رفتن به مطلب
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید ×
انجمن های دانش افزایی چرخک
لطفا جهت استفاده از تمام مطالب ثبت نام کنید

متن کامل کتاب قصه هاى تربیتى چهارده معصوم


ارسال های توصیه شده

قصه هاى تربیتى چهارده معصوم

 

 

14mas.jpg

 

نویسنده : محمد رضا اكبرى

تعداد صفحات : 201

 

اصل الگو گیرى از شخصیتهاى آسمانى یكى از خواسته هاى بزرگ اهل ایمان است، چرا كه سیماى آنها سیماى انسان كامل است و با مقام عصمت و ارتباط مستحكمى كه با منبع وحى دارند كمترین خطایى در قلمرو تفكر، بینش و اخلاق آنها وجود ندارد.

سیره عملى آنها آب گوارایى است كه قافله تشنه انسانیت به ویژه در زمان حاضر به دنبال آن مى گردد. هر جرعه اى كه انسان از دریاى زلال و دل انگیز آنها بنوشد به همان اندازه آرامش و نشاط مى گیرد. چهره هاى آسمانى به گونه اى هستند كه هر كس مى تواند بدون دغدغه خاطر سیره و روش زندگى آنها را خوراك جان خویش گرداند و به تربیتى الهى نایل شود، و چه زیباست كه آدمى تربیت شده برگزیدگان الهی باشد كه به حقیقت معلم بشریت اند. مذهب نورانی تشیع در میان همه ادیان و مذاهب از بیشترین، كامل ترین و جامع ترین الگوهای الهی برخوردار است. تعداد این مربیان نمونه عالم به چهارده تن مى رسد كه هر كدام چون ستاره اى درخشیدند و درسهایی از، انسانیت، بزرگوارى، تقوا، بندگى خدا و زیبائیهاى اخلاقى و رفتارى و مبارزه با بدیها را در ادوار مختلف تاریخ از خود برجاى گذاردند.

 

 

فهرست مطالب کتاب "قصه هاى تربیتى چهارده معصوم"

 

  • قصه هاى تربيتى چهارده معصوم

 

  1. دعاي مطالعه
  2. مقدمه مولف

 

  • فصل اول: قصه هاى تربيتي پيامبر صلى اللّه عليه و آله

 

  1. حفظ خويشاوندى
  2. احترام به والدين
  3. پرهيز از امتياز طلبى
  4. پرهيز از غضب
  5. خوش برخوردى
  6. برخورد با مردم
  7. كليد بى نيازى
  8. اندازه معيشت
  9. شيعه واقعى
  10. اهميت طلب مردم
  11. ميهمان سرزده
  12. خود برتربينى
  13. محبت به فرزندان
  14. عزت كار و ذلت صدقه
  15. برخورد با سركشان
  16. انسان محترم را گرامى بداريد

 

 

  1. بدرقه ديگران
  2. انفاق
  3. مهمانى ساده
  4. بخشش مشروط
  5. هدف از رياست
  6. الگوى كارگزاران
  7. كمك به فاميل
  8. انفاق
  9. شيعه واقعى
  10. دادرسى مظلومان
  11. صفات مؤمن
  12. دلدارى به ديگران

 

 

  1. دفاع علمى از مؤمنين
  2. دگر بينى
  3. ارزش آموزش دين
  4. شيعه فاطمه
  5. منطق قوى فاطمه
  6. بهترين ويژگى زن
  7. حيا و پوشيدگى
  8. نزديكى به خدا
  9. آزادى در انتخاب همسر
  10. جهيزيه فاطمه
  11. الگوى شوهردارى
  12. تسبيح فاطمه
  13. حرمت سخن پيامبر
  14. فاطمه الگوى زنان

 

 

  1. تحليل سخن سياسى دشمن
  2. پاسخگويى به انتقاد ديگران
  3. ترحم بر حيوانات
  4. نمونه زيباى بزرگوارى
  5. پاسخ به مروان
  6. گرايشهاى باطل مردمى
  7. خوش برخوردى با ديگران
  8. جود و بخشش
  9. پوشيدن لباسهاى زيبا
  10. قطع رابطه با دشمنان
  11. نهى از قهقهه
  12. توجه به خدا
  13. عفو و بخشش امام
  14. گره گشائى از مؤمن
  15. روش تهنيت
  16. موعظه جاودان
  17. موعظه امام حسن
  18. شيعه حقيقى

 

 

  1. كمك به اندازه معرفت فقير
  2. بخشش
  3. دعوت فقرا به صرف غذا
  4. بزرگوارى امام حسين
  5. صلح طلبى
  6. برخورد با ظالم
  7. عفو و بخشش
  8. سلام مقدم است
  9. ترك درخواست از ديگران
  10. نيكى به بدان
  11. رد غيبت
  12. برخورد با دشمنان
  13. اداي قرض ديگران
  14. دستيگرى از فقرا
  15. رعايت شخصيت فقير

 

 

  1. عفو زيباى امام
  2. شيوه برخورد باسخنان ناروا
  3. اظهار محبت
  4. احساس امنيت
  5. عظمت روحى
  6. توجه در نماز
  7. توجه به آخرت
  8. صبر و گذشت
  9. يك فراز اخلاقى
  10. سرنوشت بيهوده گويان
  11. كمك به نيازمندان
  12. يك موعظه
  13. طلب روزى حلال
  14. حضور قلب
  15. امام در شبى تاريك و سرد
  16. وصيت امام سجاد
  17. ادعاي تشيع

 

  • فصل هفتم: قصه هاى تربيتي امام باقر عليه السلام

 

  1. ارتباط دوستانه با مردم
  2. سؤال از ولايت
  3. اطعام شيعيان
  4. نهى از منكر امام
  5. تبريك به عمال ستمگران
  6. تسليم
  7. مجالست شيعيان با يكديگر
  8. اسلام حقيقى
  9. ويژگيهاى شيعه
  10. دست دادن با ديگران
  11. اميد بدون عمل
  12. توجه به آخرت
  13. حق آل محمد
  14. گريه هاى امام باقر
  15. ذكر خدا
  16. حفظ ياران
  17. حضور در ميدان كار
  18. شيعه واقعى

 

  • فصل هشتم: قصه هاى تربيتي امام صادق عليه السلام

 

  1. نامگذارى فرزند
  2. تحصيل روزى حلال
  3. ارزش نيكى به والدين
  4. خدمت به پدر
  5. يكديگر را دوست بداريم
  6. ثروتمندان شيعه
  7. صله ارحام
  8. آسان گيرى بر بدهكار
  9. رضا به قضاى الهى
  10. نامگذارى
  11. حقوق مؤمن
  12. سرمايه ولايت
  13. دستگيرى از برادر مؤمن
  14. بى نيازى
  15. نوشتن انشاء اللّه
  16. عبادت بدون عقل
  17. دعايم به اجابت نمى رسد
  18. نيكوكارى بدون تقوا
  19. توصيه به رانندگان
  20. زهد امام صادق
  21. بى اعتبارى شرابخوار
  22. سه درس زندگى

 

  • فصل نهم: قصه هاى تربيتي امام كاظم عليه السلام

 

  1. برخورد با بدگويان
  2. سجده شكر
  3. عفو
  4. هم نشينى با مردم ضعيف
  5. حرمت برادر مؤمن
  6. ارزش كار
  7. پرهيز از حرام
  8. نهى از منكر
  9. پرهيز از نامحرم
  10. مخالفت با ظالم
  11. كمك مشروط
  12. شيعه واقعى

 

  • فصل دهم: قصه هاى تربيتى امام رضا عليه السلام

 

  1. تعيين اجرت
  2. نهى از اسراف
  3. مذمت به كار گيرى مهمان
  4. پرهيز از تبعيض
  5. مراعات شخصيت فقير
  6. ديدار با ظالم
  7. اين گونه برخورد كنيم
  8. ادعاى تشيع
  9. تواضع و خدمت
  10. كمك به فقرا
  11. معيار برادرى
  12. اهميت تشييع جنازه
  13. برخورد با نگرانيهاى مادى
  14. تذكر
  15. انفاق

 

  • فصل يازدهم: قصه هاى تربيتى امام جواد عليه السلام

 

  1. نهى از منكر امام جواد
  2. كمك به گرفتاران
  3. شيوه سخن گويي
  4. توجه به مصيبت زهرا
  5. عبادت به نيابت از ائمه
  6. اظهار نظر جاهلانه درباره اسلام
  7. شيعه واقعى
  8. صبر و پاداش

 

  • فصل دوازدهم: قصه هاى تربيتي امام هادى عليه السلام

 

  1. شومى روزگار
  2. بدعت گذار
  3. شكر نعمت
  4. مقاومت در برابر هوسران ها
  5. كمك به بيماران
  6. موعظه مؤثر امام هادى
  7. شكر خداوند
  8. دورى از اقوام منحرف

 

  • فصل سيزدهم: قصه هاى تربيتي امام حسن عسكرى عليه السلام

 

  1. افشاى جاسوس
  2. دافعه امام
  3. اهتمام به عبادت
  4. پاسخ به يك سؤال
  5. نامگذارى به نام ائمه
  6. بركات حجت خدا

 

  • فصل چهاردهم: قصه هاى تربيتي امام مهدى عليه السلام

 

  1. توصيه هاى امام مهدى
  2. پرداخت خمس
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • پاسخ 117
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

  • irsalam

    118

دعای مطالعه

 

 

اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اكرمنی بنورالفهم. اللهم افتح علینا واكرمنی بنورالفهم. اللهم افتح علینا ابواب رحمتك و انشر علینا خزائن علومك برحمتك یا ارحم الراحمین

مفاتیح الجنان

خداوندا مرا از تاریكی های وهم و خیال درآور به روشنی فهم گرامی دار. خداوندا درهای رحمتت را بر ما گشا و گنجینه های علومت را بر ما بازگردان. به رحمت خودت ای مهربان ترین مهربانان.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مقدمه مولف

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اصل الگو گیرى از شخصیتهاى آسمانى یكى از خواسته هاى بزرگ اهل ایمان است، چرا كه سیماى آنها سیماى انسان كامل است و با مقام عصمت و ارتباط مستحكمى كه با منبع وحى دارند كمترین خطایى در قلمرو تفكر، بینش و اخلاق آنها وجود ندارد.

سیره عملى آنها آب گوارایى است كه قافله تشنه انسانیت به ویژه در زمان حاضر به دنبال آن مى گردد. هر جرعه اى كه انسان از دریاى زلال و دل انگیز آنها بنوشد به همان اندازه آرامش و نشاط مى گیرد. چهره هاى آسمانى به گونه اى هستند كه هر كس مى تواند بدون دغدغه خاطر سیره و روش زندگى آنها را خوراك جان خویش گرداند و به تربیتى الهى نایل شود، و چه زیباست كه آدمى تربیت شده برگزیدگان الهی باشد كه به حقیقت معلم بشریت اند. مذهب نورانی تشیع در میان همه ادیان و مذاهب از بیشترین، كامل ترین و جامع ترین الگوهای الهی برخوردار است. تعداد این مربیان نمونه عالم به چهارده تن مى رسد كه هر كدام چون ستاره اى درخشیدند و درسهایی از، انسانیت، بزرگوارى، تقوا، بندگى خدا و زیبائیهاى اخلاقى و رفتارى و مبارزه با بدیها را در ادوار مختلف تاریخ از خود برجاى گذاردند.

كتاب حاضر گلچینى از این درسهات كه از آن چهارده نور چهارده نور مقدس به منصه ظهور در آمده است تا همگان بتوانند در هر یك از مقاطع فكرى، سنى، زمانى و مكانى آن بهره گیرند. امید است این قدم كوچك مورد قبول خداى بزرگ و چهارده نور برگزیده اش قرار گیرد.

محمدرضا اكبری

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حفظ خویشاوندى

 

 

شخصى نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله آمد و عرض كرد: یارسول اللّه! بستگانم بامن قطع رابطه كرده و مرا مورد حمله و شماتت قرار داده اند آیا من هم با آنها قطع رابطه كنم؟

حضرت فرمود: با این وضع خداوند نظر و رحمتش را از همه شما بر مى دارد.

آن مرد گفت: پس چه كنم؟

حضرت فرمود: ایجاد رابطه كن باكسى كه با تو قطع رابطه كرده است و بخشش به كسى كه تو را محروم ساخته است و عفو كن كسى را كه به تو ظلم كرده است. در این صورت از سوى خداوند پشتیبانى در برابر آنها خواهى داشت " 2 "

 

پاورقی

1- بحارالانوار، ج 1، ص 195

2- محجة البیضاء، ج 3، ص 430

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

احترام به والدین

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

مردى به محضر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله مشرف گردید و عرض كرد: یا رسول اللّه به چه كسى نیكى كنم؟

حضرت فرمود: به مادرت.

باردیگر سوال كرد سپس به چه كسى نیكى كنم؟

حضرت فرمود: به مادرت.

بار دیگر سوال كرد سپس به چه كسى نیكى كنم؟

حضرت فرمود: به مادرت.

بار چهارم سوال كرد آنگاه به چه كسى نیكى كنم؟

پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: به پدرت. " 1 "

 

 

پاورقی

 

1- محجة البیضاء، ج 3، ص 439

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پرهیز از امتیاز طلبى

 

 

پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله با عده اى از اصحاب خود به سفر رفته بودند. حضرت در بین راه دستور داد گوسفندى را ذبح كنند و غذایى تهیه نمایند. مردى گفت: كشتن گوسفند با من باشد، دیگرى گفت: پوست كندن آن با من باشد سومى گفت: پختن آن را من به عهده مى گیرم.

 

پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: من هم هیزم آن را آماده مى كنم.

 

اصحاب گفتند: یا رسول اللّه! پدران و مادران ما فداى شما باد، خود را به زحمت نیندازید، ما خود هیزم را جمع آورى خواهیم كرد.

حضرت فرمود: مى دانم كه شما این كار را براى من انجام مى دهید اما خداى عز و جل نمى پسندد كه بنده اش خود را از اصحابش ممتاز كند آنگاه برخاست و براى آنها هیزم جمع آورى كرد. " 1 "

 

پاورقی

 

1- محجة البیضاء، ج 4، ص 61

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پرهیز از غضب

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

مردى به پیامبرصلى اللّه علیه و آله عرض كرد یا رسول اللّه! مرا تعلیم ده!

حضرت فرمود: برو و غضب نكن.

آن مرد گفت: همین مرا بس است و به جانب قبیله خود رفت. ناگهان در میان طایفه اش جنگى در گرفت و مسلحانه در برابر یكدیگر صف كشیدند. آن مرد هم كه وضعیت جنگى را مشاهده كرده مسلح شد و در صف جنگاوران ایستاد. آنگاه سخن پیامبر صلى اللّه علیه و آله را به یاد آورد كه به او فرمود: غضب نكن. اسلحه را كنار گذارد و به نزد مخالفین قوم خود رفت و گفت: اى مردم هر جراحت و قتل و زدن بى نشانه اى كه در افراد شما باشد به عهده من باشد و خونبهاى آن را مى پردازم.

مخالفین كه سخنان صلح طلبانه را از او شنیدند گفتند: ما این جریمه را نمى خواهیم. براى شما باشد زیرا ما از شما به این جریمه سزاوارتریم. آنگاه با یكدیگر صلح كردند و آن كینه از میان رفت. " 2 "

 

پاورقی

 

2- اصول كافى، باب غضب - سفینة البحار، ج 2، ص 320

20

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوش برخوردى

 

 

مردى به پیامبر صلى اللّه علیه و آله عرض كرد یا رسول اللّه من اقوامى دارم كه با آنها صله ارحام مى كنم اما آنها با من قطع رابطه كرده اند. من به آنها احسان مى كنم اما آنها با من بدرفتارى مى كنند، من بر بدیهاى آنها حلم مى ورزم اما آنها بر من جهالت مى كنند.

حضرت فرمود: اگر آن گونه باشد كه تو مى گوئى گویا رنج و ناراحتى كه از برخورد خوب تو به آنها مى رسد دردناكتر است و تا تو در چنین حالى باشى خداوند پشتیبان تو خواهد بود. " 1 "

 

پاورقی

 

1- محجة البیضاء، ج 5، ص 312

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برخورد با مردم

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

در حالى كه پیامبر صلى اللّه علیه و آله عازم میدان جنگ بود عربى به محضر او رسید و ركاب شترش را گرفت و گفت: یا رسول اللّه: علمى را به من بیاموز كه سبب رفتنم به بهشت گردد.

حضرت فرمود: با مردم آن گونه رفتار كن كه دوست دارى با تو آن گونه رفتار كنند. و از رفتار با آنها كه خویشاوند تو نیست بپرهیز. " 2 "

 

 

پاورقی

 

2- اصول كافى، باب الانصاف و العدل، ح 10

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

كلید بى نیازى

 

 

مردى از اصحاب پیامبر صلى اللّه علیه و آله به سختى معیشت گرفتار شد.

همسرش به او گفت: اى كاش به محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله مى رفتى و از او چیزى درخواست مى كردى.

مرد تنگدست به خدمت پیامبر صلى اللّه علیه و آله آمد و حضرت او را مشاهده كرد و فرمود: هر كسى از ما بخواهد به او عطا خواهیم كرد و هر كس بى نیازى جوید خداوند او را بى نیاز كند.

مرد فقیر با خود گفت: مقصود او من بودم. سپس به سوى همسرش بازگشت و او را از سخن حضرت خبردار كرد.

همسرش گفت: رسول خدا صلى اللّه علیه و آله هم بشر است (از حال تو خبر ندارد) او را آگاه كن.

آن مرد دوباره به محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله شرفیاب گشت و چون حضرت او را دید فرمود: هر كسى از ما بخواهد به او خواهیم داد و هر كس بى نیازى جوید خداوند بى نیازش سازد. سه بار این تكرار شد و او به محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله مى رفت و بر مى گشت. آنگاه رفت و كلنگى از دیگری گرفت و براى كندن هیزم حركت كرد و قدرى هیزم آورد و به مقدارى آرد فروخت و آردها را به منزل برد و از آن استفاده كردند. روز بعد هم رفت و هیزم بیشترى آورد و فروخت و همواره كار مى كرد و مى اندوخت تا خود كلنگى خرید و با كار بیشتر دو شتر و یك غلام خریداری كرد و از فقر نجات یافت و بی نیاز گردید. آن گاه به محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله مشرف گردید و به اطلاع او رسانید كه چگونه براى درخواست نزد او آمد و چه جمله اى را از او شنید.

حضرت فرمود: من كه گفتم: هر كه از ما بخواهد به او مى دهیم و هر كس بى نیازى جوید خداوند او را بى نیاز كند. " 1 "

 

پاورقی

 

1- اصول كافى، باب القناعة

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اندازه معیشت

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

روزى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله با همراهان خود در صحرا عبور مى كرد كه به شتربانى گذر كرد، كسى را فرستاد تا از او شیر بخواهد.

 

شتربان گفت: آنچه در سینه شترهاست صبحانه قبیله است و آنچه در ظرف هاست شام آنهاست.

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله گفت: خدایا مال و فرزندانش را زیاد گردان.

 

آنگاه به راه افتادند تا به چوپانى رسیدند. حضرت كسى را فرستاد تا از او شیر بگیرد. چوپان گوسفندها را دوشید و هرچه در ظرف داشت در ظرف او ریخت و گوسفندى هم براى آن حضرت فرستاد و عرض كرد: همین اندازه نزد ما بود اگر بیشتر هم بخواهید به شما مى دهیم.

 

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله گفت: خدایا او را به اندازه كفاف روزى ده.

یكى از اصحاب عرض كرد: یا رسول اللّه! براى كسى كه به شما چیزى نداد دعائى كردى كه همه ما آن را دوست داریم و براى كسى كه حاجت تو را برآورده ساخت دعائى كردى كه همه ما آن را ناخوش مى داریم.

 

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: آنچه كم و كافى باشد بهتر از زیادى است كه دل را مشغول دارد.

خداوندا محمد و آل محمد را به اندازه كفاف روزى عطا فرما. " 1 " امام صادق علیه السلام فرمود:

خداى عزوجل مى فرماید: اگر بر بنده مومنم تنگ گیرم غمگین مى شود در صورتى كه این تنگى او را به من نزدیكتر مى سازد و اگر بر بنده مومنم وسعت دهم شادمان گردد، در صورتى كه آن وسعت او را از من دورتر مى كند. " 2 "

 

 

پاورقی

 

1- اصول كافى، باب الكفاف، ج 4

2- اصول كافى، باب الكفاف، ح 5

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شیعه واقعى

 

 

مردى به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله عرض كرد: یا رسول اللّه! فلانى در منزل همسایه اش نگاه حرام مى كند و اگر بتواند به دنبال آن كار حرامى انجام دهد انجام مى دهد.

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله خشمگین شد و فرمود: او را نزد من بیاورید.

مرد دیگرى كه در آنجا حضور داشت عرض كرد: یا رسول اللّه! او از شیعیان شماست كه به ولایت شما و على علیه السلام اعتقاد دارد و از دشمنان شما بیزار است.

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: نگو او از شیعیان ما است، این یك دروغ است. شیعه ما كسى است كه دنباله روى ما باشد و از اعمال ما پیروى كند و این كارهاى او كه نام بردى از اعمال ما نیست. " 1 "

 

پاورقی

 

1- بحارالانوار، ج 68، ص 155

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اهمیت طلب مردم

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

جنازه مردى را آوردند تا رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بر آن نماز گزارد.

پیامبر صلى اللّه علیه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانید اما من نمى خوانم.

اصحاب گفتند: یا رسول اللّه! چرا بر او نماز نمى گزارى؟

حضرت فرمود: زیرا بدهكار مردم است.

ابوقتاده گفت: من ضامن مى شوم كه قرض او را ادا كنم.

پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: به طور كامل ادا خواهى كرد؟

ابوقتاده: بله، به طور كامل ادا خواهم كرد. آنگاه پیامبر صلى اللّه علیه و آله بر او نماز گزارد.

ابوقتاده گوید: بدهكارى آن مرد هفده یا هجده در هم بود. " 2 "

 

پاورقی

 

2- مستدرك الوسائل، ج 13، ص 404

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

میهمان سرزده

 

 

عده ای از اهل مدینه، پیامبر صلى اللّه علیه و آله و پنج نفر از اصحاب او را به غذائى كه آماده كرده بودند دعوت نمودند. حضرت دعوت آنها را پذیرفت اما وقتى به منزل میزبان مى رفتند در بین راه یك نفر دیگر كه دعوت نشده بود به آنها گروید. وقتى به منزل نزدیك شدند پیامبر صلى اللّه علیه و آله به او گفت: آنها تو را دعوت نكرده اند همین جا بنشین تا من با آنها صحبت كنم و همراهى تو را، با آنها در میان گذارم و اجازه ورودت را بگیرم. " 1 "

 

پاورقی

 

1- بحارالانوار، ج 16، ص 236

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خود برتربینى

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله از شخصى تعریف شد. روزى او به محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله رسید. اصحاب عرض كردند: یا رسول اللّه این همان كسى است كه از او به خوبى تعریف كردیم.

حضرت فرمود: من در چهره او نوعى سیاهى از شیطان مى بینم. او نزدیك شد و بر حضرت سلام كرد.

پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: تو را به خدا سوگند آیا در پیش خود نگفتى كسى بهتر از من در میان مردم نیست؟

او در پاسخ گفت: بله همینطور است كه فرمودید. " 2 "

 

پاورقی

2- محجة البیضاء ج 6، ص 240

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محبت به فرزندان

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

«اقرع بن حابس» در محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله بود كه دید حضرت فرزندش حسن علیه السلام را مى بوسد.

عرض كرد: من ده فرزند دارم و یكى از آنها را هم نبوسیده ام.

پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: كسى كه رحم نكند مورد رحمت قرار نمى گیرد. " 3 "

 

پاورقی

 

3- محجة البیضاء ج 3، ص 436

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عزت كار و ذلت صدقه

 

 

مردى از انصار نیازمند گردید و از بر آوردن نیاز خود درمانده شد. نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله رفت و حاجت خود را بیان كرد.

حضرت فرمود: آنچه را در منزل دارى بیاور و چیزى را در این باره كوچك نشمار.

مرد انصارى به منزل رفت و یك قدح و یك قطعه پوست یا پارچه كه زیر زین اسب یا شتر مى گذارند را با خود آورد.

حضرت فرمود: چه كسى این دو را مى خرد؟

مردى گفت: من آنها را به یك درهم خریدارم.

حضرت فرمود: چه كسى بیشتر مى خرد؟

مرد دیگرى عرض كرد: من به دو درهم مى خرم.

پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: براى تو باشد و خریدار، دو درهم به مرد انصارى داد. آنگاه حضرت فرمود: با یك درهم آن خوراكى براى خانواده خود تهیه كن و با درهم دیگر تیشه اى خریدارى كن.

مرد انصارى تیشه اى خریدارى كرد و پیامبر صلى اللّه علیه و آله دسته اى از دیگران براى آن گرفت و تیشه ى او را به آن دسته مجهز كرد و فرمود: برو با این تیشه هیزم بیابان را بكن و چیزى را از چوب و خار بیابان، تر یا خشك بى ارزش ندان.

مرد انصارى به دنبال كار رفت و پس از پانزده شب به محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله مشرف گردید و وضع اقتصادى او خوب شد. حضرت فرمود: این كار بهتر از این بود كه در روز قیامت بیائى در حالى كه در چهره تو ذلت صدقه باشد. " 1 "

 

پاورقی

 

1- بحارالانوار، ج 103، ص 10

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برخورد با سركشان

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله از یكى از كوچه هاى مدینه مى گذشت، زن سیاه پوستى از بین راه سرگین حیوانات را جمع مى كرد، به او گفته شد از پیش راه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله كنار برو.

زن سیاه پوست گفت: راه پهن است.

شخصى خواست او را كتك زند كه حضرت فرمود: رهایش كنید او سركش است. " 2 "

 

پاورقی

 

2- اصول كافی، باب الكبر، ح 2

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

انسان محترم را گرامى بدارید

 

 

پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله به یكى از خانه هاى خود وارد شد و اصحاب او به محضرش مشرف شدند تعداد اصحاب بسیار بود و اتاق پر شده بود.

جریربن عبداللّه در این هنگام وارد شد اما جایى براى نشستن نیافت و در نزدیكى در نشست.

پیامبر صلى اللّه علیه و آله عباى خود را برداشت و به او داد و فرمود: این عبا را زیر انداز خود قرار ده. جریر عبا را گرفت و بر صورت خود گذارد و آن را مى بوسید و گریه مى كرد، آنگاه آن را جمع كرد و به حضرت رو كرد

و گفت: من هرگز بر روى جامه شما نمى نشینم. خداوند تو را گرامى بدارد همان گونه كه مرا گرامى داشتى.

پیامبر صلى اللّه علیه و آله نگاهى به سمت چپ و راست خود كرد و سپس فرمود: هر گاه شخص محترمى نزد شما آمد او را گرامى بدارید و همچ نین هر كسى كه از گذشته بر شما حقى دارد او را نیز گرامى بدارید. " 1 "

 

پاورقی

 

1- محجه البیضاء، ج 13، ص 373

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فصل دوم: قصه هاى تربیتی امیرالمؤمنین علیه السلام

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

امیرالمؤمنین علیه السلام:

ارزش هر كس به كارهاى نیكى است كه انجام مى دهد. " 1 "

 

پاورقی

 

1- بحارالانوار، ج 1، ص 182

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بدرقه دیگران

 

 

امیرالمؤمنین علیه السلام به سمت كوفه حركت مى كرد كه با یك كافر ذمى همراه شد. آن مرد به امام على علیه السلام عرض كرد به كجا مى روى؟

حضرت فرمود: به كوفه مى روم.

وقتى بر سر دو راهى رسیدند و خواستند از یكدیگر جدا شوند امام علیه السلام از مسیر خود خارج شد و در مسیر او حركت كرد.

مرد ذمى گفت: مگر به كوفه نمى روى؟

امام علیه السلام: بله به كوفه مى روم.

مرد ذمى: چرا راه كوفه را رها كردى؟

امام علیه السلام: این كمال حسن همراهى است كه مرد رفیق راهش را در هنگام

جدائى چند قدمى بدرقه كند و این دستورى است كه پیامبر صلى اللّه علیه و آله به ما داده است.

مرد ذمى: پیامبر شما چنین دستورى داده است؟

امام علیه السلام: آرى.

مرد ذمى: پس هر كس از او پیروى كرده است به خاطر همین رفتارهاى بزرگوارانه بوده است و من تو را گواه مى گیرم كه پیرو دین تو باشم. آنگاه همراه امام علیه السلام به كوفه رفت و چون او را شناخت اسلام آورد. " 1 "

 

پاورقی

 

1- اصول كافى، باب حسن الصاحبه، ح 3

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

انفاق

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

«ابوسعید خدرى» گوید: نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بودیم و جنازه اى را آوردند تا حضرت بر آن نماز گزارد وقتى جنازه را بر زمین گذاردند حضرت سوال كردآیا این جنازه بدهكارى دارد؟

اصحاب جواب دادند: آرى دو درهم بدهكار است.

حضرت فرمود: شما بر آن نماز گزارید.

امیرالمؤمنین علیه السلام عرض كرد: اى رسول خدا من بدهى او را ادا مى كنم.

آنگاه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بر او نماز گزارد و سپس نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و گفت: خداوند به تو جزاى خیر دهد و دین تو را ادا كند. همان گونه كه دین برادرت را ادا كردى.

 

پاورقی

 

1- مستدرك الوسائل، ج 13، ص 404

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مهمانى ساده

 

 

«حارث اعور» كه از دوستداران امیرالمؤمنین علیه السلام بود به خدمت آن حضرت رسید و عرض كرد: یا امیرالمؤمنین! دوست دارم مرا مورد اكرام و عنایت خود قرار دهى و در منزل من میهمان شوى و غذا بخورى.

امام علیه السلام فرمود: مى آیم به شرط آنكه خود را به تكلف و زحمت نیندازى.

حارث شرط امام علیه السلام را پذیرفت و آن حضرت به منزل او رفت.

میزبان كه قول داده بود خود را به زحمت نیندازد مقدارى نان كه در منزل داشت براى حضرت آورد و امام شروع به خوردن كرد.

حارث با نشان دادن چند درهمى كه با خود داشت عرض كرد: اگر به من اجازه دهى چیزى غیر از نان هم براى شما خریدارى مى كنم.

حضرت فرمود: این نان چیزى است كه در خانه تو بود و براى آوردن آن به زحمت نیفتادى " 2 " (و من با تو شرط كردم كه براى من خود را به زحمت و تكلف نیندازى ).

 

پاورقی

 

2- بحارالانوار، ج 42، ص 160

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بخشش مشروط

 

||| بازگشت به فهرست مطالب >>|||

 

امیرالمؤمنین علیه السلام از بازار خرما فروشان مى گذشت كه دید كنیزى گریه مى كند. از او پرسید چرا گریه مى كنى؟

عرض كرد: مولاى من یك درهم به من داد و مرا فرستاد تا از این فروشنده خرما بخرم. وقتى خرما را خریدم و به نزد او بردم آنها را نپسندید و گفت: خرماها را برگردان و پول را از فروشنده بازگیر، حال كه آمده ام خرماها را پس دهم فروشنده نمى پذیرد از این رو نگرانم.

امام على علیه السلام به فروشنده فرمود: اى بنده خدا این خریدار یك كنیز است و اختیار ندارد درهم او را برگردان و خرماها را از او بازگیر.

خرما فروش كه امام علیه السلام را نمى شناخت برخاست و با اعتراض به او مشتى به آن حضرت زد.

مردم گفتند: این امیرالمومنین است.

فروشنده متاثر شد و رنگ از چهره اش پرید و خرماها را گرفت و درهم را به كنیز برگرداند.

آنگاه گفت: یاامیرالمومنین از من راضى شو.

حضرت فرمود: راضى نمى شوم مگر اینكه خود را اصلاح كنى و حقوق مردم را بپردازى. " 1 "

 

پاورقی

 

1- بحارالانوار، ج 41، ص 48

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هدف از ریاست

 

 

وقتى امیرالمومنین علیه السلام عازم بصره گردید تا بیعت شكنان جنگ جمل را سركوب كند در بین راه در ربذه فرود آمد در این هنگام آخرین گروه حج در ربذه اجتماع كردند تا سخنان امام علیه السلام را استماع كنند.

ابن عباس گوید: من به خدمت امام علیه السلام رسیدم و دیدم كفش خود را وصله مى كند.

عرض كردم: در حال حاضر ما به اصلاح امور خود نیازمندتر از اصلاح این كفش هستیم.

اما حضرت جوابى نداد تا از وصله كردن خود فارغ گردید. سپس هر دو لنگه كفش را كنار یكدیگر قرار داد و فرمود: اینها را قیمت كن.

عرض كردم: اینها ارزشى ندارد.

فرمود: هر چه مى ارزند.

عرض كردم: كمتر از یك درهم ارزش دارند.

فرمود: واللّه لهما احب الى من امركم هذا الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا

به خدا سوگند این دو لنگه كفش را از ریاست بر شما بیشتر دوست دارم مگر اینكه حقى را به پای دارم یا باطلبى را دور سازم. " 1 "

 

پاورقی

 

1- بحارالانوار، ج 32، ص 113 و 114

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...