رباعی شمارهٔ ۱۱۱

شب آمد و باز رفتم اندر غم دوست

هم بر سر گریه‌ای که چشمم را خوست

از خون دلم هر مژه‌ای پنداری

سیخیست که پارهٔ جگر بر سر اوست

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.