مرور رده
قطعات
قطعه شمارهٔ ۲۸
به روز شنبهٔ سادس ز ماه ذی الحجه
به سال هفتصد و شصت از جهان بشد ناگاه
ز شاهراه سعادت به باغ رضوان رفت
وزیر کامل…
قطعه شمارهٔ ۲۹
به من سلام فرستاد دوستی امروز
که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی
پس از دو سال که بختت به خانه باز آورد
چرا ز خانهٔ خواجه…
قطعه شمارهٔ ۳۰
گدا اگر گهر پاک داشتی در اصل
بر آب نقطهٔ شرمش مدار بایستی
ور آفتاب نکردی فسوس جام زرش
چرا تهی ز می خوشگوار بایستی…
قطعه شمارهٔ ۳۱
آن میوهٔ بهشتی کآمد به دستت ای جان
در دل چرا نکشتی از دست چون بهشتی
تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند
سرجملهاش…
قطعه شمارهٔ ۳۲
خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا
ای جلال تو به انواع هنر ارزانی
همه آفاق گرفت و همه اطراف گشاد
صیت مسعودی و آوازهٔ شه…
قطعه شمارهٔ ۳۳
ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار
تا تن خاکی من عین بقا گردانی
چشم بر دور قدح دارم و جان بر کف دست
به سر خواجه که…
قطعه شمارهٔ ۳۴
پادشاها لشکر توفیق همراه تو اند
خیز اگر بر عزم تسخیر جهان ره میکنی
با چنین جاه و جلال از پیشگاه سلطنت
آگهی و خدمت…
قطعه شمارهٔ ۲۳
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین
قطعه شمارهٔ ۸
خسروا گوی فلک در خم چوگان توشد
ساحت کون ومکان عرصهٔ میدان تو باد
زلف خاتون ظفر شیفتهٔ پرچم توست
دیدهٔ فتح ابد عاشق…
قطعه شمارهٔ ۹
دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد
دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد
ذروهٔ کاخ رتبتت راست ز فرط ارتفاع…