FATEH110 ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ محمد فومنی : سریال مختارنامه علاوه بر آن كه اثری با تم مذهبی و دینی است و محتوای آن با بخشی از یاورها و عواطف شیعی مردم ما گره خورده، یك اثر كم نظیر در ژانر سیاسی است و به دلیل طولانی بودنش و نمایش اوج و افول چندین حكومت با پرداختن ریزبینانه به نكات دقیق و دلایل و ریشه های حوادث، بسیاری از مفاهیم علم سیاست را به تصویر می كشد و از این منظر چه برای دانشجویان و محققان علم سیاست و چه فعالان سیاسی یك اثر درس آموز با درسهای ملموس و عینی است، به ویژه كه حكومت مختار به لحاظ اتكا بر یك آرمان ظلم ستیزانه و نیز اصول شیعی و عدالت محورانه، شباهتهای زیادی با مدل حكومتی مورد نظر مردم ما دارد. در سریال كه قطعاً بخش عمده ای از آن زاده تخیلات نویسنده بوده، چندی است كه جبهه مختار و مختاریان رو به تضعیف است و دیگر از آن پیروزی های پی درپی خبری نیست. تا جایی كه در همین آخرین صفحاتی كه برایمان از كتاب مختارنامه روایت شد، كوفه، مركز حكومت مختار توسط آل زبیر محاصره شده و مختار و یارانش در دارالخلافه كوفه محصورند و علاقه مندان مختار در قسمت های باقی مانده علی رغم میلشان، باید شاهد سقوط حكومت مختار و كشته شدن خود ابواسحاق باشند. ما در این نوشتار قصد داریم علل تضعیف و در نهایت، سقوط حكومت مختار را بررسی كنیم. البته لازم به ذكر است كه نویسنده، سریال مختار و روایت میرباقری از داستان مختار را مبنای تحلیل خود قرار داده است. از بین علل مختلف این افول، چند موردی كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد، مبنایی تر و موثرتر به نظر می رسد. قطعا این دلایل غیر ازخود حكومت مختار از عوامل دیگری هم نشات می گیرد، از جمله شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه آن زمان كوفه ، عوامل خارجی، مردم و... 1) اولین و مهمترین دلیل تضعیف حكومت مختار اختلاف و تفرقه است. هم در بین مردم (كه در بخش بعدی با عنوان قومیت گرایی به آن خواهیم پرداخت) هم در بدنه حكومت. تجربه نشان داده هر حكومتی كه در بدنه اصلی خود از صراط وحدت خارج شده، خیلی زود به زوال گرائیده است. مهمترین نمونه آن در داستان، اختلاف مختار و ابراهیم بن مالك اشتراست كه در شرایط حساس حمله آل زبیر به كوفه ضربه سنگینی به حكومت می زند. هرگاه در حكومتی، كسانی كه در راس آن قرار دارند، با هم متحد بوده اند، توانسته اند از بیشترین توان خود استفاده كنند. ولی هرگاه بین خود اختلاف كرده اند شیرازه حكومت از هم پاشیده است. به همین دلیل هم یكی از تاكتیك های اساسی دشمن، همیشه و در همه جا ایجاد تفرقه بین سران جبهه مقابل است. این آفت، علاوه بر منشا بیرونی كه همان تفرقه افكنی دشمن است، یك منشا درونی هم دارد كه حس قدرت طلبی، رقابت جویی، حسادت و بی اعتمادی است كه ازدرون سران یك جبهه نسبت به یكدیگر شكل می گرد. 2) قومیت گرایی عامل دیگری است كه داوود میرباقری از ابتدای فیلم مكررا به آن پرداخته و آن را یكی از عوامل مهم زوال حكومت بیان می كند. نگاه قومی عرب و عجم كه بین یاران مختار شكل می گیرد علاوه بر ایجاد اختلاف، موجب تضعیف قسمت كثیری از سپاهیان او كه ایرانی بودند، می شود. جدال برتری عرب بر عجم مساله ای است كه از قبل از این هم مطرح بوده است. در ماجرای مختار نمونه بارز آن را در جریان كشته شدن كیان و سپاهیانش به خاطر نداشتن مركب در جنگ می بینیم كه این امر نتیجه همین اختلاف عرب و عجم در لشكر مختار بود. كشته شدن یاران خدوم مختار مثل كیان و تار و مار شدن ایرانیان در ركاب او، ضربه سنگینی بود كه در ادامه، مختار را دچار بحرانی بزرگ كرد. حضرت امیر(ع) در خطبه قاصعه كه خطبه ای مشهور و طولانی است، بعد از آن كه ما را به مطالعه سرگذشت امت های پیشین نصیحت می كند، در تبیین علل بقاء و دوام عزتشان می فرماید: «و آن امور كه موجب عزت و شوكتشان گشت، دورى گزیدن از تفرق و پراكندگى و همت گماشتن و توصیه و ترغیب یكدیگر بر رعایت اتحاد و اتفاق بود. از هر امرى كه ستون فقراتشان را مى شكست و قدرتشان را سست مى كرد اجتناب ورزیدند، مانند كینه توزى، بخل، حسادت، عدم همفكرى، پشت كردن و دورى گزیدن از یكدیگر...بنگرید چه حالى داشتند هنگامى كه با هم مجتمع بودند، هدف و آرمانشان یك چیز بود، دلهایشان هماهنگ و موافق، دستها و شمشیرهایشان در یك مسیر بود،بینشی كافى ونافذ داشتند و تصمیمها در یك جهت بود. آیا وقتى چنین بودند، فرمانرواى اقطار جهان و مالك رقاب عالمیان نبودند؟ و باز توجه كنید آخر كار چه حالى داشتند، هنگامى كه میان آنها تشتت و پراكندگى پیدا شد. اختلاف كلمه و ناهمدلى پیدا كردند و به گروه هاى مختلف تقسیم شدند و با یكدیگر به جنگ و ستیز برخاستند، آن هنگام خداوند حكیم، خلعت دولت و كرامت از تنشان بیرون كرد، نعمت فراوان خویش از ایشان بیرون كرد، و سرگذشت و خداوند داستانشان را براى عبرت گیرندگان شما به جاى گذاشت.» 3) سختی معیشت مردم به سبب قحطی ایجاد شده از جنگ های پی در پی و احتكار بازرگانان، علت دیگری بود كه هرچند حكومت با آن مقابله كرد، اما نتوانست زندگی مردم را به حالت عادی برگرداند و معیشتشان را به طور قابل توجهی بهبود ببخشد. یكی از عوامل زوال حكومت ها از دیر باز عوامل اقتصادی است. به هر نسبتی كه مردم در گذراندن زندگی روز مره خود بیشتر دچار مشكل شوند، بیشتر محصور در زندگی روزمره می شوند، و از اهداف عالی و آرمان های خود باز می مانند. این امر قطعا مقبولیت و در نتیجه بقای یك حكومت ایدئولوژیك را به شدت به خطر می اندازد.علی بن ابی طالب درنامه معروف خود به مالك اشتر یكی از وظایف حكومت را تامین نیازهای مادی مردم می داند و مالك را به تسهیل نمودن زندگی برای مردم پند می دهد: «...و بدان كه هیچ چیز در برانگیختن خوشگمانی حاكم نسبت به رعیّت مؤثّرتر از آن نیست كه به ایشان نیكی كند، و هزینه زندگیشان را سبك گرداند، و آنان را به آنچه وظیفه شان نیست واندارد. پس باید كاری كنی كه حُسن ظنّ خود را نسبت به توده مردم فراهم آوری، زیرا خوشبینی و اعتماد، رنجی سنگین از تو بگسلد» 4) عامل بعدی كه باعث تضعیف نیروی حكومت و نارضایتی مردم شد، تهدیدات خارجی حكومت مختار است. مختار از یك سو با عبیدالله بن زیاد و از سویی با ابن زبیر مجبور به جنگ بود. دو نیرویی كه هر كدام مدعی خلافت رسول الله و هر كدام از نظر مختار دارای انحرافات شدید هستند و مختار به خاطر حادثه كربلا و مناسباتی كه قبل از این با آل زبیر داشت به نوعی ناچار بود با هر دو گروه وارد جنگ شود؛ عاملی كه پیش از این باعث تضعیف حكومت امیرالمومنین هم شده بود. البته تدبیر و صبر مختار در مقابله نوبت به نوبت با آن دو باعث فرصت یافتن وی در قصاص قاتلان شهدای كربلا شد. 5) ناامنی داخلی عامل دیگری بود كه موجب تزلزل بنیان حكومت مختار شد. اوج این نا امنی در فیلم با اقدامات ابن حر نشان داده شده. سكانس هایی از قبیل فراری دادن همسر ابن حر از زندان یا حمله ابن حر و عده ای از یارانش به خانه ی زنی از اهالی كوفه نشان دهنده ی همین عدم امنیت در كوفه بود. نكته قابل توجه این است كه مختار هیچ وقت برای سركوب ابن حر وهمراهانش از اقدامات غیر شرعی و غیر اخلاقی استفاده نكرد و حقوق او را به عنوان یك مخالف محترم شمرد، در حالی كه عناد او بر همه بارز شده بود. نمونه زیبای این موضوع، اعتراض علنی ابن حر به مختار در مسجد و در حضور مردم بود كه علی رغم گویش تند ابن حر، مختار مجازاتی برایش در نظر نگرفت و اعتراض به حاكم را حق هر مسلمان دانست و تا هنگامی كه ابن حر اقدامی عملی جهت به هم ریختن شهر و آشوب انجام نداد، مختار در برابر او مقابله نظامی و امنیتی انجام نداد. اما از طرف دیگرعدم امنیت داخلی بیان گر عدم قدرت مقابله با آشوب است. وقتی زندگی مردم مختل شود، وقتی مجرمان و اراذل و اوباش با امنیت خاطر هر كاری بكنند، امنیت از مردم سلب شده، موجب نارضایتی آنها می شود. همچنین مخالفان در جهت تضعیف حكومت ، به راحتی اقدامات خود را انجام می دهند. در گفتگوهای فیلم مختارنامه، میرباقری علت عدم این امنیت كه ناشی از كم كاری ،تغافل و تطمیع مادی ماموران بوده است را فقر مادی ماموران حكومتی می داند و از زبان كیان می گوید : اگر به ماموران دستمزد بیشتر داده شود تطمیع دشمنان در آنها راهی پیدا نمی كند و ماموران حكومتی هم كار خود را با شوق و رغبت بیشتر انجام می دهند. 6)آخرین و شاید مهمترین عاملی كه می توان از آن به عنوان مهمترین عوامل تضعیف و سقوط حكومت مختار نام برد، عدم حمایت شایسته مردم از حكومت مختار، و به عبارت دیگر وفا نكردن كوفیان به مختار بود. در فیلم چندین بار از عبارت كوفی وفا نمی كند و نباید به وفای او دل بست استفاده شده. حمایتی كه می توانست در شرایط حساس دخول زبیریان به كوفه، فرشته نجات حكومت مختار باشد. امیرالمومنین در نامه به مالك اشتر یكی از وظایف مردم نسبت به حاكم و حق حاكم بر مردم را وفای به بیعت می داند: اَمَّا حَقّی عَلَیْكُمْ فَالْوَفاءُ بِالْبَیْعَةِ. این عامل هم پیش از این موجب تزلزل حكومت امیرالمومنین شده بود. تصویری كه میر باقری از حكومت مختارنشان ما می دهد اگر چه حكومتی قدرتمند بود، اگر چه عدالت خواه و عدالت محور بود، اگر چه فرمانده و رهبری باذكاوت داشت، اگرچه دوست دار ائمه معصومین علیهم السلام بود، اگرچه آزادی های شهروندی تا حدود زیادی در آن رعایت می شد، اگر چه مردمی بود، اما با همه این اوصاف به خاطر دلایل فوق و بسیاری دلایل ریز و درشت دیگر سقوط كرد. با ویژگی هایی كه این حكومت داراست، جزو حكومت های قابل قبول و مشروع زمان خودش به حساب می آید. اما عدالت خواهی و آرمان طلبی و حق جویی دشواری هایی دارد كه حتی حكومت امیر المومنین را از پای در می آورد و البته نشان می دهد برای تداوم حكومت نمی توان به هر وسیله ای چنگ زد. قطعا حكومت مختار اگر از همین ویژگی های مثبت هم برخوردار نبود، در برابر این همه ناملایمات خیلی زودتر از اینها بساطش برچیده می شد. شاید ادعای پیروی از ائمه معصومین هم یكی از همین دشواری هاست. وقتی مردم حكومتی را بی واسطه با حكومت معصوم مقایسه كنند، كار برای حكومت خیلی سخت می شود و دراین شرایط سخت یا باید برای بقای حكومتش نام معصوم را فروبریزد و یا برای بقای عزت نام معصوم خودش را.... . منبع:آینده نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .