کسی بسیجی تر است که مقررات را بیشتر رعایت می کند، به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه برای نظام دل می سوزاند و مقررات، لوازم قطعی اداره درست نظام است. (از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه ۶/۴/۶۸) ▪ سپاس و ستایش و تمجید و تحسین فراوان خود را بر جوانان بسیجی مؤمن در سرتاسر کشور، این دلهای پاک، این دلهای تپنده با عشق به خدا، با ایمان به حقیقت، با اخلاق و با صفا، نثار می کنم. (از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع نیروهای شرکت کننده در مانور عظیم طریق القدس ۳/۲/۷۶) ▪ من به بسیجیان عزیز فعّال این کشور علوی و فاطمی، عرض می کنم؛ امیرالمؤمنین علیه الصّلاه والسلام را الگوی خودتان قرار دهید که بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه عالم، علی ابن ابیطالب علیه السلام است. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) ۳/۹/۷۳) - روحیه بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بر دوش دارد که همان بار هدایت الهی و سعادت انسانهاست - به سرمنزل برساند، لذا بسیج تمام شدنی نیست. (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان بسیج ۲۷/۸/۷۱)