رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'موسیقی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

  1. چگونه یک موسیقی مناسب برای ورزش انتخاب کنیم؟ شما هنگام ورزش به موسیقی گوش می کنید؟ آیا می دانید که گوش کردن به موسیقی هنگام ورزش تاثیر مهمی روی ورزش کردن دارد؟ اما همه چیز فقط به گوش دادن به موسیقی خلاصه نمیشود و سرعت و ضرب آهنگ موسیقی هم اهمیت دارد. در واقع اگر بخواهید یک ورزش خوب داشته باشید، باید کمی وقت صرف کنید و یک مجموعه خوب از آهنگ های مناسب برای آن انتخاب کنید و در واقع یک Playlist مخصوص برای ورزش داشته باشید. جالب است بدانید که روی این موضوع تحقیقات مختلفی هم انجام شده و دکتر کاراگئوریس می گوید که بهترین موسیقی ها برای ورزش آنهایی هستند که دارای ضرب آهنگ (Tempo) بین ۱۲۰ تا ۱۴۰ در دقیقه اند. تحقیقات دیگری هم نشان داد که گوش کردن به موسیقی هنگام ورزش می تواند تا ۱۵ درصد کارایی را افزایش بدهد. اما گروه دیگری از محققان، از این هم فراتر رفته اند. آنها می گویند تمپوی ۱۲۰ تا ۱۴۰ یک عدد کلی است لازم است برای هر نوع فعالیت بدنی یک عدد دقیق تر داشته باشیم. برای مثال آنها می گویند هنگام پیاده روی با سرعت ۴ کیلومتر در ساعت باید به موسیقی هایی با ضرب آهنگ ۱۱۵ تا ۱۱۸ گوش کنیم (B.P.M) و وقتی پیاده روی سریع انجام می دهیم موسیقی نیز باید روی تمپوی ۱۳۷ تا ۱۳۹ باشد و هنگام دوییدن باید به آهنگ هایی با تمپوی ۱۴۷ تا ۱۶۰ گوش کنیم. آنها حتی یک جدول هم برای فعالیت های بدنی متفاوت ایجاد کرده اند تا اگر یک ورزشکار حرفه ای هستید بر اساس آن ریتم مناسب خودتان را پیدا کنید.
  2. :65: در این تاپیک جدیدترین اخبار موسیقی ایران رو قرار خواهیم داد . روزهای بد «رضا صادقی» در آستانه مراسم ازدواج :74: رضا صادقی خواننده مطرح و دوست داشتنی موسیقی پاپ، مدتی است به دلیل برخی مشکلات، حضور کمرنگی را برای دوستداران مشکی پوش رقم زده است. به گزارش مجله موسیقی ملودی این مشکلات سبب شد این هنرمند علاوه برجشنواره موسیقی فجر، درروزهای پایانی سال ۹۱ نیز نتواند اجرای پر مخاطب خود را به صحنه ببرد. اما روزهای بد سلطان مشکی پوش همچنان ادامه پیدا کرد تا آنکه به “همین…” و منتشر نشدن این آلبوم در سال جاری ختم شد. علی جعفری مدیر برنامه رضا صادقی در گفتگویی درباره عدم انتشار آلبوم جدید رضا صادقی به ایرنا گفت: تمام کارهای آلبوم جدید رضا صادقی انجام شده است و تلاشمان این بود این آلبوم در سال جاری منتشر شود اما بنابه دلایلی تا به امروز مجوز این آلبوم صادر نشده است ولی مسئولین این قول مساعد را به ما داده اند که هفته آینده مجوز آلبوم جدید رضا صادقی صادر شود. وی ادامه داد: بعد از صدور مجوز این آلبوم شاید روزهای پایانی اسفند ماه زمان مناسبی برای انتشار این کار نباشد به همین دلیل احتمالا این آلبوم در هفته دوم فروردین ماه ۹۱ یعنی بعد از تعطیلات نوروز (که زمان مناسب تری برای انتشار این آلبوم است) به دوستداران سلطان مشکی پوش تقدیم خواهد شد. مدیر برنامه رضا صادقی از کنسرت این آلبوم در سال آینده خبر داد و افزود: کنسرت رضا صادقی با اجرای قطعات آلبوم جدیدش در اردیبهشت سال ۹۲ بعد از انتشار آلبوم برگزار می شود. جعفری در پایان تصریح کرد: خبر خوبی برای دوستدارن رضا صادقی دارم و آن هم برگزاری مراسم جشن عروسی این هنرمند موسیقی در ماه جاری است. بنابراین گزارش رضا صادقی پیش از این از حضور نوجوانان و جوانان با استعداد ایرانی در این آلبوم خبر داده بود و افزود: از جوانان و نوجوانانی در این آلبوم استفاده کردهام که لقب ستارههای زمینی را به آنها میدهم نه ستارههای آسمانی. دو پدیده موسیقی را میخواهم به مردم سرزمینام معرفی کنم که یکی از آنها «آرون» نام دارد. یک جوان متولد ۶۸ ولی بیاندازه با استعداد از خطه شمال. یک دوست دیگر هم دوست خوبم اقای «شفاهی» که از هموطنان شیرازی من است ولی فوق العاده مستعد و حرفهای.
  3. موسیقی این قدرت را دارد که بیماریهای مختلفی را درمان کند. پزشکان از دیرباز برای درمان برخی از بیماریها از موسیقی مدد میگرفتهاند. تاریخچه موسیقی درمانی حرفه ای به گزارش مجلهی موسیقی ملودی از روزنامهی ایران، موسیقی درمانی حرفه ای از قرن ۲۰، پس از جنگ جهانی اول و دوم شروع شد، یعنی زمانی که موسیقی دانان جوامع (از هر نوع: آماتور و حرفه ای) به بیمارستان های سراسر آمریکا رفتند تا برای سربازانی که در جنگ دچار آسیب های روانی و جسمانی فراوان شده بودند، موسیقی بنوازند. عکس العمل قابل توجه فیزیکی و احساسی بیماران به موسیقی باعث شد تا پزشکان و پرستاران بیمارستان، تقاضای استخدام موسیقی دانانی را در بیمارستان ها کنند. موسیقی درمانی، تنها شنیدن موسیقی نیست. آن گونه که در منابع مختلف راجع به موسیقی درمانی دیده می شود، افراد با نواختن موسیقی و حتی آواز خواندن قادرند به همان نتایج شنیدن موسیقی دست پیدا کنند. به زودی این موضوع که موسیقی دانان به آموزش های اولیه جهت اهداف این کار احتیاج دارند، مشهود شد. اولین بار در دنیا، رشته «موسیقی درمانی» در دانشگاه میشیگان آمریکا در سال ۱۹۹۴ شکل گرفت. به گفته دانشمندان: «نغمه های موسیقی برحسب ترکیب فاصله ها و ریتم، دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلول های عصبی، احساس و انگیزه ای را تقویت، تضعیف و یا منتقل می سازند. اگرچه فواید درمان با موسیقی از دوران های قبل مطرح بوده است، اما تا قبل از این که در قرن اخیر به عنوان یک رشته تخصصی شناخته شود، خوب معرفی نشده است،» به گفته پژوهشگران مرکز پزشکی نیویورک، شنیدن موسیقی های کلاسیک و حتی موسیقی جاز موجب کاهش اضطراب و افزایش تحمل درد در بیماران می شود. موسیقی درمانی در ایران هر قومی برحسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود دارای موسیقی خاصی است. ایران به عنوان یکی از تمدن های کهن، علاقه و قابلیت فرهنگی خود را در استفاده از موسیقی نشان داده و در زمینه های درمانی، روحی و عرفانی از این پدیده استفاده کرده است. مراجعه به گذشته تاریخی و دانشمندان مشهوری چون فارابی و ابوعلی سینا ، صریحاً اهمیت موسیقی و تأثیر آن بر جسم و روح را به ما اثبات می کند. به طور مثال فارابی در کتاب موسیقی الکبیر و ابوعلی سینا در کتاب قانون، به این نکته اشاره می کنند. فارابی تحقیقات گسترده و ارزشمندی در این مورد انجام داده و یافته های او سال ها مورد توجه دانشمندان و کشورهای دیگر دنیا قرار می گیرد. همچنین «ابن سینا» در کتاب «قانون» تأثیر موسیقی را در اعضای بدن و رفع امراض جسمانی بیان می کند. فارابی سه خاصیت برای موسیقی در نظر می گیرد: احساس انگیزه، نشاط آور و خیال انگیز و گاه موسیقی قادر است هر سه این خصوصیات را با هم دارا باشد. موسیقی درمانی مختص چه کسانی است؟ موسیقی درمانی برعکس آنچه که بسیاری از مردم می پندارند، فقط برای افرادی که از مشکلات خاصی چون عقب ماندگی، تأخیر یافتگی رشد، معلولیت های جسمی و بیماری های روانی رنج می برند، نیست. بلکه افراد عادی هم می توانند برای رسیدن به آرامش بیشتر این روش را امتحان کنند. هر چند که موسیقی درمانی، بیشتر در مکان هایی چون بیمارستان های روانی، سازمان های توان بخشی، بیمارستان های پزشکی و درمانی، کلینک های بیماران سرپایی، سمینارهای پیشگیری اعتیاد و مدارس مورد استفاده قرار می گیرد، اما مردم عادی هم می توانند از این شیوه استفاده کنند. در آخر باید بدانیم که موسیقی درمانی، تنها شنیدن موسیقی نیست. آن گونه که در منابع مختلف راجع به موسیقی درمانی دیده می شود، افراد با نواختن موسیقی و حتی آواز خواندن قادرند به همان نتایج شنیدن موسیقی دست پیدا کنند. انجمن موسیقی درمان در ایران موسیقی در طول چند دهه اخیر در کشورمان، ارزش و اهمیت خود را از دست داده است. چه بسا افرادی که این پدیده مهم را در زندگی خود فراموش کرده و از آن دور شده اند. خوشبختانه در سال های اخیر با کوشش های فراوان موسیقی دانان کشورمان تغییراتی در این زمینه صورت رفته است و موسیقی (بخصوص موسیقی شاد) بار دگر جایگاه خود را در جامعه ما کم و بیش بازیافته است. ثبت انجمن موسیقی درمانی ایران گامی است ملی و علمی در جهت پیشبرد موسیقی درمانی در تاریخ ایران. با توجه به اطلاعات موجود در منابع مختلف، این انجمن با حضور اساتید برجسته دانشگاه های ایران، کوشش دارد تا دانش کلاسیک رشته موسیقی درمانی را به عموم جامعه و علاقه مندان معرفی نماید.
  4. همه چیز درباره درمان با موسیقی و موسیقی درمانی براساس تحقیقات موسیقیشناسان، گوشدادن به موسیقی البته براساس نوع آن میتواند بر متابولیسم بدن تاثیر بگذارد، فشارخون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار و به هضم غذا کمک کند. آیا تا به حال با خودتان فکر کردهاید ما چگونه با موسیقی میتوانیم ارتباط برقرار کنیم؟ چگونه یک قطعه موسیقی که شکلی از هنر انتزاعی به نظر میرسد، زبانی ندارد و پیامی را به صورت کلامی منتقل نمیکند، میتواند احساسات ما را بسادگی تحت تاثیر قرار دهد و براحتی آن را برانگیزد؟ دنیای موسیقی، دنیایی پر از خلاقیت و اثرات شگرف است، به طوری که بارها محققان را متعجب ساخته است. هر چند موسیقی به نظر چیزی فراتر از ارتعاش مولکولهای هوا نیست، ولی میتواند اثرات بسیاری بر احساسات، عواطف و حتی روند تکاملی انسانها بگذارد. درست است که موسیقی مثل زبان ناطق نیست، ولی به همان اندازه اثرگذار است. موسیقی بخوبی میتواند به شیوههای مختلف مورد استفاده قرار بگیرد. در علوم پزشکی به عنوان روشی برای درمان مشکلاتی چون حملات ناگهانی، فشارخون پایین، بیماریهای روانی، افسردگی، بیخوابی و به طور کلی به عنوان یک عامل موثر در تسریع بهبود بیماریهای گوناگون به کار میرود. تاثیرات موسیقی بر بدن و مغز آدمی موسیقی در تمام حالات روحی میتواند تاثیرگذار باشد. موسیقی یک ابزار قوی است که میتواند تمام هیجانات روحی را به کنترل درآورد. در زمان شادی، هیجان، ناراحتی و خشم حتی در زمان بیماری میتواند موثر باشد. در تحقیقات متعددی که روی واکنش بدن انسان به موسیقی انجام شده است، محققان به نتایج جالبی دست یافتهاند. وقتی به ترانههای مورد علاقه خود گوش میدهیم، بدن ما تمام علائم برانگیختگی احساسی را از خود بروز میدهد. برای مثال، مردمکها گشاد میشوند. این واکنش وقتی به فردی که دوستش داریم نگاه میکنیم نیز وجود دارد. تعداد ضربان قلب و نبض ما همچنین فشار خونمان بالا میرود، هدایت الکتریکی پوست ما پایین آمده و قسمتی از مغز که عهدهدار تنظیم حرکات ماست یعنی مخچه، به طور عجیبی فعال میشود. جالب این که خون بیشتری روانه پاها میشود و شاید همین مساله است که باعث حرکت متناسب با ریتم پاها میشود. براساس تحقیقات موسیقیشناسان، گوشدادن به موسیقی البته براساس نوع موسیقی میتواند بر متابولیسم بدن تاثیر بگذارد، فشارخون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار و به هضم غذا کمک کند. موسیقیهای آرام مانند موسیقی کلاسیک بسیار آرامشبخش هستند. برای مثال تحقیقات نشان داده احساسی که از ۳۰ دقیقه گوش دادن به چنین موسیقی به وجود میآید معادل آرامشی است که از خوردن یک قرص والیوم حاصل میشود. در این نوع موسیقی، کلامی وجود ندارد، خود آهنگ و ریتم است که تاثیرگذار است، بنابراین هر دو نیمکره مغز را درگیر میکند. موسیقی میتواند هیجان و شور درونی را بخوبی آزاد کند. بهعلاوه آرامشی را که بشدت در پی آن هستیم برایمان فراهم آورد. موسیقی چنان بر روح و روان آدمی تاثیر گذار است که نمیتوان این حقیقت را بسادگی انکار کرد. موسیقی علاوه بر ایجاد شور و هیجان، بسیار میتواند تحمل انسان را در برخورد با شرایط دشوار بالا ببرد و میزان تحمل درد را در افراد مختلف هنگام بیماری یا استرس افزایش دهد. این مساله را ممکن است بکرات تجربه کرده باشید که موسیقی، انجام بسیاری از فعالیتهای روزمره شما را تسهیل کند. این نقش موسیقی کاملا اثبات شده است. موسیقی علاوه بر تاثیر در تسریع درمان بسیاری از بیماریهای روحی و جسمی میتواند به طرق مختلف باعث افزایش انرژی و تسهیل کارهای روزانه شود. اثرات موسیقی کلاسیک به خاطر ریتم و ملودی، بر ساختار و تواناییهای مغز انجام میگیرد. ریتم منجر به افزایش تولید و در پی آن افزایش سطح سروتونین در مغز میشود. سروتونین نوعی هورمون عصبی بوده که باعث تداوم انتقال پالسهای اعصاب و حفظ حس شادمانی و سرور میشود. تولید سروتونین در مغز انبساط خاطر ایجاد میکند. کمبود سروتونین در مغز باعث ایجاد افسردگی و احساس دلتنگی میشود. در اصل، بسیاری از داروهای ضدافسردگی از طریق کاهش بازجذب و افزایش سطح سروتونین در مغز عمل میکنند. وقتی مغز در معرض یک شوک مثبت قرار گیرد شروع به ترشح سروتونین میکند. به عنوان مثال وقتی به یک نقاشی زیبا نگاه میکنید، رایحه دلپذیری به مشامتان میرسد، خلاصه هر مسالهای که باب طبع شما باشد حتی خوردن غذای مطبوع یا گوشدادن به موسیقی مسحورکننده، به مغز اجازه میدهد مقدار معینی سروتونین آزاد کند که باعث تحریک و به اوج رسیدن احساسات دلپذیر میشود. همانطور که میدانید بدن ما بسیار تابع ریتم است و ترشح بسیاری از مواد مفید در بدن ما به صورت ضربانی صورت میگیرد. ریتم موسیقی بخوبی میتواند موجب تحریک دیگر ضربانهای طبیعی بدن مانند ضربان قلب یا امواج آلفای مغز شود و همین اثر موسیقی یکی از شیوههای درمان افسردگی و معالجه بالینی است. بهعلاوه ملودی همچون جرقههای شتاب دهنده عمل میکند و کاتالیزور فرآیند خلاقیت در مغز است. موسیقی درمانی چیست؟ تاثیر موسیقی بر بدن انسان به قدری است که امروزه در جهان جایگاه خاصی برای بهبود و درمان بسیاری از بیماریها پیدا کرده است. استفاده از موسیقی بهعنوان مکملی برای درمان بیماریها به زمان ارسطو و افلاطون بازمیگردد. از آن زمان استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف به کار میرفته است. انجمنهای موسیقی درمانی از سال ۱۹۵۰ شروع به فعالیت کردند و سال ۱۹۸۵ فدراسیون جهانی موسیقیدرمانی به ثبت رسید. در ایران نیز انجمن موسیقیدرمانی فعالیت خود را آغاز کرده است. موسیقی درمانی به طور کلی مانند هر گونه روش درمانی، شیوههای بخصوصی دارد. موسیقی درمانی می تواند به عنوان روشی برای درمان بیماریهای روانی، افسردگی بیخوابی و به طور کلی به عنوان یک عامل موثر در تسریع بهبود بیماریهای گوناگون به کار رود. روشهای موسیقی درمانی در کل به دو دسته تقسیم میشوند: روش فعال و روش غیرفعال. در روش غیرفعال، فرد خود عملی انجام نمیدهد و فقط با گوشدادن و شنیدن موسیقی درمان میشود. در حالی که در روش فعال، فرد فعال است و همراه با خواندن، نواختن و حتی حرکات موزون درمان میشود. این روش واکنشهای عاطفی، ذهنی، جسمی و حرکتی را در پی دارد و متناسب با نیاز افراد از این روشها استفاده میشود. در اصل، محور برنامههای موسیقیدرمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرامبخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم یا انفرادی، خواندن آوازها به صورت فردی یا گروهی است. واضح است که روشهای موسیقیدرمانی توسط هر فردی قابل انجام نیست. همان طور که در هر روش درمانی دیگری به یک شخص توانا و متخصص نیاز است، در موسیقیدرمانی نیز به افراد متخصص که در زمینههای مختلف موسیقی و شاخههای درمانی آموزش دیدهاند، نیازمندیم. فرد متخصص با توجه به نوع بیماری و روشهای مختلف درمان و نیز بر اساس آشنایی خود با روانشناسی موسیقی، درمان را انجام میدهد. براساس هر فرد و نیازهای روحی و درمانی وی، نوع موسیقی مورد نیاز میتواند متفاوت باشد. در حقیقت تاثیر موسیقیهای مختلف بر ذهن و سلامت انسانها با هم متفاوت است. در درمان به وسیله موسیقی از نوعی از موسیقی استفاده میشود که برای ایجاد آرامش و نشاط روحی مناسبتر است. این نوع موسیقی باعث تجدید قوا شده و مسلما کارایی مغز را افزایش میدهد. این گونه موسیقیها با تاثیر در روح و روان انسان باعث تسریع فرآیند ترمیم و بهبود میشوند. موسیقی درمانی کاربرد گستردهای دارد و کمتر میتوان فردی را یافت که موسیقی بر سیستم بدن وی هیچ تاثیری نداشته باشد. از این رو میتوان در درمان بسیاری از بیماریها موسیقی را به کار برد، اما بهترین گزینه ها برای به کارگیری این درمان، بیماریهایی هستند که با مسائل روانی فرد در ار تباط باشند و بعلاوه آن دسته از بیماریهای جسمی که منشا روانی دارند به بهترین شکل با این روش قابل درمان هستند. از آنجا که موسیقی میتواند در ایجاد هماهنگی بین فعالیتهای دو نیمکره مغز موثر باشد، بهکارگیری آن در بهبود این هماهنگی میتواند در درمان لکنت زبان کمککننده باشد. اثرات موسیقی در زندگی انسان بسیار بیشتر از آن است که بتوان براحتی به آن پرداخت. موسیقی چطور اثر میگذارد؟ موسیقی میتواند همچون ارتباطات کلامی بر فعالیتهای مغز انسان اثر بگذارد. موسیقی حاوی نوعی انرژی است که علاوه بر تحریک مغز میتواند بر تمام اعضای بدن تاثیر بگذارد. بسته به پیچیدگی ساختار مغز هر فرد و تنوع علایق و ترجیحات وی، تاثیر نوع خاصی از موسیقی بر فرد مشخص میشود. در برخی افراد یک نوع موسیقی در ایجاد تحریکات مغزی تاثیر کمتری دارند یا حتی به کلی بیاثرند. در واقع این ساختار مغزی انسان است که مشخص میکند کدام نوع موسیقی فعالیتهای مضر بیولوژیکی بدن را کاهش دهد. به دلیل ساختار پیچیده مغز انسان، یک نوع خاص از موسیقی نمیتواند در همه افراد تاثیر مشابهی داشته باشد. در بسیاری از انسانها موسیقی آرام میتواند در ایجاد آرامش موثر باشد، اما در برخی دیگر موسیقی تند موثرتر است. آنچه جلوهای از برخی آثار موسیقی بوده و به صورت حرکات موزون نمایان میشود، در اصل ناشی از اثر مستقیم موسیقی بر مغز و سیستم عصبی و در پی آن سیستم عضلانی فرد است. البته این مساله همگانی نیست و در بسیاری از مردم ممکن است این پدیده رخ ندهد؛ چرا که پدیدار شدن این حالت از ایجاد رابطه بین سیستم بدنی و موسیقی در حال پخش به وجود میآید، حال آنکه در بسیاری از افراد ممکن است این ارتباط به وجود نیاید. یکی از نقشهای بسیار جالب موسیقی، تاثیر بسزای آن در رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان است. کودکان به مراتب بیش از بالغان تحت تاثیر موسیقی قرار میگیرند و از مزایای موسیقی کلاسیک بهرهمند میشوند. محققان در تحقیقات خود دریافتهاند گوشکردن به موسیقیهای شاد و بدون کلام میتواند منجر به افزایش تعادل روحی و عاطفی کودکان شود و موسیقی با ایجاد احساس لذت در کودک، روحیه مثبت و شادی در او به وجود آورد و از این طریق باعث افزایش تواناییهای او شود. موسیقیدرمانی در کودکان نیز میتواند باعث بسط ارتباطات کودک، افزایش احساسات اجتماعی و افزایش هوش او شود و از این طریق نیز به تکامل روحی کودکان کمک کند. ضرباهنگ همراه با افزایش شناختی و کارکرد خلاقانه مغز توسط ملودی باعث ایجاد احساسات هیجانی در بدن ما میشود. طبق اثر موتزارت، کودکانی که به فراگیری دروس موسیقی میپردازند مهارتهای شناختی بالاتری را تجربه میکنند. والدین میتوانند با استفاده از موسیقیدرمانی، کیفیت زندگی کودک خود را در عرصههای مختلف بالا ببرند، برای مثال ارتباط کودک خود را با کودک دیگر بهبود ببخشند و حتی بر کیفیت ارتباط کودک و خانواده نیز اثر بگذارند. زمانی این تاثیر به بیشترین میزان میرسد که کودک، خود لذت اجرای موسیقی را تجربه کند. بعلاوه دیده شده موسیقی باعث اجتماعیترشدن کودکان میشود و توانایی آنها را در ابراز وجود، نظرات و احساسات و نیز برقراری ارتباط موثرتر با دیگران افزایش میدهد. موسیقی بویژه با ضرباهنگ۶۰ در دقیقه، روی فرکانس و دامنه امواج مغزی اثرات مستقیمی دارد به طوری که میتوان این اثرات را به وسیله الکتروآنسفالوگراف اندازهگیری کرد. اثرات موسیقی بر بدن به قدری است که میتواند سیستم تنفسی، مقاومت پوست و حتی سیستم هورمونی بدن را تحت تاثیر قرار دهد. موسیقی با اثراتی که بر مردمک و فشارخون و سیستمهای مختلف بدن دارد میتواند منجر به افزایش تمرکزپذیری مغز شود. موسیقی هر دو نیمکرههای چپ و راست مغز را به طور همزمان تحریک کرده و از این طریق، تحلیل و تلفیق و پردازش اطلاعات را در مدت زمان کوتاهتری میسر میکند. بعلاوه با فعالسازی همزمان دو نیمکره مغزی، به تقویت فرآیند یادگیری و جذب اطلاعات و در نهایت رشد مهارتهای شناختی میشود. در مطالعات بسیار به اثبات رسیده است که با کمک این پدیده میتوان یادگیری را به میزان پنج برابر افزایش داد و به همین دلیل است که نقالان، داستانهای خود را با ریتم خاصی بیان میکنند تا بتوانند هزاران خط داستان را به خاطر بسپارند و هنرمندان درامپرداز یونانی نیز با استفاده از همین شیوه به ایفای نقش خود میپرداختند. موسیقی از طریق ریتم به همسانسازی اعمال حیاتی بدن میپردازد و به ایجاد حالت روانی خاص و به دنبال آن افزایش شناخت و خلق تواناییها منجر میشود. عامل دیگری که در هماهنگی با ریتم عمل میکند ملودی است که باعث تفکیک استدلال و قوای عقلانی میشود و احساس مطبوع فراخوانی چالشها و مسائل را از طریق سلسله ابتکارات و چارهسازیهای جدید ایجاد و از طریق خلاقیتی که القا میکند قابلیتهای لازم برای بهکارگیری صحیح راهحلهای موجود را فراهم میآورد. ملودی و ریتم با اثرگذاری بر مغز به ارتقای مهارت شنیداری و کانالهای حسی مغز و افزایش مهارتهای قوای ذهنی منجر میشود. موسیقی در طبیعت به زیبایی جلوه میکند. صدای حاصل از برخورد آب با سنگ، صدای پرندگان یا صدای باد در میان برگ درختان همگی جلوههایی از موسیقی بوده و میتوانند برای انسان بسیار روحنواز باشند. اثرات بالقوه موسیقی بر گیاهان و حیوانات نیز به اثبات رسیده است. تحقیقات نشان داده گیاهان با الگوی ضرباهنگ ۶۰ در دقیقه رشد بسیار سریعتری از گروههای دیگر دارند. گروهی که در معرض موسیقی راک قرار گرفتهاند پژمرده و خشک شدهاند. گیاهان، موجودات زندهای هستند ولی ارگانی برای تفکر ندارند، لذا برای رشد به ملودی نیاز ندارند و فقط ریتم را درک خواهند کرد. موسیقی؛ شمشیری دولبه موسیقی نیز مثل هر ابزار دیگر اگر به درستی و بجا به کار گرفته نشود میتواند اثرات مضری در پی داشته باشد و نهتنها مفید نیست بلکه اثرات مخربی نیز بر بدن دارد. گوشدادن به موسیقیهای تند و آزاردهنده به جای ایجاد هارمونی و کمک به سلامت، میتواند مانند یک زهر در بدن عمل کند. براساس تحقیقات صورتگرفته روی گیاهان، محققان سعی کردهاند تاثیر موسیقیهای مختلف را بر رشد گیاهان ارزیابی کنند. این مطالعات نشان داده موسیقیهای آزاردهنده میتوانند بر رشد گیاهان اثر سو داشته باشند. به عنوان مثال موسیقی راک، رشد گیاه را متوقف میکند و برخلاف آن موسیقی کلاسیک باعث تسریع رشد گیاه میشود. جالب است بدانید موسیقی گاهی میتواند بسیار قدرتمند باشد به طوری که همانند برخی داروها وابستگی ایجاد کند و اعتیادآور باشد. پس باید به این نکته بسیار توجه داشت که موسیقی ابزار بسیار قدرتمندی است و میتواند مثل شمشیر دولبه عمل کند. از طرفی اگر به درستی به کار گرفته شود میتواند تاثیرات مثبت روحی و جسمی بسیاری بر اشخاص داشته باشد و باعث ارتقای سلامت شود. از طرف دیگر، اگر به درستی به کار گرفته نشود میتواند به جای اثرات مثبت خود منجر به بروز اثرات منفی در بدن شود و بسیار مخرب باشد بنابراین درست است که موسیقی در عرصههای مختلف میتواند عملکرد بدن انسان را بهبود بخشد ولی باید در انتخاب نوع موسیقی خیلی دقت کرد تا تاثیر معکوس بر بدن فرد نداشته باشد. جام جم آنلاین
  5. ساختمانی عجیب که با باران موسیقی می سازد این ساختمان در شهر درسدن آلمان واقع شده است. هنگامی که باران شروع می شود از این ساختمان صدای موسیقی خاصی شنیده می شود. این صدا به دلیل برخورد آب باران با ناودانی ها و لوله های مارپیچ و کج ایجاد می شود.
  6. فروش بلیت های تخفیف دار جشنواره موسیقی فجر آغاز شد فروش بلیت های بیست و هفتمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر با تخفیف ویژه هنرمندان و دانشجویان از شنبه ۱۵ بهمن به مدت ۳ روز در ساختمان مرجان آغاز شد. به گزارش مجله موسیقی ملودی از ستاد خبری بیست و هفتمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر، بلیت های ویژه دانشجویان رشته موسیقی با ۵۰ درصد تخفیف، دانشجویان سایر رشته ها با ۳۰ درصد تخفیف و هنرمندان موسیقی با ۲۵ درصد تخفیف می توانند بلیت های مورد نظر خود را خریداری کنند. همچنین تخفیف بلیت ها شامل اجراهای برج میلاد نمی شود. برای دریافت این بلیتها ارائه اصل و کپی کارت دانشجویی و کارت عضویت هنرمندان در خانه موسیقی الزامی است. علاقمندان برای خرید بلیتهای ویژه دانشجویی و هنرمندان می توانند از شنبه به آدرس خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، کوچه هانری کربن، پلاک ۱۸ ، طبقه اول مراجعه کنند. بیست و هفتمین جشنواره موسیقی فجر ۲۴ تا ۳۰ بهمن ماه به دبیری دکتر حسن ریاحی در تهران، کرج، قزوین، شیراز، یاسوج و گرگان برگزار می شود.
  7. موسیقی ارکسترال ایران از دیروز تا امروز سفر ناصرالدین شاه قاجار به اروپا نقش غیرقابل انکاری در ورود هنر غربی به یکی از اصلی ترین مراکز هنر مشرق زمین یعنی ایران داشته است. همانگونه که وی را نخستین آکتور سینمای ایران می نامند و این شاه قاجار را تاثیر گذار ترین فرد در ورود امکانات سینما، عکاسی و . . . به ایران نیز می دانند، وی پیرامون ورود ساز های غربی نیز همین نقش را ایفا کرده است. ناصرالدین شاه در سفر اول خود به اروپا در ماه صفر ۱۲۹۰ه. ق به هنگام مراجعت به ایران چند دستگاه پیانوی بزرگ را برای دربار با خود آورد اما در تهران کسی به نواختن این ساز آشنا نبود. می گویند محمد صادق خان سرورالملک با مهارتی که در نواختن سنتور داشت تا حدودی شروع به نواختن پیانو کرد که در نوع خود کاری بدیع بود. اما نخستین کسی که پیانو را مطابق روش صحیح آن نواخت، غلامرضا خان سالار معزز بود که بعد از وی معتمدالملک یحیاییان و محمود مفخم به یادگیری و نواختن پیانو پرداختند. غلامرضاخان سالار معزز متولد سال ۱۲۴۰ تهران، از شاگردان مسیو لومر فرانسوی بود، وی در آن زمان معلم شعبه موزیک و دستیار او شد. سالار معزز برای تکمیل تحصیلات موسیقی به روسیه رفت و در کنسرواتور پترزبورگ تحصیل کرد. او در این کنسرواتوار از شاگردان ریمسکی کورساکف، آهنگساز مشهور روسی بود و پس از خاتمه تحصیل در ۱۲۹۳ به ایران بازگشت و با درجه سرتیپی به ریاست موزیک نظام و مدرسه موزیک منصوب شد. او به موسیقی ایرانی توجه داشت و با تغییر کوک پیانو آن را می نواخت. وی کتاب هایی نیز در موضوع سازشناسی و ارکسترشناسی ترجمه کرده که متاسفانه هیچکدام به چاپ نرسیدند. اما یک سلام رسمی در دوره مشروطیت و چند سرود برای مدرسه امریکایی، میراث ماندگار او شد. از دیگر خدمات سالار معزز، نگارش موسیقی ایرانی با نت بود که چند قطعه از جمله فانتزی ماهور چاپ روسیه و به وزن سه چهارم در گام ماهور سل با نت های مربوطه به دست چپ پیانو نوشته شده و در تنظیم آنها از قواعد هارمونی استفاده شده است. از آثار منتشر شده سالار معزز «سرود برادران» را نیز می توان نام برد که در کتاب دوم ویولن هنرستان موسیقی ملی منتشر شده است. مدرسه موزیک تا سال ۱۳۰۷ زیر نظر او و معاونت فرزندش، نصرالله مین?باشیان اداره شد. سالار معزز مردی منظم، متشخص، با حس مسوولیت و با پشتکار بود. دوره سلطنت ناصرالدین شاه با ورود دیگر ساز های کلاسیک غربی به ایران نیز همراه بود، به عنوان مثال ورود ویولن به ایران همزمان با اواخر دوره سلطنت ناصرالدین شاه به ایران صورت پذیرفت که نخستین نوازندگان این ساز هنرمندانی چون تقی دانشور، حسن هنگ آفرین و ابراهیم آژنگ بودند. گفتنی است؛ ورود این ساز ها در دوره ناصری به همراه تاسیس دارالفنون به پیشنهاد امیرکبیر و تشکیل شعبه موزیک در این مدرسه، در آینده زمینه ساز تشکیل ارکستر های بزرگ در ایران شد. ● دارالفنون نخستین خاستگاه آکادمیک موسیقی در ایران با تاسیس مدرسه دارالفنون، خیزش عظیمی در راستای دستیابی به علوم و فنون نوین در ایران برداشته شد. در همین راستا و به سبب لزوم توجه به دسته های موسیقی نظامی که مورد توجه ناصرالدین شاه نیز قرار گرفته بود، شعبه یی در دار الفنون به عنوان شعبه موزیک تشکیل شد و بدین ترتیب دارالفنون به عنوان نخستین خاستگاه آموزش آکادمیک موسیقی در تاریخ ایران درخشید. در واقع تشکیل شعبه موزیک دارالفنون را می توان سرآغازی برای آموزش و تشکیل هسته های اولیه هنرمندان و گروه های موسیقی کلاسیک غربی و ارکسترال دانست. گرچه هدف اولیه از تشکیل آن پرداختن به موسیقی در دسته های موزیک نظامی بود ولی سرمنشایی برای ایجاد پایه های موسیقی ارکسترال در ایران شد که وجود مربیان خوش ذوق و توانمندی چون لومر فرانسوی (موسیو لومر)، آثار تاثیر گذار و شاگردان خوش ذوقی را بر جای گذاشت. ● موسیو لومر، ژنرال موسیقی ایران پس از تشکیل شعبه موزیک در دارالفنون ابتدا کار آموزش هنرجویان به دو هنرمند فرانسوی به نام های بوسکه و معاونش رویون که در حدود ۱۸۵۶ میلادی به ایران آمده بودند سپرده شد که این دو نتوانستند کار چشمگیری در این باره ثمر رسانند. بنابراین دولت ایران برای رهبر ارکستر و آموزش موسیقی یک نفر کارشناس و مربی موسیقی به نام «آلفرد ژان باپتیست لومر» را از فرانسه استخدام کرد که در سال ۱۲۸۵ ه.ق به ایران اعزام شد که با مهارت و جدیت خود مسبب خدمات مهمی در این حوزه شد. لومر در بدو ورود به دارالفنون تربیت شاگردانی را برعهده گرفت که اکثر آنها حتی خواندن و نوشتن را بدرستی نمی دانستند اما وی با جدیت به کار خود ادامه داد و چندی بعد با تلاش های او نخستین کتاب تئوری موسیقی در ایران با ترجمه مزین الدوله در سال ۱۳۰۱ه.ق به چاپ رسید. همچنین تدریس تمام دروس و آموختن ساز های بادی ، پیانو ، سلفژ و هارمونی در شعبه موزیک برعهده خود لومر بود. سرانجام با تلاش های لومر فرانسوی نخستین دسته های موزیک نظامی که در واقع شکل اولیه ارکستر سمفونیک تهران امروزی است تشکیل شد و این دسته کنسرت هایی هم ترتیب دادند و بتدریج آثاری از آهنگسازان اروپایی را نیز به اجرا گذاردند. لومر در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا نیز در نمایشگاه ایران در پاریس حضور داشت. وی در ایران درجه ژنرالی گرفت و رییس دسته های موزیک شاهی شد. در دوران لومر بعضی مارش ها و قطعات اروپایی و بیشتر ساز های بادی با ارکستر نواخته می شدند که این امر سبب شد تا بسیاری از موسیقیدان های ایرانی با آثار غربی آشنایی پیدا کنند. لومر آهنگساز نخستین سرود ملی ایران بود که در سال های اخیر ساخته وی توسط خوانندگانی چون سالار عقیلی بازخوانی شده است، وی همچنین قطعات متعددی با الهام از موسیقی ایرانی ساخته است. ● نخستین ارکستر کامل ایرانی پس از تشکیل شعبه موزیک در دارالفنون و خدمات موسیو لومر در این باره، موسیقی ارکسترال ایرانی با حضور گروه های ارکستر خارجی در ایران قوت گرفت و امکانی برای شنیدن موسیقی اروپایی در قالب سایر گروه های ارکستر فراهم شد. یکی از این گروه ها متشکل از یک نوازنده ویولن از روسیه و ارکستر چهار، پنج نفره وی بود که به ایران آمده بودند و در مهمانخانه یی در خیابان فردوسی کنونی به اجرای برنامه می پرداختند. چند سال بعد این ارکستر بزرگ تر شد و به رهبری سرژخوتسیف، استاد ویولن، آهنگ هایی اروپایی را به اجراگذارد. در اوایل سال ۱۳۱۳ه. ش سروان غلام حسین مین باشیان که تازه از اروپا برگشته بود و در رشته موسیقی بویژه ویولن در غرب تحصیل کرده بود، سرپرست ارکستر بلدیه شد. ارکستر بلدیه نخستین ارکستری بود که بصورت کامل و با ۴۰نوازنده شکل گرفت و به شکل امروزی می توان به آن عنوان ارکستر اطلاق کرد. نخستین برنامه این ارکستر روز جمعه سیزدهم مهرماه ۱۳۱۳ به مناسبت جشن هزاره فردوسی در تئاتر نکوئی(سینما همای سابق) برگزار شد و دومین اجرای این ارکستر چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت در همان سالن برگزار شد. ● غلبه موسیقی کلاسیک غربی بر موسیقی ایرانی در اواخر سال ۱۳۱۳ه. ش غلامحسین مین باشیان به ریاست هنرستان موسیقی منصوب شد. مین باشیان با توجه به تحصیلات خود که در کشور های اروپایی صورت پذیرفته بود، معتقد بود که برنامه هنرستان باید بر اساس کنسرواتوار های غرب تدوین شود و بنابر همین نظریه برنامه یی برای هنرستان تصویب و به تایید شورای عالی فرهنگ رسید. در مهرماه سال ۱۳۱۷ه. ش اداره موسیقی کشور در محل هنرستان تاسیس و مین باشیان با حفظ سمت به ریاست آن اداره نیز منصوب شد. او در تغییر برنامه های هنرستان، تدریس موسیقی ایرانی را حذف و انحصار برنامه به موسیقی غربی و تدریس آن باعث اعتراض عده یی از دوستداران موسیقی ایرانی شد. مین باشیان در این باره گفته معروفی دارد که: « هر شخص غیرمتعصب که از موسیقی علمی خبر دارد تصدیق می کند و حس می نماید که تار، تمبک و کمانچه، همانطور که شتر به پای راه آهن نمی رسد، قدرت برابری با موسیقی غربی را ندارد». این قبیل گفته ها و اقدامات مین باشیان سبب اعتراض برخی استادان موسیقی ایرانی نظیر علی نقی وزیری که خود نیز طالب تحول و اصلاح موسیقی سنتی ایرانی بودند، شد. اما مین باشیان با همین شیوه تفکر تعدادی از استادان موسیقی را از چکسلواکی به ایران دعوت کرد، این اساتید در ایران استخدام شدند و در ارکستر هنرستان هم نوازندگی کردند. تا سال ۱۳۱۸ رهبری ارکستر استادان اداره موسیقی کشور را خود مین باشیان برعهده داشت اما از آن تاریخ به بعد ارکستر مذکور با رهبری رودلف اوربانتس، استاد اعزامی از چکسلواکی فعالیت و آثار موسیقی اروپایی مانند اوورتور اگمونت از بتهوون، هشت رقص از دوورژاک و آثاری از وچینی و دیگران را نواخت و در مرداد ۱۳۲۰آخرین برنامه خود را به رهبری اورباتنس اجرا کرد و در شهریور همان سال اوربانتس و دیگر نوازندگان چک به علت حوادث جنگ جهانی ایران را ترک کردند. اقدام مین باشیان در دعوت از اساتید موسیقی از چکسلواکی نزد اهالی موسیقی اقدامی مثبت در جهت تربیت هنرجویان موسیقی آن دوره محسوب می شود، استادان مذکور که هر یک در کار خود تخصص داشتند در هنرستان عالی موسیقی به آموزش بعضی ساز های بادی پرداختند که تا آن زمان در ایران هنرآموز نداشت و اگر حوادث جنگ دوم جهانی باعث مراجعت آنان نشده بود، ادامه کارشان در هنرستان عالی موسیقی بسیار موثر بود. ● تشکیل ارکستر سمفونیک تهران پس از مهرماه ۱۳۲۰ تدریس موسیقی ایرانی به برنامه های هنرستان عالی موسیقی اضافه شد و از همین زمان اختلاف بین طرفداران و مخالفان تدریس موسیقی ایرانی در هنرستان بالا گرفت. در سال ۱۳۲۲ پرویز محمود که در کنسرواتوار بروکسل تحصیل کرده بود و در زمان تصدی وزیری، رهبری ارکستر هنرستان موسیقی را برعهده داشت، ارکستر سمفونیک تهران را تشکیل داد و گامی اساسی برای آشنا کردن مردم با موسیقی کلاسیک و اجرای آن برداشت. ارکستر سمفونیک تهران از آن زمان تاکنون فراز ها و نشیب های مختلفی را پشت سر نهاده است. پس از انقلاب اسلامی ایران تلاش های بسیاری برای بازسازی ارکستر سمفونیک تهران صورت پذیرفت و تلاش ها برای حفظ این ارکستر ادامه یافت تا در سال ۱۳۶۱ این ارکستر به رهبری نادر مرتضی پور دوباره بر صحنه پای گذاشت و تاکنون این ارکستر با اجرای آثار فاخر موسیقی به کار خود ادامه داده است. در سال های اخیر تلاش های بسیاری شده است تا با تلفیق موسیقی کلاسیک غربی و آهنگسازی ایرانی، آثاری بر مبنای فرهنگ ایرانی به مخاطب ارایه شود که سمفونی هایی نظیر سمفونی لیلی و مجنون، مقاومت و قطعاتی چون نغمه خراسانی(فرهاد فخرالدینی) نمونه هایی از این آثار محسوب می شوند. اسامی رهبران ارکستر سمفونیک تهران از آغاز تاکنون به ترتیب به این شرح است: پرویز محمود، روبیک گریگوریان، مرتضی حنانه ، حشمت سنجری ، هایمو توبیر ، حشمت سنجری، فرهاد مشکات، نادر مرتضی پور ، فریدون ناصری ، علی رهبری ، نادر مشایخی ، منوچهر صهبایی ، شهرداد روحانی، ماتیاس کروگر، نادر مرتضی پور .
  8. Captain_K2

    موسیقی در فضاهای عمومی

    موسیقی در فضاهای عمومی حیات اجتماعی موسیقی ،علاوه بر آنکه در شکل گیری نهادهای اجتماعی مرتبط با موسیقی مثل انجمن ها،گروه های دوستداران و... تجلی می یابد،صورت آشکار دیگری هم دارد و آن حضور موسیقی در فضاهای عمومی است. اما منظور از فضای عمومی چیست؟ فضای عمومی به مثابه یک فضای اجتماعی است که حق مالکیت در آن به عموم تعلق دارد.مثل خیابان،میادین،پارک ها،برخی ساختمان های عمومی و ... مکانهایی که صرف نظر از نژاد ،ملیت،جنس،سن و سطح اجتماعی و اقتصادی و بدون پرداخت هزینه مستقیم،قابل استفاده برای عموم مردم باشد. فضای عمومی بستر مساعدی برای مطالعات عمومی در برابر فرد،گروه،سازمان،دولت و ... است، رفتارهای فردی و گروهی در فضاهای عمومی معرف هنجارهای اجتماعی جامعه می شود و مرزهای دقیق سطح بلوغ اجتماعی و رشد اجتماعی و فرهنگی جامعه را نشان می دهد. فضای عمومی، محیط مساعدی برای بیان فرهنگ عامه است.همچنین نشانه های بصری در فضاهای عمومی اعم از معماری و طراحی شهری و شهرسازی،مجسمه های شهری،تبلیغات محیطی و... بخشی از نشانه های فرهنگی جامعه است. وجود هنر در فضاهای عمومی نیز همین کارکرد را دارد و به طور طبیعی بر اساس منطق طبقه بندی نیازها، نشانه عبور جامعه از نیازهای اولیه ،توسعه اقتصادی و اجتماعی و رشد همگون مناسبات اجتماعی و فرهنگی است. با این تعاریف،موسیقی در فضاهای عمومی علاوه بر کارکردهای اجتماعی خاص خودش،معرف نحوه عملکرد نهادهای اجتماعی نیز هست. هنر در فضای عمومی،حساسیت اجتماعی را بالا می برد؛پرسش های تازه و دور از متن زندگی روزمره به وجود می آورد و زمینه بروز خلاقیت فردی و اجتماعی را گسترش می دهد. هنر در فضای عمومی مانند یک «حادثه »عمل می کند. موقعیت غیر مترقبه و حاشیه ای که حادثه در برابر چشم بیننده ایجاد می کند،باعث قطع ارتباط او با متن روزمره می شود. در جامعه ای که زمینه بروز حوادث غیر مترقبه فرهنگی در آن به حداقل رسیده باشد،حادثه هرچند که ناگوار باشد ؛ اعم از مرگ و اعدام تا تصادف و ضرب و شتم و ... جذابیت بصری پیدا می کند و جامعه ناظر بر حادثه می شود. هنر اما حادثه سازنده ای است که گرچه بیننده را به سمت تعلیق و تفسیر شخصی می کشد،اما برش های لازم برای جدایی از روزمره گی را فراهم می کند و تنش های ناشی از شتاب زندگی شهری را کاهش می دهد. علاوه بر این،حیات اجتماعی هنر،منجر به بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی می شود،گرچه خود معرف این سطح نیز هست.موسیقی نیز همین گونه است،با این تفاوت که الزام به اجرای زنده و خلق آنی اثر، موسیقی را در فضای عمومی به حادثه جذاب تری بدل کرده است. شهر همانطور که گروههای متعدد اجتماعی و فرهنگی را گرد هم می آورد، فرصتی برای حیات گروههای هنری متعدد نیز فراهم می کند. در شهرهایی که ملزومات اقتصادی و اجتماعی نوعی زندگی چند فرهنگی یا حیات همزمان فرهنگ های متعدد را موجب شده است،موسیقی در فضای عمومی اسباب پیوند اجتماعی است.در پاریس،در لندن، در نیویورک و در همه شهرهایی که خصوصیات چند فرهنگی دارن و ملیت های مختلف،گروههای اجتماعی متعدد و پاره فرهنگ های خاص خود را به وجود آورده اند،هنر در فضای عمومی و موسیقی به طور خاص،زمینه پیوندهای فرهنگی میان گروه های اجتماعی را فراهم می کند.واکنش مشترک به یک اجرای خیابانی اعم از ایستادن و نظاره کردن و شنیدن تا از کنار اجرا و اجتماع آدم ها عبور کردن یا زمزمه کردن تم یا خط ملودی مشترک،جرقه های ساده اما بسیار موثر پیوندهای اجتماعی است. توسعه جامعه،مستلزم پیوندهای پایدار اجتماعی است و هنر در فضای عمومی از عوامل مهم پیوند اجتماعی محسوب می شود.با این حال جایی که موسیقی جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد،محل اختلاف حکومت های توتالیتر با موسیقی شده است.از رابطه کهنه کلیسا با موسیقی عامه پسند در اروپای مرکزی گرفته تا نقش سازمان یافته کمونیسم در نظارت و ارزشیابی موسیقی در بلوک شرق و ... لذت مشترک شنیدن اما فارغ از محتوایی که دارد،مانند هر کار جمعی دیگری که به انبساط و نشاط عمومی منجر شود،پاسخ به نیاز بسیار مهم حیات اجتماعی انسان است.موسیقی در فضای عمومی این فرصت را برای همه طبقات اجتماعی فراهم میکند تا در یک رفتار و لذت جمعی سهیم باشند.به همین سبب است که جامعه شناسی موسیقی امروزه بیش از آنکه درباره آثار فرد به بحث بنشیند،پیامدهای اثر، وضعیت تاریخی و عملکرد و اثر اجتماعی آن را بررسی می کند.
  9. موسیقی معناگرا در لابه لای تاریخ موسیقی فاخر در لابه لای تاریخ همواره در فراز و فرود بوده است؛ موسیقی فاخر همچون تریبون یا رسانه ای در ادوار تاریخی وسیله ای برای بازتاب اشعار عرفانی، نقالی و شبیه خوانی و در مواردی بازتاب روح حماسی ایفای نقش داشته است؛ این گونه موسیقایی در شرایطی که خلفای بغداد بیشتر موسیقی عامه پسند را ترویج می کردند، اغلب در میان شعرا، ریاضیدانان و دیگر دانشمندان حوزه های فلسفه، نجوم، شیمی و... مورد تحلیل قرار گرفته و خود را از گزند فراموشی حفظ کرده است. از موسیقی ایرانی در روزگار آغازین ما چیز چندانی نمی دانیم، سوای آنچه از مروج الذهب مسعودی (متوفی در حدود ۳۴۵/ ۹۵۶) فراهم می توان آورد که خود از ابن خرداد به (متوفی در حدود ۳۰۰/ ۹۱۲) نقل می کند. همانگونه که دیدیم ایران و عربستان در امور مربوط به موسیقی از یکدیگر وام فراوان گرفته اند و می دانیم که به روزگار ابراهیم موصلی هر دو موسیقی ایرانی و عربی را در ری آموزش می دادند و مسلم تر از همه، اینکه شماری چند نویسنده درخشان در زمینه موسیقی در بغداد می زیستند که همگی ایرانی تبار بودند، از جمله سرخسی (متوفی به سال ۲۸۶/ ۸۹۹) و عبیدالله بن عبدالله بن طاهر (متوفی به سال ۳۰۰/ ۹۱۳) و زکریای رازی (متوفی به سال ۳۱۳/ ۹۲۵) یکی از آوازخوانان بلندآوازه طاهریان راتبه نیشابوری بود؛ رودکی مشهور نیز ـ که در حمایت نصر دوم سامانی (نصربن احمد) (متوفی در حدود ۳۳۱/ ۹۴۲) روزگار می گذراند ـ عود و چنگ می نواخت و آواز خوش می خواند و شعر نیکو می گفت. بسیاری از شاعران آن دوره در تحلیل موسیقی اشعاری سروده اند، از جمله معماری جرجانی و دقیقی طوسی. موسیقی ایرانی در همه جا نفوذ کرده بود و نفوذ ترکمانان نیز محسوس بود. مأموران ویژه خلیفه در بغداد و نیز در جاهای دیگر از مردان ترکمن تبار تشکیل می شدند و اینان بر بسیاری امور فرمان می راندند. در چنین اوضاعی البته مسلم است که موسیقی ترکمنی و بخصوص سازهای ترکمنی، با استقبال فراوان روبه رو می شود. سازی عود مانند مورد علاقه آنان بود که «رود» نامیده می شد و خلیص بن احوص سمرقندی به سال ۳۰۶/ ۹۱۸ سازی بزرگ در مایه عود اختراع کرده بود که «شاهرود» خوانده می شد و اینک در نواحی عراق و سوریه و مصر رواج کامل یافته بود. در مصر به روزگار ملوک بنی طولون و آل اخشید در قرون سوم/ نهم و چهارم/ دهم، نفوذ ترکمن با شدت و حدت تمام گسترش یافت و موسیقی مطلوب همگان شد. ابن خلکان صوت خوش ابن طولون را هنگام تلاوت قرآن ستایش می کند، هنر موسیقی در روزگار ملوک بعدی به مرتبتی بسیار والاتر ارتقا یافت. مسعودی تصویری از منظره ای روح انگیز در کاخی در کنار رود نیل به سال ۳۳۰/ ۹۴۰ ترسیم می کند که در آن «بانگ و آواز همه فضا را یکسره فراگرفته است.» کافور (متوفی به سال ۳۵۷/ ۹۶۸) نیز تحلیلگر موسیقی بود و نسبت به استادانش در این فن گشاده دستی بسیار بروز می داد. براستی موسیقی اسلامی چه بود که صوت دامنگیرش همه گوش ها را، از بخارا در شرق تا قرطبه در غرب مسحور کرده بود؟ گفتن ندارد که در ناحیه ای بدین پهناوری هم تفاوت های زبانی فراوان بود و هم اختلافات بنیادین در زمینه ذوق. با این همه، اسلام به دلیل بینش جهانشمولش توانسته بود برخی از این گوناگونی ها را از میان بردارد. در موسیقی همه این نواحی گام رایج اساساً گام فیثاغوری بود، آنگونه که بزودی خواهیم دید. نوع برجسته آواز قصیده بود که در لابه لای آن آوازخوان می توانست آهنگ هر بیتی را با تحاسین (=آرایه های) بی شمار زینت بخشد. قطعه قدمت و اصالتی کمتر از قصیده داشت. گو آنکه نزد عامه بیشتر رایج بود. افزون بر اینها آوازهای عامیانه از نوع «موال» نیز بود و خلیفه به آوازهای ساده عامه پسند لذت علاقه داشت. سازهای همراهی کننده عموماً عود یا طنبور یا قصابه (=فلوت) و یا زمر بود که تنها آهنگ آواز را می نواخت و در همان حال دایره زندگی و یا طبق هم بود که ضرب لازم را همراه آواز می کرد. قطعات سازی (=بدون آواز) هم اجرا می کردند که از آنها به عنوان میان پرده، بین دو قطعه آوازی، بهره می گرفتند و چون این دو نوع موسیقی را با هم اجرا می کردند، بدان «نوبه» می گفتند. گرچه گه گاه می خوانیم که در این یا آن مراسم درباری صد خنیاگر یا حتی بیشتر شرکت داشته اند، با این همه، چنین چیزها به رخدادها و موقعیت های بخصوص درباری محدود می شد و نمونه اعلای پرداختن به موسیقی به روزگار عباسیان همان چیزی بود که اروپاییان به نام « موسیقی مجلسی» از آن یاد می کنند. دو ساز دیگر هم بود که هر یک استعمال مستقل خود را داشت، یکی به نام قانون و دیگری رباب. قانون سازی مخصوص تکنوازی بود و رباب مخصوص همراهی کردن با اشعار شاعران و رسم اخیر ریشه در روزگار جاهلیت داشت. از آنجا که عربی هنوز هم زبان طبقات ایرانی بود، انسان می تواند تصور کند که حتی تا قرن چهارم/ نهم، یعنی تا روزگار صفاریان و سامانیان، هم نخبه های شعر و آواز عربی در سرزمین های ایرانی شنونده و خواهان فراوان داشته است. ایرانیان از قصاید دور و دراز عربی کمتر لذت می بردند؛ این است که غزل را ابداع کردند که شعری منحصراً عاشقانه است و رباعی را که نوعی از آن، به نام ترانه رباعی= [ترانه؟ چهارپاره؟] برای اجرای با موسیقی بسیار سازگار است. مقام های موسیقایی ایرانی در انواع دستگاه های مختلف به لحاظ شماره بسیار بیشتر از مقام های عربی بودند و همگی نیز نام های خیال انگیز کهن شان را، نظیر عشاق و اصفهان و سلمکی و مانند اینها، حفظ کرده بودند؛ گو آنکه بیشتر آن مقام ها به لحاظ گام با مقام های موسوم به «اسابیع» عربی قرابت داشتند. سازهای مطلوب ایرانیان چنگ بود و تنبور، بربط، رباب، کمانچه، نی و دایره. به هر تقدیر قدرت خلافت بغداد چه در سیاست و چه در پهنه فرهنگ – روز به روز تحلیل می رفت و در آن میان مرکز فرهنگ اسلامی به مصر فاطمی انتقال می یافت. در مصر امیر تمیم، فرزند المعز (متوفی به سال ۳۶۵/ ۹۷۵) شیفته محض موسیقی بود و الظاهر (متوفی به سال ۴۲۷/ ۱۰۳۶) نیز دست کمی از او نداشت و این الظاهر ثروتی افسانه ای خرج خنیاگران می کرد. کمی پس از همین ایام بود که ناصرخسرو، جهانگرد ایرانی، در اثر خود از شکوه و جلال دسته های موزیک در لشکر فاطمیان سخن به میان آورد. یکی از مردان مشهور مصر، موسوم به صدفی که به ابن یونس شناخته تر است، کتابی در این باره نوشت با عنوان پرتلألو و بهجت زای کتاب العقود السعود فی اوصاف العود. یکی دیگر که مورخی بزرگ موسوم به مسبحی (متوفی به سال ۴۲۰/ ۱۰۲۹) بود، کتاب مختار الاغانی و معانیه را به رشته تألیف درآورد. در اینجا نیز می توان فشار ترکمانان را بر موسیقی مصر همچنان احساس نمود و این خود پیام آور حضور مردان بی شمار از دشت های قرقیز در لشکر مصر بود و تازه این همه تنها یک جنبه از آن «مرحله جدید فرهنگ). بود که در مصر آن روزگار آغاز شده بود.
  10. افت کیفیت کنسرتهای اساتید موسیقی در داخل کشور مدتیست که بازار اجراهای زنده اساتید موسیقی ایرانی در تهران و شهرهای کشور رونق یافته و علاقه مندان به کنسرتهای موسیقی اصیل ایرانی را خرسند نموده است . خرسند از این بابت که علاقه مندان میتوانند اجراهای زنده هنرمندان مورد علاقه شان را که تا دیروز تنها راه برقراری ارتباط با آنها از طریق رسانه های دیجیتالی چون کامپیوتر و ضبط صوت بوده اند را از نزدیک مشاهده کنند و لذت کافی را ببرند . در این روزهای داغ برگزاری کنسرتهای موسیقی که بعضا خوشایند هستند خبرهای ناخوشایندی دیگر نیز از این بازار به گوش میرسد ، اخباری چون لغو برگزاری کنسرت هنرمندان در برخی شهرستانها ، که باعث گردید تا اسپانسر و تهیه کنندگان متحمل خسارات فراوانی گردند . البته هدف نگارنده بحث و بررسی و واکاوی دلایل عدم برگزاری این کنسرت نیست که به اندازه کافی در روزهای اخیر بدان پرداخته شده است . مع الوصف ؛ در روزها و ماههای گذشته شاهد برگزاری اجراهای متعدد و متفاوت بسیاری از هنرمندان موسیقی در داخل کشور بودیم که از مهمترین آنها میتوان به کنسرت شهرام ناظری و گروه مولوی در جزیره کیش ، کنسرت همنوازان کلهر ، کنسرت سیمرغ و کنسرت گروه کامکارها اشاره نمود . کیهان کلهر پس از سالها دوری از ایران و عدم برگزاری کنسرت در داخل کشور ، با خبر بازگشت به ایران وفعالیت دوباره در کشور و برگزاری کنسرت پس از حدود پنج سال از آخرین اجرایش در ایران ؛ شور و شعفی در میان هوادارانش برپا نمود . اجرای برنامه ای توسط خالق قطعه طرقه و شهر خاموش که تجربه همکاری با نوازندگان معتبر و گروههایی جهانی چون یویوما را داشت اتفاقی مبارک بود برای موسیقی ایران . درآن سوی ، و در نیمه اول مرداد ماه امسال ، حمید متبسم و یارانش این بار تحت عنوان ارکستری متشکل از نوازندگان سازهای ایرانی با رهبری محمدرضا درویشی خبر برگزاری کنسرتی با نام سیمرغ را با آواز همایون شجریان دادند . کنسرتی که نسبت به سایر اجراهای متبسم متفاوت بود . کامکارها نیز خبر برگزاری کنسرتهای خود را در ۱۸ و ۱۹ شهریور ماه اعلام نمودند تا خیل علاقه مندان به موسیقی محلی کردی و در کنار آن موسیقی اصیل ایرانی قبل از موعد مقرر ، تمام بلیطهای این کنسرت را پیش خرید نمایند . این خبر نیز باعث گردید تا علاقه مندان به موسیقی اصیل ایرانی گرمای فضای این روزهای حاکم بر موسیقی را بیش از پیش احساس کنند . جدای از انتظاری که طرفداران موسیقی اصیل ایرانی در این روزها برای ملاقات هنرمندان محبوبشان داشتند و لحظاتی که برای شنیدن آهنگها و قطعات دلنشین شان به انتظار نشسته بودند ؛ عواملی دست در دست هم دادند تا رضایت کامل مخاطبین از حضور در برنامه ها جلب نگردد . عواملی که بسیاری از آنها گویی سال هاست جزو مشکلات دائمی اجرای کنسرت ها در ایران گشته اند و برگزار کنندگان کنسرتها نیز با علم به ایرادات و مشکلاتی که خود نیزبدان واقفند هیچگاه سعی در رفع آنها نداشته اند . متاسفانه مدتیست هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی هیچگاه نتوانسته اند از هر حیث تماشاگران و علاقه مندان داخل کشور را راضی نگاه دارند . شاید سئوالی در ذهن خوانندگان عزیز متبادر گردد و آن اینکه چرا مخاطبین و علاقه مندان داخل کشور ؟ مگر خارج نشینان از عملکرد هنرمندان ایرانی مان راضی هستند ؟ بحث اصلی نگارنده نیز مرور این قضیه و بررسی آن است که آیا اجرای اساتید در خارج از کشور از کیفیت و حتی کمیت بالاتری برخوردار است یاخیر و اگر پاسخ مثبت است دلیل آن چیست؟ در دهه هشتاد و با رونق گرفتن بازار موسیقی اصیل ایرانی در خارج از کشور ؛ علی الخصوص اروپا و آمریکا و با توجه به عدم تمایل هنرمندان به اجرای کنسرتهای موسیقی در ایران به دلایل مختلف !! و اجرای این عزیزان در کشورهای غربی ، هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی بیش از پیش در غرب مورد توجه قرار گرفته و تحسین شدند . و جوایز متعدد و معتبر بسیاری را نصیب خود نمودند که البته این خود افتخار بزرگی بود برای موسیقی ایران زمین که چنین مورد توجه قرار گرفته بود . پس از سالها وقفه در برگزاری کنسرتهای داخلی بالاخره نوبت به مخاطبین و علاقه مندان به موسیقی ایرانی رسید تا به نوای روح فزای موسیقی ایرانی به طور زنده گوش فرا دهند و لذت وافر را از برگزاری یک کنسرت ببرند . کنسرتهای موسیقی اصیل ایرانی توسط هنرمندانی چون محمدرضا شجریان ؛ شهرام ناظری ؛ حسین علیزاده و بسیاری دیگر اجرا گردید و مورد استقبال عموم علاقه مندان نیز واقع شد . اما در این بین موانع و مشکلاتی پیش روی هنرمندان از ابتدای امر تاکنون قرار گرفت . کیفیت پائین سالنها برای اجرای موسیقی ؛ مراحل بسیار خسته کننده دریافت مجوز کنسرت ؛ هزینه بالای تهیه بلیطها ومواردی دیگر . همیشه هنرمندان موسیقی چه اصیل و چه غیر آن برای دریافت مجوز جهت برگزاری کنسرت موانع و مشکلات بسیاری را داشته اند مشکلاتی طاقت فرسا که بعضا باعث میگردند تا هنرمند از برگزاری کنسرت واجرای برنامه پشیمان شود . این مسئله البته جزو آن دسته از مشکلاتیست که چندان ارتباطی به مخاطب نداشته و به طور مستقیم متوجه برگزار کننده کنسرت میگردد. اما به قطع بروز چنین مشکلی میتواند تاثیر بسزایی در کیفیت اجرای کنسرت داشته و حتی ذهن برگزار کننده را پس از اجرا نیز مشوش نماید . آنچه که از گذشته تا کنون دغدغه هنرمندان و علاقه مندان به آنها بوده است کیفیت بسیار سالنهای موسیقی در داخل کشور بوده است ، سالنهایی که به هیچ وجه مناسب برای اجرای موسیقی نیستند . برخی هنرمندان نیز اجرای موسیقی در فضای باز را به سالنهای موسیقی ترجیح داده و برنامه های خود را در فضای باز اجرای می نمایند . طبیعیست که با توجه به عدم طراحی چنین فضاهایی برای اجرای زنده برنامه های موسیقی و کاربری متفاوتی که دارند ، اجرا در چنین فضا ها و مکانهایی نیز بری از عیب نبوده و ایرادات و اشکالات آنها کم از معایب اجرا در سالنهای موسیقی نیست که میتوان اجرای کنسرت سیمرغ را در محوطه باز زمین تنیس ورزشگاه انقلاب نمونه ای از چنین اجراهایی دانست که مخاطبین را علاوه بر اجرای عالی گروه چندان راضی ننمود . انتخاب مکانی نامناسب برای اجرا و صدابرداری نه چندان خوب دلایلی بود برای نارضایتی مخاطبین و شرکت کنندگان در این کنسرت . مسائلی که عنوان گشت از جمله مشکلاتیست که بایستی هم هنرمندان و هم علاقه مندان به هنر به نوعی با آن سازش نموده و آن را برای خود عادی تلقی نمایند اما از برخی مشکلات نمیتوان به راحتی عبور کرد و با آن سازش نمود نمونه ای از چنین مشکلاتی را که باعث میگردد تا درهمان ابتدای امر رضایت شرکت کنندگان در کنسرتها فراهم نگردد ؛ بهای بسیار بالای بلیطهاست که به کرات نیز سخن از آن به میان آمده است ، اما متاسفانه هیچگاه هنرمندان و برگزار کنندگان کنسرتها چندان اهمیتی بدان نداده و بدون توجه به رضایت مخاطبین تنها به فکر سود بیشتر برای کنسرتهاشان هستند . این بلیطها گاها در بازار سیاه نیز به مبالغی بالای یک میلیون ریال هم معامله میگردد . اگرچند برای علاقه مندانی که برای شنیدن صدای محبوبشان لحظه شماری میکنند این مبلغ ممکن است رقم ناچیزی باشد اما اگر اندکی منطقی تر به قضیه بنگریم متوجه میگردیم که پرداخت هزینه ای اینچنینی تنها برای تهیه بلیط آنهم با آن کیفیت پائین سالنها میتواند به نوعی سوء استفاده از مخاطب و علاقه اش برای شرکت در کنسرت تلقی گردد .این در حالیست همانگونه که جمع مشتاقان موسیقی ایرانی ، در ایران ، برای خرید بلیطهای کنسرت سر از پا نمیشناسند و با چه دشواری و تحمل مصائبی ، بلیط ورود به سالن کنسرت را تهیه می نمایند در اروپا وآمریکا تهیه آنها بسیار ساده تر و راحت تر از داخل کشور بوده که یکی از دلایل آن را میتوان استقبال کم مخاطبین خارج از کشور از این کنسرتها و برنامه ها و در اغلب موارد نیز قیمت پائین بلیط کنسرتها دانست . به یاد دارم کنسرت هنرمند عزیزی را که در سال ۱۳۸۷ در فضای باز مجموعه کاخ نیاوران برگزار گردید . علاوه بر مبالغ بالایی که برای تهیه بلیطها تعیین گشته بود ، نوع چیدمان صندلی ها و سنی که به وسیله چند میله داربست برای اجرای گروه تعبیه شده بود !! ( که به هیچ وجه در شان چنین هنرمندی نیز نبود ) با یکدیگر همخوانی نداشته و اکثر شرکت کنندگان به سختی تصویر هنرمند محبوبشان را میتوانستند ببینند . حتی تابلوی بنری که در پشت سر گروه قرار داشت نه تنها از کیفیتی بسیار نازل برخوردار بود که در نقاط متعددی نیز پارگی این تابلو کاملا مشهود بود . علاوه بر اینها صدای بسیار نامطلوب و نور کم از مشکلات دیگر و غیر قابل اغماض در این برنامه بود . اجرای این هنرمند محبوب در چنین فضایی و به تبع آن نارضایتی مردم میتواند یک شکست برای چنین هنرمندی محسوب شود که نتوانسته هواخواهان خود را که کم هم نیستند راضی نگه دارد . شکستی که ممکن است هیچگاه نیز ترمیم نگردد ، پائین آمدن میزان علاقه مندی طرفداران ایشان میتواند از عواقب چنین شکستی باشد . برگزار کنندگان کنسرت آن روز میتوانستند با اندکی تدبیر ، رضایت خاطر بازدید کنندگان را که بسیار بالا نیز بودند جلب نمایند . اما مهمترین مسئله ای که حقیر را وادار به نوشتن چنین مطلبی نمود ، رسمی است که به تازگی در بین هنرمندان رایج گشته است . در ابتدا مقایسه ای می نمایم کنسرتهای موسیقی سالهای اخیر را با کنسرتهای سالیان قبل : محمد رضا شجریان را به همراه مشکاتیان و فرهنگ فر و لطفی در کنار هم بسیار دیده بودیم و برنامه های بسیاری توسط این عزیزان اجرا شده بودند . در برخی برنامه ها لطفی به همراه شجریان می بود در برخی دیگر مشکاتیان و گاهی نیز هر سه . بعدها با جدایی اینان از هم علیزاده و کلهر به همراه همایون شجریان یاران محمدرضا شجریان را تشکیل میدادند که با گذشت زمان نیز این یاران از هم جدا گشته و جای آنان را مجید درخشانی و محمد فیروزی و سعید فرجپوری با همراهی همایون شجریان و حسین رضایی نیا گرفتند . این مسئله در مورد گروه عارف به سرپرستی مشکاتیان نیز صادق بود در دوره ای عارف با شهرام ناظری همکاری داشت و در دوره ای نیز با ایرج بسطامی . همانگونه که می بینیم اعضای گروه ها دائما در حال تغییر بودند اما آنچه در این بین حائز اهمیت و قابل توجه بود آنکه در آن مقطعی که هنرمندان بنای همکاری را با یکدیگر نهاده بودند هیچگاه اعضای آنها در کنسرتهای مختلف چه در خارج و چه در داخل تغییر نمیکرد مگر آنکه اتفاقی بر یکی از اعضای گروه افتاده و یا اختلافی بین اعضاء رخ میداد که در این صورت سرپرست گروه با جایگزین نمودن شخص دیگری این نقصان را به نوعی جبران می نمود. اما متاسفانه هم اکنون آنچه در کنسرتهای اساتید مشاهده میگردد با آنچه در سالهای قبل بوده بسیار متفاوت است ، اعضای گروه در کنسرتهای خارج از کشورکاملا متفاوت با هنرمندان داخل کشور هستند و در برنامه های داخل کشور خبری از نوازندگان زبده که گروه را در خارج همراهی می نمودند نیست ؛ و جای آنها را نوازندگان درجه دو و ناشناسی که در مرتبه بسیار پائین تری قرار دارند پر کرده اند . به زعم نگارنده که خود را یکی از مخاطبین همیشگی کنسرتهای داخل کشور اساتید میداند ، این نوع عمل عزیزان میتواند نوعی سوء استفاده از اعتماد و علاقه هنردوستان تلقی شود . متاسفانه این مسئله در سالهای اخیر در بین اغلب هنرمندان نامدار ، مشهود است . حضور نوازندگان نا آشنا در کنسرتهای داخل بر خلاف ذهنیت مخاطبین وعلاقه مندان که انتظار حضور بزرگان را در کنار هنرمند محبوب خود دارند ، میتواند خاظره ای ناخوشایند از حضور در کنسرتی را برای شرکت کننده گان رقم زند . به نظر میرسد هنرمندان بزرگوار مخاطبین اصلی خود را در گستره ایران زمین به فراموشی سپرده اند و دل به مخاطبین خود در خارج از کشور داده اند ، مخاطبینی که اگر چند به اندازه مخاطبین داخل کشور اطلاع چندان دقیق و کاملی از موسیقی ایرانی نداشته اند لیکن گویا آنقدر جذبه دارند که بتوانند اساتید موسیقی ایرانی را در کنار هم بنشانند و از گوش سپردن به نوای دل انگیز موسیقی آنان لذت برند و در فرسنگها دورتر هموطنان داخل کشور ، در آرزوی این هم نشینی و هم نوایی بمانند . بسیار مشاهده نموده ایم که ناهماهنگی در کنسرتهای موسیقی اساتید و هنرمندان موسیقی در داخل ایران ، مشهود بوده است ، بی تردید وجود چنین اشتباهاتی میتواند ناشی از عدم هماهنگی و نبود تجربه فعالیت بین خواننده و نوازنده باشد ؛ نوازنده ای که ممکن است تنها از وی برای اجرا در داخل دعوت به همکاری شده باشد و برای اجراهای بعدی وی در خارج از کشور نیازی به همکاری با وی نباشد . کما اینکه اجراهای همین هنرمندان و اساتید در آن سوی مرزها همواره موفق بوده و جزو بهترین اجراهای این بزرگان محسوب میگردد . در این بین نیز هنرمندان و گروههایی بوده اند که اجرای برنامه در داخل یا خارج از کشور برایشان چندان تفاوتی نداشت و نه تنها اعضای گروه همانانی بودند که در خارج از کشور به اجرای برنامه میپرداختند بلکه کیفیت ارائه آثار نیز در داخل به مراتب بالاتر بود . عملکرد اعضای این گروه در طی سالیان فعالیت آنان و انتشار آثاری بیاد ماندنی ، آنچنان مثبت و قابل تقدیر بوده است که در برخی از موارد با گذشت سالها هنوز علاقمندان به موسیقی ایرانی آرزوی درکنار هم قرار چنین عزیزان و اجرای کنسرتهایی را بار دیگر دارند . آرزویی که تاکنون محقق نگشته است ...گروههایی چون آوا و گروه دستان نمونه هایی مثال زدنی هستند . این نوع طرز تفکر اساتید وهنرمندان بزرگوار که میتوان آن را احترام به مخاطبین داخل کشور دانست بسیار قابل تقدیر است. اگر چه بر این اعتقادم که عدم حمایتهای دولت ، نبود امکانات کافی از جمله سالن کنسرت و مشکلاتی که هنرمندان تا زمان اجرای کنسرت و حتی بعد از آن با آن دست به گریبانند از کمیت و کیفیت اجراهای موسیقی در ایران می کاهد اما مواردی نیز در این بین دخیل اند که باعث میگردد تا علاقه مندان را آنچنان که باید تا انتهای برنامه راضی نگاه ندارد که در سطور بالا نیز بدان اشاره گردید . امید است هنرمندان عزیز کشورمان با این باور در داخل کشور به اجرای کنسرت بپردازند که بیشترین مخاطبین این اساتید بزرگوار علاقه مندانی هستند که تشنه شنیدن صدای شان در داخل کشور هستند و اجرای مطلوب و با کیفیت برنامه های این بزرگان در داخل کشور زمینه ایست برای احترام به مخاطبینی که سرمایه های این هنرمندانند .
  11. Captain_K2

    گذری بر موسیقی شیراز

    گذری بر موسیقی شیراز پرداختن به موسیقی استان فارس و به ویژه شهر شیراز بدون توجه به بافت جمعیتی و فرهنگی آن، ممکن نیست. این منطقه از دیرباز پذیرای دست کم پنج قوم بوده است که همچنان در گوشه گوشه استان حضور دارند. اقوام فارس، ترک، لر، عرب و کولی با آداب و فرهنگی متمایز هم اینک بدنه اصلی جمعیت استان را تشکیل می دهند. علاوه بر آن هزاران مهاجر جورواجور از شهرهای دیگر ایران و همچنین جمعیت قابل توجهی از افغان ها در این استان زندگی می کنند. اما فرهنگ و هنر منطقه به راستی بر سه ستون فارس، ترک قشقایی و لرهای کهگیلویه و بویراحمد استوار است. وقتی صحبت از موسیقی استان فارس می کنیم، طبیعتا موسیقی همه اقوام ساکن در آن مدنظر خواهد بود اما وقتی صحبت موسیقی شیراز در میان باشد، در واقع ما با موسیقی پارسی زبانان این استان سر و کار داریم. نوشتار پیش رو دقیقا دنبال همین ماجراست. بهتر است با کتاب بیست ترانه محلی فارس به قلم محمدرضا درویشی بحث را آغاز کنیم. درویشی که خود اصالتا اهل گراش Gerash از توابع شهرستان لار در استان فارس است، حدود سال ۱۳۶۲ خورشیدی (۱۹۸۳ میلادی) با همکاری دوست و همشهری اش، زنده یاد عطا جنگوک اقدام به گردآوری، آوانگاری و انتشار بیست ترانه محلی استان فارس کرد. ترانه هایی که لزوما به شهر شیراز تعلق ندارند و برخی از آنها مانند آهنگ جهرمی برخاسته از ذوق مردمان دیگر شهرهای استان فارس اند. در این خصوص می توان به نمونه های دیگری همچون بیدگونی (بیدکانی)، حاجیونه (حاجیانی)، می گلی، دشتستانی، سرکوهی و مرودشتی نیز به عنوان موسیقی محلی فارس اشاره کرد. حسن صفری، آهنگساز و نوازنده تار اهل شیراز، تعداد دقیق آهنگ های زادگاهش را سی ترانه عنوان می کند که به زعم ایشان همه شان در آرشیو رادیو شیراز موجود هستند. شخصا بر این باورم، خیلی از رفتارهای قومی و اجتماعی هر ملتی را می توان از موسیقی رایج همان افراد بررسی کرد. برای مثال روحیه نرم و گریزان از خشونت های رایج زمانه را به راحتی می توان در ترانه ها شیرازی ردیابی کرد. نیم نگاهی به پیشینه نظامی گری در شهر شیراز نیز نشان می دهد مردمان پارسی زبان این دیار همواره از درگیری های گوناگون گریزان بوده و به شیوه های مسالمت آمیز بحران های امنیتی را پشت سر گذاشته اند. نمونه روشن تاریخی اش را در مصالحه حاکم فارس با غارتگران مغول داریم. بر این اساس در آهنگ های شیرازی، چیزی به نام موسیقی حماسی نداریم. به همین ترتیب، شیرازی ها خیلی اهل عزا و ماتم نیستند و آهنگ هایی که معرف غم و اندوه باشد، به نسبت کمتر از آهنگ های شاد و امیدسازشان است. حتی ترانه های عاشقانه که نوعی ناکامی در آنها پنهان است، لحنی ماتم آلود ندارند. از چهره های صاحب نام موسیقی شیرازی در عصر حاضر می توان به زنده یاد صمد بردیده معروف به صمد عقاب اشاره کرد که بیش از ۲۰ آلبوم در کارنامه هنری اش دیده می شود. علاوه بر وی خواننده هایی چون غضنفر راستی و اکبر زیگلری، گلنار دهقان و شکر شیرازی، نقش مهمی در ترویج موسیقی محلی فارس داشته اند. اما نقش صمد عقاب بسیار پر رنگ تر از دیگران به نظر می رسد. اجراهای زیاد و همواره گرم وی در مجالس عروسی و استودیوهای ضبط صدا، نقش رنگارنگی از موسیقی شاد و شیرین شیراز به یادگار نهاده است. برخی از خوانش های هنرمندان شیرازی، کاملا در همان چارچوب موسیقی دستگاهی است و نمی توان گفت لزوما متعلق به فرهنگ شیرازی اند. این را هم در نظر داشته باشیم که شیراز یکی از کانون های شکل گیری موسیقی دستگاهی بوده و همچنان، یکی از حافظان قدرتمند موسیقی دستگاهی به شمار می رود. از دیگر هنرمندان شیرازی می توان به ایرج سلطانی، رحیم فتحعلی زاده، حسین افشار، مرحوم ناصر صدر و همچنین نوازندگان کلیمی استان فارس، همانند مرحوم جلال آقابالا، جلال قانونی، منوچهر شیرازی، لاله زار نوازش و داود کاشی اشاره کرد که در این زمینه تاثیرگذار بوده اند. هر سرزمین صاحب فرهنگی، علاوه بر نغمه های متنوعی که به کار می برد، دست کم یک یا دو عنصر ویژه دارد که فقط معرف همان سرزمین اند و اگر در جای دیگری هم شنیده شوند، در واقع نوعی وام گیری فرهنگی است. بر این اساس، مردمان پارسی گوی شیراز و شهرها و روستاهای پیرامونش، یک آواز منحصربه فرد دارند که اگر در چارچوب موسیقی دستگاهی جاری می شود ولی فقط و فقط شناسنامه اش را با نام همین منطقه می توان صادر کرد. این آواز به دلیل گیرایی اش هم اکنون در همه نقاط مرکزی و جنوب غرب ایران شنوندگان فراوانی دارد. موسیقی مذهبی شیرازی ها هم به پیروی از ترانه هایشان، کم و بیش لحن مخصوص دارد و معمولا نشانی از موسیقی خاص شیرازی را در آنها می توان ردیابی کرد.
  12. Captain_K2

    آشفته خوانی های موسیقی امروز

    آشفته خوانی های موسیقی امروز اصولا آن چه مرا به نوشتن وا می دارد چه در حوزه ادبیات، چه موسیقی و چه هر موضوع مرتبط یا غیرمرتبط درد و دغدغه ای است که از سینه ام به انگشتان دستم غلیان می کند و نویسایش می نماید. مبحث موسیقی و حواشی آن، خاصه در امروزی که به سر می بریم، مبحثی است پردامنه و وسعت دار که نمی توان در یک یا چند مقاله چندین صفحه ای جمع و جورش کرد، اما آنچه در پی میآید، خلاصه و تقطیعی است از کتابی در دست چاپ از حقیر با همین عنوان و موضوع که در آیتم های مختلفی طبقه بندی شده، از نگره های مختلف این موضوع، موسیقی را به چالش کشیده و بر می رسد. در این کتاب، از اتنوموزیکولوژی (روش و زمینه شناخت موسیقی اقوام و ملل)، بحث آغاز شده است و پس از بررسی اجمالی پیشینه موسیقی ایران و جهان قدیم، به موسیقی امروز می رسد و بحث اصلی خود را می گسترد و در آن سعی شده است با آسیب شناسی موسیقی معاصر، در حوزه ها و سبک های مختلف، مباحث، با دیدی موشکافانه تحلیل گردد. آیا این مسیری که الان موسیقی ما در آن حرکت می کند صحیح است؟ اگر هست پس این چه حال و روزی است و اگر نیست مسیر صحیح کدام است؟ از که باید پرسید و درمان این بی سر و سامانی را خواستار شد؟ نیازهای موسیقایی مردم چه ها و کدام ها هستند و آیا موسیقی امروز در جریان ما توان پاسخ گویی به این نیاز ها را دارد یا خیر؟ اگر دارد پس این چه بازار سیاهی ست که راه افتاده و هرکس در ماشین و محل کار خود به زبانی گوش می دهد که هیچ از آن زبان نمی فهمد و وقتی می پرسی چرا به این موسیقی که زبانی دگر است و تو اصلا هیچ از آن نمی دانی گوش می دهی، در پاسخ می گوید از ریتم و آهنگش لذت می برم. چه شده که همه یک شبه خواننده، نوازنده، آهنگ ساز و موزیسین شده اند؟ این اعتماد و اعتبار کاذب از کجا به دل این آشفته بازار تزریق می شود؟ اگر استادی و مهارت یابی در این حرفه به این آسانی و مفتی به دست می آید پس این همه دانشگاه و کتاب و اساتیدی که سالهای سال عمر و جوانی خود را در این وادی سپری کرده اند کجای این داستان قرار می گیرند؟ اگر موسیقی هم حرفه و علمی است و چارت و برنامه ریزی مدونی دارد چون سایر علوم پس چگونه است که اکثریت قریب به اتفاق دوستان مدعی امروز با هیچ محک و مقیاسی، عیار زده نمی شوند و به یک باره دکتر شفابخش و نسخه پیچ نیاز موسیقایی مردم می شوند؟ چرا...؟ چرا...؟ چرا...؟ در ابتدای این بحث با ربط یا بی ربط برخی اصطلاحات و واژگان موسیقایی را به اختصار و تیتروار توضیح می دهم تا هم مروری باشد برای دوستانی که کل بحث مرا نمی پسندند، حداقل چند تعریف و شناسه را در ذهن بچرخانند و هم بهانه ای برای ورود به آن چه قصد گفتن اش را دارم. موسیقی، زبانی است که به جای حروف، با اصوات سر و کار دارد. از یک یا چند صدا، یک میزان و از جمع چند میزان، یک جمله موسیقی ساخته می شود. این زبان موسیقی، عاطفی، ذهنی و تجریدی است و چون شعر امروز ما هر جمله اش می تواند واجد معانی کثیر و مختلف الحسی هم باشد. ● مشخصات صدا از نظر موسیقایی: ۱) طنین و رنگ: یعنی شخصیت صوتی، کیفیت و نحوه اثرگزاری هر صوت در گوش آدمی. ما صدای دوستان خود را بدون دیدن شان تشخیص می دهیم و این به واسطه رنگ و طنین صدایشان است. ۲) دیرند: زمان امتداد و ادامه دار بودن هرصدای موسیقی را می گویند که شکل ظاهری هفت نت موسیقی بیان گر آن است. ۳) نواک: به زیری و بمی صوت می گویند و در خط موسیقی به نشانه هایی که نواک به وسیله آن نمایان می شود حامل می گویند. ۴) شدت: قوی و ضعیف بودن صدا در موسیقی را شدت می گویند. مثلا شدت صدا بسته به چگونگی محکم یا آرام گذاشتن آرشه و مضراب بر روی ساز متفاوت است. برای نشان دادن شدت در موسیقی از نشانه حروف بهره می برند. ▪ دستگاه: عبارت است از توالی نظام یافته قراردادی نمونه های قالبی موسیقی با نام نغمه یا گوشه ها که در حوزه تنال آن دستگاه تنظیم و ترتیب یافته است. ▪ ردیف: عبارت است از اسلوب ترتیب و هنجار ترکیب گونه گوشه ها و نحوه تقدم و تاخر و روایت شان که غالبا به روایت یکی از اساتید دوره قاجاریه چون میرزاعبدا...، میرزا حسینقلی، درویش و ... نقل می شود. ▪ گوشه: هر نغمه ای که روایت گر جزئی از یک دستگاه یا مایه آوازی باشد گوشه نامیده می شود. هر گوشه اسمی خاص دارد و بیش تر غیر متریک است و با وزن آزاد نواخته می شود. ▪ تعداد دستگاه های موسیقی پارسی هفت عنوان می باشد با ۵ مایه آوازی زیر مجموعه ، جمعا ۱۲ عنوان به نام های دستگاه شور، سه گاه، چهارگاه، راست پنج گاه، ماهور، نوا، همایون. ▪ شور: خود دستگاه مادر محسوب می شود و آواز های بیات ترک، افشاری، دشتی و ابوعطا زیر مجموعه های آن به شمار می روند. ▪ آواز بیات اصفهان نیز زیر مجموعه دستگاه آوازی همایون می باشد. ▪ پس با این حساب، هر دستگاه یا مایه آوازی، خود تشکیل شده است از چندین گوشه که پشت سر هم با قواعد و فرمولی خاص از درآمد آغاز و در گوشه پایانی به خاتمه دل می دهند. ▪ تنها گام دستگاه ماهور، ماژور می باشد و بقیه گام کوچک یا می نور دارند. ▪ پس، در یک تشبیه آشکار، می توان موسیقی اصیل ایرانی را به شهری مانند کرد که دستگاه های موسیقی و مایه ها، اتوبان ها و آزادراه های آن هستند و گوشه ها کوچه های آن را تشکیل می دهند. بدیهی است که از هر اتوبان و خیابانی نمی شود به هر کوچه و خیابان دیگر رفت، یعنی باید با نشانی و آدرس صحیح به مقصد رسید. ▪ تصنیف: معمول ترین و متداول ترین قطعه های ساخته شده که وزنی متریک دارند و پیشینه آن را به دوران ساسانیان می رسانند. مثلا، رودکی با تصنیف بوی جوی مولیان، شاه را پابرهنه به بخارا بر می گرداند. ▪ پیش درآمد: این فرم، نسبت به رنگ و تصنیف، امروزی تر است و به درویش خان نسبت داده می شود. فرم پیش در آمدهای اولیه، تا حدی شبیه تصنیف بدون شعر بوده است که بر پایه در آمد یا چند گوشه از دستگاه یا نغمه ای ساخته می شدند. ▪ چهار مضراب: به تنهایی اغلب توسط نوازنده اجرا می شود و غالبا برای ایجاد تنوع و جلوگیری از یک نواختی اجرای آوازها. ▪ رنگ: قطعه ای است مخصوص رقص که در آخر اجرای دستگاه موسیقی می نوازند ساختمان رنگ، بیشتر برپایه گوشه های ردیف یا برخی آهنگ های محلی استوار است و بیش تر در میزان شش هشتم. ▪ ملودی: ترکیب چندین صوت یا نت پشت سر هم که در اثر تفاوت موجود در زیر و بمی، تاکید، استمرار و مدت کشیده شدن خود به هم وصل می شوند و به صورت یک ترکیب واحد اجرا می شوند، برای انتقال عاطفه و تصاویر انسانی. ▪ آکورد: دو یا بیش تر از دو صوت موسیقی که هم زمان به صدا در آیند. ▪ آواز: از قدیم، در زندگی های اولیه بشری هم خود نموده است که به صورت آنتی فونال(سوال و جواب)، اجرا می شده است. با تغییرات گونه گون، امروزه آواز جزئی از موسیقی گروهی است که با ساز صدای خواننده، ترکیب صداها را در کمپوزیسیون همراهی می کند. ▪ موسیقی پولی فونیک: موسیقی چند صدایی . ▪ موسیقی هوموفونیک: موسیقی تک صدایی. ▪ تم: جمله ای موسیقایی است که به عنوان یک ملودی، آواز، رقص، یا جمله ای کوتاه و مرکب از چندین نت. ▪ ریتم: بازتاب حرکات بدن در موسیقی، دارای نظم تکرار شونده ای به نام متر یا میزان. ▪ سازهای زهی: (CORDOPHONES) سازهایی مانند تار، پیانو، سه تار، ویولن، کمانچه و... که بر اثر کشیدن شی ای بیرونی بر روی سیم های ساز یا چکش زدن روی سیم های آن یا مالش آرشه و ... نواخته می شوند. ▪ سازهای بادی: (Aerophones) که به سه دسته بی زبانه (مانند ترومپت و سازهای مسی) ، تک زبانه ( مانند کلارینت) و دوزبانه (مانند ابوا و فاگوت) تقسیم می شوند. این ساز ها از طریق دمیدن هوا نواخته می شوند. ▪ سازهای کوبه ای: (Memdraphones ) مانند تمبک و تیم پانی که در آن ایجاد صدا به وسیله کوبیدن و ضربه دست یا انگشت روی پوسته یا به هم کوبیدن ساز تولید می شود. ▪ و ... که به علت کمی بی ربط بودن با بحث و صد البته نبود مجال کافی پی نمی گیرم. در این بخش، خیلی مختصر و گذرا، سیر حرکت موسیقی و پیشینه آن را از ابتدا تا امروز بررسی می کنم. موسیقی، دارای قدمت مکتوب چندین هزار ساله در ایران است. سنگ نوشته هایی سه تا پنج هزار ساله که در شوش، لرستان یا تصاویر نوازندگان دربار خسروپرویز ساسانی حک شده در طاق بستان کرمان شاه موید و گواه این مطلب است. اما متاسفانه، مدارک کافی و مستدلی که بیشتر ما را با قدمت و جزییات موسیقی در ایران کهن آشنا کند در دست نیست و شاید از بین رفته است. اما از دوران قاجاریه به این سو اوضاع بهتر است و تاریخ مکتوب قطوری در دست داریم. سرزمین بین النهرین که روزگاری موطن قدیم ترین تمدن ها هم بوده است پیشینه موسیقایی شش هزار ساله دارد. در هزاره چهارم قبل از میلاد، سومریان هم در مراسم و ادعیه مذهبی از موسیقی و سازهایی چون تیگ، دایره دستی آداپا استفاده می کرده اند. از قرون نوزدهم تا سیزدهم (ق.م)، از اقوام سامی ساکن شمال بین النهرین (اکدها) و سپس بابلیان(۱۸۳۰تا ۱۲۷۰ق.م)، تمدن بالا با موسیقی غنی یافت شده است که در مزامیر جدید یهودیان نظیر سرودهای مذهبی انگلیس تا الان محفوظ مانده است. سپس تر آن می رسیم به روزگار آشوریان از قرن ۱۳ تا قرن هفتم (ق. م)، که موسیقی، صرفا به خدمت کاهنان و کارکنان معابد در آمده است و همراه با عوالم ربانی و مذهبی، به تدریج به زندگی های عادی و زمینی مردم هم رخنه می کند و با کار و معیشت آنها در می آمیزد و کم کم این جهانی کامل می شود. موسیقی دانان به دربار شاهان آن زمان راه پیدا می کنند و خنیاگری به عز و مقامی بالا دست پیدا می کند. همین خنیاگران هستند که گه گاه از کاخ های شاهان به میان مردم عادی می آیند و موسیقی مادی و زمینی خود را با اهداف این جهانی صرف به مردم ارائه می نمایند. پس، در این دوره، موسیقی از انحصار و سلطه دعا و پرستش گری و آسمان خوانی تا حدی جدا می شود و به نیازهای مادی و این جهانی روزمره مردم هم جوابی پیدا می کند. به همین منوال در مصر باستان هم که از قدیم سابقه تمدنی درخشان و شکوفا داشته، موسیقی پررنگ است و از چهارهزار سال پیش از میلاد روایت شده است. یونان باستان هم بدین منوال صبغه ای درخشان در این زمینه دارد. اشعار حماسی هومردر ۸۵۰(ق.م) سروده شده است و ایلیاد، آغازگر ادبیات اروپایی تلقی می شود. شعر تغزلی در یونان در سده های قرن هفتم تا پنجم (ق.م)، ریشه دارد و یونانیان که طی قرون متمادی، فقط و فقط در ستایش و عبودیت خدایان خود و در مدح قهرمانان، اشعار حماسی می سرودند، به ترنم عشق، جنگ، سیاست و سایر مایه های مناسبتی زندگی اجتماعی، موسیقی درخوری پدید می آورند. چون اشعار عاشقانه را با ساز لیر می نواخته اند و می خوانده اند، شعر عاشقانه این جهانی یونان باستان در موسیقی لیریک نام می گیرد. در سده پنجم(ق.م)، آتن پایتخت شاعران غزل سرا می شود و این شاعران، شیوه ای کلاسیک در درام، دیتیرام (bithyramd)، که اشعاری تغزلی و آهنگین در ستایش دیونی سوس و نوعی موسیقی لجام گسیخته، بی نظم و برانگیزاننده حالاتی از توحش عشرت زدگی است، پدید می آورند. در آثار این شعرا و مصنفین ، هر سه عنصر یعنی رقص، موسیقی و شعر توامان ترکیب و در آمفی تئاترهای روباز، توسط هنرمندان که هم رقاص، هم خواننده و هم بازیگر بوده اند، اجرا می شود. قرون چهارم تا دوم (ق.م)، موسیقی یونان به نوعی به سراشیبی انحطاط و تزلزل می افتد. بی قراری شاعران و موسیقی دانان نسبت به تغییر بیش تر می شود. آنان در صدد پیاده کردن شکل های نوین موسیقی که پیچیده تر، مردمی تر، کوتاه تر و تئاتری تر باشد هستند. شاعران به جای تصانیف معتدل و مدون، در پی کاری می روند که متضمن لذت های آنی و احساس برانگیز باشد.افلاطون (۴۲۹ تا ۳۴۷ ق.م)، فرزند حقیقی کلاسی سیسم، به منتقد بزرگ عصر خود تبدیل می شود. وی می گوید، هنر باید نمونه و مانند (mimetics) واقعی طبیعت باشد . باید تقلیدی باشد از اصول اساسی طبیعت و هستی های معقول(umenon no) و نه پدیده های متصور و مصنوعی و ذهن ساخت و بافته ! در موسیقی ، این ، یعنی باید در هر مقام حاصل اتودهای جدایی ناپذیر درون ذات خود باشد و افلاطون ، به ترین سرمشق های این مکتب هنری را برای جوانان، سرمشق های مصری می داند. در مکتب آموزشی یونان ، دو شاخه، اصلی وجود داشته یکی گیم نوید یا ژیمناستیک که در برگیرنده تربیت جسمانی بوده و دیگری موسیکه که تربیت روحی روانی را انجام می داده است. در قرن چهارم، خط موسیقی در یونان ابداع می شود اما به علت بها ندادن مردم یونان به هنر سنتی خود و بدیهه نوازی یا نومویی که در موسیقی یونان بوده، متاسفانه تنها ۲۰۰ قطعه جسته گریخته روی سنگ پاپیروس به دست امروزیان رسیده است. به همین میزان، اقوام صاحب تمدن و پیشینه فرهنگی دیگر چون یهودیان، اعراب، ترک ها و ... دارای سابقه فرهنگی تمدنی موسیقایی به صورت نسبی بوده اند که به دلیل پرهیز از اطاله کلام، از توضیح و بسط بیش تر در موردشان خود می دارم و تنها نگاهی گذرا به موسیقی اعراب خواهم انداخت. شبه جزیزه عربستان، میان مصر و بین النهرین ، از هزاره سوم ( ق. م ) ، یکی از مراکز مهم تمدن بشری بوده است. آثار به دست آمده، از داشتن پیشینه موسیقایی بالای پنج هزار سال در این منطقه حکایت می نماید. اعراب هم همان نقشی را برای موسیقی قایل بوده اند که ساکنان سرزمین بین النهرین! طالع بینان و رمالان در فرهنگ عربی، شاعر نامیده می شده اند. اینان با موسیقی می توانسته اند اجنه را تسخیر نمایند و جن، الهام بخش نغمه و نظم اعراب از دیرباز بوده و هست! شاعران در واقع موسیقار بوده اند. (در عربی، شاعر موسیقی دان، موسیقار نامیده می شود. در عین حال، موسیقار نام یکی از سازهای قدیمی هم هست مثل مزمار). در عرب، زنان خواننده (قیان، قینه، قینات یا مغنیات)، کنیزکانی بوده اند که برای سرگرمی و تفریح می خوانده اند. اشراف عرب، از دوران معاویه به بعد قینه نگه می داشته اند و مبالغ سنگینی به فروشندگان (تاجرالقیان) می پرداخته اند. موسیقی در خون عرب بوده است. اما با آمدن دین روشنگر اسلام، موسیقی حال و هوایی دیگر پیدا می کند. خود پیامبر (ص)، هم دوست دار موسیقی بوده است و هم نه! ( ناشی از ضرورت های دینی). اذان که تلحین نام داشته است در آغاز به سبک نوحه سرایی خوانده می شده که بعدها با الفت بیش تر با موسیقی بدین سان اجرا می شود. کم کم، موسیقی در جان و دل اسلام رخنه می کند و تلاوت قرآن، تجوید، ادعیه، مراثی و ... همه با الهام از موسیقی رنگ و بویی دیگر می گیرند. البته با پیش رفت اسلام موسیقی ضربه سختی هم می خورد. مومنان تحت عنوان سماع موسیقی به مخالفت با هر نوع موسیقی بر می خیزند تا این که بنی امیه (۷۵۰ تا ۶۶۱ م)، موسیقی عرب را با حمایت و سرمایه گذاری خود جانی تازه می بخشند و تاسیسات آن چنانی موسیقی، معادل کنسرواتور پدید میآورند. در این دوره، آواز سولو با همراهی عود، ویژگی موسیقی این جهانی ست که عود را از بربط پارسی گرفته اند. مهم ترسن موسیقی دان این دوره ابن مسجح (۱۸۵ م) است که پدر موسیقی کلاسیک عرب و اولین فراهم کننده تئوری موسیقی عرب نیز به شمار می رود. در سویی اسپانیای اسلامی، میراثی بس گران بها به موسیقی اسلامی می بخشد. اسپانیا از سال ۷۱۳ میلادی، مسلمان می شود و در سال ۷۵۵، خلافت مستقلی در قرطبه( کوردوا)، پای تخت خلافت اندلس پدید می آورد که مرکز موسیقی می شود. در واقع این مرکز، رابطی می شود بین تمدن و موسیقی جهان اسلام با غرب و از طریق این مرکز است که تمامی پیش رفت ها و تحولات به سایر مراکز منعکس و منتقل می شود. و اما در مورد موسیقی ایران زمین، در کتاب مذکور به تفصیل سخن گفته ام، فقط در این جا مختصری از موسیقی دوران صفویه و قاجار را ذکر و به موسیقی امروز پیوند می خورد. موسیقی دوره صفویه ، برخلاف سایر هنرهایی از قبیل نقاشی، قلم زنی، معماری و ... تحول چشم گیری ندارد به دو علت، اول این که موسیقی از طرف عالمان دین تحریم شده است و هرکس به سوی آن می رود حکمش مانند کسی است که در گروه شیطان به جنگ خدا می شتابد! و دلیل دوم این که موسیقی جدا به دست افراد غیر این کاره و بیسواد افتاده است. به ناچار، هنرمندان عرصه موسیقی و شعر از این دوره شروع به کوچ به هندوستان می نمایند و در دربار پادشاهان این سرزمین که هنر پارسی را ارج و قربی مخصوص می نهاده اند پناهنده می شوند. موسیقی در هندوستان رونقی چشم گیر می یابد. در زمان اکبرشاه هندی، خنیاگران سرشناس ایرانی سرازیر این کشور می شوند و حتی در موسیقی امروز کشورهایی نظیر هندوستان، پاکستان، چین، نپال، اسم هایی ایرانی بر روی برخی سازهای این کشورها هم چون سیتار، تنبور، رباب، سنتور، قانون، سورنا، کرنا، طبل، نقاره، کوس، دف، دایره، دل ربا، سارنگی، شهنازی و ...باقی مانده است. در این دوره در ایران نوشتن مقاله و ارائه موسیقی نظری کاملا متوقف می شود. هم چنین مقدمات ورود برخی سازهای فرنگی از نیمه اول سده یازدهم مهیا می شود. موسیقی بیشتر به راه تفنن و سرگرمی کشیده می شود و وضعیت معاش خنیاگرانی که جلای وطن نکرده اند رو به وخامت می گذارد. از سویی در موسیقی گروهی، آواز کم کم به سمت محوریت گروه حرکت می کند و به یک باره تفوق با آواز می شود. سرایش های دسته جمعی و مذهبی رونق به سزایی می گیرد و غالبا کودکان، اکتاو زیر صدای مردان را هم زمان می خوانند. موسیقی از نفس افتاده و مهجور دوران صفویه، لنگ لنگان به دوران قاجار می رسد و رونق و جلایی در خور می گیرد. از سویی آن قدر ، قدر و منزلت اهالی موسیقی پایین آمده است که به عمله طرب خطاب می شوند و قدر نمی بینند. در ذیل به تنی چند از بزرگان موسیقی این دوره اشاره می کنم. این اشخاص، در واقع سنگ بنای موسیقی دستگاهی امروز را هم گذاشته اند. ۱) علی اکبر فراهانی: فرزند شاه ولی، شاعر و موزیسین سرشناس. کونت دو گوبینو، مورخ سرشناس فرانسوی، وی را معروفترین نوازنده تار می داند با روحی حساس و شخصیتی منحصر به فرد ولی زود رنج و تندخو. فراهانی، مردی درویش سیرت با عمری کوتاه بوده است که شب ها در پشت بام منزل خود، نواهایی الهی که به دلش الهام می شده را می نواخته است و شبی در همان پشت بام منزلش، در حالی که تارش را می نواخته به دیار ابدی می کوچد. روحش شاد. نام ساز فراهانی، قلندر بوده است که به فرزندش میرزاعبدالله خان و از او به فرزندش احمد عبادی و از عبادی به فرزندش علی اکبر شهنازی رسیده است. ۲) میرزا عبدالله: فرزند برومند استاد علی اکبر فراهانی متولد ۱۲۶۰، مردی بخشنده، گشاده دست و استاد بزرگانی چون ابوالحسن صبا، حاج محمد مجرد ایرانی، سید حسن خلیفه ، دکتر مهدی صلحی و... وی هم، چون پدرش، مشرب درویشی داشته و بزرگترین نوازنده سه تار ایران هم به شمار می رود. ۳) حسینقلی خان: فرزند دوم علی اکبر فراهانی و استاد بزرگانی چون ارفع الملک، غلامحسین درویش، میرزا غلامرضا شیرازی، باصرالدوله، علینقی وزیری، مرتضی نی داوود و ... ۴) علی نقی وزیری: کلنل ارتش، متولد ۱۲۶۶، فرزند موسی خان میر پنج، موسس کلوپ موزیکال و مدرسه عالی موسیقی و یکی از بزرگ ترین خادمین موسیقی ایران. ۵) غلامحسین درویش: معروف به درویش خان، فرزند حاج بشیر طالقانی، متولد ۱۲۵۱، مخترع پیش درآمد، مردی بی تکلف نکته سنج، مودب و دست و دل باز که از ارکان موسیقی مان به شمار می آید. ۶) عارف قزوینی: ابوالقاسم عارف، فرزند آخوند ملا هادی وکیل، متولد ۱۲۶۱، یکی از بزرگ ترین شاعران و مصنفین ایران که با تصنیف هایش کمک شایانی به مشروطیت کرد. و شخصیت های بزرگ و بی بدیلی چون روح الله خالقی، قمرالملوک وزیری، موسی معروفی، حبیب سماع، ابوالحسن صبا، احمد عبادی و ... با وجود این که در این دوره قاجار هنرمندان بزرگ و بی جای گزینی، اساس و بنای موسیقی امروز را گذاشته اند، ولی با تاسف باید گفت، خود موسیقی و هنرمند، در این دوره در کفه سنگین ترازو نبوده و حال و روز و منزلت قابل تعریفی هم نداشته است. در واقع، موسیقی دستگاهی امروز ما میراث دار زحمات استاد علی اکبر فراهانی است که از طریق برادرش غلامحسین خان به دو پسر علی اکبر، حسینقلی و میرزا عبدالله آموخته شده و ردیف امروز ما هم نتیجه بداهه نوازی این اساتید مسلم ردیف بوده است. در این مقال بد نیست در مورد بهره جویی و استفاده موسیقایی از اشعار کلاسیک هم چند نکته بیان کنم. امروزه شاهدیم که هم در حوزه موسیقی سنتی و هم پاپ، حتی موسیقی های تازه ظهوری چون راک، از شعر غنی و پربار گذشته مان به انحای مختلف استفاده می شود. خوب اگر این استفاده، استادانه و حساب شده باشد که بهتر، به تبلیغ و معرفی شعر ارزش مند و ارزش مدار کلاسیک مان خواهد انجامید اما سر سخن بنده با آن دسته از عزیزانی است که سنگ مفت، گنجشک مفت، با بهره برداری های ناشیانه، غیرکارشناسانه و ناهماهنگ از این اشعار، موجبات سو» تبلیغ و بدنامی ادبیات غنی و پربار گذشته را فراهم میآورند. حتی شنیده می شود افرادی با تلفیق و ترکیب بسیار ابتدایی و بی مایه اشعار بزرگانی چون مولوی و حافظ با کلمات و واژگان سخیف مثلا شعر، سعی در نوآوری و حرفی تازه از لون دیگر زدن هستند و خود نمی دانند با این کار چه ضربه بزرگی به پیکر هنر و ادبیات این سرزمین وارد می آورند. در هنر کلاسیک ما به علت ارتباط تنگاتنگ و شانه به شانه ای که بین موسیقی و شعر وجود داشته است، تقریبا همه شعرا در موسیقی صاحب نظر بوده اند و همه اهالی موسیقی در زمینه شعر تبحر داشته اند و این موضوع، موجب پربار شدن این هنرها می شده است و بر دل و جان می نشسته و هم اکنون هم! پس بهتر نیست برای این که از این گنجینه پربار به خوبی استفاده شود میزان اطلاعات و دانش کلاسیک خود را هر چه بیش تر بالا ببریم، چه، راز ماندگاری این شعرها این است که هر کدام از دل هایی معرفت پرور، عمیق و عاشق برخاسته است و با ترکیب و تلفیق مناسب با موسیقی پیش رو می تواند تاثیری کم نظیر بر روح و روان انسان بگذارد و در اصل معتقدم که موسیقی برنامه خوب و متعادل زیستن است و می تواند به خوبی موجب هر چه بارور و عمیق ترشدن دیگاه انسانها به زندگی و تفکری برتر بشود. پس آیا این کمال بی انصافی، خودخواهی و بی معرفتی نیست که به خاطر طمع و تفکرات صرفا اقتصادی و سودجویانه برخی از آب گل آلود ماهی گیر و سو» استفاده گر، چنین ظلمی در حق این میراث گران قدر روا داشته شود؟!هنر والایی که یادگار خون جگر خوردن ها و دست و دل و سرشکنی های عده ای بزرگ آیینه و والا شعور است و یادگار آزار دیدن ها، عاشق پیشه گی ها، درد، زجر، رنج، تهمت و افتراشنیدن هاست. تا با ساختن موسیقی یک بار مصرف، هم هویت و اصالت موسیقی را به زیر سوال ببرند و هم با شرطی کردن مخاطبان خود مثلا در مورد یک شعر گران سنگ ، شنونده با شنیدن آن شعر، ناخواسته در اثر تاثیر بدی که قبلا از شنیدن موسیقی حامل این شعر شنیده است، دیگر آن لذت و حظی که می برد نبرد و کم کم اثر این یادگار عزیز در اذهان کم رنگ و کم رنگ تر شود. تمام حرف من این است که عشق، زبان واحدی می طلبد و موسیقی که ریشه در عشق داشته باشد چه اصیل، چه پاپ و دیگر انواع آن، می تواند با ترکیب و تلفیق با شعر کلاسیک، اثری شنیدنی و ماندگار بیافریند و حتما این نیست که شعر کهن را حتما باید با موسیقی سنتی خواند و لاغیر. اصولا موسیقی هایی که ماندگار شده اند از دل هایی برخاسته که دارای شعور و درکی ذاتی و متعالی بوده اند باید درفکر و ذهن چنین آدمی آشوب و غوغایی بر پا باشد. ولوله و هلهله ای که هیچ قدرتی توان فروکش کردن و خاموش کردنش را نداشته باشد و در یک کلام این کاره به دنیا آمده باشند. آن وقت همگان می توانند ببینند که چگونه حتی می توان شعر نغزی که بازتاب اندیشه ای، جهان بینی و نظرگاه و زیبایی شناسی افرادی دیگر در دورانی غیر از دوران ما بوده است در یک ساختار منسجم و خلاق امروزی بازآفرینی کرد و شنوندگان را به تحسین و تشویق واداشت. البته، من هم معتقدم که هنر هر زمانه ای زبان و استاتیک خاص خود را می طلبد و این سخن و عقیده من نباید موجب این سو» تفاهم شود که خدای ناخواسته من مخالف به روز شدگی و امروز باوری هستم.
  13. جایگاه موسیقی در زیبایی شناسی باستان موسیقی خیلی زود جایگاهی را در میان همسرایی سه گانه یونانی به خود اختصاص داد، و به تدریج عمدتاً نقش هنر بیانگرانه یعنی بازتاب احساسات را به عهده گرفت۱ و همزمان پیوند و رابطه خود را با آیین های دینی حفظ کرد. اقسام مختلفش در ارتباط با آیین های مرتبط با چندخدایی به وجود آمد. پین Pean [نوعی سرود] برای ستایش آپولو (Apollo) و برعکس دیثی رامب (dithyramb) [نوعی سرود] در ستایش دیونیزوس به هنگام مراسم بهاری بود و پروسودی ها (Prosodies) نیز سرودهایی بودند که در رژه ها خوانده می شدند. موسیقی یکی از ویژگی های آیین باطنی بود. موسیقی رابطه خود را با دین حفظ کرد، با وجود این، هم در سطح فردی و هم در سطح عمومی راه را برای عرفی کردن مراسم گشود. موسیقی به عنوان هدیه ای ویژه از جانب خداوند تلقی می شد. فرقه های اورفئه ای می پنداشتند موسیقی شورانگیزی را که می نوازند، دست کم به طور موقت روحشان را از تن شان ربوده و جدا می سازد. موسیقی خیلی زود جایگاهی را در میان همسرایی سه گانه یونانی به خود اختصاص داد، و به تدریج عمدتاً نقش هنر بیانگرانه یعنی بازتاب احساسات را به عهده گرفت۱ و همزمان پیوند و رابطه خود را با آیین های دینی حفظ کرد. اقسام مختلفش در ارتباط با آیین های مرتبط با چندخدایی به وجود آمد. پین Pean [نوعی سرود] برای ستایش آپولو (Apollo) و برعکس دیثی رامب (dithyramb) [نوعی سرود] در ستایش دیونیزوس به هنگام مراسم بهاری بود و پروسودی ها (Prosodies) نیز سرودهایی بودند که در رژه ها خوانده می شدند. موسیقی یکی از ویژگی های آیین باطنی بود. موسیقی رابطه خود را با دین حفظ کرد، با وجود این، هم در سطح فردی و هم در سطح عمومی راه را برای عرفی کردن مراسم گشود. موسیقی به عنوان هدیه ای ویژه از جانب خداوند تلقی می شد. فرقه های اورفئه ای می پنداشتند موسیقی شورانگیزی را که می نوازند، دست کم به طور موقت روحشان را از تن شان ربوده و جدا می سازد. ● موسیقی در ارتباط با حرکات موزون حتی بعد از استقلال و جدایی از همسرایی سه گانه، موسیقی یونانی ارتباط خود را با حرکات موزون حفظ کرد. آوازخوانان دیثی رامب که لباس اساطیر را می پوشیدند در عین حال بازیگر حرکات موزون نیز بودند. واژه یونانی Choreuen Xov دو معنا کرد: «در و با یک گروه اجرای حرکات موزون کردن» و «در و با یک گروه خواندن». واژه «Orchestra» که در تئاتر به معنای محل ویژه استقرار خوانندگان است، از واژه OrchesisO به معنای حرکات موزون دایره ای است. خواننده خود با ساز لیر(Lyra) آهنگ می نواخت، در حالی که همسرایان همراه با خواندن، حرکت می کردند. بنابر تعریف مدرن، حرکت موزون یونانی بیشتر از این که حرکات موزون باشد، تقلید با حرکات صورت (Mimik) بود. ۲ و به مانند موسیقی یونانی، ویژگی اصلی آن، ریتم و بیانگری بود. ● موسیقی در ارتباط با شعر همچنین موسیقی یونان باستان ارتباط نزدیکی با شعر داشت. درست همان گونه که همه اشعار خوانده و سروده می شدند، همه موسیقی ها نیز، موسیقی های آوازی ای بودند که ساز در آنها به ندرت به کار گرفته می شد. دیثی رامب (آوازی که توسط گروه کر با ریتم ۵ ضربی «Trochaic» خوانده می شد) یک فرم شعری و موسیقایی بود. آرخیلوخوس (Archilochos) و سیمونیدس (Simonides) هر دو به یک اندازه و در یک سطح هم شاعر بودند و هم آهنگساز و اشعارشان خوانده می شد. آوازها در ابتدا همراهی نمی شدند. بنابر عقیده پلوتارک (Plutarch)، این آرخیلوخوس بود که در قرن هفتم همراهی با ساز را آغاز کرد. تک نوازی با ساز کیتارا (Cithara) یک ابتکار جدید بود که در بازی های پیثی (Pythian) سال ۵۸۸ قبل از میلاد ابداع شد و به عنوان یک استثنا باقی ماند. یونانیان موسیقی سازی ای را که امروز می شناسیم تکامل و توسعه ندادند. همانگونه که آبرت(Abert) می گوید: صدای انسان خود را بر قوانین ملودی دیکته می کند.۳ سازهای یونانی اصوات ملایم را ایجاد می کردند، نه اصوات پرطنین و بویژه تاثیرگذار را. اگر به این مساله توجه کنیم که به مدت طولانی سازها تنها برای همراهی به کار می رفتند، فهم این مساله آسان خواهد بود. یونانی ها از سازهای آهنی و چرمی استفاده نمی کردند. تنها ساز لیر، کیتارا و نوع اصلاح شده لیر بود که به عنوان سازهای ملی مورد استفاده قرار می گرفت. این سازها به قدری ساده بودند که هر کسی می توانست آنها را بنوازد. آنها سازهای بادی، بویژه ساز آولوس (Aulos) را که شبیه فلوت بود، از شرق گرفتند. تنها این ساز بود که می توانست اصوات منقطع را جایگزین ملودی پیوسته کند و بنابراین زمانی که برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفت، تاثیر زیادی بر یونانیان باستان گذاشت. به عنوان محرک جنون آمیز مورد توجه قرار گرفت و مانند ساز لیر در آیین آپولو (Apollo)، موقعیتی برجسته و چشمگیر به دست آورد. یونانیان این دو نوع از سازها را آنچنان متفاوت از هم می دانستند که تمام آنها را در چارچوب یک مفهوم قرار نمی دادند. خود ارسطو (Aristoteles)، موسیقی کیتاریستی (Citharoetics) و آولتیستی (auletics) را به عنوان دو موضوع کاملا جدا مطرح کرده است. ● ریتم موسیقی یونان بویژه در دوران باستان، موسیقی ساده ای بوده است. آنها چیزی از موسیقی چند آوایی (Polyphony) نمی دانستند. با این حال، سادگی نشانه بدویت و ناشی از عجز و ناتوانی آنها نیست، بلکه از پیش فرض های تئوریک یعنی تئوری هارمونی ناشی می شود. یونانیان معتقد بودند هارمونی در اصوات، زمانی حاصل می شود که چنان با هم ترکیب شوند یا بنا به قول خودشان همچون شراب و عسل چنان در هم بجوشند که غیرقابل تفکیک باشند و به گمان آنان این امر تنها زمانی ممکن است که نسبت بین اصوات تا حد ممکن ساده باشد. در موسیقی آنها، ریتم بر ملودی تقدم داشت.۴ موسیقی آنها در آن دوره نسبت به موسیقی مدرن امروزین دارای ملودی کمتری بود، اما ریتم بیشتری داشت. همان طور که بعدا دیونیزوس از قول هالیکارناسوس (Halicarnassus) می نویسد: «ملودی ها خوشایند گوش اند، اما این ریتم است که هیجان انگیز است.» ● قانون Nomos Voo ریشه های موسیقی یونان به دوران باستان باز می گردد. این ریشه ها با ترپاندر(Terpander) که در اسپارتا (Sparta) و در قرن هفتم قبل از میلاد می زیست، مرتبط بود. دستاورد او ایجاد ارزش ها و معیارهای موسیقایی بود؛ بنابراین یونانیان ریشه های موسیقی خود را به زمانی بر می گردانند که ارزش ها و معیارهای مشخصی ایجاد شد. آنها این کار ترپاندر را اولین تعیین ارزش ها توصیف کردند و فرم موسیقایی ای را که او (براساس سرودهای مراسم نمازگذاری) بنا نهاده بود، نوموس نامیدند که ماهیتا یک قانون بود. قانونِ ترپاندر آهنگی تک صدایی بود که از ۷قسمت تشکیل شده بود. بعدا توسط تالتاس (Thaletas) از کرت، تغییرات و اصلاحاتی انجام گرفت که موجب شد او را واضع دومین تعیین ارزش ها بدانند. ارزش ها تغییر کرد، اما در هیچ دوره ای، موسیقی یونان از اتکا بر این ارزشها باز نایستاد. آنها در طلایی ترین عصرشان یعنی قرن ششم و پنجم قبل از میلاد به کامل ترین وجهی مورد توجه قرار گرفتند. حتی موسیقیدان یونانی یعنی پلوتارک بعدها نوشت: «متعالی ترین و مناسب ترین ویژگی در موسیقی این است که باید انسان در هر چیزی اندازه مناسب را رعایت کند». براساس این قانون قوانین برای آهنگساز و نوازنده یکی است. تمایز میان این دو همان گونه که در عصر ما رایج است، در دوران باستان تقریباً ناشناخته بود.
  14. Captain_K2

    پیوند ناگسستنی سینما و موسیقی

    پیوند ناگسستنی سینما و موسیقی اگر چه به اواخر نیمه اول سال میلادی رسیده ایم با این وجود هنوز هم نیم نگاهی به بهترین موسیقی متن ها و آهنگ های سال ۲۰۰۹ خالی از لطف نخواهد بود. این لیست انتخابی وبلاگ موسیقی لس آنجلس تایمز است که حتما به درد علاقه مندان جمع کردن آلبوم های موسیقی متن فیلم می خورد. ● آواتار «آواتار» جیمز کامرون موفق شده سینماروها را با یک دنیای تازه آشنا کند. موسیقی جیمز هورنر هم همان راه کامرون را پی می گیرد. این موسیقی متن احساسی گهگاهی سرشار از حس شگفتی می شود. نواهای رنگارنگ با سازهای بادی چوبی تلفیق شده اند و به آن «شب پر از روشنی های جنگلی» درخشندگی به روزتری بخشیده اند. هورنر از کلیشه های فیلم های علمی تخیلی و فانتزی (نواهای آرام ارکسترال و ته مایه های قومی که جایگزین آن معجون کرال و افکت های زننده و آژیرهای خطر آزاردهنده شده است) اما با این حال زمان هایی که موسیقی متن از تصاویر چشم نواز کامرون دور می افتند آزاردهنده می شوند. (تاد مارتنز ۲.۵ از ۴ ستاره) ● شاهزاده خانم و قورباغه رندی نیومن، آهنگساز و نغمه سرا، تاریخ موسیقی غنی نیواورلئانز را با نماهای قصه های پریانی آخرین انیمیشن دیزنی هم آوا کرده است. اینجا بارقه هایی از موسیقی عهد قدیم (مثل: کمی عمیق تر بببین)، یک والس آرام کاژونی (می خواهم تو را آنجا ببرم) و نواهای جاز سبک قدیمی (در وقتی آدم بودیم) شنیده می شود. نیومن حتی جلی رول مورتون پیانیست را برای افزودن اصالت در «غروب نیواورلئان» کنار دکتر جان قرار داده تا آواز بخواند. (تاد مارتنز، سه از چهار ستاره) ● دینامیت سیاه درست است که فیلم کرتیس میفیلد را ندارد اما این آتش بازی سیاهپوستی هزل آمیز، حسابی با موسیقی آمیخته شده است. موسیقی ۱۵ قطعه ای آدریان یانگ با بازسازی دوست داشتنی همان حس های قدیمی، پر از آهنگ های بلوز و صداهای آنالوگ و ویبرافون های کهنه شده خیلی فراتر از این بی مغزی ها رفته است. دیسک دوم که جداگانه فروخته می شود گنجینه باارزشی از موسیقی های سریع دهه ۷۰ است. کلکسیونی از نواهای وحشیانه فیلم ها و برنامه های تلویزیونی حالا دیگر فراموش شده که بیشتر از یک بازگشت زمانی است. این یک هواخوری در زمان است. (تاد مارتنز ۲.۵ ستاره برای آدریان یانگ و ۳ ستاره برای کارهای دیگر) ● آقای فاکس شگفت انگیز سبک خیال انگیز وس اندرسون کارگردان به همان اندازه موزیکال است که بصری است و فاکس یکی از بهترین نمونه ها در هر دو جبهه است. زخمه های سرخوشانه و احساسی الکساندر دسپلات، موسیقی متن اش را به زمینه های آشنا و اما هنوز پربار می برد و نسخه ای از «پیرمرد دریا» از بیچ بویز و قطعات افسونگری از برل آیوز را دارد. در این ترکیب بازیگوشانه، بانجوی یارویس کاکر نیز به درستی سر جایش را گرفته است. (مارگرت واپلر، سه و نیم ستاره از چهار) ● «نه» «نه» یک نامه عاشقانه عطرآگین به سینمای ایتالیاست –و به بهانه «هشت و نیم» فلینی پس می تواند موسیقی متن اشباعی داشته باشد. با انبوه بازیگران زن تحسین برانگیز، پیام های احساساتی و لهجه های ایتالیایی بدلی چیزهای دیگری دارد که باید به آن توجه کرد و شما باید در وسط دفترتان بایستید و آوازهای فانتزی رمی تان را زمزمه کنید. خوشبختانه اینجا مردی هست که وارد نور صحنه می شود و چراغ ها را روشن می کند. (سه ستاره از چهار) ● گرانبها: بر اساس رمان «فشار» از سپفایر این آلبوم که با همکاری مری جی بلیج تهیه شده و بخشی از آن متعلق به استودیوی موسیقی اش است، کلکسیونی شاد از آوازهای شخصی است. یک انجیل عصر مدرن برای مداوای مردم (خود بلیج بازاری دارد که بر پایه همین نوع آوازها بنا شده است) «گرانبها» به بسیاری از اهدافی که مد نظر دارد، می رسد. از جمله آوازهای عجیب نوشته گمبل اند هاف، کویین لطیفه و لابل. (مارگرت واپلر، سه ستاره از چهار) ● شرلوک هولمز هانس زیمر به این فیلم پرخرج تابستانی یک تم زیرکانه و قهرمانانه نداده است. در عوض مثل موسیقی اش برای «شوالیه تاریکی» که با جیمز نیوتون هاوارد کار کرده بود به سمت یک کار چالش بر انگیزتر رفته است. اینجا مقدار زیادی نغمه های کوتاه و خشن ویولن داریم و همچنین در آن پیچ و تاب های گوش خراش و بسیار بامزه آلات موسیقی هم وجود دارد و درست زمانی که با نواهای آکاردئون در آرامش هستید ناگهان زیمر نواهای شاد اروپای شرقی را رو می کند. این۵۰ دقیقه همیشه هم شوخ و شنگ نیست اما زیمر بهترین هایش را رو می کند. (تاد مارتنز،سه ستاره از چهار) ● بالا در آسمان مجموعه پرباری از آوازها، این فیلم با تم بحران اقتصادی، هدیه ای است از جیسون رایتمن که با دو گلچین از موسیقی زیبای رالف کنت «باله امنیت»اش ترکیب سرخوشانه ای از ریتم هاست حس و حال استریلیزه اش را می شکند. انتخاب های دیگری هم اینجا هست. به عنوان مثال یک آر اند بی در «این سرزمین مال خود شماست» از شارون جونز و دپ کینگز. قطعه ابتدایی کوین رنیک قلب ها را تسخیر می کند و قطعه «به خودتان برسید» از سد برد اسمیت نیز به سایمون و گارفانکل، پیروزمندانه سر تکان می دهد. (تاد مارتنز، سه ستاره از چهار)
  15. Captain_K2

    کشف قابلیت های موسیقی ایرانی

    کشف قابلیت های موسیقی ایرانی کتاب اصول و مبانی موسیقی تالیف سوسن شاکرین، مدرس و نوازنده گیتار کلاسیک است که به کوشش انتشارات سوره مهر و مرکز موسیقی حوزه هنری در سال ۱۳۸۸ به چاپ رسیده است. خانم شاکرین در مدتی که در هلند اقامت داشته است طی مکاتبات و مباحثات که با دانشگاه آمستردام و انجمن اتنوموزیکولوژی کشور هلند داشته است این کتاب را در سال ۲۰۰۴ میلادی (۱۳۸۳ شمسی) به ثبت رسانده و همین سال کتاب را برای شرکت در هجدهمین جشنواره خوارزمی فرستاده است. این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده که گاهی ارتباطی بین مطالب بخش ها به چشم می خورد ولی در برخی موارد نمی تواند پیوندی میان آنها یافت. در کل می توان کتاب را به چند بخش عمده تقسیم بندی کرد که هر بخش با هدف خاصی گردآوری شده است. قسمت اول تاریخچه موسیقی ایران و جهان در دوران باستان، قرون وسطی و حال حاضر است. در این قسمت مولف فضای موسیقی ، سازهای رایج در هر دوره، نحوه اجرای موسیقی – اعم از تک نوازی و هم نوازی – ارتباط موسیقی با کلام، زندگی اجتماعی مردم و تحولات سیاسی و فرهنگی هر منطقه را به خوبی بیان کرده است. مولف با بررسی کتیبه های باقی مانده از دوران باستان ثابت می کند که حتی قرن ها قبل از میلاد، آریاییان گروه های هم نوازی داشته اند و نوازنده ضرب با نگه داشتن ریتم در سراسر موسیقی نقش رهبر را در این هم نوازی ها ایفا می کرده است که نشان از غنای موسیقی ایران باستان دارد. همچنین ردپای اولین (املا های موسیقی را در آواهای گاثا پیدا می کند. به این ترتیب ریشه های موسیقی بسیاری از نواحی جهان را موسیقی ایران باستان ذکر و تاثیر موسیقی ایران بر جهان را نمایان می کند. از آنجایی که تحقیقی با این وسعت نمی تواند مجالی باشد برای ذکر تمام موارد و مسائل مربوط به ریشه های موسیقی ایران و تاثیر آن بر دیگر نواحی جهان به ویژه غرب که هدف تحقیق نویسنده هم هست– جای خالی بسیاری از مباحث در این بخش احساس می شود. از طرفی شاید بتوان پراکندگی موضوعات را هم مزید بر علت دانست، چون تمرکز شخص روی چند موضوع، مختلف بوده لذا فرصت پرداختن به یک موضوع و خارج از توان محقق بوده است. یکی از مواردی که پرداختن به آن در این قسمت خالی از لطف نبود تاثیر موسیقی کنونی ما بر موسیقی غرب است. چون در حال حاضر نوازندگان و خوانندگان و آهنگسازان بنامی داریم که با ساختن قطعات و تنظیم ساخته های آهنگسازان غربی و حتی نواختن در ارکستر های بزرگ و بین المللی تاثیر بسزایی در موسیقی جهان و به ویژه غرب گذاشته اند. کشف قابلیت های سازهای ایرانی و استفاده از آنها در ارکسترهای غربی در چند سال اخیر از دیگر مصادیق تاثیر موسیقی ایران بر موسیقی غرب است. در ضمن مقوله آهنگسازی سینما – به عنوان رسانه ای که در جهان گسترده است – هم می تواند به این جنبه کمک رسانی کند. بخش بعدی کتاب که در واقع مهم ترین قسمت تحقیقات خانم شاکرین است، بخشی است که به فلسفه و موسیقی فلامنکو می پردازد و سعی دارد تا سرچشمه فلامکنو را پیدا کند که اکنون به عنوان معمایی در جهان مطرح است. ابتدا با بیان دلایل و استناد به شواهد تاریخی نظریه هایی را که در مورد ریشه های فلامنکو هم اینک در جهان وجود دارد، رد می کند و بعد از آن نظریه ای را عنوان می کند که در آن اظهار می کند موسیقی فلامکنو و اساسا گیتار ریشه در ایران دارد. روش شاکرین برای اثبات نظریه خود علاوه بر شواهد تاریخی مقایسه در موسیقی ایران و موسیقی فلامنکو است. البته این مقایسه احساس و درک ایشان از این دو موسیقی است و منظور روش سیستماتیک و آنالیز براساس قوانین ثبت شده در تئوری موسیقی نیست. چون این توازن براساس موسیقی کلاسیک غرب و طی سال های ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی تدوین شده اند و برای انواع دیگر موسیقی غرب چندان مناسب نیست. از آنجایی که امکانات ضبط صدا در گذشته وجود نداشته است لذا به نظر می رسد بهترین روش برای اثبات این ادعا همین درک و مقایسه، استدلال ها و شواهد تاریخی باشند. در این قسمت مولف به سراغ موسیقی دانان و نظریه پردازان ایرانی که در موسیقی و حتی فلسفه فلامنکو تاثیرگذار بوده اند، می رود. ابتدا از زریاب، نوازنده و موسیقیدان ایرانی که موسیقی ایران و ساز عود که ریشه گیتار است را ابتدا به بغداد و بعد از آنجا به آندلس و اسپانیا برد، یاد می کند. سپس تاثیر دیگر نظریه پردازان ایرانی مثل فارابی که شش ریتم تازه برای دستگاه های فلامنکو ابداع کرد را از نظر می گذراند. نکته ای که شاید توجه به آن در این قسمت کمک زیادی به مولف می کرد تا بهتر بتواند ادعای خود را ثابت کند، پرداختن بیشتر به جزئیاتی مثل خصوصیات مشترک گام ها، مدد و همچنین خصوصیات فرهنگی بومیان دو منطقه ایران و اسپانیا بود. بخش بعدی کتاب منحصرا به موسیقی فلامکنو پرداخته است و اطلاعاتی را در مورد گیتار، آوازه، دست افشانی و... که مخصوص این سبک از موسیقی است به خواننده عرضه می کند. در این بخش مراحل رشد فلامنکو را از نظر گذرانده و به تفکیک هر استان در منطقه آندلس دستگاهی را که در آنجا رواج دارد، ذکر می کند. نکته بعدی که به آن می پردازد تقسیمات اجرای فلامنکو است که به صورت اجمالی آنها را مطرح می کند. در گوشه ای دیگر هم تفاوت گیتار کلاسیک با فلامنکو – چه خود ساز و چه نحوه اجرا – را عنوان می کند. بخش آخر کتاب اصول و مبانی موسیقی است. این بخش شامل تئوری موسیقی و تمریناتی است که در واقع روش تدریس خانم شاکرین محسوب می شود و می توان گفت ارتباط چندانی با دیگر بخش های کتاب ندارد اما در عین حال برای نوآموزان و هنرجویان گیتار و حتی تمام هنرجویان در دیگر زمینه های موسیقی مفید و موثر است. دو نکته ظریف وجود دارد که لازم است به آنها اشاره می شود: ابتدا در مورد واژه فلامنکو است که در کتاب فلامینکو نوشته شده است. فلامینکو تلفظ آمریکایی این واژه است و خود اسپانیایی ها آن را فلامینگو می خوانند. بنابراین به نظر می رسد کاربرد فلامینکو چندان درست نباشد. نکته دیگر اشتباهات تایپی است که در سطرهای زیادی در کتاب وجود دارد و در کل ایرادات نگارش و ویرایش از کیفیت نوشتار کاسته است.
  16. موسیقی در آینه حوادث و اتفاقات اجتماعی مدت ها است که این وبلاگ نواهای ایرانی از روزهای خوب خودش فاصله گرفته است و همان طور که می بینید هر ۵ ماه یک بار به روز می شود! در واقع به سال بگویم بهتر است! البته سعی می کنم از این به بعد با تحرک و پویایی بیشتری در خدمت تان باشم. شاید گرفتاری های زندگی مجال اندیشیدن برای نوشتن را کمتر فراهم می کند، اما مسأله اینجا است که گفتنی ها را بارها گفته و نوشتنی ها را هم نوشته ایم و من نمی دانم که دیگر از چه باید نوشت و گفت! موسیقی مسیرش مشخص است، بقیه هستند که سعی در منحرف کردن این مسیر دارند. مثلاً برای اینان چه بنویسیم که ای دوست عزیز! کاری به کار ما و دل و هنرمان نداشته باشید؟! زهی خیال باطل!!! مطلب امروز در چند سطر بسیار خلاصه به حضور شما دوستان ارایه می شود. ظاهر مطلب، ساده، اما تعریف پر معنی دارد. شاید با صرف نوشتن در یک وبلاگ، به تمامی جنبه های مفهومی مسأله نتوان پرداخت، اما اشاره جزیی به آن، می تواند به تفکر در موضوع بیشتر کمک کند. حادثه تلخ تصادف ما، باعث ریزش باران عنایت الهی و لطف دوستان بر شهر دل غمگین ما بود. خوش باشید که مهربانی تان ما را دل خوش نمود. ● ناقوس جنگ ... نوای ساز و آواز برای تحریک جنگاوران و انقلابیون و جنبش ها در تاریخ جنگ های ملل و اقوام و انقلاب ها را بارزترین وجه مشترک موسیقی و حوادث بایستی بدانیم. این اصطلاح از همان دوران باقی مانده و در موارد دیگر هم کاربرد مشخصی پیدا کرده است. در مجموع موسیقی بر تحریک هیجانات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بسیار تأثیرگذار بوده است. در تاریخ سیاسی کشور ایران نیز موسیقی همواره جایگاه با اهمیتی را در اتفاقات موجود برعهده داشته است. شاید در دید نخست این سخن بی معنی جلوه نماید، اما نگاهی به حوادث سال های نخستین انقلاب، تعریف واضح و مبرهنی را از این قضیه می تواند به دست دهد. کانون چاووش، نماد عینی بحث ما است که بار هنری جریان انقلاب را به خوبی به دوش می کشید که هنوز هم با گذشت سال ها، یاد و خاطره آن مجمع با پخش تصانیف ساخته شده در آن، در دل ها زنده مانده است و حتی در همین برهه زمانی هم تأثیر بسیار بر ذهن و اندیشه صاحبان فکر دارد. در مجموع نقش موسیقی در توقف خونریزی ها یا به صدا درآوردن ناقوس انقلاب ها در سطح جهان، بی ارتباط با ذهن شفاف اکثر هنرمندان و همقدمی آنان با مردم و ایجاد یکدلی و اتحاد بارها بر همگان ثابت شده است. با این حال باید دید در اتفاقات تازه در سطح جهان، موسیقی و موسیقیدانان همان نقش بارز تاریخ گذشته را می توانند ایفا نمایند تا هنر نقش خود را به فنّاوری های نوین خواهد داد. شاید مبحث نوینی تحت عنوان "روان شناسی جنگ و انقلاب با کمک موسیقی" به صورت کاملاً تخصصی، راه های تازه ای را برای درک مفهوم این قضیه بر روی علاقمندان بگشاید که البته نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه است. بدیهی است نوشتن یک بندی در این باب، فقط و فقط برای یادآوری موضوع و بازگشایی یک پرونده بسته در حوزه موسیقی است. ● از ناقوس عزا تا رقص چوبی! ... تولد، ازدواج، مرگ؛ زندگی انسان و تولید نسل، چنین چرخه ساده ای دارد. می میرد، برایش ناقوس عزا به صدا درمی آورند. شاید موسیقی در این بخش، محرک ترین محرک ها باشد، به خصوص در مملکت ما که تخصص گریاندن از هر راهی وجود دارد، این مسأله خود را بیشتر نشان می دهد و به اصطلاح با موسیقی منظور نوحه خوانی نیست. نمک بیشتری بر زخم داغداران می پاشند! از سوی دیگر در مراسم شادی و به خصوص عروسی ها، موسیقی خاص و از نوع موسیقی های بی مفهوم امروزی به تحریک احساسات واقعی مردم بسیار کمک کرده و بر جنبه های خوشی آن بیش از پیش افزوده است. جالب آن که در همین ایران خودمان، هر ناحیه و هر منطقه، چه برای عزا و به خصوص چه برای مراسم شادی، موسیقی مخصوص خودش را دارد. هر چند تداخل فرهنگی بسیار در این سال ها اتفاق افتاده است، اما هنوز هم خلوص فرهنگی در بسیاری از نقاط به ویژه در همین زمینه دیده می شود که در حیطه علم مردم شناسی قابل بحث و بررسی بیشتر است. رقص چوبی خراسان، نمونه و شاهد بحث ما است. ● وظیفه موسیقی و هنرمندان ... اصولاً وظیفه موسیقی، بیشتر از آن چیزی است که به عنوان تفنن از آن یاد می شود. اگر موسیقی همگام با جریانات زندگی فردی، مسایل اجتماعی و حوادث قومی و ملّی، پیش نرود، در واقع به وظیفه خود خوب عمل نکرده است. هنرمندان موسیقی با شناخت حوادث و جریانات روزمره، بایستی بر مبنای اندیشه و تخصص خود به حل موضوع از طریق هنر اقدام نمایند، والّا بدون توجه به این اصل، موسیقی به خودی خود معنا پیدا نمی کند و در اصل جز وسیله تفریح و سرگرمی، نقش دیگری را ایفا نخواهد کرد. در این زمینه بیش ازاین خواهم نوشت.
  17. جایگاه موسیقی کودک در اجتماع و خانواده با ظهور موسیقی های جدید غربی و ورود آن به جمع موسیقی های ایرانی و به طبع آن جذب جوانان و نوجوانان به این نوع موسیقی ها ؛ بستر سازی جهت ترویج بیشتر موسیقی ایرانی را بیش از بیش ضروری می نمایاند . تولید آثار فاخر موسیقایی ، نو آوری در موسیقی ایرانی متناسب با ذائقه قشر امروزی و حمایت از هنرمندان موسیقی ایرانی از جمله عواملی ست که میتواند زمینه ساز ترویج این هنر والا در بین قشری گردد که بیشترین و تاثیر گذار ترین جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است . اما میتوان یکی از مهمترین عوامل جهت ترویج موسیقی فاخر ایرانی را آموزش بیان نمود . آموزش موسیقی میتواند از دوره کودکی آغاز و ادامه یابد که همین امر باعث تربیت هنرمندان بسیاری میگردد که به طبع آن موسیقیدانان ارزشمندی تحویل جامعه هنری ایران خواهد شد . آموزش موسیقی از سنین کودکی امریست که توجه بسیار اندکی بدان گردیده است و آنطور که باید جدی گرفته نشده است . متاسفانه هیچگاه در بین خانواده ها به آموزش موسیقی کودک به عنوان یک ضرورت مهم و آینده ساز کودکان نگریسته نشده . اگرچند آموزش موسیقی به کودکان میتواند باعث رشد و بالندگی ذهن و قدرت خلاقیت این قشر در آینده گردد . به یاد داشته باشیم که تنها هدف از یادگیری موسیقی در دوران کودکی صرفا به جهت روشن نگاه داشتن چراغ موسیقی ایرانی نیست و میتوان بزرگترین مزایای یادگیری موسیقی در دوران کودکی را شادابی ذهن کودک ، قدرت تحلیل مسائل ریاضی و خلاقیت و کنجکاوی وی بر شمرد . جدی نگرفتن موسیقی کودک نه تنها در خانواده که تولیدات رسانه ملی نیز مشاهده میگردد با اندکی تامل میتوان به راحتی به این نکته پی برد که تولیدات صدا و سیما برای کودکان صرفاً جنبه مشغول کنندگی دارد و در آن سعی نگردیده است مجالی برای بروز کنجکاوی و خلاقیت کودک داده شود . هیچگاه نباید فراموش نمود که کودکان نسبت به بزرگسالان از ذهن پویا تر و خلاقیت و توانایی بالاتری بر خوردارند ، در این دوره است که میتوان آینده این عزیزان را رقم زد ؛ در هنگام فعالیت کودک در زمینه موسیقی ، او می آموزد چگونه از کوشش خود لذت ببرد و نیز یاد میگیرد که نمیتوان خیلی آسان به نتیجه رسید ؛ او یاد میگیرد که چگونه نقش خود را سالم ایفا کند و چگونه صبور باشد ؛ موسیقی به کودک کمک میکند تا همکاری تعامل و اعتماد به نفس او افزایش یابد خودش را بشناسد باور کند و اظهار وجود نماید ؛ نیز ترسهایش را کنار گذارد . موسیقی نه تنها میتواند موجب رشد کودک و بالندگی او گردد بلکه مادران در دوران بارداری نیز میتوانند با گوش سپردن به موسیقی های آرام و ملایم تاثیر آن را بر روی جنین خود احساس نمایند . دکتر الکساندر لامونت ( Alexander Lamont ) بر این اعتقاد است که هر نوع موسیقی که فرد خود دوست دارد قابل اجراست و میتواند از آن برای جنین و یا کودک خود استفاده کند اما ترجیحا آرامش بخش باشد ؛ لازم به ذکر است فرکانس های بم و باس بهتر میتوانند در مایع درون رحم به حرکت در آیند . همچنین کاترین سینگلتن (Kathryn Singleton)خواننده پاپ اعتقاد دارد تاثیر موسیقی که کودک در رحم مادر خود بارها گوش میدهد حتی بیش از ۱۲ ماه است . او میگوید : « زمانی که در ماه پنجم بارداری خود بودم درحال اجرای قطعه موسیقی ای بودم و فرزندم در تمام این مدت این قطعه را میشنیده است . هنگامی که کودکم ۵ سال داشت بار دیگر این قطعه را اجرا کردم و او بمدت سه ساعت بدون آنکه کوچکترین حرکتی از خود نشان دهد به این اجرا گوش میداد » این تاثیر موسیقی را نمیتوان تنها شامل کودکان و نوجوانان عادی دانست که در کودکان استثنایی نیز با استفاده از موسیقی درمانی ؛ وضعیت روحی و جسمانی این گروه به طرز چشمگیری بهبود میابد ، ارائه روشهای نوین آموزش موسیقی به کودکان استثنایی با در نظر گرفتن توان هوشی و شرایط ذهنی آنان و نیز محدودیتهای حسی و حرکتی و استفاده از سازهایی که نواختن آن برای این گروه از کودکان ساده تر باشد , میتواند شور و حرکتی به کودک دهد تا از آن بتواند برای بهبود وضعیت جسمانی و روحی خود استفاده نماید . در آموزش موسیقی به کودکان استثنایی نیز مواردی وجود دارند که لازم است مد نظر قرار گیرند مسائلی چون توان هوشی و بهره ذهنی کودک و محدودیتهای حسی و حرکتی آن که البته با توجه به نوع معلولیت و درصد توان هوشی کودک میتوان روشهای مختلفی را برای آموزش به این کودکان انتخاب نمود . روشهایی چون زولتان کداکی برای کودکان ناشنوا که کودک در این روش میتواند با استفاده از انجام حرکاتی ساده و ادای حروف و کلماتی تک سیلابی، کشش نت ها و ریتمهای گوناگونی را بیاموزد . سازهای گوناگونی نیز برای آموزش موسیقی به کودکان استثنایی مورد استفاده قرار میگیرند سازهایی چون طبل ، سه گوش ؛ خاشخاشک ، دقک و حتی بلز و بسیاری دیگر ... تمامی روشهای ابداعی برای آموزش موسیقی به کودکان استثنائی میتواند تاثیر چشمگیر و بسزایی در افزایش فعالیت اجتماعی این عزیزان و حتی کاهش معلولیت هاشان داشته باشد . روش های علمی و جدید آموزش موسیقی کودکان برای سنین مختلف طبقه بندی گردیده و سالهاست که در کشورهای صاحب سبک موسیقی رواج یافته است تا کودک را با اصول علمی و عملی موسیقی آشنا سازد . از جمله میتوان به روشهایی چون : ارف، مارتنو، داکرز و کدای اشاره نمود که هر یک از آنها می تواند تا سطوحی هنرجو را که در سطح کودک و نوجوان هستند از جهت دانش ارتقاء دهند. این درحالیست که در جامعه ما ؛ متاسفانه موسیقی کودک نادیده گرفته شده است و آنطور که باید بر آن اهمیت داده نشده است . در این مورد نمیتوان تمام قصور را متوجه دولتمردان دانست . که البته کم نیز مقصر نیستند ؛ عدم توجه به موسیقی اصیل ایرانی و مردود دانستن یکی از اصلی ترین مشکلات و موانع همیشگی پیش روی موسیقیست چه کودک و چه بزرگسال . عدم حمایت مالی و معنوی موسسات دولتی من جمله وزارت آموزش و پرورش ؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ارگانهای دولتی از آموزشگاههای موسیقی کودک روحیه مضاعف متولیان و مربیان این مراکز را کاهش میدهد و میل و رغبت آنان به فعالیت در زمینه آموزش به کودکان را میکاهد . باید توجه نمود که در این خصوص خانواده ها جزو مقصران اصلی اند , عدم توجه جدی به کودک و نیازهای وی و از بین بردن روحیه هنری کودک میتواند ذائقه موسیقایی آینده کودکان را به سمت موسیقی های غربی با جاذبه های ظاهری فریبنده سوق دهد ؛ که این خود میتواند خطری جدی برای آینده کودکان ، علی الخصوص در دوره کنونی که شاهد رشد فزاینده موسیقی های غربی در بین جوانان و نوجوانان هستیم باشد . سودابه سالم آهنگساز موسیقی کودک در مصاحبه خود در جریده ای اینگونه بیان میکند : « کودک را جدی نمیگیرند تا چه رسد به موسیقی کودک , او را یک مینیاتور بزرگ میدانند که باید هر چه زودتر رشد کند و عاقل شود . دوران کودکی یعنی دوران تجربه کنجکاوی و کشف و پرسش در باره جهان پیرامون او . یعنی هر جا که کودکان باشند موسیقی , شعر , حرکت , نقاشی , قصه , و. . . جریان دارد . کودکی یعنی تجربه کردن ؛ یعنی فعال بودن ؛ نه اینکه نشستن و نشستن بر روی صندلی های کلاس های ۲۰ نفره مهد کودکها یا ساعت های زیادی نشستن پای برنامه های تلویزیونی یا بازیهای کامپیوتری» بیاد دارم در فیلم سینمایی کودکانه ای ،کارگردان و تهیه کننده محترم , موسیقی متن و تیتراژ نمایش مورد نظر را نوعی موسیقی رپ انتخاب نموده بودند که چند کودک دختر با عشوه های خاصی به اجرای آن می پرداختند . بسیارند از این دست تولیدات سینمایی که در شبکه توزیع فیلمهای کودکان و نوجوانان در دسترس اند که با اندک کند و کاوی میتوان بسیاری از این آثار را یافت . این معضل تنها گریبان سینمای کودک را نگرفته است و تهیه کنندگان تولیدات تلویزیونی و برنامه های کودک را نیز شامل میشود از تهیه کنندگان این گونه ویدئو ها انتظار بیش از این میرود تا با ارائه آثار فاخر موسیقی کودک ؛ نه تنها بر کیفیت کار خود بهبود بخشند بلکه با این کار خود موسیقی ایرانی و فاخر کودکانه را ترویج داده و به جامعه و خانواده معرفی نمایند . این نکته را نیز باید در نظر داشت که از آنجاکه موسیقی به عنوان عنصری تربیتی برای کودکان مطرح است نقصان آموزش این هنر میتواند در نوع تربیت وی و تبعات گزنده آن در آینده تاثیر گذار باشد . در دوران کنونی که میتوان آن را دوران رشد موسیقی اصیل ایرانی با تمامی محدودیتهای موجود دانست ؛ تاسف برانگیز ترین سخن آن است که تعداد محققان عرصه موسیقی کودک به تعداد انگشتان دست نیز نمیرسد . جالب اینجاست که اگر نام سودابه سالم که بحق یکی از فعالان و زحمتکشان عرصه موسیقی کودک است و ناصر نظر و مرحوم ثمین باغچه بان را از لیست فعالان موسیقی کودک حذف نمائیم دیگر کمتر نام نامداری را یافت و به جرات میتوان گفت عده قلیلی فعال در زمینه آموزش موسیقی کودک را میتوان یافت که آموزش به این قشر حساس از جامعه را به صورت علمی و دل سوزانه انجام داده و دوره های عالی را در این زمینه گذارنده باشند . این نقصان در زمینه مربیان و هنر آموزان موسیقی کودک نیز به چشم میخورد . استفاده از مربیان جوان و بی تجربه در آموزشگاههای موسیقی کودک بدون هیچ سبقه کاری و یا مدرک علمی آموزشی و حتی نداشتن هیچگونه شناختی از مبانی روانشناسی کودک باعث میگردد تا روند یاد گیری موسیقی کودکان به کندی انجام گیرد و در بسیاری موارد نیز به انحراف کشیده شود . در این جا ذکر این نکته نیز ضروری می نمایاند که حتی نوع رنگ لباس مربی در یادگیری کودک تاثیر گذار است و همین نکته باعث میگردد تا موسسان آموزشگاهها در انتخاب مربیان خود دقتی فراتر ، به عمل آورند و فردی را صرفا به دلیل علاقه اش به آموزش موسیقی کودک به این سمت نگمارند . آشنایی با مبانی روانشناسی کودک و نوجوان ؛ نوع کلام و برخورد با کودکان ، نوع پوشش و حتی چهره مربی موسیقی از مواردی است که علاوه بر دارا بودن مدارک و سوابق علمی و تجربی مربیان موسیقی کودک بایستی در گزینش آنها لحاظ گردد . متاسفانه هم اکنون در بسیاری از مراکز آموزش موسیقی کودک این نقصان و کمبود به راحتی قابل لمس است ؛ استفاده از هنرجویان جوانی که راه بسیار طولانی برای مربیگری این هنر دارند یکی از مشکلات و معضلاتیست که موسسان و صاحبان آموزشگاههای موسیقی بدون در نظر گرفتن موارد گزینشی یاد شده در سطور بالا اقدام به استفاده از چنین جوانانی در امر آموزش می نمایند . که شایسته است مسئولان مربوطه با بازرسی های خود از آموزشگاههای موسیقی از فعالیت چنین افرادی در آموزشگاهها جلوگیری نمایند . نیز از خانواده ها این انتظار میرود تا قبل از آنکه کودک خود را در آموزشگاهی ثبت نام نمایند از وضعیت مربیان و هنر آموزان موسیقی کودک و سبقه آموزش آنها اطلاع دقیق حاصل نمایند . در مصاحبتی که با یکی ازکارشناسان و فعالان عرصه موسیقی کودک و از شاگردان سودابه سالم داشتم اینچنین بیان نمودند : « در زمینه موسیقی کودک کم کاری گردیده است این در حالیست که در زمینه موسیقی اصیل ایرانی منابع بسیاری را میتوان برای آموزش موسیقی کودک یافت میتوان گفت هنوز تعریف درستی از موسیقی کودک نگردیده است . موسیقی کودک باید نشات گرفته از فرهنگ تاریخ آداب و سنن کودکان آن کشور باشد و نمیتوان موسیقی ای را که تعلق به فرهنگ کشوری دگر دارد را وارد موسیقی مان نمود » البته نباید از این سخن اینگونه استنباط نمود که موسیقی ایرانی با ساز ایرانی اجرا گردد که موسیقی کودک سازهای منحصر بفرد خود را دارد که ممکن است کمتر سازی ایرانی بتوان یافت که کودک موسیقی اش را به راحتی با آن بنوازد . اجرای موسیقی ایرانی در دستگاههای ایرانی و استفاده از اشعاری کودکانه ومتناسب با فرهنگ و آداب ایرانی با سازهایی همچون بلز وفلوت و سازهای کودکانه دیگر و تلفیق آن با سازهای اصیل ایرانی معنا و مفهوم موسیقی ایرانی برای کودک را کامل و کاملتر می سازد . اما یکی از مشکلات عمده عدم رشد موسیقی کودک در این برهه عدم وجود استقلال فکری هنرمندان برای انجام کارهای کودکانه است , انجام موسیقی هایی با رنگ و بوی موسیقی بزرگسالان که تنها در آن از اشعاری کودکانه استفاده گردیده است و هیچ همخوانی با موسیقی کودک ندارد باعث دل زدگی کودکان از موسیقی ایرانی میگردد . در این مورد ضروری است تا با کارشناسی دقیق آثار موسیقایی کودکان ریتم ها از درون کودک و از روحیات کودکانه وی استخراج گردند . این کارشناس موسیقی معتقد است که با وجود تمامی مشکلات و مسائلی که بر سر راه موسیقی بوده است بایستی تکنیکهایی را یافت تا بتواند روح کودک را در موسیقی تشخیص دهد . به اعتقاد ایشان متاسفانه در اکثر مواقع بسیاری از مدرسان موسیقی کودک ؛ با روح کودکی کار موسیقی انجام نمیدهند . وی معتقد است : « کارهایی که برای کودکان انجام گردیده است اندک است آنهایی هم که انجام شده اند جز معدودی ؛ کپی برداری از کارهای بزرگسالان است که موسیقی را با سازهای کودکان می نوازند یا شعری کودکانه بر موسیقی ای که مختص بزرگسالان است گذاشته و با صدای کودکی آن را اجرا میکنند در حالی که موسیقی کودک که اصلی ترین مسئله کار موسیقیایی کودکان است فراموش میشود و یا در آخرین مرحله مورد توجه قرار میگیرد . باید توجه داشت قبل از یک خواننده کودک یا یک شعر کودکانه باید یک ساز کودکانه با یک موسیقی کودکانه اصولی و درست داشته باشیم .» آشنا نمودن دوستداران هنر موسیقی اصیل ایرانی با فعالان و زحمتکشان عرصه موسیقی وظیفه ای ایست که بر عهده نویسندگان ، محققان و موسیقیدانان اصیل ایرانی میباشد که متاسفانه در این مورد نیز کم کاری شده است . بسیار ند از علاقه مندان به موسیقی اصیل که هیچ آشنایی هر چند اندکی با بزرگانی چون مرحوم ثمین باغچه بان نداشته ، او را نمیشناسند و از فعالیتهای هنری وی آگاه نیستند . حتی پس از مرگ او نیز آنطور که باید و شاید به وی پرداخته نشد و در نهایت عزلت در کشوری غریب ترک دنیا کرد . آثاری که از مرحوم باغچه بان بر جای مانده است بحق از ماندگار ترین آثار موسیقی کودک می باشد که حتی تاثیر خود را نیز بر سنین بالاتر بر جای میگذارد . اکثر آثار ثمین باغچه بان بسیار زیبا هستند ، قطعه موسیقی " ترن قشنگ من " ایشان آنقدر عالی ؛ پرمحتوا و در عین حال ساده است که هر کودک هنر جویی در هر سطح هوشی به راحتی میتواند آن را نواخته و اجرا کند از سودابه سالم نیز میتوان به عنوان یکی از زحمتکشان و فعالان عرصه موسیقی کودک نام برد ؛ هنرمندی بی حاشیه که تمام هم و غم خود را صرف آموزش به کودکان و آینده سازان این کشور نموده است . زندگی در کنار هنرمندان بزرگی چون کامکار ها و بهره گیری از تجارب ارزشمند آنها باعث گردیده است تا آثاری ماندگار تر ، زیبا و دلنشین تر در این حوزه منتشر نماید همسر پشنگ کامکار آثار صوتی ماندگاری همچون ترانه های زمین ، ترانه های من و ما و بازیهای آوازی ( با تنظیم کارن همایونفر ) را خلق نموده است . آثاری که در دستگاههای موسیقی ایرانی اجرا گردیده و از نوازندگان بزرگی چون کامکارها نیز بهره برده اند . ( به عنوان نمونه میتوان از گوشه مثنوی در قطعه موسیقی آسیاب ؛ موسیقی لرستان در خورشید خانم و قطعه خسروانی در عمو زنجیر باف نام برد . به علاوه در بازیهای آوازی از چهارگاه و اصفهان نیز استفاده گردیده است ) همچنین این هنرمند مولف کتاب بخوان بامن ؛ بساز با من را نیز منتشر نموده و کتاب دیگری با نام طبلک را نیز در دست انتشار دارد . آثار شنیداری دیگری نیز در عرصه موسیقی کودک توسط هنرمندان و متولیان فرهنگی گاها تولید و روانه بازار موسیقی گشته اند که برخی از آنان با توجه به نوع کار و موسیقی استفاده شده از اقبال مساعدتری نسبت به دیگر آثار برخوردار بوده اند . از جمله آنان میتوان به آلبوم موسیقی "سبزه ریزه میزه " کاری از ملیحه سعیدی با صدای حمید جبلی اشاره نمود . اثری که شامل ۱۴ قطعه در دستگاه ماهور همراه با معرفی گوشه هایی از این دستگاه و آواز اصفهان است که با استفاده از اشعارمصطفی رحماندوست اجرا شده است. قطعات "الستون و ولستون "،"سروناز" درآمد بیات اصفهان،"لالایی" جامه دران،" فوتبال" بیات راجه، "کوچولو" سوز و گداز، "نان و پنیر و پونه" عشاق، در بخش نخست این آلبوم در آواز اصفهان تنطیم شده است. بخش دیگر این آلبوم به قطعاتی در دستگاه ماهور و متعلقاتش اختصاص دارد، "چشماش قشنگه" درآمد ماهور ،"سبز بهار" زنگوله، "گل پونه" چهارپاره و شکسته "گل و گلدون" سفیر راک ، "گل پسر"عراق،"سلام" راک تعلق دارد . در این بخش نیز انتظار از خانواده ها آن است که با تهیه آلبومهای موسیقی کودکان و استفاده از آنها در منازل باعث گردند تا ذهن موسیقایی کودک رشد نموده و بالنده گردد تا بتواند در آینده موسیقی فاخر را از سایر موسیقی های موجود تمیز داده و ذهن خود را آلوده موسیقی های بی مایه و سخیف نگرداند . سخن آخر آنکه : با ذکر مباحث یاد شده و یاد آوری دلایل علمی تاثیر موسیقی بر کودکان و تاکید بر آموزش این هنر والا از دوران کودکی ؛ نیز بحث و بررسی برخی از مشکلات و موانعی که موسیقی کودک گریبانگیر آن بوده است و ارائه راهکارهایی که به ذهن نگارنده متبادر گردیده , امید آن میرود که کارشناسان ، هنرمندان و متولیان امر با نگرشی کارشناسانه تر به موضوع نگریسته و خانواده های عزیز با توجه بیشتر خود به کودکان و سنجش میزان علاقه مندی آنان به موسیقی بتوانند با آموزش موسیقی به کودکان ، آینده هنری و اجتماعی جامعه را از هم اکنون ؛ پی ریزی نمایند . . . . .یادداشت را با سخنی از دکتر شین ایچی سوزوکی به پایان میبرم " به خاطر کودکان به ما اجازه دهید از زمانی که در گهواره هستند به آنها موسیقی را آموزش دهیم تا در آینده ذهنی اصیل ، احساسی و سرشار از ارزشهای انسانی و توانایی های درخشان داشته باشند " ( دکتر شین ایچی سوزوکی )
  18. کنسرت موسیقی کودکان در موزه نگارستان برگزار می شود کنسرت موسیقی هنرجویان کانون پرورش فکری کودکان، جمعه ۲۲ مهرماه در موزه نگارستان و برنامه های فرهنگی ویژه کودکان مجموعه سعدآباد برگزار خواهد شد. به گزارش مجله موسیقی ملودی به نقل از روابط عمومی مجموعه سعدآباد، در برنامه کنسرت موسیقی ۲۰ تن از هنرجویان چهار تا ۱۰ ساله عضو کانون پرورش فکری کودکان به همنوازی و همخوانی خواهند پرداخت و چند برنامه تکنوازی با سازهای سنتور، تار، سه تار و ویولن توسط گروه کودک و نوجوان اجرا می شود. بر اساس این گزارش، در این روز همچنین برنامه هایی نظیر مجسمه سازی با قالب و نقاشی روی بوم توسط کودکان و آموزش موسیقی به کودکان و برنامه های گریم ، کاریکاتور کودک و ایستگاه نقاشی کودکان در محوطه کاخ ملت برگزار می شود. کودکان و نوجوانان علاقه مند می توانند جهت حضور در کنسرت موسیقی کودکان به مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، موزه نگارستان مراجعه کنند.
  19. رامین بهنا: «فرهاد» اسطوره اول موسیقی ایران است این اندیشه فرهاد بود که در پس کارهایش پنهان میشد و رنگ و بوی دیگر به اثر میبخشید. الان مدتها است که چنین حسی میان هنرمندان وجود ندارد. به گزارش مجلهی موسیقی ملودی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران، رامین بهنا آهنگساز خلاق ایرانی جای فرهاد را برای همیشه در موسیقی ایران خالی خواند و گفت: فرهاد اسطوره اول موسیقی ایران و به معنای واقعی هنرمندی صاحب سبک بود. وی درباره اینکه چرا فرهاد هنوز پس از گذشت سالها در میان نسل جوان امروز نیز طرفداران بسیار دارد، اظهار کرد: فرهاد با شهریار قنبری و اسفندیار منفردزاده مثلثی را تشکیل داده بود که سه ضلع این مثلث اهل اندیشه بودند و به کارشان فکر میکردند. سرپرست گروه بهنا ادامه داد: آنها هنرمندانی بودند که هرگز اسیر مد نشدند و کاری را انجام میدادند که دوستش داشتند و دلشان میخواست انجام میدادند و با این شرایط موزیک خالص میشد و به قول معروف هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. بهنا با بیان اینکه دیگر موسیقی ایران چنین هنرمندانی به خود نخواهد دید، گفت: همان قدر که در کل دنیا یک نفر مثل التون جان را داریم در کل ایران نیز یک نفر مانند فرهاد داشتیم. این اندیشه فرهاد بود که در پس کارهایش پنهان میشد و رنگ و بوی دیگر به اثر میبخشید. الان مدتها است که چنین حسی میان هنرمندان وجود ندارد. فرهاد مِهراد در ۲۹ دی ۱۳۲۲ در تهران دیده به جهان گشود وی از خوانندگان راک ایرانی بود و نخستین آلبوم راک اند رول ایران را منتشر کرد. آنچه این هنرمند را از دیگر همدوره‎هایش متمایز می‎کند، ترانه‎های پوچگرا و فرهنگ خیابانی است که در موسیقی او متبلور شده‎است. این عناصر در ترانه مشهور «کودکانه» بیش از پیش نمود دارد. وی به عنوان یکی از سیاسیترین خوانندگان ایران شناخته میشود. فرهاد در اوایل دهه ۱۳۵۰ شعرهایی با مضامین سیاسی میخواند و مدتی زندانی سیاسی بود. این هنرمند بعداً از انقلابیون شد و در زمستان ۱۳۵۷ ترانه انقلابی «وحدت» را خواند. در ۱۳۷۶ آلبوم وحدت او نیز منتشر شد که شامل ترانههای دههٔ ۱۳۵۰ او بود. در ۱۳۷۷ توانست در هتل شرق تهران کنسرت اجرا کند و آلبوم برف را نیز منتشر کرد. پس از انتشار آلبوم «برف»، فرهاد درصدد تهیه آلبومی با نام «آمین» بود که ترانههایی از کشورها و زبانهای مختلف را در بر میگرفت. اما از مهرماه ۱۳۷۹ بیماری او جدی شد. فرهاد به بیماری هپاتیت سی مبتلا بود و در نتیجهٔ عوارض کبدی ناشی از آن در خرداد ۱۳۸۱ برای درمان به لیل در فرانسه رفت و در ۹ شهریور همان سال پس از مدتی اغما در بیمارستان، در سن ۵۹ سالگی درگذشت و در ۱۳ شهریور در گورستان تیه در پاریس دفن شد. پس از درگذشت فرهاد، مجموعه آثار و فیلم مستندی از او منتشر شد. از معروفترین آهنگهای او میتوان به «جمعه»، «کودکانه»، «وحدت»، «گنجشکک اشی مشی» و «شبانه» اشاره کرد. فرهاد آهنگ‎هایی نیز به زبان‎های غیرفارسی دارد.
  20. Captain_K2

    محدوده صوتی در موسیقی چیست

    محدوده صوتی یا منطقه صوتی، مجموعه اصواتیست که هر ساز موسیقی توانائی تولید آن را دارد. به گفته دیگر مجموعه اصواتی که در محدوده بین زیر ترین و بم ترین صدائی که هر ساز میتواند تولید کند.
  21. Captain_K2

    سونات در موسیقی چیست

    سونات (Sonata) به قطعه موسیقایی گفته میشود که برای یک و یا بیشینه دو ساز نوشته میشود و در چند موومان اجرا میگردد.
  22. Captain_K2

    هشتگان و کاربرد آن در موسیقی

    اُکتاو (به انگلیسی Octave، گاه به اختصار به صورت 8ve و P8 نیز نوشته میشود) در زبان لاتین یعنی عدد هشت. اکتاو در موسیقی نشان دهنده ۷ نُت پایهای موسیقی: Do, Re, Mi, Fa, Sol, La, Si و نت هشتم که تکرار نت Do اول با فاصله ۷ نت است میباشد. هر ساز دارای دامنه خاصی از لحاظ تکرار این نتها میباشد و دامنه سازها را اغلب با شمارش مجموع این هشت نت که برابر با یک اکتاو میباشد میسنجند. بدیهیست که سازهای مختلف دارای تعداد اکتاوهای مختلف میباشند. در واقع بازهی اصوات موسیقی به زیربازههایی به نام اکتاو بخش میشود. یک اکتاو بازه فرکانسی را شامل میشود که فرکانس انتهای آن دو برابر فرکانس ابتدای آن است. پس فرکانس هر نت ۲ برابر فرکانس نت همنام خود در اکتاو قبلی است (برای نمونه لا در اکتاو ۳ فرکانس ۴۳۷ هرتز، و لای اکتاو ۴ فرکانسی برابر ۸۷۴ هرتز دارد). فرکانس نتهایی که با فاصلهی یکسان از نظر موسیقی به ترتیب دنبال هم قرار میگیرند، تشکیل تصاعد هندسی میدهند.
  23. Captain_K2

    کانن و کاربرد آن در موسیقی

    کانُن در موسیقی به قطعهای گفته میشود که برای دو یا چند ساز نوشته میشود و نوازندگان آن را یکی پس از دیگری با فاصله چند میزان از هم اجرا میکنند. در این حالت، تقلید یا تقلیدهایی از ملودی اولیه با مقداری فاصله نواخته میشود
  24. Captain_K2

    پنج خط حامل در موسیقی

    برای خواندن و تشخیص هر نت از نت دیگر از پنج خط حامل، در موسیقی استفاده میشود. پنج خط حامل ۵ خط افقی موازی با فاصلههای یکسان میباشد. نتها میتوانند روی این ۵ خط (۵ نت)، بین ۵ خط(۴ نت) که جمعا میتوان ۹ نت روی پنج خط حامل و بین آن قرار داد. همچنین بالا یا پائین آن نیز با کمک نیم خطها، میتوان نتهای زیاد دیگری رسم کرد. پنج خط حامل همیشه از پائین به بالا خوانده و شمرده میشود. به جهت اینکه بتوان نتها را روی پنج خط حامل خواند، نیاز به ابزاری داریم، که در اصطلاح موسیقی به آن کلید میگوئیم.کلیدها به ما کمک میکنند که نتها را روی پنج خط حامل بخوانیم و تشخیص بدهیم. برای هر محدوده صدائی، از کلید خاص آن منطقه صوتی استفاده میشود. برای مثال کلید سل (مخصوص محدوده صداهای سوپرانو)، از روی خط دوم شروع و روی پنج خط حامل رسم میگردد. به همین دلیل کلید سل خط دوم را به نام خودش (سل) میکند. و به این ترتیب هر نتی که روی خط دوم قرار بگیرد (در صورت وجود داشتن کلید سل) نت سل خواهد بود. در همین حال، نتهای دیگر نیز با توجه به مشخص شدن موقعیت نت سل، موقعیتشان مشخص میگردد. نتهای بعد از نت سل به ترتیب بالاتر و نتهای پائین تر از نت سل، پائین تر نت سل بر روی پنج خط حامل یا مابین آن قرار میگیرند.
  25. Captain_K2

    ریتم و کاربرد آن در موسیقی

    ریتم (در فرانسه: Rythem) به معنی توالی ضربههای آهنگ که برای موزون کردن نوای موسیقی به کار میرود. به عبارت دیگر تکرار پیدرپی یک حرکت پایدار در زمان مشخص را در موسیقی وزن یا ریتم مینامند. ریتم در دیگر هنرها واژه «ریتم» یا «ضربآهنگ» در تئوری هنرهای تجسمی نیز به کار میرود و معنایی تصویری دارد. تکرار متوالی عنصرهای بصری در تابلو یا فضای بصری، ریتم بصری را بهوجود میآورد. ریتم بصری را میتوان در چند دسته بررسی کرد. * تکرار یکنواخت: تکرار یک عنصر بصری، مثلا یک سیب به طور یکنواخت و متوالی. * تکرار متناوب: تکرار یکنواخت یک عنصر بصری، اما همراه با تغییرات متناوبی که هر بار توجه بیننده را به یک حرکت یا عنصر میانی جلب کند. * تکرار تکاملی: عنصرهای بصری از یک حات آغاز شده و با ضربآهنگی به حالت نهایی میرسند و مسیر تغییر و تکامل آنها دارای ریتم است.
×
×
  • اضافه کردن...