irsalam ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ ابوالقاسم عارف قزوینی جنسیت: مرد نام پدر: ملا هادی وکیل تخلص: عارف تولد و وفات: (۱۲۵۹ -۱۳۱۲) قمری محل تولد: قزوین شهرت علمی و فرهنگی: موسیقیدان و تصنیفساز و خواننده و خطاط و شاعر [align=justify]وی تحصیلات قدیم را در زادگاه خود فرا گرفت و به دو هنر خط و موسیقی اهتمام بیشتری ورزید و به شهرت رسید. اساتید او در خوشنویسی، آقا محمدرضای کتابفروش، آقا شیخ محمدرضا شالی خوشنویس و آقا شیخ علی شالی، معروف به سکاک، بودند. فن موسیقی را نزد حاجی صادق خرازی آموخت. در جوانی به رشت رفت و با رفعت علیشاه آشنا شد. سپس به تهران آمد. او پس از انقلاب مشروطیت، طبع شعر خود را در راه دفاع از آزادی و مشروطه و بر ضد مظالم طبقۀ حاکم بهکار گرفت. هنگام قیام محمد تقیخان پسیان، به خراسان رفت و در تئاتری به قاجاریه ناسزا گفت، به همین سبب، ایرج میرزا منظومۀ "عارفنامه" را در هجو او سرود. عارف بیشتر اوقات متواری و در حال مسافرت بود. در ایام مهاجرتف او به نواحی غرب و بغداد و کرمانشاهان و استانبول نیز مسافرت کرد و با آزادیخواهان آن شهرها همکاری داشت. وی اواخر عمر را در تنگدستی در همدان گذرانید و همانجا درگذشت و در جوار مقبرۀ ابو علی دفن شد. کار بزرگ عارف تحول عظیمی بود که در ترانهسرائی پدید آورد. شهرت و حیثیت ملی وی برای تصنیفهای وطنی او است که در مواقعی حساس سروده و با ملت ایران همدلی کرده است. دیگر از امتیازهای بزرگ تصنیفهای او آن است که او خود هم شاعر و موسیقیدان و هم آوازهخوان بود و تصنیف را با مهارت و استادی فوقالعادهای برای بیان مقاصد و مضامین ملی بهکار میبرد. وی در غزلهای خود از سعدی و حافظ پیروی کرده است. اثر او "دیوان" شعر است. [/align] نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ ابوالقاسم عارف قزوینی (١٢٥٩ـ١۳١٢) در قزوین متولد شد. پدرش هادی وكیلی بود. او موسیقیدان، خواننده، شاعر و مسلط به ردیف موسیقی ایران بود. عارف بیوگرافیش را در یك كتاب نوشته است كه اشعار تصنیف هایش را نیز می توان در این كتاب یافت. اساتیدش صادق خرازی و میرزا حسن واعظ بودند. تصنیف های او توسط قمرالملوك وزیری و مرتضی نی داوود و دیگران اجرا شده و همچنان اجرا می شوند. تصنیف های عارف اغلب سیاسی، اجتماعی هستند كه با اشعار و ملودی های بسیار زیبا كه ساخته خودش بود، وی را در زمره بهترین سازندگان تصنیف در موسیقی ایران قرار می دهد و می توان گفت تصنیفهای او به یادماندنی ترین تصنیفها در موسیقی كلاسیك ایرانی هستند. تصنیفهای او توسط درویش خان در تفلیس هم اجرا شد. او بسیار مرد آزادیخواهی بود و این خصلت در اشعارش هویداست. عارف در طول فعالیتش در زمینه ساخت تصنیف، بیست و نه تصنیف ساخت. عارف در اواخر عمرش با تعدادی از موسیقی دان های ایران اختلاف عقیده پیدا كرد كه درویش خان و علی نقی وزیری از جمله این افراد بودند. او نامه ای به علینقی وزیری نوشت و در آن نامه به شدت از وی انتقاد كرد. تصنیف های عارف در بسیاری از كتابها نوشته شده است، از جمله كتاب تصنیف های عارف، نوشته ارشد تهماسبی و بخش تصانیف كتاب ردیف آوازی دوامی به روایت فرامرز پایور. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ عارف قزوینی عارف قزوینی، اگر نه مهمترین که از تاثیرگذارترین و جریانسازترین موسیقیدانان نهتنها یکصد سال اخیر در تاریخ موسیقی ایران است. ارشد طهماسبی، نوازنده تار که تصانیف او را گردآوری و منتشر کرده مینویسند: «عارف را میتوان حساسترین، مردمیترین و با ذوقترین آهنگساز تاریخ موسیقی ایران محسوب کرد. آثار او جاودانه و در خاطرهها نقش بسته است. یکی از علل عمده زیبایی تصنیفهای او این است که خود هم شاعر و هم آهنگساز تصنیفهایش بوده است. ۳ تصنیفسازی که نامشان در تاریخ جاودانه است (شیدا، عارف، جاهد) دارای این خصوصیات بودهاند. عارف خود در این خصوص میگوید: طبیعت هنر داد بر من چهار / که آن چار در صفحه روزگار / ندادت و ندهد از این پس دگر / به تنهایی آن چار بر یک نفر عارف در این دو بیت اشاره به شعر، آهنگ، صدا و خط خود دارد . بنا به نوشته سیدهادی حائری تولد عارف حدود سال ۱۳۰۰ ه .ق در شهر قزوین بوده است. «چایکین» خاورشناس روسی، تولد عارف را در سال ۱۲۹۵ ه .ق و محمد هزار که دوست عارف بوده در حدود سال ۱۲۹۷ ه .ق ذکر میکند. در دیوان عارف به نقل از یکی از سیاستمداران آمده است: «بیچاره عارف را ۲ چیز نابود و از زندگی ساقط کرد به طوری که سر به کوه و بیابان گذاشته بود و کمتر در مجالس عمومی دیده میشد. آن دو چیز یکی مرگ کلنل بود (محمدتقی خان پسیان) و دیگری ضربه عارفنامه ایرج چنان کاری و عمیق بود که عارف میگفت: توهین ایرج مرا پیر کرده است و بالاخره هم مرا خواهد کشت.» عارف اولین تصنیف خود را در ۱۸ سالگی ساخت. دکتر باستانی پاریزی در کتاب حماسه کویر در مورد تاثیر صدا و سحر آواز عارف نوشته است: «آقای دکتر عیسی صدیق روایت میکرد وقتی عارف قزوینی در یک مجمع خیریه در لالهزار کنسرتی میداد (قبل از کودتای۱۲۹۹) چنان جمعیت را مسخره کرده بود که اگر فرمان میداد بروید فلان جا را خراب کنید همه راه میافتادند.» علاوه بر محتوا و جنبههای توامان تغزلی، اجتماعی، سیاسی و حماسی تصانیف عارف، به لحاظ ساختار نیز از یک بافت ملودیک غنی برخوردارند و خود عارف معتقد بود تصنیف نباید تحریر داشته باشد تا مردم عادی هم بتوانند آن را بخوانند. از سوی دیگر آنچه اهمیت عارف را بیشتر مینمایاند، دوره زمانی ساخت تصانیف اوست. از زمان صفویه به بعد سنت آهنگسازی و ساخت تصنیف رو به افول گذارده و تقریبا فراموش شده بود. خودش میگوید: «نهتنها فراموشم نخواهد شد، بلکه معاصرین دوره انقلاب نیز هیچ وقت از خاطر دور نخواهند داشت که وقتی من شروع به ساختن تصنیف و سرودهای ملی و وطنی کردم مردم خیال میکردند تصنیف برای دربار و گربه شاه شهید (ناصرالدین شاه) است.» در کتاب روزشمار تاریخ ایران تالیف باقر عاقلی آمده است: «در روز ۲ بهمن عارف قزوینی شاعر بزرگ معاصر در همدان و ۵۲ سالگی درگذشت.» بر سنگ مزار عارف تاریخ وفات ۱۳۱۲ شمسی ذکر شده است. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ عارف قزوینی، خنیاگر نغمه سکوت و آزادی [align=justify]ابوالقاسم عارف قزوینی حدود سال ۱۳۰۰ ه.ق در قزوین تولد یافت. از كودكی با متون كهن و هنر خوشنویسی آشنا شد و از ۱۳ سالگی نزد حاجی صادق خرازی به آموختن آواز و شعر مناسب هر آواز پرداخت. در تابستان ۱۳۱۶ ه.ق به تهران آمده و مدتی در دربار مظفرالدین شاه مشغول فعالیت شد. با جنبش مشروطه و نهضت آزادی، به مشروطه خواهان پیوسته و با اشعار میهنی و تصنیف های وطنی، در مبارزات شركت كرد. طی این سال ها تصنیف های ساخته او با مضامین اجتماعی و سیاسی فراگیر شده و مردم آنها را می خواندند. در اواخر عمر به ناچار، انزوا گزیده و به همدان رفت. سال های سكوت و انزوا، برای عارف، اندوهی عمیق به دنبال داشت تا سرانجام در دوم بهمن ماه ۱۳۱۲ (ه.ش) درگذشت. او را در جوار آرامگاه بوعلی سینا دفن كردند. تصنیف ملی و میهنی _ عارف قزوینی: تا قبل از عارف قزوینی، ساخت تصنیف با مضامین اجتماعی و نگاه وطن پرستانه، تقریبا بی سابقه است. البته حضور حماسه و سنت شاهنامه خوانی وجود دارد. در خود شاهنامه نیز روایت هایی از نوازندگانی كه میل به تهییج و حماسه را تشدید می كند، وجود دارد. اما در موسیقی كلاسیك ردپای مشخصی از موضوع وجود ندارد. ضمن آن كه اساسا، هنر سنتی كه در محدوده امر قدسی است، از مفاهیم و مضامین این چنین به دور است. اما تغییر شرایط و اوضاع زمانه را نمی توان انكار كرد. آشنایی با ادبیات و فلسفه غرب، فضا را برای تغییر نگرش هنرمندان فراهم می كند، عارف نیز محصول این تغییر نگرش است. تصانیف او، تاریخ گویای انقلاب مشروطه و یك دوره ۱۵ ساله را شامل می شود. این جریان با تصنیفی در دستگاه شور به مناسبت ورود فاتحین ملت به تهران آغاز می شود: (سال ۱۳۲۶ ه.ق) ای امان از فراغت/مردم از اشتیاقت/از كه گیرم سراغت او كه خاطرات تلخی از دوران استبداد داشت و شرایط استبداد را به چشم دیده بود، با زبان شعر و موسیقی به آزادی خواهان پیوست. تصنیف هایی را كه با توجه شرایط اجتماعی آن روز و با مفاهیم ملی، میهنی و در ارتباط با وضع اجتماعی می ساخت، پس از چند بار اجرا، دهان به دهان می گشت و همه آن را می خواندند. معروف ترین تصنیف عارف «از خون جوانان وطن» حدود سال ۱۳۲۸ (ه.ق) به یاد حیدرخان عمو اوغلی و به پاس بزرگداشت اولین قربانیان انقلاب مشروطه، سروده شد. عارف در مورد هفتمین تصنیف سروده خود می نویسد: «این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شده است. به واسطه عشقی كه حیدرخان عمو اوغلی بدان داشت میل دارم، این تصنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد.» از خون جوانان وطن لاله دمیده/ از ماتم سرو قدشان سرو خمیده چه كج رفتاری ای چرخ/چه بد رفتاری ای چرخ سر كین داری ای چرخ/نه دین داری نه آیین داری ای چرخ این تصنیف نخستین بار در سال ۱۹۱۳ (م) در صفحه گرامافون با تار آرشاك خان و صدای خواننده ای به نام «زری» ضبط شد. در سال ۱۳۳۷ شی، روح الله خالقی آن را برای اركستر تنظیم و در برنامه ۲۴۶ گل ها با صدای «الهه» اجرا شد. گروه پایور نیز در سال ۱۳۵۸ با صدای «محمد رضا شجریان» آن را در یك كنسرت، اجرا نمود. دیگر تصانیف میهنی و اجتماعی عارف: ۱۳۲۸ ه.ق: تصنیف دشتی: «گریه را به مستی» كه به مناسبت آن دستور دستگیری عارف صادر شد. ۱۳۲۹ ه.ق: تصنیف ابوعطا: «دل هوس سبزه و صحرا ندارد.» مربوط به دعوت عارف از آزادی خواهان برای فداكاری هنگامی كه محمدعلی میرزا در قصد تصاحب مجدد سلطنت بود. ۱۳۳۶ه.ق: تصنیف دستگاه شور: «چه شورها» كه به مناسبت طمع ترك ها به آذربایجان سروده و اجرا شد. ۱۳۴۰ه.ق: تصنیف دشتی: «گریه كن كه گر» این تصنیف را عارف به یاد دوست خود كلنل محمد تقی خان پسیان كه در جریان انقلاب مشروطه در گذشت سرود. این تصنیف توسط عارف در زمستان سال ۱۳۰۱ (ش) در كنسرتی در سالن گراند هتل با صدایی پر احساس و تاثر انگیز اجرا شد. گریه كن كه گر، سیل خون گری ثمر ندارد/ ناله ای كه ناید زنای دل اثر ندارد البته عارف تصانیف دیگری نیز ساخته، اما به مهم ترین و مشهورترین آنها اشاره شد. عارف از نگاه دیگران: روح الله خالقی: یكی از خواص آهنگ های عارف، غم و اندوه است كه سراسر تصنیف های او را فرا گرفته و به خوبی نشان می دهد كه این نغمات، آثار یك دل افسرده و روح پژمرده و فكر بدبین ناراضی است و این افكار را وضع روزگار در او ایجاد كرده بود. احساسات وطن پرستانه عارف بسیار شدید و او یكی از مخالفان سرسخت حكومت خود مختاری و طالب جمهوری بود. به همین جهت تصانیف خاصی برای این موضوع ساخت. ساسان سپنتا: عارف اولین تصنیف سازی است كه مضامین اجتماعی، سیاسی و انتقادی را به تصنیف وارد كرد. او چون موسیقی می دانست در تركیب نغمه های زیبا، حسن سلیقه داشت: سبك تصنیف سازی او به این صورت بود كه در گوشه ای از دستگاه یا آوازی از موسیقی ایرانی مانند حجاز به دشتی یك تم كوتاه را توسعه داده و اشعار مناسبی را با آن تلفیق كرده است. به طوری كه اغلب انتهای هر جمله شعری یا مصرع برگردانی هم داشته است. حسن مشحون: عارف در طول نهضت مشروطه همه جا همگام آزادی خواهان شد و اشعار و سرودها و تصنیف های خود را در خدمت تهییج و بیداری ملت ایران در آورد. صوت موثر عارف و ناله های جانكاه آهنگ، از داستان ملتی غمزده كه در راه آزادی كوشش ها كرده و به نتیجه نرسیده بود حكایت ها می كرد. تصنیف های عارف مانند دل غمگینش پر سوز بود و شاید به همین جهت مقام دشتی و افشاری را كه یازده تصنیف در این دو پرده ساخته، برای ابراز احساسات خود مناسب تر دیده است. موخره: عارف بنیانی در موسیقی آوازی بر جای می گذارد كه تا به امروز ادامه داشته و جریان های مختلفی از موسیقی اجتماعی پدید آورد. آخرین كنسرت عارف در سال ۱۳۰۳ (ش)برگزار شد. پس از یك دوره ۵۰ ساله كه آن را می توان دوره فترت نامید. در دهه پنجاه رویكرد دیگری به موسیقی با مضامین اجتماعی و به شكل حماسی و ملی شكل گرفت. كانون چاوش و موسیقی دانانی نظیر محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشكاتیان از پیشگامان جریان اخیر بودند. شرح و بررسی آثار این گروه به تفصیل و جزییات فراوانی نیاز دارد كه از حوصله این نوشتار خارج است. اما همین نكته بس كه لطفی در اولین تصانیف خود، قطعه ای در بیات ترك ساخت و آن را به یاد عارف نامید. همچنین گروهی كه به سرپرستی علیزاده و مشكاتیان شكل گرفته و تحول اساسی در موسیقی ۳۰ سال اخیر پدید آورده گروه عارف نام داشت كه فعالیت خود را رسما از سال ۱۳۵۵ آغاز كرد. پیوست: بخش هایی از این نوشته به صورت برداشت آزاد از منابع زیر اقتباس شد: ۱. تاریخ موسیقی: حسن مشحون ۲. سرگذشت موسیقی: روح الله خالقی ۳. چشم انداز موسیقی: ساسان سپنتا ۴. زندگی و شعر عارف قزوینی: رحیم چاوش ۵. دیوان عارف قزوینی[/align] نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ درگذشت عارف قزوینی [align=justify]در آغاز این سال، به دنبال رسیدگی و توصیه جامعه ملل _ سازمان ملل متحد بعدی _ به شكایت دولت انگلستان از ایران، به دلیل فسخ یك جانبه قرارداد دارسی، هیاتی از نمایندگان كمپانی نفتی به منظور حل اختلاف وارد تهران شدند. كار این هیات یك ماه به درازا كشید و گفت وگوهای بسیاری بین فروغی وزیر خارجه، تقی زاده وزیر مالیه و داور وزیر عدلیه به نمایندگی از دولت ایران و سر جان كدمن مدیركل شركت نفت ایران و انگلیس و هیات همراه، درگرفت. شگفت آور نتیجه كار است كه پس از آن همه لاف و گزاف ها و بگیر و ببندهای رضاخانی و پس از آن همه جشن و چراغانی، قرارداد دارسی كه مدت آن ۶۰ سال بود كه سی سال آن گذشته بود، برای مدت ۶۰ سال دیگر تمدید شد! تو گویی همه آن رویارویی ها و كشمكش ها و پرونده به آتش انداختن ها، جنگ زرگری بیش نبود! با آغاز به كار نهمین دوره مجلس شورای ملی، بنابر سنت پارلمانی، دولت حاج مخبرالسلطنه هدایت نیز استعفا داد و كابینه جدید از مجلس رای اعتماد گرفت. داور وزیر عدلیه، لایحه سلب مصونیت پارلمانی از امین التجار _ حبیب الله امین _ را به اتهام پرداخت رشوه به تیمورتاش وزیر دربار از كار افتاده و زندانی را به مجلس تقدیم كرد. امین التجار در همان روز [۳۱ اردیبهشت] بازداشت و زندانی شد. یاسایی رئیس كل تجارت و یحیی قره گزلو _ اعتمادالدوله _ وزیر معارف نیز از كار كناره گیری كردند. همچنین دادگاه محاكمه دكتر لیندنبلات آلمانی مدیركل بانك ملی ایران به جرم اختلاس برگزار شد و او به ۱۸ ماه زندان و پرداخت ۶۰ هزار تومان خسارت محكوم شد. در شهریورماه، مخبرالسلطنه هدایت به دستور شاه استعفا داد و محمدعلی فروغی _ ذكاء الملك _ مامور تشكیل كابینه شد. در پایان این ماه، همین كه رضاشاه شنید كاراخان _ معاون كمیساریای خارجه دولت اتحاد جماهیر شوروی _ برای نجات جان تیمورتاش كه به هنگام رفتن به لندن، چمدان پر از اسناد محرمانه شركت نفت را در روسیه، به طور عمدی گم كرده بود[!] راهی تهران است، به كاراخان در نهایت تاسف خبر مرگ ناگهانی و البته طبیعی[!] تیمورتاش در شب گذشته در زندان را اعلام كرد! كاراخان نیز پس از بازدید از زندان قصر، دست از پا درازتر به مسكو برگشت. رضاشاه داشت یكی یكی پله های نردبانی را كه از آن بالا آمده بود، می شكست؛ پس از تیمورتاش هم نوبت به جعفر قلی خان سردار اسعد _ پسر علی قلی خان سردار اسعد، یكی از فاتحین تهران _ و وزیر جنگ فعلی رسید. سردار اسعد كه همراه با رضاشاه برای شركت در مراسم اسب دوانی به شمال رفته بود، در بابل به دستور شاه بازداشت و تحت الحفظ به زندان قصر تهران تحویل شد. آیا رویدادهایی از این دست، مایه عبرت ما ایرانیان خواهد بود؟ آیا روزی فرا خواهد رسید كه ما دریابیم دیكتاتوری برای هیچ كس امنیت قائل نیست و دیكتاتور حتی برای فرزندان و بستگان خودش هم دیكتاتور خواهد بود و به هیچ كس وفادار نخواهد ماند! در درازای تاریخ این مرز و بوم بارها و بارها شاهد آن بوده ایم كه خودكامگان همین كه به قدرت مطلقه رسیده اند، همه آن كسانی را كه در ایجاد و تحكیم خودكامگی، یار و یاورشان بوده اند، از سر راه برداشته اند. رضاشاه نیز چنین كرد و امید است كه مایه عبرتی شود! پس از دستگیری سردار اسعد، قوام الملك شیرازی _ ابراهیم قوام -، محمدتقی اسعد امیرجنگ _ برادر سردار اسعد _ و امیرحسین ایلخان نیز دستگیر و زندانی شدند. نوبت زهر چشم گرفتن از خوانین بختیاری بود. در آذرماه این سال، راه سازی در جاده چالوس به پایان رسید. این راه از كرج تا چالوس ۱۶۸ كیلومتر و كوتاه ترین راه از پایتخت تا به دریای خزر است. همچنین كارخانه سیمان تهران، واقع در جنوب تهران آغاز به كار كرد. تجهیزات این كارخانه، بخشی از كشور دانمارك و بخشی دیگر از سوئد خریداری شده بود و ظرفیت تولید آن، روزانه صد تن سیمان بود. بیمارستان شماره ۲ ارتش كه دارای ۲۰۰ تخت بیمارستانی بود، در این سال مورد بهره برداری قرار گرفت. رویداد غم انگیز این سال نیز درگذشت عارف قزوینی شاعر بزرگ میهن دوست و پرآوازه ایرانی بود. عارف كه سال ها بود در زادگاه خود همدان، به دور از هیاهوی خلق می زیست دارای اشعاری حماسی و ترانه هایی ملی است كه هنوز هم مورد استفاده اهل ادب و فرهنگ است. در ماه پایانی این سال، اصغر بروجردی معروف به اصغر قاتل دستگیر شد. او كه بامیه فروش و دارای جنون جنسی بود، ۲۵ كودك و نوجوان را در عراق كشته بود و سپس به ایران آمده بود. در تهران نیز ۸ كودك را به خرابه های شهرری برده و در حال تجاوز جنسی، سر بریده و یا شكم دریده بود. او در دادگاه به همه جنایت های خود اعتراف كرد و در دفاع از خود گفت كه همه آنها كودكانی بی سروپا و ولگرد بودند و به درد مملكت نمی خوردند! گزارش سال ۱۳۱۲[/align] نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ به یاد «عارف قزوینی» تصنیف ساز ماندگار دوم بهمن ماه برای تاریخ موسیقی ایران سالروز مرگ انسان غریبی را یادآور میشود. بیشك در نگاهی كوتاه و صرفاً یادآورانه به تاریخ موسیقی ایرانی- به خصوص در سالهای آغازین قرن معاصر- چند نام هستند كه به دلیل هنر والایشان فراموش نمیشوند، كه از آن میان عارف قزوینی از جایگاهی ویژه و ممتاز برخوردار است. تصنیف یكی از فرمهای اصلی موسیقی ایرانی است كه به دلیل برخورداری از ریتمی مشخص در میان مردم – عموم و خصوص – علاقهمندان بسیاری دارد كه این شیوه در سده اخیر با حضور بزرگانی چون «شیدا»، «عارف»، «جاهد»، «بهار» و بعدها كسانی چون «ترقی»، «نواب صفا» و «معینی كرمانشاهی» به یكی از عناصر ماندگار موسیقی ایرانی در بین عموم مردم تبدیل شد. ● اما عارف در میان بزرگانی كه نام برده شد، عارف از موقعیتی كاملاً خاص برخوردار است كه وی را از سایر دوستان و همكاران خود جدا میكند و تا حدودی او را متمایز و ویژه نشان میدهد. در وهله نخست آنچه از عارف، یك شخصیت متفاوت میسازد، تعلقخاطر او به میهن و مسائل آزادیخواهانه است كه نه در تصنیفسرایان قبل از او و نه در سازندگان بعد از او به چشم نخورد. البته بودند شاعرانی مانند «ملكالشعرای بهار» و یا «محمدعلی امیرجاهد» كه در میان تصنیفهای خود به مسائل غیرعاشقانه و اجتماعی میپرداختند، اما عارف از این لحاظ نمونه و الگو بود. در روزگاری كه مردم به بیداری و آزادی از بند استبداد احتیاج داشتند، عارف به عنوان یك تصنیفساز و خواننده متعهد در كنار آنها حضور داشت و با هنرآفرینی مردم را در راه رسیدن به تازگی یاریهای فراوان داد. همانطور كه ذكر شد، عمده تعلقخاطر عارف و پیوستگی او با موسیقی ایرانی در سرودن و خواندن تصنیفهایی بود كه اغلب در ستایش و در رثای آزادی و موضوعات اجتماعی بود اما به لحاظ سبكشناسی و تطور ویژگیهای تصنیفهای عارف باید به این نكته اشاره داشت كه او در دو حالت مستقیم و غیرمستقیم در تصنیفهایش به طرح موضوعات سیاسی – اجتماعی میپرداخت كه از آن میان میتوان به تصنیف «گریه كن» (گریه كن كه گر سیل خونگری ثمر ندارد / نالهای كه ناید ز نای دل اثر ندارد) اشاره كرد كه به طور غیرمستقیم به درگذشت «كلنل محمدتقی خان پسیان» اشاره دارد و یا تصنیف «آذربایجان» (جان برخی آذربایجان باد / این مهد زردشت، امن و امان باد) كه خیلی صریح به مقوله مشروطهخواهان آذربایجان میپردازد. اگرچه اغلب، مضامین اجتماعی دچار تاریخ مصرف میشوند، اما اشعار عارف به دلیل صداقت، صراحت و موقعشناسی آفرینندهاش، هنوز پس از سالها و برای چندمینبار توسط خوانندههای متفاوت اجرا میشود. وارد كردن مضامینی اجتماعی و مردمی و گاه روزمره به قالب تصنیف، خود به خود برای عارف به یك شیوه و سبك تبدیل شد كه قبل از او تجربه نشده بود. نگاهی به دایره واژگانی تصنیفها و سایر اشعار عارف این نكته را كاملاً معلوم میسازد كه دومین ویژگی بارز عارف در تاریخ موسیقی این سرزمین است. روحیه حساس و رنجور عارف سومین خاصیت ممتاز او را شامل میشود كه داستانهای زندگی او در كتب مختلف كاملاً گویای این مساله است. البته این نكته را در تصنیفها و اشعار او میتوان یافت. میرزا ابوالقاسم عارف قزوینی در سال ۱۲۵۹ در قزوین متولد شد و موسیقی را نزد حاج صادق خوارزمی فراگرفت و آن را در خدمت اهداف خود درآورد و ضمن سرودن اشعار، آنها را در كنسرتهایش میخواند. روحیه حساس و زودرنجش باعث فراز و فرودهای روانی بسیاری در زندگی او شد كه در نهایت به انزوا و افسردگی ختم شد. او بخش عمدهای از تصنیفهای ماندگار این سرزمین را به خود اختصاص داده است. عارف در روز دوم بهمن ۱۳۱۲ درگذشت، اما هنوز با گذشت این همه سال تصنیفهایش در آلبومها و كنسرتها برای بارهای مكرر اجرا میشد كه میتوان به اجرای تصنیف «از خون جوانان وطن» با اجرای مشترك سینا سرلك و سالار عقیلی در آخرین كنسرت اركستر ملل اشاره كرد. از تصنیفهای او میتوان به «ای امان از فراغت امان»، «نمیدانم چه در پیمانه كردی»، «افتخار آفاق»، «دل هوس سبزه و صحرا ندارد»، «گریه را به مستی»، «از كفم رها»، «شانه بر زلف» و «چه شورها» اشاره كرد. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ عارف قزوینی [align=justify]ابوالقاسم عارف قزوینی، فرزند ملاهادی وکیل، شاعر و تصنیفساز دورهی مشروطه که تصنیفهای او از آن زمان تاکنون بر سر زبانها جاری است در سال ۱۲۵۹ خورشیدی در قزوین متولد شد. در زادگاهش خواندن و نوشتن فارسی و صرف و نحو عربی را آموخت و نزد اساتید فن خط شکسته، نستعلیق، موسیقی و آواز را به خوبی فراگرفت. مدتی هم بهاصرار پدر به مشق روضهخوانی پرداخت و رسماً معمم و وصی وی گردید. اما خرافهپرستی و سطحینگری دینی رایج در آن روزگار عارف را از روحانیت رویگردان کرد و او پس از مرگ پدر عمامه را از سر برداشت. عارف در هفده سالگی به تهران آمد و به دلیل صدای خوش مورد توجه شاهزادگان قاجار قرار گرفت. مظفرالدینشاه که آوازهاش را شنیده بود، دستور استخدام عارف را در دربار داد، ولی عارف به هر حیله از این شغل به قول خودش ننگین سرباز زد. عارف ابن رویه را در سراسر عمر بهخوبی ادامه داد و هیچگاه هنرش را وسیلهی ارتزاق خود قرار نداد و با قناعت و مناعت طبع گذران زندگی نمود. عارف در ابتدای کار هنری خود از وقایع سیاسی به دور بود، ولی انقلاب مشروطه او را به شاعری انقلابی، آزادیخواه و میهنپرست تبدیل کرد. وقایع انقلاب بهگونهای شاعر جوان را تحت سیطرهی خود قرار داد که بقیهی مسایل زندگی او در درجهی دوم اهمیت قرار گرفت. شعر عارف شاخص تبدیل ادبیات به یک وسیلهی مبارزه در راه آرمان های ملی است. عارف که در دوران ظلمانی استبداد با هر طبقهای از جامعه در تماس بود، ظلم، اجحاف و ریاکاری طبقهی حاکم و خواب غفلت را در سطوح مختلف اجتماع مشاهده کرد. بدینرو درصدد برآمد که بهوسیلهی کنسرتها و سرودهای هیجانانگیز و گاهی تلخ خود، بنیان و اساس زمامداران دوران را درهم شکند و ملت را از خواب غفلت بیدار کند. شعر وی ساده و روان است، چنانچه بخشی از اشعارش ترجمان احساسات طبقهی عامه و آزادیخواه ملت ایران است. شاهد این مدعا خوانده شدن تصانیف و غزلیات اوست در سرتاسر ایران. کسانی که در کنسرتهای او حضور یافتهاند و شاهد هیجان و تأثر مستمعین بودهاند بهتر میتوانند پایهی تأثیر این شاعر شورانگیز و دلیر ایران را درک کنند. عارف که رژیم پادشاهی و خانوادهی قاجار را باعث عقبماندگی و فلاکت و ویرانی ایران میدانست هنگامی که رضاخان با شعار جمهوری پای به میدان گذاشت همچون اکثریت روشنفکران آن روزگار با شور و شعف وصفناپذیری به پشتیبانی او برخاست. عارف، عشقی، ملکالشعرای بهار و بسیاری دیگر امیدوار بودند که با حکومت جمهوری مردم، راه پیشرفت اجتماعی و تحقق اهداف مشروطیت باز خواهد شد. مارش جمهوری و غزلهای عارف برخاسته از همین انگیزههای ملی وانسانی بود. اما آنگاه که عارف و دیگر روشنفکران آن زمان دریافتند که شعار جمهوری ترفند و دسیسهی زیرکانهی انگلیس و رضاخان برای به قدرت رسیدن است، راهی به جز مخالفت و ادامهی مبارزهی آزادیخواهانه نیافتند. در همین رابطه است که عارف می گوید: مژده کشتن سردار سپه هم ای کاش برسد زود که این زیره به کرمان نرسد خانهای کو شود از دست اجانب آباد ز اشک ویران کنش آن خانه که بیتالحزن است جامهای که نشود غرقه به خون بهر وطن بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است عارف روز ۱۲ بهمن ۱۳۱۲ در درهی مرادبیگ همدان در تبعید رضاخانی و در تنگدستی و عسرت درگذشت. [/align] فاطمه فرهنگ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ آرامگاه عارف قزوینی ، همدان در محوطه آرامگاه شیخالرئیس ابوعلیسینا، مقبره ابوالقاسم عارف قزوینی شاعر و ترانهسرای معروف معاصر قرار دارد. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .