رباعی شمارهٔ ۴۸

ایدل چو فراقش رگ جان بگشودت

منمای بکس خرقهٔ خون آلودت

می‌نال چنانکه نشنوند آوازت

می‌سوز چنانکه برنیاید دودت

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.