T
نحوه محاسبه این شاخص، کسر ارزش سرقفلی (Goodwill)، داراییهای غیر مشهود و سهام ممتاز از ارزش دفتری شرکت میباشد.
یکی از موارد استفاده این شاخص، برای ارزشیابی آن دسته از شرکتهایی میباشد که تعداد سهام ممتاز قابل توجهی دارند.
برای مثال در پی بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی در آمریکا، تعدا زیادی از بانکهای این کشور در ازا دریافت منابع مالی قابل توجه از دولت، سهام ممتازی را برای مالکیت دولت در خود منتشر نمودند. این شرکتها میتوانستند برای افزایش ارزش شرکت، این سهام ممتاز را به سهام عادی تبدیل نمایند.
استفاده از این شاخص برای محاسبه نسبتهای مالی و بخصوص نسبت کفایت سرمایه، روشی است بسیارمحافظه کارانه که گویای ریسک نقدینگی و نسبتهای نقدینگی بانک میباشد.
تحلیل تکنیکال به مطالعات آکادمیکی گویند که بر اساس روند منحنی در گذشته و رفتار گذشته داراییها (سهام) انجام میپذیرد. در این روش با توجه به رفتار گذشته دارایی (سهام) و حجم معاملات در هر نقطه از قیمت قیمت آینده دارایی پیشبینی میشود.
در این روش از تحلیل تمرکز بیشتری بر روی روند حرکت سهام (رو به بالا یا روبه پایین) قرار میگیرد. هر چند که این روش قابلیت پیشبینی دقیق قیمت را ندارد اما برای چندین دهه است که توسط تحلیلگران بازار سرمایه مورد استفاده قرار میگیرد.
بدیهی است که این اصل برای تعیین قیمت نهادها و شرکتها در زمان معین آتی نیز اعمال میشود. برای تعیین “نرخ نهایی” معمولا از دو روش استفاده میشود که عبارتند از روش رشد متداوم یا Perpetuity Growth Model و یا روش خروج یا Exit Approach.
ارزش نهایی معمولا به ۲ اسم دیگر شناخته میشود که عبارتند از ارزش افق یا ارزش مداوم.
اما اهمیت ارزش نهایی چیست؟ در روش ارزیابی تنزیل جریان وجوه یا DCF، بدیهی است که امکان تنزیل جریان وجوه تا ابد ممکن نیست و حتی اگر هم امکان آن وجود داشت ارزش محاسبه شده نمیتواند از دقت بالایی برخوردار باشد،
چرا که بدلیل عوامل غیر قابل پیش بینی و غیر منتظره اقتصادی و شرکتی پیشبینی جریان وجوه شرکت یا دارایی موردنظر در آینده دور دست امکان نداشته و طبیعتا از دقت بالایی برخوردار نخواهد بود.
در روش ارزیابی تنزیل وجوه نقد معمولا وجوه نقد برای چندین دوره آتی پیشبینی شده و سپس ارزش نهایی جایگزین کل دوره های بعدی خواهد شد. استفاده از “ارزش نهایی” عملا بدان معناست که شرکت در زمان معینی در اینده به فروش رسیده و قیمت فروش معادل با ارزش نهایی مورد استفاده در محاسبه است.
ارزش نهایی بصورت زیر محاسبه میشود
در مواردی از این چنین معمولا بازاری برای خرید و فروش این داراییها موجود نمیباشد و نگاهداری این نوع داراییها بمعنای ضرر قطعی تلقی می شود.
واژه “دارایی سمی” در بحران مالی سالهای ۹-۲۰۰۸ و پس از آن مورد استفاده قرار گرفت که بسیاری از ابزارهای مالی مانند داراییهای رهنی و بیمهنامههای اوراق قرضه بازار خرید خود و در نتیجه قابلیت نقدشوندگی خود را از دست دادند و دارندگان آنها ضرر هنگفتی را متحمل شدند.
اما چگونه یک دارایی به دارایی سمی تبدیل میشود؟
برای روشن سازی مفهوم به مثال ذیل می پردازیم. شخصی را در نظر داشته باشید که مسکنی به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان خریداری کرده و برای خرید آن ۹۰ میلیون تومان تسهیلات مسکن ۱۰ ساله دریافت کرده است. حال پس از گذشت یک سال و افت ۵۰ درصدی قیمت مسکن (در صورت وجود حباب در بازار مسکن در سال گذشته و شکست آن در سال جاری) قیمت این واحد مسکونی به ۵۰ میلیون تومان افت کرده است در حالیکه بدهی مالک به بانک بطور تقریبی معادل ۸۰ میلیون تومان است.
این بدان معناست که اکنون ارزش بدهی به مراتب بالاتر از خود دارایی است، که این دارایی نیز در توثیق بانک میباشد. در این شرایط تنها توجیه اقتصادی عدم بازپرداخت وامی است که مبلغ آن به مراتب بالاتر از مبلغ وثیقه (ملک در توثیق بانک) است.
این دارایی که پس از وجود عرضه بالا در بازار شاهد افت چشمگیر قیمت بوده و قابلیت نقدشوندگی خود را نیز از دست داده است و اکنون ارزش بازار آن به مراتب پایینتر از ارزش کتابی آن است، دارایی سمی نام دارد.
این همبستگی با شاخص تورم تنها خصوصیت بارز این اوراق است و هدف از آن حفاظت دارندگان اوراق بر علیه تورم است.
بنابراین این اوراق یکی از کمریسکترین اوراق برای سرمایهگذاری محسوب شده و سود آن (کوپن) معمولا بصورت ۶ ماهه (دورههای ۶ ماهه) پرداخت میشود.
نرخ سود (نرخ کوپن) در این اوراق ثابت بوده ولی از آنجایی که قیمت اسمی این اوراق با تورم کاهش یا افزایش میابد، سود پرداختی در قالب این کوپنها نیز کاهش یا افزایش مییابند چراکه کوپن در قالب درصدی از قیمت اسمی اوراق تعریف شده است.
در این اوراق معمولا حداقل مبلغ خرید وجود داشته و در سررسیدهای ۵، ۱۰ یا ۲۰ ساله بفروش میرسند. در مقایسه با تورم این اوراق نوسان نداشته و در نتیجه آن دسته از سرمایهگذارانی که این اوراق را قسمتی از پرتفوی خود کردهاند دارای پرتفویی با نوسان پایینتر میباشند.
این اوراق برای مناطق یا کشورهایی که دارای تورم بالا میباشند بسیار مناسب تلقی میشود، بخصوص در زمانیکه سرمایهگذار انتظار افزایش تورم در ماههای آتی را داشته باشد.