irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ امروز یعنی 28 آذر سالروز فوت خواننده و هنرمند و جاوید الاثر کشورمون ناصر عبداالهی بود به همین منظور بد ندیدیم که حداقل برای تجدید خاطره متن برخی از ترانه های این هنرمند فقید رو قرار بدیم که امیدوارم مورد پسند شما قرار گرفته باشید منبع : 100آهنگ البوم هوای حوا ناصر عبداللهی :بندر عباسی (صالح آتون) پشت باغ مولوی پهلو لولهء هُوی پشت باغ مولوی پهلو لولهء هُوی آدرس خونت شدادن مه هندم تو نخوی آدرس خونت شدادن مه هندم تو نخوی یارم هندن از سفر مه که امنینن خبر یارم هندن از سفر مه که امنینن خبر هوای بندر چه گرمن تبرم بالای کپر هوای بندر چه گرمن تبرم بالای کپر (ناصر عبداللهی) ای یار ای یار یار بالا بدو ای یار ای یار یار بالا بدو ای نازنین یار همی حالا بدو ای نازنین یار همی حالا بدو گردن غزالی مه گرفتارتوم گردن غزالی مه گرفتارتوم جای تو خالی همی حالا بدو جای تو خالی همی حالا بدو (صالح آتون) چشم انتظارن یار دل بیقرارن یار پشت ستونن یار دلش چه خونن یار (ناصر عبداللهی) چشم انتظارن یار دل بیقرارن یار پشت ستونن یار دلش چه خونن یار (صالح آتون) او که نه جارن همیشه, پیک بهارن همیشه (ناصر عبداللهی) بگه بخونه، تو خونه مونه، شبا ستاره که میشه (دو صدایی) چشم انتظارن یار دل بیقرارن یار پشت ستونن یار دلش چه خونن یار (صالح آتون) پشت باغ مولوی پهلو لولهء هُوی پشت باغ مولوی پهلو لولهء هُوی آدرس خونت شدادن مه هندم تو نخوی آدرس خونت شدادن مه هندم تو نخوی یارم هندن از سفر مه که امنینن خبر یارم هندن از سفر مه که امنینن خبر هوای بندر چه گرمن تبرم بالای کپر هوای بندر چه گرمن تبرم بالای کپر (ناصر عبداللهی) ای یار ای یار یار بالا بدو ای یار ای یار یار بالا بدو ای نازنین یار همی حالا بدو ای نازنین یار همی حالا بدو گردن غزالی مه گرفتارتوم گردن غزالی مه گرفتارتوم جای تو خالی همی حالا بدو جای تو خالی همی حالا بدو (صالح آتون) چشم انتظارن یار دل بیقرارن یار پشت ستونن یار دلش چه خونن یار (ناصر عبداللهی) چشم انتظارن یار دل بیقرارن یار پشت ستونن یار دلش چه خونن یار (صالح آتون) او که نه جارن همیشه, پیک بهارن همیشه (ناصر عبداللهی) بگه بخونه، تو خونه مونه، شبا ستاره که میشه (دو صدایی) چشم انتظارن یار دل بیقرارن یار پشت ستونن یار دلش چه خونن یار فرستنده متن : سپهر اسماعیلی بندر عباسی نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مهر دلبر کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن جان نگین مُهر مِهر شاخه بی برگ داشتن از پی سنگین دل نامهربانی روز و شب بر رخ چون زر نثار گنج گوهر داشتن چون نگردی گرد معشوقی که روز وصل تو بر تو زیبد شمع مجلس مهر انور داشتن یوسف مصری نشسته با تو اندر انجمن زشت باشد چشم را در نقش آذر داشتن احمق مرسل نشسته، هی دوا دارد خرد دل اسیر سیرت بوجهل کافر داشتن من سلامت خانهء نوح نبی بنمایمت تا توانی خویشتن را ایمن از شر داشتن تا سلیمان وار باشد حیدر اندر صدرمان زشت باشد دیو را بر تارُک افسر داشتن تا سلیمان وار باشد حیدر اندر صدرمان زشت باشد دیو را بر تارُک افسر داشتن کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن جان نگین مُهر مِهر شاخه بی برگ داشتن از پی سنگین دل نامهربانی روز و شب بر رخ چون زر نثار گنج گوهر داشتن چون نگردی گرد معشوقی که روز وصل تو بر تو زیبد شمع مجلس مهر انور داشتن نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ ندیم اطلسیها آینه از عطر تو لبریز کوچه از خاطره سرشار خونه با یاد تو روشن خونه با خواب تو بیدار با تو بیداره ستاره بی تو بی برگه اقاقی تو نباشی نه درختی نه گلی مي مونه باقي تو ندیم اطلسیها تو بهار خونه بودی پدرم، برای بودن تو چه عاشقونه بودی شونه هات پناه گریه تو هجوم غصه و غم جاریِ دست تو بوده روی هرچی زخمه مرهم مثل شونه هات شکسته دلم از این همه غربت بی تو موندن بی تو بودن واسه من نمیشه عادت نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ صدای پا صدای پاتو میشناسم که مژدهء شکفتنه یه آشتیه دوبارهء زمونه با دل منه صدای پات صدا که نیست ترانهء بهاریه قدم بزار رو قلب من که وقت بی قراریه که وقت بی قراریه به دست زندگی بده دوباره دست سردمو رفیق راهمی بذار رو شونه بار دردمو اگه رفیق راهمی بزن به جاده همسفر غبار رو از دلم بگیر سکوت رو از شبم ببر بگیر سکوت سردمو دوباره با دلم بخون نفس بده به غربت ترانه های نیمه جون بیا که بی کسی بره یکی بشیم کنار هم بیا که خیلی وقته دل منو سپرده دست غم صدای پاتو میشناسم که مژدهء شکفتنه یه آشتیه دوبارهء زمونه با دل منه صدای پات صدا که نیست ترانهء بهاریه قدم بزار رو قلب من که وقت بی قراریه که وقت بی قراریه صدای پاتو میشناسم که مژدهء شکفتنه یه آشتیه دوبارهء زمونه با دل منه صدای پات صدا که نیست ترانهء بهاریه قدم بزار رو قلب من که وقت بی قراریه که وقت بی قراریه به دست زندگی بده دوباره دست سردمو رفیق راهمی بذار رو شونه بار دردمو اگه رفیق راهمی بزن به جاده همسفر غبار رو از دلم بگیر سکوت رو از شبم ببر بگیر سکوت سردمو دوباره با دلم بخون نفس بده به غربت ترانه های نیمه جون بیا که بی کسی بره یکی بشیم کنار هم بیا که خیلی وقته دل منو سپرده دست غم صدای پاتو میشناسم که مژدهء شکفتنه یه آشتیه دوبارهء زمونه با دل منه صدای پات صدا که نیست ترانهء بهاریه قدم بزار رو قلب من که وقت بی قراریه که وقت بی قراریه نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ کودکان خيابانی دو تا چشم بی تکلّف یه صدای خشک زخمی یه نگاه بی ستاره دو تا دست پینه بسته دو تا پای خرد و خسته که دیگه رمق نداره از سر صبح تا دل شب میپیچه صدای گاری تو گوش کر خیابون توی گرما زیر آفتاب توی سرما زیر بارون سر چهارراه دور میدون میخوام از شما بخونم شما که غریبه هستین پیش چشم آشناها از همیشه تا همیشه دستاتون رو هدیه کردین به نگاه سرد ماها میخوام از شما بخونم شما که غریبه هستین پیش چشم آشناها از همیشه تا همیشه دستاتون رو هدیه کردین به نگاه سرد ماهااااااااااا ... پیشتون مثل یه برّه ست سر به زیر و رام و آروم دنیا با این همه گرگیش توی این معرکه میدون کوچیکه قد یه کوچه با نهایت بزرگیش توی مشتاتون اسیره مثل بازیچهء کوکی که تو دست این و اونه اگه مردی مونده باشه توی بازوی شماهاست جون هرچی پهلوونه میخوام از شما بخونم شما که غریبه هستین پیش چشم آشناها از همیشه تا همیشه دستاتون رو هدیه کردین به نگاه سرد ماها میخوام از شما بخونم شما که غریبه هستین پیش چشم آشناها از همیشه تا همیشه دستاتون رو هدیه کردین به نگاه سرد ماهااااااااااا ... کوچیکین امّا بزرگین هرچی سختیا زیاده همّت شما بلنده توی این دوره زمونه خیلی حرفه که یه بچه کمر مردی ببنده دل آسمون میریزه وقتی لبهاتون میلرزه امّا گریه رو میخندین کوچیکین امّا بزرگین به خود خدا قسم که شماها یه پارچه مردیـــــــــن میخوام از شما بخونم شما که غریبه هستین پیش چشم آشناها از همیشه تا همیشه دستاتون رو هدیه کردین به نگاه سرد ماها میخوام از شما بخونم شما که غریبه هستین پیش چشم آشناها از همیشه تا همیشه دستاتون رو هدیه کردین به نگاه سرد ماهااا میخوام از شما بخونم شما که غریبه هستین پیش چشم آشناها از همیشه تا همیشه دستاتون رو هدیه کردین به نگاه سرد ماهااا میخوام از شما بخونم شما که غریبه هستین پیش چشم آشناها از همیشه تا همیشه دستاتون رو هدیه کردین به نگاه سرد ماهااا ... نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ يکی از همین روزا یکی از همین روزای گم شده یکی از همین روزای بی نشون تو همین ثانیه های در بدر تو همین دقیقه های نیمه جون تو میای میای به دادم میرسی تو میای که گریه خوابم نکنه شب خستگی به رویم نرسه صبح آینه جوابم نکنـــــه تو همین شبای بی تو بی سحر تو میای ستاره در بدر نشه تو میای آینه آروم بگیره شب عاشقا با گریه سر نشه تو که بودنت امید زندگی تو که دیدنت دلیل بودنه از تو گفتن اسم و رسم عاشقا از تو خوندن همهء عشق منه از تو خوندن همهء عشق منه عمریه پنجره های خونه رو به هوای دیدنت وا میکنم توی نقره ریز اشک و آینه تو رو گم نکرده پیدا میکنم تو رو گم نکرده پیدا میکنم تو همین روزا به دادم میرسی تو همین روزای بی تو بی نشون تو همین ثانیه های در بدر تو همین دقیقه های نیمه جون تو همین دقیقه های نیمه جون تو همین دقیقه های نیمه جون نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ بی همتا دل اگه خونهء غم شد من اگه پریشونم تا ابد من به یاد عشقت ترانه میخونم من پُرِ حس نیازم تو نجیب و بی همتا دیگه از اون نگاه پاکت جدا نمیمونم دل سادهء اونی که تنها تو براش بودی تموم دنیا حالا خونهء غمه تو این شبهــــااا میدونم همه دلم اسیره آخه عشق تو مثل کویره تب تشنگی میمونه تو لبهــــااا ما همه نسلامون جوونه دلامون دریا بیا با هم رها بشیم از همه این دنیا دلو از این قفس رها کن قفس غمهـــــــا نگو عاشق شدن دروغه خوابه و رویـــــــااا دل اگه خونهء غم شد من اگه پریشونم تا ابد من به یاد عشقت ترانه میخونم من پُرِ هس نیازم تو نجیب و بی همتا دیگه از اون نگاه پاکت جدا نمیمونم دل اگه خونهء غم شد من اگه پریشونم تا ابد من به یاد عشقت ترانه میخونم من پُرِ هس نیازم تو نجیب و بی همتا دیگه از اون نگاه پاکت جدا نمیمونم دل سادهء اونی که تنها تو براش بودی تموم دنیا حالا خونهء غمه تو این شبهــــااا میدونم همه دلم اسیره آخه عشق تو مثل کویره تب تشنگی میمونه تو لبهــــااا ما همه نسلامون جوونه دلامون دریا بیا با هم رها بشیم از همه این دنیا دلو از این قفس رها کن قفس غمهـــــــا نگو عاشق شدن دروغه خوابه و رویـــــــااا دل اگه خونهء غم شد من اگه پریشونم تا ابد من به یاد عشقت ترانه میخونم من پُرِ هس نیازم تو نجیب و بی همتا دیگه از اون نگاه پاکت جدا نمیمونم نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ حکمت همه نقاشی شدیم با دستای تو مهربون دوتا رو با هم کشیدی یکی رو بی همزبون به یکی نونوایی دادی به یکی یه لقمه نون به یکی صد تا نشونه یکی بی نام و نشون به یکی قصر طلایی به یکی گوشهء پارک یکی دوتا چتر داره یکی مونده زیر بارون بالای نقاشیتو دادی به هرکی پول داره ولی با این همه پول هیچکی محبت نداره پایین نقاشیتم دورسته پولی ندارن امّا چهرهء اونا عشقو به یادم میاره ای خدا کاری بکن از آدمای نقاشیت یکی هم پیدا بشه بذر محبت بکاره ای خدا کاری بکن از آدمای نقاشیت یکی هم پیدا بشه بذر محبت بکاره همه نقاشی شدیم با دستای تو مهربون دوتا رو با هم کشیدی یکی رو بی همزبون به یکی نونوایی دادی به یکی یه لقمه نون به یکی صد تا نشونه یکی بی نام و نشون به یکی قصر طلایی به یکی گوشهء پارک یکی دوتا چتر داره یکی مونده زیر بارون بالای نقاشیتو دادی به هرکی پول داره ولی با این همه پول هیچکی محبت نداره پایین نقاشیتم دورسته پولی ندارن امّا چهرهء اونا عشقو به یادم میاره ای خدا کاری بکن از آدمای نقاشیت یکی هم پیدا بشه بذر محبت بکاره ای خدا کاری بکن از آدمای نقاشیت یکی هم پیدا بشه بذر محبت بکاره نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ عاشق بودم عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر زنجیر زلف تو پابند عشقمی که زنجیر زلف تو پابند عشقمی که پابند صورت ماه تو ای دلبر پابند صورت ماه تو ای دلبر آه پس سینه که هر شب دلُم بند اَکِرد آه پس سینه که هر شب دلُم بند اَکِرد دلم به یک تار مو دل شکر خاشکِ دلم به یک تار مو دل شکر خاشکِ عاشق بودم عشق تو حیرونم میکِرد عاشق بودم عشق تو حیرونم میکِرد بودم که دوری تو بی جونم میکِرد بودم که دوری تو بی جونم میکِرد عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر زنجیر زلف تو پابند عشقمی که زنجیر زلف تو پابند عشقمی که پابند صورت ماه تو ای دلبر پابند صورت ماه تو ای دلبر عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ هوای حوا دل من يه روز به دريا زد و رفت پشت پا به رسم دنيا زد و رفت پاشنهء كفش فرارو ور كشيد آستين همت رو بالا زد و رفت دل من يه روز به دريا زد و رفت پشت پا به رسم دنيا زد و رفت پاشنهء كفش فرارو ور كشيد آستين همت رو بالا زد و رفت يه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شيشهء فردا زد و رفت حيوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوٌا زد و رفت دفتر گذشته ها رو پاره كرد نامهء فرداها رو تا زد و رفت حيوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت به سرش هوای حوا زد و رفت دل من يه روز به دريا زد و رفت پشت پا به رسم دنيا زد و رفت زنده ها خيلی براش كهنه بودن خودشو تو مرده ها جا زد و رفت هوای تازه دلش میخواست ولی آخرش توی غبارا زد و رفت دنبال كليد خوشبختی می گشت خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت يه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شيشهء فردا زد و رفت حيوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت دفتر گذشته ها رو پاره كرد نامهء فرداها رو تا زد و رفت حيوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت به سرش هوای حوا زد و رفت نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .