لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'موشها'.
2 نتیجه پیدا شد
-
معرفي و زندگينامه جان اشتاين بک جان اشتاين بك تولد: 27 فوريه 1902 وفات: 20 دسامبر 1968 ويژگيهاي نمايهاي الف- نام و نام خانوادگي شخصيت: جان ارنست اشتاين بك ب- شهرت و كنيه يا تخلص: جان اشتاين بك ج- تاريخ تولد و زادگاه وي: 27 فوريه 1903 - دره ساليناس در كاليفرنيا د- نام پدر: هـ - مكان زندگي: نيويورك و- تاريخ فوت: 20 دسامبر 1968 ز- مكان دفن: نيويورك ح- دليل معروفيت: نويسنده رمانها و نمايشنامه هاي آمريكايي جان اشتاين بك در 27 فوريه 1903 در كاليفرنيا به دنيا آمد. وي در محيط خانوادگي مطلوبي پرورش يافت كه برايش نعمتي بود. دارايي اين خانواده شامل كتابهاي بسياري بود كه اشتاين بك نوجوان هرچه را كه براي خودآموزي به آن نياز داشت از ميانشان برمي گزيد، خانوادهاش كه نه ثروتمند بود و نه فقير، اجتماع كوچك خوبي بود كه افرادش، هرگاه مي توانستند به يكديگر كمك مي كردند وكوچكترين نشانه ابتكار و استقلال را مورد حمايت قرار مي دادند. پدرجان اشتاين بك با نويسنده شدن پسرش بسيار موافق بود اما مادرش با آنكه دوست نداشت پسرش نويسنده شود دلش مي خواست او را در حرفه پرمنزلت تري ببيند، مشوق او براي آغاز جستجوي طولانياش در كتابها براي رسيدن به روشن بيني شد. جان اشتاين بك دوران مدرسه و دبيرستان را در كاليفرنيا گذراند، بيشتر وقت وي به مطالعه كتابهاي ادبي مي گذشت. بعداز اتمام تحصيلات دوره متوسطه، در دانشگاه استنفورد مشغول به تحصيل شد و چون علاقهاي به رشته تحصيلياش نداشت درپايان بعداز 5 سال به خود حتي زحمت گرفتن گواهينامه را نداد. وي درجواني كارآموز علم شيمي بود و در ميانسالي دريك آزمايشگاه زيست شناسي دريايي شريك شده بود . همواره به علم علاقهاي نيمه حرفهاي داشت. اشتاين بك در بيست و هفت سالگي كه اولين رمانش «جام زرين» را در سال 1929 منتشر كرد ديگر براي كار ادبي آماده بود و در طي بيست و پنج سال بعد چيزهاي بسياري نوشت نوشته هاي او به ترتيب از اينقرار است. رمانها: به خدايي ناشناخته: سال 1932 - تورتيلافلت : سال 1935 در نبردي مشكوك: سال 1936 - اسب كهر : سال 1937 خوشه هاي خشم: سال 1939 - موشها و آدمها: سال 1940 ماه پنهان اسب: سال 1942 - راسته كنسرو سازان : سال 1945 اتوبوس سرگردان: سال 1947 - مرواريد : سال 1947 شرق بهشت: سال 1952 - پنجشنبه شرين: سال 1954 زمستان ناخشنودي ما: سال 1961 - سفرهايم با چارلي : سال 1962 مجموعه داستانهاي كوتاه: چمنزارهاي بهشت: سال 1932 - دره دراز: سال 1938 روستاي فراموش شده: سال 1941 - بمبها به كنار: سال 1942 يادداشتهاي روسي: سال 1948 - درياي كورتز : سال 1951 آمريكا و آمريكائيان: سال 1966 اشتاين بك درزمان حياتش ازنظر بسياري از منتقدان كارآموزي هميشگي بود. او حرفهاي بسياري را آموزد و يك بار به شكل كودكانهاي بدين مباهات كرد كه هيچ يك از كتابهايش مثل ديگري نيست. مثل آن بود كه هميشه از اول شروع مي كند و اين ازنظر عدهاي به نداشتن جهت تعبير مي شد. منتقدان متعصب نمي خواستند مقامي والا در هنر براي اشتاين بك قائل شوند و حتي همدل ترين افراد نيز كه در زمان حيات نويسنده به بررسي آثارش پرداختند در اين مورد به نعل و سيخ مي زدند و محتاطانه «صبر و انتظار» درپيش گرفتند. اشتاين بك داستانپردازي بود كه قدرت باوراندن داستانهايش را داشت او كه همواره ذاتا درام نويس بود از خواننده مي خواست تا غرق دريك لحظه خاص بحراني شود، سپس با برگزيدن آشكار كننده ترين تكه هاي شواهد، مخاطبش را با ظرافت امامصرانه به پذيرفتن معنا و مفهومي كه خود از حادثهاي ناگوار، واقعهاي يا حالتي عاطفي در ذهن داشت، سوق مي داد. آندره ژيد (داستان نويس و اديب فرانسوي) ستايشگر داستانهاي اشتاين بك بود و برخي ازآنها را با بهترين كارهاي چخوف (داستان نويس و نمايشنامه نويس روسي) برابر مي دانست وجه مشترك اين دو تن صاحب ذوق صرفه جويي در دارايي است كه حاصل آن وفور معاني ضمني است. حمله اشتاين بك به آنچه مي خواست نقاب از چهرهاش بردارد و نابودش كند از حمله چخوف به مراتب ستيزه جويانه تر، اما به همان ميزان موثر بود. اشتاين بك مي دانست چگونه برجاي حساس انگشت بگذارد. اشتاين بك در دوران حيات خود ناچار بود اتهامات بسياري را كه به وي وارد مي شد رد كند، مثل اتهام جبهه گيري عليه دموكراسي و عليه «زندگي به سبك آمريكايي »- بررسي كار او از اين منظر و با اين گرايش، مي توان با ذكر سياههاي از انواع تاثير ها و نفوذهايي كه مي توانست داشته باشد ولي هرگز حتي به فكر آن هم نيفتاد، آغاز نمود او هرگز يك متفكر تندرو، مقاله نويس، مبلغ ، كمونيست و هوادار حزب نبود. وي معتقد بود كه وظيفه نويسنده تعالي بخشيدن به روحيه انساني است، درعين حال باور داشت كه وظيفه نويسنده بر ملا نمودن حمله هايي است كه عليه حفظ اين روحيه صورت مي گيرد. مشهورترين بررسي ها و كاوشهايش از اوضاع اجتماعي، يعني خوشه هاي خشم و در نبردي مشكوك ،به روشني هرچه تمامتر نظرياتش را درباره انحرافي كه در دهه 1930 از اصول دموكراسي صورت گرفت نشان مي دهد . او ديده بود كه چگونه عملكرد بيرحمانه و مكانيكي نظام اقتصادي، انسانها را خانه خراب ، زبون و سرانجام نابود مي كند. او عميقا اعتقاد داشت كه هرگاه دموكراسي در برابر خواسته هاي اليگارشي سرتسليم فرودآورد حكومت نظم و قانون به انحراف كشيده مي شود. او در مقام يك نفر مبلغ آرزويي جز اين نداشت كه نشان دهد جامعه به خاطر امتياز ويژهاي كه براي حق مالكيت در برابر حق انسانها قائل است و با حمايتي كه از رشد بيمارگونه مالكيت به عمل مي آورد، چگونه خود را به مهلكه مي اندازد.وقتي كه جامعه گرسنگي مردم را مجاز مي داند، دموكراسي از بزرگترين نعمتش ، كه قدرت خلاقهاش است، محروم مي ماند اشتاين بك نه برنامه دقيقي براي اصلاح امور داشت كه جزئياتش را شرح دهد ونه يك نسخه حاضر و آماده . او درمقام هنرمند فقط مي توانست مبارزه انسان را عليه خودش مشاهده و ثبت كند و اميدوار باشد كه با ارائه دقيق مشكل در روابط انساني اذهان مردم را به خطير بودن اين رابطه آگاه كند. اشتاين بك بيآنكه ادعاي مسئوليتهاي يك نفر اصلاح گر را داشته باشد، آرزو داشت كه با واداشتن مردم به اتخاذ روشهاي عاقلانه در امور اقتصادي و رعايت تساوي حقوق در اجراي عدالت ، براخلاق زمانه تاثير بگذارد. اشتاين بك بيش از هرنويسنده ديگري از طرق بسيار، فهمانده است كه انسان بايد از نهادهايي كه درست كرده نفع و بهره ببرد، نه آنكه قرباني آنها شود . بهترين كارهاي اشتاين بك گاه بازباني تراژيك گاه با زباني توام با هزل و شوخي و به ياري جدل، طنز، فصاحت ساده و معمولي و ژرف بينيهاي ظريف مصايب انسان را مطرح مي سازند، انساني كه بي آنكه خم به ابرو بياورد مي رزمد تامحيط خود را به صورت لباسي امن و راحت ونه زبرو خشن درآورد. اشتايك بك همچنين نگرشهاي مربوط به اصلاح اجتماعي را كه درآگاهي ملي مردم زمانهاش رشد مي كرد، در درون خويش مي پروراند، مخالفتهايش ،اعتراضهايش و نيز اعتقاد اثباتي و راسخش به تجديد نسل، درست همان چيزهايي بودند كه سردمداران انديشه، آنها را در روزگاري ديگر برگزيدند. و توانستند در نقش آموزگار، نظريه پرداز و قانونگذار اذهان مارا به سوي حساسيت بيشتردر زمينه حقوق بشر سوق دهند. اشتاين بك هميشه هنرمند، هيچگاه اصلاح طلبي حرفهاي نشد جنبه هايي از زندگي مردم امريكا را به تصوير كشيد و از اعتقاداتي جانبداري كرد كه وجود فضاي را براي رشد ، به طريقي كه وجدان مردم آمريكا را بيدار كند ، لازم مي دانست. اشتاين بك مردي بود گريزان از قواعد دست و پاگير عرفي جامعهاش و هميشه درسير و سفر بود زيرا همچون همينگوي اعتقاد داشت كه زندگي ادبي زندگي عملي است وخود را در دردها و فشارهاي زندگي مردم هم دورهاش درگير مي كرد. برخلاف بسياري از نويسندگان كه جنگ محرك خلاقيت آنهاست اشتاين بك درطول جنگ جهاني دوم دچار فرسايش خلاقيت و عاطفه شد. او از داخل شدن در منازعات سياسي داخل كشورش به شدت دوري جست و شايد همين مسئله يكي از دلايل عدم فهم كامل آثار او توسط مردم باشد. ترحيم، شفقت و تمايل او به اينكه طبقات مختلف مردم يكديگر را درك كنند از انگيزه هاي اصلي او در نوشتن بود. او از نسل نويسندگان پرشور و متعهد وانسان دوستي بود كه گزارش دقيق و عيني از مردم هم عصرش ثبت كرد و در اختيار آيندگان گذاشته است. اگر چه از ايمان مسيحي دست شست ولي همواره از اين بابت تاسف مي خورد. درباره زندگي خصوصي اشتاين بك مي توان گفت: سه بار ازدواج كرد و دوبار كارش به جدايي كشيد. اما گاه به گاه احتياط پرده را از روي زندگي خصوصياش ، درسفر با چارلي، كنار مي زند معلوم مي شود كه آخرين ازدواجش شاد و خوب بوده و شيوه زندگياش در اين دوره به دلخواهش بوده است. جان اشتاين بك بالاخره در بيست دسامبر 1968 در شهر نيويورك ديده ازجهان فروبست. فهرست منابع: 1- روزهاي كار، يادداشتهاي روزانه خوشه هاي خشم، ترجمه تهمينه جليلي تهران پور- كيهان فرهنگي - تيرماه 1368 2- ادبيات آمريكا: غولهاي مايوس ازياد رفتهاند (ادبيات) - از علي اصغر شيرزادي - اطلاعات - 24 آبان 1365 3- از خودمان بگو: از خرگوشها، از موشها - از علي رضا شميراني - شباب - شماره 2 -دي 1371 4- به درخشاني مرواريد (نقدي برمرواريد، اسب سرخ، دره درازها - از محمد شب زنده دار - رستاخيز، 25 اسفند 1355 5- جان اشتاين بك، كارگري كه در اثر پشتكار قله نشين ادبيات شد. از بهاران- جوانان امروز - 20 آذر 1368 6- رنجها و بايد ها - ترجمه محسن تقوي - كيهان- 5 دي 1370 7- شرق بهشت (نقد و بررسي)- از علي اصغر شيرازي - اطلاعات - 12 آبان 1365 8- طرحهاي ساده در لباس شاعرانه (نقدي برمرواريد، اسب سرخ، دره دراز) - رستاخيز جوانان - شماره 77- 2 دي 1355 9- ماه پنهان اسب: داستان آدمهايي از دو گروه بزرگ متخاصم است. از اميد صياد صفا - سروش - 24 فروردين 1364 10- ميراث اشتاين بك - ترجمه محسن سليماني - كتاب صلح - زمستان 1368 11- مجموعهاي از داستانهاي جان اشتاين بك - از منوچهر آتشي - تماشا - 8 آبان 1355 12- نقد و معرفي كتابهاي تازه - از همايون علي آبادي - كتاب صبح - تابستان 1369 13- زندگينامه برندگان جايزه نوبل 1901 - مريم آقا شيخ محمد، سعيد نوري نشاط - انتشارات كوير - تهران : 1374 14- جان اشتاين بك - نوشته جيمز گري - ترجمه حشمت كامراني - انتشارات كهكشان: نسل قلم- تهران : 1374 15- رازهاي موفقيت نويسندگي، مروري بر زندگي، آثار و انديشه هاي جان اشتاين بك - نوشته اميرحاجي صاديق - همشهري 23 آبان 1379
-
- جان ارنست اشتاين بك
- جام زرين
-
(و 9 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :