R
ارائه کننده این تئوری Burton Malkeil است که آن را در یکی از کتاب های خود در سال ۱۹۷۳ بنام “پیاده روی در مسیر تصادفی در خیابان وال” یا “A Random Walk ِDown Wall Street” ارائه نمود. این کتاب تا به امروز یکی از پر فروش ترین کتاب های کلاسیک در علم سرمایه گذاری بوده است.
تئوری “مسیر تصادفی” یکی از تئوریهای بازار سرمایه بوده و بر این باور است که روند منحنی قیمتی قابلیت پیش بینی قیمت آتی آن و یا روند آتی آن را ندارد.
این تئوری بعد ها توسط موریس کندال در سال ۱۹۵۳ مورد بررسی و تایید قرار گرفت. نتیجه حاصله این است که نوسان قیمتی سهام مستقل از یکدیگر بوده و احتمال وقوع سناریوهای قیمتی در آینده یکسان است. هرچند در دراز مدت منحنی قیمت روندی رو به بالا در پیش خواهد داشت.
بطور خلاصه این تئوری بیانگر آن است که قیمت سهام مسیری تصادفی و کاملا غیر قابل پیش بینی داشته و احتمال بالا رفتن قیمت کاملا مساوی با احتمال پایین رفتن آن است. پیروان این تئوری بر آن باورند که داشتن عملکردی بهتر از عملکرد شاخص بورس غیر ممکن است، مگر آنکه سرمایه گذار ریسکی مازاد بر شاخص را تقبل کند. برتن ملکیل در کتاب خود بارها بر این حقیقت تاکید دارد که استفاده از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی کاملا بیهوده بوده و اتلاف وقت تلقی می گردد!
او همچنین تاکید میکند که بهترین استراتژی سرمایه گذاری استراتژی خرید و نگه داری سهام یا همان buy-and-hold است. او در کتاب خود با ارائه مستندات و آمار موجود نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق شرکت های سرمایه گذاری در بلند مدت عملکرد بهتری نسبت به شاخص نشان نداده اند و این به نوبه خود بهترین سند برای اثبات نظریه وی است.
منتقدان این کتاب همیشه بر این نکته تاکید دارند که این کتاب بیش از ۳۰ سال پیش تالیف شده و تئوریهای آن در زمان فعلی صدق نمیکند. تئوری “مسیر تصادفی” هیچوقت در دل سرمایه گذاران وال استریت جایی باز نکرده است و شاید دلیل اصلی آن تاکید این کتاب بر عدم نیاز برای وجود وال استریت و نقض ماهیتی وال استریت باشد.
این در صورتی است که جامعه منفعتی در سودهای بدست آمده نخواهد داشت و سازمان یا فرد رانت خوار تنها ذینفع فعالیت مورد نظر میباشد.
برای مثال شخص یا سازمان خاصی میتواند در پی رایزنی با دولت از پرداخت مالیات برای واردات کالای خاصی معاف شود و یا تسهیلات بانکی با شرایط مطلوبی دریافت نماید که این شرایط برای سایر شهروندان موجود نباشد.
فعالیتهای رانت خواری معمولا فراهمکننده شرایط انحصاری برای شخص ذینفع میشود. واژه رانتخواری اولین بار در سال ۱۹۷۴ توسط اقتصاددان آمریکایی خانم کروگر استفاده شد.
کلمه رانت برگرفته از ادبیات استفاده شده توسط اقتصاددان مشهور ادام اسمیت بوده که معنای آن نحوه تقسیم سود و یا دستمزد میباشد. رانت خواری در حقیقت به دریافت سود اقتصادی مازاد بر عرف گویند که با استفاده از اعمال نفوذهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خلق میشود.
شرط فروش در این قرارداد، بازخرید آن دارایی در زمان آتی با قیمتی از قبل تعیین شده (بالاتر) میباشد.
قیمت بازخرید در این قرارداد بالاتر از قیمت فروش بوده و این تفاوت در قیمت معادل است با نرخ سود قرارداد. به بیانی دیگر طی این قرارداد فروشنده با انتقال یکی از داراییهای خود دریافتکننده وام (تسهیلات) از خریدار خواهد بود و فروشنده متعهد است تا با بازپرداخت اصل و سود پول در زمان آتی دارایی اولیه خود را بازخرید کند.
نرخ سود در این قرارداد نرخ بازخرید (repo rate) نیز نام دارد که معمولا بصورت درصد سالیانه در قرارداد اعلام میشود. قرارداد بازخریدی که در عرض یک روز انجام شود قرارداد بازخرید شبانه (overnight repo) نام دارد.
نرخ سود قراردادهای بازخرید معمولا پایینتر از نرخ سودی است که بانکها و موسسات مالی برای وامهای حاشیهای دریافت میکنند.
بانکها موظفند همواره نسبتی از بدهیهای ایجاد شده و بطور اخص سپردههای اشخاص نزد خود را در بانک مرکزی نگهداری کنند.
بانک مرکزی از طریق افزایش نسبت سپرده قانونی حجم تسهیلات اعطایی بانکها را منقبض و از طریق کاهش آن، اعتبارات بانکها را منبسط مینماید.
بر طبق ماده (۱۴) قانون پولی و بانکی نسبت سپرده قانونی از ۱۰ درصد کمتر و از ۳۰ درصد بیشتر نخواهد بود و بانک مرکزی ممکن است برحسب ترکیب و نوع فعالیت بانکها نسبتهای متفاوتی برای آن تعیین نماید.
ROA یک ایده درباره مدیریت کارآمد در رابطه با استفاده از داراییها در جهت تولید سود (داراییهای مولد) به ما میدهد که از طریق تقسیم سود سالیانه به کل دارایی شرکت محاسبه میشود.
ROA به صورت درصد بیان میشود و بعضی اوقات به بازده سرمایهگذاری Return On Investment or ROI اشاره دارد.
بازده دارایی (ROA) = سود خالص / کل داراییها
شایان ذکر است که در برخی مواقع سرمایهگذاران هنگامی که این محاسبه را انجام میدهند هزینه بهره را به خالص درآمد اضافه میکنند. ROA به شما میگوید چه مقدار سود از داراییهای سرمایهگذاری شده بدست آمده است .
ROA به شدت وابسته به صنعت میباشد و به این دلیل هنگامی که از ROA به عنوان مقیاسی برای مقایسه استفاده میشود بهتر است در برابر مقدار ROA های گذشته شرکت یا ROA شرکت مشابهای مقایسه صورت پذیرد.
داراییهای شرکت از بدهی و حقوق صاحبان سهام شامل شدهاند و برای اداره وجوه شرکت استفاده میشوند مقدار ROA یک ایده به سرمایهگذار میدهد که شرکت تا چه حد در تبدیل پولی که سرمایهگذاری کرده است به سود خالص موفق بوده است. مقدار بالای ROA بهتر است زیرا شرکت پول بیشتری را از سرمایهگذاری کمتری بدست آورده است.
مطلب مرتبط:برای جبران ضرر و زیان در بورس چکار کنیم؟
برای مثال اگر خالص درآمد یک شرکت برابر ۱۰ میلیون ریال باشد و دارای داراییهایی به ارزش ۵۰ میلیون ریال باشد ROA آن برابر ۲۰% خواهد بود در حالی که اگر شرکت دیگری سود مشابهای کسب نماید اما ارزش داراییهایش ۱۰۰ میلیون ریال باشد برابر ROA به مقدار ۱۰% خواهد بود. بر مبنای این مثال شرکت اول در تبدیل وجوه سرمایهگذاری شده به سود موفقتر عمل کرده است.
هنگامی که شما به صورت واقعی به این موضوع فکر میکنید؛ مهمترین وظیفه مدیریت اینست که انتخاب خردمندانهای را در جمعآوری منابع داشته باشد. هر کسی میتواند با تزریق مقدار زیادی پول سود کسب کند اما کمتر مدیری میتواند با منابع سرمایهگذاری کمتری سود زیادی کسب کند.
تراکنشی از پذیرنده به بانک عامل که مقدار وجه تراکنشی را که به صورت کامل انجام نشده به دارنده کارت بازمیگرداند. این نوع تراکنش در صورتحساب دارنده کارت ظاهر نمیشود.
در این روش که نوعی تصاحب خصمانه است شرکت متقاضی برای پذیرفته شدن در بورس شرکتی را خریداری میکند که در فهرست شرکتهای پذیرفته شده در بورس میباشد.
این روش، یعنی خریداری شرکت پذیرفته شده در بورس، یکی از روشهای کم هزینه و کم دردسر برای تبدیل به سهامی عام شدن شرکت سهامی خاص و ورود به فهرست شرکتهای پذیرفته شده در بورس میباشد.
در برخی مواقع شرکت خریدار بنحوی با شرکت خریداری شده ادغام میشود که هر دو بطور جداگانه ولی زیر یک چتر به فعالیت خود ادامه دهند. ابن روش به نامهای مختلف از جمله تصاحب بالعکس، پذیرهنویسی بالعکس و ادغام بالعکس و یا روش درب پشت Back Door Listing نیز شناخته میشود.
تصاحب بالعکس بیانگر ضعف در شرکت خریداری شده میباشد و باید بعنوان زنگ خطری برای صاحبان شرکت قلمداد گردد.