رباعی شمارهٔ ۴۵

میرفتم و خون دل براهم میریخت

دوزخ دوزخ شرر ز آهم میریخت

می‌آمدم از شوق تو بر گلشن کون

دامن دامن گل از گناهم میریخت

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.