مرور رده
ابراهیم در آتش
محاق
به گوهر مراد
به نوکردنِ ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پروازِ…
شبانه
اگر که بیهده زیباست شب
برای چه زیباست
شب
برای که زیباست؟ ــ
شب و
رودِ بیانحنای…
نشانه
شغالی
گَر
ماهِ بلند را دشنام گفت ــ
پیرانِشان مگر
نجات از بیماری را
تجویزی اینچنین فرموده بودند.
فرزانه…
برخاستن
چرا شبگیر میگرید؟
من این را پرسیدهام
من این را میپرسم.
□
عفونتت از صبریست
که پیشه کردهای
به هاویهی…
در میدان
آنچه به دید میآید و
آنچه به دیده میگذرد.
آنجا که سپاهیان
مشقِ قتال میکنند
گسترهی چمنی…
شبانه
مردی چنگ در آسمان افکند،
هنگامی که خونش فریاد و
دهانش بسته بود.
خنجی خونین
بر چهرهی ناباورِ آبی! ــ
عاشقان…
تابستان
پردگیانِ باغ
از پسِ معجر
عابرِ خسته را
به آستینِ سبز
بوسهیی میفرستند.
□
بر گُردهی باد
گَردهی بویی دیگر است.…
شبانه
کلیدِ بزرگِ نقره
در آبگیرِ سرد
شکستهست.
دروازهی تاریک
بستهست.
«ــ مسافرِ تنها !
با آتشِ…