رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

مطالب زیبا و خواندنی در مورد ماه مبارک رمضان


irsalam

ارسال های توصیه شده

[align=justify]

رمضان

 

شب، نیمه جان و بی نفس چادر سیاه خود را جمع می كند. در فلق، شادمانی بر پا است. زمین در انتظار كاروان نور و معنویت پای كوبی می كند. عطر ماه رمضان، دل های عاشق را باز سوداگر عرصه عشق بازی با خدا كرده است. اولین سحر این ماه عظیم همیشه حال و هوایی خاص دارد. هنوز چشم ها به بی خوابی قبل از طلوع عادت نكرده است و هنوز رخوت شب های سرمست از خواب، جان ها را رها نكرده است. با این حال شور الهی شدن و شوق نشستن پای سفره ای كه بر بال ملائك گشوده شده چنان شورانگیز است كه زیر سقف خانه مسلمانان هیچ چراغی در این ظلمت شب خاموش نیست.

 

كاش چراغ دل هایمان هم با همین سرعت روشن شده باشد. كاش حساب مان را از سال قبل تسویه كرده باشیم و اولین سحر ماه مبارك را بی هیچ غل و غشی یا خط و خش سیاهی در كارنامه اعمال مان به نخستین صبح روزه داری پیوند بزنیم. راستی! در سالی كه گذشت چه قدر «انسان» بوده ایم؟ منظور از آن «انسان» های راستین است كه خدا، اشرف مخلوقات خطابشان كرد.

 

رمضان فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست، بلكه گنجینهای از اسرار و خاطرات دوران پیامبر اسلام (ص) است. این ماه یادآور جنگ "حنین" و حماسه پیكار پیامبر اسلام (ص) با مشركان و خاطره جنگ سپاه روم با مسلمانان در منطقهای به نام "تبوك" است. ماه رمضان، حماسه شیرین فتح مكه، جنگ بدر و طائف را برای مسلمانان به یاد میآورد. رمضان ماه میلاد حضرت سلیمان بن داوود پیامبر و امام حسن مجتبی (ع)، دومین اختر تابناك آسمان ولایت است. رمضان یادآور شب معراج پیامبر اسلام (ص) است كه از خانه "ام هانی" خواهر امیرالمؤمنین (ع) در مكه مكرمه سوار بر "براق" به معراج رفت. رمضان یادآور خاطره بامدادی است كه امیر مؤمنان علی (ع) در مسجد كوفه به دست شقیترین افراد، در محراب عبادت ضربت خورد.

 

رمضان ماه ضیافت الله، ماه تابیدن نور ایمان بر قلبها، ماه عروج به سوی قلههای بلند رستگاری، ماه راز و نیاز با حضرت حق، ماه پرواز روح تا اوج ملكوت، ماه شكستن سنگرهای شرك درونی و بازنگری در خرابیهای خانه جسم و جان است.

 

و زیانکار کسی است که رمضان بگذرد و او در کوره روزه نگدازد و پاک نشود. خسران زده کسی است که ماه مغفرت بر او بگذرد و غفران الهی شامل حالش نشود و حالش تحول نیابد. مگر ما چقدر فرصت «تجدید دیدار» با «فطرت» داریم؟

[/align]

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ماه مبارک رمضان

 

خداوندا!

بر من ببخشای و در دیوان عمل، لغزش های مرا نادیده انگار. تو بهتر از من میدانی كه چه كرده ام و چه گفته ام و آنچه را كه گذشت زمان از خاطرم بسترده و در پرده فراموشی پنهانش داشته است, بحساب من مگذار.

خداوندا!

همی خواهم كه اگر تسلیم هوای نفس شوم و بار دیگر توبه خویش بشكنم, تو همچنان بار دیگر قلم بخشایش بر

ناشایستگی های من فروكشی و بار دیگر پوزش مرا بپذیری.

خداوندا!

چشم ما گاهی به ناروا گشوده شود و به ناروا بهم آید.

خداوندا!

زبان ما گاهی از منطقه حق و وجدان بدان سوی رود و حقایق را باژگون ادا نماید.

خداوندا!

در قلب ما تمایلات پنهانیست كه اگر روزی وجود خارجی یابد و مفهوم بی رنگ آن، رنگ مصداق گیرد، جنایتی خواهد بود.

خداوندا!

كلمات یاوه بسیار باشد كه آن را نشناسیم و یا از ادای آن پرهیز نتوانیم كرد.

خداوندا!

اكنون از چشمك های ناروای چشم و انحراف ناستوده زبان و امیال ناهنجار قلب و سخنان یاوه به آستان تو پناه می آورم و از تكرار آنچه ناپسند باشد پوزش می خواهم.

نهج البلاغه- ترجمه جواد فاضل

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رمضان، ماه خودسازی و جامعه پردازی کسی «من» را ندیده؟!

 

یك جمله مرا تكان داد، یك جمله گهربار از امیرالمؤمنین امام علی(ع) كه فرمودند: «در شگفتم از كسانی كه وقتی چیزی را گم می كنند، مدت ها بدون آن كه ناامید شوند، برای یافتن اش همه جا را می گردند، اما سال هاست كه «خود» راگم كرده اند و از هیچ كجا سراغش را نمی گیرند...» شاید گم كردن را هم فراموش كرده اند، درست مثل من، حقیقتاً كلام مولا جانم را آتش زد و مصمم شدم كه در این ماه مبارك بزرگ، ماه بارش و رویش، خودم را پیدا كنم، فاتح سرزمین خودم باشم و كاشف این من بی جا! در همین اندیشه بودم كه ناگاه فهمیدم پیدا كردم «خود» یافتن «من» كار دشواری است، زیرا او در یك جنگل بی انتها گرفتار جانورانی ست كه خود ساخته ام، عمیق تر شد، دیدم ما آدم ها، چه قدر شگفت و پیچیده ایم، علی رغم ظاهر متین و موجه و مقرر، درون ما یك جنگل كامل است، یك باغ وحش تمام عیار، معلوم نیست این همه حیوان را كجا پنهان كرده ایم؟! وقتی می غریم، فریاد می زنیم، مرز انصاف را زیر پا می گذاریم به این و آن حمله می كنیم. یك شیر درنده می شویم؛ وقتی شتر كینه توز بی گذشتی را در خود راهوار می كنیم،

 

وقتی روباه مكر و فریب را پروار می كنیم، وقتی مثل مرغابی گرفتار وسواس و تكرار می شویم، وقتی نیش طعنه ها و كنایه ها را مثل مار روانه آبروی این و آن می كنیم، وقتی مثل مگس همه خوبی ها و سلامتی دیگران را رها می كنیم و بالای سرزخم های كوچك اشتباه می نشینیم، وقتی مثل خوك ها حلال و حرام را مخلوط می كنیم، وقتی مثل كلاغ راز مردم را بین گوش ها توزیع می كنیم، وقتی مثل كبك سرمان را زیر قبه غفلت می كنیم، وقتی مثل گرگ بی رحم می شویم، وقتی مثل... دیدم باید برای پیدا كردن «خود» یكی یكی این جانوران خود ساخته، را از این سرزمین وجود، كه باید محل پاكی ها باشد، بیرون كنیم. باید در این سرزمین مهر و عطوفت، انصاف و عدالت، نرمی و خوشرویی صبر و بردباری و در یك كلام پرچم زیبای یاد خدا به اهتزاز درآید. آن وقت می توانم خوشحال باشم كه پس از سال ها «خود» را پیدا كرده ام، برای این آرزو به این ماه رحمت امیدوارم.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

روزه

 

آن سال، ماه رمضان برای سارا حال و هوای دیگری داشت. آخر او نه ساله می شد و باید مثل بزرگترها روزه می گرفت. اما سارا درحالی که خوشحال بود، کمی هم ته دلش احساس نگرانی داشت. به خاطرهمین چند روزی می شد که رفته بود توی خودش. مادر سارا که متوجه رفتاراو شده بود، پرسید: دخترم چه شده ، چرا ناراحتی؟ سارا جواب داد: هیچ!

به یک نقطه زل زد. یعنی او می توانست روزه بگیرد؟ اما ....

صدای مادر سارا، او را به خودش آورد: دخترم، پرسیدم چه شده ، چرا ناراحتی؟ سارا دیگر نتوانست تحمل کند. بغض توی گلویش ترکید و با گریه گفت: راستش مادر، من نگران هستم که آیا می توانم روزه بگیرم یا نه؟ سپس با گریه ادامه داد؛ آخر، صبح که به مدرسه می روم ، اگرصبحانه نخورم دلم ضعف می رود. آن وقت در روزهای ماه رمضان چگونه می توانم تا شب...

سارا دیگر ادامه نداد. مادر با مهربانی دستی به سر او کشید ، صورتش را بوسید و با لبخند گفت: دخترم! ما در این ماه میهمان خدا هستیم. لذتی که این مهمانی دارد باعث می شود که همه چیز ، حتی گرسنگی را از یاد ببریم. از طرفی خداوند، خودش کمک می کند تا هیچ وقت احساس تشنگی و گرسنگی نداشته باشیم. سارا چیزی نگفت و آرام اشک چشمانش را پاک کرد.

آن روز، اولین روزماه رمضان بود. همه کنار سفره نشسته و منتظربودند تا صدای اذان را بشنوند و روزه شان را باز کنند. ولی سارا دراین میان هیچ احساس گرسنگی و تشنگی نداشت. آخر از صبح هر وقت که بیکارمی شد قرآن می خواند و صلوات می فرستاد. به خاطر همین هم توی دل کوچکش به یاد خدا بود نه چیزدیگری!

 

مجید علی محمدی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ماه مهربانی ها

 

کاش می شد، ماه پربرکت رمضان را تفسیر کنم. ولی صد افسوس که قابل توصیف نیست. ماهی سرشار از مهربانی خداوند. سحرگاهان با صدای آواز خروس که پیغام مهمانی خدا را می داد، از رختخواب بلند شده و با خمیازه های کش دار خود را برای خوردن سحری آماده می کردم.

 

آن دانه های تسبیح که مانند مروارید در بین انگشتان مادربزرگ می درخشید و در زیر لب زمزمه می کرد که خدایا با روزی تو سحری می خورم و با روزی تو افطار می کنم و بر تو توکل می نمایم. آن دعای خیر مادر که همچون سایبانی مرا دربرمی گرفت و اشک شوق را از چشمان من سرازیر می کرد، به من ندای آرامش می داد.

 

آن دستان مهربان مادربزرگ که آش را با نام یا فاطمه تزئین می کرد و هنگام افطار، صدای الله اکبر که از مسجد محله، صدای قلقل سماور از گوشه ایوان رقص ماهی ها در حوضچه حیاط، سفره پربرکت خدا که با غذاهای رنگارنگ تزئین شده، دانه های خرما که مرا به یاد سفره فقیرانه حضرت علی(ع) می انداخت، همه و همه در چشمان به ظاهر کوچکم جمع شده بود. چه لذتی داشت.

 

مائده ملکی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رمضان;ماه توبه و رحمت

 

هیچ دیر نشده است، هرگز مایوس نشوید.ناامیدی انسان از خدا بزرگترین پیروزی شیطان بر انسان است.هرگز از رحمت و مهربانی و عطوفت خداوند ناامید نشوید.روزه ماه رمضان توجهی برای ترك گناه و دوستی با خالق منان است.ساده و به زبان عرف با خدا خلوت كنید و حرف بزنید و عرض كنید:«آقای من، دوست دارم معصیت تو را انجام ندهم، اما نمیتوانم.قلبم نماز تو را میخواهد، ولی جسم، آن را به پای نمیداد و...»در این ماه كه درهای بهشت و رحمت گشوده و درهای جهنم بسته است و فرصتی مناسب برای تفكر در عمر رفته و عبادت خداوند و نیكی به همنوعان فراهم است، مسیر یك طرفهای را كه به سوی آخرت میرود فراموش نكنیم و به گرفتن روزه، تلاوت قرآن، اقامه نماز، ترك گناه، رعایت حقوق دیگران و...بپردازیم;چرا كه پایان زندگی انسان و جاودانگی خداوند، واقعیتی غیر قابل انكار است و انسان بنده خداست.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

صدای ربنا

 

ماه رمضان از راه رسید. ماه دعاهای قشنگ و آرزوهای آسمانی. ماه آبی تر شدن تمام قلب ها. ماه دستهای به طرف آسمان بلند شده. ماهی که تمام لحظه هایش با زمزمه ی «خدا، خدا» بزرگ شده. ماهی که نبض تمام دقیقه هایش پر از صلوات است. ماهی که دعاها و آرزوهای آبی، زودتر برآورده می شوند. من دلم تنگ شده برای غروب های قشنگ اش، برای سحر بیدار شدنش، برای دعا کردن سر سفره افطار و روزه را با نمک و خرما باز کردن. برای چیدن سفره افطار؛ آخر مامان همیشه می گوید: «توی دلت دعا کن و سفره افطار رو بچین، اونوقت خدا دعات رو مستجاب می کنه.» دلم تنگ شده برای اذان های مغرب ماه رمضان؛ انگار اذان های این ماه یک جور دیگر است و از همیشه بیشتر به دل آدم ها می نشیند! من دلم تنگ شده برای آن ماه قشنگی که آدم احساس می کند خدا نزدیک تر از همیشه است. در آن لحظه های پاک است که می شود درک کرد: خدا از رگ کردن هم نزدیک تر است!

 

یاسمن رضائیان. ۱۶ساله. تهران

(عضو تیم ادبی و هنری مدرسه)

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فرشته های کوچک

 

اسم رمضان بوی خوبی می دهد؛ بوی روزه های کله گنجشکی؛ بوی عشقی که از میان روزه های روزه داران کوچک به مشام می رسد، بویی که مرا یاد دختران و پسران کوچکی می اندازد که با شوق، سحرها به استقبال سحری می روند.

 

دلشان شاید میان این دقیقه ها و ساعت ها برای خوراکی های رنگارنگ تنگ شود ولی قلبشان افطار را بیشتر دوست دارد.

سحرها، صدای اذان با صدای مادر به استقبال شان می آید. با همان چشمهای خواب آلود کنار سفره می نشینند، دلهای کوچکشان دریایی بزرگ دارد دریایی که روزه های کوچکشان را به عرش می برد.

خوب که نگاه می کنیم، کنار سفره های افطار فرشته های کوچکی را می بینیم.

 

عطیه کمالی خوش انصاف. تهران (عضو تیم ادبی و هنری مدرسه)

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خداوند آغوش گشوده است

 

● به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان

خدا در ماه رمضان ملائک را آوازخوان فرستاده است تا صدا دهند هر که حاجت دارد بیاید و برای همگان خوان رحمت گسترده اند. فصل فصل عجیبی است. از لبهای انسان ترنم تبسم می بارد از چشمهایش شوق پرواز صدای تپش قلب آهنگ انتظار را می خوانند و هلال رمضان دلها را بشارت بهشت می دهد.

چه عروج عارفانه ای دست می دهد و چه شوقی فراگرفته است کائنات را، شبها پر از تجرید است. پس از تلاوت قرآن بنشین و بخوان با نیمه شبهای افتتاح «اللهم انی افتتح الثنابحمدک»

خداوند آغوش گشوده است برای اشکهای تو!

خداوند پنجره های سحر را گشوده است تا عارفان با یگانه معشوق عالم نجوا کنند. بقچه های متبرک مفاتیح را بگشایند. سجاده های محکم سلام را باز کنند و سبد سبد نیاز و تمنا تقدیم دوست کنند.

دروازه های بهشت را گشوده اند. درهای آتش را بسته اند و شیاطین درغل و زنجیرند. نهرهای شیرین شهد خود را جاری کرده اند و زمان مفهوم دیگری دارد ثانیه ها با سکوت حرف می زنند و از ملکوت می گویند سحر پر از حس حضور است، خانه های تماشای ملکوت منظر نگاه انسان می شوند.

و رمضان اسمی از اسماء الهی ست.

● پرنده

پژمان کریمی

کبوتر آرام بال خویش را بست. بازتاب نور کم سویی در چشمان ملیله ای اش دیده می شد. میله های سرد، چیزی از زیبایی اش در قاب نگاهم کم نکرده بود. سرش را از میان میله ها جلو آورد. آسوده بر خرده نان های کف دستم نوکی زد. صدای سرد باز شدن درآهنی، دلم را لرزاند. وقت آمار بود. فریاد زندانبان عراقی، کبوتر را ترساند و پرنده پرکشید.

● نسیم

حتی گنجشکی که بر شاخه درختی آواز می خواند برای اثبات وجود خداوند کافی است. ویکتور هوگو. شاعر و نویسنده فرانسوی

● هجا

روباه بچه ای با مادر خود گفت: «مرا حیله ای بیاموز که چون به کشاکش سگ درمانم، خود را از او برهانم.»

گفت: «آن را حیله فراوان است، اما بهترین همه آن است که در خانه خود بنشینی، نه او ترا بیند و نه تو او را بینی».

بهارستان- عبدالرحمن جامی

 

محمد مهدی طالقانی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...