irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : منظور از «علوم قرآنى» چيست؟ پاسخ : «علوم قرآنى» اصطلاحى است درباره مسائلى مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن; فرق اين رشته با «معارف قرآنى» آن است كه علوم قرآنى بحثى بيرونى است و به درون و محتواى قرآن از جنبه تفسيرى كارى ندارد; امّا «معارف قرآنى» كاملا با مطالب درونى قرآن و محتواى آن سروكار داشته، يك نوع تفسير موضوعى به شمار مى رود1; نظير خداشناسى، جهان شناسى، انسان شناسى، نبوت، امامت، معاد، اخلاق و ... ; به عبارت ديگر، «علوم قرآن» شامل مجموعه اى از علوم و معارف مربوط به قرآن است كه به طور خاص در خدمت فهم قرآن مى باشد; مانند: علم رسم، علم قرائات، علم اسباب النزول و ... قيد به طور خاص، علومى را كه مختص به قرآن نيست، ولى مقدمه فهم قرآن است، مانند: صرف و نحو، از تعريف بيرون مى كند. اصطلاح علوم قرآنى در قرن پنجم و ششم پديد آمد و علم تفسير كه تا آن زمان، علمى از علوم قرآنى به شمار مى آمد از آن جدا شد2. --------------- 1. محمدهادى معرفت، علوم قرآنى، ص 7. 2. سيد على كمالى دزفولى، شناخت قرآن، ص 28; محمد هادى معرفت، التمهيد فى علوم القرآن، مقدمه ج 8 . نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : در حوزه علوم قرآنى چند علم وجود دارد؟ كدام يك، مورد نياز جامعه كنونى است؟ پاسخ: مباحث طرح شده در حوزه علوم قرآنى بسيار است. جلال الدين سيوطى در دائرة المعارف علوم قرآنى خويش به نام الاتقان فى علوم القرآن، هشتاد مبحث را مطرح كرده است. در يك تقسيم بندى كلى، مهم ترين مباحث علوم قرآنى عبارت است از: تاريخ قرآن (وحى، نزول، تدوين و جمع آورى قرآن و قرائات)، تحريف ناپذيرى، اعجاز و تحدّى، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، تأويل و تفسير. در اين ميان برخى مباحث، مانند وحى شناسى و نزول قرآن شناخت وجوه اعجاز قرآن و تحريف ناپذيرى از اهميّت ويژه اى برخوردار است; زيرا الهى بودن قرآن را اثبات نموده، زمينه تقويت اعتقاد و اعتماد و در نهايت، ايمان راسخ را فراهم مى سازد. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : براى آشنايى با مباحث قرآنى، مطالعه چه كتاب هايى لازم است؟ پاسخ : مباحث قرآنى شامل علوم قرآنى و معارف قرآن است. مهم ترين كتاب هايى كه ما را در سطح مقدماتى با علوم قرآنى آشنا مى كند عبارت اند از: قرآن در اسلام3، درسنامه علوم قرآنى (سطح 1)4 و آموزش علوم قرآنى5 است. و در سطح متوسط: درسنامه علوم قرآنى (سطح 2)6 ، علوم قرآنى7، علوم قرآن8تاريخ قرآن9 و پژوهشى در تاريخ قرآن كريم10. برخى كتاب هاى مرجع در علوم قرآنى عبارتند از: البرهان فى علوم القرآن11، الاتقان فى علوم القرآن12، التمهيد فى علوم القرآن13، و علوم القرآن عند المفسرين14. مهم ترين كتاب ها درباره معارف قرآن عبارتند از: تفسير الميزان15، تفسير نمونه16و ... و تفسيرهاى موضوعى مانند: پيام قرآن17، منشور جاويد18، و تفسيرهاى موضوعى استاد آية الله جوادى آملى. --------------- 3. علامّه سيد محمد حسين طباطبايى. 4. حسين جوان آراسته. 5. محمد هادى معرفت. 6. حسين جوان آراسته. 7. محمدهادى معرفت. 8. محمد باقر سعيدى روشن. 9. محمود راميار. 10. سيدمحمد باقر حجتى. 11. محمد بن عبداللّه زركشى. 12. جلال الدين سيوطى. 13. محمد هادى معرفت 14. به كوشش محققان «مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم». 15. علامّه سيد محمد حسين طباطبائى. 16. زير نظر ناصر مكارم شيرازى. 17. زير نظر ناصر مكارم شيرازى. 18. جعفر سبحانى. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : قرآن به چه معنا است؟ پاسخ: درباره لفظ «قرآن» چند معنا گفته شده است: 1. قرآن بر وزن «غُفران»، مصدر و از مادّه (قرأ) گرفته شده; به معناى خواندن است (مانند: قرائتُ الكتاب: كتاب را خواندم). در اين فرض، قرآن به معناى اسم مفعول (مقروء = مقروٌ: تلاوت شده) به كار رفته است. (نظر عبدالله بن عباس و لحيانى)19 2. قرآن مصدر و از (قرُء=قرى) گرفته شده و به معناى جمع كردن است (مانند: قرأت الماء فى الحوض: آب را در حوض جمع كردم) و اين نام، بدين جهت است كه قرآن، ثمرات و نتايج كتب آسمانى پيشين را در خود جمع دارد و يا به اين دليل است كه سوره ها و آيات، اوامر، نواهى، قصص، و ... در آن جمع شده است (نظر قتاده، ابن اثير و زجاج)20 3. قرآن، از مادّه قرن مشتق شده و به معناى ضميمه كردن چيزى به چيز ديگر است و چون آيات و سور آن به يك ديگر نزديك و مقرون به گونه اى خاص به هم مرتبطند، به آن قرآن مى گويند. (نظر اشعرى); بنابراين نظريه، قرآن مهموز خوانده نشده، و نون جزء حروف اصلى كلمه است. 4. قرآن مشتق از (قرائن) و قرائن جمع قرينه است; چرا كه آيات قرآن بعضى قرينه و مؤيد بعضى ديگر است و بعضى، برخى ديگر را تفسير و تصديق مى كند و به هم شباهت دارد. (نظر فرّاء) بنابراين نظريه هم قرآن مهموز خوانده نمى شود و نون جزء حروف اصلى كلمه است21. --------------- 19. ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص 79; راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص 669. 20. علامه شرتونى، اقرب الموارد، ج 2، ص 977; مفردات الفاظ القرآن; ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج 5 ، ص 78. 21. عبدالله زركشى، البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 278; محمود راميار، تاريخ قرآن، ص 14 ـ 18. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : آيا مى توان فهرستى دقيق و كامل از اسامى و صفات قرآن ارائه داد؟ پاسخ : قرآن و مصحف (نامى كه بشر بر قرآن نهاده است)، اسم هاى عَلَم قرآن است. اين گونه اسم ها به آوردن قرينه نياز ندارد و ذهن مخاطب را به مسمّاى خود رهنمون مى كند. عناوين ديگرى كه در قرآن، به طور يقين به صورت اسم براى آن مطرح شده عبارت است از: تنزيل، كتاب، فرقان و ذكر. از ميان صفات قرآن، مشهورترين آنها در خود قرآن عبارتند از: احسن الحديث، بشير، بصائر، بلاغ، بيان، حكيم، مبارك، ذى الذكر، شفاء، عربى، عزيز، الحكيم، العظيم، كريم، مبين، المجيد، قيّم، متشابه، مثانى، مجيد، نذير. صفات ديگرى نيز در نهج البلاغه و صحيفه سجاديه و ديگر كتب روايى براى قرآن آورده شده كه جز مواردى مانند ربيع القلوب، معمولا از نام هاى قرآنى استفاده شده و يا مشابه آن است. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : فرقان يعنى چه؟ پاسخ : «فرقان» در اصل، مصدر به معناى فرق گذاردن است; ليكن در قرآن به معناى اسم فاعلى يعنى فارق و جداكننده به كار رفته و در بسيارى از موارد مى توان آن را به معناى جدا كننده حق از باطل گرفت22. فرقان در برخى روايات به آيات محكم اطلاق شده، ولى قرآن همه آيات را شامل است23. گفتنى است كه اين وصف از زبان پيامبر(ص) درباره حضرت على(ع) نيز به كار رفته است، زيرا آن بزرگوار در قيامت، جدا كننده مؤمنان از كافران و بهشتيان از دوزخيان خواهد بود24. --------------- 22. ر.ك: راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص 63 ـ 64. 23. كلينى، كافى، ج2، ص630 ، ح11. (كتاب فضل القرآن، باب النوادر). 24. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج1، ص9; قندوزى، ينابيع المودة، ج1، ص455 و ج2، ص402; محمد كراجكى، كتاب التعجب، ص35. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : فرق كتاب مبين و امّ الكتاب را بيان كنيد. پاسخ : مقصود از كتاب مبين در آيه دوم سوره زخرف اين است كه حقايق قرآن آشكار، مفاهيمش روشن، دلايل صدقش نمايان و راه هاى هدايتش واضح و مبين است. «و إِنَّهُ فى أُمِّ الْكِتـبِ»25. «امّ» در لغت به معناى اصل و اساس هر چيزى است و «امّ الكتاب» به معناى كتابى است كه اصل و اساس همه كتاب هاى آسمانى است و همان لوحى است كه نزد خداوند از هرگونه تغيير و تبديل و تحريفى محفوظ است و همان كتاب علم پروردگار است كه همه حقايق عالم و حوادث آينده و گذشته و همه كتاب هاى آسمانى در آن درج شده است26. پس منظور از «امّ الكتاب»، لوح محفوظ و مقصود از «كتاب مبين»، صفتى از اوصاف قرآن است. --------------- 25. زخرف، آيه 4. 26. ناصر مكارم شيرازى وهمكاران، تفسير نمونه، ج 21، ص 7 ـ 9; الميزان، ج 18، ص 83 ـ 84 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : چرا قرآن به زبان عربى نازل شده است؟ پاسخ : نزول قرآن به زبان عربى با توجّه به عرب زبان بودن خود پيامبر(ص) و مخاطبان اوليه قرآن، امرى طبيعى به نظر مى رسد و اگر قرآن به زبانى ديگر نازل مى شد سؤال مى شد با اين كه مخاطبان نخستين آن عرب زبان بودند، چرا به عربى نازل شد؟چنان كه قرآن كريم مى فرمايد: اگر اين قرآن را به زبان عجمى (غيرعربى) مى فرستاديم مى گفتند: چرا آياتش روشن و آشكار نيست؟ آيا كتاب عجمى بر پيامبرى كه خودش عرب است نازل مى شود؟27 بنابراين، طبيعت امر اقتضا مى كرد كه قرآن به زبان عربى نازل شود28. خود قرآن هم با توجه به اين نكته مى فرمايد: (وَ لَوْ نَزَّلْنَـهُ عَلَى بَعْضِ الاَْعْجَمِينَ * فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كَانُواْ بِهِ مُؤْمِنِين)29; و اگر آن [قرآن] را بر برخى از غيرعرب زبانان نازل مى كرديم و [پيامبر] آن را بر ايشان مى خواند به آن ايمان نمى آوردند. بديهى است وقتى آيين و دين اسلام مى توانست موفق شود و در تمام جهان گسترش يابد كه نخست در منطقه بعثت پيامبر(ص) ـ كه عرب زبان بودند ـ پذيرفته شود و عرب ها به آن ايمان آورند، آن گاه از سوى همين مؤمنان در تمام جهان منتشر شود. (وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُول إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم)30; هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان قوم خودش تا اين كه خوب و روشن پيام را به آنهابرساند. --------------- 27. فصّلت، آيه 24. 28. محمدتقى مصباح يزدى، معارف قرآن، ج 6 ; همو، قرآن شناسى، ج 1، ص 98. 29. شعراء، آيه 198 ـ 199. 30. ابراهيم، آيه 4. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : چه آياتى در قرآن كريم درباره پزشكى و طبابت وجود دارد و آيا ما مى توانيم در معالجه امراض از قرآن استفاده كنيم يا نه؟ پاسخ : قرآن كريم، كتاب انسان سازى است و هدف آن، هدايت انسان به سوى كمال و برآوردن نيازهاى بشر در اين مسير است. اين هدف، عمدتاً در چند محور ازجمله: اعتقاديات، اخلاقيات و احكام، پى ريزى شده است; بنابراين، قرآن، كتاب كيهان شناسى، زيست شناسى، طبابت و ... نيست، بلكه شأنش بالاتر از اين معنا است و اگر ديده مى شود كه گاه از مسائل علمى نيز در قرآن ذكرى به ميان آمده، به دليل مسائل ديگر است. در مورد طبابت بايد دانست كه معالجه، به وسيله پزشك انجام مى گيرد; ولى شفا با خدا است. چه بسا معالجه صورت پذيرد، ولى شفايى در كار نباشد. شفا، گاهى از راه معمول آن، يعنى معالجه پزشك و خوردن دارو و گاهى از راه هاى ديگر به دست مى آيد; به عبارت ديگر، خدا شفا راگاه در عوامل طبيعى وگاه در معنويات و عوامل غير طبيعى قرار مى دهد. قرآن نيز مى تواند عاملى معنوى براى شفاى امراض جسمى باشد. در اين مورد نيز هم خود قرآن اشاره دارد و هم از اهل بيت(ع) روايات و احاديث متعددى به دست ما رسيده كه در بيمارى هاى جسمى به قرآن پناه مى بردند و يا بيماران را به قرآن ارجاع و پناه مى دادند و شفاى امراض را در آن جست و جو مى كردند31. در اين جا دو نمونه از اين روايات را مى آوريم: 1. در كتاب طب الائمه از امام باقر(ع) نقل شده است كه فرمود: كسى را كه سوره «حمد» و «توحيد» درمان نكندهيچ چيز ديگرى درمان نخواهد نمود. هر دردى را اين دو سوره درمان مى كنند. 2. هم چنين در كتاب مكارم الاخلاق از امام صادق(ع) نقل شده كه حضرت فرمود: «لَو قُرِأَتِ الحَمدُ عَلى مَيّت سَبعِينَ مَّرةً ثُمَّ رُدَّت فِيه الرُّوحُ ما كانَ عَجَباً»32; اگر پس از قرائت هفتاد بار سوره «حمد» بر مرده اى، زنده گردد، تعجّبى نيست33. قرآن نيز به شفاى معنوى و جسمانى بشر اشاره نموده است: 1. (يـاَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وشِفاءٌ لِما فِى الصُّدُورِ ...)34; اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است; و درمانى براى آنچه در سينه هاست; (درمانى براى دلهاى شما) و هدايت و رحمتى است براى مؤمنان. 2. (و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرءَانِ ما هُوَ شِفاءٌ و رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ و لايَزيدُ الظّلِمينَ إِلاّ خَساراً)35; و از قرآن آن چه را شفا و رحمت براى مؤمنان است نازل مى كنيم [در حالى كه]ستم كاران را جز خسارت نمى افزايد. 3. درباره عسل مى فرمايد: (يَخرُجُ مِن بُطونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلونُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ)36 --------------- 31. براى آگاهى بيشتر ر.ك: بحارالانوار، ج 92، (باب فضائل سورالقرآن و آياته); محمد شب زنده دار، 32. براى آگاهى بيشتر ر.ك: بحارالانوار، ج 92، (باب فضائل سورالقرآن و آياته); محمد شب زنده دار، 33. شايان ذكر است كه رواياتى از اين دست بيان مقتضى است، شخصى كه سوره حمد را مى خواند و اعتقاد راسخ او به اين روايات و تأثيرگذارى خواندن سوره حمد، نقش دارد. 34. يونس، آيه 57. 35. اسراء، آيه 82. 36. نحل، آيه 69. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : آثار و فوايد خواندن قرآن چيست؟ پاسخ : در ميان كلمات گهربار پيشوايان معصوم(ع) فوايد بسيارى براى قرائت قرآن مى توان يافت كه بخشى از آن چنين است: 1. خداوند، به قرائت كننده قرآن، پاداشى بزرگ خواهد داد. پيامبراكرم(ص) فرمود: «هركس براى رضاى خدا و آگاهى عميق در دين، قرآن بخواند، ثواب ملائكه و انبيا و رسولان را خواهد داشت.»37 2. بالا رفتن مقام و درجه قارى در بهشت: «حفص گويد: از امام كاظم(ع) شنيدم كه مى فرمود: درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است. به قارى گفته مى شود: بخوان و [در مراتب بهشت] بالا برو. سپس مى خواند و مقامش بالا مى رود.»38 3. آميخته شدن قرآن با گوشت و خون قارى: امام صادق(ع) فرمود: «هر جوان مؤمنى كه قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته خواهد شد.»39 4. صفاى دل: پيامبراكرم(ص) فرمود: «بدون شك اين دل ها زنگار مى گيرد; هم چنان كه آهن زنگ مى زند. عرض شد: صيقل آن به چيست؟ فرمود به قرائت قرآن.» 5 . استجابت دعا: امام باقر(ع) فرمود: «دعا را هنگام چهار چيز غنيمت بشماريد: قرائت قرآن و ... »40. 6 . نورانى شدن خانه: پيامبراكرم(ص) فرمود: «خانه هاى تان را با تلاوت قرآن نورانى كنيد ... »41. 7. افزايش بركت خانه: امام صادق(ع) از امير مؤمنان على(ع) چنين نقل مى كند: «خانه اى كه در آن قرآن تلاوت و يادى از خدا شود، بركتش زياد شده، ملائكه در آن جا حاضر مى شوند و شياطين را دور مى كنند ... »42. 8 . بهترين عبادت: پيامبر(ص) فرمود: «بهترين عبادتِ امتِ من، تلاوت قرآن است.»43. 9. بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاك شدن گناهان44. 10. تخفيف عذاب از پدر و مادر: امام صادق(ع) مى فرمايد: «هر كس قرآن را تلاوت كند، چشمانش روشنايى مى يابد و از پدر و مادرش عذاب كم مى شود، هرچند كافر باشند»45. 11. بارورى ايمان:46 12. روشنايى چشمان: پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد: چشم درد داشتم، به جبرئيل شكايت كردم، گفت: پيوسته به قرآن نگاه كن47. الف) آيا احاديثى كه در فضيلت و خواصّ سوره ها و آيات قرآن آمده، معتبر و متقن است؟ ب) آيا متن و سند آن بررسى شده و مى توان براى آن سلسله سند ارائه كرد؟ ج) آيا احاديث مزبور با قرآن، سنّت متواتر و عقل، تعارض ندارد؟ د) احاديث با لفظ معصومين: بيان شده يا نقل به معنا شده است؟ الف) در مورد فضيلت و خواصّ سوره هاى قرآن، روايات فراوانى نقل شده است; ليكن نمى توان در مورد آنها حكم كلّى صادر كرد; بلكه بايد يكايك روايات را بررسى و آن گاه به صحّت يا عدم آن حكم كرد; به ويژه كه روشن است برخى مغرضان به ساختن حديث در اين باره اقدام كرده اند. علاّمه امينى(ره) به نقل از قرطبى مى گويد: «به مردى از زهّاد كه به وضع [جعل]حديث در فضيلت قرآن و سوره هاى آن اقدام نموده بود، گفته شد: چرا چنين كردى؟ در جواب گفت: ديدم مردم از قرآن كناره گرفته اند، خواستم به اين وسيله آنان را به آن ترغيب نمايم! به او گفته شد: با گفته رسول خدا: «مَنْ كَذِبَ عَلىَّ مُتَعَمّدًا فَلْيَتَبَوّء مَقْعَدَه مِنَ النّارِ»48چه كردى؟ در جواب گفت: من به زيان او دروغ نگفته ام; بلكه به نفعش حديث ساخته ام! هم چنين، وقتى از ابى عصمه (نوح بن ابى مريم مروزى) ـ كه روايات فراوانى درباره فضايل يك يك سوره هاى قرآن از عكرمه از ابن عبّاس نقل كرده است ـ سؤال شد: اين همه احاديث را از كجا آورده اى؟ در جواب گفت: «هنگامى كه ديدم مردم به فقه [ابى حنيفه] و مغازى [محمدبن اسحاق] سرگرم شده و از حفظ و قرائت قرآن اعراض كرده اند، اين احاديث را قربة الى الله وضع كردم!»49 ب) بيشتر اين روايات، همراه با سند ذكر شده; ليكن ذكر سند، بر صحّت آن دلالت نمى كند. و ظاهراً كتابى كه سند اين روايات را بررسى كرده و صحيح را از غيرصحيح جدا كرده باشد، در دست رس نيست. ممكن است با توجه به روايات بتوانيم ثواب هايى را كه براى قرائت آيات و سوره ها وارد شده ثابت كنيم. برخى از اين روايت ها عبارتند از: 1. قال الصادق(ع): «مَنْ سَمِعَ شَيئًا مِنَ الثَّوابِ عَلى شَىء فَصَنَعَهُ كانَ لَهُ; وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ عَلى ما بَلَغَهُ». 2. قال الباقر(ع): «مَنْ بَلَغَهُ ثَوابٌ مِنَ اللهِ عَلى عَمَل، فَعَمَلَ ذلِكَ الْعَمَلَ اِلْتَماسَ ذلِكَ الثَّوابِ، أُوتِيه; وَ اِنْ لَمْ يَكُنِ الْحَدِيثُ كَما بَلَغَهُ»50. مقصود اين دسته روايات، آن است كه اگر كسى شنيده باشد انجام دادن فلان عمل، فلان ثواب را دارد، او هم به اميد رسيدن به آن ثواب، به انجام دادن آن عمل اقدام نمايد، خداوند هم تفضّلا پاداش وعده داده شده را به او خواهد داد; اگرچه ائمه(ع) چنان دستورى را هرگز نداده و چنان پاداش و ثوابى را هرگز نفرموده باشند. البته با توجه به اين احاديث نمى توان نتيجه گرفت كه همه اخبارى كه درباره ثواب قرائت سوره ها و آيات رسيده، صحيح است و از معصومين(ع) صادر شده; بلكه مى توان نتيجه گرفت در مستحبات، خداوند متعال از باب تفضّل و رحمت واسعه خودش، اين ثواب ها را به بندگان عنايت مى كند. در ضمن اين اخبار براى اثبات معارف دينى و احكام شرعى قابل استدلال نيست; زيرا براى اثبات معارف دينى و احكام شرع، نيازمند دليل، برهان و روايات معتبر هستيم. توجّه به اين نكته لازم است كه اصل استحباب قرائت سوره ها، مسلم است. بنابراين، با توجه به مسامحه در دلايل و منابع مستحبات كه از آن به «تسامح در ادلّه سنن» تعبير مى شود، تا جايى كه از روايات فضايل و خواصّ سوره ها و آيات قرآن، بوى وضع و ساختگى استشمام نشود و با قرآن، سنّت و عقل مخالفت نداشته باشد، معتبر است; ولى اگر مضمون حديثى با حكم عقل مخالف بود (و اين خود دليل روشنى است كه روايت از معصوم نبوده و دست وضع و جعل در آن راه يافته است)51چنان چه روايت قطعىّ الصدور بود، توجيه و اگر قطعى الصدور نبود، كنار گذاشته مى شود. د) در اين كه احاديث مزبور، عين لفظ معصوم است يا نقل به معنا شده، علاوه بر اين كه دليلى در دست نيست، حكم كلّى نمى توان ارائه كرد; بلكه بايد يك يك بررسى شود. و اصل اولى اين است كه عين عبارت روايت نقل شود; چنان كه روش محدثان چنين بوده و فقها نيز بر تك تك كلمات روايت، اثر مترتب مى كنند; ليكن برخى روايات، بر جواز نقل به معنا دلالت مى كند: محمدبن مسلم گويد: «به امام صادق(ع) عرض كردم: سخن شما را مى شنوم و بر آن مى افزايم يا از آن مى كاهم، فرمود: اگر نظر به معناى حديث دارى، منعى در ميان نيست. داودبن فرقد گويد: «به امام صادق(ع) گفتم: كلام شما را مى شنوم، قصد دارم چنان كه شنيده ام نقل كنم; امّا چنان نمى شود. در پاسخ فرمود: به عمد چنين كارى انجام مى دهى؟ گفتم: خير فرمود: به معنا نظر دارى؟ گفتم: آرى. فرمود: منعى در ميان نيست52. --------------- 37. وسائل الشيعه، ج 6 ، ص 184. 38. وسائل الشيعه، ص 187. 39. كافى، ج 2، ص 568 40. همان، ص 448.. 41. شايان ذكر است كه رواياتى از اين دست بيان مقتضى است، شخصى كه سوره حمد را مى خواند و اعتقاد راسخ او به اين روايات و تأثيرگذارى خواندن سوره حمد، نقش دارد. 42. كافى، ج 2، ص 575 43. وسائل الشيعه، ج 6 ، ص 168. 44. كافى، ج 2، ص 575 و 584 45. بحارالانوار، ج 89 ، ص 202. 46. غررالحكم، ص 112. 47. بحارالانوار، ج 89 ، ص 202. 48. هر كس به عمد سخنى را به دروغ به من نسبت دهد، جايگاهش آتش جهنم است. 49. علاّمه امينى، الغدير، ج 5 ، ص 6 ـ 275; زين العابدين قربانى، علم حديث، ص 73. 50. در اصطلاح، به اين دسته از احاديث، «اَخبار مَن بَلَغَ» گفته مى شود. امام صادق: «هر كس ثوابى را براى انجام دادن عملى بشنود و آن عمل را انجام دهد، ثواب از آنِ او خواهد بود; هر چند شنيده اش مطابق با واقع نباشد.» امام باقر(ع): «هر كسى را كه از جانب خداوند پاداش عملى در رسد و آن عمل را به اميد پاداش انجام دهد، بدان دست خواهد يافت; هر چند حديث، آن گونه كه او دريافته است نباشد.» (ر.ك: كافى، ج 2، ص 87 ; وسائل الشيعه، ج 1، ص 80 ـ 82). 51. زين العابدين قربانى، همان، ص 76. 52. كافى، ج 1، ص 103. براى مطالعه بيشتر ر.ك: مهدى مهريزى، «نقل به معنا»، فصلنامه علوم حديث، ش 2، ص 39 ـ 56. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : آيا درباره فضايل و خواصّ سوره ها و آيات قرآن مجيد، كتابى معتبر و مستند، كه بتوان از آن دفاع نمود، (به زبان فارسى و يا عربى) نوشته شده است؟ پاسخ : در اين باره، كتاب هاى زيادى نوشته شده، هم چنين بيشتر مفسّران در ابتداى تفسير هر سوره، روايات فضيلت تلاوت آن را بيان كرده اند، ولى هيچ يك بررسى دقيقى انجام نداده اند. بنابراين به صورت قطعى نمى توان حكم كرد. مناسب است برخى كتاب هايى كه بهتر و كامل تر از بقيّه به نظر مى رسد، معرّفى كنيم: 1. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، نوشته شيخ صدوق، صفحات 104 ـ 129. در اين كتاب براى فضيلت هر سوره، روايتى همراه با سند آن ذكر شده است. 2. بحارالانوار، نوشته علاّمه مجلسى، جلد 92. در اين مجلد، رواياتى در خواص آيات و سوره هاى قرآن در موضوعات متعدّد بيان شده است. 3. جامع الاخبار و الآثار عن النبّى و الائمّة الاطهار(ع) نوشته محمدباقر ابطحى اصفهانى. مجلد دوم اين كتاب، كه بيش از 650 صفحه است، روايات شيعه و اهل تسنّن در فضيلت تلاوت سوره ها و آيات قرآن را ذكر كرده است. 4. ثواب الاعمال و عقابها، نوشته على محمّد دُخَيّل، صفحات 189 تا229. 5 . القرآن، فضائله و آثاره فى النشأتين، نوشته سلمان النّجفى، صفحات 214 تا370. بيشتر احاديث اين كتاب، همراه با سند نقل شده است. 6 . القرآن، ثوابه و خواصّه، نوشته محمدرضا حكيمى، صفحات 41 ـ 153. 7. ثواب قرائت سوره هاى قرآن، نوشته رضا بزاز بنابى. 8 . فضايل و آثار قرائت سوره ها، نوشته عبّاس عزيزى. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : نظريات دانشمندان غربى را درباره عظمت قرآن بنويسيد. پاسخ : دانشوران غير مسلمان درباره قرآن و عظمت آن مطالب فراوانى گفته اند كه نقل آنها از حوصله اين نوشتار خارج است و تنهابه ذكر چند نمونه بسنده مى كنيم: 1. فرانسوا مارى ولتر (فيلسوف نامدار و نويسنده بزرگ فرانسوى): «من يقين دارم كه اگر قرآن و انجيل را به يك فرد غير متدين ارائه دهند، او حتماً اولى را بر دومى ترجيح مى دهد، زيرا كتاب محمد(ص) در ظاهر، افكارى را تعليم مى دهد كه به اندازه كافى بر مبناى عقلى منطبق است!» 2. لئون تولستوى (فيلسوف و نويسنده مشهور روسى) : «هر كس بخواهد سادگى و بى پيرايه بودن اسلام را دريابد، بايد قرآن را مطالعه كند. در آن جا قوانين و تعليماتى بر مبناى حقايق روشن و آشكار، صادر و احكام آسان و ساده براى عموم بيان شده است. در اين كتاب، آيات فراوانى هست كه به خوبى بر مقام عالى دين اسلام و پاكى روح آورنده آن گواهى مى دهد!» 3. ادوارد مونته (مترجم قرآن به زبان فرانسوى و استاد دانشگاه ژنو): «قرآن براى ما مسيحيان، كتابى فوق العاده سودمند است ... مطالب قرآن مقارن با اصول و قواعد معقول و توأم با تعبيرات خوش آيند و شگفت انگيز است. اصول فلسفه روحانى را به زبان دينى در آن خواهيد يافت [كتابى است] به غايت مليح و بديع و جالب، مانند مرواريد. مسائل دينى را چنان مشروح و مدلل بيان كرده كه حقاً اين گونه بيان در عهد ظهور پيامبر عرب، حيرت آور است!» 4. امين بك نخله (شاعر مسيحى لبنان): «اى محمد! قسم به دين عيسى بن مريم و قسم به چوبه هاى دار مسيح كه ما در اين محيط عربى چشم هاى خود را به تو دوخته ايم و افكار ايمانى در انجيل مسيح ، چشمان ما را به قرآن دوخته است.» 5 . دكتر ماركس (انديشور انگليسى): «قرآن، شامل تمامى پيام هاى خدايى است كه در تمام كتب مقدسه، عموماً براى جميع ملل آمده ... و چاره اى جز اين اعتراف ندارم كه اين كتاب محكم ، بسيارى از اشتباهات بشر را تصحيح كرد.» 6 . كنت كريك (استاد دانشگاه كمبريج): «من مسلمان نيستم تا بگويم قرآن كلام خدا مى باشد، ولى در مدت چهارده قرن كه از آمدن قرآن مى گذرد هيچ كس نتوانسته است در زبان عربى كلامى بياورد كه با قرآن برابرى كند ... قرآن كتابى نيست كه براى يك دوره به خصوص آمده باشد. كتابى است جاويد براى تمام اعصار و تا جهان است نوع بشر مى تواند قرآن را راهنماى زندگى خود قرار بدهد... چرا كه قرآن براى يك دوره به خصوص نيامده و هرگز كهنه نمى شود؟ ... زيرا چيزى وجود ندارد كه در قرآن نيامده باشد.» 7. ادوارد گيوجا (دانشمند ايتاليايى): «من پيرامون اديان قديم و جديد تحقيق فراوان نموده ام ... در نتيجه به دست آورده ام كه يگانه آيين آسمانى و حقيقى اسلام است.» 8 . ژوزف ارنست رنان (فيلسوف معروف فرانسوى): «در كتاب خانه شخصى من هزاران جلد كتاب سياسى، اجتماعى و ... وجود دارد كه همه آنها را بيش از يك بار مطالعه نكرده ام ... ولى يك جلد كتاب است كه هميشه مونس من است ... و از مطالعه زياد آن خسته نمى شوم. اين كتاب ، قرآن، كتاب آسمانى مسلمانان است!» 9. دكتر گوستاولوبون (مورخ فرانسوى): «قرآن كه كتاب آسمانى مسلمين است، منحصر به تعاليم و دستورهاى مذهبى تنها نيست; بلكه دستورهاى سياسى و اجتماعى مسلمانان نيز در آن درج است ... تعليمات اخلاقى قرآن به مراتب بالاتر از تعليمات اخلاقى انجيل است.» 10. ناپلئون بناپارت (امپراتور فرانسه): «قرآن به تنهايى عهده دار سعادت بشر است ... كجا است آن روزى كه ما مجتمع و هيئتى بزرگ از سياست مداران و علماى حقوق دنيا تشكيل دهيم؟ قرآن كلام الهى و متين ترين قوانين محمدى همان نسخه پرافتخار بشرى را پيش رو گذاريم و از روى آن قوانين و سعادت حقيقى بشر را تنظيم كنيم.» 11. مهاتما گاندى (رهبر اسبق هند): «از راه آموختن دانش قرآن، هر كسى به اسرار وحى و حكمت هاى دين ... نايل مى شود.» 12. گوته (شاعر و نويسنده آلمانى): «قرآن، اثرى است كه به واسطه سنگينى عبارت هاى آن، خواننده در ابتداى امر رميده مى شود و سپس مفتون جاذبه آن و بالاخره بى اختيار مجذوب زيبايى هاى بى پايان آن مى گردد ... ساليان دراز كشيشان از خدا بى خبر ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشته اند ... و نزديك است كه اين كتاب وصف ناپذير، عالم را به خود جلب و تأثير عميقى در علم و دانش جهان گذاشته، در نتيجه جهان مدار گردد.» در پايان، لازم است يادآورى كنيم كه عظمت قرآن بيش از آن است كه ما چشم به زبان غربيان بدوزيم تا ببينيم آنان درباره قرآن چه مى گويند يا انتظار داشته باشيم آنان تمام فضايل قرآن را براى ما بازگو كنند; ولى درخشش اين نور الهى به گونه اى است كه دوست و دشمن را به چنين اعترافاتى واداشته است53. --------------- 53. ر.ك: محمد جواد باهنر، قرآن در نظر اروپاييان; حسين وجدانى، نظريه دانشمندان جهان درباره قرآن و محمد(ص); خيرالله مردانى، اعتراف دانشمندان بزرگ جهان; على آل اسحاق خوئينى، اسلام از ديدگاه دانشمندان جهان; محمد مهدى على قلى، قرآن از ديدگاه 114 دانشمند جهان، ص 13 ـ 80 ; سيد على اكبر صداقت، قرآن و ديگران، ص 16 ـ 47. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوال : ميزان احترام گذارى يك نوجوان، جوان و بزرگ سال به قرآن بايد در چه حدى باشد؟ آيا در اين موردِ به خصوص، رواياتى موجود است؟ پاسخ : احترام به قرآن از شروط تماس با قرآن و بهره بردارى از معارف بلند آن است. در آيه 79 سوره واقعه مى خوانيم: (لا يَمَسُّهُ اِلاَّالمُطَهَّرُونَ) و جز پاكان نمى توانند آن را مس كنند. آيه مذكور براساس تفسيرهاى مطرح شده، به شرط طهارت در مسّ ظاهرى و استفاده معنوى از مفاهيم قرآن تفسير شده است. در مورد تفسير اول (تماس ظاهرى) در روايتى از حضرت موسى بن جعفر(ع) مى خوانيم: «قرآن را بدون وضو مس نكن، و نه در حال جنابت، و دست بر خط آن در اين حال مگذار و آن را به گردن ميفكن; چرا كه خداوند متعال فرموده: جز پاكان آن را مس نمى كنند.»54 همين معنا در حديث ديگرى از امام باقر(ع) با تفاوت اندكى، نقل شده است55. درباره مسّ معنوى نيز از ابن عباس از پيامبر گرامى اسلام(ص) روايت شده كه درباره آيه (إِنَّهُ لَقُرانٌ كَريمٌ فى كِتاب مَكْنون)56 فرمود: نزد خداوند در صفحات پاكيزه اى است و جز پاكان آن را مس نمى كنند و پاكان مقربان هستند57. لزوم طهارت براى تماس ظاهرى و معنوى با آيات قرآن، خود بهترين دليل بر عظمت و وجوب تكريم آن است. در آيات ديگرى مانند آيه 204 اعراف درباره ضرورت ترك كارها و گوش فرا دادن به قرآن مى خوانيم: (وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُو وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) هنگامى كه قرآن خوانده شود گوش فرا دهيد و خاموش باشيد تا مشمول رحمت خدا شويد. اين آيه به همگان، عالم و جاهل، مرد و زن، كوچك و بزرگ دستور مى دهد در برابر قرآن احترام گذاشته، به هنگام تلاوت آيات آن از سخن گفتن و پرداختن به كارهاى ديگر خوددارى كنند تا مشمول رحمت پروردگار شوند و اين به علّت عظمت قرآن است. احاديث فراوانى درباره فضيلت و آداب قرائت قرآن و اهتمام و رجوع به آن نقل شده آمده كه از عظمت و شأن معنوى اين كتاب الهى حكايت دارد و البته در اين روايات كه تعداد آنها نيز بسيار است، هيچ گاه بين مخاطبان فرق گذاشته نشده است58. براى نمونه روايتى را از پيامبر گرامى اسلام(ص) ذكر مى نماييم: «اَلْقُرءانُ اَفْضَلُ كُلِّ شَىء دُونَ اللّهِ، فَمَنْ وَقَّرَ الْقُرآنَ فَقَدْ وَقَّرَ اللّهَ وَ مَنْ لَم يُوَقَّرِ الْقُرءانَ فَقَدِ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَةِ اللّهِ»59 قرآن برترين خير پس از خداى متعال است. هر كس قرآن را احترام كند، خدا را احترام گذارده و هر كس حرمت قرآن را نگه ندارد، حرمت الهى را سبك شمرده است. روشن است كه مطالب مذكور چگونه بودن را به ما مى آموزد; ولى عملا كسانى كه معرفتشان نسبت به قرآن بيشتر است و از انوار الهى آن بهره بيشترى برده اند، نسبت به قرآن احترام فراوان ترى قائلند; بنابراين، لازمه اداى حق قرآن، فهميدن مقام آن است و اين جز با تفكر در آيات آن و آگاهى از معارف الهى ميسور نخواهد بود. جايگاه قرآن 1. قال رسول الله(ص): «أذَالتُبِستْ عَلَيْكُمْ الفِتَنُ كَقِطَعِ اللّيلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيكُمْ بِالقرآن.»60 هنگامى كه فتنه ها هم چون پاره هاى شب تاريك، شما را در خود فرو گرفت، بر شما است كه ملازم قرآن شويد. 2. قال رسول الله(ص): «ما عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ الْقُرآنِ إِلاّ إِلَى النّارِ»61 كسى از قرآن روى گردان نشد، مگر آن كه به سوى آتش روى آورد. 3. قال اميرالمؤمنين(ع): «وَ اعْلَمُوا أَنَّ هذا الْقُرآنَ هُوَ الناصِحُ الَّذى لا يَغُشُّ وَ الْهادِى الَّذى لا يُضِلُّ وَ الْمُحَدَّثُ الَّذى لا يَكْذِبُ»62 بدانيد اين قرآن پندآموز خالصى است كه خيانت نمى كند و راهنمايى است كه گمراه نمى كند و سخن گويى است كه دروغ نمى گويد. 4. قال اميرالمؤمنين على(ع): «ما جالَسَ هذا الْقُرآنَ أَحَدٌ، إِلاّ قامَ عَنْهُ بِزيادَة أَوْ نُقْصانٌ: زِيادَة فِى هُدىً أَوْ نُقْصان مِنْ عَمىً»63 كسى با اين قرآن همنشين نشد، مگر آن كه چون از نزد آن برخاست با زيادى و يا كاستى همراه بود: زيادى در هدايت و يا كاستى در كوردلى. 5 . قال رسول الله(ص): «كلامُ اللّه غضٌّ، جديدٌ، طرىٌّ.»64 كلام خداوند، تازه، جديد و با طراوت است. 6 . قال الباقر(ع): «إِنَّ الْقُرآنَ حَىٌّ لا يَمُوتُ»65 همانا قرآن، زنده است و نمى ميرد. 7. قال رسول اللّه(ص): «اَلْقُرآنُ غِنىً لا غِنى دُونَهُ و لا فَقْرَ بَعْدَه»66 قرآن، توانگر[ و بى نيازى] است كه بالاى آن توانگرى نيست و از پس آن فقرى نيست. 8 . قال رسول الله(ص): «فَضْلُ الْقُرآنِ عَلى سائِرِ الْكَلامِ، كَفَضْلِ اللّهِ عَلى خَلْقِه»67 برترى قرآن بر سايرسخنان، همانند برترى خدا بر بندگانش است. 9. قال رسول الله(ص): «أَصْدَقُ الْقُولِ وَ أَبْلَغُ الْمَوعَظَةِ وَ أَحْسَنُ الْقَصَصِ، كِتابُ اللّهِ»68 كتاب خدا راست ترين گفتار و رساترين موعظه و نيكوترين قصه ها است. 10. قال اميرالمؤمنين على(ع): «أَفْضَلُ الذِّكْرِ، القُرآنُ، بِهِ تُشْرَحُ الصُّدُورُ و تَسْتَنيرُ السَّرائِرُ»69 برترين ذكر، قرآن است. بدو سينه ها گشاده و پوشيده ها [درون ها و قلب ها] روشن شود. 11. قال اميرالمؤمنين على(ع): «تَعَلِّمُوا الْقُرآنَ فَاِنَّهُ رَبيعِ الْقُلُوبِ»70 قرآن را بياموزيد كه آن بهار دل ها است. 12. قال على(ع): «إِنَّ الْقُرآنَ ظاهِرُه أَنيقٌ و باطِنُه عَميقٌ»71 همانا ظاهر قرآن، شگفت انگيز و نيكو و باطنش ژرف و عميق است. 13. قال على بن الحسين(ع): «لَوْ ماتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشرقِ وَ الْمَغْرِبِ لَما اسْتَوْحَشْتُ بَعْد أَنْ يَكُونَ القُرآنُ مَعى»72 اگر همه آنان كه بين مشرق و مغرب اند بميرند، وحشت نكنم، آن گاه كه قرآن با من باشد. 14. قال رسول الله(ص): «خَيْرُكُم مَنْ تَعَلّمَ القرآنَ و عَلَّمَهُ»73 بهترين شما كسى است كه قرآن را فرا گيرد و به ديگران بياموزد. 15. قال رسول الله(ص): «مَنْ عَلَّمَ آيةً فِى كتابِ اللّهِ تَعالى، كانَ لَهُ اَجْرُها ماتُلِيَتْ»74 هر كه آيتى از كتاب خداى را به ديگرى بياموزد، ثواب آن آيه، هر زمانى كه خوانده شود بدو نيز مى رسد. 16. قال رسول الله(ص): «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتَلاوَةِ الْقُرآنِ»75 خانه هاى خود را با تلاوت قرآن نورانى كنيد. 17. فى وصية النبى لِعَلى(ع): «و عَلَيكَ بِتَلاوَةِ الْقُرآنِ عَلى كُلِّ حال»76 بر تو باد كه در همه حال قرآن تلاوت كنى. 18. قال رسول الله(ص): «لا يُعَذِّبُ اللّهُ قَلْباً وَعَى الْقُرآنَ»77 خداوند، قلبى كه قرآن را در خود جاى داده، عذاب نمى كند. 19. قال على(ع): «تَعَلِّمُوا الْقُرآنَ فَاِنَّهُ اَحْسَنُ الْحَدِيث»78 قرآن بياموزيد كه آن بهترين سخن است. --------------- 54. وسائل الشيعه، ج 1، ص 269. 55. همان، ص 270. 56. واقعه، آيه 77 ـ 78. 57. جلال الدين سيوطى، الدّرالمنثور، ج 6 ، ص 162. 58. ر. ك: كافى، ج 2، ص 596 ، كتاب فضل القرآن. 59. محمد بن محمد سبزوارى، جامع الاخبار، ص 47; ميرزا حسين نورى، مستدرك الوسائل، ج 4، ص 236. 60. كافى، ج 2، ص 599. 61. همان، ص 601. 62. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 175. 63. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 175. 64. مستدرك الوسائل، ج 4، ص 237. 65. تفسير العياشى، ج 2، ص 203. 66. نهج الفصاحه، ص 602. 67. بحارالانوار، ج 89 ، ص 19. 68. بحارالانوار، ج 77، ص 116. 69. ميزان الحكمة، ح 16416. 70. وسائل الشيعه، ج 12، ص 244. 71. نهج البلاغه، خطبه 18. 72. كافى، ج 2، ص602. 73. مستدرك الوسائل، ج 4، ص 235 74. مستدرك الوسائل، ج 4، ص 235. 75. كافى، ج 2، ص 601. 76. بحارالانوار، ج 69 ، ص 391. 77. همان، ج 89 ، ص 18. 78. محمد عبده، نهج البلاغه، ج 1، ص 216، خطبه 110. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .