irsalam ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۸۹ اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۸۹ زندگینامه و معرفی نیما یوشیج به مناسبت سالروز تولد او (21 آبان ) منبع : ویکی پدیای فارسی [align=justify] علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ [۱] خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران - درگذشت ۱۳ دی ۱۳۳۸ [۲] خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است. نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود. تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود. زندگی کودکی نیما در سال ۱۲۷۷ هجری شمسی درروستای یوش از توابع بخش بلده شهرستان نور به دنیا آمد. پدرش ابراهیمخان اعظامالسلطنه متعلق به خانوادهای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گلهداری مشغول بود.[۳] پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسبسواری را به وی آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی درزادگاهش روستای یوش و در دل طبیعت زندگی کرد.[۴] نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را آزار میداد و در کوچه باغها دنبال نیما میکرد.[۵] اقامت در تهران دوازده ساله بود که به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچهها کنارهگیری میکرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار میکرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلمهایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد. پس از پایان تحصیلات در مدرسه سنلویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.[۶] فعالیتهای اجتماعی دوران نوجوانی و جوانی نیما مصادف است با توفانهای سهمگین سیاسی - اجتماعی در ایران نظیر انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و تاسیس جمهوری سرخ گیلان، روح حساس نیما نمیتوانست از این توفانهای اجتماعی بی تاثیر بماند. نیما از نظر سیاسی تفکر چپگرایانه داشت، و با نشریه ایران سرخ یکی از نشریات حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰) [۷] [۸] که برادرش لادبن سردبیر آن بود و در رشت چاپ و منتشر میشد همکاری قلمی داشت. از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود. [۹] دیرتر در دهه بیست خورشیدی در نخستین کنگره نویسندگان ایران عضو هیات مدیره کنگره بود و اشعار وی در نشریات چپگرای این دوران منتشر می گردید. تشکیل خانواده در سال ۱۳۰۵ با عالیه جهانگیر ازدواج کرد تا به گفته خود از افکار پریشان رهایی یابد.[۱۰] درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت.[۱۱] در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد.[۱۲] وی که در این زمان به دلیل بیکاری خانهنشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی میاندیشید اما چیزی منتشر نمیکرد.[۱۳] ترک تهران به سال ۱۳۰۷ خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در اینجا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش میکرد که چرا درآمدی ندارد.[۱۴]او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا واقع در مرز شوروی سابق به امر تدریس مشغول بود. تغییر نام علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا میکرد. در نخستین سالهای صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.[۱۵] آغاز شاعری نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفتهنامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند.[۱۶] این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند. نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسههای مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامههایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت. شعر نیمایی نوشتار اصلی: شعر نیمایی آثار نیما منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است.[۱۷] بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد و عشق عارفانه را رد میکند.[۱۸] چنان که خطاب به حافظ میگوید: حافظا این چه کید و دروغ است کز زبان می و جام ساقی است نالی ار تا ابد باورم نیست که بر آن عشق بازی که باقی است من بر آن عاشقم کو رونده است {{{2}}} (افسانه) نیما در این آثار و اشعاری نظیر خروس و روباه، چشمه و بز ملاحسن مسألهگو افکاری اجتماعی را بیان میکند اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است که وی مشق شاعری میکند و هنوز راه خود را پیدا نکرده است.[۱۹] با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت.[۲۰] ای شب نیز در هفتهنامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.[۲۱] زندگی شخصی نیمایوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما به دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند.[۲۲]پس از این شکست او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و میخواست با او ازدواج کند اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید. بنابراین عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت.[۲۳] نیما صفورا را هنگام آبتنی در رودخانه دیده بود. این منظره شاعرانه و شکست عشق پیشین الهامبخش او در سرودن افسانه بود.[۹] سرانجام نیما در ۶ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی ازدواج کرد . همسر وی عالیه جهانگیر فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود.[۲۴] حاصل این ازدواج که تا پایان عمر دوام یافت فرزند پسری بود به نام شراگیم که اکنون در آمریکا زندگی میکند . شراگیم در سال ۱۳۲۴ خورشیدی به دنیا آمد.[۲۵] خانه نیما خانه پدری نیما یوشیج واقع در یوش، بنایی است که قدمت آن به دوره قاجار میرسد. این بنا به شماره ۱۸۰۲ از سوی سازمان میراثفرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است و حفاظت میشود. بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است. مرگ خانه نیما در دهکده یوش مازندران اردیبهشت ۱۳۸۶ ، آرامگاه او و سیروس طاهباز در وسط حیاط قرار دارد خانه نیما نیما در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش ، بهجتالزمان اسفندیاری (درگذشته به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶) و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است. کتابشناسی اشعار * قصه رنگ پریده * منظومه نیما * خانواده سرباز * ای شب * افسانه * مانلی * افسانه و رباعیات * ماخ اولا * شعر من * شهر شب و شهر صبح * ناقوس قلم انداز * فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ * آب در خوابگه مورچگان * مانلی و خانه سریویلی * مرقد آقا (داستان) * کندوهای شکسته (داستان) * آهو و پرندهها (شعر و قصه برای کودکان) * توکایی در قفس (شعر و قصه برای کودکان) آثار تحقیقی، نامهها و یادداشتها * دونامه * ارزش احساسات * تعریف و تبصره و یاددااشتهای دیگر * دنیا خانه من است * نامههای نیما به همسرش - عالیه جهانگیر * حرفهای همسایه * کشتی توفان * مجموعه کامل اشعار(تدوین توسط سیروس طاهباز) آثار درباره نیما * مهدی اخوان ثالث، بدعتها و بدایع نیما یوشیج * مهدی اخوان ثالث، عطا و لقای نیما یوشیج * شاپور جورکش، بوطیقای شعر نو * بهمن شارق، نیما و شعر فارسی، بررسی و نقد آثار نیما یوشیج * حسین صمدی، کتابشناسی نیما * سیروس طاهباز و محمدرضا لاهوتی، یادمان نیما یوشیج * محمد عبدعلی، فرهنگ واژگان و ترکیبات اشعار نیما یوشیج * محمود فلکی، نگاهی به شعر نیما * حمید حسنی، موسیقی شعر نیما (تحقیقی در اوزان و قالبهای شعریِ نیمایوشیج) * سیروس طاهباز،کماندار بزرگ کوهساران: زندگی و شعر نیما یوشیج * محمد حقوقی، نیما یوشیج: شعر نیما یوشیج از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده تفسیر و تحلیل موفقترین شعرها * سعید حمیدیان،داستان دگردیسی: روند دگر گونیهای شعر نیما یوشیج * سیاوش کسرایی، در هوای مرغ آمین: نقدها، گفت و گوها و داستان ها * محمدعلی شهرستانی، عمارت دیگر (معنی شعر نیما) در پنج بخش * تقی پورنامداریان، خانهام ابری است: شعر نیما از سنت تا تجدد * عطاالله مهاجرانی، افسانة نیما * امید طبیب زاده، نگاهی به شعر نیما یوشیج: بحثی در چگونگی پیدایش نظامهای شعری، انتشارات نیلوفر * مسعود بیزارگیتی، نیما،پاسخی به ضرورتی تاریخی پانویس 1. ↑ (نیما، زندگی و آثار او، نوشته ضیاء هشترودی صفحه ۱۱۷) 2. ↑ (تاریخ تحلیلی شعر نو، شمس لنگرودی، جلد ۱، صفحه ۹۰) 3. ↑ (از صبا تا نیما، یحیی آریانپور، جلد 2 صفحه ۴۶۶) 4. ↑ (نیما، زندگانی و آثار او،صفحه ۴۶۷) 5. ↑ (نیما، زندگانی و آثار او، جلد 2، صفحه ۴۶۷) 6. ↑ (نامههای نیما، به کوشش سیروس طاهباز، صفحه ۲۲) 7. ↑ پیدایش حزب کمونیست ایران، تقی شاهین، تهران، ۱۳۶۲ 8. ↑ مطبوعات کمونیستی ایران در سالهای 1296 - 1311 ،سولماز توحیدی، 1985 ، ص. 59 9. ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ (پیشین) 10. ↑ (یادمان نیما یوشیج، به کوشش سیروس طاهباز، صفحه ۴۰) 11. ↑ (نامههای نیما، صفحه ۲۰۵) 12. ↑ (گزیده اشعار نیما یوشیج، صفحه ۱۸) 13. ↑ (بدعتها و بدایع نیما یوشیج، نوشته مهدی اخوان ثالث، صفحه ۱۹) 14. ↑ (گزینه اشعار نیما یوشیج، صفحه ۱۸) 15. ↑ (اسنادی درباره نیمایوشیج، به کوشش علی میرانصاری، چاپ اول، انتشارات سازمان اسناد ملی، صفحه ۷۳) 16. ↑ (اسنادی درباره نیمایوشیج، صفحه ۷۳) 17. ↑ (از صبا تا نیما، جلد 2 صفحه ۴۶۷) 18. ↑ (نظریه ادبی نیما، دکتر منصور ثروت، صفحه 11) 19. ↑ (نظریه ادبی نیما، صفحه 12) 20. ↑ (از صبا تا نیما، جلد 2، صفحه ۴۶۸ تا ۴۶9) 21. ↑ (چشمانداز شعر نو فارسی، نوشته حمید زرینکوب، صفحه ۴9) 22. ↑ (گزینه اشعار نیما یوشیج، به کوشش یداله جلالی پنداری، صفحه ۱۳) 23. ↑ (از صبا تا نیما، یحیی آریانپور، جلد 2 صفحه ۴۶۷) 24. ↑ (اسنادی درباره نیمایوشیج، صفحه ۷۵) 25. ↑ (گزینه اشعار نیما یوشیج، صفحه ۲۴) [/align] عکس هایی از منزل نیما در یوش نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ نیمایوشیج به نقل از سایت سارا شعر در دل کوهستانهای دامنه البرز روستای دورافتاده یوش واقع است که از آب چشمه سارها و رودخانه های جاری به سوی دره های مازندران سیراب میشود.این روستا از نظر تقسیمات کشوری جزو شهرستان نور از استان مازندران است اما در آزادگی تن به هیچ تعلقی نمیدهد. علی نوری فرزند ابراهیم خان مردی آتش مزاج و دلاور از دودمانی کهن که با گله داری و کشاورزی روزگار میگذاشت به سال 1276 ش در این دهکده پا به عرصه وجود گذاشت .در آغاز نوجوانی با خانواده به تهران رفت و پس از گذراندن دبستان برای آموختن زبان فرانسه وارد مدرسه "سن لویی"شد .سالهای آغازین تحصیلی او با سرکشی و بد قلقی گذشت اما دلسوزی یک معلم مهربان به نام "نظام وفا"طبع سرکش او را رام کردو در خط شاعری انداخت.آن سالهای جنگ جهانی اول در جریان بود و علی نوری که بعد ها نام "نیما خان یوشیج"را به عنوان نام شناسنامه ای خود برگزید اخبار جنگ را به زبان فرانسه می خواند و همزمان به تحصیل دروس حوزه و فراگرفتن زبان عربی مشغول بود. شکست در دو عشق ناکام روح سرکش و خاطر آشفته شاعر را آشفته تر کرد.برای فرار از این آشفتگی بود که جدی به سراغ دانش و هنر رفت. نیما در آغاز نوجوانی به سبک پیشینیان به ویژه سبک خراسانی شعر میگفت اما در سن 27 سالگی منظومه "قصه رنگ پریده "را سرود که یک تمرین واقعی بیش نبود .قطعه "ای شب"که دو سال بعد از طبع نیما تراوید آغاز مرحله جدی تری محسوب میشد و به دلیل سوز و شوریکه داشت پس از نشر در" نو بهار" بر سر زبانها افتاد. در آن سالها مردی با ذوق و اهل نظر به نام محمد ضیاء هشترودی کتابی به نام "منتخبات آثار"منتشر کرد .وی قسمتهایی از منظومه "رنگ پریده"را با عنوان "دلهای خونین"به همراه چند قطعه دیگر از اشعار نیما در این مجموعه آورد .قصه رنگ پریده و تا حدودی هم قطعه "ای شب"در واقع سند اتهامی بودکه شاعر بر ضد جامعه عصر خود ارائه میکرد و داستان دردناک زندگانی خود رادر آن باز میگفت.فراموش نکنیم که در همان سال نظم قصه رنگ پریده (1299)کودتای معروف سوم اسفند اتفاق افتاد و دو سه سالی پیش از آن جنگ جهانی اول به پایان رسیده بود.بر اثر این جریانات نیما به بیرون از تهران رفت و هوای آزاد کار خود را کرده و نغمه ناشناس از چنگ و جان او باز شد که این نغمه همان قطعه "افسانه"بود.بعد ها نیما در پاسخ به سوال دوست خود به سبب سرودن این شعر گفت:غروب از خانه بیرون زدم در جنگل بر سنگی نشسته بودم.احساس کردم انگار همه برگها به طرفم می آیند.رنگها که در تاریک و روشنایی غروب هر دم دگرگون میشدند ،گویی در درون جانم رنگ میپذیرفتند ...نخستین مصرع افسانه آمد!در شب تیره دیوانه ای کاو.....! سر انجام بخشی از افسانه در دی ماه 1301 در روزنامه قرن بیستم میرزاده عشقی که تندروترین و بی پرواترین نشریه آن روزگار بود در چند شماره پیاپی به چاپ رسید.افسانه پیش از چاپ به نظام وفا استاد و مربی نیما عرضه شد و شاعر به پاس منتی که از وی داشت در سرلوحه منظومه این عبارت را جای داد: "به پیشگاه استادم نظام وفا تقدیم میکنم: هر چند میدانم این منظومه هدیه ناچیزی است ،اما او اهالی کوهستان را به سادگی و صداقتشان خواهد بخشید" نیما یوشیج_ د یماه 1301 ش سال 1301 هجری شمسی را خوب به یاد بسپاریم ،زیرا در این سال است که با انتشار افسانه ی نیما مجموعه داستانها ی کوتاه جمالزاده(یکی بود یکی نبود)،رمان تهران مخوف از مشفق کاظمی و نیز نمایشنامه جعفر خان از فرنگ آمده اثر حسن مقدم و ادبیات نوین در شعب متعدد آغاز گردید . افسانه در شب تیره دیوانه ای کاو دل به رنگی گریزان سپرده در دره ی سرد و خلوت نشسته همچو ساقه ی گیاهی فسرده میکند داستانی غم آور ای دل من،دل من دل من بی نوا مضطرا قابل من با همه خوبی و قدر و دعوی جز سرشکی به رخسار غم؟ میتوانستی ای دل به رهیدن گر نخوردی فریب زمانه آنچه دیدی ز خود دیدی و بس هر دم ازیک ره و یک بهانه تا تو ای مست با من ستیزی با به مستی و غمگساری با فسانه کنی دوستاری عالمی دایم از وی گریزد با تو او را بود سازگاری مبتلایی که ماننده او کس در این راه لغزان ندیده آه !دیری است کاین قصه گویند: از بر شاخه مرغی پریده مانده بر جا ازو آشیانه.... انتشار افسانه خشم ادیبان و انتقاد و اعتراض آنان را برانگیخت،اما نیما هیچ گاه ،به قول خودش،از این عیب جویی ها و خرده گیریها دلتنگ نشد و با اطمینان بر سر عقیده ی خویش ایستاد.کار او بر خلاف رفقای دیگرش در هم شکستن و فروریختن نبود.افسانه با این قالب و محتوا هم با شعر گذشته فرق میکرد و هم با خشم و خروشهای شلاق وار عصر مشروطه تباین داشت،و به ویژه نسبت به شعر هدفدار و عینیت گرای عصر بیداری دارای جنبه ی قوی ذهنی و عاطفی و در مجموع شاعرانه و در قالب یک محاوره آزاد اشخاص نمایش عرضه شده بود. در این فاصله روزهای خوش وناخوش دیگری برنیما گذشت و او را در کوره ی حیات آبدیده کرد.سرانجام با عالیه جهانگیر ازدواج کرد و به تبعیت از همسرش که معلم بود از سال 1309 به آستارا رفت و در مدرسه حکیم نظامی آن شهر مدتی به تدریس پرداخت.نیما در آستارا زندگی سخت و تجربه تلخی را پشت سر گذاشت.با بچه ها ارتباط و میانه خوبی داشت اما با مردم شهر نمیتوانست ارتباط برقرار کند.آنان به فارسی مینوشتند و به ترکی تکلم میکردند.نیما مدتی در انزوا به سر برد و با خاطرات خویش در محیط سالم روستا سر کرد.سر انجام در فروردین 1312 به تهران رفت و چندی بعد همکاری خود را با مجله موسیقی آغاز کردو مقاله هایی درباره شعر و هنر با عنوان "ارزش احساسات"نوشت که بعدها در کتابی به همین نام به چاپ رسید. شاید مهمترین حاثه ادبی در سال 1325 برای نیما تشکیل اولین کنگره نویسندگان و شاعران ایران در تیرماه همین سال بود.این کنگره به همت "انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی"برگزار شد.حدود 60 تن از شاعران و ادبا ومحققان در این کنگره شرکت کردند که از میان آنها تنها چهار تن نوپرداز و معتقد به شیوه ی نیما بودند:غیر از خود نیما،توللی،شیبانی و شاعری کم اسم رسم به نام رواهیج(محمد علی جواهری).رئیس این کنگره ملک الشعرای بهار بود و در هیات رئیسه کسانی مانند صادق هدایت،علی اصغر حکمت و بدیع الزمان فروزانفر شرکت داشتند.در ترکیب کنگره جز آن چهار تن شاعر و برخی از نویسندگان نو گرا مانند هدایت ،بقیه همگی نماندگان ادبیات سنتی بودند.کنگره در پایان قطعنامه ای صادر کرد که طی آن ضمن اظهار نظر درباره ادبیات ایران وظایف شاعران و نویسندگان و اینده ادب فارسی معین و از صلح جهانی ،افکار بشر دوستی،دموکراسی حقیقی و روی آوردن به خلق ،که اغلب مورد علاقه میزبان یعنی "انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی "بود ،حمایت شده بود. نیما در این کنگره جمعا سه شعر خواند :"آی آدمها"،"مادری و پسری"،"شب قورق"که مورد توجه و نقد و نظر قرار گرفت.از آن پس باید گفت که به رغم پاره ای از مخالفت ها از جانب ادیبان و سنت گرایان شیوه نیما در کنار شیوه سنتی شعر فارسی جا باز کرد. آی آدمها آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان. یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید. آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی را تا توانایی بهتر را پدید آرید، آن زمان که تنگ میبندید بر کمرهاتان کمربند، در چه هنگامی بگویم من؟ یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان! آن آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید! نان به سفره ،جامه تان بر تن؛ یک نفر در آب میخواند شما را . موج سنگین را به دست خسته میکوبد باز میدارد دهان با چشم از وحشت دریده سایه هاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون می کند زین آبها بیرون گاه سر،گه پا . آی آدمها! او ز راه دور این کهنه جهان را باز میپاید میزند فریاد و امید کمک دارد آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشایید! موج میکوبد به روی ساحل خاموش پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده،بس مدهوش میرود نعره زنان،وین بانگ باز از دور می آید: _"آی آدمها" ..... و صدای باد هر دم دلگزاتر در صدای باد بانگ او رهاتر از میان آبهای دور و نزدیک باز در گوش این نداها "آی آدمها"....... نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
irsalam ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ نیما یوشیج نام اصلی نیما یوشیج علی اسفندیاری است او نام نیما را برای تخلص انتخاب نمود . نیما نام یكی از پهلوانان اساطیری مازندران است او در دهكده یوش از توابع نور به دنیا آ�د و در تهران با زندگی وداع گفت . كسانی كه او را یار و شاكر بودند می توان از زنده یاد جلال آل احمد و همسر ایشان سیمین دانشور و یار همیشگی زندگی خود عالیه خانم نام برد . فرزند وی شراگیم نام دارد از نحوه ی نام گذاری نیما مشخص می شود كه او به شمال و اسم های شمالی ارادت خاصی داشته است . نیما یوشیج را پدر شعر نوی فارسی می نامند . قبل از نیما هر شاعری سبك كلاسیك را انتخاب می كرد و با تحول در شعر فارسی سبكی را پایه گذاری نمود كه شاعرانی همچون سهراب سپهری ، اخوان ثالث ، احمد شاملو ، فروغ فرخزاد راه او را ادامه دادند . نیما در ابتدای كار با عده ای از متحجرین به مبارزه پرداخت و در این راه مقاومت و پایداری نمود . انمگیزه های تحول شعر فارسی را می توان از چند قسمت بررسی نمود ابتدا آشنایی نیما با اشعار اروپاییان . نیما از اشعار و نوشته های اروپاییان بهره می جست و خود به سبك آنان شعر می سرود. شعر نیما به شكل خاصی است . شعر او دارای وزن و قافیه است . این پندار كه شعر نیمایی از قافیه و وزن بری است خیالی باطل و بیهوده است . زیرا شعر نیما در عین برابری مصراع ها ، موزون و دارای قافیه است . به عنوان مثال : در آن نوبت كه بندد دست نیلوفر به پای سرو كوهی دام گرم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمی كاهم تو را من چشم در راهم مشاهده می گردد كه این شعر دارای وزن است و قافیه ان مشخص است . اینك در اینجا ، دراین سرزمین سراسر عشق و هستی و نیستی ، آشوبناك با روحی مضموم و عمیقا رنجور برای خیل شهیدان كه گلگونه های تاریخ تمدن انسانی اند برای زندگان كه رنگ مردگی دارند ، برای همه عاشقان از والاترین آنان تا حقیر ترینشان ، برای صداهای یك آلورد خودشان ، برای فریاد آن مرد جاوید ، به پاس محبت ، آن دیرین شعار مسیحا گون در حقارت ناتمام خویش به فغان و درد می گرییم . اینجا سخن از عشق است آن مهر پاك ، فرزان فرزانگان ، اینجا سخن از شعر است ، مخلوق شاعر ، نابترین كلمات ، زیبا ترین جملات ، اینجا سخن از شعر است �.. رستاخیز كلمه . از هستی می برند ، به جهان یكتنه می تازند ، هستی از نامردمان می ستانند و خود هستی می بازند تا جهانی سازند ،به رنگ آبی سبز به رنگ زرد و نسانی ، به رنگ سپیدار سحر ، به رنگ دانه های برف آن زمانكه پرده مهتابند ، به رنگ فریاد بی امان گلوله های آلوده به بغضی كهنسال ، به رنگ تابلو های آن نقاش بزرگ فرانسوی گوگن . اینان سنت كلمه را می شكنند در كوره عواطف و احساسات آتش می زنند بر روی سندان تفكر و تعمق می كوبند و سپس در شبنم گونه ها آبدیده شان می كنند ، و این آفرینش شعر است . كه هر زاده ای ار از منبع زایش ، شیره جان به ارمغان داده اند . ای كاش می توانستم تمام وجود خود را یكسره چون شنعی سوزان در پای معشوق خود فرو ریزم تا جهانی بداند كه عشق در كدام است و عاشق كیست ؟ ای كاش آلانچه بر دل بود بر لب داشتیم كه مهر شعری ناسروده است كه سرود مهر را مهر ورزان و مهر جویاغن توانند ستود . دفترمان سرتاسر ، ممملو از بوی عطر آگین تصوف صوفیان قرن است . آنانكه در راه عشق سر از پا نشناخته و به قول رانیرماریار بلكه شعر را میوه زندگی خود و نغمه ای از كنه یهستی خویش نامیدند اینجا ما در این دفتر ، تمام عاشقان قرن ، در خطه ای از زمین ، عاشقانه ترین سرود های خویش را به انسان نثار كرده اند ، انسانی كه دیگر در قرن ماشین وازده و بیچاره شده است . اینان با تمام وجود خودهر كدام در روش جداگانه در جاده عظیم شعر امروز اقدام به گره گشایی و فریاد رسی انسانی كرده اند كه اشرف مخلوقات نامیده می شود . اینان گاهی با شعر خود هب نیایش بر خاسته اند ، زمانی با شعر به جنگ رفته اند و زمانی برای شعر خود عالیترین گلهای سرخ تن و روان خویش را فدا كرده اند . اینا عاشقانند كه برای غشق به تمام عیارترین ایثار ها كه فقط در فسانه های محل می توانش یافت ، دست یازیده اند و تاریخ شعر امروز را سراسر افتخار آمیز كرده اند . نیمای بزرگ آن جاوید پیر ، زنده با آن همه عظمت و شكوهش ، فروغ خوب با آن تولد های نوینش هر كدام نویدی تازه به انسان ماتم زده داده اند . آنها با تمام خستگی ها ، شكستها ، اندوه ها و پیرو زیهای خود را به شعر گفته اند كه تنها ترین بیانشان نیز همان بود . شعر این اولین هنر این موزون گویش از دیر های دیر فریاد رس تمام ادراك كنندگان و ادراك شدگان خود بوده است . شعر این رود به شكوه روان از دل های آدمیان به بیان پیچیده ترین رموزی كه هرگر امكان گفتارش نبوده پرداخته است . و به قولی : شعر را در وادیش هرگز سراغی نیست ، كه راهی نیست راه راه عشق و ایمان است ، فدا بودن ، فنا گشتن فنا بودن ، فدا گشتن شعر این شكوه دیرین از همان گاهان كه در بلندی های پارناس و هلیكون یونان تحت نظر موزها ، نه الهه مشهور هنر می زیست ، تا یوش مازندران كه در اندیشه نیمای بزرگ جانی تازه می گرفت و موجب جنجالی نوین می شد تا آینده ای ناشناخته ، نوید ارهی تازه و رفاقتی نخستین است نیما قیود را د رهم ریخت تا هارمونی كلمات را پیش آورد . نیما ها در تاریخ هر مدت یك بار پا به عرصه ظهور می گذارند و یك بار نیز غروب می كنند كه عوام را نه آمدنشان و نه رفتنشان مفهوم نیست . شعر از اوج قله های غم می زداید كه غم نیز سیلی است كه به قول شاعر بزرگ آلمانی وبلكه : غم سحر گاه نوینی است كه در آن نادیده ها به دیدار ما می آیند . رنج بردن ، آموختن است كه ما را نیز رنج آموخت . بقول اندیشمندی زیستن ، حزنی كوچك در اقیانوس بزرگ هستی است و در این اندهكده دیرین شعر را تنها به چشم نمی توان خواند كه باید اندیشه را تیز كرده و به سویش روان ساخت ، كه هر قد ردنیا از مفهوم راستین دور می شود ، نیاز به شعر واقعی نهایت محسوس می گردد. كه هنر مند شاعر برای افكار تنهایی خود و تنهاییهای دیگران می نویسد . دردا كه هنر مند باید اندوه همه جهان را به دوش كشد و به قول نیما وقتی دست به كار ی اینچنین می زند باید مقامی شبیه مقام شهادت را بپذیرد . كجا می شود گفت ، كی می توان یافت ، برای خاطر كدامین می توان پذیرفت كه همیه زیستن شعری نا سروده بوده و هست . به اعتقاد شاملو شعر رهایی است نجات است و آزادی است . تردیدی است كه سر انجام به یقین می گراید . آهی به رضای خاطر است از سر آسودگی . هنر مندان در كل تاریخ هنر با پذیرفتن شهادت و ذبح شدن در پای حقیقت راه و طریقی راستین را كه از اخلاصی والا دیدار می گردد ، به وجود آورده اند آنان هر كدام با وسیله ای بیانی خود در بیان اصول عالیه اعتقادات متعالی رزمیده اند. آنان فریاد بر آورده اند كه هنر جنگی است و جان بر آن داده اند تاریخ دردناك هنر مملو از حوادثی تاسف بر انگیز است كه زمان و سرنوشت ان ها را بنیان گذاشته اند. هیچ هنر مندی نبوده است كه در زمان خودش ادراك شود چرا كه آنها در مرتبه ای بالاتر واقع می شده اند و دیدی وسیعتر از افراد معمولی می یافته اند و بدین ترتیب از محدوده ادراك مردم دور می شدند . تمام هنرمندان از شاعران تا فیلم سازان و دست اندركاران هفتمین هنر رنجبران راستین و رنجوران مجسم بوده اند . رنجها در آثار آنها بی تاثیر نبوده و این تاثیرات در قرالب مختلف كه شعر یكی از آنها بوده جسمیت می یافته است كه عدهع ای در شكل كلاسیك آن و عده ای دیگر در حالت شعر روز به راحتی سخن گفته اند . آنها هرگز علاقمند درگیر یبه همدیگر نبوده اند كه دوستدار همدیگر بوده اند چه كسی می تواند فردوسی را طرد كند یا به حافظ ایرادی بگیرد یا جسارتی به مرد بزرگ رومی ، مولانای دانا بكند. كی می تواند از انسان دوستی سعدی نگوید یا خیام بزرگ این فیلسوف و شاعر و ریاضیدان را عبث انگارد ، آنانكه چنین كنند . حتی اگر در لباس شعر و هنر نیز باشند ، ناخالصانند . در صف اخلاص و نا خالص ، سخن خالص نتواند دریافت .كلام خاص را خاص دریابد كه عام نا محرم باشد به حیطه ی محرمان و هرگز نبوده است كه از هنری به خصوص حمایت شود و آن هنر جان گیرد . چرا كه تمام هنر دركل تن و روانی واحد است دو بقول سعدی دین بزرگ گل آرای شیراز : چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار تن و روان واحد ار تغذیتی واحد و ادراكی واحد خواهد ، كه هیچ حركت ماندگار نیست مگر به غسل هنر و هیچ هنری جاودانه نیست مگر در محدوده اصالت و حقیقت و راستی علم . فروغ گوید : شعر اصلا جزیی از زندگی است و هرگز نمی تواند جدا از زندگی و خارج از دایره ی نفوذ تاثیراتی باشد كه زندگی واقعی به آدم می دهد . زندگی عنوی حتی زندگی مادی را هم می شود كاملا با دیدی شاعرانه نگاه كرد . اصلا شعر اگر در محیط و شرایطی كه در آن به وجود می آید و رشد می كند بی اعتنا بماند ، هرگز نمی تواند شعر باشد . به هر حال شعر امروز ما یك شعری باید باشد كه خصوصیات این دوره را داشته باشد ، و در عین خال سازنده ی این شعر باید آدمی باشد كه بك حدی از تجربه و هوشیاری برسد كه به محتوای شعرش ارزش بدهد كه بتواند در حد كار هایی كه توی دنیا عرضه می شود ، میان آنها خودش را جا بدهد و اگر غیر از این باشد ، كارش چیزی می شود كه خوب همه دیگران می كنند . فروغ ادامه می دهد شعر نیما برای من آغازی بود . می دانید نیما شاعری بود كهئمن در شعرش برای اولین بار یك فضای فكری دیدم . و یك جور كمال انسانی ، مثل حافظ . به هر حال نیما برای من مرحله ای بود از زندگی شعری ، و اگر شعر من تغییر كرد البته تغییر كه نه، چیزی كه از انجا تازه می شود شروع كرد ما بدون شك از همین مرحله و همین آشنایی است . نیما چشم مرا باز كرد و گفت ببین . اما دیدن را خودم یاد گرفتم ولی پیش از نیما ، شاملو بود ، شاملو خیلی مهم بود ، ولی بیشترین تاثیر نیما برایم از جهت زبان و فرم های شعریش بود . نیما معتقد بود شعر یك قدرت است . یك قدرت حسی و ادراكی كه توسط معانی و صور گوناگون در بروز خود قوت پیدا می كند. شعر عبارت از واحد های احساسات ماست و امروز با مسائل اجتماعی و اخلاقی و فلسفی و علمی ارتباط دارد . آریان پور معتقد است شعر سخنی است موزون �. داستان سخنی است بی وزن �.. و موسیقی وزنی است بی سخن . شعر به سبب مایه یا محتوای خود چیزس است بیش از سخن موزون ، شعر سخن موزونی است كه ادراكات و عواطفی در بر دارد به عبارت دیگر شعر ماننهد هنر های دیگر ، گذشته از نظام حدودی خود شامل تصویر های عواطفی شدید است . پس شعر از سه عنصر آفریده شود : 1- وزن . 2- تصاویر جزیی حسی . 3- عواطف شدید . شاعر بر خلاف عالم ، معمولا كلماتی را بر می گزیند كه بار عاطفی سنگین تری دارند . واحد شعر و نثر كلمه نیت تركیب لغات است چنانچه واحد موسیقی معودی است و واحد نقاشی خط . همچنین تصاویر شعری جزء تصاویر جزیی حسی نیست . تصویر شعری ادراكی است . سر شار از عاطفه كه در لحظه ای معین ، مدار اندیشه هنرمند است و به وسیله تراكیب لغوی خاصی كه او بر می گزیند به شنونده ، یا خواننده منتقل و لحظه ای مدار اندیشه او می شود و بی گمان چنین ادراك جانداری ، نمی تواند جزیی و حسی نباشد . پشعر ، شعر عالی ، هیچ گاه انتزاعی و كلی نیست . شعر عالی و نیز نمونه های عالی سایر هنر ها هرگز به نمایش مفاهیم كلی نمی پردازد و مثلا خشم مجرد ، یا عشق یا نیكی انتزاعی را نمایش نمی دهد . تصویر ذهنی شاعر ، عین ادراكات حسی او نیست . بلكه تركیبی است از ادراكات حسی كه بوسیله شاعر تنظیم شده است . شاعر موافق حال خود از میان سرمایه ی تصاویر زبانی ی، برخی را عینا بر می گیرد . برخی را دگرگون می كند . و از این گذشته دست به ساختن بعضی تصاویر جدید می زند ، به این معنی كه پس از ادراكات حسی ،به تامل و تعمق می پردازد و به نیروی بینش خود ، با كلمات و اوزان ، نظام و مایه و توانایی عظیمی می بخشد از این تصاویر شاعرانه نمودار شخصیت شاعر و متضمن فلسفه ی حیات اوست . این هم خاص شاعرین ، دیگر هنر مندان نیز تصاویر ذهنی خود را به فلسفه زندگی خود پر مایه دار می كنند حتی آثار نقاشان هلندی كه اشیای بیجان را در حد اعلای دقت و امانت نمایش می دهند ، گویای فلسفه و شخصیت آنان نیز هست . چگونگی رفتار شاعر در زمینه انتخاب سنن هنری و قبول ، رد و تغییر تصاویر لفظی و موجود و رایج ، كاری بس دشوار ، و ملاك توانایی شاه=عر است . در این مدت شعر را چنین میتوان تعریف كرد " بیان واقعیت به صورت لفظی ، یعنی باز نمایی عینی و حسی و جزیی واقعیت به وسیله تصاویر لفظی جزیی ، در مقابل شعر ، موسیقی بیان واقعیات است كه به وسیله تصاویر صوتی جزیی . پیكر نگاری بیان واقعیت است به وسیله تصاویر جزیی . شعر با تصاویر جزیی خود ، عواطف وابسته ی اشیاء و امور زندگی را منعكی می كند ، و تاثیر عمیق آ� از اینجاست " شاعر با شعر گویی " عمل پراكندگی های اندیشه خود را از بیان می برد و شنونده به وساطت دنیای مشترك واقعیت و تصاویر و اوزان زبانی ، در این آزمایش شاعر ، شریك می شود . شعر به مدد وزن و تصاویر عینی ،عواطف شدید در خود پدید می آورد ، او را از واقعیت ادراكی حال غافل می كند ، به دنیایی موزون و دلنشین می برد و از ناسازگاری های موجود آزادش می سازد ، ولی كار شعر تنها همین نیست . این نیمی از وظایف شعر است . نیمه منفی ، نیم دیگر نیمه مهم و مثبت است . سیر دنیای به سامان آرزوها ، تغییری بر انسان عارض می كند ، به طوری كه چون به ندای واقعیت از خیال بیرون آمد ، خود ار دگرگون می یابد ، او دگر گون شده است ، وحدت ادراكی و عاطفی تازه ای بدست آورده است ، اما واقعیت ظاهرا تغییری نكرده است . همان است كه بوده است . پس موافق ، انتظام پر شور تازه ای كه در وجود خود احساس می كند ، برای تغییر واقعیت ، به مقابله آن می شتابد . افسان به نیروی شعر ، از واقع به خیال ، و از ممكن به محال می رود . در آنی بسر مست می شود و این سر مستی او را دگرگون می سازد .پس با حال تازه ای به عالم واقع و حوزه ممكنات باز می گردد و برای نزدیك كردن واقع به خیال و ممكن به محال ، تلاش می ورزد . بنابر این دنیای شعر دنیایی ظاهرا ثابت " وجود " یا " بودن " نیت ، دنیای متغیر دركون " یا " ضرورت " است. كار شعر دگرگون ساختن هستی و تحقق هستی بالقوه است . شاعر هنر مندی است كه فعالیتی انسانی می كند و مانند سایر فعالیت های نظری جامعه، وظیفه یا رسالتی دارد . اكنون با لب های سوخته و قلبی مالامال از درد و رنج ، با چشمانی بارانی و نگاهی عاشق از آبشار بلند بودن سبوی دنیای شعر پرواز می كنیم و خویشتن خویش را به شعر می سپاریم كه تنها ترین امین نیز شعر است و شاعر ، زندگی تمام شاعران به شعر آنان است كه متفكری با قدرت نوشته بود " سبك هر كس خود اوست " شاعر عاشق كه به جز عشق خویش ندیدند و غیر از آ� به خاطر هیچ كس مگر مقدس ترین سرودند . با هم به آن دادی پر شكوه ترین گلها و پر رنگ ترین شكوفه ها را در آن می توان یافت به سرزمین های موسیقی های جادویی و شعر های زیبای عاشقان معاصر قدم بگذاریم و تكرار كنیم چه چیزی زیبا تر از این كه آدمی به حقیقت نزدیك شود و پرتو آنرا به وسیله هنر بر نوع انسان بتاباند . نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .