لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های '(س)'.
9 نتیجه پیدا شد
-
حضرت فاطمه سلام الله علیها • إذا حُشِرتُ يَومَ القِيامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله؛ آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم، گناهكاران امّت پيامبر اسلام را شفاعت خواهم كرد إحقاق الحقّ: ج 19، ص 129
-
گزارش تصویری / مراسم سالروز جشن ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار و گزارش هاي تصويري
گزارش تصویری / مراسم سالروز جشن ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) در متروی تهران مراسم سالروز جشن ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) با حضور گسترده مردم تهران در 5 خط مترو تهران برگزار شد . عکس / فاطمه بهبودی -
دانلودخطبه ی فدکیه حضرت صدیقه الشهیده فاطمه زهرا (س)
irsalam پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ادعیه و زیارات
دانلودخطبه ی فدکیه حضرت صدیقه الشهیده فاطمه زهرا (س) دانلود با حجم 1.31 مگابایت-
- زهرا
- دانلودخطبه
- (و 6 مورد دیگر)
-
آتش به خانه وحی: در شهادت, مظلومیت, و مصائب حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها به انضمام کتاب بیعت به.. نویسنده : سجاد - سید محمد حسین محل نشر : قم تاریخ نشر : ۱۳۸۲/۰۵/۲۷ رده دیویی : ۲۹۷.۹۷۳ قطع : رقعی جلد : شومیز تعداد صفحه : ۲۵۶ نوع اثر : تالیف زبان کتاب : فارسی نوبت چاپ : ۱ تیراژ : ۳۰۰۰ شابک : ۹۶۴-۸۰۵۷-۱۰-۹
-
فاطمه(س) الگوی جاودانه زنان عالم [align=justify]بیشک خلقت فاطمه پاسخ غیرتمندانه دستگاه آفرینش به تحقیر تاریخی زن و پاسخی جاودانه به چگونگی جریان یافتن زنانگی در متن حیات بشری است. آفرینش و زندگی فاطمه این نکته را به اثبات رساند که میتوان احساسات و انعطاف زنانه را با شعور و درایت حماسی پیوند زد؛ میتوان از محیط خانه منشأ تحولات اجتماعی و تاریخی شد؛ میتوان در محراب عبادت با ملک همنوا گردید و از آنجا، پای به مسجد گذاشت و بلاغت را در ادبیات سیاسی و فرهنگی به اوج رساند؛ میتوان اوج اقتدار زنانه را در خضوع به همسر، پرورش فرزند، خانه داری هدفمند، توجه به علم و معرفت و حضورمؤثر در مهم ترین عرصه های حیات سیاسی و اجتماعی، تعریف کرد و عمر کوتاه زندگی مادی را تا همیشه تاریخ جاودانه ساخت. امروزه بازشناسی شخصیت فاطمه(س) از آنجهت اهمیت دارد که ادعا میکنیم جبران تحقیر تاریخی زن و نمایش توانمندی و ارزشمندی آنها، در سلوک مردانه و به خود بستن صفات مذکر نیست و باید اوج اقتدار زن را در بازبینی «هویت زنانه» جست. ● شخصیت فاطمه زهرا(س) شخصیتی ممتاز و برجسته شخصیت زهرای اطهر، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، شخصیت ممتاز و برجستهای است؛ به طوری که همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسی عالم میتوانند از زندگی کوتاه و پرمغز او درس بگیرند. زنی که در بیت انقلاب متولد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که مشغول یک مبارزه عظیم جهانی و فراموش نشدنی بود. وی در دوران کودکی، سختیهای مبارزه دوران مکه را چشید، به شعب ابیطالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع شدتهای دوران مبارزه مکه را لمس و بعد که به مدینه هجرت کرد، همسر مردی شد که تمام زندگی اش جهاد فیسبیلالله بود و در تمام قریب به یازده سال زندگی مشترک فاطمه زهرا (س) و امیرالمؤمنین(ع)، هیچ سالی، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فیسبیلالله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسری شایسته یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دائمی میدان جنگ را نکرده باشد . زندگی فاطمه زهرا(س)، اگر چه کوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید، اما این زندگی، از جهت جهاد، مبارزه ، تلاش، کار انقلابی، صبر انقلابی، درس، فراگیری و آموزش، سخنرانی و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است. مقام معنوی این بزرگوار، نسبت به مقام جهادی، انقلابی و اجتماعی او به مراتب بالاتر است. فاطمه زهرا(س) به ظاهر، یک بشر و یک زن، آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و یک بنده صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است. ● فاطمه زهرا(س) روح مجرد و خلاصه نبوت و ولایت درباره فاطمه زهرا (س)هرچه بگوئیم، کم گفتهایم و به حقیقت نمیدانیم که چه باید بگوئیم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این روح مجرد و این خلاصه نبوت و ولایت برای ما پهناور و بیپایان و درک نشدنی است که متحیر میمانیم. ستارگان درخشان عالم بشریت اغلب در زمان حیات خود به وسیله همعصرانشان شناخته نشدهاند؛ مگر عده کمی از برجستگان که انبیا و اولیا باشند؛ آن هم به وسیله عده معدودی. اما فاطمه زهرا (س) چنان است که در زمان خود، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاص، بلکه حتی کسانی که شاید رابطه صمیمانه و گرمی هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند. اگر به کتابهایی که درباره فاطمه زهرا(س) به وسیله محدثین اهل سنت نوشته شده نگاه کنیم، روایات بسیاری را میبینیم که از زبان پیغمبر( ص) در ستایش صدیقه طاهره صادر شده و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل میکنند . ● ام ابیها؛ تسلی بخش پیغمبر(ص) تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدر به این عظمت کاری کرد که کنیهاش را ام ابیها – مادر پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدید آورنده دنیای نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانی انقلابی که باید تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. آن حضرت چه در دوران مکه، چه در دوران شعب ابیطالب و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوار پدر بود. دل پیغمبر در مدت کوتاهی با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابی طالب شکست. فاطمه زهرا (س) در آن روزها قد برافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود. ● کلام نور - نزدیکترین اوقات زن به خدا عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: سَأَلَ رَسُولُ اللّهِ(صلی الله علیه وآله وسلم)أَصْحابَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ ماهِیَ؟ قالُوا: عَوْرَةٌ، قالَ: فَمَتی تَکُونُ أَدْنی مِنْ رَبِّها؟ فَلَمْ یَدْرُوا. فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) ذلِکَ قالَتْ: أَدْنی ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِها. فَقالَ رَسُولُ اللّهِ(صلی الله علیه وآله وسلم): إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّی. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است. فرمود: زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند. چون این سخن به گوش فاطمه(علیها السلام)رسید، فرمود: نزدیکترین اوقات زن به خدای خود هنگامی است که در کُنج خانه خود باشد. پس از این جواب، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: حقّا که فاطمه پاره تن من است. - موقعیت اهل بیت در نزد خدا « وَاحْمَدُوا الَّذی لِعَظمَتِهِ وَ نُورِهِ یَبْتَغی مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ، وَ نَحْنُ وَسیلَتُهُ فی خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فی غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أَنـْبِیائِهِ.» خدایی را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش، هر که در آسمانها و زمین است به سوی او وسیله میجوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبی و وارث پیامبرانش هستیم. - بهترین زنان کیستند؟ قالَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) فی وَصْفِ ما هُوَ خَیْرٌ لِلنِّساءِ: خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لایَرینَ الرِّجالَ، وَ لا یَرَوْ نَهُنَّ. حضرت در وصف این که بهترین چیز برای زنان چیست، فرموده اند: این که زنان، مردان را نبینند، و مردان هم زنان را نبینند.[/align]
-
[align=justify] روایتی از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) گونههای شکوهمند تاریخی که در متن خویش، حاوی مضامین متعالی ماندگار بودهاند در غالب موارد قهرمانی داشتهاندکه اگرچه از سویی ارائهگر نمودی مثالی از صعود روح انسانی بودهاند اما این نیز بسیار پراهمیت است که از سوی دیگر با تاریخ و زمینههای بروز خویش نسبتی مییافتهاند که خواهناخواه آنان را گذشته از اینکه از تجربهگونههای دیگر متمایز میسازد، به امری غیرقابل گرتهبرداری مبدل میسازد. به سخن دیگر این قهرمانان به نحو مطلق تحقق ندارند، بل مشروطاند. در سوی دیگر شخصیتهایی تحقق یافتهاند که اینگونه نیستند؛ ایشان تنها با بخشی از تاریخ مرتبط نیستند؛ با کل تاریخ نسبت برقرار میسازند و از اینرو قابلیت ارائه گونهای از زندگی مثالی را برای تمام عصرها دارند، هرچند درباره خصوصیات این نوع از الگوبرداری همواره به خاطر متحول شدن شتابان عوامل تغییردهنده زندگی اجتماعی اختلافاتی وجود داشته است. برخی اسوههای دینی اینگونهاند. گمان صائب بر آن است که آنجا که پیامبرص میگوید:«فاطمه خیرنساءاهل الجنه، فاطمه بهترین زنان اهل بهشت است.»، (صحیح امام محمدبن اسماعیل بخاری ج۲، کتاب مناقب، باب مناقب فاطمه بنت محمدص از این چنین اسوهای سخن به میان آورده است. عصاره تاریخ بشری منظور او بوده است، چرا که جمع بهترینان که در بهشت به اجتماع گرد یکدیگر آمدهاند، خود بهترینی دارند که به سخن پیامبر، فاطمهس است. از اینرو فاطمه با کل تاریخ نسبتی مییابد که در کلام نبوی، نه از سوی خود بل از سوی قادر علیم و به نحو قیدی (جن/۲۷) بازتاب یافته است. بنابراین بازخوانی اسوه فاطمه- البته با تجرید خصوصیاتی که در فرآیند عمل به حکم عوامل اجتماعی از اهمیت چندانی برخوردار نیستند- موضوعیت تام مییابد. در این متن نبوی و البته در یک سطح معنایی دیگر این نیز قابل ذکر است که مراد نبی از پیشوند «بهترین زنان» بیشک، تفکیک قائل شدن در امر سعادت و کمال و جنسیتی نمودن آن نبوده است. این بیشتر اشارت دارد به استعدادها، روحیات و تواناییها و نیازهای یکسره متفاوتی که زنان را از مردان متمایز میسازد. قرآن در این باره میگوید:«هرکس- از مرد یا زن- کارشایسته کند و مومن باشد، قطعا او را با زندگی پاکیزهای، حیات (حقیقی) بخشیم و مسلما به آن بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد.»(نحل/۹۷) . با این تمهید و به مناسبت سیزدهم جمادیالاول که در روایتی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به شمار رفته است، به فرادیدن برخی از اسوه – رفتارهای همه زمانی زهرای اطهر مینشینیم که از خویش به یادگار نهاده است. ▪ ولادت فاطمه (س): محمد(ص) پیش از تولد فاطمه بسیار از قریش طعنه میشنید. پنج سال از بعثت گذشته بود. پیامبر را بیرون از خانه و در شهر، ابوطالب و حمزه یاری میکردند که دیگر اینها هم نبودند.... پیامبر، ناگهان از جانب خدا مامور شد که از خدیجه برای ۴۰روز کنارهگیری کند.خدیجه از محمد(ص) نپرسیده که چرا اینگونه باید باشد؟ آن ۴۰روز را پیامبر به روزهداری و راز و نیاز با خداوند گذراند. محمد(ص) به خدیجه بازگشت. نطفه فرزندی پدید آمد و خدیجه با خود میاندیشید:«این کودک کیست که برای آفرینش او جبرئیل نازل میشود و برای خلقت او خداوند فرمان میدهد؟» زمان وضع حمل رسیده بود و خدیجه به کمک زنان قریش محتاج بود. دنبال زنی از بستگان قدیم فرستاد که پاسخی نیامد. برخی گفته بودند:«مگر نگفته بودیم با این جوان یتیم ازدواج نکن؟»به هر روی خدیجه تنها ماند. درد بر او فائق آمد. ناگهان احساس کرد سرنوشتش به سرنوشت بزرگترین زنان خداپرست گره خورده است؛ سرنوشت هاجر، آسیه و مریم. پس از اندکی فرزندش را که دختری زیباروی بود در کنارش دید. ▪ فاطمه و مکه: فاطمه (س) با تولد خویش شاید ناخواسته به کمک پدر آمده بود. پیش از فاطمه با اینکه پیامبر دو دختر و دو پسر داشت اما او را بیعقب خوانده بودند. با آمدن فاطمه(س) نبرد چرخید و اینک خداوند بود که ایشان را ابتر و بینسل پنداشته بود و از فاطمه(س) به عنوان کوثر (خیر فراوان) یاد کرده بود. فاطمه میبالید و پدر دل در گرو او داشت. پدر برای فاطمه هیچوقت جز تبسم و خنده ارمغانی نداشت حتی آنگاه که با سر و روی خاکی و بدنی خونین به خانه میآمد و معلوم بود که از آزاری که قریش بر او روا میداشت، در امان نمانده است. باز این لبخند همراه بود و چون پدر در آغوشش میکشید، احساس آرامش پدر را داشت، پدر برای فاطمه انسان اول بود. و جز او حتی مادرش را در جایگاه پدر نمیدید: «پدر با جبرئیل همنشینی میکند و با او سخن میگوید و جبرئیل حرفهای خدا را بر او میخواند. پدر با ملکوت آشناتر از مکه است که در آن بزرگ شده است. او آسمانها را بهتر از زمین میشناسد که بر آن راه میرود... پدر روحی بهشتی دارد. او آمده تا دوزخیان را نجات دهد. پدر برگزیده خداست.» سال دهم، فاطمه تنها ۵ سال داشت که خداوند مادر از او گرفت. محمد بعدها درباره او گفته بود: «هیچکس برای اسلام چون خدیجه نبود، آنگاه که کسی با ما نبود، آنچه داشت برای خدایش نهاد.» فاطمه از مادر استواری و استقامت در راهی را که بدان ایمان دارد را آموخت. نکته این که مرگ مادر در فاطمه که آرام و استوار قدم جای پای مادر میگذاشت. در آنچه برای پدر بود تأثیر ننهاد. فاطمه فاطمه بود، پایان محاصره شعب، اما حادثهای دیگر هم برای پیامبر در بر داشت. پرواز ابوطالب که حامی محمدص بود. سال سیزدهم بعثت بود. محمد برای همیشه از مکه رفت. به جایی که تا پیش از آن یثرب نام داشت و اینک مدینهالنبی. پیامبر در شبی از خانه خارج شد که قصد قتل او را کرده بودند. علیع بر جای پیامبر خفته بود تا قریش گمان نکند که دیگر پیامبری در مکه نیست. پیامبر ۳ روز را در غار ثور سپری کرد و جز علی، ابوبکر، عامر غلام ابوبکر و هند بن ابی هاله فرزند خدیجه کسی از جای ایشان مطلع نبود. روز سوم پیامبر که داشت به سوی یثرب میرفت به علی گفت: «ای علی! من امین مردمم و امانت مردم در خانه من است، فردا در مکه اعلام کن هرکس امانتی دارد بیاید و بگیرد و پس از آن خود را برای هجرت آماده کن. فاطمه مادرت را به همراه فاطمه دخترم و فاطمه دختر عبدالمطلب، به همراه خویش به یثرب بیاور و نیز اگر کسی از بنیهاشم خواست تا مهاجرت کند، او را کمک کن.» فاطمه اینک ۸ ساله بود. او در خانهای میزیست که جز مادر و پدرش، علی را نیز با خود داشت و او اگرچه برادرش نبود ولی میدید که پدر، چون پسرش او را دوست دارد. ▪ ازدواج فاطمه و علی: این دو وجود آسمانی از کودکی مشترکات زیادی با هم داشتند، هر دو در یک خانه رشد کرده بودند و از تربیت پیامبر بهرهمند شده بودند، بنابراین از یکدیگر شناخت کامل داشتند. سال دوم هجری است. جنگ بدر با تمام غروری که برای مسلمانان در پی داشت، به پایان رسیده است. فاطمه که خود را وقف پدر کرده است و مادر پدرش نام گرفته، با شرایط جدیدی در خانه روبهرو گشته است. عایشه به خانه پدر آمده. عروس نوجوانی که خود همسن و سال با فاطمه است، او خود را جانشین خدیجه میبیند. فاطمه اینک ۹ ساله یا ۱۰ ساله است. او خواستگاران فراوان داشت. ولی پیامبر با خواستگاران او به گونهای برخورد میکرد که گویی میخواستی کسی در این باره با او سخن نگوید. وقتی یکی از اصحاب که اتفاقاً در هجرت هم همراه پیامبر بود از فاطمه خواستگاری کرده بود با این جواب پیامبر(ص) مواجه شده بود: «درباره ازدواج فاطمه منتظر دستور خداوندم» دیگران نیز همین را از پیامبر شنیده بودند. برخی از صحابه اما تصمیم گرفتند تا علی را به پیامبر معرفی کنند. او را در حال آبکشی برای درختان خرمای نخلستانهای مدینه یافتند. «چه شده؟ چرا به اینجا آمدهاید؟» برقی از چشمان علی جهید، دست از کار کشید و به خانه برگشت و لباس عوض کرد و نزد پیامبر آمد. پیامبر چون صدای وی شنید گفت: «کسی پشت در است که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند.» فاطمه راضی بود. تنها دغدغهای که او داشت یک چیز بود. توانایی و تحمل جدایی از پدر. مهر زهرا(ص) زره علی بود، علی زره را به چهارصد و هشتاد درهم فروخت. میگویند عثمان بنعفان آن را خرید و دوباره به علی(ع) داد. و پیامبر مقداری از آن را در اختیار سلمان، ابوبکر و بلال گذارد تا با آن وسایل زندگی تهیه کنند. وسائلی که پیامبر وقتی آن را دیده بود، گفته بود:«خداوندا! این پیوند را برای کسانی که اکثر ظروفشان سفالین است، مبارک گردان!» سال بعد حسن به دنیا آمد و سال دیگر حسین، سال پنجم نیز زینب به دنیا آمد. اسوههای دیگری که همگی در دامان فاطمه تربیت شدند. از جمله همین را بزرگترین دستاورد فاطمه به شمارآوردهاند که کسی در تاریخ موفق نشده چنین نسلی را در دامان خود پرورش دهد. سالها میآمد و سپری میشد. سال هشتم، فاطمه بازگشت به مکه را نیز دید و تصمیم پیامبر را که قصد کرده بود تا با انصار بماند و دیگر به مکه بازنگردد برای زندگی. فاطمه پس از رحلت پیامبر(ص):«و محمد نیست مگر بشری که بر او وحی میشود، و اگر بمیرد و یا کشته شود، آیا مجدداً به سوی گذشته خود برخواهید گشت.» «دخترم! جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من میخواند، ولی امسال آن را دوبار بر من خواند.» «معنای آن میپندارم آخرین سال زندگی من است.» فاطمه اندوهناک شد. اشک در چشمان او حلقه زد. پیامبر ادامه داد:«و تو دخترم نخستین کس از خاندان منی که به من ملحق میشوی!» خنده بر لبان فاطمه شکفت. محمد تنها پدری است که مژده این چنین خبری را به دختر خود میدهد. بیستوهشتم صفر سال یازدهم هجری، فاطمه میگفت:«انقطع عنا الوحی» دیگر بار وحی از آسمان نخواهد آمد چه مصیبتی بالاتر از این. اما هنوز جنازه در میان بود که گروهی از یاران پیامبر برای مشخص کردن خلیفه راهی سایبانی شدند که از آن قبیله بنیساعد بود. خلیفه انتخاب شد. نتیجه با آنچه قبلاً در برکههای خم رقم خورده بود، شباهتی نداشت. فاطمه اما آراموقرار نداشت. زوجش را به گرفتن حقش میخواند و پاسخ میشنید، آیا صدای موذن را میشنوی که میگوید، «اشهد ان محمداً رسولالله» میخواهی دیگر این اذان نباشد؟! در همراهی با دولت جدید، فاطمه رنج بسیار برد و تاوان فراوان پرداخت. تاوان شبانه به اشتری بییراق سوار شدن و در پی حق رهسپار شدن. تاوان دفاع از آنچه میدید که به ناحق گرفته شده و در جای دیگر به ناحق به کار رفته است. آن خطبه که در مسجد پیامبر میخواند. برای آن نبود تا ادباء و شاعران پس از آن به آن استناد کنند که در فصاحت و بلاغت یک زن که چون پیامبر سخن میگفته و راه میرفته. برای آن نبود تا مشتی درخت خرما را که در نخلستان فدک جمع بودند و برای فاطمه ارزشی نداشتند، مطالبه کند. برای آن بود که حق را گمشده میدید. و این او را ناراحت و غضبناک کرد. خلیفه جایی گفته بود:«ای کاش آنچه داشتم میدادم و ناراحتی فاطمه، نمیدیدم.» چرا که به یادداشت پیامبر گفته بود:«فاطمه پاره تن من است هر که او را بیازارد....» و فاطمه آزرده بود. چند بار به شفاعت علی آمده بودند او حتی راضی به ملاقات نبود، در بستر روی گردانیده بود، پاسخی نگفته بود. «بسماللهالرحمن الرحیم، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصیت میکند. وصیت میکند در حال شهادت به یگانگی خداوند یکتا و رسالت بنده او محمد و گواهی به اینکه بهشت است، دوزخ حق است و قیامت بیتردید برپا خواهد شد و خداوند کسانی را که در گورهایند زنده خواهد کرد.ای علی!منم فاطمه دختر رسول خدا(ص) که خداوند مرا به همسری تو در آورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگرانی. مرا شبانه حنوط کن، غسل ده، کفن کن و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن و کسی را خبر نکن تو را به خدا میسپارم. به فرزندانم تا روز قیامت سلام میرسانم.» معلوم نیست فاطمه دقیقاً در چه ساعتی از شب به شهادت جاوید نایل آمده است اما پنهان، نقاب در خاک کشیدن او بیشک رازی با خود دارد رازی که امت محمد(ص) اکنون نیز تاوان آن را میپردازد، رازی آشکار. سهند صادقی بهمنی [/align]
-
حضرت معصومه در یك نگاه حضرت فاطمه معصومه(س) در اول ذیقعده 173 در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر گرامیاش نجمه خاتون است. او از كودكی تا جوانی تحت تربیت پدر بزرگوارش و برادر مكرّمش حضرت رضا(ع) قرار داشت و در علم و تقوا و پاسخ به پرسشهای مراجعان به مقامی رسید كه مدال افتخار فداها ابوه از پدر خود دریافت داشت. بعد از ورود حضرت رضا (ع) به مرو آن حضرت نامهای را به وسیله یكی از غلامان خویش برای خواهرش فرستاد كه با رسیدن نامه، بلافاصله فاطمه معصومه(س) آماده سفر گشت.[1] آن حضرت در سال 201 هجری به همراه پنج تن از برادران (فضل، جعفر، هادی، قاسم، زید) و تعدادی از برادرزادگان و كنیزان روانه خراسان شدند.[2] هنگامی كه موكب حضرت معصومه(س) به ساوه رسید، عدهای از دشمنان اهل بیت، به اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در یك درگیری نابرابر، تمام برادران و بیشتر همراهان او به شهادت رسیدند و حضرت معصومه(س) بر اثر شدّت تألمات و بنا بر قولی بر اثر مسمومیت[3] بیمار گشت. در روز 23 ربیع الاوّل 201 هجری فاطمه معصومه(س) وارد قم شد و ناقه حضرت در محلی كه امروز به نام میدان میر نامیده میشود، زانو به زمین زد و این افتخار نصیب موسی بن خزرج ، بزرگ اشعریان، شد تا هفده روز میزبان دختر، خواهر و عمه امام باشد. آن بانو سرانجام در روز دهم ربیع الثانی 201 هجری از دنیا رحلت كرد و با تجلیل فراوان مردم قم، و به وسیله دو فرد ناشناس، به خاك سپرده شد.[4] اهمیت ازدواج در اسلام پیش از ورود به مبحث اصلی این مقاله، باید یاد آورشویم كه در اسلام بر امر ازدواج تأكید و سفارش فراوان شده است؛ تا آنجا كه در قرآن، این معجزه ماندگار الهی، آیات متعددی در این باره وجود دارد؛ از جمله میفرماید: )وَأَنْكِحُوا اْلأَیامى مِنْكُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ یكُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیم([5]؛ باید مردان بی زن و زنان بیشوهر و كنیزان و بندگان خود را به نكاح درآورید. اگر آنان فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد ساخت؛ زیرا خداوند وسعت دهنده و داناست. خداوند در آیه دیگری میفرماید: و از نشانههای او (خداوند) اینكه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در كنار آنها آرامش یابید و در میان شما مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی كه تفكر كنند. در روایات نیز تعبیرات تأمل برانگیزی دربارة ازدواج آمده است كه به راحتی نمیتوان از كنار آن گذاشت. پیامبر اكرم(ص) فرمود:اَلنِّكاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلیس مِنّی[6]؛ ازدواج سنت من است؛ هر كس از سنت من رو بگرداند، از من نیست. زنی به امام باقر(ع) عرض كرد: من زن تارك دنیا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترك دنیا چیست؟ عرض كرد: نمیخواهم هرگز ازدواج كنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرض كرد: دنبال كسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: از این كار دوری كن. اگر در این كار فضیلتی بود، فاطمه از تو به آن سزاوارتر بود. هیچ كس نیست كه در فضیلت بر او سبقت گیرد.[7] آن حضرت در جای دیگر فرمود: ما بُنی فِی الاِسلامِ بِناءً اََحَبُّ الِی اللهِ وَ اَعَزّ مِنَ التَّزویجِ[8]؛ هیچ بنای در اسلام محبوبتر و عزیزتر از ازدواج در نزد خداوند نیست. از طرف دیگر، عزب بودن و مجرد زندگی كردن به شدّت نكوهش شده است. پیامبر اكرم(ص) فرمود: شَرارُكُمْ عُزَّابُكُمْ، رَكْعَتانِ مِنْ مُتَأهِّلٍ خَیرٌ مِنْ سَبعینَ ركْعَةً مِنْ غیرِ مُتَأهِّلٍ؛[9] بدترین شما، عزبها (و بی همسران) هستند. دو ركعت نماز فرد متاهّل، بهتر است از هفتاد ركعت نمز غیر متأهل. حال این پرسش رخ مینماید كه حضرت معصومه(س) با آن مقام علمی و آگاهیای كه از دستورهای اسلام و سنّت پیامبر اكرم(ص) داشت، چرا ازدواج نكرد و تشكیل خانواده نداد؟ از طرف دیگر، بر اثر موقعیت علمی و معنوی و زیارتی آن حضرت، بسیاری از دختران امروز آن حضرت را به عنوان اسوه برای خود پذیرفتهاند كه روشن نشدن راز ازدواج آن حضرت، ممكن است بهانهای برای فرار از ازدواج باشد. این نكته را هم اضافه كنیم كه نه تنها حضرت معصومه(س) ازدواج نكرد، بلكه هیچ یك از دختران موسی بن جعفر ازدواج نكردند. بررسی نظریات مختلف احتمالات و نظریات مختلفی برای ازدواج نكردن آن حضرت بیان شده است كه به برّرسی و صحت و سقم هر یك میپردازیم. 1. وصیت موسی بن جعفر(ع) یكی از احتمالات كه در واقع یكی از پاسخها به پرسش فوق است، این است كه خود حضرت موسی بن جعفر به دخترانش وصیت كرده تا ازدواج نكنند! ابن واضح یعقوبی طرفدار این نظریه است. سخن او در این باب چنین است: موسی بن جعفر را هیجده پسر و 23 دختر، پسران عبارت بودند از : علیرضا، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، عبیدالله، حمزه، زید، عبدالله، اسحاق، حسین، فضل و سلیمان. موسی بن جعفر وصیت كرد كه دخترانش شوهر نكنند و هیچ كس از آنان شوهر نكرد، مگر ام سلمه كه در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و در اینباره میان قاسم و خویشاوندانش جریان سختی پیش آمد؛ تا آنجا كه قاسم قسم خورد كه جامه از وی دور نكرده است و جز آنكه عقد موقتی بسته شده برای محرمیت در مسیر رفتن به حج رفتن منظوری نداشته است.[10] در پاسخ به سخنان یعقوبی اولاً، باید گفت: چنین وصیتی برخلاف سنت رسول الله(ص) و سیرة امامان اهل بیت عصمت و طهارت است و هرگز چنین وصیتی از امام معصوم صادر نمیشود. ثانیاً، متن وصیت حضرت موسی بن جعفر غیر از آن چیزی است كه یعقوبی ادّعا دارد. برای قضاوت در این زمینه، ابتدا متن وصیت حضرت را مرور میكنیم. ابراهیم بن عبدالله از موسی بن جعفر(ع) نقل كرده كه آن حضرت جمعی را مانند اسحاق بن جعفر، ابراهیم بن محمد و جعفر بن صالح و ... را بر وصیت خود شاهد گرفت و فرمود: اُشْهِدُ هُمْ اَنّ هَذِهِ وَصِیتی ... اَوصَیتُ بها اِلی عَلَی اِبْنی ... و اِنْ اَرادَ رَجَلٌ مِنْهَم اَنْ یزَوِّجَ أختَهُ فَلَیسَ لَهُ اَنْ یزَوِّجَها الاّ بِاِذْنِهِ وَ اَمْرِهِ ... وَ لا یزَوِّجَ بَناتی اَحَدٌ مِنْ اِخْوتِهِنَّ وَ مِنْ اُمّهاتِهِنَّ وَ لا سُلْطانٌ وَ لا عَمِلَ لَهُنّ اِلاّ بِرأیهِ وَ مَشْوَرتهِ ، فَاِنْ فَعْلُوا ذلِكَ فَقَدْ خالَفُوا الله تَعالی وَ رَسُولَهُ (ص) وَ حادُّوهُ فی مُلْكِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمنالحِ قَوْمِهِ اِنْ اَرادَ اَنْ یزَوِّجَ زَوَّجَ، وَ اِنْ اَرادَ اَنْ یتْرَكَ تَرَكَ...[11]؛ شاهد میگیرم آنها را كه این وصیت من است كه به فرزندم علی وصیت كردهام... (از جمله وصیتم این است) اگر مردی از شما خواست خواهرش را شوهر دهد، این حق را ندارد، مگر با اجازه و فرمان او (علی) و نه دختران من (حق دارند) كه یكی از خواهران خود را شوهر دهند و یا مادران آنها و نه سلطانی، و نه كاری برای آنها انجام دهد، مگر اینكه با نظر و مشورت او (علی) باشد. اگر بدون اجازه او به چنین كاری اقدام كنند، به راستی با خدا و رسولش مخالفت و در سلطنت او منازعه كردهاند و او (حضرت رضا) به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است. اگر خواست به كسی شوهر دهد، شوهر میدهد و اگر خواست رد كند، رد میكند. در این وصیتنامه، حضرت موسی بن جعفر(ع) با صراحت به فرزندان اعلام میدارد كه حجّت خدا بعد از او علی بن موسی(ع) است و خواهران باید در هر كاری از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت كنند و هر فردی را كه علی بن موسی مناسب دید، آنان با او ازدواج كنند؛ چرا كه آن حضرت به مسائل ازدواج آگاهتر و به وضعیت بستگان آشنایان آشناتر است. در اینجا هرگز سخن از ترك ازدواج دختران موسی بن جعفر و خواهران حضرت رضا(ع) نیست؛ سخن در این است كه بر ازدواج آنان حضرت رضا(ع) باید نظارت داشته باشد. بنابراین نظریه یعقوبی بیاساسی است و نمیتوان بر آن اعتماد كرد و به همین جهت، برخی محققین صریحاً سخن یعقوبی را مجعول و بی اساس دانستهاند.[12] 2. همتا نداشتن نظریه دوم این است كه دختران حضرت موسی بن جعفر مخصوصاً فاطمه معصومه(س) از نظر كمال علمی و معنوی در حد بالایی قرار داشتند و كسی همسنگ و همسر آنها پیدا نمیشد و یكی از اموری كه در تزویج دختر مورد توجه قرار میگیرد، هم كفو بودن است. این نظریه نیز نمیتواند قابل تأیید باشد؛ زیرا اولاً سیرة ائمه اطهار این نبوده كه دختران خود را به جهت پیدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند، بلكه آنان، هم در قول، و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه ركفو یكدیگر میدانستند. از پیامبر اكرم(ص) نقل شده است كه آن حضرت فرمود: هر گاه كسی به خواستگاری دختر شما آمد كه دینداری و امانتداری او را میپسندید (هر چند در حد دختر شما نباشد) شوهر دهید و اگر شوهر ندهید، در زمین فتنه و فساد بزرگ بر پا میشود.[13] ثانیاً، در عصر امام كاظم(ع) جوانان شایستهای از تبار امام حسن مجتبی(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) و نیز در میان شیعیان افرادی وجود داشتند كه میتوانستند همسران مناسب برای آنان باشند. 3. اختناق هارونی احتمال و نظریه سوم آن است كه اختناق هارون الرشید و وجود خفقان در آن دوران، چنان شدید بود كه حتی كسی جرئت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر(ع) مراجعه كند، تا چه رسد به اینكه به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر(ع) داشته باشد؛ چرا كه همین ارتباط نسبی زمینهای را فراهم میساخت تا هارون به اذیت و آزار او بپردازد. البته با اینكه هارون در مواردی تظاهر به دینداری میكرد، ولی ستمگری بیرحم بود. یكی از مورّخین میگوید:هارون هنگام شنیدن وعظ از همه بیشتر اشك میریخت و در هنگام خشم و تندی از همه ظالمتر بود.[14] و همین مرد دو هزار كنیز داشت كه سیصد نفر آنان مخصوص آواز خوانی و رقص و خنیاگری بودند.[15] شیعیان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و كسانی چون علی بن یقطین در تقیه به سر میبردند و كوچكترین حركاتشان زیر نظر بود. نمونه بارز آن داستان لباسی است كه هارون به علی بن یقطین داد. این لباس ویژه خلفا بود و علی بن یقطین آن را به موسی بن جعفر(ع) اهدا كرد. حضرت آن را قبول نكرد و فرمود: این لباس را نگهدار و از دست مده؛ زیرا در حادثهای كه برایت پیش میآید، به كار میآید. چندی بعد یكی از خدمتگزاران علی بن یقطین، نزد هارون شكایت كرد و گفت: لباس مخصوص را به موسی بن جعفر اهدا كرده است. هارون بلافاصله او را احضار كرد و از لباس پرسش كرد. او گفت: آن را در بقچهای نگه داشتهام. هارون دستور دارد تا فوراًَ آن را بیاورد. وقتی كه نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از این هرگز سخن سعایت كنندهای را درباره تو باور نخواهم كرد.[16] این گونه قضایا نشان میدهد كه ارتباط موسی بن جعفر(ع) كنترل میشد و از طرفی زندانی شدن امام نیز، انگیزه خواستگاری از دختران آن حضرت را كاهش میداد. بعد از شهات امام وحشت بیشتری بر مردم حاكم شد و حضرت رضا(ع) نیز تحت نظر قرارگرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از یك سال، حضرت معصومه(س) و جعمعی از برادران او به خراسان حركت كردند، اما در راه، حضرت معصومه(س) پیش از دیدن برادر، دار فانی را وداع كرد و امر ازدواج او هم تحقق نیافت. بنابراین راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصیت پدر باید جستجو كرد و نه در نبود همسر متناسب و هم كفو، علت آن، وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود كه باعث شد احدی جرئت نكند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا(ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود. حسن ختام سخن را با معرّفی برخی كتب درباره زندگانی كریمة اهل بیت حضرت معصومه(س) به پایان میبریم: 1. احوالات حضرت معصومه،محمد حسین مفلس، مخطوط. 2. انوار المشعشعین، شیخ محمد علی بن حسن كاتوزیان تهرانی، 1327 هجری، 243صفحه. 3. بارگاه حضرت معصومه، بیژن سعادت، چاپ 1977، فلورانس ایتالیا. 4. بارگاه حضرت معصومه، نشریه شهرداری قم، 73 صفحه. 5. بدر فروزان، عباس فیض، 1364 هجری، قم، 452 صفحه. 6. تاریخ مشاهیر و قبور واقعه در بلدة قم، افضل الملك، 1348 هجری، 72 صفحه. 7. التحفة الفاطمیة الموسویه، محمدعلی كچوئی قمی، 1320هجری. 8. تربت پاكان، سید حسین مدرسی طباطبائی، 1355، دو جلد، 1238صفحه. 9. تعزیه حضرت معصومه، صادق همایونی، مجله كاوه شماره 41 و 42، 1352، مونیخ. 10.چكامه، عباسخان افشار متخلص به پریشان، موجود در كتابخانه آستانه. 11.حیات حضرت معصومه قم، سید حیدر مهدی، 1983، حیدرآباد، 100صفحه. 12.حیات الست، شیخ مهدی منصوری، م 1406، چاپ 1380 ه، قم. 13.زندگانی حضرت معصومه، محمد شیرین كلام، چاپ قم. 14.فاطمه بنت الامام موسی الكاظم، محمد هادی امینی، 1405ه، قم، 160صفحه. 15.فاطمه بنت الامام موسی بن جعفر، سید محمد باقر ابطحی، 1409ه. 16.معصومه قم، سید تقی طباطبائی قمی، 1365، 48 صفحه. 17.ودیعة آل محمد فاطمه معصومه، محمد صادق انصاری، 1414ه، قم. 18.وسیلة المعصومیه، میرابوطالب مشهور به سید بیوك واعظ تبریزی، 106صفحه. 19.زندگانی حضرت معصومه و تاریخ قم، سید مهدی صحفی، 1390ه، قم، 132صفحه. 20.بارگاه حضرت معصومه تجلیگاه فاطمه زهرا3، سید جعفر میر عظیمی، انتشارات مشهور، 229صفحه. 21.تاریخچة قم و حضرت معصومه، محمد محمدی اشتهاردی، 96صفحه. 22.حضرت معصومه و شهر قم، محمد حكیمی، 1365 مشهد، 135صفحه. 23.در حریم حضرت معصومه، علی اكبر مهدیپور، 1415، قم. 24.زندگینامة حضرت معصومه، محمد محمدی اشتهاردی، 1350، 218صفحه. 25.چهل حدیث قم و حضرت معصومه، محمود شریفی، نشر معروف، 13صفحه. 26.كریمه اهل بیت، علی اكبر مهدیپور، 1415ه، 536صفحه.[17] 27.نگین قم، جواد محدثی، 1380ش، 80صفحه. پی نوشت: [1] . من لا یحضره الخطیب، ج 4، ص 461، به نقل از بارگاه فاطمه معصومه، سید جعفر عظیمی، ص30. [2] . بارگاه فاطمه معصومه، سید جعفر عظیمی، ص31؛ كریمه اهل بیت، ص174. [3] . الحیاة السیاسیه للامام رضا، سید جعفر مرتضی عاملی، ص 428. [4] . بحارالانوار ، ج 48، ص 290؛ تاریخ قم ، ص 213. [5] . نور / 32. [6] . بحارالانوار، دارالكتب الاسلامیه، ج 103، ص 220، حدیث 23؛ منتخب میزان الحكمه، محمدی ری شهری، دارالحدیث، ص233، حدیث 2774. [7] . بحارالانوار، دارالكتب الاسلامیه، ج 103، ص219 ، حدیث 13. [8] .همان. [9] . منتخب میزان الحكمه، ص 233؛ كنزالعمال، متقی هندی، روایت 44448. [10] . تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح)، وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج 2، ص 421. [11] . بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، ج 48، ص276 ـ 280؛ عیون الاخبار، ج 1، ص 26؛ عوالم، ج 21، ص 475؛ اصول كافی، ج 1، ص 317. [12] . ر. ك : حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ج 2، ص497. [13] . منتخب میزان الحكمه، ص234؛ بحارالانوار، دارالكتب الاسلامیه، ج 103، ص237، حدیث25. [14] . الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج5، ص241. [15] . تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر كلام، مؤسسه امیركبیر، ص162. [16] . الارشاد، شیخ مفید، بصیرتی قم، ص 293؛ شبلنجی ، نورالانوار، ص 150، با اختصار. [17] . ر.ك: بارگاه فاطمه معصومه، همان، ص 219ـ229.
-
ذبح عظیم - زبان حال زینب (س) در قتلگاه کربلا
sanjagak پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مداحی ائمه اطهار
این بدن بی سر و عریان کیست؟ این تن محنت زده از آن کیست ؟ پیکر خونین بلا دیده اش زیر سم و عرصه ی جولان کیست او که غریبست و زمین بسترش پس سر او یک شبه مهمان کیست این سپر محنت و مهد بلا سینه ی بشکسته ی عریان کیست بار خدایا رگ حلقوم او جای لب دشنه ی بران کیست وای اگر ای کشته حسین منی اینهمه زخم تو بفرمان کیست وه که بکشتند برادر ترا هیچ نگفتند که مهمان کیست؟ ذبح عظیم است حسانا حسین کشته به دست که و قربان کیست ؟ -
پروانگان حریم معصومه (س) [align=justify]زندگی در مکتب خداجویان به ارزشهایی برتر از اعتبارات مادی متکی است. از اینروی هر گاه اراده کنند زنجیرهای تعلق را گشوده، چون مرغی سبکبال تا بیکرانههای کمال بال و پر میگشایند. درک راستین چنین مکتبی و تلاش در مسیر آن، الگویی جاویدان فرا راه جویندگان ارزشهای اصیل در عرصه اندیشه و عمل قرار میدهد. تاریخ گواهی میدهد که زنجیره آثار کمال یافتگان، از خلقت آدم تا به امروز، در هیچ برههای قطع نشده و رنگ نباخته است; و آنان با حضوری آسمانی حجتبر زمینیان گشتند. صفحات درخشان کتب تاریخی انباشته از نام پرافتخار راهیافتگان و پویندگان جادههای آرمانی واصلان کوی دوست است. در این سلسله نور بانوان فضیلتگرا فراوانند; بانوانی که با چنگ زدن به رشته ولایت الهی خود را از فرو رفتن در ارزشهای خاکی رهانیدند و به مراتبی از درجات معنوی دستیافتند. گذر بر زندگی این فرزانگان زمینی و درک لحظههای آسمانی شدن آنان درهای عروج را بر روی مشتاقان میگشاید و برای لحظاتی ما را با کمال یافتگان همراه میسازد. در این مقاله منظومهای از اختران را، که بر گرد ماهتاب فضیلتها جمع شدهاند، معرفی خواهیم کرد. ● لحظه حضور الا و ان قم الکوفة الصغیرة; الا ان للجنة ثمانیة ابواب ثلاثة منهما الی قم تقبض فیها امراة فی ولدی اسمها فاطمة بنت موسی و تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم. آگاه باشید که قم کوفه کوچک است; بدانید، بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوی قم استبانویی از فرزندان من در آنجا رحلت میکند که اسمش فاطمه دختر موسی است; به خاطر شفاعت او همه رهروان من وارد بهشت میشوند. آن روز که صادق آل محمد(ص) در میان یاران این سخن را بر زبان راند، فرزندش امام کاظم(ع) کودکی خردسال بود. از آن روزها زمانی طولانی سپری شد و حضرت کاظم(ع) بعد از سالها تحمل زجر و اسارت به دیدار حق شتافت و بار سنگین امامت را به فرزندش علیبنموسیالرضا(ع) سپرد. دشمن خدا یگانه منبع انوار الهی را آرام نگذاشت و با ترفند شیطانی ولیعهدی، او را ناگزیر به مهاجرت به توس ساخت. سیل مهاجرت علویان و دیگر شیعیان از حجاز و ... در پی حضور امام رضا(ع) در ایران، موجب تقویت تشیع در این سرزمین شد. فاطمه معصومه(س) که داغ پدر بر قلبش سنگینی میکرد، رنج راه به جان خرید و به شوق دیدار برادر پای در مسیر ایران نهاد. بر اساس برخی اخبار ایشان در این مسافرت تنها خادمی همراه داشتند. گروهی نیز همسفر بودن هارون یا حمزه برادر حضرت معصومه(س) را با ایشان قطعی میدانند. یکی از محققین بر خلاف آراء عموم معتقد است: حمزه برادر فاطمه معصومه(س) به قم نیامد و شاهزاده حمزه مدفون در قم با شش واسطه به امام موسی کاظم متصل میشود. اما آنچه بیشتر مورد توجه پژوهشگران معاصر است روایت مربوط به حمله حرامیان بنیعباس به کاروان مهاجران است که در این واقعه ۲۲ تن به شهادت رسیدند و حضرت فاطمه معصومه(س) نیز توسط آنان مسموم شد. این مطلب در حقیقت تایید روایتی است که همراهان حضرت در این سفر را تا حدود چهارصد نفر دانسته و به حمله حرامیان درساوه نیز اشاره میکند. بیماری حضرت در ساوه آنچنان شدت یافت که وی را از ادامه سفر بازداشت. آل سعد که از سالها پیش دور از شرارت خلفا، در قم زندگی میکردند، به محض اطلاع از بیماری یادگار امام بر آن شدند وی را به قم انتقال دهند. موسی بنخزرج شبانه خود را به کاروان رساند، زمام شتر را گرفت، به سوی قم کشاند و نور دیدگان امام کاظم(ع) را در خانهاش جای داد. حضرت معصومه تمام هفده روزی را که در قید حیات بود به عبادت گذراند و آنگاه برای همیشه چشم بر هم نهاد و به دیدار خدا شتافت. وفات حضرت معصومه را در سال ۲۰۱ هجری ثبت نموده اند. آل سعد با اندوه تمام، سردابی برای دفن بدن مطهرش حفر کردند، تا وی را بعد از غسل و کفن، در قبر قرار دهند، بحث این در این بود که، چه شخصی جسم مطهرش را در قبر بگذارد، سرانجام توافق شد پیرمردی فرزانه و پرهیزکار این کار را انجام دهد. در این میان دو سوار که نقاب بر صورت داشتند از دور دیده شدند آنان به جمعیت نزدیک شده از مرکب به زیر آمدند و بر جنازه مطهر فاطمه(س) نماز گزارده، وی را دفن کردند. موسی بنخزرج بر تربتشریفش سایبانی از بوریا برپا کرد و باغ بابلان (منطقه نسبتا وسیعی) را به عنوان قبرستان وقف نموده، محل عبادتش را نیز برای مسجد در نظر گرفت. ● محرمان حرم هر چند قم از زمانهای قبل مورد توجه شیعیان بود، اما رویکرد عمومی پس از وفات یا شهادت حضرت معصومه(س) روی داد. کثرت امامزادگان و بزرگانی که وجود منور وی را چون نگینی احاطه کردهاند بهترین دلیل بر این مدعی است. تنها تا سال تالیف تاریخ قم حسن قمی (۳۸۵ ه ق) در مقبره بابلان بیست تن از امامزادگان به خاک سپرده شدند قبر بانوان از این گروه، در داخل روضه معصومه(س) و مردها در خارج آن واقع شده است. اسامی بانوان مدفون در داخل روضه حضرت معصومه به این صورت است: ۱) زینب این بزرگوار را برخی دختر امام جواد(ع) دانستهاند. او بعد از وفات حضرت معصومه(س) به قم آمد و گنبدی برمزارش ساخت. از احوالات و زندگی دختر بزرگوار امام جواد اطلاعی چندان در دست نیست. علامه حسن بنمطهر حلی در «المستجاد» و علامه طبرسی در «تاج الموالید» موقع شمردن دختران امام جواد(ع) نامی از وی به میان نیاوردهاند. اما حسن قمی در تاریخ قم که قدیمیترین کتاب در باره قم میباشد به ورود، ساختن گنبد، وفات و دفن وی اشاره نموده است. ۲) ام محمد در تاریخ قم از وی به عنوان دختر امام جواد نام برده شده است مرحوم سید محسن امین در کتاب شریف اعیان الشیعه، در ترجمه اسحاق بنجعفر بنمحمد(ع)، حکایتی از وی نقل کرده که کمال فضل و دانش او را نمایان میسازد بنا بر نقل حسن قمی وی در حرم مطهر فاطمه معصومه(س) دفن شده است. ۳) میمونة این بانوی محترمه دختر امام کاظم(ع) است. در کتاب المجدی، ارشاد مفید، و المستجاد علامه حلی نامش را در میان دختران امام کاظم(ع) ثبت کردهاند. وی از جمله مدفونین در جوار حضرت معصومه(س) میباشند. حسن قمی از میمونه و دو خواهر دیگرش (زینب و اممحمد) به عنوان دختران امام جواد(ع) نام برده است. و از آنجایی که چنین نامهایی در میان دختران امام جواد وجود ندارد سخن وی تضعیف میشود. ۴) میمونه او، دختر موسی المبرقع بنعلی بنموسی بنجعفر است، بعد از بریهه، وفات یافت. میمونه از زنان عفیف و پرهیزکار بود. از اموال برادرش محمد، نیمی به ارث به او رسید و بنا بر وصیتش بعد از وفات در بیرون بقعه حضرت معصومه(س) دفن شد. و بر مزارش گنبدی مانند گنبد اول ساختند. بقعه متعلق به قبروی در طرف شرق رودخانه و متصل به گنبد حضرت معصومه(س) است. حادثهای که در سالهای نه چندان دور اتفاق افتاد وجود قبر وی در حرم مطهر را مسلم ساخت از مرحوم آیتالله حاجآقا حسین مجتهد (جد پدری حرمپناهیها و جد مادری اشراقیها که آرامگاهش به صورت مرتفع در صحن نو مقابل قبر مرحوم آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری بوده است) چنین نقل میشود که هنگام فرش کردن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) با سنگهای مرمر ناگاه روزنهای به سرداب (در قسمت پایین ضریح حضرت) پیدا شد; دو بانوی صالحه داخل شده متوجه شدند که قبر مطهر حضرت معصومه(س) آنجا نیست، بلکه آن سرداب در پایین حرم مطهر واقع شده، در آن محوطه سه پیکر مطهر و تازه دیدند که گویی همان روز روح از بدنشان خارج شده بود. چنین احتمال داده میشود که یکی از آنان میمونه و دو نفر دیگر که سیاه چهره بودهاند دو تن از کنیزان وی باشند. ۵) ام اسحاق او از بانوان ممتاز شیعه شمرده میشود، ام اسحاق نزد محمدبن موسیبن محمدبن علی بنموسی الرضا(ع) به خدمت اشتغال داشت. محمد بنموسی از نخستین کسانی است که از کوفه به جوار حضرت معصومه(س) مهاجرت کرد. او که از سادات رضوی بود در سال۲۵۶ق در قم ساکن شد و در سال۲۹۶ نیز وفات یافت. در فضیلت و عظمت ام اسحاق همین بس که بعد از وفات در کنار حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. تاریخ قم (حسن قمی) آرامگاه او را متصل به قبر امحبیب و در کنار قبر حضرت فاطمه معصومه(س) میداند. ۶) ام حبیب وی را مادر امکلثوم، دختر محمد، دانستهاند. او خدمتگزار ابوعلی محمد اعرج بناحمد بنموسی بود. و بعد از وفات میمونه چشم از جهان فرو بست. محل دفن امحبیب را بقعه حضرت معصومه(س) نگاشته اند. ۷) ام قاسم او دختر علی کوکبی است و بعد از میمونه و امحبیب وفات یافت. محل دفن وی بقعه دوم در حرم مطهر حضرت معصومه(س) میباشد. ۸) ام احمد دختر موسی مبرقع است که بعد از وفات در جوار حرم حضرت معصومه(س) مدفون شد. برخی معتقد هستند وی همان اممحمد است. مکانهای دیگری نیز غیر از محدوده حرم به جایگاه خاکسپاری بانوان قبیله نور اختصاص یافته است. مانند: چهلاختران، خاک فرج، دروازه قلعه، چهار امامزاده، نجم آباد، خدیجه خاتون، قمرود، زآلون آباد، صرم، قهستان و وشنوه. این بانوان عبارتند از: ۱) زینب او را دختر موسی مبرقع میدانند. آنگونه که عباس فیض معتقد استساختن گنبد بر مزار فاطمه معصومه(س) توسط این شخص انجام گرفته است. او بعد از تصرف در اموال برادر مرحومش قدرت مالی یافته دستبه مرمت مزار فاطمه معصومه(س) زد، در سال ۳۲۵ رحلت کرد و در کنار قبر برادرش محمد بنموسی، در چهل اختران به خاک سپرده شد. البته این موضوع که آیا وی جدای از زینب دختر موسی بنجعفر(ع) است؟ یا در ذکر نسب آن دو، اشتباهی رخ داده و هر دو، یک شخص هستند جای تحقیق وجود دارد. .ق ذکر کردهاست. ناصر الشریفة زمان وفات دختر موسی مبرقع را پنجشنبه ۲۱ ربیع الاخر۳۴۳ه ۲) ام حبیب او دختر احمد بنموسی بنمحمد جواد بن علی بنموسی بنجعفر(ع) است. بر اساس نقل شجره طیبه، امحبیب به همراه فرزندان برادرش محمد اعرج از کوفه به قم آمد و در قم ساکن شد. آن بانوی پرهیزکار، بعد از وفات در مشهد محمد بنموسی مبرقع یا بابلان دفن شد. ۳) بریهه او دختر ابوعلی است و همراه دیگر خواهرانش فاطمه، امسلمه و امکلثوم و نیز پدر گرانقدرش علی و عدهای دیگر از علویین در محل قبر مذکور (قبر پدرش) به خاک سپرده شدهاند. ۴) بریهه او را دختر جعفر بنامام علی الهادی(ع) ذکر کردهاند. وی از زنان پرهیزکار و مورد احترام مردم قم بوده و همسرش موسی مبرقع فرزند امام محمد تقی (امام جواد) شمرده میشد. بریهه بعد از وفات در محله موسویان، نزدیک آرامگاه حمزة بنموسی بنجعفر و در کنار قبر همسر گرامیاش، به خاک سپرده شد. ۵) فاطمه او دختر محمد بناحمد بنموسی مبرقع بنمحمد بنعلی الرضا(ع) است و از راویان حدیثبه شمار میرود. علامه نجفی از سید محمد غماری شافعی روایتی نقل میکند که نام این بانوی بزرگوار در سند آن به چشم میخورد. روایت چنین است: عن فاطمه بنت الحسین الرضوی عن فاطمه بنت محمد الرضوی عن فاطمه بنت ابراهیم الرضوی عن فاطمه بنتحسن الرضوی عن فاطمه بنت محمد الموسوی عن فاطمه بنت عبدالله العلوی عن فاطمه بنتحسن الحسینی عن فاطمه بنت ابیهاشم الحسینی عن فاطمه بنت محمد بناحمد بنموسی المبرقع. عن فاطمه بنت الامام الحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسیبن جعفر(ع) عن فاطمه بنت الصادق جعفر بنمحمد(ع) عن فاطمه بنت الباقر محمد بنعلی(ع) عن فاطمه بنت السجاد علی بنالحسین زینالعابدین(ع) عن زینب بنت امیر المؤمنین(ع) عن فاطمه بنت رسول الله(ص) قالت قال رسول الله(ص): الا من مات علی حب آل محمد مات شهیدا. آگاه باشید هر که بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید مرده است. فاطمه در شب پنجشنبه سال ۳۴۳ سرای خاکی را وداع گفت او در کنار بقعه موسی المبرقع، در چهل اختران قم، به خاک سپرده شد. ۶) صفورا او از نوادگان علی بنابیطالب(ع) شمرده شده و بقعهاش پشتبارگاه امامزاده خاکفرج قم واقع شده در کنارش عموی او (محمد) نیز دفن شده است. فیض او را دختر طیب از فرزندان عمر الاطراف بنعلی بنابیطالب(ع) میداند. گنبد و حرم این بانوی پاکدامن در سال ۳۷۸ ه.ق ساخته شد. گروهی نیز بر این باورند که عمر بنعلی بنابیطالب دو همسر برگزید که صفورا یکی از آنان است. نکته جالب این است که صفورا، به حروف ابجد برابر با عدد ۳۷۸ یعنی سال وفاتش است. این احتمال وجود دارد که تنها، سال وفات این بانو معلوم بوده، مؤمنان به حروف ابجد روی آورده او را صفورا نامیده اند. ۷) خدیجه بقعه وی در قریه «خدیجه خاتون» واقع شده است. در یکی از کتیبههای بقعه این عبارت نوشته شده است «ذکر القدیم اعلی و بالتقدیم اولی، امر بتجدید بناء مشهد المقدس مضجع المعصومه سیدة النساء خدیجه بنت الامام المعصوم جعفر بنالامام الباقر علی بنالحسین بنامیرالمؤمنین علی بنابیطالب علیهم الصلاة و السلام» و به این طریق نسب وی را به امام صادق(ع) رسانده است. عباس فیض که در زمینه قمشناسی از محققان ارجمند به شمار میرود در تالیف پربارش گنجینه آثار قم خدیجه را از نوادگان علی بنحسن العلوی العریضی و از دودمان علی بنجعفر میداند و میگوید: آنچه که اهل محل در باره وی معتقدند که نامبره فرزند بلافصل امام صادق(ع) و عمه ستی فاطمه معصوم(س) استبا هیچ مستند و منطقی وفق نمیدهد چه بر اینکه در آن عصر هنوز موقع مناسبی برای هجرت سادات و سکونتشان در روستاهای قم به وجود نیامده بود و در میانه دختران امام صادق هم که باختلاف سه تا شش تن نامبردار شدهاند اصولا خدیجه نامی وجود ندارد. ۸ و۹) زینب، مریم از این دو به عنوان دختران امام موسی بنجعفر(ع) نام برده شده استو در بقعه خدیجه خاتون دفن شدهاند. و نوشتهای که از بقعهای (روی خشت) به دست آمده با عبارت ذیل این نسب را بیان میدارد «هذا ضریح اولاد الامام المعصوم موسی بنجعفر(ع) و هما ...» بر روی خشت دوم چنین میخوانیم «بنموسی علیهما السلام و الاختین اسمهما و زینب و مریم بنتا الامام الشهید المطهر موسی بنجعفر علیهما السلام» بر کتیبه سنگی ایوان شرقی بقعه این عبارت دیده میشود: «هذا مرقد المطهر المعصوم امامزادگان واجب التعظیم و التکریم شاهزاده عبدالرحمن و عبدالله و ابنا موسی بنجعفر علیه السلام و زینب خاتون و فاطمه خاتون و خدیجه خاتون، و مریم خاتون و رقیه خاتون بنات موسی بنجعفر علیهما السلام». البته امام موسی بنجعفر(ع) دختری به نام مریم نداشت از این روی احتمال این میرود که به خاطر قداست نسب اشخاص تنها به آخرین نسب که طبیعتا به ائمه ختم میشود، اشاره شده باشد بنابر این تمام این افراد احتمال دارد از نوادگان آن امام معصوم باشند. اصل این بقعه در دوره ایلخانیان ساخته شده، ولی در دوره صفویه مرمتشده است. ۱۰ و ۱۱) حلیمه، زینب این بانوان نیز از نوادگان امام کاظم(ع) شمرده میشوند شیخ مفید از حلیمه و زینب به عنوان دختران امام کاظم نام میبرد همچنین در «تاریخ موالید الائمه و وفیاتهم» نیز از اسم این دو در بین دختران امام کاظم نام برده شده است. محل دفن این دو در بقعه چهار امامزاده واقع، در قهستان قم در دو بقعه کنار هم میباشد. یکی از آنها به حلیمه اختصاص دارد. بر روی صندوق مزارش کتیبهای که با صلوات کبیره و تاریخ «غره شهر جمادی الاولی سنة اثنتین و ثلاتین و الف من هجرة النبویة صلی الله علیه و اله العبد نور الله بنحبیبالله» مزین شده دیده میشود. بر صندوق مزار دیگر، که به زینب، از نوادگان امام کاظم(ع) منسوب است، صلوات بر معصومین که چنین ختم مییابد دیده میشود «... و الحجة القائم الخلف الصالح الامام الهمام المنتظر محمد المهدی». محمد، حسین، حلیمه و زینب، علویان خفته در این بقعهاند که همگی از نوادگان امام کاظم(ع) شمرده میشوند. ۱۲) فاطمه او دختر قاسم بناحمد بوده، همراه برادرش احمد بنقاسم بناحمد بنعلی بنجعفر الصادق(ع) در محله دروازه قلعه .ق ساخته شده است. او مادر محمد عزیزی است; محمد عزیزی فرزند عبدالله بنحسین بنعلی بنمحمد بنامام (خیابان معلم، فلکه معلم) دفن شد. فاطمه در مقبره مالون مدفون است. بقعه این مقبره احتمالا در سال ۷۰۸ ه صادق(ع) میباشد. حسن قمی نسب وی را چنین بازگو میکند: «سید محمد بنعبدالله عزیز بنحسین بنعلی بنمحمد دیباج بنامام جعفر صادق و مادرش فاطمه بنت قاسم» سید در اواخر قرن سوم برای زیارت عتبات عالیات با کاروانی راهی بغداد شد. در نزدیکی نهروان با گروهی از راهزنان روبهرو شد و به قتل رسید مهاجمان با بیرحمی سر از تن او جدا کردند همراهان تن او را به قم آورده در نزدیکی مسجد رضائیه به خاک سپردند و پس از دفن بر مزار قبرش قبهای ساختند. در باره فاطمه گاه نظرات متفاوتی دیده میشود برخی او را خواهر احمد بنقاسم بناحمد بنعلی بنجعفر بنمحمد بنعلی بنالحسین یاد کرده و میگویند در جوار برادرش مدفون است و برخی او را فاطمه دختر احمد بنقاسم بناحمد بنعلی بنجعفر الصادق(ع)، همسر عبیدالله بنعزیز بنحسین بنعلی بنمحمد دیباج بنمحمد الصادق(ع) و مادر سید سربخش شمرده، آرامگاهش را در کنار مزار شاهزاده احمد بنقاسم، پدر گرانقدرش، دانستهاند. ۱۳ ،...،۱۶) خدیجه، سکینه، فاطمه و رقیه مزار این چهار تن در بقعهای، در قسمتشرقی شاهزاده طیب و طاهر در اراضی نجمآباد، واقع است. انتساب آنان به امام سجاد بر اساس لوح مزار آنهاست. احتمال میرود این بانوان از دختران ابوطالب محسن بنحسین بنعلی بنعمر بنحسن الافطس باشند چه قبر پدرشان نیز در همان نزدیکی میباشد. این احتمال از آن جهت تقویت میشود که در بین دختران امام سجاد نامی از سکینه و رقیه برده نشده است. ۱۷) رقیه این بانوی پرهیزکار در بقعه شش امامزاده واقع در روستای قمرود قم آرمیده است در آن مکان به غیر از وی، محمد، حسن، قاسم، حمزه و خالد نیز دفن شدهاند. نسب این امامزادگان به امام موسی کاظم(ع) میرسد. برخی از محققان احتمال دادهاند که (محمد، حمزه و خالد) فرزندان ابوجعفر محمد صورانی بنحسین بناسحاق بنامام کاظم(ع) باشند. ۱۸) سکینه او را از نوادگان امام کاظم دانستهاند. احتمال دارد که او، سکینه دختر حسینبن محمد بنعلی بنقاسم بنعبدالله بنموسی کاظم(ع) باشد. سیکنه، مادر سید مطهر فرزند علی بنسلطان محمد شریف است که در قم دفن شده است. محل قبر وی در سی کیلومتری شرقی قم، نزدیک جاده کنونی قم - کاشان و در حوالی ویرانههای قاسمآباد، که کنار راه قدیم و نزدیک دهکده زالونآباد است، دیده میشود. ۱۹) زینب او در بقعه سلطان محمد، در روستای صرم دفن شده و از فرزندان با واسطه امام کاظم است این دهکده در جنوب شرقی قم قرار دارد. ۲۰) معصومه آرامگاه این بزرگوار در روستای کهک قهستان قم واقع شده و این بانو از فرزندان با واسطه موسی بنجعفر(ع) شمرده میشود. بنای این مزار مربوط به دوره صفوی و تعمیر آن توسط شاه بیگم، بانوی نیکوکار دوره صفوی انجام یافته است، شاه بیگم در سال۹۶۹ وفات یافت و طبق وصیتخود در حرم حضرت معصومه دفن شد. ۲۱ و ۲۲) ام سلمه، ام کلثوم این دو دختران محمد بناحمد بنموسی مبرقع هستند و در چهل اختران دفن شدهاند، در کتیبهای که در ساختمان بزرگ کنار بقعه موسیمبرقع واقع شده سال ۸۵۱ نوشته شده است. ۲۳ ،...،۲۶) شهربانو، حلیمه، رقیه، زینب این بزرگان در امامزاده هادی که در قریه وشنوه در ۸ فرسخی قم واقع است دفن شدهاند. این بقعه در شمال روستا قرار دارد و پانزده امامزاده را در خود جای داده است: «هادی و شهربانو» از نوادگان امام سجاد(ع)، «حلیمه و رقیه» از نوادگان امام محمد باقر(ع)، و «زینب» از نوادگان امام کاظم(ع) شمرده میشوند. به گفته گروهی از پژوهشگران شهربانو خواهر هادی و بانوان بقعه، یکی پس از دیگری همسر وی بودهاند. بنای این مزار از یادگارهای دوره صفوی است.[/align]