tehsky ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ [align=justify]۲۶ آذر - از آغاز سال در تقویم رسمی ایران ۲۷۲ روز گذشته و به پایان آن ۹۳ روز (در سال عادی) یا ۹۴ روز (در سال کبیسه) مانده است. رویدادها ۱۳۵۰ - استقلال بنگلادش. مناسبتها ایران - روز حمل و نقل. 17 دسامبر سال 1741 "ویتوس برینگ "دریانورد بزرگ و مکتشف معروف قرن هجدهم میلادی دانمارک ،پس از 61 سال زندگی بدرود حیات گفت و امروزه ،تنگه برینگ که حد فاصل میان آلاسکا و سیبری یعنی روسیه شوروی و آمریکاست ،یاد او را در خاطرهها جاوید نگه میدارد زیرا این تنگه روز 30 اوت 1740 توسط او کشف شده بود .ویتوس برینگ روز 18 مارس 1680 میلادی متولد شده بود . 17 دسامبر سال 1785 "آلساندرو مانتزونی "یکی از نویسندگان و شعرای معروف ایتالیا در قرن نوزدهم میلادی ،در" میلان "قدم به عرصه وجود گذاشت .با وجودی که خانوادهاش مردمی متعصب و مذهبی بودند و خود او نیز مدتها تعلیمات مذهبی دید ،معهذا به ادبیات روی آورد و از مشاهیر ادبی ایتالیا گردید" آلساندرو مانتزونی "روز 26 مارس 1873 میلادی بعد از 88 سال زندگی مرد . 17 دسامبر سال 1807 فرمان تاریخی معروف به" فرمان میلان "توسط ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه در تعقیب فرمان معروف" برلین "که روز 21 نوامبر 1806 میلادی صادر شده بود ،صادر گردید .به موجب فرمان میلان ،جزایر بریتانیا ،هم در خشکی و هم در دریا محصور شد و کشتیهای فرانسوی و دوستان فرانسه مجاز شدند کشتیهای انگلیسی را تصرف کنند .با این فرمان انگلستان به کلی از اروپا و دنیا جدا شد. 17 دسامبر سال 1819 "اکوادور "یکی از ممالک مستقل آمریکای جنوبی که با رژیم جمهوری اداره میشود ،به صورت قسمتی از کشور کلمبیا ،ضمیمه آن کشور شد و این انضمام ،قسمی از برنامهای بود که برای تاصسیس" کلمبیای کبیر "توسط" سیمون دوبولیوار "قهرمان آزادی آمریکای جنوبی طرح شده بود" .اکوادور "که روز 14 نوامبر 1515 میلادی کشف شده و به تصرف اسپانیاییها درآمده بود ،دو سال بعد از الحاق به کلمبیا رسماش مستقل شد. 17 دسامبر سال 1857 ملاقات تاریخی و معروف دو امپراتور در شهر اشتوتگارت آلمان اتفاق افتاد .در این ملاقات ناپلئون سوم امپراتور فرانسه با" الکساندر دوم "امپراتور روسیه روبرو شد و هدف اصلی ناپلئون سوم که مبتکر این ملاقات بود ،این بود که در جنگ آینده خود با اتریش ،روسیه را به بیطرفی وادارد .ملاقات اشتوتگارت با پیروزی ناپلئون سوم پایان یافت . 17 دسامبر سال 1894 "رابرت - لویی - بالفور - استونسون "نویسنده بزرگ انگلیسی پس از 44 سال زندگی پر نشیب و فراز ،بدرود حیات ادیمبورگ گفت .وی روز 13 نوامبر سال 1850 میلادی در پایتخت اسکاتلند متولد شده بود .با وجودی که همه تربیت و تحصیلاتش در انگلستان بود ،همیشه خود را اسکاتلندی میدانست" جزیره گنج و دکتر جکیل و مستر هاید "از بهترین آثار او محسوب میشوند . 17 دسامبر سال 1903 اولین هواپیمای موتوردار جهان پس از بارها آزمایش و شکست ،با پیروزی به پرواز درآمد و 59 ثانیه در فضا پرواز کرد .این هواپیما توسط دو برادر دوچرخهساز آمریکایی به نام" ویلبور رایت و اورویل رایت "ساخته شده و محل آزمایش آن" کیتی هاوک "بود .خلبان اولین هواپیمایی که در این روز به پرواز درآمد" ویلبور رایت "بود . 17 دسامبر سال 1939 ماجرای" گراف اشپی "در اواخر اولین سال جنگ بینالملل دوم در سواحل" اوروگوئه "واقع در اقیانوس اطلس در آمریکای جنوبی اتفاق افتاد .گراف اشپی در این ماجرا کارکنان کشتی جنگی آلمانی به نام که در جنگ با ناوگان دریایی انگلیسی آسیب دیده بود ،چون در خطر اسارت بدست انگلیسیها بودند کشتی را منفجر کردند و همه با فرمانده کشتی به اعماق دریا فرو رفتند. 17 دسامبر سال 1948 "اورویل رایت "یکی از مخترعین اولیه هواپیما ،بعد از 77 سال زندگی بدرود حیات گفت .وی روز 16 نوامبر 1871 میلادی در" دایتون "واقع در ایالت" اوهایو "آمریکا متولد شده ویلبور بود .پدرش کشیش بود ولی خود او با برادرش دوچرخهسازی میکرد .این دو برادر با استفاه از تجربیاتی که قبل از آنان برای تسخیر فضا شده بود ،روز 17 دسامبر 1903 میلادی اولین هواپیمای جهان را به پرواز درآوردند. مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 17 دسامبر ايران سالروز درگذشت مولانا مولانا جلال الدين محمد صوفي بزرگ و صاحب مثنوي 17 دسامبر سال 1273 ميلادي در قونيه (تركيه امروز) درگذشت و هر سال به اين مناسبت مراسمي در كنار مزار او بر پا مي شود كه يك هفته به طول مي انجامد. مولانا جلال الدين محمد متخلّص به مولوي که بيش از 26 هزار شعر عرفاني سروده است بسال 586 هجري خورشيدي (سی ام سپتامبر 1207 ميلادي = هشتم مهرماه) در بلخ خراسان يكي از مراكز بزرگ فرهنگ و ادبيات فارسي و تمدن ايراني به دنيا آمده بود. مثنوي وسعت انديشه و صفاي مولانا را منعكس مي سازد. براي مولوي در سرودن شعر، اداي مقصود بر زينت هاي لفظي ترجيح داشته است. همه جا بر ضد خودپسندي، غرور، جاه، ظاهردوستي و ريا بوده و تاكيد بر راهنمايي و نجات بشر داشته است. مولانا از این جهت به رومی معروف است که مدتی و اواخر عمر در قونیه و در آن زمان در قلمرو روم شرقی (دولت قسطنطنیه) زندگی کرد. از سال 1336 به این سوی مراسم بزرگداشت مولوي منظما در تهران برگزار شده است. مراسم سال 1336 که هشتم آبان این سال (30اکتبر 1957) برگزارشده بود «بسیار باشکوه» توصیف شده است. دو ضابطه در دوران صفويه و قاجاريه: اولويت ايالت ها و مالیات گوسفند و بز طبق ضابطه اي كه تاريخ تنظيم آن پس از تطبيق تقويمها 17 دسامبر سال 1654 ميلادي (بعضي سالها مصادف با 16 دسامبر)، زمان حكومت صفويه، است و در يك دفتر ديواني (دولتي) آن زمان ثبت شده است؛ در مكاتبات اداري تقدم استانهاي ايران را برحسب جمعيت و توليدات و اهميت تاريخي شان در نظر نمي گرفتند بلكه اولويت بر پايه نسبت و روابط والي آن با شاه و شخصيت سياسي وي بود!. بنابراين، باجا به جايي واليف اهميت ايالت هم تغيير مي يافت!. شاهان صفويه واليان خراسان، فارس، گرجستان، «كرمان ــ مكران» و «لرستان ــ بختياري» را از نزديكان خود انتخاب مي كردند. در يك بخشنامه (متحد المآل) چاپ سنگي كه تاريخ صدور آن (پس از تبديل تقويم قمري به ميلادي ) 17 دسامبر سال 1887 است تصريح شده است كه ماليات هر يكصد گوسفند و بز 25 قران و معادل 2 و نيم درصد بهاي كل آن خواهد بود كه بايد از مالدارها (عمدتا عشاير ) وصول شود. به مالدارها تفهیم شود دولت که نگهبان کشور است و از جان و مال ایشان حراست و حفاظت می کند مخارج متعدد دارد و مخارج آن طبق ضوابط ازجمله این ضابطه از ملت وصول خواهد شد. از مفاد اين بخشنامه چنين بر مي آيد كه ماليات گوسفندهايي كه در روستا و شهر نگهداری می شدند قاعده ديگري داشت. اندرز مهم دكتر مصدق به راي دهندگان در انتخابات: تحت نفوذ و تلقين هيچكس نبايد باشيد جز اراده و خواست خودتان 26 آذرماه 1330 (17 دسامبر 1951) دكتر محمد مصدق نحست وزير وقت در آستانه انتخابات دوره هفدهم قانونگداري نطق مهم سياسي ــ آموزشي خطاب به ايرانيان ايراد و ضمن آن تاكيد كرد كه اين انتخابات، نخستين انتخابات پس از مشروطيت خواهد بود كه در آن نفوذ خارجي و دخالت ارباب قدرت و سياست وجود نخواهد داشت. اين انتخابات، كاملا آزاد خواهد بود و راي دهندگان بايد با درنظرگرفتن وجدان و منافع ملي (وطن) هركس را كه مايلند و به شایستگی و درستی او اطمینان دارند انتخاب كنند و تحت نفوذ و تلقين هيچكس نبايد باشند جز اراده و خواست خودشان و فلسفه دادن راي مخفي هم همين است. وي افزود: شما با ورقه اي كه به صندوق مي اندازيد براي دو سال سر نوشت خود و كشور را در اختيار وكيل خويش مي گذاريد، لذا بايد قبلا اين فرد يا افراد را بشناسيد که امانتدار باشند. وطن امانتي است كه شما به دست ايشان مي سپاريد. وظيفه دولت درجريان انتخابات تنها اين است كه از صندوقها محافظت شود و آراء شما محفوظ بماند و خوانده شود و روز راي گيري آرامش و امنيت برقرار باشد. از سر و صدا ها در جريان مبارزات انتخاباتي واهمه نكنيد كه دمكراسي همين است، همان طور كه نبايد از قهر و آشتي هاي نمايندگان و اظهارات تند و تيزشان در مجالس نگران شويد كه اينها هم از جزئيات دمكراسي هستند و از آن جدا نيستند. بايد توجه داشته باشيد با كارهايي كه شده است، وطن ما ايران اينك زير ذره بين جهانيان قرار دارد، بايد رشد سياسي و فرهنگي خود را در اين انتخابات آزاد به ثبوت برسانيد تا سلطه گران در اراده و رشد شما منفذي نيابند تا دوباره از آنجا وارد شوند و رخنه خود را شروع كنند كه اخراج مجدد شان نياز به زحمت و مرارت فراوان و صرف وقت دارد و .... پيش بيني شاه در باره نفت - انتقاد مسکو از دولت سعودي شاه وقت، محمدرضا پهلوي، در اين روز در سال 1355 خورشيدي (دسامبر 1976 ميلادي) در آستانه نشست اوپك در شهر دوحه پايتخت قطر، پيش بيني كرد كه اگر توليد نفت ايران بر اين پايه (ميزان توليد آن روز) ادامه يابد تا سال 2001 ميلادي و حداكثر تا سال 2002 به زيان دهي خواهد رسيد يعني هزينه استخراج و حمل از بهاي فروش كمتر نخواهد بود. شايد هدف شاه از اين پش بيني (که به حقيقت نپيوسته است) در آن روز دفاع از اقدام اوپك در بالا بردن بهاي نفت خام بود و شايد هم به تامل وادار كردن ايرانيان كه پاره اي از آنان با دلارهاي هفت توماني حاصله از فروش نفت دست به ولخرجي بي حساب زده بودند. نشست اوپك دو روز بعد بهاي نفت خام را اندكي بيش از ده درصد بالا برد كه دولت سعودي 9به اشاره آمريکا) تنها با پنج درصد آن موافقت كرد كه اين اقدام سعودي با انتقاد شديد رسانه ها و مقامات شوروي نيز رو به رو شد. اين رسانه ها نوشته بودند که سران دولت سعودي ثروت ملي اين کشور را به غارتگران خارجي مي دهند تا مقام آنان را حفظ و بر سر قدرت باقي گذارند. شانزدهم دسامبر 2003 "جين کرينJeanne Crain " بازيگر آمريکايي فيلم سينمايي و برنده جايزه بهترين بازيگر زن در 1949 در78 سالگي درگذشت. وي که به خاطر شرکت در فيلم "پينکي" برنده آن جايزه شده بود در طول فعاليت هنري خود در 64 فيلم سينمايي شرکت کرده بود. جين از بازيگران معروف دهه هاي 1940 و 1950 بود. در آن دوران، زيبايي بازيگران فيلمها در جلب بيننده و معروفيت فيلم نقش موثر داشت. داستان فيلم "پينکي" تبعيض نژادي در جامعه آمريکا در دهه هاي پيش از نيمه 1960 را منعکس مي کند. در دنياي تاريخنگاري بقراط تاريخنگاري كه تاريخنگاران و روزنامه نگاران جوان بايد به ادامه روش او تعهد بسپارند پشت جلد ترجمه انگليسي كتاب سوئه تونيوس 17 دسامبر سال 121 ميلادي سوئه تونيوس Suetonius تاريخنگار مشهور روم باستان و مولف كتاب 12 جلدي «زندگاني سزارها» اين كتاب خود را به پايان رسانيد و تصميم گرفت كه پس از يك استراحت چند ماهه، به كارخود درباره ساير مقامهاي رومي با استفاده از آرشيو دولتي روم ادامه دهد كه هادريانوس (هادريان) امپراتور وقت چنين اجازه اي را به او نداد، زيرا سوئه تونيوس در كتاب خود مطالبي در باره رفتار خصوصي زن او نوشته بود. سوئه تونيوس قبلا دوست و مشاور هادريانوس بود و هنگامي كه مورد اعتراض وي قرار گرفت گفت كه دوستي جاي خود دارد و حاضر است در راه آن جانش را نثار كند، ولي نمي توانست به «تاريخ» كه انبار بايگاني(گنجينه) حقايق كارهاي انسانها از هر مرتبه و مقام است خيانت كند كه خيانت به بشريت است و مجازاتي تخفيف ناپذير دارد و اين، مجازاتي است كه وجدان به جسم وارد مي آورد. سوئه تونيوس معاصر پلوتارك(نويسنده يوناني و متوفا در سال 125 ميلادي) و تاسيتوس مورخ يک رومي بود. چون تاسيتوس تاريخ خود را اختصاص به رويدادهاي سياسي و كارهاي دولتي امپراتوران روم و مذاكرات سنا داده بود، سوئه تونيوس عمدتا درباره زندگاني خصوصي و عادات خوب و بد از جمله آزمندي ها، قساوتها، هرزگيها و ... و وضعيت خانوادگي و رفتار و زندگي داخلي آنان نوشت و تا توانست حقايق و واقعيات را گفت و چيزي را صيقل نزد، رنگ آميزي نكرد و ناگفته نگذارد. وي از زير پا گذاردن و نقض حقوق مردم و لهو و لعب و خوشگذراني هاي امپراتوران نوشت به گونه اي كه در قرن 19 و تا مقطعي از قرن 20 و در موارد معدود تا زمان حاضر، پيش از دادن گواهينامه تحصيلات دانشگاهي در تاريخ و بعدا در روزنامه نگاري به افراد، آنان را متعهد به رعايت اصول و روش حرفه اي «سوئه تونيوس» مي كرده اند كه براي اين فارغ التحصيلان برابر و مثابه با سوگندنامه بقراط براي فارغ التحصيلان پزشكي بوده است و كساني كه اين تعهد را مي سپردند نبايد زير بار سانسور و از جمله خود - سانسوري مي رفتند و هنوز هم چند دانشكده روزنامه نگاري وجود دارد كه فارغ التحصيلان خود را سوگند مي دهند كه در نشريات تحت سانسور كار نكنند. در تاليف بزرگ سوئه تونيوس در جلد مربوط به زندگي كراسوس كه در جنگ سال 53 پيش از ميلاد با ايران در منطقه «حران» كشته شد آمده است كه كراسوس مردي آزمند و زر - دوست بود . هنگامي كه سر او را به تيسفون نزد «ارد Orode» شاه وقت ايران بردند، دستور داد مقدار زيادي سكه طلا بياوردند و مقابل سر كراسوس قرار دادند. سپس «ارد» خطاب به سر كراسوس گفت: حالا از اين سكه ها هرچه دلت مي خواهد بخور تا سير شوي. ژنرالهاي اسير رومي شاهد اين صحنه بودند. در قلمرو رسانهها شبکه تلويزيون عرب زبان دولتي آمريکا براي خاور ميانه از ژانويه 2003 دولت آمريكا يك شبكه تلويزيوني ماهواره اي به زبان عربي براي منطقه خاورميانه راه اندازي کرده است. اين شبكه از اسپرينگفيلد (حومه جنوبي واشنگتن در ايالت ويرجينيا) برنامه هاي خود از جمله خبر و سرگرمي را پخش مي کند. دولت آمريكا حق ندارد راديو ـ تلويزيون داخلي داشته باشد و برنامه هاي صداي آمريكا كه شصت و پنج سال از عمر آنها مي گذرد و نيز راديو آزادي و ... براي پخش در كشورهاي ديگر است. بودجه نخستين سال شبكه تلويزيون تازه كه « الحرا » نام دارد 62 ميليون دلار تعيين شده بود. جمع كاركنان اين تلويزيون دولتي كه عمدتا عرب خواهند بود 200 نفر است. روزنامه هاي آمريكا نوشته بودند كه هدف از تاسيس اين شبكه برقراري موازنه رسانه اي در منطقه است زيرا كه مطالب شبكه عرب زبان «الجزاير» بوي ضد آمريكايي مي دهد. گفته شده بود كه شبكه تازه بعدا يك شعبه هم در عراق داير خواهد كرد. اصحاب نظر راه اندازي اين شبكه تلويزيوني را يك تجربه تازه دولت آمريكا خوانده اند. اين دولت بعدا يک تلويزيون به زبان فارسي هم داير کرده است. استادان علم حکومت "تلويزيون" را يک ابزار پيشبرد سياست و هموار ساختن زمينه براي اجراي برنامه هاي يک دولت دانسته اند. با اين تعريف، رسانه هاي دولتي (که حرفه اي هم به حساب نمي آيند) بازوي روابط عمومي دولت خود هستند. ساير ملل سیمون بولیوار ـ روزی که اعلام استقلال کرد و روزی که درگذشت 17دسامبر سال 1830 سيمون بوليوار قهرمان ملي و مظهر استقلال لاتين هاي قاره آمريكا در 47 سالگي از بیماری سل درگذشت. وي در همین روز در سال 1819 استقلال «گران کلمبیا» را اعلام کرده بود. در آن زمان به مجموعه ونزوئلا، کلمبیا، اکوادور، پرو . بولیوی امروز «گران کلمبیا» می گفتند. شهری را که بولیوار در آن استقلال منطقه را اعلام داشت سیوداد بولیوار (شهر بولیوار) نام نهاده اند. وی كه موفق شد با مبارزات مسلحانه بسياري از سرزمين هاي امريكاي مركزي و جنوبي را به استقلال برساند و نام او بر كشور بوليوي نهاده شده است خودرا متعلق به همه لاتينهاي قاره امريكا مي دانست. وي که در شهر كاراكاس ونزوئلا به دنيا امده بود در كلمبيا درگذشت و بعدا بقایای جسد اورا به کارکاس منتقل و در اینجا دفن کردند. دولت ونزوئلا ونزوئلا پول ملي اين كشور به نام او «بولیوار» گذارده است. بولیوار پس از تحصیل فلسفه و تاریخ در اروپا، با افکار روشنگران آن قاره آشنا شده و در محل، چگونگی روند انقلاب فرانسه را بررسی کرده و به وطن بازگشته بود. بولیوار رشد یک کشوررا بدون رشد مردم آن امکان ناپذیر می دانست. برپایه افکار بولیوار، در دهه یکم قرن 21 در آمریکای لاتین اتحادیه ای به نام بولیوارین آلترناتیو (اختصارا؛ آلبا) تاسیس شده است. به پاس فداکاري هاي استقلال طلبانه بولیوار و خدمات او به بشریت، يک ميدان شهر تهران به نام اوست. همين نامگذاري کمک بزرگي به گسترش دوستي و روابط ايران و لاتين هاي آمريکا کرده است. نخستین پرواز با هواپیما 17 دسامبر سال 1903 در صحراي «كيتي هاك» ايالت كاروليناي شمالي آمريكا برادران رايت (ارويل و ويلبر رايت) هواپيمايي را كه در كارگاه دوچرخه سازي شان بر پايه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به پرواز در آوردند كه به عنوان نخستين پرواز بشر با هواپيما ثبت شده است. پرواز بشر با بالون هوای گرم در چهارم ژوئن 1783 صورت گرفته بود. این بالون توسط دو برادر فرانسوی ـ ژاک و ژوزف مون گلفیه ـ ساخته شده بود. بالون ساخت این دو برادر در نوامبر و دسامبر آن سال چند مسافررا هم حمل و در ارتفاع 500 متری با سرعت 22 کیلومتر در ساعت پرواز کرده بود. برادران رايت 18 دسامبر، و يك روز پس از نخستين پرواز كه پيروزمندانه بود، از دولت آمريكا خواستند كه اختراع آنان را خريداري كند. وزارت جنگ آمريكا مامور بررسي اين درخواست شد و پس از مذاكره و مشاهده اختراع، تصميم گرفت براداران رايت را به خدمت بگيرد و كمك مالي به تكميل اين صنعت بكند. پايان استعمار پرتغال برهند - نگاهي به چگونگي استقرار پرتغالي ها در هند و از آنجا دست اندازي به خليج فارس و ... ارتش هند بالاخره 17 دسامبر سال 1961 «گواGOA» و دو منطقه ديگر اين كشور (ديو Diu و دمان Daman) را از دست پرتغالي ها خارج ساخت و به استعمار اين كشور كوچك اروپايي بر شبه قاره هند پس از 450 ساله پايان داد!. از پايگاه خود در هند بود كه پرتغاليها به ساير نقاط آسيا از جمله خليج فارس، مالاکا، چين و ... دست اندازي كردند. فرانسسکو دو آلاميدا نخستين فرماندار نقاط متصرفي پرتغال در هند، "ديو" در ساحل غربي هندرا در سال 1509 براين متصرفات اضافه کرد. آلفونس دو آلبوکرکيAfonso de Albuquerque پرتغالي در سال 1508 و با هدف بستن خليج فارس بر روي رقيبان آينده، با هفت کشتي توپدار و 500 تفنگدار به جزيره هرمز که مرکز مبادلات کالا و ناظر بر تنگه هرمز بود حمله ور و آنجا و بعدا قشم و چند نقطه ديگر متصرف شد. پيروزي پرتغالي ها سلاحهاي آتشين آنان بود که ايرانيان در آن زمان فاقد آن بودند. دهها سال بعد شاه عباس براي اخراج پرتغاليها از قشم، هرمز و سواحل ايران بود كه با انگليسيها متحد شد و پاي اينان به خليج فارس باز گرديد كه مشكلات منطقه نتيجه سلطه انگليسي ها بر خليج فارس بوده است. آلبوکرکي که طرح بستن راههاي دريايي هند بر روي ساير کشورهاي اروپايي را تهيه کرده بود بعدا به عنوان دومين فرماندار مستعمرات پرتغال در هند تا توانست به اين طرحها جامه عمل پوشاند. وي که از سال 1510 فرماندار شده بود در دسامبر همين سال "کاليکت (امروزه Kozhikode)" را متصرف شد. پرتغالي ها که از لحاظ شمار، نيروي کافي نداشتند براي تصرف و حفظ متصرفات از خصومت هندو و مسلمان استفاده مي کردند. مناطقي را که پرتغالي ها در سواحل غربي هند تصرف کردند قبلا حکمران مسلمان داشتند ولي اکثريت مردم هندو بودند.آلبوكركي که از پادشاه پرتغال لقب "دوک گوآ" گرفته بود 15 دسامبر سال 1515 درگذشت. وسکو دا گاما (نخستين پرتغالي در هند) بیستم ما مه 1948 وارد "کالیکت Calicut" در ساحل غربی هندوستان شده بود. وي خود و همراهانش را مسافر (توريست) معرفي کرده بود و در طول سفر، توپ و تفنگ بکار نبرده بود. ديدارهاي او عمدتا اکتشافي بود. دا گاما در سال 1524 نيز ماموريت هند يافت و به اينجا آمد و در همين سال در هند درگذشت. ارتش هند 12 دسامبر 1961 عملیات اخراج پرتغالی ها از گوآ، دامان و دیو آغاز کرده بود. مقاومت پرتغالی چندان شديد نبود. گوآ که اینک ایالت بیست و پنجم هند است دو میلیون جمعیت دارد و حاکم نشین آن شهر پاتاجی است. گوآ به معنای گله گاو و «گاو = گو» واژه ای مشترک در زبان فارسی و سانسکریت است. حکومت کوتاه حبیب الله خان تاجیک، قهرمان پارسیان بر افغانستان - دست انگليسي ها در تحولات افغانستان اميرنادرخان 17دسامبر سال 1928 در پي يك طغيان ضد اصلاحات اروپايي (فرنگي) در كابل و جلال آباد و انتشار خبر لشکرکشي پشتونها از خوست و لغمان به سوی کابل، امير امان الله خان - پادشاه وقت افغانستان و بانویش ثريا از كابل خارج شدند و در دژ نطامي خارج از اين شهر پناه گرفتند. چون اوضاع آرام نشد 14 ژانويه (28 روز بعد) امير امان الله خان كناره گيري كرد و برادرش عنايت الله خان به سلطنت رسيد كه او نيز سه روز بعد بر اثر فشار مخالفان كناره گيري كرد و زمام امور به دست حبيب الله خان افسر سابق ارتش افتاد که يک تاجيک بود. همزمان با اصلاحات داخلی، امان الله خان نماينده به مسکو فرستاده بود و با حکومت بلشويکي روسيه دوست و از انواع کمکهای اين دولت برخوردار شده بود. وي همچنين گفته بود که قرارداد موافقت با خط مرزی دوراند (تقسيم طوايف پشتون و انتقال بسياري از نواحي پشتون نشین به هندوستان انگلستان – پیدایش منطقه وزيرستان امروز پاکستان) مصلحتی بوده و جنبه موقت دارد. امان الله خان با بيان اين مطلب که هشداري به دولت لندن بود دشمني اين دولت را نسبت به خود برانگيخت. گرايش امان الله خان به روسيه قبلا باعث کدورت و نگراني انگلستان شده بود که بر هندوستان حکومت مي کرد و سخن از موقتي بودن موافقتنامه خط مرزي "دوراند" زدن کاسه صبر دولت لندن را لبريز کرد و توطئه چيني برضد او آغاز شد. از طرفي هم اصلاحات داخلی امان الله خان باعث اعتراض پشتونهاي وفادار به رسوم و سنت هاي قبيله اي شده بود و آماده قبول تحريک از خارج و طغيان بودند. مورخان اروپایی تاييد کرده اند که تحریک پشتونها کار جاسوسها و عوامل محلی لندن بود. در اين گير و دار، حبيب الله خان تاجيک که زادگاه او (کلکان) از کابل فاصله چندانی ندارد برای جلوگیری از افتادن پايتخت به دست پشتونهای جنوب، با گروهي از نظاميان و تاجيکها پيشدستي کرده و کابل را متصرف شده بود، خودرا امیر (پادشاه) افغانستان خوانده و اعلام کرده بود که باید محصول فتنه های انگلستان در افغانستان (دودمان پادشاهی وقت) ریشه کن شوند و یگانگی فرهنگی همه پارسیان تامین یابد. وی نيز با بيان اين مطلب بر خشم انگليسي ها افزود و بعلاوه به دست انگليسي ها وسيله داد تا بر دامنه تحريک پشتونها بيافزايند. حکومت حبیب الله خان تا 13 اکتبر1929 و بیش از ده ماه طول نکشید و محمدنادرخان از اميرزادگان افغان (متولد هند) با کمک انگليسي ها و پشتون هاي "وزيرستان" به کابل لشکر کشيد و حبيب الله خان با هدف جلوگیری از برادرکشی به زادگاه خود و کوههاي شمال کابل عقب نشست. امير نادرخان قرآن مهر کرد و برايش فرستاد که اگر به کابل آيد و تسليم شود به او و يارانش امان و مقام خواهد داد. حبيب الله خان که پشتونها از باب دشمني اورا "بچه سقا" خطاب مي کنند فريب خورد، به کابل رفت و اعدام شد و سلطنت در همان دودمان تا کودتاي سردار داودخان که او نيز از همان خاندان بود باقي ماند. حبیب الله خلیلی و چند شاعر تاجیک "حبیب الله خان" را قهرمان پارسیان، قهرمان خراسان و ... توصیف کرده اند. پس از شکست کمونیست های افغانستان هم حکومت این کشور به دست تاجیکها افتاده بود که طالبان پشتون برسر کار آمدند و .... کرزاي که حکومت افغانستان را به دست دارد يک پشتون است. واکنشها به کفش پراني به سوي بوش در چهارمين روز: کفشی که نماد شجاعت شد - زیدی با کفش به فردی حمله برد که با موشک و تانک به وطن او تعرض کرده بود کفش پراني 14 دسامبر 2008 در منطقه محافظت شده شهر بغداد (گرین زون) "منتظر الزیدی" روزنامه نگار شیعه عراقی به سوي جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا در جلسه مصاحبه عمومي مطبوعاتي مشترک او و نوري المالکي نخست وزير عراق هفدهم دسامبر 2008 نيز همچنان خبر مورد توجه جهانیان بود. در جهان عرب و بسياري از کشورهاي اسلامي و ممالکي که از رفتار دولت آمريکا راضي نبوده اند، منتظر الزيدی خبرنگار تلويزيون البغداديه به صورت يک قهرمان در آمده و رشادت او تحسین شده است. در آپارتمان دو اطاقه زیدی 29 ساله در بغداد، جز تعدادی کتاب سیاسی و دینی و یک عکس "چه گوارا" - انقلابی بنام آمریکای لاتین مدرک دیگری به دست نیامده بود. زیدی که در جريان مصاحبه مطبوعاتي، به سوي جورج بوش دو لنگه کفش پرتاب کرد و اورا "سگ" خواند که باعث کشتار عراقي ها و بيوه شدن زنان و يتيم شدن کودکان شده است در 17 دسامبر نيز تحت درمان بود زیرا که ماموران محافظ عراقی ویرا با اینکه هنگام دستگیری مقاومتی نکرده بود بسختی کتک زده و یک بازو و دنده هایش را شکسته و صورتش را در اطراف چشم مجروح ساخته بودند. این ماموران پس از خارج ساختن زیدی از محل مصاحبه، اورا در اطاق مجاور کتک زده بودند. کتک زدن غیر ضروری زیدی باعث تعجب و انتقاد جهانیان شده بود که باور نمی کردند عراقی ها یک عراقی را که تسلیم آنان بوده و به خاطر نشان دادن "زنده بودن و ایستادگی وطنش" دست به یک اقدام سمبولیک زده بود کتک بزنند - کاری که در زمان صدام حسین هم رسم بود!. عراقي ها با تظاهرات و راهپيمايي هاي متعدد خواستار آزادي فوري زیدی شده بودند. عراقي ها شعار مي دادند که الزيدي تنها احساس آنان نسبت به دولت آمريکا را منعکس کرده بود، تنفر از اشغال نظامی وطن و بیزاری از ادامه تحقیر و قتل و تخریب. در لیبی یک انجمن لیبیایی که دختر قذافی ریاست آن را برعهده دارد ضمن تقدیر از عمل زیدی براي او مدال شجاعت تصويب کرد. مدیر تلویزیون البغدادیه که در سال 2005 در مصر تاسیس شده و زیدی از همان آغاز کار با آن همکاری داشته ضمن تمجید از او خواستار آزادی فوریش از زندان شد و گفت: زیدی با کفش به فردی حمله برد که با موشک و تانک به وطن او تعرض کرده بود و افزوده بود که زیدی که تحصیلات " مس کامیونیکیشن = رسانه های گروهی" دارد از جمله روزنامه نگارانی است که خبر از مردم می داد. گزارش مصور او از قتل یک دانش آموز دختر به نام "زهرا" در بغداد و مصاحبه با بستگان و دوستان و همسایگان او و انعکاس احساس آنان یک شاهکار خبری بود. بستگان و دوستان و همکاران زیدی گفته بودند که او از تعرض به عراق و ادامه اشغال و بدبختی هموطنان بیزار بود و می خواست کاری بکند تا جهانیان بدانند که عراقی ها نمرده اند و ترسو هم نیستند. او با کفش پرانی به سوی جورج دبلیو بوش تنفر توده های عراقی را از شخص او، دولت آمریکا و نظامیان آمریکایی ابرازداشت که انعکاس نظر عراقی ها بود جز شماری کم که از اشغال نظامی وطن و به خاک و خون کشیده شدن مردم بهره مند شده، به مقام دست یافته و سود برده اند و این سود همانا سوداگری با خون و اشک مردم بوده است. یک ثروتمند کشور سعودی پیشنهاد کرده بود که حاضر است یک لنگه از کفش زیدی را که به سوی جورج بوش پرتاب شد به ده میلیون دلار خریداری کند و در موزه بگذارد زیرا که این کفش از جانب میلیونها عراقی و عرب سخن گفت و اعتراض کرد و چون تاریخساز شده است باید در موزه بماند تا نماد شجاعت باشد. یک همکار عراقی زیدی گفته بود که زیدی قبلا دوبار و هربار برای یک روز به خاطر دادن خبرهاي ضد آمريکايي به تلويزيون دربازداشت نیروهای امریکایی بود. هدف از این دستگیری ها ترسانیدن زیدی بود که تغییری در روش خبریابی او نداد. زیدی یک بار هم ربوده شده بود و یک هفته در اسارت بود. زیدی با عمل خود در جلسه مصاحبه مشترک بوش - مالکی که اندکی پس از مبادله قرارداد امنیتی عراق و آمریکا برگزار شده بود شأن و حیثیت به عراق بازگردانید. خلیل الدولیمی وکیل مدافع صدام حسین که برای دفاع از زیدی یک تیم حقوقی تشکیل داده بود گفت: آمریکا عراق را اشغال نظامی غیر قانونی کرده و هر عراقی وظیفه ایستادگی دارد و ایستادگی مشروع را با هر وسیله و ازجمله پرتاب لنگه کفش می توان بعمل آورد. هوگو چاوز رهبر ونزوئلا از بستگان زیدی دعوت کرده است که اگر احساس می کنند که پس از این رویداد، ماندن در عراق برایشان خالی از گرفتاری نیست به ونزوئلا بروند و در آنجا زندگی کنند. رسانه ها همچنان به دنبال کردن کفش پرانی به سوی جورج بوش (که یک عمل ضد آمریکایی تلقی شده است) ادامه داده اند و در این زمینه وب لاگها به آنها پیوسته اند. اين وضعيت در زير، به صورت مصور و در مجموعه اي از عکسها آمده است: برخي ديگر از رويدادهاي 17 دسامبر 1718: در پي تشكيل اتحاديه مربع در اروپا براي جلوگيري از جاه طلبي هاي اسپانيا ، انگلستان يكي از اعضاي اين اتحاديه به دولت اسپانيا اعلان جنگ داد. 1862: ژنرال گرانت از فرماندهان نيروهاي فدراسيون كه بعدا رئيس جمهوري آمريكا شد با صدور فرمان شماره 11 به يهوديان ساكن ايالت تنسي امريكا اخطار كرد كه از اين ايالت خارج شوند. 1914: انگلستان با استفاده از فرصت جنگ جهاني اول، مصر را به عنوان يك كشور تحت الحمايه خود اعلام كرد. 1914: عثمانيها كه بر فلسطين حكومت داشتند و به حمايت از آلمان وارد جنگ جهاني اول شده بودند يهوديان را از شهر تل اويو بيرون كردند. 1920: جامعه ملل همزمان مرتكب دو اشتباه شد و جزاير متصرفي آلمان در اقيانوس آرام را در قيمومت ژاپن و افريقاي جنوب غربي ( ناميبياي امروز ) مستعمره ديگر آلمان را تحت قيموميت دولت فدرال افريقاي جنوبي قرار داد كه اين دولت تا همين اواخر با وجود قيام مردم ناميبيا حاضر به تخليه آن نبود. 1925: شوروي همانند ايران و افغانستان با تر كيه نيز پيمان عدم تجاوز امضاء كرد. 1978: اوپك با استفاده از فرصتي كه قطع صدور نفت ايران به دست داده بود و كمبود نفت خام در بازارهاي بين المللي بهاي اين ماده را دفعتا 18 در صد بالابرد. [/align] نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
پرستو. ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۹۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۹۰ روز ملی حمل و نقل (۲۶ آذرماه) در جهان امروز، بخش حمل و نقل از جمله بخش های زیربنایی اقتصاد هر جامعه است که علاوه بر تحت تأثیر قراردادن فرآیند توسعه اقتصادی، خود نیز در جریان توسعه دچار تغییر و تحول می شود. حمل و نقل، با ایفای نقش رابط میان بازار مصرف، به مثابه پایه های پلی است که بخش های مختلف جوامع با عبور از روی آن، به سمت توسعه پایدار حرکت می کنند. صنعت نوپای حمل و نقل در جمهوری اسلامی ایران، دورانی پرفراز و نشیب را پشت سرگذاشته که ویژگی اصلی آن تلاش برای دستیابی به جایگاهی والاتر و فردایی بهتر است. در تاریخ تحولات این صنعت در کشورمان، روزها و ایام سرنوشت سازی بوده اند که نقش تعیین کننده ای در شکل گیری و انسجام شبکه حمل و نقل کشور داشته اند. ۲۶ آذر سال ۱۳۶۲ یادآور چنین ایامی است که در آن حضرت امام خمینی (ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، فرمانی در زمینه اعزام کامیونها به بنادر جنوبی برای تخلیه کالاهای وارداتی و مایحتاج مردم صارد کردند. در پی این فرمان کامیون داران سراسر کشور، آمادگی خود را برای تخلیه بنادر و حمل و نقل مواد ضروری مورد نیاز مردم اعلام کردند. ۱۴ سال پس از صدور فرمان امام راحل (ره) ، در سال ۱۳۷۶ به پیشنهاد وزارت راه و ترابری و برای آگاه سازی هرچه بیشتر جامعه با نقش و جایگاه بخش حمل و نقل، روز ۲۶ آذر ماه از سوی شورای فرهنگ عمومی، به عنوان روز حمل و نقل شناخته شد. روز حمل و نقل، روز قدردانی از خدمات ارزشمند رانندگان و سایر دست اندرکاران و شاغلان بخش حمل و نقل کشور و فرصتی مناسب برای بازنگری نیازها و مشکلات این بخش است. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .