مرور رده
رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۲۲
سبحان الله بهر غمی یار تویی
سبحان الله گشایش کار تویی
سبحان الله به امر تو کن فیکون
سبحان الله غفور و غفار تویی
رباعی شمارهٔ ۷۲۳
الله تویی وز دلم آگاه تویی
درمانده منم دلیل هر راه تویی
گر مورچهای دم زند اندر تک چاه
آگه ز دم مورچه در چاه تویی
رباعی شمارهٔ ۷۲۴
ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی
وز دامن شب صبح نماینده تویی
کار من بیچاره قوی بسته شده
بگشای خدایا که گشاینده تویی
رباعی شمارهٔ ۷۰۷
در ظلمت حیرت ار گرفتار شوی
خواهی که ز خواب جهل بیدار شوی
در صدق طلب نجات، زیرا که به صدق
شایستهٔ فیض نور انوار شوی
رباعی شمارهٔ ۷۰۸
در مدرسه گر چه دانش اندوز شوی
وز گرمی بحث مجلس افروز شوی
در مکتب عشق با همه دانایی
سر گشته چو طفلان نوآموز شوی
رباعی شمارهٔ ۷۰۹
گر صید عدم شوی زخود رسته شوی
ور در صفت خویش روی بسته شوی
میدان که وجود تو حجاب ره تست
با خود منشین که هر زمان خسته…
رباعی شمارهٔ ۷۱۰
از هستی خویش تا پشیمان نشوی
سر حلقهٔ عارفان و مستان نشوی
تا در نظر خلق نگردی کافر
در مذهب عاشقان مسلمان نشوی
رباعی شمارهٔ ۷۱۱
آمد بر من قاصد آن سرو سهی
آورد بهی تا نبود دست تهی
من هم رخ خود بدان بهی مالیدم
یعنی ز مرض نهادهام رو به بهی
رباعی شمارهٔ ۷۱۲
تا تو هوس خدای از سر ننهی
در هر دو جهان نباشدت روی بهی
ور زانکه به بندگی فرود آری سر
ز اندیشهٔ این و آن بکلی برهی
رباعی شمارهٔ ۷۱۳
دنیا راهی بهشت منزلگاهی
این هر دو به نزد اهل معنی کاهی
گر عاشق صادقی زهر دو بگذر
تا دوست ترا به خود نماید راهی