tehsky ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ (ویرایش شده) 24 آذر - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۲۷۰ روز گذشته و به پایان آن ۹۵ روز (در سال عادی) یا ۹۶ روز (در سال کبیسه) مانده است. رویدادها ۱۳۸۴ هجری خورشیدی - آغاز انتخابات مجلس ملی عراق. امروز، "کارل .پل .آگاپیت "فیلسوف و دانشمند معروف قرن هفدهم میلادی اروپا ،بعد از 71 سال زندگی ،بدرود حیات گفت .وی که روز 27 مارس 1601 میلادی در" راشولت "متولد شده بود ،در ابتدا تحصیلات روحانی داشت ولی بعدها ،علوم الهی را با علوم اجتماعی درهم آمیخت و کتابی چند در راهنمایی ملل و جوامع نوشت .که از جمله آنها) قدمی به سوی تکامل و روشهای زندگی بهتر (را باید نام برد. امروز، "ریگو "نقاش و هنرمند معروف فرانسه در قرن هجدهم میلادی که به او" استاد پرتره "لقب داده بودند ،پس از 84 سال زندگی ،چشم از جهان فرو بست" .هایسنت ریگو "روز 10 ژوئن 1659 میلادی در پاریس در خانوادهای متوسط چشم به جهان گشود .پدرش بزرگترین و تنها مشوق او در نقاشی محسوب میشد .از آثار وی تابلویی که از صورت خویش در آینه کشیده معروفست. امروز، مارشال" کلرمان "سردار و فرمانده بزرگ فرانسوی در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی ،بعد از 85 سال زندگی بدرود حیات گفت .مارشال" فرانسوا - کریستوف - کلرمان "روز 1 آوریل 1735 میلادی در" استراسبورگ "متولد شده بود .وی چون روز 20 سپتامبر 1792 میلادی در جنگ" والمی "پیروز شده بود ،به" دوک دووالمی "ملقب گشت . امروز، "هانری بکرل "فیزیسین بزرگ و مکتشف معروف فرانسوی در پاریس قدم به عرصه وجود گذاشت .پدر و برادرش نیز از رونتگن فیزیکدانان معروف بودند .وی پس از آن که فیزیکدان آلمانی ،اشعه ایکس را کشف کرد ،درصدد کشف اجسامی برآمد که از خود اشعه ایکس ساطع کنند و روز 2 مارس 1896 آن را کشف کرد .هانری بکرل روز 25 اوت 1908 وفات یافت . امروز، "آلدوس - شومینگ "یکی از معروفترین هنرمندان و نقاشان انگلستان در قرن نوزدهم میلادی ،بعد از 80 سال زندگی بدرود حیات گفت .این هنرمند بزرگ که به او" ناپلئون هنر "لقب داده بودند روز اول ژانویه 1823 میلادی در" لندن "متولد شده بود" .گربهها - پایان حراج و زنان آرایشگر "از مهمترین تابلوهای او محسوب میشوند. امروز، مقررات آتشبس میان جنگجویان روسی و آلمانی به معرض اجرا گذاشته شد و در تمام جبهههای جنگ ،ارتشهای دو کشور اسلحه به زمین گذاشتند .این آتشبس به دنبال روی کار آمدن حکومت" لنین و تروتسکی "و تقاضای لنین از رییس کل ستاد ارتش آلمان برای متارکه جنگ بود .مذاکرات برای شرایط صلح ،از روز 22 دسامبر سال 1917 میلادی آغاز شد . امروز، اولین محاکمه جنایتکاران جنگ ،در ناحیهای در لهستان به نام" کراکوی "انجام گرفت .در این محاکمه که در جریان جنگ بینالملل دوم صورت گرفت ،سه افسر آلمانی که متهم به زجر و آزار و اعدام دستهجمعی میهنپرستان لهستانی بودند محاکمه شدند .و پس از محکوم شدن به اعدام ،طی تشریفاتی رسمی هر سه نفر تیرباران شدند .مهمترین محاکمه جنایتکاران در 1945 میلادی بود که در شهر" نورنبرگ "آلمان صورت گرفت. امروز، آخرین برنامه تحقیقات فضایی مربوط به ایالات متحده آمریکا در سال 1965 میلادی توسط دو نفر از فضانوردان آن کشور" والتر شیرا "و" توماس استافورد "انجام شد .این دو نفر به وسیله سفینه" جمینی "8 - سفر فضایی خود را آغاز کردند تا تحقیقاتی را که در 623 ساعت پرواز فضایی ناتمام مانده بود ادامه دهند .پرواز این دو نفر 25 ساعت و 52 دقیقه طول کشید و جمعاش 16 بار به دور کره زمین گردیدند. امروز، جنگ تاریخ" جمل "بین حضرت علی علیهالسلام از یکسو و عایشه همسر پیغمبر بزرگوار اسلام و دو تن از یارانش" طلحه و زبیر "از طرف دیگر آغاز شد .در این جنگ که به خاطر مخالفت عایشه با خلافت حضرت علی) ع (بر پاشده بود ،عایشه سوار بر شتری جنگ را اداره میکرد .طلحه در جریان جنگ و زبیر بعد از شکست ،هنگام فرار کشته شدند و سرانجام ،این جنگ با پیروزی حضرت علی تمام شد. مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 دسامبر ايران ماجرای خواندنی قتل آلپ ارسلان آلپ ارسلان (به معنای شیر شرزه) پسر چغری بیگ و دومین حکمران سلجوقی ایران (پس از عمویش طغرل) 15 دسامبر 1072 میلادی (24 آذرماه) درگذشت و در مرو مدفون شد. وی پنج روز پیش از مرگ، در حضور جمع دستور اعدام یوسف خوارزمی فرمانده یک دژ نظامی (کوتوال) در ساحل آمودریا (رود جیحون) را داده بود که پس از یک مقاومت شدید دستگیر شده بود و اورا برای تعیین تکلیف نزد آلپ ارسلان آورده بودند. یوسف که مرگ خودرا نزدیک دید ناگهان خنجر برکشید (خنجر خودش و یا یکی از نگهبانان) و به سوی جایگاه آلپ ارسلان حمله برد. آلپ ارسلان که به تیراندازی خود اطمینان داشت نگهبانان را از مداخله منع کرد و تیر در کمان نهاد تا یوسف را بزند که با زیزاگ یوسف تیر خطا رفت و یوسف سینه آلپ ارسلان 43 ساله را با خنجر شکافت. آلپ ارسلان که اسلام آورده و نام محمد برخود گذارده بود تنها هشت سال حکومت کرد. از کارهای مهم او جنگ با دولت بیزانس (فسطنطنیه) در آناتولی است. وی بر سرزمینی از فرارود تا بین النهرین حکومت داشت. پس از او پسرش ملکشاه زمام امور را به دست گرفت. سقوط دژ الموت نیروهای هلاکوخان («هولاگو» درست است) ایلخان مغولی ایران، پسر تولي، نوه چنگيز و برادر قوبيلاي قاآن (خان بزرگ و حکمران چين) 15 دسامبر 1256 میلادی (24 آذر) وارد دژ معروف الموت شدند و و آن را که از پایگاههای مهم اسماعیلیه بود تصرف کردند. رکن الدین خورشاه رئیس دژ در برابر حمله مغولان پس از یک مقاومت کوتاه تسلیم شده بود. اسماعیلیه در آن زمان در نقاط مختلف ایران بویژه در خراسان دارای 23 دژ (قلعه) بودند. هلاکو که از ترور خواجه نظام الملک و تنی چند از قدرتمداران وقت به دست گروه ضربت اسماعیلیه معروف به فدائیان آگاه شده بود کمر به قلع و قمع آنان بسته بود. قلعه الموت در ارتفاع سه هزار متری از سطح دریا ـ در کوههای البرز و منطقه رودبار ساخته شده و ویرانه آن باقی مانده است. یک امیر دیلمی آن را در نیمه دوم قرن نهم میلادی ساخته و برآن نام آشیانه عقاب گذارده بود. حسن صبّاح (بزرگشده ری) که در مصر به اسماعیلیه گرویده بود پس از بازگشت به وطن باتدابیری در دهه هشتم سده یازدهم میلادی (با محاسباتی؛ سال 1088) دژ الموت را تصاحب شده و به ایجاد گروه فدائیان از روستائیان محل دست زده بود. مارکو پولو ایتالیایی (متولد 1254 و متوفي 1324) که در دوران مغولان از ایران دیدن کرد و در سال 1295 میلادی به الموت رفت در سفرنامه خود از فدائیان اسماعیلیه به عنوان حشّاشین نام برده و نوشته است که حسن صبّاح و جانشینانش به افراد مامور ترور قبلا حشیش می دادند. این واژه حشّاشین به تدریج در زبانهای اروپایی به صورت «اسسین» درآمده و معنای تروریست به خود گرفته است. ماجراي فرار سران و بانيان حزب توده از زندان قصر، و یک درس عبرت 15دسامبر سال 1950 (24 آذرماه 1329) با يك نقشه از پيش تهيه شده دقيق، سران و بنيادگذاران حزب توده ايران كه برخي از آنان در كابينه هاي پیش از آن به وزارت هم رسيده بودند از زندان قصر فراركردند. آنان از جمله دكتر كيانوري، دكتر مرتضي يزدي، دكتر جودت، نوشين و قاسمي قبلا در اختيار محاكم نظامي بودند كه يك دادگاه دادگستري تهران اوايل آذر ماه آن سال به اعتراضشان رسيدگي، و اقدام محاكم نظامي درباره آنان را خارج از صلاحيت اعلام داشت و حكم داد كه پرونده جهت تحقيق به دادسراي تهران ارسال شود. پس از ابلاغ حکم به دستگاه قضايي ارتش، بررسي و مذاکره براي ردّ و يا قبول آن آغاز شد. 18روز پس از صدور اين حكم در حالي که هنوز تصميمي درباره ارسال پرونده به دادسراي تهران گرفته نشده بود و بعيد بود که با آن موافقت شود، با تهيه نقشه قبلي يك نفر با لباس افسري ارتش و خودرو نظامي به زندان قصر مراجعه و خود را نماينده دستگاه قضايي ارتش معرفي و زندانيان را تحويل گرفت. دو افسر نگهبان زندان هم كه از پيش در جريان ماجرا بودند به بهانه بدرقه زندانيان با همين خودرو فرار كردند. از ميان اين عده بعدا دكتر يزدي دستگير و به اعدام محكوم شد كه مجازات او به حبس ابد كاهش يافت. حزب توده پس از تيراندازي به شاه در 15 بهمن سال 1327 در دانشگاه تهران، غيرقانوني اعلام شده و سران آن تحت تعقيب قرار گرفته و به تدريج دستگير شده بودند. سالها بعد، پس از بهبود مناسبات ايران با شوروي، اين دولت يكي از دو افسر نگهبان زندان قصر را كه پس از فرار، به آن كشور پناهنده شده بود به ايران تسليم داشت! كه در اينجا اعدام شد. حزب توده در جريان انقلاب سال 1357 و پس از آن فعاليت خود را علني ساخت در انقلاب شركت كرد و سه سال پس از پيروزي انقلاب مورد سوء ظن جمهوري اسلامي قرار گرفت، شديدا سركوب و كيانوري هم به زندان افتاد. حزب توده بزرگترين حزبي بود كه از آغاز قرن 20 در ايران به وجود آمده و شمار اعضاي آن در دوران حكومت مرحوم دكتر مصدق بيش از هر وقت ديگر بود. آغاز اعدام قاچاقچيان مواد مخدر در ايران برپايه قانونی که در سال1346 به تصویب رسیده و محاکمه و مجازات قاچاقچيان مواد مخدر بر عهده محاكم نظامي قرار داده بود 24 آذرماه 1346 نخستين دسته از اين مجرمين تيرباران شدند. تجربه نشان داد كه اين اقدام هم نتيجه چشمگير نداشت، زيرا كه تا مصرف كننده وجود داشته باشد توليد كننده و توزيع كننده هم خواهد بود. اعدام سرلشکر مقرّبي محكمه نظامي تهران سرلشكر مقرّبي را كه با چند تن ديگر به اتهام جاسوسي براي شوروي دستگير شده بود 24 آذر 1356 به اعدام محكوم كرد كه دو هفته بعد (4 دي ماه)، اين حكم اجرا شد. در دادگاه گفته شد كه وي افسر رزمي نبوده و كار دفتري از جمله ترجمه اسناد نظامي مي كرده است!. ربّاني (خراساني) از مديران كل سابق آموزش وپرورش نيز كه از متهمان اين پرونده بود برغم بي گناه اعلام كردن خود و طومارهاي مردم به حمايت از او، بعدا محكوم به اعدام شد كه در جريان انقلاب از زندان آزاد گرديد. ورود شاه سابق به پاناما با پادرمياني دولت آمريکا شاه سابق، محمد رضا پهلوي، كه براي درمان بيماري سرطان به آمريكا رفته بود 15دسامبر 1979 عازم پاناما شد و ماهها در سايه ترس از استرداد و ترور در يك جزيره دوردست در اين كشور زندگي كرد كه از آنجا به مصر رفت و در اين كشور درگذشت و همانجا مدفون شد. مصر در آن زمان که رسانه ها هردم خبر از صدور حکم اعدام، تقاضاي استرداد، فرستادن کماندو و ... مي دادند تنها دولتي بود که حاضر شده شاه را بپذيرد. ورود شاه به آمريكا جهت درمان و اقامت كوتاه براي دولت كارتر دشواري هاي سياسي پديد آورده بود از جمله تصرف سفارت آمريکا در تهران. بالاخره با پادرمياني مقامهاي آمريكايي، دولت پاناما حاضر شد شاه سابق را درخاک خود بپذيرد. دولتهاي ديگر، حتي اردن كه پادشاه آن دوست شاه بود حاضر به پذيرقتنش نبودند و اين وضعيت بايد درس بزرگي براي دولتمردان باشد. در قلمرو انديشه فرضيه انتخاب منطقي نماينده و مدير (Rational Choice Theory) فرضيه انتخاب منطقي مقام انتخابی از نماينده شورا و ... تا مدير جامعه = رئیس دولت (Rational Choice Theory ) به صورتي كه در دائرةالمعارف هاي دمكراسي منعكس است و در مدارس علوم سياسي تدريس مي شود 15 دسامبرسال 1932 در يك نشست مشترك گروهي از جامعه شناسان ارشد، استادان فلسفه و علوم سياسي پذيرفته شده است. طبق اين فرضيه؛ انتخاب نماينده، وكيل و ... تا رئیس دولت بايد با توجه به هدف و رسالت باشد (آبجكتيو) كه در هر وضعيت جامعه روشن و معين (بديهي) است. به عبارت ديگر؛ وضعيت روز و دشواري هاي جامعه، رسالت و هدف را روشن مي سازد و رسالت ها برنامه كار را به دست مي دهد كه خصوصيات و پيش شرطهاي نامزد نمايندگي و یا مدیرّیت (در آن برهه خاص) بايد با آن مطابقت داشته باشد تا انتخاب منطقي صورت گيرد و مسائل روز (جاري) آن جامعه حل شود. به علاوه، وسائل اطمينان بخشي (از جمله رسانه هاي حرفه اي، مستقل و بي طرف) بايد در دسترس باشند تا انتخاب كنندگان از طريق آنها با خصوصيات واقعي نامزدها (ضعف ها و قوت هاي آنان) آشنا شوند و با چشم باز و بررسي كامل، فرد و افراد را كه براي انجام رسالت (در آن برهه) بهتر تشخيص دهند در نظر بگيرند و برگزينند. پيش شرطها و خصوصيات نمايندگي پارلمان، شوراهاي شهر و بالاتر از همه رياست قوه مجريه در يك كشور در حال جنگ (سرد و گرم) و يا انقلاب و يا در حالت بحران و قحطي نمي تواند با زمان صلح و آرامش و پويايي يكسان باشد زيرا كه هدف و رسالت در هر شرايطي فرق مي كند و اگر پيش شرط و خصوصيات نامزد نمايندگي با رسالت (هدفي كه بايد تامين شود و برنامه اي كه بايد به انجام برسد) همخواني نداشته باشد، عمل انتخاب خلاف منطق (عقل و خرد) و اصول رياضي (رشنال) خواهد بود. به عبارت ديگر؛ دليلي وجود ندارد كه يك پزشك فداكار و يا يك فرد فروتن بتواند يك نماينده خوب براي پارلمان - در هر شرايط روز - باشد. اصحاب اين فرضيه برحسب شرايط هر جامعه، مدلهاي گوناگون «انتخاب منطقي» ارائه داده و گفته اند كه مهمترين شرايط عمومي يك نماينده بايد توان او در تصميمگيري و نداشتن غرض ديگري، جز انجام تمام و كمال همان رسالتي باشد كه براي آن انتخاب شده است. اصحاب اين فرضيه انتصابات را هم نوعي انتخاب مي دانند، كه در آن شمار انتخاب كننده (هيات و يا كميسيون گزينش) زياد نيست و بايد سعي شود كه اين شمار افزايش يابد. به عبارت ديگر انتصابات هم بايد به جاي فرد در دست يك كميسيون بي غرض باشد تا بهترين ها تعيين شوند و بناي كاربايد بر اين پايه نهاده شود كه در انتصابات، در هر لحظه كه فرد بهتري يافت شود، بدون هرگونه ملاحظه، عمل جا به جايي صورت گيرد. برخي از استادان علوم سياسي «جورج ابردين» نخست وزير انگلستان در قرن 19 را مبتكر اين كار مي دانند كه براي انتصابات، نه تنها كميسيون گزينش بلكه امتحان كتبي ترتيب مي داد و هنديان براي شركت در اين امتحان از كشور خود به لندن مي رفتند تا انتصابات منطقي صورت بگيرد (در مورد مقامات مهم، اينك اين كار را پارلمانها و كميسيونهاي تخصصي آنها انجام مي دهند). طراحان اين فرضيه تصريح كرده اند كه در مورد انتصابات ــ به زعم آنان انتخابات با انتخاب كنندگان معدود ــ بايد منصوب كنندگان در هر زمان بتوانند از انتصاب و راي خود به تعيين يك فرد دفاع كنند و فرد را براي احراز مقام و يا شغل طوري برگزنند كه اگر مرتكب تخلفي شود خود را دست كم در وجدان و ضمير مقصر (شريك تخلف و يا كوتاهي او) بدانند. در قلمرو رسانهها پوشش بي سابقه اي که رسانه ها به مردن يک نهنگ دادند که بايد از اين قدرت خود براي رفع دشواري هاي روز افزون بشر استفاده کنند كيكو اگر پوشش گسترده اي را كه رسانه هاي كشورهاي صنعتي 12 و 13 دسامبر 2003 ( تا لحظه انتشارخبر دستگيري صدام حسين) به مردن نهنگ سياه ( نهنگ قاتل ) شش تني هشت متري به نام « كيكو » در آبهاي نروژ داده بودند به مرگ و مير از بيماري ها و موارد متعدد و روزانه نقض حقوق بشر و فقر و استثمار مي دادند ، نه از ميليونها قرباني ايدز در آفريقا اثري بود و نه از دشواري هاي انساني در هر گوشه از جهان. هنر « كيكو » در اين بود كه در زماني كه در يك اكواريوم عمومي در مكزيك بود آن را در يك فيلم سينمايي تحت عنوان « فري ويل » شركت داده بودند و شهرت به دست آورده بود. كار اين شهرت ـ كه خالق آن نيز رسانه ها بودند ـ به جايي رسيد كه بنياد« كيكو » براي حمايت از آن و بازگرداندنش به عالم توحش تاسيس شد و دهها ميليون دلار جمع آوري كرد . با اين پول ، « كيكو » با هواپيماي ويژه براي آشنا شدن با زندگي در اقيانوس به نقطه اي درايالت« ارگون» آمريكا انتقال داده شد و زير مراقبت چند متخصص دوسال در آنجا بود و سپس با هزينه سنگين به آبهاي ايسلند ـ همان جايي تا دو سالگي بود و به دام انداخته شده بود ـ منتقل شد ، ولي نتوانست با نهنگهاي وحشي انس بگيرد و غذايش را مستقلا به دست آورد . بنياد « كيكو » كه چنين ديد يك كشتي كوچك و چند خدمه در همه ساعات مامور مراقبت از آن كرد. اين خدمتكاران نهنگ هر روز هشتاد كيلو گرم ماهي به كيكو مي خوراندند. البته رفتار روزانه كيكو به پژوهشگراني كه زندگي وحش را مطالعه مي كنند كمك بسيار كرد. « كيكو » با اين كه سه سال را در آبهاي ايسلند گذراند نتوانست انس به انسان را از دست بدهد . زبان نهنگهاي همجنس خود را درك مي كرد ولي اين صدا ها آن حيوان را گيج مي كرد. جز يك بار ، مي ترسيد كه در زير يخ شنا كند. با انسان زيستن را بر ورود به دسته نهنگها تر جيح مي داد. خدمه كيكو در سال 2002 اين آبزي را از ايسلند تا آبهاي نروژ (1600 كيلومتر ) همراه بودند . در اينجا هم كيكو از آدمها دور نشد و همه توجه و علاقه آن به بازي با انسان بود. كيكو پس از ورود به آبهاي نروژ، از آبهاي خليج كوچكي در كنار يك دهكده ماهيگيري بود دور نشد و دولت نروژ به قايقرانان و مردمي كه با قايق به تفريح مي روند اخطار كرده بود كاري نكنند كيكو ناراحت شود كه جريمه خواهند شد و .... با اين همه مراقبت ، سرانجام جمعه 12 دسامبر 2003 كيكو براثر ابتلاء به ذات الريه در 27 سالگي مرد و گروه مراقب لاشه آن را در چادري قرار داد تا بنياد تصميم بگيرد كه اين حيوان را در خشكي دفن كند و يا در آب !. جزئيات اين ماجرا و جلسات بنياد كه هنوز از هدايا و اعانات مردم به كيكو، 20 ميليون دلار در اختيار داشت ساعت به ساعت از شبكه هاي تلويزيوني پخش مي شد كه اگر ده هزار انسان هم مي مردند چنين نمي شد كه خبر دستگيري صدام حسين جاي آن را گرفت. « كيكو » يك واژه ژاپني به معناي « خوشبخت » است كه در فيلم سينمايي به اين نهنگ داده بودند. داستان فيلم ، فرار كيكو با كمك پسري با جهش از ديوار يك اكواريوم و دستيابي به آزادي بود. ساير ملل چرا در آمريكا انتشار روزنامه كسب پروانه لازم ندارد؟ سالروز اجراي اصلاحيه هاي حقوق مردم در قانون اساسي آمريکا اصلاحيه هاي دهگانه اول قانون اساسي ايالات متحده موسوم به اعلاميه حقوق (مردم) يا Bill of Rights كه مهمترين اصلاحيه هاي اين قانون است از 15 دسامبر سال 1791 ميلادي به اجرا گذارده شده است. طبق اصلاحيه اول از اين ده اصلاحيه، آزادي مطبوعات؛ نطق و بيان و اظهار عقيده؛ تشكيل اجتماعات مسالمت آميز و ابراز اعتراض و تسليم شكايت به مقامات و مراجع تضمين شده و آزادي مذهب يك حق خوانده شده كه دولت آمريكا حق ندارد يك مذهب را به مردم بقبولاند و يا پيروي از يك مذهب را محدود كند. برپايه اصلاحيه دوم، در ايالات متحده حمل اسلحه از سوي افراد آزاد است. در اصلاحيه چهارم امنيت شخصي، خانه و اوراق هر فرد تضمين شده و بازرسي و توقيف غير منصفانه منع گرديده است. در اصلاحيه پنجم در توقيف نگهداشتن فرد بدون راي هيات منصفه قدغن گريده است. اصلاحيه ششم تاكيد بر تسريع دادرسي منصفانه دارد، مجازات ظالمانه و خواستن وجه الضمان سنگين ممنوع شده و اصلاحيه دهم قدرت حكومت را ناشي از مردم و ايالات مي داند، نه دولت فدرال. در مقدمه اين اصلاحيه هاي دهگانه تاكيد بر لايتغير بودن آنها شده است. باتوجه به اصلاحيه اول است كه درآمريكا براي انتشار هرگونه نشريه از جمله روزنامه نياز به دريافت پروانه از كسي نيست و محدوديت ندارد و اگر كسي از اين طريق مرتكب تخلفي شود و به حقوق ديگري خدشه وارد آورد با او مطابق قوانين عمومي رفتار خواهد شد. بنابر اين؛ ضابطه جدا گانه اي (قانون مطبوعات) وجود ندارد. استقبال بي نظير از استخوانهاي ناپلئون 15 دسامبر سال 1840، خاكستر بقاياي جسد ناپلئون بناپارت در Les Invalides فرانسه طي مراسم باشكوهي به خاك سپرده شد. وي در سال 1815 در واترلو واقع در بلژيك امروز از نيروهاي اتحاديه اي مرکب از چند قدرت اروپايي كه بر ضد او تشكيل شده بود شكست خورده و به جزيره سنت هلن در اقيانوس اطلس تبعيد و در همانجا فوت شده بود. پس از گذشت سالها، هنگام انتقال استخوانهاي ناپلئون به فرانسه؛ از اين استخوانها چنان استقبالي شد كه تا آن روز در طول تاريخ سابقه نداشت؛ زيرا كه وي ديگر قدرتي نداشت كه مردم برايش حساب باز كنند. بيش از يكصد هزار فرانسوي استخوانهاي اورا از ورود به خاک فرانسه تا پاريس در طول دهها كيلومتر مشايعت كرده بودند. اين چنين استقبالي هر سياستمداري را دلگرم به خدمت به وطن مي كند. قدر شناسي مردم از يك فرزند وطن باعث ايجاد انگيزه خدمت در همگان و ترقي ميهن مي شود. ناپلئون براي اعتلاي فرانسه بود كه آن همه تلاش كرد. وي نه تنها وطن خود را به صورت قدرت اول اروپا در آورد بلكه دستگاه قضايي مدرن با قوانيني جامع و يك نظام پيشرفته آموزش و پرورش كه مورد اقتباس ساير كشورها قرار گرفته است برايش به وجود آورد. چهار ماه و نيم مانده به تصرف برلن به دست ارتش سرخ و خودكشي هيتلر، شارل دوگل - يك ملي گراي فرانسوي كه متوجه شده بود انگلستان رقيب قديمي فرانسه باطنا نمي خواهد پس از شكست آلمان، وطن او فرانسه يك قدرت اروپا باشد و جايگاه پيش از جنگ را به دست آورد دست به رشادت بزرگي زد و بدون تبادل نظر با انگلستان و شايد هم آمريكا از طريق تهران به مسكو رفت و 15 دسامبر سال 1944 در اين شهر با استالين ملاقات كرد و پيمان اتحاد بست. سفر دوگل به روسيه هنگامي صورت گرفته بود که فرانسه فاقد قدرت بود و نياز به کمک آمريکا و انگلستان داشت. وي پس از جنگ نيز به دوستي خود با شوروي ادامه داد و چنين روابطي را هم با آلمان (آلمان غربي) برغم اينکه آلماني ها در آغاز جنگ جهاني دوم فرانسه را اشغال كرده بودند بر قرار ساخت و همين دوستي به تشكيل بازار مشترك و سپس اتحاديه اروپا انجاميد. دوگل تازنده بود انگلستان را به جامعه اروپا راه نداد. يک روز پس از اينکه صدام حسين دستگير شد - تحليل و تفسيرهاي اين رويداد و چگونگي آن صدام، مردي كه در ميان همسايگان عراق، يک دوست نداشت! يک روز پس از دستگيري صدام حسين در حفره اي (به قول آمريکاييان؛ سوراخ موش) در يک خانه روستايي در الدوار در کنار دجله، 14 دسامبر 2003 مقامات نظامي آمريكا در عراق كه اين كشور را از آوريل اين سال در اشغال داشته اند اعلام كردند كه صدام حسين را كه قبلا از رياست جمهوري عراق بركنار ساخته بودند دستگير كرده اند. صدام حسين از زمان ورود نيروهاي آمريكا به حاشيه شهر بغداد خود را پنهان ساخته بود و جز بيرون دادن دو نوار صدا اثري از او نبود. در هشت ماهي كه از پنهان شدن صدام مي گذشت بسياري از مقامات تراز اول دولت او دستگير و يا تسليم شده بودند، دو پسر و نوه اش كشته و دخترانش به اردن پناهنده شده بودند و دولت آمريكا براي مرده و يا زنده وي 25 ميليون دلار جايزه تعيين كرده بود. طبق اظهار مقامات نظامي آمريكا در عراق، صدام در کلبه اي در يک مزرعه ، و نه چندان دور از شهرك «ادوار» در 16 كيلومتري «تكريت» در يك زيرزميني در عمق دو و نيم متري به وسعت دو در 3 متر كه بر مدخل کوچک آن يک قطعه «اسفنج فشرده» پلاستيک آلوده به خاک و گل - ويژه بسته بندي وسائل شکستني قرارداده و روي آن قاليچه کهنه اي افکنده بودند پنهان شده بود. اين زيرزميني در فاصله يك متري ساختمان يك خانه خشت و گلي دو اطاقه قرارداشت و در محوطه اطراف، تعدادي بز و گوسفند چرا مي کردند. رئيس جمهور برکنار شده عراق هنگام دستگير شدن لباسي كثيف برتن و ريشي بلند داشت و يك سلاح كمري آماده شليک در اختيار او بود و با اين که اين تپانچه روي زانويش بود از آن استفاده نكرد و به محض ورود نظامي آمريكايي به زيرزميني قفس مانند تسليم شد و در پاسخ به پرسش آن نظامي که خود را معرفي کند گفت که "صدام حسين" است. مخفيگاه صدام داراي هواكش برقي بود که با لوله به خارج راه داشت. در يك اطاق خانه مقداري لباس و بعضا استفاده نشده، يک جعبه حاوي 750 هزار دلار اسكناس يكصد دلاري و يک تفنگ کالاشنيکوف به دست آمد. از اطاق ديگر به صورت آشپزخانه استفاده مي شد که وضعيتي درهم و کثيف داشت. در اين محوطه و در دسترس صدام، وسايل مخابراتي به دست نيامد و آن طور كه گفته شده بود با خود مواد منفجره و كپسول سيانور هم نداشت. هنگام نزديک شدن نظاميان آمريکايي به کلبه، يک خودرو تاکسي در نزديکي آن پارک شده بود و دو مرد جوان به محض احساس خطر از آنجا فرار کردند و به سمت درختان که تا دجله فاصله اي نداشت دويدند که دستگير شدند. بعدا معلوم شد که اين دو تن جاسم 17 ساله و علاء 19 ساله برادران الدوري مالک 38 ساله مزرعه و کلبه داخل آن بودند و تاکسي متعلق به علاء بود. اين دو گفتند که برادرشان الدوري يک بيمار قلبي است که در خانه اش در«ادوار» بستري است و او از 1991 تا 1995 يکي از نظاميان گارد کاخ صدام حسين بود که يه علت ابتلا ء به بيماري قلبي، بعدا معاف شده بود. صدام پس از دستگيري در زير زميني کوچک ـ صدام با تپانچه اي كه از آن در مخفيگاه خود استفاده نكرد ـ عكسي با تفنگ كه رسانه هاي آمريكا آن را بارها منتشر كردند تا قلدر بودن صدام را ثابت كنند ـ صدام در لباس ارتشي ـ صدام هنگامي که در اوج قدرت بود از اظهارات مقامات نظامي آمريكا در عراق چنين برمي آمد که در جريان تحقيق از ده تن افراد خانواده هاي مربوط به صدام، به مخفيگاه او پي برده بودند .ولي منابع ديگر گفته بودند که احتمالا يكي از محافظان دست دوم صدام وي را (به طمع دريافت جايزه نقدي بزرگ اعلام شده از سوي دولت آمريکا) لو داده بود. پاره اي هم با استناد به اين كه جلال طالباني يكي از سران "كرد" كه از دير زمان با آمريكا مناسبات حسنه داشته احتمال داده بودند که در دستگيري رئيس جمهوري پيشين عراق نقش داشته بود بويژه که در جريان سفر به ايران، در مرز دو كشور اشاره به دستگيري صدام كرده بود. تا آن لحظه کسي از دستگيرشدن صدام خبر نداشت. در پي دستگيري صدام، دولت آمريكا اعلام کرد که پس از انجام تحقيقات چون وي تبعه عراق است بايد در همان کشور محاكمه شود. تحليل نگاران در نتيجه گيري هاي اوليه خود چنين ابراز نظر کرده بودند: در شرايط و وضعيتي كه صدام در مخفيگاه داشت گمان نمي رود كه نقش موثر در مقاومت هاي جاري عراقي ها و ديگران و روند زد و خوردها داشته بود. تحليلهاي اوليه ديگر شخصيت صدام را زير سئوال برده بود كه چرا همانند يك مرد - زماني نيرومند - هنگام ورود نظاميان به مخفيگاهش،خودكشي نكرد و يا با استفاده از تپانچه اي كه داشت دست به مقاومت نزد و مردانه كشته نشد. يا اين كه چرا پس از شکست نظامي تسليم نشده بود زيرا مي دانست كه در جامعه متفرق عراق سرانجام به دام مي افتد و تحقير مي شود. به علاوه، هيچيک از دولتهاي همسايه عراق با او دوست نبودند که به آنجا فرارکند و پناهنده شود. تحليلهاي اوليه ديگر درباره زندگي سياسي و كارهاي دولتي صدام بود كه در خانواده اي نسبتا فقير به دنيا آمده بود، در 19 سالگي به حزب سوسياليستي بعث پيوسته بود، در ترور نافرجام سال 1959 ژنرال عبدالكريم قاسم (رهبر چپگراي وقت عراق) از ناحيه پا گلوله خورده، مجروح شده و به سوريه گريخته بود و از آنجا به مصر رفته بود. صدام در بازگشت به عراق درحوادث سال 1968 كه به روي كار آمدن قطعي حزب بعث انجاميد شركت كرده بود و معاون ژنرال حسن البكر شده بود و 11 سال بعد البكر را مجبور به كناره گيري محترمانه كرده و بر جاي او نشسته بود و .... برخي مورخان و اصحاب نظر در نخستين روز اعلام دستگيري صدام در پاسخ به پرسش رسانه هاي همگاني درباره وي گفته بودند كه صدام شرايط پس از فروپاشي بلوك شرق را درك نكرد و يا نخواست آن را باور كند و به همان راه قبلي ادامه داد و براي خود و مردم عراق دردسر ساخت و تلاش و مبارزه عراقي ها اينك به اين خاطر است كه به دوران پس از جنگ جهاني اول بازگردانده نشوند و اختيار خود و مالكيت منابع اقتصادي شان را از دست ندهند. اين اصحاب نظر ابراز تعجب کرده بودند که چرا صدام در طول 11 سال پس از تصرف کويت، به خود نيامد و از فرصت هاي متعدد که فراهم شده بود استفاده نکرد و گفته بودند صدام حسين كه اسلحه كشتار جمعي نداشت، چرا اجازه نداد كه هرجستجويي را كه مي خواهند در عراق بعمل آورند. صدام كه مي دانست تا يك قدرت رقيب براي آمريكا پيدا نشود او را رها نخواهد ساخت، چرا با آن دولت از در سازش و دوستي وارد نشد. در دوران حكومت هشت ساله كلينتون به آساني مي نوانست با آمريكا سازش كند كه نكرد. بايد ديد كه چه فكري در سر داشت. آن چه كه مسلم است نه يك نظامي خوب بود و نه يك ديپلمات و به نظر مي رسد كه فرصت كافي براي مطالعه اوضاع جهان را هم نداشت. يک دولتمرد داراي توان فکر کردن بايد دست كم باهمسايگان کشورش روابط خصمانه نداشته تا در زمان خطر بتواند از طريق مرزهاي آنها خودرا به جاي امن برساند. در دنياي امروز اگر محال نباشد، بسيار مشكل است بشود دولتي را كه مورد حمايت مردمش باشد تغيير داد و بسياري از عراقي ها قلبا دوستدار صدام نبودند. پس از فروپاشي شوروي، صدام حسين دومين رئيس يك كشور است كه در وطن خود، در پي حملات نظامي دستگير و محاکمه و محکوم شده است. نوريه گا رئيس دولت وقت پاناما، قبل از صدام و تقريبا به همين صورت به چنگ آمريکا افتاده بود. ماموران آمريكايي پس از دستگيري، دهان صدام را معاينه مي كنند تا سيانور براي خودكشي پنهان نكرده باشد يک پستچي آمريکايي در همان نقطه اي که جان اف. کندي گلوله خورد خودکشي کرد! بامداد 14 دسامبر 2003 «ريچاد كلم Richard Clem» پستجي 50 ساله شهر دالاس ايالت تكزاس آمريكا كه علاقه زايدالوصفي به جان اف. كندي رئيس جمهور مقتول اين كشور داشت و همه كتابها و مقالات مربوط به ترور مرموز او در ميدان «ديلي پلازا» ي شهر دالاس را خوانده بود به همان نقطه اي كه گلوله به كندي اصابت كرده بود رفت و با شليك يك گلوله به عمر خود پايان داد. نقطه اي كه كندي گلوله خورد با علامت "ضربدر" كه با سيمان ساخته اند مشخص شده است و ريچاد كلم روي همان علامت خود را كشت. ريچارد ده ساله بود که جان اف. کندي ترور شد. کندي 22 نوامبر سال 1963 هنگام بازديد با خودرو روباز از شهر دالاس هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. طبق گزارش پليس از پنجره طبقه ششم ساختمان يک مدرسه به سوي "کندي" شليک شده بود و متهم به قتل نيز دو روز بعد هنگام انتقال از زندان به دادگاه با گلوله فرد ديگري کشته شد و اين فرد هم بعدا در زندان فوت کرد. هنوز اسرار اين قتل از پرده ابهام خارج نشده است. ليندن جانسون معاون او که بعدا رئيس جمهوري شد يک تکزاسي بود. وقتي که اکثريت تنها با يک کرسي باشد! Tim Johnson سكته مغزي تيم جانسون Timothy Peter Johnson، سناتور دمكرات ايالت داكوتاي جنوبي و انتقال او به بيمارستان در 13 دسامبر2006، اميداواري حزب دمكرات به كنترل سناي آمريكا از ژانويه 2007 را متزلزل كرده بود زيرا كه در آن دوره اكثريت اين حزب در سنا تنها با يك كرسي تامين شده بود. در پي انتقال جانسون به بيمارستان تنها اميداواري حزب دمكرات به اين بود كه وي دست كم تا دو سال (زمان انتخابات عمومي نوامبر 2008) زنده بماند، ولو اين كه نتواند كاري انجام دهد. طبق قوانين آمريكا، نمي توان سناتور و نماينده مجلس را مجبور به كناره گيري كرد، و با فوت سناتور نيز انتخابات فرعي صورت نمي گيرد بلكه فرماندار ايالت به اراده خود يك نفر را تا انتخابات عمومي بعدي به سنا مي فرستد تا كرسي خالي را پر كند و فرماندار ايالت داكوتاي جنوبي در اين زمان (سال 2006) يك جمهوريخواه بود. در آمريكا، معاون رئيس جمهوري در عين حال رئيس سناي اين كشور با داشتن حق راي است كه در آن زمان او هم يك جمهوريخواه بود. رئيس سنا بودن معاون رئيس جمهوري آمريكا از ضعف هاي قوانين اين كشور است كه باعث تداخل قوا مي شود، همچنين نامزد كردن قضات ديوان عالي از سوي رئيس جمهوري. تيم جانسون از دسامبر 2006 تا سپتامبر 2007 تحت درمان بود و نمي توانست بدون کمک راه برود. سخن گفتن او هم لکنت داشت ولي برغم پيش بيني اهل تفسير که عوارض خونريزي مغزي به عمر سياسي او پايان خواهد داد، جانسون از سپتامبر 2007 منظما در جلسات سنا حاضر شد بهبودي يافت و در انتخابات چهارم نوامبر 2008 بارديگر و براي سومين بار از ايالت خود به عضويت سناي آمريکا انتخاب شد. برخي ديگر از رويدادهاي 15 دسامبر 1825: در روسيه يك بپاخيزي با هدف الغاء رسم خريد و فروش اراضي مزروعي با كشاورزانش و بعضي اصلاحات اجتماعي ديگر آغاز شد و 26 دسامبر ( 11 روز بعد ) به اوج خود رسيد كه به علت نداشتن سازمان ، از سوي نيروهاي نيكلاي اول سركوب شد. 1917: بلشويک هاي روس که پس از انقلاب اکتبر زمام اموررا به دست گرفته بودند با آلمان (سنترال پاور) ترک مخاصمه اعلام کردند و به اين ترتيب روسيه از جنگ جهاني اول خارج شد. 1954: دو منطقه واقع در کائيب؛ اروباAruba و آنتيل ندرلاند جزيي از قلمرو ندرلند (هلند) اعلام شدند. 1964: برگ درخت افرا ( شبيه برگ چنار ) علامت رسمي پرچم كانادا شد. 1997: سازمان پيمان بانکوک آسياي جنوب شرقي را منطقه اي که بايد تهي از سلاح اتمي باشد (منطقه غير اتمي) اعلام کرد. 1978: جيمي کارتر رئيس جمهور وقت آمريکا جمهوري خلق چين را به عنوان تنها چين در جهان برسميت شناخت و وعده داد که مناسبات ديپلماتيک آمريکا با تايوان را قطع کند. پيامهاي تازه پنج پیام دیگر درباره توقیف همشهری ـ پیام آموزنده یک پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران در اروپا بیست و چهارم نوامبر 2009 (سوم آذر 1388) 27 پیام در اظهار نظر به توقیف روزنامه 17 ساله همشهری دریافت داشتیم که ناشر آن شهرداری تهران است و از نظر تیراژ در صدر روزنامه های ایران قراردارد. این اظهار نظرها در جای خود در سایت تاریخ (روز 26 نوامبر) مندرج است. با اینکه دستگاه قضایی ایران توقیف همشهری را لغو کرد و این روزنامه تنها سه شنبه سوم آذر منتشر نشد و یک شماره از دست داد از 25 تا بیست و هفتم نوامبر پنج پیام دیگر دریافت شد که به لحاظ اهمیت و اینکه درسی باشند برای آینده، امروز در صدر مطالب ایران و 29 نوامبر به جای خود (بخش پیام ها) منتقل خواهند شد. اگر پیام دیگری در این زمینه برسد روز پس از دریافت درج خواهد شد. ــ توقیف «همشهری» منطق قضایی نداشت. با لغو توقیف همشهری از سوی دستگاه قضایی به آینده کشور امیدوار و از وجود تفکیک قوا در کشور مطمئن شدم. اگر این تفکیک وجود نمی داشت دستگاه قضایی بر توقیف همشهری صحه می گذارد و یا سکوت می کرد. انتظار دارم که مجلس (قوه مقننه) هم که یک نماینده در هیات نظارت بر مطبوعات دارد به موضوع رسیدگی کند و اگر اشکالی در قانون مطبوعات است آن را برطرف سازد. چهارم آذر ـ یک پیام ــ آیا کسانی که رای به توقیف همشهری دادند پیش خود حساب کردند که این روزنامه در عین حال وسیله کسب و کار مردم است و هر روز صدها هزار مردم شهر از راه دادن آگهی (نیازمندی ها) و استفاده از این آگهی ها زندگی می کنند. اگر این روزنامه برای دو روز دیگر در توقیف مانده بود سر و صدای مردم بلند می شد. همشهری با ضمیمه نیازمندی هایش سوای روزنامه های دیگر است، مردم به آن نیاز دارند. تعجب من از کسانی است که بدون توجه به این امر رای به توقیف دادند. شک ندارم که این توقیف، سیاسی بود. به هرحال اگر سردار قالیباف باردیگر نامزد ریاست جمهوری شود به او رای خواهم داد. توقیف همشهری به محبوبیت او کمک کرد. چهارم آذر ـ یک پیام ــ آیا مقاماتی که همشهری را به خاطر چاپ یک آگهی توقیف کردند، قبلا فهرست اسامی افراد و ابنیه ممنوع الانتشار را به روزنامه ها داده بودند که همشهری خلاف آن رفتار کرده باشد؟. در همه کشورها لیست هایی از این دست دارند. در آمریکا لیست «واچ داگ» دارند و .... وقتی لیستی نداده باشند متصدی آگهی ها از کجا بداند که تصویر ممنوع الانتشار چاپ می کند. توقیف همشهری یا در نتیجه بخل و حسد به تیراژش بوده و یا حسابهای دیگر. اگر حسابهای دیگری باشد، قضیه به این زودی فیصله نمی یابد. از این اختلافها فقط دشمن خارجی بهره برداری می کند. عکس آن ساختمان بهانه بوده است. امیدوارم که این توقیف آغاز یک درگیری نباشد. مگر چند نفر از ایران برای سیاحت به هند می روند؟. هند پابرهنه ها که دیدن ندارد. باید قبلا به موسسه جهانگردی تذکر داده می شد که مشتریانش را به دیدن آن عمارت نبرد. چهارم آذر ـ یک پیام ــ در دهه 1340 برای مدتی کوتاه در یک روزنامه به کار ترجمه خبر سرگرم بودم و بالاجبار در جلسات هفتگی نویسندگان آن روزنامه شرکت می کردم و شنیدن مذاکرات این جلسات مرا با روزنامه نگاری آشنا کرد. این مذاکرات تعریف روزنامه نگار را به من یاد داد و فهمیدم روزنامه نگار کسی است که پس از گذرانیدن دوره آموزش روزنامه نگاری، مشتاق این کار بوده و خبرگیری، خبرنگاری و دبیری خبر کرده باشد. به نظر من مقامات بخش مطبوعات وزارت ارشاد اسلامی باید از این دست روزنامه نگاران باشند یعنی اینکه مراحل روزنامه نگاری را کاملا طی کرده باشند. اگر روزنامه نگار بودند همشهری به خاطر چاپ یک آگهی توقیف نمی شد. تشکر از مقام قضایی که رفع توقیف کرد و گرنه کشور با مسئله ای تازه رو به رو می شد. پنجم آذر ـ یک پیام ــ پیامی که در زیر آمده است 27 نوامبر 2009 (ششم آذر) دریافت شد، به زبان انگلیسی بود و فرستنده اش خودرا یک پژوهشگر ایرانی مقیم اروپا معرفی کرده است: ایرانی متولد عراق و تحصیلکرده انگلیس و مقیم اروپا هستم. موسسه تحقیقات اجتماعی که در آن کار می کنم مشتریان متعدد دارد. کار من که به 3 زبان فارسی، عربی و انگلیسی مسلط هستم و روشهای تحقیق را می دانم خواندن مطالب روزنامه ها، خبرگزاری ها و وبسایت های فارسی و کاپی کردن مطالب مورد نظر و تحلیل آنها است. از ماموریت و پی گیری موسسه روی یک مطلب متوجه اهمیت آن برای موسسه و مشتریانش می شوم. چند هفته پیش (ماه اکتبر) از من خواستند که ماجرای زن ولگردی را که از این راه آبستن شده بود و بعد از وضع حمل نوزادرا کشته بود و به این جرم اورا اعدام کرده بودند دنبال کنم که خبرش در روزنامه های تهران و عکسش در روزنامه ایران (دولتی) چاپ شده بود. بعدا خواستند که تجاوز سه نفر به زنی را در لواسان در حضور شوهرش دنبال کنم. طالبان این مطالب می خواهند بدانند که جامعه ایران از زمان حکومت اسلامی چقدر اصلاح شده است. سه روز پیش (24 نوامبر) به من ماموریت دادند که قضیه توقیف همشهری را دنبال کنم. وبسایت تاریخ شما را می بینم؛ چون پیامهای واصله را درج کرده بودید این سطور را برایتان نوشتم که درج کنید تا مقامات تهران بدانند و در کارشان دقت کنند. بدانند که انتشار اخبار جنایی در روزنامه های دولتی تهران چقدر برای شهرت ایران اسلامی زیان آور است و خارجیان آنها را سند قرار می دهند. این اسناد در اختیار دانشگاهها و مورخین نیز قرار می گیرد. همین دو هفته پیش بنیاد Transparency International که مقر آن در برلین است ایران را از لحاظ فساد در میان 180 کشور جهان در ردیف هشتم یعنی فاسدتر از 171 کشور دیگر قرار داده بود که شایسته یک نظام اسلامی نیست. یکی از اسناد این موسسات گزارش های روزنامه های تهران و اخبار جنایی آنها و تحلیل این اخبار است. درجایی که نشریات ایران از دولت کمک نقدی می گیرند نباید چنین اخباری را درج کنند. برای فروش بیشتر می توانند بروند مطالب جنایی سایر کشورها را از رسانه هایشان ترجمه و منتشر کنند. منبع: ویکی پدیا - iranianshistoryonthisday [/align] ویرایش شده 24 آذر، ۱۳۸۹ توسط tehsky نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .