لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کجا'.
6 نتیجه پیدا شد
-
[h=1]توپهای جامجهانی کجا ساخته میشوند؟[/h]چاپ به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، جام جهانی یکی از مجللترین و پرخرجترین رویدادهای ورزشی فوتبال جهان بهشمار میرود، شاید به همین دلیل خیلیها تصور میکنند تجهیزات مورد استفاده در این رقابتها،که توپ یکی از اصلیترین آنها است، باید در کارخانهای بزرگ و مشهور و با استفاده از آخرین تکنولوژیها و دستگاههای پیچیده تولید شوند. براساس گزارش رویترز، اما درمورد جام جهانی برزیل این تصور کلی صادق نیست، زیرا توپهای این رقابتها در کشوری تولید میشوند که تا برزیل فاصله بسیار زیادی دارد، و در کارخانهای که شاید به بزرگی توقع عموم از کارخانه سازنده توپ جامجهانی برزیل 2014 نباشد. خاواجا اختر مالک کارخانه توپسازی در استان پنجاب پاکستان است که از سال 2006 رویای ساخت توپهای بزرگترین رقابت فوتبال جهان را در سر میپروراند. سال گذشته وی موفق شد این رویا را به واقعیت تبدیل کند و اکنون تا تکمیل رویایش تنها چند ساعت دیگر زمان دارد. این کارخانه تاکنون توپهای رقابتهای بوندسلیگای آلمان، لیگ فوتبال فرانسه و لیگ قهرمانی فرانسه را ساختهاست، اما تاکنون قراردادی برای ساخت توپهای جامجهانی نداشتهاست. اختر زمانی که شنید کارخانه چینی نمیتواند با شرایط قرارداد شرکت آدیداس برای تولید توپهای جامجهانی کنار بیاید، به سرعت مقامات آدیداس را به پاکستان دعوت کرد و قرارداد را از آن خود ساخت. کارخانه اختر در طول 40 سال گذشته توانسته تعداد کارمندان خود را از 50 نفر به هزار و چهارصد نفر افزایش دهد که برخلاف انتظار، یک چهارم از آنها زن هستند. منبع: همشهری
-
عکس نوجواني رسول خدا (ص) از کجا آمده؟ سالهاست که تصويري به عنوان تصوير نوجواني رسول خدا (ص) در ايران انتشار مي يابد. بسياري از مردم در عين نشان دادن علاقه شان به اين تصوير، اين پرسش را مطرح مي کنند که تصوير ياد شده از کجا آمده است؟ شنيده شده است که کساني در پاسخ مي گويند اين تصويري است که بحيراي راهب در سفري که حضرت به همراه عمويش ابوطالب به شام داشت، آن را کشيده است. اما در واقع درستي اين پاسخ در معرض ترديد قرار دارد. به گزارش خبرنگار «تابناک» اجتماعی، مقاله زير کوششي است براي بازشناسي منبع اصلي اين تصوير. نويسنده استدلالهاي خاص خود را دارد و تلاش کرده تا نشان دهد اصل اين تصوير از کجا آمده است. شايد باب بحث در اين باره همچنان باز باشد. عجالتا اين مقاله را ترجمه و در اختيار خوانندگان عزيز قرار مي دهيم. عنوان اصلي مقاله چنين است: The Story of Picture Shiite Depictions of Muhammad Pierree Centlivre & Micheline Centlivres-Demont در مجله ISIM Review 7 Spring 2006 pp. 18-19 * * * شيعيان ايران سابقه ديرينهاي در به تصوير کشيدن اعضاي خاندان حضرت محمد(ص) و خود ايشان دارند. از اواخر دهه نود، پوسترهاي پرفروشي منقش به تصوير حضرت محمد(ص) در ايران چاپ شده است که در آنها حضرت محمد به صورت جواني خوشچهره تصوير گرديده است. اين پوسترها امروزه با استفاده از فناوريهاي روز و ابزارها و تکنيکهاي مختلف توليد ميگردند. با وجود اين، ساختار تصاوير هنوز سنتي هستند، پس زمينه آنها رنگ ساده اي دارد و رنگها به سادگي در کنار يکديگر قرار گرفتهاند. به علاوه، اين تصاوير همواره خصوصيات و صفاتي دارند که تمايز آنها را از ديگر عکسها آسان ميسازد، به عنوان مثال شمشير دو لبه حضرت علي(ع). اما تصويري که در اينجا بدان خواهيم پرداخت، اساسا با تصاوير قبلي متفاوت است: اين تصوير نوجواني خوشقيافه با چشماني لطيف و چهرهاي دلنشين را نشان ميدهد که تا حد زيادي يادآور نقاشيهاي اواخر رنسانس است، به خصوص تصاوير نوجواناني که توسط Caravagio کشيده شده، همچون پسري با سبد ميوه (Boy Carrying a Fruit Basket رم، گالري Borghese) و يا پدر جان تمهيد دهنده (Saint John The Baptist موزه Capitole). همان نرمي مخملشکل گونهها، همان دهان نيمه باز و همان نگاه نوازشگر. هرچند نسخ متفاوتي از اين تصوير وجود دارد، اما همه آنها صورتي جوان را نشان ميدهند که اغلب در زير آنها نوشته شده محمد رسول الله و يا حتي اطلاعات دقيقتري درباره دورهاي از زندگي محمد(ص) که اين عکس بدان متعلق است و حتي منبع عکس داده شده است. يک اکتشاف جالب در سال 2004، در حين بازديد از يک نمايشگاه عکس مختص به دو عکاس Lehnert و Landrock، تصادفا موفق به کشف ريشه اين پوستر ايراني شديم و آن عکسي بود که Lehnert بين سالهاي 1904 و 1906 در تونس گرفته بود، و سپس در اوايل دهه بيست به صورت کارت پستال چاپ و توزيع شده بود. Radolf Franz Lehnret (1878 – 1948) که اهل جمهوري چک امروزي بود، در سال 1904 به همراه Ernst Heinrich Landrock ( 1878 – 1966) آلماني به تونس آمد، اولي به عنوان عکاس و دومي به عنوان ناشر و مدير. از آنجايي که Lehnret در سال پيش از آن اقامتي کوتاه در تونس داشت، علاقه زيادي به مناظر طبيعي و ساکنان آنجا پيدا کرده بود. شرکت اين دو (L&L) به صورت تخصصي به چاپ تصاوير از مناظر زيبا در تونس و مصر ميپرداخت و هزاران عکس و کارتپستال از اين مناطق چاپ نمود. Lehnert که در موسسه هنرهاي گرافيکي وين تحصيل کرده بود، روابطي با اعضاي جنش pictorialist که عکاسي را به عنوان اثر هنري ميدانستند، داشت. عکسهاي Lehnert نه تنها بيابان، تپه هاي شن روان، بازارها و مناطق محلي تونس را نشان ميداد، بلکه شامل تصاويري از پسران و دختران نابالغ جوان بود که سني بين کودکي و نوجواني و چهره اي بين زن و مرد داشتند. اين تصاوير معمولا مطابق سليقه مشتريان اروپايي تهيه شده بود که تصويري وسوسه انگيز و وهمآميز از شرق داشتند. Lehnret بدون شک در تهيه عکسها از اين مساله استفاده نموده، ولي نبوغ قابل توجهي نيز به خرج داده است. عکسهاي او به صورت چاپ نقره اي، گراورسازي شده و چهاررنگ چاپ شده است. اکثر اين کارت پستالها از سال 1920 در آلمان چاپ شده و در مصر پخش شده است. چاپها و متنهاي منطبق هيچ شکي نيست که کارت پستال نشان داده شده در شکل 1، که براساس شماره گذاري L&L، شماره آن 106 است به عنوان مدل پوسترهاي ايراني مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، نام کارت پستال شماره 106 محمد است، که اين خود به تنهايي ميتواند نشان دهد که چرا تصويرگران ايراني آنرا به عنوان مدلي از حضرت محمد(ص) انتخاب نمودهاند. بدون شک، همه نسخ موجود از اين عکس، همه از عکس شماره 106 الگوبرداري کردهاند با اين تفاوت که نسخ اوليه به عکس اصلي شبيه ترند. بدين ترتيب، Lehnret ناخواسته در قلب يک اسطوره قرار گرفته است. سوال درباره ارتباط بين توصيف مرسوم از چهره پيامبر و چهره جوان تونسي، هنوز بدون پاسخ مانده است. تصوير نمايشگر چهره يک نوجوان خندان است، با دهاني نيمه باز، عمامه اي بر سر و گل ياسمني بر گوش. همين چهره در کارت پستالهاي ديگري و تحت عناوين ديگري از قبيل احمد، جوان عرب و غيره تصوير شده است. کشف مسيري که باعث گرديده تصاوير چاپ شده در دهه بيست به دست ناشران تهران و قم در دهه نود برسد، براي ما ممکن نبوده است. اما اين سوال وجود دارد که چه چيزي باعث شده که ناشران ايراني شباهتي بين پيامبر اسلامي در سنين نوجواني و تصويري يک جوان تونسي بيابند؟ قبل از جنگ جهاني اول، تصوير محمد در مجله National Geographic در ژانويه سال 1914 و تحت مقاله اي با عنوان اينجا و آنجا در شمال آفريقا چاپ شد که زير آن نوشته شده بود عربي با يک گل. در دهه بيست، کارت پستالهاي تونسي L&L بين سربازان فرانسوي در شمال آفريقا بسيار محبوب بود. در دهه هاي هشتاد و نود، کتب متعددي شامل عکس اين نوجوان چاپ شد، ولي اغلب آنها عنواني غير از محمد به عکس داده اند. در نسخ ايراني فعلي، اصلاحاتي روي تصوير انجام شده و از فريبندگي چهره نوجوان چيزهايي نگه داشته شده است ولي از زيبايي جذاب آن کاسته شده است. شانه سمت چپ اندکي با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها اندکي اصلاح شده است. به طور کلي ميتوان گفت که هنرمندان ايراني سعي کردهاند جنبه هاي زيبا پسندانه تصوير Lehnert را کاهش دهند و تصوير را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زيبايي مقدسي ببخشند. عنوان يکي از پوسترها (تصوير 2) اين است: تصوير روحاني حضرت محمد، در سن 18 سالگي در همراهي عمويش در يک سفر تجاري از مکه به دمشق. به علاوه ادعا شده است که اين تصوير توسط يک کشيش مسيحي کشيده شده و تصوير اصلي آن در موزه رم قرار دارد. ريشه مسيحي؟ همانطور که پيش از اين نيز گفته شد، برخي از نوشتهها براي اين اثر ريشه اي مسيحي قائلند، و نه يک ريشه اسلامي که اين مساله مسلمانان را از گناه نگاه به صورت پيامبر و يا تصويرگري چهره وي، مبري مي سازد. به علاوه، اين مويد اين مطلب است که مسيحيان حضرت محمد [ص] را در همان سنين کودکي به عنوان شخصيتي الهي پذيرفته اند. اين داستان از يک کشيش مسيحي کاتوليک يا ارتدکس به نام بحيرا صحبت مي کند که بر اساس داستان، در قرن نهم يا دهم ميلادي، در حين گشت و گذار حضرت در سوريه وي را براساس نشانه پيامبري بين شانه هايش بازشناخته است. پيامبر آينده بايد مي گفته است: "هنگامي که من به آسمان و ستاره ها مي نگرم خود را بالاتر از ستاره ها مي يابم". به همين دليل است که در بعضي عکسها ستاره هايي در پس زمينه عکس ديده مي شود. هرچند که هيچ توصيفي درباره چهره حضرت محمد(ص) در نوجواني وجود ندارد، ولي توصيفاتي از چهره وي در بزرگسالي گفته شده است: گفته شده که وي پوستي سفيد داشته، چشماني سياه، گونه هايي صاف، ابروان پرپشت و کمانگونه. دنداندهاي مرتب و مويشان کمي موجدار بوده است. اين خصوصيات در مورد نوجوان تصوير شده در پوسترهاي ايراني ديده مي شود. در حقيقت اين تصويري از يک تصوير و نمايشي از يک نمايش است. به عبارت ديگر، تصويرگران ايراني مدلي از حضرت محمد(ص) را انتخاب کردهاند که نمايانگر زيبايي، جواني و توازن است. منبع: سایت تاریخ ایران و اسلام نوشته: Pierree Centlivre & Micheline Centlivres-Demont ترجمه جعفر هادي جعفريان
-
کجاییم و کجا باید باشیم شاید در مورد کم رنگ شدن نقش موسیقی سنتی ایران در ذهن و دل ایرانیان و تهاجم موسیقی غرب به این مرز و بوم در چند دهه ی گذشته و این جواب که شاید دلیلش متنوع نبودن و غمگین بودن ذات موسیقی ماست ، صد ها مقاله و جوابیه نوشته شده باشد و آ خر هم جدل بین سنت و مدرنیته به نتیجه ای نرسیده باشد ولی در این مجال سعی بر آن است تا هر خواننده با اندکی تامل در پا سخ به سوالات زیر ، خود به نتیجه ی مطلوبش برسد و جایگاه این موسیقی را در ذهن خود رقم بزند . به را ستی : ۱) آیا هیچ به این فکر بوده اید که چرا موسیقی غرب ، آن هم شاخه هایی مانند راک ، پاپ ، متال و ... بر سر زبان جوانهای ایرانی است و هیچ کدام از ملودی های زیبای موسیقی سنتی و محلی ایران ( حتی قطعات معروفی مانند مرغ سحر ، الهه ناز و... ) ورد زبان وآویزه ی افکار جوانان غربی نمی باشد !؟ آیا این جز توفیق غرب در القای فرهنگ خود به جای فرهنگ ریشه دار ایرانی است ؟ ۲) آیا هیچ به این فکر بوده اید چرا آنقدر که ما فرهنگ غرب را اشاعه می دهیم ، آنها کوچکترین تلاشی در اشاعه و شناساندن فرهنگ ایران باستان نمی کنند وحتی سعی در کم ارزش جلوه نمودن آن دارند ؟ ۳) آیا هیچ میدانید موسیقی ایران از نظر گستردگی چه جایگاهی در جهان دارد ؟ ۴) آیا می دانید ردیف موسیقی ایران به تایید موسیقیدانان و شرق شناسان ، جزء پدیده های بی نظیر هنری جهان می باشد و توسط یونسکو نیز به رسمیت شناخته شده است ؟ ۵) آیا میدانید محتوا و تعدد جملات در ملودی های موسیقی ایران نسبت به غرب تا چه اندازه بیشتر است ؟ ۶) آیا تفاوت ذوق هنری و استادی استادانی مانند عارف ، شیدا ، نورعلی برومند ، ابوالحسن صبا و ... با بتهوون ، موتسارت و ... در حد تفاوت شهرتشان می باشد و یا عوامل دیگری چون تبلیغات فراگیر ، اشاعه فرهنگ غرب و کوچک جلوه دادن زحمات بزرگ اساتید مشرق زمین نیز بی تاثیر نبوده است ؟ ۷) آیا موسیقی غرب با دو نوع گام دیاتونیک ( ماژور و مینور ) و کروماتیک نسبت به موسیقی مقامی ایران ویا دستگاهی ( شامل دوازده گام ) پتانسیل لازم در این حد ، فراگیر شدن را دارد و یا باز هم ... ؟ ۸) آیا هیچ به این مقوله اندیشیده اید که این همه گوشه های متنوع در موسیقی ایران دارای چه وجه تسمیه وداستانهای تاریخی بر گرفته از اقوام ایرانی می باشد و ریشه در چه پیشینه ای دارد ؟ آیا و آیا و بسیاری از آیاهای دیگر... در مجالی چنین کوتاه ، فقط سعی بر آن است که خواننده با گوشه ی کوچکی از عظمت موسیقی سنتی ایران که همان " ردیف " است و جایگاه موسیقی ایران در جهان آشنا گردد تا شاید جوانان این مرز وبوم به جای ریختن آب در آسیابِ فرهنگی غرب که ارزشِ درخور برای فرهنگ ریشه دار ما قایل نیست ، به هنر اصیل خود بهای بیشتری دهند و به جای بلند کردن صدای موسیقی پاپ ، جاز ، راک و ... از ضبط صوت ماشین های خود ، تعصب بیشتری نسبت به فرهنگ و هنر خود داشته باشند وبه جوانان همتراز خود در کشورهای بیگانه نشان دهند ، تا زمانی که آنها در اشاعه ی فرهنگ ما کوشا نباشند ، ما نیز کوچکترین ارزشی برای فرهنگ ایشان قایل نیستیم و نمی توانند ما را آلت دست خویش قرار دهند . جهان دارای سه خاستگاه موسیقی می باشد که عبارتند از : باگستره ٤٨ نتIndian music)١ موسیقی هند باگستره ٢٤نتPersian music٢ موسیقی ایران باگستره ١٢ نتWest music٣ موسیقی غرب همانطور که ملاحظه می¬شود،موسیقی ایران از نظر گستردگی در جایگاه دوم قرار دارد . اینکه چرا با وجود گستردگی بیشتر موسیقی هند و ایران نسبت به غرب،موسیقی غرب جهان شمول شده،مقوله¬ای است که ریشه یابی آن جهت جلوگیری از زوال فرهنگ وتمدن ایران و تهاجم فرهنگ غرب ضروری می باشد که بنده سعی میکنم درحد توان وحوصله¬ی این مقاله به این مقوله بپردازم . هرقومی درموسیقی خود دارای رپرتوار و یا مجموعه¬ای است که گنجینه هنری آن محسوب میشود؛درغرب این رپرتوار،شامل آثار موسیقیدانان و آهنگسازان برجسته دوره¬های تاریخی مانند وسطی،رنسانس،باروک،کلاسیک و.... میباشد که هنرجویان موسیقی در دوره ی هنرجویی خود و گذر از دالانِ تقلید ، ملزم به فراگیری و حفظ مجموعه¬ای از این آثار –که به عنوان رپرتوار در نظر گرفته شده میباشند؛تا به مرور با فراگیری این مجموعه و تمرکز و آنالیزآنها بتوانند تبدیل به موسیقیدانان و آهنگسازانی شوند که در آینده دوره¬ای جدید از تاریخ فرهنگ وهنررا برای مملکت خود رقم بزنند . به عبارت بهتر رپرتوار هنری ِهر قوم مبین تاریخ،فرهنگ و موجود یت آنها در برهه ای از زمان است که قرن به قرن برآن افزوده میشود . در کشور ما این رپرتوار و گنجینه شامل ردیف موسیقی سنتی ایران است که قسمت اعظم باقیمانده آن مربوط به دوره پس از اسلام و شامل روایات فرهنگی ،تاریخی،مذهبی،آیینی و پیشینه قومی این مرز وبوم است . نکته دیگر آنکه ردیف موسیقی ایران، بر اساس پایتخت بودن برخی شهرها در دوره های متفاوت زمانی و تجمع اهالی موسیقی در این مناطق ، خود دارای سه خواستگاه می باشد که عبارتند از : ١) ردیف تهران ٢) ردیف اصفهان ٣) ردیف تبریز ردیف تهران سالها پیش توسط اساتید این رشته گردآوری شده و به عنوان رپرتوار در اختیار هنرجویان هنر موسیقی قرار گرفته است ( نورعلی برومند،موسی خان معروفی،عبداله دوامی،ابوالحسن صبا و ... ) ولی ردیف های اصفهان و تبریز پس از گذشت چند صد سال،به چاپ نرسید ؛ تا اخیرا" حوزه هنری استان اصفهان – طی٩سال تلاش بی وقفه موفق به پالایش و ضبط آنها گردید . این ردیف به شیوه شفاهی ( اصطلاحا" سینه به سینه ) پس از دوره صفویه تاکنون حفظ شده بود؛که آخرین بازماندگان آن،مرحوم استاد حسین یاوری،مرحوم استاد عباس قاضی، مرحوم استاد عباس کاظمی و استاد احمد هنرمند بودند که آقای حسن منصوری طی سی سال شاگردی این اساتید ( به جزاستاد یاوری ) موفق به گرد آوری و پالایش این ردیف ها گردید و پس از گرفتن تایید مکتوب از ایشان به سفارش و تاکید مستمر استاد فرامرز پایور و استاد مجید کیانی– در راستای حفظ این اثر ارزشمند تصمیم به نشر آن گرفت وپیشنهاد چاپ و امتیاز این مجموعه نفیس را به حوزه هنری استان اصفهان ارایه نمود که با استقبال ایشان رو به رو گردید و بالاخره در تابستان ۱۳۸۹ به علاقمندان جامعه ی هنر موسیقی ارایه شد . امیدواریم در آینده ی نه چندان دور شاهد چاپ و نشر ردیف مکتب تبریز نیز باشیم . در زمان صفویان به علت مخالفت شدید پادشاهان ( به دلایل مذهبی ) هیچ کس نمی توانست به ارایه کار موسیقی به صورت علنی بپردازد ، به طوری که هر کاری و هرکسی به شدت سرکوب می شد . ولی همیشه راه حل هایی برای مقابله با زور وجود داشته و دارد و مثل همیشه با جبر وظلم نمی توان کاری از پیش برد. موسیقیدانان ایرانی دوره ی صفویه در آن زمان که اصفهان پایتخت ایران بود راه حلی برای ارایه موسیقی پیدا کردند و آن اجرای موسیقی و آوازها به شکل تعزیه و روضه و ... از این قبیل مراسم بود. آنها گوشه های آوازی ایرانی را در قالب مراسم های اینچنینی ارایه می کردند. ( مراسم هیئت ها و سینه زنی ها و تعزیه ی امروزی ، به جا مانده از همین دوران است ) و به همین دلیل ردیف موسیقی مکتب اصفهان دارای ویژگیهای دینی ومذهبی بالاتری است . ازدیگر مواردی که ذکر آن ضروری به نظرمیرسد آن است که موسیقی غربی یک موسیقی تُنال می باشد؛یعنی آهنگساز برای خلق آثار خود از١٢ نت موجود درگستره این موسیقی استفاده میکند ولی موسیقی ایرانی نوعی موسیقی مّدال است که آهنگساز در ایجاد آثار موسیقی باید از کمپوزیسیون های از قبل ساخته شده که همان گوشه های تاریخی موجود در ردیف میباشد،استفاده کند؛پس یک آهنگساز حرفه ای موسیقی ایران برای خلق آثار متنوع تر ملزم به تسلط بریکی از این ردیف ها می باشد و هر چه تعداد گوشه هایی که میداند ، بیشتر باشد اثر خلق شده ، نو تر و دلپذیر تر خواهد بود . یکی از بزرگترین معضلات فعلی ِضعف تولید آثار فاخر موسیقی درایران،عدم پرداختن به زیباییها و مطالب پربارموجود در ردیف و درک تحلیلی آن است . شروع این معضل با نُتی شدن موسیقی ایران بر اساس تئوری موسیقی غرب بود که توسط کلنل علینقی وزیری درسال ١٣۰٢و تاسیس مدرسه موسیقی به شیوه غرب آغاز شد ولی آیا شایسته تر نیست هنرجویان این رشته به جای آنکه فقط به فراگیری کتب آموزشی بپردازند که شامل تعدادی قطعات ریتمیک بر اساس نت است،فراگیری ردیف را سرلوحه آموزش خود قرار دهند و از نت فقط به عنوان یک وسیله جهت انتقال هویت ملی و فرهنگی موسیقی ما به جهانیان استفاده کنند؟ متاسفانه معضل غربزدگی امروزه تا جایی پیشرفته است که حتی شاهد گذاشتن اشعار مناسبتی تعزیه بر روی موسیقی های لس آنجلسی وتخریب موسیقی مذهبی خود می باشیم . لذا جهت پاسخ به این مشکل و بررسی بیشتر ماهیت " ردیف " لازم است خلاصه ای از نقش ردیف در موسیقی ایران ، مورد بررسی قرار گیرد . خلاصه نقش ردیف در موسیقی ایران : ١) حفظ بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران ٢) آشنایی هنرجویان موسیقی با اصالتها و زیباییهای فرهنگ قومی،روایات تاریخی وموسیقی مذهبی و آیینی . ٣) در اختیار قرارداشتن گوشه های بیشتر ( کمپوزیسیونها ) جهت تولید آثار با کیفیت و متنوع در موسیقی ایران توسط آهنگسازان . ٤) جلوگیری هر چه بیشتر از تهاجم فرهنگ غرب و سوق هنر جویان به سمت آشنایی بافرهنگ بی نظیر ایران . ٥) تلاش در شناساندن هرچه بیشتر ردیف ایران به کشورهای جهان ( که امروزه از طرف یونسکو نیزبه عنوان میراث ملی شناخته شده است ) . ٦) حفظ بافت های مذهبی موسیقی ایران مانند تعزیه که موسیقی آن ( البته نوع صحیح آن ) کاملا" مبتنی بر ردیف است و همانطور که گفته شد ردیف موسیقی مکتب اصفهان،بیشترشامل این مقوله میباشد . ٧) ترغیب هنرمندان و علاقه مندان به گردآوری مابقی گوشه های ردیف موسیقی ایران که بی شک هنوز تعداد زیادی در اقصی نقاط مناطق ایران موجود است و جمع آوری نشده است . ٨) ایجاد انگیزه ی پژوهش در هنرجویان و هنرآموزان موسیقی ایران ٩) قدرشناسی از اساتیدی که در این رشته فرهنگی ( گردآوری ردیف ) و صیانت از ارزشها زحمت کشیده اند . در این راستا ردیف موسیقی مکتب اصفهان با دو مکتب دیگر ( تهران و تبریز ) تفاوتهایی دارد که به اجمال در ذیل آمده است : ١) ردیف مکتب اصفهان برخلاف دو مکتب دیگر که بیشتر سازی میباشند ، یک ردیف آوازی است و به همین دلیل به شعر بهای بیشتری داده شده است و مواردی چون تلفیق شعر و موسیقی ، حالت شناسی گوشه ها و مناسب خوانی در آن به طور کامل رعایت گردیده است . ٢) تحریر ها در این ردیف ، شمرده و دارای اصول است وهر گوشه تحریر خاص خود را دارد و این تنوع تحریر ها می باشد که باعث لذت بردن شنونده از آواز می شود . ٣) تعداد گوشه ها در این ردیف ٦٢٣ عدد میباشد که بالغ بر ٣٠٠ عدد آن در ردیف مکاتب دیگر موجود نیست . ٤) تعداد گوشه های ریتمیک در این ردیف بیش از دو برابر ردیفهای دیگر است . ٥) میزان گوشه های مذهبی و آیینی – به دلیلی که قبلا" ذکر شد ، بیش از دو ردیف دیگر است . ٦) تمامی گوشه ها ( گوشه های غیر ریتمیک ) در این ردیف ، دارای چهار قسمت درآمد ( سرآواز ) ، شعر ، تحریر و فرود می باشند . ٧) در این ردیف منتشر شده ، ساز ( نی ) و آواز ، توام با هم وجود دارد . ٨) در مکتب آوازی اصفهان ادای شعر و تحویل آن به شنونده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و به دلیل الزامات موسیقایی خدشه ای به مفهوم و یا ادای شعر وارد نمی گردد ٩) از خصوصیات مکتب آوازی اصفهان منعبث بودن آن از فرم روحانی است که مربوط به اهل منبر است. ١٠) محتوای این ردیف و نقشی که در هماهنگی میان عناصر شعر و عامل موسیقی دارد، از آغاز تا پایان سازمان دهنده فرم آواز و همچنین دلیلی بر مضمون است که سیستم فکری و اندیشه فلسفی فراگیرنده را شکل می دهد . در پایان ، ضمن تشکر از حوصله ی شما خواننده ی گرامی ، از جنابعالی دعوت می شود در صورت تمایل ، نظر خود در مورد پاسخ به سوالات بفرستید تا انشاالله در مقاله ی بعدی با عنوانArtesfahan.ir و یا سایت ghobadi.omid @ yahoo.com زیر را به آدرس " چه کنیم تا در جایگاه خود قرار بگیریم " نظرات و راهکارهای خود را نیز به سمع و نظر شما عزیزان برسانیم . ۱) چه عواملی باعث دل زدگی جوانان علاقمند به موسیقی ایران از ردیف شده است ؟ ۲) چه عواملی باعث کشش بیشتر جوانان ایرانی به سمت موسیقی غرب نسبت به موسیقی ایران شده است ؟ ۳) راهکارهای رهایی از مشکلات فوق به نظر شما چیست ؟
-
کجا عکس بگیریم؟ از دوربین فوجی بپرسید
amid پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در معرفي و بررسي تجهيزات عكاسي و فیلمبرداری
این دوربین جدید فوجی فیلم به نام F600EXR است که یک مدل ۱۶ مگاپیکسلی با زوم اپتیکال 15x و قابلیت فیلمبرداری 1080p است. تا اینجا یک دوربین کامپکت معمولی بازار به حساب می آید. اما قسمت جالب از اینجا شروع می شود: این دوربین یک جی پی اس داخلی دارد که کار ویژه ای برای شما انجام میدهد: پیدا کردن نقاط مناسب برای عکاسی. این دوربین درون خودش یک حافظه داخلی دارد که بیش از یک میلیون موقیت مناسب برای عکاسی را ذخیره کرده است. حالا می توانید به جای جستجو برای پیدا کردن منظره های زیبا برای عکاسی از دوربین دیجیتال تان کمک بگیرید. ضمن اینکه می توانید خودتان هم موقعیت های مناسب عکاسی را به حافظه دوربین اضافه کنید تا بعدا به آنها مراجعه کنید و در نهایت می توانید آنها را روی «گوگل مپز» هم ببینید. فعلا این مدل امکان اتصال دایمی به اینترنت و دریافت موقعیت های جدید عکاسی را ندارد اما احتمالا در مدل های بعدی باید منتظر یک شبکه اجتماعی عکاسی برای سوژه یابی و دوربین های متصل به اینترنت باشیم. -
نيروهای سعودی کجا آموزش میبینند؟ پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۲۹ بنا بر اعلام وزارت دفاع انگليس، اين كشور به طور مرتب دورههايي را براي آموزش گارد ملي عربستان در زمينههاي مختلف برپا ميكند. روزنامه آبزرو چاپ انگليس در مطلبي كه توسط جيمي ادوارد فيليپا استوارت تحت عنوان "نيروهاي سعودي آموزش داده شده توسط بريتانيا در سركوب قيام اعراب به كار گرفته ميشوند " نوشت: بريتانيا گارد ملي عربستان كه نيروهاي نخبه امنيتي بوده و در سركوب اعتراضات اخير در بحرين به كار گرفته شدهاند را براي اعمال نظم عمومي و استفاده از تفنگهاي تك تيراندازي آموزش ميدهند. به گزارش فارس،وزارت دفاع انگليس تأييد كرده است كه به طور مرتب دورههايي را براي آموزش گارد ملي عربستان در زمينههاي مختلف برپا كرده است. پرسنل آموزش دهنده شامل ۱۱ نفر از افراد ارتش تحت فرمان يك سرهنگ هستند كه در عربستان كار آموزش را انجام ميدهند. اين روزنامه دريافته است كه انگليس بالغ بر بيست تيم آموزشي را هر ساله به عربستان اعزام ميكند و هزينه تمامي اين ماموران را دولت عربستان پرداخت ميكند. ۱۲۰۰ نفر از اين افراد براي سركوب تظاهرات مردمي در ماه مارس در بحرين مورد استفاه قرار گرفتند. نيك هاروي وزير دفاع انگليس در سخناني در پارلمان تأييد كرد كه نيروهاي مسلح اين كشور در آموزش گارد ملي عربستان متمركز بوده است. جاناتان ادواردز نماينده پارلمان انگليس كه وزير دفاع را در اين رابطه مورد سؤال قرار داده بود، گفت: نميتواند متوجه شود كه چرا دولت انگليس نيروهاي رژيم سركوبگر و غيردموكراتيك را آموزش ميدهد. وي افزود: اين چهره تكان دهنده دموكراسي ما نزد بسياري از مردم جهان بوده و چهره فريبكارانه رهبران ما در انگليس چه كارگري و چه محافظه كار را نشان ميدهد كه دم از حمايت از آزادي در خاورميانه و جاهاي ديگر ميزنند ولي در عين حال نيروهاي سركوبگر ديكتاتورها را آموزش ميدهند. به گزارش فارس، انگليس كه هميشه كشورمان را در مجامع بينالمللي متهم به نقض حقوق بشر ميكند هيچ توجهي به ابعاد نقض حقوق بشر در تحولات بحرين نداشته و همزمان آموزش نيروهاي سعودي براي سركوب و كشتار مردم بحرين را از جمله سياستهاي اصولي خود ميداند.