مرور رده
رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶
تا دل به غرور نفس شیطان ندهی
کز شاخ بدی کس نخورد بار بهی
الا که ذخیرهٔ قیامت بنهی
ور نه نشود اسه پر از دیگ تهی
رباعی شمارهٔ ۴۷
ای یار کجایی که در آغوش نهای
و امشب بر ما نشسته چون دوش نهای
ای سر روان و راحت نفس و روان
هر چند که غایبی فراموش…
رباعی شمارهٔ ۴۸
گر کان فضائلی وگر دریایی
بیراحت خلق باد میپیمایی
ور با همه عیبها کریم آسایی
عیبت هنرست و زشتیت زیبایی
رباعی شمارهٔ ۴۹
گر سنگ همه لعل بدخشان بودی
پس قیمت سنگ و لعل یکسان بودی
گر در همه چاهی آب حیوان بودی
دریافتنش بر همه آسان بودی
رباعی شمارهٔ ۵۰
فردا که به نامهٔ سیه درنگری
بس دست تحسر که به دندان ببری
بفروخته دین به دنیی از بیخبری
یوسف که به ده درم فروشی چه…
رباعی شمارهٔ ۵۱
گویند که دوش شحنگان تتری
دزدی بگرفتند به صد حیلهگری
امروز به آویختنش میبردند
میگفت رها کن که گریبان ندری
رباعی شمارهٔ ۳۶
چون زهرهٔ شیران بدرد نالهٔ کوس
بر باد مده جان گرامی به فسوس
با آنکه خصومت نتوان کرد بساز
دستی که به دندان نتوان برد…
رباعی شمارهٔ ۳۷
سودی نکند فراخنای بر و دوش
گر آدمیی عقل و هنرپرور و هوش
گاو از من و تو فراختر دارد چشم
پیل از من و تو بزرگتر دارد…
رباعی شمارهٔ ۳۸
ای صاحب مال، فضل کن بر درویش
گر فضل خدای میشناسی بر خویش
نیکویی کن که مردم نیکاندیش
از دولت بختش همه نیک آید پیش
رباعی شمارهٔ ۳۹
بوی بغلت میرود از پارس به کیش
همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش
و استاد تو را از بغل گنده خویش
بوی تو چو مشک و…