رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'معلم'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

  1. مسئله پدري و عهده داري سرپرستي فرزندان ، مسئوليتي خطير و موفقيت در آن مستلزم آگاهي ، فداکاري و اخلاق و اعتقاد است . به فرموده پيامبر پدر مسئول است. او مسئول است اعتماد را در درون خانواده بياورد، مراقب فرزندان باشد و زمينه را براي استقلال و آزادي فراهم آورد و مخاطرات را از آنها دور سازد. از همان دوران جنيني پدر بايد زمينه ساز تربيت فرزند باشد تا روزي که او به دنيا آمد دچار گرفتاري و سردرگمي نباشد. وظيفه و نقش پدر پدر مسئول دادن آگاهيهاي لازم و پرورش فرهنگي فرزندان است. از نظر کودک اوست که همه چيز را ميداند، به همه سؤالات پاسخ ميگويد. از هر واقعهاي ، در هر جا که اتفاق افتد خبر دارد، آينده و گذشته را اوست که بايد خبر دهد، و بالاخره اوست که دريچهاي از اطلاعات را به روي کودک ميگشايد. شايد تصور کودک از پدر اغراق آميز باشد ولي در کل اين نکته درست است که افراد بزرگسال واجد اطلاعات و تجاربي هستند که کودکان فاقد آنند و اگر آنها از کودک مضايقه نمايند از موقعيت شايسته و مناسبي محروم ميگردند. پدر در اين رابطه متعهد انجام نقشي است که ديگران از آن عاجزند. پدر از يک ديد ، معلم خانواده ، رهبر و قانون دان است. از طريق پدر است که کودک به گفته خواجه نصير طوسي از تدبير و کمالات نفساني ، چون آداب و فرهنگ ، هنر و صناعات و علوم و طريق زندگي که اسباب بقاء و کمال نفس او هستند، برخوردار ميشود. اين خطاست که تصور شود نقش فرهنگي فقط به عهده مدرسه است، زيرا پايههاي صحيح علم و اطلاع را پدر در خانواده ميگذارد و اوست که فرزندان را در جهت توسعه و اطلاعات و رشد مهارت ها و معلومات و پرورش ذوق و سليقه و جهت دادن آنها ياري ميکند. پدر ممکن است بسياري از آنچه را که خود ميداند به فرزند خويش منتقل نمايد و بسياري از مسائل مورد نياز و مشکلات و معماهاي او را حل کند و از اين ديد وضع راهنمايي را براي کودک ايفا کند و راهي براي زندگي او عرضه نمايد. اهميت پدر در جنبه الگويي کودک در مسير رشد از افراد بسياري اثر ميپذيرد و تحت تأثير ديدهها و شنيدههاي بسياري است. همه آنهايي که اطراف او هستند و به نحوي در او اثر دارند مدل و الگوي کودکند. اما پدر از همه آنها مهمتر و مؤثرتر است و اين اهميت و تأثير تا سنين نوجواني همچنان بر جاي خويش است. رفتار پدر در سنين خردسالي فرزند براي او همه چيز است : درس ، اخلاق ، تربيت ، سازندگي يا ويرانگري. طفل همه چيز را از او کسب ميکند: محبت ، شفقت ، وفاداري ، خلوص و صفا ، رشادت و شهامت ، ادب و تواضع ، عزت نفس ، سجاياي اخلاقي ، درستکاري ، پشتکار ، سربلندي ، شرافت ، صداقت و ... . اين امر آن چنان از نظر روانشناسان تربيتي گسترش دارد که برخي از آنها رفتار فرزندان را انعکاسي از رفتار پدران دانستهاند و گفتهاند : تو اول کودک خود را به من بنماي تا بگويم تو که هستي. نحوه استدلال پدر ، بکارگيري وسايل و ابزار ، کينه توزي و خود خواهي او و ... همه در کودک مؤثر است. بر اين اساس پدران در برابر رفتار شخصي خود مسئولند. و با افکار و رفتارشان کودک را جهت ميدهند، و موجبات رشد و يا سقوط شخصيت فرزندان را فراهم مي آورند. شرط اثر گذاري پدر شرايط اثرگذاري پدر در کودک اين است که پدر در خانه باشد و در حضور کودک باشد، همدم و همبازي او باشد، به او محبت کند، از نظر کودک عادل باشد، در برخوردها هيچگونه تبعيضي نداشته باشد تا به نظر کودک کسي آيد که به رفع نيازهاي او اقدام ميکند و در کل ، او پدر را دوست داشته باشد. فرزند در چنين شرايطي است که از پدر الگو ميگيرد و ميکوشد کردار و رفتارش را با او موافق سازد. در غير اين صورت ممکن است طفل در اثر خشم و فشار پدر از او سرمشق بگيرد ولي چنين جنبه الگويي هرگز پايدار نيست. طفل جبراً راه و روش پدر را تکرار ميکند. ولي در دل هرگز عشقي نسبت به او احساس نخواهد کرد و هرگز نخواهد انديشيد که چون او باشد و حرکات و رفتارش را بر اساس خواسته او شکل بدهد. طبيعي است هرگونه تلاش و اقدامي که در اين راه به عمل آيد بي ثمر خواهد بود. تربيت از راه الگو پدران اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شيوه و روشي خاص جهت دهند بايد مدل و الگوي راه و روشي باشند که براي فرزند خويش خواستارند. پدراني که بين عمل و گفتارشان ، تفاوت است و پدراني که فرصتي کافي براي ارتباط با فرزندان خود ندارند، هرگز الگوي خوبي براي فرزندان خود نخواهند بود. يک روش تربيتي پدر در طريق سازندگي کودک ، آشنا کردن او به ضوابط و شرايط محيط و زماني هم براي دادن آموزشهاي لازم و کافي در يک امر نياز دارد، فرزندان خود را به سفر ببرد. لذا از شما پدران ميخواهيم برنامه سير و سفر و گشت و گذار خود را کلاس درس کنيد و خود معلم اين کلاس باشيد. حالا که بناست مثلاً پنج روزي در مسافرت باشيد از قبل براي آن برنامه ريزي کنيد. ببينيد در قطار و در کوپه خود چه چيزهايي را ميتوانيد بگوييد، چه قصههاي قابل ذکري داريد که در آن نکات آموزنده و سازندهاي باشد و چگونه ميتوانيد بسياري از اهداف و مقاصد تربيتي را پياده کنيد. هرچه که در مسير با آن برخورد ميکنيد به فرزندتان معرفي کنيد. از تاريخ آن بگوييد، در مورد فوايد و مضار آن بحث کنيد، از نکاتي که ميتواند مايه عبرت آموزي باشد بحث به ميان آوريد چون اين فرصتها کمتر پيش مي آيند و حتي گاهي ممکن است فرصت پديد آيد، ولي ديگر دير شده باشد. مثل زماني که فرزندان شما به سنين نوجواني ، بلوغ و جواني رسيدهاند. شما با گردش دادن فرزند و همراه کردن آنها با خود ، مخصوصاً در هفت سال سوم زندگي او با نشان دادن مناظر آموزنده و سازنده ميخواهيد کاري کنيد که او اولاً غم و رنج خود را فراموش کند، ثانياً ساخته و پرداخته شود و ثالثاً رابطه مفيد و سازندهاي با شما برقرار کند. بر اين اساس بايد مراقب باشيد و سعي کنيد روابط شما با او سالم و طبيعي و به دور از آشفتگي ها باشد. در طول همراهي با او ، سعي کنيد از او کمتر ايراد بگيريد، کمتر انتقاد کنيد و خاطر او را کمتر مشوش سازيد. تذکر اشتباهات او به صورت غير مستقيم ، مشفقانه و حتي در خفا باشد. صبر و تحمل شما در همراهي فرزند بسيار کارساز است. خود دار و مسلط باشيد. بکوشيد به گونهاي برخورد کنيد که دست شما از دست او خارج نشود. مخصوصاً در هفت سال سوم زندگي فرد ، که در آن صورت ترميم دل شکسته و تحت کنترل درآوردن او بسيار مشکل است. در اين صورت او حال غزالي را دارد که اگر بگريزد به زحمت ممکن است با شما مأنوس گردد. زيان جدايي ها پدر بايد زمينه ساز انس و الفت از طريق ايجاد رابطه با فرزند باشد. اين رابطه از طرق مختلف در محيط خانه و زندگي فراهم ميشود. مثلاً از طريق تشکيل جلسات مشاوره خانوادگي و شرکت دادن کودک در تصميم گيري ها. وجود چنين نزديکيهايي سبب ميشوند که طفل با پدر احساس صميمت و انس کرده و خود را نسبت به او نزديک بيابد. عدم توجه وعدم همکاري و هم کلامي نسبت به فرزند سبب ميشود که کودکان به تدريج از پدر بگسلند و به دوستان و معاشران خود توجه کنند، با آنها راز دل بگويند و به تدريج دست خود را از دست پدر بيرون بکشند. گاهي چنين کودکاني به سوي معلمان و يا افرادي که داراي مقامي برترند روي آورده و از پدر ميگريزند. اين امر ممکن است از جهاتي و يا در مواردي به نفع کودک باشد ولي از خطرات و عوارض آن نبايد غافل شد. وجود شکاف بين پدر و کودک و در عوض انس با دوستان و معاشران و رابطه تنگانگ با آنان گاهي ممکن است به قيمت رسوايي و آلودگي فرزند تمام شود و دامنه آلودگي را به مرز خانواده بکشاند. وقت گذاري پدر فرزندان شما نياز به وقت گذاري شما دارند تا از وجود شما و از زمينههاي انس و الفت شما بهرهاي گيرند. راه و روش زندگي را از شما فرا گرفته و طريق زندگي خود را هموار سازند. شما هرچند که سرگرم و مشغول کار باشيد بازهم به صلاح و مصلحت شماست که در شبانه روز لااقل نيم ساعت با فرزندتان همراه باشيد، با او حرف بزنيد، بگوييد و بخنديد، استراحت و تفريح کنيد. در سايه اين وقت گذاري قادر خواهيد شد رفتار فرزندتان را دريابيد، از ريشه و منشاء آن باخبر شويد، اگر رفتاري ناپسند دارد از آن سر درآورده و راه رفع واصلاح آن را پيدا کنيد. از تمايلات و خواستههاي او آگاه شويد و در اين رابطه تصميم بگيريد. کودک در آينده به آن کس دلبسته تر خواهد شد که با او سابقه انس و ارتباط بيشتري داشته باشد. و حرف و سخن آن کس را بيشتر پذيرا خواهد شد که باب رفافت و ملاحظات با او گشاده باشد. شما در سايه اين وقت گذاري موفق خواهيد شد. رابطه او را با خود ، با اعضاي خانواده و از آن مهم تر با خدا محکمتر سازيد.
  2. مسئله پدري و عهده داري سرپرستي فرزندان ، مسئوليتي خطير و موفقيت در آن مستلزم آگاهي ، فداکاري و اخلاق و اعتقاد است . به فرموده پيامبر پدر مسئول است. او مسئول است اعتماد را در درون خانواده بياورد، مراقب فرزندان باشد و زمينه را براي استقلال و آزادي فراهم آورد و مخاطرات را از آنها دور سازد. از همان دوران جنيني پدر بايد زمينه ساز تربيت فرزند باشد تا روزي که او به دنيا آمد دچار گرفتاري و سردرگمي نباشد. وظيفه و نقش پدر پدر مسئول دادن آگاهيهاي لازم و پرورش فرهنگي فرزندان است. از نظر کودک اوست که همه چيز را ميداند، به همه سؤالات پاسخ ميگويد. از هر واقعهاي ، در هر جا که اتفاق افتد خبر دارد، آينده و گذشته را اوست که بايد خبر دهد، و بالاخره اوست که دريچهاي از اطلاعات را به روي کودک ميگشايد. شايد تصور کودک از پدر اغراق آميز باشد ولي در کل اين نکته درست است که افراد بزرگسال واجد اطلاعات و تجاربي هستند که کودکان فاقد آنند و اگر آنها از کودک مضايقه نمايند از موقعيت شايسته و مناسبي محروم ميگردند. پدر در اين رابطه متعهد انجام نقشي است که ديگران از آن عاجزند. پدر از يک ديد ، معلم خانواده ، رهبر و قانون دان است. از طريق پدر است که کودک به گفته خواجه نصير طوسي از تدبير و کمالات نفساني ، چون آداب و فرهنگ ، هنر و صناعات و علوم و طريق زندگي که اسباب بقاء و کمال نفس او هستند، برخوردار ميشود. اين خطاست که تصور شود نقش فرهنگي فقط به عهده مدرسه است، زيرا پايههاي صحيح علم و اطلاع را پدر در خانواده ميگذارد و اوست که فرزندان را در جهت توسعه و اطلاعات و رشد مهارت ها و معلومات و پرورش ذوق و سليقه و جهت دادن آنها ياري ميکند. پدر ممکن است بسياري از آنچه را که خود ميداند به فرزند خويش منتقل نمايد و بسياري از مسائل مورد نياز و مشکلات و معماهاي او را حل کند و از اين ديد وضع راهنمايي را براي کودک ايفا کند و راهي براي زندگي او عرضه نمايد. اهميت پدر در جنبه الگويي کودک در مسير رشد از افراد بسياري اثر ميپذيرد و تحت تأثير ديدهها و شنيدههاي بسياري است. همه آنهايي که اطراف او هستند و به نحوي در او اثر دارند مدل و الگوي کودکند. اما پدر از همه آنها مهمتر و مؤثرتر است و اين اهميت و تأثير تا سنين نوجواني همچنان بر جاي خويش است. رفتار پدر در سنين خردسالي فرزند براي او همه چيز است : درس ، اخلاق ، تربيت ، سازندگي يا ويرانگري. طفل همه چيز را از او کسب ميکند: محبت ، شفقت ، وفاداري ، خلوص و صفا ، رشادت و شهامت ، ادب و تواضع ، عزت نفس ، سجاياي اخلاقي ، درستکاري ، پشتکار ، سربلندي ، شرافت ، صداقت و ... . اين امر آن چنان از نظر روانشناسان تربيتي گسترش دارد که برخي از آنها رفتار فرزندان را انعکاسي از رفتار پدران دانستهاند و گفتهاند : تو اول کودک خود را به من بنماي تا بگويم تو که هستي. نحوه استدلال پدر ، بکارگيري وسايل و ابزار ، کينه توزي و خود خواهي او و ... همه در کودک مؤثر است. بر اين اساس پدران در برابر رفتار شخصي خود مسئولند. و با افکار و رفتارشان کودک را جهت ميدهند، و موجبات رشد و يا سقوط شخصيت فرزندان را فراهم مي آورند. شرط اثر گذاري پدر شرايط اثرگذاري پدر در کودک اين است که پدر در خانه باشد و در حضور کودک باشد، همدم و همبازي او باشد، به او محبت کند، از نظر کودک عادل باشد، در برخوردها هيچگونه تبعيضي نداشته باشد تا به نظر کودک کسي آيد که به رفع نيازهاي او اقدام ميکند و در کل ، او پدر را دوست داشته باشد. فرزند در چنين شرايطي است که از پدر الگو ميگيرد و ميکوشد کردار و رفتارش را با او موافق سازد. در غير اين صورت ممکن است طفل در اثر خشم و فشار پدر از او سرمشق بگيرد ولي چنين جنبه الگويي هرگز پايدار نيست. طفل جبراً راه و روش پدر را تکرار ميکند. ولي در دل هرگز عشقي نسبت به او احساس نخواهد کرد و هرگز نخواهد انديشيد که چون او باشد و حرکات و رفتارش را بر اساس خواسته او شکل بدهد. طبيعي است هرگونه تلاش و اقدامي که در اين راه به عمل آيد بي ثمر خواهد بود. تربيت از راه الگو پدران اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شيوه و روشي خاص جهت دهند بايد مدل و الگوي راه و روشي باشند که براي فرزند خويش خواستارند. پدراني که بين عمل و گفتارشان ، تفاوت است و پدراني که فرصتي کافي براي ارتباط با فرزندان خود ندارند، هرگز الگوي خوبي براي فرزندان خود نخواهند بود. يک روش تربيتي پدر در طريق سازندگي کودک ، آشنا کردن او به ضوابط و شرايط محيط و زماني هم براي دادن آموزشهاي لازم و کافي در يک امر نياز دارد، فرزندان خود را به سفر ببرد. لذا از شما پدران ميخواهيم برنامه سير و سفر و گشت و گذار خود را کلاس درس کنيد و خود معلم اين کلاس باشيد. حالا که بناست مثلاً پنج روزي در مسافرت باشيد از قبل براي آن برنامه ريزي کنيد. ببينيد در قطار و در کوپه خود چه چيزهايي را ميتوانيد بگوييد، چه قصههاي قابل ذکري داريد که در آن نکات آموزنده و سازندهاي باشد و چگونه ميتوانيد بسياري از اهداف و مقاصد تربيتي را پياده کنيد. هرچه که در مسير با آن برخورد ميکنيد به فرزندتان معرفي کنيد. از تاريخ آن بگوييد، در مورد فوايد و مضار آن بحث کنيد، از نکاتي که ميتواند مايه عبرت آموزي باشد بحث به ميان آوريد چون اين فرصتها کمتر پيش مي آيند و حتي گاهي ممکن است فرصت پديد آيد، ولي ديگر دير شده باشد. مثل زماني که فرزندان شما به سنين نوجواني ، بلوغ و جواني رسيدهاند. شما با گردش دادن فرزند و همراه کردن آنها با خود ، مخصوصاً در هفت سال سوم زندگي او با نشان دادن مناظر آموزنده و سازنده ميخواهيد کاري کنيد که او اولاً غم و رنج خود را فراموش کند، ثانياً ساخته و پرداخته شود و ثالثاً رابطه مفيد و سازندهاي با شما برقرار کند. بر اين اساس بايد مراقب باشيد و سعي کنيد روابط شما با او سالم و طبيعي و به دور از آشفتگي ها باشد. در طول همراهي با او ، سعي کنيد از او کمتر ايراد بگيريد، کمتر انتقاد کنيد و خاطر او را کمتر مشوش سازيد. تذکر اشتباهات او به صورت غير مستقيم ، مشفقانه و حتي در خفا باشد. صبر و تحمل شما در همراهي فرزند بسيار کارساز است. خود دار و مسلط باشيد. بکوشيد به گونهاي برخورد کنيد که دست شما از دست او خارج نشود. مخصوصاً در هفت سال سوم زندگي فرد ، که در آن صورت ترميم دل شکسته و تحت کنترل درآوردن او بسيار مشکل است. در اين صورت او حال غزالي را دارد که اگر بگريزد به زحمت ممکن است با شما مأنوس گردد. زيان جدايي ها پدر بايد زمينه ساز انس و الفت از طريق ايجاد رابطه با فرزند باشد. اين رابطه از طرق مختلف در محيط خانه و زندگي فراهم ميشود. مثلاً از طريق تشکيل جلسات مشاوره خانوادگي و شرکت دادن کودک در تصميم گيري ها. وجود چنين نزديکيهايي سبب ميشوند که طفل با پدر احساس صميمت و انس کرده و خود را نسبت به او نزديک بيابد. عدم توجه وعدم همکاري و هم کلامي نسبت به فرزند سبب ميشود که کودکان به تدريج از پدر بگسلند و به دوستان و معاشران خود توجه کنند، با آنها راز دل بگويند و به تدريج دست خود را از دست پدر بيرون بکشند. گاهي چنين کودکاني به سوي معلمان و يا افرادي که داراي مقامي برترند روي آورده و از پدر ميگريزند. اين امر ممکن است از جهاتي و يا در مواردي به نفع کودک باشد ولي از خطرات و عوارض آن نبايد غافل شد. وجود شکاف بين پدر و کودک و در عوض انس با دوستان و معاشران و رابطه تنگانگ با آنان گاهي ممکن است به قيمت رسوايي و آلودگي فرزند تمام شود و دامنه آلودگي را به مرز خانواده بکشاند. وقت گذاري پدر فرزندان شما نياز به وقت گذاري شما دارند تا از وجود شما و از زمينههاي انس و الفت شما بهرهاي گيرند. راه و روش زندگي را از شما فرا گرفته و طريق زندگي خود را هموار سازند. شما هرچند که سرگرم و مشغول کار باشيد بازهم به صلاح و مصلحت شماست که در شبانه روز لااقل نيم ساعت با فرزندتان همراه باشيد، با او حرف بزنيد، بگوييد و بخنديد، استراحت و تفريح کنيد. در سايه اين وقت گذاري قادر خواهيد شد رفتار فرزندتان را دريابيد، از ريشه و منشاء آن باخبر شويد، اگر رفتاري ناپسند دارد از آن سر درآورده و راه رفع واصلاح آن را پيدا کنيد. از تمايلات و خواستههاي او آگاه شويد و در اين رابطه تصميم بگيريد. کودک در آينده به آن کس دلبسته تر خواهد شد که با او سابقه انس و ارتباط بيشتري داشته باشد. و حرف و سخن آن کس را بيشتر پذيرا خواهد شد که باب رفافت و ملاحظات با او گشاده باشد. شما در سايه اين وقت گذاري موفق خواهيد شد. رابطه او را با خود ، با اعضاي خانواده و از آن مهم تر با خدا محکمتر سازيد.
  3. [frame=3 98]ویژه نامه مطالب روز معلم در پایگاه ایرانی سلام [/frame] [frame=3 98] دوستان امروز 12 اردیبهشت ماه 1390 روز معلم هست و به همین خاطر لینک مطالب پایگاه رو در مورد معلم جمع آوری کردم و در این تاپیک قرار دادم تا دسترسی به انها راحت تر بشود » روز معلم مبارک باد » کدام معلم می تواند الگو باشد؟ » چگونگی ارتباط معلم و دانشآموز » ۲۰ عنصر اثربخش در روابط معلم و شاگرد » خصوصیات یک معلم » معلم نیمه فعال دانش آموز بی حال » راه دشوار معلم بودن » معلمی که رئیس جمهور شد » چگونه خانوادهها میتوانند رابطه مناسبی با معلمان برقرار کنند؟ » مدیریت کلاس و بردباری معلم » نقش معلم در پرورش خلاقیت دانش آموزان » کتک معلم » معلم کار آمد کلاس برتر » معلمان زبان » معلمی در میان مه... » نحوه برخورد معلم با دانش آموز مبتلا به صرع » داستانی از مقام و منزلت معلم » کلام یک معلم » چند روش برای کاهش خستگی معلمان » ظاهر معلمین » بزرگداشت علامه شهید مطهری و روز بزرگداشت مقام معلم » حقوق معلمان را محترم بشماریم » معلم تاثیر گذار چه کسی است و چه شایستگی هایی دارد؟ » حقوق متقابل معلم و شاگرد » نامه آبراهام لینکلن به معلم پسرش » معلم مدرسه » موفقترین معلم دنیا باشید » آقا معلم » دانلود پاورپوئینت زیبای آخرین درس معلم » شعرهایی به مناسبت روز معلم » تصاویر شهید مرتضی مطهری به مناسبت روز معلم » معرفی و زندگینامه معلم شهید دکتر علی شریعتی » و.... (جستجو کنید از بالای انجمن ) [/frame]
  4. irsalam

    روز معلم مبارک باد

    روز معلم بر همه تلاشگران دلسوز و خستگی ناپذیر عرصه علم و فرهنگ مبارک باد [align=justify] معلم خوب من کسی است که دلم گواهی میدهد و زبانم بیان می دارد. در انتخاب معلم محبوبم میزان و معیاری جز آوای درونم ندارم. من از سودای دل معملی را دوست دارم که شخصیت او آمیزه ای است از محبت و عطوفت و منطق و استواری. معلم خوب من کسی است که وقتی در محضرش قرار می گیرم، آرام می یابم. معلم محبوب من کسی که وجودش معناگر تواضع، نگاهش روشنگر خانه دل کلامش حکایتگر شیرین های زندگی، گامهایش ترسیمگر طریق هدایت و رستگاری و همه فکر و اندیشه اش جلوه گر خود شکوفایی است. معلم محبوب من، صبور و مهربان است. با خشم من خشمگین نمی شود، اما با کمترین موفقیت من شادمان می گردد. معلم محبوب من به تلاش من ارج می نهد و تنهاحاصل کارم مورد توجه او نیست. معلم محبوب من، مثل باغبان دلسوز و خستگی ناپذیر، همه فکر و اندیشه اش متوجه طراوت ریشه وجود و سلامت بستر رویش متوازن و تعالی همه استعدادها وقابلیت های من است. معلم محبوب من، با زبان تحقیر و تخریب بیگانه است و کلام، نگاه و رفتارش همه تکریم است و سازندگی. معلم محبوب من، همیشه "بیست بودن" را به ما می آموزد و نه به هر وسیله "بیست گرفتن" را. معلم محبوب من، دشوارترین درسها و واژه ها را به ساده ترین بیان به ما میآموزد. معلمم محبوب من، همه واقعیت ها را بخوبی می بیندو میداند، اما او بیشتر به مطلوب ها می اندیشد. معلم محبوب من، به ما خوب و درست فکر کردن را می آموزد و نه خوب حفظ کردن را. معلم محبوب من دوست دارد که ما با اندیشه های خلاق خود بن بست هارا بشکنیم و به فرداهای روشن تر دست یابیم. معلم محبوب من با ترسیم دور نمایی روشن، پر امید و زیبا از آینده، انگیزه تلاش را در ما دو چندان می کند. معلم محبوب من، همه شاگردان را به گشاده رویی ، مهربانی، گذشت، تعاون، ایثار و ساده زیستی تشویق می کند. .معلمان محبوب می توانند بیشترین تاثیر را بر روند تکوین شخصیت متعادل و متعالی شاگردانشان داشته باشند. "معلم" بودن در هاله ای از " محبوبیت" بیشترین معنا را می یابد. مریم ابدالی [/align]
  5. irsalam

    کدام معلم می تواند الگو باشد؟

    [align=justify] کدام معلم می تواند الگو باشد؟ دانش آموزان به شكلی پیوسته و مداوم، نسبت به نگرش ها، ارزش ها و شخصیت های معلمان خود واكنش نشان می دهند. تقلید از معلم، یكی از روش های معمول در یادگیری به شمار می رود و از این لحاظ، معلم می تواند الگوی پرقدرتی برای دانش آموز به حساب آید. یكی از جنبه های مهم یادگیری از طریق تقلید، آن است كه رفتار می تواند به سادگی از طریق مشاهده كسب شود و برای این كار، لازم نیست كه دانش آموز راساً به انجام دادن و تمرین و یا ارائه آن رفتار بپردازد. دانش آموزان به طور ثابت در حال جذب و كسب اظهارات، حالت ها و نگرش های معلمان خود از نقطه نظر روش های كلاسی هستند و این امر بدون آنكه معلم، رجوع خاصی به این گونه رفتارها داشته باشد انجام می گیرد. در مواردی كه معلم با طعنه و كنایه و یا استهزا به اشتباهات دانش آموزان پاسخ می دهد احتمال اینكه دانش آموزان نیز چنین واكنش هایی نسبت به همدیگر نشان دهند افزایش خواهد یافت. باید توجه داشت كه هر نوع رفتاری در هر زمانی می تواند به شكل یك الگو عمل كند. از این رو دانش آموزان، رفتارهای مثبت و منفی، هر دو را از معلمان خود خواهند آموخت. هرگاه دانش آموزان متوجه شوند كه آنچه معلم به هنگام وعظ و خطابه در كلاس بیان می دارد، با آنچه وی عملاً از خود بروز می دهد متفاوت است، یعنی هماهنگی بین عقیده و عمل او وجود نداشته باشد، آنان به چنین موعظه هایی توجه نخواهند كرد و در پی عمل كردن به آنها برنخواهند آمد. این تفاوت و ناهماهنگی، ممكن است بین انتظارات معلم از دانش آموزان و امكاناتی كه عملاً به آنان داده می شود نیز مشاهده شود. اگر معلم به دانش آموزان گوشزد كند كه مجاز نیستند قبل از آنكه زنگ تفریح زده شود كلاس را ترك كنند، اما در عمل نتواند این قانون را جامه عمل بپوشاند اعتماد دانش آموزان نسبت به قدرت رهبری معلم به تدریج كاهش می یابد. رفتار دانش آموزان، همچنین تحت تاثیر اعمال معلم در موارد زیر است: معلم به اهمیت مطالعه و خواندن كتاب تاكید فراوان می گذارد، اما خود او حتی یك كتاب هم نمی خواند. معلم، رعایت اصول اخلاقی را محترم و مهم می شمارد، ولی دائماً بر سر مسائل جزئی با خشم و فریاد با دانش آموزان روبه رو می شود. معلم تاكید می كند كه احترام به عقاید و نظریات دیگران و به ویژه دانش آموزان همواره مورد نظر اوست، ولی مكرراً عقاید دانش آموزان را كه به نظر خودش نادرست و احمقانه است به مسخره می گیرد. در تمام این موارد، دانش آموزان به جای توجه به آنچه معلم به شكل نظری بیان می دارد، به رفتارها و واكنش هایی كه عملاً از خود نشان می دهد گرایش پیدا می كنند. معلمان قاهر و زورگو با رفتارهای خصمانه اثرات زیان بخشی بر روی رفتار دانش آموزان دارند، در حالی كه معلمان مهربان با رفتارهای غیرتهاجمی می توانند به سازگاری اجتماعی دانش آموزان خود كمك كنند. بعضی از نشانه های رفتارهای خصمانه عبارتند از اعمال قدرت، خجالت زده كردن و پافشاری در مطیع بودن دانش آموزان. برای رفتارهای ملایم و منطقی نیز می توان از تایید نظرات دانش آموزان، تشویق دانش آموزان به شركت در بحث های كلاسی، اظهار علاقه نسبت به فعالیت های دانش آموزان و همدردی و درك دانش آموزان نام برد. دانش آموزان در كلاس هایی كه توسط معلم مهربان و منطقی اداره می شود رفتارهای سازگارتر و ملایم تری از خود نشان می دهند و عكس این قضیه نیز صادق است. به این ترتیب نباید فراموش كرد كه معلم می تواند تاثیر فوق العاده ای بر محیط كلاس و در نتیجه بر رفتار دانش آموزان داشته باشد. بین معلم و شاگرد نباید تاثیر دانش آموزان بر رفتار معلم را نادیده انگاشت، زیرا كه این تاثیر و تأثر الزاماً در یك فرآیند دو طرفه انجام می گیرد. در اغلب موارد، الگوی رفتاری و واكنش های (مثبت و منفی) معلم در كلاس رابطه و هماهنگی قابل توجهی با نوع رفتارها و واكنش های دانش آموزان در كلاس دارد. به طور كلی تدریس در كلاس به شكل یك رابطه دو جانبه رخ می دهد كه در آن، دانش آموزان و معلمان، یك واحد در هم تنیده تشكیل می دهند. مثلاً هنگامی كه دانش آموزان در كلاس بدرفتاری می كنند بر نگرش معلم نسبت به آنان تاثیر گذاشته و این نیز به نوبه خود بر نگرش دانش آموزان نسبت به معلمشان اثر خواهد گذاشت. این تاثیر و تأثرها نقش اساسی در بالا و پایین بردن سطح یادگیری دارد. ●ویژگی های معلمان خوب و بد از دیدگاه انسان گرایانه می توان گفت معلمان كارآمد كسانی هستند كه به مفهوم دقیقه كلمه، «انسان» هستند. آنان با برخورداری از زیباترین احساسات انسانی با روشی منصفانه، آزادمنشانه و فارغ از گرایش های دیكتاتورمابانه با دانش آموزان رفتار می كنند و قادرند به راحتی و به شكل طبیعی با آنان روابط دوستانه و انسانی برقرار كنند. معلمان نالایق و ناموفق نیز به نظر می رسد كه از احساسات انسانی بی بهره اند و همواره در پی جاه طلبی، اعمال قدرت و استفاده از شیوه های دیكتاتوری در كلاس هستند و كمتر به نیازهای دانش آموزان خود می اندیشند. گروهی چنین می پندارند كه اگر كسی طلبه خوبی باشد معلم خوبی نیز هست و چنین استدلال می كنند كه هرگاه معلمی به موضوع تدریس خود تسلط داشته باشد می تواند به خوبی آن را تدریس كند، اگر چه این امر تا حدودی صحت دارد، ولی میزان دانش و تسلط معلم بر موضوع درس به تنهایی نمی تواند فضای خالی موجود بین تدریس و فراگیری را پر سازد.بهترین مثال این ادعا در مقاطع عالی تحصیلی مشاهده می شود. استادانی كه بیشترین دانش را در یك موضوع خاص دارند الزاماً از لحاظ تدریس بهترین استادان نیستند. در مورد این گروه معلمین بارها شنیده شده است كه «موضوع درس را به خوبی می داند ولی قادر به برقراری ارتباط نیست، گوش دادن به حرف هایش سردرد می آورد یا موضوع درس را به شكل خام ارائه می دهد.» این عبارات نمایانگر آن است كه مشكلات مربوط به روابط بین معلم و دانش آموزان صرفاً ناشی از میزان دانش معلم نیست. این امر به آن معنا نیست كه اهمیت تسلط معلم بر موضوع تدریس، نادیده انگاشته شود، بلكه خود نیز به عنوان آموزگار بر آن تأكید كافی داریم. اما نگاهی به میانگین نمرات، ضریب هوشی و میزان آمادگی كارآموزان معلمی به هنگام طی دوره تربیت معلم، این حقیقت را آشكار می سازد كه بین عوامل مذكور و میزان موفقیت و كارآمدی این افراد در زمان تدریس عملی در كلاس ها همبستگی مختصری وجود دارد. متغیرهای دیگری نظیر گرمی سخن و مهربانی و احساس مسئولیت در برابر نیازها و علائق دانش آموزان و رغبت به تدریس، رابطه معنی دارتری با موفقیت معلم و میزان آموخته های دانش آموزان دارد. به طور كلی هرچه بیشتر به جنبه های عاطفی و انسانی در كلاس توجه گردد بیشتر می توان به كارآمدی و اثر بخشی تدریس معلم امیدوار بود. معلمین، هنگامی كه نسبت به موجودیت خود احساس امنیت كنند بهتر می توانند به نیازهای دیگران توجه نشان دهند. افرادی كه نسبت به خود احساس نامطلوب و ناخوشایندی دارند قادر نیستند زمان و نیروی لازم برای یاری دیگران اختصاص دهند و این بدان علت است كه نوعی احساس محرومیت و حرمان در آنان وجود دارد. هرگاه احساسات نامساعدی به هر دلیل در درون معلم در غلیان باشد ممكن است برای حفاظت خود و ایجاد نوعی امنیت درونی، رفتارهای ناخوشایند و خشونت آمیز از خود نشان دهد و با وضع قوانین و مقررات خشك و خشن در رابطه با شاگردان خود به روش دیكتاتوری متوسل گردد. معلمان باید با یافتن پاسخ سؤالات زیر، در مقام خودشناسی و اصلاح الگوی رفتاری و شخصیتی خود برآیند: آیا احساس می كنید كه مردم شما را دوست دارند یا مطرود و منفور آنها هستید؟ آیا خود را فردی شایسته احترام می پندارید یا فكر می كنید نظریات شما در مورد شأن و مقامتان بی ارزش است؟ آیا خود را اساساً فردی وابسته به دیگران می دانید یا فكر می كنید از اتكای به نفس و استقلال و ثبات كافی برخوردار هستید؟ آیا در مورد توانایی خود در برخورد با حوادث شك دارید؟ آیا خود را به عنوان عضوی از جامعه دیگران می بینید یا احساس می كنید به شكل یك انسان یك بعدی از جامعه به دور افكنده شده اید؟ اینها سؤالاتی اساسی هستند كه هر فردی می تواند از خود بپرسد و پاسخ برای آنها بیابد. كیفیت پاسخ هایی كه به این سؤالات داده می شود می تواند تأثیر بسزایی در موفقیت یا شكست معلم از لحاظ تدریس و برقراری ارتباط مؤثر با دانش آموزان داشته باشد. مسأله تدریس همواره مستلزم روابط متقابل با مردم است و برداشت هایی كه معلم از مردم دارد می تواند انگیزه اصلی برای نوع رفتار معلم نسبت به مردم و به ویژه نسبت به دانش آموزان باشد. این حقیقت با نگاهی به نوع انتظاراتی كه تاكنون از معلم می رفته است روشن تر می گردد. معلمی كه اعتقاد دارد دانش آموزان از توانایی فراگیری برخوردارند، رفتار مطلوب تری از خود بروز خواهد داد تا معلمی كه دانش آموزان را فاقد قدرت یادگیری می پندارد. به نظر می رسد كه معلمین خوب و موفق را می توان با توجه به اعتقادات زیر نسبت به مردم از معلمین غیركارآمد و ناموفق متمایز ساخت: ۱- معلم خوب، معتقد است كه سایرین خود قادر هستند مشكلات و مسائل خویش را بررسی كنند و راه حل موفقیت آمیزی برای آنها بیابند. ۲- دیگران را به منزله دوستان خود می پندارد و اعتقاد دارد كه آنان همواره در راه تكامل خود گام برمی دارند. ۳- دیگران در نظر او موجوداتی با ارزش و متعادلی هستند و هرگز كسی را عاطل و بی ثمر نمی انگارد. ۴- مردم و رفتار آنان را از دیدگاه رشد و توسعه درونی، نه محصولی از وقایع بیرونی برای شكل بخشیدن به موجودیت انسان، می نگرد و معتقد است كه مردم از خلاقیت و پویایی كافی برخوردارند و این فكر كه دیگران فاقد نیروی سازنده هستند هرگز در او راه پیدا نمی كند. ۵- می پذیرد كه مردم ارزش این را دارند كه مورد اعتماد و اطمینان قرار گیرند و به شیوه ای منطقی و قانونی با آنان رفتار گردد. ۶- معتقد است كه مردم با برخورداری از تعالی بالقوه به سوی رسیدن به كمال در حركت اند و آنان هرگز به منزله موانعی بر سر راه دیگران و تهدید آنان قلمداد نمی شوند.●معلم واقعی كیست؟ بسیاری از معلمین تازه كار غالباً مقدار زیادی از وقت خود را به طراحی و تمركز بر روی دروس و موضوعات صرف می كنند و فراموش می كنند كه تدریس خوب صرفاً به شیوه ها و كارافزارهای یادگیری خلاصه نمی شود. گروه زیادی از معلمین به هنگام تدریس، به جای آنكه شخصیت و رفتاری واقعی و طبیعی برای برقراری ارتباط با دانش آموزان از خود نشان دهند به ایفای نقش و بروز رفتارهای مصنوعی می پردازند. این گروه فكر می كنند كه ایفای نقش می تواند آنان را در جلوگیری از بروز مسائل و مشكلات مربوط به نظم و انضباط محیط كلاس یاری دهد. رفتارهای سرد، خشن و دور از انسانیت بعضی از معلمان در محیط كلاس با فلسفه آموزش و نقش و رسالتی كه به عهده آنان گذارده شده مغایرت دارد. اینگونه رفتارها گاهی به این علت از آنان سر می زند كه فكر می كنند در صورتی كه رفتاری مهربانانه و روابطی دوستانه با دانش آموزان داشته باشند ممكن است آنان را افرادی سهل اندیش، بی كفایت و سست نظر قلمداد كنند. متأسفانه به دفعات زیاد مشاهده شده كه معلمین تازه كار را با رهنمودهای غیرمنطقی و به دور از احساسات انسانی نظیر «از همان آغاز با سرسختی صدای دانش آموزان را خفه كنید» و یا قدرت و ریاست خود را به دانش آموزان نشان دهید و «به آنان اجازه ندهید در هیچ موردی اعتراض كنند. مواجه ساخته و بسیاری از اینگونه معلمین نیز چنین رهنمودهایی را در تدریس خود به كار گرفته اند. این نگرانی وجود دارد كه معلم ضمن اینكه به ایفای نقش می پردازد ممكن است آن را كاری راحت یا حداقل موفقیت آمیز بیابد و به تدریج در این قالب فرو برود. كم كم رفتارش بر محور اعتقادات سنتی سازمان می گیرد؛ به طوری كه دیگر قادر نیست خود را از چنین قالبی رها سازد. در اینجا به بعضی از این اعتقادات سنتی تدریس كه نسل به نسل به معلمین انتقال یافته است اشاره می كنیم: ۱- من، سكوت و میانه روی را پیشه می كنم براساس این اعتقاد، معلم، موجودی است بی ثمر و فاقد تحرك كه هر موقعیت و رویدادی را با سردی و سكوت می نگرد. او در هر شرایطی خلق و خوی بی طرفانه از خود نشان می دهد و در واكنش های او اثری از شادی، غم، تواضع یا تكبر مشاهده نمی شود. در كلیه بحث ها نقشی خنثی بازی می كند و عقاید و اندیشه های شخصی خویش را ابزار نمی دارد. ۲- من به همه كودكان، عشق می ورزم بر این اساس، معلمان باید همه كودكان را به یك میزان دوست داشته باشند. عصبانیت، نفرت و طرد، جایی در قلمرو احساسات معلم ندارد! معلمینی كه این احساسات طبیعی را تجربه می كنند گاهی دچار احساس گناه می شوند، زیرا به غلط به آنان گفته شده كه معلم خوب باید فاقد این گونه احساسات باشد؛ یعنی عصبانی نشود، نسبت به هیچ كس نفرت نداشته باشد و هیچ كس را طرد نكند. باید توجه داشته باشیم كه وقتی می گوییم معلم باید همه كودكان را دوست داشته باشد، از لحاظ اینكه كودكان، همه انسان هستند و حق دارند كه دوست داشته شوند، حرف درستی است اما به آن معنا نیست كه معلم ملزم باشد بر سایر احساسات طبیعی خود سرپوش بگذارد. خشم، عصبانیت، نفرت، طرد و امثال آن نیز می تواند از سوی معلم و البته به عنوان بخشی از ابزارهای تعلیمی و پرورشی در مقابل رفتارها و كنش های مختلف كودكان، بجا و سنجیده به كار گرفته شود. در چنین حالتی، خشم، نفرت و طرد، عین دوست داشتن و در امتداد آن خواهد بود. ۳- من با همه كودكان، رفتاری یكسان دارم این باور، بیانگر آن است كه معلمان باید همه كودكان را با یك دید نگاه كنند و احساس و رفتار یكسانی نسبت به آنان داشته باشند. این دیدگاه را باید از دو لحاظ بررسی كرد؛ آنجا كه توجه ما به تفاوت های اقتصادی، طبقاتی و اجتماعی معطوف است، اتخاذ روش و برخورد یكسان و به دور از تبعیض با دانش آموزان، نه تنها صحیح است بلكه از جنبه اخلاقی و انسانی، ضروری و الزامی هم هست. اینجاست كه معلم باید مراقب رفتارهای خود باشد اما آنجا كه تفاوت های فردی در زمینه ساختارهای ذهنی و خصوصیات روانی _ بدنی رخ می نمایاند، روش و برخورد یكسان از سوی معلم، عین ستم و بی عدالتی است. ۴- كودكان به من نیاز دارند این باور، اساساً از این قضاوت نادرست نشأت می گیرد كه كودكان برای حرف زدن، فكركردن و عمل كردن، به حمایت و كمك معلم وابسته اند و مستقلاً قادر نیستند به كاری بپردازند و مسئولیت یادگیری خود را در كلاس به عهده بگیرند. بدیهی است كه چنین عقیده ای، با روند طبیعی رشد و هدف اصلی تعلیم و تربیت مغایرت دارد. معلم باید در فرآیند یادگیری، عمدتاً نقش راهنما و تسهیل كننده را داشته باشد و زمینه های لازم برای تحرك و فعالیت و خودجوشی دانش آموزان در جریان كلاس را فراهم سازد. رعایت این اصل از سوی معلم، نقش شایسته ای در ساختار رفتاری دانش آموزان دارد و تقویت اتكای به نفس و اعتماد به خود را در آنان باعث خواهد شد. ۵- من پاسخ همه سؤالات را می دانم این عقیده، چنان احساس نامطلوبی در بعضی از معلمان به وجود می آورد كه آنان را از پذیرش اشتباه باز می دارد. بر این اساس، معلمین به سختی می توانند عبارت «نمی دانم، ولی سعی می كنم پاسخ آن را بیابم» را بر زبان جاری سازند. اگر معلم، واقعی و خودش باشد، دانش آموزان قادر خواهند بود با او- آن چنان كه هست- ارتباط برقرار كنند؛ یعنی با كسی كه به عنوان یك موجود انسانی، دارای احساسات و عقایدی است و صرفاً به شكل عاملی كه دستورات و فرامین دیگران را عمل می كند، نیست. دانش آموزان به این ترتیب پی خواهند برد كه معلم، «خویشتن خویش» است و ممكن است مرتكب اشتباهاتی بشود. گذشته از آن هرگاه كه اشتباهی از او سرمی زند این شهامت را دارد كه به راحتی آن را بپذیرد. هرچه باشد، به هر حال او انسان است و ممكن است خطاهایی از او سر بزند. ولی متأسفانه فقط عده معدودی از معلمان، این واقعیت را به ذهن دانش آموزان خود منتقل می سازند كه معلم نمی تواند موجودی ماورای انسان، بی عیب و به دور از خطا و اشتباه و منبع همه علوم باشد. دانش آموزان با معلمینی كه اشتباهات خود را می پذیرند و نقش برج عاج نشین و عالم به كل علوم را بازی نمی كنند بهتر و راحت تر می توانند رابطه برقرار كنند. معلم، خود می تواند از دیدگاه دانش آموزان، یك طلبه و در جست وجوی علم و دانش بیشتر باشد و این استنباط، زمانی در ذهن دانش آموزان به وجود می آید كه معلم، این اندیشه نادرست كه همه نظریات و عقاید او مطلقاً درست است را به خود راه ندهد. البته اینها فقط معدودی از باورهایی است كه بعضی از معلمین، خود را پایبند آنها می كنند. شما خود می توانید باورهای مشابه دیگری را در این زمینه به خاطر آورید. برخی از این باورها لذت بردن از كار تدریس را برای بسیاری از افراد، زائل كرده است و همچنین معلمین را از شریك شدن در غم و شادی دانش آموزان خود باز می دارد. این باورها در مواردی مانعی هستند بر سر راه معلمین، برای آنكه در مورد احساسات خود صداقت داشته باشند، استقلال و اتكای به خود را تشویق كنند یا روابط منطقی و معقول با دانش آموزان خود برقرار سازند. دوام و بقای این گونه باورهای بازدارنده و دیگر عقاید مشابه درباره معلمین، باعث می شود كه دانش آموزان، معلمین را موجودات متفاوتی قلمداد كنند و به سختی بپذیرند كه آنان نیز ممكن است همانند خودشان دارای نقاط قوت و ضعف باشند. كلام آخر اینكه معلمین، الگوی رفتاری پرقدرتی برای دانش آموزان هستند و از این رو باید مراقب حركات، گفتار، كردار و حتی پندار خود باشند. ناهید دالایی [/align]
  6. irsalam

    چگونگی ارتباط معلم و دانشآموز

    چگونگی ارتباط معلم و دانشآموز به طور کلی ارتباطات انسانی را به دو مقوله کلامی و غیرکلامی تقسیم میکنند. بیشتر متخصصان تعلیم و تربیت، ارتباط را نوعی رابطه دوطرفه میدانند، هر چند که رابطه یکطرفه نیز ممکن است وجود داشته باشد. ارتباطات معلم - شاگرد هر دو ویژگی را دارد. هم کلامی و هم غیرکلامی است. معمولاً دوطرفه و گاه یکطرفه است که میتوان به شکل زیر ارتباط دورانی را نشان داد: در این حالت ارتباط هم برای فرستنده و هم برای گیرنده آموزنده است زیرا بازخورد دریافت میکنند. هرگاه معلم مطرحکننده سؤال یا اظهارکننده پیام و مطلبی است باید در نهایت بداند و اکنش شاگردان نسبت به آن چه بوده است(بازخورد). عمدهترین مسأله و مهمترین مهارت هنگام تدریس، برقراری ارتباط صحیح میان معلّم و شاگردان است. چنانچه این رابطه به خوبی برقرار شود، هدفهای آموزشی با کیفیت و سهولت بیشتری تحقّق مییابند. برقراری ارتباط دارای اصول و فنون شناخته شدهای است که آشنایی با آنها برای معلّمان ضرورت دارد. برخلاف روابط جامد مکانیکی، رابطه معلم با شاگردان در کلاس درس از نوع روابط پیچیده انسانی است و در برقراری ارتباط انسانی عوامل متعدد و گوناگونی موثرند. در این مقاله به معرفی اصولی روانشناختی میپردازیم که معلم با رعایت آنها میتواند در کلاس درس با دانشآموز روابطی سالم با پیامهایی سالم که به شخصیت دانشآموز در موقعیتهای مختلف لطمه نزند، برقرار کند. ● عوامل اساسی ارتباط معلم نقش مهمی در سلامت فکری و روانی دانشآموزان دارد. به طوری که مطالعات نشان داده است دانشآموزان معلمان متعادل، از تعادل روانی و آرامش بیشتری برخوردارند. در تحقیقی بر روی ۱۹۶۵ دانشآموز در مورد اثر رفتار معلم روی دانشآموزان مطالعه و مشاهده کرد که در بسیاری از موارد رفتار غیرمستقیم معلم مانند جایزه دادن، قبول عواطف دانشآموز و ... موثرتر از رفتار مستقیم مانند سخنرانی، بحث و... است. آنچه در ارتباط بالغ - کودک مهمترین موضوع محسوب میشود، کیفیت فرآیند آن است. کودک مستحق دریافت پیامهای سالم از بالغ است. سلامت روانی بستگی به این دارد که شخص به واقعیتهای درونی خویش اعتماد کند. چنین اعتمادی در فرآیندهای خاصی تولید میشود که ما در اینجا نمونهای از این اصول را ذکر میکنیم. یکی از اصولی که آن را اصل اساسی ارتباط مینامیم بیانگر این است که معلم موفق کسی است که به موقعیت دانشآموز توجه میکند و معلم ناموفق آن است که منش و شخصیت دانشآموز را مورد قضاوت قرار میدهد. تفاوت اصلی میان ارتباط مؤثر و نامؤثر همین است. به عنوان مثال دانشآموزی فراموشی میکند کتابی را به کتابخانه برگرداند که معلم موفق در برخورد با چنین دانشآموزی میگوید: موعد امانت تمام شده و کتاب باید به کتابخانه برگردانده شود. اما معلم ناموفق در این نوع ارتباط میگوید: تو خیلی بیمسئولیتی و همیشه تأخیر داری؟ و ... یعنی این که معلم با منش و شخصیت دانشآموز برخورد میکند و موجب عدمتعادل روحی و فکری و عدمارتباط صحیح و منطقی میان خود معلم و دانشآموز میگردد و بر همین اساس باید همیشه درباره موقعیت صحبت شود نه درباره شخصیت دانشآموز. ● پیامهای ناموفق و غیراصولی پیامهای معمولی که معلمان در برخورد با دانشآموزان میدهند به چهار دسته تقسیم میشود: ▪ پیامهای حاوی راهحل: در این پیامها معلم راهحل مشکل را خودش ارائه میدهد و انتظار دارد دانشآموز خریدار آنها باشد اما دانشآموز ممکن است همانطور که به او دستور داده شده و کاری را که معلم خواسته انجام ندهد طوری انجام دهد که معلم متوجه آن نشود. ▪ پیامهای حاوی تحقیر: این پیامها که دانشآموز را بدنام میکند از نوع قبلی بدتر هستند. چون شخصیت او را مورد حمله قرار میدهد یا اعتماد به نفسش را جریحهدار میسازد. مثل اینکه معلم به دانشآموز در جمع او بگوید: چرا توی کلاس اینقدر حرف میزنی؟ چطور میخواهی آخر سال قبول شوی و... چنین پیامها و هزاران نوع دیگر که روزانه به گوش دانشآموزان میرسد، نشان میدهد که دانشآموز آدم مسألهسازی است این گونه پیامها و پیامهای حاوی راهحل اجازه نمیدهند که دانشآموز بیاموزد که معلم هم آدم است و دارای نیازها و احساسات انسانی است. لذا پیامهای تحقیرآمیز یا بیارزش تلقی میشوند و ممکن است موجب بروز تغییر مثبتی در رفتار نشود و دانشآموز در مورد شخصیت معلم نظرات منفی پیدا کند یا به عنوان دلایل بیشتر بر عدم لیاقت خود، از طرف دانشآموز به دل گرفته شود. ▪ پیامهای غیرمستقیم: اینگونه پیامها از قبیل شوخی کردن، سر به سر گذاشتن و ... است. مثل اینکه امیدوارم بزرگ شدی معلم بشی و گیر یک کلاس صد نفره با شاگردهای مثل خودت بیفتی؟ به دلیل نجابت نسبی این دسته از پیامها برای معلمان وسوسه فرستادن آنها همیشه وجود دارد. اما به ندرت مؤثرند زیرا این پیامها اغلب مورد درک قرار نمیگیرند. حتی وقتی هم بگیرند دانشآموز از طریق آنها میفهمد که معلم صریح نیست بلکه غیرمستقیم و موذی است. ▪ پیامهای موفق و اصولی: پیامهایی هستند که به صورت متن پیام است یعنی با من شروع میشوند مثل اینکه اگر دانشآموز وسط حرف معلم شروع به حرف زدن کرد، معلم به صورت صحیح میتواند با پیام من به او بگوید که دوستدارم حرفم را تمام کنم ولی اگر بخواهد به صورت تو پیام عمل کند به او میگوید که تو خیلی بیادبی؟ چرا وسط حرف معلم حرف میزنی؟ لذا پیامهای موفق که به صورت متن پیام شروع میشوند به دو دلیل میتوان پیام مسئولانه نامید: ۱- معلمی که پیام من میفرستد مسئولیت شرایط درونی خود را به عهده میگیرد. -۲ پیام من، مسئولیت رفتار دانشآموز را به عهدهِ خود دانشآموز میگذارد. ● ویژگی های یک ارتباط سالم ▪ برچسب زدن ممنوع در تربیت، جایی برای جملات متداول و بیشماری که در آنها بیماری تشخیص داده میشود و یا آینده پیشبینی میشود، نیست. جملاتی چون تو خیلی بیمسئولیتی، تو آدم بشو نیستی، شما همه مردم آزارید، نفهمید، کله پوکید و .... جملاتی غلط محسوب میشوند. زیرا برچسبهایی را به دانشآموز میچسباند که باعث منفی شدن خودپنداری وی میشود. این پیشگوییهای معلم باعث بوجود آمدن شکافهای روانی در زندگی کودکان میشود که بسیار خطرناک است. معلم قدرت مهیبی دارد که میتواند بذرهای شک و تردید را درباره سرنوشت دانشآموز در ذهن وی بکارد. اشخاص محترم هرگز به طور غیرعمدی توهین نمیکنند. در ارتباط میان معلم و شاگرد، جایی برای اظهارنظر مخرب نیست. معلم حرفهای، از اظهارنظرهایی که به عزتنفس دانشآموز آسیب میزند، میپرهیزد. ▪ بسیاری از معلمان در برخورد با دانشآموزان بدرفتار از کلمات نیشدار و زننده استفاده میکنند. برخورد غیرجدی و مسخرهآمیز بعنوان یک وسیله کنترل و یا به عنوان عکسالعمل معلم، در مقابل دانشآموزان یک مورد تهدید به حساب میآید. به ویژه برای دانشآموزان خردسال که از معنای شوخی بزرگسالان درک درستی ندارند، شوخی را نوعی مسخره کردن در نظر میگیرند که هدف آن دست انداختن است. البته این به این معنا نیست که کلاس باید دارای جوی خستهکننده و بینشاط باشد، بلکه دانشآموزان، نباید موضوع شوخی باشند، حتی اگر در نظر اول بیضرر تشخیص داده شود. ▪ مهربانی را با سختگیری ترکیب کنید. بچه همیشه باید احساس کند شما دوست او هستید در عین حال شاید انتظار برخی رفتارها را از او ندارید. ▪ رسیدگی به مسائلی را که به نظر میرسد به زمان تدریس شما لطمه میزند به وقت دیگری موکول کنید. سعی کنید روابط خود را با دانشآموزان بهتر کنید یا حداقل آن را تخریب نکنید. هر مسأله حل نشدهای را پیگیری کنید. ▪ معلمانی که به هنگام مواجه شدن با دانشآموزان دارای خلق و خوی ثابت و آرامی باشند، احتمال بسیاری دارد که ارتباط خود را با دانشآموزان افزایش دهند. دانشآموزان دوست دارند تکیه به معلمانی کنند که با ثبات و قابل پیشبینیاند. ▪ معلمانی که خواهان یک ارتباط مثبت و کارآمد با دانشآموزان خود هستند، باید به دانشآموزان این میل را از طریق نشان دادن توانایی آنان به خودشان انتقال دهند. یک راهکار این است که معلم تکالیفی با سطح دشوار متوسط تعیین کند. در واقع تعیین تکالیفی که تواناییهای حاضر دانشآموزان را بدون خطر شکست گسترش میدهد تا حس اعتماد به نفس را به دانشآموز انتقال دهد. ● راهکارهای شبهاجباری برای همکاری دانشآموز با معلم ▪ محترم شمردن خودمختاری دانشآموز: دانشآموز هر چه بیشتر خودمختاری داشته باشد کمتر خصومت میورزد. زیرا وابستگی شاگرد به معلم خود، موجب خصومت ورزیدن میشود. دانشآموز هر چه بیشتر اعتماد به نفس داشته باشد، کمتر نسبت به دیگران احساس انزجار خواهد کرد. معلم باید برای کاستن خصومت و دشمنی دانشآموز در مواردی که به زندگی دانشآموز در مدرسه مربوط میشود به او حق اظهارنظر بدهد. ▪ پرهیز از دستور دادن: راه دیگر جلوگیری از خودسری، پرهیز از دستور دادن است. اگر معلم در ارتباط خود با دانشآموز احترام نشان دهد و به عزت نفس دانشآموز لطمه نزند، دانشآموز کمتر مقاومت خواهد کرد. ▪ چیزی را که نمیتوانیم در واقعیت به دانشآموز بدهیم در خیال به او بدهیم. مثال: بچهها سرخانم معلمی را شلوغ کرده و میخواهند همه، نقاشیشان را به معلم نشان دهند. اگر بگویم که بنشینید سرجایتان من که ۱۰۰ تا چشم ندارم همه را باهم نگاه کنم. اشتباه است بلکه باید بگویم دلم میخواست همه نقاشیهای قشنگتان را باهم ببینم، اما حالا بنشینید سر جایتان، من خودم میآیم، نقاشیهایتان را میبینم. ● نکات قابل توجه در تمجیدی که میان معلم و دانشآموز ایجاد میشود ▪ در تمجید، از اعمال مشخص فرد قدردانی کنید و صفات و منش فرد، نباید ارزیابی شود. ▪ تمجیدی که ارزیابی کند مطلوب نیست. این تمجید چه بسا ناقل این مفهوم باشد به عنوان نمونه با این جمله از سوی معلم به دانشآموز میتوان تعبیر کرد: که ما از رفتار خوب شما انگشت به دهان ماندهایم، انتظار داشتیم بدرفتای کنی. کودکان اغلب پیرو این انتظار ما میشوند و رفتارشان را براساس آن تنظیم میکنند. ▪ تمجید نباید ارزیابیکننده و تکبرآمیز باشد. ▪ فقط تمجیدی که منش دانشآموز را مورد قضاوت قرار نمیدهد یا شخصیت او را مورد ارزیابی قرار نمیدهد، موقعیت امنی برای وی پدید میآورد تا بتواند بدون احساس ترس خطا کند و بدون احساس اضطراب بر کیفیت عمل خویش بیفزاید. ▪ قاعده اصلی در تمجید آن است که بدون آنکه ارزیابی کنید به توصیف بپردازید یعنی اینکه گزارش بدهید. قضاوت نکنید. بگذارید خود دانشآموز خودش را ارزیابی کند. ▪ تشویق باید به گونهای باشد که اعتقاد و باور کودک را نسبت به خودش تقویت کند. تنها کسانی قادر به تشویق کودکند که کودکان را همانگونه که هستند قبول داشته باشند یعنی باید برای پیشرفت تلاش کنید نه برای کمالگرایی. ▪ وقتی تعریف و تمجید از سوی معلم از روی قصد و به صورت شیوهای برای تأثیر نهادن بر شاگرد برای انجام کار یا رفتار بخصوصی که مورد نظر معلم است؛ انجام میگیرد ممکن است شاگرد آن را به عنوان زورگویی و عدم صمیمت استنباط کند یعنی کاری کند که در درجه نخست به قصد رسیدن معلم به هدفش صورت گرفته است. ▪ در کلاس درس تعریف و تمجید از یک شاگرد یا چند شاگرد بخصوص اغلب به معنای ارزشیابی منفی بقیه است، حتی یک فرد از دانشآموزان که عادت به شنیدن تعریف و تمجید مرتب دارد ممکن است وقتی به صورت اتفاقی از او تعریف نشود، احساس منفی در او ایجاد شود. منابع: ۱- انضباط بدون شک رودلف دریکورس و برل کاسل ترجمه: مینو واثقی و مریم داداشزاده ۲- انگیزش در کلاس درس ال اسپالدینگ ترجمه: حسن یعقوبی و ابن خوشخلق ۳- روابط معلم و دانشآموز هایم گینات ترجمه: سیاوش سرتیپی ۴ -رهبری معلم و مدیریت رفتار در مدارس پیل راجرز ترجمه: سیدرضا افتخاری ۵- فرهنگ تفاهم در مدرسه توماس گوردون ترجمه: پریچهر فرجادی به نقل از روزنامه اطلاعات
  7. ۲۰ عنصر اثربخش در روابط معلم و شاگرد ایجاد رابطه عاطفی و مطلوب یکی از اساسیترین مهارتهاست. یک معلم لازم است روابط حسنهای با دانشآموزان داشته باشد. ایجاد رابطه خوب یکی از ضروریات دستیابی به محیطی قابل اعتماد، امن، شاداب و پرنشاط است. روابط خوب، مدرسهای شاد و دانش آموزانی با دستاوردهای بالا به وجود میآورد. ● ۲۰ راهکار برای اینکه مدیر و رهبر خوبی در کلاس باشید ۱) همه ما معلمان باید تلاش کنیم بدون آنکه به شان و عزت نفس دانشآموزان لطمهای وارد کنیم با استفاده مدام از جملهها و عبارتهای مثبت، تشویق و پاداش، برجسته نکردن اشتباهات و آموزش مهارتهایی که راه را برای موفقیت باز میکند آنها را هدایت کنیم. بهعنوان مثال به جای اینکه از جمله “مسعود! مگه صدبار بهت نگفتم داد نزن؟”از جمله “مسعود!برای جواب دادن اول اجازه بگیر، ممنونم.” استفاده کنید و همیشه شیوه مثبت را سرلوحه کارها قرار دهیم. ۲) وقتی دانشآموزان وارد کلاس میشوند با آنها احوالپرسی کنید. ۳) به نظرهایشان با دقت گوش دهید. ۴) برای فرد فرد آنها اهمیت قائل شوید و به تک تک آنها توجه کنید. ۵) به آنها مسئولیت بدهید. ۶) همان قدر که فکر میکنید سزاوارید دانشآموزان به شما احترام بگذارند به آنها احترام بگذارید. ۷) براحساسات خود مسلط باشید زیرا دانشآموزان در کنترل احساسات از شما الگو میگیرند. در کلاسهای شلوغ با دانشآموزان ناآرام و بیقرار،تسلط داشتن روی احساسات بسیار مهم است. وقتی آرامش دارید و منطقی عمل میکنید کارآمدتر از مواقع دیگر هستید. ۸) پاداش باید عادلانه باشد. نباید از جایزه بهعنوان رشوه برای آرام کردن دانشآموزان پردردسر استفاده کنید. ۹) موثرترین شکل پاداش، استفاده از بازخوردهای عاطفی مثبت است. مثلا به دانشآموزان لبخند بزنید، از آنها تشکر کنید، به آنها آفرین بگویید و یا برایشان آرزوی موفقیت کنید. ۱۰) جای شما در کلاس میتواند تاثیر بسیار زیادی در کارایی شما داشته باشد. در زمانهای مختلف همیشه در جایی باشید که بتوانید بر تمام قسمتهای کلاس نظارت کنید. ۱۱) نحوه شروع و پایان تدریس خوبی داشته باشید. وقتی وارد کلاس میشوید با لبخند به دانشآموزان سلام کنید و زمانی که از کلاس بیرون میروند، به هر کدام جمله مثبتی بگویید، حتی یک لبخند و خداحافظ هم بیتاثیر نیست. ۱۲) رفتار مودبانه هزینهای ندارد و میتواند روز به روز افراد بیشتری را به هم پیوند دهد. شما میتوانید با رفتار خودتان همان رفتار اجتماعی مناسبی را که از دانشآموزان توقع دارید به نمایش بگذارید. مثلا: موقع صحبت با آنها همیشه از کلماتی مانند “لطفا” و “متشکرم” استفاده کنید و با ملایمت، رفتار دانشآموزانی را که ادب را فراموش میکنند تصحیح کنید:مریم! یادت باشه وقتی چیزی میخوای، بگی “لطفا” ۱۳) به جای اینکه روی اشتباه دانشآموز تمرکز کنید، او را به سوی انتخاب رفتار مطلوب هدایت کنید: “سعید! از تو میخوام به تابلو نگاه کنی و به درس گوش بدی. متشکرم.”این کلمات کوتاهتر و موثرتر از این است که بگویید: “سعید! چرا همهاش پشت سرت رو نگاه میکنی؟ وقتی من درس میدم نباید حرف بدنی، باید گوش بدی.” ۱۴) به هنگام توصیه به دانشآموزان به جای “لطفا” در اول جمله از واژه “ممنونم” در پایان جمله استفاده کنید با این کار در واقع به دانشآموزان می گویید: “آنقدر مطمئنم درخواستم را انجام میدهی که از قبل از تو تشکر میکنم.” همچنین استفاده از واژههای”متشکرم” یا “ممنونم” احساس تعهد و الزام به اطاعت بیشتری در شنونده ایجاد میکند. ۱۵) دستورهای کوتاه و صریح بدهید زیرا سبب میشوید دانشآموز روی موضوع اصلی تمرکز کند، مشکل را به راحتی تشخیص دهد و بتواند مشکل را حل کند. این دو گفته را با هم مقایسه کنید: “ندا! بازم یادت رفت تکلیفت رو روی میز من بذاری، اگه با دوستات کمتر حرف بزنی و بیشتر به مسائل مهم زندگی توجه کنی شاید نتیجه بهتری از مدرسه اومدن بگیری. حالا برگرد اینجا ودفتر مشقت رو جایی که باید باشه بذار.” “ندا!دفتر مشقت رو بذار روی میز من، ممنونم.” ۱۶) از “چه” به جای “چرا” استفاده کنید. یکی از عوامل بسیار موثر در مدیریت رفتار، استفاده از سوالاتی است که بتواند توجه دانشآموز را جلب کند. این نوع پرسشها باعث میشود که دانشآموز بدون آنکه احساس گناه کند مسئولیت رفتارش را به عهده بگیرد و به ندرت پیش میآید دانشآموزان به “چراهای” شما جوابهای باارزشی بدهند. بهتر است از “چه” استفاده کنید. ▪ مثال: ـ معلم: “مجید! میبینم از سرجایت بلند شدی. داری چکار میکنی؟” ـ مجید: “هیچی” ـ معلم: “الان باید چکار کنی؟” ـ مجید: “نمیدونم.” ـ معلم: “باید تمرین شماره چهار کتاب را حل کنی. تصمیم بگیر این تمرین رو حل کنی. ممنونم.” ۱۷) از ابتدای سال تحصیلی قوانین و اصول اساسی کلاس را وضع کنید و همیشه این نکته را در نظر داشته باشید که: در راه پیروی و حمایت از قوانین کلاسی، برای دانشآموزان الگو و سرمشق باشید. لازم است دانشآموزان را در تدوین و تنظیم قوانین مدرسه شرکت دهید. ۱۸) از گوشه و کنایه زدن بپرهیزید. زیرا به رابطه شما با دانشآموز آسیب دائمی میرساند. ۱۹) به دانشآموزان کمک کنید تا موفقیت را تجربه کنند. دانشآموزان تا زمانی که در انجام دادن یک فعالیت معین، موفقیتی کسب نکنند یا پیشرفتهایی مشاهده نکنند، به ادامه آن فعالیت علاقه چندانی نشان نمیدهند. ۲۰) فضای کلاس را جاذب کنید. از آثار دانشآموزان در کلاس استفاده کنید، نصب تصاویر دانشآموزان، نزدیک درب کلاس، جهت ایجاد احساس تعلق و دلبستگی آنان به کلاس تاثیر زیادی دارد. همچنین میتوانید از علایم و نشانههای جذاب بهره گیرید و مرتب آنها را عوض کنید. ونوس معافی کارشناس ارشد علوم تربیتی منابع: -۱ یادگیری مشارکتی، ترجمه دکتر امینی -۲ مدیریت رفتار با دانشآموز ترجمه اسماعیل حسینی -۳ پانصد نکته برای بهبود مدارس، ترجمه سعید خاکسار
  8. irsalam

    خصوصیات یک معلم

    [align=justify] خصوصیات یک معلم معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت . شرافت و مرتبت معلم، زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق کند و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف، شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد. ▪ هنر معلمی: معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است. معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی است.در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:اقرا باسم ربک الذی خلق...خداوند، خود را "معلم" می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.نباید تنها با این توجیه که معلمی شغل انبیاست، از توجه به نیازها و سختیهایی که معلمان تحمل مـیکننـد چشـم پـوشیـد. اگـر معلمی شغل انبیاست، باید این را نیز به خاطر داشتهباشیم که انبیا بر انسان منت گذاردهاند. در آیات وحیانی نیز حقی که آنان بر گردن ما دارند گوشزد شدهاست، پس چرا از حق وارثان انبیا غافلیم؟ معلمی نیاز به توانایی و صرف انرژی فراوان دارد. معلم باید جامعهشناس باشد که با شناخت مقتضیات زمان، دانش آموز را برای ورود به جامعه آماده کند. باید روانشناس باشد که با درک نیازهای روحی و مسائل روانی، دانش آموز را به عنوان فردی از نظر روح و روان، سالم تحویل اجتماع دهد و معلم نیاز به مهارتهای ارتباطی دارد تا بتواند با دانش آموز ارتباطی سازنده برقرارکند. معلم با انسانی سر و کله میزند که از قضا در دوران رشد و تغییر و تحول است. معلم باید به مثابه مردمشناسی که در قلمرو ناشناختهای پا میگذارد، وارد دنیای کودک و نوجوان شود و آداب و رسوم کودکی و اقتضائات این دوران را بشناسد. معلم با ورود به قلمرو کودکی، در معرض خطر خروج از بزرگسالی قرار میگیرد و با فاصله گرفتن زیاد از فضای کودک و نوجوان، توانایی ارتباط و تاثیر را از دست خواهد داد. قرارگرفتن در چنین وضعیتی، نیازمند تمرین و سخت کوشی است. معلم باید تاثیر گذار نیز باشد و به عنوان الگویی که رفتار و گفتارش در برابر چشمان تیزبین کودک مورد ارزیابی دقیق قرار میگیرد، مسلماً او را در موضعی قرار دهد که میبایست کنترل زیادی بر کردار خود داشته باشد و این کنترل بر نفس، او را هر چه بیشتر در تنگنا قرار میدهد و چه بسا منجر میشود که معلم از بسیاری از امور مورد علاقهاش که حق شرعی و قانونی اوست محروم شود. نکات ذکر شده، تنها گوشهای از اضطرارها و ملزومات معلمی است و مسائل بیشتری وجود دارد که این حرفه را هرچه بیشتر دشوار میکند. ▪ کاهش استرس در معلم ها : استخدام معلم های حق التدریس، کمبود فضای آموزشی، کمبود نیروی انسانی، سلامت دانش آموزان، مشکلات مالی و استاندارد نبودن ساختمان مدارس،همه از موضوعاتی است که در خبرها زیاد به چشم می خورد، اما به سلامت معلم ها و سختی کارشان کمتر توجه می شود. شاید تصور کنید معلمی شغل آسانی است. ساعت های کاری کم، تعطیلات زیاد، نداشتن ارباب رجوع و کار کردن با بچه ها که همه اینها باعث شده این شغل به نظر آسان بیاید، اما برخی بررسی ها نشان داده معلمی و تدریس، یکی از شغل های پُراسترس است. اما آیا واقعاً معلم ها استرس بیشتری نسبت به شغل های دیگر دارند؟هر معلمی از استرس شکایت نمی کند. اما در بررسی تعیین سطح استرس مشاغل که توسط اداره ایمنی و بهداشت کشور انگلستان انجام شد، معلمی در راس مشاغل پُراسترس قرار گرفت. ▪ استرس تدریس: آن چیزی که این شغل را سخت و پراسترس می کند، خود کار نیست، اتفاقاً این شغل، شغل لذت بخشی است، اما شرایط است که کار را مشکل می کند. کری کوپر متخصص بهداشت و روانشناسی سازمانی و عضو گروه علم و تکنولوژی دانشگاه منچستر این شغل را به بمبی در دست یک فرمانده ارتش تشبیه می کند. به عقیده او، معلمی به خودی خود استرس زا نیست، اما شرایط خاص مانند تغییرات مداوم سیستم آموزشی،تغییر نیازهای آموزشی، ساعات کار طولانی و حقوق کم، زمینه بروز استرس را فراهم می کنند.چه باید کرد؟ کم کردن وظایف اضافی مانند سرپرستی اردوها و کارهای گروهی که دیگران هم می توانند آن را انجام دهند، استفاده بیشتر و کمک گرفتن از سایر کارکنان مدرسه، استفاده از تکنولوژی برای کاهش فشارهای کاری و آزادی عمل در تغییر ساعات مدرسه برای بیشتر شدن کارآیی، استفاده از سیستم تشویق و پاداش، بالا بردن جایگاه اجتماعی و ارائه خدمات حمایتی به معلم ها، میتواند در کاهش استرس آنها موثر باشد.استفاده از تکنولوژی و امکان استفاده از شبکه های کامپیوتری و اینترنت در مدارس، یکی از اقدامات موثر در بالا بردن کیفیت تدریس و کاهش فشار کار معلم هاست. محدود شدن کارهایی مانند کپی گرفتن، بردن و آوردن جزوات از مدرسه به خانه و از خانه به مدرسه، امکان استفاده از تجربه معلم های دیگر و افزایش خلاقیت از مزایای این روش است. برای استفاده بهتر، لازم است به ازای هر ۷ تا ۱۱ دانش آموز، یک کامپیوتر با امکان اتصال به شبکه اینترنت در نظر گرفته شود. ● توصیههایی به معلم ها: ۱) بعضی معلم ها عادت کرده اند که همیشه بگویند، بله. مهارت "نه" گفتن را یاد بگیرید وهر وقت لازم است از "نه" استفاده کنید. ۲) برای تدریس خوب به جز معلم، چیزهای دیگری هم لازم است. از خودتان توقع زیادی نداشته باشید. ۳) کافئین، سیگار و داروهای خواب آور به شما کمک نمی کند. مراقب باشید در مصرف آنها زیاده روی نکنید. ۴) ورزش را فراموش نکنید. ورزش یکی از سالم ترین و بهترین راه های رفع استرس است. ۵) محیط سالم و بهداشتی در سلامت شما موثر است. نسبت به شرایط محیط مدرسه احساس مسئولیت کنید و در کارهایی که به بهتر شدن محیط مدرسه کمک می کند مشارکت کنید. ۶-) وقتی را برای استراحت در نظر بگیرید. استراحت و اوقات فراغت، بخش لازم و ضروری یک زندگی سالم است. ۷) موفقیت های تان را در معرض دید قرار دهید. نشان دادن و مطرح کردن موفقیت های شما علاوه بر ایجاد انگیزه در خودتان، برای دیگران هم مفید خواهد بود. [/align]
  9. معلم نیمه فعال دانش آموز بی حال کلام و نگاه معلم دارای آن چنان نور و انگیزه ای است که دانش آموزان را مجذوب ساخته و شوق آموختن می آفریند. همیشه آن چه را که از نزدیک می بینیم و لمس می کنیم، دیرتر از یاد می بریم. در کنار ارائه تئوری مباحث، استفاده هرچه بیشتر از کار کارگاهی و آزمایشگاهی بر روند یادگیری تأثیر مثبتی داشته و بازدهی آموزشی را به نحو چشمگیری افزایش می دهد. یکی از مسائل مهم نظام فعلی آموزش و پرورش از دوره ابتدایی تا پایان متوسطه نحوه ارائه مطالب در کلاس درس است. از یک سو به دلیل کمبود هزینه ها، استفاده از وسایل کمک آموزشی و کار عملی در کلاس محدود می شود و از سوی دیگر معلمان و دبیران از کمبود وقت گلایه می کنند. متأسفانه باید گفت در هیچ دوره ای از نظام آموزش و پرورش نتوانسته ایم شوق معلمان و دبیران را نسبت به کارهای عملی، آزمایشگاهی، فعالیت در کلاس، پژوهش و... به صورت هدفمند هدایت کنیم. روند کنونی تدریس به گونه ای است که هرچه دانش آموز بایگانی خوبی در ذهنش داشته باشد، نمره بالاتری گرفته و به عنوان شاگرد موفق معرفی می شود. متأسفانه کیفیت شیوه های تدریس با میزان هزینه ای که برای ساعات تدریس تعریف می شود، رابطه مستقیمی دارد. این نکته را باید کالبد شکافی کرد که چگونه یک دبیر حساب و دیفرانسیل در مدرسه و ساعات موظفی خود به گونه ای تدریس می کند که اغلب دانش آموزان خسته و خموده شده، درصد پایینی از مطالب را دریافت می کنند، اما همین دبیر در خارج از مدرسه و در محیط آموزشگاه و یا کلاس خصوصی اش به اصطلاح غوغا کرده و اکثر دانش آموزان برای حضور در کلاس او سر و دست می شکنند!! بی تردید معلم برای آموزش انگیزه می خواهد و متقابلا دانش آموز نیز با شیوه مطلوب سر ذوق می آید. از سوی دیگر بهره گیری از شیوه های عملی در کنار آموزش تئوری به فهم عمیق و کاربردی مطالب کمک می کند. اگر خواهان تحول در نظام آموزش و پرورش هستیم، ناگزیریم تغییر برخی از فاکتورها را در اولویت قرار دهیم. یکی از این فاکتورها روش های تدریس است. ● فاکتورها و شیوه های جدید تدریس الگوهای تدریس در واقع الگوهای یادگیری نیز هستند. ما در حالی که به شاگردان در کسب اطلاعات، نظرات، مهارت ها، راه های تفکر و ابزار ابراز نظر خود، کمک می کنیم، نحوه یادگیری را نیز به آنان می آموزیم. براساس مطالعات انجام شده در دهه ۹۰ و اوایل قرن بیست و یکم، تمایل متخصصان الگوهای تدریس به طبقه بندی کردن الگوهاست. براساس آخرین طبقه بندی، الگوهای تدریس در چهار خانواده اصلی تقسیم شده اند. این خانواده ها عبارتند از: الگوهای پردازش اطلاعات، الگوهای اجتماعی، یادگیری فردی، الگوهای سیستم رفتاری. فاطمه امامقلی وند معلم نمونه شهر تهران می گوید: «در پردازش اطلاعات دانش آموزان در حین جمع آوری اطلاعات و کار روی آنها، معمولا دانش را به شکل مشاهدات یا داده هایی از کتاب ها و منابع به دست می آورند. سپس دانش در سطح سازمان یافته تری ایجاد می شود، به این ترتیب که با طبقه بندی ساده شروع می شود و سطح آن تا ساختار دانش رشته های علمی و نهایتاً تا دانش نظری و راه های مختلفی که تئوری ها ساخته می شوند، گسترش می یابند. الگوهای پردازش اطلاعات بر روش هایی تأکید می کنند که از طریق گردآوری اطلاعات و سازماندهی آنها، درک مشکلات و ارائه راه حل هایی برای آنها و توسعه مفاهیم و زبان برای انتقال راه حل ها، شور و شوق انسان را برای درک جهان افزایش می دهند.» وی ادامه می دهد: «بعضی از الگوهای پردازش اطلاعات، مفاهیم و اطلاعاتی را برای فراگیران و دانش آموزان فراهم می کنند، برخی بر مفهوم سازی و فرضیه آزمایی تأکید دارند، الگوهای دیگر تفکر خلاق ایجاد می کنند. گروهی برای افزایش توانایی ذهنی عمومی طراحی شده اند. بسیاری از الگوهای پردازش اطلاعات برای حصول اهداف فردی و اجتماعی آموزش و پرورش مفید هستند. هدف مشترک آنها این است که در فراگیران کاوشگری را پرورش دهند.» قورچیان یکی از نظریه پردازان الگوهای تدریس معتقد است که الگوهای اجتماعی تدریس، اساساً مدیریت کلاس و ایجاد ارتباطات جمعی در کلاس را دربر می گیرند. ایجاد فرهنگ مثبت در مدرسه فرآیندی است برای توسعه راه های سازنده و منسجم تعامل و هنجارهایی که فعالیت یادگیری قوی را حمایت می کند. امامقلی وند توضیح می دهد: «الگوهای اجتماعی همگی مهارت اجتماعی را افزایش می دهند و در نهایت در دانش آموز تعهد اجتماعی ایجاد می کنند و ابزارهایی را برای مشارکت در بالاترین اشکال فراهم می آورند. این الگوها، احترام به دیگران و رشد ارزش های فردی قوی را مورد تشویق قرار می دهند. به دانش آموزان کمک می کنند تا از طریق بررسی جمعی، ساخت دانش را فراگیرند.» در کنار الگوهای اجتماعی تدریس از الگوهای فردی نیز سخن به میان می آید. الگوهای یادگیری فردی با چشم انداز شخصیتی یک فرد آغاز می شوند و تلاش می کنند تا آموزش وپرورش را به گونه ای شکل دهند تا بتوانیم خودمان را بهتر درک کنیم، و یاد بگیریم به حدی که فراتر از رشد فعلی مان است برسیم، برای این که در مسیر زندگی، در سطح بالا حساس تر، قوی تر و خلاق تر شویم. الگوهای فردی بر رشد و شکوفایی افرادی که خودشان را درک می کنند و می توانند مسئولیت آینده شان را برعهده بگیرند، متمرکز است. قورچیان معتقد است براساس الگوی سیستم های رفتاری یک محیط شبیه سازی برای دانش آموزان فراهم می شود که در آن شخص می تواند از طریق واکنش سازنده نسبت به وظایف و بازخورد، مفاهیم و مهارت ها را بیاموزد. هدف عمده تمام مدل های سیستم رفتاری، ایجاد توانایی خودآموزی است. ● معلمان باید مجریان موفقی باشند یکی از مشکلات فعلی بدنه نظام آموزش وپرورش فرآیند تربیت نیروی انسانی مطلوب است، به این معنا که نمی توان داوری کرد و پذیرفت، نظام تعلیم و تربیت از جهت نیاز به معلمان تربیت شده مشکلی ندارد، بلکه وقتی به نیروی انسانی فکر می کنیم، یک نگرانی و ابهام در ذهنمان شکل می گیرد. دلیلش هم این است که یک نظام مشخص برای تربیت معلم موردنیاز و کافی وجود ندارد. افرادی که به عنوان معلم جذب آموزش وپرورش می شوند، عمدتاً افراد تحصیل کرده، ولی غیر حرفه ای برای اداره کلاس درس هستند. یک معلم کارآمد باید بتواند دانش آموز را کارآمد، جذب و نگهداری کند و از آنها استفاده لازم را ببرد. حسن ملکی دکترای برنامه ریزی درسی ضمن اشاره به این موضوع که فرآیند تحول نیازمند پشت سر گذاشتن ۵ مرحله: تهیه فلسفه آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران، طراحی سند ملی آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه آموزش وپرورش، برنامه درسی ملی مبتنی بر سند ملی آموزش وپرورش، طراحی برنامه های درسی در دروس مختلف، بازاندیشی در شرایط اجرایی برنامه های درسی و طراحی یک نظام اجرایی مطلوب است، می گوید: «اگر این فرآیند چند مرحله ای انجام نگیرد، ممکن است با این انگیزه خوب که در مسئولان وجود دارد، به نتیجه خوب نرسیم، چون نتیجه خوب حاصل فرآیند خوب است. اگر این فرآیند تحول، نظام نداشته باشد، طبیعتاً به نتیجه مناسب و مفیدی هم نخواهیم رسید.» ملکی ادامه می دهد: «آن اشتباه مرسوم در آموزش وپرورش را تکرار نکنیم که کتاب های درسی خوب طراحی کنیم، ولی در اجرا مشکل اساسی داشته باشیم. این مشکل در طول سال های گذشته مکرراً دیده شده که برنامه داشته ایم، ولی مجری برنامه آماده نبوده است. الان بعد از سی سال ما نباید در برنامه ریزی درسی دغدغه تربیت نیروی انسانی مناسب را داشته باشیم. البته با یک مدیریت نظام دار و تدریجی می توان به این مهم نیز دست یافت.» وی تأکید می کند: «در آموزش وپرورش در مقابل موضوع تغییر و تحول باید وضع روشنی داشته باشیم. اگر ما نسبت به مقوله تغییر گرفتار متشابهات شویم و از محکمات فاصله بگیریم، بدون تردید سیل تغییر ما را به دریای غم خواهد برد. دنیای فعلی، دنیای تغییر است. لذا در همه ابعاد باید وضع فعلی مان را به وضع دیگر تبدیل کنیم. مدام درحال دگردیسی باشیم. هم از پیشرفت محروم نمانیم و هم هویت خود را از دست ندهیم.» ● شیوه مشارکت معلم و دانش آموز در فرآیند آموزشی علی پیرهانی معلم جوانی است که توانسته با یک تکنیک جدید و خلاقیت در شیوه تدریس چندین زبان زنده دنیا از جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی و روسی را به شکلی جذاب و در کوتاهترین زمان آموزش دهد. وی می گوید: «متأسفانه در نظام آموزش و پرورش تدریس در همه دروس به یک شیوه صورت می گیرد. بین یادگیری زبان انگلیسی و یادگیری ریاضی هیچ تفاوتی وجود ندارد. هنوز تأکید بر شیوه های شنوایی است و این که تعداد زیادی کتاب تئوری بخوانید، تا به مفاهیم برسید. در کشورهای جهان سوم بیشتر بر همین سیستم اصرار دارند، چون ابزار کم و شاگردان زیادند.» این معلم شیوه ابداعی خود را این گونه معرفی می کند: «در این شیوه سعی شده زبان به صورت یک لبخند به دانش آموز یاد داده شود. شیوه به گونه ای است که حتی در شرایط نبود امکانات می توان از آن بهره گرفت. در متون آموزشی ما به عنوان مثال به زبان طنز از مباحث اجتماعی صحبت کرده ایم. در برخی متون نیز از اشعار فارسی به ویژه حافظ بهره گرفته ایم تا هم آثارش را داشته باشیم و هم آموزش زبان را پیگیری کنیم.» پیرهانی یک روش تدریس مناسب را با این شاخصه ها تعریف می کند: «یک شیوه خوب، دانش آموز را درگیر فرآیند یادهی- یادگیری کرده و به امر پژوهش و جستجو توجه خاص دارد. معلم را به عنوان یک راهبر در نظر گرفته و از توانایی های دانش آموز به نحو احسن استفاده می کند. در حقیقت به ذهن افراد قبل از تدریس آمادگی می دهد.» ● چهارگام طلایی در مسیر آموزش و پرورش تحول در شیوه های تدریس زمانی رخ می دهد که روش پژوهش محور جایگزین شیوه فعلی حافظه محوری شود. چند سالی است که برنامه ریزان شعار پرورش دانش آموزان پژوهشگر را می دهند، ولی شیوه تدریس همچنان القایی است. معلم در کلاس درس کاری نمی کند که دانش آموز برای یادگیری جستجوگری داشته باشد. باید روش های تدریس به گونه ای باشند که دانش آموز به آموخته ها حفظی نگاه نکند و او را به سمت جستجوگری و تلاش برای یادگیری سوق دهیم. علی ساده ای پژوهشگر توضیح می دهد: «الان معلمان بار آموزش را به تنهایی بر دوش می کشند. یک ساعت و نیم معلم در کلاس فعال و دانش آموز غیر فعال است. برای فعال کردن دانش آموزان باید از چند مرحله گذشت. اولین گام جلب توجه به موضوع درس است. قبل از تدریس از دانش آموزان بخواهیم به جمع آوری مطالب مرتبط با درس بپردازند. آنها می توانند به منابع مختلف نظیر مجله ها، روزنامه ها، کتاب ها، اینترنت و... مراجعه کنند. هدف این است که معلم توجه دانش آموز را به موضوع درس جلب کرده، او را به جستجوگری وادارد. ضمنا با این شیوه مطلب خیلی دیرتر از ذهن دانش آموز فراموش می شود، چون خودش برای به دست آوردن آن تلاش کرده و برایش ارزش دارد. گام دوم این است که معلم با ابزار نمره و ارزشیابی بچه ها را هدایت کند. مثلا به دانش آموزان بگوید امتحان کتبی ۱۰نمره و تحقیق و پژوهش پیرامون فلان موضوع ۱۰نمره دیگر را شامل می شود. در این مرحله وقتی همه تحقیق ها جمع شد، باید از دانش آموزان خواسته شود، مهمترین جملات و پاراگراف ها را خط بکشند و خلاصه کارشان را ارائه دهند.» این پژوهشگر در گام سوم که یکی از مهمترین اهداف نظام تعلیم و تربیت است به تربیت دینی و اجتماعی دانش آموز اشاره کرده و می گوید: «یک دانش آموز ۱۲سال در اختیار نظام تعلیم و تربیت قرار دارد، ۱۲سال وقت کمی نیست. باید آموزش و پرورش برای ارتقای تعلیمات دینی هم از همین شیوه های مطرح شده بهره ببرد. مثلا در دروس معارف اسلامی از دانش آموزان پژوهش و جمع آوری اطلاعات خواسته شود.» چهارمین گام بنا به نظر «علی ساده ای» تحول در رفتار و عمل دانش آموز است. چطور می توانیم این تحول را ایجاد کنیم؟ وی پاسخ می دهد: «معلم یا باید خودش الگوی عملی باشد و یا بچه ها را به سمت افرادی که الگوی عملی هستند، هدایت کند. در مباحث علمی هم وضع به همین گونه است. برای مثال در هر کلاسی می توان الگوهای منطبق با موضوع را معرفی کرد و از چهره های موفق عرصه های مختلف نام برد. در گام چهارم این تغییر باید به قدری موفق باشد که آثارش را در عملکرد دانش آموز ببینیم. دانش آموزی که تا به حال نمازخوان نبوده، دچار تحول شده و نماز را اقامه می کند. دانش آموزی که از فرمول های شیمی تنفر داشته، جدول زیبایی تهیه کرده و فرمول ها را به دیوار کلاس می چسباند و...» این پژوهشگر از گام های مورد اشاره به عنوان جلب توجه، تغییر در نگرش ها، تغییر در نگاه و رفتار و عمل دانش آموزان نام می برد. گالیا توانگر
  10. irsalam

    راه دشوار معلم بودن

    راه دشوار معلم بودن امروزه در پی تغییر و تحولاتی که در نظام آموزشی و برنامه های درسی مدارس شاهد هستیم؛ شاید به جرات بتوان گفت همچنان در زمینه گزینش و ارتقای سطح علمی معلمان دچار ضعفهای عمده ای می باشیم. با همه تلاشها و راهکارهایی که برای جبران این ضعفها شده ولی شاید مربیان و آموزگاران ما هنوز نتوانسته اند سطح آموزش خود را با رشد و تکامل فزاینده تواناییهای دانش آموزانشان هماهنگ کنند. در حالی که در اغلب کشورهای جهان متقاضیان شغل معلمی ملزم به گذراندن دوره ها و آموزش های تخصصی هستند که شاید کمتر کسی جز نخبگان و افراد علاقه مند و توانا قادر به عبور از این جریان باشند. در کشور ما سهل الوصول ترین و در دسترس ترین حوزه کاری شاید همین آموزش و پرورش باشد. مروری کوتاه بر نحوه تربیت و گزینش معلم در برخی مناطق جهان بر روشن تر شدن موضوع، کمک شایانی می کند: داشتن حداقل مدرک تحصیلی برای احراز شغل معلمی، چهار سال تحصیلی یعنی مدرک کارشناسی خودمان، گذراندن واحدهای تربیتی و روانشناسی متعدد و در سطح بالا، بعلاوه دوره های خاص کارآموزی در کنار مربیان باتجربه در مدارس ، و پس از آن در صورت موفقیت در امتحانات دشوار تعیین صلاحیت علمی و مهارتهای تربیتی قادر به دریافت گواهینامه معلمی برای تدریس در مدارس می شوند و این روند همچنان در دوره های مشخصی به صورت گذراندن آموزش های ضمن خدمت در "مراکز عالی دانشگاهی" تکرار می شود تا همواره معلمین از دستاوردهای جدید مراکز دانشگاهی بهره مند شده و صلاحیتهای آنها در سطح بالا حفظ شود. گزینش افراد صاحب صلاحیت برای ورود به حیطه معلمی اولین نکته ای است که قبل از هر چیز باید مورد توجه قرار گیرد. (البته ملاک گزینش خود قصه ای است که سر دراز دارد!) تا زمانی که دانش آموزانی که نتوانسته اند نمرات بالا در کنکور بیاورند و از سر ناچاری در انتهای فرم انتخاب رشته خود به رشته های دبیری روی می آورند و یا بعد از اتمام تحصیلات خود رانده و مانده از همه جا روزنه ای آن هم از طریق غیر متعارف برای ورود به مراکز آموزشی می یابند و در حالی که خود تولیدات این نظام آموزشی معیوب هستند پرچمدار تعلیم و تربیت نسل جدید می شوند آیا توقعی از بهبود شرایط آموزشی می توان داشت!حساسیت و اهمیت ویژه حرفه معلمی لزوم توجه به گزینش متقاضیان این حیطه را چند برابر می کند. افرادی که هم از لحاظ توانائیهای علمی و ذهنی در سطح بالا قرار داشته باشند و هم مشتاق و علاقه مند به آموزش باشند و شوقی که انگیزه کافی برای پذیرش مشقات این امر خطیر ایجاد کند. فراموش نمی کنم یکی از معلمین دوره دبیرستانم را که در اولین روز کلاس درس با ایراد مطالبی به این مضمون که هیچ وقت علاقمند به تدریس و آموزگاری نبوده است و فقط به خاطر اینکه رتبه علمی لازم برای رشته مورد علاقه اش را نیاورده ناخواسته وارد این وادی شده و با این توجیهات به زغم خود دندان مسئولیت نسبت به وظایفش را از بیخ و بن جدا کرد و یادگیری دروس را به عهده خود دانش آموزان و در حد یک روخوانی معمولی از روی کتاب درسی واگذاشت و پاسخ سوالات و توقعات منطقی و به جای دانش آموزان را با روایت قصه تکراری چگونه معلم شدنش پاسخ گفت و مهمتر از همه ملال و دلزدگی فراموش نشدنی از خود در ذهن من و شاید دیگر همکلاسانم باقی گذاشت . از نحوه گزینش متقاضیان رشته معلمی که بگذریم؛ آموزشهای دوران دانشگاهی و آمادگی شغلی یکی دیگر از نقاط ضعف این سیستم به حساب می آید. معلمینی که در سیستمهای بسته و محتوی محور تربیت می شوند و اصولا از تحقیق و پژوهش به معنای واقعی هزاران فرسخ فاصله دارند فاقد توانائیهای ذهنی و عملی برای تربیت دانش آموزان با فکری خلاق و پویا هستند. اینگونه معلمین هرچند خواننده اصول و مبانی تربیتی جدید در واحدهای درسی دانشگاهی باشند ولی عملا فاقد مهارتهای لازم برای اجرای این اصول خواهند بود چرا که در عمل چیزی غیر از اصول نگاشته شده در بهترین کتابهای تربیتی را تجربه کردند و در فرایند تحصیلی خود اگر قوای خلاقه، روحیه اکتشافی و پرسشگر و خود آموزی درونیشان را از دست نداده باشند مطمئنا آن را بسیار تنزل یافته می یابند. درک و دریافت درونی از اصول آموزشی و تربیتی نیازمند تجربه عملی در میدان آموزش است. میزان واحدهای عملی و کارآموزی به قدری ناکافی و کوتاه مدت است که شاید نتوان به عنوان جنبه تکمیل کننده آموزشهای تئوری در کلاس های درس دانشگاهی روی آنها حساب کرد. دانشجویان فارغ التحصیل از رشته های مرتبت با آموزش در زمان ورود به حیطه کار تازه به طور جدی با واقعیات موجود در محیط های آموزشی روبه رو می شوند و چه بسا هزینه های سنگین و شاید جبران ناپذیری باید پرداخت شود تا بتوانند بین آموخته های دوران تحصیل و واقعیات تربیتی ارتباط و معنای مناسب بیابد. این روایت یک طرف قضیه است. آن سوی روایت آموزگارانی هستند که در سیستم آموزشی چندین نسل پیش وارد دستگاه تربیتی شده اند. مثلا در آموزش ابتدایی تنها کاری که برای ارتقای سطح علمی آنها شده این بوده که مدرک تحصیلی آنها را از دیپلم به فوق دیپلم بهبود بخشند. البته منکر تجربیات ارزشمند این گروه آموزگاران نیستیم ، و نادیده گرفتن تجربیات آنها را به معنای از دست دادن قطعات بزرگی از یک پازل ناتمام می دانیم ؛ ولی صحبت از قدمها و نگاهی است که رو به جلو و آینده دارند و همانگونه که معلمین تازه کار نیازمند تجربیات گذشته آموزشی هستند تا جایگاه خود را در چرخه این نظام پویا بیابند؛ معلمین باسابقه نیز محتاج داشتن نگاه و بینش نوین به تربیت و کارکردهای آموزشی هستند تا از قافله رو به جلوی این سیستم بازنمانند. چه بسیار شاهد بوده ایم که مبانی حاکم بر تفکرات آموزشی و تربیتی برخی از معلمین همچنان همان اصول ۲۰ الی ۳۰ سال پیش در نظام معلم سالاری و مدرسه سالاری می باشد . به سرانجام نرسیدن برنامه هایی مثل حذف مشق شب ، امتحانات ثلث و ثبت نمرات در کارنامه و تحویل آن به خانواده ها و دانش آموزان، خود گواهی است بر این ادعا؛ با وجود حذف مشق شب از برنامه آموزش، برخی ازمعلمین با تعیین تکالیف سنگین برای دانش آموزان و با وجود بیان اینکه این تکالیف اجباری نیست و در صورت تمایل می توانید انجام دهید خانواده ها را به این تفکر باز می گردانند که دانش آموز باید فقط دروس تعیین شده در کتابهای درسی را به عنوان بهترین و جامع ترین منابع آموزشی تمرین و تمرین و تمرین کنند و از دیگر آموزشهایی که در خلال بازی، گردش و دیدو بازدید اقوام ، تماشای برنامه تلویزیون، گذراندن لحظاتی برای گفتگو در کنار اعضای خانواده و حتی استراحت و پرسه زنیهایی که تخیلات کودک را آزادانه به هر سو می برد کسب می شود غافل می کند. و این اواخر بعد از مدتها از تصویب حذف امتحانات ثلث و دادن نمره به دانش آموزان شاهد بخشنامه درد آور دیگری در سیستم آموزشی بوده ایم و آن تاثیر معدل دانش آموزان دبیرستان در امتحان ورودی دانشگاه است. البته امتحان به خودی خود مشکل آفرین نیست که این قبیل آزمونها در سایر مناطق جهان نیز برگزار می شود مثل آزمون GCE یاAS که در کشور انگلستان برای تعیین سطح علمی و صلاحیت دانش آموزان انجام می شود و برای ورود به دانشگاه مورد توجه قرار میگیرد؛ بلکه نحوه و کیفیت ارزیابی مورد نظر است که به چه جنبه و سطح یادگیری امتیاز داده می شود؛ اطلاعات صرف یا درک و یادگیری درونی و معنا دار محصلین. اینها نمونه هایی است که نیاز به بازسازی زیرساختهای فکری معلمان ما را به عنوان بخشی از عوامل تاثیر گذار در روند برنامه ریزی های آموزشی مشخص تر می کند. معلمی که از فلسفه و ایجاب چنین طرحهایی درک عمیق و درستی ندارد در عمل نمی توان مجری خوبی برای آن باشد. البته غرض از تاکید بر معلمان گرامی به عنوان عامل موثر در به نتیجه رسیدن برنامه های آموزشی، نه به معنای تنها عامل تاثیر گذار بر روند برنامه ها بلکه از این منظر که همواره در سیستم برنامه ریزی از معلمان به عنوان بهترین برنامه ریزان یاد کرده اند و آموزگاران را از عناصر مهم ، چه در تدوین و چه اجرا و نتیجه گیری برنامه ریزی های آموزشی و درسی شمرده اند نگریسته شده و این به معنای نا دیده گرفتن و در نظر نگرفتن سایر عوامل موثر در برنامه ریزی نمی باشد. در الگوهای سنتی آموزش که معلم در صدر قرار گرفته و دانش آموزان و حتی اولیای آنها مجبور به اطاعت بی چون و چرای قوانین حاکم بر برنامه کار معلم هستند . تعامل و ارتباط دو سویه ای که در روشهای نوین آموزشی می تواند راهنمای کلاس باشد عملا حذف می شود و معلم یکه تاز این عرصه باقی می ماند. در این الگوها برنامه ریزی های درسی و آموزشی توسط مسئولین مربوطه انجام شده و معلمین تنها مجریان برنامه های از پیش تعیین شده هستند. هدفها، محتوای برنامه درسی و راهبردها و روشهای یادگیری ارائه شده مجالی برای ارائه و بروز روشهای دیگر توسط معلم باقی نمی گذارد و به الطبع معلم نیز از دانش آموزان می خواهد که مطابق برنامه معین شده پیش روند . این چرخه خود را به طور مدام باز تولید می کند . یعنی معلم مجری برنامه های برنامه ریزان و دانش آموز نیز مجری معلم باقی می مانند و فضای آموزش و یادگیری فضایی خالی از خلاقیت و نوآوری می شود. در سیستمهای متمرکز که جای بسیار کمی برای نوآوری در روابط معلم و شاگرد در نظر گرفته می شود معلمین به عنوان مهمترین مهره چرخه آموزش وظیفه و رسالتی سنگین تر از سایر عوامل به دوش دارند. از یک سو برنامه های متعدد درسی که اکثر مواقع به علت همسو نبودن با یکدیگر ایجاد مشکلات و نارسائیهای فراوانی در روند آموزش می کند و از سوی دیگر نیازهای روبه رشد و بسیار متغییر دانش آموزان معلم را در موقعیتی قرار می دهد که باید آمادگی درک تغییرات و به طبع آن روشهای متناسب با روحیات متنوع شاگردانش را در خود ایجاد کند. با در نظر گرفتن این شرایط معلم دیگر نه فقط انتقال دهنده اطلاعات و معلومات به دانش آموزان بلکه به عنوان راهنما و تسهیل کننده جریان یادگیری خود قسمتی از فرایند آموزش و یادگیری میشود. فرایندی که از تعامل دوجانبه معلم و متعلم به وجود می آیدخود تولید کننده روشها و راهبردهای یادگیری است . روشهایی که در زمان مناسب خود ایجاد و زمانی که کاربرد خود را از دست بدهد خود به خود حذف می شود. با این تعابیر شاهد هستیم که همچنان علمداری چرخه آموزش به دست معلمین و آموزگارانی قرار دارد که می توانند با درایت و نکته سنجی در همین موقعیت های موجود فرصتها یی برای یادگیری و ایجاد انگیزه تحصیل و خودآموزی فراهم کنند. ایجاد این فرصتها نیازمند مطالعات و تحقیقات پیگیر و مداومت در یافتن راهبردهای جدید و کارآمد در تعلیم وتربیت امروز می باشد. مداومتی که شوق و علاقه به آموزش بن مایه آن است و هر کاندیدای حرفه آموزگاری قبل از ورود به این حرفه باید خود را برای پیمودن راه دشوار معلم بودن بر اساس آن محک بزند. مهدایران لیلا ربیعی
  11. irsalam

    مدیریت کلاس و بردباری معلم

    مدیریت کلاس و بردباری معلم [align=justify]در یک فضای آموزشی سالم مانند کلاس درس به شرط آنکه دانشآموزان به صورت اتفاقی کلاسبندی شده باشند به طور طبیعی معلم با همه نوع اخلاق و تربیت خانوادگی در کلاس درس روبهرو است. او باید برای اداره کلاس خود با استفاده از تجهیز و هنر کلاس داری بتواند کلاس درس را مدیریت کند معلم باید بتواند بین خود و دانش آموز تعادل صحیح برقرار کند که با خود این تعادل اثرات مثبت را هم برای معلم و هم برای دانش آموزان دارد. معلم برای مدیریت در کلاس باید واقع بین باشد. صبر و تحمل زیادی از خود نشان بدهد. در برابر دشواری های کلاس تحمل زیاد داشته باشد، در هنگام عصبانیت باید بتواند خود را کنترل کند با خلق و خوی آرام و با متانت و مشکلات کلاس درس را برطرف نماید کمتر سرزنش کند و بیشتر تشویق نماید، باید بتواند انگیزه را در دانش آموز بالا ببرد با صبر و بردباری خود استعدادهای نهفته را شکوفا کند و با رفتار خود ایده های فراوان در کلاس تولید کند. نسبت به مسائل کلاس انعطاف پذیر باشد بتواند افکار را بسط وگسترش دهد، موجب ابتکار و خلاقیت در دانش آموزان شود. تغییرپذیر باشد تغیردهنده قوه تخیل را در دانش آموزان تقویت کند، با پشتکاری فراوان بر موانع فایق آید و به سوی هدف عالی حرکت کند به وسیله ابزارهای گوناگون حس کنجکاوی را در دانش آموزان تقویت کند و در جست وجوی اطلاعات جدید باشد. خودباوری مثبت و خود کارایی توانایی خویش را در کلاس درس نشان دهد. یک معلم با تجربه خطرپذیر و با شهامت است ذهن باز دارد و شوخ طبع است او با انرژی فراوان خود حس زیبا شناختی دارد، میل به مسائل پیچیده و حل آنها دارد. یک معلم صبور و خلاق با نوگرایی فکر را ه های تازه برای درک معانی جدید را باز خواهد کرد او با ایده های مستقل در کلاس می تواند از گروهها دفاع کند و باعث رشد و بالندگی در دانش آموزان در طول سال تحصیلی شود. چنین معلمی دچار یاس نمی شود و در تمام ساعات تدریس در کلاس درس با نشاط و دلگرمی فراوان به فعالیت آموزشی خود می پردازد تا رسیدن به نتیجه عالی که داشتن دانش آموزانی صبور و بردبار، سناعت و درس خوان و با اعتماد به نفس بالا که سرلوحه هر نظام آموزشی باشد. ارتقای بعد علمی و عاطفی دانش آموزان در ساعت هنر: اکثریت دانش آموزان در مدرسه ساعت هنر را دوست دارند زیرا از آزادی عمل بیشتری در کلاس برخوردار هستند. آنها هم در این ساعت هم با هم صحبت می کنند و هم می خندند شوخی می کنند و از اینکه در کنار هم به انجام یک کار هنری و دلخواه خودشان مشغول هستند خوشحالند. اما برای هدفمند کردن ساعت هنر و این که دانشآموزان این ساعت را به بطالت نگذارند و اگر یک کار هنری کوچک انجام می دهند آن را با دلگرمی و علاقمندی انجام دهند و از این ساعت آموزشی بهره لازم و کافی را ببرند: باید آنها را توجیه کرد که انجام کار هنری باید با علایق و عواطف آنها همسنخ باشد و این وظیفه معلم کلاس است اول بر روی بعد عاطفی دانش آموزن و سپس روی بعد علمی آنها با توجه به سلیقه و علایق آنها کار کند اگر دانش آموزان بیاموزند که فعالیت هنری را که انجام می دهند را باید دوست داشته باشند و بعد آن را انجام بدهند هم کارشان زیباتر و هم برای خود و دیگران دلنشین تر خواهد بود و باعث بالندگی خود و معلم و خانواده اش می شود. دانش آموزان با علاقه نقاشی می کنند یا خط می نویسند یا کاردستی می سازند که همه آنها نشانه ذوق و استعداد آنها است و وظیفه معلم ذوق و تشویق او در کاری است که انجام می دهد. وقتی دانش آموز یا دانش آموزان در مدرسه از طرف معلم، مربی خود در خانوده از طرف اولیای خویش مورد تشویق قرار بگیرند ذوق و استعداد در حین انجام کار شکوفا می شود او را به خلاقیت و انجام کارهای بهتر وا می دارد. چه بسا آینده روشنی دارد. آیا داشتن هنرمندان لایق و با استعداد در یک جامعه باعث سربلندی یک کشور نیست و آیا این جوانان تربیت یافته نسل آینده را تربیت نخواهد کرد و رهنمود آنها نخواهد شد و پیشرفت همین زنجیر باعث دگرگونی سرنوشت یک ملت نخواهد شد پس معلم کلاس ابتدا باید از ناحیه عاطفی وارد شود و بچهها را به انجام کار یا کارهای هنری علاقه مند کند. تا انجام کار عملی برایشان راحت تر شود. بچه ها وقتی کاری را با علاقه و دلگرمی انجام می دهند نتیجه کار خیلی بهتر و خوشایندتر خواهد شد و ثمره کار آنها بهتر و ارزش تر خواهد شد و از اینکه یک سال تحصیلی را در ساعت هنر با هدف کار کردند احساس رضایت می کنند و همین رضایتمندی آنها را ترغیب به کارهای بزرگتری می کند. انشا»الله که با احساس مسوولیت معلمین همان طور که به درس ریاضی و فارسی و علوم و... اهمیت می دهند به این ساعت آموزشی و هنری هم بها بدهند. نویسنده : فریبا نوریان [/align]
  12. نقش معلم در پرورش خلاقیت دانش آموزان [align=justify] رفتار و عملکرد معلم می تواند زمینه های رشد خلاقیت را در دانش آموزان ایجاد کند. طبق الگوی جدید، معلمان از طریق پنج عملکرد اساسی می توانند زمینه های رشد خلاقیت را در دانش آموزان فراهم کنند. این پنج عامل شامل عوامل شخصیتی، حرفه ای، برنامه درسی، محیط آموزشی و ایجاد فرصت هایی برای حل مسئله است.معلم خلاق، محیط آموزشی و برنامه درسی مناسب می تواند دانش آموز را خلاق کند و این سه اصل الگوی سیستم خلاق ویلیامز هستند. «امروزه آموزش در اغلب کشورهای پیشرفته متحول شده و سعی می شود با شکستن چارچوب های آموزش سنتی و به کارگیری روش های جدید، آموزش ها موثرتر و کاراتر شود و بدین ترتیب فکر دانش آموزان پرورش یابد امروز پیشرفت های اخیر صنعت، رایانه و مخابرات راه هایی برای بهبود امر یادگیری و دسترسی به اطلاعات بیشتر شده است تا یادگیری حالتی خودآموز شود و بدین ترتیب با مشغول کردن افکار برای استقلال در یادگیری، موجب رشد تفکر خلاق و در نهایت باعث پیدایش آثار خلاقیت شود.به طور کلی معلمان باید برای حل مسائل، فرصت هایی را ایجاد کنند که نیازمند تفکر خلاق باشد.بلوم معتقد است معلمان نقش مهمی در رشد کودکان خلاق و مستعد بازی، ایفا می کنند.بل والاس می گوید: در کلاس های خلاق، فکر بیش از حافظه ارزش دارد. معلم، تعادلی بین امنیت روانی و آزادی برقرار می کند تا دانش آموز بتواند ریسک کند، معلم هدایتگر و تسهیل کننده است. ● یک نتیجه ؛ذهن، کنجکاو و جست وجوگر است و موجب می شود فرد تلاش کند هرچه بیشتر درباره زندگی بداند. نتایج زیر از جمله ویژگی های یک فرد خلاق است:توانایی دیدن چیزهایی که دیگران نمی بینند و نبرد با آن ها، یک نوع واهمه و احساس تعجب نسبت به مسائل، نگرش مبتنی بر درک تجربه ها، قضاوت کردن درباره آن ها، نوعی نیروی تخیل مولد و مفید، نوعی برخورد عاطفی با محیط، وابستگی شوق انگیز و همراه با اعتماد به نفس به زندگی، انعطاف پذیری ذهنی، انرژی روحی بالا، هوش بالا، تحمل مسائل مبهم توام با انگیزه ای برای روشن کردن و دقیق شدن در آن ها، جرات برای خود بودن و از جمع جدا بودن و در صورت لزوم مقابل جمع ایستادن، آگاهی به فرآیند ذهن نیمه هوشیار که مرز بین ذهن آگاه و ناخودآگاه است، توانایی و ظرفیت درک مستقیم و تعمق و تامل در مسائل و داشتن انگیزه قوی برای کامل شدن و سازگار کردن تضادهای طبیعت خویش. امیر عبدالرضا عطایی مهر- کارشناس علوم تربیتی [/align]
  13. irsalam

    کتک معلم

    کتک معلم [align=justify] یکی از پادشاهان برای پسرش آموزگار نیکوکردار و فهیمی برگزید و از او خواست که به تربیت فرزندش همت گمارد تا جانشین شایستهای برای پدر شده و در آینده بتواند به خوبی حکومتداری کند. کودک به نحو نیکویی رشد یافته و تربیت گردید، به نحوی که مایهی نشاط و شادمانی قلبی معلم و پدرش گردید. روزی معلمش خواست او را بیازماید. پس بدون سبب او را به شدت کتک زد به گونهای که خوب دردش بگیرد. از آن جا که معلم بدون جهت کودک را کتک زده بود، لذا کودک از معلم رنجیده خاطر شده و از او کینه به دل گرفت، اما چیزی نگفت و در دلش پنهان کرد. سالها بعد پادشاه از دنیا رفته و حکومت به فرزندش رسید. روزی پادشاه جوان معلمش را احضار کرده و گفت: خوب، یادت هست مرا در کودکی کتک زدی! چرا این کار را کردی؟! معلم پیر پاسخ داد: قطعاً آن درسی برای تو بود. من میخواستم مزهی ستم را به تو بچشانم. تا به کسی از مردم ستم نکنی! پادشاه جوان که تحت تأثیر پاسخ حکیمانهی معلم قرار گرفته بود، از هرگونه تعرضی به او منصرف شده و گفت: به راستی درس بزرگی بود. برگرفته از کتاب اندرزها و حکایات [/align]
  14. irsalam

    معلم کار آمد کلاس برتر

    معلم کار آمد کلاس برتر [align=justify]معلمان کار آمد در کار خود اعتماد به نفس بسیار بالا یی دارند. اعتماد به نفس آنها به این دلیل است که برنامه روشنی دارند که به آنها امکان می دهد با آرامش، منطقی و به دور از احساسات نسبت به اتفاقات کم اهمیت و مهم واکنش نشان بدهند. ▪ وقتی دانش آموزان کار خوبی می کنند، آنها را تشویق کنید: برای ایجاد فضایی که دانش آموزان در آن تشویق و حمایت شوند از جملا ت دلگرم کننده استفاده کنید. از دانش آموزانی که بر روی درس و کار کلا سی تمرکز دارند تعریف کنید و آنهایی را که بی توجهی می کنند نادیده بگیرید. وقتی دانش آموزان بی توجه به درس توجه می کنند آنها را تحسین و تشویق کنید. ▪ از الگوسازی مثبت استفاده کنید: دانش آموزانی را که خوب رفتار می کنند برای دانش آموزانی که چنین رفتاری ندارند الگو کنید. دانش آموزانی را که انتخاب های رفتاری درستی دارند و در کنار آنهایی نشسته اند که به کار کلا سی بی توجهند تشویق کنید. در صحبت با دانش آموزان به جای فعل های منفی از فعل های مثبت استفاده کنید. به جای این که به دانش آموز بگویید چه کاری را نکند، به او بگویید چه کاری را بکند این روش موثرتر است زیرا برای ذهن انسان پیروی و دنبال کردن جملا ت مثبت آسان تر از جملا ت منفی است. ▪ برای تصحیح رفتار دانش آموزان از آنها سوال کنید: سوال های معمولی راه بسیار موثر و در عین حال نامحسوسی برای برگرداندن دانش آموزان بی توجه به کار کلا سی است. به آرامی به دانش آموز نزدیک می شوید اما وانمود می کنید که متوجه نشده اید او کارش را انجام نمی دهد و بی توجه مشغول کار دیگری است. با یک پرسش ساده به طور غیر مستقیم او را به کار کلا سی بر می گردانید. ▪ توصیه های خود را به صورت خصوصی بگویید: بعضی از دانش آموزان به توصیه هایی که در حضور جمع به آنها می کنید واکنش خوبی نشان نمی دهند لذا در این موارد خیلی کوتاه و به طور خصوصی به او توصیه لا زم را بکنید و بعد یک فرصت چند ثانیه ای به او بدهید تا رفتار مورد نظرتان را انتخاب کند. ▪ اول گفته دانش آموزان را تایید کنید، بعد او را به مسیر درست هدایت کنید: معلمان کاردان به جای این که خود را درگیر بحث یا رفتارهای ثانویه دانش آموزان کنند، کار را با تایید گفته های آنها شروع می کنند و سپس به رفتار آنها جهت می دهند. ▪ روشنی قوانین کلا س را به دانش آموزان یاد آوری کنید: تذکر قاطعانه و مدام قوانین کلا س به صورت خصوصی می تواند شیوه ای بسیار موثر و در عین حال مسالمت آمیز باشد. به هنگام یادآوری این قوانین از عبارت «قوانین ما» استفاده کنید. این کار فعالیت های انضباطی شما را تا حد زیادی غیر شخصی می کند. با این شیوه دیگر نیازی ندارید از عبارت «چون من این طور می گم» استفاده کنید، عبارتی که به کار بردن آن به بعضی از دانش آموزان امکان می دهد دامنه رفتار نامناسب خود راحتی تا درگیری علنی با معلم گسترش دهند. ▪ طبق توافق، نسبت به رفتار ناشایست دانش آموز واکنش نشان بدهید: اگر دانش آموز به رفتار نامناسب خود ادامه داد، مطابق قانون توافقی کلا س که قبلا به اطلا ع دانش آموزان رسیده، می توانید او را تنبیه کنید تا عواقب رفتار خودش را ببیند و به این ترتیب به توصیه شما عمل کند و رفتار مناسب را انتخاب کند. ▪ حرف تان را کوتاه و صریح بزنید: دستورهای کوتاه و صریح باعث می شود دانش آموزان روی موضوع اصلی تمرکز کنند. مشکل را به راحتی تشخیص دهند و بتوانند مشکل را حل کنند. ▪ تنبیه: تنبیهات کلا سی تنها در صورتی موثر خواهند بود که از ضعیف به شدید استفاده شود. ۱) اخطار دادن به دانش آموز ۲) تغییر دادن جای او ۳) نگه داشتن او پس از پایان کلا س به مدت پنج دقیقه ۴) اطلا ع دادن به والدین ۵) اخراج او از کلا س، اگر دانش آموزی مانع تدریس شما یا یادگیری دیگر دانش آموزان می شود، چاره مناسب این است که مطابق رویه پذیرفته شده در مدرسه او را از کلا س بیرون کنید. معمولا اخراج از کلا س باید به عنوان یک انتخاب به دانش آموز پیشنهاد شود. همیشه باید قبل از استفاده ا زاین روش از شیوه های دیگر استفاده کنید. از شیوه های اخراج با خونسردی و قاطعیت استفاده کنید و به دانش آموزان تفهیم کنید به خاطر این ناچارید او را از کلا س بیرون کنید که نتوانسته در مورد رفتارش درست تصمیم گیری کند. همیشه بعد از اخراج دانش آموز از کلا س با او صحبت کرده و زمینه را برای انتخاب رفتارهای بهتر از جانب او فراهم کنید. نویسنده : ظمحبوبه کلا ته سیفری [/align]
  15. نحوه برخورد معلم با دانشآموز مبتلا به صرع بیشک همچنان که انسانها وجود دارند، بیماریها یا مسایل و مشکلات (جسمانی، عاطفی و یا اجتماعی) نیز به همراه انسانها در تمامی جوامع و سطوح سنی میتواند وجود داشته باشد. یکی از مشکلات جسمانی که ممکن است در هر فردی بروز کند صرع است که از کودکی تا پیری دیده میشود. صرع یک نوع اختلال در سیستم عصبی (مغز) است که علت آن به طور ساده، اختلال در کارکرد نورونها (سلولهای) مغز است. بدیهی است که در مدارس نیز همواره ممکن است دانشآموزانی با این مشکل وجود داشته باشند و گاهی اتفاقی میافتد که معلم نیز از وجود این مشکل بیاطلاع است ولی در هر صورت چه معلم از این مشکل اطلاع داشته باشد یا نداشته باشد انجام یکسری اقدامات در این مورد ضروری به نظر میرسد. نکته: دانشآموز ممکن است مبتلا به صرع بزرگ یا صرع کوچک باشد ما در این مقاله سعی کردهایم اقدامات نگهدارنده را بسته به علامتی که دانشآموز از خود بروز میدهد، به زبان بسیار ساده و روان بیان کنیم. در برخورد با دانشآموز مبتلا به صرع چه کنیم: در اینگونه موارد باید سعی کنیم که بهترین اقدامات را در راستای جلوگیری از بروز صدمات احتمالی به دانشآموز انجام دهیم: ١) حفظ خونسردی هنگام بروز حملات. ٢) برخورد درست و منطقی با دانشآموز در طول سال تحصیلی. ٣) از وارد کردن استرس در هنگام پرسش و امتحان کتبی و... به دانشآموز خودداری کنیم ولی اینگونه نباشد که دانشآموز متوجه این مسئله شود چون او باید مانند همه در جامعه زندگی کند. ٤) محل نشستن دانشآموز در کلاس مناسب باشد، در محلی بنشیند که خطر سقوط یا ضربه هنگام بروز حمله وجود نداشته باشد. ٥) باید مراقب بود که سر دانشآموز هنگام حمله به جایی اصابت نکند، بهتر است یک بالش نرم و کوچک آماده باشد تا هنگام حمله زیر سر بیمار گذاشته شود. ٦) فرد به پهلو خوابانده شود و سر حتماً به پهلو باشد تا ترشحات حلق خارج شود. (اگر ترشحات به حلق برود، باعث خفگی میشود) ٧) هرگز مانع تشنج و انقباض اندام فرد نشده و برای اقدام درمانی تا پایان حمله منتظر بمانید. ٨) اگر زمان مصرف داروهای او بین زمان درس است، همکاری لازم را در جهت مصرف داروهای او انجام دهید. ٩) با خانواده او در ارتباط بوده و از طریق خانواده اطلاعاتی از بیماری او به دست آورید. ١٠) هرگز در هنگام تشنج چیزی در دهان بیمار قرار ندهید. ١١) دقت شود در حین حمله و یا قبل از حمله چیزی به فرد خورانده نشود (شاید باعث خفگی شود). ١٢) معمولاً بعد از حمله صرع بزرگ دانشآموز (فرد مصروع) به خواب میرود، اجازه دهیم در مدرسه این کار انجام شود، چرا که خواب به دنبال حمله صرع طبیعی است. ١٣) هنگام حمله دکمههای فرد را باز کرده و وسایلی را که ممکن است به او آسیب برساند از اطراف او دور کنیم. ١٤) بعد از اتمام حمله و به هوش آمدن فرد ممکن است هیچ اطلاعی از اطرافش نداشته باشد. بهتر است نسبت به آگاهی او از موقعیت اقدام کرد. گاهی ممکن است که فرد دارای صرع کوچک باشد که حملات این صرع میتواند به صورت خیره شدن، پلک زدن و... تظاهر کند که مدت این حملات کوتاه است، دقت کنیم که در اینگونه مواقع رفتار درستی با دانشآموز داشته باشیم و شرایط او را در نظر داشته باشیم. بتول اینچه درگاهی – کارشناس پرستاری، آموزش و پرورش
  16. مقام معلم [align=justify] شخصی به نام عبدالرحمن، مدتی در مدینه معلم کودکان و نوجوانان بود، یکی از فرزندان امام حسین (ع) به نام «جعفر» به مکتب او رفت. معلم، آیه شریفه «الحمدلله رب العالمین» را به جعفر آموخت. امام حسین (ع) به سبب این آموزش هزار دینار و هزار حله (پیراهن مرغوب) به آن معلم داد. شخصی از امام پرسید، آیا آن همه پاداش به معلم دادن، رواست؟ امام حسین (ع) در پاسخ فرمود: آن چه دادم چگونه برابری می کند با ارزش آنچه او به پسرم جمله «الحمدلله رب العالمین» را آموخت. پیامبر اعظم (ص) نیز دراین باره فرمود: وقتی معلم، بسم الله الرحمن الرحیم را به کودکی بیاموزد خداوند برای او و آن کودک و پدر و مادر کودک، برائت از آتش را می نویسد. (۱) ۱- تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۳ [/align]
  17. irsalam

    کلام یک معلم

    کلام یک معلم [align=justify]هدف و وظیفه من به عنوان معلم مسوول که می توان آن را به همه معلمان عزیز تعمیم داد و انشا»الله روز به روز پررنگ تر خواهد شد ارائه افراد شایسته و صالح به جامعه، بلکه حتی افراد طالح را صالح نمودن و قوانینی طبیعی واثر قانون وراثت را خنثی نمودن است. اگر نوجوانی یا جوانی از نظر وراثت آلوده باشد یا از نظر محیط خانوادگی آلوده باشد معلم شایسته می تواند اثرگذار باشد در تاریخ نمونههای فراوان داریم چنانچه خداوند در قرآن میفرماید: معلم می تواند آلودگی را پاک و افراد منحرف را به راه بیاورد و یک مسلمان فرهیخته متعهد تحویل جامعه دهد. اسلا م برای فرد ارزش زیادی قائل است اما دنیای امروز برای انسان هیچ ارزشی قائل نیست و این تفاوت اسلا م و دنیای امروز است. امروزه، انسان عمر، فکر و پول خود را صرف آدم کشی می کند; و گاه گوسفند کشتن و انسان کشتن در دنیای امروز تفاوتی ندارد. اگر خوشه ای انگور را به امانت به شما سپردند و در آن خیانت کنید تنها یک گناه خواهد بود اما خیانت در تربیت نسل گناهی مستمر است هر روز هر شب تا سالیانی دور و تا روز قیامت چرا که فرهنگ امروز نسل آینده را خواهد ساخت. هیچ عبادتی در اسلا م افضل تر از خدمت به خلق خدا نیست پس کار معلم آموزش و خدمت به خلق است. برآوردن حاجت خلق بر دو قسم است: یکی مربوط به مادیات است مثل ادای قرض کسی و دیگری مربوط به معنویات که خدمات علمی و فرهنگی است به نسل حال و آینده. کشور باید اقتصاد صحیح داشته باشد در غیر این صورت وابسته خواهد شد اما از اقتصاد مهمتر فرهنگ صحیح است و اگر فرهنگ صحیحی در کشور برقرار نباشد آسان به دامن این و آن می افتد. اگر معلم آنچه برای عزیزش می خواهد برای عزیز دیگران نیز بخواهد این گره گشودن از کار مردم است و بالا تر از حاجات مادی مردم است. در روایتی آمده است که زنی از حضرت زهرا (س) مسالهای را پرسید و حضرت جواب فرمودند. زن در بین راه جواب را فراموش کرد بازگشت و بار دیگر پرسید و جواب گرفت. زن در بین راه مجددا پاسخ را از یاد برد شهید ثانی - رضوان الله تعالی علیه - در منیه المرید نوشته است که این عمل زن ده مرتبه تکرار گردید در مرتبه دهم زن از زهرا مرضیه (س) عذرخواهی کرد و گفت زهرا جان من کند ذهن هستم و جواب مساله را برای دیگری می خواهم و به این دلیل است که مزاحم می شوم حضرت زهرا (س) با کمال خوشرویی و تلطف فرمودند: «با سوال کردن تو حق بر من پیدا می کنی نه من بر تو.» این جمله تواضع حضرت را می رساند بعد حضرت فرمودند: «با جواب دادن به هر مساله درجات فراوانی در بهشت پیدا می کنم.» من معلم تنها با تاسی به این فراز عزیز بزرگوار و ایجاد سعه صدر در خود، هم به خودسازی و هم به جامعه سازی دست می یابم انشا»الله. از من به عنوان فرد مسوول و متعهد انتظار می رود قبل از حضور در کلا س کمی مطالعه کنم دیر به کلا س نروم با خنده و قصه های بی مورد بچه ها را سرگرم نکنم نسبت به بچه ها بی تفاوت نباشم دلم برای آنها بتپد اگر می بینم دانش آموزی آینده روشنی ندارد روی او کار کنم و به او کمک کنم. این وظیفه است نظیر نماز خواندن که واجب است. نویسنده : زهرا احمدی [/align]
  18. بزرگداشت علامه شهید مطهری و روز بزرگداشت مقام معلم؛ شاید وقتی دیگر!؟ [align=justify] ▪ بزرگداشت علامه شهید مطهری و روز بزرگداشت مقام معلم؛ شاید وقتی دیگر!؟ بطور یقین نکوداشت بزرگان و مواریث ملی و دینی نشان از قدرشناسی ملت و گویای تاریخ پرافتخار این مرز و بوم است، که یادآوری آنها برای نسلهای بعدی بعنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر، موجب ثبات و پویائی هویت و ماندگاری آثار و مواریث ملی و دینی کشور در گذر زمان خواهد بود. اما آنچه در اینگونه اقدام ماندگاری وتاثیرات آنها را مضاعف می کند، انتخاب عنوان و زمان این بزرگداشت ها و نیز چگونگی و دامنه مخاطبان آنهاست که میتواند در الگوسازی از شخصیتهای مورد نظر و نیز تاثیرگذاری بر جامعه هدف نقش فراگیر و پایداری را از خود بجا گذارد. گذشت سه دهه ازتاریخ ماندگار و سراسر افتخار نظام جمهوری اسلامی، تحولات عمیقی را در فرهنگ و تاریخ ایران زمین بوجود آورده که هر یک از این مقاطع تاریخی گواه صادقی بر هوشیاری ، مظومیت، ایستادگی و ازجان گذشتگی ملتی بزرگ درراه اهداف و آرمانهای مقدسی است که با تمام وجود برآنها باور داشته و در راه حفظ این دست آوردهای عظیم، بزرگان و عزیزان بسیاری جان و مال خود را در طبق اخلاص نهاده و همه سختیها و مشکلات را بجان خریدند. بزرگمردانی چون علامه شهید مرتضی مطهری (رحمت الله علیه) که حیات فرهنگی و معنوی انقلاب و روشنفکران دینی امروز، وامدار تفکرات دینی عمیق و روشنگرانه ایشان هستند. و دشمن (گروهک التقاطی فرقان) با آگاهی کامل از نقش انکارناپذیر آن بزرگوار در معرفی وتبیین چهره مبارک اسلام ناب به جامعه نا آگاه و یا دورمانده از حقیقت آن روزها، وجود این مجاهد عرصه علم و عمل را برای تفکرات التقاطی و الحادی خود، خطرآفرین دانسته و توطئه ترور و حذف فیزیکی ایشان را در برنامه های خود قرار داد تا اینکه درتاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۹ علامه بزرگوار آیت الله مطهری را بشهادت رسانده و امت اسلام و انقلاب اسلامی را در حساس ترین مواقع تاریخی از افکار بلند و تفکرات عمیق آن خورشید پرفروغ عالم اسلام، محروم ساختند. اکنون آنچه که موجب شد تا درد ورنج چندین ساله نویسنده در این مجال بازگو شود، تناقض و تعارضی است که به بهانه گرامی داشت مقام معلم، هرساله در بزرگداشت علامه شهید مطهری شاهد آن هستیم و فضا و مراسمی را که در اصل به یادمان و در فقدان اندوهبار متفکری بزرگ و اسلام شناسی کم نظیر در اقصی نقاط کشور برپا می گردد، ناخواسته به مجلس شادمانی وسرور و فضای توزیع گل و شیرینی تبدیل می شود. این تضاد و تعارض در افکار نسل جوان امروزی به مدد حضور و روشنگریهای نسل انقلاب تاحدودی قابل تفسیر است ولی به مرور زمان واقعه بزرگ اصلی که همانا شهادت مظلومانه استاد مطهری و تبیین افکار واندیشه های ناب آن شهید سعید است ، از یادها رفته و از این رخداد عظیم فقط توزیع گل وشیرینی وتبریکات شکلی آن باقی خواهد ماند و دیگرهیچ! اما نویسنده براین عقیده است که با یک ارزیابی از این سالها مخصوصآ در سالگرد شهید مطهری که روز گرامیداشت مقام معلم هم نام گرفته است، عملکردها مورد بازبینی و واکاوی قرار گرفته و با ایجاد یک چرخش تقویمی(زمانی) ، شخصیتهای بزرگی چون شهید مطهری که هم ولادتشان پند آموز و پرافتخاراست و هم شهادتشان عبرت آموز و ماندگار، بزرگداشت هایی که قرار است تا درقالب جشن وسرور برای مفاخر و مواریث ملی و دینی میهن عزیز برقرار شود در سالگرد تولد آنان باشد، و در سالگشت شهادت و یا رحلت این بزرگمردان نیز فرصتهای شایسته ای برای معرفی شخصیت ، خدمات و تبیین جایگاه آنان بوجود آوریم . انشاء الله[/align] محمدعلی مقیسه
  19. معلم تاثیر گذار چه کسی است و چه شایستگی هایی دارد؟ [align=justify]▪ یادگیری چیست و چه عواملی در آن موثر است و نقش معلم در فرآیند یادگیری تا چه اندازه است؟ یادگیری یک فرآیند است و در هر فرآیند عواملی در حال تعامل هستند که هر یک با توجه به نقش خود در یادگیری تاثیر گوناگونی دارند. از جمله عوامل موثر در یادگیری ویژگی های جسمانی، عاطفی، روانی یادگیرنده و برنامه های درسی، شرایط و محیط یادگیری و معلم را می توان نام برد. معلم با تمام ویژگی های شخصیتی و تربیتی خود بیشترین تاثیر را در آموزش به عهده دارد. ▪ به راستی معلم تاثیر گذار چه کسی است و دارای چه خصوصیاتی است؟ معلمان حرفه ای در رشته و کار خود کسانی هستند که سعی در به دست آوردن دانش و مهارت هایی دارند که اهداف آموزشی و تربیتی آنها را تامین کند کارهایشان سازمان یافته و با برنامه و آماده است یعنی از وقت و زمان موجود به خوبی استفاده می کنند و شرایطی را فراهم می کنند که کلاس را شاداب و متنوع و فعال نگه دارند. از نظر یک معلم توانا هر یادگیری مقدمه یادگیری بعد است بنابراین دراین کلاس ها دانش آموز خود کنجکاوانه به دنبال یادگیری مطالب است. در عین حال که فشاری بیش از ظرفیت به او وارد نمی شود. معلم موفق کلاس را تحت کنترل خود دارد و محیطی را فراهم می سازد که دانش آموز احساس آرامش و امنیت می کند و از استرس و اضطراب که گریبانگیر بسیاری از دانش آموزان است به دور می باشد. معلمی که رفتار دوستانه با شاگرد برقرار می کند و در فضایی سالم و سازمان یافته با او برخورد می کند و دانش آموز را تشویق به یادگیری بیشتر می کند در حقیقت نوآوری و خلاقیت را در فراگیر بیدار می کند. معلم اثربخش معلمی است که نسبت به شنیدن عقاید دیگران و نظرات جدید دانش آموزان تمایل نشان داده و دانش آموزان را برای مشارکت در بحث های کلاس تشویق، کمک و آماده می کند. اینگونه معلمان نقش رهبری را در کلاس به عهده دارند و از تعصبات یک جانبه پرهیز می کنند و تعارضات به وجود آمده و سوالات دانش آموزان را با استدلالات منطقی و عقل سلیم خود برطرف می سازند. بنابراین چنین معلمی مجری بی چون و چرای قوانین و مقررات نیست و ضمن احترام به آنها کاستی های قانون را می شناسد و برای حل آنها پیشنهاداتی دارد و در هنگام اجرا همه ابعاد آن را در نظر می گیرد. در خصوصیات و ویژگی های معلم اثرگذار و توانا و حرفه ای در شغل خود می توان توجه و یاری معلم نسبت به همه دانش آموزان برای رفع مشکلات آنها، شیوه های متنوع و جذاب او هنگام تدریس به الگو و سرمشق بودن خود او، رفتار محبت آمیز و صمیمت و احترام متقابل با دانش آموز فراهم آوردن محیطی فعال و پویا هنگام تدریس، و بالا بردن اعتماد به نفس در میان شاگردان خود و ایجاد انگیزه و پرورش حس همکاری و نوع آوری و ابداع و ابتکار و پرورش قوه خلاقیت در دانش آموزان را نام برد. [/align]
  20. irsalam

    حقوق متقابل معلم و شاگرد

    حقوق متقابل معلم و شاگرد [align=justify] نباید معلم با شاگردان خویش رفتاری شکوهمندانه و بزرگ مآبانه ای را در پیش گیرد، بلکه باید فروتنی و نرمش را در برخورد با شاگردانش به کار برد، خداوند متعال به پیامبر خود می فرماید:« پروبال خویش را برای پیروان خود (که با پایمردی خویش در ایمان به تو اظهار علاقه می کنند) فروهشته ساز و نسبت به آنها متواضع و فروتن باش. »(سوره شعراء آیه ۲۱۵) رسول خدا(ص) فرمودند: «خداوند متعال به من وحی نمود که به شما اعلام کنم تا تواضع و فروتنی را پیشه خود سازید». و باز فرمودند: «هیچ صدقه و انفاق مالی، از مال و ثروت انسان نمی کاهد. خداوند متعال به خاطر عفو و گذشت افراد بر عزت و سرافرازی آنان می افزاید و هر فردی که تواضع و فروتنی را پیشه خود سازد، در ظل مراحم پروردگار از مقام والا و شخصیتی ارجمند برخوردار می گردد.» تواضع و فروتنی نسبت به تمام طبقات مردم در خور وظیفه اخلاقی هر انسان مؤمن و مسلمان است، علیهذا باید در نظر گرفت که وظیفه معلم نسبت به شاگردان از این دیدگاه چگونه است؟ شاگردانی که همواره در معیت معلم به سر می برند، به منزله فرزندان او هستند، با توجه به این حقیقت که میان شاگردان و معلم ملازمت و همبستگی جالبی برقرار است و شاگردان در پی جویی از دانش ها و معارف سودمند به او تکیه می کنند. رأی و نظر او را ملاک و معیار ارزیابی علوم و دانش ها می دانند و علاوه بر این میان معلم و شاگردان حقوق متقابل دیگری از قبیل: حق مصاحبت و همنشینی، صیانت و احترام در رفت و آمد و برخوردها، شرافت محبت، دوستی های راستین و عاری از هر شائبه کینه توزی و امثال آنها وجود دارد که این حقوق و معیارها می تواند رابطه معلم و شاگردانش را به طرز جالب و دلنشینی سازمان بخشد. در حدیثی پیامبر(ص) فرمودند: «نسبت به کسی که به وی علم را می آموزید و یا از او علم را فرا می گیرید، نرم و ملایم باشید.» بنابراین لازم است معلم، خلق و خوی خود را فزونتر از آن چه بر دیگران ضروری و لازم است، نسبت به شاگردانش بهبود بخشیده و به هنگام برخورد با آنها رفتار خویش را براساس حسن سلوک و لطف و محبت تنظیم نماید. با شاگردان خود در عین شادابی و گشاده رویی و اظهار شادمانی و محبت خوش آیند و صمیمانه و ابراز دلسوزی و احسان به آنها از طریق بذل علم و مقام و گرامی داشت آنها در حد امکانات برخورد و ملاقات کند. شایسته و به جا ست که تمام شاگردان و به خصوص شاگردان فاضل و برجسته را که با کینه و نام فامیلی روی هم رفته با محبوبترین نام ها و القاب مورد خطاب قرار دهد و به گونه ای از آنان و نام آنها یاد کند که حرمت شخصیت و وقار و ارزش مقام و منزلت آنان از گزند تحقیر و توهین مصون بماند. به طور کلی پیوند بین دانشمند و شاگرد، همچون پیوند بین طبیب و بیمار است، بنابراین باید از هر دارو و عاملی که برای شفای او امیدبخش به نظر می رسد، استفاده کرد، زیرا بیماری جهل از هر نوع بیماری بدنی سخت تر می باشد. [/align]
  21. irsalam

    نامه آبراهام لینکلن به معلم پسرش

    نامه آبراهام لینکلن به معلم پسرش [align=justify]● به پسرم درس بدهید او باید بداند که همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند ، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد.به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه ، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن ، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش ، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد.به او بیاموزید از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید. اگر میتوانید به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید.به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان ، به گل های درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می کنند ، دقیق شود. به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها ، ملایم و با گردن کش ها ، تا می تواند مدارا کند. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند. به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند . ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید . اگر می توانید به پسرم یاد بدهید در اوج گرفتاری تبسم کند. به او بیاموزید که از ریختن اشک خجالت نکشد. به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی را تعیین کند، اما برای دل هرگز. به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را برحق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد. در کار تدریس به پسرم ، ملایمت به خرج دهید ، اما از او یک ناز پرورده نسازید.بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد. می دانم ... توقع زیادی است، اما ببینید که چه می توانید بکنید ، پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است. [/align]
  22. irsalam

    معلم مدرسه

    معلم مدرسه [align=justify]هوچان، معلمی اهل توکیو بود که برای تدریس به شهر ماتسویاما فرستاده شد. ماتسویاما برخلاف توکیو، شهر مدرنی نبود. هوچان که معلم ریاضی بود، باید در مدرسهای تدریس میکرد که دانشآموزانش رفتاری بهدور از فرهنگ و آداب شهرنشینی داشتند. مهمتر اینکه خیلی تازهواردها را تحویل نمی گرفتند. برعکس، هوچان خیلی پایبند اصول اخلاقی بود. اول خیلی مهربانانه با آنها برخورد کرد ولی وقتی چندین بار به دام تله شاگردهایش افتاد، تصمیم گرفت روشش را عوض کند و حتی مقابله به مثل کرد اما در آخر دوام نیاورد و استعفا داد. البته قضیه از این قرار بود که شاگردها از طرف یکی از معلمها هدایت میشدند، معلم کت و شلواری که خودش را از جنس روشنفکرهای اروپایی میدانست. البته خیلی هم به ساموراییبودنش افتخار میکرد ولی برخلاف شعارهایی که میداد، اخلاقگرا نبود. ناگفته نماند که هوچان در آخر از این معلم انتقام گرفت، بعد استعفا داد.این کارتون ژاپنی در سال ۱۹۸۶ توسط جی میروتانی بوچی با نام دوران هوچان ساخته شد. منبع این کارتون، یکی از داستانهای کهن ژاپنی در سال ۱۹۰۶ است که اکثر بچههای ژاپنی آن را خواندهاند. مریم فلاح [/align]
  23. irsalam

    موفقترین معلم دنیا باشید

    موفقترین معلم دنیا باشید شما اگر یك معلم هم باشید، باید در زندگی همواره فردی موفق باشید چون شك نكنید، روزانه دهها دانشآموز شما را الگوی خود قرار میدهند. پس موفقیت شما در زندگی به ویژه در مدرسه، آموزشگاه، دبیرستان یا حتی دانشگاه میتواند این فرآیند شیرین و مثبت را به توان بینهایت در جامعه منتشر كند. ● با ما همراه باشید: یادتان باشد كه همیشه مستعد شوخی و بذلهگویی در كلاس درس باشید. این مزیت میتواند كمك بزرگی برای شما در انتقال هر چه بهتر داشتههایتان به دانشآموزان و دانشجویان باشد. همیشه نگاهی مثبت به كارتان داشته باشید. این نكته برای گروهی همچون معلمان در مقایسه با دیگر گروههای كاری حساستر است. به عنوان مثال اگر روز نخست درس جبر ۱ در مقایسه با روز نخست درس جبر ۲، روز تلخی بوده است، پرونده آن را برای همیشه ببندید و در ادامه روزهای خوش كلاسی خود را تجسم كنید.
  24. irsalam

    آقا معلم

    آقا معلم [align=justify]آقا معلم تندی خود را داخل فضای گرم كلاس چپاند و كت بارانی سرمه اش را، كه قطره های باران رویش نشسته بودند و با جدیت سعی داشتند به بدن یخ زده اش برسند ، روی چوب رختی مخصوص معلم ها كه پشت میز سیاه رنگ و كهنه اش بود آویزان كرد و سریع به سمت بخاری سیاه رنگ و بزرگ گوشه كلاس دوید . مبصر که بر جا را گفت هیاهوی بچه ها که به سر و کله ی هم می پریدند فضای بد ترکیب کلاس را پر کرد. تن و دست هایش یخ زده بود و خودش كرخ تر از آن بود که برای آرام كردن بچه ها سرشان داد و فریاد بکشد و برای همین انها به حال خودشان گذاشت و سعی کرد از این گرمای لذت بخش نهایت استفاده را ببرد . پشت شیشه های بخار كرده پنجره، دانه های درشت برف همین جوری تند تند روی سطح زمین فرود می ایند ودیگر كاملا كف حیاط بزرگ مدرسه را سفید كردهاند . هوای كلاس از نفس های چهل و پنج تا بچه كه بی وقفه توی مشغول شیطانی کردن هستند، دم كرده بود و پنجره هارا به کلی بخار گرفته بودد.به طوری كه نمی شد اصلا بیرون را دید. ولی معلم كه تازه گرما به تنش خورده بود اصلا دلش نمی خواست با بازكردن پنجره این احساس زیبا را از خودش بگیرد . معلم نگاهی به درجه نفت بخاری انداخت و بعد بی آنكه به كلاس نگاه كند بلند گفت :" مبصر بدو برواز بابای مدرسه نفت بگیربیار الان این بخاری نفتش تمام می شود و همه مان یخ می كنیم . " دقیقا نمی دانست مبصر کدام یکیشان بود ،ولی حدس زد باید ازبقیه بچه ها درشت هیکل تر و قوی تر باشد .یک لحظه وسوسه شد بر گردد و ببیند که مبصر چه شکل و شمایلی دارد . پسر لاغر درازی در حالی كه شال و كلاه می كرد و دست كش های کاموایی خود را كه مادر بزرگش برایش بافته بود به دست می كرد و چشم آقایی گفت و از در كلاس بیرون زد . کمی که گذشت معلم دیگر حس كرد به حد كافی گرم شده و آرام پشت میز سیاه رنگش رفت و دفتر بزرگ حضور غیاب را باز كرد ، دلش نمی آمد دستكش های گرم و نرمش را بیرون بیاورد ولی چاره چه بود باید حضور غیاب می كرد البته وقتی با یك نگاه بچه ها را شمرد،به نظرش امد هیچ كسی كم نباشد ولی خب باید حضور غیاب می كرد اگر هم نمی كرد كمی دیگر هم باید بالاخره دستکش هایش را در می آورد چون كه زنگ اول زنگ ریاضی بود و باید پای تخته می رفت و چند تا تمرین حل می كرد ، البته به فكرش آمد كه می تواند به بچه ها بگوید كه خودشان بنشینند و تمرین های صفحه یك تا پنج را بنویسند ، ولی این لحظه خوش زیاد ادامه پیدا نكرد آخر یادش افتاد تا امتحان ثلث چیزی نمانده و آن ها هم خیلی عقب بودند و بعد با ناامیدی به برنامه كلاس كه پشت سرش بالای تخته نصب شده بود نگاه كرد اگر امروز دیكته یا انشاء داشتند می توانستند جای زنگ اول را با آن عوض كند و در اوردن دستکش هایش را به تعویق بیاندازد. ولی انگارامروز او زیاد خوش شانس نبود آخر هر چهار زنگ ریاضی و هندسه بود ، معلم بالاخره با بی میلی دست كش اش را از دستش درآورد و شروع كرد به حاضر غایب كردن ابراهیم حمید پور،حاضر محمد تقی زاده ، حاضر “ غلامعلی محسنی “چند لحظه گذشت هیچ صدایی نیامد .معلم سرش را اورد بالا و دوباره گفت غلامعلی محسنی این بار یكی از بچه ها از جایش بلند شد گفت : غایب ، معلم به دفترش نگاه كرد با امروز این پنجمین روزی بود كه جلوی اسم او "غ "می گذاشت ، معلم رو به بچه ها كرد و گفت بچه ها نمی دانید كه غلامعلی كجاست ؟ كسی با او دوست نیست ؟ شماره تلفنی ، آدرس منزلی جیزی از او ندارید ؟ یكی از بچه ها از ته كلاس بلند شد و با صدای تو دماغی كه حاكی از سرماخوردگی او بود. گفت : "آقا اجازه بغل دستی ما بود. چند روز پیش نه نه اش فوت كرده دیگر مدرسه نمی آید با آقا جونش می رود كارگاه كار می كند ، و سپس پسرك دو تا عطسه محکم کرد سر جاش نشست معلم در حالی که شوكه شده بود به صندلی تكیه داد و به جای خالی پسر روی نیمكت چوبی و پرشیار و دندانه، نگاه کرد . جایش خیلی خالی به نظر می رسید البته تا حالا اصلا متوجه حضور همچین كسی در كلاس نشده بود . حتی هر چه سعی کرد نتوانست صورت او را به خاطر بیاورد .آخر با چهل ، پنجاه تا شاگرد قد و نیم قد كه نمی توانست همه را دانه به دانه بشناسد و به دردشان برسد . معلم احساس گناه زیادی می كرد انگار تقصیر او بود كه پسر مادرش را از دست داده بود و حالا باید در كارگاه كنار دست پدرش كار كند . معلم رو به پسر كرد و گفت بلند شو برو دفتر به آقای مدیر قضیه رو بگو و بعد هم بگو آقای معلم گفت اگرمی شود یك فكری به حال این بچه بكنید تا دوباره بتواند برگردد مدرسه نمره هایش تا حالا بد نبوده است .پسرک بغل دستی هم سریع شال و کلاه کرد و تندی از در کلاس زد بیرون . اقا معلم سرش اورد پایین و نگاهش را انداخت روی دفتر حضور غیاب . خیلی روزش را خوب شروع نكرده بود. امروز صبح كه زنش باز دل درد گرفته بود و او مجبور شده بود تا آمدن مادر زنش صبر كند تا همسر حامله اش در خانه تنها نباشد و بعد تمام راه را تا ایستگاه اتوبوس را در ان سرما دویده بود . خیلی دلش می خواست می توانست این مدت را مرخصی بگیرد و بنشیند خانه مواظبت او ولی از پس مخارج نمی توانست بربیاید همین جوری زنش مرخصی گرفته بود خودش برایش سخت بود . چه برسد او هم می خواست بنشیند خانه! چند لحظه بعد پسربغل دستی غلامعلی و مبصر كلاس كه یك بشکه کوچک بیست لیتری نفت را با خود حمل می كرد وارد كلاس شدند . معلم به مبصر اشاره كردكه نفت را داخل بخاری بریزد و بعد از پسرك جویای نتیجه شد پسرك بغل دستی هم گفت آقای مدیر گفته كاری از دست ما برنمی آید مدرسه كلی مشكلات دارد اصلا یك شاگرد كم تر چه بهتر ! آقای معلم سری تكان داد و در حالی كه آه می كشید گفت : چاره چیست خانه شان را می شناسی ؟ اگر می شناسی بعد از زنگ آخر بایست با هم برویم دم خانه شان . پسرك چشمی گفت و رفت دوباره سر جایش نشست معلم حالا شروع كرد به دیدن و خط زدن مشق های بچه ها مرد به ردیف دوم رسید ولی روی میز خالی بود . معلم رو به پسرك لاغر و نحیفی که روی نیمكت ردیف دوم نشسته بود کرد و گفت تمرین هایت كو ؟ پسرهنوز هیچ نگفته زد زیر گریه كه "آقا اجازه ،آقا اجازه ما به خدا درس هامان را می خوانیم ولی دفتر مشقمون تمام شده به بابامون گفتیم یک دونه بخره ،گفت تا سر برج پول ندارم دفتر بخرم رو جلتش بنویس ما هم آقا روی جلتش نوشتیم ولی جلتش آقا اجازه تموم شده دیگه" گریه دیگر به پسر امان نداد . معلم سرس تكان داد و گفت خیلی خب بس دیگه آبغوره نگیر بعد از زنگ آخر بایست برویم توی راه من یك دفتر برایت بخرم بعدا بیا حتما پولش را به من پس بده باشه؟ پسر در حالی كه هنوز گریه می كرد پشت سر هم گفت چشم آقا اقا معلم بعد از خط زدن مشق بقیه بچه ها پای تخته رفت و گچ را برداشت و شروع كرد به حل كردن تمرین ها و طبق معمول موقع پاك كردن تخته افتاد به سرفه كردن شدید صدبار به مدیر مدرسه گوشزد كرده بود كه كلاس یك تخته وایت برد درست و حسابی نیاز دارد ولی كو گوش شنوا . با هر سرفه انگار توی سینه اش چاقو می كشیدند امروز كمی پول كنار گذاشته بود تا با آن از آن شربت های سینه خارجی بخرد تا شاید كمی حالش بهتر شود ولی حالا باید برای بچه دفتر می گرفت . عیب نداشت حالا یك كار ثواب می كرد ، می گویند از هر دست بدهی از همان دست هم می گیری . دوباره افتاد به جان تخته سیاه تا آن را پاك كند ، هنوز تمرین دوم سوم را داشت حل می كرد كه در كلاس یكباره باز شد و بابای مدرسه با خوشحالی و در حالی كه نفس نفس می زد در میان چهار چوب فلزی نمایان شد در حالی که اب دهانش به زمین و زمان می پاشید . “ آقای معلم مژده بده مژده بده ، خانومت بیمارستانه داره می زاد آقای مدیر گفت بیام و بهت بگم تو می توانی بروی بیمارستان خودش یك نفر را پیدا می كند مواظب كلاس باشد .“ آقای معلم در حالی كه گل از گلش شكفته بود به طرف جا رختی شیرجه زد و كتش را تنش كرد كه از كلاس بیرون برود كه پسر بغل دستی گفت : آقا اجازه ما چی كار كنیم منتظر شما نمونیم ؟ و پسر بی دفتر هم دوباره زد زیر گریه و گفت آقا اجازه ما چی كاركنیم ؟ دفتر نداریم كه ؟ مرد نگاهی به آن دو كرد الان باید برای زنش كمپوت و گل می خرید یك قران هم یك قران بود لبخندی زد و گفت : تو برو خانه تو هم حالا یك هفته مشق ننویس آسمان زمین نمی آید كه ! و بعد با عجله كلاس را ترك كرد تابان پناهی [/align]
  25. ویژگی های معلم پرورشدهندهی خلاقیت [align=justify]مربی یا معلمی كه می خواهد یك كلاس ویژ ه ی پرورش خلاقیت را اداره كند و یا این كه علاقمند است در جریان تدریس روزمره ی خود به طور جدی پرورش خلاقیت دانش آموزان را هم مدنظر داشته باشد، اگر چنان چه از خصوصیات و نگرش های ویژ ه ای كه با ماهیت و فرآیند خلاقیت مناسبت دارد ، برخوردار باشد ،مطمئنا در كار خود بسیار موفق تر عمل خواهد كرد. البته یك چنین معلمی حتما لازم نیست كه خودش فردی خلاق باشد ،اما اگر چنان چه شخصا از مهارت های اساسی خلاقیت برخوردار باشد و بتواند عملا از آن ها استفاده كند ،بدون شك در پیش برد و هدایت كلاس و تاثیر گذاری بیش تر و بهتر بر دانش آموزان خود موفقیت بیش تری كسب خواهد كرد. برخی ویژگی های معلم علاقمند به خلاقیت كه داشتن آن ها به بازدهی بیش تر كلاس و تدریس او می انجامد، موارد زیر است : ۱) فردی انتقاد پذیر باشد . ۲) تحمل عقاید نو دانش آموزان را داشته باشد. ۳) از صبر و تحمل بالایی برخوردار باشد . ۴) به تفاوت های فردی و منحصر به فرد بودن تك تك دانش آموزان اعتقاد داشته باشد. ۵) از انگیزه ای قوی برخوردار باشد. ۶) پذیرای ایده ها و نظرات غیر عادی دانش آموزان خود باشد. ۷) دوست دار هنر و زیبایی شناسی باشد. ۸) تا حد امكان به دانش آموزان خود آزادی عمل بدهد. ۹) در چند زمینه ی مختلف معلومات و مهارت داشته باشد . ۱۰) برای هر دانش آموز احترامی ویژه قائل باشد . ۱۱) خیال پردازی دانش آموزان را تشویق كند. ۱۲) در مواقع لزوم بتواند كودكانه بیاندیشد و كودكانه عمل كند. ۱۳)به دانش آموزان خود اجازه دهد كه گاهی اشتباه كنند. ● معلم دوست دار خلاقیت : احساس می كنم اگر به دانش آموزانم اجازه ی اشتباه كردن را بدهم ،بزرگترین چیزها را به آن ها آموخته ام . [/align]
×
×
  • اضافه کردن...