رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

بيوگرافي آل پاچینو ( بازيگر )


ارسال های توصیه شده

آل پاچینو

 

[align=justify]

Al_Pacino_irsalam_net_.jpg

 

آلفردو جیمز پاچینو در نیویورک دیده به جهان گشود و پدرش سالواتور پاچینو (زاده شهر کورلئونه) کارمند شرکت بیمه و مادرش رز پاچینو (دارای تبار امریکایی-ایتالیایی) خانهدار بود. والدین او هنگامی که او بچه بود از هم جدا شدند. پدربزرگ و مادربزرگ او در اصل اهل سیسیلی بودند.

 

وی در دوران جوانی و در حالی که بیش از ۲۲ سال از بهار زندگیاش نمیگذشت مادرش را از دست داد. پاچینو پیش از مرگ مادرش، زندگی چندان لذت بخشی را پشت سر نگذاشته بود و چون والدینش خیلی زود از هم جدا شده بودند، مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آنجا اقامت کند.

 

ورود او به عرصهٔ بازیگری را باید سال ۱۹۶۹ دانست. پاچینو در این سال در فیلم ناتالی و من بازی کرد و دو سال پس از آن نیز ایفای نقشی در وحشت در نیلی پارک را پذیرفت. اما بازی در این دو فیلم هرگز او را راضی نکرد تا اینکه فرانسیس فورد کاپولا تصمیم به ساخت یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی فیلم پدرخوانده گرفت و نقش «مایکل کورلئونه» به او واگذار شد. رابرت ردفورد و جک نیکلسون و جمعی دیگر از بازیگران معروف سینما مورد آزمایش قرار گرفتند. اما کاپولا فقط پاچینو را انتخاب کرد. پاچینو برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسید.

 

در سال ۱۹۷۳ او در فیلمهای مترسک و سرپیکو بازی کرد. در مترسک نقش آدمی سرگشته را داشت که در پی هویت خویش است و در سرپیکو نیز یک پاچینوی تمام عیار بود. وی در این فیلم نقش فرانک سرپیکو افسر پلیسی را بازی کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا میکند. پاچینو در همان سال بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد اما باز هم این جایزه نصیبش نشد. اما منتقدان، جایزهٔ گلدن گلاب را به سبب بازی در سرپیکو به وی اهدا کردند.

 

از دیگر بازیهای چشمگیر پاچینو میتوان به حضورش در فیلمهای پدرخوانده ۲ (۱۹۷۴)، بعد از ظهر سگی(۱۹۷۵) و عدالت برای همه(۱۹۷۹)» اشاره کرد. پاچینو برای بازی در همه این فیلمها نامزد اسکار شد ولی مورد بی مهری اعضای اسکار قرار گرفت. او میگوید: «من برای اسکار بازی نمیکنم، چون بازیگری عشق من است، عشقی که هرگز نمیتوانم رهایش کنم».

 

او برای بازی در فیلمهایی چون کرامر علیه کرامر(۱۹۷۹)، اینک آخرالزمان، متولد چهارم جولای(۱۹۸۹) برای بازی دعوت شد ولی او قبول نکرد.هنگامی که کاپولا برای فیلم اینک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچینو در یک جمله پاسخ منفی به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».

 

دههٔ ۹۰ را برای باید دههٔ نوینی برای پاچینو دانست،زیرا او که پس از بازی در فیلم انقلاب (۱۹۸۵) مبتلا به ذات الریه شده و مدت چهار سال نیز از عالم سینما دور مانده بود، در فیلم دریای عشق (۱۹۸۹) بار دیگر خوش درخشید.از فیلمهای معروف او در این دهه میتوان به دیک تریسی، پدرخوانده ۳(۱۹۹۰)، فرانکی و جانی(۱۹۹۱)، گلن گری گلنراس(۱۹۹۲)، راه کارلیتو(۱۹۹۳)، التهاب(۱۹۹۵)، تالار شهر(۱۹۹۶)، وکیل مدافع شیطان، دنی براسکو(۱۹۹۷) و خودی (فیلم)(۱۹۹۸) اشاره کرد.اما برترین فیلم او در این دهه، بوی خوش زن در سال ۱۹۹۲ میباشد که جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد.او در این فیلم ایفاگر نقش مرد نابینایی بود که عشق به همنوع را به بهترین شکل ممکن بیان میکند. علاوه بر جایزهٔ اسکار، جایزه گلدن گلاب نیز برای این فیلم از سوی منتقدان، به او اعطا شد.زمانی که نقش شیطان در فیلم وکیل مدافع شیطان (۱۹۹۷) را ایفا کرد، همه بزرگان، نامداران و تماشاگران سینما و مردم عادی او را نابغه خواندند.

 

در سال ۱۹۹۶ از سوی انجمن گوتام جایزه ویژهٔ یک عمر فعالیت هنری نصیبش شد و پش از آن نیز از سوی فستیوال بین المللی فیلم سن سباستین اسپانیا، جایزه مشابهی به او اهدا شد. او در سال ۲۰۰۲ در فیلم بی خوابی نقش یک کاراگاه را بازی کرد که در تعقیب یک قاتل حرفهای است. تاجر ونیزی (۲۰۰۴) را باید بهترین فیلم او از سال ۲۰۰۰ به بعد دانست.

 

کمتر بازیگری در سینمای جهان میتوان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد. چشمان پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و میتوان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد. این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده ۲ اوج بازی وی با چشمهایش به شمار میرود. قدرت و تاثیر نگاه او صحنههای جاودانهای را در تاریخ سینمای جهان خلق کرده است.بهعنوان مثال بازی استثنایی او در سکانس مرگ سولاتسو و پلیس خیانت کار(پدر خوانده۱) استعداد بی نظیرش را به نمایش میگذارد.

 

پاچینو در بازیگری دارای سبک ویژهای است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبی میتواند ایفاگر هر نقشی باشد. نکتهٔ برجسته در بیشتر بازیهای او این است که مخاطب را با خود همراه میسازد. فرانسیس فورد کاپولا درباره او میگوید: «اگر کارگردان نمیشدم دوست داشتم یک پاچینو بودم». صدای گرم و دلنشین او در بازی به پاچینو کمک فراوانی میکند، گویی اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعاً بازیگر هستند.

 

در میان ستارههای هالیوود، بازیگران انگشت شماری چون مارلون براندو را میتوان یافت که صدایی مانند او داشته باشند. پاچینو تاکنون ازدواج نکردهاست اما دارای سه فرزند است که یکی از آنان دختریی به نام جولی ماریاست (متولد ۱۹۸۸) که در پی رابطهٔ چندین سالهاش با مربی بازیگری آموزشگاه لی استراسبرگ، جن ترنت به دنیا آمد و دو فرزند دیگرش دوقلوهایی با نامهای انتون و اولیویا هستند (متولد۲۰۰۱) که آنها نیز ثمرهٔ رابطه ناموفقش با بورلی دی آنجلو بودند.

 

بعد بازی پاچینو با کولین فرول در فیلم ریکرئوت که منجر به رابطهٔ دوستانه با کولین شد ، ال اعتراف کرد که فرول یکی از استعدادهای نسل جدید هالیوود است .

 

آل پاچینو در زندگی شخصی خود چیزی برای مخفی کردن ندارد و شاید به همین دلیل نزد مطبوعات و روزنامهنگاران از محبوبیت ویژهای برخوردار است. او انسانی وارسته و درستکار است که همواره تلاش دارد به همنوعان خود،آن هم به هر شکل ممکن کمک نماید و همین موضوع سبب شده تا وی دوستداشتنی باشد.[/align]

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آل پاچینو

 

Al_Pacino_01_irsalam_net_.jpg

 

▪ نام :آل پاچینو

▪ تاریخ تولد:۲۵ آپریل ۱۹۴۰

▪ محل تولد: نیویورک

اکثر مردم فیلم پدر خوانده را دیده اند و هنر نمایی آل پاچینو را در آن تحسین کرده اند . او یکی از هنرپیشه های بنام آمریکایی است که با بازی در فیلم پدر خوادنده به شهرت جهانی رسید.

 

وی در ۲۵ آپریل ۱۹۴۰ در نیویورک پسری در یک خانوداده ایتالیایی تبار چشم به جهان گشود که نامش را آلفرد جیمز نهادند. مادرش رز (خانه دار) و پدرش سالواتره (کارمند شرکت بیمه) پاچینوایتالیایی بودند که برای زندگی به نیویورک مهاجرت کردنمد و آلفرد نیز در آنجا متولد شد . متاسفانه آلفرد نتوانست طعم محبت پدر را بچشد ،زیرا در حالی که او ۲ سال داشت پدرش از دنیا رفت . در نتیجه آنها برای یافتن خانه ای ارزانتر به همراه مادر ،پدر بزرگ و مادربزرگش به حومه شهرنیویورک نقل مکان کردند. او به بازیگری علاقه داشت و مادرش نیز در این راه او را تشویق می کرد . آلفرد اصلا درس و مدرسه را دوست نداشت و همیشه از مدرسه فرار می کرد . بعد از پدر حامی او مادرش بود اما آلفرد آن قدر به بازیگری علاقه مند بود که در سال ۱۹۵۷ در مدرسه هنرهای زیبایی ثبت نام کرد ،اما از شانس بد او مادرش نیز در سال ۱۹۶۲ وقتی او ۲۲ ساله بود ،بر اثر یک بیماری از دنیا رفت و آلفرد را تنها گذاشت او طبق خواست مادر و علاقه خودش به رشته بازیگری را ادامه داد و در تئاتر معرف برادوی نیویورک مشغول به اجرای نقش های مختلف شد . آلفرد در سال ۱۹۶۹ یعنی ۷ سال بعد از مرگ مادرش در فیلم « من ،ناتالی » ایفای نقش کرد و مورد تحسین کارگردانان معروف قرار گرفت . وی در سال ۱۹۷۰ در فیلم «وحشت در نیدل پارک » بازی کردکه بازی در این دو فیلم وی را چندان راضی وخشنود نکرد تا اینکه در سال ۱۹۷۲ هنگامی « فرانسیس فورد کاپولا» تصمیم به ساخت یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی فیلم پدر خوانده گرفت نقش « مایکل کورلئوته » به وی یعنی پاچینوی کبیر واگذار شد. .بازی بی عیب و نقص او در فیلم همگان را مات و مبهوت ساخت و آغاز خوبی برای آلفرد بود و در این فیلم وی نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد شد که البته به او نرسید او بعد از این فیلم در فیلم های مترسک و سرپیکو را بازی کرد و روز به روز به موفقیتش افزوده شد.در مترسک نقش آدمی سرگشته که به دنبال هویت خود بود را بازی کرد و در سرپسکو که یکی دیگر از شاهکارهای او بود ، نقش یک افسر پلیس که فساد مافوق های خود را افشا کرد را بازی کرد در این فیلم دوباره کاندید جایزه اسکار شد ولی باز هم نصیب او نشد. ولی جایزه گلدن گلاب را به خاطر در خشانش به وی اهدا کردند.

 

صدای دلگرم و دلنشین وی در بازی کمک فراوانی به آلفرد می کند ،گویی که اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعا بازیگرند

 

آلفرد با دی آنجلو هنرپیشه معروف هالیوود ازدواج کرد و آنها صاحب دو فرزند به نامهای آنتون و الیویا شدند.

آلفرد اکنون در حال کارگردانی است. او تا به امروز دو فیلم به نامهای کارآموز و بی خوابی را کارگردانی کرده است وی در کتاب خاطراتش می گوید :

«زندگی ام را مدیون مادرم هستم »

 

● فیلم شناسی:

ناتالی و من ۱۹۶۹،حشت در نیدل پارک ۱۹۶۹،پدر خوانده ۱ ۱۹۷۲ کاندید جایزه اسکار، مترسک ۱۹۷۳، سرپیکو ۱۹۷۳ کاندید جایزه اسکار، دریافت جایزه گلدن گلاب، پدر خوانده۲ ۱۹۷۴، بعد از ظهر سگی ۱۹۷۵ کاندید جایزه اسکار، عدالت برای همه ۱۹۷۹ کاندید جایزه اسکار، دیر فیلد ۱۹۷۹ ، انقلاب ۱۹۸۵، دریای عشق ۱۹۸۹، دیک تریسی ۱۹۹۰، پدر خوانده ۳ ۱۹۹۰، بوی خوش زن ۱۹۹۲ دریافت جایزه اسکار ، فرانکی و جان ۱۹۹۱، گلن گری گلن راس ۱۹۹۲، راه کارلیتو ۱۹۹۳، وکیل مدافع شیطان ۱۹۹۷ دریافت جایزه گلدن گلاب، دنی براسکو ۱۹۹۷، فیلم خودی ۱۹۹۸، بی خوابی ۲۰۰۲، تاجر ونیزی ۲۰۰۴ بهترین اثر وی بعد از وی بعد از سال ۲۰۰۰ و مردمی که می شناسم ۲۰۰۲ و سیمونه ۲۰۰۲ و دو نفر برای پول ۲۰۰۵ و ۸۸ دقیقه ۲۰۰۷ و ۱۳ یار اوشن ۲۰۰۷ و ...

 

نوشته شده توسط امیر حسین خواجوئی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آل پاچینو

 

Al_Pacino_02_irsalam_net_.jpg

 

▪ متولد:۲۵ آوریل ۱۹۴۰

هنگامی که آلپاچینو با فیلم قهوه چینی به بیست و پنجمین فستیوال بین المللی فیلم تورنتو وارد شد، حضورش همگان را شگفت زده نمود. او به اتفاق روبرت دنیرو بعنوان خدایان بازیگری شور و هیجان بزرگی در فستیوال به راه انداختند که تا آنروز بی سابقه می نمود.

 

آلپاچینو که تنها فرزند "سالواتوره" و "رز پاچینو" بود در بیست و پنجم آوریل ۱۹۴۰ در ایتالیا بدنیا آمد و هنگامی که تنها دو سال بیشتر نداشت پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و از آن پس او با مادرش زندگی می کرد.

 

از همان دوران کودکی به لحاظ اینکه مادرش یک هنرپیشه بود با دنیای بازیگری آشنا شد و شخصیتش بعنوان یک بازیگر در فیلمهایی که با مادرش بازی می کرد، شکل گرفت.

 

او تحصیلش را از مدرسه ابتدایی بازیگری آغاز نمود و در ۱۴ سالگی وارد مدرسه عالی بازیگری شد. اما نتوانست هیجکدام از کلاسهای آکادمیک را به پایان برساند و در نهایت از آنجا اخراج گردید.

 

از آن پس او به شغلهای مختلفی دست زد تا توانست با سرمایه ای که از این کارها بدست آورده بود در استودیوی هنری "هربرت برکوف" ثبت نام نماید. او در آنجا زیر نظر "چارل لاتون" آموزش دید و با سعی و کوشش فراوان توانست در سال ۱۹۶۶ جایگاهی برای خود در میان بازیگران باز نماید.

 

او بعنوان نقش مقابل "جیمز ارل جونز" در تئاتر "خزشهای صلح" اولین کار هنری خود را آغاز نمود و بعد از آن بخاطر نقش "مورفی" در "سرخپوستها برانکس را میخواهند" موفق به دریافت جایزه ویژه گردید.

 

او در فصل ۶۸-۶۷ بعنوان بهترین بازیگر تئاتر جامعه برادوی انتخاب شد. چند سال بعد او توانست با بازی در "ببر کراوات می زند" که ۳۹ بار به اجرا درآمد مجدداٌ توجه منتقدین و رسانه ها را بخود جلب نموده و اولین جایزه "تونی آوارد" را دریافت نماید.

 

در سال ۱۹۶۹ بعنوان سیاهی لشکر در اولین فیلم خود با عنوان "من ناتالی" بازی کرد و بعد از آن در سال ۱۹۷۱ در فیلم "وحشت در پارک سوزن" نقش آفرینی کرد.

 

در همین زمان بود که "فرانسیس فورد کاپولا" کارگردان شهیر و صاحب سبک سینمای غرب با وجود فشارهای زیادی که از جانب استودیو بر او وارد می آمد نقش "مایکل کورلئونه" را در فیلم پدر خوانده به آلپاچینو سپرد و او نیز با زیبایی هرچه تمامتر در آن فیلم نقش آفرینی کرد و توانست جایزه اسکار بعنوان بهترین بازیگر نقش دوم از آن خود کند.

آلپاچینو کار هنری خود را با نقش "سرپیکو" در قسمت دوم فیلم "پدرخوانده" و "یک بعدازظهر سگی" ادامه داد که در آْنها نیز موفق به دیافت جایزه اسکار شد.

 

اگر چه بخاطر انقلابهایی که در کشورش رخ داد او مجبور شد در کار خود چند سالی را توقف نماید اما مجدداٌ با آثاری همچون "صورت زخمی"، "دریای عشق" و "فرانکی و جانی" خاطرات بیاد ماندنی و قابل توجهی را در اذهان آفرید و در سال ۱۹۷۷ او مجدداٌ برنده جایزه تونی آوارد گردید.

 

او ترجیح می داد همیشه بعد از بازی در یک فیلم کار کوچکی را نیز روی صحنه انجام دهد. بازیهای او توانست لحظات بزرگی را در پرده سینما بوجود آورد.

 

در دهه ۹۰ شاهد هنرنمایی او در فیلمهایی همچون قسمت سوم "پدرخوانده"، "مخمصه" و "وکیل شیطان" بودیم که او توانست در نهایت پنجاه و هشتمین جایزه ویژه "یک عمر تلاش مستمر" را کسب نماید.

 

در سال ۲۰۰۲ او بهمراه "روبین ویلیامز" و "هیلاری اسوانک" در فیلم "بی خوابی" ایفای نقش نمود و حال نیز در جدیدترین کار خود در سال ۲۰۰۵ با فیلم "تاجر ونیزی" نظر تمام جشنواره های معتبر جهان را به خود جلب نموده است.

 

او در یکی از جدیدترین مصاحبه های خود عنوان نموده که با گذشت ۶۴ سال از سن خود احساس می کنم هنوز هم کاری ماندگار برای سینمای جهان انجام نداده ام و می خواهم همچنان بدنبال بهترین نقش عمرم بگردم.

 

اخیراٌ "جک نیکلسون" یکی از ستاره های پرفروغ هالیوود در مصاحبه خود با مجله سینمایی" ورایتی" عنوان نمود که "فرانسیس فورد کاپولا" قبل از آلپاچینو نقش مایکل کولئونه را در در اثر با عظمت پدر خوانده به او پیشنهاد داده و او چون در آن زمان معتقد بوده که نقش یک ایتالیایی را باید یک ایتالیایی بازی نماید به پیشنهاد کاپولا پاسخ منفی داده است و بدین ترتیب یکی از بزرگترین فرصتهای زندگی هنری خود را از دست داده است.

 

او که تا کنون دوبار موفق به دریافت جایزه پراعتبار اسکار شده است ههمچنین اعتراف نموده که آلپاچینو در فیلم پدر خوانده با بازی حیرت انگیزش واقعاٌ همان مایکل کورلئونه است و هرگز کسی نمی توانسته آنچنان قدرتمند در قالب آن نقش تاریخی ظاهر شود و بدین خاطر همیشه او را تحسین می کند.

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آلپاچینو در یک نگاه؛ اسطوره معتاد هارلم که ستاره شد

 

Al_Pacino_03_irsalam_net_.jpg

 

▪ آلپاچینو

▪ تاریخ تولد: ۲۵ آوریل ۱۹۴۰

▪ محل تولد: نیویورك

▪ دلیل اشتهار: بازی در فیلمهای پدرخوانده و بوی خوش زن

«آل پاچینو» راه اشتهار و ستارگی را از تئاترهای نیویورك آغاز كرد و پس از ورود به سینما به دلیل حضور در فیلمی بزرگ چون «پدرخوانده» كه نامزدی اسكار بهترین بازیگری را برایش به ارمغان آورد، بسرعت تبدیل به یك ستاره تابناك شد. در دهه هفتاد میلادی، پاچینو هم میان منتقدان و هم طرفداران عادی سینما یك چهره پرطرفدار و محبوب بود و با بازی در شماری فیلم عالی چون «سرپیكو» در نقش یك پلیس واقعی كه نامزدی اسكار را برایش داشت، پدرخوانده ۲ (نامزدی اسكار)، بعدازظهر سگی (نامزدی اسكار) و عدالت برای همه (نامزدی اسكار) موقعیتش را بهبود بخشید. در دهه هشتاد این بازیگر بزرگ فقط در شمار كمی فیلم بازی كرد اما در دهه نود، باز هم حضور پرشمار در فیلمهای موفقی چون بوی خوش زن (برنده اسكار)، گلن گری گلن راس (نامزدی اسكار)، التهاب (دنیرو هم در این فیلم بود) و نفوذی (با بازی راسل كرو) داشت.

 

پاچینو، به عنوان یكی از قدرتمندترین بازیگران تاریخ سینما كه روز به روز بر قدرتش افزوده میشود، در سال ۲۰۰۰ به بعد هم در شماری فیلم خوب چون «بیخوابی»، «یارگیری» و «دو نفر برای پول» بازی كرده است.

 

▪ شغل: بازیگر، كارگردان، نویسنده

▪ نوع بهترین نقشها: درام جنایی

▪ نقاط برجسته كارنامه: پدرخوانده ۲، سرپیكو، پدرخوانده

▪ اولین نقش مهم: وحشت در نیدل پارك (۱۹۷۱)

حسن بزرگ كار پاچینو در این است كه در تمام طول دوران كاریاش كه كمكم به چهل سال نزدیك میشود همواره جزو بهترینهای حرفهاش بوده است و این خوب بودن چنان است كه با نگاه به كارنامه این هنرپیشه شماری از بهترین فیلمهای تاریخ سینما پیش چشم نگرنده ردیف میشود.

 

این هنرپیشه در محله هارلم شرقی به دنیا آمده، در برانكس جنوبی رشد كرده و سپس به مدرسه بازیگری رفته، اما در سن هفدهسالگی از آن مدرسه اخراج شده است. سالهای بعد را او مدام در حال تغییر شغل بوده است، در حالی كه به تنهایی بازیگری هم میخوانده و در تئاترهای نهچندان مهم برادوی ظاهر میشده است. در سال ۱۹۶۶، پاچینو برای تحصیل و تمرین در «اكتورز استودیو» پذیرفته شد و پس از یك كار با «جیمز ارل جونز»، در نمایش «سرخپوست برانكس را میخواهد» در نقش یك جوان خشن خیابانی، جایزه بهترین بازیگر تئاتر موسوم به «ابی» را در فصل تئاتری ۱۹۶۸۱۹۶۷ به دست آورد. یك سال بعد، او با بازی در نمایش «آیا ببر هم كراوات میزند؟»

 

اولین نمایش خود را در برادوی اجرا میكند. این نمایش با اینكه پس ازچهل اجرا متوقف میشود، اما پاچینو بخاطر بازی در نقش یك معتاد موادمخدر بسیار تحسین میشود و جایزه «تونی» را هم به دست میآورد. در سال ۱۹۶۹، پاچینو با بازی در فیلم نه چندان موفق «من، ناتالی» وارد سینما میشود. پس از اولین تجربه كارگردانی تئاتر در سال ۱۹۷۰ با نمایش «موشها»، یك سال بعد از اولین فیلمش با فیلم «وحشت در نیدل پارك» به روی پردههای سینما باز میگردد و باز هم نقش یك معتاد را بازی میكند. برای نزدیك شدن به نقش او و همبازیاش «كیتی وین» تحقیقات گستردهیی را میان موادفروشان و نیز كلینیكهای ترك موادمخدر انجام میدهند. با اینكه فیلم چندان موفق نمیشود، اما «پاچینو» را منتقدان بسیار تحسین میكنند. فیلم بعدی او حماسه مافیایی «فرانسیس فورد كاپولا» به نام «پدرخوانده» است.

 

پاچینو در نقش «مایكل كورلئونه» در نقش پسر یك پدرخوانده مافیایی كه مجبور میشود شغل خانوادگی را ادامه دهد، به مقام یك ستاره بزرگ میرسد و بخاطر اجرای پر از طراوت و پر از روح و تازگی این نقش نامزد اسكار بهترین هنرپیشه نقش مكمل میشود. فیلم بعدی او «مترسك» كمتر از این فیلم گرما داشت، اما پس از آن «پاچینو» در فیلم پلیسی «سرپیكو» درخشان ظاهر میشود، همچنان كه این حضور درخشان در فیلم «پدرخوانده ۲» هم تكرار میشود و سومین نامزدی اسكار را برای پاچینو به ارمغان میآورد. درام حقیقی «بعدازظهر سگی» كه در آن «پاچینو» نقش یك سارق را بازی میكند تا با سرقت یك بانك پول لازم برای عمل جراحی رفیقش را به دست آورد، یك موفقیت دیگر است كه دیگر برای طرفداران این هنرپیشه عادی شده است.

 

اما در سال ۱۹۷۷، فیلم «بابی دیرفیلد» كه یك فیلم در مورد مسابقات اتومبیلرانی بود فاجعه از كار درآمد. بعد از آن پاچینو یك بار دیگر به برادوی بازگشت و دومین جایزه «تونی»اش را بخاطر بازی در نمایش «تمرینات بنیانی پاولا هاول» به دست آورد. پس از بازگشت به هالیوود او در فیلم «عدالت برای همه» ظاهر شد كه اگرچه چندان هم منتقدان را تهییج نكرد اما سینمادوستان را یك بار دیگر با شكوه بازی آلپاچینو آشنا ساخت.

 

فیلم بحثبرانگیز «گشتزنی» ساخته ویلیام فریدكین فیلم بعدی پاچینو بود كه در آن نقش یك پلیس نیویوركی را در دادگاه یك قاتل سریالی كه هموسكسوالها را به قتل رسانده بود بازی میكرد. این فیلم هم چندان فیلم درخشانی نشد، همچنان كه كمدی «نویسنده، نویسنده!» و فیلم خشن و بازسازی شده «صورت زخمی» به رغم تمام زیباییشان نتوانستند اوجی دوباره برای این هنرپیشه افسانهیی باشند.

 

اما به هرحال، هماكنون این فیلم از معروفترین و محبوبترین فیلمهایی است كه «آلپاچینو» بازی كرده و هر سال كه میگذرد و فیلمهای جدید خشن میآیند طراوت بازی این هنرپیشه در «صورت زخمی» بیشتر خود را به رخ میكشد. به هرحال، اینها با اینكه چندان هم آثار درخشانی نبودند، اما هیچكدام نمیتوانستند مقدمهیی برای شكست مقدر فیلم تاریخی «انقلاب» در سال ۱۹۸۵ باشند و آن را پیشبینی كنند. این فیلم با بودجه بیست و هشت میلیون دلار ساخته شد اما در فروش كلی فقط توانست یك میلیون دلار بفروشد. پس از آن فیلم، «آل پاچینو» خودش را از منظر تماشاگران مخفی كرد و فیلم خودش را به نام «Local Stigmatic» كارگردانی كرد و این فیلم البته به جز یك نمایش كوتاه در موزه هنرهای مدرن نیویورك، اكرانی نداشت. این دوران دوری پاچینو از سینما را رقم زد، با اینكه در همین دوره هم در اخبار سینمایی همیشه نام او در فیلمها به عنوان شایعه بود، اما او در این چهار سال هیچگاه در فیلمی ظاهر نشد.

 

در نهایت در سال ۱۹۸۹، پاچینو با فیلم پرهیجان «دریای عشق» به دنیای سینما بازگشت. فیلم بسیار موفق و پرفروش بود و ناگهان پاچینو دوباره عنوان ستارگیاش را بازیافت. سپس یك نقش كاملا متفاوت در نقش یك گانگستر در فیلم «دیك تریسی» ششمین نامزدی اسكار را برایش به ارمغان آورد. «پدرخوانده ۳» فیلم بعدی این هنرپیشه بود كه آنطور كه باید انتظار میرفت با موفقیت تجاری و البته انتقادی روبرو نشد.

 

در سال ۱۹۹۱، فیلم كمدی رمانتیك، «فرانكی و جانی» یك فیلم موفق بود، اما سال بعدش برای «پاچینو» سال موفقتری بود و فیلمهای تحسینشده «گلن گری گلن راس» و «بوی خوش زن» را بازی كرد كه در این فیلم دوم «آل پاچینو» برنده جایزه اسكار شد. پاچینو در سال ۱۹۹۳ در فیلم «راه كارلتیو» با «برایان دی پالما» دوباره همكاری كرد و سپس در فیلم عالی و تحسین شده «التهاب» ساخته «مایكل مان»، در نقش مقابل «رابرت دنیرو» نقش یك پلیس خودرای را بازی كرد.

 

فیلم سیاسی «سیتی هال» فیلم بعدی او بود، اما حضور اصلی پاچینو در سال ۱۹۹۶، نویسندگی، كارگردانی و بازی در فیلم «در پی ریچارد» بود كه اهمیت و اعتباری مضاعف به «آلپاچینو» داد. در سال ۱۹۹۷ پاچینو در مقابل دو ستاره جوان هالیوودی بازی كرد، اول در «دانی براسكو» با «جانی دپ» همبازی شد و سپس با «كیانو ریوز» در «وكیل مدافع شیطان» حاضر شد. نقشهای بعدی او در «نفوذی» و «هر یكشنبه» چندان توجهی جلب نكردند و سپس در سال ۲۰۰۰ او در فیلم «كافه چینی» براساس نمایشنامهیی به همین نام بازی كرد. این فیلم دوری دو ساله او را از پرده سینما پایان داد و سپس پس از یك دوری دو ساله دیگر، پاچینو در سال ۲۰۰۲ با چهار فیلم «بیخوابی»، «سیمون»، «مردمی كه میشناسم» و «یارگیری» جزو پركارترین بازیگران بود.«پاچینو» به هرحال جزو بهترینهای بازیگری است. او در طیف وسیعی از نقشها همواره درخشیده و به جماعت سینمارو ثابت كرده كه او یك بازیگر همهفن حریف، انرژیك، پرتوان و ماجراجوست. شاید در این صفات او در تاریخ سینما بیهمتا باشد.

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آلپاچینو، معیار بازیگری

 

Al_Pacino_04_irsalam_net_.jpg

 

این مرد كوچكاندام با آن نگاه عمیق ولی بدبیناش، اكنون بزرگترین است. بله، «آل» بزرگترین است، هم برای مردم و هم برای دیگر بازیگران كه خودشان را با معیار «آلپاچینو» اندازه میگیرند... بله، این ریزاندام معمولی معیار بزرگی در سینمای قرن شده است.

 

كمتر كسی است كه عمق نقشهایی را كه «آل» عزیز و كبیر و دوستداشتنی ما بازی میكند، درك نكند. كمتر بازیگری است كه نقشهایی چون او را بازی كند و در ورطه گیجی نیفتد. آخرچه كسی مثلاً میتواند نقش بدبین، نامتعادل و پر از تناقض «آل» را در «بوی خوش زن» بازی كند و جان سالم هم به در ببرد؟ مگر میشود مثل «آل» بود؟ «دیوید تامسن» در مقالهیی نوشته: «در سال ۱۹۷۷ تلویزیون امریكا پدرخوانده ۱ و ۲ را با هم تركیب كرد و برحسب توالی زمانی به نمایش گذاشت. این مساله یك مساله بزرگ را برملا كرد: در حالیكه براندو و دنیرو برای این دو فیلم اسكار برده بودند و آل از این مساله بینصیب مانده بود، اما كار تلویزیون امریكا ناخودآگاه برملا كرد كه آل است كه حاكم پدرخوانده است و نه هیچ بازیگر دیگری... زهر انتقام و پارانویا در بازی او كاملاً متقاعد كننده است و این از جادوی حضور او میآید...»

 

جادوی حضور پاچینو در كل كارهایش قابل ردیابی است. حتی در نقش جوان هرویینی فیلم «وحشت در نیدل پارك» كه ظاهراً جزو كارهای خام اوست، اما «آلپاچینو» كار خام ندارد. او «آلپاچینو» است: یك نیمه ایتالیایی امریكایی دیوانه بازیگری، با فیزیكی ریز، صدای گرفته، نگاهی عمیق و استعدادی فراوان كه بسرعت بدل به ستارهیی فروزان در تاریخ سینما میشود و جایگاهش چنان است كه اصلاً و اساساً تصور خیلی فیلمها بدون حضور او ممكن نیست و شگفت كه این فیلمها، خود از شاهكارهای تاریخ سینمایند...

 

● تمام فیلمهای آل پاچینو؛ بعدازظهر سگی -وكیل مدافع شیطان

من، ناتالی (۱۹۶۹)، وحشت در نیدل پارك (۱۹۷۱)، پدرخوانده (۱۹۷۲)، مترسك (۱۹۷۳)، سرپیكو (۱۹۷۳)، پدرخوانده ۲ (۱۹۷۴)، بعدازظهر سگی (۱۹۷۵)، بابیدیرفیلد (۱۹۷۷)، عدالت برای همه (۱۹۷۹)، گشتزنی (۱۹۸۰)، نویسنده! نویسنده! (۱۹۸۲)، صورت زخمی (۱۹۸۳)، انقلاب (۱۹۸۵)، دریای عشق (۱۹۸۹)، دیك تریسی (۱۹۹۰)، پدرخوانده ۳ (۱۹۹۰)، مدونا: صداقت یا جرات (۱۹۹۱)، جانی و فرانكی (۱۹۹۱)، گلن گری گلن راس(۱۹۹۲)، بوی خوش زن (۱۹۹۲)، راه كارلتیو (۱۹۹۳)، جوناس در صحرا (۱۹۹۴)، التهاب (۱۹۹۵)، سالن شهر (۱۹۹۶)، در پی ریچارد (۱۹۹۶)، دانی براسكو (۱۹۹۷)، وكیل مدافع شیطان (۱۹۹۷)، نفوذی (۱۹۹۹)، هر یكشنبه (۱۹۹۹)، قهوه چینی (۲۰۰۰)، بیخوابی (۲۰۰۲)، سیمون (۲۰۰۲)، مردمی كه میشناسم (۲۰۰۳)، ژیلی (۲۰۰۳)، فرشتهها در امریكا (۲۰۰۳)، تاجر ونیزی (۲۰۰۴)، دو نفر برای پول (۲۰۰۵)، هشتاد و هشت دقیقه (۲۰۰۶) (در مراحل پس از تولید)، ریفی فی (۲۰۰۷) (در مرحله پیش از تولید).

 

● تمام جوایز آل پاچینو؛بوی خوش موفقیت!

نامزدی اسكار برای فیلمهای پدرخوانده (۱۹۷۳)، سرپیكو (۱۹۷۳)، پدرخوانده ۲ (۱۹۷۵)، بعدازظهر سگی (۱۹۷۶)، عدالت برای همه (۱۹۸۰)، دیك تریسی (۱۹۹۱)، گلن گری گلن راس (۱۹۹۳)، بوی خوش زن (۱۹۹۳)

برنده جایزه اسكار برای فیلم «بوی خوش زن» (۱۹۹۳)

نامزدی در آكادمی فیلم بریتانیا برای فیلمهای پدرخوانده (۱۹۷۳)، سرپیكو (۱۹۷۵)، بعدازظهر سگی (۱۹۷۶)، پدرخوانده ۲ (۱۹۷۶) و دیك تریسی (۱۹۹۱)

جایزه آكادمی فیلم بریتانیا برای فیلمهای پدرخوانده ۲ و بعدازظهر سگی (۱۹۷۶)

جایزه بهترین هنرپیشه مرد از طرف انجمن منتقدان بوستون برای فیلم «دانی براسكو» (۱۹۹۷)

جایزه اتحادیه كارگردانان امریكا برای كارگردانی فیلم «در پی ریچارد (۱۹۹۷)

نامزد جوایز گلدن گلاب برای فیلمهای پدرخوانده (۱۹۷۳)، سرپیكو (۱۹۷۴)، پدرخوانده ۲ (۱۹۷۵)، بعدازظهر سگی (۱۹۷۶)، بابی دیر فیلد (۱۹۷۸)، عدالت برای همه (۱۹۸۰)، نویسنده! نویسنده! (۱۹۸۳)، صورت زخمی (۱۹۸۴)، دریای عشق (۱۹۹۰)، دیك تریسی (۱۹۹۱)، پدرخوانده ۳ (۱۹۹۱)، گلن گری گلن راسن (۱۹۹۳)، بوی خوش زن (۱۹۹۳)

برنده جایزه گلدن گلاب برای فیلمهای سرپیكو (۱۹۷۴) و بوی خوش زن (۱۹۹۳)

برنده جایزه سیسیل ب دومیل بخاطر یك عمر فعالیت هنری در سال ۲۰۰۱

برنده جایزه «گوتهام» بخاطر یك عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۹۶

برنده جایزه بهترین هنرپیشه برای فیلم «بعدازظهر سگی» (۱۹۷۵) از طرف جامعه منتقدان سینمایی لسآنجلس

نامزد جایزه MTV برای بهترین نقش منفی در فیلم «وكیل مدافع شیطان» (۱۹۹۷)

برنده جایزه بهترین هنرپیشه انجمن ملی نقد برای فیلمهای پدرخوانده (۱۹۷۲) و سرپیكو (۱۹۷۳)

برنده جایزه فستیوال بینالمللی سانفرانسیسكو برای فیلمهای «بعدازظهر سگی» (۱۹۷۵) و یك عمر فعالیت هنری (۱۹۹۶)

برنده جایزه یك عمر فعالیت هنری از طرف جشنواره فیلم ونیز

دامون بهاری

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...