رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کشتی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار خصوصی و کاربران ایرانی سلام
    • مسائل تخصصی مربوط به سایت و انجمن
  • تالار ایران - جهان
    • اخبار ایران و جهان
    • آشنایی با شهرها و استانها
    • گردشگری ، آثار باستانی و جاذبه های توریستی
    • گالری عکس و مقالات ایران
    • حوزه فرهنگ و ادب
    • جهان گردی و شناخت سایر ملل و کشورها
  • تالار تاریخ
    • تقویم تاریخ
    • ایران پیش از تاریخ و قبل از اسلام
    • ایران پس از اسلام
    • ایران در زمان خلاقت اموی و عباسیان
    • ایران در زمان ملوک الطوایفی
    • تاریخ مذاهب ایران
    • انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
    • تاریخ ایران
    • تاریخ ملل
  • انجمن هنر
    • فيلم شناسي
    • انجمن عكاسي و فیلم برداری
    • هنرمندان
    • دانلود مستند ، کارتون و فیلم هاي آموزشي
  • انجمن موسیقی
    • موسیقی
    • موسیقی مذهبی
    • متفرقات موسیقی
  • انجمن مذهبی و مناسبتی
    • دینی, مذهبی
    • سخنان ائمه اطهار و احادیث
    • مناسبت ها
    • مقالات و داستانهاي ائمه طهار
    • مقالات مناسبتی
  • انجمن خانه و خانواده
    • آشپزی
    • خانواده
    • خانه و خانه داری
    • هنرهاي دستي
  • پزشکی , سلامتی و تندرستی
    • پزشکی
    • تندرستی و سلامت
  • انجمن ورزشی
    • ورزش
    • ورزش هاي آبي
  • انجمن سرگرمی
    • طنز و سرگرمی
    • گالری عکس
  • E-Book و منابع دیجیتال
    • دانلود کتاب های الکترونیکی
    • رمان و داستان
    • دانلود کتاب های صوتی Audio Book
    • پاورپوئینت
    • آموزش الکترونیکی و مالتی مدیا
  • درس , دانش, دانشگاه,علم
    • معرفی دانشگاه ها و مراکز علمی
    • استخدام و کاریابی
    • مقالات دانشگاه ، دانشجو و دانش آموز
    • اخبار حوزه و دانشگاه
  • تالار رایانه ، اینترنت و فن آوری اطلاعات
    • اخبار و مقالات سخت افزار
    • اخبار و مقالات نرم افزار
    • اخبار و مقالات فن آوری و اینترنت
    • وبمسترها
    • ترفندستان و کرک
    • انجمن دانلود
  • گرافیک دو بعدی
  • انجمن موبایل
  • انجمن موفقیت و مدیریت
  • انجمن فنی و مهندسی
  • انجمن علوم پايه و غريبه
  • انجمن های متفرقه

وبلاگ‌ها

  • شیرینی برنجی
  • خرید سیسمونی برای دوقلوها
  • irsalam

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


درباره من


علایق و وابستگی ها


محل سکونت


مدل گوشی


اپراتور


سیستم عامل رایانه


مرورگر


آنتی ویروس


شغل


نوع نمایش تاریخ

  1. تیم ملی کشتی فرنگی ایران پس از حضور در مسابقات المپیک 2012 لندن با کسب 3 مدال طلا دقایقی پیش وارد تهران شد. احمد رسولینژاد معاون پارلمانی وزارت ورزش، حمید سجادی معاون وزیر ورزش، حسن رنگرز نایب رئیس فدراسیون کشتی و مسئولان هیئت کشتی مازندران و بیش از هزار نفر از دوست داران کشتی از قهرمانان ایران استقبال کردند. محمد مایلی کهن مربی فوتبال نیز در مراسم استقبال حضور داشت. حمید سوریان بیش از سایرین در فرودگاه با استقبال مردم رو برو شد.
  2. irsalam

    تاریخچه کشتی در ایران و جهان

    تاریخچه کشتی در ایران ورزش کشتى در ایران قدیم در زندگى و سنتهاى ما ایرانیان به قدرى ریشه دوانیده که تبدیل به یک ورزش ملى شده است. دربارهٔ کلمهٔ کشتى و اینکه به چه معنى است و از کجا ریشه گرفته است، باید گفت که زرتشتیان و پارسیان باستان، هنگام غروب آفتاب، بندى به کمر خود مىبستند و در برابر کانون آتش به دعا خواندن مىپرداختند، آن کمربند کَستى نامیده مىشد، و کشتى گرفتن هم از این کلمه آمده، به معنى کمر یکدیگر را گرفتن. در کتاب زرتشتیان آمده است که شال یا کمربند یک پهلوان که به ورزش کشتى مىپردازد، از جنس ابریشم یا پشم گوسفند و بهدست زن موبدى بافته مىشود، که داراى ۷۲ نخ و سمبل ۷۲ فصل کتاب مقدس است و ۶ رشته دارد بهنام ۶ بخش کتاب اوستا و یا اینکه به شش گاهنبار (جشنهاى دینى سال) اشاره دارد، و هر رشته ۱۲ تا مىخورد بهنام ۱۲ ماه سال. این شال سه دور به دور کمر بسته مىشود، که اشاره به کردار نیک، پندار نیک، گفتار نیک دارد. در شاهنامهٔ فردوسی، دربارهٔ کشتى بسیار گفته شده و از صفات رستم و دیگر پهلوانان شاهنامه؛ کشتى گرفتن، مهارت، قدرت فراوان آنها در این فن است. کشتى در بین ایرانیان از همان روزگاران نخست، که مردم براى حفظ جان خود از دست دشمنان و خطرات گوناگون در پى ابداع لوازم جنگى بودهاند بهصورت درگیرى و تلاش رواج داشته و گاه به کشتن پهلوانان مغلوب مىانجامیده است، ولى چنانکه از شاهنامه استنباط مىشود، کشتى با قواعد و مقرراتى بهطور سواره یا پیاده و یا گاهى در چند نوبت انجام مىشده است.، و مترجمان که همراه دو پهلوان به محل کشتى مىرفتند تقریباً بهطور غیرمستقیم در طرز اجراء کشتی، نظارت و داورى داشتهاند. از آنجا که پهلوانان در بین اهل دیوان و سایر طبقات محبوبیتى داشتهاند، جوانان نوخاسته مىکوشیدند با پیروى از راه و روشى مطلوب در ردیف پهلوانان صاحب نام قرار گیرند و صاحب زنگ و ضرب شوند. بعضى از استادان فن کشتی، با پىگیرى خاص، شاگردانى را که از استعدادهاى استثنائى و اندامى مناسب برخوردار بودند، مورد تشویق و آموزش فنون مخصوص، و تمرینات منظم قرار داده، براى پیشرفت آنها از فنون نامتداول سود مىبردند و چه بسا سالها چنین بوده است و کمتر کسى مىتوانست این فنون استنثائى را بدل کند. استادان فن، با در نظر گرفتن خصوصیات بدنى هر کشتىگیر، فنون خاصى به آنها مىآموختند تا بتوانند بر حریفان خود پیروز شوند. در مورد پدید آمدن نامهاى فنون، آنچه به حدس مىتوان دریافت، این است که، استادان فن، با توجه به شکل ظاهرى و طرز اجراء فنون و با استمداد از ذوق و سلیقهٔ شخصی، نامى براى آن فن برمىگزیدهاند. در ایران باستان، عنوان جهان پهلوان از منصبهاى عالى ارتشى بوده است، و همه ساله پس از مسابقات کشتی، پهلوانان اول کشور، بهعنوان پهلوان پایتخت منصوب مىشدند. کشتى گرفتن در تاریخ ایران، مدتى بعد از حملهٔ مغول رسمیت بیشترى پیدا کرد و چهرهٔ پهلوانان نامدار ایران، شناختهتر شد. کشتى میدانى و پهلوانى که مدتها بعد از حملهٔ مغولها متروک مانده بود، در دوران ”اوکتاى قاآن“ دوباره رونق گرفت و توجه به پسر چنگیزخان را به خود جلب کرد. در عهد باستان و نیز دوران قدیم، کشتى و پهلوانى گاهى بهصورت عیارى و گاهى بهعنوان صوفیگرى و زمانى به طریق فتوّت پا به عرصهٔ جامعه گذاشت. نقش پهلوانى که نشأت گرفته از روح خداجوئی، کرم و تقوی، صلاح و خیر، تواضع و رحمت مىباشد، در قرن هشتم هجرى که هر قسمت از خاک ایران تحت سیطرهٔ اتابکى بود، بهصورت فعال خود یعنى عیارى بازگشته بود. یکى از پهلوانان آن عصر بهنام ”اسد کرمانی“ بر شاه شجاع اتابک فارس شورید و مدتها با او به جنگ و ستیز برخاست از پهلوانان نامى ایران که در اواخر قرن هشتم هجرى از سرزمین ایران برخاست، پهلوان ”پوریاى ولی“ بود که مرشدان، جوانمردان، عارفان، شعراى بهنام عصر خود بوده است. از دیگر پهلوانان عیار که در زمان خود از شهرت و شجاعت خاصى همراه با روح جوانمردى و فتوّت و اخوّت برخوردار بود ”عبدالرزاق بیهقی“ بود که در نهضت سربداران خراسان با ستمکارىهاى حکام بیگانه مبارزه کرد. او ابتدا مقام جهان پهلوان داشت و بعدها به همت و کوشش عالیِ خود، نهضت سربداران خراسان را به ثمر رساند و بهعنوان سلسلهٔ دودمان طایفهٔ سربداران خراسان شناخته شد. تاریخ کشتى پهلوانى ایران، سرشار از نامهاى آشنائى است که قدرت بدنى و نیروى خود را در راه مبارزه با بىعدالتى و دفاع از مظلومان بهکار بردهاند از پهلوانان قدیم؛ پوریاى ولی، عبدالرزاق بیهقی، مفرد قلندر، فیلهٔ همدانی، شمس محمد، محمد مالانى و یوسف ساوی، شهرت و محبوبیتى بیشتر دارند و از پهلوانان دورهٔ معاصر مىتوان به نامهاى مشهورى همچون ابراهیم یزدی، اکبر خراسانی، حاج محمدصادق بلورفروش و حاج سیدحسن رزاز اشاره کرد. در اینجا مىتوان از چند پهلوان استثنائی، صاحب بازوبند و زنگ و ضرب با فنون استثنائى که شگرد آنها بود نام برد، که عبارتند از: پهلوان شعبان سیاه (سربندپی)، ابراهیم یزدى معروف به یزدى بزرگ (کُنده این خاک و آن خاک)، حاج رضاقلى (توشاخ)، پهلوان اکبر خراسانى (زیر، سگک و کلاته)، محمد یزدى کوچک (قوس و دست تو)، پهلوان صادق قمى (میانکوب). پهلوان اکبر خراسانى از جمله افراد استثنائى عالم کشتى بود که علاوه بر بدن خارقالعاده از هوش و خردى سرشار برخوردار و مردى پاکدامن بود. کشتى ایران و معروفترین کشتىگیران آن ایران از سال ۱۹۴۸ (المپیک لندن) قدم به صحنههاى بینالمللى نهاد و بهعنوان یک قدرت قابل ملاحظه و درجهٔ اول مطرح شد. درخشانترین پیروزى ایران، دوبار کسب مقام قهرمانى جهان در سالهاى ۱۹۶۱ (یوکوهاما - ژاپن) و ۱۹۶۵ (منچستر - انگلستان) بوده است، ضمن آنکه در قارهٔ آسیا، اغلب به مقام قهرمانى دست یافته است. مشهورترین کشتىگیران ایران که در مسابقات قهرمانى جهان و بازىهاى المپیک مدال گرفتهاند، عبارتند از: جهان پهلوان غلامرضا تختی، عباس زندی، حبیبی، سیفپور، محمدعلى صنعتکاران، منصور مهدىزاده، عبدالله موحد، ابراهیم جوادی، شمسالدین سیدعباسی، محسن فرحوشی، منصور بزرگر، محمدرضا نوائی، رمضان خدر، رضا سوختهسرائی، محمدحسین محبی، محمدحسن محبی، مجید ترکان، عسگرى محمدیان، علیرضا سلیمانی، رسول خادم، امیررضا خادم، غلامرضا محمدی، عباس جدیدى ورزش کُشتى از دوران باستان به شکلهاى مختلف در اکثر کشورها، شهرها، و قبایل، براى مردم آشنا و شاید از دورانهاى نخستین ظهور انسان، بر روى کرهٔ زمین بوده، و در اوقات فراغت یا در جنگلها به شکل طبیعى و غریزى اجراء مىشده است. بخشى از اوقات فراغت انسانهاى اولیه بهمنظور کسب مهارت و آمادگى لازم، به کُشتى گرفتن اختصاص مىیافت، زیرا، موقعیت و مقام مردانى که زورمندتر از بقیه بودند بیشتر بود تا جائى که اینان رئیس و فرماندهٔ بقیه مىشدند. در جنگهاى دوران باستان، ابتدا پهلوانانِ هر لشکر، براى کُشتى گرفتن به میدان مبارزه مىرفتند. در قصص انبیاء، سخن از پهلوانى بهنام ”سامسون“ به میان مىآید که قدرت بدنى خارقالعادهاى داشت و مىتوانست با حیوانات نیرومندى مانند؛ شیر، کُشتى بگیرد و آنها را مغلوب قدرت خود سازد. کُشتى را نیز به انبیاء و اولیاء خدا نسبت مىدهند، نقل است که هنر کُشتى گرفتن از اولاد یعقوب پیغمبر (ع) بوده و حضرت یعقوب (ع) این علم را مىدانسته و به فرزندان خود، بهمنظور گرفتن و دفع دشمن آموخته است. گفتهاند که حضرت آدم (ع)، ۴۴۰ هنر مىدانسته، از جملهٔ این هنرها، هنر کُشتى گرفتن بوده است و در روایات آمده که حضرت حمزهٔ سیدالشهداء که با کافران جنگ مىکرد، اکثر دشمنان را با کُشتى بر زمین مىزد. و همچنین نقل دیگرى است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را با یکدیگر کشتى مىگرفتند و مشوقین آنها حضرت رسول (ص) و جبرئیل (ع) بودهاند. کشتى میان دو پهلوان به نامهاى ”اولیس“ و ”آژاکس“ از جالبترین قصههاى ”هومر“ شاعر یونان باستان است. کشتى معروف رستم و سهراب نیز یکى از آشناترین قصههاى ما ایرانیان است که فردوسى در کتاب شاهنامه از آن به زبان شعر یاد مىکند. تاریخچهٔ کشتى در جهان بسیارى از کتیبههائى که روزگاران قدیم و حدود پنجهزار سال پیش بهجاى مانده ثابت مىکند که کشتى در میان مصریان و آشوریان رواج بسیار داشته است. در کتیبههائى که در دهکدهٔ بنىحسن، در کنار رود نیل، از دوران مصر باستان بهدست آمده، صدها نقاشى از حالات مختلف کشتى گرفتن دیده مىشود، و هر تصویر بیانگر اجراء یک فن خاص کشتى است. در سال ۱۹۳۸ میلادی، در ویرانههاى معبد ”کیافاجه“ (در بینالنهرین، نزدیک بغداد) دو لوح سنگى و برنزى بهدست آمد که بر روى آن شکلهاى برجستهاى از مبارزهٔ کشتىگیران دیده مىشود. این لوحها متعلق به سومریان در سه هزار سال پیش از میلاد است. کشتى جهان و معروفترین کشتىگیران آن در مسابقات جهانى و بازىهاى المپیک، هر بار حدود ۵۰۰ کشتىگیر قدرتمند، از سراسر دنیا قدم به میدان مسابقه مىگذارند که در آن میان، کشورهاى شوروى (روسیه و کشورهاى تازه استقلال یافتهٔ آن)، آمریکا، آلمان، بلغارستان، ترکیه و ایران از قدرتهاى برتر کشتى جهان بهشمار مىروند. معروفترین کشتىگیران جهان عبارتند از: - جورج هاکن اشمیدت، معروف به شیر روسی. این پهلوان به مدت ده سال (از سال ۱۸۹۸ تا سال ۱۹۰۸) از هیچ حریفى شکست نخورد. هاکن اشمیدت در سال ۱۹۶۸ در سن ۹۱ سالگى درگذشت. - یاشار دوغو، کشتىگیر معروف ترکیه و فاتح مدال طلاى المپیک ۱۹۴۸ (در وزن ۷۳ کیلوگرم) و قهرمان جهان در سال ۱۹۵۱. - حمید کاپلان (ترکیه)، کشتىگیر سنگینوزن و قهرمان المپیک ۱۹۵۶ و قهرمان جهان در سال ۱۹۵۸. - الکساندر مدوید (شوروی)، برندهٔ مدال طلا در المپیکهاى ۶۴، ۶۸، ۷۲ و قهرمان دنیا در سالهاى ۶۲، ۶۳، ۶۷، ۶۹، ۷۰ و ۷۱. افتخارات و پیروزىهاى مدوید در تاریخ کشتى جهان بىنظیر است. - واتانابه (ژاپن)، تنها کشتىگیر بدون شکست جهان و قهرمان المپیک و دنیا در سالهاى ۶۴-۶۳-۱۹۶۲. واتانابه در طى سالهاى ورزش خود ۱۸۶ کشتى در میدانهاى ملى و بینالمللى گرفت و در هیچیک از آنها مغلوب نشد. تاریخچهٔ تغییرات زمان مسابقات کشتى از نخستین دورهٔ بازىهاى المپیک در سال ۱۸۹۶ که کشتى وارد مسابقات شد، زمان معینى براى آن وجود نداشت و دو حریف آنقدر مبارزه مىکردند تا یکى از آنها بر دیگرى پیروز شود. بهعنوان مثال، در بازىهاى المپیک استکهلم (سال ۱۹۱۲)، یکى از مسابقات یازده ساعت به داراز کشید و چون نتیجهاى حاصل نشد، داوران مسابقه به هر دو حریف مدال نقره دادند! با تکرار این وضع، گردانندگان مسابقات کشتی، حداکثر ۲۰ دقیقه زمان براى هر مسابقه قرار دادند. ولی، این زمان را هم بهتدریج کم کردند و به ۱۵ دقیقه، و سپس ۱۲ دقیقه کاهش دادند. ظرف مدت کوتاهى طبق تصمیم کنگرههاى بینالمللى مدت کشتى به دو وقت ۵ دقیقهاى و جمعاً به ۱۰ دقیقه رسید. از اوایل ژانویهٔ سال ۱۹۶۷ برابر با یازدهم دىماه ۱۳۴۵، مسابقههاى کشتی، در ۳ وقت ۳ دقیقهاى که بین هر ۳ دقیقه یک دقیقه استراحت داده مىشد، تقلیل یافت. در تصمیمات بعدى فدراسیون بینالمللى کشتی، مدت مبارزهٔ کشتى به ۲ وقت ۳ دقیقهاى با یک دقیقه استراحت بین دو مرحله کاهش یافت. و امروز، زمان کشتى به ۵ دقیقهٔ قانونى و در صورت تساوى تا ۳ دقیقه وقت اضافى که جمعاً ۸ دقیقه مىباشد و براى ردههاى سنى جوانان و بزرگسالان رسیده است، که در مورد نونهالان و نوجوانان، این وقت به ۴ دقیقه و در صورت تساوی، ۳ دقیقه وقت اضافى که جمعاً ۷ دقیقه مىشود تقلیل یافته است.
  3. دانلود بازی کشتی کج WWE Impact 2011 WWE Impact 2011 نام نسخه جديد بازي زيبا و گرافيک سه بعدي کشتي کج میباشد که به تازگی عرضه شده است . یقینا شما هم از علاقه مندان اين بازي ورزشي خشن و مهيج هستيد و دوست داريد يک نبرد خشن رو در ميدان کشتي تجربه کنيد. نسخه جديد این بازی زیبا انتظارات شما رو برآورده ميکند و به شما این امکان را میدهد که برای از پای درآوردن حریف از هر سلاحی بهره بگیرید . از ویژگی های نسخه جدید این بازی طراحی چهره بازيکنان جديد و محبوب کشتي کج بصورت طبیعی است . در این بازی شما میتوانید نبردهای خشن و سهمگین کشتی کج ر بصورت کامل طبیعی و همون واقعیت حس گنید . همانطور که گفته شد گرافيک بازي در این نسخه بسيار تغيير کرده و اينبار گرافيک عالي و سه بعدی در انتظار شماست . اضافه شدن حرکات تکنیکی جدید و فوق العاده زیبا از دیگر ویژگی های بازی WWE Impact 2011 میباشد . سيستم مورد نياز : OC: Windows XP/Vista/Win7 Processor: P4 2,0 GHz o Memory: 512 MB o Sound device: compatible with DirectX 9.0c Free DB: 1 Gb o Video Card: Video card with 256 MB عکس هایی از محیط بازی : دانلود - Download لینک کمکی : Megaupload| Depositfiles | 2shared حجم : 613 MB کد: رمز فایل : www.xtar.ir منبع : www.xtar.ir
  4. دانلود كتاب و كتاب صوتي کشتی پهلو گرفته نویسنده: سید مهدی شجاعی معرفی: کشتی پهلو گرفته، اثر جاودان سید مهدی شجاعی، نویسنده توانای معاصر است که به شیوه شرح حال از زبان اهل بیت در سوگ عالمسوز حضرت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) با قلمی شیوا، رسا و از دل برآمده بر کاغذ تصویر شده است. بخشی از مقدمه این کتاب ارزشمند: هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه را (سلام الله علیها) در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز ناله هاى بیت الاحزان فاطمه؟ در اندوه جگر سوز على (سلام الله علیه) در مواجهه با فاطمة میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلى و بازوى کبود فاطمه، هیچ هنرمند عارفى توانسته است مرثیه بسراید آنچنانکه از عمق رنج آدمى در چروکهاى پیشانى على خبر دهد و وسعت غمهاى خلقت را در پهناى اشک على بشناسد و بشناساند جز بار اشک پنهانى على؟ هیچکس را یاراى آن بوده است که آلام محض زینب را به هنگام دیدار سر برادر بر بام نیزهها بیان کند، جز خون جارى از سر مبارک زینب؟ دانلود کتاب: لينک دانلود (حجم حدود یک مگابايت) براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد. دانلود کتاب صوتی کتاب صوتی «کشتی پهلو گرفته» را هم می توانید در پنج بخش صوتی و با حجم تقریبی 4 مگابایت از طریق لینکهای زیر دانلود نمائید: دانلود کشتی پهلو گرفته (قسمت 1) دانلود کشتی پهلو گرفته (قسمت 2) دانلود کشتی پهلو گرفته (قسمت 3) دانلود کشتی پهلو گرفته (قسمت 4) دانلود کشتی پهلو گرفته (قسمت 5) براي دانلود، روي هر یک از لينکهای بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.
  5. امام رضا (ع) ناخدای کشتی تشیع در میان طوفان مرو [align=justify]باید اعتراف کنیم که زندگی ائمه ، علیهم‏السلام، به درستی شناخته‏نشده و ارج و منزلت جهاد مرارتبار آنان حتی بر شیعیانشان نیز پوشیده مانده است. علیرغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید درباره زندگی ائمه ، علیهم‏السلام، امروز همچنان غباری از ابهام و اجمال، بخش عظیمی از زندگی این بزرگواران را فرا گرفته وحیات سیاسی برجسته‏ترین چهره‏های خاندان نبوت که دو قرن و نیم از حساسترین دورانهای تاریخ اسلام را دربرمی‏گیرد با غرض‏ورزی یا بی‏اعتنایی و یا کج‏فهمی بسیاری از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است. این است که ما از یک تاریخچه مدون و مضبوط درباره زندگی پرحادثه و پرماجرای آن پیشوایان، تهیدستیم . زندگی امام هشتم ،علیه‏السلام، که قریب بیست‏سال از این دوره تعیین کننده و مهم را فراگرفته از جمله برجسته‏ترین بخشهای آن است که بجاست درباره آن تامل و تحقیق لازم به کار رود . مهمترین چیزی که در زندگی ائمه ، علیهم‏السلام، به‏طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسی» است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی به‏طور آشکار با پیرایه‏های سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامی به حکومت جابرانه پادشاهی بدل گشت، ائمه اهل بیت ،علیهم‏السلام، مبارزه سیاسی خود را به‏شیوه‏ای متناسب با اوضاع و شرایط، شدت بخشیدند. این‏مبارزه‏بزرگترین‏هدفش تشکیل نظام اسلامی و تأسیس حکومتی بر پایه امامت‏بود. بی‏شک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی، و رفع تحریف‏ها و کج‏فهمی‏ها از معارف اسلامی‏و احکام‏دینی نیز هدف مهمی برای جهاد اهل بیت‏به حساب می‏آمد. اما طبق قرائن حتمی، جهاد اهل بیت‏به این هدفها محدود نمی‏شد و بزرگترین هدف آن، چیزی جز تشکیل حکومت علوی و تاسیس نظام عادلانه اسلامی نبود. بیشترین‏دشواری های‏زندگی‏مرارت‏بار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان به خاطر داشتن این هدف بود و ائمه ، علیهم‏السلام، از دوران امام سجاد ، علیه‏السلام، وبعدازحادثه عاشورا به زمینه‏سازی دراز مدت برای این مقصود پرداختند. در تمام دوران صدو چهل ساله میان حادثه عاشورا و ولایتعهدی‏امام هشتم ،علیه‏السلام، جریان وابسته به امامان اهل بیت‏یعنی شیعیان همیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاه های خلافت‏به حساب می‏آمد. در این مدت بارها زمینه‏های آماده‏ای پیش آمد و مبارزات تشیع که باید آن را نهضت علوی نام داد به پیروزیهای بزرگی نزدیک گردید. اما، در هر بار موانعی برسر راه پیروزی نهایی پدید می‏آمد و غالبا بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مرکز اصلی این نهضت، یعنی‏شخص‏امام‏در هر زمان و به زندان افکندن یا به شهادت رساندن آن حضرت وارد می‏گشت و هنگامی‏که‏نوبت‏به امام بعد می‏رسید اختناق و فشار و سختگیری به حدی بود که برای آماده کردن زمینه به زمان طولانی دیگری نیاز بود . ائمه ،علیهم‏السلام، در میان طوفان سخت این حوادث هوشمندانه و شجاعانه تشیع را همچون جریانی کوچک اما عمیق و تند و پایدار از لابه‏لای گذرگاههای دشوار و خطرناک گذراندند . و خلفای اموی و عباسی در هیچ زمان نتوانستند با نابود کردن امام، جریان امامت را نابود کنند و این خنجر برنده همواره در پهلوی دستگاه خلافت، فرو رفته ماند و به صورت تهدیدی همیشگی آسایش‏راازآنان‏سلب‏کرد.هنگامی‏که حضرت‏موسی‏بن‏جعفر،علیه‏السلام، پس از سالها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد، در قلمرو وسیع سلطنت عباسی اختناقی کامل حکمفرمابود .در آن فضای گرفته که به گفته یکی از یاران‏امام‏علی‏بن موسی، علیه‏السلام، «از شمشیر هارون خون می‏چکید»؛ بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه سلامت‏بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوارش مانع شود و با شیوه تقیه‏آمیز و شگفت‏آوری، جان خود را که محور و روح جمعیت‏شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرترین خلفای بنی‏عباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده‏ساله زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج‏ساله‏جنگ های‏داخلی‏میان‏خراسان و بغداد به ما ارائه کند. اما به تدبر می‏توان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه دراز مدت اهل بیت ،علیهم‏السلام، را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت‏گیری و همان اهداف ادامه می‏داده است. هنگامی که مأمون در سال صد و نود و هشت از جنگ قدرت با امین فراغت‏یافت و خلافت‏بی‏منازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود. او برای این منظور، تجربه همه خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربه‏ای که نمایشگر قدرت ، وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاه های قدرت از ریشه‏کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او می‏دید که سطوت و حشمت هارونی حتی با به‏بندکشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود. او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر جنگ های داخلی میان بنی عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده می‏کرد، بی‏شک لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدی‏تری بنگرد. شاید مامون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع‏بینانه فکر می‏کرد. گمان زیاد بر این است که فاصله پانزده ساله بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و بویژه فرصت پنج‏ساله جنگهای داخلی، جریان تشیع را از آمادگی‏بیشتری‏برای‏برافراشتن‏پرچم حکومت‏علوی‏برخوردار ساخته بود. مامون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنبال همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد و این حادثه که در همه دوران طولانی امامت کم‏نظیر و یا در نوع خود بی‏نظیر بود تحقق یافت. اکنون جای آن است که به اختصار، حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علی‏بن موسی‏الرضا ،علیه‏السلام، در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می‏توانست‏سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. دراین نبرد، رقیب که ابتکار عمل را به دست داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود مامون بود. مامون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم ودرایتی‏بی‏سابقه‏قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می‏شد و می‏توانست آنچنان که برنامه‏ریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقینا به هدفی دست می‏یافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی‏بن ابی‏طالب ،علیه‏السلام، هیچ یک از خلفای‏اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست‏یابند؛ یعنی می‏توانست درخت تشیع را ریشه‏کن کند و جریان معارضی راکه همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود به کلی نابود سازد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مامون‏فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود به‏طور کامل شکست داد و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه‏کن نشد بلکه حتی‏سال‏دویست و یک هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت‏ترین‏سالهای‏تاریخ‏تشیع شد و نفس تازه‏ای در مبارزات علویان دمیده شد؛ و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانه‏ای بودکه‏آن‏امام‏معصوم‏دراین آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد. برای اینکه پرتوی بر سیمای این حادثه عجیب افکنده شود به تشریح کوتاهی‏ازتدبیرمامون‏وتدبیرامام در این حادثه می‏پردازیم. مامون‏ازدعوت‏امام‏هشتم‏به‏خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می‏کرد: اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه‏فعالیت‏سیاسی‏آرام‏و بی‏خطر بود . همان‏طور که گفتم شیعیان در پوشش‏تقیه،مبارزاتی خستگی‏ناپذیر و تمام نشدنی داشتند، این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تاثیر توصیف‏ناپذیری‏در برهم زدن بساط خلافت داشت، آن دو ویژگی، یکی مظلومیت‏بود و دیگری قداست. شیعیان با اتکاء به این دو عامل نفوذ، اندیشه شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل‏بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبان‏خودمی‏رساندندوهرکسی‏را که از اندک آمادگی برخوردار بود، به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می‏ساختند و چنین بود که دائره تشیع، روز به روز در دنیای اسلام گسترش‏می‏یافت و همان مظلومیت و قداست‏بودکه با پشتوانه تفکر شیعی اینجاو آنجا در همه دورانها قیامهای مسلحانه وحرکات‏شورشگرانه‏را بر ضددستگاههای‏خلافت‏سازماندهی می‏کرد. مامون می‏خواست‏یکباره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان‏سیاست‏بکشاندو به این وسیله کارایی‏نهضت‏تشیع‏راکه بر اثر همان استتار و اختفا روز به روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مامون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می‏گرفت؛ زیرا جمعی‏که‏رهبرشان‏فردممتازدستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق‏العنان وقت‏و متصرف در امور کشور است، نه مظلوم است و نه آن چنان مقدس. این تدبیر می‏توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه عقاید و افکاری که درجامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن‏راازحد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها ممنوع و مبغوض‏است‏ازنظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام برانگیز است‏خارج سازد. دوم، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافت های اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافت هابود. مامون با این کار به همه شیعیان‏مزورانه‏ثابت‏می‏کردکه‏ادعای غاصبانه‏و نامشروع بودن خلافت های مسلط که‏همواره‏جزو اصول اعتقادی شیعه به حساب می‏آمده است‏یک حرف بی‏پایه و ناشی از ضعف و عقده‏های حقارت بوده است. چه اگر خلافت های دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مامون‏هم‏که جانشین‏آنهاست‏می‏باید نامشروع و غاصبانه باشد و چون علی‏بن‏موسی الرضا، علیه‏السلام، با ورود در این دستگاه و قبول جانشینی مامون او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه‏خلفا هم از مشروعیت‏برخوردار بوده‏باشند و این، نقض همه ادعاهای شیعیان است، با این کار نه فقط مامون از علی‏بن موسی‏الرضا ، علیه‏السلام، بر مشروعیت‏حکومت‏خود و گذشتگان اعتراف می‏گرفت‏بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع یعنی ظالمانه بودن پایه حکومتهای قبلی را نیز درهم می‏کوبید. علاوه بر این ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بی‏اعتنایی ائمه به‏دنیانیزبا این کار نقض می‏شد که‏آن‏حضرات‏فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته‏اند نسبت‏به آن زهد می‏ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی آنان باز شدبه‏سوی آن شتافتند ومثل دیگران خود را از آن متنعم کردند. سوم، این که‏مامون‏با این کار، امام را که‏همواره‏یک‏کانون‏معارضه‏ومبارزه بود درکنترل دستگاههای خود قرار می‏داد. به جز خود آن حضرت، همه سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود درمی‏آورد و این موفقیتی بود که هرگز هیچ یک از اسلاف مامون چه بنی‏امیه و چه بنی‏عباس بر آن دست نیافته بودند. چهارم، این که امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤال ها و شکوه‏ها بود در محاصره ماموران حکومت‏قرار می‏داد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او می‏زدود و میان او و مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله می‏افکند. پنجم، این بود که با این‏کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می‏کرد. طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر این که فرزندی از پیغمبر و شخصیتی مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است، ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیاطلبان از آبروی دینداران می‏کاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‏افزاید. ششم، آن که در پندار مامون، امام با این‏کار به یک توجیه‏گر دستگاه خلافت‏بدل می‏گشت، بدیهی است‏شخصی در حد علمی و تقوایی امام باآن‏حیثیت‏وحرمت‏بی‏نظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت‏بر عهده می‏گرفت هیچ نغمه مخالفی نمی‏توانست‏خدشه‏ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد. این خود در حکم حصار منیعی بود که می‏توانست همه خطاها و زشتی‏های دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده بدارد . به جز اینها هدفهای دیگری نیز برای مامون متصور بود. چنان که مشاهده می‏شود این تدبیر به‏قدری پیچیده و عمیق است که یقیناهیچکس‏جز مامون نمی‏توانست آن را به خوبی هدایت کند و بدین جهت‏بود که دوستان و نزدیکان مامون از ابعاد و جوانب آن بی‏خبر بودند. از برخی گزارشهای تاریخی چنین برمی‏آید که حتی «فضل‏بن سهل» وزیر و فرمانده کل و مقربترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست، بی‏خبر بوده است.مامون‏حتی‏برای‏اینکه هیچ‏گونه ضربه‏ای‏برهدفهای وی از این حرکت پیچیده وارد نیاید داستانهای جعلی برای‏علت‏وانگیزه‏این اقدام می‏ساخت و به این و آن می‏گفت. حقاً باید گفت‏سیاست مامون از پختگی و عمق بی‏نظیری برخوردار بود. اما آن سوی دیگر این صحنه نبرد، امام علی‏ابن موسی‏الرضا ، علیه‏السلام،است و همین است که علی‏رغم زیرکی شیطنت‏آمیز مامون تدبیر پخته و همه جانبه او را به حرکتی بی‏اثر و بازیچه‏ای کودکانه بدل می‏کند، مامون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایه‏گذاری عظیمی که در این راه کرد از این عمل نه تنها طرفی بر نبست‏بلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. تیری که با آن، اعتبار و حیثیت و مدعاهای امام علی‏بن موسی‏الرضا ، علیه‏السلام، را هدف گرفته شده بود خود او را آماج قرار داد، به طوری‏که بعد از گذشت مدتی کوتاه ناگزیر شد همه تدابیر گذشته خود را کان‏لم‏یکن شمرده، بالاخره همان شیوه‏ای را در برابر امام در پیش بگیرد که همه گذشتگانش درپیش‏گرفته‏بودند؛ یعنی «قتل» و مامون که در آرزوی چهره قداست مآب خلیفه‏ای موجه و مقدس و خردمند، این همه تلاش کرده بود سرانجام در همان مزبله‏ای که همه خلفای پیش از او در آن سقوط کرده بودند، یعنی فساد و فحشا و عیش و عشرت توام با ظلم و کبر فرو غلطید. دریده شدن پرده ریا مامون را در زندگی پانزده ساله او پس از حادثه ولیعهدی در دهها نمونه می‏توان مشاهده کرد که از جمله آن به خدمت گرفتن قاضی القضاتی فاسق و فاجر و عیاش همچون یحیی‏بن اکثم و همنشینی و مجالست با عموی خواننده و خنیاگرش ابراهیم‏بن‏مهدی‏وآراستن بساط عیش و نوش و پرده‏دری در دارالخلافه او در بغداد است. اکنون به تشریح سیاست ها و تدابیر امام علی بن موسی الرضا، علیه السلام، در این حادثه می‏پردازیم: ۱) هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پر کرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مامون با نیت‏سوء حضرت‏را از وطن خود دور می‏کند، امام بد بینی خود به مامون را با هر زبان ممکن به همه گوشها رساند، در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانواده‏اش، در هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که برای وداع انجام می‏داد، با گفتار و رفتار با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست، همه کسانی‏که باید طبق انتظار مامون نسبت‏به اوخوش‏بین و نسبت‏به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین می‏شدند در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه مامون که امام عزیزشان را این‏طور ظالمانه از آنان جدا می‏کرد و به قتلگاه می‏برد لبریز شد. ۲) هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد حضرت بشدت استنکاف کردند و تا وقتی مامون صریحا آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند. این مطلب همه‏جا پیچید که علی‏بن موسی‏الرضا ،علیه‏السلام، ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مامون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است، دست‏اندرکاران امور که به ظرافت تدبیر مامون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همه‏جا منتشر کردند حتی فضل‏بن سهل در جمعی از کارگزاران و ماموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده‏ام امیرالمؤمنین آن را به علی‏بن موسی‏الرضا ، علیه‏السلام، تقدیم می‏کند و علی‏بن موسی دست رد به سینه او می‏زند. خود امام در هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن می‏رساندوهمواره می‏گفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کردم. طبیعی بود که این سخن همچون عجیب‏ترین پدیده سیاسی، دهان به دهان و شهر به شهر پراکنده شود و همه آفاق اسلام در آن روز یا بعدها بفهمند که در همان زمان که کسی مثل مامون فقط به دلیل آنکه از ولیعهدی برادرش امین عزل شده است‏به جنگی چند ساله دست می‏زند و هزاران نفر از جمله برادرش امین را به خاطر آن به قتل می‏رساند و سر برادرش را از روی خشم شهر به شهر می‏گرداند کسی مثل‏علی‏بن‏موسی‏الرضا،علیه‏السلام، پیدا می‏شودکه به ولیعهدی با بی‏اعتنایی نگاه می‏کند و آن را جز با کراهت و در صورت تهدید به قتل نمی‏پذیرد. مقایسه‏ای که از این رهگذر میان امام‏علی‏بن‏موسی‏الرضا،علیه‏السلام، و مامون عباسی در ذهنها نقش می‏بست درست عکس آن چیزی را نتیجه می‏داد که مامون به خاطر آن سرمایه‏گذاری کرده بود. ۳) با این همه، علی‏بن موسی‏الرضا، علیه‏السلام،فقط بدین‏شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچ یک از شؤون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مامون که فکر می‏کرد فعلا در شروع کار این شرط قابل تحمل است و بعدا بتدریج می‏توان امام را به صحنه فعالیتهای خلافتی کشانید، این شرط را از آن حضرت قبول کرد، روشن است که با تحقق این شرط، نقشه مامون نقش برآب می‏شد و بیشتر هدفهای او برآورده نمی‏گشت. امام در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهرا از امکانات دستگاه خلافت‏نیز برخوردار بود چهره‏ای به خود می‏گرفت که گویی با دستگاه خلافت، مخالف و به آن معترض است، نه امری نه نهی نه تصدی مسؤولیتی، نه قبول شغلی، نه دفاعی از حکومت و طبعا نه هیچ‏گونه توجیهی برای کارهای آن دستگاه. روشن است که عضوی در دستگاه حکومت که چنین با اختیار و اراده خود، از همه مسؤولیتها کناره می‏گیرد، نمی‏تواند نسبت‏به آن دستگاه صمیمی و طرفدار باشد، مامون بخوبی این نقیصه را حس می‏کرد و لذا پس از آنکه کار ولیعهدی انجام گرفت،‏بارها درصدد برآمد امام را بر خلاف تعهد قبلی با لطائف‏الحیل به مشاغل خلافتی بکشاند و سیاست مبارزه منفی امام را نقض کند، اما هر دفعه امام هوشیارانه نقشه او را خنثی می‏کرد. یک نمونه همان است که معمربن خلاد از خود امام هشتم نقل می‏کند که مامون به امام می‏گوید : اگر ممکن است‏به کسانی که از او حرف شنوی دارند در باب مناطقی که اوضاع آن پریشان است، چیزی بنویس و امام استنکاف می‏کند و قرار قبلی که همان عدم دخالت مطلق است را به یادش می‏آورد و نمونه بسیار مهم و جالب دیگر ماجرای نماز عید است که مامون به این بهانه«که مردم قدر تو را بشناسند و دلهای آنان آرام گیرد»، امام را به امامت نماز عید دعوت می‏کند، امام استنکاف می‏کند و پس از اینکه مامون اصرار را به نهایت می‏رساند امام به این شرط قبول می‏کند که نماز را به شیوه پیغمبر و علی‏بن ابی‏طالب به جا آورد و آنگاه امام از این فرصت چنان بهره‏ای می‏گیرد که مامون را از اصرار خود پشیمان می‏سازد و امام را از نیمه‏راه نماز برمی‏گرداند، یعنی بناچار ضربه‏ای دیگر بر ظاهر ریاکارانه خود وارد می‏سازد . ۴) اما بهره‏برداری اصلی امام از این ماجرا بسی از اینها مهمتر است: امام با قبول ولیعهدی، دست‏به حرکتی می‏زند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن‏روز و تا آخر دوران خلافت‏بی‏نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه امامت‏شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست . تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه جز به خاصان و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آنها قرار نمی‏گرفت آن را به گوش همه رساند، مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مامون که در آن قویترین استدلالهای امامت را بیان فرموده است؛ نامه جوامع‏الشریعه که در آن همه رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را برای فضل‏بن سهل نوشته است، حدیث معروف امامت که در مرو برای عبدالعزیزبن مسلم بیان کرده است؛ قصائد فراوانی که در مدح آن حضرت به مناسبت ولایتعهدی سروده شده وبرخی از آن مانند قصیده دعبل و ابونواس همیشه در شمار قصائد برجسته عربی به شمار رفته است نمایشگر این موفقیت عظیم امام ،علیه‏السلام، است . در آن سال در مدینه و شاید دربسیاری‏ازآفاق اسلامی‏هنگامی‏که خبر ولایتعهدی‏علی‏بن‏موسی‏الرضا، علیه‏السلام، رسید در خطبه فضائل اهل بیت‏بر زبان رانده شده بود و اهل بیت پیغمبر که نود سال علناً بر منبرها دشنام داده شده بودند و سالهای متمادی دیگر کسی جرات بر زبان آوردن فضائل آنها را نداشت، اکنون همه جا به عظمت و نیکی یاد می‏شدند، دوستان آنان از این حادثه روحیه و قوت‏قلب گرفتند، بی‏خبرها و بی‏تفاوتها با آنان آشنا شدند و به آن، گرایش یافتند و دشمنان سوگند خورده احساس ضعف و شکست کردند، محدثان و متذکران شیعه معارفی را که تاآن روز جز در خلوت نمی‏شد به زبان آورد، در جلسات درسی بزرگ و مجامع عمومی بر زبان راندند. ۵) در حالی‏که مامون امام را جدا از مردم می‏پسندید و این جدایی را در نهایت وسیله‏ای برای قطع رابطه معنوی و عاطفی میان امام و مردم می‏خواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار می‏داد. با اینکه مامون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را طوری انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند، امام در همان مسیر تعیین‏شده، از هر فرصتی برای ایجاد رابطه جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد، در اهواز آیات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دلهایی که با او نامهربان بودند قرار داد، در نیشابور حدیث‏سلسلةالذهب را برای همیشه به یادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانه‏ها و معجزه‏های دیگری نیز آشکار ساخت و در جای‏جای این سفر طولانی فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد. در مرو هم که سرمنزل اصلی و اقامتگاه دستگاه خلافت‏بود هرگاه فرصتی دست‏داد حصارهای‏دستگاه حکومت را برای حضوردرانبوه‏جمعیت‏مردم‏شکافت . ۶) نه‏تنها سر جنبانان تشیع از سوی امام‏به‏سکوت‏وسازش‏تشویق نشدند بلکه قرائن حاکی‏از آن است که وضع جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و شورشگرانی که بیشترین دورانهای عمرخودرا در کوههای صعب‏العبور و آبادی های دور دست و با سختی و دشواری می‏گذراندند با حمایت امام علی بن موسی الرضا،علیه‏السلام، حتی مورداحترام‏و تجلیل کارگزاران حکومت‏در شهرهای‏مختلف‏نیز قرار گرفتند. هر ناسازگار و تند زبانی چون دعبل که هرگز به هیچ خلیفه و وزیروامیری روی‏خوش نشان‏نداده ودر دستگاه‏آنان رحل اقامت نیفکنده بوده‏و هیچ‏کس‏از سرجنبانان خلافت از تیزی زبان او مصون نمانده بود و به همین دلیل همیشه مورد تعقیب و تفتیش دستگاههای دولتی به‏سر می‏برد و سالیان دراز، دار خود را بر دوش‏خودحمل‏می‏کردومیان‏شهرهاو آبادیهاسرگردان‏وفراری‏می‏گذرانید، توانست‏به حضور امام و مقتدای محبوب خود برسد و معروفترین و شیواترین‏قصیده‏خود را که ادعانامه نهضت‏نبوی ضددستگاههای‏خلافت اموی‏وعباسی‏است‏برای آن حضرت بسراید و شعر او در زمانی کوتاه به همه اقطار عالم اسلام برسد، به طوری که در بازگشت از محضر امام آن را از زبان رئیس راهزنان میان راه می‏شنود. اکنون‏بار دیگر نگاهی بر وضع کلی صحنه این نبرد پنهانی که مامون آن را به ابتکار خود آراسته و امام‏علی بن موسی‏الرضا، علیه‏السلام، را با انگیزه‏هایی که اشاره شد به آن میدان کشانده بود می‏افکنیم. یک‏سال پس از اعلام ولیعهدی وضعیت چنین است: مامون‏چه‏درمتن‏فرمان‏ولایتعهدی‏و چه در گفته‏ها و اظهارات دیگر او را به فضل و تقوی و نسب رفیع و مقام علمی‏منیع ستوده‏است و او اکنون در چشم آن مردمی که برخی از او فقط نامی شنیده و حتی به همین اندازه هم او را نشناخته و شاید گروهی بغض او را همواره در دل پرورانده بودند به عنوان یک چهره در خور تعظیم و تجلیل و یک انسان شایسته خلافت که از خلیفه به سال علم و تقوی و خویشی با پیغمبر، بزرگتر و شایسته‏تر است‏شناخته‏اند. مامون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوشبین و دست و زبان تند آنان را ازخود و خلافت‏خود منصرف سازد بلکه حتی علی‏بن موسی،علیه‏السلام، مایه ایمان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است در مدینه ، مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علی‏بن موسی ،علیه‏السلام، به تهمت‏حرص‏به‏دنیا و عشق‏به‏مقام‏و منصب از رونق نیفتاده بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایشگران پس از دهها سال به فضل و رتبه معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است. کوتاه سخن آن که مامون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی به دست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست‏بدهد. اینجابودکه‏مامون‏احساس شکست و خسران کرد و درصدد برآمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از این همه سرمایه‏گذاری سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتی‏ناپذیر دستگاه های خلافت‏یعنی ائمه اهل بیت ،علیهم‏السلام، به همان شیوه‏ای متوسل شود که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند یعنی قتل. بدیهی است قتل امام هشتم پس از چنان موقعیت ممتاز به‏آسانی میسر نبود. قرائن نشان می‏دهد که مامون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دست‏زده‏است‏که شاید بتواند این آخرین علاج را آسانتر به‏کار برد، به گمان زیاد این که ناگهان در مرو شایع شد که علی‏بن موسی ، علیه‏السلام، همه مردم را بردگان خود می‏دانند، جز با دست‏اندرکاری عمال مامون ممکن نبود. هنگامی که اباصلت این خبر را برای امام آورد حضرت فرمود: «بارالها، ای پدیدآورنده آسمانها و زمین تو شاهدی که نه من و نه هیچ‏یک از پدرانم هرگز چنین سخنی نگفته‏ایم و این یکی از همان ستمهایی است که از سوی اینان به ما می‏شود.» تشکیل مجالس مناظره با هر آن کسی که کمتر امیدی به غلبه او بر امام می‏رفت نیز از جمله همین تدابیر است. هنگامی‏که‏امام مناظره‏کنندگان ادیان و مذاهب مختلف را در بحث عمومی خود منکوب کرد و آوازه دانش و حجت قاطعش در همه‏جا پیچید مامون درصدد برآمد که هر متکلم و اهل مجادله‏ای را به مجلس مناظره با امام بکشاند، شاید یک نفر دراین بین بتواند امام را مجاب کند. البته چنان که می‏دانیم هرچه تشکیل مناظرات ادامه می‏یافت قدرت علمی امام‏آشکارترمی‏شد ومامون از تاثیر این وسیله نومیدتر. بنابر روایات یک یا دو بار توطئه قتل امام را به وسیله نوکران و ایادی خود ریخت و یکبار هم حضرت را در سرخس‏به زندان‏افکندامااین شیوه‏ها هم نتیجه‏ای جز جلب اعتقاد همان دست‏اندرکاران به رتبه معنوی امام، به بار نیاورد، و مامون درمانده‏تر و خشمگین‏تر شد، در آخر چاره‏ای جز آن نیافت که به دست‏خود و بدون هیچ واسطه‏ای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت، دست‏خود را به جنایت‏بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود. مهمترین‏چیزی‏که‏درزندگی ائمه ، علیهم‏السلام، به‏طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسی» است. در تمام دوران صدو چهل ساله میان حادثه عاشورا و ولایتعهدی‏امام هشتم ، علیه‏السلام،جریان‏وابسته به امامان اهل بیت‏یعنی شیعیان‏همیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاههای خلافت‏به حساب می‏آمد. مامون‏ازدعوت‏امام‏هشتم به‏خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می‏کرد: اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه‏فعالیت‏سیاسی‏آرام‏و بی‏خطر بود . سوم، این که‏مامون‏با این کار، امام را که‏همواره یک‏کانون‏معارضه‏ومبارزه بود درکنترل دستگاههای خود قرار می‏داد. دوم، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتهابود، مامون با این کار به همه شیعیان مزورانه ثابت می‏کرد که ادعای‏غاصبانه‏ونامشروع بودن خلافتهای مسلط که همواره‏جزو اصول‏اعتقادی شیعه به حساب می‏آمده است‏یک حرف بی‏پایه و ناشی‏ازضعف و عقده‏های حقارت بوده است. هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پر کرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مامون با نیت‏سوء حضرت‏را از وطن خود دور می‏کند. هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت‏مطرح شد حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مامون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند. امام در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهرا از امکانات دستگاه خلافت نیز برخوردار بود چهره‏ای به خود می‏گرفت که گویی با دستگاه خلافت، مخالف و به آن معترض است. کوتاه سخن آن که مامون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی به دست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست‏بدهد. قرائن نشان می‏دهد که مامون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دست‏زده‏است‏که شاید بتواند این آخرین علاج را آسانتر به‏کار برد. تشکیل مجالس مناظره با هر آن کسی که کمتر امیدی به غلبه او بر امام می‏رفت نیز از جمله همین تدابیر است. [/align]
×
×
  • اضافه کردن...